مکتبی که بشر را به نهفته ترین رازهای خلقت و ملکوتی ترین فضائل ومکارم اخلاقی آشنامی سازد و نهال عشق ومحبت را در قلوب دلدادگانش چنان بارور می سازد که به همگان عشق ورزند وسراسر عشق شوند. چشم(💎)سوم پیج اینستا گرام https://instagram.com/parvazrooh110
🔶️
زنانی که کتاب میخوانند،
برای جوامعِ نابرابر و مرد سالار خطرناکاند؛
زیرا آنها با مطالعه میتوانند
دنیایی بهتر را تصور و برای به وجود آوردنش مبارزه کنند...
#برتراند_راسل
@agahi141
سلام
صبح بخیر
ای آرزوی جانم
از ما سلام بادت
ای راحت روانم
از ما سلام بادت
ای آفتاب تابان
و ای عالم از تو چون جان
رویت زمین متابان
از ما سلام بادت
@haghightx
کـارهایی را بکن که دوست داری،
جوری بـاش که دوست داری
و راهی را بـرو که حالت را بهتر می کند.
به اینکه دیگران دربـاره تو چه فکری می کنند،
فكر نكن ما اینجا نیستیم که بـاب میل دنيا و دیگران باشیم.
ما آمده ایم تا خودمـان،
تعبير رویـاهای خودمان، و برای خودمان باشیم
صبح بخیر
@haghightx
مراقبه،راه یافتن به سرچشمه ی هستی :
خرد و معلومات ذهنی نمی توانند به شهود و ،چیزی فراتر از آن نفوذ کنند .
چنانچه سالک راه کمال بخواهد به اصل هستی خود که هستی از آنجا سرچشمه میگیرد ،راه یابد ،باید از این تن و سپس ذهنی که در محاصره آن قرار دارد ،خود را آزاد کند. آنها نمی توانند به بالاتر از خود راه یابند. خدا فراتر از تن و ذهن است و در عین حال با هر دو هست.
مراقبه این امکان را به سالک می دهد که ذره ذره از ذهن حرکت کند و آن را پشت سر بگذارد تا آن را محو نماید ،تا جایی که به اصل هستی خود واصل شود چراکه :
هر کسی دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
@haghightx
آدم ها...
آدم ها هدف نیستند، نمی شود تعیین شان کرد. وسیله نیستند، نمی شود از آنها استفاده کرد. طرح و برنامه نیستند، نمی شود آنها را ریخت. تصمیم نیستند، نمی شود آنها را گرفت. دارایی نیستند، نمی شود صاحبشان شد. مال و منال و ملک و املاک نیستند، نمی شود به نام زدشان.
آدم ها موسیقی اند، نواخته می شوند، ما فقط می توانیم آنها را بشنویم.
آدم ها قصه اند، روایت می شوند، ما فقط می توانیم بخوانیمشان.
آدم ها شعرند، سروده می شوند ما فقط می توانیم زمزمه شان کنیم.
اگر روزی دیدی که از دست آدم ها بسیار دلخوری، به این فکر کن که آدم ها را با چه چیزی اشتباه گرفته ای!
آدم ها را بشنو، بخوان، زمزمه شان کن و فراموش نکن که آنها موسیقی اند، قصه اند، شعرند...
@haghightx
کسی که خدا را بشنود،
همه چیز را شنیده است.
برای اینکه خدا را بشنوی،
کاملا ساکت شو.
بی برداشت باش.
مگذار ارتعاش مزاحمی از ذهن تو برخیزد.
چنین شنیدنی، خود "عمل" است.
و تمامی پاسخ ها در این شنیدن نهفته است.
@haghightx
لزوم تطهیر نفس برای وصول به مراتب قرب معنوی و توحیدی و لقاء ربوبی:
سالک بدون پاک سازی قلب و تطهیر کامل نفس،نمی تواند به
مراتب قرب معنوی و مدارج توحیدی دست یابد و اگر هم به
درجه ای از قرب برسد با خطر و آسیب جدّی همراه است.
