akhalaji | Unsorted

Telegram-канал akhalaji - فراسوی سیاست

2327

همواره در «فراسوی سیاست» می‌توان راهی به سوی آگاهی، اندیشه‌ورزی، روشنگری، رهایی، و معنویت یافت!

Subscribe to a channel

فراسوی سیاست

🔷 خانه اندیشمندان علوم انسانی در آستانه تخلیه اجباری!

🔹در پی صدور احکام قضایی و پیگیری مستمر شهرداری تهران، موسسه فرهنگی خانه اندیشمندان علوم انسانی با خطر جدی تخلیه از محل استقرار فعلی خود مواجه شده است. این در حالی است که با وجود حمایت رسمی رئیس‌جمهور و درخواست ۴۴ انجمن علمی برای تداوم فعالیت این نهاد در مکان فعلی، شهرداری تهران بر اجرای حکم اصرار دارد؛ موضوعی که به گفته خانه اندیشمندان، استقلال و اعتبار این نهاد علمی و فرهنگی را تهدید می‌کند.

💢 بیشتر بخوانید:

https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-1018157

@sharghdaily
#خانه_اصحاب_علوم_انسانی #خانه_اندیشمندان_علوم_انسانی #تخلیه_اجباری_خانه_اندیشمندان_علوم_انسانی
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷راهبرد "معکوس نیکسون" چیست؟ و آیا ترامپ در اجرای آن موفق خواهد بود؟

✍🏻آتلانتیک | مایکل شومان

🖊ترجمه بخش‌هایی از مقاله:

🔹در اوایل دهه ۱۹۷۰، نیکسون و کیسینجر با نزدیک کردن چین به آمریکا، تاریخ‌سازی کردند و توانستند به واشنگتن در رقابت با شوروی در جنگ سرد یک مزیت بدهند. نیم قرن بعد، رئیس‌جمهور ترامپ به مانور دیپلماتیک مشابهی چشم دوخته است: نزدیک کردن روسیه با آمریکا برای دادن یک مزیت ژئوپلتیک به واشینگتن در رقابت با چین کمونیست.

🔹در فضای عمومی، مقامات چین از دست دادن روسیه را رد کرده‌اند. وانگ یی، وزیر امور خارجه چین ایده معکوس نیکسون را "تفکر جنگ سردی" دانست و روابط مسکو - پکن را قوی و استوار همچون کوه خواند. کمتر از دو هفته بعد از تماس تلفنی ترامپ با پوتین، شی، رهبر چین با پوتین گفتگو داشت و تأکید کرد که "دو کشور ما، دوستان واقعی هستند" که مشارکتشان "ارزش راهبردی دارد."

🔹وظیفه نیکسون در دهه ۱۹۷۰ از برخی جهات آسان‌تر از راهبرد معکوس کسینجر بود. رهبران چین در آن زمان از قبل، از شوروی جدا شده بودند و آن را یک تهدید می‌دیدند. حال چین و روسیه از همیشه به یکدیگر نزدیک‌تر هستند و پوتین تمایلی به تغییر آن ندارد.

🔹پوتین و شی اکنون منافع سیاسی، اقتصادی و راهبردی مشترک بسیاری دارند که یکی از آنها ناسازگاری با ایالات متحده است. بی‌اعتمادی مشترک آنها به آمریکا و امیدشان به قدرتمندتر شدن در یک نظم چندقطبی در حال ظهور، اساس قدرتمندی برای حفظ شراکت چین - روسیه است.

🔹روابط اقتصادی نیز وجود دارد. پوتین اکنون حتی اگر بخواهد نمی‌تواند خود را از شی رها کند. چین ۳۰ درصد نفت روسیه را می‌خرد و ۴۰ درصد واردات روسیه از چین است. چین اکنون بیش از هر زمان دیگری از روسیه نفت می‌خرد.

@philadelphia_america

@bestdiplomacy
#معکوس_نیکسون #راهبرد_معکوس_نیکسون
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 لِیکِن رایلی و الهه حسین‌نژاد!

👈 آرش ملکی، پژوهشگر حقوق بین‌الملل، در یادداشتی برای #راهبرد نوشت:

✍️ جامعه ایران این روزها با انتشار خبر قتل الهه حسین نژاد، دختر ۲۴ساله اسلامشهری ملتهب شده؛ و چرایی مرگ ناخواسته دختری جوان که پُر از امید و شور زندگی بود در کانون واکنش‌های احساسی شهروندان در فضای مجازی قرار گرفته است.

✍️ درحالی که روزانه در سراسر کشور چندین و چند قتل رخ می‌دهد، در این فقره انگیزه قاتل، جنسیت مقتول و ورود چهره‌های فضای مجازی به موضوع در افزایش بُرد رسانه‌ای و تحریک افکارعمومی ـ به میزان قابل‌ملاحظه‌ای ـ مؤثر بوده است.

✍️ این رویداد تلخ از جهات گوناگون ـ از اقتصاد و فرهنگ گرفته تا سیاست و مردم شناسی ـ برخوردار از ظرفیت تحلیل بوده و مشابه هر پیشامد اجتماعی بُعد حقوقی هم دارد.

✍️ از منظر حقوقی این عمل مجرمانه، بخشی از افکارعمومی را جریحه‌دار کرده و اقتضای آن را دارد که با هدف پیشگیری از تکرار حوادث مشابه، انگیزه بازنگری در سازِکار قانونی مربوطه از سوی قانون گذار باشد.

✍️ کمی بیش از یک سال قبل و در ایالات متحده، دختری ۲۲ساله به نام لِیکِن رایلی که دانشجوی پرستاری بود و برای ورزش صبحگاهی در خارج از دانشگاه به سر می‌برد‌ توسط یک مهاجر غیرقانونی ونزوئلایی که با انگیزه تجاوز جنسی به او حمله‌ور شده بود، به قتل رسید و اتمسفر حقوقی و سیاسی آمریکا را تحت‌تاثیر قرار داد.

✍️ خروجی حقوقی آن قتل، قانون لِیکِن رایلی (Laken Riley Act) بود که دونالد ترامپ در ۲۹ژانویه ۲۰۲۵ به‌عنوان نخستین قانون در دوره دوم از ریاست‌جمهوری خود آن را توشیح کرد.

✍️ برابر با قانون لِیکِن رایلی، وزارت امنیت ملی آمریکا موظف است اتباع بیگانه را برای ارتکاب جرائم خرد (مانند سرقت از مغازه) هم تحت پیگرد قرار داده و به ایالات به طور مستقل حق مطالبه قضایی اجرای قوانین مهاجرتی از دولت فدرال را اعطا می‌کند.

✍️ به بیان دیگر، این قانون فدرال از این جهت وضع شد که با اصلاح همزمان الزامات کیفری و سیاست مهاجرتی در حل یک معضل اجتماعی نقش‌آفرین باشد.

✍️ درباره فرجام دلخراش الهه حسین‌نژاد، باید دید آیا دولت صرفاً به اجرای مجازات بسنده می‌کند یا با تجدیدنظرِ متناسب در قوانین جاری کشور خلاء منجر به این حادثه را مورد مداقه قرار خواهد داد؟

✍️ بنا به تجربه می‌توانیم بگوییم اجرای مجازات ـ هر میزان هم که سختگیرانه باشد ـ تأثیر چندانی در پیشگیری از وقوع رویدادهای مشابه ندارد.

✍️ حدود یک ماه قبل بود که خبر محکومیت قاتل امیرمحمد خالقی به مجازات قصاص ـ که با انگیزه مشابه جان خود را از دست داده بود ـ در فضای عمومی کشور انتشار یافت، لیک این محکومیت مانع از وقوع حادثه برای الهه حسین‌نژاد نشد.

✍️ معضلاتی چنین باید به دور از فضای احساسی و با یک نگاه جامع مورد مسئله‌یابی قرار گیرد تا با شناسایی ابعاد حقوقی تمام قوانین مربوطه مشمول اصلاح شوند.

✍️ امید است نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مشابه دقتی که در تدوین قانون حجاب و عفاف از ایشان مشاهده کردیم، در مورد اخیر هم یک ابتکار قانونی مؤثر ارائه دهند که زین پس هیچ‌کس ناگزیر نباشد برای حفظ گوشی تلفن همراه یا رایانه شخصی از جان خود مایه بگذارد.

@javadrooh.

#امنیت_زنان #الهه_حسین‌نژاد #لیکن_رایلی #قانون_لیکن_رایلی #سیاستگذاری_امنیتی

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷امنیت زنان، از تراژدی تا سیاستگذاری!

✍🏻سهند ایرانمهر


الهه حسین‌نژاد دیگر زنده نیست. دختری که از میدان آزادی، تنها می‌خواست به خانه بازگردد، اما به خانه نرسید. جسدش ساعاتی بعد در بیابانی اطراف فرودگاه پیدا شد، پس از آن‌که راننده‌ای خودروی عبوری، برای سرقت گوشی تلفن همراهش، جانش را گرفت.

خودروی عبوری، گوشی موبایل و زن سه کلیدواژه اصلی این ماجرا هستند که هریک به نوعی با نبود امنیت در این داستان گره خورده‌اند. چرا مساله «خودروی عبوری» با وجود سیستم حمل و نقل و تاکسی‌های اینترنتی آن‌هم بدون ساماندهی و نظارت هنوز موضوعیت دارد؟ چرا گوشی موبایل در جامعه ما زمینه‌ساز زورگیری است؟ چرا یک زن تا بدین‌حد آسیب‌پذیر است؟

در مارس ۲۰۲۱، سارا اورارد، زن ۳۳ ساله بریتانیایی، هنگام پیاده‌روی شبانه از خانه‌ی یکی از دوستانش به خانه‌ی خود ربوده، مورد تعرض یک افسر پلیس قرار گرفت و به قتل رسید.

این حادثه به‌شدت افکار عمومی را جریحه‌دار کرد. اما آنچه این مساله را مهم‌تر بود، آن بود که این جریحه‌دارشدن به سیاست‌گذاری راه یافت.

در مورد سارا اورارد، مردم فهمیدند که مسئله فقط قاتل نیست، بلکه زنگ خطری برای کل ساختار اجتماعی‌ست. پرسش اصلی این بود: «چرا یک زن، در پایتخت بریتانیا، نمی‌تواند شبانه از خانه‌ی دوستش تا خانه‌ی خودش پیاده برود، بی‌آنکه قربانی شود؟»

دولت بریتانیا، به‌ویژه وزارت کشور، مجموعه‌ای از اقدامات را در پاسخ آغاز کرد: بررسی جدی‌تر پیشینه‌ و روان‌سنجی پلیس، اختصاص بودجه برای آموزش جنسیت‌محور، افزایش نورپردازی در فضاهای شهری، ایجاد خط گزارش خشونت‌های خیابانی علیه زنان، ارتقای قانونی مفهوم «آزار خیابانی» به یک جرم رسمی و آموزش زنان برای مواقع خطر.

در ایران، متأسفانه چنین فجایعی اغلب تنها به‌عنوان یک مسئله‌ی کیفری بررسی می‌شوند و پس از دستگیری و قصاص، پرونده از نظر جامعه بسته می‌شود. اما اگر بخواهیم قتل الهه تبدیل به گفتمانی برای سیاست‌گذاری امنیت زنان شود، باید مسیر مشابهی را طی کرد:

باید الهه را به یک چهره‌ی انسانی تبدیل کرد، نه صرفاً یک عدد یا پرونده در آمار جنایت.

حکومت، جامعه و گروه‌های نخبه و مرجع باید بر گفتمان امنیت زنان در فضاهای عمومی تمرکز کنند. نه با شعارهای انتقام‌جویانه، بلکه با مطالبه‌گری برای تغییر سیاست‌هایی چون جرم‌انگاری رویکردها و سخنانی که به نحوی از انحاء سبب ترویج خشونت به ویژه علیه زنان می‌شود، شفافیت و نظارت جدی بر تاکسی‌های اینترنتی و خودروهای عبوری و بررسی دقیق روانی و پیشینه آنان، آموزش مهارت‌های پیشگیرانه و سواد جنسیتی در مدارس و رسانه‌ها، آموزش زنان، گسترش سیستم‌های نظارتی برای امنیت شهروندان به ویژه زنان در فضاهای شهری از دیگر عناصر ضروری در این مسیر است.

نویسندگان باید بنویسند، دانشگاهیان باید تحلیل کنند، قانون‌گذاران باید بشنوند، و نهادهای دولتی باید مسئولیت‌‌پذیر باشند. تا زمانی که قتل زن جوانی به موضوعی برای تصویب طرح، اختصاص بودجه، یا اصلاح قانون تبدیل نشود، تغییری رخ نخواهد داد.

ماجرای سارا اورارد نشان داد که چگونه می‌توان از دل یک زخم، چراغی روشن کرد. اگر قتل الهه نیز قرار است چیزی بیش از تیتر تلخ یک روزنامه باشد، باید آن را بهانه‌ای برای تأمل، بیداری، و تغییر قرار دهیم.

برای آنکه امنیت زنان به گفتمان سیاست‌گذاری تبدیل شود، باید این پرسش ساده جدی گرفته شود که «چگونه یک زن می‌تواند بی‌هراس، زندگی طبیعی در فضای جامعه داشته باشد؟»

و پاسخش را نه صرفا در اجرای مجازات، بلکه در اصلاح ساختارها، آموزش عمومی و بازسازی اعتماد عمومی جست‌وجو کرد.

http://i.fahares.com/axnegar/c6361c258a8d6fcd7b0116e042ba670aAgACAgQAAxkBCNlVSGhB6FKZQRJ4ofcmElFGmH3uu3y1AAJMxjEbdioRUtXsWRCsGA_7AQADAgADeQADNgQ.jpg

@sahandiranmehr

#امنیت_زنان #الهه_حسین‌نژاد #سارا_اورارد #از_تراژدی_تا_سیاستگذاری

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 خطای منطقی: بی‌توجهی به واقعیت محقق‌نشده!

✍️ دکتر حامد قدوسی

خیلی از ما در زندگی روزمره گزاره‌های سوالی/تاکیدی می‌گوییم که منطقا غلط است چون در آن به واقعیت محقق‌نشده (Counter-Factual) توجه نمی‌کنیم یا فرض می‌کنیم آن را می‌دانیم. مثلا می‌پرسیم «تو که این قدر ورزش می‌کنی، چرا اضافه وزن داری؟» یا «تو که کلاس زبان رفتی، چرا زبانت ضعیف است؟» یا «تو که دکتر رفتی چرا هنوز تب داری؟» یا «این قانون هم اجرا شد و هم‌چنان مشکل X وجود دارد»، «اصلاحات هم انجام شد و وضع ما این است» و هزاران گزاره مشابه.

