هدف کانال معرفی مکاتب و نظریه های علوم سیاسی و روابط بین الملل و ارائه فایل، سخنرانی، بخشهایی از کتابهای تخصصی رشته علوم سیاسی، روابط بین الملل و اقتصاد سیاسی میباشد. ارتباط با ادمین و ارسال مطالب و تحلیلها: @ngolizadehmoghadam
📚 برترین کانالها برای خواندنی عمیق و شنیدنی لذتبخش
📕رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
@ShahnamehToosi
📘فن بیان، آداب معاشرت و کاریزماتیک بودن
@BUSINESSTRICK
📒آموزش انگلیسی مبتدی تا آیلتس۲ساله
@teacheruniversity
📗کانال کتاب های تاریخی
@ketabtarikhim
📙کتابخانه صوتی من
@ketabegooya_man
📕روانکاوی کاربردی به زبان ساده
@Neoravankavi
📘تدریس مکاتب فلسفی و روانی
@anbar100
📒حقوق برای همه
@jenab_vakill
📗معرفی و دانلود سریال روانشناسی
@Filmravankavi
📙متنهای طلایی و ناب انگلیسی
@overbio
📕دنیای جذاب نویسندگان برتر دنیا
@nevisandbdonya
📘خودشناسی و پرواز روح
@haghightx
📒کتابخانه کودک و نوجوان
@childrenbook
📗•• آیلتس رو فول شو ••
@ArazIELTS
📙آرایههای ادبی
@ARAIEHAYeadabi
📕مشاوره و روان درمانی اشراق
@clinic_eshraq
📘موسسه وکالت و مشاوره حقوقی
@mehdihemmati59
📒عجیب ولی واقعیهای ایران و جهان
@Ajayibat_j @Ajayibat_j
📗درسهایی از سیاست و روابط بینالملل
@ecopolitist
📙نگارگری؛ هنر و ادبیات
@tabrizschoolofpersianpainting
📕انگیزه رشد و موفقیت
@angizeyeroushd
📘در حقوق بشر حرفهای شوید
@ngoodvv
📒کتابخانه ادبی (نقل قول بزرگان)
@ketabkhaneadabi1398
📗دل واژہهاے تنهایی
@gandomzaran
📙شعر بهانهای برای عاشقی
@Delaviz_24
📕روی مداری ثروت و موفقیت
@tabnahayteshgh
📘شعر و نوشته ادبی معاصر
@sheradabemoaser
📒ترکی استانبولی رو قورت بده✧
@Turkish_Nazli
📗رازی نهفته (فلسفه)
@razhoft
📙آنلاین کتاب بخوانید و بشنوید
@romanceword
📕فارسی متوسطه دوم
@farsiem2
📘نابترین pdfهای تاریخی، ادیان،اسطوره و رمان
@Iranvajahanlibrary
📒آموزش نقاشی و طراحی
@ghazalleh_art
📗مشاوره آنلاین
@Dr_astereh1401
📙کانال بندگان خاص
@Chante_darvish
📕شبکه جامعه مدنی (فلسفه، تاریخ، اجتماع)
@civilizers
📘تست و مشاوره
@TESTEMO2
📒آموزش زبان عربی و فارسی
@aradsalam1
📗تصاویر هنری-ادبی
@tasavirhonarie
📙روانشناس خودت باش
@sh351b
📕زیباترین اشعار دوبیتی و متن ڪوتاه
@aftabmahtabi
📘کلیپهای انگیزشی
@kelephayeangizeshi
📒آموزش انگلیسی ۴ مهارت
@Englishteacher563
📗صدها کتاب صوتی، و کلیپهای رایگان وا نگیزشی
@sovtitasviri
📕محفل شعر و آوا
@mahfelshearvaava
📘فنون ترجمه عربی
@arabictranslationstudies
📒جامعهشناسی و هنر
@R_kordbacheh
📗طبیعت زیبا و حیات وحش
@afarinshokoh
📙چگونه از نظر مالی تغییر کنیم؟
@MOSBATNAGAR_1990
📕فرهنگِ شُهرت
@Celebrity_Culture
📘آفرینش؛ خبرهای ادبیات، فلسفه و هنر
@afarineshdastan
📒زیبـاترین اشعار ناب
@Delaviz99
📗شعر ناب و مشاعره
@sher_moshaer
📙موسیقی، ویدیو و کلیپهای زیبا
@moosigi98
📕مدرسه اطلاعات
@INFORMATIONINSTITUTE
📘سخن بزرگان تاریخ و حکیمانە ناب
@matalbjalebhavar
📙آکادمی مدیریت استراتژیک
@StrategiaAcademy
📒لطیفە و جکای شیرین
@shadi_jok
📗مراقبه صحیح پاکسازی روح و جسم
@reiki4444
📙مطالعه و خرد،الفبای توسعه
@Alefbaietousee
📕قلمرو زبانی
@zabanfarsiva
📘مجله ایران نامه ۲
@Iran_namah2
📒کتابهای صوتی، آرامش با داستان
@arameshbadastan
📗گلچین اشعار شاعران معاصر و پیشین
@Bolbolibargegoli1397
📙فنون ادبی
@aroozgafyie
📕دانش سیاسی
@Baharestan_MAG
📘مجله ••• زندگی
@majallezendegii
📒قرابت و ضربالمثل
@gerabatmanaii
📗کتب صوتی نایاب / زندگینامۀ مشاهیر و...
@feqdanedel
📙هنر تذهیب و طراحی سنتی
@vida_dabir
📕آزادی از ناراحتی و عدم سعادت
@iimetaphysicii
📘یافتههای مهم روانشناسی
@Hrman11
📒آموزش فن ترجمه زبان تخصصی علوم سیاسی و روابط
@policyinact
📗اشعار ناب و کمیاب
@seda_tanha
📙آرامبخشترین موزیکهای بیکلام🎵
@mozikbikalem
📕کانالِ فلسفیِ «تکانه»
@khosrowchannel
📘همه چیز درباره ایالات متحده آمریکا
@hamechiamerica
📒فنونِ داستاننویسی
@ErnestMillerHemingway
📗دین و علم
@din_va_elm
📙پارسے سخن بگوییم و زیبا بنویسیم
@FARZANDAN_PARSI
📕جامعهشناسی زن روز
@Zane_Ruz_Channel
📘انجمن علمی اقتصاد
@anjoman_elmi_eqtesad
📒حضرت مولانا و عاشقانههای شمس
@baghesabzeshgh
📗کتابخوانی و ا𝐏𝐃𝐅ا
@aramesh13577
📙مطالب تاریخی
@matalebtarikhim
📕کتاب کتاب کتاب بخوانیم
@LibMajazi
📘دانلود رایگان کتابهای ممنوعه
@SaCafeketab
📒کافه کتاب صوتی
@CafeBookAudio
📗رسانه، فرهنگ – نشانه
@irCDS
📙هزار پند مولانا با معانی اشعار
@Ashaarkotaa
📕کتابخانه مجازی
@llib7
📘حافظ"فروغ"مولانا"خیام
@AShaarMandgar
📒انگلیسی حرفهای با فیلم و کارتون
@RealEnConversations
📗شبی ده دقیقه کتاب بخوانیم
@book_tips
📙آموزش سواد مالی و اقتصادی به زبان ساده
@ECONVIEWS
📘نکات کاربردی TOEFL, IELTS, Duolingo
@WritingandGrammar
📕فایلهای تخصصی سابلیمینال ،مدیتیشن و خودهیپنوتیزم
@subliminal_biokinesis_mehregan
🍀هماهنگی تبادل
@mrgp_1
📚 گزیدهای از معتبرترین کانالهای مطالعات تخصصی بینالملل
🌍 رازفیلم/دانلود فیلم و مستند سیاسی اجتماعی فرهنگی
@razfilmweb
🌍 نقشههای تاریخی و سیاسی
@jaynegareh
🌍 انجمن علمی اقتصاد
@anjoman_elmi_eqtesad
🌍همه چیز درباره ایالات متحده آمریکا
@hamechiamerica
🌍درسگفتار علم سیاست و روابط بینالملل
@ecopolitist
🌍 آموزش فن ترجمه زبان عمومی و تخصصی علوم سیاسی
@policyinact
🌍 کانال تخصصی روش پژوهش در علوم سیاسی
@Policy_researcher
🌍 کمیته ضدجنگ و تحریم علیه مردم 🚫
@NowarNosanctions
🌍 کانال علوم سیاسی
@PoliticalScience_ir
🌍 مطالعات ترکیه و قفقاز | اندیشکده مرصاد
@turkeycaucasus
🌍 ژئواکونومیک نیوز
@GeoecoNEWS
🌍 دانش سیاسی 📖
@Baharestan_MAG
🌍 سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه
@AmericanForiegnPolicy
🌍 کهنه سربازان ایران
@kohnesrbazaniran
🌍 کلاب علوم سیاسی
@Clubhouse_olumesiasi
🌍 پیشه؛ فرصت شغلی علوم انسانی
@Pishe_job
🌍 مطالعات تخصصی عربستان 🇸🇦
@saudiarabia_studies
🌍 لوموند دیپلماتیک Le Monde diplomatique
@mondediplofa
🌍 ابتکار ایران؛ جانمایی جدید ایران در نظم جهانی
@ebtekareiran
🌍 اقتصاد جهان
@EconomiOne
🌍 رصدخانه اندیشکدهها
@rasadkhone_in
🌍 راوی عربستان 🎙
@KSA_Narrator
🌍 کانال روابط بینالملل ایرانی (IIR)
@IranianInternationalRelations
🌍 دولت دین | اندیشکده مرصاد
@dolatedin
🌍 تحلیل جنگهای ترکیبی
@warfarehybrid
🌍کتابخانه تخصصی روابط بینالملل
@ir_Texts
🌍 آکادمی مدیریت استراتژیک 💡
@StrategiaAcademy
🌍 برندسازی ملی ایران
@nationbranding
🌍 همه چیز درباره چین 🇨🇳
@chinese10
🌍 مطالعات پاکستان
@PakistanStudies
🌍 اوراسیا پست، اخبار و تحلیل - چین و روسیه و CIS
@EurasiaPost
🌍 تحلیل و اخبار ترکیه 🇹🇷
@TurkiyeHaber24
🌍 مطالعات خلیج فارس
@PGulfStudies
🌍 ژانوس ِ سیاست
@mousavi2025
🌍 کانال مطالعات یمن 🇾🇪🇮🇷
@yemenstudies_ir
🌍 کانال زبان تخصصی علوم سیاسی
@language_political
🌍 مطالعات جنگ هیبریدی
@HybridWarSt
🌍 کانال تخصصی کنکور علوم سیاسی
@politicsman
🌍 در حقوق بشر حرفهای شوید
@ngoodvv
🍀🍀هماهنگی برای تبادل
@mrgp_1
قاطعترین دلیل برای محدودساختن دخالت دولت، شر بزرگی است که از افزودن غیرضروری به قدرت آن حاصل میشود. با هر کار جدیدی که به فهرست کارهای دولت اضافه شود، دامنهٔ نفوذ و تاثیر دولت بر هراسها و امیدهای مردم گسترش بیشتری پیدا میکند و بخش هر چه بزرگتری از مردمانِ هدفمند و جاهطلب تبدیل به وابستگان دولت میشوند یا وابستگان حزبی که قدرت را در اختیار دارد. تصور کنید همه جادهها، ریلهای راهآهن، بانکها، دفترهای بیمه، شرکتهای سهامی، دانشگاهها، خیریهها، همه و همه شعباتی از دولت باشند. و تصور کنید علاوه بر این، تمام شوراهای محلی شهر و روستا و پیمانکاران بخشهایی از حکومت باشند. تصور کنید که کارمندان همهٔ این موسسات مختلف، منصوب و حقوقبگیر دولت باشند و برای هرگونه ارتقایی در زندگی خود چشمشان به دولت باشد. در این صورت هر قدر آزادی مطبوعات هم در چنین کشوری برقرار و قانونگذار هم منتخب اکثریت باشد، باز نمیتوان جز به نام، این کشور را آزاد خواند.
