ghaz2020 | Unsorted

Telegram-канал ghaz2020 - غزلهای ماندگار

10554

تبلیغات : https://t.me/+UxX9G5A0WT5dAu2J ارتباط با ما👈https://t.me/Reza20122 هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر و غزلها بدون عضویت در کانال مورد رضایت ایشان نمی باشد.

Subscribe to a channel

غزلهای ماندگار

صفای یار به دیدن نمی شود آخر
گلی است این که به چیدن نمی شود آخر

شکایتی که ز زلف دراز اوست مرا
به گفتن و به شنید ن نمی شود آخر

فغان که سیب زنخدان یار راآبی است
که چون گهر به چکیدن نمی شود آخر

چرا لبت به جگر تشنگان نمی جوشد؟
عقیق چون به مکیدن نمی شود آخر

مگر به لطف خموشم کنی، وگر نه چو شمع
زبان من به بریدن نمی شود آخر

فلک زگردش خود ماندگی نمی داند
جنون من به دویدن نمی شود آخر

به آستین نتوان پاک کرد چشم مرا
گلاب من به کشیدن نمی شود آخر

چه سود ازین که به دریا رسید سیلابم ؟
چو شوق من به رسیدن نمی شود آخر

چنان گزیده زوضع جهان شدم صائب
که وحشتم به رمیدن نمی شود آخر

#صائب_تبریزی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۴۶۹۴

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

روی از خلق نگردانده به حق روی مکن
یک جهت تا نشوی روی به آن سوی مکن

طعمه چون شیر به سر پنجه مردی به کف آر
چون دم سگ صفتاخدمت هر کوی مکن

از دل خود رقم نقش پذیری بزدای
همچو آیینه ز هر عکس دگر شوی مکن

خم چوگان فلک راه ترا می پاید
دل خود بر سر میدان هوس گوی مکن

پله خاک ز حرص تو گرانسنگ شده است
خیز و چون سنگ گرانی به ترازوی مکن

دل پاک و نظر پاک که دارد، بنگر
جلوه چون سرو سهی بر لب هر جوی مکن

عنقریب است که چون سنگ نشان تنهایی
ای دل خسته به این همسفران خوی مکن

موی در دیده صاحب نظران عیب بود
از غم موی میانان تن خود موی مکن

داغ اغیار محال است که ناسور شود
بیش ازین تربیت این گل خودروی مکن

صائب از دست مده دامن فرصت زنهار
دست را صیقل آیینه زانوی مکن

صائب این آن غزل عارف روم است که گفت
نقد خود را سره کن عیب ترازوی مکن

#صائب_تبریزی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۶۲۸۱

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

بس که دل سوختگی ز آتش هجران دارم
گر به دوزخ بریم، شکر فراوان دارم

اشک و آهم ز فراقت به هم آمیخته شد
بلعجب بین که در آب آتش سوزان دارم

گر بسوزد نفسم هر دو جهان را نه عجب
زان که در سینه بسی سوزش پنهان دارم

داغ و دردی که رسید از تو حرامم بادا
که سر مرهم و اندیشهٔ درمان دارم

شیخ ناپخته به من این همه گو خنده مزن
که دل سوخته و دیدهٔ گریان دارم

بخت برگشته و لخت جگر و چشم پر آب
به هواداری آن صف زده مژگان دارم

من و با خاطر مجموع نشستن، هیهات
که سر و کار بدان زلف پریشان دارم

من و از بندگی خواجه گذشتن، حاشا
که ز فرمانبریش بر همه فرمان دارم

خوش دلم در غم او با همه ویرانی دل
که بسی گنج در این خانهٔ ویران دارم

عین مقصود من از دیر و حرم دست نداد
سر خون ریختن گبر و مسلمان دارم

عاقلان دست به زنجیر جنونم نزنید
که من این سلسله را سلسله جنبان دارم

تا فروغی به سیه روزی خود ساخته‌ام
منتی بر سر خورشید درخشان دارم

#فروغی_بسطامی
- غزل شمارهٔ ۳۴۱

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی

به کسی جمال خود را ننموده ای و بینم
همه جا به هر زبانی بود از تو گفتگویی

به ره تو بس که نالم ،ز غم تو بس که مویم
شده ام ز ناله نالی ، شده ام ز مویه مویی

همه خوشدل آنکه مطرب بزند به تار چنگی
من از این خوشم که چنگی بزنم به تار مویی

چه شود که راه یابد سوی آب تشنه کامی
چه شود که کام جوید ز لب تو کام جویی

شود اینکه از ترحم دمی ای سحاب رحمت
من خشک لب هم آخر ز تو تر کنم گلویی

بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت
سر خم می سلامت ، شکند اگر سبویی

همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی

نه به باغ ره دهندم که گلی بکام بویم
نه دماغ اینکه از گل شنوم به کام بویی

ز چه شیخ پاکدامن سوی مسجدم نخواند
رخ شیخ و سجده گاهی ، سر ما و خاک کویی

بنموده تیر روزم ستم سیاه چشمی
بنموده مو سپیدم صنم سپیده رویی

نظری به سوی رضوان ، من دردمند مسکین
که بجز درت امیدش نبود به هیچ سویی

#فصیح_الزمان_رضوانی

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

آه عشاق سیه‌روز اثرها دارد
شب این طایفه در پرده سحرها دارد

بر سر راز تو چون بید دلم می لرزد
شیشه از باده پر زور خطرها دارد

دل ازان موی میان چون به سلامت گذرد؟
از کمر وحشی رم کرده خطرها دارد

دل صاحب نظران را به تغافل مشکن
کاین حبابی است که در پرده گهرها دارد

ادب عشق زبان بند لب اظهارست
ور نه هر ذره ز خورشید خبرها دارد

سرو از زمزمه فاخته موزون گردید
نفس سوختگان طرفه اثرها دارد

خبر از عاشق سرگشته گرفتن شرط است
شمع از بهر همین کار شررها دارد

گل فتاده است به چشم تو ز غفلت، ورنه
خار در هر سر انگشت هنرها دارد

مرو از راه به آوازه دریا صائب
صدف خامش ما نیز گهرها دارد

#صائب_تبریزی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۳۲۹۷

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

این دختر خیلی قشنگ می‌نویسه:)🖤
@Saba_texts
@saba_texts
•💐꒷˖پاتوق افراد بی اعصاب
~ @GANG_TEXTS
•🐝꒷˖اطلاعات عمومی/دانستنی
~ @wikiomooomi
•💐꒷˖هزار پند مولانا با معانی اشعار
~ @Ashaarkotaa
•🐝꒷˖میـم مـثل مــادر
~ @mim_meslemadar
•💐꒷˖تکست بیو غَمگین
~ @dadgah_delam
•🐝꒷˖حافظ" فروغ" مولانا" خیام
~ @AShaarMandgar
•💐꒷˖شیطونیای منـو عشــقم
~ @asheghane_2202
•🐝꒷˖دُنیـــــــای پروفایل دخترونه
~ @profail_dokhtarone_s
•💐꒷˖پروفایل تولد کلیپ تولد
~ @Tavalod_Love20
•🐝꒷˖مـوزیڪای قفلی شاد
~ @Muzichayenab
•💐꒷˖هنوزم دلتنگشی؟
~ @blawck_lliife
•🐝꒷˖غزل" غزل " غزل " غزل "غزل"
~ @ghaz2020
•💐꒷˖؏ِشقُ ودِلبَری 𝑳𝒐𝒗𝒆
~ @Textlovebio
•🐝꒷˖دوسـ𝓛𝓸𝓿𝓮ــت دارم حضرت یارم
~ @harim1402
•💐꒷˖کلیپ ترکی
~ @xmlidaxlar
•🐝꒷˖ڪلیپ استـۅرﮰ وإتـسـاپ
~ @porfailraghas
•💐꒷˖کلبه امید
~ @colbeeh_aramesh
•🐝꒷˖بیو انگلیسی
~ @donyamini
•💐꒷˖دلشڪسته ها و زخم خورده ها
~ @shooridehal
•🐝꒷˖ڪلیپ غـمگـیـن برای دلـشکسـته ها
~ @morfinTelll
•💐꒷˖تولد تولد  تولد  تولد
~  @tavlod_shad98
•🐝꒷˖فـــااز غمگیــــــــــن عــالیه
~ @heese_royaie_mano_to
•💐꒷˖حس شیرین آرامش
~ @halleee_khoob
•🐝꒷˖دلنوشتـه های تـنهـایـی
~ @tanhaihae_man
•💐꒷˖زیباترین اشـ؏ـار و دلنوشته
~ @av_baroon
•🐝꒷˖دو کلام حرف حساب
~ @text_hesab
• 💐꒷˖پروفایݪ شیک تصاویر زیبا
~ @profaileshiik
•🐝꒷˖عشوه گری دلبری کردن بلدی
😘❤️~ @Romantic197
~~
شرکت در لیست✍🏻

