molanay_gan | Unsorted

Telegram-канал molanay_gan - 🌼مولانای جان🌼

3844

امشب همه شب نشسته اندر حزنم فردا بروم مناره را کارد زنم خشم آلودست اگرچه با ماست صنم در چاه رسیده‌ام ولی بی‌رسنم #مولانا 🌼❤با ما همراه باشید ❤🌼

Subscribe to a channel

🌼مولانای جان🌼

#خلیج_فارس
#خلیج_تا_ابد_فارس

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼


▪️وقت گل نى

▪️هايده



ﭐھنگساز: سياﻭش زندگانى
ترانه‌سرا: بهمنى


‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

‍ ایوان من تهی‌ست‌پرستو بیاورید
بیزارم  از سکوت  هیاهو بیاورید

اینجا شکوهِ منظره‌ها بی‌طراوت است
از کوچه باغِ  دهکده  شب بو بیاورید

هرسو نگاه می‌کنم اینجا غریبه‌است
یک آشنا چو آینه  یکرو  بیاورید

یک مشت شعرِ نغز از استاد رودکی
بویی ز مولیان و لبِ جو بیاورید

بی چشم های روشنِ او غرق ظلمتم
خورشید را به خانه ام‌این‌سو بیاورید

ای بادها به میهن من رو کنید و بعد
یک تارِ مو  برای  من از  او  بیاورید

#فردوس_اعظم

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

بیم است که سودایت دیوانه کند ما را
در شهر به بدنامی افسانه کند ما را

بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری
ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را

در هجر چنان گشتم ناچیز که گر خواهد
زلفت به سر یک مو در شانه کند ما را

زان سلسله گیسو منشور نجاتم ده
زان پیش که زنجیرت دیوانه کند ما را

زینگونه ضعیف ار من در زلف تو آویزم
مشاطه به جای مو در شانه کند ما را

من می زده دوشم شاید که خیال تو
امروز به یک ساغر مستانه کند ما را

چون شمع بتان گشتی پیش آی که تا خسرو
بر آتش روی تو پروانه کند ما را

#امیرخسرو‌دهلوی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

🔴منطق الطیر عطار

☘ وادی حیرت


‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼



دل روشنی دارم ای عشق 
صدایم کن از هر کجا می توانی
صدا کن مرا از صدف های باران
صدا کن مرا از گلوگاه سبز شکفتن
صدایم کن از خلوت خاطرات پرستو
بگو پشت پرواز مرغان عاشق
چه رازی است
بگو با کدامین نفس
می توان تا کبوتر سفر کرد؟
بگو با کدامین افق
می توان تا شقایق خطر کرد؟ 
مرا می شناسی تو ای عشق 
من از آشنایان احساس آبم
و همسایه ام مهربانی است 
و طوفان یک گل
مرا زیرورو کرد 
پرم از عبور پرستو
صدای صنوبر،
سلام سپیدار 
پرم از شکیب و شکوه درختان
و در من تپش های قلب علف ریشه دارد 
دل من، گره گیر چشم نجیب گیاه است
صدای نفس های سبزینه را می شناسم
و نجوای شبنم
مرا می برد تا افق های باز بشارت 
مرا می شناسی تو ای عشق 
که در من گره خورده احساس رویش
گره خورده ام من به پرهای پرواز
گره خورده ام من به معنای فردا 
گره خورده ام من به آن راز روشن
که می آید از سمت سبز عدالت
دل تشنه ای دارم ای عشق
صدایم کن از بارش بید مجنون
صدایم کن از ذهن زاینده ی ابر 
مرا زنده کن زیر آوار باران 
مرا تازه کن در نفس های بار آور برگ 
مرا پل بزن تا سحر
تا سبد های بار آور باغ
تو را می شناسم من ای عشق
شبی عطر گام تو در کوچه پیچید
من از شعر پیراهنی بر تنم بود
به دستم چراغ دلم را گرفتم 
و در کوچه عطر عبور تو پُر بود 
و در کوچه باران چه یکریز و سرشار
گرفتم به سر چترباران 
کسی در نگاهم نفس زد!


