eshtadan | Unsorted

Telegram-канал eshtadan - اشتادان Eshtadan

621

نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با درج شناسه اشتادان در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگیی* @Tabaa24

Subscribe to a channel

اشتادان Eshtadan

#دکتر_محمدعلی_اسلامی_ندوشن

🔸در ایران دین و ملّیّت از قدیم‌ترین زمان به هم وابسته بوده‌اند. هخامنشیان موازنه‌ای میان این دو نگاه داشته بودند، و این گشایش نظر را داشتند که به آیینِ مردمِ کشورهای فتح شده کاری نداشته باشند و آنها را به حال خود واگذارند. در زمان پارت‌ها نیز وضع کم و بیش همین‌گونه بود. ساسانیان اقتدار کشور را به کمک تکیه بر اعتقاد دینی تأمین کردند، ولی در انتهای دوره‌ی ساسانی بر اثر مداخله‌ی بیش از حدّ موبدان در امور کشور، نیروی مقاومت جامعه به تحلیل رفت و به آسانی فروریخت. در دوران بعد از اسلام، سوء استفاده از دین و بی‌اعتنایی به اصلِ آن از جانبِ حکّام، امر رایجی گردید، و گرفتاری بزرگ جامعه‌ی ایرانی این بوده است.
🔸تاریخ ایران درس‌های گرانبهایی در بر دارد که ارزان به دست نیامده، ولی ارزان در اختیار کسانی که آگاه باشند قرار می‌گیرد، اگر از آنها آموخته نشود بهای گرانی در ازایش پرداخته خواهد شد.

            #یگانگی_در_چندگانگی

💎کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن

🆔 @sarv_e_sokhangoo
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

نیابد کسی چاره از چنگ مرگ
چو باد خزان است و ما همچو برگ

پس از سال­ها کوشش و کار با قلم سرانجام روان دانشی‌مردِ میدان ادب و ایران دوستی دکتر سیدجلال متینی، استاد و رئیس اسبق دانشگاه فردوسی، دور از ایران به آسمان­ها پرکشید. دکتر متینی استادی کار­شناس و رئیسی کاردان و باریک‌گیر بود و همین ویژگی که در کم کسانی پیدا می­‌شود، برای بسیاری از شاگردان، همکاران و زیردستان او نادلپذیر بود. اما آنها که دانش­‌پذیر و کارورز و دلدادۀ خدمت بودند، او را آموزگاری تمام‌قد و مدیری کارآشنا می‌دانستند. کارهای علمی و آثار قلمی او به‌ویژه تأسیس و مدیریت دو نشریه ایران‌نامه و ایران‌شناسی در خارج از کشور، در نوع خود شایستگی لازم را یافته و جای خود را نزد اهل ادب باز کرده است.
جای پای او در دانشگاه فردوسی و به‌ویژه گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکدهٔ ادبیات مشهد ماندگار خواهد بود.
این ضایعه را به‌عنوان دانشجو و همکار سابق وی به فرزندان گرامی او، گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد و خانوادۀ بزرگ ادبیات ایران تسلیت می‌گویم.

محمدجعفر یاحقی
مدیر موسسهٔ خردسرای فردوسی و
قطب علمی فردوسی و شاهنامه

@kheradsarayeferdowsi

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
روز تولّد فردوسی (یکم بهمن)
فاقد اعتبار است.


▪️دوستان عزیز،
بر طبق بررسی چند تاریخ که فردوسی خود در شاهنامه به دست داده است، احتمال نزدیک به یقین سال تولّدِ او ۳۲۹ هجری قمری است که سال درگذشتِ رودکی نیز هست. دربارهٔ روزِ تولّدِ شاعر هیچ اطلاعی نداریم و آنچه ادّعا شده فاقد اعتبار است. سال پایان سرایش شاهنامه ۲۵ اسفند ۴۰۰ هجری است و سالِ درگذشتِ شاعر، از دو تاریخ ۴۱۱ و ۴۱۶ که گزارش کرده‌اند، دومین محتمل‌تر است.
با درود خالقی

دکتر جلال خالقی مطلق،
پیام به بنیاد فردوسی، یکم بهمن ۱۳۹۶
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

#میرجلال_الدین_کزازی:
اگر فردوسی شاهنامه را نمی سرود، شاید از داشتن ایران محروم بودیم


من همواره گفته ام که از دید من سخت ترین و ستوده ترین سنجه در شناخت ایرانی راستین و سرشتین، علاقه او به شاهنامه است. هرکس دل در گرو شاهنامه دارد، بی گمان می دانم که شایسته نام برین است. بانوی من همیشه می گوید که تو در سده پنجم مانده ای زیرا در سده پنجم فردوسی سر برآورده، شاهنامه را سروده، پایه های استوار ایران نو در آن ریخته شده از همین رو شاید بانوی من که فرهیخته و با تاریخ و فرهنگ ایرانی آشناست در میان سده های گوناگون انگشت بر سده پنجم نهاده است. اگر این سده ستوده فراز نمی آمد، اگر در آن فردوسی سر بر نمی آورد و شاهنامه را نمی سرود شاید هم اکنون ما با یکدیگر به زبان شیوای فارسی سخن نمی گفتیم و این گونه از ایرانی که به آن می نازیم، محروم بودیم به همین دلیل سده پنجم سده ای دیگرسان است؛ سده ای هنگامه ساز، روزگارآفرین، منش پرور، سده ای که در آن، سخن پارسی از زمین به آسمان رفت، کدامین سده را می شناسیم که از این ویژگی های والا برخوردار باشد.

@shahnamehpajohan
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

🔸بیست‌وهشتم دی‌ماه، زادروز میرجلال‌الدین کزّازی (۱۳۲۷)

🔸شاهنامه، بی‌هیچ گزافه و گمان، بی‌هیچ چون و چند، نامۀ ورجاوند و بی‌مانند فرهنگ ایران است. پلی است، سُتوار و ستبر و سترگ، برآورده بر مَغاک‌های زمان و رشتۀ پیوندی است ناگسستنی که پیشینیان را با پسینیان پیوسته و همبسته می‌دارد. از آن است که این نامۀ نامور را شیرازه و شالودۀ تاریخ و فرهنگ ایران می‌توانیم دانست؛ تاریخ و فرهنگی گَشَن‌بیخ و گران‌سنگ، برین‌پایه و فزون‌مایه که بستر و بهانۀ ناز و نازش هر ایرانی است. راستی را، اگر شاهنامه نمی‌بود، ما آنچه هستیم نمی‌توانستیم بود و همانند تیره‌ها و تبارهای دیگر، در سایه‌های دامن‌گسترِ تاریخ و گردهایِ گیتی‌نوردِ گسسته‌نشانی و شکسته‌نامی گم می‌شدیم و از یادها می‌رفتیم بر بادها.

🔸برگرفته از: نامۀ باستان (ویرایش و گزارش شاهنامۀ فردوسی)، دکتر میرجلال‌الدین کزّازی، انتشارات سمت، ۱۳۸۵، ص ۴.
#شاهنامه
@theapll
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

.

«ریو اردشیر»
شهر نویسندگان در ایران باستان


۲۷ دی ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


«ریو اردشیر» از شهرهایی است که اردشیر پاپکان، شاهنشاه ساسانی بنا نهاد.

مارکوارت در ص ۴۶ ایرانشهر در جغرافیای بطلمیوس، ویرانه ‌های این شهر را نزدیک بوشهر کنونی دانسته. ابن بلخی در ص ۳۵۳ فارس‌نامه این شهر را «ری‌شهر» نامیده و نوشته که شهرکی است بر کنار دریا، نزدیک ماه‌شهر کنونی، و افزوده که «مردم آن جا مصلح باشند و به خویشتن مشغول، و کوفته روزگار و ظلم‌‌های متواتر.»