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

🎇
درخواست و دانلود کتاب
‏🌙 @EBookiha

مولانا مولانا مولانا
‏🌙 @mowllana

شکرگزار خدا باش
‏🌙 @khodaya_asheghtam

۱۰۰۰ کتاب صوتی رایگان
‏🌙 @audiopersianlibrary

آهنگ‌های نوستالژی با کیفیت 320
‏🌙 @IDmiras

کتاب خوب بخوانیم
‏🌙 @kettabism

میوه درمانی
‏🌙 @mive_darmani2

قانون جذب رو سه سوته یاد بگیر
‏🌙 @jazbomoraghebe

خواندنی‌هایی از بزرگان جهان...
‏🌙 @Book_Life

فایل‌های آموزشی، استخدامی، روانشناسی
‏🌙 @salimigroup1394

سخنان ماندگار دکتر الهی قمشه‌ای
‏🌙 @ostad_ghomsheii

ذِکرهاو دُعاهای‌گِره‌گُشا با قُرآن‌کریم مُعجزه‌میکنه
‏🌙 @quran_karim786

دانلود 1001 کتاب نایاب و ممنوعه
‏🌙 @Noandishaan_Book

معلوماتی که باسوادها نیاز دارند
‏🌙 @atelaateomom

فایل‌های اصلاح روابط  دکتر اوحدی
‏🌙 @psychologyservice

"پرانرژی باش و زندگی کن"
‏🌙 @mouje_tahavolezendegi

بزرگ‌ترین کتابخانه‌ی PDF فارسی و صوتی
‏🌙 @ketabkhaneh2015

بهترین داستان‌های کوتاه جهان...!
‏🌙 @Best_stories

"حافظ" فروغ" مولانا" خیام"
‏🌙 @AShaarMandgar

از خودشناسی تا خداشناسی
‏🌙 @VaraTamavara

روانشناس خودت باش دختر
‏🌙 @sedayepayeaaaab

قانون جذب
‏🌙 @terodoo

ذهن زیـبـا "خـودشـنـاسـے"
‏🌙 @SFREDAMHDARD4030

کتاب‌های صوتی موفقیت خودشناسی ثروت
‏🌙 @morgbh

فایل‌های صوتی استاد عباس‌منش
‏🌙 @abasmnesh2

افکـار زنـده _ تمرین مثبت‌اندیشی
‏🌙 @Afkarezendeh

بی‌کلامایی که دنبالشی اینجاست!
‏🌙 @instrusongs

یادگیری آسان انگلیسی هر شب ۱۵ دقیقه
‏🌙 @zabankadelarestan

آموزش رواندرمانی و روانشناسی تصویری
‏🌙 @honareandishe

صفر تا صد پایان‌نامه و مقاله‌نویسی + lمشاوره
‏🌙 @SnappResearchTools

پی‌دی‌اف هر کتابی خواستی اینجا دانلود کن
‏🌙 @ppdffff

باکلاس و با سیاست رفتار کن (روانشناسی)
‏🌙 @Hamdel_Ba_To

غزل " غزل " غزل " غزل " غزل "
‏🌙 @ghaz2020

درخواست کتاب صوتی و pdf
‏🌙 @EBOOK_4U

جملاتی که شما رو میخکوب می‌کنه!
‏🌙 @its_anak

اینجا اشعار فارسی زیبا بخوان
‏🌙 @Best_Poems

انگلیسی روزی فقط پنج دقیقه!
‏🌙 @lezzateenglisi

قانون‌جذب‌و ارتعاشات‌ثروت(پیشرفت‌انگیزشی)
‏🌙 @ganunejazb

زندگی رو زندگی کن
‏🌙 @lifepplus

مراقبه و سکوت
‏🌙 @morghbe

جذاااااب‌ترین  ویدئوهای روانشناسی
‏🌙 @psyshortmovies

و خدایی که به شدت کافیست
‏🌙 @rahe_aseman

هزار پند مولانا با معانی اشعار
‏🌙 @Ashaarkotaa

پرورش گل و گیاه در منزل و درآمدزایی
‏🌙 @ghol_done

کتاب باز ( اکنون )
‏🌙 @HavalI_behesht12

از جنس تفکر و آگاهی
‏🌙 @kami_tafacor

دانلود رایــگــان هر کتــابی که بخــوای
‏🌙 @Ketabnayyab

خدا خدا خدا
‏🌙 @niroye_bartarr

کتاب‌هایی که باید بخوانی :
‏🌙 @mylibraries

اشعار مـولانــای جـانـان
‏🌙 @shere_molavi

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

ای اهل نظر کشتهٔ تیر نگه تو
خون همه در عهدهٔ چشم سیه تو

هر جا که خرامان گذری با سپه ناز
شاهان همه گردند اسیر سپه تو

ملک دل صاحب نظران زیر و زبر شد
زان فتنه که خفته‌ست به زیر کله تو

یعقوب اگر چاه زنخدان تو بیند
بی خود فکند یوسف خود را به چه تو

خورشید فروزنده شبی پرده‌نشین شد
کآمد به در از پرده مه چارده تو

زلف و رخت از بهر همین دل کش و زیباست
تا فرخ و میمون گذرد سال و مه تو

من چاره چشم تو خود هیچ ندانم
الا که علاجش کنم از خاک ره تو

گر خون مرا چشم تو بی جرم بریزد
بینم گنه خویش و نبینم گنه تو

ترسم که پس از کوشش بسیار فروغی
رحمی به گدایان نکند پادشه تو

#فروغی_بسطامی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۴۳۵

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

غیر از غم هجران توأم نیست ملالی
شادم بکن ای دوست به امید وصالی

ای ماه سرم پیش تو خم گشت به زانو
پیر از غم عشق تو شدم مثل هلالی

ما را نفسی وعدهٔ دیدار ندادی
یکبار نپرسیده ای از من که چه حالی؟

تا چند به سودای تو بر شعر زنم طرح
خالی شدم از شعر چنان دفتر خالی

ای جان غرضت چیست ز آتش زدن ما
در سوختن ای دوست چه قالی چه مقالی؟

چندیست شدم غرق در این بحر تمنا
جز لنگر تسلیم مرا نیست مجالی


ساقی بده جامی که ز من هوش بگیرد
نفعی بده از سوی حرامی به حلالی

مجنون تو حیران شده در دام معانی
شور غزلی می چکد از چشم غزالی

#کریمی_مجنون
_اعضای_کانال

1404/08/06

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

چینیان گر به کف از جعد تو یک تار آرند
آن چه خواهی به سر نافهٔ تاتار آرند

زال گردون به کلافی نخرد یوسف را
گر بدین حسن تو را بر سر بازار آرند

روز روشن ندهد کاش فلک جمعی را
کز مه روی تو شمعی به شب تار آرند

کشتگان تو کجا زندگی از سر گیرند
که نه بر تربتشان مژدهٔ دیدار آرند

مردم آخر همه مردند ز بیماری دل
به امیدی که تو را بر سر بیمار آرند

گر به کیش تو گناه است محبت، ترسم
که جهان را به صف حشر گنه کار آرند

اندکی صبر کن از قابل صاحب نظران
تا ز میدان غمت کشتهٔ بسیار آرند

ناله هم در شکن دام تو نتوان که مباد
خط آزادی مرغان گرفتار آرند

بلبل از شاخ گل افتد به زمین از مستی
گر سحر بوی خوشت جانب گل‌زار آرند

سخت بی چشم تو در عین خمارم، ای کاش
یک دو جامم ز در خانه خمار آرند

خون بها را نبرد نام فروغی در حشر
اگرش بر دم تیغ تو دگر بار آرند

#فروغی_بسطامی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۲۲۸

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

تصویرگران دست به سرخاب زدند؟
یا بوسهٔ خون بر رخ مهتاب زدند؟

پهنای فلک تیره و خونین شده ماه
این طرح عجب ازچه به یک قاب زدند؟

ما سیلی آبرو به صورت زده ایم!
قومی ز خیال خوش ره خواب زدند

اینک که شبیخون زده احساس فلک
مستان بسلامتش می ناب زدند

آنان که به آیات خدا تسلیم اند
تسبیح کنان سری به محراب زدند

از پرده عشاق شنیدم سازی
زآن سرّ نهانی که بمضراب زدند

آنان که ز آسمان خبر میگیرند
پا بر کمر وادی اسباب زدند

بیزار از این منطق و استدلالم
واین نقش تصوری که بر آب زدند

مجنون نشوی جدایی ازجمع سران
در انجمنی که سر ز اصحاب زدند


#محمدعلی_کریمی_مجنون
_اعضای کانال _
1404/06/06

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

ای یار جفا کرده پیوند بریده
این بود وفاداری و عهد تو ندیده

در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلوده یوسف ندریده

ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند
افسانه مجنون به لیلی نرسیده