✍محمدرضا_عبدالملکیان

‌‌
‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

صبح می‌خندد و من گریه‌کنان از غم دوست
ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست

بر خودم گریه همی‌آید و بر خنده‌ی تو
تا تبسّم چه کنی بی‌خبر از مبسم دوست

ای نسیم سحر از من به دلارام بگوی
که کسی جز تو ندانم که بوَد محرم دوست

گو کمِ یار برای دل اغیار مگیر
دشمن این نیک پسندد که تو گیری کم دوست

تو که با جانب خصمت به ارادت نظرست
به که ضایع نگذاری طرف معظم دوست

من نه آنم که عدو گفت، تو خود دانی نیک
که ندارد دل دشمن خبر از عالم دوست

نی نی ای باد مرو حال من خسته مگوی
تا غباری ننشیند به دل خرم دوست

هر کسی را غم خویش‌ست و دل سعدی را
همه وقتی غم آن تا چه کند با غم دوست

#سعدى
#صبح_بخير

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

هر روز غم عشقت بر ما حشر انگیزد

صد واقعه پیش آرد صد فتنه برانگیزد

عشقت که ازو دل را پر خون جگر دیدم

اندوه دل‌افزایت تف جگر انگیزد

هرگه که برون آید از چشم تو اخباری

تا چشم زنی بر هم از سنگ برانگیزد

سرخی لب لعلت سرسبزی جان دارد

سودای سر زلفت صفرای سر انگیزد

چون پستهٔ شیرینت شوری چو شکر دارد

هر لحظه به شیرینی شوری دگر انگیزد

عطار به وصف تو چون بحر دلی دارد

کان بحر چو موج آرد سیل گهر انگیزد

#عطار

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

هرآنچه پنجره، تصویر چشم های تو را
به قاب های دل خویش میهمان کردند

کبوتران سپید امیدواری من
بر آسمان خیال تو آشیان کردند

دو چشم مست تو در وقت خواب و بیداری
مرا به خاک نشاندند و نیمه جان کردند

به شوق دیدن صبح سپید روی تو بود
که شهر را پر از اندیشه‌ی اذان کردند

#محمد_فردی_شربیانی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

ز ما دو خاطره‌ی بی دوام می‌ماند
ز می نه حال که دردی به جام می‌ماند

چه سال‌ها که زمین بی من و تو خواهد گشت
که صید می‌رمد از دام و دام می‌ماند!

از این تردد دایم ـ که در نظر جاری
کدام منظره‌‌ی مستدام می‌ماند؟

خطوط منکسری با شتاب می‌گذرند
بر این صحیفه که گفت؟ از تو نام می‌ماند

چه سایه‌‌وار سواران در آستان غروب..
چه نقشی؟ از که؟ درین ازدحام می‌ماند؟

چه باغ ها به گذرها پر از شکوفهٔ سیب
چه عطر ها که تو را در مشام می‌ماند

ستاره‌‌ها و سحرها و صخره‌‌ها و سفر
چه خوب! زین همه بر جا کدام می‌ماند

مسافران ز عطش دسته دسته می‌میرند
و چشمه ی حیوان ، در ظلام می‌ماند...