مشکل سوال‌کننده این است که به طور ضمنی فرض می‌کند با اجرای هر مقداری از عمل الف (به اصطلاح پژوهش‌‌گران Treatment)، حتما متغیر ب به سطح دل‌خواه او خواهد رسید. مثلا اگر کسی ورزش کرد، حتما وزنش (از دید سوال‌کننده) نرمال می‌شود. در حالی‌که اثر هر عملی در دنیای واقع جزیی است و فقط متغیر هدف را از نقطه مرجع قبلی (که ما نمی‌دانیم کجا است) به وضعیتی که الان می‌بینیم جا به جا کرده است.

جواب منطقی همه این سوالات این است که «از کجا می‌‌دانی که اگر این کار را نمی‌کردیم، الان کجا بودیم؟». مثلا می‌شود گفت از کجا می‌دانی که «اگر ورزش نمی‌کردم، وزنم الان چه قدر بود؟» یا «اگر این سیاست اجرا نشده بود، الان سطح مشکل X کجا بود؟» یا «اگر دکتر نرفته بودم، شاید الان از شدت تب مرده بودم»

ما جواب این سوالات را هم نمی‌دانیم چون در دنیای موازی که اتفاقات به شکل دیگری پیش می‌رفت زندگی نمی‌کنیم، یعنی نمی‌‌توانیم بدانیم که اگر طرف ورزش نکرده بود یا دکتر نرفته بود چه می‌شود ولی حداقل باید بر «نادانی» خودمان از واقعیت محقق‌شده آگاه باشیم و بدانیم که بدون دانستن Counter-Factual نمی‌شود ارزیابی از میزان اثربخشی و تاثیر اقدامات انجام شده داشت.

البته پاسخ این سوالات لزوما در جهت دل‌خواه و در راستای تایید مفید بودن اقدام نیست. مثلا اگر کسی پرسید که «چرا با وجود سیاست کنترل آلودگی، وضعیت آلودگی هوا این است»، نمی‌توان منطقا گفت که «ببین اگر این سیاست اجرا نشده بود وضع آلودگی کجا بود؟»، چرا که چه بسا وضع آلودگی همین قدر بود یا حتی به‌تر از الان بود. مهم این است که «بدانیم که وضعیت محقق‌شده را نمی‌دانیم!».

برای دانستن وضعیت محقق‌شده نیاز به تکنیک‌های علمی داریم تا بتوانند آن حالت محقق‌نشده را از داده‌ها استخراج و پیش‌بینی‌کنند. محققان علوم طبیعی، که امکان طراحی آزمایش‌گاهی دارند، از قدیم با مفهوم «گروه کنترل و گروه آزمایش» در واقع همین کار را می‌کنند. محققان علوم اجتماعی چون دست‌رسی راحت به محیط آزمایش‌گاهی ندارند باید تکنیک‌هایی طراحی کنند که بتوانند از طریق داده‌های دنیای واقع، واقعیت محقق‌نشده را تخمین بزنند.

اقتصاددانان شاید بیش‌تر از بقیه روی این موضوع حساس بوده‌اند و بخش مهمی از علم اقتصاد در دو سه دهه گذشته صرف توسعه انواع و اقسام تکنیک‌هایی شده که بتوانند بدون دست‌رسی به آزمایش‌گاه، تخمین قابل اعتمادی از «واقعیت محقق نشده» بدهند که تازه بشود اثر سیاست‌ها را در قیاس با آن ارزیابی و تحلیل کرد.

آگاهی به معضل «ندانستن واقعیت محقق نشده» ظاهرا به طور طبیعی در ذهن ما وجود ندارد ولی می‌توان با تمرین و دقت کم‌کم آن را ملکه ذهن کرد و از خطاهای منطقی در تحلیل جلوگیری کرد.

به قول دوستی، برای یاد آوردن این اصل در زندگی روزمره می‌شود به خاطر آورد که همه می‌گوییم «ضرر را از هر کجا بگیری منفعت است» ولی این به این معنی نیست که «همه ضرر را جبران می‌کنیم.». در نتیجه اگر کسی/شرکتی/کشوری با وجود انجام کاری هم‌چنان در وضعیت ایده‌آل نیست، می‌توانیم به خودمان بگوییم که این احتمال را بدهیم که جلوی ضرر را از جایی گرفته است.

https://whatsapp.com/channel/0029VawYtZeFCCoecyoMUf22

#خطای_منطقی #واقعیت_محقق‌نشده

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 "نە"ی محتاطانەی ایران و آیندەی مذاکرات!

✍🏻 صلاح‌الدین خدیو

سخنان امروز مقام رهبری پاسخی پیشاپیش به طرح پیشنهادی دولت آمریکا جهت خروج از بن‌بست در مذاکرات هسته ای محسوب می شود. تهران دوباره روی خطوط قرمز خود تاکید کرد و حق غنی سازی را غیر قابل مذاکره دانست. با این وصف درهای مذاکره را باز گذاشت و با یک "نه محتاطانه" کوشید بند نازک گفتگوها پاره نشود.

اکنون توپ در زمین آمریکاست و اینکه چگونه با پاسخ منفی تهران به ابتکار عمل پیشنهادی خود مواجه می شود. مسالەی اصلی البته زمان است و ساعت های مختلفی که تهران، واشنگتن، تل آویو و تروئیکای اروپایی با آن کار می کنند. روشن است که عقربەی ساعت تهران از همه کندتر حرکت می کند. علیرغم نیاز مبرم ایران به لغو تحریم ها و بهبود اقتصاد آشفته، ترجیح تهران داشتن زمانی ابدی برای کش دادن موضوع و حل و فصل زمانبر پروندەی هسته ای است. معیار زمان برای اسرائیل اما ثانیه و دقیقه و ساعت است. این کشور نه تنها نگران رسیدن ایران به نقطەی گریز هسته ای است، بلکه دلواپس  بسته شدن فرصت اقدام استراتژیک برای ضربه به تاسیسات ایران است. ساعت آمریکا و اروپا هم بر اساس ماه کار می کند. نگاه آمریکا و سه کشور اروپایی بر یکی دو ماه آینده دوخته شده؛ هم ایران به نقطەی گریز نرسد و،هم مهلت فعال سازی مکانیسم ماشه منقضی نشود.

این ناهمخوانی ساعت‌ها، زمینه‌ساز افزایش تنش و بحرانی شدن موضوع است. بسته به اینکه کدام بازیگر دانسته یا ندانسته زودتر شکیبایی خود را از دست می‌دهد.

در این بین موضع نهایی آمریکا تعیین کننده است. بدون آنکه در دام این داوری کلیشه ای افتاد که نقش آدم خوب را به ترامپ و آدم بده را به نتانیاهو می دهد باید گفت رئیس جمهور آمریکا با یکی از مهم ترین و البته مخاطره آمیزترین تصمیمات حیات سیاسی خود روبروست. زبان متناقض و پیچیدە و گاه کمیک وی دربارەی پروندەی هسته‌ای، گرچه به قصد برساختن قسمی سیاست ابهام استراتژیک به کار می رود، در نظر ناظران داخلی و خارجی با مخاطرەی تبدیل به بزدلی دراماتیک روبروست.

به احتمال قریب به یقین دور ششم مذاکرات هم برگزار می شود، اما در نبود ارادەای روشن و راه حلی ولو موقت برای خروج از بن‌بست فعلی، باید منتظر آغاز فعال سازی مکانیسم ماشه از اوایل تابستان آینده بود. حمایت احتمالی آمریکا از قطعنامەی پیشنهادی اروپا به شورای حکام آژانس می تواند قرینەای روشن باشد.

@sharname1
#بن‌بست_مذاکرات
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 «مختصات شخصیتی انسان» (۵)

✍️ دکتر احمد ایزدی‌طامه

۴ـ شخصیت انسان در حالت اضافه بار، دچار مشکل خواهد شد:
یکی از مسائل مبتلا به انسانها، تجربه‌ی استرس است. حد متوسطی از استرس به انجام موثر فعالیت‌های ما مانند تدریس، رانندگی، آشپزی، درس خواندن، مدیریت و نظایر آنها کمک می‌کند. با این حال استرس‌های طولانی و مزمن، شخصیت انسان را دچار چالش‌های پیچیده ای می‌کند و او را با مشکلات روانی، جسمانی، اجتماعی و رفتاری روبرو می کند.

در یک تقسیم بندی کلی، استرس‌ها را می توان به چهار دسته تقسیم کرد:

۱ـ استرس‌های حاد و ضعیف.
۲ـ استرس‌های حاد و شدید.
۳ـ استرس‌های مزمن و ضعیف.
۴ـ استرس‌های مزمن و شدید.

بر اساس مطالعات صورت گرفته استرس‌ها حتی در صورتی که کم باشند، اما اگر به صورت مزمن و طولانی مدت تجربه شوند، منجر به مشکلاتی مانند بیماری‌های قلبی و عروقی، میگرن، سرطان، افسردگی، اضطراب، احساس تنهایی، پرخاشگری، خودکشی، مصرف بی‌رویه مشروبات الکلی و دخانیات و گرایش به خرافات خواهند شد.

آمارهای رسمی و غیر رسمی نشان می‌دهند که کشور ما در آسیب‌های گفته شده در وضعیت مناسبی قرار ندارد. آمار خودکشی، مصرف دخانیات، رمالی، افسردگی و پرخاشگری در کشور، نگران کننده است و یکی از دلایل آن را باید در استرس‌های مزمنی جستجو کرد که مردم در پنج دهه گذشته در حال تجربه آنها هستند. استرس‌های طولانی مدت، شخصیت انسان را دچار اضافه بار می‌کند و به دنبال آن گرایش به رفتارهای خودتخریبی و دیگرتخریبی در مردم افزایش می‌یابد.

جنگ، ترور، تورم مزمن، عدم ثبات اقتصادی و اجتماعی، نقص در آزادی‌های مدنی و سیاسی، اخبار بد، بی‌عدالتی قضایی، مشکلات زیست محیطی، عدم اشتغال فرزندان، عدم انطباق بین قول و عمل مدیران، خشکسالی، آلودگی هوا و نظایر آنها نمونه‌هایی از تجارب استرس‌زای مردم ایران در چند دهه‌ گذشته‌اند.

انسان ایرانی حدود پنج دهه است که بسیار بیشتر از توان و ظرفیت شخصیت خود بار بر دوش می‌کشد؛ او هم غم جنگ و از دست دادن فرزندان خود در جنگ، جانبازی، ترور، بمباران، تشییع پیکر شهدای گمنام، مسأله هسته‌ای، بیکاری، عدم اشتغال، گرانی، عدم امکان ازدواج فرزندان، بی‌عدالتی و عدم امکان تامین نیازهای پایه خود و فرزندانش را به دوش می کشد و هم غم غزه، لبنان، یمن، مستضعفان جهان و مسایل مربوط به ۱۴۰۰ سال پیش را.

این حجم از بار روانی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به مراتب بیشتر از توان شخصیت انسان است و در این شرایط، دستگاه روانی انسان با نشانه‌هایی مانند افسردگی، مصرف دخانیات و مشروبات الکلی، پرخاشگری و نظایر آنها واکنش نشان می‌دهد.

در جایی که خداوند متعال بر بندگان خود، بیش از وسع و ظرفیت آنها تکلیفی قرار نمی‌دهد، منطقی نیست که انسانها، خصوصاً صاحبان قدرت به دلایلی همچون توسعه، تمدن‌سازی، زمینه‌سازی ظهور، پیشرفت و یا هر امر دیگری، باری فراتر از توان بر مردم تحمیل کنند.

@Hastiyadgirandeh

#شخصیت #شخصیت_انسان #ایمنی #ناایمنی #خوف #رجاء

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

✅ نان حرام !

✍️ حامد پاک‌طینت

کمتر کسی در این مملکت را می توان یافت که مخالف ناکارآمدی عمیق دولت و کارکنانش باشد. از مردم کوچه و خیابان گرفته تا بالاترین مقام این کشور این حقیقت روشن را تایید می کند. شخص رئیس جمهور حتی دو روز پیش، خود، ضمن گلایه ای از ناکارآمدی بخش بزرگی از کارکنان دولت پیشنهاد پرداخت حقوق بر مبنای کارایی را مطرح کرد، شگفتا که فقط ۲۴ ساعت پس از این سخنان، بخشنامه ای به امضای معاونش برای افزایش حقوق ۲۰ درصدی کل کارکنان دولت ابلاغ شد!

طبق گزارش سازمان اداری و استخدامی کشور تعداد کارکنان قوه مجریه حدود ۲.۵ میلیون نفر است. اگر کارکنان بخش عمومی شامل نهادهای غیردولتی، شهرداریها و شرکتهای وابسته به دولت را هم در نظر بگیریم بالغ بر ۳.۵ میلیون نفر حقوق بگیر دولت اند. نیروهای نظامی، مستمری بگیران، بانکها و مراکز دانشگاهی در این آمار در نظر گرفته نشده، اگر آنها را هم جمع بزنیم بیش از ۸ میلیون نفر حقوق بگیر در این مملکت داریم.

بر اساس پژوهش های عمومی و مطالعات بین المللی در کشورهای با نظام اداری دولتی گسترده بین ۲۰ تا ۳۰ درصد از کارکنان دولت به دلایل مختلف ناکارآمد تلقی میشوند. اگر بخواهیم بر اساس همین فرض پیش برویم و نگوییم اینجا ایران است و اظهر من الشمس است که وضع خرابتر از این حرفهاست و فقط تعداد کارکنان قوه مجریه را در نظر بگیریم حداقل ۵۰۰ هزار نفر از کارکنان دولت بی‌جهت حقوق دریافت می کنند! با فرض حداقل حقوق ماهیانه ۲۰ میلیون تومان در ماه که خود می دانیم بیش از این حرفهاست، این هزینه سر به ۱۲۰.۰۰۰ میلیارد تومان در سال می کشد. برای هیچ!

این عدد دقیقا معادل بودجه سالیانه وزارت بهداشت و درمان، بیشتر از کل بودجه حمل و نقل و زیرساخت عمرانی کشور و بیش از کل حقوق معلمان کشور است.

