بدن زنان در تصاویر کتابهای درسی پس از انقلاب: بازنمایی و سیاست
نویسنده: علی جعفری
پژوهشگر پسادکتری، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
چکیده
نظام آموزشی ایران برای تربیت انسان مطلوب خود رویکردی جنسیتی و عمدتا مبتنی بر گفتمان مسلط مردانه در پیش گرفته است. این رویکرد، تقابلهای دوگانه را در نحوه بازنمایی جنسیتی کاملا طبیعی و بحق نشان داده است. نظام آموزشی از رهگذر برنامه درسی، به دنبال هژمونی هویتی به لحاظ اجتماعی برساخته از زنانگی بوده که از مهمترین ویژگیهای آن، بدن زنانه است. نظر به اهمیت روزافزون تصویر در فرایند بازنمایی، معناسازی و هویتبخشی، توجه این مقاله به تصاویر کتابهای درسی معطوف شده است.
با تکیه بر روش پژوهش و گفتمان فوکو، نظریه و مفهوم بازنمایی هال، نظریه گفتمان لاکلائو و موف، رویکرد و مطالعات جنسیت و نحوه روئیتپذیری، در این مقاله سعی شده تا بازنمایی بدن زنانه را در کتابهای درسی بعد از انقلاب در ارتباط با گفتمانهای مسلط این چهار دهه دنبال کنیم. کوشش این مقاله بر این بوده تا نظامهای بازنمایی بدن زنانه در دورههای گفتمانی بعد از انقلاب را نقد و تفسیر کند. و به این پرسش پاسخ دهد که چه نظام روئیتپذیری، بدن زنانه را در این دورهها نمایندگی و بازنمایی میکرده تا از طریق آن نماینده و عامل مطلوب خود را تصویر و ارائه کرده باشد.
بر اساس یافتههای این مقاله، در منظومه بازنمایی صورت گرفته از بدن زنانه در تصاویر کتابهای درسی، با نظام «رؤیتپذیری» چندلایه تبعیضآمیزی روبرو هستیم؛ از جمله بخش عمده ای از زنان و دخترانی که از نظر پوشش، انتخابی متفاوت از پوشش مطلوب دارند، حذف شدهاند. از سوی دیگر این نظام عمدتا تابع گفتمان مسلط جذابیت جنسی بوده، بدنهایی با پوست روشن، کشیده و لاغر، صورتهای زیبا، بینیهای کوچک و سربالا را نمایندگی میکند که با واقعیت جامعه فاصله دارد.
کلیدواژهها: بازنمایی بدن زنانه تصویر جنسیت رؤیتپذیری گفتمان سیاسی
🔻نسخهی پیدیاف مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://ijar.ut.ac.ir/article_85736.html
@bashgahandishe
.
پادکست تمهیدات
همراه با
دکتر علیاصغر مصلح
اپیزود نهم:
وضع مطلوبهای ما
کاری از رادیو گنجه
«تمهیدات» دعوت به آمادهسازی خویش در روزگار رخدادهای بزرگ است.
دعوت به بودنی ریشهدار، نسبتداری با بنیادها و خویشتنآگاهی.
تمهیدات دعوت به مراقبانه زیستن است: کوشش برای درک و دریافت دستاوردهای گذشته و گشودگی برای تجارب جدید.
#تمهیدات #پادکست #علیاصغرمصلح #باشگاه_اندیشه #گنجه #رادیوگنجه
@bashgahandishe
هممسألگی: هم شرط لازم و هم موضوعی برای گفتوگو
📝محمدمهدی مجاهدی
هممسألگی تنها شرط لازم گفتوگو ست. آن هم نه شرطی که یکی از طرفین گفتوگو دلخواهانه برای طرف دیگر بگذارد؛ هممسألگی تنها شرط ذاتی گفتوگو ست. با این حال، هممسألگی شرط کافی گفتوگو نیست.
گفتوگو با فراهم آمدن مجموعههایی متعدد از شرطهای متنوع در میگیرد. ولی هممسألگی عضو ثابت و همیشگی همهی این مجموعههای پرشمار است.
به تعبیر دیگر، گفتوگو میتواند حاصل گرد آمدن مجموعهی شرایط الف یا مجموعهی شرایط ب یا مجموعهی شرایط ج، الی آخر باشد. ولی هممسألگی میان طرفهای گفتوگو تنها عضو مشترک همهی این مجموعههای پرشمار است.
برای تقریب به ذهن، خانهای را تصوررکنید که در آتش میسوزد. سوختن خانه در آتش، چه عمدی و برنامهریزیشده باشد چه تصادفی و اتفاقی، میتواند حاصل گرد آمدن مجموعههایی پرشمار از شرایط گوناگون باشد. ولی وجود اکسیژن کافی برای سوختن، عضو ثابت و لازمی است که در همهی این مجموعههای پرشمار حاضر است.
اگر شرط هممسألگی حاضر باشد، گفتوگو میتواند با حضور مجموعههایی متنوع و متعدد از دیگر شرطها در بگیرد، هرچند گاهی دشوار و گاهی آسان، گاهی نتیجهبخش و گاهی بینتیجه.