همت باید بلند داشت و با تدریج و حوصله کافی،مراحل بنیادین
و اساسی را طی نمود.
از جمله این مراحل بنیادین،وصول به طهارت نفس از جمیع رذائل است.
@haghightx
به امروز بنگر!
زیرا زندگی همین است،
همه ی زندگى در امروز است!
همه ی واقعیتهای وجودی تو در امروز نهفته است:
موهبتِ رشد، شکوه اعمال و کردارهایت و افتخار پیروزیهای تو.
دیروز رویایی بیش نیست و فردا یک توهم است.
اگر امروز را خوب بگذرانی فردای تو شادیبخش میشود و فردای تو امیدبخش.
بنابراین به امروز خود خوب بنگر و به سپیدهدم سلام کن!
آیین زندگی
دیل کارنگی
صبح بخیر
@haghightx
هیچگاه به حال خودت دلسوزی نکن،
همه ی باخت هایت را شجاعانه بپذیر.
مسئول عملکردت باش،
و آن را به گردن این و آن مینداز.
این پذیرش تنها راهی است،
که تو را در مسیر رحمت الهی قرار می دهد.
@haghightx
شخص نباید نگران هیچ چیزی باشد، چرا که نگرانی به معنای این است که دچار عدم تعادل شده است. او توضیح داد به بیان دیگر، اگر در حال عمل کردن فکرهم میکنی، آنگاه این افکار تو هستند و نه اعمال تو که درخاطرهات میماند. ازسوی دیگر اگر درحین عمل سکوت داشته باشی، وقتی تلاش میکنی که اعمال را بیاد بیاوری چیز اندکی برای بیادآوردن، خواهد داشت. به این دلیل است که ساحران میگویند «خود» تنها یک ایده است. وقتی تو این را بفهمی و امتداد تکگویی درونت را متوقف کنی، آگاهی دیگری به میدان میآید.
یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
@haghightx
رهایی از قید و بند دیگران با مراقبه و قبول مسئولیت خود:
هنگاميكه نسبت به خود احساس مسووليت مي كنيد، در برابر دیگران ،اظهار وجود و ادعای استقلال می کنید .
ديگران ممكن است از اين مساله ناراحت شوند؛ زيرا تا به حال از شما انتظاراتي داشتند و شما آنها را برآورده مي ساختيد ،شما در اختیار آنان بودید و آنان شما را دلخوش کرده بودند که آدم خوب و با مسئولیتی هستید.
اکنون با این وضعیت ،آنها سعی می کنند به شما بقبولانند که آدم بي مسووليت شده ايد.
اين به نظر آنها يعني بي مسووليتي؛ يعني اينكه ديگر تحت امر و خواست آنها نيستيد، ديگر آزاد شده ايد و آنها براي محكوم كردن اين آزادي، به آن برچسب بي مسووليتي مي زنند. آزادي شما در حال گسترش و رشد است و در حال پذيرش مسووليتي بزرگ هستيد. آنان دست به هر اقدامی می زنند تا شما را از رساندن به جایگاه واقعی خود محروم کنند .
هرچه حساسيت شما به اين شكل بالاتر رود، ديگران بيشتر احساس خطر مي كنند و سعی می کنند ، شما از بار مسووليت ها شانه خالي مي كنيد – هيچ اشكالي ندارد، آنرا قبول كنيد؛ زيرا اين منافع آنهاست كه به خطر افتاده است.
هيچكس در اين دنيا زندگي نمي كند تا توقعات و انتظارات ديگران را به جا آورد.
مسووليت اوليه آدمي در قبال خويشتن است. مراقبه این آگاهی و شناخت را به شما می دهد که خود را بشناسید . كسي كه مراقبه مي كند، ابتدا بسيار خودخواه مي شود، ولي پس از مدتي، هنگاميكه بيشتر در وجود واقعي خود متمركز مي شود، انرژي هايش شروع مي كند به لبريز شدن و ديگران را نيز سيراب مي سازد ،این یک تکلیف الهی است که در جای خود انجام خواهد شد.