مشکل فقط پول نیست. #ناکارآمدی_دولت موجب کاهش شدید اعتماد عمومی، فساد عمیق ساختاری، چوبهای بی‌شمار لای چرخ، عدم پاسخگویی به مردم و در نهایت بی‌اعتباری نهاد دولت و حکمرانی نزد جامعه شده است. این هزینه‌ها به دلیل اثرات غیرمستقیمی که بر فضای کسب و کار دارد می‌تواند بین ۳ تا ۵ برابر هزینه‌های مستقیم به کشور خسارت وارد کند کما اینکه شاهد هستیم، به وضوح وارد کرده است.

طی ۱۰ سال گذشته، این مملکت ۱.۲ میلیون میلیارد تومان حقوق مفت پرداخت کرده است. دولت ایران اگر حساب و کتاب می دانست می توانست با این پول ۱۰۰۰ مدرسه با حقوق مکفی برای تمام معلمان پرداخت کند، می توانست کل مشکلات و کاستی های بخش بهداشت و درمان کشور را حل کند، احداث و تجهیز ۱۵۰ بیمارستان مجهز در سراسر کشور معادل همین بودجه است. می توانست هزاران کیلومتر بزرگراه و خطوط ریلی که دهها سال معطل بودجه بود را تکمیل کند، می توانست مشکل صندوقهای بازنشستگی را ریشه ای حل کند و پرداخت مستمری بگیران را معادل تورم افزایش دهد، می توانست با پرداخت به دهک های پایین جامعه بخشی از فقر را جبران کند.

رئیس جمهور اگر عمیقا به چیزی که می گفت معتقد بود، تا پایان امسال از این خسارت سالیانه ۱۲۰ هزار میلیارد تومانی جلوگیری می کرد. او می تواند با همین بودجه تا پایان دوره ریاست جمهوری اش، حقوق معلمان و پرستاران را به طور جدی افزایش دهد. می تواند بیش از نیمی از کشور را تحت پوشش کامل درمانی قرار دهد، می تواند ۵۰.۰۰۰ اتوبوس نو برای شهرهای ایران بخرد، می تواند بدون استقراض یا چاپ پول سالی ۴۰۰ هزار واحد مسکونی ارزان قیمت مشارکت کند، می تواند فرسودگی تمام بیمارستانهای کشور را حل کند، می تواند بازسازی شبکه برق و آب و گاز کشور را به سرعت به جریان بیاندازد. و بله می تواند عاقبت بخیر شود! تمام پروژه های گفته شده در حد و اندازه همین بودجه است

آقای رئیس جمهور، ادامه پرداخت حقوق به افراد ناکارآمد و بی‌اثر در دولت، نه تنها خیانت به اقتصاد و مردم ایران است؛ بلکه حتی در منطق دینی و نهج البلاغه که همیشه به آن ارجاع می دهی، خوردن #نان_حرام، ظلم آشکار و عامل نابودی جامعه و حکمرانی است

اگر در بسیاری از بخشهای این کشور اختیار عمل نداری در این یک مورد بی تردید تمام و کمال داری. مردم از سخنرانی های تمام نشدنی و وعده های توخالی از هزاران راهی که میگویی خسته و مایوس و درمانده اند. به قول خودت یک یا علی بگو!

@Iran_economy_online

#پرداخت_حقوق_کارایی

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 «ناترازی، بلای زمینی»!

✍🏻 محمدحسین غیاثی

🔹 ناترازی از آسمان نیفتاد. بلکه حاصل سال‌ها تصمیم‌گیری‌هایی‌ست که در آن عقل و منطق قربانی احساسات زودگذر و نمایش‌های پوپولیستی شدند.

👈 ناترازی محصول همان معلمی‌ست که شد رئیس مجلس و با افتخار گفت عیدی داده‌ایم که «انرژی گران نمی‌شود»؛ بدون آن‌که بگوید این عیدی از جیب چه کسی داده شده؟ از جیب همان کارگری که مزدش سرکوب شده، از جیب همان بازنشسته‌ای که زیر خط فقر زندگی می‌کند.

👈 ناترازی محصول سیاست‌های رانتی‌ست. حاصل پروژه‌هایی مثل ایران‌مال است که پولش نه از سرمایه‌گذار، بلکه از جیب ملت تأمین شد. حاصل زندگی لاکچری در باستی‌هیلز است، در کشوری که تقریباً همه‌ی دارایی‌ها به نام دولت است اما در عمل در اختیار «خودی‌ها» قرار دارد.

👈 ناترازی نتیجه‌ی عملکرد صندوق‌های اعتباری‌ست که برخی مدیران‌شان میلیون‌ها سهم برای خود برداشتند و وقتی فروپاشیدند، دولت ۳۵ هزار میلیارد تومان بدهی‌شان را از جیب مردم پرداخت کرد.

👈 ناترازی یعنی همان نماینده‌ای که با جاجیم از ده به مجلس رفت، اما حالا در خانه‌ای زندگی می‌کند که از این سر تا آن سرش «خدا تومان» قیمت دارد و همه‌ی فامیلش یا صاحب شرکت‌اند یا صاحب سهم.

👈 ناترازی حاصل تفکری‌ست که ثروت را بین خودی‌ها انباشت و دستمزد کارگر را با افتخار سرکوب کرد. همان تفکری که نیروی کار را در ایران استثمار می‌کند، در حالی که شرکت‌های هم‌سطحش در دوبی و دوحه، نیروی کار را با احترام و حقوق واقعی جذب می‌کنند.

🔻 ناترازی یعنی نگاه به اقتصاد مثل کمیته امداد. یعنی استخدام قوم‌وخویش و همشهری به‌جای شایسته‌سالاری. یعنی تقسیم منابع عمومی برای خرید وفاداری. یعنی بخشیدن از کیسه‌ی ملت، برای تحکیم قدرت شخصی.

🔻 در دنیا، شرکت‌های بزرگ دنبال شکار مغزها هستند؛ اینجا باید مواظب باشیم همان کسی که قرار است از نخبگان دفاع کند، خودش بلایی سرشان نیاورد.

🔚 ناترازی، فقط یک واژه نیست. زخم عمیقی‌ست که از دل #رانت، #فساد، #تبعیض و #ندانم‌کاری سر باز کرده است. اگر راه #اصلاح را نبندیم، هنوز امید هست.

/channel/MohammadHossein_Ghiasi
#ناترازی #بلای_زمینی #ورشکستگی
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔴توقیف سووشون به سود کیست؟

🔺اعتماد ۱۲ خرداد ۱۴۰۴

✍️عباس عبدی

🔘ماجرای تویقف سریال سووشون و نماوا و دخالت‌های ساترا در موضوع زوایای گوناگونی دارد که در این یادداشت به چند مورد آن اشاره خواهم کرد.

🔘اولین مسأله از نظر من وارد کردن پای دستگاه قضایی در ماجرا است. به نظر می‌رسد که به دلیل جایگاه و اعتبار نسبی این دستگاه و با توجه به عملکرد آقای اژه‌ای، عده‌ای و نهادهایی دنبال آن هستند که در این موارد پای این دستگاه را به ماجرا باز کنند و خود را پشت این قوه پنهان نمایند. این رفتار به زیان دستگاه قضایی است، به ویژه آنکه در مرحله دادسرا عمل می‌شود. مرحله‌ای که به نسبت سریع و شاید پرخطا انجام می‌شود ولی مسئولیت آن برعهده دستگاه قضایی می‌افتد و به طور معمول هم اغلب این پرونده‌ها به دادگاه و صدور حکم ختم نمی‌شود.

🔘به نظر می‌رسد که آقای اژه‌ای باید برای این موارد رویه به نسبت شفاف و روشنی را در نظر بگیرند، این گونه نیست که یک سریال بزرگ و یک سکوی نمایشی معتبر را با یک دستور و بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای متوقف کرد. هر کارد تیزی را هم که مورد استفاده نابجا شود، به سرعت کُند می‌شود و کارآیی اصلی آن زایل می‌شود. دستگاه قضایی هم از این قاعده مستثنا نیست.

🔘نکته دوم؛ ناامن کردن سرمایه‌گذاری است. امسال که سال سرمایه‌گذاری نام‌گذاری شده، شایسته است بیش از همیشه از امنیت آن دفاع شود. این چه دفاعی است که با یک دستور و به فوریت یک سرمایه‌گذاری را بلاموضوع ‌و نابود کرد و ده‌ها سرمایه‌گذاری جدید را نیز متزلزل و متوقف نمود؟

🔘به نظر می‌رسد که راه‌های سرمایه‌گذاری بیش از پیش با موانع خودساخته همراه شده است و اتفاقاً ریاست دستگاه قضایی در این باره مفصل توصیه کرده و توضیح داده‌اند، ولی این عملکرد هیچ تطابقی با آن توصیه‌ها و سیاست‌ها ندارد.

🔘نکته سوم؛ معیارهای ممیزی و سانسور در ایران است. این معیارها به کلی سلیقه‌ای و من‌درآوردی است و به قول یکی از سیاسیون اصول‌گرا اگر قرآن به عنوان یک کتاب عادی برای انتشار داده می‌شد، احتمالاً مجوز نمی‌گرفت، و من تردید ندارم که نهج‌البلاغه به طور قطع مشمول این ممنوعیت می‌شد. حتی در موضوعات اخلاقی هم همین قاعده برقرار است. اساساً این محدودیت‌ها با هیچ معیار عرفی و عقلی تطابق ندارد، بویژه در شرایطی که در ادامه گفته می‌شود.

🔘نکته چهارم؛ بی‌معنی بودن این محدودیت‌ها است. از یک سریال طولانی چندین ثانیه را مورد سوال قرار دادن قابل حل است، ولی کشتن سریال و مرجع نمایش‌دهنده آن بی‌مسئولیتی در برابر حقوق مردم است ولی مهم‌تر از این، وجود سریال‌های سراسر مخرب در رسانه‌های غیر رسمی است که میلیون‌ها بازدید دارد و فشار آوردن به سریال‌ها و تولیدات فرهنگی ساخت داخل، اگر نگوییم با هدف حمایت از سریال‌های ویرانگر ترکیه‌ای است، حداقل باید گفت نتیجه طبیعی و ناخواسته این فشارها همین است.

🔘این چه رفتاری است که زور خود را فقط به تولیدکننده داخلی نشان دهیم؟ پیام روشن این رفتار این است که از ایران بروید و هر چه خواستید بسازید. مردم هم که به همه آنها دسترسی دارند. این ظلم به تولیدکننده داخلی است.

🔘نکته پنجم؛ برخی به درستی تصور می‌کنند که فشار به تولیدکنندگان مستقل برای این است که بازار صدا و سیما کساد نشود. ماجرا این است که بازار صدا و سیما از وجود یک بازار مساوی و رقیب کساد نمی‌شود، بلکه اگر بخواهند، از وجود این بازار، قوی‌تر هم می‌شوند. نبودن تولیدکننده مستقل موجب گرایش مردم به صدا و سیما نمی‌شود، بلکه گرایش به سریال‌های ترکیه‌ای را تقویت می‌کند و این نتیجه قطعی است، زیرا اغلب تولیدات صدا و سیما در وضعیت فعلی هیچ گونه مطلوبیتی ندارند، بدون رقابت نمی‌توان تولید فرهنگی جذاب و آموزنده داشت. سووشون یکی از آثار فاخر ادبیات ایران است، نمی‌توان روح آن را در نمایش نادیده گرفت و سانسور کرد.

🔘و بالاخره اینکه نگاه اغلب اعضای جامعه ده‌ها پله از آنچه که سیاست‌گذاران خط قرمز خود می‌دانند گذشته است. هم به لحاظ نظری و رفتاری و هم به لحاظ دسترسی به تولیدات فرهنگی مطلوب خودشان. خانه از پای‌بست ویران است/ خواجه در بند نقش ایوان است. یک نگاهی به تولیدات پرمخاطب امروز جامعه ایران بیندازید تا متوجه شوید که ممنوعیت چگونه موجب حریص شدن مردم و جوانان به استفاده از تولیداتی شده است که ده سال پیش دسترسی به آنها در ذهن کمتر کسی می‌گنجید.

🔘🔘امیدواریم با بازنگری در این رویکردها و رفتارها، امنیت را به تولیدات فرهنگی برگردانند، دستگاه قضایی را از این میدان پرخطر خارج کنند، همه تولیدکنندگان را در رقابتی سازنده قرار دهند و بالاخره به سود شبکه‌ها و سریال‌های مبتذل ترکیه‌ای اقدام نکنند.

#سووشون #توقیف_سووشون

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 ﺩﺭﺑﺎﺭه ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﻛﺘﺮ ﻧﺼﺮﺍﻟﻠﻪ ﭘﻮﺭﺟﻮﺍﺩﯼ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﻗﻀﺎﻳﺎ ﻭ ﺑﻼﻳﺎ

🔹 ﺧﺮﺩﺍﺩ ۱۴۰۴

✍️ ﻋﺒﺪﺍﻟﻜﺮﻳﻢ ﺳﺮﻭﺵ

@DrSoroush
#ﻧﺼﺮﺍﻟﻠﻪ_ﭘﻮﺭﺟﻮﺍﺩﯼ #ﻋﺒﺪﺍﻟﻜﺮﻳﻢ_ﺳﺮﻭﺵ
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 فساد روس‌ها، بمب‌افکن‌های استراتژیک روسی را به آتش کشید!

✍️ دکتر محمد یوسفی | متخصص امور روسیه

🔸حمله‌ی پهپادی اوکراین به روسیه در فاصله چند هزار کیلومتری و در عمق خاک روسیه، در واقع یک شکست امنیتی و اطلاعاتی برای روس‌ها بود، پوتین که خود در رأس حکومت بر صندلی قدرت در کرملین تکیه زده، یکی از افسران سازمان اطلاعاتی مخوف کا گ ب محسوب می‌شود که نظام امنیتی جدید روسیه را با همان تجربیات اداره می‌نماید.