📖رساله دربارهی آزادی
✍️جان استوارت میل
/channel/ecopolitist
هرمنوتیک دانشی است که از یک سو به معرفت شناسی فهم، و از سوی دیگر به هستی شناسی آن برمیگردد. مباحث اساسی این دانش، که در قرن هفدهم و دوران پس از قرون وسطای فری با دغدغههای دینی پا به عرصه وجود گذاشت، پیشینه ای طولانی در میان اندیشمندان اسلامی دارد. مباحث هرمنوتیکی در آثار متفکران مسلمان، البته نه در ذیل اصطلاح علمی هرمنوتیک، بلکه در ادبیات مربوط به چندین رشتهٔ علمی همچون معرفت شناسی، اصول فقه، اصول و تفسیر قرآن، و قواعد فهم حدیث کانون توجه قرار گرفته است.
با توجه به تطورات بنیادینی که در میان مکاتب هرمنوتیکی رخ داده است، به سختی میتوان تعریف مشخصی از آن به دست داد؛ ولی با اندکی تسامح میتوان موضوع دانش هرمنوتیک را «فهم انسان» در نسبت با امور گوناگونی همچون سخنان، مکتوبات و رفتارهای دیگران، و حتی همه اشیای خارج دانست. این شیوه، از سویی به تحلیل اصل فهم و فرایند تحقق آن، و از سوی دیگر به تبیین شیوه های تحقق فهم صحیح میپردازد. از این رو، در این دانش، هم هستی شناسی و هم معرفت شناسی فهم مد نظر است.
#هرمنوتیک
#مقدمه ای بر هنر فهم
#معرفت شناسی و هستی شناسی
/channel/ecopolitist
بیاعتنایی در برابرِ آنچه میگذرد، جنایت است. هیچکس نمیتواند بیطرف باشد. در جامعهٔ ظالم، هیچکس بیگناه نیست. سکوت به خودی خود تشویق به ادامهٔ ظلم و در نتیجه، دست داشتنِ نامستقیم در ارتکاب جنایت است. بیطرفها با سکوتشان ظالم را تشویق میکنند.
آنها فقط وقتی صداشان درمیآید که مصالحشان مستقیماً بهخطر بیفتد و این سکوت، نوعی همدستیِ ضمنی و معاهدهٔ حُسنِ همجواری است میان ظالم با کسی که به او هنوز ظلمی نشده است یا ظلم کمتری شده است یا در حدی نشده است که به انفجار برسد.
#غادة السمان
/channel/ecopolitist
اجتماع سیاسی در یک جامعه به نیروی سازمان ها و شیوههای عمل سیاسی جامعه بستگی دارد. این نیرو نیز به نوبه خود دامنه پشتیبانی مردم از سازمان ها و شیوه های عمل سیاسی و سطح نهادمندی آنها وابسته است. منظور از دامنه یاد شده اينست که سازمانها و شیوههای عمل سیاسی در جامعه یا چه وسعتی فعالیت دارند. اگر تنها یک گروه کوچکِ متشکل از طبقه بالا به سازمان های سیاسی تعلق داشته باشند و این گروه با شیوه عمل های محدودی اعمال سیاست کند، دامنه فعالیت این سازمان محدود است. اما اگر برعکس، بخش بزرگی از جمعیت جامعه از نظر سیاسی سازمان داده شوند و از شیوه عمل های سیاسی پیروی کنند، دامنه سیاست گسترده است. نهادها الگوهای رفتاری پایدار، ارزشمند و تکرار شونده اند. سازمانها و شیوهٔ عمل ها از نظر نهادمندی میتوانند متفاوت باشند. نهادمند شدن فراگردی است که سازمان ها و شیوههای عمل با آن ارزش و ثبات می يابند. سطح نهادمندی هر نظام سیاسی را میتوان با تطبیق پذیری، پیچیدگی، استقلال و انسجام نهادها و شیوههای آن نظام تعیین کرد. همچنین سطح نهادمندی هر سازمان یا شیوه عمل ویژه ای را میتوان با تطبیق پذیری، پیچیدگی، استقلال و انسجام آنها اندازه گیری کرد. اگر بتوان این معیارها را تشخیص داد و اندازه گیری کرد، نظامهای سیاسی را نیز میتوان بر حسب سطح نهادمندی شان با يکديگر مقایسه کرد. همچنين از این طریق میشود افزایش و کاهش نهادمندی سازمانها و شیوه عمل های سیاسی را در چارچوب یک نظام سیاسی اندازه گیری کرد.
📓سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی
✍ساموئل هانتینگتون
/channel/ecopolitist
در تحلیل نهایی، فرمانروایان توتالیتر، از راه فراگستراندن تمهید «گناه همدستی» تا دورترین و غریب ترین حد آن، توانسته اند جامعه ای متشکل از افراد جدا جدا و ذره ذره شده بیافرینند که همانند آن تاکنون نه دیده شده و نه رویدادها و مصائب روزگار بتنهایی قادر به خلق چنین جامعه ای هستند؛ تبديل جامعه شوروی به توده ای از ذرات، با استفاده از تصفیه های مکرر که مقدم بر هر گونه انهدام بالفعل گروهی بود، مثال بارز این اقدام است. برای نابود ساختن هر گونه بستگی اجتماعی و خانوادگی، تصفیه ها بشیوه ای اعمال میشدند که متهم و بستگان نزدیک او، از آشنایان صرف تا نزدیکترین دوستان و خویشاوندان، را سرنوشتی یکسان تهدید کند. پیامد ترفند ساده و ماهرانهٔ گناه همدستی این بود که همینکه فردی متهم واقع میشد، دوستان پیشین او بیدرنگ بگونهٔ سرسختترین دشمنان او در می آمدند. بستگان و دوستان متهم برای نجات جان خودشان داوطلبانه علیه او گواهی میدادند و او را زیر رگبار نکوهشهایشان میگرفتند و بدینگونه، مدارک واهی علیه متهم را تأیید می کردند؛ این تنها راه اثبات قابل اعتماد بودن خودشان بود. آنها میکوشیدند تا ثابت کنند که آشنایی و دوستی شان با متهم، تنها برای سر درآوردن از کارهای او و کشف خرابکاریهای او بعنوان یک تروتسکیست، جاسوس یا فاشیست بود. در اینجا، شایستگی هر فرد، « با شماره نکوهشهای دوستان نزدیک اندازه گیری میشود». روشن است که در اینجا احتیاط شدید ایجاب می کند که شخص تا آنجا که ممکن است از هر گونه تماس نزدیک با دیگران - نه تنها برای آنکه از کشف اسرار خود توسط دیگران جلوگيری کند، بلکه بیشتر بخاطر آنکه در مواجهه با هر گونه گرفتاری شخصی در آینده، همه اشخاصی که امکان داشت نه تنها بخاطر جلب منفعتی معمولی بلکه صرفاً برای نجات جانشان از او سپر بلایی برای خود بسازند، در حول و حوش او نباشند، پرهیز کند.
📖توتالیتاریسم
✍هانا آرنت
/channel/ecopolitist
جامعه در مقابل خیانت یا انقلاب که موجودیت آن را تهدید میکند و یا وقتی که از طریق قتل، اعضای منفرد آن تهدید میشوند هر سه نوع ضمانت اجرایی را به کار می گیرد. بدین ترتیب، اخلاق، رسوم، و قانون با تقویت یکدیگر، از حیات اجتماعی و زندگی افراد تشکیل دهنده آن حمایت می کنند. خائن یا قاتل بالقوه با عذاب وجدان و واکنشهای خودجوش جامعه، به شکل طرد و مجازات قانون روبرو است. همین وضعیت در مواردی که موجودیت جامعه یا اعضای منفرد آن در خطر نیست، بلکه اموال آنها در معرض خطر میباشد، حاکم است. مالکیت نیز در محاصره دیوار سه گانه اخلاق،رسوم و قانون میباشد. جامعه میان سارق و تقلب و اموالی که او بدان طمع دارد، همه ضمانتهای اجرایی را که می تواند به کار گیرد، وارد می کند.