در خواب گزیده لب شیرین گل اندام
از خواب نباشد مگر انگشت گزیده

بس در طلبت کوشش بی فایده کردیم
چون طفل دوان در پی گنجشک پریده

مرغ دل صاحب نظران صید نکردی
الا به کمان مهره ابروی خمیده

میلت به چه ماند به خرامیدن طاووس
غمزت به نگه کردن آهوی رمیده

گر پای به در می‌نهم از نقطه شیراز
ره نیست تو پیرامن من حلقه کشیده

با دست بلورین تو پنجه نتوان کرد
رفتیم دعا گفته و دشنام شنیده

روی تو مبیناد دگر دیده سعدی
گر دیده به کس باز کند روی تو دیده

#سعدی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۴۹۴

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

مکن ای دوست ز جور این دلم آواره مکن
جان پی پاره بگیر و جگرم پاره مکن

مر تو را عاشق دل داده و غمخوار بسی است
جان و سر قصد سر این دل غمخواره مکن

نظر رحم بکن بر من و بیچارگیم
جز تو ار چاره گری هست مرا چاره مکن

پیش آتشکده عشق تو دل شیشه گر است
دل خود بر دل چون شیشه من خاره مکن

هر دمی هجر ستمکار تو دم می دهدم
هر دمم دم ده بی‌باک ستمکاره مکن

تن پربند چو گهواره و دل چون طفل است
در کنارش کش و وابسته گهواره مکن

پیش خورشید رخت جان مرا رقصان دار
همچو شب جان مرا بند هر استاره مکن

ز دغل عالم غدار دو صد سر دارد
سر من در سر این عالم غداره مکن

صد چو هاروت و چو ماروت ز سحرش بسته‌ست
مر مرا بسته این جادوی سحاره مکن

خمر یک روزه این نفس خمار ابد است
هین مرا تشنه این خاین خماره مکن

لعب اول چو مرا بست میفزا بازی
ز آنچ یک باره شدم مات تو ده باره مکن

جمله عیاری ناسوت ز لاهوت تو است
تو دگر یاری این کافر عیاره مکن

#مولانا
- دیوان شمس
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۱۹۹۹

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

به هر سیاه درون مشنوان ترانه خویش
زمین پاک طلب کن برای دانه خویش

زبان خویش به دیوار تا توان مالید
قدم برون مگذار از درون خانه خویش

گناه زشتی خود را بر آبگینه منه
مکن چو تنگدلان شکوه از زمانه خویش

دل خراب ز خاک مراد کمتر نیست
بخواه حاجت خود را ز آستانه خویش

درین دو هفته که گل میهمان این چمن است
مباش درپی تعمیر آشیانه خویش

چو زلف ماتمیان در هم است کارجهان
ازین بلای سیه دور دار شانه خویش

کمند گوهر مقصود رشته اشک است
مکن چو شمع قضا گریه شبانه خویش

به نیم جو نخرد خرمن فلک صائب
ز عقده دل خود هر که ساخت دانه خویش

#صائب_تبریزی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۵۰۳۲

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

این دختر خیلی قشنگ می‌نویسه:)🖤
@Saba_texts
@saba_texts
~~
•🏝꒷˖پاتوق افراد بی اعصاب
~ @GANG_TEXTS
•⛵️꒷˖اطلاعات عمومی/دانستنی
~ @wikiomooomi
•🏝꒷˖هزار پند مولانا با معانی اشعار
~ @Ashaarkotaa
•⛵️꒷˖میـم مـثل مــادر
~ @mim_meslemadar
•🏝꒷˖تکست بیو غَمگین
~ @dadgah_delam
•⛵️꒷˖حافظ" فروغ" مولانا" خیام
~ @AShaarMandgar
•🏝꒷˖عشوه گری دلبری کردن بلدی
~ @Romantic197
•⛵️꒷˖شیطونیای منـو عشــقم
~ @asheghane_2202
•🏝꒷˖دُنیـــــــای پروفایل دخترونه
~ @profail_dokhtarone_s
•⛵️꒷˖پروفایل تولد کلیپ تولد
~ @Tavalod_Love20
•🏝꒷˖مـوزیڪای قفلی شاد
~ @Muzichayenab
•⛵️꒷˖هنوزم دلتنگشی؟
~ @blawck_lliife
•🏝꒷˖غزل" غزل " غزل " غزل "غزل"
~ @ghaz2020
•⛵️꒷˖قُـ؋ـلـے مَنـے ؏ِشقَم
~ @harim1402
•🏝꒷˖کلیپ ترکی
~ @xmlidaxlar
•⛵️꒷˖ڪلیپ استـۅرﮰ وإتـسـاپ
~ @porfailraghas
•🏝꒷˖کلبه امید
~ @colbeeh_aramesh
•⛵️꒷˖بیو انگلیسی
~ @donyamini
•🏝꒷˖دلشڪسته ها و زخم خورده ها
~ @shooridehal
•⛵️꒷˖ڪلیپ غـمگـیـن برای دلـشکسـته ها
~ @morfinTelll
•🏝꒷˖تولد تولد  تولد  تولد
~  @tavlod_shad98
•⛵️꒷˖فـــااز غمگیــــــــــن عــالیه
~ @heese_royaie_mano_to
•🏝꒷˖دلنوشتـه های تـنهـایـی
~ @tanhaihae_man
•⛵️꒷˖زیباترین اشـ؏ـار و دلنوشته
~ @av_baroon
•🏝꒷˖دو کلام حرف حساب
~ @text_hesab
• ⛵️꒷˖پروفایݪ شیک تصاویر زیبا
~ @profaileshiik
• 🏝꒷˖رمانــکــده
~ @lromankadehl
•⛵️꒷˖دلنوشتـه های تـنهـایـی
💔🥀~ @tanhaihae_man
~~
شرکت در لیست✍🏻