🔸اما حمله اخیر پهپادی نشانگر تحمیل یک شکست اطلاعاتی و امنیتی بر روس‌ها بود، این واقعه نشان داد که آنچه به عنوان میراث فساد و رشوه از حکومت شوروی به روس‌ها به ارث رسیده بر سایر موضوعات از جمله مباحث امنیتی نیز سایه افکنده، بارها از این مسئله در روسیه به عنوان پاشنه آشیل این کشور یاد کردیم،این فساد به جای مانده از شوروی به اندازه‌ای بالاست که به یکی از عمده دلایل خیزش مردم در برخی جمهوری‌های جدا شده از شوروی نظیر اوکراین شده است

🔸در قضیه اخیر ورود ریز پرنده‌های اوکراینی در عمق چند هزار کیلومتری خاک روسیه، در کنار شکست اطلاعاتی و امنیتی که به روس‌ها تحمیل شد، بازهم این مسئله به عنوان پاشنه آشیل بار دیگر خودنمایی کرد، نقطه ضعفی در تمامی نبردها اقتصادی، نظامی و ...

🔸اما جواب به سوال اینکه چگونه پهپادها به منطقه سیبری روسیه رسیدند را باید در یک ضرب‌المثل روسی جستجو کرد

Маленькие деньги решают большие проблемы
«پول کوچک مشکلات بزرگ را حل می‌کند»

🔸‌کسانی که تجربه کار با روس‌ها را دارند به این مسئله واقف هستند که با وجود حجم گسترده فساد و رشوه تقریبا امر غیر ممکنی برای انجام دادن باقی نمی‌ماند، از این رو می‌توان ۱۸ ماه روی یک موضوع امنیتی در دل روسیه کار کرد و همان طور که اوکراینی‌ها گفتند در کنار دفتر FSB سازمان امنیت روس‌ها در دل این کشور برای این حمله برنامه چید، اما هیچ وقت گزارشی از این موضوع از درون دفتر طراحی عملیات به ساختمان مجاور امنیتی منتقل نشود

🔸این داستان نام آشنای روسی است که تقریبا در تمامی کشورهایی که در آن حضور و نفوذ داشتند بعد از گذشت سال‌ها از فروپاشی شوروی همچنان خود نمایی می‌کند، دقیقا همین فساد یکی از عمده دلایلی بود که حکومت تحت الحمایه اسد در سوریه را نیز از صندلی قدرت به پایین کشید، چیزی که در میان کادر نظامی و امنیتی حکومت اسد و افسران روس مرتبط با آنها به شکل گسترده‌ای گزارش شده بود، البته با یک ضریب مضاعف چرا که بحران اقتصادی و فقر در سوریه بیشتر از روسیه بود

🔸‌لذا باید گفت برای پنهان ماندن چنین عملیاتی در روسیه نیز به نظر می‌رسد با پول کوچک برخی مشکلات حل شد تا گزارشات امنیتی به سایر بخش‌ها نرسد

🔸‌اما فارغ از چگونگی انجام این عملیات، اوکراینی‌ها به چند دلیل به این حمله احتیاج داشتند

🔸۱. با نقل و انتقالات گسترده صورت گرفته در ناوگان هوایی روسیه به نظر می‌رسید حملات سنگینی به اوکراین برای تسلیم کی‌یف برنامه ریزی شده بود که این حمله پهپادی و تلفات بالای بمب افکن‌ها می‌تواند از حجم و شدت حملات بکاهد

🔸۲. پس از روی کار آمدن ترامپ و تغییر نحوه برخورد و افزایش فشار بر کی‌یف، اوکراین احتیاج داشت تا با چنین اقدامی حیثیت خود را بازیابی نماید

🔸‌۳. اقدامات روس‌ها با سبک جنگ محدود ماه‌های اخیر در شرق اوکراین انطباق پیدا کرده بود و بر همین اساس آنها حاضر به پذیرش هیچ نرمشی در قبال صلح نبودند و بدون ورود شوک به مسکو و افزایش هزینه‌ها عملا انتظار تغییر در این رویکرد وجود نداشت

🔸‌۴. اوکراین برای بالا بردن روحیه نظامیان خود و درهم شکستن روحیه روس‌ها احتیاج به این حمله و بهره برداری تبلیغاتی از آن داشت

🔸‌۵. برای مذاکرات پیش رو با مسکو، کی یف نیازمند یک کارت امتیازی برای افزایش فشار بود

🔸در آخر باید اضافه کرد که رخداد اخیر نشان داد که تشکیل امنیتی‌ترین حکومت‌ بدون درک مسائل جامعه و تکیه برافراد به اصطلاح خودی به جای انتخاب افراد دارای صلاحیت، نمی‌تواند مانع از بروز شکاف‌های امنیتی شود.

@iran_times

#تار_عنکبوت #عملیات_تار_عنکبوت #فساد_روسی

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 «مختصات شخصیتی انسان» (۳)

✍️ دکتر احمد ایزدی‌طامه

۲ـ شخصیت انسان برای برخورداری از قدرت زیاد و مدام طراحی نشده است:

انسانها برای ایفای موثر نقش های خود نیازمند به قدرت اند. قدرت، این امکان را برای شخص فراهم می آورد تا با تحت تأثیر قرار دادن دیگران، امکان دستیابی به اهداف را داشته باشد. با این وجود، ساختار شخصیتی و روانی انسانها به گونه‌ای است که حتی اگر از قدرت مشروع و قانونی، اما نامحدود و غیر قابل کنترل برخوردار باشند، دچار بدکارکردی می شوند. شخصیت انسان، در برابر قدرت نامحدود تاب‌آوری ندارد و توهم خدا بودن به او دست می دهد.

این که در گذشته خان های مناطق مختلف کشور در حق مردم ظلم های فراوان روا می داشتند و جان و مال و ناموس رعیت را از آن خود می دانستند، دقیقاً به دلیل بهره مندی آنها از قدرت طولانی و فراوان بود.

قدرت زیاد و دائمی ابعاد مختلف رفتاری، هیجانی و شناختی انسان را با اختلال مواجه می کند و آن را دچار فساد و بدکارکردی می کند. در چنین شرایطی، دستگاه ادراکی انسان این امکان را می یابد که زشت‌ترین رفتارها را زیباترین؛ بدترین کارها را بهترین؛ خیانت را امانت؛ ظلم را عدالت؛ حق را باطل و سراب را هدف جلوه دهد و فرد برخوردار از قدرت نامحدود را آماده کند تا منافع و منابع در اختیار را در جهت رسیدن به خیالات و اوهام خود هزینه نماید. رفتار افرادی همچون، استالین، مائو، هیتلر و موسولینی و ... نمونه‌های خوبی برای این موضوع است.

علاوه بر این ورودی دستگاه ذهنی این افراد، تحمل داده های مغایر با اطلاعات پیشین آنها را ندارد و در نتیجه آنها دریافت اطلاعات خود را محدود به افرادی خاص با اطلاعات محدود می کنند و در نتیجه آنها آرام آرام دچار رکود ادراکی می شود و نوزایی و رشد فکری شان متوقف می گردد. در چنین شرایطی نخبگان طرد و منزوی و کوتوله ها رشد می کنند و نتیجه آن گسترش آسیب های اجتماعی، سازمانی، سیاسی و اقتصادی خواهد شد.

زندگی اجتماعی، مستلزم تأثیرگذاری و در عین حال تأثیرپذیری از دیگران است، اما چنین افرادی تنها آمادگی تأثیرگذاری بر دیگران دارند و شجاعت تأثیرپذیری و نقد شدن را ندارند و به همین دلیل آنها به مرور دچار تنهایی می شوند.

نظام ادراکی انسانها، دارای محدودیت است و امکان این را ندارد که همه چیز را در همه ی زمانها به صورت کامل درک کند، اما افراد دارای قدرت نامحدود، آرام آرام دچار این توهم می شوند که دانای کل و عقل کامل اند و در نتیجه قادر به فهم نقص های شناختی خود نیستند و بر اساس همین نقص ها، تصمیماتی اتخاذ می کنند که آسیب های جدی به دیگران وارد می کنند.

این افراد به شدت آمادگی مطلق اندیشی دارند و در نتیجه به صورت نیمه هوشیار، تصور خود از واقعیت و حقیقت را معادل واقعیت و حقیقت می دانند و به همین دلیل هم دوستان این افراد با کوچکترین مخالفت با آنها تبدیل به دشمن می شوند.

در دستگاه شناختی این افراد، انسانها به دسته تقسیم می شوند: با «من»ها و بر «من»ها. در چنین شرایطی، راه دستیابی به قدرت و ثروت « با من» بودن است. «با من»ها با کمترین صلاحیت و شایستگی به بالاترین مراتب دست می یابند؛ به راحتی جرم آنها نادیده گرفته می شود؛ منافع آنها بر منافع جمعی ارجحیت داده می شود و به همین دلیل هم فساد و بی عدالتی گسترش می یابد.

ادامه دارد.

@Hastiyadgirandeh
#شخصیت #شخصیت_انسان
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷عملیات حیرت‌انگیز اوکراین علیه روسیه!

اوکراین در یک عملیات نظامی خیره‌کننده که بیش از یک سال برایش برنامه‌ریزی کرده بوده، امروز ضربۀ سنگینی به نیروی هوایی روسیه زد.

اوکراین مجموعۀ گسترده‌ای از پهپادها رو پنهانی به خاک روسیه منتقل کرده، در کانتینرهایی جاسازی کرده و امروز به چندین پایگاه هوایی روسیه حمله کرده و اهداف مهمی چون هواپیماهای استراتژیک روسیه رو منهدم کرده است.

این عملیات شکست امنیتی بزرگی برای روسیه‌است. دامنۀ این عملیات حتی به منژقه دپرافتاده سیبری هم رسیده است!

طبق اعلام اوکراین، پیش‌تر آمریکا رو از این عملیات مطلع کرده بوده. تصویری که اینجا می‌بینید حمله به پایگاه زیردریایی هسته‌ای در مورمانسک در ساحل دریای شمال هست که بیش از هزار کیلومتر از اوکراین فاصله داره.


@Garajetadayoni
#عملیات_حیرت‌انگیز_اوکراین
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷موس‌موس!

🖊شورای سردبیری

شنبه‌ای که گذشت روز خودانتقادی درون‌جناحی بود. برای دو طرف، روزنامۀ «جوان» و روزنامۀ «هم‌میهن»، انگار که باهم هماهنگ‌کرده‌باشند! هردو می‌گفتند «کی بود؟ ما که نبودیم!»

روزنامۀ «جوان» نوشت: مدتی است برخی که خود را با وصف «انقلابی» و «ولایت‌مداری» تعریف‌می‌کنند، برخلاف آن‌چه از خود می‌نمایانند، درست برخلاف مشی و مرام رهبری حرکت‌می‌کنند. این جریان که رگه‌هایی از عناصر آن‌ها در مجلس شورای اسلامی، برخی نهادها و دستگاه‌ها دیده‌می‌شود و از رسانه‌های متعدد و البته پرخاشگر برخوردارند، اگرچه در اقلیت هستند، اما صدای‌شان در بوق است. در قاموس این جماعت، گویی امنیت ملی، مصالح کشور و منافع مردم از اهمیت چندانی برخوردار نیست ... حب و بغض آن‌ها به اشخاص، نه براساس حق و عدالت که در دوری و نزدیکی مواضع آن‌ها به اهداف تندروانۀ این جماعت تعریف‌شده‌است ... رفتار اینان را شاید بتوان مصداق این مصرع دانست که یکی بر سر شاخ بن می‌برید.
و الی آخر!

روزنامۀ «هم‌میهن» هم -که صاحبش #کرباسچیِ عضو #کارگزاران است- نوشت: گرچه دورۀ ۷۶ تا ۸۴ بهترین دورۀ تاریخ جدید ایران از اغلب جهات بود، ولی بی‌توجهی اصلاح‌طلبان به تثبیت این دستاوردها ایران را وارد دورۀ سیاهی کرد که بدون تردید از اغلب جهات سیاه‌ترین دورۀ تاریخ جدید ایران بود. متأسفانه برای جبران این دوره و این ضعف پیش‌آمده وارد باتلاق ۸۸ شدند که به‌جای بهبود، اوضاع را بدتر و امنیتی کرد و همه بدون استثنا زیان دیدند و دست تندترین نیروهای سیاسی را در عرصۀ عمومی بازکرد. البته افول اصلاح‌طلبان از پایان و حتی اواسط مجلس‌ششم آغاز شده‌بود و ریشۀ این افول نیز در عدول نسبی از برخی اصول پیش‌گفته بود ... مشکل بدتر این بود که برخی از منسوبین به اصلاحات سعی‌کردند که خود را متولی دائمی اصلاح‌طلبی بدانند و غیر خود را رد کنند؛ درحالی‌که خودشان بیش از حد از این اصول عدول‌کردند و امروز هم برخی از آنان تحت همین اسم ولی با رسم دیگری عمل می‌کنند. در واقع، این مشکل محصول یک خطای انحصارطلبانه است.

روش مشترک مقصریابی در این دو روزنامه اتفاقی نیست؛ روش معمول نیروهای فرصت‌طلب سیاسی است. روزنامۀ «جوان» مثل همۀ ارگان‌های دیگر به اصطلاح اصولگرا، شرمنده و ناتوان از توجیه خرابکاری‌های این چهل‌سال گذشته گناهان قابل‌ذکر را به گردن پاجوش‌های خودش می‌اندازد. سبک «هم‌میهن» همان، اما هدفش متفاوت است: برای یافتن جایگاه نزد حکومت حملۀ بی‌وقتی به رفقای سابق خود دارد. درواقع چون در روز شنبه یا قبل از آن خبری نبود که به قول این روزنامه «اصلاح‌طلبان بی‌توجه» در آن دخیل باشند، نیاز به سرمقاله‌ای برای تحلیل نقش آن‌ها در ایجاد باتلاق، علت دیگری دارد: سرمقالۀ‌ شنبۀ «هم‌میهن» را می‌توان گناهکار خواندن همراهان پیشین به قصد موس‌موس نزد حکومت دانست و سرمقالۀ «جوان» را موس‌موس اجزای گناه‌کار حکومت نزد جامعۀ قربانی‌شده!

