eshtadan | Unsorted

Telegram-канал eshtadan - اشتادان Eshtadan

621

نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با درج شناسه اشتادان در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگیی* @Tabaa24

Subscribe to a channel

اشتادان Eshtadan

سخن هرچه گویم همه گفته اند
بر باغ دانش همه رفته اند

اگر بر درخت برومند جای
نیابم، که از برشدن نیست پای،

توانم مگر پایگه ساختن
بر شاخ آن"سرو سایه فکن "

کسی کو شود زیر نخل بلند
همان سایه زو باز دارد گزند

از این نامور نامه ی شهریار
بمانم به گیتی یکی یادگار

تو این را دروغ و فسانه مدان!
به یکسان روشن زمانه مدان!

از او هرچه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد....


/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

🔥🔥🔥
بیست و پنج اردیبهشت ماه روز بزرگداشت سخن سرای بزرگ و سترگ ایرانزمین، #فردوسی نامدار است
در این روز دوستداران شاهنامه و فرهنگ و هنر ایران و زبان پارسی، می کوشند تا این روز را گرامی داشته و به شکوه ان بیافزایند.
. چکامه سرایان نیز با سروده های خود به پیشواز این روز بزرگ می روند.

سروده زیر از چکامه سرای نامدار ملی
بانو # هما ارژنگی است که پیشکش دوستداران فردوسی و ایران می شود .
 
👌 درود فردوسی 👌

🌹 سروده‌ی بانو #هما_ارژنگی


بزرگا، سرم سوده بر خاک تو
بر آن خوان گسترده ی پاک تو

تو دادار دانا و بخشنده‌ای
به هر راز پنهان تو داننده‌ای

تویی آنکه جان و روان آفرید
زمین و بلند آسمان آفرید

تن ناتوان را توان آفرید
سخن گفتن اندر زبان آفرید

کنونم سخن باشد از مهتری
که تاج سخن را بود گوهری

یکی گوهر شاهوار ثمین
که باشد بر او تا ابد آفرین

حکیم خردمند روشن روان
همان پیر دهقان پاکیزه جان

که تخم سخن را پراکنده کرد
زبان دری را ز نو زنده کرد

خداوند بخشنده‌ی چاره ساز
حکیم خطاپوش، دانای راز

سر بسته گنج سخن برگشاد
بدان دانشی مرد داننده داد

که گنجور باید که دانا بود
به گنجوری خود توانا بود

هشیوار فردوسی پاک جان
پژوهنده‌ی نامه‌ی باستان

همان دانشی مرد فرخ نژاد
بنای سخن را ز نو بر نهاد

چو بر رخش اندیشه‌ها تاختی
درفش سخن را بر افراختی

نبشتی چو شهنامه‌ی شاهوار
همان خسروان نامه‌ی استوار

یکی گنج پر رنج آمد پدید
که دیگر چنو در جهان کس ندید

بیاراست آن نامه ی ایزدی
بدین نغز گفتاره‌ی سر مدی

«به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد»

پس آنگه چنین گفت آن مرد راد
«که رحمت بر آن تربت پاک باد»

«بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی»

زنان را به آزادگی چون بدید
کتایون و تهمینه، گرد آفرید

فرنگیس و رودابه‌ی خوب چهر
دلیر و به آزرم بر کیش مهر

و یا گردیه بانوی نامدار
خرد پیشه در کار و در کار زار،

به گفتار شیرین سخن ساز کرد
به ساز سخن قصه آغاز کرد

«زنانشان چون اینند ایرانیان
چگونه‌اند مردان و جنگاوران؟»

ز مردان گردنکش بی همال
ز شمشیر و از گرز و کو پال و یال

ز تخت و ز تاج و ز گاه و کلاه
ز رزم و ز بزم و بزرگی و جاه

هم از آفریدون فرخنده جان
ز دشمن شکن کاوه‌ی قهرمان

از آن بر شده پرچم کاویان
که بودی خود از چرم آهنگران

ز هوشنگ و جمشید و کاووسِ کی
ز بهرام و شاپور فرخنده پی

همه پهلوانان و نام آوران
بپاکرده کاخی بلند آستان

«پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند»

هم او آفرید از یل سیستان
بزرگی چنان رستم داستان

به چالش، هماورد شیر ژیان
گشاینده‌ی جادوی هفت خوان

که اهریمن و دیو و هم اژدها
ز چنگال رستم نگشتی رها

«جهان آفرین تا جهان آفرید
سواری چو رستم نیامد پدید»

الا ای حکیم بلند آستان
که بر ما گشودی در باستان

ندانم که گویم سخن گفته‌ای
که از گنج معنی تو در سفته ای .
تو بر طاق گردون بلند اختری
مهین بخردی پر بها گوهری

نمیری تو تا جاودان زنده‌ای
«که تخم سخن را پراکنده ای»

کنون با هزاران سلام و درود
بخوانیم بر یاد تو این سرود

«چو ایران نباشد تن من مباد
بدین بوم و بر زنده یک تن مباد»
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🆔 @maneshparsi

🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

💜 فهرست 35 کانال برگزیدۀ علمی و ادبی و فرهنگی در لینک زیر!👇🏻

🔮 /channel/addlist/VZSOsGWuJYozYTlk 👈🏻

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

۱۸ اردیبهشت سالروز درگذشت #غلامرضا_رشیدیاسمی

(۲۹ آبان ۱۲۷۵ کرمانشاه -  ۱۸ اردیبهشت ۱۳۳۰ تهران) شاعر، نویسنده، مورخ و مترجم


#غلامرضا_رشیدیاسمی، که با نام رشید یاسمی کرمانشاهی نیز شناخته می‌شود، از چهره‌های برجسته ادبی، فرهنگی و دانشگاهی ایران در سده گذشته بود. نویسنده، شاعر، مترجم و پژوهشگر برجسته‌ای بود که نقش مهمی در تحولات ادبی و فکری معاصر ایران ایفا کرد.

تولد و خانواده: در سال ۱۲۷۵ خورشیدی در روستای گهواره دالاهو کرمانشاه به دنیا آمد. پدرش، محمدولی خان گورانی، شاعر، نقاش و خوشنویس بود و مادرش نیز از خانواده‌ای اهل ادب و هنر بود. پدربزرگ مادری‌اش، محمدباقر میرزا خسروی، نویسنده و شاعر مشهور داستان عاشقانه "شمس و طغرا" بود.

درگذشت و آرامگاه: غلامرضا رشید یاسمی در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۳۰ خورشیدی در تهران درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.

رشید یاسمی با آثار و فعالیت‌های خود نقش بسزایی در ارتقای سطح دانش و فرهنگ ایران داشت و از چهره‌های ماندگار ادبیات معاصر شناخته می‌شود. تلاش‌های او برای پیوند سنت و مدرنیته در شعر و نثر فارسی شایان است.
روانش شاد - یاد و نامش جاوید

🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd

🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

شانزدهم اردیبهشت‌ماه، زادروز ذبیح‌الله صفا (۱۲۹۰-۱۳۷۸)

#زبان_فارسی در طول زمان بار فرهنگ ایران را حمل کرده و بین اجداد و اعقاب ایجاد وحدت کرده است، یعنی من و شما خودمان را از فردوسی جدا نمی‌بینیم و او را مال خودمان و خودمان را از او می‌دانیم درحالی که نه ناحیۀ ما یکی است و نه لهجۀ محلی ما و شاید نه فرهنگ ما کاملاً یکی است. برای اینکه فی‌المثل من فرهنگ طبری مازندرانی دارم و او فرهنگ خراسانی آن وقت را داشت که این‌ها از همدیگر به‌کلی جدا بودند.

پس این زبان فارسی است که فرهنگ کهن ایران را از اجداد ما به ما منتقل کرده و از آنها به ما رسیده است و ما اینک خودمان را با دقیقی و‌ فردوسی و سعدی و حافظ در ارتباط می‌دانیم. با رودکی که زادگاهش امروز در دست ما نیست و با آن ارتباطی نداریم روحاً مربوطیم، او‌ مال ماست و ما مال او هستیم، زیرا یک دست آداب و رسوم را با همدیگر داشتیم و داریم و این آداب و رسوم را زبان فارسی به ما انتقال داده است.

