8191
⬅️ کانال باشگاه اندیشه، مرجعی برای اهالی تفکر و مجالی برای اندیشیدن. ارتباط با ما : @Ahmadkhalesi @labibreza تلفنها 66480717 66480718 66480719 نشانی اینستاگرام باشگاه اندیشه https://www.instagram.com/bashgah.andisheh/ ...
مرور یک فرهنگ، روایت یک کتاب
📝رشاد پویا
افغانستان در طول تاریخ یکی از مهمترین گذرگاههای فرهنگی و تمدنی آسیا بوده است. قرارگرفتن آن بر مسیر جادۀ ابریشم باعث شد اقوام و فرهنگهای گوناگون در این سرزمین با هم درآمیزند. از همین رو، فرهنگ افغانستان آمیزهای از سنتهای ایرانی، هندی، ترک و آسیای میانه است.
اقوام مختلف مانند تاجیک پشتون، هزاره، ازبک و ترکمن با زبانها، پوششها و آدابورسوم خود به غنای فرهنگی کشور افزودهاند. آثار تاریخی چون بوداهای بامیان، مسجد جامع هرات، آرامگاه رابعه بلخی و شهر باستانی بلخ نشانههایی از گذشته درخشان این سرزمیناند.
جشنهایی مانند نوروز، که در بلخ برگزار میشود جشن سده و مهرگان و جشن شب ایلدا عنعنات مهماننوازی، موسیقی محلی مانند رباب و دوتار، و شعر شاعرانی چون مولانا حافظ شیزاری شهریار روکی ابوالقاسم فردوسی جایگاه ویژهای در هویت فرهنگی مردم دارند. با وجود چالشهای سیاسی و جنگها، مردم افغانستان همواره تلاش کردهاند تا زبان، هنر و سنتهای چند هزار سالۀ خود را حفظ و به نسلهای بعد منتقل کنند!
در روز پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۴ به بهانهٔ کتابِ «وقتی موسی کشته شد...»
دربارهٔ این اقلیم بیشتر گفتوگو خواهیم کرد.
@bashgahandishe
«نشست خانواده مدرسه»
• قراره ۱۲ آذر در باشگاه اندیشه میزبان دکتر مرتضی نظری، نویسندهی کتاب «مرگ مدرسه؟» باشیم.
~ در این گفتوگو دربارهی آیندهی آموزش، چالشهای سیستم آموزشی و پرسشهای مهمی که دربارهی مدرسه در ذهنمون هست صحبت میکنیم.
حلقه مطالعاتی کلیدر برگزار میکند:
📚 گفتوگو درباره کتاب
«وقتی موسی کشته شد…»
نوشتهٔ ضیا قاسمی
🗓 پنجشنبه ۲۷ آذرماه ۱۴۰۴
⏰ ساعت ۱۶
📍 خیابان انقلاب
خیابان وصال شیرازی
کوچه نایبی، پلاک ۲۳
@bashgahandishe
اصل تهذیب احترامِ آدم است....
خود و دیگری در اندیشه اقبال لاهوری
📝محمدرضا لبیب
مسئلهی نسبت «خود» و «دیگری» از مسائل فلسفی در اندیشهی مدرن است. در اندیشهی اقبال لاهوری، مفهوم «خودی» نه تنها محور نظام فکری او بلکه کلید فهم رابطهی انسان با خدا، جهان و دیگری است. اقبال در آثار فارسی خویش، بهویژه در اسرار خودی و رموز بیخودی، تصویری از انسان ارائه میدهد که «خود» را در سیر تعالی و در نسبت دیالکتیکی با «دیگری» معنا میکند. در این نوشتار، با روش تحلیلی-توصیفی و بر پایهی آثار فارسی اقبال، نشان داده میشود که نسبت خود و دیگری در فلسفهی اقبال نه تقابلگرایانه بلکه تکاملگرایانه است: «دیگری» شرط شکوفایی و فعلیت یافتن «خود» است.
محمد اقبال لاهوری (۱۸۷۷–۱۹۳۸م) در زمرهی متفکرانی است که کوشیدند با تکیه بر سنت اسلامی و بهرهگیری از اندیشهی مدرن، طرحی نو از انسان و هستی عرضه کنند. او در آثار منظوم فارسی خود، بهویژه اسرار خودی (۱۹۱۵) و رموز بیخودی(1918)، نظریهای وجودی از انسان بنا مینهد که بر محور «خودی» استوار است. اقبال در برابر بحرانهای هویت انسان مسلمان در دوران استعمار و مدرنیته، «خود» را بنیاد بازسازی دینی و فرهنگی میداند. اما این خود در انزوا معنا نمییابد، بلکه در ارتباط فعال با دیگری؛ خواه خدا، جامعه یا انسان دیگربه کمال میرسد. پرسش اصلی این نوشتار آن است که نسبت میان خود و دیگری در اندیشهی اقبال چگونه تبیین میشود و این نسبت چه دلالتهای فلسفی و اخلاقی دارد.