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

دل رمیده به امید این جهان مگذار
به شاخ بی ثمر بیدآشیان مگذار

بهشت ،تشنه دیدارخودحسابان است
حساب خود زکسالت به دیگران مگذار

ترابه چاه خطاسرنگون نیندازد
دلیرتوسن گفتارراعنان مگذار

اگر به دست ولب خویش دوستی داری
به هرچه می رود ازدست،دل برآن مگذار

به مهروماه فلک چشم راسیاه مکن
به این تنور دل ازبهریک دونان مگذار

نفس به کام من ازضعف ،استخوان شده است
توهم به لقمه ام ای چرخ استخوان مگذار

صلاح درسپر افکندن است عاجز را
به انتقام فلک ،تیر درکمان مگذار

زدام لاغری این صید رارهایی نیست
عبث تو ناوک دلدوز درکمان مگذار

عنان سیل سبکروبه دست خودرایی است
سخن چو روی دهدمهر بردهان مگذار

به لامکان تجردبرآی عیسی وار
چومهربیضه درین تیره خاکدان مگذار

عزیز مصر به جان می خرد متاع ترا
متاع یوسفی خود به کاروان مگذار

حریف موجه کثرت نمی شوی صائب
قدم زگوشه عزلت به آستان مگذار

#صائب_تبریزی
- غزل شمارهٔ ۴۶۸۷

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

~بیو خاص بزار تو کفت بمونن :)
🤌♥ @Heroin_Bioo
•🩶꒷˖پاتوق افراد بی اعصاب
~ @GANG_TEXTS
•🗝꒷˖اطلاعات عمومی/دانستنی
~ @wikiomooomi
•🩶꒷˖هزار پند مولانا با معانی اشعار
~ @Ashaarkotaa
•🗝꒷˖میـم مـثل مــادر
~ @mim_meslemadar
•🩶꒷˖تکست بیو غَمگین
~ @dadgah_delam
•🗝꒷˖حافظ" فروغ" مولانا" خیام
~ @AShaarMandgar
•🩶꒷˖شیطونیای منـو عشــقم
~ @asheghane_2202
•🗝꒷˖عشوه گری دلبری کردن بلدی
~ @Romantic197
•🩶꒷˖پروفایل تولد کلیپ تولد
~ @Tavalod_Love20
•🗝꒷˖مـوزیڪای قفلی شاد
~ @Muzichayenab
•🩶꒷˖هنوزم دلتنگشی؟
~ @blawck_lliife
•🗝꒷˖غزل" غزل " غزل " غزل "غزل"
~ @ghaz2020
•🩶꒷˖کلیپ ترکی
~ @xmlidaxlar
•🗝꒷˖ڪلیپ استـۅرﮰ وإتـسـاپ
~ @porfailraghas
•🩶꒷˖کلبه امید
~ @colbeeh_aramesh
•🗝꒷˖بیو انگلیسی
~ @donyamini
•🩶꒷˖دلشڪسته ها و زخم خورده ها
~ @shooridehal
•🗝꒷˖ڪلیپ غـمگـیـن برای دلـشکسـته ها
~ @morfinTelll
•🩶꒷˖تولد تولد  تولد  تولد
~  @tavlod_shad98
•🗝꒷˖فـــااز غمگیــــــــــن عــالیه
~ @heese_royaie_mano_to
•🩶꒷˖حس شیرین آرامش
~ @halleee_khoob
•🗝꒷˖دلنوشتـه های تـنهـایـی
~ @tanhaihae_man
•🩶꒷˖زیباترین اشـ؏ـار و دلنوشته
~ @av_baroon
•🗝꒷˖دو کلام حرف حساب
~ @text_hesab
• 🩶꒷˖پروفایݪ شیک تصاویر زیبا
~ @profaileshiik
•🗝꒷˖دُنیـــــــای پروفایل دخترونه
✨❤️~ @profail_dokhtarone_s
~~
شرکت در لیست✍🏻🔒

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

سر شوریده من هر نفس صد آرزو دارد
زهی ساقی که چندین رنگ می در یک کدو دارد

به این منگر که بر لب مهر آن خورشید رو دارد
که با هر ذره چون خورشید چندین گفتگو دارد