روزی که تمام مسئولیت زندگی خود را برعهده بگیرید به آزادی مطلق می رسید .
@haghightx
حفظ امید در صورت لغزش :
برخی از سالکین می پندارند که اگر سلوک را آغاز کردند و به توبه و جبران گذشته کوشیدند , باید درخت گناه در همان ابتدای حرکت از وجودشان ریشه کن شود و دیگر معصیتی از ایشان سر نزند ! غافل از اینکه تا رسیدن به مقام مخلصین , ریشه ی گناه و غفلت در انسان نمی سوزد و لغزش و زمین خوردن , امری متوقع خواهد بود . سالک باید بداند که پس از آغاز سلوک و معاهده با استاد کامل و توبه و انابه , احتمال گناه و لغزش از او منتفی نمی شود .
انسان در سیر روحی خود , مانند طفلی است که برای راه رفتن می کوشد , طبیعی است که در اوایل این سیر , مدام زمین بخورد . سالک تا ایمانش قوی نشده و از بیت مظلم نفس به کلی خارج نشده است , می لغزد و به گناه می افتد . آنچه برای سالک مهم است , زمین نخوردن نیست , بلکه این است که هر وقت زمین خورد , برخیزد و نا امید نشود .
سالک باید بعد از خطا , توبه و تدارک کند و در طلب محبوب , جدیت داشته باشد , مانند کودک زمین خورده , اگر برنخیزد و دوباره تلاش نکند و از راه رفتن نا امید گردد , فلج می شود و هیچ گاه قدرت راه رفتن را نخواهد یافت .
بدایه السلوک , ص ۵۴ و ۵۵
@haghightx
خداوند افراد را در زندگی ما قرار می دهد تا بتوانیم از طریق خدمت به آن ها به زندگی خود برکت ببخشیم
شما باید هر روز صبح از خواب برخیزید و بگویید خداوندا وظیفه ی امروز من را به من نشان بده
مرا متوجه کسانی کن که به کمک من نیاز دارند
لازم نیست کمک های شما به دیگران خیلی بزرگ باشد
گاهی یک لبخند و مهربانی می تواند جان دوباره به کسی ببخشد
گاهی اوقات جمله ای الهام بخش و انگیزشی می تواند روز یک فرد را بسازد
👤 جول اوستین
@haghightx
معنی واقعی لا اله الا الله :
همۀ چیزهای انكارشدنی را انكار كن تا به آنچه انكارنشدنی است نائل شوی. زیرا تا همۀ سایهها را منكر نشوی، آفتاب را تجربه نخواهی كرد. تا همۀ خدایان دروغین را رد نكنی، خداوند حقیقی را قبول نخواهی كرد. لااله. هیچ خدایی نیست الا الله. نمیتوانی بگویی خداپرستم مگر آنكه همۀ بتهای زندگی ات را شكسته باشی. بت پول، مقام، شهرت، شهوت و حتی بت خانواده، همسر، فرزند، برادر و خواهر. بت دنیا.
برای دیدن خدا باید چشم تو همه چیز جز خدا را انكار كند و بر آنها چشم بپوشد. نه اینكه هستند و باید تلقین كرد كه نیستند، بلكه نیستند و باید دید كه نیستند. سایهها هستند اما اگر آفتاب نباشد، سایهها هم در كار نیستند پس آنچه هست آفتاب است نه سایه ها.
قدرت عظیمی در انكار نهفته است و بعضی از روشهای باطنی بر اساس آن عمل میكنند. اگر بگویی نیست، دیگر نیست. اگر ببینی نیست دیگر نیست كه آن را ببینی. با قدرت لااله میتوان تغییرات زیادی در زندگی انسان و در درون انسان ایجاد كرد. با قدرت لااله، با نیروی نه، با روش انكار میتوانید آنچه را كه مطلوب نیست از میان ببرید و آنچه را كه نمیخواهید محو كنید.