▫️برگرفته از: «زبان فارسی و وحدت ملی»، ای زبان پارسی، به کوشش میلاد عظیمی، ج ۱، انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۰، ص۴۳۷.

#ذبیح_الله_صفا
#زبان_فارسی
#تقویم_فرهنگی

@kheradsarayeferdowsi

🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

#حسن_انوری:

اگر فارسی نبود رابطه اقوام مختلف ایران‌زمین ناممکن می‌شد و این مهمترین عنصر فرهنگ ایران‌زمین موجب ارتباط و پیوستگی اقوام گوناگون است. زبان فارسی رابط بین اقوام ایرانی است، کشور ما دارای قومیت‌های مختلف است که با زبان فارسی با یکدیگر مرتبط شده‌اند و من آذربایجانی با یک گیلانی از طریق زبان فارسی ارتباط برقرار می‌کنم؛ بنابراین این زبان مهم‌ترین عنصر فرهنگ ایران‌زمین است. مردم افغانستان با وجود بی‌لطفی طالبان به زبان فارسی صحبت می‌کنند و نیز این زبان از زبان‌های ترکیبی به شمار می‌رود که به عنوان نمونه «دریادل» کلمه‌ای جدید و منفک از دو واژه «دریا» و «دل» است. از سوی دیگر زبان فارسی در دورانی از تاریخ و قبل از فرانسوی و انگلیسی، زبان بین‌المللی بوده و پادشاهان عثمانی غزل فارسی می‌سرودند و کتاب‌های زیادی به فارسی در خارج از ایران تالیف شده است که از جمله آنها می‌توان به شرح غزلیات حافظ در بوسنی و تعداد زیاد فرهنگنامه‌های فارسی در هندوستان اشاره کرد.
@shahnamehpajohan

🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

#عبدالمجید_ارفعی:


ناروا است که کهینی در خصوص مهینی سخن بگوید. تا جایی که می‌دانم سعدی از ستارگان ادب فارسی به شمار می‌رود. بهترین هویتی که می‌توانیم به سعدی بدهیم، زبان فارسی است. فارسی زبان هویت ایرانی بودن است. البته حافظ، سعدی و… همه لهجه‌ای دارند که به زبان من و شما نزدیک است، اما به زبان معیار فارسی آثار خویش را برجای گذاشته‌اند. چیزی که ما را بیش از هر چیز دیگری به هم پیوند می‌دهد، زبان ماست. امیدوارم بزرگداشت چنین روزهایی برای فردوسی، سعدی، انوری، خاقانی و… ادامه پیدا کند. ستارگانی که در ادبیات فارسی داریم و تالی ندارند.
@shahnamehpajohan

🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

پیرمرد روزگار خوشی را پشت سر نهاده بود.


پیرمرد، روزگار خوشی را پشت سر نهاده بود. در صحنه‌های زندگی، شهسواری‌ها کرده بود. به قله‌های رفیع صعود کرده بود. بر یوردهای پر گل و گیاه، سراپرده‌های با‌شکوه افراشته بود. مهمانان مفخم برخوانِ کرم نشانده بود. از شاخه‌های درختِ تفنگ‌آویزش، پنج‌تیرهای خرده‌زن و سوزنی‌های طلا‌کوبیده آویخته بود. از ارتفاعات سهمگین، صخره‌ها و کمرها پا‌زن‌های درشت فرو کشیده بود. ولی اکنون دیگر آن پهلوان پیشین نبود. پیری و بی‌مهری سپهر و ستاره با هم به سراغش آمده بودند. آفتاب جاه و جلالش در حال غروب بود...
[بخارای من، ایل من]


دگر به سوز دلِ عاشقان که خواهد خواند
دلم ز نالهٔ بلبل به درد می‌آید
۱۱ اردیبهشت
در سالروز درگذشت معلم همهٔ بچه‌های ایل
فرزند ایران و خادم فرهنگ؛
زنده‌یاد استاد محمد بهمن‌بیگی
#محمد_بهمن_بیگی
#ایل
#ایران
#فرهنگ
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

‍ دهم اردیبهشت، روز ملی خلیج فارس

پارس (فارس و خوزستان و خلیج فارس) آب و خاکی که قرن‌ها در مجاورت آشور و بابل و اکد و سومر بود و پس از آن مهد و زادگاه و پرستشگاه شاهنشاهان پارسی و هخامنشی و ساسانی گردیده و به دوران اسلامی به روزگاران دراز در کشاکش خوب و بد حوادث افتاده است ناگزیر آن قدر از آن در کتاب‌ها و گزارش‌های مدون و نقشه‌ها و خریطه‌ها نام رفته است که امروز دیگر برای جست‌وجوی نام آن از دیرباز تا کنون رنجی نداشته باشیم.

کهنه‌ترین نامی که از خلیج فارس به جای مانده است، نامی است که آسوریان پیش از ورود نژاد آریا به فلات ایران، بر این دریا گذاشته‌اند. در کتیبه‌های کهن آسوری، از این دریا به نام «نارمرتو»، به معنی رود تلخ یاد شده است.
در کتیبه‌‌ای از #داریوش_کبیر در تنگهٔ سوئز یافته‌اند، در بیان صدور دستور داریوش برای حفر ترعهٔ سوئز، «دریایی که از پارس آید» ذکر شده است.
در روزگار ساسانیان این خلیج را دریای پارس می‌گفتند.
بطلمیوس عالم معروف علم هیئت و جغرافیای دنیای قدیم که در قرن دوم میلادی زندگی می‌کرد، در کتاب معروف جغرافیای خویش که به زبان لاتین نوشته است‌، از این دریا به نام «پرسیکوس سینوس» یاد کرده است که درست به معنای خلیج فارس است.
در دوران اسلامی نام این خلیج «بحر فارس» و «البحر الفارسی» و «خلیج الفارسی» و «خلیج فارس» یاد شده و در دائرة‌المعارف اسلامی نیز این اسامی برای خلیج فارس ضبط گردیده است...

به روزگار دیلمیان آوازۀ رونق خلیج فارس در تجارت و داد و ستد جهان‌گیر شد. به روزگار اتابکان دولت خانۀ ایران در جزیرۀ قیس (کیش) و بحرین بود؛ به روزگار صفویه، پس از آنکه شاه عباس کبیر پنجمین پادشاه صفویان حکومت ستمگرانۀ آلبوکرک پرتغالی را در سرتاسر خلیج فارس برانداخت حکام صفوی در همۀ نواحی خوزستان و پارس و خلیج فارس تا بحرین و کناره‌های نجد عربستان گماشته شدند. از آن‌ پس، رقابت‌های اقتصادی اروپاییان در خلیج فارس ماجراها و سرگذشت‌های شگفت‌انگیز و حیرت‌آوری به وجود آورد ولی به هر حال و در همۀ احوال عنصر ایرانی در خلیج فارس باقی ماند و بر خانه و کاشانۀ خود دل بست و هم اکنون نیز دل بسته است.


برگرفته از مقالهٔ «خلیج فارس و نام آن»، دکتر احمد اقتداری، اطلاعات سیاسی-اقتصادی، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۹، شمارهٔ ۲۷۱ و ۲۷۲، ص ۶۲ تا ۶۹.