#منوچهر_نیستانی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

.
دل می ستاند از من و جان می دهد به من
آرام جان و كام جهان می دهد به من

دیدار او طلیعه صبح سعادت است
تا كی ز مهر طالع آن می دهد به من

دلداده غریبم و گمنام این دیار
زان یار دلنشین كه نشان می دهد به من

جانا مراد بخت و جوانی وصال توست
كو جاودانه بخت جوان می دهد به من

می آمدم كه حال دل زار گویمت
اما مگر سرشك امان می دهد به من

چشمت به شرم و ناز ببندد لب نیاز
شوقت اگر هزار زبان می دهد به من

آری سخن به شیوه ی چشم تو خوش ترست
مستی ببین که سحر بیان می دهد به من

افسرده بود سایه دلم بی هوای عشق
این بوی زلف کیست که جان می دهد به من


#هوشنگ_ابتهاج
#همایون_شجریان

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

با کاروان تا ماه من محمل به محمل می‌رود
سرگشته از پی آه من، منزل به منزل می‌رود
اشکم به دامان می‌رود، آهم به کیهان می‌رود
دل از بر جان می‌رود، جان از پی دل می‌رود
محمل نشین ماه من، دلدار دلخواه من
از بخت گمراه من، رفت از برم ماه من
تا کی بگردد حکم وب ، بینم به کامش شاید دوباره
با من بگویید ای ریگ صحرا، با من بگویید ای سنگ خارا، کین ره ندارد غم را کناره
از داغت ای آیینه خون می‌جوشد از مینای دل
جان می‌طراود همچو می، از چشم خون پالای دل
شب می‌خرامد بی طرب، دل می‌تپد با تاب و تب
اینک نوای پای شب، آنک نوای پای دل
ای دلبر عشوه گر، دلدار شیرین شکر
از بزم یاران سفر، کردی چرا بی‌خبر
ما را نهادی، بی ما دریغا
تا چون سرآید، هجر تو بر ما
ای زاهل غافل، مرغ خوش آوا
درمان ندارد داغ اوستا


✍مهرداد اوستا
۱۷ اردیبهشت
سالمرگ‌
محمدرضا رحمانی یاراحمدی با نام هنری مهرداد اَوِستا 


‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

#حکایت

حسن مَیْمَندی را گفتند: سلطان محمود چندین بندهٔ صاحب‌جمال دارد که هر یکی بدیعِ جهانی‌اند.
چگونه افتاده است که با هیچ یک از ایشان میل و محبتی ندارد، چنان که با اَیاز، که حسنی زیادتی ندارد؟ گفت: هر چه به دل فرو آید، در دیده نکو نماید.

هر که سلطان مریدِ او باشد
گر همه بد کند، نکو باشد

و آن که را پادشه بیندازد
کَسَش از خیل خانه ننوازد

کسی به دیدهٔ انکار اگر نگاه کند
نشانِ صورتِ یوسف دهد به ناخوبی

و گر به چشمِ ارادت نگه کنی در دیو
فرشته‌ایت نماید به چشم کَرّوبی

#سعدی

#گلستان_سعدی
#باب_پنجم
#در_عشق_و_جوانی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

سلام من به توکز دیدن تو محرومم
گرفته حال وهوایم ، نوشته ام خوبم !

دلم برای تو تنگ است هوای غم دارم
تو را برای نمردن چقدر کم دارم

گرفته پنجرها را هوای شیدایی
توکی برای همیشه دوباره می آیی

تمام سهم من از توفقط سرابی بود
شبیه خاطرای تلخ، شبیه خوابی بود

اگر چه روی کتابم نوشته ای قهرم
برای دیدن رویت خراب این شهرم

غزل برای تو گفتم دلم سبکتر شد
صدای سرفه قلبم دوباره بهتر شد

سلام من به تو کز دیدن تو بی تابم
نگاه صورت ماهت نشسته در قابم

دلم برای تو تنگ است وخوب میدانم
برای بوسه رویت همیشه می مانم

#علیمحمد_پورحسن
#صبح_بخير

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

‍ قمار هستی

جز خودم فکر هر که را کردم
چون گسل هی بریدگی از خود

          مثل آهو به جلگه ی شیران
          سخت باشد رمیدگی از خود

دوستان را همیشه جان گفتم
آه بر دشمنان که بالیدم!

           ناتنیشان نبوده ام از چه
           ظلم و چاه برادران دیدم؟

فکرکن راه نابلد باشی
ماه گم، شب عجیب تاریک است

          روبرو کوه و پرتگاه و خطر
          مثل مو راه ِ دید باریک است

پشت سر سایه های بدبختی
باید از دستشان فرار کنم

          پیش رو ترس ِ باختن ، آیا
          هستی ام بر سرت قمار کنم؟!