اگر برخلاف لااله عمل كردی، خدایان دروغین در زندگی تو مثل علف هرز رشد میكنند. هر كسی و هر چیزی در زندگی ات به خدایی مبدل شده. خدایی به نام پول، خدایی به نام همسرت، به نام فرزندت. از آن یكی میترسی آن هم در جای خود برای تو خداست. زیرا انسان فقط باید از قهر و قدرت خداوند حقیقی بترسد .
@haghightx
قدرت ذهن و آگاهی یکی از مهمترین رازهایی است که اگر به درستی درک و هدایت شود، میتواند به واقعیتسازی، تغییر شرایط زندگی منجر شود.
@haghightx
تکنیک نور سفید
هفت روز، صبح بعد از بیدار شدن
مرحله اول
تصور کنید نور سفیدی از چاکرای تاج وارد
بدن شما میشود ، و کل بدن شما را پر میکند .
مرحله دوم
همزمان که درون بدن شما پر از نور میشود این نور را به اطراف بدنتان گسترش دهید کاملا به مانند حباب و گسترده طوری که کاملا شما را احاطه کرده است.
مرحله سوم
سپر نورانی ومحافظتی خود را با عشق و آرامش پر کنید .
این حباب را اجازه دهید تا ۵ دقیقه با آگاهی با شما بماند
اثرات شگفت انگیز آن بعد از یکهفته شما را متعجب خواهد کرد.
@haghightx
خوش آن رندي که دارد عاشقانه
سحرگاهان بياد تو ترانه
خوش آن دل کاندر او جاي تو باشد
خوش آن جا کز غمت دارد نشانه
بود بالاترين کردار دولت
گدائي بر در آن آستانه
چه غم گر شد گناهم بينهايت
که باشد بحر عفوت بيکرانه
دلم ز آشوب عشقت لرزد آسان
که در شب پرتو عشق شبانه
دلم بي پرده خواهد ديد رويت
الهي پرده بردار از ميانه
بجز فضل و عطا و بخشش تو
ندارم ديگر از عصيان بهانه
تو خودداني دل افسرده ي من
نگردد جز به لطفت شادمانه
@haghightx
منطق های بر اساس دوگانگی،
بر پایه " تضاد" شکل می گیرند.
همواره یک "مشاهده کننده"
و یک "مشاهده شونده" دارند.
کارشان با دو چیز پیش می رود.
حال آنکه در منطق شهودی،
مشاهده کننده و مشاهده شونده محو شده اند.
آنچه هست تنها خود "مشاهده" است.
منطق های دوگانگی،
بر قوانین از پیش تعیین شده توسط ذهن استوارند و تجربه های ذهنی گذشته ملاک کار است.
و امّا منطق شهودی بر اساس آگاهیِ زنده
پیش می رود و نقد "حال" ملاک کار است.
منطق دوگانگی، نگاه از پایین است.
منطق شهودی، نگاه از بالاست.
@haghightx
نه موفقیت هدف نهایی و پایان راه است
و نه شکست به معنای مرگ و نابودی کامل است.
تنها چیزی که در زندگی ارزشمند است،
شجاعت برای ادامه دادن زندگیست...
@haghightx
حضور :
اگر حضور می خواهی به سراغ خودت برو!
حضور را باید در خودت پیدا کنی و این بسیار مهم است. و حضور، همان باطن انسان است، چیزی که دنیای امروز نمی خواهد به آن گوش دهد. امروز وقتی از باطن صحبت می کنیم، اهل ظاهر – که تا گلو در امور ظاهری مستغرق اند – اصلاً به آن توجه نمی کنند. وقتی از باطن با آنها صحبت می کنیم، گمان می کنند که منظور از باطن همان اعضای باطنی [و داخل بدن] خودشان است. اما اعضا که باطن نیستند! بارها گفته ایم که باطن، سرّ سویدای آدمی است.