#دهم_اردیبهشت
#روز_خلیج_فارس
#دریای_پارس
@kheradsarayeferdowsi

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

‍ نهم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت ذبیح‌الله صفا

بهترین طریقۀ نگارش در بیشتر زبان‌های زندۀ دنیا و تقریباً تمام آنها توسل نویسنده است به سبک زبان تخاطبی که وسیلۀ ارتباط تمام افراد یک کشور و اهل یک زبان باشد. منتهی چون همیشه زبان ادبی یک ملّت را با زبان عمومی او اختلافاتی در بعضی امور مخصوصاً انتخاب مفردات و حذف کلمات جلف و یا کلمات خارجی و یا اصطلاحات رکیک عامیانه می‌باشد، نویسنده نیز باید رعایت این نکات را بکند و سبک نگارش خویش را در عین نزدیک ساختن به اسلوب زبان عمومی زمان، به انتخاب مفردات زیبا و حذف کلمات و عبارات ناپسند زینت دهد و مطبوع طباع خاص و عام سازد.
یکی از دوستان من می‌گفت که نویسنده هنگامی می‌تواند نبوغ خویش را آشکار کند که طرز سخن گفتن او برای مردم بدیع و غیرمأنوس باشد، ولی بر آنان تحمیل شود؛ اما او نمی‌دانست که اشتباهش در کجاست و یک نویسنده یا شاعر آنگاه بزرگ است که افکار بدیع آرد و معانی تازه و بلند را در الفاظی ساده که همه با آن مأنوس باشند چنان بپرورد که زیبایی معنی و غرابت و تازگی آن، سادگی و ابتذال الفاظ را از یادها ببرد.
هرکس غزل‌های ساده و بی‌تکلف سعدی را بخواند اگرچه دلی از سنگ داشته باشد باز هم متأثر خواهد شد و حال آنکه اگر آنها را برابر قصائد پرطنطنه و باشکوه عنصری و عمعق و ابوالفرج و معزّی و انوری نهیم به‌ظاهر و از حیث الفاظ به مراتب از اینها پست‌تر می‌نماید درصورتی‌که آن قصائد با شکوه خراسانی را کمتر در دل‌ها تأثیری تواند بود و اتفاقاً سعدی از آن جهت بزرگ شده است که رقت معنی را با منتهای سادگی الفاظ آمیخت و کلام خود را هم در عین سادگی در کمال فصاحت آورد. و اصولاً سادگی لفظ خود بهترین آرایش و زینت کلام است چنان‌که هرکس یک دشت خرّم طبیعی را بر هزاران باغ مزیّن و مجلّل برتری می‌دهد؛ زیرا آنجا جمال طبیعت در نهایت سادگی پرده از رخسار برافکنده است و اینجا دست صنعتگر بشر خواست ریگزارها و یا فلوات نازیبا را زیبا و دلپسند جلوه دهد.
گذشته از همۀ اینها نثر فقط وسیلۀ بیان افکار است و فکر آنگاه که در لباس جمل پیچیده پوشیده گردد و یا به زبان مردمی که باید از آن بهره‌مند گردند ادا نشود، به هیچ کار نمی‌آید و نااندیشیدن آن هزاران بار بر اندیشیدنش برتری دارد.

«نثر فارسی و راه نگارش آن»، ذبیح‌الله صفا

[ای زبان پارسی...، به کوشش دکتر میلاد عظیمی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۲، ج ۲، ص ۸۴۴-۸۴۵]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation

🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

🏛استاد ماشاالله آجودانی: زبان فارسی به عنوان زبان رسمی انتخاب و گزینش ملی ایرانیان و اقوام گوناگون ایرانی است.

🪶 دکتر آجودانی با شواهد و مستندات استوار و تاریخی روشن می‌کند که سالها پیش از آمدنِ رضاشاه ، زبانِ پارسی،زبانِ سراسری و رسمیِ ایران بوده و همه‌ی روزنامه‌ها در زمانِ قاجاران خودبه‌خود به زبانِ پارسی چاپ و پخش می‌شده‌اند و این گزینشِ تاریخیِ مردمِ ما بوده است و نه «قلدری» رضا شاه و این فرمانروایی یا آن فرمانروایی.


🪶روشنگری علمی دکتر آجودانی نقدی است جدی بر بی اساس و مضحک بودن بودن روایت دروغ و جعلی قبیله گرایان و تجزیه طلبانی که سعی دارند ایران را کشوری پاره پاره با تنوع قومی گوناگونی معرفی کنند که توسط رضاشاه و با دیکتاتوری وی در تحمیل زبان فارسی، به صورت کل یکپارچه ایجاد شده است. زبان فارسی به عنوان زبان رسمی ایرانیان نه تنها یک گزینش ملی بوده ؛ بلکه یکی از مهم ترین عوامل وحدت بخشی ایرانیان و حفظ تمامیت ارضی ایران بوده و هست.
@shahnamehferdowsiii
🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

آه ای غمِ نو!
#بندر_عباس

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

🔰 ایرانیان سرانجام نیکی را بر بدی پیروز می‌کنند

خیزشی که این سال‌ها درباره فردوسی و شاهنامه آغاز شده است خود نشانه آن است که هرگاه ایرانی در بزنگاهی قرار می‌گرفته دست توسل به این کتاب دراز می‌کرده.
اکنون در برابر برخورد با تمدن صنعتی، ما در چنین وضعی هستیم. چنان‌که می‌دانیم محتوای شاهنامه نبرد نیکی با بدی است.
و "ایرانیان" سرانجام نیکی را بر بدی پیروز می‌کنند.
می‌گوید: «مرا دین و دانش رهاند درست»

شاهنامه نمی‌گذارد ایرانی در خواب غفلت باقی بماند.
------
پنجم اردیبهشت، سالروز پیوستن دکتر اسلامی نُدوشن به دیار خاموشان

یاد و نامش ماندگار

🕊 کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

‍ پنجم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت زنده نام محمّدعلی اسلامی ندوشن (۱۳۰۳-۱۴۰۱)

🔹کار جامعۀ امروز ما لااقل در تهران به جایی کشیده است که هرچه خارجی است چشم او را خیره می‌کند: زبان خارجی، دوست خارجی، شیوۀ زندگی خارجی، اشیاء و غذاهای خارجی ... برای فرار از دید و بازدید نوروز از شهر خویش بیرون می‌رود لیکن فریضه‌ای برای خود می‌داند که عید ژانویه را جشن بگیرد، احیاناً شمع بیفروزد و کاج بیاراید. و چون زبان وسیلۀ ارتباط با مظاهر تمدن فرنگی است می‌کوشد که در سن پنجاه و شصت‌سالگی به یاد گرفتن آن پردازد یا لااقل فرزند خویش را به آموختن آن وادارد تا چون خود او «دست و پاشکسته» بار نیاید.
از نام مغازه‌ها و بنگاه‌ها و دختربچه‌ها حرفی نزنیم که داستان دلخراشی دارد. این یک مثال کوچک از واقعیت تلخی حکایت می‌کند: دکان‌های تهران پر است از اجناس خارجی و عجیب این است که هر کس اندک استطاعتی داشته باشد ترجیح می‌دهد که محصول خارجی بخرد ولو نظیر آن در خود ایران درست شده باشد؛ به همین دلیل سرکه و خردل و مربایی را هم که در داخل مملکت تهیه می‌کنند باید روی شیشه‌اش را به انگلیسی بنویسند تا خریداری بیابد.
نمی‌دانم توجه فرموده‌اید یا نه که از چند سال پیش رادیوی تهران شیوۀ حرف زدن را از برنامۀ فارسی رادیوی لندن اقتباس کرده و به تازگی دامنۀ ابتکار خود را وسعت داده و از سخن گفتن فیلم‌های ایتالیایی که به فارسی برگردانده شده‌اند تقلید می‌کند. هر کسی را موهبت آن نیست که مرتب به رادیوی تهران گوش دهد ولی اگر گاهی بر حسب اتفاق او را چنین موهبتی دست داده شاید حتی یک بار شعر سعدی و حافظ را از زبان گویندگان و خوانندگان آن نشنیده است، بی آنکه غلط فاحشی در آن باشد. از کودک و جوان چه توقع می‌توان داشت و حال آنکه دستگاه تبلیغاتی کشوری تا بدین حد به زبان خود بی اعتناست یا از به کار بردن آن عجز دارد؟
در زبان‌های بزرگ دنیا دیگر روان و رسا نوشتن از بدیهیات است؛ هر روزنامه‌نویس هر پاورقی‌نویس، حتی یک خبرنگار ورزشی در آنچه می‌نویسد و چاپ می‌کند صغری و کبری و نتیجه‌ای در نظر دارد و به ندرت جملاتش از نظر دستور معیوب است. ریاضی‌دان یا طبیب بهانه نمی‌آورد که چون فن او ادبیات نیست پس باید او را در درست و رسا نوشتن معذور داشت. اما زبان ما، حتی در بعضی از کتاب‌های ادبی و دانشگاهی وضع جز این نیست.
تقصیر انحطاط و تنزّل زبان فارسی بر گردن کودکان بیگناه یا پدر و مادرهای بی‌خبر نیست، بلکه بر گردن نخبگان و دانشمندانی است که یا در انجام وظیفۀ خود کوتاه آمده‌اند و یا خاموش نشسته‌اند و ناظر فروریختن پایه‌های معنوی و اخلاقی قومی هستند که زبان یکی از آنهاست.
در کشوری که اساس تمدن و فرهنگ متزلزل نیست هیچ‌گاه آموختن زبان خارجی ایجاد خللی نمی‌کند بلکه بر غنای معارف ملّی می‌افزاید. فراوانند جوانان هجده نوزده‌سالۀ هلندی و سوئیسی که دو یا سه زبان خارجی یاد گرفته‌اند و هنوز ملت آنها احساس خطری نکرده است. اما اگر در جامعه‌ای همه چیز به صورت «صورتک» (کاریکاتور) درآمد و بنیان اصول لرزان گردید سرچشمۀ اصالت و ابتکار و نیروی معنوی اندک اندک کاستی می‌گیرد و طبعاً زبان نیز پایداری نمی‌تواند کرد.