خنده کردن به مرگ ِ خود هنر است
مرد را وقت مرگ باید دید

         سبزی هر بهار ناچاریست
          برگ را در تگرگ باید دید

دشمنانی که دوست میخواندم
دوست هرگز، که جمعی از منها

          من تمام غریبی ام را آه
          روی دوشم کشیده ام تنها

بسته ام کوله بار دردم را
دیگر از هیچ و پوچتان کندم

           یخ زدم از نگاه سرد شما
           دل ز قشلاق کوچتان کندم

#امیرابوالفضل_عباسیان_امیر

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

ای شکر خوشه‌چین گفتارت
سرو آزاد کرد رفتارت

بس که طوطی جان بزد پر و بال
ز اشتیاق لب شکر بارت

خار در پای گل شکست هزار
ز آرزوی رخ چو گلنارت

هر شبی با هزار دیده سپهر
مانده در انتظار دیدارت

لعل از جان بشسته دست به خون
شده مبهوت جزع خون‌خوارت

نرگس تر که ساقی چمن است
حلقه در گوش چشم مکارت

هرکه را از هزار گونه جفا
دل ببردی به‌جان گرفتارت

بحر از آن جوش می‌زند لب خشک
که بدیدست در شهوارت

آسمان می‌کند زمین بوست
زانکه سرگشته گشت در کارت

گشت دندان عاشقان همه کند
زانکه بس تیز گشت بازارت

بر دل و جان من جهان مفروش
که به جان و دلم خریدارت

بر بناگوش توست حلقهٔ زلف
حلقه در گوش کرده عطارت

#عطار

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست

در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست

تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست

چیست این سقف بلند ساده بسیارنقش
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست

این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست

صاحب دیوان ما گویی نمی‌داند حساب
کاندر این طغرا نشان حسبه لله نیست

هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو
کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست

بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود
خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست

هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست

بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است
ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست

حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربیست
عاشق دردی کش اندربند مال و جاه نیست

#حضرت_حافظ

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

چقدر این شعر زیباست🍂

و دیگر جوان نمی شوم
نه به وعده عشق و نه وعده چشمان تو
... و دیگر به شوق نمی آیم
نه در بازی باد و نه در رقص گیسوان تو
چه نامرادی تلخی

و دریغا
چه تلخ تلخ فرو می ریزم
با سنگینی این غربت عمیق
در سرزمین اجدادی خویش

و دریغا
چه عطشناک و پریشان پیر می شوم
در بارش این گستره تشویش
در خانه خورشیدها ، خاطره ها

دریغا
چه بی برگ و بار لال می شوم
در دور دست آن گلها ، گمانها ، گفتگو

و مگر فراموش می شود؟
سرانجام آن جست و جو ها و آن چشمه و
چشم انداز آواز و آرزوها

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

🔴منطق الطیر عطار

☘ وادی فقر و فنا


‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

آتش به جگر زان رخ افروخته دارم
وین گریهٔ تلخ از جگرسوخته دارم

گفتی تو چه اندوخته‌ای ز آتش دوری
این داغ که بر جان غم اندوخته دارم

انداخته‌ام صید مراد از نظر خویش
یعنی صفت باز نظر دوخته دارم

در دام غمت تازه فتادم نگهم دار
من عادت مرغان نو آموخته دارم

وحشی به دل این آتش سوزنده‌ چو فانوس
از پرتو آن شمع بر افروخته دارم

#وحشی_بافقی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

بگو پشت پرواز مرغان عاشق
چه رازی است؟
بگو با کدامین نفس
می توان تا کبوتر سفرکرد؟
بگو با کدامین افق
می‌توان تا شقایق خطر کرد؟