اقبال در اسرار خودی، خودی را «ذاتِ آگاه و خلاق انسان» میداند. او میگوید:
خودی را چون ز نور او خبر نیست / ندانستی که او جز جلوهگر نیست
خودی، در معنای اقبالی، نیروی درونیِ حیات و آفرینندگی است؛ امری الهی در انسان که در فرایند سیر و صعود از مرتبهی طبیعت به مرتبهی الهی به فعلیت میرسد. خودی، در بنیاد، امری نسبی و پویاست؛ از اینرو در تنهایی و بیدیگری به ایستایی میرسد.
در رموز بیخودی، اقبال از مرحلهای سخن میگوید که انسان از خودیتِ فردی به «بیخودی» اجتماعی میرسد؛ یعنی خود را در خدمت کلّی بزرگتر درمییابد. «بیخودی» در این معنا، از خودبیگانگی نیست بلکه «تعالیِ خود» است.
او در این اثر میگوید:
خودی در بند خود نتواند زیست / که بیدیگر، وجودش ناپدید است
در اینجا، «دیگری» همان «جماعت»، «امت» یا «خدا»ست که بدون آن، خودی معنا و استمرار نمییابد.
در منظومهی فکری اقبال، احترام به انسان نه یک فضیلت اخلاقی صرف، بلکه امری وجودی و الهی است. او انسان را موجودی میداند که باید از بند تقلید و انفعال رها شود تا «خودی» خویش را بشناسد و به مقام «خلیفةاللهی» برسد. این نگاه، در سراسر آثارش، با تأکید بر کرامت ذاتی انسان و مسئولیت او در برابر خود و جامعه حضور دارد.
«گر خودی گم کرد، گم گردد جهان»
در نگاه وی «احترام به انسان» در اصل، احترام به حقیقت خودآگاه و خلاق اوست؛ انسانی که شأنش به اندازهای است که بیاعتنایی به او، بیاعتنایی به روح الهی در خویش است.
اما در رموز بیخودی، اقبال مرحلهی دوم را طرح میکند: انسانِ کاملِ خودی، باید خود را در خدمت جامعه و امت قرار دهد. احترام به انسان دیگر، نتیجهی طبیعی رشد خودی است؛ زیرا انسانِ بیدارشده میفهمد که شأن او بدون شأن دیگران بیمعناست.
اقبال، کرامت انسان را بر سه پایه استوار میبیند: آگاهی از خویشتن، آزادی در اراده، و خدمت به جمع. از نظر او، انسانی که به خود و دیگران احترام میگذارد، در حقیقت به ارادهی خداوند در خویش حرمت مینهد.
برتر از گردون مقام آدم است
اصل تهذیب احترام آدم است
باید توجه داشت که در اندیشهی اقبال، عشق نیروی پیونددهندهی خود و دیگری است.
ادامۀ یادداشت را میتوانید در روزنامۀ اعتماد بخوانید.
@Dialogeschool
@bashgahandishe
.
مدرسه مطالعات اتوپیا باشگاه اندیشه برگزار میکند:
از آرمانشهر تا ویرانشهر
مروری بر مفاهیم اتوپیا، دیستوپیا و هتروتوپیا در نظام اجتماعی
با ارائهٔ
دکتر فریبا نظری
جامعهشناس
چهارشنبه
۵ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۱۷
دربارهٔ نشست:
هتروتوپیا، دیستوپیا و اتوپیا: سه ضلع از مثلث امید، کابوس و امکان
در این نشست میکوشیم سه مفهوم بنیادینِ اتوپیا، دیستوپیا و هتروتوپیا را نه بهعنوان مفاهیم جدا و متقابل، بلکه بهمثابه اضلاع یک مثلث مفهومی در نظر بگیریم؛ مثلثی که بازتابدهندهی سه حالت از تخیل و تجربهی بشری است: امید به آینده، ترس از آینده، و امکان زیستن در میان واقعیت و تخیل.
از اتوپیا بهعنوان رؤیای ساخت جهانی بهتر، تا دیستوپیا بهمثابه هشدار و کابوسهای ما، و در نهایت هتروتوپیا بهعنوان فضای جایگزین و چندلایهای که مرز میان واقعیت و خیال را درهم میشکند. این سه مفهوم در کنار هم میتوانند تصویری کاملتر از تخیل اجتماعی انسان در جستوجوی امکانهای بهتر ارائه دهند.
خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچهٔ نائبی، پلاک ۲۳
@bashgahandishe
سرکار خانم معارفوند
سوگ پیشآمده را تسلیت عرض می کنیم و از درگاه احدیت خواستار رحمت و مغفرت ابدی برای ایشان و صبر و بردباری در این اندوه سترگ برای شما و خانواده گرامی تان هستیم .
خانواده باشگاه اندیشه را در غم خود شریک بدانید.
💠معرفت نفس در طریقه سلوکی علامه طباطبایی(ره)
#در_مكتب_علامه_طباطبايى
#محمد_حسین_قدوسی
#معرفت_نفس
@Allaamehwisdom
▫️
📖 آوارگان کابل (۴ و پایانی)
دربارهی تبار پدری احمد شاملو
. . . . . . .
نشانگرهای پنهان شعر
خواندن شعرهای شاملو، آسانـدشوار است. آسان است، زیرا، شعرهای شاملو، خواننده را در لایهی واژگانی و تصویری به چالش نمیکشد. برای نمونه در شعرِ
هرگز از مرگ نهراسیدهام
اگرچه دستاناش از ابتذال شکنندهتر بود.