یاقوت حموی در معجم‌البلدان ج ۲ ص ۵۹۴ ریو اردشیر را ری‌شهر دانسته و می‌نویسد: «در دوره حکومت فارس‌ها، کشته دفتران در آنجا می‌زیستند. و ایشان به خامه جستق می‌نوشتند که خامه‌ای بوده برای کتاب‌های پزشکی و نجوم و فلسفه و امروز کسی نه در عربی و نه در فارسی بدین خامه نمی‌نویسد.»
«کشته دفتران» به گمان یاقوت «گَشته دفیران» است، به معنی شکسته نویسان. 
می‌‌گوید، گشته دفیران خط مخصوصی بوده که به روزگار خود او (سده هفتم) هم دیگر نشانی از آن نمانده بود.   

دکتر ذبیح‌الله صفا درباره این خط می‌نویسد:
«برای تحریر کتب طب و فلسفه و منطق، دو خط بود. یکی به نام نیم کستج (نیم گشتگ)...، و خط کستج (گشتگ) هم برای نگارش کتب علمی بوده.

از گزارش یاقوت برمی‌‌آید که در ریو اردشیر، نویسندگان کتاب‌‌های پزشکی و نجوم و  فلسفه، دست کم در  ۱۴ سده پیش، سرگرم پژوهش و نگارش ‌بوده‌‌اند؟

آیا از این مرکز بزرگ دانش ایرانی گزارش دیگری بر جا هست؟
کتاب‌‌های ریو اردشیر چه شده؟
چرا ابن بلخی ساکنان ریو اردشیر را «کوفته روزگار و ظلم‌‌های متواتر» وصف کرده؟
بر شهر اهل پزشکی و نجوم و فلسفه ایران چه رفته بود؟

بلاذری در ص ۵۴۰ فتوح‌البلدان گزارشی از غارت تازیان در شهر ریو اردشیر داده و نوشته که روز تصرف ریو اردشیر از جهت نعمت فراوان که به مسلمانان رو کرد همچون روز قادسیه بود.

چرا از این پاره از هویت خویش، نامی هم نمی‌آوریم؟

سزاوار است که بر ما بتازند و بگویند ایران چیزی از روزگار کهن ندارد.

کسی ری شهر یا ریو اردشیر را می‌شناسد؟


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

🔰یک اسطوره‌شناس و مولف:
ادبیات وقتی جهانی می‌شود که بوی وطن بدهد


🔸فارس- ابوالقاسم اسماعیل پور، اسطوره شناس و مولف کتاب‌های اسطوره شناسی ایران و جهان گفت: ادبیات وقتی جهانی می‌شود که بوی وطن بدهد.

🔸به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در شیراز، ابوالقاسم اسماعیل پور شامگاه شنبه در نشستی به میزبانی کتابفروشی شیرازه، با بیان اینکه اسطوره و ادبیات پیوندی تنگاتنگ دارند و نمی شود آن‌را از هم جدا کرد، گفت: امروز جدیدترین تیّوری‌های اسطوره‌شناسی مانند اسطوره کاوی و اسطوره سنجی که نقد اسطوره هستند اسطوره را ژانر ادبی می‌شناسند.

🔸به گفته او، اسطوره بیانی نمادین درباره خدایان، ایزدان، فرشتگان، دیوان و اهریمنان و… است. اما از قرن نوزدهم تاکنون دیدگاه و رویکردهای شگرفی پیدا کرده است.

🔸مولف کتاب اسطوره، ادبیات و هنر با اشاره به اینکه پیشینه اساطیر ایران پنج هزار ساله و اساطیر تصویری هشت هزار ساله است، افزود: آثار ادبی که ریشه در هویت ایرانی دارد بی گمان شناسنامه و مهر ایرانی در جهان است.

@ibna_official

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

بیست و سوم دی، سالگرد درگذشت سید جعفر شهیدی (۱۲۹۷-۱۳۸۶)
عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی

🔹آنچه مسلم است اینکه طبیعت زبان و فارسی‌زبانان، با گذشت روزگار واژه‌های عاریتی را غربال کردند و آن‌ها را که با روح زبان و ذوق ایرانی سازگار نبود، به دور ریختند. آن‌ها را که به کار می‌آمد نگاه داشتند و بر آن مُهر فارسی زدند. کلمه‌ای که در طول هزار سال بر زبان شهید بلخی، رودکی، فردوسی، نظامی، انوری، سعدی، حافظ و تا شاعران و نویسندگان عصر ما به‌کار رفته است فارسی و ملیت این کشور را دارد... بودن این واژه‌ها در زبان ما، به فارسی بودن آن زیانی نمی‌رساند، بلکه سرمایه‌ای برای آن به شمار می‌رود.

برگرفته از: «قابلیت زبان فارسی»، جعفر شهیدی، ای زبان پارسی، به کوشش میلاد عظیمی، ج ۱، انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۰، ص ۱۵۸-۱۶۴.

@theapll
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

#ژاله_آموزگار:
خطیبی عزیز ما زنده‌یاد است

🔸خطیبی عزیز ما زنده‌یاد است؛ هربار کتاب‌ها و مقاله‌هایش را می‌خوانیم، به میان ما بازمی‌گردد و او امروز با مجموعه‌ای که دوستان گرانقدرش به افتخارش فراهم کردند، بازگشته است. چشم دلتان را باز کنید و خوب بنگرید؛ او در میان ماست‌. وقتی در کتابخانه‌تان کتاب او را می‌گشایید در کنار شماست. پس لفظ زیبای زنده‌یاد  را با عظمت معنایش دریابید و بنویسید رفتگان ما بی‌بازگشت نیستند.

@shahnamehpajohan⁣⁣⁣⁣
/channel/eshtadan

🔸دکتر سجاد آیدنلو:

🔸آن شادروان بر اساس کارنامه علمی پر برگ و بارشان یکی از چند شاهنامه‌شناس برجسته ایران/ ایرانی به شمار می‌روند که حتما باید همه نوشته‌های ایشان (تصحیحات، تالیفات، مقالات، نقدها و ترجمه‌هایشان) دقیقا خوانده شود.
          
/channel/ghotbeelmiferdowsi
/channel/eshtadan
#فریبا_شکوهی:
عشق به وطن باوری بود نهادینه در وجود او

🔸عشق به وطن و تعصب و غیرت به زبان فارسی و ادبیات غنی ایران و اعتقاد و توصیه به یکدلی اقوام مختلف برای او شعار نبود، باوری بود نهادینه در وجود او. زندگی خطیبی مانند بسیاری پر از فراز و نشیب و شکست و پیروزی بود اما شاهنامه و شعر و ادبیات دشواری‌های زندگی را برای او قابل تحمل کرده بود. شاهنامه برای او در حکم یک کار پژوهشی نبود، شاهنامه خود زندگی بود؛ منشوری بود از آمیزه‌های اخلاقی و راهنمایی بود برای درست زیستن و البته عبرت‌آموزی. او به لحاظ اخلاقی انسانی بود متواضع، قدردان و بسیار مهربان، صمیمی، پرشور و بذله‌گو، به عقیده من از نیکان روزگار.
@shahnamehpajohan⁣⁣⁣⁣
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

☑️ ‍ ۲۱ دی - سالروز درگذشت زنده‌نام استاد #ابوالفضل_خطیبی

ابوالفضل خطیبی، نویسنده، شاهنامه‌پژوه و پژوهشگر زبان و ادب فارسی، نامی آشنا در پهنه ادبیات ایران است. وی با پژوهش‌های گسترده و آثار ارزشمند، جایگاه ویژه‌ای در میان اندیشمندان و دلبستگان ادبیات فارسی دارد.


