MA International relations Visiting Lecturer of Political Science Instagram.com/diplomacy_cha بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
"تا بین المللی نشویم؛ نمی توانیم #سیستم در ایران ایجاد کنیم"
دکتر محمود سریع القلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی، در نخستین همایش مدیران آینده صنعت برق
✅واژه ها خیلی مهم است؛ وقتی می خواهیم از عربستان انتقاد کنیم، می گویم آن وزیر نادان بی تجربه سعودی! می دانید چه تاثیراتی دارد؟
✅🔦اگر می خواهید ملتی را خوب بشناسید؛ ببینید اختلاف را چگونه حل می کنند. انسان با هرکسی اختلاف دارد باید آن را غیرشخصی و حقوقی حل کند.
🔦چرا عملکرد اوباما نسبت به قبل و بعد متفاوت بود؟ به دلیل اینکه با همه چیز #حقوقی برخورد می کرد. در برجام نیز جاهایی که به نفع آنهاست مبهم است و جاهایی که به ضرر ماست؛ دقیق نوشته شده است.
امروز برای جذب نیرو به دانشگاه و معدل و استاد نمی پردازند؛ بلکه در آزمون توانایی کار با دیگران را می سنجند.
🔦✅🔦در مرداد ۶۶ که تازه فارغ التحصیل و به کشور بازگشتم؛ ساعت ۹برای جذب در وزارت علوم جلسه داشتم، از ۸:۴۵ دقیقه آنجا بودم ساعت ۱۱ جلسه شروع شد و گفتند در ایران باید دیر به جلسه آیید. اگر زود بیایید باید مدام بلند شوید و بنشینید اما اگر دیر بیایید همه به پایتان بلند می شوند! این را می شود به بسیاری از رفتارهای سازمانی، مدنی و اجتماعی ما تعمیم داد.
سریع القلم با اشاره به همایش های فساد مالی در ایران گفت: این راه برخورد با فساد مالی نیست. اروپاییان همه را تبدیل به ساختار و نرم افزار کردند و اجازه بروز فساد مالی را نمی دهند.
در اروپا به وزرا بادیگارد نمیدهند، با همان دوچرخه خود وزیر باید بیاید و برود و به همین دلیل پایان دولتی امتیاز خاصی نیست و به همین دلیل بسیاری بخش خصوصی را ترجیح می دهند.
تا زمانی که #بین_المللی نشویم؛ نمی توانیم سیستم در ایران ایجاد کنیم. اگر ایران ایر بین المللی بود، نمی گفت ۱۲ ساعت تاخیر عادی است. اگر بین المللی بودیم، یک نفر #نوزده_شغل هم زمان نداشت. اگر بین المللی شویم، در نحوه حرف زدن بسیار دقت می کنیم. یک دلیل عمده که نتوانستیم سیستم در ایران ایجاد کنیم، این است که بین المللی نیستیم.
🔦اکنون بیشتر شرکت های دنیا و دستاوردهای کشورها مطرح هستند تا روسای جمهور. ما جهان را سیاسی می بینیم؛ درحالیکه جهان به میزانی که ما گمان می کنیم #سیاسی نیست.
اپل در سال ۲۰۱۶ ، ۴۵ میلیارد دلار درآمد خالص وابسته است. کشوری مانند چین ۴۰ سال پیش از gdpجهانی ۲ درصد سهم داشت و امروز حدود ۲۰ درصد، درحالیکه سهم آمریکا کاهش یافته است.
کشورهای صنعتی در گذشته ۴۲ درصد و امروز ۶۰ درصد از gdp سهم دارند.
یک مدیر باید بتواند تمام اطلاعات و اندیشه ها را از صحنه بین المللی جمع کند تا به تصمیم گیری معقول برسد./ کانال انرژی امروز
t.me/bestdiplomacy
برگی از کتاب تمرین #مدارا
-پرسیدن ریشهی تفکر انتقادی است. ریشهی دانستن، خرد است، و پرسیدن کاربرد آزادانهی خرد است. زمانی کانت گفته بود: «جرأت کن بدانی». جرأت داشته باش که خرد خود را بهکارگیری. یعنی نهادینه شدن پرسش نتیجهی ترکیب آزادی و خرد است. «چرا کردن» تبلور خرد در آزادی است. برای استقرار این رفتار، چیزهایی لازم بوده است که ما نداشته ایم. فرهنگی لازم بوده است که ما نداشته ایم. ما این گرایش و برداشت را نداشته ایم که آزادی یعنی از خرد خود در همه چیز آشکارا استفاده کردن. حتا در کاربرد و کارآیی خود خرد. یعنی در نقد همه چیز از جمله خود خرد.
«پرسش» در این مفهوم اجتماعی و فرهنگی، خاصیت و کارکرد عصر مدرن و جامعهی مدنی است. در نتیجه در تقابل است با دنیای بسته و صرفا حرفشنو سنت استبدادی.
-فرهنگ گذشتهی ما بهانههای بسیار داشته است برای دور ماندن از بسیاری پرسشها. بسیاری از پرسشها به ویژه در عرصهی اجتماعی، برای ما حکم «تابو» داشته است. حکم گذشتن از خط قرمز را داشته است. در ابعاد مختلف فلسفی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، اعتقادی، اخلاقی، ادبی و غیره، حق پرسش را پیشاپیش از خود سلب کرده بوده ایم. به همین سبب هم نوعی «بی چرایی» و «تسلیم قضا و قدری» به رفتار نهادی ما بدل شده است. حتا حافظ ما هم که پر از چراست از برخی بابتها بی چراست. به همین سبب هم بین تردید و ایقان، و پرهیز و بیان مانده است.
بی چرایی در جامعهی ما به نوعی تقدیر اجتماعی تعبیر شده است، که در هر حال واقعیت داشته است. و پذیرفته هم شده است که چنان باشد. بدین سبب هم فرهنگ ما باب «نقد» خود را نگشوده است. حتی در دوران اخیر هم، ما به دلایل و بهانههای گوناگون از نقد خود سر باز میزده ایم و پرهیز میکرده ایم و پرهیز میکنیم. مثلا بسیاری از گروههای سیاسی در این چندین دهه، عملا باب انتقاد از خود را مسدود میکرده اند. بدین بهانه که مبادا مخالفان سوء استفاده کنند. یا بسیاری از هواداران یک نویسنده یا دوستداران یک شاعر، انتقاد از او را عملا مجاز نمیدانسته اند. به همین سبب هم جامعه ی ما به «تجلیل انتقادی» از بزرگان خود عادت نکرده است. فکر میکرده ایم که اگر اختلاف نظری را دربارهی کسی یا اثری که برتریاش را پذیرفته ایم مطرح کنیم، از شأن و اعتبار و اهمیت او کاسته ایم. چون نقد متن را با نقد شخص اشتباه یا یکی میگرفته ایم.
-نیاز جامعهی ما به نقد همه جانبهی فرهنگی، نخستین مسئلهی مبرم ماست. و همین امر است که خوشایند سنت نیست. سنت به یک اعتبار، مجموعهی رفتارها و گفتارها و پندارهای نهادی شده است. حرفشنوی و نپرسیدن یکی از وجوه پابرجای سنت است.
اجداد و بزرگان ما به گونه ای زیسته اند. دستاوردهایی هم داشته اند. فرهنگشان محدودیتها و مقدوراتی داشته است. اما امروز ما نه میتوانیم مثل آنها زندگی کنیم، و نه توقع بیجا داریم که چرا آنها مثل امروز ما نزیسته اند. پس اگر به نقد فرهنگمان میپردازیم از یکطرف بنا به اقتضا و ایجاب امروزمان است، و از طرف دیگر به سبب سلطهای است که گذشته بر اکنونمان دارد. این سلطه را در بسیاری از امور اجتماعی و فرهنگی و غیره حتی هنوز در ادبیات امروز هم از بابتهایی میتوان دریافت.
میشل فوکو در تحقیقاتش نتیجه گرفته است که نقد این نیست که بگوییم وضع به طوری که هست درست نیست. بلکه نقد این است که تذکر دهیم شیوهها و کارهایی که مورد قبول ماست، بر چه چیزهایی پی ریزی شده است که بی چون و چرا مسلم گرفته میشود. بر اساس چه طرز فکرهای مأنوس و عادت شده و به محک نقد نخوردهای بنا شده که هیچکس در آنها شک و شبهه نمیکند.
نقد فرهنگ درست در این معنا مفهوم میشود که پایهی مفروضات مورد پرسش قرار گیرد. باز به قول فوکو فکر به چشم نمیآید و پنهان است. ولی آنچه باعث رفتار روزانهی ماست چیزی جز فکر نیست. حتی در احمقانهترین رسوم و ابلهانهترین نهادها و بیسروصداترین عادات هم همیشه فکر وجود دارد.
زنده یاد محمد مختاری | تمرین مدارا | فرهنگِ بیچرا
http://t.me/bestdiplomacy
✅✅✅ پس از روحانی
✍دکتر #سعيد_حجاريان
نظریه پرداز سیاسی
بخش پایانی
در اين دو دهه با چند رخداد مواجه شدهايم؛ تيرماه ١٣٧٨، خردادماه ١٣٨٨ و ديماه ١٣٩٦. رخداد نخست، ايده مشخص و سازمان مركزي داشت و دانشجويان مطالبه خود را به صورت سياسي، هدفمند و بدون خشونت پي گرفتند و دولت نيز خواستهشان را سركوب كرد. در رخداد دوم مردم ذيل راهپيمايي سكوت، راي خود، يعني خواسته سياسيشان را مطالبه كردند و زماني شعارها فراتر رفت كه با معترضان برخوردهاي قهري صورت گرفت. اما رخداد سوم جامع بود و يكباره شعله گرفت و شعارهاي معترضان حول تماميت نظام ميگشت.
با بررسي اين سه رخداد و نحوه مواجهه حاكميت، ميتوان از تغيير و شايد تعديل واكنشها در سال ٩٦ سخن گفت. سال ٧٨ دانشجويان معترض مورد ضرب و شتم قرار گرفتند كه علاوه بر مجموعه خسارتها و آسيبها، افرادي كور و مجروح و كشته شدند.
سال ٨٨ به سوي مردم معترض تيراندازي شد و... اما در سال ٩٦ نيروي پيشين، در مقايسه با عملكرد گذشتهاش، ضعيف ظاهر شد به اين معنا كه هر چه اعتراضات تندتر شد، سركوب كمتر شد. لنين در تشريح وضعيت انقلابي معطوف به سقوط حكومتها از شرايطي سخن ميگويد كه «پايينيها نخواهند و بالاييها نتوانند» يعني زماني كه همزمان دو بحران مشروعيت و هژموني پديد آيد. او به گفته خود تكملهاي ميزند و ميگويد بايد آلترناتيوي هم موجود باشد. وضعيت كنوني آن است كه بالاييها ميتوانند، بعضي پايينيها نميخواهند و آلترناتيوي هم موجود نيست؛ يعني دو ضلع از سه ضلع مثلث لنين وجود ندارد.