هراسِ من، باری همه از مردن در سرزمینیست
که مزد گورکن
از بهایِ آزادیِ آدمی افزون باشد.
(شعرِ از مرگ، آیدا در آینه)
همچون بسیاری از شعرهای دیگر شاملو، خواننده به آسانی با واژگان پیش میرود، دشواری خواندن شعر هنگامی سر میزند که خواننده بخواهد به درونمایههای پنهان (کنایی) شعر راه برد. با کنار زدن لایهی بیرونی شعر، دریابد که «بهای آزادی انسانها، مرگ است»، و پاداشِ کسی که در این راه میمیرد، از مزد گورکن کمتر، و به این آگاهی برسد که از دید شاعر، کار قهرمان بیپاداش میماند، زیرا قهرمان فراموش میشود، در جایی که درخت آزادی میوهای نداده است.
در شعرهای شاملو، سرودنْ پارهی پیوستهی زندگی او است. فرآیند خواندن شعرهای شاملو، بی چرخش از واژگان و تصویرها به زندگی و بازگشت دوباره به شعر پایان نمییابد. در شعر شاملو، تکههای زنجیرهی زبان و رخداد به هم میرسند و در یک دیگر، بسته میشوند. گزارههای شعری بازگویندهی رخداد نیست، گسترش آن است. این فرآیند را نمیتوان با برآمدگی شعر از رخداد یکی گرفت.
در شعر "در جدال با خاموشی" نیز، تکاپوهای زبانی و رخداد به هم میرسند. درونمایهی شعر، سرگشتگی است، آنجا که «دیگر/ از شکست و مرگ/ گزیر نیست.» یک نشانهی این سرکشتگی، چرخش دایرهوار گاهان است: «من بامدادم سرانجام»، گذشتن از تیرگیها و بازگشت به زهدانِ آغاز. در فراز دیگر، شاعر آگاهی میدهد که این بازگشت، در پی جنگی فرساینده رخ داده است، جنگِ پیگیرانه با خود. پیآمد جنگ، گاهْ پیروزی و گاهِ دیگر، شکست و آوارگی است. اما در جنگ با سرنوشت، شاعر پیشاپیش بهگونهای غمانگیز به این آگاهی میرسد که از مرگ رهایی نیست. شعر "در جدال با ..."، سرریز شدگی هماین آگاهی بر زبان است.
در شعر "در جدال با ..." شاملو، زندگی خود را بر زمینهی جنگِ بیپایان با سرنوشت میسراید. نشانگرهای شعر از هماین زمینه معنا مییابند و به کار میافتند. منِ شاعر، هرچند خود را در پیوستگی با تیره شاملوها بازمیشناسد، اما از منِ فرورونده در خود میگذرد و به من فرارونده، بازنمای تبار بزرگ انسانی گسترش مییابد.
شاعر از من فرورونده در خود آغاز میکند، شناسههای کالبدی و هوشی را بازمیگوید، و بیدرنگ «با یک حلقه»ی ناپیدا تیره و تبار خود را در تاریخ گم میکند. زیرا این نام، از دید شاعر در همکوشی برای روی کار آوردن نیرویی آدمیخوار به کار رفته و مایهی شرمساری تاریخ است (مجموعه آثار ۱، صـ۱۰۸۲).
گزارهی «نامِ کوچکام را دوست نمیدارم»، تاکنون بر زمینهی دوری از تقدس خوانده شده است (گزند باد، ۹۵)؛ آن را میتوان در پیوند با سرودهی دیگری از شاملو هم خواند:
میان کتابها گشتم ...
عجبا!
جُستوجوگرم من
نه جُستوجو شونده
"احمد" واژهای آرامی ـ عربی، به معنای «ستوده» است؛ شاعر برچسبیدگی این نام را به خود، تنها آنگاه زیبا مییابد که آوایِ غمناک «جستوجوگری» او را به یاری بخواند.
به هماین گونه، گزارهی بازبرگشتنی به تبار شاعر بر بستر شعر خوانا میشود. شعر "در جدال با خاموشی" گزارشی شاعرانه از فراز و فرودهای زندگی شاملو است. بخشهای تکاندهندهی این زندگی، بارها یادآوری شده است: کودکی و تازیانه، زندگیِ تکه تکه و شهر به شهر، پدرِ یاغی، و ... شاملو در شعر، درونمایهی زندگی خود را جنگِ با خود میخواند. جنگ سرچشمهی دربهدریهای شاعر بود. جنگها و جابهجاییها، تنها سرنوشت شاعر نبود. سرشت نیاکان او نیز با جنگ در آمیخته بود. شاملوها از سوریه برخاسته بودند، اما هیچ نشانی از آنها در «شام» به جا نمانده؛ سرنوشت، آنان را به سوی خراسان کشاند؛ شاملو این کشیدگی را تا کابل هم گسترش میدهد. کابل در واژگان زبان فارسی، یادآور جای دور است. در ضربالمثل تایبادی، «صدای عرعرش تا کابل میرود» (ذوالفقاری، ف. ب. ضربالمثلهای فارسی۱، صـ۹۰۳)، به این معنا برمیگردد.