زندگی و فعالیت‌های علمی

ابوالفضل خطیبی در سال ۱۳۳۹ در گرمسار متولد شد. پس از اتمام تحصیلات، فعالیت‌های پژوهشی خود را در مراکزی چون مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز نشر دانشگاهی و فرهنگستان زبان و ادب فارسی آغاز کرد. وی عضو هیئت علمی و معاون گروه فرهنگ‌نویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و معاون سردبیر مجله «نامه ایران باستان» بود.


دستاوردهای علمی

شاهنامه‌پژوهی:
خطیبی یکی از برجسته‌ترین شاهنامه‌پژوهان معاصر ایران بود. وی با نگارش مقالات متعدد و همکاری در تصحیح شاهنامه با استاد #جلال_خالقی_مطلق، سهم بسزایی در شناخت بهتر این یادگار ارزشمند داشت.

فرهنگ‌نویسی:
وی در زمینه فرهنگ‌نویسی نیز فعالیت‌های گسترده‌ای داشت و به عنوان عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در تدوین واژه‌های فارسی تلاش بسیاری کرد.

تالیفات:
خطیبی آثار متعددی از جمله کتاب‌ها و مقالات علمی در زمینه زبان و ادبیات فارسی به رشته تحریر درآورد.


درگذشت

زندگی ابوالفضل خطیبی ۲۱ دی ۱۴۰۱ در ۶۲ سالگی پایان یافت. درگذشت وی ضایعه‌ای بزرگ برای جامعه ادبی ایران بود.


میراث علمی

ابوالفضل خطیبی با پشتکار و دانش فراوان خود، میراثی ارزشمند از خود به یادگار گذاشت. آثار او همچنان مورد مطالعه و بررسی پژوهشگران و علاقه‌مندان به ادبیات فارسی قرار می‌گیرد.


ویژگی‌های شخصیتی

عشق به زبان و ادبیات فارسی:
خطیبی به زبان و ادبیات فارسی عشق می‌ورزید و تمام عمر خود را وقف پژوهش و ترویج آن کرد.

پشتکار و تلاش فراوان:
وی با پشتکار و تلاش فراوان، به موفقیت‌های بزرگی دست یافت.

تواضع و فروتنی: خطیبی شخصیتی متواضع و فروتن داشت و همیشه آماده کمک به دیگران بود.


یاد و نام روانشاد #دکتر_ابوالفضل_خطیبی همیشه در دل دوستداران فرهنگ و ادب فارسی زنده خواهد ماند.


🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

#میر_جلال_الدین_کزازی:


ایران سرزمینی است که هر زمان از آن نام بر زبان می رانیم موی بر تنمان افراشته می‌شود. ایران همچون سرزمین‌های دیگر فراز و فرودهای فراوانی داشته است اما هنر ما ایرانیان این است که در فرودها نمانده ایم.دشمنان گمان می‌کردند که ستم می‌دارند اما نمی‌دانستند یار و یاور ما بودند که نیروهای نهفته در قلبمان به کردار درآمده و شکوه فانیده شده است. ایران سرزمین جاویدان است و به آسانی نمی پژمرد و از هم نمی پاشد، ایران و ایرانی در درازنای تاریخ هیچ گاه زدوده نمی شود.زبان پارسی ارزنده ترین زبان گیتی است، زبان پارسی سخت جان ترین زبان جهان است که از بوته آزمون های سهمگین گوناگون سربلند و بی گزند بیرون آمده است.

⁣⁣⁣@shahnamehpajohan

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

‍ هجدهم دی‌ماه سالروز درگذشت والتر برونو هنینگ

از نامۀ ژوئیۀ ۱۹۴۷

جناب تقی‌زادۀ عزیز،
نمی‌دانم شما تا چه حد با تاریخ اولین فرهنگ لغت ریشه‌شناسی فارسی آشنا هستید؛ منظورم کتاب پاول هُرن است. هرن مردی فقیر بود و اجازه داد که ناشر او را تحت فشار قرار دهد تا کتاب خود را با عجله کامل کند. این کتاب به‌یکباره و برای همیشه به شهرت او لطمه زد و اگرچه از او کارهای خوبی، چه قبل و چه بعد از ارتکاب این خطا، به جای مانده، هرگز از این لطمه رهایی نیافت. من مایل به پیروی از هرن نیستم، گذشته از مسئولیتی که خود شما هم در این باره بر عهده دارید.
لطفاً فکر نکنید که من «کمال‌گرا» هستم. برای من مهم نیست که میزان معیّنی خطا داشته باشم و بیمی ندارم که مطالبی در حدّ توان و دانش خود منتشر کنم و بعدها دریابم که بسیاری از آنها اشتباه بوده است. اما این موضوع متفاوت است. در اینجا مشکل من این است که احساس می‌کنم در فرصت باقی‌مانده حتی قادر به تهیۀ کتابی نیستم که بتوان آن را تا حدودی رضایت‌بخش خواند.
فرهنگ ریشه‌شناختی فارسی کاری منحصربه‌فرد است. به همین سبب هنوز کتاب خوبی در این زمینه وجود ندارد. هنگام امضای توافق‌نامه نمی‌توانستم همۀ دشواری‌های پیش رو را پیش‌بینی کنم، اما به طور غریزی احساس می‌کردم که فرصت اختصاص‌یافته فوق‌العاده کوتاه است. در حال حاضر، کار من به واسطۀ چندین عامل، بیماری، اقامت در آمریکا، افزایش کار در دانشگاه، تأخیر در دریافت کتاب از تهران و غیره معطّل مانده است. در شرایط فعلی احساس می‌کنم که باید بخواهم تا اتمام این طرح دست‌کم دو سال و دو ماه به تعویق بیفتد.

ارادتمند حقیقی شما،
W. B. Hening

[نامه‌های هنینگ و تقی‌زاده، به کوشش ایرج افشار و تورج دریایی، ترجمۀ مهناز بابایی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۱۰۲-۱۰۴]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

۱۶ دی سالروز درگذشت نیما یوشیج

🔹نیما مرد بامزه‌ای بود. داستان خیلی خوب تعریف می‌کرد. مردی درویش، گوشه‌گیر ‌ تنها بود. و بسیار کم‌ادّعا و سلیم‌النفس و هیچ وقت از کسی بدگویی نمی‌کرد. من به شخص او ارادت داشتم.
دکتر اسلامی نُدوشن
----------
🔸تصحیح یک لغزش در ذکر روز درگذشت نیما یوشیج

📝 یادداشتی از دکتر یدالله جلالی پندری، استاد ادبیات دانشگاه یزد و عضو وابستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی

🔹مورخان ادبی در ذکر تاریخ تولد و وفات بزرگان ادبیّات متکی به اسنادی هستند که به تواتر رسیده باشد. در مورد روز درگذشت نیما همۀ اسناد متواتر، شبانگاه سیزدهم دی ۱۳۳۸ را ذکر کرده‌اند و حتّی مرحوم طاهباز که بخش عمدۀ عمر خود را صرف بازخوانی دست‌نوشته‌های نیما کرده بود این تاریخ را در کتاب «زندگی و هنر نیما یوشیج» (تهران، ۱۳۷۵ ص ۱۲۹) آورده است. بنده نیز به اعتماد این اسناد تاریخ مزبور را در کتاب گزینۀ اشعار نیما یوشیج (تهران، ۱۳۷۰، ص ۳۱) و نیز مدخل «نیما یوشیج» در دانشنامۀ زبان و ادب فارسی فرهنگستان (تهران، ۱۳۹۵، ج ۶، ص ۶۲۱) آورده‌ام. در این میان جلال آل‌احمد که حاضر و ناظر صحنۀ فوت نیما بوده در مقالۀ «پیرمرد چشم ما بود» اشاره‌ای به تاریخ این حادثه نکرده اما در یادداشتی که اخیراً از آن مرحوم دیده شد و زمان نگارش آن ساعت ۶ بعدازظهر پنجشنبه ۱۶ دی ذکر شده به تاریخ و ساعت فوت نیما اشاره کرده است: «نیما دیشب مرد. دو بعد از نیمه شب: ساعت دو و ده دقیقه بود که در خانه را سخت کوبیدند...» از سویی، خبر درگذشت نیما در همین روز، در دو روزنامۀ عصر شانزدهم دی‌ماه ۱۳۳۸، شمارۀ ۴۹۶۱ روزنامۀ کیهان و شمارۀ ۱۰۱۰۸ روزنامۀ اطلاعات نیز منتشر شده است.