منم کز تشنگی آب از دم شمشیر می جویم
وگرنه هر سرخاری ازو آبی به جو دارد

بغیر از گرم رفتاری من بیکس که را دارم؟
که در شبها چراغم پیش پای جستجو دارد

ورق گردانی باد خزان سازد نفس گیرش
زگل هر کس که چون بلبل نظر بر رنگ و بو دارد

مجو برگ نشاط از عالم دلمرده امکان
که تاک این گلستان اشک خونین در گلو دارد

کنند از خاکساران اغنیا در یوزه همت
که ساغرهای زرین چشم بر دست سبو دارد

مباش ای پاکدامن از شبیخون هوس ایمن
کز این بی آبرو پیراهن یوسف رفو دارد

چنان ناسازگاری عام شد در روزگار ما
که طفل از شیر مادر استخوان اندر گلو دارد؟

گوارا باد ذوق گریه پنهان بر آن بلبل
که گل را در لباس اشک شبنم تازه رو دارد

زدست تنگ غم آه از گلویم برنمی آید
خوش آن گردن که طوق از حلقه های موی او دارد

مریز آب رخ خود بهر آب زندگی صائب
که خضر وقت گردد هر که پاس آبرو دارد

#صائب_تبریزی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۲۹۳۵

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

این اشک جگرگون چه اثرداشته باشد
پیداست که طفلی چه جگرداشته باشد

با هردوجهان عشق به یک دل نتوان باخت
یک خوشه محال است دو سرداشته باشد

بی برگ توکل بودآن کس که نشیند
در سایه نخلی که ثمر داشته باشد

آن کس که زصاحب نظران است چونرگس
بایدبه ته پای نظرداشته باشد

مانند حباب آن که ندارد به گره هیچ
از باد مخالف چه خطر داشته باشد

من بر سرآنم که به زلف تو زنم دست
تا سنبل زلف تو چه سرداشته باشد

بال قفس آلودسزاوارچمن نیست
این مرغ مگر بال دگرداشته باشد

فردوس چه دارد که دهد عرض به عاشق
نقشی مگر از روی تو برداشته باشد

نسبت به بدان در چه شمارندنکویان
دریا چه قدرآب گهرداشته باشد

صائب خبرش هست ز حال من بیدل
هرکس که عزیزی به سفر داشته باشد

#صائب_تبریزی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۴۳۹۲

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

بر هر که نظر می فکنم مست و خراب است
بیداری این طایفه خمیازه خواب است

بی اشک ندامت نبود عشرت این باغ
از خنده گل آنچه بجامانده گلاب است

چون اخگرسوزان، دل ما سوختگان را
گر قطره آبی است همین اشک کباب است

دیوان مکافات به ظالم نکند رحم
خط حسن ستمکار ترا پای حساب است

چون ماه نو از دیدن ما چشم مپوشید
کز قامت خم هستی ما پا به رکاب است

هر خیره نگاهی نتواند ز تو گل چید
آتش ز تماشای تو یک چشم پر آب است

با جنگ، بدآموز مرا خوی تو کرده است
مقصود من از نامه نه امید جواب است

دیوار خرابی که عمارت نپذیرد
مستی است که در پای خم باده خراب است

کیفیت می می برم از چهره محجوب
رخسار عرقناک، مرا عالم آب است

در مشت گلی نیست که صد نکته نهان نیست
در دیده صاحب نظران خشت کتاب است

هر کس که خموش است درین میکده صائب
چون کوزه لب بسته پر از باده ناب است

#صائب_تبریزی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۲۱۱۷

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

تا صبا شانه بر آن زلف خم اندر خم زد
آشیان دل صد سلسله را، برهم زد

تابش حسن تو در کعبه و بتخانه فتاد
آتش عشق تو، بر محرم و نامحرم زد

تو صنم قبلهٔ صاحب نظرانی امروز
که زنخدان تو آتش به چه زمزم زد

حال دلسوختهٔ عشق، کسی می‌داند
که به دل، زخم تو را در عوض مرهم زد

خجلت و شرم، به حدّیست که در مجلس دوست
آستین هم نتوان بر مژهٔ پر نم زد

#شاطر_عباس_صبوحی
- غزلیات
- شمارهٔ ۲۸ - زخم و مرهم

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

چه شد آن عهد قدیم و چه شد آن یار ندیم
خون کند خاطر من خاطره عهد قدیم

چه شدن آن طره پیوند دل و جان که دگر
دل بشکسته عاشق ننوازد به نسیم

آن دل بازتر از دست کریمم یارب
چون پسندی که شود تنگتر از چشم لئیم

عهد طفلی چو بیاد آرم و دامان پدر
بارم از دیده به دامان همه درهای یتیم

یاد بگذشته چو آن دور نمای وطن است
که شود برافق شام غریبان ترسیم

یا به آهو روشان انس وصفا ده یارب
یا ز صاحبنظران بازستان ذوق سلیم

سیم و زر شد محک تجربه گوهر مرد
که سیه باد بدین تجربه روی زر و سیم

دردناک است که در دام شغال افتد شیر
یا که محتاج فرومایه شود مرد کریم

نشود مرغ چمن همنفس زاغ و زغن
“روح را صحبت ناجنس عذابیست الیم”