مرگ نادر که هنوز دانسته نیست، آیا بازتاب ناتوانی در نگهداشتن دستآوردهای پیروزیها بود، یا پیآمد شکست؛ نیروهای پیشتاز او را از دورترین کرانههای جنگ به سوی بخشهای میانی پادشاهی برگرداند. در این بازگشت، شاملوها هیچ نشانهای از خود به جا نگذاشتهاند، دود شدند و به هوا رفتند. هیچ یک از گزارشهای جنگی، سرنوشت آنان را پس از برگشت از هند بازگو نمیکند.
👉پارهی ۱ | پارهی ۲ | پارهی ۳
همنوایی دو دنیا
بررسی تعامل و تبادل فکری علامه طباطبایی و هانری کربن در حلقه اصحاب تأویل
📝بیژن مومیوند
دبیر گروه کتاب
۲۴ آبان، چهلوچهارمین سالروز درگذشت علامه سیدمحمدحسین طباطبایی، فیلسوف معاصر و مفسر بزرگ قرآن است. اندیشهها و آموزههای علامه در جریانهای فکری و فرهنگی معاصر ایران تأثیر شگرفی داشت و منبع تغذیه معرفتی بسیاری از بزرگان انقلاب بود. علامه طباطبایی در احیای فلسفه صدرایی، محوریت مجدد قرآن و تفسیر قرآن در حوزههای علمیه، تعامل با جریانهای فکری معاصر و پاسخ به شبهات فکری تازه نقش بیبدیلی ایفا کرد. از این رو شامگاه شنبه ۱۰ آبان (اول نوامبر) به پیشنهاد کمیسیون ملی یونسکو در ایران و تصویب کنفرانس عمومی در دومین جلسه کمیسیون روابط خارجی یونسکو (PAX) از چهلوسومین کنفرانس عمومی یونسکو که در شهر تاریخی سمرقند ازبکستان برگزار شد، علامه طباطبایی و بایزید بسطامی در فهرست بزرگداشتهای یونسکو برای دوره ۲۰۲7–۲۰۲6 قرار گرفتند. در طرح پیشنهادی کمیسیون ملی یونسکو در ایران تأکید شده که «علامه طباطبایی پلی میان فلسفه اسلامی و فلسفه غربی ساخت و با رویکردی تطبیقی و گفتوگومحور، زمینه فهم متقابل میان فرهنگها را فراهم کرد و دیدارها و گفتوگوهای او با فیلسوف فرانسوی هانری کربن نقشی تعیینکننده در شناساندن اندیشههای اسلامی در محافل فلسفی غرب داشت.»
داریوش شایگان از جلسات گفتوگوی علامه و کربن به عنوان «حلقه اصحاب تأویل» یاد کرده است. در ادامه بر اساس گفتهها و خاطرات سیدحسین نصر و داریوش شایگان در دو کتاب «در جستوجوی امر قدسی» و «زیر آسمانهای جهان» چگونگی شکلگیری این حلقه، مباحث مطرح شده و آثار و نتایج آن مرور میشود.
متن کامل این یادداشت را میتوانید در روزنامۀ ایران بخوانید.
@bashgahandishe
#مطالعاتفرهنگی
🔸برانچ و دگرگونی عادتهای روزمره در طبقات متوسط شهری
🔹#عباس_کاظمی
@varijkazemi
ایدهی "برانچ " - صبحانهی دیرهنگام آخر هفته - مجموعهای از متغیرهای روزمره را در هم میآمیزد: تغییر ساعت خواب و بیداری، الگوی صبحانهخوردن، شیوهی مهمانی، زندگی کافهای و دیگر کنشهای مرتبط با فراغت شهری. این ایده که نخستینبار در اواخر قرن نوزدهم در میان طبقات مرفه و بهویژه محیطهای دانشگاهی بریتانیا شکل گرفت، با ورود به ایالات متحده بهعنوان بخشی از سبک زندگی جهانی تثبیت شد و در ادامه ریتم زندگی مدرن را تغییرات بنیادین بخشید.
برانچ از منظر #پیر_بوردیو نمونهای از "پراکسیس تمایز" است: از طریق نوعی شیوهی خوردن متمایز، شیوهی بودنِ متفاوتی نیز به نمایش گذاشته میشود. آنچه بهظاهر فقط جابهجایی زمانیِ یک وعدهی غذایی است، در واقع جابهجاییِ مؤلفههای زمانبندیِ زندگی شهری را بههمراه دارد؛ صبحانهای که به آستانهی ظهر کشیده میشود، مرزهای زمانیِ مرسومِ کار، فراغت و آخر هفته را مخدوش میسازد.
در ایران، گسترش برانچ در آستانهی دههی ۱۳۹۰ با پدیدار شدنِ گستردهی "زیست کافهای" و قدرتِ نمایشی شبکههای تصویری - بهویژه اینستاگرام - همراه شد. تعامل فضای کافهای و بازنمایی تصویریِ لحظاتِ مصرف، برانچ را از یک عادت غذایی به مناسکی شهری و نمادین تبدیل کرد. این مناسکیشدن مصرف، نخست مفهومِ ثابتِ زمان صبحگاهی را سیال ساخت و سپس الگوی آخر هفته را در دلِ هفته گسترش داد، نتیجه این شد که ریتمِ زمانِ کارِ طبقات مرفه و سازمانهای نوپدید نیز تا اندازهای تابعِ منطقِ برانچ و زندگیکافهای گردید.