🔸از‌سوی‌دیگر، بر سنگ مزار نیما «سپیده‌دم پنجشنبه ۱۴ دی‌ماه ۱۳۳۸» به‌عنوان درگذشت شاعر قید شده است که با تقویم تناسبی ندارد، زیرا ۱۴ دی‌ماه آن سالروز سه‌شنبه بوده است.

🔸بنابراین تردیدی باقی نمی‌ماند که تاریخ دقیق فوت نیما باید بامداد پنج‌شنبه ۱۶ دی‌ماه باشد و ذکر شبانگاه در روایت‌های قبلی به علّت قرار گرفتن ساعت دو بامداد در بخشی از شب است.
-------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

‍ پانزدهم دی‌ماه زادروز محمدرضا باطنی، منتخب بیست و هفتمین جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار

استادم!

دکتر باطنی بودن خیلی خوب است، مگر نه؟ «زال» شاهنامه بودن، خیلی خوب است، مگر نه؟ کسی که هیچ‌گاه اشتباه نمی‌کند. می‌دانم که سیمرغتان همیشه نگهبانتان بود. دست این سیمرغ را می‌بوسم. اگر حضور این بانو را هم به حساب اتفاق و تصادف می‌گذارید، از ته دل می‌گویم که زندگی‌تان پر از اتفاقهای خوب است.

استادم!
خوشحالم که قرار نیست حرف دلم را روبه‌روی‌تان بگویم. هر بار که حرفی دربارۀتان زده‌ام، بعد اخم کرده‌اید و گفته‌اید که مزخرف نگویم؛ ولی آنچه شما بی‌ارزش و پوچ می‌دانید، تعبیری است که من از آسمان دارم. در چند سالی که برایمان معلمی کردید، کم شاگرد نداشتید. امروز تمام آن شاگردها، معلم‌اند. همۀشان را نتوانستید مانند خودتان تحویل دهید. خلق‌وخویمان فرق می‌کند. لابد از شما الگو نگرفته‌اند؛ ولی همان‌هایی را که دوست دارم و برایشان احترام قائلم، همان‌هایی‌اند که مانند شما شده‌اند. آزاد، رها از تمامی پله‌ها، فقط معلم؛ و ایستاده!

استادم!
یادمان داده‌اید که علم کبر نمی‌آورد. انسان بودن مهم است و بس. می‌دانم که با تقلید از شما، حتی به نیمۀ این راه نرسیده‌ام. همیشه برایم زال بی‌اشتباهی بوده‌اید که هزار پله بالاتر، به روی سکوی معرفت نشسته است. نفسم بند آمده است. پله‌ها تمامی ندارند. تنها می‌ماند که از همین پایین پایین دستتان را ببوسم که همیشه الگو بوده‌اید.

کوروش صفوی

به نقل از:
[دفترچۀ بیست‌و‌هفتمین جایزۀ ادبی و تاریخی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، اهداشده به دانشمند برجسته شادروان محمدرضا باطنی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۹، ص ۳۱]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

پاک همان پاک است

اینکه برخی از بیت‌های فردوسی پس از پژوهش‌ها و ارزیابی‌ها و منبع‌شناسی‌های فراوان همچنان با غلط‌های فاحش منتشر می‌شود و مسائل ابتدایی و بدیهی ادبی در تصحیح آنها رعایت نمی‌شود، نشان می‌دهد که با همهٔ گام‌های استواری که برداشته شده است، هنوز یکی از شرایط لازم برای تصحیح این اثر برجسته به خوبی فراهم نشده است و آن چیزی نیست جز تسلط بر قواعد فنی شعر کهن فارسی، به ویژه اصول وزن و قافیه.

در بیت زیر از شاهنامه، در هر دو پیرایش دکتر خالقی مطلق (چاپ دبا، ج ۶، ص ۵۹۹؛ چاپ سخن، بخش دوم، ص ۵۷۷)، کلمهٔ «پاک» با خودش قافیه شده‌ است و این اشکال از فرط بدیهی بودن مایه‌ی شگفتی است:

بشستش به دینِ به و آبِ پاک
وزو دور شد گرد زنگار، پاک
(شاهنامه، داستان بهرام گور)

این که برخی از واژه‌ها کاربردهای ثانوی و مجازی می‌گیرند و در معناهای فرعی به کار می‌روند در قانون قافیه اثر ندارد. «نام» با «نام» به معنای «آبرو» قافیه نمی‌شود. «جای» با «جای» به معنای «رتبه و مقام» قافیه نمی‌شود. «گرفتن» با «گرفتن» به معنای «فرض کردن» قافیه نمی‌شود. «کار» با «کار» به معنای «جنگ» قافیه نمی‌شود. «خوب» با «خوب» به معنای «زیبا» قافیه نمی‌شود. پس «پاک» در کاربرد قیدی باز همان «پاک» است و نمی‌تواند با «پاک» در کاربرد صفتی قافیه شود.
عیب تکرار قافیه در مصراع دوم بیت مورد بحث جز خلاف قاعده بودن و ناسازگاری با سبک فردوسی و عرف شعر فارسی، اشکال دیگری هم دارد و آن این که با روش درست تصحیح علمی هم مطابق نیست. در تصحیح علمی مجاز نیستیم بر خلاف سندهای کهن عمل کنیم. هنگامی که همه‌ی نسخه‌های معتبر و نیمه‌معتبر (بیش از پانزده دست‌نویس قدیمی و متأخر) در قافیه‌ی مصراع دوم کلمه‌ی «خاک» را ضبط کرده‌اند، هیچ منطق علمی‌ای به مصحح اجازه نمی‌دهد که ضبط یکی از نسخه‌های فرعی و متأخر خود را وارد متن کند و همه‌ی سندهای معتبر را نادیده بگیرد. در بقیهٔ نسخه‌ها از جمله‌ نسخه‌ی بیروت که در پیرایش دوم مورد استفاده بوده است، قافیهٔ مصراع دوم «خاک» است، با نویسش زیر یا نویسشی نزدیک بدان که باید وارد متن می‌شد:

بشستش به دینِ به و آب پاک
وزو دور شد گرد و زنگار و خاک

◽️ وحید عیدگاه طرقبه‌ای

@vahididgah
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

#جلال_خالقی_مطلق : کار محقق امروز دیگر بازگویی گفته گذشتگان نیست

کار محقق امروز دیگر بازگویی گفتۀ گذشتگان نیست، بلکه بررسی انتقادی آن است؛ ...روی‌هم‌رفته با توسل به شیوۀ بررسی انتقادی احتمال راست‌کردن نقش کج تاریخ بیش از خطر معوج‌ساختن آن است، فقط به‌شرط آنکه پژوهنده در این کار خود را به دست پیش‌داوری‌ها، تعصبات دینی و ملی و نژادی نسپارد و درعین‌حال گمان نکند نوشتۀ او با تظاهر و تمایل به بی‌دینی و بذل و بخشش میراث فرهنگی به بیگانه، انتقادی می‌گردد چه همان‌طورکه شعارهای میهنی یا تظاهر بدان را کسی به‌جای حقایق علمی نمی‌خرد.
@shahnamehpajohan
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

#ژاله_آموزگار:
فردوسی با هر نوزادی در ایران زاده می شود

🔸زادگاه و تاریخ تولد فردوسی اهمیتی ندارد ، زیرا همه جای ایران سرای اوست . او با هر نوزادی در ایران زاده می شود اما مرگ فرهنگی ندارد .