گفتوگوی مسألهمحور در دو تراز جریان مییابد.
تراز اول گفتوگو بر این مسألهی مشترک میان من و دیگری ناظر است که آیا من و دیگری اصلا مسألهای مشترک داریم یا نه. این خود یک مسألهی گفتوگوپذیر است. به تعبیر دیگر، مسألهی مشترک در این تراز این است که آیا مجموعهی مسائل مشترک من و دیگری مجموعهای تهی است، یا این مجموعه عضو یا اعضایی دارد.
در تراز اول با دو گونه از افراد وارد گفتوگو میشویم. یک دسته کسانی اند که، بر حسب پارهای شواهد و قرائن، محتمل است با آنها هممسأله باشیم. با این گروه به این امید گفتوگو میکنیم که آن مسألهی مشترک و محتملالوجود را بیابیم.
دستهی دیگر کسانی اند که دلیل داریم واقعا با آنها هممسأله ایم ولی معتقدیم آنها از این هممسألگی غافل اند و آگاهانه و بدخواهانه تغافل نمیکنند.
با این گروه، چشمانداز واقعبینانهای داریم از این که آنها هم اگر غافل اند، با گفتوگویی غفلتزدا، آن هممسألگی واقعی را دریابند یا اگر میدانند و خیرخواهانه تغافل میکنند، دریابند که خیری در این تغافل نیست.
در همهی این حالتها، گفتوگو در تراز اول میتواند درگرفتن گفتوگویی حلمسألهای در تراز دوم را ممکن کند و بر احتمال وقوع آن بیفزاید.
در تراز دوم، گفتوگو ناظر بر ماده و محتوای مسألهای از مجموعهی مسائل مشترک میان من و دیگری است و برای حلوفصل، یا حل یا انحلال آن مسألهی مشخص در میگیرد.
محمدمهدی مجاهدی
۱۲ آذرماه ۱۴۰۱
@mmojahedi
@bashgahandishe
بحران و هویت ایرانی
هویت ایرانی و رویدادهای اعتراضی اخیر (۱)
رحیم محمدی
جامعهشناس
پنجشنبه ۳ آذر ۱۴۰۱
ساعت ۱۸:۳۰
#مطالعات_هویت #درباره_بحران #بحران #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
حکمت نامتناهی
(جست و جو و نگرانی لایزال انسان در دیالوگ با آفاق بیکران اندیشه)
نشست چهل و هفتم
*نکات تکمیلی در مکتب یونگ*
سهشنبه
هشتم آذر هزار و چهارصد و یک
*ساعت ۱۷*
در درّه باغ
@bashgahandishe
@hekmatenamotanahi
“خشونتپرهیزی“ راهبرد نسبتداری با “دیگری“
📝دکتر علیاصغر مصلح
☘ آنچه در ایران امروز به «خشونتپرهیزی/عدم خشونت» تعبیر شده در اصل به «آهیمسا/ Ahimsa» در زبان سانسکریت بازمیگردد. آهیمسا اصل اول رستگاری در آئینهای معنوی کهن از یوگای پانتجلی تا بودا در شاخههای مختلف آن است. گاندی این اصطلاح را در متن مبارزات سیاسی برای استقلال هند با دلالتهای جدید به کار برد.
☘ قدرت و سیاست مدرن نسبتی ریشهای با خشونت دارد. این نسبت در فیلسوفان و متفکرانی چون هابز، هگل، فروید، اشمیت، بنیامین، آدورنو و آرنت به خوبی مطرح شده است. اما در قرن بیستم تحتتأثیر شرق و نقد روشهای پیشین، ردّ باریکی از روش «خشونتپرهیزی» هم شکل گرفت که بیش از همه در حوزه «فلسفه میانفرهنگی» مورد توجه قرار گرفت.
☘ در فرهنگ ایرانی آهیمسا بیش از هر چیز به اصطلاح «بیآزاری» نزدیک است. چنانکه خواجه شیراز گفتهاست:
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن
که در طریقت ما غیر از این گناهی نیست
☘ در جهان امروز موضوع خشونت و آزار، به موضوعی فراتر از قاعدهای اخلاقی تبدیل شده است. اگر نسبتِ میان «من» و «دیگری» را بنیادی اساسی در زندگی تلقی کنیم که تأثیری اساسی بر همه مقولات دیگر دارد، در این صورت دو گونه نسبت «خشونت/ آزار» و «خشونتپرهیزی/بیآزاری» از دوگانههای سرنوشتسازند.
☘ فرهنگ و تمدن ایرانی در حوزه فرهنگ عمومی و زندگی اجتماعی «بیآزاری» را در کنار اصولی چون مهر و دوستی و یاریگری تجربه کرده است، اما در ساحت قدرت و سیاست این گونه اصول در محاق بوده است. این وضع ریشه در «حقیقتِ» مقوم فرهنگِایرانی و تجربه انباشته ایرانیان دارد.
☘ «بیآزاری» در فرهنگ ایران باستان و نزد عارفان اسلامی، مَنِشی بوده که بر رفتار فرد در نسبت با «دیگران» نیز پرتو میافکندهاست. اما هنوز این اصطلاح در حوزه مناسبات سخت جمعی، به خصوص در مناسبات سیاسی دلالت جدیدی پیدا نکردهاست.