در مواردی که منافع و ارزشهای کم بهاتری در معرض خطر هستند، جامعه ممکن است به یکی از این ضمانت های اجرایی متوسل شود. بدین ترتیب، با بعضی از انواع اعمال رقابت آمیز در کار و سیاست، مانند دروغگویی، تنها از طریق اخلاقیات مقابله می شود. رسوم تنها در موارد حاد وارد میدان می شوند؛ برای مثال در صورتيکه مقدار و میزان دروغ از حدی که جامعه قابل تحمل میداند، فراتر میرود. قانون اگر نه به دلیل دیگر، به این علت که هیچ قانونی را نمیتوان برای ممنوعیت دروغهای معمولی اجرا کرد، در این مورد سکوت می کند و تنها در مورد دروغهای معینی مانند سوگند دروغ و تقلب که منافع و ارزشهایی فراتر از حقیقت محض را در معرض تهدید قرار می دهد، اظهار نظر می کند. از سوی دیگر، قواعد مربوط به مُد را منحصراً رسوم تعیین می کنند، زیرا مسائل مربوط آنچنان اهمیتی ندارند که اخلاق و قانون به آنها توجه کنند. سرانجام، قانون به تنهایی تخلف از برخی مقررات راهنمایی و رانندگی را اعمال می کند. اخلاق و رسوم در اجرای آن نقشی ندارند، زیرا ضمانت های اجرایی قانونی عموماً برای ایجاد نوعی نظم مکانیکی در حوزه راهنمایی و رانندگی کافی است.
تعارض میان قواعد مختلف رفتاری را فشار نسبی ضمانتهای اجرایی قواعد متعارض بر اراده افراد، حل می کند. فردی که نمیتواند با همه هنجارهایی که به طور همزمان او را مخاطب خود قرار میدهند، خود را تطبیق دهد، باید یکی را برگزیند و از بقیه سرپیچی کند. توان نسبی این فشارها به نوبه خود، مبین توان نسبی نیروهای اجتماعی است که از مجموعه ای از ارزشها و منافع در مقابل مجموعه ای دیگر حمایت میکنند. نظم هنجاری جامعهای که هدف آن حفظ قدرت طلبی هر یک از اعضای جامعه در چهارچوبی قابل تحمل است، خود تا حدی برآیند نیروهای اجتماعی است که از طریق نفوذ خود، مثلاً بر تصمیمات محاکم یا قوه مقننه، برای سلطه بر جامعه با یکدیگر رقابت میکنند...
استفاده از قدرت برای تحدید قدرت طلبی در صحنه بین المللی شیوه خام و غیر قابل اعتماد است. اگر در سیاست بین الملل، شناخت انگیزه های پنهانِ مبارزه قدرت و مکانیسم هایی که قدرت از طریق آن اعمال میشود، کافی بود، صحنه سیاست بین الملل در حقیقت مشابه وضع طبیعی می شد که هابز آن را «جنگ همه علیه همه» میداند. سیاست بین الملل منحصراً تابع مقتضیات سیاسی است که ماکیاولی به دقیق ترین و منصفانه ترین شکل آن را شرح داده است. در چنین جهانی، ضعیف در چنگال قوی و به واقع حق با قوی است.
البته عملاً این تهدید دنیایی که قدرت، حاکم بلامنازع آن است، شورشی علیه قدرت برمیانگیزد که مانند قدرتطلبی پدیده ای جهانشمول است. قدرت طلبان برای دفع این شورش، و تسکین خشم و خصومتی که با تشخیص ماهیت سائق قدرت به وجود می آید از ایدئولوژی ها برای اختفای اهداف خود استفاده میکنند. بدین ترتیب، به نظر میرسد که آنچه عملاً قدرتطلبی محسوب می شود، چیز دیگری است، چیزی هماهنگ با مقتضیات منطق، اخلاق و عدالت. بنیان ایدئولوژیهای سیاست بین الملل را باید در دستور های هنجاری، اخلاق، رسوم و قوانین یافت.
کار ویژه اصلی نظام های هنجاری، از انجیل تا اخلاقیات و ترتیبات حقوق اساسی در دموکراسیهای نوین، حفظ قدرت طلبی در چارچوب اجتماعیِ قابل تحمل بوده است. همه اخلاقیات، رسوم و نظام های حقوقی حاکم بر تمدن غرب، حضور گسترده سائق های قدرت را تشخیص می دهند و آن را محکوم میکنند. برعکس، فلسفه های سیاسی نظیر فلسفه ماکیاولی و هابز، حضور همه سائقهای قدرت را اصلی ترین واقعیت زندگی اجتماعی می دانند، که به جای محکوم و محدود کردن، باید آنها را پذیرفت. این فلسفه سیاسی بر خلاف فلسفه های سیاسی آگوستین قدیس و لاک که به نیروهای توانمند در تمدن غرب تبدیل شدند، فاقد نفوذ فکری و عملی بودند.
از سوی دیگر، با همین سنت تمدن غرب که میکوشد قدرت برتر اقویا را به خاطر ضعفا محدود کند، بعنوان سنتی اطوار گونه، احساساتی و منحط مخالفت شده است. مخالفین، کسانی بودند که مانند نیچه، هیتلر و موسولینی نه تنها اراده معطوف به قدرت و مبارزه قدرت را واقعیات اساسی جامعه می دانند، بلکه جلوه های نامحدود آن را ارج مینهند و فقدان محدودیت را آرمان جامعه و قاعده رفتاری فرد تلقی میکنند. اما فلسفه ها و نظام های سیاسی که حرص و آز و مبارزه قدرت را نقطه اتکای خود قرار میدهند، در بلندمدت، ناتوان و خود - ویرانگر بوده اند. ضعف آنها نشانگر توان سنت غربی است که حداقل، اگر خواهان امحاء سائق های قدرت نباشد، می خواهد این سائقها را تنظیم و محدود کند، و الا آنها یا جامعه را از هم میپاشند یا زندگی و نیکبختی ضعفا را تسلیم اراده خودکامانهٔ اقویا می سازند.
روند توسعه سیاسی شباهت زیادی به تکامل بیولوژیکی ارائه شده توسط داروین دارد؛ تکامل داروینی حول دو اصل «اختلاف» و «انتخاب» دور میزند: ارگانیسمها جهش ژنتیکی تصادفی را تجربه می کنند و آنهایی که به بهترین وجه با محیط خود سازگار میشوند زنده مانده و تکثیر می یابند. و در توسعه سیاسی اینگونه است که: در نهادهای سیاسی تنوع وجود دارد و آنهایی که به بهترین شکل با محیط فیزیکی و اجتماعی خود سازگار شوند بقا یافته و تکثیر میشوند. از سوی دیگر اما تفاوتهای بسیار مهمی میان تکامل بیولوژیکی و سیاسی وجود دارد : نهادهای بشری، برخلافِ ژنها، در معرض طراحی و انتخاب آگاهانه هستند؛ آنها در طول زمان به شکل فرهنگی و نه ژنتیکی انتقال مییابند؛ با ارزش ذاتی از طریق مجموعه ای از ساز و کارهای فیزیکی و اجتماعی که تغییر آنها را دشوار می سازد بر روی آنها سرمایه گذاری میشود. از این رو، محافظه کاری ذاتی نهادهای انسانی توضیح میدهد که چرا اغلب توسعه سیاسی با زوال سیاسی معکوس می شود چرا که اغلب یک واماندگی اساسی میان تغییرات در محیط بیرونی که باید سبب ساز تغییر نهادی شود و تمایل واقعی جوامع برای ايجاد تغییرات وجود دارد.
📓سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی
✍ساموئل هانتینگتون
/channel/ecopolitist
یکی از ویژگیهای سر بر کشیدنِ جنبش نازی در آلمان و جنبشهای کمونيستی در اروپا پس از سال ١٩٣٠، این بود که آنها اعضایشان را از میان توده ها یا مردمِ آشکارا بیتفاوت پیدا میکردند،مردمی که احزاب دیگر بدلیل بی حسی و یا خرفتی مفرط شان آنها را نادیده می گرفتند. پیامد این گونه عضوگیری آن بود که اکثریت اعضای این جنبشها را کسانی تشکیل می دادند که پیش از آن، هرگز در صحنه سیاسی حضور پیدا نکرده بودند. این وضع به پیدایش روشهای کاملا نو پدید در تبلیغات سیاسی و بیتفاوتی نسبت به استدلالهای مخالفان سیاسی جنبش کمک کرد؛ این جنبشها نه تنها خودشان را بیرون و علیه هر گونه نظام حزبی قرار داده بودند، بل که اعضایی نیز پیدا کرده بودند که هرگز به یک نظام حزبی دسترسی نیافته و «آلودهٔ» آن نگشته بودند. از همینرو، آنها نیازی به رد استدلال های مخالف احساس نمیکردند و پیوسته روشهای منتهی به مرگ را برتری میدادند و بیشتر با زبان ارعاب سخن می گفتند تا بیان متقاعد کننده. آنها عدم توافقها را به چنان شیوه ای ارائه می کردند که تو گویی از سرچشمه های عمیقاً طبیعی، اجتماعی یا روانشناختی آب میخورند و از همینرو در فراسوی قدرتِ خرد جای دارند. این روش آنها در صورتی یک کاستی بود که در یک رقابت صمیمانه با احزاب دیگر وارد میشدند؛ اما این برای آنها کاستی نبود، چرا که مطمئن بودند با مردمی سروکار دارند که به دلایلی با همه احزاب بیکسان دشمنی دارند.
📖توتالیتاریسم
✍هانا آرنت
/channel/ecopolitist
هر چند که همه گروههای سیاسی به تعدادِ متناسبِ هواخواهانشان وابسته اند، اما جنبشهای توتالیتر به دلیل نیاز به سازماندهی توده ها چنان به نیروی کثرت عددی اعضایشان متکی هستند که حتی تحت شرایط دلخواه نیز اینگونه رژیمها نمیتوانند در کشورهای نسبتاً کم جمعیت پا بگیرند. حقیقت این است که کشورهای مختلفی که بستر لازم برای تبديل جنبشهای توتالیتر به یک دولت توتالیتر در آنها کاملا فراهم بود، منابع انسانی کافی برای برقراری چیرگی تام را در اختیار نداشتند و نمیتوانستند تلفات جمعیتی عظیمی را که رژیمهای توتالیتر رقم میزنند را تحمل کنند. بدون امیدواری زیاد به فتح مناطق پرجمعیتتر، بیدادگران در این کشورهای کوچک ناچار به پذیرش یکنوع میانه روی بسبک قدیم - یعنی ایجاد دیکتاتوری های حزبی یا طبقاتی - بودند، تا مبادا آن مقدار جمعیت لازم برای حکومت کردن را از دست دهند؛ پس از آن که موجی ضد دمکراتیک و هواخواه دیکتاتوری از جنبشهای نیمه توتالیتر تا تمام توتالیتر اروپای پس از جنگ جهانی اول را درنوردید، و جنبشهای فاشیستی از ایتالیا تا تقریباً همه کشورهای اروپای مرکزی و خاوری گسترش یافتند؛ همه آنها ، حتی خود موسولینی نیز که از اصطلاح «دولتِ توتالیتر» بسیار خوشش می آمد، نکوشیدند تا یک رژیم توتالیتر را برقرار سازند و به دیکتاتوری و فرمانروایی تک حزبی بسنده کردند.