🔸 من فردوسی را تنها پیکرتراشی نمی‎بینم که پتکی بر سنگی بکوبد تا پیکری بی جان بسازد. او برای من آرشی است که همۀ هستی، عمر و جان و روانش را در این اثر نهاد و هم چون آرش که خود تیر شد تا گسترۀ ایران گسترده‎تر شود، فردوسی نیز خود شاهنامه شد تا فرهنگ ایرانی زنده بماند.

🔸او پیر شد. پیمان‎شکنی از فرمانروایان دید، مرگ غریبانه‎ای به سراغش آمد اما موفق شد سایه‎بانی بسازد که نام و فرهنگ ایران، در سایۀ آن، از گزند زمان، در امان بماند .

@shahnamehpajohan
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

📢میرجلال الدین کزازی : به درستی نمی دانم چرا یکم بهمن زادروز #فردوسی شمرده شده است

@shahnamehpajohan

#میر_جلال_الدین_کزازی در سخنان خود با اشاره به یکم بهمن ماه گفت : به درستی نمی دانم که چرا این روز زادروز فردوسی شمرده شده است اما در آن چند و چون و مگر هست. این زمینه ای است ادبی و تاریخی که همواره باید بدان اندیشید و در آن کاوید اما از این دید که روزی را ما روز فردوسی بشماریم و آن روز را گرامی بداریم ، این زمینه چندان ارجی نمی تواند داشت. این شاهنامه پژوه و استاد زبان و ادب فارسی همچنین افزود : مشخص نبودن زادروز فردوسی بهانه ای بهینه در بیش اندیشیدن و پرداختن به فردوسی و شاهنامه او خواهد بود. از نگاهی بسیار فراخ، هر روز که ما در آن به ابرمرد فرهنگ و ادب ایران بیندیشیم و به شاهکار ورجامند و بی مانند او، آن روز ، خجسته روز فردوسی و شاهنامه خواهد بود.
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

۲۹ دی زادروز بانو #هما_ارژنگی
ندای میهن‌دوستی در شعر پارسی


هما ارژنگی، شاعره، نویسنده و هنرمند ایرانی، چهره‌ برجسته ادبیات امروز ایران است. او با سروده‌های پرشور و میهن‌دوستانه خود، جایگاه ویژه‌ای در دل مخاطبان ایرانی یافته است


زندگی و فعالیت‌های هنری

هما ارژنگی ۲۹ دی ۱۳۲۲ در تهران در خانواده‌ای هنرمند دیده به جهان گشود. پدرش، زنده‌یاد #استاد_رسام_ارژنگی از نوادگان #میرک نقاش نامدار روزگار صفویان بود.
هما که دانش‌آموخته رشته زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران است، از کودکی به هنر و ادبیات دل بست و در طول زندگی خود، کار‌های هنری بسیار از جمله شعر، نویسندگی، نقاشی و موسیقی را تجربه کرده است.


ویژگی‌های شعر هما ارژنگی

میهن‌دوستی: شعرهای هما ارژنگی سرشار از عشق به ایران و فرهنگ ایرانی است. او در اشعار خود به تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران پرداخته و به ارزش‌های ملی و میهنی تأکید کرده است.
زبان ساده و روان: هما ارژنگی با استفاده از زبانی ساده و روان، شعرهای خود را برای عموم مردم قابل فهم کرده است.
احساسات عمیق: شعرهای او سرشار از احساسات عمیق و انسانی است و به خوبی توانسته است احساسات مخاطب را درگیر کند.
مضامین متنوع: مضامین شعرهای هما ارژنگی بسیار متنوع است و شامل عشق، وطن، طبیعت، تاریخ، فرهنگ و انسان‌دوستی می‌شود


آثار مهم هما ارژنگی

نخستین کتاب او، پس از مرگ تلخ برادر هنرمندش، با عنوان "زندگی بیست و دو ساله فرهاد ارژنگی" در سال ۱۳۴۰ به‌چاپ رسید.
هما ارژنگی آثار متعددی از جمله مجموعه شعر، داستان و مقالات ادبی منتشر کرده است. برخی از آثار مشهور او عبارتند از:
• آسمان ایران
• سروده‌های کوچه باغ
• آوازه‌خوان پارسی


جایگاه هما ارژنگی در ادبیات ایران

هما ارژنگی با شعرهای پرشور و میهن‌دوستانه خود، به ادبیات ایران روح تازه‌ای بخشیده است. او با استفاده از زبان ساده و روان، به ترویج فرهنگ و ادبیات فارسی در میان نسل جوان کمک کرده است. همچنین، او با پرداختن به موضوعات اجتماعی و سیاسی، به آگاهی‌بخشی و ایجاد تغییر در جامعه کمک کرده است.

میراث هما ارژنگی

هما ارژنگی با آثار ماندگار خود، میراثی ارزشمند برای ادبیات ایران به جا گذاشته است. شعرهای او همچنان در دل مردم ایران زنده است و نسل‌های جدید نیز از خواندن آن‌ها لذت می‌برند.


زندگی پربارش دراز باد.


پیوست:
چامه «منم بانوی ایرانی» سروده هما ارژنگی با آوای شاعر


🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

✍دکتر محمد علی اسلامی ندوشن

در ایران بعد از اسلام وضع خاصّی جاری بوده که ادب و تاریخ را به هم آمیخته و به هم وابسته کرده است. ادب فارسی تأثیر گرفته از جریان‌های تاریخی است، و تاریخِ ایران باید به دستیاریِ ادب و به‌خصوص «شعرِ فارسی» به روشنی نزدیک گردد.
آنجا که قلمِ مورّخ به علّت استبداد و جوّ بیم‌آگین یا آزاراَنگیزِ اجتماعی، واقعیّت‌ها را بَزَک کرده یا نیم‌جَویده بیان می‌کند، «ادبیات» از خلالِ مساماتِ اندیشه، و گاه از مسیرِ وجدانِ ناآگاه، آنها را به تراویدن می‌آورد.
در میان گویندگان و نویسندگان ایران، سعدی و حافظ به سبب خصوصیّاتی که در آنها جمع شد و در قرن هفتم و هشتم که عصر مغول و بعد از مغول بود _و تاریخ ایران در این زمان به قوام و غلظتِ خود رسیده بود_ زندگی می‌کردند، بیش از دیگران بازتاب‌دهنده‌ی روحِ قومِ خود در دوران بعد از اسلام شدند، بنابراین این دو تن برای بازشناختِ ایرانی می‌توانند محور قرار گیرند.