☘ در ایران «خشونتپرهیزی/ بیآزاری» در حوزه قدرت، پشتوانه قابل اعتنائی ندارد و چون شرایط امکان آن فراهم نیست، نمیتوان انتظار داشت که به هنجار جمعی غالب برای حرکتهای اجتماعی-سیاسی تبدیل شود، اما میتوان هجیکردن آن را با نقد تجارب گذشته، آغاز کرد.
@jostarha_yadashtha
@bashgahandishe
سرکار خانم دکتر راهیل قوامی گرامی
درگذشت پدر بزرگوارتان خبری ناگوار برای همکاران شما در خانوادهٔ باشگاه اندیشه بود.
صبر و شکیبایی برای شما و رحمت و رفعت برای ایشان آرزومندیم.
پادکست تمهیدات
همراه با
دکتر علیاصغر مصلح
اپیزود هشتم:
واقعیت کجاست؟
کاری از رادیو گنجه
«تمهیدات» دعوت به آمادهسازی خویش در روزگار رخدادهای بزرگ است.
دعوت به بودنی ریشهدار، نسبتداری با بنیادها و خویشتنآگاهی.
تمهیدات دعوت به مراقبانه زیستن است: کوشش برای درک و دریافت دستاوردهای گذشته و گشودگی برای تجارب جدید.
#تمهیدات #پادکست #علیاصغرمصلح #باشگاه_اندیشه #گنجه #رادیوگنجه
@bashgahandishe
به مناسبت روز جهانی فلسفه: تقدیم به فیلسوفان و اندیشهورزان، خرمگسهایی که اسبِ کرختِ جامعه را هوشیار میکنند!
🔍 نظرِ خبرگان یا سوگیریِ باورمندان: روایتی از یک توصیف و دو تبیین
✨ بررسی پیمایشهای پایگاه «مقالههایفلسفه» و مقالههای مرتبط با عنوان «فیلسوفان به چه باور دارند؟» و «فیلسوفان در باب فلسفه: پیمایش ۲۰۲۰ مقالههایفلسفه»
📝زهیر میرکریمی
🔻 در سال ۲۰۰۹ میلادی، پایگاه «مقالههایفلسفه» (PhilPapers)، که دِیوید بورژِی و دِیوید چالمِرز سرویراستاران آن هستند، پیمایشی را انجام داد که بیش از ۳۲۰۰ نفر از فیلسوفان دانشگاهی و حرفهای و دانشآموزانِ فلسفه در آن شرکت کردند و به پرسشهای پیمایش پاسخ دادند. هدف از آن پیمایش دستیابی به «باورهای فیلسوفان» دربارهی مهمترین و بنیادیترین پرسشها و مسائل فلسفی بود، البته «بهطور آماری». پیمایش دربردارندهی ۳۰ پرسش در حوزههای گوناگون فلسفه از جمله منطق، معرفتشناسی، متافیزیک، اخلاق، و زیباییشناسی بود.
ادامه در اینستنتویو:
https://telegra.ph/%D8%A8%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-11-21
@anqanotes
@bashgahandishe
یه مدتی نبودیم. حالا برگشتیم با یه حال و هوای متفاوت؛ «متفاوت» مثل این روزها. مثل چیزی که توی خیابونا میبینیم.
@simiyapodcast
شبانه
(به گوهرِ مراد)
کوچهها باریکن
دُکّونا
بستهس،
خونهها تاریکن
تاقا
شیکستهس،
از صدا
افتاده
تار و کمونچه
مُرده میبرن
کوچه به
کوچه.
□
نگا کن!
مُردهها
به مُرده
نمیرن،
حتا به
شمعِ جونسپرده
نمیرن،
شکلِ
فانوسیین
که اگه خاموشه
واسه نَفنیس
هَنو
یه عالم نف توشه.
□
جماعت!
من دیگه
حوصله
ندارم
به «خوب»
امید و
از «بد» گله
ندارم.
گرچه از
دیگرون
فاصله
ندارم،
کاری با
کارِ این
قافله
ندارم!
□
کوچهها
باریکن
دُکّونا
بستهس،
خونهها
تاریکن
تاقا
شیکستهس،
از صدا
افتاده
تار و
کمونچه
مُرده
میبرن
کوچه به
کوچه...
۱۳۴۰
@bashgahandishe
تحلیل تطبیقی دو ترانه فرهاد مهراد:
«شبانه» و «جمعهها»
مومنه قدیری، احمد معینزاده
ترجمه: شیدا قماشچی
...«شبانه» احمد شاملو نیز مفاهیمی همچون دلسردی، سرکوب شدید، خفقان، ناامیدی و یکنواختی را در بر میگیرد. اشعار شاملو پیچیده هستند ولی صنایع ادبی به کار رفته در اشعارش که بر اهمیت آثارش میافزایند، بسیار ساده هستند. بند اول شعر، شاملو با استفاده از کنایات متفاوت به خوبی توانسته است یکنواختی و اختناق حاکم بر جامعه را به تصویر درآورد: «کوچهها» نشان از راههایی دارند که باریک شدهاند، مسیرهای پیشرفت و توسعه در جامعه. «دکانها» که وسیلهٔ معیشت مردم را فراهم میکنند نیز تعطیل شدهاند، اشاره به موانع رشد اقتصادی در جامعه. «خانهها» محل زندگی، تاریک شدهاند که همان دلسردی، خفقان و یکنواختی زندگی مردم است. «طاق»ها جانپناههایی که شکسته شدهاند نشانی هستند از ناامنی و خشونت حاکم بر جامعه. جامعه ترکیبی است از این «کوچهها»، «دکانها»، «خانهها» و «طاقها».