و دقیقاً به همین دلیل بود که نازیسم تا پیش از رخداد جنگ جهانی دوم و گسترش آن به سرتاسر اروپا، در بیرحمی و سرسختی از همتای روسی خود بسیار پس افتاده بود؛ «آلمان برای توسعه این تازه ترین نوع حکومت باندازه کافی جمعیت نداشت و تنها در صورتی که در جنگ برنده میشد، میتوانست یک فرمانروایی توتالیتر کاملا توسعه یافته را بخود ببیند که در آن صورت، قربانيان چنین حکومتی نمیبایست تنها «نژادهای پست تر» بوده باشند، بلکه خود آلمانیها نیز میبایست نتایج تلخ طرح های هیتلر را میچشیدند».
📖توتالیتاریسم
✍هانا آرنت
/channel/ecopolitist
🔖🔖خلاصه نامه مرحوم آخوند به مرحوم نائينى وپيش بينى مشكلات وبحران هاى ناشى از تاسيس حكومت اسلامى توسط فقهاء در حدود بيش از ١٠٠ سال قبل
@ecopolitist
🔹 دیگر ادیان هم ترغیب می شوند حکومت متعصب دینی تشکیل دهند و نزاع دینی شکل می گیرد.
🔹وقتی روحانیون پا به حکومت بگذارند دیگر نمی توانند عیوب خود را ببینند و توجیه می کنند و فسادها را نادیده میگیرند.
🔹 مسند روحانیت مسند مبارزه با فساد است و مسند حاکمان همواره توام با فساد. با این کار هم مسند مبارزه با فساد را از دست می دهیم و هم روحانیت را مفسد می کنیم. وای به روزی که بگندد نمک / حتی اگر فاسد نشویم همه مفاسد را به گردن روحانیت می نویسند و دین نابود می شود.
🔹 علم حکومت داری و سیاست یک علم و فن است و روحانیون از این علم حداقل تا الان کاملاً تهی هستند و ورود بدون علم و تجربه و فن به این حوزه بدون طی مراحل آن باعث آبروریزی برای روحانیون می شود. صرف اینکه روحانیون انسانهای خوبی هستند که دلیل نمی شود هر علمی و هر فنی را بلد باشند
🔹 آمال وآرزوی ما تبعیت حکومت از دین است در حالیکه اگر حکومت را در دست گیریم، به تبعیت دین از حکومت دچار خواهیم شد.
🔹چون مردم ما را نایبان امام زمان می دانند انتظار دارند حکومت دینی هم همان شرایط را ایجاد کند و وقتی نتوانیم در آن سطح عدالت را برقرار کنیم نسبت به امام زمان و دین سست عقیده می شوند.
🔹اکنون که مناصب حکومتی نداریم، اینهمه اختلاف نظر وجود دارد. اگر به حکومت برسیم این اختلاف نظر باعث چندپارگی دین و ایجاد فرقه های جدید و آسیب به دین می شود.
🔹 ما فقط سواد فقهی داریم و چون فقیه خوبی هستیم که تازه همه ابواب فقه را هم نمی دانیم، دلیل نمی شود که به علوم دیگر مانند مدیریت و ... هم تسلط داشته باشیم. علم فقه یک علم است با مسائل خودش و ربطی به اداره جامعه و مسائل آن ندارد.
🔹بستگان ما در صورت حکومت از موقعیت استفاده خواهند کرد و باعث آبرو ریزی برای مرجعیت و دین اسلام خواهند شد و مردم آنها را به پای ما می نویسند.
🔹 مردم تاوقتی فکر کنند که هدف از مبارزه ، برچیدن ظلم است با ما همراهی می کنند. اما به محضی که احساس کنند تلاش های ما برای رسیدن به قدرت و مقام و منصب است، دیگر اطراف ما را خالی می کنند و حمایت آنها کمرنگ می شود. خصوصاً آنکه نسبت به دین هم بدبین می شوند.
🔹 ذات حکومت کردن دروغ گفتن است و نمی شود حکومت با اخلاق داشت. لذا در شان روحانیت نیست که دروغ بگوید و دامن دین را بیالاید.
🔹حب نفس باعث می شود حاکم اسلامی نتواند مسائل را درست ببیند و در جهت منافع خودش در برخی موارد حکم کند و حتی دین را تغییر دهد. لذا باعث می شود هم دین آسیب ببیند و هم حکومت.
🔹اسلام را در طول چندین قرن، حکومت اسلامی نگه نداشته است بلکه حوزه های علمیه نگه داشته اند.
ادامه ⬇️⬇️
«هدف حزب جلوگیری از ایجاد رابطهٔ عاطفی بین زنان و مردان بود زیرا توان آن را نداشت چنین روابطی را کنترل کند. علاوه بر این، هدف ناگفته و واقعی حزب، از بین بردن کامل تمایل جنسی بود. میل جنسی، چه در چارچوب روابط زناشویی و چه خارج از آن، از عشق خطرناکتر بود. همهٔ ازدواجهایی که بین افراد حزب صورت میگرفت باید به تأیید کمیتهای میرسید که به همین منظور انتخاب شده بود، و در صورتی که زوج مذکور علائمی از علاقهٔ جسمانی به یکدیگر نشان میدادند، کمیته از صدور رأی موافق خودداری میکرد - البته همیشه از ابراز علنی این اصل پرهیز میکرد. تنها هدفی که برای ازدواج به رسمیت شناخته میشد به دنیا آوردن بچههایی برای خدمت به حزب بود.»
#جورج اورول
#رمان ١٩٨٤
/channel/ecopolitist
فرمولی که یک آمریکایی برای طرح ریزی و ايجاد حکومت ارائه می دهد در بسیاری از کشورهای در حال توسعه بی معناست. انتخابات برای آن که معنایی در بر داشته باشد، به سطح معینی از سازماندهی سیاسی نیاز دارد. مسئله این کشورها نه برگزاری انتخابات بلکه ایجاد سازمانهاست. انتخابات در بسیاری از کشورهای روبه رشد، تنها به تقویت قدرت نیروهای اجتماعی تفرقه انداز و غالباً ارتجاعی کمک می رساند و به گسیختگی سازمان اقتدار عمومی می انجامد. مدیسون در کتاب فدرالیست هشدار میدهد که «در ساختن هر حکومتی که باید انسانها را به وسیله انسانهای دیگر اداره کند، بزرگترین دشواری از این واقعیت سرچشمه می گیرد که نخست باید حکومت را قادر ساخت تا بر حکومت شوندگان نظارت کند و در مرحلهٔ دوم باید آن حکومت را واداشت که رفتارش را تحت نظارت قرار دهد». در بسیاری از کشورهای رو به رشد، حکومتها نمیتوانند نخستین وظیفه یاد شده را انجام دهند و از آن کمتر، از عهده وظیفه دوم نیز بر نمی آیند. مسئله اصلی این کشورها نه آزادی بلکه ايجاد یک سامان عمومی مشروع است. انسانها ممکن است بدون آزادی از سامان برخوردار باشند، ولی بدون سامان نمیتوانند هیچگونه آزادی را نگاه دارند. پیش از محدود ساختن دامنه اقتدار، باید اقتداری وجود داشته باشد و همین اقتدار است که در کشورهای در حال توسعه کمتر پیدا می شود، زیرا در این کشورها روشنفکران از خود بیگانه، سرهنگان سرکش و دانشجویان شورشی حکومت را پیوسته در معرض تهدید قرار می دهند.
📓سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی
✍ساموئل هانتینگتون
/channel/ecopolitist
🌐 هسته مطالعات چین دانشگاه امام صادق با همکاری اندیشکده مطالعات راهبردی ایران و چین، دفتر دیپلماسی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق و اداره کل همکاریهای علمی بینالمللی دانشگاه امام صادق برگزار میکند:
🇨🇳 مدرسه تابستانه چین 🇨🇳
📚 ۲۰ جلسه تخصصی در ۳ محور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی
🧧 همراه با ارائه گواهی معتبر
💢 برگزاری بصورت مجازی
📆 بازه برگزاری دوره: از چهارشنبه ۲۱ تیرماه تا چهارشنبه ۲۸ تیرماه
💰 هزینه ثبتنام: ۱۹۰ هزار تومان
۲۰ درصد تخفیف ویژه دانشجویان، اعضای هیئت علمی و طلاب
۳۰ درصد تخفیف ویژه ثبتنام گروهی (۳ نفر به بالا)
🔗 پیوند ثبتنام:
https://formafzar.com/form/3cya0
⛩ جهت کسب اطلاعات بیشتر در کانال @chinastudy_group در پیامرسانهای بله، ایتا و تلگرام عضو شده و یا با شماره 09170057848 تماس حاصل فرمائید.
__
🇨🇳 هسته مطالعات چین دانشگاه امام صادق (ع) 🇨🇳
بله: https://ble.ir/chinastudy_group
ایتا: https://eitaa.com/chinastudy_group
تلگرام: /channel/chinastudy_group
مرحوم آخوند خراسانی رحمتاللهعلیه در باب حکومت غیرمعصوم و آفات حکومت دینی که معصوم در رأس آن نباشد خطاب به میرزای نائینی میگوید:
«خصیصه شرعی نبودن برای هر حکومتی که غیر معصوم در رأس آن باشد مثل سیاهی و سرخی و زردیِ رنگ است برای فرد سیاه پوست و سرخ پوست و زرد پوست چرا که مثلا سیاهی از پوست فرد سیاهپوست زایل شدنی نیست.
خصیصه شرعی نبودن نیز از حکومت غیر معصوم زایل شدنی نیست.
آنچه از ما برمیآید فقط در این حد است که سعی کنیم دایرهٔ ستم توسعه پیدا نکند و محدودتر و تنگتر شود.