با اين تعريف لنين به سه رخداد پيشين بازگرديم؛ سال ٧٨ معترضان از نظام عبور نكردند، خودسرها و لباسشخصيها و نوپو آمدند و زدند. يعني بالايي (با اتكا به نيروي غيررسمي) توانست؛ در آن سال آلترناتيو هم موضوعيت نداشت. سال ٨٨، پايين به ساختار پايبند بود، ولي حاكميت (با ترديد) با همه توان خود به صحنه آمد هر چند در نهايت از عدهاي به دليل وقايع كهريزك و... دلجويي شد.
اين نوبت نيز بالايي توانست و آلترناتيو موضوعيت نداشت چنانكه مهندس موسوي گفت من همراه مردم هستم و نه رهبر آنها. سال ٩٦، پايين (البته بخشي از آنها) از حكومت عبور كردند، اما بالاييها با وجود وسعت كار و قوت نيروي نظامي در شهرستان با تمام قوا به ماجرا ورود نكردند؛ اينبار بالايي (با ترديد) نخواست و آلترناتيوي هم موجود نبود و در انتها شرايط به وضع طبيعي خود بازگشت.
دستاورد اعتراضات اخير، تعليق شعار «عبور از روحاني» نزد جناح راست بود. چرا كه آنها بهصورت غريزي نتيجه گرفتند، بديلي در مقابل روحاني ندارند و بايد به هر روش او را حفظ كنند چون دريافتند با معادلهاي چند مجهولي مواجهند. جناح راست شاهد بود كه در برخورد با اين اعتراضات چهار عمل اصلي به كار گرفته شد؛ بعضي را جمع (بازداشت)، بعضي را ضرب (كتك)، بعضي را تفريق (تفرقه انداختن) و بعضي ديگر را تقسيم (تفكيك معترضان به معيشتيهاي بر حق و سياسيهاي ناحق) كردند اما بنياد اعتراضات همچنان پابرجا ماند.
*منبع:روزنامه اعتماد
#سیاسیون_ایران
T.me/bestdiplomacy
یشنهادهای گروه بحران برای حفاظت از برجام
اروپایی ها باید از توافق هسته ای دفاع کنند
برجام علی رغم تخاصم های ترامپ از دیگر توافق هایی که او از آن بیرون آمده بیشتر عمر کرده و این گواهی است بر کارآمدی و احتمالا قدرت این توافق.
هراس اینکه پرزیدنت ترامپ شاید سر حرف اش بماند و از توافق خارج شود احتمالا به بازیگران اروپایی و اعضای کنگره ایالات متحده انگیزه می بخشد تا بدون به خطر انداختن برجام، حرارت ترامپ را فرونشانند. چندین تن از نمایندگان کنگره ایالات متحده از دو حزب جمهوری خواه و دموکرات همین حالا پیش نویس لایحه ای را مطرح کرده اند که نیمی از مطالبات کاخ سفید را برآورده سازد. فرانسه، آلمان، بریتانیا و اتحادیه اروپا نیز به نوبه خود این بحث را مطرح کرده اند که چطور نگرانی های عمیق تر خود نسبت به برنامه موشکی و فعالیت های منطقی ایران را به این کشور منتقل کنند، از جمله این مساله را مدنظر قرار داده اند که پس از پایان دوره برخی از محدودیت ها چه کاری انجام دهند و واکنش خود به تصویب لایحه فوق الذکر ایالات متحده را سبک و سنگین می کنند.
اینکه ضرب الاجل شدید 12 ژانویه ترامپ چه تاثیری بر محاسبات اروپایی ها دارد و اینکه لحن سرسختانه وی تا چه اندازه جا برای سازش می گذارد هنوز نامشخص است.
اگر دولت ترامپ مصمم است که برجام را از بین ببرد، بهتر است این کار به دست خودش انجام شود و بهتر است اروپایی ها پس از آن تصمیم بگیرند که برای نجات اش چه کاری انجام دهند.
کلید ماجرا در این است که مزایای اقتصادی و دیپلماتیک چشم گیری برای ایران تضمین شود تا تهران بر سر تعهدات خود باقی بماند، هرچند که این مزایا بدون شک از واقعیت کاملی که قرار بود توسط برجام رخ دهد دور خواهد بود. برای وقوع این کار لازم است که :
یک: اروپا دست از حمایت لفظی بردارد و مطمئن باشد در صورت وضع تحریم های ثانویه ناعادلانه توسط ایالات متحده بتواند با تجارت با ایران بقای برجام را تامین کند. بر اساس تحقیق ویژه گروه بحران از 60 مدیر ارشد در شرکت های چند ملیتی، آنها فعالانه به دنبال فرصت های تجاری در ایران هستند. این امر زمانی محقق می شود که ایران به تعهدات خود به برجام پایبند بماند و کشورهای اروپایی اقدام پیشگیرانه برای احیای "مقررات انسداد" را انجام دهند تا کمپانی های خود را از تحریم های خارج از قلمرو مصون بدارند. اروپا تا اینجای کار محتاط بوده است تا قدمی بر ندارد که جنگ تجاری با ایالات متحده رقم بخورد، اما اینک ممکن است به این فکر بیفتد که امنیت خودش در خطر است. اروپا همچنین می بایست به توافقاتی بر سر طرح های دوجانبه برای سرمایه گذاری در ایران و همچنین به شراکت بلندمدت انرژی با ایران دست یابد و همزمان وارد تعامل دیپلماتیک با ایران بر سر سیاست های منطقه ای و حقوق بشر شود.
دوم: ایران نیز به نوبه خود باید قدم هایی بردارد. این کشور می بایست استانداردهای بانکداری را بهبود ببخشد و فضای تجاری کارآمدتر و کمتر فاسدی مهیا کند، این تنها کار لازم برای جلب واقعی سرمایه ها و فن آوری خارجی نیست. تهران برای جلب اعتماد اروپا به خود می بایست همکاری با سازمان پیمان منع جامع آزمایش هسته ای را گسترش دهد، کنوانسیون بین المللی مقابله با گسترش موشک بالستیک متعلق به سال 2002 را امضا کند و شهروندان دوتابعیتی که در ایران بازداشت شده و اتهامات بحث برانگیز دارند را آزاد کند.
سوم: کنگره ایالات متحده می بایست از هشدار در خصوص بندهای برجام با سیاست تهدید به بازگرداندن تحریم حتی با وجود پایبندی ایران به توافق دست بردارد. لایحه کنگره شاید یک بحران فوری را خنثی کند اما یک توافق به شدت ظریف و متوازن چند ملیتی را نقض می کند و اعتبار ایالات متحده به عنوان مذاکره کننده ای قابل اعتماد را زیر سوال می برد. کنگره می بایست از اختیارات رئیس جمهور در موضوع برجام بکاهد، مقررات بازگشت تحریم ها در صورت نقض برجام از سوی ایران را قوی تر کند و منطق خود مبنی بر اینکه توافقی تکمیلی لازم است را ابراز کند اما نباید در از بین بردن توافقی که کارآمد است مشارکت کند.
برجام علی رغم تخاصم های ترامپ از دیگر توافق هایی که او از آن بیرون آمده بیشتر عمر کرده و این گواهی است بر کارآمدی و احتمالا قدرت این توافق، این توافق برنامه هسته ای ایران را محدود کرده و در را برای نوسازی اقتصادی این کشور گشوده است. اما امضا کنندگان نباید تصور کنند که این توافق می تواند ضربات بعدی را هم دوام بیاورد. باید به صورت موثر از آن دفاع کنند، پیش از آنکه خیلی دیر شود.
منبع : لوبلاگ / ترجمه دیپلماسی ایرانی
T.me/bestdiplomacy
🔻بیاید تاریخ را دوباره مطالعه کنیم
✍غلامرضا عابدینی
در هفته های اخیر در فضای پر التهاب جهان وایران مباحثی مانند گذر ازاصلاح طلبان وحسن روحانی بشدت دیده میشود،
🔻تئوری گذر از اصلاح طلبان در زمان رییسجمهور خاتمی توسط عباس عبدی در محافل سیاسی ایران مطرح شدوالان نیز دوبارسرلوحه کار قرار گرفته است در این مورد هزینه سنگینی پس دادیم...
هرچند فضای اپوزیسیون در خارج از کشور نیز به این مسله دامن میزد...
🔻باتوجه به جناح بندی های شفاف سیاسی وعملکرد پوپولیستی آنها در ایران عبور از رییس جمهوری امری اشتباه میباشد ملت ایران یکبار تجربه کرده اند ،
🔻 دولت حسن روحانی هرچندحرکت کند واپسیلونی دارد اما دستاوردهای مهمی در عرصه سیاست خارجی وداخلی داشته است...در عرصه سیاست خارجی تغییر نگاه جهانیان به ایران کار بزرگ وی بوده است ..
🔻و همچنین برجام دستاورد بزرگی میباشد.
بر همگان آشکاراست کوچکترین حرکت اشتباه غیر متعارف در مورد برجام میتواند مستمسکی برای فشارسنگین آمریکابر ایران در تمام زمینه ها باشد ،که در این زمینه دستگاه دیپلماسی وزارت خارجه موفق عمل کرده است....
در عرصه داخلی مهار تورم، مهار قیمت مسکن، شفاف وعلنی سازی بوجه، و گرفتن دستور مقام معظم رهبری مبنی بر خروج نیروی مسلح از بنگاه های اقتصادی کشور وعکس العمل رییسجمهور به اعتراضات مردمی در چهارچوب قانون اساسی همگی دستاورد های بزرگی در سالهای اخیر میباشدکه بی انصافیست آن را نادیده بگیریم...
🔻هرچند مسایلی مهمی مانند بیکاری، رکود اقتصادی دولت تدبیر وامید را با چالش مواجه کرده است...که قابل نقد است .
برای نقد رییسجمهوری وتیم او باید ظرفیت ها وقدرت وی را در قانون اساسی مطالعه کنیم... قدرت مانور رییسجمهوری همین قدر میباشد که او تلاش میکند...
🔻اما واقعیت آن است تیم ریاست جمهوری پتانسیل اصلاحات را داردواین را در روزهای اخیر را دیده آیم .
🔻 🔻اشتباهات تاریخی را تکرار نکینم،در یکصد سال اخیر هرموقع فضای گفتمانی مابین دولت وملت رادیکال شد، همه ضرر کردند...
🔻فضای رادیکال در اوایل حکومت پهلوی دوم گروه های سیاسی را برای همیشه به محاق برد..
🔻شعارهای رادیکال زمان دولت مرحوم دکتر محمدمصدق، مستمسکی برای سقوط وی توسط امریکا شد .
🔻اشتباه استراتژیک و
تاکتیکی سازمان مجاهدین در اوایل انقلاب فضای گفتگو را بست واجازه نداد دیالوگ های سیاسی در جامعه شکوفا ونهادینه شود... در صورتی که همه میدانیم در سالهای اوایل انقلاب در تلویزیون بحث سیاسی از جناح های مختلف صورت میگرفت.