به نظر من حتی عقل هم از مراحل باطن است. ما باید به سرّ سویدا و ادراکات درونی خودمان توجه کرده تا راه باطن را پیدا کنیم. وقتی به باطن خودمان توجه کردیم، باطن کلمات بزرگان را نیز خواهیم فهمید. شعر مولانا را ممکن است همه کس بخواند، ولی هر کس محتوای آن را به خوبی نمی فهمد. بعضی از تفسیرهایی که برای اشعار مولانا گفته می شود، بر اساس ظاهر آن بوده است. چون [شخص مفسر] اهل ظاهر است، [از شعر مولانا نیز] بیش از ظاهر نمی فهمد. برای شعر حافظ هم همین طور است. در شعر حافظ هم بستگی دارد چه کسی این شعر را می خواند. وقتی من می گویم «حضوری گر همی خواهی، ز خود غافل مشو حافظ» یک فرد اهل ظاهر، «حضور» را چگونه معنی خواهد کرد؟ [حتماً] فکر می کند حضور به این معناست که در جمعی بنشیند و بگوید و بخندد! اما این [معنای] حضور نیست.
گوش دنیای امروز به باطن کم بدهکار است؛ یعنی کمتر به باطن توجه می کند. شاید هم همیشه این طور بوده است. البته همان طور که عرض کردم منظور این نیست که فقط به باطن توجه کنیم. ما باید دو چشم داشته باشیم؛ هم چشم باطنی و هم چشم ظاهری. اگر با این دو چشم کار نکنیم، گرفتار خواهیم بود. به باطن محض رفتن و غفلت از ظاهر، خطر است؛ غرق ظاهر شدن و غفلت از باطن نیز خطر است.
دکتر غلامحسین دینایی
@haghightx
انسان باید آنقدر بزرگ باشد که اشتباهات خود را قبول کند،
آنقدر باهوش باشد که از آنها سود ببرد،
و آنقدر قوی باشد که آنها را اصلاح کند
#جان_مکسول
@haghightx
از خود به خود رسیدن راهی طولانی است
اما این راه طولانی تنها با یک قدم طی می شود
و آن تسلیم محض است
که خود به "آگاهی به وصل" منجر می شود.
هیچگاه جدایی در کار نبوده و نیست.
جدایی از واحد لایتناهی،
عقلاً و قلباً ناممکن است.
آنچه که باعث رنج ماست،
عدم آگاهی به وصل است.
@haghightx
رسیدن به حقیقت ، با عبور از ذهن :
از طريق پرورش آگاهي، مي توان به حقيقت رسيد. رسيدن به حقيقت از طريق ذهن، غير ممكن است. براي رسيدن به حقيقت بايد افکار غیر ضروری را متوقف كنيد. براي دانستن حقيقت بايد آنچه را درباره حقيقت مي دانيد نيز به فراموشي بسپاريد. بايد از شر تمامي تئوريها، فرضيه ها و فلسفه بافي ها كه تاكنون فراگرفته ايد، خلاص شويد. راه رسيدن به حقيقت، رهايي از آموخته هاست؛ رهايي از شرطي شدگي ها و فرو رفتن در سکوتی ژرف از طریق مراقبه است .
آرام آرام بايد از دنياي ذهن خارج شويد و آگاهي را در وجودتان تقويت كنيد؛ آگاهي ناب. فقط مشاهده كنيد. آنچه را در دنياي پيرامون و درونتان رخ مي دهد، تنها مشاهده كنيد. افکار را دنبال کنید و آگاه باشید که ریشه هر فکری از کجاست. هنگاميكه بتوانيد بدون مداخله و قضاوت، به مشاهده صرف بپردازيد، حقيقت رخ مي نمايد و معجزه اين است كه حقيقت از جايي خارج از وجودتان بر شما نازل نمي شود، بلكه آنرا در درون خويش خواهيد يافت. حقيقت، طبيعت فطري شماست. شما هرگز حتي براي لحظه اي غير از حقيقت نبوده ايد. حقيقت، ذات فطري شماست که با شماست (هو معکم اینما کنتم ، او با شماست هر جا که باشید. سوره حدید آیه 4 ) آنچه امكان از دست دادنش را داشته باشيد، طبيعت شما محسوب نمي شود.