«بیماری زبان»، محمّدعلی اسلامی ندوشن، یغما، سال ۱۲، شمارۀ ۴، تیر ۱۳۳۸، ص ۱۶۷-۱۶۹.

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

#سجاد_آیدنلو :

یکی از مباحث علمی بحث اصطلاح شناسی است؛ یعنی به کار بردن هر اصطلاح در جای درست خودش. کلمه رسمی یک حالت اداری و قانونی دارد. مثلاً می‌گویند طبق قانون یا بخشنامه از فلان سال زبان فلان کشور انگلیسی شده است اما وقتی از زبان ملی حرف می‌زنیم فراتر از بخشنامه و قانون مد نظر ماست. زبان ملی یعنی وجه همگانی و اشتراک عمومی آن در طول تاریخ یک سرزمین. مجوز ملی بودن یک زبان را مردمان آن کشور صادر می‌کنند و ما می‌بینیم زبان فارسی در طول هزار و چند صد سال پس از اسلام بنا بر رویکرد و عملکرد همه ایرانیان، زبانی ملی بوده است. یعنی مردمان همه مناطق ایران با هر زبان مادری و محلی و با هر گویش و هر اعتقاد و دین و مذهبی، مهم‌ترین آثار فکری و فرهنگی خود را به فارسی آفریده‌اند. حافظ برای یک آذربایجانی همان مقدار لذت معنوی و فکری دارد که برای یک شیرازی و یک اصفهانی. بنابراین من یک ایرانی آذربایجانی هستم که زبان ملی من فارسی و زبان مادری من ترکی آذربایجانی است و من اجازه توهین به هیچ یک از این دو را نمی‌دهم/ روزنامه ایران
@shahnamehpajohan

🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

💠 سعدی شیرازی و یاد فردوسی💠



🔴شیخ شیراز سعدی سه قرن بعد از فردوسی میزیست. او در قصیده ای سراسر حکمت و عبرت که آن را به امیر انکیانو که از طرف اباقاخان حاکم شیراز بود هدیه کرده است فایده داستانهای ملی ایران را عبرت گرفتن خداوندان ملک از گذشت روزگار می شمارد و می گوید:


بس بگردید و بگردد روزگار
دل به دنیا در نبندد هوشیار

ای که دستت میرسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار

اینکه در شهنامه ها آورده اند
رستم و رویینه تن اسفندیار

تا بدانند این خداوندان ملک
کز بسی خلق است دنیا یادگار


🟠همچنین‌ سعدی در بوستان خود از فردوسی به احترام یاد میکند و ضمن تضمین دو بیت از او بر تربت پاکش رحمت می فرستد:


چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد

میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است.

سیاه اندرون باشد و سنگدل
که خواهد که موری شود تنگدل


📚منبع

📗سرچشمه های فردوسی شناسی، محمد امین ریاحی، ۱۳۸۲، ص ۲۴۹ و ۲۵۰
@Historiumclub

🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

‍ بیست و چهارم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت حبیب یغمایی

ذوق و سلیقه و روش یغمایی در مجله‌نویسی پذیرفتۀ خاطر بسیاری نبود. پس از اینکه مجلّه را در پایان سال ۱۳۵۷ متوقف ساخت بر هوشمندان جامعۀ فرهنگ ایران روشن شد که مجلّۀ یغما چقدر گرانسنگ و سودمند بود و در معرفی و نگاهبانی ادبیات ملّی و واقعی تا چه حد بنیانی و مؤثر بود.
هیچ‌یک از مجله‌های مستقل و شخصی و جدی ایران نبوده است که سی و یک سال بی هیچ گسستگی و کم و بیش در سر هر ماه و چنین یکدست و یکپایه انتشار بیابد و در قلمرو زبان فارسی خواستار و دوستدار دیرپا داشته باشد.
اعتبار مجلّۀ یغما همان بود و هست که به انتشار ادب اصیل ایران و بزرگان ادبای چهل پنجاه سال پیش حتی شعر و نوشته از احمد قوام‌السلطنه، علی سهیلی، سیّد ضیاء‌الدین طباطبایی، عباسقلی گلشاییان که مورد مسخرۀ تازه‌خواهان بود می‌پرداخت و رجال فرهنگ‌خواه و ادب‌پرور را احترام می‌گذاشت.
نثر یغمایی از نثرهای ساختۀ روزگار ماست،‌ لفظ دری در دست او حکم موم داشت، هم در شعر و هم در نثر. در انتخاب لفظ و شیوۀ بیان متأثر از بزرگان ادب کهن فارسی بود. در انتخاب لفظ استادی و مهارتش مسلم بود‌. از نادره کسانی بود که حدّ استعمال کلمات را درست می‌شناخت و هر لفظ را در مفهوم واقعی و مناسب خود می‌گذاشت. با اینکه استوار و پخته می‌نوشت و بسیاری از الفاظ مستعمل گذشتگان را بر قلم می‌آورد، نثرش از سادگی روستایی، طنزپردازی و رندی ادیبانه بهره‌وری بی‌شمار داشت.
گرشاسپ‌نامۀ اسدی طوسی، قصص‌الانبیای نیشابوری، ترجمۀ تفسیر طبری، مجموعه‌ای از نظم و نثر قدیم، و بالاخره غزلیات سعدی که در این سال‌های اخیر به ذات خویش تصحیح کرد، همه از کارهای علمی شایسته و ماندگار اوست.

[نادره‌کاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج ۱، ۷۴۹-۷۵۲]
@AfsharFoundation
▪️◼️  استاد حبیب یغمایی؛  ادیب، محقق ادبیات، نویسنده، شاعر و روزنامه نگار.
"و ۱۲۸۰ خوربیابانک --ف ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۳ش، تهران. آرامگاه خوربیابانک "
نام و یادش گرامی باد.
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

‍ ⁠⁣بیست و یکم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت دکتر محمدرضا باطنی، منتخب بیست و هفتمین جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار

محمدرضا باطنی در ایجاد زبان علمی فارسی تأثیری قابل ملاحظه داشت. گفتمان زبان‌شناسی مدرن در ایران بدون آثاری که او نوشت نمی‌توانست به صورتی که اکنون دیده می‌شود شکل گیرد. توجّه او به امکانات واژه‌سازی فارسی و تلاش برای برابرگذاری اصطلاحات زبان‌شناسی در رشد این علم در ایران نقش اساسی داشت. این نکته نیز مهم است که در این راه او همواره به امکانات طبیعی و درونی زبان توجه داشت و نه، مثلاً به باستان‌گرایی یا معادل‌گذاری‌های غریب. او همواره معتقد بوده است که بدون فعال‌سازی نظام واژه‌سازی طبیعی فارسی امکان ایجاد زبان علمی و پیشرفت آن ممکن‌ نیست. از همان نخستین مقالاتی که او نوشت و به‌ویژه کتاب‌هایی که ترجمه کرد این‌ سلامت و طبیعی بودن در عین سلاست و نیز صراحت مشهود است.
محمدرضا باطنی به این امر نیز توجّه داشت که علم فقط برای علما نیست و زبان علمی‌ باید بتواند در خدمت توسعۀ علمی‌ جامعه نیز باشد. به گمان او علم باید بتواند از محوطۀ دانشگاه فراتر رود‌. این توجّه و تعهد حاصل از آن موجب شد بکوشد مفاهیم تخصصی علمی را در قالبی همگان‌فهم بریزد و از این رهگذر نه‌تنها گروه وسیع‌تری از افراد جامعه را در یافته‌های علمی شریک کند، بلکه زبان این ارتباط علمی عمومی را ساده‌تر و روشن‌تر کند. این یکی از قابلیت‌های کم‌مانند آثار اوست که هم اهل فن و هم غیرمتخصصان به سهم خود می‌توانند از آن‌ها بهره‌مند شوند.