هردو دنبال مقصر می‌گردند و «هم‌میهن» نامردتر: «جوان» می‌داند دارد چه کسی را درمی‌برد و «هم‌میهن» آگاه است که درمورد سال ۸۸ چه کسی باتلاق درست‌کرد؛ منتهای بی‌انصافی است اصلاح‌طلبانِ قربانی در ۸۸ را مسئول امنیتی‌کردن اوضاع بدانیم. همچنین منصفانه نیست و انحصارطلبانه است که اصلاح‌طلبی را با پندار خود اندازه‌بگیریم و «منسوبین به اصلاحات» را خط‌بزنیم. این کار به معنی آن است که حقیقتی واحد وجود دارد و آن هم فقط در خورجین حزب کارگزاران است. رهبری این حزب باید از خود بپرسد اگر به فرض، فرمانروای کشور در مسیر اصلاحات بنیادین راه‌بیفتد، آیا آنکه زندان است و یا در حصر است و یا در تبعید، در باتلاقِ [به قول «هم‌میهن»] می‌ماند یا از اصلاحات حمایت‌می‌کند؟

به «جوان» حرجی نیست. آن‌ها می‌دانند گناهانی کرده‌اند که قابل‌دفاع نیست و آن‌ها مسئول وضعیت کنونی کشورند نه پاجوش‌هایشان: کشور تبدیل به دزدخانه‌ای شده‌است فاقد قاعده (از آخوند موقوفه‌خوار بگیر تا بانک‌ها و صندوق‌های مالی حکومتی)، کجرو و هزینه‌ساز در سیاست خارجی، رو به انحطاط اقتصادی و اجتماعی، و برجای‌مانده به‌خاطر سرکوب سیاسی. منع‌دارند این‌ها را به گردن موجد بیندازند و جای متهم پرونده را دائماً عوض‌می‌کنند؛ یک‌روز خاتمی است و یک‌روز روحانی، یک‌روز احمدی‌نژاد است و یک‌روز بوش و ترامپ و حالا که دیگر کسی نمانده تا بر سرش بکوبند همۀ تقصیرات و عوارض سوء باید به گردن پاجوش‌های حقیر، نسل‌سوم حکومت بیفتد. به‌همین‌دلیل «جوان»نویسان که بر سر شاخ لانه ساخته‌اند فقط پاجوش را مقصر می‌دانند؛ وگرنه توصیفی که از این دشمن خودساخته می‌کنند درواقع شرح رفتار چهل‌سال اخیر خودشان است.

«هم‌میهن» هم دنبال مقصریابی است ولی نامردتر: کسانی که به‌عنوان مقصر ردیف می‌کند اما نام‌نمی‌برد، همه در زندان و حصرند و توان پاسخ‌دهی ندارند. «منسوبین به اصلاحات» نام رمز آن‌ها نیست؟

@jameeno
#موس‌موس
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 خانه‌ای از آن اصحاب علوم انسانی!

✍️ سمیه توحیدلو

🔹از زمان مرحوم دکتر قانعی‌راد و با همراهی‌های شهردار وقت آقای دکتر قالیباف، مرکز آموزش جامعه‌محور انجمن جامعه‌شناسی آغاز به کار کرد. جایی برای نشستن اساتید علوم اجتماعی در مقابل مردم و مخاطبینی از هر جنس و گروه که می‌توانست ارتباطی دو سویه برای جامعه‌شناسان باشد. از طرف دیگر شکل‌گیری خانه اندیشمندان علوم انسانی با هیات مدیره‌ای مستقل پایه‌گذار شکل‌گیری برنامه‌هایی شد که دیگر محصور در دیوارهای دانشگاه نبودند. گروه‌های مختلف اجتماعی می‌توانستند در این مکان بشنوند، انجمن‌های علمی بسیاری می‌توانستند با هماهنگی با خانه برنامه‌های خود را داشته باشند. خانه تبدیل شده بود به فضایی ارزشمند برای شنیدن و گفتن از علوم انسانی. از مراسم‌های یادبود گرفته تا دورهم آمدن اعضا و گفتگو.

🔹هردوی این مکان‌ها به عنوان مکان‌های فرهنگی فعال این شهر زمینه‌ساز آگاهی‌بخشی و گفتگوی مترقی اجتماعی شده بودند. با به روی کار آمدن آقای زاکانی، گویا همین حد از گفتگوی مترقی و بدون حاشیه هم تحمل نمی‌شد. اول دستور تخلیه دفتر یوسف‌آباد انجمن داده شد. مکان به یک قاضی! واگذار شده بود. چگونگی‌اش و چرایی‌اش را هیچ نمی‌دانم. اما مرکز آموزش‌های انجمن را به این شکل تصاحب کردند و صدایش را خاموش. بعد نوبت به کشاکشی رسید بر سر خانه اندیشمندان علوم انسانی. اول گرفتن فضا و بعد از آنِ خود کردن. گویا حتی نامه رییس جمهور به شهردار هم روی زمین مانده و وقعی به آن داده نمی‌شود.

🔹شهرداری فضاهای فرهنگی بزرگ در سراها و فرهنگسراها کم ندارد. اغلب مکان‌های تفریحی و ورزشی شهر از آن ایشان است. جا برای نشاندن فکر و تفکر خود در انواع هیئت‌ها و خیمه‌هایی که می‌زند برایشان هست. چه می‌شود که اینچنین به دنبال گرفتن این فضای مستقل فرهنگی هستند؟ به واقع آیا مشکل جا برای آنها هست؟ چه می‌شود که برخی به خود حق می‌دهند که صدایی را خفه کنند تا صدای خود و دوستانشان بیشتر شنیده شود؟

🔹واقعیت اینجاست که ماهیت یک تفکر که این روزها خوب هم یکدیگر را پیدا می‌کنند، نه لزوما شنیدنی‌تر کردن صدای خویشتن، که حذف صداهایی است که شنیده می‌شنود. ایشان باور دارند که اگر این صداها نباشد شاید صدایشان شنیده شود. خیالی عبث که مدام از طریق انواع فشارها و حذف‌کردن‌ها دنبال می‌کنند. تمامی برنامه‌های فرهنگی شهرداری با نخبگان علوم انسانی عملا در این مسیر است. این درحالیست که بدنه بزرگ شهرداری نیروهای متکثر و اثرگذاری دارد. کسانی که با آمد و شد شهردارهای مختلف امکان‌هایشان برای اثرگذاری تغییر می‌کند. اگر بسته بودن یا خطی بودن یا فشار بر اندیشه‌ای هست، بیش از هرچیز به تیپ فکری شورا و شهردار برگزیده است. کافیست کمی شهردار به ارزش‌های فرهنگی شهر آگاه باشد و با علوم انسانی آگاه، آن وقت وضعیت انتخاب‌ها بهتر می‌شود. این موضوع فراتر از آمد و شد گروه‌های سیاسی مختلف است. کما اینکه شکل‌گیری این مکان‌ها از اتفاق به دوران شهرداری طیفی از اصول‌گرایان بازمی‌گردد.

🔹حال دوباره خانه اندیشمندان دچار معضل شده است. حتما بیانیه خواندنی اصحاب این خانه را بخوانید (https://ihht.ir/c/472). شرح ماجرا را به خوبی عرضه کرده‌اند. اما به نظر می‌رسد در کنار انواع خانه ها برای اندیشه‌ورزی که در این شهر هست، باید انجمن‌ها و خانه اندیشمندان هم فضایی مستقل برای زیست و اثرگذاری داشته باشند. وجود جایی که هر روز با امدن این رییس دانشگاه و آن دولت مانع فعالیت‌های مدنی و تشکلی گروه‌های علمی نشود ضروریست. هیچ کرسی آزاداندیشی‌ای بدون تبادل مسئولانه آرا رخ نمی‌دهد. هرچند که شهرداری و مدیریت شهر با این حجم از مکان بدون استفاده و با استفاده بی‌ربط مسئولیت این کار را دارد؛ اما گویا نمی‌توان انتظار فرهنگی ویژه‌ای از برخی افراد داشت. امیدوارم مجموعه دولت بتواند زمینه‌ای برای ماندگاری و ترویج تفکر در این جامعه ایجاد کند. جامعه ما نیاز زیادی به کاستن از هیجانات و گفتگوهای از سر ناآگاهی و افزایش صدای علمی و تحلیل‌های بلندمدت دارد.

@smtohidloo
#خانه_اصحاب_علوم_انسانی #خانه_اندیشمندان_علوم_انسانی
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 «چرا ترامپ و ماسک به اینجا رسیدند؟»

✍️ محمدحسین غیاثی

در سیاست، هیچ دوستی‌ای ابدی نیست. نه به‌خاطر خیانت یا دشمنی، بلکه به‌خاطر چیزی عمیق‌تر: ماهیت قدرت. قدرت، همان‌گونه که می‌سازد، جدا می‌کند. آن‌گونه که بالا می‌برد، تنها می‌گذارد.

ماسک و ترامپ هر دو انسان‌اند. مثل ما. و همین کافی‌ست. چون انسان، هرچقدر هم که پیش‌بینی‌پذیر به نظر برسد، به‌محض نزدیک شدن به قدرت، دگرگون می‌شود. نه به این معنا که تغییر می‌کند؛ بلکه به این معنا که لایه‌هایی از شخصیتش ظاهر می‌شود که تا آن لحظه ناشناخته بوده؛ حتی برای خودش.

قدرت، آیینه‌ای‌ست که تصویر پنهان ما را نشان می‌دهد.
قدرت میل به مطلق شدن دارد. مثل عمر که میل به جاودانگی دارد. مثل عشق که میل به تمامیت‌خواهی دارد. و همین مطلق‌خواهی‌ست که قدرت را خطرناک می‌کند.

ترامپ اکنون نه‌فقط یک سیاست‌مدار است. او در تصور خویش، حامل رسالتی است: بازگرداندن عظمت آمریکا. تمدنی که پشتوانه‌ی اوست، برایش مرزی نمی‌گذارد. او حالا نه‌فقط رئیس‌جمهور سابق، که خویشتنِ آمریکا را در آینه‌ی خود می‌بیند. و هر آن‌کس که در میدان اوست، باید تابع این عظمت باشد. بدون چون‌وچرا.

ایلان ماسک اما، از جنسی دیگر است. او نیز رسالتی دارد، اما نه زمینی. نه وطنی. نه محدود به مرزهای یک پرچم یا یک کشور.
رسالت او نجات نوع بشر است. مهاجرت به سیارات دیگر، نجات از فاجعه‌های پیش‌ِ رو، گریز از زمین پیش از آن‌که دیر شود.

او نیز قدرت دارد، اما این قدرت را نه برای ساختن یک ملت، که برای ساختن فردایی دیگر می‌خواهد. جهانی دیگر. این دو، در نقطه‌ای به هم رسیدند. جایی که منافع، یا شاید آرزوهای‌شان، برای لحظه‌ای هم‌جهت شد.

ماسک از ترامپ حمایت کرد. شاید به این امید که قدرت ترامپ، مسیرش را هموار کند. ترامپ، ماسک را بخشی از ماشین تمدن آمریکایی دید. عضوی که باید در مسیر او حرکت کند. اما اکنون، مسیرشان جدا شده است.

ترامپ فقط و فقط به آمریکا نگاه می‌کند. برای او، آن‌چه ارزش دارد، عظمت آمریکاست. او در تیم خود، فقط کسانی را می‌خواهد که این عظمت را بی‌چون‌وچرا به رسمیت بشناسند.

ماسک اما، دیگر به زمین هم بسنده نمی‌کند؛ چه رسد به آمریکا. رسالت او فرازمینی‌ست. و این، همان‌جاست که دو راه از هم جدا می‌شوند.

در تاریخ، انسان‌هایی بوده‌اند که در برابر وسوسه‌ی قدرت ایستاده‌اند. گاندی، ماندلا، کسانی که در لحظه‌ی قدرت، خود را فراموش نکردند. اما اینان استثنا بوده‌اند، نه قاعده.

قاعده، همان است که می‌بینیم: انسان، قدرت را به دست می‌آورد، و قدرت، چهره‌ی دیگری از او را به نمایش می‌گذارد.

و شاید، همه‌ی داستان ترامپ و ماسک، همین باشد: دو انسانی که هر یک قدرتی عظیم دارند، اما هرکدام رسالتی متفاوت. و قدرت، جایی برای دو رسالت متضاد باقی نمی‌گذارد.

/channel/MohammadHossein_Ghiasi
#ترامپ #ماسک #قدرت #رسالت #رسالت_متفاوت
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 امنیت‌های بر باد رفته!

✍️ سمیه توحیدلو

🔹 قتل دختر ۶ ساله به خاطر النگوها، قتل الهه ۲۴ ساله به خاطر گوشی موبایل گران قیمت و مقاومت در برابر دزدی، قتل دانشجو نزدیک خوابگاه به خاطر مقاومت در برابر دادن لپ‌تاپ و ...


🔻اینها همه نکات برجسته‌ایست که این روزها در پی حوادث شنیده می‌شوند. حوادثی که به اندازه‌ کافی دلخراشند و به واسطه رسانه وجدان اجتماعی مردم را نیز تا حد زیادی درگیر کرده‌اند.

🔺تورم بالا و بیکاری مشهود یا میزان اشتغال ناقص یا بیکاری پنهانِ پسِ آن، شاخصی را می‌سازد که به آن «شاخص فلاکت» می‌گوییم. علیرغم دستکاری‌های مختلف در اقلامی که با آنها سنجش تورم می‌کنند و علیرغم حذف جمعیت بیکار از جمعیت فعال اقتصادی، بازهم این دو شاخص و مجموع آن‌ها که به آن شاخص فلاکت می‌گوییم مدام در حال بالا رفتن است.

🔻جامعه‌ای که با فلاکت روبه‌روست، اعتماد اجتماعی‌اش فرو می‌ریزد. خشونت و انواع بزه در آن افزایش می‌یابد. دزدی‌های کوچک تبدیل به جرایم خشن و منجر به قتل می‌شود چرا که «از همه چیز گذشتن» و «رد کردن خطوط» نتیجه این فرایند است. هرچند که توجیه هیچ جرمی معنادار نیست؛ اما نباید فراموش کرد که تیغ تیز نقد را نباید صرفا به اجزای چنین جامعه‌ای نشان داد.

🔺«امنیت اجتماعی» از دیگر مواردیست که برای تحلیل این موضوعات بسیار قابل توجه است. در سرزمینی که تصویر دختران و زنانش را در خیابان به راحتی می‌گیرند، بازشناسی می‌کنند و مدام پیامک حجاب برایشان ارسال می‌شود؛ هر روز تصاویر آزاردهنده‌ای از دزدی و قتل و خفت‌گیری در بدترین صورت آن منتشر می‌شود و به نظر بدون توبیخ باقی می‌ماند. کمتر ممکن است مال دزدی به صاحبش باز گردد و تقریبا همگان چنین امیدی به پلیس ندارند. (مگر موارد خیلی در رسانه پیچیده که شاید باعث شود مجرمین دستگیر شوند.) در چنین جامعه‌ای است که شهروندان احساس امنیت ندارند. به نظر می‌رسد پلیس و دستگاه‌های امنیتی کار اصلی خود را انجام نمی‌دهند. بزرگترین منکر که سلب امنیت از فرزندان این سرزمین است در جریان است، اما دغدغه نهادهای آمر و ناهی سبک زیستن افراد است.