🔻🔻بیاید تاریخ را دوباره مطالعه کنیم، و تجربه سالهای هیجانی را تکرار نکنیم....
3بهمن 96
t.me/bestdiplomacy
📢بهزادنبوی:
زندان که بودم #ضدانقلاب شدم،ضدهمه انقلابها!
رئیس جمهور کمتراز15درصد قدرت را دراختیار دارد
✅من در زندان، ضد انقلاب ،یعنی ضد همه انقلابها شدم! از انقلاب فرانسه تا بهار عربی. از نگاه من انقلابها مشکلات اساسی دارند.
✅مهمترین مشکل آنها این است که با تفکر انقلابی، ساختار موجود کشور را نابود میکنند و بهدلیل بیتجربگی در ایجاد ساختار جدید دچار مشکلات اساسی میشوند.
✅ خود ما هم در ابتدای انقلاب تجربه نداشتیم و طبعا در اداره کشور دچار مشکلات اساسی بودیم.
✅ اجراییترین فرد در میان ما مرحوم مهدی بازرگان بود که تصور میکنم مهمترین سمت اجراییاش ریاست سازمان آب تهران در زمان مرحوم محمد مصدق بود.
✅به این نتیجه رسیدم که در عصر حاضر برای ما و همه ملتها و کشورها، تنها راه، اصلاحات است. گفتمان اصلاحطلبی تعطیلبردار نیست. در هیچ کجای دنیا، امروز دیگر انقلاب مقبولیتی ندارد.
✅فشارهایی که بر دولت فعلی وارد میشود به مراتب بسیار بیشتر از فشار بر دولت هفتم و هشتم است.
✅ اگر آن دولت هر ۹روز با یک بحران مواجه بود، دولت فعلی شاید هر ۹ساعت یک بحران دارد.
✅در شرایط کنونی، بیش از ۵۰درصد ثروت کشور در دست چند نهاد است و بهاینترتیب حتی نقش دولت در اقتصاد نیز بسیار کمتر از دولتهای هفتم و هشتم است.
✅ نهادهای رسمی تبلیغاتی و نهادهای نیمهرسمی تبلیغاتی که تعداد و قدرت آنها امروز به مراتب بیش از دوره دولت هفتم و هشتم است بهصورت کامل و بیرودربایستی علیه دولت کار میکنند.
http://noandish.com/fa/news/69007
T.me/bestdiplomacy
✅گزارش رویترز از اجلاس داووس؛جنگ ترامپ و رهبران اروپایی در دامنه کوه های آلپ
📢پایگاه خبری جماران
#بخش پایانی
مجمع جهانی اقتصاد در بیانیه ای اعلام کرد که هدف از این اجلاس تنظیم برنامه ای برای همکاری های چندوجهی در حل مسائل سیاسی، اقتصادی و چالش های اجتماعی در حال حاضر خواهد بود.
در این بیانیه تاکید شده است که گسست مسائل ژئواستراتژیک در چند جبهه پیامدهای سیاسی، اقتصادی و عواقب اجتماعی در پی داشته است.
مجمع جهانی اقتصاد افزود چالش های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نباید باعث فشار به جوامع، نابرابری و رکود شود.
بنابراین در چهل و هشتمین اجلاس مجمع جهانی اقتصاد هدف این است که رهبران جهان در همه بخش ها راهکارهایی را برای بهبود وضعیت زندگی مردم جهان بیابند.
«لی هاولم» مدیر برنامه ریزی مجمع جهانی اقتصاد درباره اهداف این مجمع گفت: این گسیختگی ها در بسیاری از بخش های زندگی مردم جهان وجود دارد که ناشی از تناقض در ایده و اجراست.
او گفت: این مفاهیم مشترک باید برای اداره جهان ظهور پیدا کند. این فقط یک تضاد در رفتار بازیگران در یک سیستم نیست، بلکه تضاد میان بازیگران و سیستم هاست.
با این حال با توجه به حضور ترامپ در اجلاس امسال، رسیدن به یک توافق مشترک در مجمع جهانی اقتصاد سخت تر خواهد بود. پیش تر گفته می شد هیاتی از جمله «استیو منوچین» وزیر خزانه داری، «رکس تیلرسون» وزیر خارجه و «جارد کوشنر» داماد و مشاور ترامپ او را در این سفر همراهی خواهند کرد. او اعلام کرده بود که قصد دارد در این اجلاس بین المللی درباره تز «اول آمریکا»ی خود صحبت کند.
با این حال با توجه به وضع به وجود آمده در مورد تعطیلی دولت فدرال مشخص نیست که ترامپ در اجلاس اقتصادی داووس شرکت کند. از سوی دیگر اعلام شده که گروهی از فعالان سوئیسی طوماری را به امضا رساندند که هدف از آن جلوگیری از شرکت ترامپ در اجلاس داووس است.
در واقع در شرایطی که وضعیت اقتصادی در جهان خوب نیست، این بحث ها هم بسیار سخت است. طبق آخرین گزارش صندوق بین المللی پول، در چشم انداز اقتصاد جهانی در سال 2018 نرخ رشد 3.7 درصدی پیش بینی شده است.
موسس مجمع جهانی اقتصاد می گوید به هر حال رشد اقتصاد مزایای زیادی برای مردم دارد.
او گفته است که ناتوانی جمعی جهت تامین رشد امن و پایدار و حفظ منابع کمیاب، همه جهان را با ریسک های خطرآفرین مواجه می کند.
ترامپ قرار است در روز پایانی مجمع جهانی اقتصاد سخنرانی کند.
اجلاس بین المللی داووس در روزهای 22 تا 26 ژانویه (2 تا 6 بهمن) با این شعار برگزار می شود: «برای یک آینده مشترک در یک دنیای از هم پاشیده». اجلاس اقتصادی داووس یکی از مهم ترین نشست های سران دنیا، مدیران و دانشمندان عرصه اقتصاد است. این اجلاس همه ساله در شهر داووس، محل برگزاری ورزش های زمستانی سوئیس برگزار می شود.
/channel/bestdiplomacy
برجام چه کرد و چه باید می کرد/ آیا "نوسانات ارزى و خلف وعده هاى ترامپ" نشانه ناکارآمدى برجام است؟ ::
تحلیلی از #اکبر_مختاری
خبرگزاری خانه ملت
(خبرگزاری رسمی مجلس شورای اسلامی)
http://www.icana.ir/Fa/News/367045/%D8%A8%D8%B1%D8%AC%D8%A7%D9%85-%DA%86%D9%87-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%DA%86%D9%87-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D8%A2%DB%8C%D8%A7-
✅✅✅ #تعطیلی دولت آمریکا یعنی چه؟
📢عصر ایران
یک بار دیگر در طول تاریخ سیاسی آمریکا، اختلافات بین قوه اجراییه و نهاد قانونگذاری(کنگره آمریکا) بر سر بودجه دولت فدرال،منجر به تعطیلی دولت آمریکا شد.
در مورد اخیر و از بامداد روز بیستم ژانویه 2018 ، یعنی مصادف با نخستین سالگرد آغاز ریاست جمهوری ترامپ، عدم تصویب بودجه اضطراری یک ماهه دولت آمریکا در مجلس سنای آمریکا – در حالی که پیشتر در مجلس نمایندگان آمریکا به تصویب رسیده – باعث تعطیلی دولت آمریکا درست در نخستین سالگرد آغاز فعالیت دولت ترامپ شده است. دموکرات های مجلس سنا دلیل عدم تصویب بودجه اضطراری یک ماهه دولت آمریکا هستند.
"تعطیلی" (SHUTDOWN) دولت آمریکا به این معناست که دولت فدرال ایالات متحده به دلیل عدم تصویب بودجه همه خدمات خود را جز خدمات بخش های حیاتی متوقف می کند و مادام که توافق بر سر تصویب بودجه – در کنگره - حاصل نشود این تعطیلی ادامه می یابد.
از سال 1976 بدین سو 18 مرتبه اختلافات بین قوه مجریه (کاخ سفید) و قوه مقننه آمریکا (کنگره) بر سر تصویب بودجه در موعد مقرر، سبب تعطیلی موقت دولت آمریکا شده که در 8 مورد تعطیلی به اندازه ای بوده – دستکم یک روز کاری- که منجر به اعطای مرخصی اجباری به کارکنان دولت فدرال شده و در باقی موارد ساعت هایی به طول انجامیده است.
در صورت تعطیلی دولت، بیشتر نهادها و ادارات دولتی تعطیل می شوند به جز نهادهایی چون: پلیس، نیروهای مسلح، سازمان زندان ها، مدیریت ترافیک هوایی، خدمات پزشکی فدرال، آتش نشانی، پست و سرویس ملی آب و هوا.
بنابراین این تعطیلی دولت امر تازه ای نیست و ناشی از عدم توافق کنگره و کاخ سفید بر تصویب بودجه سالانه است. البته ریشه این اختلافات غالبا سیاسی است و به خط کشی های سیاسی و جناحی بین دولت مستقر و اکثریت حاکم بر نهاد قانونگذاری آمریکا برمی گردد.
به بیان دیگر در غالب اوقات تعطیلی اجباری دولت در آمریکا در اثر همراه نبودن کنگره با دولت مستقر در کاخ سفید است؛ یعنی یک حزب مخالف در کنگره اکثریت و یا اقلیتی قوی دارد و می خواهد از این وزن خود در جهت گرفتن امتیازات مختلف از دولت استفاده کند.
آخرین مورد از این اتفاق در دولت سابق آمریکا در اکتبر سال 2013 روی داد. در آن سال از اول اکتبر تا 17 اکتبر به مدت بیش از دو هفته بسیاری از فعالیت های دولت فدرال آمریکا بر اثر اختلافات بین دولت اوباما و جمهوریخواهان کنگره تعطیل شد. در آن سال 800 هزار نفر از کارمندان دولت فدرال به مرخصی اجباری بدون حقوق فرستاده شدند.
البته اتفاق اکتبر 2013 سومین دوره طولانی تعطیلی دولت فدرال در تاریخ 4 دهه گذشته این کشور است. طولانی ترین تعطیلی دولت فدرال آمریکا در دوره بیل کلینتون و در فاصله سال های 1995 و 1996 به مدت 21 روز بود و قبل از آن نیز یک بار در دوره جیمی کارتر در سال 1978 دولت فدرال به مدت 18 روز تعطیل شد.
/channel/bestdiplomacy
"ايران سرزمين #افراد است
نه #سيستم ها!
و در يك نظام مبتنى بر افراد، مناسباتِ نهادهاى ملوك الطوايفى است كه حاكميت دارد و نه فرايند سيستم ها"
پروفسور محمود #سریعالقلم
@bestdiplomacy
بخش دوم
🔹حضور آمریکا در خاورمیانه عمدتا با هدف اقتصادی است. در عربستان ۴۴ هزار آمریکایی حضور دارند تا از تسلیحات فروخته شده آمریکایی مراقبت و آن را مدیریت کنند. در واقع، درآمد به آمریکا بازمیگردد.