حسین سامعی

[دفترچۀ بیست و هفتمین جایزۀ ادبی و تاریخی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، اهدا‌شده به دکتر محمدرضا باطنی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۹، ص ۳۵-۳۶]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
▪️دکتر محمد رضا باطنی، استاد دانشگاهی تهران، فرهنگ نویس و زبان‌شناس.

.👈 از آثار مهم وی در حوزه زبان‌شناسی می‌توان به «توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی»، «مسائل زبان‌شناسی نوین»، «مسائل زبان‌شناسی نوین»، «نگاهی تازه به دستور زبان»، «چهار گفتار درباره زبان» و ... اشاره کرد.

👈 از آثار مهم وی در زمینه ترجمه نیز  می توان به «زبان و زبان‌شناسی» رابرت هال، «زبان‌شناسی جدید» مانفرد بی یرویش، «درآمدی بر فلسفه» بوخینسکی، «دانشنامه مصور» و ... اشاره نمود.
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

💠شهر سوخته نماد تمدن و مدنیت چندین هزار ساله فلات ایران💠



🔴این محوطه ی باستانی کلیدی دوران مفرغ ایران نه تنها در مجامع علمی ایرانی شناخته شده، بلکه یکی از معدود محوطه های باستانی ایران است که در جهان باستان شناسی به صورت گسترده ای مطرح شده است.محوطه ی شهر سوخته در ۵۷ کیلومتری جاده ی زابل به زاهدان در استان سیستان و بلوچستان واقع است. این محوطه برای نخستین بار در سال ۱۹۱۵ میلادی به عنوان یک محوطه ی باستانی معرفی شد.


🟠متعاقب آن طی سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۶ شمسی توسط هیئت باستان شناختی ایتالیا و از سال ۱۳۷۶ توسط هیئتی ایرانی به سرپرستی سید منصور سید سجادی مورد کاوش قرار گرفت.رود هیرمند که یکی از پدیده های طبیعی و مهم منطقه و یکی از بزرگ ترین منابع آب در جنوب آسیای مرکزی است به گونه ای سرنوشت ساز بر تکوین و رشد شهر سوخته و سایر محوطه های مسکونی این منطقه تأثیر داشت.بنابراین حیات شهر سوخته به این رود وابسته بوده است.


🟢همچون وابستگی مصر به نیل، هند به سند و میانرودان به دجله و فرات. زندگی در این شهر از ۳۲۰۰ قبل از میلاد شروع و در ۱۸۰۰ ق.م به دلایل نامعلوم از جریان باز می ایستند یعنی این شهر پررونق عصر مفرغ فقط ۱۴۰۰ سال مسکونی بوده است.به رغم وسعتی که شهر سوخته دارد آثاری از معابد یا دیوار دفاعی و دروازه ی آن دیده نمی شود.به طور کلی میتوان گفت که شماری از واحدهای مسکونی و یک کاج نمایانگر معماری این شهر است.خانه ها ۹۰ تا ۱۵۰ متر مربع مساحت و از ۶ تا ۱۰ اطاق چهارگوش دارند که پیرامون یک حیاط مرکزی حلقه زده اند.


🔵در هیچ یک از خانه ها اتاق انباری مملو از خمره های غیلان وجود نداشته است و این امر نشانگر آن است که در حدود سال ۳۰۰۰ ق.م. ذخیره سازی مواد غذایی را حکومت مرکزی انجام میداد.این مسأله ساخت سیاسی پیچیده ی شهر سوخته و شهرهای مشابه این عصر را به خوبی آشکار می سازد.یعنی تسلط حکومت بر حیاتی ترین نیازهای انسان این مسأله در دهکده های ساده ی عصر نوسنگی هرگز وجود نداشت زیرا اساساً دولت یا حکومتی در آن دهکده ها شکل نگرفته بود. در ادامه به پدیده های فرهنگی شهر سوخته بپردازیم که باعث شهرت جهانی این شهر کهن شده اند.

📚منبع

📗تاریخ فرهنگ ایران، دکتر رضا نوری شادمهانی،۱۳۹۶ ص ۸۷ تا ۸۹
@Historiumclub

🔸/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

✳️ نظامات‌خوانی ۴۵
سوگند قانونی

سوگندنامه‌هایی که در مصوبات قانونی کشور آمده، دارای نکات متنوع سیاسی، فرهنگی و مذهبی است و می‌تواند موضوع مطالعه و تحقیق اهل فن باشد؛ در بعضی موارد، مانند لایحه قانونی انجمنهای ولایتی و ایالتی، مصوب ۱۴ مهر ۱۳۴۱، این سوگندها با اعتراضات و مخالفت‌های تند مواجه شده.
در ماده ۴۱ این لایحه، ۳ بار در مقدمه و یک بار در متن سوگند اعضای انجمن ولایتی، (و نیز ایالتی، موضوع ماده ۵۳)، «کتاب آسمانی» بجای قرآن بکار رفته بود، که پس از اعتراضات مخالفین، لغو شد. 

ماده ۴۱ چنین است:

«...مراسم تحلیف اعضاء انجمن، به ترتیب ذیل انجام خواهد شد:
در حالی که اعضاء انجمن و عموم حضار به احترام برپا خواسته‌اند [خاسته‌اند]، یک جلد کتاب آسمانی را به جلسه می‌آورند و در مقابل جایگاه رئیس قرار می‌دهند، و ابتداء رئیس و سپس یک یک اعضاء انجمن، در مقابل کتاب آسمانی قرار گرفته و پس از بوسیدن کتاب آسمانی، در حالی که دست راست خود را به روی آن قرار داده، سوگندنامه ذیل را با صوت بلند قرائت و سپس ذیل آن را امضاء خواهند نمود:

 (من که در ذیل، امضاء می‌کنم، خداوند را به شهادت می‌طلبم و به این کتاب آسمانی سوگند یاد می‌کنم، تکالیف و وظایفی را که بعنوان عضو انجمن ولایتی شهرستان / ایالتی استان ... به من رجوع شده است، با کمال راستی و درستی و جد و جهد انجام بدهم و در انجام این وظایف هرگز اغراض شخصی و نیات خصوصی و نظرات سیاسی را مداخله ندهم و همواره خیر و صلاح اهالی شهرستان/استان... و تمامیت کشور ایران را منظور و نصب العین خود ساخته و به قانون اساسی و سایر قوانین مملکتی و سلطنت مشروطه ایران وفادار بمانم و نسبت به اعلیحضرت شاهنشاه مفخم خود صدیق و راستگو باشم.)»