           #یگانگی_در_چندگانگی

🆔 @sarv_e_sokhangoo

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

#میر_جلال_الدین_کزازی :
آوازه ایران در جهان به فرهنگ آن است

🔹آوازه ایران در جهان به فرهنگ آن و به فرهنگوران آن است؛ زمانی که یکی از پادشاهان عثمانی می‌خواست به لویی  چهاردهم، پادشاه فرانسه که از خودکامه‌ترین و خودپسندترین پادشاهان بود که خود را خورشیدشاه می‌نامید، ارمغانی ببرد، گلستان سعدی را با خود به ارمغان برد یا هنگامی‌که اردوغان می‌خواست به آمریکا برود، بانویش می‌خواست ارمغانی ارزنده برای بانوی نخستین آمریکا ببرد، گزیده‌ای از مثنوی را با خود برد. مگر ترکیه سخن‌ور دیوانی نداشته است؟!


@shahnamehpajohan

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

#دهقان
[با یادی از خادمِ فرهنگ، فرزندِ شایستهٔ ایران
و معلمِ زبان و فرهنگِ ایران باستان،
پروفسور احمد تفضلی، در سالگشتِ قتلِ ایشان]

🔹واژهٔ دهقان مأخوذ از واژهٔ پهلوی dehgān است. معنی اصلی آن منسوب به دِه بوده، منتها دِه نه در معنیِ امروزی بلکه در مفهوم اصلیِ «سرزمین».
🔹در نخستین سده‌های اسلامی، بسیاری از دهقانان در مقام وارثان طبقهٔ اشراف ساسانی از زندگی آسوده‌ای برخوردار بودند و حتی مانند اسلاف خویش زندگی مجللی داشتند.
🔹فتح قلمرو شاهنشاهی ساسانی به دست اعراب با تاخت و تاز‌های پراکنده به املاک مزروعی دهقانان سواد، در عراق امروزی آغاز شد. پس از شکست سپاه ایران و محو تدریجی آزادانی که ادارهٔ کشور را در دست داشتند، اشراف محلی یعنی دهقانان، نقش سیاسی و اجتماعی مهمی در بخش‌ها، شهرها و روستاهای خود بر عهده گرفتند.
دهقانانی که حاضر به همکاری با اعراب نمی‌شدند یا پای به گریز می‌نهادند و یا تن به هلاک می‌دادند.

🔹دهقانان افزون بر اهمیت سیاسی و اجتماعی نقش فرهنگی به سزایی ایفا می‌کردند.
بسیاری از آنان در دستگاه خلفا یا حاکمان حضور یافتند و پس از تأسیس سلسله‌های ایرانی در مشرق به منزلهٔ فرهیختگانی که از تاریخ و فرهنگ ایران باستان به خوبی آگاهی داشتند به خدمت پادشاهان، شاهزادگان و امیران درآمدند. رودکی نقل کرده است که دهقانان زر و سیم و اسب به او صله دادند. فرخی در جوانی در خدمت یکی از دهقانان سیستان بود و از او وظیفهٔ سالیانه می‌گرفت. بنا بر روایتی فردوسی خود دهقان بود.

🔹دهقانان در حفظ داستان‌های شاهنامه، حماسۀ ملّی ایران، روایات تاریخی پیش از اسلام و داستان‌های عاشقانه ایران باستان بیشترین سهم را داشته‌اند. ابو منصور معمری گردآورندهٔ شاهنامۀ منثور ابو‌منصوری که اینک مفقود است، در مقدمهٔ آن می‌نویسد که برای گرد‌آوری مواد شاهنامه، دهقانانی را از شهرهای خراسان فراخوانده است. فردوسی غالباً از دهقانان به عنوان منبع و ظاهراً منبع شفاهی روایات خود یاد می‌کند.

دهقان
احمد تفضلی
به ترجمهٔ زنده‌یاد ابوالفضل خطیبی
نامهٔ فرهنگستان، بهار ۱۳۷۶، شماره ۹،
صص ۱۴۸-۱۵۵


#احمد_تفضلی
🔹برگرفته از کانال تلگرامی: شفیعی کدکنی
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

به بهانه بیست و سوم دی‌ماه، زادروز محمدعلی جمالزاده؛ «قصه ما به سر رسید» کلاغه به خونش نرسید

🔹متنی که در زیر آمده است به قلم شادروان استاد ایرج افشار درباره او و فهرست بندی آثار اوست؛

جمالزاده در یکصد و شش سالگی درگذشت. زادنش به سال ۱۳۰۹ قمری در شهر اصفهان روی داد و مرگش روز هفدهم آبان ۱۳۷۶ در شهر ژنو – کنار دریاچه لمان – فرا رسید. پدرش سید جمال الدین واعظ اصفهانی نام داشت. محل اقامت او شهر اصفهان بود، ولی غالبا برای وعظ به شهرهای مختلف می رفت.
در ده سالگی او، سید جمال اقامت در تهران را اختیار کرد و دو سه سالی بیش نگذشت که فرزند خود محمد علی را برای تحصیل به بیروت فرستاد(۱۹۰۸).جمالزاده در بیروت بود که اوضاع سیاسی ایران دگرگون شد. محمد علی شاه مجلس را به توپ بست و هر یک از آزادی خواهان دچار سرنوشتی شد.سید جمال نیز در شهر بروجرد طناب انداخته و مقتول شد.
جمالزاده پس از چند سال متمایل به تحصیلات دانشگاهی اروپایی شد در سال ۱۹۱۰ قصد عزیمت به اروپا کرد. تا سال ۱۹۱۱ در سوئیس بود. در این سال به فرانسه آمد و دیپلم علم حقوق خود را در دانشگاه شهر دیژون گرفت. در سال ۱۹۱۵ به دعوت کمیته ملیون ایرانی، به برلن آمد و تا سال ۱۹۳۰ در این شهر زیست. جمالزاده پس از ورود به برلن، مدت درازی نگذشت که به ماموریت از جانب کمیته ملیون به بغداد و کرمانشاه اعزام شد بعد از شانزده ماه به برلن بازگشت و برای همکاری به مجله کاوه دعوت شد و تا تعطیلی آن با مجله کار می کرد. پس از آن مدت هشت سال سرپرست محصلین ایرانی بود و به خدمت محلی سفارت ایران در آمد. بعد به جامعه ملل پیوست و در سال ۱۹۵۳ بازنشسته شد و به ژنو مهاجرت کرد. وی در این دوران هفت بار به ایران سفر کرد ولی در هر یک از این سفر ها مدت کوتاهی در ایران بیش نماند. اما در سراسر این مدت با ایران می زیست. هر روز کتاب فارسی می خواند. هر چه تالیف و تحقیق کرد درباره ایران بود و اگر هم درباره ی ایران نبود به زبان فارسی و برای بیداری و گسترش معارف ایرانیان بود. لذت می برد از اینکه فارسی حرف بزند و خانه اش آراسته به قالی و قلمکار و قلمدان و ترمه و تافته و برنجینه های کرمان و اصفهان و یزد بود.
جمالزاده در رشته حقوق درس خواند ولی در آن مباحث یک سطر هم به قلم نیاورد. باید قبول کرد که دانشگاه واقعی او دوره ی همکاریش با مجله کاوه در برلن بود. وی از هم سخنی با ایرانیان دانشمند و مستشرقان نامور، دریافت های سودمند کرد. استفاده از کتاب خانه خاص و بزرگ کاوه و شرکت در جلسات خطابه های علمی و تحقیقی، موجب بسط یافتن دامنه معرفت و بینش جمالزاده شد.
جمالزاده فعالیت فکری و نویسندگی را با پژهش آغاز کرد و پیش از آنکه در داستان نویسی آوازه بیابد، نویسنده ی مباحث تاریخی و اجتماعی و سیاسی به شمار می رفت.
نوشته های جمالزاده را در شش گروه می توان شناخت:


الف) نگارش های پژوهشی:
در این رشته مهم تر از همه گنج شایگان(۱۳۳۵) یا تاریخ اقتصادی ایران است و هنوز هم واجد اعتبار و مرجع اصلی عموم کسانی است که به تحقیق در این زمینه می پردازند.تاریخ روابط ایران و روس تالیفی است که درباره آن نوشته اند:
فرهنگ لغات عامیانه کتابی است که شالوده ی آن از روزگار نگارش داستان های یکی بود و یکی نبود گذاشته شد که محتوی هفت هزار واژه و اصطلاح و ترکیب می باشد.
فهرست کتاب های تالیفی او در زمینه تاریخ و ادبیات چنین است:
گنج شایگان
تاریخ روابط روس با ایران
پند نامه سعدی یا گلستان نیک بخت
یقصه ی قصه هابانگ نای ( داستان های مثنوی مولانا)فرهنگ لغات عوامانه
طریقه نویسندگی و داستان سرایی
سرگذشت حاجی بابای اصفهانی
اندک آشنایی با حافظ


ب) نگارش های داستانی:
فارسی شکر است نخستین نوشته اوست که هفتاد و پنج سال پیش به چاپ رسید. کتاب یکی بود و یکی نبود وی موجب تحسین و تمجید همگان و نوشتن ستایش نامه هایی درباره آن شد.

🔸برگرفته از کانال تلگرامی ایران بوم
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

‍ ✍ ابوالفضل خطیبی

🔹پس از فروپاشی شاهنشاهی ساسانی، هویّت دینی ایرانی رنگ باخت، امّا ملیّت‌گرایی منعکس در خدای‌نامه در شاهنامه تبلور و تکامل یافت. با آنکه در دورۀ ظهور شاهنامه- بر خلاف دوران شکل‌گیری کهن‌الگوی آن، خدای‌نامه- ایران از یکپارچگی سیاسی برخوردار نبود، تا اندازه‌ای می‌توان در این دو دوران مشترکاتی یافت. در قرن چهارم هجری، دشمنان شمالی ترکانی بودند که این‌بار جذب فرهنگ ایرانی شده و خود حکومت را به دست گرفته بودند. به جای امپراتوری روم، اعراب مسلمانی بودند که هویّت خود را در تحقیر ملّت‌های دیگر به‌ویژه ایرانیان مسلمان می‌جستند و از دین جدید چون ابزاری برای فزون‌خواهی و باج‌خواهی هرچه بیشتر نیک بهره می‌بردند. از همین رو، در شاهنامه، تازیان در هیئت اژی‌دهاکۀ آزمند، دشمن قدیمی ایرانیان، تجسّم یافته است.
پس از فردوسی، هویّت ایرانی نه در بستر حکومتی یکپارچه به لحاظ سیاسی و دینی بلکه در بستری فرهنگی، ادبی و هنری استمرار یافت. ایرانیان شاهنامه را چون شناسنامۀ ملّی خود حفظ کردند و منتظر فرصتی بودند تا یکپارچگی سیاسی و جغرافیایی روزگار کهن را زنده کنند که کردند. پس از پدید آمدن شاهنامه تا پانصد سال بعد که صفویان یکپارچگی سیاسی را به ایران بازگرداندند، به‌رغم وجود حکومت‌های محلّی، مفهوم ایران‌شهر همچنان به حیات خود ادامه داد. گواه این معنی در مدیحه‌های شاعرانی چون سنایی، نظامی، خاقانی، خواجوی کرمانی و عبید زاکانی نهفته است که پادشاهان ممدوح خود را، هرچند بر قلمروی در گوشه‌ای از ایران‌زمین حکم می‌راندند، شاه ایران یا خسرو ایران خطاب می‌کردند.
هویّت ایرانی در شاهنامه در تحقیر ملّت‌های دیگر نیست که رنگ و جلا می‌یابد بلکه خود بر بنیادهای فکری و معنوی و اخلاقی نیرومند استوار است. از همین رو، ملّی‌گرایی ایرانیان در طول تاریخ هیچ‌گاه به نژادپرستی نفرت‌انگیزی چون نازیسم و فاشیسم در قرن بیستم مبدّل نشد. در قرن بیست و یکم، ایرانیان می‌توانند بر پایۀ همان بنیادها، به‌ویژه بنیادهای اخلاقی که در سرتاسر شاهنامه موج می‌زند، در جهانی که، در اثر پیشرفت‌های برق‌آسا در فناوری ارتباطات، بیم آن می‌رود که بسیاری از فرهنگ‌های بومی فراموش شوند، هویّت ایرانی خود را حفظ کنند و آن را استمرار بخشند.
سخن آخر اینکه، اگر دیوان حافظ ناخودآگاهِ جمعی ایرانیان را بازمی‌تاباند، شاهنامه خودآگاهِ جمعی ایرانیان است.

«هویّت ایرانی در شاهنامه»، ابوالفضل خطیبی، نامۀ فرهنگستان، شمارۀ ۳۲، ۱۳۸۵، ص ۷۴-۷۵.

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

🔸‍ بیستم دی‌ماه زادروز شاهرخ مسکوب

🔹پس از هجوم اعراب و سقوط امپراتوری ساسانی، ما ایرانی‌ها اقلّاً مدّت دو قرن در نوعی بهت بودیم. بنای عظیم آن امپراتوری یا به عبارت دیگر جنازۀ سنگینش که روی مردم ایران افتاده بود، ظاهراً همه را به ستوه آورده بود؛ انگار کمر ملّتی زیر این بار شکسته بود، مخصوصاً که سقوط ساسانیان با لشکرکشی و هجوم قومی دیگر، با دین و با زبان و با فرهنگی بیگانه و خشونت‌های نظامی و اجتماعی توأم بود.
🔹در فاصله‌ای که از بهت و کوفتگی شکست درآمدیم تا وقتی که دوباره توانستیم سر پایمان بایستیم، ما به عنوان یک قوم برای ادامۀ حیات دو جور ایستادگی کردیم: مستقیم و غیرمستقیم. یا به یک بیان کلی دیگر، نظامی و فرهنگی، و بعد از چهارصد سال به دو نتیجه رسیدیم: شکست و پیروزی. شکست در مقابلۀ مستقیم؛ در رویارویی و جنگ برای هدف‌های اجتماعی و سیاسی، برای جدا شدن و بریدن از فاتحان عرب، از خلافت بغداد. نتیجۀ دوم رسیدن به پیروزی بود؛ پیروزی در نگهداری ملیت و زبان.
🔹ما ملیت یا شاید بهتر باشد بگوییم هویت ملّی (ایرانیت) خودمان را از برکت زبان و در جان‌پناه زبان فارسی نگه داشتیم، با وجود پراکندگی سیاسی در واحدهای جغرافیایی متعدد و فرمانروایی عرب، ایرانی و ترک. ایران به‌ویژه خراسان آن روزگار از جهتی بی‌شباهت به یونان باستان یا به آلمان و ایتالیا تا نیمۀ دوم قرن نوزدهم نبود. در همۀ این کشورها یک قوم و یک ملت با زبان و فرهنگی مشترک نوعی فرهنگ یکپارچه، توأم با اختلاف در حکومت وجود داشت؛ وحدت فرهنگی بدون وحدت سیاسی، یگانگی در ریشه و پراکندگی در شاخ و برگ.