🔹در اثر همین قرارداد نظامی یک میلیون و ۳۸۰ هزار شغل در آمریکا ایجاد شد. در واقع، ترامپ دنبال پول است تا پول را به اسلحه و آیتی تبدیل کند. قدرت اصلی آمریکا در تسلیحات و آیتی است نه در اتومبیل یا پوشاک.
🔹 اسرائیل عمق استراتژیک و جمعیت قابلتوجهی ندارد؛ اما دنبال برتری بر دیگران است. منافع ملی اسرائیل یعنی ضعیف بودن کشورهای همسایهاش.
🔹بازسازی سوریه به ۳۰۰ میلیارد دلار نیاز دارد و معلوم نیست سوریه چه زمانی به شرایط قبلی خود برمیگردد.
🔹لبنان هم دارای بحرانهای داخلی بوده و مصر هم گرفتار نان شب خود است و یکی از فقیرترین کشورهای دنیا است. شورای همکاری خلیجفارس نیز اکنون شریک اسرائیل است.
🔹 از نظر اسراییل، موضوع هستهای ایران تا ۱۰ سال آینده تحت کنترل است. بنابراین، این کشور هم در آیتی متمرکز شده است و در این زمینه دستاوردهای مختلفی داشته است.
🔹عربستان میخواهد شهرک تکنولوژی خود را با کمک شرکتهای اسرائیلی بسازد، از سویی؛ اسرائیل با سرمایهگذاری در بخش صنعت نمکزدایی از آب سه و نیم تا چهار میلیارد دلار درآمد دارد.
🔹نسل جدید اعراب با ایران ارتباطی ندارند و همه تحصیلکرده آمریکا و اروپا هستند.
🔹 عادل الجبیر به دو زبان آلمانی و انگلیسی صحبت میکند و فردی مسلط به دیپلماسی است.
🔹عربستان با جریانهای فناوری در دنیا ارتباط برقرار کرده و در این شبکه فناوری حضور دارد. عربستان میخواهد مشروعیت سیاسی خود را با درآمد اقتصادی گره بزند، درآمد خود را متنوعسازی کرده و کمتر به نفت و گاز وابسته باشد و از طریق آیتی درآمد کسب کند.
🔹اعراب نمیخواهند ایران قدرتمند شده و وارد شبکه جهانی شود. اعراب ایران را رقیب جدی خود میدانند و معتقدند اگر ایران فرصت پیدا کند از آنها سبقت میگیرد و میتواند تا ۱۰ سال آینده وارد شبکه جهانی شود. بنابراین، مساله آنها هم اصلا مساله هستهای نیست.
🔹 البته این هم استراتژی خوبی نبود که مساله هستهای به حلالمسائل کشور تبدیل شود. ما با آمریکا ۹ مشکل داریم که مساله هستهای یکی از آنها است.
🔹روانشناسی سیاسی در خاورمیانه درخ کار است تا بحران ایران زنده نگه داشته شود و موضوع هستهای طولانی شود تا ایران دائما موضع تدافعی بگیرد.
🔹 اعراب خلیجفارس و اسرائیل دنبال ضعیف نگه داشتن ایران و منزوی کردن کشور ما هستند.
🔹لوایح تحریمی جدید در کنگره که ۴۲۳ رای موافق و ۲ رای مخالف داشت، این پیام را صادر میکند که شرکتها و کارخانههای دنیا بدانند که در ایران سرمایهگذاری نکنند.
🔹 سه هفته پیش هیاتی از ایران به سوئیس رفت که آنها رفتار بسیار خوبی با هیات ایرانی داشتند؛ ولی گفتند نمیتوانیم برای همکاری با ایران مقابل وزارت خزانهداری آمریکا بایستیم.
🔹 این وزارتخانه در آمریکا یک نیم طبقه را برای ایران اختصاص داده است و تمام فعالیتهای مالی، اقتصادی و تجاری با ایران را رصد میکند.
🔹در پشت همه این مسائل اسرائیل و عربستان قرار دارند. تا نگاه ما به منطقه امنیتی و سیاسی باشد، وضع موجود ادامه مییابد.
🔹ایران از نظر عربستان و اسرائیل مزاحم است؛ بنابراین، مانع سرمایهگذاری در ایران میشوند تا از این طریق جلوی منابع مالی را بگیرند و در نهایت قدرت ملی ایران را کم کنند.
🔹سیاست خارجی ما مبنی بر هویت ماست که این هم خوب است؛ اما در کنار آن باید دنبال تولید ثروت هم باشد.
🔹اگر پول نفت را فقط برای دفاع از هویت خود خرج کنیم، ضرر میکنیم. ما باید تولید ثروت کنیم و از طریق تولید ثروت از هویت خود دفاع کنیم. ۹۰ درصد سیاست خارجی کشورهای دنیا برای تولید ثروت است و ما هم باید این راه را ادامه بدهیم.
🔹ما در مورد سیاست خارجی در کشور مناظره نمیکنیم. اگر برای تصمیمگیری در سیاست خارجی کسانی که دور هم جمع میشوند یک نوع فکر کنند، مناظرهای پیش نمیآید و ما پارادایم خود را تغییر نمیدهیم؛ درحالیکه به ایده جدید نیازمندیم.
🔹در رسانهها هم اصلا نقد سیاست خارجی مطرح نیست و ما یک خبرنگار سیاست خارجی حرفهای که حداقل به دو زبان سخن بگوید، نداریم.
🔹رسانهها حرف جدیدی در سیاست خارجی ندارند چون وسیلهای برای تبلیغات اقدامات وزارت خارجه هستند.
🔹ما بین سیاست خارجی و اقتصاد ارتباط برقرار نمیکنیم و تمام ادبیات ما در این زمینه به ۲۰ سال گذشته تعلق دارد. البته یک مشکل ریشهای دیگر هم داریم که آن نحوه کار کردن ما ایرانیان با هم است./راهبرد
t.me/bestdiplomacy
اگر برجام نداشتیم چه داشتیم؟
#بازنشر
عصر ایران؛ #مصطفی_داننده- بازهم مخالفان داخلی حسن روحانی دست به کار شدند و به واسطه برجام به رییس جمهور و تیم مذاکره کننده هستهای حمله میکنند. آنها بر این باور هستند که برجام به مثابه ترکمنچایی است که به ملت ایران تحمیل شده و دولت ایران باید از آن خارج شود.
هوچیگریهای ترامپ در برابر برجام نیز باعث شده است آتش دلواپسان دولت روحانی شعله ور تر شود و در حمله به دولت کوتاهی نکنند.
این افراد فقط به دولت روحانی حمله میکنند و برجام را مشکل اساسی کشور میدانند اما نمیگویند جایگزین برجام چیست؟ آنها باید پاسخ این سوال را بدهند که چه برنامهای در صورت نبود برجام برای کشور دارند.
روحانی برای اداره کشور یک برنامه مشخص دارد. گفتوگو و مذاکره. برجام نیز حاصل این استراتژی است.
روحانی وقتی خود را آماده انتخابات ریاست جمهوری سال 92 میکرد برای اداره کشور برنامه مشخصی داشت. او مخالف سیاستهای دولت احمدی نژاد و تیم هستهای او در سیاست خارجی بود. «شیخ دیپلمات» اعتقاد داشت استراتژیهای دولت قبل مشکلات عدیدهای برای کشور ایجاد کرده بود.
مردم هم در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 و همچنین سال 96 به روحانی اعتماد کردند و گفتند برجام و گفتوگو را بهترین راه برای اداره کشور است.
پس در برابر این استراتژی مشخص رقیب نیز باید راهکار مشخص خود را بیان کنند. آنها باید به مردم بگویند اول چرا برجام بد است و دوم راهکار خود را در صورت نبود برجام اعلام کنند.
آنها هنوز برنامه مشخصی به مردم ارائه ندادند. در انتخابات سال 96 هم وقتی نامزدهای این گفتمان وارد صحنه شدند، نگفتند که راهکار مشخصشان برای برنامه هستهای چیست. آنها گفتند که برجام را ادامه میدهند. این یعنی این نامزدها هم برجام را بهترین روی برای اداره کشور میدانند.
برجام حاصل مدیریت هستهای در دولت نهم و دهم بود. دورانی که ابر تحریمها بر سر کشور سایه افکند. در این زمان قیمت اکثر کالاها از اساسی، مصرفی و تزئینی دو یه سه برابر شد. خودروهایی که میشد آنها را با حداکثر 7 یا 8 میلیون خرید تبدیل به ماشینهایی شدند که بالای 20 میلیون قیمت داشتند.
ایران قبل از برجام با مشکلات بیشمار اقتصادی حاصل از تحریمها روبرو بود. بخشهای صادرات نفت، تجارت و مبادلات بانکی ایران زیر ضربات شدید تحریمها در حال نابودی بود. پولهای ایران بلوکه شده بود و حتی در برخی موارد ایران مجبور بود مانند دوران قبل از اختراع پول مبادله کالا با کالا انجام دهد. مثلا نفت بدهد و برنج بگیرد. اوضاع ایران شبیه دوره نفت در برابر غذای صدام شده بود. ایران نفت صادر را و به جای پول آن، کالا دریافت میکرد. صادرات نفت ایران نیز گام به گام در روند کاهشی به سمت صفر شدن حرکت می کرد.
بسیاری که امروز مخالف برجام هستند در آن زمان مسئولیت داشتند و یا طرفدار آن گفتمان بودند.
سیاسیون، روزنامهها و رسانههای مجازی این گفتمان بیایند برای اولین بار و آخرین بار از استراتژیهای خود برای زندگی بهتر مردم در صورت نبود برجام سخن بگویند. آنها به مردم بگویند اگر برجام نداشتیم امروز چه داشتیم؟
t.me/bestdiplomacy
✅✅✅ با سایه میجنگیم
✍ مرتضی #ایمانیراد
✳️ مطالعات چندینساله و مخصوصا دوره راهبری که در چهار سال اخیر در خارج از کشور دیدم من را به این نقطه رسانده که مسائل حاکمیتی، ساختارها، موانع تولید، بزرگ نشدن بخش خصوصی، افزایش فساد و خیلی موارد دیگر بیشتر «سایه » هستند تا «عامل ». درست همانند تمثیل غار افلاطون که عدهای زندانی به دلیل اینکه پشت به واقعیات داشتند و تنها از طریق شعلههای آتش سایهای از واقعیت را میدیدند، فکر میکردند این سایهها همان واقعیات هستند. در اقتصاد ایران هم گاهی اوقات ما فکر میکنیم که عدهای تصمیم گرفته اند فاسد باشند و در نتیجه فساد سیاسی گستردهتر شده است یا مسوولان اجرایی که درگیر فساد شدهاند، از ابتدا برای کسب منافع شخصی خود وارد سیستم دولتی شدهاند.