اعتراض اصلی از سوی امام خمینی صورت گرفت؛ ایشان در تلگراف مورخ ۱۳۴۱/۰۷/۲۸ به اسدالله علم، نخست وزیر، از جمله نوشته‌اند:

«...تبدیل قسم به قرآن مجید را به «کتاب آسمانی»، تخلف از قانون مذکور [قانون اساسی مشروطه] است؛ و خطرهای بزرگی برای اسلام و استقلال مملکت دارد که یا غفلتاً یا خدای نخواسته عمداً اقدام به این امر شده است. اکنون که اعلیحضرت درخواست علمای اعلام را به دولت ارجاع فرموده‌اند و مسئولیت به دولت شما متوجه است، انتظار می‌رود به تبعیت از قوانین محکم اسلام و قوانین مملکتی، اصلاح این امر را به اسرع وقت نمایید، و مراقبت کنید که نظایر آن تکرار نشود. و اگر ابهامی در نظر جنابعالی است مشرّف به آستانه قم شوید تا هر گونه ابهامی حضوراً رفع شود، و مطالبی که به صلاح مملکت است و نوشتنی نیست تذکر داده شود.»
Website: nezamat.ir
🔹از کانال تلگرام انجمن حقوق شناسی
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

‍ چهاردهم اردیبهشت‌ماه زادروز علی‌محمّد حق‌شناس

فارسی، زبان فرهنگ مشترک اقوام ایرانی

زبان فارسی زبان هیچ‌یک از مردمی نیست که با قید «قوم فارس» از دیگر اقوام ایرانی، یعنی از ترک و ترکمن و گیل و دیلم و کرد و لر و بلوچ و عرب و دیگران بازشناخته می‌شوند. بلکه زبانی است که به فرهنگ ایران و به تاریخ آن متعلق است و مثل خود آن فرهنگ و تاریخ، مشترک میان همۀ اقوام ایرانی است. این زبان اساساً در مکتب و مدرسه آموخته می‌شود و عمدتاً سرشتی نوشتاری دارد.
در کنار این زبان مشترک فرهنگی، همۀ اقوام ایرانی، چه فارس و چه غیر آن، زبان‌های قومی خود را نیز دارند، این زبان‌های قومی عموماً به طور طبیعی و بی زحمت مدرسه و معلّم آموخته می‌شوند و خود سرشتی عمدتاً گفتاری دارند. با این حساب همۀ اقوام ایرانی در عین حال که در امور روزمرّۀ زندگی از زبان‌های مختص به خودشان بهره می‌گیرند در بسیاری از زمینه‌ها فقط از زبان فارسی استفاده می‌کنند و این هیچ ربطی به آن ندارد که زبان فارسی در عصر جدید به عنوان زبان رسمی کشور برگزیده شده است، بلکه سنتی است که ریشه در تاریخ پر طول و تفصیل این مرز و بوم دارد. اگر زبان عربی را با قبول نقش بسیار مهمی که در فرهنگ و تمدن اسلامی به عهده داشته است کنار بگذاریم، می‌توانیم بگوییم که همۀ اقوام ایرانی از بدو تأسیس نخستین دولت ایرانی پس از سلطۀ اعراب، عمدتاً سواد به زبان فارسی می‌آموخته‌اند. کتاب و رساله و نامه به زبان فارسی می‌نوشته‌اند. شعر به فارسی می‌سروده‌اند. قصّه به فارسی می‌پرداخته‌اند. قباله و سند و قرارداد و مانند این‌ها را به فارسی تهیه می‌کرده‌اند و از این‌ها مهم‌تر اسطوره و حماسه و دین و مذهبشان به فارسی ثبت می‌شده است. پس فارسی همان قدر زبان تک‌تک این اقوام است که زبان‌های قومی آنها. منتها فارسی و زبان‌های قومی هریک به سطح و ساحتی خاص از حیات این اقوام متعلق است.

«زبان فارسی از سنّت تا تجدّد»، علی‌محمّد حق‌شناس، کلک، بهمن و اسفند ۱۳۴۷، شمارۀ ۷۱ و ۷۲، ص ۱۲-۱۴.
@AfsharFoundation
🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

🌱به فراخور روز معلم؛ شعر:
ایرج میرزا

گفت استاد مبر درس از یاد
یاد باد آنچه به من گفت استاد

یاد باد آن‌که مرا یاد آموخت
آدمی نان خورَد از دولتِ یاد

هیچ یادم نرود این معنا
که مرا مادرِ من نادان زاد

پدرم نیز چو استادم دید
گشت از تربیتِ من آزاد

پس مرا منت از استاد بوَد
که به تعلیمِ من اُستاد اِستاد

هرچه می‌دانست آموخت مرا
غیر یک اصل که ناگفته نهاد:

«قدرِ استاد نکو دانستن»
حیف! استاد به من یاد نداد

گر بمرده‌ست روانش پرنور!
ور بوَد زنده خدا یارش باد!

#ایرج_میرزا

🔹از کانال تلگرام: نقل معانی

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

🔰به مناسبت سالروز درگذشت محمد بهمن‌بیگی؛
آن مرد ۵۰۰ هزار نفر را با سواد کرد

🔸سی سال رنج برد و با ایل کوچ کرد تا کودکان عشایری را با سواد کند. بنیانگذاری چند هزار مدرسه سیار عشایری، آموزش نزدیک به ده هزار آموزگار عشایری و با سواد کردن پانصد هزار کودک ایل، گوشه‌ای از کارهای شگفت‌آور این مرد سخت‌کوش بود.

🔸بهمن‌بیگی، بنیان‌گذار آموزش و پرورش عشایری در ایران بود. وی پس از پایان دوره کارشناسی حقوق در دانشگاه تهران، با مشاهده وضعیت عشایر و با قانع کردن دولت وقت به همکاری، در زمینه برپایی مدرسه‌های سیار برای بچه‌های ایل شروع به فعالیت کرد. او توانست دختران عشایری را نیز به مدرسه‌های سیار جلب کند و نخستین مرکز تربیت معلم عشایری را بنیان نهد. او تجربه‌های آموزشیِ خود را در چند کتاب در قالب داستان نوشته است.


🔸بهمن‌بیگی خود اهل ایل قشقایی است و زندگی در ایل را تجربه کرده است و با زیر و بم این زندگی آشناست. او در کتاب «عرف و عادت در عشایر فارس»، رسوم و عادات ایل قشقایی را روایت می‌کند. او در این کتاب عرف و عادت این ایل را از نظر حقوق مدنی، کیفری و آیین دادرسی بررسی می‌کند. مثلاً درباره رسوم مربوط به ازدواج و تعدد زوجات می‌گوید: «در ایل و طوایف قشقایی به استثنای موارد نادر، مردان یک زن بیشتر ندارند و داشتن چند زن را ننگین و مذموم می‌دانند.» این کتاب هم نمونه کمیابی است در زمینه شناخت ایل قشقایی. درباره هیچکدام از ایل‌ها و طوایف ایرانی چنین کتابی با این دانش و شناخت وسیع و عمیق نوشته نشده است.

نقل از: ایبنا

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

‍ دهم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت علی‌محمّد حق‌شناس

گفته‌اند فردوسی از آن رو بزرگ و ستودنی است که زبان فارسی را با خلق شاهکار شکوهمند خود، شاهنامه، زنده نگه داشته است. این کار او بی‌گمان درخور ستایش حتماً هست. اما اگر از من بپرسند، می‌گویم این حکیم بخرد بیش و پیش از همه از آن رو بزرگ و ستایشی است که در یکی از بحرانی‌ترین دوره‌ها از حیات فکری ایران که در آن هم فرهنگ ایران و هم هویت ایرانی ما از درون (و نه از بیرون و در عرصۀ سیاست و جغرافیا) دستخوش تضاد و تعارضی جان‌شکار شده بود، او به سائقۀ روح بلند و چشم نهان‌بینش توانست در شاهکار جاوید خود تعریفی تازه از فرهنگ و هویت کهن ما فرا پیش نهد و با این کار هم در کالبد فرهنگ و هویت بحران‌زدۀ ما جانی تازه بدمد و هم گریبان ما را از چنگ تضاد و تعارضی به درآورد که رفته رفته داشت موجودیت ما را به ورطۀ نابودی می‌کشاند و من فکر می‌کنم که راز عظمت فردوسی و شکوه شاهکار او را در درجۀ اوّل در همین نکته باید جست و کلید کشف و شناخت خدمتی را هم که او در حق ما ایرانیان کرده است بیش از هر جای دیگر در همین جا می‌باید خواست. وگرنه اگر او بدین تضاد و تعارض در ساحت فرهنگ و هویت ما خاتمه نداده بود در آن صورت خدمتی که الحق به زبان فارسی کرده است چه معنایی می‌توانست داشته باشد؟ مگر نه اینکه شرف زبان فارسی در آن است که آیینۀ فرهنگ ما و جلوه‌گاه هویت جمعی ما باشد؟ و مگر نه اینکه اگر فرهنگ و هویت ما در غرقاب آن تضاد و تعارض فرومی‌رفت زبان فارسی نیز از آن ماجرا جان به درنمی‌برد؟
فردوسی از فرهنگ و هویت باستانی ما روایتی تازه و تصویری نوین از آن گونه بازآفرید و فرا پیش نهاد که با محتوای هویت ایرانیان مسلمان از هر نظر دمساز و همتا بود؛ تا آنجا که اینک ما از پس فردوسی می‌توانیم به فرهنگ و هویت باستانی خود وفادار بمانیم بی آنکه در چشم هویت مسلمان خویش گناهکار به شمار آییم. می‌توانیم در میان سفرۀ نوروزی خود شمع و سبزی و آیینه‌مان را با کلام‌الله مجید برابر نهیم و خاطر آسوده بداریم که این دو فرهنگ راهی یک منزلند، گیرم از دو گوهر باشند.
آری، اگر از من بپرسند، می‌گویم اعجاز فردوسی در همین بود که گفتم. در اینکه آتش و آب را به هم آشتی داد و گرما و نور را با هم در بلور اشعار پرتلألؤش به رقص و ترنم واداشت و از این‌همه حرزی ساخت بر بازوی ایران تا ایران بماند و زبان فارسی بماند و ما نیز هم.