برانچ در کنار زیستِ کافهای، یک الگوی نو از "فضا–بدن" تولید کرد: حضور در فضاهای نورگیر و صمیمی، آراستگی بدن و ژستِ نمایشیِ مصرف همگی جزئی از این سبک زندگیاند. برای جامعهای تنشزده و پراضطراب ایران، این شکلِ نوپدید از زندگی کافهای گاه همچون اندرونیِ امن و خلوتکدهای آرام عمل میکند - مکانی برای بازیابیِ آرامش و نمایشِ "زندگیِ نرمالِ شهری".
در مجموع، برانچ و به طور کلی "زندگی کافهای" تنها یک تغییر در الگوی غذایی نیست؛ بلکه نشانهای است از بازآراییِ زمان، فضا و هویتِ شهری در ایرانِ معاصر- پدیدهای که هم مصرفِ نمادین را دگرگون کرده و هم نمودی از آرزوی "عادیسازیِ زندگی" در میان طبقات متوسط شهری فراهم آورده است.
پ.ن:
عادتهای ما چگونه به میانجی فضاهای نوپدید تغییر میکنند.
فریبا نظری، جامعهشناس و پژوهشگر گروههای اجتماعی:
موسیقی در گیلان با زندگی مردم در هم تنیده است
گزارش روزنامۀ شرق از نشست زنان و موسیقی در گیلان
به قلمِ مسعود پیوسته
🔹موسیقی در گیلان، پرفورمنسی است که زنان و مردان در کنار هم و در زندگی روزمره با آن فرهنگ این پهنه را حفظ کردهاند.
،
🔹انجمن زنان پژوهشگر تاریخ با همکاری باشگاه اندیشه، در ادامه سلسله نشستهایی با موضوع زنان و تاریخ در مناطق مختلف، نشستی با موضوع «زنان و موسیقی در گیلان» با سخنرانی فریبا نظری، جامعه شناس و پژوهشگر گروههای اجتماعی در محل باشگاه اندیشه واقع در خیابان وصال شیرازی برگزار کرد که در این گزارش، ضمن شرح مختصر پیشینه و فعالیت های این انجمن، به جریانِ آنچه در این نشست گذشت، میپردازیم.
بیشتر بخوانید
@bashgahandishe
@sharghdaily
sharghdaily.com
@zananepazhoheshgartarikh1396
• فکر شنبه تلخ سازد جمعهی اطفال را •
چرا قشنگترین صدا برای بچهها و معلمها صدای زنگ آخره؟
پوشه شنیداری نشست علمی «نام ایران در منابع قدیم ایرانی»
سخنران:
دکتر سید احمدرضا قائممقامی
(عضو هیئت علمی فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تهران)
میزبان:
مریم حقی کورانی
(دبیر مدرسهی مطالعات تاریخ ایران و پیرامون باشگاه اندیشه)
روز یکشنبه ۲۷ مهرماه ۱۴۰۴، برگزار شده در تالار عباس اقبال آشتیانی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، به اهتمام مدرسۀ مطالعات تاریخ ایران و پیرامون باشگاه اندیشه، مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز و انجمن دانشجویی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران.
@nimruz_ir
@AnjomaneElmi
@bashgahandishe
@Persiaanditsneighbours
.
انجمن زنان پژوهشگر تاریخ با همکاری باشگاه اندیشه برگزار میکند:
زنان و موسیقی در گیلان
با حضورِ
دکتر فریبا نظری
جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی
📅 دوشنبه، ۲۸ مهر ۱۴۰۴
🕔 ساعت ۱۷
📍 تهران، خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳
#زنان #موسیقی #گیلان #فریبا_نظری #نشست_فرهنگی #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
@zananepazhoheshgartarikh1396
جناب آقای جورابلو
همکار ارجمند باشگاه اندیشه
سوگ پیش آمده را تسلیت عرض می کنیم و از درگاه احدیت خواستار رحمت و مغفرت ابدی برای ایشان و صبر و بردباری در این اندوه سترگ برای شما و خانواده گرامی تان هستیم .
خانواده باشگاه اندیشه را در غم خود شریک بدانید .
@bashgahandishe
.
فهم جهانهای دیگر:
علوم اجتماعی و صداهای خاموش
گروه علمی تخصصی ارتباطات شنیداری با همکاری مدرسهٔ مطالعات دیالوگ باشگاه اندیشه برگزار میکند:
📌رونمایی از پادکست «گوش باش»
کاری از گروه علمی تخصصی ارتباطات شنیداری
📌میزبان
زهراسادات چلنگر
(دکترای ارتباطات، پژوهشگر و دبیر گروه ارتباطات شنیداری)
📌با حضورِ
دکتر مسعود کوثری
(عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و مدیر گروه ارتباطات شنیداری)
و
امیرحسین کامرانی، سپهر زنگنه، آریاناز برجی، تینا آقاعلی و پریا علیپور
(گروه تولید و اجرای پادکست «مربع»)
زمان: پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۴
ساعت ۱۶ تا ۱۸
مکان: باشگاه اندیشه
نشانی: خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳
@bashgahandishe
@Dialogeschool
ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
برای بهمهربانی پاییز فصل آغازین سال است. دانشآموزانمان دوباره به مدرسه میروند و دلهرهها کمتر میشود. قبولی دانشگاهها معلوم میشود و ما شادیم به شادی فرزندانمان...