هدفی که ما (علما) به همه اعلام میکنیم تحدید ظلم و محدود کردن تصرفات ظالمانه حکومتی است که خصیصه برحق نبودن از آن قابل انفکاک نیست،همین و بس.
اما اینکه به مردم وعده بربایی حکومت حقه و شرعی بدهیم و برای این هدف خودمان حکومت را به دست گیریم،دو خطای بَیِّن است که یکی از دیگری خطرناکتر است.
وعده برپایی حکومت شرعی و حقه به مردم دادن به معنای این است که یک شعار غیر عملی به دهان مردم بگذاریم و یک خواسته غیر واقع بینانه را به آنها القا کنیم که تحقق آن ممکن نیست و چنین شعاری میتواند در مرحله اول برای مردم خوشایند و یک چندی سرشان به آن گرم شود،اما بالاخره که بیعدالتی های موجود در حکومت ما،یکایک چهره خود را نشان داده و معلوم شد که وعده برپایی حکومت شرعی و حقه به وسیله ما بیپایه بوده آنگاه وعده برپایی چنین حکومتی به وسیله امام معصوم علیه السلام هم مورد تردید قرار میگیرد.
اینجاست که در بقیهٔ مقدسات هم به شک و شبهه میافتند و سیل ناسزا و ناروا به سوی ما و آیین و معتقدات ما سرازیر میشود.
ما (علما) باید همیشه برای کاستن از تباهیها در حال مبارزه باشیم و نباید در جایی بنشینیم که مسئول مظالم و تباهی ها قلمداد شویم.»
📖دیدگاههای آخوند خراسانی و شاگردانش
✍️اکبرثبوت
/channel/ecopolitist
اگر هیچ نیازی ارضا نشود و نیازهای فیزیولوژیک بر انسان فشار وارد آورند، سایر نیازها موجودیت خود را از دست میدهند یا اینکه کنار گذاشته میشوند. در آن صورت، معقول است که در مورد این «موجود زنده» تنها بگوییم که او گرسنه است، زیرا گرسنگی به صورت کامل بر وی غالب آمده است. همهٔ استعدادها و تواناییهای چنین موجودی در خدمت حرکاتی در میآیند که بتواند این نیاز (گرسنگی) را ارضا نماید، و این تواناییها و استعدادها به گونهای تنظیم میشوند که با تمام نیرو بتوانند هدف یاد شده را تأمین نمایند و موجود مزبور را از گرسنگی برهانند. تمام تواناییها و استعداد انسان، تمام توانی را که او برای جلب توجه دیگران دارد، توان اثرگذاری، هوش و ذکاوت، حافظه و عادت و... همگی به صورت ابزار و وسایلی در میآیند که بتوانند رفع گرسنگی کنند.
تواناییهایی که برای تأمین چنین هدفی کارساز نباشند، کنار گذارده یا بیاثر میگردند. میل به شاعری و شعر گفتن، تمایل به خرید یک خودرو، علاقه به خواندن تاریخ کشور آمریکا، ابراز تمایل به یک جفت کفش نو، همگی، تحتالشعاع قرار میگیرند و از نظر اهمیت در درجهٔ دوم قرار خواهند گرفت.
کسی که به شدت گرسنه است و از این بابت حالتی خطرناک پیدا کرده است، هیچ میل یا علاقهای جز به غذا نخواهد داشت. او خواب غذا را میبیند، خاطرهٔ غذا در ذهن او زنده میشود، دربارهٔ غذا میاندیشد، به هیچ چیزی جز غذا فکر نمیکند و هیچ چیز جز غذا نمیخواهد و سرانجام اینکه هیچ چیز جز غذا احساس وی را بر نمیانگیزد.
برای کسی که مدتها گرسنه مانده و از گرسنگی ناتوان شده است، مدینهٔ فاضله همان مکانی است که در آن مقدار زیادی غذا وجود داشته باشد و او تنها در اینباره میاندیشد. اگر تضمین شود که در بقیهٔ زندگی غذا به او خواهد رسید، او احساس سعادت کامل میکند و هیچگاه تمنای دیگری نخواهد داشت و به چیزی جز آن نمیاندیشد. زندگی در قالب خوردن معنی پیدا میکند، هر چیز دیگری بیاهمیت میشود. در چنین حالتی از نظر او آزادی، عشق، احساس اجتماعی، احترام و فلسفه، همگی بیارزش میشوند، زیرا آنها نمیتوانند معدهٔ گرسنه را پر کنند.
📕تئوری های انگیزه های انسانی
✍ آبراهام مازلو
/channel/ecopolitist
جنبشهای توتالیتر، سازمان های توده ای متشکل از افراد ذرّه ذرّه شده و جدا از هم میباشند. در مقایسه با جنبشها و احزاب دیگر، ویژگی آشکار جنبشهای توتالیتر اینست که از فرد فرد اعضایشان وفاداری تام، نامحدود، بی چون و چرا و دگرگونی ناپذیر میخواهند. این درخواست از سوی رهبران جنبشهای توتالیتر حتی پیش از به قدرت رسیدن آنها بعمل می آید. درخواست یادشده معمولاً پیش از آنکه کل سازمان کشور تحت فرمانروایی عملی آنها درآید مطرح می شود و از این داعیهی ایدئولوژیک آنها مایه میگیرد که سازمان هایشان در زمان مقتضی سراسر نژاد بشری را در بر خواهد گرفت. در آنجا که فرمانروایی توتالیتر با یک جنبش توتالیتر فراهم نشده است (بمانند آلمان)، جنبش توتالیتر باید پس از تثبیت فرمانروایی توتالیتر سازمان داده شود و شرایط رشد آن باید بگونه ای ساختگی آفریده شود تا وفاداری تام - مبنای روانشناختی چیرگی تام- امکان پذیر گردد. چنین وفاداری را تنها میتوان از انسان کاملاً انزوا یافته چشمداشت، انسانی که هر گونه پیوند اجتماعیش با خانواده، دوستان و آشنایان بریده شده است و تنها از طریق تعلق به يک جنبش و عضویت در حزب احساس می کند که در این جهان جایی دارد.
📖توتالیتاریسم
✍هانا آرنت
/channel/ecopolitist
اگر روا باشد تمدن اسلامی را به نام یکی از فرآورده هایش بنامیم، باید بگوییم تمدن اسلامی «تمدن فقه» است؛ درست به همان معنایی که میتوان به تمدن یونانی «تمدن فلسفه» گفت و تمدن اروپایی معاصر را «تمدن علم و تکنولوژی» خواند. به واقع، هنگامی که به فرآوردههای فکری تمدن اسلامی - چه از جهت کمیت و چه از حیث کیفیت - مینگریم، میبینیم که فقه بی هیچ رقیب و منازعی در مقام نخست نشسته است. مطولات و مختصرات و شروح و شروحِ شروح و نوشته هایی که درباره فقه نگاشته شده، شماره نمیپذیرند و آنچه از این همه کتاب گوناگون استنساخ شده، بررسیدنی و برشمردنی نیست. حتی میتوان باور یافت تا چند عهد پیش، از خلیج فارس گرفته تا اقیانوس اطلس و بل در ژرفای آسیا و آفریقا، خانهٔ هیچ مسلمانی از کتاب دربارهی فقه تهی نبوده است. به دیگر سخن، هیچ مسلمانی یافت نمی شده که خواندن به عربی بداند و ارتباط مستقیم با کتابهای فقهی نداشته باشد. از این لحاظ، در جامعهٔ عربی - اسلامی، فقه «عادلانه ترین چیزی است که میان مردمان تقسیم شده بود». بر همین روی، باید تأثیر نیرومندی بر آن بازنهاده شده باشد؛ نه تنها بر رفتار عملی فرد و اجتماع - که اساساً هدف آن است - که هم چنین بر «سلوک» عقلی، یعنی بر شیوهٔ اندیشیدن و آفرینش فکری.
📒از ورای حجاب/جُستارهایی دربارهٔ روحانیت، شریعت و دولت
✍مهدی خلجی
/channel/ecopolitist
💠💠دموکراسی پارلمانی و دموکراسی ریاستی
نظامهای پارلمانی و ریاستی دو شکل عمدهٔ حکومت دموکراتیک هستند. در نظامهای ریاستی، رئیس جمهور و پارلمان (یا کنگره) هر یک به طور جداگانه برای مدت معین انتخاب میشوند. معمولاً کنگره نمیتواند رییسجمهور را برکنار سازد، هرچند به ندرت امکان استیضاح وی به وسیلهٔ کنگره وجود دارد. از سوی دیگر رییسجمهور معمولاً نمیتواند کنگره را منحل سازد. برعکس در نظامهای پارلمانی، رئیس دولت (اغلب نخستوزیر) ممکن است به موجب رأی عدم اعتماد پارلمان، از کار برکنار شود. نخستوزیر هم معمولاً میتواند پارلمان را منحل کند و انتخابات جدیدی فرابخواند. پس در نظام ریاستی تفکیک قوا نیرومندتر است. اما در نظام پارلمانی میان دو قوه مجریه و مقننه در عین جدایی، همکاری نیز وجود دارد.
در نظامهای ریاستی رئیسجمهور به وسیله مردم مستقیماً و یا به طور غیرمستقیم (از طریق کالج انتخاباتی) انتخاب میشود، اما در نظامهای پارلمانی مردم تنها نمایندگان خود در پارلمان را انتخاب میکنند و آنها نیز رئیسدولت را برمیگزینند. در نظامهای پارلمانی رئیس کشور (رئیس جمهور یا پادشاه) قدرت اجرایی ندارد، و حکومت در دست رئیس دولت، یا نخستوزیر است. در نظامهای ریاستی محدودیتهایی برای انتخاب مجدد رئیس جمهور وجود دارد، اما در نظام پارلمانی نخست وزیر میتواند تا وقتی که حزب وی و یا ائتلاف احزاب حامی دولت دز پارلمان اکثریت داشته باشند، در قدرت باقی بماند.