«ملیت ایرانی و رابطۀ آن با زبان و تاریخ»، شاهرخ مسکوب

[ای زبان پارسی...، به کوشش دکتر میلاد عظیمی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۲، ج ۱، ۴۸۶-۴۹۰]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

#ژاله_آموزگار :
به ژول مول به چشم یک قهرمان می نگریم


در این که ژول مول دانشمند و محقق بزرگی است شکی نیست، ولی برای ما ایرانیان که شاهنامه فردوسی را بخشی از هویت و موجودیت فرهنگی خود به شمار می‎آوریم و در حافظه احساسی و تاریخی ما، فردوسی و اثر جاودانش جای خاصی دارند، به این دانشمند که بیشترین سالهای عمر خود را برای بهتر به جلوه درآوردن شاهکار فرهنگی ما صرف کرده است، به چشم یک قهرمان می‎نگریم. و این یکی از نمونه‎ها در شکسته شدن حصارها در قلمرو فرهنگ‎هاست. اینجاست که می‎بینیم ایرانی، فرانسوی،آلمانی و دیگر ملیت‎ها چگونه می‎توانند در کنار هم و با هم برای شناسایی بهتر و معرفی یک شاهکار جهانی تلاش کنند .

@shahnamehpajohan

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

#ابوالفضل_خطیبی:

به لحاظ سبک‌شناسی باید ببینیم «بسی رنج بردم در این سال سی/عجم زنده کردم بدین پارسی»با بیت‌های دیگر سازگاری دارد یا نه؛یک اشکال در این بیت وجود دارد و آن لفظ «عجم» درباره ایرانیان است.کاری نداریم که به لحاظ لغوی این واژه، واژه موهنی است،به هر حال به کار می‌رود و فردوسی و دیگران هم به کار برده‌اند اما کمتر.در سراسر شاهنامه سه بار  لفظ «عجم» به کار رفته آن هم در تقابل با «عرب».اما در جاهای دیگر شاهنامه به جای عجم صدها بار از ایران،ایرانیان و آزادگان  استفاده شده و فقط ۳ بار لفظ عجم به کار رفته است.مصحح از این لحاظ هم مشکوک می‌شود.می‌توان گفت به لحاظ  نسخه‌شناسی و سبک‌شناسی این بیت تاحدی مشکوک است و احتمال می‌دهیم سرودۀ فردوسی نباشد اما احتمال کمتر هم هست که ممکن است علی‌رغم همه این‌ها،سروده فردوسی باشد.فردوسی در بیت معروفی می‌گوید:«نمیرم از این پس که من زنده‌ام/ که تخم سخن را پراکنده‌ام»مراد شاعر از سخن،سخن پارسی است و بعید است که در یک بیت حسّاس که در آن از رنج سی‌ساله خود در پراکندن سخن پارسی سخن می‌گوید، بیاید به جای ایران و ایرانی از لفظ عجم استفاده کند.پذیرفتنش تا اندازه‌ای سخت است.
@shahnamehpajohan

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

#دکتر_محمدعلی_اسلامی_ندوشن

‍ 🔹هرچه در هر زبان راجع به «سرنوشتِ بشر» و «مفهومِ زندگی و مرگ» گفته شده، شیرین‌ترینِ آن در فارسی جای گرفته.
زبانِ شاعرانه‌ی فارسی البتّه زبانِ علم نیست، زبانِ اقتصاد هم نیست. فراتر از علم حرکت می‌کند. آنجا که دیگر علم نمی‌تواند به ندای درونیِ انسان پاسخ بدهد، شعر فارسی وارد می‌شود. علم جنبه‌ی ابزاری دارد، برای بهبودِ زندگیِ مادّیِ انسان به کار می‌رود و بسیار سودمند است، ولی «شعر» انسان را به وطنی دیگر دعوت می‌کند که گرچه دست نیافتنی است در بطنِ نیازِ انسان وجود دارد. زبانِ شعر، زبانِ کائناتی است، زبانِ همبستگیِ انسان، زبانِ «آشیانه‌ی سیمرغ».
آیا آدمیزاد که دستخوشِ عوارضی چون بیماری و پیری و ناکامی و مرگ است، آرزو نمی‌کند که بر فرازِ آنها مأوایی بجوید و از آن صدایی بشنود؟
شعر فارسی علاجِ هیچ‌یک از این عوارض، چون بیماری و پیری و ناکامی و مرگ را به دست نمی‌دهد، ولی می‌گوید که می‌شود با آنها رایگان شد. مسئله این است: رایگان شدن با نارایگانی‌ها. حتّی با مرگ، که زال درباره‌اش می‌گفت:
«همه کارهای جهان را در است
مگر مرگ کان را درِ دیگر است».

           #یگانگی_در_چندگانگی

🆔 @sarv_e_sokhangoo

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

دربارهٔ ضبط دو نام از نامهای پارسیان هند

نام بعضی محققان و نویسندگان پارسی هندی، که گاه هندی است و گاه صورت مبدل نامهای ایرانی، بعد از نقل از خطهای اروپایی به خط فارسی، دچار تغییر و تبدیل شده‌.
یکی از اینان
Sanjana
است که باید نسبت از سنجان باشد. ضبط سنجانه در بعضی متنهای فارسی زردشتی (رجوع شود به روایات داراب هرمزیار) می‌گوید که بهتر است املای سنجانا را که در نوشته‌های معاصر فارسی معمول است کنار گذاشت.
نام دیگر
Dhabhar
است، مصحح چند متن پهلوی و فارسی زردشتی. این نام، آنچنانکه از ظاهر آن برمی‌آید، معادل
Dhābhar
است. این را می‌توان به خط فارسی دهابهَر یا دابر
نوشت. پس املای دابار و دهابهار و دهبهر را ظاهراً باید کنار گذشت. این املای اخیر دستپخت کسانی است که فکر می‌کنند چیزی بلدند که دیگران بلد نیستند و گمان می‌کنند هر جا a دیدند، باید آن را فتحه خواند و معتقدند که نویسندگان پیشین این "دقیقه" را نمی‌دانسته‌اند!

🔹از کانال تلگرام: یادداشت های سید احمد رضا قائم مقامی
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

‍ سیزدهم دی‌ماه سالروز درگذشت نیما یوشیج، متحول‌کنندۀ اصلی شعر معاصر فارسی و پدر شعر نو

نیما یوشیج سرایندۀ افسانه درگذشت. در آغاز جوانی نام خود را از علی اسفندیاری به نیما یوشیج بدل کرد. وی از مردم «یوش» و از خاندان محتشم و معروف اسفندیاری بود. سنین جوانی را در میان کوه و جنگل یوش گذرانید. یوش روستایی از کوهستان نور است.
به هنگام دوازده‌سالگی با خانواده‌اش به تهران آمد و در مدرسۀ «حیات جاوید» (رشیدیه) به آموختن مقدمات علمی پرداخت. سپس به مدرسۀ سن‌لویی رفت و در آنجا زبان فرانسه آموخت. از همان هنگام که در مدرسه بود شوق سرودن شعر داشت و جوانۀ نازک شعر در او جوش می‌زد. نظام وفا که از معلّمینش بود شعرهای او را تصحیح می‌کرد.
مدتی در مقام معلّمی در رشت به تدریس اشتغال داشت. پس از بازگشت در انتشار دورۀ اول مجلۀ موسیقی از نویسندگان آن مجله بود و در سال‌های اخیر عمر به خدمت خود در وزارت فرهنگ ادامه داد.
سرگذشت نیما درخشان نیست، اما در هنر شعر او نامور و پایۀ شعرش بلند است و تأثیرش در شعر معاصر بسیار، چندان‌که در شیوۀ شعر دگرگونی به وجود آورد. چون دلیر بود و آزاده‌سخن، به سخنان حریفان و خرده‌گیری نیشخندکنندگان وقعی نمی‌گذارد.
بدون تردید نیما از شاعران بزرگ معاصر بود و در شعر مقامی ارجمند و اثرگذار داشت. بر روان او درود باد.

[نادره‌کاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۱۸۱]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی

@AfsharFoundation

/channel/eshtadan

Читать полностью…
Subscribe to a channel