امسال با همراهی شما و در آستانۀ روز دانشجو، بیستوچهارمین سال فعالیت خود را جشن میگیریم و از دختران و پسرانی میگوییم که با کمک شما نگذاشتهایم این فصل را گم کنند.
(۱) پخش مستند «فصلی که گم شد»
(۲) تکنوازی استاد کیوان ساکت
(۳) تقدیر از ۲۱۶ دانشآموز قبولی کنکور
(۴) رونمایی از سامانۀ آنلاین آموزشی مدادان
(۵) ارائۀ گزارش از ۳ سال فعالیت کتابخانۀ باغبیدار
زمان: پنجشنبه، سیزدهم آذر ماه ۱۴۰۴
ساعت: ۱۶ الی ۱۸:۳۰
آدرس: بزرگراه حقانی، ورودی منطقه فرهنگی و گردشگری عباسآباد، بلوار شهدای بانک مرکزی، ساختمان کوشک باغ هنر، طبقه منفی ۲
لوکیشن ورودی سالن در نشان
به مهربانی؛ بورسیه تحصیلی دانش آموزان مستعد تحصیل فاقد سرپرست موثر
برای حمایت تحصیلی از دانش آموزان اینجا را کلیک کنید.
✅ به اطلاع همراهان گرامی میرسانیم با توجه به آلودگی هوا، این نشست به تعویق میافتد.
Читать полностью…
حلقه مطالعاتی کلیدر برگزار میکند:
گفتوگو دربارهی کتاب نام من سرخ
نوشتهی اورهان پاموک
📅 پنجشنبه بیست ونهم آبان ۱۴۰۴
🕓 ساعت ۱۶
📍 خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نائبی، پلاک ۲۳
@bashgahandishe
حکمت نامتناهی، فصل دوّم؛
نشست ششم | علامه طباطبایی و اجتهاد در اصول
به مناسبت سالگرد رحلت علامه طباطبایی
پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴
ساعت ۸ بامداد
لینک برخط جلسه
پیشنویس جلسه
@hekmatenamotanahi2
@hekmatenamotanahi
@bashgahandishe
غیرت عاشق خون را به جوش می آورد و چشم را نابینا می کند اما « می سازد »
عشق انسان می سازد .
داستان عشق لیلی و مجنون داستان عشقی انسان ساز است .
گویند مجنون را پس از مرگش به خواب دیدند. پرسیدند خدا با تو چطور معامله کرد.
مجنون جواب داد خدا مرا محک عشق قرار داد. هرکس که ادعا کند عاشق بوده است. به او گویند محک عشق، مجنون است.
●همزمان با سالگرد رحلت علامه طباطبایی
●شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴_۸ صبح
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⬅️لینک ورود به جلسه در اینستاگرام
#در_مكتب_علامه_طباطبايى
#محمد_حسین_قدوسی
@Allaamehwisdom
پلی میان سنت و تجدد
گفتوگو با انشاءالله رحمتی درباره جایگاه جهانی علامه طباطبایی
📝راضیه خوئینی
گروه کتاب روزنامۀ ایران
وجود نام علامه طباطبایی در فهرست بزرگداشتهای سال 2026 و 2027 یونسکو، نه صرفاً ادای احترام به یک فیلسوف، بلکه یادآوری ضرورت گفتوگو، عقلانیت و پیوند میان سنت و تجدد است؛ همان راهی که او با آرامش و یقین پیمود و امروز جهان تشنه شنیدن آن است. جامعه فلسفی و فرهنگی کشور از حضور نام علامه در فهرست بزرگداشتهای مشاهیر یونسکو به عنوان فرصتی برای بازنگری در نقش تمدنی و بینفرهنگی اندیشه اسلامی یاد میکند و به همین بهانه با دکتر انشاءالله رحمتی درباره جایگاه علامه، نسبت به سنت و مدرنیته درباره اندیشه او سخن گفتیم.
متن کامل این یادداشت را میتوانید در روزنامۀ ایران بخوانید.
@bashgahandishe
جناب آقای دکتر مرتضوی
مدیر محترم مرکز پژوهشی توسعه اجتماعی آفرینش
درگذشت برادر گرامیتان را به شما و خانواده محترم تسلیت میگوییم و آرزوی رحمت و مغفرت برای آن مرحوم و صبر و شکیبایی برای بازماندگان داریم.
باشگاه اندیشه
کارواناندیشی یکم | زیان زندگی؛ با علیاصغر مصلح
کاروان اندیشی رویدادی از مجموعه رسانهای پانوراماست که با هدف اندیشیدن بیرون از چارچوب مرسوم برگزار میشود.
در کاروان اندیشی یکم به همراه علیاصغر مصلح، استاد فلسفه به چینکلاغ رفتیم و در رابطه با مفهوم "زیان زندگی" گفتگو کردیم.