در نظامهای ریاستی مردم در هنگام انتخابات بیشتر به شخصیت نامزدهای ریاست جمهوری نظر دارند تا به سیاستها و برنامههای حزبی. در نتیجه ممکن است کسی در انتخابات پیروز شود که از حمایت هیچ حزبی در کنگره برخوردار نباشد و در نتیجه نتواند کارایی لازم از خود نشان دهد. اما در نظامهای پارلمانی، سیاستمداری که که قصد کسب مقام نخستوزیری داشته باشد، باید از حمایت گستردهٔ یک حزب یا ائتلافی از احزاب برخوردار باشد و حمایت حزب اکثریت یا مجموعهای از احزاب در پارلمان را به دست آورد. در نظامهای ریاستی، نامزدهای ریاست جمهوری اگر شکست بخورند، ممکن است به طور کلی از عرصه فعالیت سیاسی خارج شوند، اما در نظامهای پارلمانی، رهبر حزب شکست خورده در انتخابات، رهبری اپوزیسیون را به دست میگیرد.
در نظامهای پارلمانی تنها پارلمان از مشروعیت دموکراتیک برخوردار است و میتواند نخستوزیر را ابقا یا اخراج کند. اما در نظامهای ریاستی، رئیس جمهور و کنگره هردو از مشروعیت دموکراتیک برخوردارند. در صورت بروز اختلاف و نزاع میان، تنها را فیصلهٔ نزاع، رجوع به نظر دیوان عالی یا دیوان قانون اساسی است. در آمریکا اگر رییسجمهور از حمایت چندانی در کنگره برخوردار نباشد، در اجرای سیاستهای خود دچار محدودیتهای عمدهای میگردد و در عین حال طبعاً نمیتواند کنگره را منحل کند.
بعضی از نظامهای دموکراتیک هم هستند که نیمه ریاستی خوانده شدهاند. در این نظامها هم رئیس جمهور منتخب و هم نخست وزیری وجود دارد که به وسیلهٔ اکثریت پارلمان انتخاب شده است. رئیس جمهور معمولاً در روابط خارجی و امور دفاعی اعمال قدرت میکند و نخستوزیر به امور اجرایی متعارف میپردازد. ممکن است رییسجمهور از یک حزب و نخستوزیر از حزب دیگری باشد.
📗آموزش دانش سیاسی
✍دکتر حسین بشیریه
/channel/ecopolitist
حیات اجتماعی به شکلی خارق العاده از واکنش های متوالی در مقابل فشارهای جامع بر اعضایش از طریق قواعد رفتاری تشکیل میشود که تا حد زیادی خودکار شده اند. این قواعد رفتاری از بامداد تا شامگاه بر فرد تامین می شوند و رفتارهای او را هماهنگ با معیارهای جامعه شکل می دهند. حتی میتوان گفت که جامعه به عنوان نیروی پویا چیزی جز مجموع قواعد رفتاری آن نیست که الگوهای رفتار را به اعضا تحمیل میکند. آنچه که ما تمدن می نامیم، به یک معنا واکنش های خودکار اعضای جامعه در برابر قواعد رفتاری است که جامعه از طریق آن ها می کوشد اعضای خود را با معیارهای عینی خاصی انطباق دهد، در قدرتطلبی آنها محدودیت ایجاد کند و در همه جوانب مهم اجتماعی، آنها را رام و آرام کند. در میان تمدن های موجود، تمدن غرب تا حد زیادی در این تلاش موفق بوده است. البته این تمدن، آنگونه که بسیاری از نویسندگان قرن نوزدهم و بیستم باور داشتند، مبارزه قدرت را در کل از صحنه داخلی حذف نکرده و چیزی متفاوت و بهتر مانند تعاون، هماهنگی، صلح پایدار و از این قبیل را جایگزین آن ننموده و چنین هدفی نیز نداشته است. بهترین چیزی که تمدن غرب توانسته به آن نائل شود - و تا آنجا که ما می دانیم، بهترین چیزی است که هر تمدنی می تواند به آن دست یابد - کاهش مبارزه قدرت در صحنه داخلی، متمدن کردن ابزار آن و هدایت آن به سوی اهدافی است، که در صورت نیل به آنها، میزان تداخل مبارزه قدرت در زندگی، آزادی و سعادت طلبی هر یک از اعضای جامعه به حداقل می رسد. بالاخص، ابزار ظریف رقابت اجتماعی، تجاری و حرفه ای جایگزین روشهای نزاع شخصی شده است. مبارزه قدرت تنها از طریق سلاح های مرگبار صورت نمیگیرد، بلکه با آزمونهای رقابت آمیز، رقابت بر سر تمایزات اجتماعی، انتخابات ادواری برای مناصب عمومی و خصوصی، و بالاتر از همه رقابت بر سر تملک پول (با توجه به اینکه پول به نماد بارز تملک قدرت مبدل شده است) و اشیایی که میتوان آنها را با پول سنجید نیز صورت می گیرد. قدرت طلبی فردی در جوامع غربی از طریق رقابت برای کسب پول، مفری هماهنگ با اصول تمدن و قواعد رفتاری و جامعه است و دستورهای هنجار های مختلف علیه قتل نفس و هر نوع خشونت فردی و جمعی در ایجاد شرایط هنجاری لازم برای این هدایت مجدد و متمدن مبارزه قدرت است. ابزارها و نهادهای اجتماعی مربوط به ابزار رقابت آمیز مختلف جامعه، در خدمت حذف مبارزه قدرت نیستند، بلکه هدف از همه آنها ایجاد جایگزینهایی هماهنگ با اصول تمدن برای سبعیت و خشونت مبارزه قدرت نامحدود و نامنظم است.
📕سیاست میان ملتها
✍️هانس جی مورگنتا
/channel/ecopolitist
در این دو نقطه است که اخلاق، آداب و قانون برای حفظ جامعه در مقابل از هم گسیختگی و حفظ فرد در برابر انقیاد و انقراض، مداخله می کنند. هنگامیکه جامعه یا بعضی از اعضای آن می توانند با اتکاء به قدرت خویش، خود را در برابر سائقهای قدرت دیگران حفظ کنند - به عبارت دیگر، هنگامی که ضعف ابعاد فنی سیاست قدرت، همانگونه که انتظار میرود، دیر یا زود آشکار میشود - این نظامهای هنجاری می کوشند با قواعد رفتاری خود، جای سیاست قدرت را بگیرند. پیام نظام های هنجاری به اقویا و ضعفا این است : قدرت فائقه، متضمن این حق قانونی یا حقوقی نیست که بتوان از قدرت برای انجام هر کاری که از نظر فیزیکی امکان پذیر است استفاده کرد. قدرت، به نفع جامعه در کل و تکتک اعضای آن، تابع محدودیت هایی است که پیامد مکانیزم مبارزه قدرت نیست، بلکه به اراده خود اعضای جامعه، و به شکل هنجارها و قواعد رفتاری بر مبارزه قدرت اعمال میشود.
سه نوع هنجار یا قاعده رفتاری در همه جوامع پیشرفته تر اعمال می شود: اخلاق، رسوم و قانون. در مورد ویژگی های شاخص آنها در آثار فلسفی و حقوقی های زیادی شده است ذکر این نکته در اینجا کافی است که هر قاعده رفتاری، دو عنصر دارد: فرمان و ضمانت اجرا. هیچ فرمان خاصی مختص هنجار خاصی نیست- «قتل نفس مکن» می تواند فرمان اخلاق، رسوم یا قانون باشد. ضمانت اجرا این است که این نوع قاعده رفتاری را از یکدیگر متمایز می کند.
اگر ضمانت اجرایی که برای تخلف از فرمان «قتل نفس مکن» و تنبیه متخلف و پیشگیری از تخلفات بعدی اعمال می شود، خاص اخلاق، رسوم یا قانون باشد، فرمان مزبور اخلاقی، سنتی یا قانونی است. اگر فردی شخصی را به قتل برساند و پس از آن دچار عذاب وجدان یا ندامت شود، ما با ضمانت اجرای خاص اخلاق، و بنابراین هنجاری اخلاقی روبرو هستیم. در همین وضعیت یعنی قتل شخصی بدست دیگری، اگر جامعه غیرمتشکل با اظهار مخالفت های خود جوش، مانند تحریم شغلی، طرد اجتماعی و مانند آن واکنش نشان دهد، ما با ضمانت اجرای خاص آداب و رسوم سنتی روبرو هستیم. در همین وضعیت یعنی قتل یک شخص توسط دیگر، اگر جامعه به شکل جریانی عقلانی و با اقدامات پلیسی معین، پیگرد قانونی، محاکمه، صدور حکم و مجازات واکنش نشان دهد، ضمانت اجرا، ماهیت حقوقی دارد و بنابراین، هنجار از مقوله قانون است.
مجموعهٔ پیچیده ای از این نوع قواعد رفتاری، که موید یا متناقض یکدیگرند و یا مستقل از یکدیگر عمل میکنند، همه جوامع داخلی را تنظیم میکند. هر چقدر جامعه ای منافع و ارزش ها را ( که می کوشد آنها را با قواعد رفتاری حفظ کند) مهمتر تلقی نماید، ضمانتهای اجرایی جامعه برای مقابله با تخلف از قواعدش قوی تر خواهد بود. جامعه بیشترین فشار را اعمال میکند و بنابراین هنگامی که جامعه انواع مختلف ضمانت های اجرایی را به طور همزمان برای تحمیل بر متخلفین از قواعد خود در اختیار داشته باشد، بهترین فرصت را برای اجرای قواعد رفتاری خود علیه اعضای سرکش دارد. هنگامی که یکی از انواع ضمانت های اجرایی از منافع و ارزشهای آن حمایت می کند، جامعه بسیار ضعیف است و بنابراین به احتمال قوی ضمانتهای اجرایی آن غیر موثر است. در مواردی که قاعده های رفتاری مستلزم اقدامی است که قاعده رفتاری دیگر آن را محکوم میکند، سرشت منافع یا ارزش های مربوطه به توان نسبی ضمانت هایی بستگی دارد که از فرمان های متناقض حمایت می کنند...