@haghightx
1. خود را به خاطر افراد بی فایده ای که لایق داشتن هیچ جایگاهی در زندگی تان نیستند، دچار استرس نکنید.
2. هیچگاه احساسات خود را،
بیش از حد صرف چیزی نکنید.
چون در غیر این صورت صدمه خواهید دید.
3. بیاموزید بدون نگرانی زندگی کنید.
چون خدا در همه حال هوایتان را خواهد داشت. اعتماد کنید و ایمان داشته باشید.
#وین_دایر
@haghightx
سفر از عشق آغاز مي شود و در نور يا روشني به پايان مي رسد.
و عبادت پلي ميان اين دوست.
سفر از ناداني به خردمندي چيزي نيست جز سفرِ عبادت.
عبادت يعني « من چنان كوچك هستم كه اگر كل به من كمك نكند هيچ كاري از دستم برنمي آيد. » عبادت، واگذاشتن « خود » به دست هستي است.
تسليم و واگذاري نه از روي نااميدي، بلكه با درك و فهمي عميق.
ما در درياي پهناورِ آگاهي، امواجي كوچك هستيم.
عبادت يعني اينكه تو با آگاهي از بيهودگي اراده انساني، خودت را به دست اراده الهي واگذاري و بگويي « خواست، خواست توست. » اين فقط در صورتي ممكن است كه عشقي عظيم به هستي وجود داشته باشد. سفر از عشق آغاز مي شود و در روشني پايان مي پذيرد و ميانه سفر را عبادت، رهايي، و آرامش ژرف تشكيل مي دهد.
@haghightx
زندگی نمیتواند
به هیچ طریق دیگری
خودش را نشان دهد
جز آن طریقی كه
خود شما تصور كنید
شما با مثبت فكر كردن
می توانید خالق زیباییها
در زندگیتان باشید " پس همیشه به بهترینها فكر كنید"
صبح بخیر
@haghightx
فرصت ناب و تکرار ناشدنی
زندگی ات را، تقدیم توهمات مکن.
جایی برای رسیدن نیست.
همه راه است، پیچ در پیچ.
پس همواره با عشق و آزادی
و خردمندی عجین باش،
نقد زندگی کن و هر روزه
خود را از هر وَعده ای بتکان،
تا بیدار و زنده باشی.
و این راهبرد دیگری برای
در "حال" بودن است.
@haghightx
سلام
صبح بخیر
دیده صبح از تو منور شده
طرهٔ شام از تو معنبر شده
باد صبا بوی تو را یافته
عالم از آن بوی معطر شده
#شاه_نعمتالله_ولی
@haghightx
از آنجا که مردم میخواهند دیده شوند. آنها بطور مدام توجه را بخود و اعمالشان جلب میکنند.
تمرکز بر انجام کاری بیتفاوت نسبت به نتیجه آن، به معنای توجه کامل به انجام وظیفه است.
نلیدا ادامه داد: مؤثرترین سطح برای یک کمینکننده شکارچی این است که کاملاً جذب لحظه باشد، بهطوریکه فرد با فکرکردن در مورد آینده و گذشته انرژی هدر ندهد.
یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
@haghightx
فراتر از ذهن با مراقبه :
ذهن هميشه عادي و معمولي است. هرگز روشن و درخشان نيست. طبيعت ذهن اينگونه است كه نمي تواند روشن و درخشان باشد. هميشه گردوغبار مي اندوزد.
ذهن يعني گذشته. ذهن هميشه مرده است. چيزي نيست مگر انباشتگي خاطرات روي هم. گرد و غبار چگونه مي تواند روشن و درخشان باشد؟ گذشته چگونه مي تواند تيزهوش باشد؟
ذهن مرده است. فقط زنده است كه مي تواند داراي كيفيت تيزهوشي و درخشندگي باشد. مراقبه، روشن، درخشان و اصل است. ذهن هميشه تكراري و كهنه، بي ارزش و تقلبي است.
از راه ذهن نمي توان به چيزي دست يافت. هرچه كه به دست آمده از راه مراقبه بوده است.
@haghightx