حضور در کارواناندیشی برای علاقهمندان آزاد است و اطلاعرسانی این رویداد در صفحات مجموعه پانوراما انجام میشود.
منتظر کارواناندیشیهای دیگر از مجموعه پانوراما باشید.
ویدیوی کامل این کاروان اندیشی را در یوتیوب پانوراما ببینید.
@panora_ma
@jostarha_yadashtha
جناب آقای مصطفی تاجزاده
با نهایت تأسف و تأثر، درگذشت برادر گرامیتان را به جنابعالی و خانواده محترم تسلیت عرض میکنیم.
باشگاه اندیشه ضمن ابراز همدردی صمیمانه با شما در این ایام عسرت، برای آن فقید سعید رحمت و غفران الهی و برای بازماندگان ارجمند، بهویژه حضرتعالی، شکیبایی و تسلای خاطر از درگاه خداوند متعال مسئلت مینماید.
بیگمان، یاد و خاطره نیک درگذشتگان نیکسیرت در دلها جاودانه خواهد ماند.
با احترام
باشگاه اندیشه
🔰پروندۀ نشست «نام ایران در منابع قدیمی ایرانی»
با سخنرانی دکتر سید احمدرضا قائم مقامی
عضو هیئت علمی گروه زبانهای باستانی در دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
۲۷ مهر ۱۴۰۴
تالار و کتابخانۀ استاد عباس اقبال آشتیانی در دانشگاه تهران
به میزبانی مدرسۀ مطالعات تاریخ ایران و پیرامون باشگاه اندیشه با همکاری مرکز ایرانشناسی نیمروز و انجمن دانشجویی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران
◀️گزارش ایبنا
◀️گزارش دبیر نشست
◀️گزارش دیداری
◀️پوشۀ شنیداری
◀️ویدیو در یوتوب
#تاریخ_ایران_و_پیرامون #نام_ایران #قائم_مقامی #باشگاه_اندیشه
@nimruz_ir
@AnjomaneElmi
@bashgahandishe
@Persiaanditsneighbours
یکی از محوریترین راههای دریافت حقیقی معارف که در وجودِ ما و در باطنِ عالم هست، صَمْت(سکوت) است.
چون در فرمایش معصومین علیهمالسلام آمده است که مبدأ سلوک، عقل است، و تنها عاقل میتواند سیر حقیقی داشته باشد.
راه رسیدن به عقل هم تفکّر است که فرمودند: «فَإِنَّ اَلتَّفَكُّرَ حَيَاةُ قَلْبِ اَلْبَصِيرِ»(وسائلالشیعة، ج۶، ص۱۷۱)، حیاتِ قلب به تفکّر گره خورده است. حال اگر از پیامبر اکرم صلواتاللهعلیه بپرسیم که چگونه این تفکّر را در وجودمان به فعلیت برسانیم، میفرمایند: «وَ دَلِيلُ اَلتَّفَكُّرِ اَلصَّمْتُ»(بحارالأنوار، ج۷۵، ص۲۹۶)
کم صحبت کردن و خاموشی بجا؛ اگر کسی میخواهد به فکر، راه پیدا کند، سعی کند بیشتر خاموش باشد
کم حرف بزند
کمتر قضاوت کند
کم تأیید کند
کم تخریب کند
کم توهین کند
کم تحقیر کند...
●بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادتپرور(ره)
#در_مكتب_علامه_طباطبايى
#سعادتپرور
@Allaamehwisdom
مدرسهٔ مطالعات تاریخ ایران و پیرامون باشگاه اندیشه با همکاری مؤسسهٔ نیمروز و انجمن دانشجویی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران برگزار میکنند:
نام ایران در منابع قدیم ایرانی
دکتر سید احمدرضا قائممقامی
عضو هئیت علمی گروه فرهنگ و زبانهای باستانی ایران دانشگاه تهران
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۵ تا ۱۷
دانشگاه تهران، پردیس مرکزی، دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی، طبقهٔ سوم، تالار اقبال
ورود برای عموم از در خیابان ۱۶ آذر آزاد است
@bashgahandishe
@Persiaanditsneighbours
«اهرم داشتن یا نداشتن: مسئله این نیست، وسوسه این است»
رضا نصری
در فضای سیاسی ایران، این تصور وجود دارد که چون کشور بخشی از اهرمهای خود را از دست داده، دیگر امکان مذاکره مؤثر فراهم نیست. اما این برداشت، هم از نظر واقعیت میدان و هم از نظر نظری، نادرست است. در دیپلماسی امروز، «اهرم داشتن یا نداشتن» به معنای کلاسیک آن، تنها یکی از متغیرهای صحنه است؛ در حالی که مذاکره فرایندی پیچیده از طراحی فضا، مدیریت ادراک و شکلدهی به روایت است.
در جهان کنونی روابط بینالملل، مذاکره عرصهای برای تولید معنا و بازتعریف منافع است. کشورها برای کسب مشروعیت، تنظیم توازن، ائتلافسازی و ایجاد سازوکارهای پایدار وارد گفتوگو میشوند، نه فقط برای گروکشی. در این چارچوب، طرفی که بتواند دستورکار را تعریف کند، مفاهیم کلیدی را بازتعریف کند و آیندهای قابلتصور برای همه طرفها ترسیم نماید، در واقع بیشترین قدرت تأثیرگذاری را در اختیار دارد— حتی اگر از نظر قدرت مادی در موقعیت پایینتری باشد.