متن مقاله | متن ترانه | با صدای فرهاد
@bashgahandishe
خبر درگذشت استاد ناصر تکمیل همایون، موجب تألم و تأثر بسیار برای اهالی فرهنگ بهویژه دوستان ایشان در باشگاه اندیشه شد.
وی نهتنها تاریخپژوه و تاریخدان که خود تاریخ مجسم بود.
او که از همراهان قدیمی باشگاه بود، در آخرین حضور خود در آیین ضیافت قهوه باشگاه اندیشه، فرازی از خاطرات خود در یکی ماجراهای اوان انقلاب ۵۷ (اختفای رئیس جمهور وقت) را روایت کرد که گرهگشای محققین و تاریخپژوهان در حل یکی از معماهای ایران معاصر بود.
برای ایشان رحمت و مغفرت و برای خانواده گرامی و دوستدارانشان صبر و شکیبایی مسألت داریم.
بخشی از مساهمتهای علمی و فرهنگی دکتر تکمیل همایون در باشگاه اندیشه:
-ارائه در سلسله نشست گفتوگوی سوگواران با عنوان «عاشورا و هویت ایرانی»
-حضور دکتر همایون در ضیافت سالانه افطار
-ضیافت قهوه با موضوع ماجرای اختفای دکتر بنیصدر (گزارش مختصر | گزارش مشروح)
@bashgahandishe
🔴راهحل سیدمحمد خاتمی برای حاکمیت: خوداصلاحی کنید، هم در ساختار، هم در رویکرد و هم رفتار
🗣سیدمحمد خاتمی در دیدار با جمعی از خیراندیشان مطلع و علاقمند به مسائل سیستان و بلوچستان خاطرنشان کرد:
🔸ایران عزیز این روزها حال خوشی ندارد و جسم مجروح و روح آزردهٔ آن چشم به آینده بهتر دوخته است.
🔸افسوس و درد و دریغ از جان باختن دهها انسان که در میان آنها کودک و نوجوان کم نیست و آنچه این روزها بر میهن و ملت میگذرد!
🔸بر مسؤولان فرض است که علاوه بر تحلیلها و گزارشهایی که از مجاری رسمی میرسد از طریق مجاری بیطرف و خیرخواه گزارشهای جامع و آسیب شناسانه را هم دریافت کنند
🔸در مورد سیستان و بلوچستان مظلوم و عزیز در برخورد با مقصران هم سرعتی به خرج داده شود که متأسفانه در برخورد با معترضان شد و همه مسببان و برنامهریزان و تخلفکنندگان مورد بازخواست و برخورد قرار گیرند.
🔸در وطنخواهی و نجابت مردم بزرگوار سیستان و بلوچستان و بهخصوص قوم اصیل و محترم بلوچ تردیدی نیست و لازم است هرچه زودتر مردم مورد استمالت قرار گیرند.
🔸ریشهٔ حوادث تلخ را باید در درون جستجو کرد و آن را ناشی از سازوکار و شیوه پر اشتباه و نادرست حکمرانی دانست و چاره کار شناخت ویژگیهای حکمرانی خوب و تن دادن به آن است.
🔸از جمله مهمترین ویژگیهای حکمرانی خوب به رسمیت شناختن حقوق ملت و رعایت آزادی های اساسی بهخصوص زمینهسازی اعمال حقوق شهروندی است.
🔸ندیدن یا انکار وضع بدی که به نام زندگی بر مردم تحمیل می شود نارضایتی را از بین نمی برد!
🔸اینکه هر اعتراضی، اغتشاش معرفی شود و برخورد خشن و سخت با آن توجیه گردد مشکل را بیشتر میکند
🔸براندازی نه ممکن است نه مطلوب؛ ولی ادامهٔ وضع کنونی هر لحظه زمینههای فروپاشی اجتماعی را پهنتر و بیشتر میکند.
🔸کمهزینهترین و پرفایدهترین راه کار که نتیجه آن ثبات و پیشرفت و بازسازی اعتماد از دست رفته بخش مهمی از جامعه از حکومت است، خود اصلاحی نظام است، هم در ساختار، هم رویکرد و هم رفتار؛ امری که همواره از سوی خیرخواهان گفته و پیشنهاد شده است، ولی ظاهراً حتی نیاز به شنیده شدن آن احساس نمی شود چه رسد به عمل کردن آن.
🔸در اعتراضات اخیر آنچه چشمگیر است حضور زنان، جوانان و حتی نوجوانان معترض در عرصه است.