محمدرضا عبدالملکیان

‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

همه آهنگایی که دنبالشونی 💃
      ولی پیدا نمیکنی اینجاست 👇
👇👇

      @CoCaein_music
              @CoCaein_music


آهنگایی که یه ملت دنبالشن! ❤️👆

𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒

🧡حرفدل موزیک
؛@the_mimsad
🍊قَصـ٘ࢪِ آرزوهآٰٺ
؛@romantic313
💛࿓شراب‌ تلــخ
@Dep_FSangin
🍋࿓دکتر لاغری
@Dr_Healthl
🧡فقط خُــدا
؛@samte_khooda
🍊آغوش یارم
؛@Aqhoshe_eshqh
💛࿓آشپز ایرونی
@ideashpaazi
🍋࿓پزشک زناشویی
@teb_va_khanevadeh
🧡طنز جنجالی 
؛@stikerstownandprofail
🍊بَچـهـ  مَذهبیای
؛@Karbalas
💛࿓دخـترک قــوی
@aramesh_roh_ravan
🍋࿓عکس نوشته
@profailroyaye
🧡مولانای جان
؛@molanay_gan
🍊دلتنگ ڪــربـلا
؛@karbalaye_moala
💛࿓خنده خنده
@dafashakhaa
🍋࿓عکاسی عاشقانه
@PicsArrt 
🧡عاشقآن زینبیۅݩ
؛@ashegankarbla
🍊استوری اینستاگرام
؛@colbeyelove
💛࿓بغض عشق
@Booghzeeshgh
🍋࿓همسرداری عاشقانه
@zendegiasheghaneh2
🧡کافه عشق
؛@Cofe_eshqq
🍊عاشق تنها
؛@Ashghetanha1
💛࿓امام زمان
@mveum
🍋࿓(سنت‌ها+دروغ‌ها)
@sonnatha_va_doroogh_ha
🧡رقص‌ کوردی
؛@Nabzekalaam
🍊باهم بیاموزیم
؛@Growthmagazines
💛࿓وفادارتم عشقم
@mztyh
🍋࿓اَبــآ عــبــداللّه
@beynolharameyns
🧡دلتنگت بیقرارتم
؛@megpz
🍊کلبه‌ ی غم
؛@Tnhhamm
💛࿓ادبیات و هنر
@Adabiate_art20
🍊࿓بغضِ‌ شبانه
@BOOGGZZZ
🧡دلتنگش کن
؛@eshgh_talkhh0
🍊کتاب | 𝐏𝐃𝐅
؛@PARSHANGBOOK_PDF
💛࿓زیبایی زندگی
@boi_e_khosh_e_zendagi
🍋࿓بانوی عاشق
@zendegiasheghaneh1
🧡کلیپ و موزیک
؛@profail4
🍊عجایب جهان
؛@ajayeb_chargosheh
💛࿓عـکـسـای شکلاتی‌
@profayl_hese_royaie
🍋࿓پروفایلِ ست
@proufaile
🧡منتظرانهـ  مهدویت
؛@KARBOBAALA
🍊خنده بازار 
؛@khandovane1
💛࿓کافه شعر
@Kafee_sheerr
🍋࿓گیف عاشقانه 
@insta_clip_love
🧡فن‌بیان+گویندگی
؛@amoozeshegooyandegi
🍊کلیپ اینستا
؛@gifstorylove
💛࿓مراقبت از مو
@TVmoda
🍋࿓کلیپ اینستاگرام
@donyaye_Takahang
🧡کتاب صوتی
؛@PARSHANGBOOK
🍊بـرکـات صلـوات
؛@MofatihQuran
💛࿓اذکار روزانه
@azkarrozaneh
🍋࿓جملات طلایی
@arameshdaroonee
🧡مدرسه نویسندگی
؛@anahelanjoman
🍊تقویم همسران
؛@deltang_karbala_tabadol
💛࿓زیبایی با گیاهی
@salembem
🍋࿓استوری روز ولادت
@jomalate10rishteri
𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒

چهار ذکرحاجت بسیار مهم 🤲
@azkarrozaneh
.