نمونهای تاریخی که این منطق را بهخوبی نشان میدهد، عملکرد شارلموریس دو تالیران در کنگرۀ وین (۱۸۱۴–۱۸۱۵) است. فرانسه پس از شکست ناپلئون، کشوری تحقیرشده و منزوی بود: ارتش از هم پاشیده، اقتصاد ویران، و متحدان سابقش به دشمنان بدل شده بودند. در چنین شرایطی، تصور عمومی این بود که فرانسه دیگر هیچ «اهرم»ی برای تأثیرگذاری ندارد. اما تالیران نشان داد که «اهرم داشتن یا نداشتن» مفهومی صرفاً مادی نیست، بلکه به درک و مهارت در شکلدهی به نظم ذهنی و چارچوب معنایی مذاکره بازمیگردد.
او با نبوغ دیپلماتیک خود، موقعیت فرانسه را از حاشیه به مرکز تصمیمگیری اروپا بازگرداند. در گام نخست، با حمایت از کشورهای کوچکتر مانند اسپانیا، انحصار تصمیمسازی را از دست چهار قدرت پیروز—اتریش، بریتانیا، پروس و روسیه—خارج کرد و درهای کنگره را بر دیگران گشود. سپس در معاهدۀ پاریس (۱۸۱۴)، توانست مرزهای ۱۷۹۲ فرانسه را بدون پرداخت هیچ غرامتی حفظ کند؛ دستاوردی که حتی متحدان پیشین ناپلئون را شگفتزده کرد.
نبوغ تالیران در آن بود که روایت را تغییر داد: فرانسه دیگر «تهدید» نبود، بلکه «تعادلگر» نظم اروپایی معرفی شد. او با درک عمیق از شکافها و رقابتهای درونی میان قدرتهای پیروز—ترس اتریش از گسترش نفوذ روسیه و نگرانی بریتانیا از قدرتگیری پروس—در سوم ژانویۀ ۱۸۱۵ پیمان دفاعی سری با مترنیخ (اتریش) و کاسلری (بریتانیا) امضا کرد. این ائتلاف، فرانسه را از کشور شکستخورده به بازیگر ضروری ثبات قاره بدل کرد و عملاً مانع از تجزیۀ آن شد.
نتیجه آن بود که فرانسه، بهرغم شکست نظامی و انزوای سیاسی، نه تنها از مجازات سخت گریخت، بلکه در بازسازی نظم اروپایی نقش کلیدی یافت. این تجربه تاریخی نشان میدهد که در دیپلماسی مدرن نیز، «اهرم» به معنای رایج آن، تنها ابزار تعیینکننده نیست. قدرت واقعی در توانایی بازتعریف چارچوب مذاکره، خلق روایت جدید و مهندسی ائتلافها نهفته است. در واقع، تالیران ثابت کرد که هوش روایی و ابتکار دیپلماتیک میتواند ضعف مادی را به برتری استراتژیک بدل کند—درسی که برای هر کشوری که از «اهرم داشتن یا نداشتن» نگران است، همچنان زنده و قابل تأمل است.
به همین ترتیب، در جهان امروز که تحولات با شتابی بیسابقه در حال شکلگیریاند، بازیگرانی موفق خواهند بود که قدرت ایده و طرح داشته باشند. در دوران گذار کنونی، که نظم منطقهای پیشین در حال فرسایش است و نظم تازهای هنوز تثبیت نشده، اهمیت «قدرت روایت و طرح» بیش از هر زمان دیگری موضوعیت دارد. منطقه در وضعیت سیال و نامتعادلی قرار گرفته است که در آن هیچ چارچوب باثباتی مستقر نیست و همه بازیگران در جستوجوی مفهومی تازه برای امنیت، همکاری و نظماند.
در چنین بزنگاههایی، کشورهایی شنیده میشوند که بتوانند تصویری روشن و منسجم از آینده ارائه دهند—آیندهای که بر همکاری، ثبات و منافع مشترک استوار باشد. از این منظر، ایران میتواند در این مرحله گذار، نقشی فعال و الهامبخش ایفا کند. این نقش میتواند در چند حوزه مشخص نمود یابد: طراحی سازوکارهای امنیت جمعی در خلیج فارس، پیوند دادن انرژی و حملونقل منطقهای، ایجاد گفتوگوهای چندجانبه میان کشورهای اسلامی، و ترویج مفهوم «ثبات از طریق همکاری».
به بیان دیگر، بازیگرانی در این دوره تأثیرگذار میشوند که نه صرفاً اهرم، بلکه طرح و اراده دارند. اگر ایران بتواند به میز منطقهای اراده و رویکرد خود را بیاورد—یعنی تصویری روشن از آیندهای باثبات، همکاریمحور و متوازن ترسیم کند—نهتنها شنیده میشود، بلکه میتواند در شکلدهی به نظم جدید سهم تعیینکنندهای داشته باشد.
در غیر این صورت، غیبت ایران به معنای واگذاری میدان به دیگران برای تعریف آینده منطقه است.