🔸بخش بزرگی از جامعه در اصل نارضایتی با معترضان شریکند و دل نخبگان و انبوهی از نیروهایی که بر خشونت پرهیزی و اعتراض مدنی تأکید داشتهاند با آنها همراه است
🔸اعتراض گرچه با مرگ ناگوار خانم مهسا امینی آغاز شد ولی رنگ و بوی قومی و مذهبی نگرفت و صدای تجزیهطلبی از آن شنیده نشد.
🔸نسل جدید که جهان ویژه خود را دارد سرمایه بزرگ امروز و فردای ایران است. اگر نمیخواهیم یا نمیتوانیم تقاضاهای او را برآورده کنیم دستکم ذهنیت، امید و اعتراض او را بفهمیم. فهمیدن گام نخست تفاهم و حرکت به سوی همدلی و اقناع متقابل است.
👈متن کامل سخنرانی را در اینجا بخوانید.
@eslahaat_press
@bashgahandishe
«در ستایش انتخاب آزاد»
📝جواد درویش
✴️ یادداشت «نمیخواهند اینها را ببینید» در شریفتودی من را عمیقاً به فکر فرو برد و یاد پژوهشی درباره حجاب انداخت که چند سال پیش گزارشی از آن را خوانده بودم. این پژوهش را یک استاد دانشگاه هاروارد به نام لیلا احمد انجام داده. او متعلق به جریانیست که به آن نومعتزلی میگویند. جریان نومعتزلی بهطور کلی در مقابل مستشرقان و متفکران غربی که عامل عقبماندگی مسلمانان را دین اسلام میدانند، درصدد بازخوانی و معرفی اسلام بهعنوان دینیست که از علم، عقلانیت و پیشرفت حمایت میکند.
🔹 لیلا احمد فارغالتحصیل دانشگاه کمبریج و استاد فعلی دانشگاه هاروارد در رشته مطالعات زنان در دین است. او بهخاطر کارهای برجستهای که در زمینه مطالعات تاریخی و اجتماعی زنان مسلمان انجام داده، شناخته شده است.
🔹 یکی از کتابهای او با عنوان «زنان و جنسیت در اسلام» به فارسی ترجمه شده، اما پژوهش مورد نظر من، چیزیست که او سال ۲۰۱۱ درباره حجاب زنان مسلمان در آمریکا منتشر کرده و برای آن برنده جایزه صدهزار دلاری Grawemeyer دانشگاه لوییویل شده است. او در این پژوهش دیدگاه قبلی خود در مورد حجاب را که معتقد بود حجاب یک کنش مبتنی بر تبعیض جنسیتیست، کنار میگذارد و نظریه دیگری را طرح میکند.
🔹 لیلا احمد خودش حجاب ندارد، ولی با پدیده افزایش گرایش به حجاب در ایالات متحده مواجه بود. او مصاحبههای متعددی با زنان مسلمان فمینیست، عربهای ملیگرا، دختران مسلمان مذهبی، مسلمانان مهاجر آمریکایی و فعالان اسلامگرا انجام داد و آنها را همراه با نظریه جدید خود در کتابی با عنوان «یک انقلاب آرام؛ احیای حجاب از خاورمیانه تا آمریکا» (A Quiet Revolution: The Veil's Resurgence, from the Middle East to America) منتشر کرد.
🔹 حرف جالب و مهم او در کتاب این است که «حجاب زمانی که آزادانه و مختارانه انتخاب شود، یک کنش فمینیستی و مترقی است». او نشان داد که حجاب برای بسیاری از زنان -برخلاف آنچه در ابتدا به ذهن میرسد- نمادیست برای مبارزه و بازیابی هویت و حقوق برابر خود. (منبع)
🔹 در این روزها ما شاهدیم که برخی زنان ایرانی، برخلاف آنچه که این پژوهش درمورد زنان آمریکایی میگوید، بیحجابی را ابزاری برای مبارزه و بازیابی هویت ازدسترفته خود میدانند. من در اینجا هم اشاره کردهام که زن ایرانی در کشور سردسیری مثل سوئد حاضر است لااقل نصف سال با پوششی بیشتر از پوشش معمول در ایران، در فضای عمومی تردد کند، ولی از اینکه کسی او را مجبور به این پوشش نکرده، احساس هویت و آزادی داشته باشد. حجاب برای زن مسلمان آمریکایی و بیحجابی برای زن ایرانی معنابخش و هویتآفرین است، چون مبتنی بر «انتخاب آزاد» اوست.
🔹 اما «انتخاب آزاد» فقط هویتآفرین نیست، عامل جاودانگی و انتقال بین نسلی نیز هست. من این را برای کسانی که امروز نگران از بین رفتن حجاب هستند مینویسم. راز استمرار اسلام در طول ۱۴ قرن و انتشار آن در جمعیتی نزدیک به یکچهارم جمعیت جهان، قطعاً در چیزی محکمتر، انسانیتر و عقلانیتر از «گشت ارشاد» بوده است. اگر وقتی میگوییم «حجاب»، همان موضوعی که با قیود مشخص خود در شرع آمده، مدنظر ما باشد، آنچه که امروز در خیابانهای تهران مشاهده میکنیم، تغییری را در مورد کمیت باحجابها و بیحجابها به ما نشان نمیدهد. کسی که امروز روسری سر نمیکند، دیروز هم روسری او حجاب شرعی محسوب نمیشد. اما آنچه مشاهده میکنیم، تفاوت بنیادینی در مورد ارزش والای حجاب و جایگاه رفیع آن را نشان میدهد. امروز حجاب به عنوان یک کنش انتخابی و آزادانه، پیام انسانیتر و جاودانهتری دارد و ارزش آن بیش از گذشته در جامعه احیا شده است.