✳️ یا بگذارید مثال دیگری بزنم؛ بسیاری از مردم و مسوولان فکر میکنند هر موقع قیمت دلار بالا میرود نرخ تورم هم افزایش پیدا میکند. یعنی یک رابطه علی بین نرخ دلار و تورم را فرض محکمی میدانند، در حالی که این رابطه بیشتر یک همزمانی بین این دو متغیر است نه یک رابطه علت و معلولی. ولی مردم و بعضی از مسوولان سایه را میبینند و نمیدانند که پست سر این سایه واقعیتی وجود دارد که چیز دیگری را میگوید. یا وقتی هزینه مبادلات در اقتصاد بالا میرود پیشنهاد میشود که سیاستهایی وضع شود که هزینه مبادلات را پایین بیاورد. ولی بالا رفتن هزینه مبادلات یک سایه است و چون واقعیت جای دیگری است، هر چه تلاش میکنیم و سیاستهای متفاوت اعمال میکنیم باز هزینه مبادلات نهتنها کم نمیشود بلکه رو زبهروز بیشتر هم میشود.
✳️ جنس واقعیت اصلی که توضیحدهنده بسیاری از سایههای اقتصاد ایران است شناختی cognitive است؛ حوزهای که به تازگی وارد علم اقتصاد شده و در نتیجه در سطح دانشگاههای جهان هم نارس است و مبانی اصلی آن هنوز جا نیفتاده است. وقتی در سطح سیاستگذاری کشور یک نوع شناخت مشابه یا تقریباً مشابه وجود داشته باشد و این نوع شناخت پایدار و تاریخی باشد، این شناختها واقعیت اصلی اقتصاد ایران را شکل میدهد.
✳️ مشکل ریشهای اقتصاد ایران و بهخصوص عدم توجه به بخش خصوصی در ریشهها شکل گرفته و این ریشهها همان شناختهای پایدار و تاریخیاند. اگر این شناختها تغییر نکنند (که برخی از آنها تغییر کردهاند ولی این تغییر بسیار کند بوده است)، هیچچیز تغییر نمیکند. موانع شناختی انگارههای سختی هستند که تولید سیاست معیوب میکنند. جالب این است که سیاستگذار در جهت رفع عیب سیاست تدوین میکند و مجریان با شناخت خود اجرا میکنند.
منبع: تجارت فردا
t.me/bestdiplomacy
حسین #بشیریه از سال های دانشجویی اش و تدریس در امریکا می گوید/ وقتی در ایران از جامعۀ مدنی صحبت میکنید برایشان تازگی دارد
بخش اول
حسن بشیریه در گفت وگو با علی میر سپاسی می گوید: مشکل من د رآمریکا ایجاد انگیزه در دانشجویان استدر آمریکا مهمترین مشکلی که من با دانشجویان دارم ایجاد انگیزه است تقریباً دانشجویان حوصلۀ هیچ مطلبی را ندارند. وقتی در ایران از جامعۀ مدنی صحبت میکنید برایشان تازگی دارد و اینها در دانشجو ایجاد انگیزه میکند؛ اما در اینجا هیچچیز تازگی ندارد جز اسلام؛ بنابراین مجبور شدم اسلام تدریس کنم
من دو درس در مورد اسلام در سیراکیوز میدهم، یکی تاریخ اندیشههای سیاسی در اسلام و درس دیگر جنبشهای اسلامگرای امروز
به گزارش فرهنگ امروز، حسین بشیریه استاد سابق اما نامآشنای علوم سیاسی دانشگاه تهران که بسیاری او را پدر جامعهشناسی سیاسی ایران میدانند، چند سالی است که ترک وطن کرده است. بسیاری او را تئوریسین اصلاحات در ایران میدانند که شاگردان بسیاری نیز در این راه تربیت کرده است
اگرچه خود ادعای چندانی در این جریانسازی ندارد، اما کسانی هستند که مدعیاند نسل روشنفکر کنونی ایدههایشان درباره توسعه سیاسی، نوسازی نظام و دموکراتیزاسیون را مدیون بشیریه هستند؛ علی میرسپاسی* از آن جمله افراد است. او چندی پیش در دانشگاه نیویورک نشستی با حضور ایرانیان برگزار کرد و به گفتوگو با حسین بشیریه نشست و با او در باب تجربیاتش از دوران دانشجویی و استادی در دانشگاه تهران و دوران دانشجویی و استادی در انگلیس و آمریکا پرسش کرد. در ادامه گزیده ای از صحبت های بشیریه ارائه می شود:
گریز از سیاست:
من علاقه شخصی به زندگی سیاسی نداشتم. بهاصطلاح آن زمان، من دانشجوی خرخوانی بودم، من حتی خوابگاه که مرکز فعالیت سیاسی بود، نرفتم. من در درخونگاه نزدیک توپخانه اتاقی اجاره کردم و در انزوا به سر میبردم. صبح تا شب مینشستم در درخونگاه و کتاب میخواندم، ولی واقعاً خواندن آن کتابها اتلاف وقت بود. مبانی علم سیاست که ترجمه شده بود و بهعنوان تألیف منتشر شده بود و معلوم نبود سروته آن چیست، میخواندم. این را هم بگویم از این منزوی بودن راضی نیستم، اما رویهای بود که بعدها وقتی به انگلستان رفتم هم ادامه دادم. من در یکی از دهات انگلستان بودم و با هیچ گروهی هیچ ارتباطی نداشتم. یادم است که در شبهایی که انقلاب اسلامی در حال پیروزی بود بنده در بهت و تنهایی کامل بودم.
ادامه تحصیل در خارج از ایران
در نتیجۀ همان مطالعات زیاد و دود چراغ خوردن نمراتم خوب شده بود، شاگرد اول شدم. به شاگرد اولهای آن زمان بورس میدادند، به من هم بورس دادند وگرنه خانوادهام از لحاظ مالی متمول نبودند که بتوانند پسرشان را به خارج بفرستند. گفتند کجا میخواهی بروی، گفتم میروم انگلیس. البته بعد از انقلاب هم بورسها قطع شد و چیزی به ما نرسید و ما مجبور شدیم در آنجا با همان وضعیت سر کنیم. من عید ۱۹۷۶ رفتم اسکس. البته من دانشگاههای زیادی تقاضا کردم ولی قبول نشدم. دانشگاه اسکس کتابی برای من فرستاد که من خلاصه بکنم. یک ماه به من فرصت دادند، من هم آن را یک خلاصۀ انتقادی کردم و بعد پذیرفته شدم.
فضای فکری و آکادمیک انگلستان بالأخص دانشگاه اسکس
من اصلاً اطلاع نداشتم که اسکس مرکز مارکسیسم است، ولی وقتی رفتم، دیدم آقایانی چون ارنستو لاکلائو در آنجا بودند. در آن زمان که من رفته بودم یک منازعۀ فکری بین دو نحله وجود داشت، یکی مارکسیستهای غربی یا اروپایی بودند که عقاید آلتوسر و گرامشی را تدریس میکردند؛ اما یک جریان آمریکایی رفتارگرایی هم پیدا شده بود که در ارقام و اعداد و به روش پوزیتیویستی بحث میکردند. اینها در دپارتمان ما در رقابت بودند؛ در نتیجه من مجبور شدم هم درسهای لاکلائو را بگیرم و هم درسهای گروه پوزیتیویستی را. رسالهام هم تلفیقی از اینها بود؛ مثلاً هم نظریۀ برینگتون و دیویس را آوردم، هم از اندیشۀ ادموند برک استفاده کردم
حسین بشیریه از سال های دانشجویی اش و تدریس در امریکا می گویدورود به لیورپول و نوشتن رساله
بعد از اسکس به لیورپول رفتم. این بار من با انتخاب خودم به لیورپول رفتم، چون یک دپارتمانی داشتند با عنوان تئوری سیاسی؛ البته اپلیکیشن هم داشت، ولی تأکیدشان بر تئوری بود. نگارش رسالهام را هم زمانی شروع کردم که انقلاب به پیروزی رسیده بود و سه سال بعد از انقلاب یعنی در سال ۱۹۸۲ تمام شد. در آن زمان چون بورس را قطع کرده بودند مجبور بودم در اتمام تحصیلم تعجیل کنم تا در هزینهها صرفهجویی شود. روزی ۱۰ ساعت کار میکردم. چند بار هم به ایران رفتم و چند مصاحبه انجام دادم و اسنادی را دیدم. یک بار زمانی رفتم که بنیصدر داشت در سفارت آمریکا سخنرانی میکرد، یک بار هم روز رفراندوم جمهوری اسلامی بود، یک بار دیگر هم رفتم که مقدار زیادی کتاب و جزوه گردآوری کردم چون اینترنتی در کار نبود
«شاخه زیتون»؛ شاخهای جدید از «نوعثمانیگری» در ترکیه!
http://www.iirjournal.ir/index.php/fa/%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84/1295-%C2%AB%D8%B4%D8%A7%D8%AE%D9%87-%D8%B2%DB%8C%D8%AA%D9%88%D9%86%C2%BB%D8%9B-%D8%B4%D8%A7%D8%AE%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%C2%AB%D9%86%D9%88%D8%B9%D8%AB%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C%E2%80%8C%DA%AF%D8%B1%DB%8C%C2%BB-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%87.html
🔴شکست خورده گان انتخابات رییسجمهوری آدرس اشتباه میدهند
✍علی عابدینی ارشد
✍غلامرضا عابدینی
🔹🔹 شکست خورده گان انتخابات 29 اردیبهشت 96 در ترویج والقای نا کار امدی دولت روحانی بیشترین سهم را دارند.آنها ادرس غلط علیه دولت تدبیر وامید را میدهند.وافکار عمومی را به اشتباه می اندازند در صورتی که اگر روحانی به اندازه 5 سال ریاست جمهوریش جوابگو باشد ،که حتما باید جوابگو باشد.
🔹نهادهای انتصابی ومادام العمری موجود درکشور طبق قانون اساسی هم باید به اندازه زمان ومیزان مسئولیت های خویش جوابگو باشند .
🔷رویکرد امروز باید این باشد هرشخص یامقام ویا هر
نهادی باید به اندازه ،مدت ومیزان مسئولیت کارنامه ارایه دهند .
🔹بسیاری از نهادها یا انتخابی هستند یا انتسابی ... در هردو صورت همه آنها در فضای دمکراتیک وغیر رادیکال باید جوابگو مطالبات مردم باشند.
🔹ما باید ظرفیت گفتگو وبحث پیرامون پاسخگوی مسولیت را در کشوربا تمرین بالا ببریم... ونترسیم از روزی صاحب منصبی دولتی مورد نقد قرار گیرد
🔹همه دولت مردان باید کارنامه خودشان را پیش قدم شده وبه مردم ارایه دهند ...
t.me/bestdiplomacy
تحلیل مهم
✅✅✅ پس از روحانی
✍دکتر #سعيد_حجاريان
نظریه پرداز سیاسی
در يك نگاه اجمالي و با تكيه بر دادههاي موجود، ميتوان ريشه وقايع ديماه سال جاري را در دو مقوله «سياست» و «معيشت» جست. در اين اعتراضات، چندين شعار به گوش رسيد. گروهي دغدغههاي اقتصادي و معيشتيشان را مطرح كردند،گروهي اصلاحطلبان را خطاب قرار دادند، گروهي ديگر خواستار بركناري روحاني بودند و گروهي مجموعه حاكميت را زير سوال بردند و دست آخر بعضي، از بازگشت سلطنت سخن گفتند.