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

ای باد به کوی او گذر کن
معشوق مرا ز من خبر کن

با دلبر من بگو که جانا
در عاشق خود یکی نظر کن

چوبی که ز هجر تو بود خشک
از آب وصال خویش تر کن

صد دفتر هجر حفظ کردی
یک صفحه ز وصل هم ز بر کن

ور نیک نمی‌کنی به جایم
با من صنما تو سر به سر کن

#سنایی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼


▪️پریشونی

▪️ایرج
خواجه‌امیری


ترانه‌سرا: لیلا کسری (هدیه)
آهنگساز: فریدون خشنود
تنظیم‌کننده: منوچهر چشم‌آذر


‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

چقدر قافیه ها را به غم دچار کند 
منِ بدون تو با زندگی چکار کند؟

چقدر دلهره ی تلخ بی تو بودن را
ته تمام غزل هایش استتار کند

دلم گرفته شبیه کسی که میخواهد
طناب بردارد از خودش فرار کند 

بگو به مرگ سر راه اگر مسیرش خورد 
کنار پنجره روح مرا سوار کند 

سکوت من به زنی پابه ماه میماند 
که عصر جمعه دلش گریه را ویار کند 


خوش ست بوسه به لب های شوکران با تو 
بیا که با تو دلم عشق زهرمار کند...

همیشه توی خودم ریختم غمم را ،کاش
سکوت های مرا شعر من هوار کند...

#سجاد_صفری_اعظم

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

من از جزیره های نجات
من از دماغه های امید
از آب های متروک
در خلوت بنادر ویران
خواهم گذشت       
خواهم گذشت
از آب های کشکول،
از آب های کالا...
همراه قصه های درویش،
همراهم پندهای بازرگان
خواهم گذشت
با کاروان امتعۀ هند
با بارهای صمغ
 طلا عاج  نی شکر 
با بارهای مرجان   مروارید                         
با بارهای ادویه وعطر
از آب های جاوه،
از آب های مسقط وعمان
خواهم گذشت.
ازآب های مشتاق
مشتاق ماجرا
مشتاق قتل در کشتی رهزنان
خواهم گذشت.
از جمع آب ها
- جمعیت فراری -
تصویری از فرار -        
ازگام های رقص
پیوسته در ترنّم تکرارـ
از قلعه های مرتفع آب،
و برج های رهگذر باد
از چهرۀ مصوّر فریاد
ـ یال بلند طوفان ـ    
خواهم گذشت.
دریای بی تباهی!
ای بستر بلندِ عروسان ِآب!
و عاشقان هجرت
برجاده ای فروتن و وحشی !
چون بادبان‌های سفید وشاد،
از تو،
ای معبر مهاجرتِ شاهان!
خواهم گذشت.
ار آب های عنبر،
گهواره های پر،
چون ماهیان تنبل
- پیوسته در معاشرتِ آب ها -
ای آبِ ماهیانه!
از تو،
دریای بی ستون و
دروازه !        
معماری ِ پریشان !
خواهم گذشت.


📜دریایی‌ها ۳۱
✍یدالله رویایی
۱۷اردیبهشت زاد روز یدالله رویایی مشهور به رویا


‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼



⚫️سالمرگ‌
محمدرضا رحمانی یاراحمدی با نام هنری مهرداد اَوِستا 
(زاده ۲۰ بهمن ۱۳۰۸ بروجرد – درگذشت ۱۷ اردیبهشت ۱۳۷۰ تهران)،
نویسنده و شاعر معاصر ایران بود اوستا علاوه بر شاعری، در زمینه فلسفه،
 موسیقی و ادبیات فارسی نیز فعالیت داشت. او برگزیده اولین دوره جشنواره بین‌المللی شعر فجر در بخش امام و انقلاب بود.

🔸اثار
۱-تصحیح دیوان سلمان ساوجی
۲-رساله‌ای در فلسفه، منطق، روانشناسی و اخلاق
۳-عقل و اشراق فلسفی
۴-تصحیح رسائل خیام (نوروز نامه-رساله وجود) با مقدمه و تحقیق در زندگی وی
۵-از کاروان رفته
۶-پالیزبان
۷-حماسهٔ آرش
۸-از امروز تا هرگز
۹-اشک و سرنوشت
۱۰- روش تحقیق در دستور زبان فارسی و شیوهٔ نگارش
۱۱-شراب خانگی ترس محتسب خورده
۱۲- تیرانا
۱۳- اامام، حماسه‌ای دیگر