🔻بچه که بودیم، کوچه و خیابانی نبود که میزبان بچه‌هایی نباشد که در خیابان و کوچه بازی می‌کنند. روابط همسایگی با همین بازی‌ها شکل می‌گرفت. بچه‌ها از همان کودکی یاد می‌گرفتند خرید کنند. مسئولیت بپذیرند. صف‌های نانوایی پر بود از کودکان و نوجوانانی که با غرور بزرگسالانه‌ای نان‌آور خانه‌شان بودند. بچه که بودیم لازم نبود برای یکی دو کوچه بالاتر به مدرسه رفتن دست والدین را بگیریم و یا از سرویس مدرسه استفاده کنیم. هم خودمان می‌اموختیم و هم والدینمان به فضای جامعه آنقدر اطمینان داشتند که بتوانند بپذیرند فرزندشان تنها به مدرسه برود. کسی هم برای این امر طبیعی دیگری را توبیخ و تخطئه نمی‌کرد.

🔺اما حالا وقتی مدارس تعطیل می‌شود کمتر بچه‌ای خودش راهش را می‌گیرد که به خانه برگردد. کمتر بچه‌ای پول در دست، تجربه خرید از مغازه‌ها را می‌آموزد. بچه‌های ما مسئولیت نمی‌پذیرند و جامعه را نمی‌آموزند چرا که اعتماد از خیاباهای ما و امنیت از شهر ما رخت بربسته است. همه آن سربازان با مجاهدت مقدسشان که قرار بود امنیت این سرزمین را تامین کند، حتما با اندوه شاهد ناتوانی برقرارکنندگان امنیت داخلی این سرزمین‌اند.دیادمان نرود طبیعی نیست قتل کودکی به خاطر چند قطعه طلا، حتی اگر باور داریم که به دلیل ناامنی باید بیشتر مراقب بچه‌ها بود.

🔴یادمان نرود که طبیعی نیست دزدیده شدن گوشی و لپ‌تاپ و از اتفاق مقاومت در برابر دزدان طبیعت آدمیست. حواسمان باشد سویه انتقاد ما باید کجا برود.

🔴یادمان باشد که مراقبت ما از خود و فرزندانمان یک چیز است؛ انتظار از پلیس و دستگاه امنیتی یک چیز؛ انتظار از دستگاه قضا و بستن راه تکرار بر این اتفاقات و بازدارندگی احکام یک چیز؛ انتظار از حاکمیت و حکمران برای ایجاد ثبات و وضعیت اقتصادی یک چیز. همه اینها باید کنار هم بیایند تا بتوان این مسئله و معضل بزرگ این سرزمین را حل کرد.

@smtohidloo

#امنیت_زنان #امنیت_بر_باد_رفته #الهه_حسین‌نژاد

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷کورتکس مغزی و توسعه نیافتگی!

✍🏻احمد بستانی

به تازگی سخنان تاسف‌آوری از محسن رنانی شنیدم درباره مقایسه اندازه ضخامت کورتکس مغزی ایرانیان و اروپایی‌ها و تبیین توسعه‌نیافتگی ایرانیان براساس این معیار. به راستی برای من شگفتی‌آور بود که هنوز کسانی هستند که برمبنای تئوری‌های قرن نوزدهمی مساله توسعه را تبیین میکنند. سخنان رنانی شباهتی غریب دارد با آن چیزی که به نژادپرستی زیستی یا راسیسم بیولوژیک مشهور است، یعنی توضیح تکامل ذهنی و فرهنگی گروه‌های قومی و نژادی براساس ویژگی‌های زیستشناسانه مثل اندازه مغز و حجم جمجمه و مانند آن. راسیسم بیولوژیک حتی در بین دانشمندان نازی هم مخالفانی جدی داشت چون بر برداشتی سطحی و خطی از زیست‌شناسی تکاملی و انواع دیگری از شبه علم مبتنی بود. عجیب‌تر اینکه چنین سخنان مضحکی از دهان یک "متخصص" توسعه صادر می‌شود. هرکس دو واحد درسی درباره توسعه گذرانده باشد میداند توسعه‌نیافتگی اصلا بحثی مربوط به ویژگی‌های فردی نیست که بتوان با توسل به مثلا زیست‌شناسی، ژنتیک، علوم شناختی و روان‌شناسی آن را توضیح داد. مساله توسعه (که خود این مفهوم امروزه دچار تحول جدی شده است و رویکردهای خطی به آن تاحد زیادی مورد تردید جدی قرار گرفته‌اند) مبتنی یر مجموعه‌ای از فاکتورهای تاریخی، سیاسی، جغرافیایی، و بین‌المللی است که از قضا بخش مهمی از آنها ساختاری و ناظر به تحولات کلان‌اند و نه اراده‌ها و تصمیم‌گیریهای فردی شهروندان.
وانگهی، افکار و گفتمان‌های سیاسی براساس مفید و موثر بودنشان برای خیر جمعی اهمیت دارند نه لزوما انطباقشان بر حقیقت‌های علمی و انتزاعی. این درسی است که از فیلسوف سیاسی بزرگی چون هانا آرنت (و بسیاری اندیشمندان بزرگ دیگر) آموخته‌ایم. به بیان دیگر، حتی بر فرض اینکه "علمی" بودن یک گزاره را بپذیریم، باید پیوند و ارتباط آن با خیر جمعی و نقش آن را در ایجاد تحولی سازنده در حوزه سیاسی و اجتماعی بسنجیم و سپس آن را بر زبان جاری کنیم. براین اساس، باید از این دوست "متخصص" توسعه پرسید ایراد این سخنان چه فایده‌ای برای خیر عمومی دارد؟ آیا هدف از بیان چنین سخنان غیرسازنده ای تحقیر مردم ایران و منحرف ساختن اذهان عمومی از مسببان واقعی توسعه‌نیافتگی ایران نیست؟

@DrBostani
#توسعه #توسعه‌یافتگی #توسعه‌نیافتگی #کورتکس_مغزی #تبیین_توسعه‌نیافتگی
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷از مواضع سخت امروز تا فردای احتمالی توافق!

🔹رمزگشایی از پیام‌های دیپلماتیک پشت سخنان رهبری

✍🏻حمید آصفی

سخنان امروز رهبر جمهوری اسلامی در سالگرد چهاردهم خرداد، با آن لحن گزنده و واژگان تند نسبت به آمریکا و مشخصاً موضوع پرونده هسته‌ای، در نگاه نخست نشانه‌ای از تقابل حداکثری و انسداد در مسیر دیپلماتیک به نظر می‌رسد. اما اگر کمی فراتر از ظاهر کلمات و صداهای رسمی بنگریم و آن را در بستر سیاست خارجی جمهوری اسلامی و سنت‌های مذاکره‌گری‌اش رمزگشایی کنیم، ممکن است به تصویری پیچیده‌تر، چندلایه‌تر و حتی واقع‌گرایانه‌تر برسیم.
آن‌چه امروز شنیده شد، بازتولید همان گزاره‌های کلاسیک از زبان جمهوری اسلامی بود: «شما چه‌کاره‌اید که به ما بگویید غنی‌سازی داشته باشید یا نه؟» یا «سردمداران بی‌ادب و گستاخ آمریکا»؛ عباراتی که نه‌تنها تازگی ندارد، بلکه پیش از هر توافقی – چه در ۱۳۸۲، چه ۱۳۹۲، و حتی در مذاکرات ناقص ۱۴۰۱ – نیز شنیده شده است. این واژگان به نوعی نقش سپر ایدئولوژیک را بازی می‌کنند؛ صدای بلند و ستیزنده‌ای که غالباً هم‌زمان با زمزمه‌های پنهان و محتاط پشت پرده، به میدان می‌آید.
بسیاری از تحلیلگران گمان دارند که جمهوری اسلامی در آستانه گشایشی بزرگ در سیاست خارجی‌اش نیست و این مواضع را نشانه‌ای از پافشاری بر مقاومت می‌دانند. اما این نگاه، متغیرهای جاری در دیپلماسی منطقه‌ای، تحرکات قطر و عمان، پیام‌های متقاطع اروپا و آمریکا، و حتی الگوی رفتاری سال‌های گذشته ایران را نادیده می‌گیرد. حقیقت آن است که تهران، بارها با همین زبان به مذاکرات رفته؛ از «آمریکای شیطان بزرگ» در ۱۳۸۲ به توافق سعدآباد، تا «ام‌الفساد جهانی» در آستانه برجام. تکرار این واژگان، بیش از آن‌که مانعی باشد، گاهی نقش سپر روانی حاکمیت برای مشروعیت دادن به عقب‌نشینی‌های حساب‌شده است.
از منظر راهبردی، گره زدن مشروعیت مذاکره به موضع حقوقی در برابر زورگویی طرف غربی، شاید به ظاهر نوعی استحکام درونی نشان دهد، اما در واقع، شکلی از آماده‌سازی افکار عمومی داخلی برای احتمال نرمش نیز هست. تکرار این گزاره که "نظام بین‌الملل بر زور می‌چرخد" به وضوح، نوعی پذیرش ناگزیر قواعد بازی قدرت است. و همین‌جا، کانون اصلی تحلیل نهفته است: جمهوری اسلامی به تدریج پذیرفته که دیگر نمی‌توان با تکیه بر گفتمان «حق» صرف، از ساختارهای بین‌المللی امتیاز گرفت؛ بلکه ناگزیر است با زبان قدرت و بده‌بستان، به میز مذاکره بازگردد – ولو با فریادی در گلو.
این تغییر رویکرد – ولو به کندی و با لفاظی‌های ضدغربی هم‌زمان – در هماهنگی با تحولات صحنه بین‌الملل نیز قرار دارد. دولت جدید آمریکا، با وجود لفاظی‌های سخت‌گیرانه‌تر در برخی سطوح، عملاً مسیر غیررسمی مذاکره با ایران را گشوده است. اروپا، تحت فشار آشکار آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و همچنین در هراس از ورود ایران به مرحله غنی‌سازی غیرقابل بازگشت، خواستار توافقی ضربتی و حداقلی شده است. در این میان، هم تهران و هم واشنگتن، نه راه پیش دارند، نه تحمل یک بحران بزرگ دیگر در خاورمیانه را دارند. چنین بستری، هرچند مملو از بی‌اعتمادی، اما اتفاقاً محل تولد توافقات نیم‌بند و واقع‌گرایانه است.
سؤال اصلی اما این است: اگر تهران واقعاً قصد توافق ندارد، چرا هنوز دروازه‌های دیپلماسی را نبسته؟ چرا همچنان پاسخ‌های فنی به آژانس داده می‌شود؟ چرا مجاری عمانی و قطری فعال‌اند؟ چرا پیشنهادهایی از سوی طرف آمریکایی روی میز مانده است؟ چرا حتی در دل همین مواضع ستیزنده، هیچ دستور صریحی مبنی بر پایان مذاکرات یا قطع مسیر تعامل صادر نمی‌شود؟
پاسخ روشن است: در فرهنگ سیاسی تهران، مواضع علنی لزوماً بازتاب تصمیمات پنهان نیستند. حاکمیت می‌کوشد هم‌زمان دو مخاطب را مدیریت کند: یکی مردم و بدنه ایدئولوژیک داخلی که نیاز به اطمینان از ایستادگی دارد، و دیگری طرف‌های غربی که باید بفهمند ایران، آماده معامله است اما نه از موضع ضعف مطلق. در چنین شرایطی، سیاست دوگانه نه یک تناقض، بلکه یک راهبرد ناگزیر است: تقابل در سخن، تعامل در عمل.
از این رو، سخنان امروز را نباید پایان دیپلماسی دانست؛ بلکه می‌توان آن را نوعی صدای بلند در آستانه توافق دانست. حاکمیت نیاز دارد پیش از امضای هر سند یا حرکت نرم، اطمینان یابد که در جبهه داخلی متهم به سازش نمی‌شود. و اینجاست که تندترین حرف‌ها، اتفاقاً می‌توانند بخشی از آماده‌سازی روانی جامعه و نظام باشند برای آن‌چه در آینده نه‌چندان دور خواهد آمد: توافقی محدود، با گشایش موقت، برای جلوگیری از بحران بزرگ‌تر.
در جهان واقع‌گرای سیاست، هر نه‌ای، الزاماً نه نیست.

/channel/hamidasefichannel2

#بن‌بست_مذاکرات #مواضع_سخت #توافق_احتمالی

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

📚 معرفی کتاب

🔷 دایره‌های ترس!

🔹 چنگ زدن به مدرنیته در سطح زندگی مادی و در عین حال درآویختن به اندیشه‌ای گذشته‌مآبانه بیانگر نوعی روان‌گسیختگی بیمارگونه است

✍️ نصر حامد ابوزید

✅ دایره‌های ترس غمگینم کرد. نوجوان بودم که با شوقی که آن زمان بود و امروز نیست، ترجمه معنای متن ابوزید را خواندم و خوب به‌یاد دارم اشاره کوتاه او به مباحث مربوط به زنان در قرآن توجهم را جلب کرد و در خاطرم ماند. همان اندک نشان می‌داد ابوزید مانند بسیاری از مردان روشنفکران عرب و خلاف بسیاری از مردان روشنفکر ایرانی توجه خاصی به مسائل مربوط به زنان در اسلام دارد. درباره آن توجه و این بی‌توجهی حرف بسیار است؛ ولی همان خاطره باعث شد به محض اینکه از انتشار ترجمه دایره‌های ترس؛ زنان در گفتمان دینی (دوائر الخوف قراءه فی خطاب المرأه) خبردار شدم کار و زندگیم را ول کنم (چند هفته بود که مثل آهو در عسل کتاب‌های ارسطو گیر افتاده بودم) و بگردم کتاب را بیابم و بخوانم و ... و در نهایت خوانده و نخوانده رها کنم. این بی‌حوصلگی/کلافگی احتمالاً ارتباط اندکی به محتوای کتاب دارد (که شاید امروز به اندازه گذشته نو نباشد) و بیشتر مربوط است به محتوای احوالات امروزمان!