@SharifToday
@bashgahandishe
پادکست تمهیدات
همراه با
دکتر علیاصغر مصلح
اپیزود نهم:
وضع مطلوب های ما
کاری از رادیو گنجه
«تمهیدات» دعوت به آمادهسازی خویش در روزگار رخدادهای بزرگ است.
دعوت به بودنی ریشهدار، نسبتداری با بنیادها و خویشتنآگاهی.
تمهیدات دعوت به مراقبانه زیستن است: کوشش برای درک و دریافت دستاوردهای گذشته و گشودگی برای تجارب جدید.
#تمهیدات #پادکست #علیاصغرمصلح #باشگاه_اندیشه #گنجه #رادیوگنجه
@bashgahandishe
▪️خواستهی صریح: بازگشت «شادی» به طرح جامع
🖋 محمدفرید مصلح | دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری
حدود هفتاد روز است که ریتم زندگی ایرانیان تغییر کرده و انگار که قرار نیست مثل گذشته شود. بهتر است که از گذشته بنویسیم و بپرسیم که چرا اکنون در این نقطه ایستادهایم.
اردیبهشتماه امسال به سرم زده بود که از سرخوردگی همسالانم بنویسم. اما علل سیاسی و اقتصادی و بینالمللی آنقدر بزرگ بود که در برابرشان احساس ناتوانی میکردم. پس تمام این حوزهها را با آن ادبیات قلبمهسلبمهشان کنار گذاشتم و از خودم پرسیدم که چگونه میتوان هنوز زندگی کرد و خوش بود. پس در پیمایشی مجازی از مخاطبان اینستاگراميام خواستم که بگویند چگونه در این روزگار و در ایران هنوز هم «خوش» میگذرانند...
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/fm14-12-03
https://koubeh.com/fm14
@koubeh
@bashgahandishe
گزارش مختصر نشست «هویّت ایرانی و اعتراض – ۲»
دکتر رحیم محمّدی
۱۰ آذر ۱۴۰۱ به همت مدرسه مطالعات دیالوگ باشگاه اندیشه
- هویّت ایرانی چه زمانی آرام میگیرد و چه زمانی اعتراض میکند؟
- جامعهی ایرانی، یک جامعهی «جنبشی» است.
- «دولت قدیم ایران»، ترکیبی است از شاهنشاهیِ باستانی، خلافتِ اسلامی، ارادتِ خانقاهی، و نظامیگریِ ترکها (که «ترکمن» دقیقتر است).
- پس از مرگ آغامحمّدخان قاجار، و به سلطنترسیدن فتحعلیشاه قاجار، و در اثر مناسبات سیاست ایرانی و سیاست مدرن، بحران سیاست در ایران آغاز شد و ایرانیان به این آگاهی عمومی دست یافتند که «دولت قدیم» نمیتواند ایران را اداره کند. این نقطهی تاریخ، آغازگاه پدیدآمدنِ اعتراض اجتماعی در ایران است.
- در انقلاب مشروطه، دولت قدیم به پایان میرسد. این انقلاب، ۱۵ سال بعد، شکست میخورد. ما هنوز در سطح «عقل نظری - دانشگاهی» اندیشهی مشروطه را نمیشناسیم (سطوح عقل: عقل روزمره، عقل روزنامهنگار، عقل روشنفکر، عقل نظری - دانشگاهی).
- پس از مشروطه، «دولت مطلقهی مدرن» پدید میآید. دولتی که خود را به «تاریخ» متّصل میداند، و در تداوم سلاسل پادشاهی.
- پس از انقلاب 57 نیز دولت مطلقهی مدرن پدید میآید. دولتی که خود را به «آسمان» متّصل میداند، و در تداوم نبوّت انبیاء.
- جنبشهای پس از انقلاب 57، به دنبال ایجاد «دولت مدرن» هستند: گیاهی که از خاک «جامعه» بروید؛ نه خاک تاریخ یا آسمان.
- علّت نخست انحطاط ما، انحطاط «عقل نظری» است. در ایران قدیم، مرکزیّت با سیاست و نبوّت بود. در دنیای جدید، مرکزیّت با «دانشگاه» است. در ایران تا «بحران دانشگاه» راهِحلّی نیابد، بحرانهای دیگر راهِحلّی نخواهند یافت.
- دولتها یا بر «اُبژه» حکم میرانند یا بر «سوژه». سوژه دولت متناسب با خودش را میسازد. دولت رعیّتپرور، دولت سوژهها نیست.
- عدم توازن میان هستیهای اجتماعی، «بحران» تولید میکند، و بحران، «اعتراض».