               ☆☆☆☆☆

ای پرده دار آتشِ غم! هر نفس بسوز
یک عمر بس نبود تو را، زین سپس بسوز

با آرزوی خنده گل در بهار عمر
ای مرغ پرشکسته! به کنج قفس بسوز

می‌سوختی به حسرت و دیدی که عاقبت
بر حال تو نسوخت دل هیچ کس؟ بسوز

چون غنچه باش پردگی درد خویشتن
زین غم که نیستت به گلی دسترس بسوز

یک عمر همچو شمع همه شب گریستی
یعنی هوای سوختنت هست، پس بسوز

هر گوشه‌ای ز دامن آه سفر فتاد
در دست ناله‌ای، دگر ای هم نفس! بسوز


‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

دلکم برد بغارت ز برم دلبرکی
سر فرو کرده پری پیکرک از منظرکی

نرگس هندوک مستک او جادوکی
سنبل زنگیک پستک او کافرکی

بختکم شورک از آن زلفک شورانگیزک
سخنش تلخک و شیرین لبکش شکّرکی

چشمم از لعلک دُرپوشک او دُرپاشک
لیکن از منطقکش هر سخنی گوهرکی

دلکم شد سر موئی و چو موئی تنکم
تا جدا ماند کنارم ز میان لاغرکی

بر دلم عیب نگیرید که دیوانک کیست
چه کند نیست گزیرش ز پری پیکرکی

قدکم شد چو سر زلف صنوبر قدکی
رخکم گشت چو زر در غم سیمین برکی

از تو ای سرو قدک کیست که بر خواهد خورد
گرچه از سرو خرامان نخورد کس برکی

سرک اندر سرک عشق تو کردم لیکن
با من خسته دلک نیست ترا خود سرکی

غمک می خورم و نیست غمت غمخورکم
هیچ گوئی که مرا بود گهی غمخورکی

خواجو از حلقکک زلف تو شد حلقه بگوش
زانک عیبی نبود گر بودت چاکرکی

#خواجوی_کرمانی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

چو گل ز دست تو جیب دریده‌ای دارم

چو لاله دامن در خون کشیده‌ای دارم

به حفظ جان بلا دیده سعی من بی‌جاست

که پاس خرمن آفت رسیده‌ای دارم

ز سردمهری آن گل چو برگ‌های خزان

رخ شکسته و رنگ پریده‌ای دارم

نسیم عشق کجا بشکفد بهار مرا؟

که همچو لاله دل داغ‌دیده‌ای دارم

مرا ز مردم نااهل چشم مردمی است

امید میوه ز شاخ بریده‌ای دارم

کجاست عشق جگرسوز اضطراب‌انگیز؟

که من به سینه دل آرمیده‌ای دارم

صفا و گرمی جانم از آن بود که چو شمع

شرار آهی و خوناب دیده‌ای دارم

مرا چگونه بود تاب آشنایی خلق؟

که چون رهی دل از خود رمیده‌ای دارم

#رهی_معیری

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

هر  کسی آمد کنارم چون قناری گشته بود
برف پاییزی  که نه ابری بهاری  گشته بود

چون که فهمیدیم قواصی کند در راه عشق
بارخودرا بسته بود و، او  فراری گشته بود

عاشقش گردیده ایم و ما به او دل داده ایم
ذهن بیمارش چرا از  عشق  عاری گشته بود

ناوک مژگان و   آن  تیر و    کمان   ابرویش
بر دلم  آمد  و   فرود  زخم کاری گشته بود

افتتاح   عشق    کردم  در حساب   قلب او 
اشک چشمم مثل کارون باز جاری گشته بود

ننگ عشقست گر چنین ساکت نشینیم تاابد
انتقامی در ره ست و وقت کاری گشته بود 

یک  گلستانِ    گل نرگس  طلب کردم ز تو 
شاعر (ژولیده ) اما جفت خاری گشته بود

#_کیهان_ژولیده_انارکی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…
Subscribe to a channel