دولت همت سلطان قناعت خواهم
تا تمنا نکنم نعمت ارباب نعیم

هم از الطاف همایون تو خواهم یارب
در بلایای تو توفیق رضا و تسلیم

نقص در معرفت ماست نگارا ور نه
نیست بی مصلحتی حکم خداوند حکیم

شهریارا به تو غم الفت دیرین دارد
محترم دار به جان صحبت یاران قدیم

#شهریار
- گزیدهٔ غزلیات
- غزل شمارهٔ ۹۱ - عهد قدیم

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

این دختر خیلی قشنگ می‌نویسه:)🖤
@Saba_texts
@saba_texts
•🥁꒷˖پاتوق افراد بی اعصاب
~ @GANG_TEXTS
•🎺꒷˖اطلاعات عمومی/دانستنی
~ @wikiomooomi
•🥁꒷˖هزار پند مولانا با معانی اشعار
~ @Ashaarkotaa
•🎺꒷˖میـم مـثل مــادر
~ @mim_meslemadar
•🥁꒷˖حافظ" فروغ" مولانا" خیام
~ @AShaarMandgar
•🎺꒷˖عشوه گری دلبری کردن بلدی
~ @Romantic197
•🥁꒷˖شیطونیای منـو عشــقم
~ @asheghane_2202
•🎺꒷˖دُنیـــــــای پروفایل دخترونه
~ @profail_dokhtarone_s
•🥁꒷˖پروفایل تولد کلیپ تولد
~ @Tavalod_Love20
•🎺꒷˖مـوزیڪای قفلی شاد
~ @Muzichayenab
•🥁꒷˖هنوزم دلتنگشی؟
~ @blawck_lliife
•🎺꒷˖غزل" غزل " غزل " غزل "غزل"
~ @ghaz2020
•🥁꒷˖کلیپ ترکی
~ @xmlidaxlar
•🎺꒷˖ڪلیپ استـۅرﮰ وإتـسـاپ
~ @porfailraghas
•🥁꒷˖کلبه امید
~ @colbeeh_aramesh
•🎺꒷˖بیو انگلیسی
~ @donyamini
•🥁꒷˖دلشڪسته ها و زخم خورده ها
~ @shooridehal
•🎺꒷˖ڪلیپ غـمگـیـن برای دلـشکسـته ها
~ @morfinTelll
•🥁꒷˖تولد تولد  تولد  تولد
~  @tavlod_shad98
•🎺꒷˖فـــااز غمگیــــــــــن عــالیه
~ @heese_royaie_mano_to
•🥁꒷˖حس شیرین آرامش
~ @halleee_khoob
•🎺꒷˖دلنوشتـه های تـنهـایـی
~ @tanhaihae_man
•🥁꒷˖زیباترین اشـ؏ـار و دلنوشته
~ @av_baroon
•🎺꒷˖دو کلام حرف حساب
~ @text_hesab
• 🥁꒷˖پروفایݪ شیک تصاویر زیبا
~ @profaileshiik
•🎺꒷˖تکست بیو غَمگین
🖤💔~ @dadgah_delam
~~
شرکت در لیست✍🏻