پیروزی جنبش های توتالیتر در میان توده ها، بمعنای پایان دو توهم بود، یکی توهم وجود کشورهای دارای حکومت دمکراتیک و دیگری توهم وجود دولتهای ملی در اروپا و بویژه نظام حزبی در این دولتها. توهم نخست از این تصور برمیخاست که اکثریت مردم در حکومت فعالانه سهیم بودند و توهم دوم بر این پندار استوار بود که هر فردی با حزب خود یا حزب فرد دیگر همفکری داشت. برعکس، این جنبشها نشان دادند که توده های از نظر سیاسی خنثی و بیتفاوت، بآسانی میتوانند در کشوری که بگونه ای دمکراتیک اداره می شود اکثریت را تشکیل دهند و از همینروی، یک دمکراسی میتواند بر طبق قوانینی کارکرد داشته باشد که تنها یک اقلیت آنها را به رسمیت می شناسد. دومین توهم دمکراتیکی که با پیدایش جنبشهای توتالیتر نقش بر آب شد، بر این تصور استوار بود که این توده های از نظر سیاسی بیتفاوت، اهمیتی ندارند و این آدمهای براستی خنثی، برای حیات سیاسی یک ملت چیزی بیش از یک زمینه حاشیه ای و گنگ نیستند. اکنون همین توده ها این واقعیت را که هیچ ارگان دیگری از افکار عمومی نتوانسته بود نشان دهد، آشکار ساخته بودند که حکومت دمکراتیک بیشتر بر پایه موافقت خاموش و بردباری بخشهای بیتفاوت و بی سروصدای مردم استوار بود تا بر نهادها و سازمانهای محسوس و ملموس کشور. از همین رو زمانی که جنبشهای توتالیترِ متنفر از حکومتهای پارلمانی به پارلمان هجوم بردند، تنها واکنش این حکومتها بی ثباتی بود؛ جنبش های توتالیتر عملا موفق شده بودند که بیشتر مردم را متقاعد سازند که اکثریت های پارلمانی دروغین هستند و با واقعیت های کشور ضرورتاً تطابق ندارند و بدینترتیب توانستند اعتماد به نفس حکومتهایی را که به فرمانروایی اکثریت بیشتر از قانون اساسی اعتقاد داشتند، از بین ببرند.
📖توتالیتاریسم
✍هانا آرنت
/channel/ecopolitist
یکی از راههای راستی آزمایی مشروعیت هر نظام حکومتی مقایسه عملکرد آن با حکومت معیار و الگو است.
عملکرد این روزهای مدعیان نیابت عامه فقهاء از معصومین علیهم السلام در زمان غیبت را مقایسه کنید با کلام و عمل حکومت علیبنابیطالب(ع) بعنوان الگوی ایده آل حکومت اسلامی :
«و من نمىتوانم شما را به كارى وادارم كه خود نمىخواهيد.»
➖(خطبه۱۹۹)
«دادگری را به کار بر و از زورگویی و رو آوردن به ستم بپرهیز زیرا زورگویی مردم را به کوچ و پراکندگی میکشاند و ستمگری آنان را به شورش مسلحانه فرا میخواند.»
➖(حکمت۴۷۶)
«به خدا سوگند، اگر شب را تا بامداد بر بسترى از خار سخت بيدار بمانم يا بسته به زنجيرم بر روى زمين بكشانند، مرا دوست داشتنىتر از آن است كه در روز شمار به ديدار خدا و پيامبرش روم، در حالى كه، به يكى از بندگانش ستمى كرده يا پشيزى از مال مردم را به غصب گرفته باشم.
چگونه بر كسى ستم روا دارم به خاطر نفسى كه پيوسته روى در فنا دارد و سالها و سالها زير خاک آرميدن خواهد.»
➖(خطبه۲۱۵، ترجمه عبدالمحمد آیتی)
«بپرهيز از خونها و خونريزیهای بهناحق. زيرا هيچ چيز، بيش از خونريزی بهناحق، موجب کيفر خداوند نشود و بازخواستش را سبب نگردد و نعمتش را به زوال نکشد.
و رشته عمر را نبُرد. خداوند سبحان، چون در روز حساب به داوری در ميان مردم پردازد، نخستين داوری او درباره خونهايی است که مردم از يکديگر ريختهاند.
پس مباد که حکومت خود را با ريختن خون حرام تقويت کنی، زيرا ريختن چنان خونی نه تنها حکومت را ناتوان و سست سازد، بلکه آن را از ميان برمیدارد يا به ديگران میسپارد.»
➖(نامه۵۳،)
«سخنى از آن حضرت (علیه السلام) هنگامى كه شنيد گروهى از اصحابش در جنگ صفين، شاميان را دشنام مى گويند چنين فرمود:
دوست ندارم كه شما دشنامدهنده باشيد. ولى اگر به توصيف اعمال و بيان حالشان بپردازيد، سخنتان به صواب نزديکتر و عذرتان پذيرفتهتر است.
به جاى آنكه دشنامشان دهيد، بگوييد: بار خدايا خونهاى ما و آنها را از ريختن نگه دار و ميان ما و ايشان آشتى انداز و آنها را كه در اين گمراهى هستند راه بنماى. تا هر كه حق را نمىشناسد، بشناسد و هر كه آزمند گمراهى و دشمنى است از آن باز ايستد.»
➖(خطبه۱۹۷،)
«از سخيفترين حالات واليان در نزد مردم صالح اين است كه مردم پندارند كه آنان دوستدار فخر و مباهاتاند. و بناى كار خود بر كبر و غرور مىنهند.
من ناخوش دارم كه در پندار شما چنين آيد كه من خواهان ثنا و ستايشم و سپاس خدا را كه چنين نيستم. اگر هم دوست مىداشتم كه بستايندم به سبب فروتنى در برابر پروردگارم آن را ترک مىكردم. زيرا تنها اوست كه سزاوار عظمت و كبرياست.
بسيار افتد كه مردم پس از انجام كار مهمى كه كردهاند، خواهند كه آنان را بستايند، ولى مرا به سبب فرمانبرداريم از خدا و نيز رفتار نيكويى كه با شما داشتهام، به نيكى مستاييد زيرا هنوز حقوقى است كه من ادايشان نكردهام و فرايضى بر گردن من است كه بايد آنها را بگزارم.
آنسان كه با جباران سخن مىگويند، با من سخن مگوييد و از من پنهان مداريد آنچه را از مردم خشمگين به هنگام خشمشان پنهان مىدارند. نيز به چاپلوسى و تملق با من آميزش مكنيد.
و مپنداريد كه گفتن حق بر من گران مىآيد. و نخواهم كه مرا بزرگ انگاريد، زيرا هر كه شنيدن حق بر او گران آيد، يا نتواند اندرز كسى را در باب عدالت بشنود، عمل كردن به حق و عدالت بر او دشوارتر است.
پس با من از گفتن حق يا رأى زدن به عدل باز نايستيد، زيرا من در نظر خود بزرگتر از آن نيستم كه مرتكب خطا نشوم و در اعمال خود از خطا ايمن باشم. مگر آنكه، خدا مرا در آنچه با نفس من رابطه دارد، كفايت كند زيرا او تواناتر از من به من است.»
➖(خطبه۲۰۷)
«برای کسانی که به تو نياز دارند، زمانی معين کن که در آن فارغ از هر کاری به آنان پردازی. برای ديدار با ايشان به مجلس عام بنشين، مجلسی که همگان در آن حاضر توانند شد و، برای خدايی که آفريدگار توست، در برابرشان فروتنی نمايی و بفرمای تا سپاهيان و ياران و نگهبانان و پاسپانان به يک سو شوند، تا سخنگويشان بیهراس و بیلکنت زبان سخن خويش بگويد.
که من از رسولالله (صلیاللهعليهوآله) بارها شنيدم که میگفت: پاک و آراسته نيست امتی که در آن امت، زيردست نتواند بدون لکنت زبان حق خود را از قویدست بستاند.
پس تحمل نمای، درشتگويی يا عجز آنها را در سخن گفتن. و تنگحوصلگی و خودپسندی را از خود دور ساز تا خداوند درهای رحمتش را به روی تو بگشايد و ثواب طاعتش را به تو عنايت فرمايد.»
➖(نامه۵۳)
«بايد که محبوبترين کارها در نزد تو، کارهايی باشد که با ميانهروی سازگارتر بود و با عدالت دمسازتر و خشنودی رعيت را در پی داشته باشد زيرا خشم تودههای مردم، خشنودی نزديکان را زير پای بسپرد و حال آنکه، خشم نزديکان اگر تودههای مردم از تو خشنود باشند، ناچيز گردد.»
➖(نامه ۵۳)
/channel/ecopolitist
معمولاً یونانی ها بخاطر ابداع دمکراسی دارای اعتبار هستند؛ نظامی که در آن حاکمان موروثی نبودند بلکه با رای گیری انتخاب می شدند. اکثر جوامع قبیله ای نیز نسبتاً مساوات طلب اند و حاکمانشان را برمیگزینند اما یونانی ها با معرفی مفهوم شهروند که بیشتر مبتنی بر معیار سیاسی بود و نه خویشاوندی از آن فراتر رفتند. شکل حکومتی که در آتنِ قرن پنجم یا در دوران جمهوری رم پياده می شد احتمالاً با عنوان «جمهوری خواهی کلاسیک» بهتر توصیف می شود تا «دموکراسی» زیرا حق رای فقط به تعداد محدودی از شهروندان داده میشد و تمایزات شدیدی وجود داشت که تعداد زیادی از مردم را از مشارکت سیاسی محروم می کرد. افزون بر این، اینها دولتهای لیبرال نبودند بلکه دولتهای اشتراکی بودند که به حریم خصوصی یا استقلال شهروندان احترام نمیگذاشتند. جمهوری کلاسیک که به دست یونان و رم تاسیس شد از سوی بسیاری دیگر از جوامع کپی برداری شد، اما این شکل از حکومت نقص مهلکی داشت که بعدها توسط کسانی همچون پدران بنیانگذار آمریکا تشخيص داده شد؛ جمهوری خواهی کلاسیک وزن خوبی ندارد. این نوع حکومت در جوامع کوچک و یکدست مانند دولت - شهرهای یونان قرن پنجم یا رم در سالهای اوایل کارش بهتر جواب میداد. اما هر چه این جمهوری ها از طریق فتح سرزمینی یا رشد اقتصادی بزرگتر میشدند، تداوم مطالب ارزشهای اشتراکی که آنها را به هم پیوند می داد غیرممكنتر شد. جمهوری رم با گسترش جمعیتی و جغرافیایی با نزاع های غیر قابل حلی بر سر تقسیم غنایم و برخورداری از امتیازات شهروندی مواجه شد و این جمهوری، پس از یک جنگ داخلی طولانی، جای خود را به امپراتوری داد و سلطنت توانایی خود را برای اداره امپراتوری و افزایش قدرت و وسعت اثبات کرد و دولت - شهرهای یونان نیز همگی از سوی پادشاهی ها فتح شدند.