«در حکمت چاره‌ساز فردوسی»، دکتر علی‌محمّد حق‌شناس، آدینه، دی ۱۳۶۸، شمارۀ ۴۰، ص ۸-۹.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

نهم اردیبهشت
زادروز جاویدنام
#دکتر_محمد_معین

(زاده ۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ رشت -- درگذشته ۱۳ تیر ۱۳۵۰ تهران)
استاد زبان پارسی و پدیدآورنده فرهنگ معین

دکتر محمد معین ادیب، واژه‌شناس، مترجم و نویسنده برجسته ایرانی بود که به خاطر کارهای ارزشمند خود در زمینه زبان و ادبیات فارسی، نامی ماندگار در تاریخ فرهنگ ایران به جا گذاشته است.

معین در سالهای ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۳ عضو شورای عالی فرهنگ بود.
در کنگره‌های هزاره پورسینا، هفتصدمین سال خواجه نصیرالدین طوسی، آزادی فرهنگ که در تهران برگزار شد، عضویت و در آن‌ها سخنرانی داشت.
از سال۱۳۲۴ با پروفسور هانری کربن (خاورشناس فرانسوی) در تصحیح و نقد متون فلسفی و عرفانی فارسی و عربی همکاری داشت. در نتیجه این همکاری، یک سلسله کتب فارسی و عربی از طرف انیستیتوی ایران و فرانسه چاپ و منتشر شده‌است.
در سال ۱۳۳۳ برای کتاب جامع الحکمتین ناصرخسرو که نخستین بار توسط هانری کربن و معین تصحیح و چاپ شده بود، از طرف فرهنگستان کتیبه‌شناسی و زبان‌های باستانی فرانسه Académie des Inscriptions et Belles-Lettres، جایزه گرفت.
در تابستان ۱۳۳۷ به تصویب هیئت وزیران ایران، به عضویت فرهنگستان ایران برگزیده شد.
مهرماه ۱۳۳۷ «استاد ممتحن خارجی» دانشگاه پنجاب (پاکستان) برای مطالعه و اظهار نظر در رساله‌های دکترا آن دانشگاه شد.
آذرماه ۱۳۳۸ از نیما یوشیج، پیشوای شعر نو در ایران وصیت‌نامه‌ای به دست آمد که در آن دکتر معین را بی آنکه دیده باشد، به عنوان وصی تعیین کرده بود تا اشعار وی را بررسی کند و قسمت لازم را انتشار دهد و گزینش و چاپ اشعار نیز تحت نظر وی باشد.
از ۹ تا ۱۵ شهریور ۱۳۴۵ ریاست کمیسیون ادبیات را در کنگرهٔ جهانی ایران‌شناسان عهده‌دار بود.
از ۱۳۲۵ شمسی که چاپ لغت‌نامه دهخدا برابر قانون، در مجلس شورای ملی آغاز شد، معین به همکاری علی‌اکبر دهخدا برگزیده شد. در دی ماه ۱۳۳۴ با موافقت علی‌اکبر دهخدا، سازمان لغتنامه از منزل شخصی دهخدا به مجلس شورای ملی منتقل و براساس وصیت‌نامه دهخدا، معین به ریاست امور علمی آن سازمان منصوب گردید. اسفند ۱۳۳۶ سازمان مذکور به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران منتقل و برابر اساسنامه مصوب شورای دانشگاه، ریاست سازمان لغت‌نامه به محمد معین واگذار شد. وی این سمت را تا آخرین روزی که دچار سکته گردید به دوش داشت.

برخی از مهم‌ترین دستاوردهای دکتر معین عبارتند از:

فرهنگ معین:
نامورترین آفرینه دکتر معین، فرهنگ شش جلدی معین است که به عنوان یکی از جامع‌ترین و معتبرترین فرهنگ‌های زبان فارسی شناخته می‌شود. این فرهنگ بیش از ۲۰۰ هزار مدخل و حدود ۴ میلیون واژه را در بر دارد و آگاهیهای فراگیر در باره معانی، ریشه‌ها، مترادف‌ها، اصطلاحات و تاریخچه واژگان فارسی ارائه می‌دهد.

تصحیح و تحشیه متون:
دکتر معین در زمینه تصحیح و تحشیه متون کهن فارسی نیز فعالیت‌های ارزشمندی انجام داده که از آن میان می‌توان به تصحیح و تحشیه "برهان قاطع" اثر محمدحسین بن خلف تبریزی ، "دانشنامه علایی" اثر ابن سینا و "چهار مقاله" اثر نظامی عروضی اشاره کرد.

تألیف کتب درسی:
دکتر معین در زمینه تألیف کتب درسی نیز فعال بود و آثاری مانند "تاریخ ادبیات ایران" و "دستور زبان فارسی" را برای دانش‌آموزان و دانشجویان به نگارش درآورد.

ترجمه:
دکتر معین افزون بر زبان فارسی، به زبان‌های عربی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی نیز مسلط بود و آثاری از نویسندگانی مانند ژان پل سارتر و آلبر کامو را به زبان فارسی ترجمه کرد.


درگذشت:
دکتر معین به‌ علت کارهای زیاد مطالعاتی و تحقیقی در سال ۱۳۴۵ در یکی از اتاق‌های دانشکده ادبیات بیهوش شد و به‌ حال اغماء فرو رفت.
برای بهبود او کارهای بسیار شد و او را به‌کشورهای گوناگون بردند؛ اما سرانجام پس از چهار سال و پنج ماه که در اغماء بود، سیزدهم تیرماه ۱۳۵۰ در ۵۳ سالگی درگذشت.
آرامگاه این ادیب و فرهنگ‌نویس بزرگ در آستانه اشرفیه گیلان است.


یادگارها:
دکتر «محمد معین» را اگر چه بیشتر با «فرهنگ فارسی معین» می‌شناسیم، اما این بزرگمرد ادب فارسی، آثار ماندگار دیگری هم از خود به جا گذاشته که هر کدام از آنها حکم گنجینه‌ای در ادبیات فارسی این مرز و بوم دارد. کتاب‌های «حافظ شیرین سخن»، «ستاره ناهید یا داستان خرداد و امرداد»، «یوشت فریان و مرزبان نامه»، «یادنامه پورداوود»، «قاعده‌های جمع در زبان فارسی»، «شاهان کیانی و هخامنشی در آثار الباقیه»، «مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسی»، «مفرد و جمع» و… ازجمله تالیفات استاد به‌حساب می‌آید. دکتر معین دستی هم بر تصحیح کتب داشته که از مهم‌ترین آنها می‌توان به «چهار مقاله تالیف نظامی عروضی سمرقندی»، «جامع‌الحکمتین تالیف ناصرخسرو»، «شرح قصیده ابوالهیثم» و… اشاره کرد.

یاد و نامش جاویدان


🆔
@XeradsarayeFerdosiYazd

📖

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

.

این آفرینش هنری، بهتر و رساتر سخنان است در آنچه بر جنوبگان ما، بر همه ما گذشت!

بوالفضل بیهقی، آن دبیر دانای به‌کارآمده، در تاریخی که کرده یک بار، یک روز را نوشته است که "هول روزی بود."