✅ مترجم در مقدمه می‌نویسد: «دایره‌های ترس از منظری تازه و با رویکرد و نگرشی جدید، نسبت مسائل زنان با متن مقدس را واکاوی، بازخوانی و بازفهمی می‌کند» و بیش از آنکه در جستجوی پاسخ نهایی باشد درپی طرح مسئله و زمینه‌سازی برای تأمل، تحرک و تشویق به یافتن پاسخ است.

✅ جذابترین بخش نوشته برای من مقدمه نویسنده بود با عنوان «تلخ‌کامی و مسئولیت» که در آن با اندوه به خاطره تکفیر و تبعید و اجبار به جدا شدن از همسرش اشاره کرده و تکرار می‌کند «من می‌اندیشم، پس مسلمانم». ابوزید در مقدمه از أجر و صواب اجتهاد در دین سخن می‌گوید که «جز توانایی علمی» هیچ پیش شرط دیگری ندارد و نتیجه بدهد یا نه مجتهد نزد خداوند مأجور است. (گرچه نزد خلق خدا چنین نیست).

✅ نویسنده بعد از مقدمه و دیباچه‌ای با عنوان «حوا میان دین و اسطوره»، که به داستان هبوط آدم و حوا و چگونگی اختلاط روایت قرآن با اسرائیلیات پرداخته، باقی کتاب را به تبیین درک و اندیشه خود درباره زن در گفتمان دین اسلام و نزد مسلمان اختصاص داده است. دایره‌های ترس دو بخش کلان و هفت فصل دارد: اول «زنان در گفتمان بحران» و دوم «قدرت و حقیقت: آرمان‌گرایی متون و بحران واقعیت»

✔️ بخش اول در سه فصل جداگانه به انسان‌شناسی زبان و خدشه‌دار شدن هویت؛ گفتمان نوزایش و گفتمان فرقه‌گرا و فقدان بُعد اجتماعی در گفتمان دینی پرداخته است.

✔️ بخش دوم بعد از پیش‌گفتار در چهار فصل ادامه یافته که اولی یادداشت مفصلی درباره حقوق بشر میان آرمان و واقعیت است و جنبه جنسیتی ندارد، فصل دوم مربوط به حقوق زنان در اسلام: مطالعه‌ای در تاریخ متون است؛ فصل سوم به افکار و آرای فاطمه مرنیسی در «دموکراسی و اسلام» پرداخته و ظاهرن عنوان کتاب نیز مدیون همین کتاب مرنیسی و تحلیل او از آن است. نهایتن فصل چهارم الگوی گفتمان دینی در تونس را بررسی کرده است.

✅ کتاب را که مرور کردم دوباره به مقدمه بازگشتم. به آنجا که ابوزید از ترس بازدارنده خودش سخن می‌گوید که اعتماد و اعتقادش به فایده نوشتن و انتشار را از او گرفته است ... اینکه داوری قضایی در باب مسائل فکری چه عمل جنایتکارانه‌ایست و اینکه چگونه هراس از خواندن آثارش، نه برای شنیدن استدلال یا وارد بحث شدن با او، که به نیت یافتن ارواح خبیثه در آنها، او را خسته، مأیوس و تلخ‌کام و درعین حال مسئول، تنها می‌گذارد ... همه این‌ها و بیشتر از اینها را در نگارش کتاب می‌بینید و من با خواندش حس کردم!

📖برای اطلاع بیشتر

دایره‌های ترس؛ زنان در گفتمان دینی، نصر حامد ابوزید، ترجمه ادریس امینی، نگاه معاصر، 1397.

🧷پ.ن: فرسته وبلاگی متعلق به همان سال ۹۷ که دوستی باعث یادآوری‌اش شد.

@neocritic

#کتاب #معرفی_کتاب #دایره‌های_ترس #زنان_در_گفتمان_دینی #ابوزید #نصر_حامد_ابوزید

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 "وحشی"؛ ترک‌هایی در آینه عدالت!

✍️ تایماز معدنی‌پور

سریال وحشی با الهام از یک ماجرای واقعی، تنها یک داستان جنایی نیست. تماشای آن مثل نگاه‌کردن به آینه‌ای ترک‌خورده است که هر ترک آن، انعکاسی از حقیقت، دروغ، قضاوت و وجدان ماست.

در دل این روایت، یک حادثه به ظاهر ساده -پریدن دو کودک از یک خودرو- موجب اتهام قتل برای مردی می‌شود که هیچ‌گاه اثبات نمی‌شود قاتل بوده یا نبوده است. تماشاگر تا پایان فصل اول، میان قضاوت و تردید معلق می‌ماند. این تعلیق، صرفاً تکنیکی برای کشاندن مخاطب نیست؛ بلکه یک نشان است:

نشانی از واقعیتی تلخ در جامعه امروز ما، جایی که حقیقت در هزارتوی رسانه، سیستم قضایی و افکار عمومی گم می‌شود.

نشانه‌شناسی شخصیت‌ها و فضا:

چهره سرد و ساکت و بهت‌زده متهم:
نشان از بی‌دفاعی انسان در برابر برچسب‌های اجتماعی

وکیل مدافعی که علیه موکلش شهادت می‌دهد:
نشان از شکاف بین حرفه‌گرایی و اخلاق فردی

فضای تیره دادگاه:

استعاره‌ای از عدالت گم‌شده در تاریکی

مهم‌ترین چرخش سریال جایی‌ست که وکیل، پس از تبرئه متهم، به این نتیجه می‌رسد که موکلش دروغ گفته.

حالا با پرسشی فلسفی روبه‌رو هستیم:
اگر حقیقت را بفهمیم، آیا باید علیه گذشته‌مان بایستیم؟ حتی اگر آن گذشته «قانونی» باشد؟

اینجا اخلاق کانتی وارد ماجرا می‌شود:

کانت باور داشت «راست‌گویی» یک وظیفه مطلق و جهانشمول است، حتی اگر به ضرر کسی تمام شود. در این چارچوب، کنش وکیل در سریال وحشی واجد ارزش اخلاقی‌ست. اما از زاویه‌ی حرفه‌ای و حتی انسانی، کار او می‌تواند خیانت تلقی شود.

سریال همچنین بازتابی از فضای اجتماعی معاصر ماست؛ جایی که بی‌اعتمادی به سیستم عدالت، قضاوت‌های عجولانه‌ی شبکه‌های اجتماعی، و بحران‌های روانی ناشی از فشار جامعه، زندگی فردی را ویران می‌کند.

"وحشی"، بیش از آنکه یک درام جنایی باشد، تابلویی است از درهم‌ریختگی ارزش‌ها، تضعیف عدالت، و نزاعی خاموش بین عقل، وجدان و قانون.

آیا ما آماده‌ایم حقیقت را ببینیم؟
یا ترجیح می‌دهیم پشت نقش‌های شغلی و تعهدات حرفه‌ای پنهان شویم؟


#وحشی #درام_جنایی #تحلیل_سریال #نشانه‌شناسی #جامعه‌شناسی #اخلاق_کانتی #عدالت #عدالت_قضایی #فضای_رسانه‌ای

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 یک حکم اعدام، یک ختم لاکچری؛ معجزه‌ی رفاقت با قدرت!

✍🏻 اکبراعلمی

اینجا، هوش و استعداد اگر هم اثری داشته باشد، حداکثر تو را به شغل دوم می‌رساند، نه طبقه دوم.
اما بعضی‌ها از «کمترین»، به «همه‌چیز» می‌رسند؛ نه با نبوغ و ایده، که با نسبت و رابطه؛ نه در میدان رقابت، که در سایه‌ی مناسبات قدرت.
آن‌ها محصول علم یا تولید نیستند؛ زاییده‌ی یک سیستم‌اند.

همان تفاوت‌های نامرئی اما معنادار، که حکم اعدام را به شراکت در دولت بدل می‌کند، و مراسم ترحیم را به رژه‌ی وفاداری:
از عضو دفتر رهبری تا رئیس فدراسیون کشتی،
از دستیار ویژه‌ی رئیس‌جمهور تا ستاره‌ی فوتبال.
وقتی علی انصاری ـ محصول پروژه‌های بانکی و ساختمانی جمهوری اسلامی ـ پدرش را از دست می‌دهد،

در صف تسلیت، از سیدعلی خمینی و وحید حقانیان تا علی پروین، سیدمحمود علوی، علیرضا دبیر، علی کفاشیان، سیدکاظم موسوی و ادیب یزدی(دبیر جامعه وعاظ تهران)، همه حضور دارند...
اینجا موفقیت، اغلب نه نتیجه‌ی «انتخاب تو»،
که نتیجه‌ی «انتخاب آن‌ها»ست؛
آنان که تصمیم می‌گیرند چه کسی قارون شود و چه کسی قربانی.

#فرهیختگان #ختم_لاکچری #معجزه_رفاقت_با_قدرت

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 «مختصات شخصیتی انسان» (۴)

✍️ دکتر احمد ایزدی‌طامه

۳ـ شخصیت انسان در حالت ایمنی زیاد و ناایمنی زیاد دچار مشکل می‌شود:

انسانها برای این که بتوانند فعالیت ها و نقش های مختلف خانوادگی، سیاسی، اجتماعی و شغلی خود را به شکل موثری انجام دهند، نیاز به امنیت دارند. امنیت از جمله نیازهای مهم انسان‌هاست و در صورتی که انسان‌ها در تامین این نیاز با مشکل روبرو شوند، کارکرد شخصیت و رفتار آنها دچار مشکل می‌شود.

متأسفانه آمارهای موجود نشان می دهد که جامعه ما در حوزه آسیب های روانی و اجتماعی مانند خودکشی، اعتیاد، مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی، روابط جنسی نامتعارف و پرخاشگری در وضعیت مناسبی قرار ندارد. این آسیب ها بیشتر در بین نوجوانان و و جوانان مشاهده می شود و یکی از دلایل آن را باید در احساس ناامنی گسترده آنها جستجو کرد.

شرایط اقتصادی نامطلوب، عدم اشتغال، عدم امکان ازدواج، نقص های موجود در خصوص آزادی بیان و نظایر آن، نیاز به امنیت روانی، اقتصادی و اجتماعی مردم را با مشکل روبه‌رو خواهد کرد و این شرایط مردم و به ویژه جوانان و نوجوانان را که به مقتضای شرایط سنی، بیشتر تحت تأثیر عواطف و احساسات هستند به سوی رفتارهای تخریبی سوق می دهد.

متأسفانه در خصوص علل و عوامل این وضعیت، مدیران کشور عادت دارند تا با شوت کردن توپ در زمین جنگ نرم دشمن، تاثیر مدیا، ماهواره و اینترنت، از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند. ضمن موثر و مهم دانستن این عوامل، اما نمی توان نقش شرایط روانی مردم و احساس ناایمنی موجود در جامعه را در ایجاد و افزایش چنین آسیب هایی نادیده گرفت.
انسانها در حالت احساس ناایمنی بالا، بسیار مستعد آسیب رساندن به «خود» و در حالت احساس ایمنی بالا، مستعد آسیب رساندن به «دیگران» هستند.

با این حال، امنیت مانند غذا است که کم آن موجب بیماری و زیاد آن موجب چاقی می شود. انسانها، زمانی که از ایمنی بسیار زیادی برخوردار می‌شوند، به صورت متوهمانه احساس قدرت و اعتماد به نفس کاذب می کنند و در نتیجه در انجام وظایف خود باز می مانند و استعدادها و ظرفیت های درونی خود را رشد نمی دهند.

یکی از اشکالات موجود در سبک والدینی در تربیت فرزندان در دهه‌های اخیر، تأمین بیش از حد ایمنی فرزندان توسط والدین بوده است. والدینی که با دو شیفت کار کردن تلاش می کنند تا به اصطلاح آب در دل فرزندان شان تکان نخورد و تمام خواسته ها و نیازهای آنها را تأمین کنند، دقت ندارند که این سبک تربیتی، موجب احساس ایمنی کاذب و بالا در فرزندان می شود و آنها را از استقلال که هدف غایی پرورش است، دور می سازد.

یکی از دلایل مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی موجود در کشور را نیز باید در حضور مدیران و آقازاده‌هایی در رأس امور دانست که به واسطه برخورداری از احساس ایمنی بالا، تصمیمیات فردی آنها عواقب سنگین اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به مردم تحمیل می کند و همزمان آنها خود را از پاسخگویی در برابر تبعات این تصمیمات بی‌نیاز می دانند.

انسانها، اعم از والدین، مدیران، سیاست‌مداران و کارگزاران زمانی عملکرد و رفتار مناسبی خواهند داشت که در حالتی بین ایمنی و ناایمنی قرار داشته باشند و به تعبیر آموزه های دینی بین خوف و رجاء زندگی کنند.

ادامه دارد.

@Hastiyadgirandeh

#شخصیت #شخصیت_انسان #ایمنی #ناایمنی #خوف #رجاء

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

⚫️ کامیون‌های مرگ‌بار و پهپادهای نابودگر!

🔷 بزرگترین حمله هوایی اوکراین علیه روسیه با کامیون و پهپاد صورت گرفت.

🔹 جزئیات عملیات پهپادی حیرت‌انگیز اوکراین در خاک روسیه را در تصویر پیوست ببینید:

#تار_عنکبوت #عملیات_تار_عنکبوت #کامیون‌های_مرگ‌بار #پهپادهای_نابودگر #بزرگترین_عملیات_هوایی_اوکراین

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 بزرگترین حمله اوکراین علیه روسیه!

🔹 دیلی تلگراف جزئیات این عملیات را روایت کرده است:

▪️در عملیات «تار عنکبوت»، نحوه انجام حمله، شیوه انتقال پهپادها، مکان هدف‌گیری و طراحی کلی عملیات چنان دقیق و پیچیده بود که بسیاری آن را یکی از بی‌سابقه‌ترین عملیات‌های جنگ اوکراین و روسیه می‌دانند. آنچه در ادامه می‌خوانید، روایتی جزئی و دقیق از این حمله خارق‌العاده است:

🔸نحوه انجام حمله:

۱. قاچاق پهپاد‌های کوچک به داخل خاک روسیه

این عملیات با انتقال مخفیانه پهپاد‌های کوچک با قابلیت هدایت از راه دور به داخل روسیه آغاز شد. این پهپاد‌ها توسط دستگاه امنیت داخلی اوکراین وارد خاک روسیه شدند. در ابتدا قرار بود پایگاه‌های مشخصی هدف قرار گیرند، اما با تغییر محل استقرار بمب‌افکن‌های روسی، طرح نیز تغییر کرد.