#گزارش_مختصر #مطالعات_هویت #درباره_بحران #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
مدرسه مطالعات هویت برگزار میکند:
بحران و هویت ایرانی
موضوع نشست:
هویت ایرانی و رویدادهای اعتراضی اخیر (۲)
با حضور
رحیم محمدی
جامعهشناس
پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۱
ساعت ۱۸:۳۰
خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، شبستان باشگاه اندیشه
حضور برای عموم آزاد و رایگان است.
📝دربارهی نشست:
این روزها که از هفتهی آخر شهریور همزمان با مرگ شادروان مهسا امینی در پلیس گشت ارشاد «بهصورت پیوسته» وقایع و رخدادها و کنشهای اعتراضی بسیار مهمی در جامعه ما ظاهر میشوند یا در زبانها و سخنها ظهور میکنند و البته در مطالبات و کار جُنبشگران و کُنشگران سیاسی و «رهبران موقعیتی جنبش» ظهور برجستهتری دارند، اینها از کجا میآیند؟ و چگونه میتوان اینها را مشاهده کرد و توضیح داد؟ و چه نسبتی با اکنون جامعه ایران و تاریخ گذشتهی آن دارند؟
اینها پرسشهایی است که میتوان در این جلسه مقداری روی آن تأمل و بحث کرد.
در این نشست به بررسی پیشینه نسبت هویت ایرانی اعتراضات اخیر از دوران صفویه خواهیم پرداخت.
#مطالعات_هویت #درباره_بحران #بحران #باشگاه_اندیشه
انا لله و انا الیه راجعون
یار و همکار عزیز، جناب آقای محمدرضا لبیب
درگذشت عموی بزرگوارتان جناب آقای مسعود لبیب را به شما و خانواده محترم تسلیت عرض میکنیم.
حضور و همراهی صمیمانه ایشان در بسیاری از جلسات باشگاه اندیشه، همواره برای ما مغتنم بود و انس و الفت ما با ایشان، غم و اندوه این ضایعه را دوچندان کرد.
برای ایشان آرزوی رحمت و مغفرت الهی داریم و خود را در غم شما شریک میدانیم.
یاران شما در باشگاه اندیشه
مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه برگزار میکند:
بحران و هویت ایرانی
هویت ایرانی و رویدادهای اعتراضی اخیر
با حضور
رحیم محمدی
جامعهشناس
پنجشنبه ۳ آذر ۱۴۰۱
ساعت ۱۸:۳۰
خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳
حضور برای عموم آزاد و رایگان است
دربارهی نشست:
این روزها که از هفتهی آخر شهریور همزمان با مرگ شادروان مهسا امینی در پلیس گشت ارشاد «بهصورت پیوسته» وقایع و رخدادها و کنشهای اعتراضی بسیار مهمی در جامعه ما ظاهر میشوند یا در زبانها و سخنها ظهور میکنند و البته در مطالبات و کار جُنبشگران و کُنشگران سیاسی و «رهبران موقعیتی جنبش» ظهور برجستهتری دارند، اینها از کجا میآیند؟ و چگونه میتوان اینها را مشاهده کرد و توضیح داد؟ و چه نسبتی با اکنون جامعه ایران و تاریخ گذشتهی آن دارند؟
اینها پرسشهایی است که میتوان در این جلسه مقداری روی آن تأمل و بحث کرد.
#مطالعات_هویت #درباره_بحران #بحران #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
پادکست تمهیدات
همراه با
دکتر علیاصغر مصلح
اپیزود هشتم:
واقعیت کجاست؟
کاری از رادیو گنجه
«تمهیدات» دعوت به آمادهسازی خویش در روزگار رخدادهای بزرگ است.
دعوت به بودنی ریشهدار، نسبتداری با بنیادها و خویشتنآگاهی.
تمهیدات دعوت به مراقبانه زیستن است: کوشش برای درک و دریافت دستاوردهای گذشته و گشودگی برای تجارب جدید.
#تمهیدات #پادکست #علیاصغرمصلح #باشگاه_اندیشه #گنجه #رادیوگنجه
@bashgahandishe
یادداشتی به مناسبت روز جهانی فلسفه
ایران امروز و فلسفه
دکتر علیاصغر مصلح
روزنامه اعتماد، 1401.08.30
🌱ایران امروز در حال تجربه واژگونی ارزشهاست. تجربهای که شبیه آن را در تاریخ خود سراغ ندارد.
🌱 زمان ما زمان آفتابی شدن نهایتها و به تمامیترسیدنها و در عین حال سرزدن امکانات جدید است. سفتوسختهای گذشته همه در معرض زوال یا تردیدند.
🌱 برای حضور در میدان تعارضات امروز کمینه شرط، توانِ خلعِ نعلینِ گذشته و عریان شدن از ماسبق، در مصاف با بحرانهاست. اهل فلسفه میتوانند در زمانة ناکامی و عسرت و بحرانِ پس از بحران، و تجربه «نازندگی»، افتان و خیزان طیّ طریق کنند.
🌱 در حال حاضر با دو پدیده روبرو هستیم. یکی سرزدن استعدادهای توهمافرین فرهنگ گذشته خود، و دیگری جریان آرامِ اندیشیدن و نوجوئی در مقابل رویدادها.