بخش نخست يادداشت حاضر را به بررسي ريشهها و تبعات گزاره «عبور از روحاني» اختصاص داده و در بخش دوم تا حد امكان نحوه مواجهه با اين اعتراضات را تشريح خواهم كرد.
دولت يازدهم #زميني_سوخته و مجموعهاي از بدهيهاي انباشته را از دولت پيش از خود به ارث برد. اين ارثيه ناميمون، به همراه مطالبات هشتساله (٩٢-٨٤) مردم و شعارهاي مطرح شده در انتخابات سال ٩٢ به انتظارات مردم دامن زد و در نتيجه بر شدت فشارها بر دولت افزوده شد. ريشه مشكلات فعلي را لزوما نبايد در عملكرد و نگرش دولت روحاني جست؛ يعني اگر رقيب وي نيز به پاستور ميرفت، چنين وضعيتي خواهناخواه حادث ميشد چرا كه احمدينژاد درآمد بادآورده كشور (از فروش نفت) را به نام عدالت، هزينه كرد و يك گام در جهت توسعه كشور
بر نداشت.
احمدينژاد زماني كه تشعشع هاله نورش چشم راستها را كور كرده بود، جمعيت كثيري را به استخدام دولت درآورد و دولت را فربه، لخت و ولنگار كرد. از اين گذشته، او اين جسارت را به مردم داد كه ميشود يك شبه ره صد ساله رفت؛ چه از طريق ساختوساز و چه از طريق ساختوپاخت و در يك كلام #روحيه_كار را از بين برد. رييس دولتهاي نهم و دهم دايما ادعا ميكرد از اين دهستان به آن شهرستان در حال دويدن بود؛ كه اين عمل وي به روزهداري ميمانست كه فقط شكمش روزه است و نهايتا جز تشنگي چيزي عايدش نميشود. لذا، روحاني، امروز با چندين ابرچالش مواجه است.
كم آبي كشور، آلودگي هوا، حاشيهنشيني، صندوقهاي بازنشستگي، موسسات مالي و اعتباري كه ممكن است آفتشان به بانكها نيز سرايت كند و بيكاري كه اگر سالانه ٦٠ ميليارد دلار هزينه شود، پس از ١٠ سال تنها ميتوان نرخ بيكاري را در حد امروز نگه داشت.
روحاني در چنين وضعيتي و در حالي كه آماج حملات رقيب است، بايد سه سال ديگر در پاستور بماند؛ سه سالي كه دستخوش اعتراضات پي در پي خواهد بود، اعتراضاتي كه مانند موج دريا عقب ميروند و با شدت بيشتر باز ميگردند. در اين شرايط، آنهايي كه از ابتداي دولت روحاني در روضههايشان و از تريبون صداوسيما و نماز جمعه يأس و نااميدي پمپاژ ميكردند و ميخواستند روحاني را بيكفايت نشان دهند، فرمان «نه_به_روحاني» را صادر كردند و شعار «مرگ بر روحاني» سر دادند در حالي كه نگفتند پس از روحاني به چه فرد يا نهادي ميرسند. پاسخ روشن است؛ عبور از روحاني يعني گذر از دولت و رسيدن به حاكميت و اصل نظام و در آخر عبور از جمهوري اسلامي.
فارغ از طرز تفكر حاملان و عاملان گزاره « #عبور از جمهوري اسلامي» بايد گفت اين شعار نامفهوم است و به تونل تاريكي ميماند كه انتهايش هيچگونه نوري وجود ندارد و از اين روست كه بايد اذعان داشت كه جوانان با محتواي شعارشان غريبند چرا كه در دوره پهلوي زيست نكردهاند.
برخي از حاميان شعار «عبور از جمهوري اسلامي» تصور كردند دولت امريكا پشتيبان تحولات احتمالي است. بله؛ امريكا بعد از جنگ دوم جهاني در اروپا و در قالب طرح مارشال هزينه كرد زيرا كه نميخواست عرصه را به كمونيسم واگذار كند. براي ايران و تركيه و پاكستان نيز اصل چهار ترومن را داشت چون نميخواست اين كشورها به اردوگاه چپ بپيوندند اما امروز برخي غافلند كه ترامپ بر سر كار است؛ فردي كه يك بيزنسمن تمامعيار است و يك دلار براي چنين مسائلي هزينه نميكند.
واقعيت آن است كه مردم تمناي دولت قوي دارند و اين طبيعت مردم است كه زماني تحت فشار هستند خود به خود به سمت يك شعار ميروند؛ مصداق چنين وضعيتي را در آيه هفتاد و پنجم سوره نساء مشاهده ميكنيم.
ادامه در👇
T.me/bestdiplomacy
✅معاون ترامپ:
اروپا باید بین ما و برجام یکی را انتخاب کند
مایک پنس، معاون رئیس جمهور آمریکا گفت که اروپا باید میان آمریکا و «ماندن در یک توافق به شدت ناقص» یکی را انتخاب کند/ یورونیوز
@bestdiplomacy
روزنامه وقایع اتفاقیه با بهزاد نبوی مصاحبه ای انجام داده است.
بخشهایی از اظهارات او را می خوانید: خیلی نگران هستم. بهویژه آنکه میبینیم بسیاری از تندروهای داخلی و خارجی علیه برجام با یکدیگر همراه شدهاند. هدف ترامپ و تندروهای داخلی هم تنها بلااثر کردن موضوع برجام است.
*در شرایط فعلی، اوضاع اقتصادی خوبی نداریم.
لایحه بودجه پیشنهادی دولت به مجلس کسری قابلتوجهی داشت که در صورت تصویب تغییرات پیشنهادی کمیسیون تلفیق، این کسری بیشتر هم میشود.
*شرایط امروز در مواردی نامناسبتر از اواخر #جنگ است، حتی با دوره میانی دهه هفتاد نیز قابل قیاس نیست، اگرچه درآمد ارزی کشور در آن ایام حدود هفت میلیارد دلار بود اما میزان واردات در دولت هشتم، بسیار محدود بود و این واردات در دولتهای نهم و دهم براساس سیاست «آوردن درآمد نفت بر سر سفرههای مردم!» و با استفاده از درآمدهای افسانهای نفت به حدود ۷۰میلیارد دلار در سال رسید.
*درحالحاضر نیز دولت فعلی با وجود تلاش فراوان نتوانسته است این واردات را به کمتر از ۴۵میلیارد دلار برساند. طبیعی است معده واردات کشور که در طول سالهای قبلی بهدلیل واردات زیاد متسع شده، بهسادگی جمع نخواهد شد. بهاینترتیب با کسر بودجه و کاهش چشمگیر درآمدهای ارزی امکان سرمایهگذاریهای بزرگ که در میانمدت میتواند رکود و بیکاری را کاهش دهد از دولت سلب شده و همگان معترفاند که رکود و بیکاری از علل مهم نارضایتیها و ناآرامیهای اخیر بوده است.
*سرمایهگذاری تنها راه در شرایط کنونی است، همانطور که گفتم دولت امکان ارزی و ریالی برای سرمایهگذاری را ندارد و بخش خصوصی هم توان سرمایهگذاری ندارد و آن بخشی هم که پول دارد اطمینان لازم برای سرمایهگذاری را ندارد. پس تنها راهحلی که میماند سرمایهگذاری خارجی است.
این امر نیز مستلزم دیپلماسی فعال و #غیرماجراجویانه است.
T.me/bestdiplomacy
✅✅✅برجام چه کرد و چه باید می كرد؟
▫️▫️آيا "نوسانات ارزى و خلف وعده هاى ترامپ" نشانه ناكارآمدى برجام است؟
✍اکبرمختاری / نواندیش
درک عمیق توافقات استراتژیک تنها در زمان فقدان آنها نمایان میگردد.
بسیاری از مردم وحتی کارشناسان با فرازونشیب پیامدهای توافقات مهم دچار تذبذب در تحلیل ونظر می گردند.
برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام را می توان از توافقات استراتژیک تاریخ معاصر ایران قلمداد نمود. این توافق تاثیر گذار در همان ابتدا پروسه شکل گیری با کاهش نسبی قیمت ارز و ارام سازی التهابات سیاسی میان طرفین دعوی اثرش را گذاشت.
این روزها با توجه به نوسات ارزی، خلف وعده های آمریکای ترامپ، زیاده های خواهی طرفین دعوی از ایران بار دیگر برجام ازسوی جریانات دلواپس مورد حمله قرار گرفته است.
در این زمان باید پرسید که برجام چه کرد و چه باید میکرد که تحقق یافته قلمداد شود؟
مرور نقدهای مخالفین و حتی گاه موافقین سابق برجام از قضا نشان میدهد که این توافق با تمام ضعفها تا امروز کارش را بخوبی انجام داده است.
در سال نودویک ایران با افزایش تحریم ها بخصوص تحریم بانک مرکزی تا مرز فروپاشی اقتصادی پیش رفت وقیمتها در برخی اجناس گاه تا سه برابر بدلیل افزایش تکان دهنده نرخ ارز بالا رفت.
درحالیکه با شنیدن زمزمه نرمش قهرمانانه ایران در سال نودودو و احتمال توافق بزرگ با کشورهای پنج بعلاوه یک امیدهای مردمی ارتقا یافت و به تبع آن بازارهای اقتصادی در داخل نیز از شنیدن خبر توافق احتمالی راه آرامش را پیمودند.
با شروع واجرای توافق از دی ماه سال نودوچهار ایران توانست صادرات نفت خویش را افزایش دهد و بخش عمده پولهای بلوکه شده خویش را به کشور بازگرداند.
لیکن خلف وعده تلویحی در موضوع عملیات بانکی، از سوی کشورهای پنج بعلاوه یک تاحدودی از تاثیرات برجام برای ایران کاست.
فوبیای بانک های بین المللی از بازگشت تحریمهای ایران،مانع برقراری ارتباط فراگیر آنها با نظام بانکی ایران گردید.
با روی کارامدن دونالد ترامپ در ایالات متحده اسیب جدی در حوزه روانی به برجام وارد گردید چراکه صحبتهای پیاپی وی علیه توافق هسته ای این چشم انداز را ایجاد کرد که احتمالا رییس جمهور هیجانگرای سیاسی آمریکا روزی بطور یکجانبه از برجام خروج خواهد کرد.
نگرانیها از خروج ترامپ از برجام را میتوان پذیرش تاثیر این توافق دانست توافقی که قدرتمندترین حکومت متعارض با نظام ایران را به میز گفت وگو با ایران نشاند و این خود بر تحکیم توافق افزود.
این روزها با افزایش نگران کننده نرخ ارزهای خارجی و کاهش نسبی ارزش پول ملی بار دیگر توجیه ناکارامدی برنامه جامع اقدام مشترک از سوی مخالفان آغاز شده است این درحالیست که خبر خروج احتمالی امریکای ترامپ تا اردیبهشت از برجام، خود سبب ساز وضعیت تلاطم گونه در برخی بازارهای کشور شده است و این موضوع خود اثبات کننده اهمیت برجام و توافق هسته ایست همانی که با انتظار نگران کننده تضعیفش نه نابودیش در اینده اینچنین در روندهای اقتصادی کشور اشفتگی ایجاد کرده است.