۲. مخفی‌سازی در کامیون‌های باری

این پهپاد‌ها در جعبه‌های ویژه‌ای جاسازی شدند که درون کامیون‌های باری نصب شده بود. سقف این کامیون‌ها با کنترل از راه دور باز می‌شد و پهپاد‌ها یکی‌یکی از داخل آن خارج می‌شدند.

۳. بی‌خبری رانندگان از محموله

طبق گزارش‌ها، رانندگان از آنچه حمل می‌کردند اطلاع نداشتند. یکی از آنها در نزدیکی پایگاه هوایی اولنیا، پس از مشاهده پرتاب پشت سر هم پهپاد‌ها از پشت کامیونش، با ترس شروع به دویدن کرد. او بعد‌ها به پلیس گفت که صرفاً مأمور رساندن کامیون به نزدیکی شهر اولنگورسک بوده است.

۴. هدایت و پرتاب پهپاد‌ها از راه دور

پس از رسیدن کامیون‌ها به موقعیت، سقف آنها با کنترل از راه دور باز می‌شد و پهپادها، که همگی انفجاری و مجهز به دوربین بودند، به‌سوی اهداف پرتاب می‌شدند. برخی از این پهپاد‌ها به فناوری یادگیری ماشینی مجهز بودند که به آنها کمک می‌کرد نقاط حساس هر بمب‌افکن را شناسایی و هدف قرار دهند.

۵. مکان دقیق پرتاب‌ها

▫️حداقل در دو نقطه در خاک روسیه این پرتاب‌ها انجام شد:

- در نزدیکی پایگاه هوایی اولنیا در شمال روسیه (منطقه مورمانسک)

همچنین حملاتی به پایگاه‌های بلایا، ایوانوو و ریازان انجام شد که صد‌ها تا هزاران کیلومتر با مرز اوکراین فاصله داشتند.

🔸 پایگاه‌های هوایی هدف قرار گرفته:

۱. اولنیا – منطقه مورمانسک

روسیه بمب‌افکن‌های خود را به این منطقه دوردست منتقل کرده بود تا از برد حملات اوکراین خارج باشد، اما کی‌یف آنها را در همان مکان غافلگیر کرد.

۲. بلایا – منطقه ایرکوتسک در شرق سیبری

این پایگاه یکی از مراکز راهبردی روسیه برای عملیات‌های هوایی بلندبرد است.

۳. ایوانوو – شرق مسکو

محل استقرار تعدادی از بمب‌افکن‌های دوربرد ارتش روسیه.

۴. ریازان – پایگاه دیگیلیوو

این پایگاه علاوه بر کارکرد عملیاتی، یکی از مراکز مهم آموزشی نیروی هوایی روسیه نیز محسوب می‌شود.

۵. ساورومورسک – نزدیکی مورمانسک

مقر فرماندهی ناوگان شمالی روسیه و یکی از حساس‌ترین پایگاه‌های دریایی این کشور.

🔸هواپیما‌های مورد هدف:

خرس روسی (Tu-۹۵): بمب‌افکن راهبردی با قابلیت حمل بمب‌های اتمی و مرگبارترین تسلیحات غیرهسته‌ای روسیه.

بلک‌جک (Tu-۱۶۰): بزرگ‌ترین هواپیمای جنگی در جهان.

بک‌فایر (Tu-۲۲M۳): بمب‌افکن تهاجمی و پرسرعت.

مین‌استی (A-۵۰): مرکز فرماندهی پرنده و هواپیمای رادار هشدار زودهنگام، با ارزشی بیش از ۲۳۰ میلیون پوند.

این عملیات با برنامه‌ریزی دقیق و در بازه‌ای ۱۸ ماهه طراحی شد. در حالی‌که روسیه شدیدترین بمباران‌ها را علیه شهر‌های اوکراین انجام می‌داد و مذاکرات صلح در استانبول ادامه داشت، اوکراین با این عملیات، پاسخی حساب‌شده و نمایشی از قدرت راهبردی خود به نمایش گذاشت.

#تار_عنکبوت #عملیات_تار_عنکبوت #بزرگترین_عملیات_هوایی_اوکراین

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 تار عنکبوت در یونجەی مرطوب!

✍️ صلاح‌الدین خدیو

حملەی پهپادی اوکراین در عمق خاک روسیه و آسیب زدن به نیروی هوایی آن نقطه عطفی در جنگ سه سالەی دو کشور است. انهدام هواپیماهای فوق استراتژیکی که قابلیت حمل موشک های دوربرد را دارند در عملیات تار عنکبوت ضربەای کاری بە توان تهاجمی روسیه محسوب می شود. همزمان قابلیت های دفاع هوایی و تمهیدات پدافندی مسکو را به طرزی دردناک زیر سوال می برد.

فراتر از آن موفقیت عظیم اطلاعاتی اوکراین در قاچاق پهپادها از طریق کانتینر به نقاط دوردست روسیه، ضربه ای ویرانگر به موقعیت شخصی ولادیمیر پوتین و اسطورەی است که از وی به نام مرد امنیت ساختەاند. برای ارزیابی تبعات سیاسی و نظامی این عملیات هنوز زود است، اما قدر مسلم موقعیت اوکراین را در گفتگوهای صلح آتی بهبود می بخشد و دولت های غربی را برای ادامەی کمک به آن ترغیب می کند. اگر دولت اوکراین بتواند با این درجه از دقت، به اهدافی در فاصلەی دو هزار کیلومتری حمله کند، چرا نخواهد این موفقیت را با زدن اهداف حساس و نمادین در قلب مسکو و مراکز مهم تکرار نماید؟ خاصه اینکه حامیان غربی محدودیت های گذشته در زمینەی سلاح های اهدایی را بردارند. آیا این به معنی سخت تر شدن وضع برای پوتین و مواضع سازش ناپذیر کنونی اش نیست؟

شکست سازمان های اطلاعاتی روس در پیش‌بینی، کشف و پیش‌گیری از این حملەی بزرگ مقیاس فاجعه ای تمام عیار است. این مساله به اندازەی اشتباهات و ضعف دومین ارتش بزرگ جهان در میدان نبرد اهمیت دارد. مقصر اصلی این کوررنگی در درجەی اول نظام سیاسی شخصی شده و غیردمکراتیک روسیه است. جایی که ترفیع و ترقی بر مبنای وفاداری های شخصی صورت می گیرد و فساد گسترده و عضویت و وابستگی در شبکه های مالی و سیاسی در هم تنیده، فضایی برای شایستگی و رقابت سالم بر جای نمی گذارد.

پیش بینی پاسخ روسیه به حملەی دیشب دشوار نیست و انتقامی سخت در انتظار کییف است. اما معلوم نیست نظام روسیه با مقصران داخلی چگونه رفتار می کند.

در ژانویەی 1939 در دوران تصفیه های استالینی، خروشچف جانشین بعدی استالین، مسئول اوکراین شد. ورود وی همزمان بود با بروز بیماری ناشناخته میان اسب های غرب اوکراین و گله گله مردن آنها. هنگامی که خروشچف به بررسی موضوع می پردازد می بیند که مقامات محلی با دستگیری تعدادی دامپزشک و کارشناس آنها را متهم کرده اند که به عنوان ستون پنجم آلمان ها، اسب ها را زهرخورد کرده اند. اهمیت ترابری اسب در آن زمان برای ارتش سرخ که در بیم حملەی رایش بە سر می برد، معادل تانک و زره‌پوش و حتی هواپیما بود.

خروشچف به داستان مشکوک می شود. متهمان را احضار و دوباره بازجویی می کند. سپس دو کمیسیون موازی برای بررسی دوباره پدید می آورد. هر دو کمیسیون به یک نتیجه می رسند: قارچی سمی که در یونجەی تر می روید، عامل کشتار جمعی اسب هاست.

گزارش به استالین می رسد و با دستور خشک کردن مزارع یونجه مشکل حل می شود. اما مشکل متهمان باقی می ماند که با وجود کشف علت اصلی و تصمیم نظام برای آزادی آنها، اعترافات اجباری را تکرار و حاضر به عدول از تلقینات بازجویان پلیس مخفی نبودند!

اگر در دیکتاتوری استالین هنوز چند تا آدم اصلاح طلب و پیگیر حقیقت وجود داشت، احتمالا دست دم و دستگاه الیگارشیک و رفاقتی پوتین حتی از رژیم وحشت "دایی یوسف" هم خالی‌تر است!

@sharname1

#تار_عنکبوت #عملیات_تار_عنکبوت #عملیات_حیرت‌انگیز_اوکراین

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷عملیات تار عنکبوت اوکراین!

✍🏻یدالله کریمی‌پور

امروز ۱۱ خرداد ۱۴۰۴ (۱ ژوئن ۲۰۲۵) اوکراین در عملیات تار عنکبوت با پهپاد به چندین پایگاه در عمق خاک روسیه حمله کرد و بنا بر گزارش کیف، ده‌ها فروند هواپیمای استراتژیک روسیه منهدم شد. عملیات تار عنکبوت تا همین جای کار سنگین‌ترین و جسورانه‌ترین عملیات تهاجمی اوکراین به عمق خاک روسیه بوده است.

۱- گستره جغرافیایی
بر پایه گزارش کیف، جغرافیای این عملیات گسترده بوده است:
الف- پایگاه هوایی اولنیا  واقع در منطقه مورمانسک در شمالگان و نزدیک مرز فنلاند. اولنیا محل استقرار بمب‌افکن‌های توپولف Tu-95 و Tu-22M3 با توانمندی حمل کلاهک‌های هسته‌ای است؛
ب- پایگاه دیاگیلوو در منطقه ریزان حدود ۲۰۰ کیلومتری جنوب خاوری مسکو. دیاگیلوو نیز آشیانه‌های بمب‌افکن‌های دور برد را در خود جای داده است؛
پ- پایگاه هوایی بلایا در منطقه ایرکوتسک در سیبری با فاصله بیش از ۴۰۰۰ کیلومتر دور از مرز اوکراین؛
ت- پایگاه هوایی ایوانوو در منطقه ایوانوو واقع در شمال خاوری مسکو.
بر پایه گزارش منابع اوکراینی طراحی این عملیات فوق سری ۱۸ ماه به درازا کشیده و زیر نظر مستقیم زلنسکی بوده است. در این عملیات از پهپادهای FPV, استفاده شده و به صورت مخفیانه به درون خاک روسیه منتقل شده است.
بر پایه ادعای اکراینی‌ها، ۴۰ تا ۴۱ فروند هواپیمای توپولف Tu-95، توپولف Tu-22M3، و هواپیمای هشدار زود هنگام و کنترل هوابرد برییف A-59 (مین استریم) منهدم‌ شده اند.

۲- پیامدهای احتمالی
این حمله چند پیامد شگفت در پی خواهد داشت:
الف- کاهش توان تهاجمی روسیه، به ویژه کاهش توانایی روسیه در انجام‌ حملات موشکی دوربرد به زیرساخت‌های اوکراین؛
ب- آسیب‌پذیری دفاع هوایی روسیه؛ بر پایه منطق دفاعی، ده‌ها پرسش در باره کارآمدی سیستم‌های پدافند هوایی روسیه، به ویژه در مناطق دور افتاده مطرح خواهد شد؛
پ- افزایش روحیه اوکراین؛
ت- تشدید تنش‌ها و واکنش روسیه؛ خطر استفاده روسیه از تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی و یا استفاده از بمبهای کثیف؛
ث- تاثیر بر مذاکرات احتمالی.

به هر روی به اغلب احتمال. برخلاف اوکراین،  فدراتیو روسیه در پی کم‌ اهمیت جلوه دادن‌ عملیات تار عنکبوت خواهد بود. به زودی پیامدهای این عملیات روشن‌تر خواهد شد.

@karimipour_k

#عملیات_تار_عنکبوت #عملیات_حیرت‌انگیز_اوکراین

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 پیامدهای شرایط جنگی!

🔹 استمرار سایه تهدید جنگ بر کشور چه پیامدهایی برای جامعه ایران دارد؟!

#جنگ #سایه_جنگ

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 کره شمالی؛ نماد آرزوهای دست نیافتنی نظام‌های سیاسی اقتدارگرا !

🔹 موفقیت فوق‌العاده کره شمالی در کنترل اقتدارگریانه شهروندان از طریق فناوری گوشی همراه که امروزه شهره جهان شده است.

🔸 بی‌بی‌سی موفق شده به یک گوشی هوشمند قاچاق‌شده از کره شمالی دست پیدا کند. این گوشی نمایانگر شیوه‌های بسیار دقیق و پنهانی حکومت برای کنترل شهروندان از طریق فناوری است.

📱 ویژگی‌های نظارتی گوشی هوشمند:


1. عکس‌برداری خودکار از صفحه‌نمایش:

هر ۵ دقیقه یک‌بار، گوشی به‌طور مخفیانه از صفحه‌نمایش عکس می‌گیرد تا فعالیت‌های کاربر را ثبت کند.

2. ویرایش خودکار اصطلاحات:

وقتی کاربر عباراتی خاص (مانند اسامی خارجی یا سیاسی) را تایپ می‌کند، گوشی آن‌ها را به شکل مورد تأیید دولت تغییر می‌دهد.

3. غیرممکن بودن نصب اپ‌های خارجی:

گوشی فقط اجازه استفاده از اپ‌هایی را می‌دهد که توسط دولت تأیید شده‌اند. نصب اپ‌های خارجی و غیررسمی امکان‌پذیر نیست.

4. نظارت مرکزی:

تمام داده‌ها به یک مرکز کنترل فرستاده می‌شود و بررسی می‌شود که کاربر به محتوای غیرمجاز دسترسی نداشته باشد.

https://www.bbc.com/news/videos/cewd82p09l0o

#کره_شمالی #نماد_نظام‌های_سیاسی_اقتدارگرا #کنترل_اقتدارگریانه_شهروندان #فناوری_گوشی_همراه #گوشی_هوشمند_کنترل_شهروندان

@akhalaji

Читать полностью…
Subscribe to a channel