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

تشنگان ستمت زندگی از سر گیرند
کامی از تیغ تو در نوبت دیگر گیرند

بر سر خاک شهیدان قدمی نه که مباد
دامن پاک تو در دامن محشر گیرند

پادشاهان سر راه تو گرفتند به عجز
چون فقیران که گذرگاه توانگر گیرند

خاک صاحب نظران را شود از دولت عشق
گر زمانی سر سیمین تو در بر گیرند

تشنه‌کامان ره عشق کجا روز جزا
عوض لعل تو سرچشمهٔ کوثر گیرند

پرده بر گیر ز رخساره که مردم کمتر
آستین از غم دل بر مژه تر گیرند

لب شیرین به شکر خنده اگر بگشایی
کار را تنگ‌دلان تنگ به شکر گیرند

چارهٔ درد مجانین محبت نبود
مگر آن سلسله جعد معنبر گیرند

باغبانان اگر آن عارض رنگین بینند
خار را با گل خوش رنگ برابر گیرند

آخر از خصمی آن شوخ فروغی ترسم
دادخواهان به تظلم در داور گیرند

#فروغی_بسطامی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۲۳۳

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

گر بدین گونه سر زلف تو افشان ماند
هر چه مجموعه دل هاست پریشان ماند

چو درآیم خم زلف تو به چوگان بازی
ای بسا گوی که در حسرت چوگان ماند

واقف از معنی خورشید ازل دانی کیست
آن که در صورت زیبای تو حیران ماند

حال در ماندهٔ عشق تو نمی‌داند چیست
دردمندی که در اندیشهٔ درمان ماند

هر نظرباز که بیند لب خندان تو را
تا قیامت سرانگشت به دندان ماند

یک سحر کاش که در دامن گل‌زار آیی
تا گل از شرم رخت سر به گریبان ماند

بی تو از هیچ دلی صبر نمی‌باید ساخت
کاین محال است که در عالم امکان ماند

گفتم آباد توان ساخت دلم را گفتا
حسن این خانه همین است که ویران ماند

جز ندامت ثمری عشق ندارد آری
هر که شد در پی این کار پشیمان ماند

کف بزن کام بجو باده بخور ساده بخواه
کادمیزاده دریغ است که حیوان ماند

گر به تحقیق تویی قاتل صاحب نظران
نیک بخت آن که سرش بر سر میدان ماند

راستی جز خم ابروی تو شمشیری نیست
که به شمشیر شهنشاه سخن دان ماند

ظل حق ناصردین ماه فلک، شاه زمین
آن که در بزم به خورشید درخشان ماند

مدحت خسرو اسلام فروغی بسرای
تا همی نام تو بر صفحه دوران ماند

#فروغی_بسطامی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۲۰۹

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

هر که افتادهٔ آن جنبش قامت باشد
برنخیزد اگر آشوب قیامت باشد

یار اگر قاتل صاحب نظران خواهد بود
حیف از آن کشته که چشمش به غرامت باشد

کار هر کس که بر آن ترک کمان‌دار افتاد
باید از جان هدف تیر ملامت باشد

تا ز خون چهره منقش نکنی لاف مزن
عاشق آن است که دارای علامت باشد

ما که بستیم به دل نقش قد موزونش
گو مؤذن ز پی بستن قامت باشد

در همه عمر به جز عشق نکردم کاری
آه اگر حاصل این کار ندامت باشد

عهد کردم که به سر چشمهٔ کوثر نروم
گر به پای خم می جای اقامت باشد

کی توان باده ننوشید در ایام بهار
گر قدح ریخت سر شیشه سلامت باشد

نشود صدرنشین در می‌خانهٔ عشق
آن که شایستهٔ محراب امامت باشد

هر چه گشتیم فروغی به جز از سایه حق
کس ندیدیم که خورشید کرامت باشد

دادگر داور بخشنده ملک ناصردین
که فلک پیرو او تا به قیامت باشد

#فروغی_بسطامی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۱۹۶

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

دلبرا پیش وجودت همه خوبان عدمند
سروران بر در سودای تو خاک قدمند

شهری اندر هوست سوخته در آتش عشق
خلقی اندر طلبت غرقه دریای غمند

خون صاحب نظران ریختی ای کعبه حسن
قتل اینان که روا داشت که صید حرمند

صنم اندر بلد کفر پرستند و صلیب
زلف و روی تو در اسلام صلیب و صنمند

گاه گاهی بگذر در صف دلسوختگان
تا ثناییت بگویند و دعایی بدمند

هر خم از جعد پریشان تو زندان دلیست
تا نگویی که اسیران کمند تو کمند

حرف‌های خط موزون تو پیرامن روی
گویی از مشک سیه بر گل سوری رقمند

در چمن سرو ستادست و صنوبر خاموش
که اگر قامت زیبا ننمایی بچمند

زین امیران ملاحت که تو بینی بر کس
به شکایت نتوان رفت که خصم و حکمند

بندگان را نه گزیرست ز حکمت نه گریز
چه کنند ار بکشی ور بنوازی خدمند

جور دشمن چه کند گر نکشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به همند

غم دل با تو نگویم که تو در راحت نفس
نشناسی که جگرسوختگان در المند

تو سبکبار قوی حال کجا دریابی
که ضعیفان غمت بارکشان ستمند

سعدیا عاشق صادق ز بلا نگریزد
سست عهدان ارادت ز ملامت برمند

#سعدی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۲۴۶

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

روی کار دیگران و پشت کار من یکی است
روز و شب در دیدهٔ شب‌زنده‌دار من یکی است

سنگ راه من نگردد سختی راه طلب
کوه و صحرا پیش سیل بیقرار من یکی است

نیست چون گل جوش من موقوف جوش نوبهار
خون منصورم، خزان و نوبهار من یکی است

گر چه در ظاهر عنان اختیارم داده‌اند
حیرتی دارم که جبر و اختیار من یکی است

ساده‌لوحی فارغ از رد و قبولم کرده است
زشت و زیبا در دل آیینه‌وار من یکی است

می‌برم چون چشم خوبان دل به هر حالت که هست
خواب و بیداری و مستی و خمار من یکی است

بی‌تامل صائب از جا بر نمی‌دارم قدم
خار و گل ز آهستگی در رهگذار من یکی است

#صائب_تبریزی
- دیوان اشعار
- گزیدهٔ غزلیات
- غزل شمارهٔ ۳۹

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

نه دست آن که بگیریم زلف ماهی را
نه روز روشنی از پی شب سیاهی را

فغان که بر در شاهی است دادخواهی ما
که از ستم ندهد داد دادخواهی را

گدای شهرم و بر سر هوای آن دارم
که سر نهم به کف پای پادشاهی را

ز خسروان ملاحت کجا روا باشد
که در پناه نگیرند بی‌پناهی را

به راه عشق به حدی است ناامیدی من
که نا امید کند هر امید گاهی را

چگونه لاف محبت زند نظر بازی
کز آب دیده نشسته‌ست خاک راهی را

بزیر خون محبان که در شریعت عشق
به هیچ حال نخواهم کسی گواهی را

نه من شهید تو تنها شدم که از هر سو
به خاک ریخته‌ای خون بی‌گناهی را

به یک نگاه ز رحمت بکش فروغی را
مکن دریغ ز مشتاق خود نگاهی را

#فروغی_بسطامی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۴۱

@ghaz2020

Читать полностью…

غزلهای ماندگار

از تو ای ترک ختن لعبت چین خوش‌تر نیست
نقشی از روی تو در روی زمین خوش‌تر نیست

هر که بیند رخت ای حور بهشتی گوید
کز سر کوی تو فردوس برین خوش‌تر نیست

تو همان طایر فرخندهٔ اوج شرقی
کز پرت شهپر جبریل امین خوش‌تر نیست

تا کسی سر به کمندت ننهد کی داند
که سواری ز تو در خانهٔ زین خوش‌تر نیست

جلوه کن جلوه که در شهر فروزان ماهی
از تو ای ماه فروزنده جبین خوش‌تر نیست

خنده کن که زخم دل خونین مرا
مرهم از خندهٔ لعل نمکین خوش‌تر نیست

تا بناگوش تو زد راه دل محزون را
هیچ در گوشم از آواز حزین خوش‌تر نیست

گر در آخر نفسم هم‌نفسی خواهی کرد
نفسی از نفس بازپسین خوش‌تر نیست

هر کجا می‌روم از گوشهٔ چشم سیهت
گوشه‌ای بهر دل گوشه نشین خوش‌تر نیست

چشم جادوی تو چون لاف کرامت نزند
زان که اعجازی از این سحر مبین خوش‌تر نیست

راستی خوردن می مایه عیش است و نشاط
ورکسی با تو خورد عیشی از این خوش‌تر نیست

ساقیا می به قدح کن که فروغی خوش گفت
دوری از دور ملک ناصردین خوش‌تر نیست

آن شه راد که در پیش کف در پاشش
کاری از بخشش درهای ثمین خوش‌تر نیست

تا ابد سلطنتش باد کز او سلطانی
پی آراستن تاج و نگین خوش‌تر نیست

#فروغی_بسطامی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۱۱۴

@ghaz2020

Читать полностью…
Subscribe to a channel