📓سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی
✍ساموئل هانتینگتون
/channel/ecopolitist
🔹دامن حکومت مطلقه آلوده به فساد است و ما مشروطه برپا کردیم تا استبداد و خود رأیی کنار رود. در صورتی که عالم دینی در راس قرار گیرد، این نقد ها هم دامن حکومت را می گیرد و هم دامن دین را و به بن بستهایی می رسیم که دیگر یارای حل مشکلات دینی - حکومتی را نداریم.
🔹هزاران نفر در اثر بیماری می میرند ولی ایرادی به روحانیت نمی گیرند. اگر روحانیت متولی امور حکومت شود، همه مشکلات بهداشتی، حکومتی، مالی، عدالتی و ... را به پای روحانیت و دین می گذارند. و این مساله اجتناب ناپذیر است و با زوال حکومت دینی ، زوال دین پدیدار خواهد شد.
🔹 تا جامعه به بلوغ کافی نرسیده باشد ما نباید به دنبال کسب مقام و منصب حکومتی باشیم. فقط در صورتی باید به حکومت روی بیاوریم که مردم بخواهند. در غیر اینصورت باید کار فرهنگی انجام داد.
🔹 تشکیل حکومت اسلامی انتظار ایجاد عدالت کامل و آرمان نهایی را تداعی می کند و برای ما که ناتوان و کم تجربه هستیم سنگ بزرگ است و باعث می شود به اساس مساله آسیب بزنیم . باید سنگ های کوچک تر برداریم تا از افراط و تفریط مردم در عصر های مختلف جلوگیری کنیم. کم کم به سمت ایجاد عدالت و اصلاح امور گام برداشته شود تا به هدف آرمانی نهایی برسیم . لذا این ایده (تشکیل حکومت دینی توسط روحانیت ) محکوم به افراط و سپس تفریط و در نهایت آسیب دیدن حکومت و دین خواهد بود.
🔹 مشکلی که اهل سنت با آن مواجه شد و باعث شد باب اجتهاد در سنی ها بسته شود این بود که در هر عصری گروهی از علمای سنی با حکومت هم جهت می شدند و به نفع حکومت کاری می کردند که غیر از دیدگاه آنها، دیدگاه های دیگر مجتهدانه سرکوب و منکوب شوند. کم کم باعث شد که از اجتهاد در اهل سنت هیچ باقی نماند. لذا اگر حکومت دینی را تشکیل دهیم، آنها که در راس هستند اجازه فتاوای مختلف و اجتهاد در دین را نخواهند داد و نظر خود را به زور غالب خواهند کرد و باعث مرگ شیعه و حوزه های دینی خواهد شد.
🔹 دسترسی به مرجعیت امروز از دسترسی به هر فرد دیگری راحت تر است. اگر من حکومت را در دست بگیرم دسترسی به من سخت از هر کسی خواهد شد و این یعنی فاصله مرجعیت با مردم.
🔹جریان های سیاسی غیر از روحانیت قدرت زیادی دارند و برخی از آنها تحت هیچ شرایطی سازش با ما نمی کنند و ممکن است منتج به جنگ داخلی و یا تفرقه های جدی شود و از هدف اصلی باز بمانیم و همه عمرمان را به جای کار دینی و فرهنگی درگیر منازعات سیاسی شویم.
🔹علمای شیعه همواره با احتیاط فراوان فعالیت می کردند و حتی کار مباح نمی کردند که دامنشان آلوده نشود. حکومت یک امر بسیار پیچیده و سخت است و دامن روحانیت را آلوده به گناه می کند.
/channel/ecopolitist
تاریخ بخوبی نشان می دهد که هر چند حکومت های کمونیست از جهت مبارزه با قحطی، افزایش سطح بهداشت، گسترش حجم محصولات ملی، ایحاد صنعت و بالا بردن سطح رفاه از حکومت های آزاد بهتر نیستند، اما از پس یک کار بخوبی بر می آيند و آن اینست که آنها اقتدار موثری را میتوانند پایه ریزی کنند. ایدئولوژی پایه مشروعیت را برای این حکومتها فراهم می سازد و سازمان حزبی شان مکانیسم نهادی لازم را برای جلب پشتیبانی از سیاست های حکومتی و اجرای آنها در دسترس شان قرار می دهد. سرنگونی حکومت در بسیاری از کشورهای در حال توسعه کار ساده ای است و یک گردان، دو تانک و چند سرهنگ برای اینکار کفایت می کند. اما هیچ حکومت کمونیستی را در این کشورها نمیتوان سراغ کرد که با یک کودتا سرنگون شده باشد. شگرد راستین کمونیستها در کشورهای در حال توسعه این نیست که آنها در سرنگون کردن حکومتها چیره دست اند، بلکه میتوانند حکومت را به خوبی پایه ریزی کنند(کاری که بس دشوار است). کمونیستها شاید که آزادی را به ارمغان نیاورند، اما بیگمان پایه های اقتدار را میتوانند فراهم سازند و قادرند حکومت هایی را برپا کنند که توانایی حکومت کردن را دارند. برخلافِ آمریکایی ها که سرسختانه میکوشند تا شکاف اقتصادی را تنگتر سازند، کمونیست ها به کشورهای رو به رشد روش آزموده و اثبات شده پر کردن شکاف سیاسی را ارمغان می دهند. کمونیست ها در هنگامه کشمکش ها و خشونت های اجتماعی که بلایی برای کشورهای رو به رشدند، نوعی اطمينان به سامان سیاسی را به بار می آورند.
📓سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی
✍ساموئل هانتینگتون
/channel/ecopolitist
جاذبه شر و جنایت برای ذهن اوباش، چیز تازه ای نیست. این امر پیوسته حقیقت داشته است که اوباش «کردارهای تجاوزگرانه را با نگاه ستایش آمیز مینگرند: فلانی ممکن است پست باشد، اما بسیار زیرک است». عامل تکان دهنده در پیروزی توتالیتاریسم، همان بی خویشتنی هواداران این جنبش است. کاملا قابل درک است که چرا یک نازی بلشویک از ارتکاب جنایت علیه مردمی که به جنبش تعلق ندارند یا با آن دشمنند خم به ابرو نمی آورد؛ اما شگفت اینجاست که زمانی که غول توتالیتاریسم آغاز به بلعیدن فرزندانش میکند و ممکن است خود آن فرد هم قربانی این جریان گردد، باز هم دچار تردید نمیشود، حتی اگر دستگیر و محکوم گردد و یا از حزب تصفیه شود و به یک اردوگاه کار یا کار اجباری فرستاده شود. برعکس، آنچه که سرتاسر جهان متمدن را شگفت زده می سازد، این است که او حتی ممکن است به دستگیری و مرگ خویش نیز کمک کند، به شرط آنکه پایگاه او بعنوان عضو جنبش دستنخورده بماند. ساده انديشی خواهد بود اگر این سرسختی در اعتقاد را که هر گونه تجربه عملی را بی اعتبار میسازد و بر هرگونه مصلحت شخصی فوری قلم بطلان میکشد، با تعبیر ساده آرمان پرستیِ تب آلود توجیه کنیم. آرمان پرستی چه ابلهانه و چه قهرمانانه، پیوسته از نوعی تصميم و اعتقاد فردی سرچشمه می گیرد و تابع تجربه و استدلال است. تعصب شدید جنبش توتالیتر، برعکس همه صورت های آرمان پرستی، به محض آنکه جنبش پیروان متعصب خود را بی پناه میگذارد، در هم میشکند و هر گونه اعتقادی که ممکن است پس از سقوط جنبش باقی بماند، در دل این پیروان میمیرد و نابود میشود. اما در چهارچوب سازمانی جنبش، تا زمانی که جنبش انسجام خود را از دست نداده باشد، بهیچروی نمیتوان اعضای متعصب آنرا از راهی که در پيش گرفته اند، به تجربه و یا استدلال منصرف ساخت. یکی شدن جنبش و سازگاری تام با آن، هرگونه ظرفیت فراگیری از تجارب را در انسان از بین می برد، حتی اگر آن تجربه به شدت شکنجه و یا هراس از مرگ باشد.
📖توتالیتاریسم
✍هانا آرنت
/channel/ecopolitist
معترضان مصر بمانند مردم تونس(در جریان بهار عربی) فقدان حقوق سیاسی را علت بنیادین مشکلات اقتصادی خود میدانستند؛ از نظر آنها آنچه که آنها را عقب نگه داشته است دولتی فاسد و ناکارآمد، و جامعه ای است که نمیتواند از استعداد، همت، خلاقیت و آموخته های مردم بهره بگیرد. در عین حال آنها معتقدند که ریشه همه این مشکلات، سیاسی است و تمامی موانع اقتصادی که با آن روبرو هستند از نحوه اعمال قدرت سیاسی و به انحصار درآوردنِ آن توسط گروه اندک فرادستان ریشه میگیرد. در واقع آنچه باعث شده بود تا مصر فقیر باشد این بود که مصر توسط فرادستانی اداره میگردد که جامعه را در راستای منافع خود و به هزینه انبوه مردم اداره میکنند. برعکس بریتانیا و ایالات متحده آمریکا که در آن شهروندان، حلقه بسته و تنگ فرادستان صاحب قدرت را شکستند و جامعه ای با حقوق سیاسی فراگیر بنا نهادند، در طول تاریخ، قدرت سیاسی در مصر در دست عده ای بود که دوست نداشتند عامه مردم به ثروت و موفقیت دست بیابند و همواره این الگو خود را بازتولید میکرد به گونه ای که چه در زمان حکمرانی امپراتوری عثمانی و چه در زمانی که ناپلئون بناپارت به سلطه عثمانی ها بر این کشور پایان داد و چه در دوره حکمرانی استعمار انگلیسی ها بر مصر، احدی برای افزایش شکوفایی اقتصادی آن تلاشی نکرد، و در ادامه نیز هیچ یک از انقلابهایی که مردم مصر تجربه کردند تغییری در زندگی آنها ایجاد نکرد، زیرا آنانی که بنای این انقلابها را برافراشتند صرفاً زمام امور را از چنگ پيشينيان خود درآورده و دوباره نظامی مشابه نظام سرنگون شده ایجاد می کردند.
📙چرا ملتها شکست میخورند؟
✍️دارون عجم اوغلو، جیمز ای رابینسون
/channel/ecopolitist