مطالعات روابط بین الملل
/channel/bestdiplomacy
✅گزارش رویترز از اجلاس داووس؛جنگ ترامپ و رهبران اروپایی در دامنه کوه های آلپ
📢پایگاه خبری جماران
#بخش اول
رهبران اروپا که این هفته (از امروز) در اجلاس جهانی اقتصاد در « #داووس» سوئیس گردهم می آیند، قصد دارند در مقابل ایده «اول آمریکا» که «دونالد ترامپ» مطرح کرده ایستادگی کنند چرا که برای آنها همکاری های جهانی در اولویت اصلی قرار دارد.
درحقیقت اروپا اکنون به دنبال دفاع از ایده «جهانی شدن» در برابر شعارهای ناسیونالیستی ترامپ است؛ ترامپی که با خارج شدن از چندین پیمان بین المللی و تلاش برای ضربه زدن به توافق هسته ای ایران نشان داده چندان با این گونه توافق های بین المللی سر سازگاری ندارد.
رهبران اروپایی در این اجلاس گرد هم خواهند آمد. آنها تلاش می کنند تک روی های ترامپ را به چالش بکشند.
ترامپ از زمان به قدرت رسیدن همواره موضع ضد اتحادیه اروپا و حتی مخالف سیاست های آنگلا مرکل در پذیرش مهاجران داشته است و این مواضع به تنش ها و مشاجراتی بین دو رهبر انجامیده است.
شواهد نشان می دهد که روابط میان آمریکا و اتحادیه اروپا، پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ به طور بی سابقه ای دچار واگرایی شده است. پیش از این هیچ یک از روسای جمهور آمریکا، چنین رویکرد و اختلاف نظری با اروپا از خود نشان نداده اند؛ به طوری که کارشناسان معتقدند ترامپ نحوه برخورد با رهبران اروپایی را نمی داند و به جای آن نشان داده که با پوتین و عربستان سعودی قرابت بیشتری را حس می کند.
در این میان سردمدار مقابله با اقدامات آمریکا در اتحادیه اروپا، آلمان است. آلمانی ها امروزه پس از تصمیم انگلیس برای خروج از اتحادیه اروپا، اهرم اصلی حفظ و تقویت همگرایی اروپایی محسوب می شوند.
گسست میان آلمان و آمریکا پس از اجلاس سران گروه 7 درایتالیا به صورت عینی مشخص شد؛ جایی که آنگلا مرکل صدراعظم آلمان به نشانه اعتراض نسبت به سیاست های ترامپ از حضور در نشست خبری پایان اجلاس خودداری کرد.
این اختلاف میان فرانسه و آمریکا هم مشهود است. امانوئل ماکرون قرار است در تاریخ 24 ژانویه یعنی دو روز قبل از ترامپ در داووس سخنرانی کند. ماکرون و ترامپ در یک سال گذشته تنش های نامحسوسی را با یکدیگر داشته اند والیزه تلاش کرده تا خود را از سایه کاخ سفید خارج کند. در همین رابطه ماکرون و ترامپ اختلاف نظرهایی در خصوص ایران و برجام و همچنین کره شمالی دارند.
امسال مجمع جهانی اقتصاد تصمیم دارد راهکاری را برای حل چالش های بحران جهانی در این اجلاس بیابد.
بیش از 2500 رهبر از بخش های دولتی، تجاری، سازمان های بین المللی، فعالان مدنی، رسانه ها، اساتید دانشگاه ها و هنرمندان به این کنفرانس در دامنه کوه های آلپ دعوت شده اند.
/channel/bestdiplomacy
برجام چه باید میکرد که انجام نداده است؟!
یادداشت تحلیلی اکبر #مختاری در مورد حملات جدید به برجام پس از نوسانات ارزی....
Www.Noandish.com
@bestdiplomacy
شماره جدید نشریه وزین سیاست نامه منتشر شد
@bestdiplomacy
ایران برای من مهم است و جامعه نباید فقیر شود.
اگر مسائل کشور ما سامان داشت؛ میتوانستیم در همه دنیا حضور داشته باشیم. اما عقل علمی و دینی ایجاب میکند که یک کشور #اول به #خود برسد
پروفسور #سریعالقلم
بخش نهایی
استاد محمود #سریعالقلم
✅مشکل جدی ما نحوه تصمیمگیری، سازماندهی و به اجماع رسیدن است. ما منابع انسانی و مادی کمی نداریم؛ اما مشکل اصلی ما روش تصمیمگیری و مدیریت نظامهای تصمیمگیری است. در این زمینه ما مشکل جدی فرهنگی داریم.
🔹نگاه ما هم به خاورمیانه برمیگردد به اینکه چگونه در کشور تصمیم میگیریم.
🔹ایران نه کشور سیستمها بلکه کشور افراد است. تا زمانی که سیستمی نشویم؛ نمیتوانیم تصمیم عقلایی بگیریم و در مباحث انتزاعی و فلسفی و خرده نهادهای ملوکالطوایفی متوقف میشویم.
🔹ایران به یک استراتژی ملی برای توسعه اقتصادی و تولید ثروت نیازمند است.
🔹اگر ثروت تولید کنیم شاخصهای اجتماعی و اقتصادی ما بهبود مییابد و هویت ما هم حفظ میشود.
🔹 فرض کنید دنیا از سوی عدهای خاص مدیریت میشود. در این شرایط هنر ما این است که منافع خود را تامین کنیم. اگر این فرض هم درست باشد؛ چرا کرهجنوبی یا سنگاپور پیشرفت کرد؟
🔹نگاه به حکمرانی باید کمی شود و حکمرانان با آمار و ارقام صحبت کنند. ذهنی که آمار متوجه نشود؛ نمیتواند برنامهریزی کند.
🔹 حکمرانی که فرق دو و نیم و سه و نیم درصد رشد اقتصادی را نداند، نمیتواند حکمرانی کند.
🔦یکی از کارهایی که در دولت یازدهم و دوازدهم تا اندازهای انجام شد بهخصوص خود رییسجمهور آن را دنبال کرد، نگاه کمی به مسائل کشور است.
👈✅✅✅ایران برای من مهم است و جامعه نباید فقیر شود. اگر مسائل کشور ما سامان داشت؛ میتوانستیم در همه دنیا حضور داشته باشیم. اما عقل علمی و دینی ایجاب میکند که یک کشور #اول به #خود برسد.
🔹در هر کشوری که مردمش از شرایط اقتصادی و اجتماعی راضی باشند، آن کشور امنیت ملی دارد.
🔹اگر عموم مردم بگویند من آیندهای روشن دارم و در کشور صادرات، ارزش افزوده و مزیت نسبی داریم، امنیت ملی هم بهوجود میآید.
🔹امنیت ملی ما در گرو توسعه اقتصادی، رشد پنج درصدی و تورم تکرقمی است.
🔹امکانات نظامی نیز در حد لازم و برای دفاع از کشور نیاز است؛ اما باید هم اثبات کنیم که اگر در دنیا حضور نداشته باشیم، امنیت ما به خطر میافتد.
T.me/bestdiplomacy
🔦📡"تا نگاه ما به منطقه امنیتی و سیاسی است؛ وضع همین است..."
بخش اول
دکتر محمود #سریعالقلم در سخنرانی خود با موضوع ایران و ژئوپلیتیک جدید خاورمیانه در دانشگاه شهید بهشتی:
🔹 خاورمیانه پس از جنگ سرد برای بار دوم به یک منطقه دو قطبی تبدیل شده است. در یک طرف روسیه، ایران، سوریه، حزبالله لبنان و گروههای افغانستان و عراق قرار دارند و در قطب دیگر آمریکا، اسرائیل، شورای همکاری خلیجفارس و مصر قرار گرفتهاند.
🔹درحالحاضر اتفاق جدید این است که عربستان در حال همکاری استراتژیک با اسرائیل است و در زمینههای فنی، بازرگانی، امنیتی و نظامی با یکدیگر مشورت میکنند.
🔹عراق و ترکیه نیز بهصورت متناوب و موضوعی با این دو قطب همکاری میکنند؛ مثلا ترکیه درباره اقلیم کردستان با ایران همکاری کرده، اما در زمینه مسائل اقتصادی و نظامی با اسرائیل همکاری میکند.
🔹 در مورد دلایل حضور روسیه در منطقه خاورمیانه، اکثریت نخبگان هیات حاکمه این کشور دنبال رسیدن به تفاهم با اروپا یا آمریکا و عادیسازی روابط خود با قدرتهای دنیا هستند. درحالیکه در مقابل آمریکا هیچ جایگاه بینالمللی برای روسیه قائل نیست.
🔹البته قدرت بینالمللی نیز شاخصههای مختلفی از جمله شاخصه نظامی و اقتصادی دارد. از لحاظ نظامی روسیه به اندازه آمریکا توانایی نداشته و قدرت دریایی این کشور به اندازه آمریکا نیست.
🔹از سویی، روسیه متکی به نفت و گاز است و تحتتاثیر کاهش قیمت نفت و تحریمهای آمریکا، ارزش روبل روسیه نصف شده است.
🔹پنج سال پیش این کشور ۵۲۷ میلیارد دلار صادرات داشت؛ اما این رقم اکنون به ۲۸۲ میلیارد رسیده است. پنج سال پیش رشد اقتصادی روسیه سهونیم درصد بود و اکنون صفر و زیر صفر است.
🔹روسیه جایگاه پنجم و ششم اقتصاد بینالمللی بوده؛ اما تا سال ۲۰۳۰ رتبه روسیه در اقتصاد بینالملل دوازدهم میشود.
🔹روسیه در حال تلاش است که در مدیترانه حضور دائمی داشته باشد و برای همین سوریه برای این کشور مهم است.
🔹اگر وضعیت قیمت نفت به همینگونه بماند، قدرت روسیه به افول میرود. حضور روسیه در سوریه به خاطر گرفتن امتیاز از آمریکا در اروپای شرقی است.
🔹آمریکا در تمام بحرانهای خاورمیانه دست برتر را دارد و فقط در سوریه آمریکا باید با روسیه هماهنگ باشد. در این بین، نقش چین نیز نقش اقتصادی و تجاری در منطقه و نه نظامی و سیاسی است.
🔹البته روسیه، چین و آمریکا در شرق آسیا، شرق اروپا و خاورمیانه زورآزمایی میکنند که خاورمیانه نسبت به سایر مناطق آسیبپذیرتر است.
🔹 درباره نقش و هدف آمریکا در خاورمیانه نیز باید توجه داشت که آمریکا از دو دهه پیش از فاز تولید به خدمات رفته است.
🔹در فاصله سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵، ۵۰۰ شرکت بزرگ آمریکایی، چهار تریلیون دلار هزینه کرده و سهام یکدیگر را مجدد خریدند. با این کار قدرت مالی بانکها و شرکتهای آیتی افزایش یافت.