ما از انجامین روز امرداد ۱۳۵۷ در آبادان، تا امروز در بندرعباس جز مرگ ندیدیم و جز مرگ‌پایی نکردیم.
بی‌شمار هول روزان که دیدیم!
قرار نبود که چنین شود!
"ما را به سخت‌جانی خود این گمان نبود!"


۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
#محمود_فاضلی_بیرجندی

/channel/dejnepesht4000

🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

🔹‍ گسترش زبان فارسی

▪️پس از آنکه زبان دری یا پارسی زبان نوشتار شد، نه تنها سخنوران خراسان چون رودکی سمرقندی و بوشکور بلخی و مسعود مروزی و بوعلی سینای بخارایی و بوریحان بیرونی خوارزمی و منجیک ترمذی و سنایی غزنوی و خواجه عبدالله انصاری هروی و فردوسی طوسی و خیام نیشابوری و منوچهر دامغانی به این زبان نوشتند، بلکه نیز سخنوران جاهای دیگر چون فرخی سیستانی و غضایری رازی و بوسلیک گرگانی و جمال‌الدین اصفهانی و قطران تبریزی و خاقانی شروانی و نظامی گنجوی و مسعود سعد لاهوری و باباطاهر همدانی و سعدی شیرازی و صدها سخنور دیگر از هر گوشه و کنار این سرزمین. به خاطر این گسترش زبان فارسی است که رستم لارجانی حدود سال ۴۰۰ هجری برای فرمانروایان همدان شاهنامه می‌سراید و در زمان فرمانروایی خاندان کاکویه در اصفهان، ابن‌سینا دانشنامۀ علایی را به زبان فارسی تألیف می‌کند و کمی بعد فخرالدین اسعد گرگانی ویس و رامین را می‌سراید. و باز به خاطر گسترش زبان فارسی است که اسدی طوسی، در نیمۀ نخستین سدۀ پنجم، از طوس راه می‌افتد و به دربار جستانیان طارم (سرزمین میان قزوین و زنجان و گیلان) می‌رود و شاهان آنجا را به زبان فارسی می‌ستاید و سپس از آنجا به دربار شیبانیان در نخجوان می‌رود و برای امیر آنجا گرشاسپ‌نامه را می‌سراید و می‌بیند که اهل ادب آنجا مجلس شاهنامه‌خوانی دارند یا شاعر همزمان او، قطران تبریزی همۀ امیران آذربایجان و اران را به فارسی مدیحه می‌سراید و یا عنصرالمعالی در همان زمان‌ها از گرگان به گنجه می‌رود و در آنجا با امیر ابوالاسوار شدّادی به فارسی سخن می‌گوید. پیداست که زبان فارسی نمی‌توانست در فاصلۀ یکی دو قرن به عنوان زبان نوشتار همۀ سرزمین ایران را بگیرد، اگر پیش از آن قرن‌ها به عنوان زبان گفتار در سراسر ایران رواج نمی‌داشت.

▪️زبان فارسی یا دری حدود دو هزار و پانصد سال پیشینه دارد که از آن حدود هزار سال نخستین زبان گفتار در جنوب غربی ایران و سپس حدود هزار و پانصد سال زبان گفتار و حدود هزار و صد سال اخیر آن زبان نوشتار در بخش بزرگ سرزمین‌های فلات ایران بوده است و روزگاری به عنوان زبان فرهنگ و ادب، به کشورهای دیگر نفوذ کرده است.

📚گل رنج‌های کهن: برگزیدۀ مقالات دربارۀ شاهنامۀ فردوسی، دکتر جلال خالقی مطلق، به کوشش علی دهباشی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ص ۴۰۶- ۴۰۷

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار

@AfsharFoundation
@ahle_tamyz

🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

پنجم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت محمّدعلی اسلامی ندوشن (۱۳۰۳-۱۴۰۱)



درخت اندیشۀ ایرانی زمانی به بار نهایی نشست که شاهنامه آفریده شد. همۀ آنچه باید گفته شود در این کتاب گفته شد. با آمدن شاهنامه ایرانی خیالش راحت شد که از نو به خانۀ خود بازگشته است. اگر حصارهای مرزی برداشته شده بودند، یک حصار فرهنگی گرد او پدید آمد «که از باد و باران نیابد گزند» تا او بتواند در درون آن بگوید من من هستم.
زبان فارسی و شاهنامه سرنوشت ایران را تغییر دادند. ایران از نو سرزمینی شد مطرح، تأثیرگذار که فراتر از مرزهایش حرکت می‌کند. قلمرو امپراتوری زبان و فرهنگ ایران از قلمرو هخامنشیان وسیع‌تر گشت. اگر یک در بسته شد، یعنی در سیادت سیاسی، دری دیگر باز شد. این یکی پایدارتر و آسیب‌ناپذیرتر بود.
شاهنامه نشان داد که قدرت‌ها و شوکت‌ها و ثروت‌ها می‌روند، آنچه می‌ماند سلطنت سخن است که جوهر جان انسانی است.


@kheradsarayeferdowsi

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

🏛📚 40 کانال برتر تاریخی و فرهنگی و ادبی!

🎓👌اگه دنبال محتوای مفید و خاص هستی، حتماً ببین!👇
📌 /channel/addlist/E9r6nDPW6JI1MTE0

🔻این پایین یه کانال نمونه رو بدون جوین هم می‌تونی ببینی!👀

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

#منصور_رستگار_فسایی:

اگر بپرسيم كه سعدی به كتاب شاهنامه چگونه نگاه می كند؟ بايد چنين پاسخ داد كه برای او شاهنامه، كتاب گذشتگان و آيينه عبرت آيندگان است. سعدی شاهنامه را كتاب دستور زندگی، راهنمای حيات و تجسم نيک و بد روزگاران می داند.  وقتی او می خواهد عمر طولانی جهان و ديرينگی حيات را يادآور شود، برای نشان دادن درستی سخن خود، شخصيت‌های شاهنامه را مثال می‌زند و سرگذشت بشر را آنچنان كه در شاهنامه آمده، بازگو می كند. همين مسأله ميزان تاثيرپذيری سعدی از شاهنامه را روشن می سازد. او عظمت سرزمين مادری خود را از راه شاهنامه می شناسد و ملاک و معيارش برای شناخت گذشته باستانی ايران، كتاب فردوسی است. خواندن شاهنامه برای سعدی، ضايع و تباه نكردن ايام و عبرت گرفتن از گذر روزگار و زمانه است. روح و معنويت شاهنامه در كالبد سعدی جان می گيرد و او با زبان استوار و زيبای خود آن را بازسازی می كند. به همين دليل در حكايت‌هايش فضای شاهنامه را به زيبايی انتقال و نشان می دهد كه تا كجا وامدار فردوسی است. 
@shahnamehpajohan

#منصور_رستگار_فسایی:

جم، محبوب ترين شخصيت اساطيری ايران، شخصيت محبوب سعدی است و گذشته ها را در خرد جمشيدی و آبادی روزگار او می يابد. تربيت سعدی و تربيت ايرانی او به حدی استوار و ريشه دار است که هر نظری را که به گذشته می کند، با دستی پر از عبرت و تجربه و آگاهی و بينايی باز می گردد و به عنوان يک معلم هميشه خردمند برای جامعه ادای وظيفه می کند و با شاگردانش به ابديت می پيوندد.سعدی اسطوره و تاريخ را به هم می پيوندد و در اين ارتباط حقايق جاودانه را کشف می کند.سخن سعدی در ارتباط با فرهنگ و گذشته و اساطير به دو بخش گوناگون تقسيم می شود. او از اساطير دينی، اسلامی و ملی استفاده می کند، اما آنجا که به فرهنگ ايرانی می رسد که تلفيقی بسيار سازگار در ميان آنها برقرار می کند، آنجا که می گويد: اگر خزائن قارون و ملک جم داری نيرزد آنکه وجودی ز خود بيازاری بنابراين با وجود اينکه قارون و جم از يک فرهنگ نيستند، اما هر دو اين شخصيت ها به موجودات زنده، پويا و معنی دار در فرهنگ جامعه تبديل می شود. شخصيت های شاهنامه ای در داستان های سعدی جای فراوانی دارد و با چشم عبرت به آنها می نگرد.
@shahnamehpajohan⁣⁣⁣⁣

🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…
Subscribe to a channel