🔹موسسات مالی آمریکا در سال ۲۰۱۶، به میزان ۶۵ درصد درآمد کل آمریکا را از آن خود کردند؛ درحالیکه درآمد ۷۰۰ شرکت تولیدکننده چندملیتی در ۲۰۱۶، بین ۲۵ تا ۳۰ درصد کاهش یافت.
🔹 ۴۶ درصد درآمد شرکتهای آمریکایی در سال گذشته از آن شرکتهای آیتی بوده است.
🔹نگاه ما بهدنبال نگاه به دولتها است و فقط رییسجمهور آمریکا را میبینیم؛ ولی اگر نگاه خود را به جهان شبکهای نکنیم، به تحلیل درستی نمیرسیم.
🔹بهطور مثال، هفته پیش دولت عربستان ۵۰۰ شرکت آمریکایی، اروپایی و ژاپنی را دعوت کرد تا در شمال مدینه منطقهای ایجاد کرده و تمام تکنولوژیهای دنیا را آنجا متمرکز کنند. خود آنها میگویند با این کار میتوانند تفکرات وهابی را تغییر دهند.
🔹 در سال گذشته سنگاپور ۶۷میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی جذب کرده است؛ درحالیکه این رقم در سال ۲۰۱۵ در ایران ۸۷۰ میلیون دلار است.
🔹سنگاپور یک جزیره به اندازه تهران است؛ اما بهصورت شبکهای کار میکند.
🔹قدرت در آمریکا یعنی شرکتهای آیتی و بانکهای این کشور. اپل سال گذشته ۷۰۰ میلیون آیفون در دنیا فروخته است. در واقع، قدرت آمریکا متعلق به بخشخصوصی این کشور است.
🔹 ترامپ در اولین سفر خارجی خود به عربستان رفت زیرا پس از انتخاب او در آمریکا، وزیر خارجه عربستان به این کشور رفت و یک ماه و نیم در آمریکا ماند و شبکه جدیدی ساخت که بنیان آن شبکه تجاری، سرمایهگذاری و آیتی بود.
🔹آنها رسما اعلام کردند در سال ۲۰۱۶، معادل ۱۶۰ میلیون دلار برای لابی در آمریکا خرج کردهاند.
🔹قرارداد نظامی ۴۷۰ میلیارد دلاری آمریکا و عربستان یکی از پیامدهای این حضور عربستان در آمریکا بود. در این قرارداد ۱۰۰ میلیارد دلار در آیتی سرمایهگذاری میشود که عمده این پول به اسرائیل میرود.
🔹 در واقع، پول عربستان وارد آمریکا و اسرائیل میشود و از آن پول برای ایجاد نرمافزار جدید استفاده میشود.
T.me/bestdiplomacy
.
پویش فکری توسعه
ــــــــــــــــــــــــــــــ
از هنگامی که اعلام کردم میخواهم از حوزه اقتصاد سیاسی فاصله بگیرم و بر حوزه توسعه متمرکز شوم، جمعی از دانشآموختگان و دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری رشتههای اقتصاد، جامعه شناسی، علوم سیاسی، روانشناسی، انسانشناسی، تاریخ و ... گرد هم آمدند تا مرا در حوزه مطالعات توسعه یاری کنند.
آنان نام خود را «پویش فکری توسعه» گذاشتند، چرا که معتقد بودند باید اندیشیدن برای مساله توسعه کشور را به یک حرکت مستمر در بین نخبگان و روشنفکران تبدیل کنیم.
این جمع، اکنون به چند گروه تقسیم شده و هر گروه در حال خواندن منابع علمی کلاسیک و معاصر در حوزه توسعه است تا به شیوه ای کاملا آکادمیک (مطالعه کیفی) روایت نظریه پردازان جهانی توسعه را استخراج کند. به گمان من دو تا سه سال طول خواهد کشید تا این کار بزرگ به پایان یابد.
همزمان پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس نیز پیشنهاد من برای برگزاری سلسله نشستهایی با عنوان «گفتوگوهای توسعه» را پذیرفت.
هدف این بود که در سلسله نشستهایی بین صاحبنظران ایرانی که مساله توسعه دغدغه آنان بوده است برگزار شود تا گفتوگوهایی درباره مساله توسعه ملی شکل بگیرد و این گفتوگوها منجر به استخراج روایت دقیقتر و شفاتتری از دیدگاه صاحب نظران ایرانی درباره مساله توسعه ایران شود. با این امید که این گفتوگوها کم کم به تولید گفتارهای منظم در حوزه توسعه ملی منجر شود و سپس این گفتارها در بلندمدت به پدیداری گفتمانی نو از توسعه ایران بینجامد.
نخستین دور از «گفتوگوهای توسعه» پیرامون نظریات دکتر محمود سریع القلم در مهر و آبان ۱۳۹۶ درپژوهشکده اقتصاد تربیت مدرس برگزار شد. یاران «پویش فکری توسعه» همت کردند و همه نوشتارهای دکتر سریعالقلم را بازخوانی کردند و روایت اولیهای از دیدگاه سریع القلم استخراج شد و سپس نشستها حول این متن اولیه آغاز شد.
این گفتوگوها با حضور گروه بازخوانی و سه استاد ناقد، ۱۶ ساعت به طول انجامید و نهایتا «روایت محمود» درباره توسعه ایران استخراج شد که به زودی نهایی و منتشر میشود. (روزنامه شرق امروز، گزیده ای از مباحث این نشستها را منتشر کرده است).
در آذر و دی ماه نیز دور دوم گفتوگوهای توسعه پیرامون نظریات دکتر مقصود فراستخواه برگزار شد تا بتوانیم «روایت مقصود» از مساله توسعه ایران را استخراج کنیم. گزارشی از این نشستها نیز به زودی منتشر می شود.
انشاءالله در بهمن ماه نیز دور سوم گفتوگوهای توسعه با حضور دکتر مسعود نیلی برگزار خواهد شد تا «روایت مسعود» از مساله توسعه در ایران استخراج شود. و اگر توفیق الهی همراه باشد این گفتوگوها تا استخراج روایت دهها نفر از صاحبنظران این دیار که درباره توسعه کشور دغدغهمند بوده و اندیشه کرده اند، ادامه خواهد یافت.
این نشستها به صورت غیرعمومی و بدون حضور خبرنگاران و تنها با حضور اعضای تیم بازخوانی و استادانی که به عنوان ناقد علمی دعوت میشوند برگزار میشود تا گفتوگوها بتواند در فضایی کاملا آرام و علمی پیش برود.
علاقه مندان میتوانند گزارش منظم برگزاری سلسله نشستهای «گفتوگوهای توسعه» و همچنین متن کامل روایت صاحب نظران از توسعه ایران را که در آینده به تدریج منتشر می شود، در کانال تلگرامی زیر دنبال کنند.
لطفا عضو کانال تلگرامی زیر شوید و آن را به همه علاقه مندان و دغدغه مندان توسعه کشور نیز معرفی کنید.
محسن رنانی / دوم بهمن ماه ۱۳۹۶
👇👇👇👇
/channel/pooyeshfekri/11
/channel/pooyeshfekri/9
بخش دوم ونهایی
بازگشت به ایران
دلیل اصلی برگشت من به ایران این بود که میخواستم هرچه سریعتر ملک پدریام را که به دلیل بورس تحصیلی در وثیقۀ دولت بود آزاد کنم. البته وقتی برگشتم به سهولت آن را آزاد نمیکردند، میگفتند باید دو برابر آن خدمت بکنی. وقتی من برگشتم همۀ دانشکدههای علوم سیاسی را تعطیل کرده بودند غیر از دانشگاه ملی و دانشگاه تهران. بعد به من گفتند کجا میخواهی بروی، من هم تهران را ترجیح دادم. اینطور نبود که به سهولت جذب شوم، من را بهعنوان اینکه بایستی دوران مشمولیت خود را طی بکنم به دانشکده راه دادند.
در سالهای اولی که من وارد دانشگاه تهران شدم و جو تندروی هم در دانشگاه زیاد بود، من دو واحد را درس میدادم یکی «اندیشۀ سیاسی در اسلام» و دیگری «نظامهای اقتصادی تطبیقی یا ارتش و سیاست». آنها روش تدریس مرا در اندیشۀ سیاسی نپسندیدند و گفتند این روش تدریس این درس نیست، یک درس دیگر به من دادند. بعد از سالها یکی از دوستان من که بعدها یکی از رهبران جنبش اصلاحات شد به من گفت یک روز رئیس دانشکده گفت تکلیف بشیریه روشن نیست، نه از سیاست ما دفاع میکند نه انتقاد، بنابراین به درد ما نمیخورد. دوست من هم در جواب گفته بود بشیریه هرچه که هست حداقل چارچوبهای نظری را درس میدهد.
ترک ایران و تجربۀ تدریس در آمریکا
سال ۲۰۰۵ بود که به آمریکا آمدم، به مدت ۱۰ ماه بهعنوان استاد مهمان در واشنگتن تدریس کردم، بعد به مدت ۶ ماه به ایران برگشتم و جریانات سیاسی پیش آمد، دوباره برگشتم و از سال ۲۰۰۶ در سیراکیوز هستم. من نمیخواستم برگردم به آمریکا، اما اخراج شدم. در آمریکا مهمترین مشکلی که من با دانشجویان دارم ایجاد انگیزه است. تقریباً دانشجویان حوصلۀ هیچ مطلبی را ندارند. وقتی در ایران از جامعۀ مدنی صحبت میکنید برایشان تازگی دارد و اینها در دانشجو ایجاد انگیزه میکند؛ اما در اینجا هیچچیز تازگی ندارد جز اسلام؛ بنابراین مجبور شدم اسلام تدریس کنم. من دو درس در مورد اسلام در سیراکیوز میدهم، یکی تاریخ اندیشههای سیاسی در اسلام و درس دیگر جنبشهای اسلامگرای امروز.
در درس اول از بعثت میگویم تا قرن نوزدهم، در درس دوم قرن بیستم را تدریس میکنم. البته من با فلسفۀ سیاسی اسلام که از یونان گرفته شده کاری ندارم، چون آنها شناختهشده هستند، با فارابی و ابنسینا و غزالی و ابنباجه حرف تازهای نمیشود زد، چیزی که من به آن میپردازم طرز فکر سیاسی پیامبر است، همچنین در مورد محتوای سیاسی قرآن صحبت میکنم، در مورد تفاوتهایی که در آیات مکی و مدنی هست سخن میگویم./ فرهنگ امروز
*علی میرسپاسی استاد جامعهشناسی و مطالعات خاورمیانه در دپارتمان گالاتین دانشگاه نیویورک و و رئیس مرکز مطالعات ایرانشناسی دانشگاه نیویورک است.
T.me/bestdiplomacy
حسین بشیریه
استاد اعظم علوم سیاسی
در گفت وگو با دکتر علی میرسپاسی از زندگی اش میگوید
T.me/bestdiplomacy