🌱 در ایران امروز با مردمانی روبروییم که ساعتِ هستی و حقیقتشان بر اساس افقهای مختلف تنظیم شدهاست. به بیان فلسفیتر با پدیدة ناهم«زمان»ی روبرو هستیم.
🌱 در زمانی که بیم امواج از هر سو میرود، اهل فلسفه و تفکر باید بر کوشش و کاوش خود برای کشف قلمروهای ناشناخته بیفزایند.
@jostarha_yadashtha
@bashgahandishe
شبانه (کوچهها)
شعر ِاحمد شاملو
آهنگ ِ اسفندیار منفردزاده
با صدای فرهاد مهراد
@bashgahandishe
تحلیل تطبیقی دو ترانه فرهاد مهراد: جمعهها خون جای بارون میچکه
مومنه قدیری، احمد معینزاده/ ترجمه: شیدا قماشچی
منبع: تاریخ ایرانی
«جمعه» بیانگر اصول گفتمان آن دوره و حادثهٔ سیاهکل است و شخصیتپردازیهای دقیق و تشبیهات ساده به تاثیرگذاری این ترانه میافزاید. انتخاب نام «جمعه» نیز دقیقا به روز حادثه اشاره دارد... استفاده از واژههای «غمگین»، «ابر سیاه»، «رخت عزا»، «ابر سنگین» و «خون» بازتابی هستند از تاریکی، ناامیدی و خفقان...«با لبای بسته فریاد میکنه» داستان قیامهای مسلحانه و سرکوبهای شدید را بیان میکند...«از صدا افتاده تار و کمونچه» حاکی از یکنواختی و تکصدایی حاکم بر کشور است.
تاریخ ایرانی: این مقاله تلاشی است برای مقایسه دو متن ادبی از منظر تاریخ و فرهنگ. متون بررسی شده دو ترانه ایرانی «جمعه» و «شبانه» هستند که توسط خوانندهٔ مشهور راک ایرانی، فرهاد مهراد به اجرا درآمدهاند. ترانه نخست «جمعه»، توسط یکی از مشهورترین ترانهسرایان ایرانی، شهیار قنبری در اوایل دههٔ ۱۹۷۰ نوشته و نخستین بار به عنوان موزیک ویدئوی فیلم «خداحافظ رفیق» در سال ۱۹۷۱ منتشر شد.
ادامه در اینستنتویو:
https://telegra.ph/%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%AA%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D9%82%DB%8C-%D8%AF%D9%88-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%AF-%D8%AC%D9%85%D8%B9%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D8%AE%D9%88%D9%86-%D8%AC%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%86-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%86%DA%A9%D9%87-11-17
@bashgahandishe
.
آیا حضور در صداوسیما فینفسه نادرست است؟
📝میثم قهوهچیان
عبدالله مومنی در مطلبی با عنوان "نقدی بر حضور منتقدین و مخالفین وضع موجود در برنامههای صداوسیما" به شرکت احمد زیدآبادی در یک برنامه مناظره پرداخته است. او بدون ذکر دلیلی منطقی تلاش میکند با گزارههایی کلی و بدون ارجاع به واقعیت، حضور مخالفان در صدا و سیما را فینفسه نادرست و زشت بنمایاند.
مومنی نهتنها خود هیچگاه در تلویزیون شرکت نکرده بلکه درست نمیداند یک مخالف (اینجا زیدآبادی) این کار را بکند. چون "رویکردهای ضد ملی و ضد انسانی" این رسانه برای بخشهای مهم جامعه آشکار شده است. کأنه حکم ظرف را میتوان به مظروف نسبت داد.
حال سوال اینجاست که آیا این دلیل مناسبی برای کسی است که معتقد به گفتگو با هر رسانهای است که سخنان او را بدون سانسور پخش کند؟ زیدآبادی بر آن است که "اگر خود را اهل گفتگو بدانیم طبعاً باید با منتقدان و مخالفان خود گفتگو کنیم و گرنه، گفتگو با خود و همفکران خود که گفتگو نمیشود!"
اما عبدالله مومنی بر آن است صداوسیما بهخاطر روایتهای غیرانسانی و کثیف از قربانیان اعتراضات اخیر و اعتراف اجباری از خانوادههای کشتهشدگان و سناریوسازی امنیتی برای فعالان سیاسی نامشروع است.
اگر حرف مؤمنی را بپذیریم باید همه اساتید، کارشناسان و مخالفانی را که با این رسانه گفتگو کردهاند را ناآگاه به این نکته بدیهی کنیم، گویی حقیقتی روشن وجود دارد و هر که خلاف آن کند، قدم در باطل مینهد.
و باز اگر این حرف آقا عبدالله را قبول کنیم باید دیگر هیچ مخالفی با تلویزیون سعودی اینترنشنال مصاحبه نکند.
مؤمنی ادعای دیگری را بدون هیچ دلیلی مطرح کرده، اینکه "حضور در تلویزیون که با روایتهای مجعول و فریبکارانه در این روزها مردم را تحقیر و عاصی کرده و بازماندگان و قربانیان حوادث اخیر را بهشدت آزرده هیچ دستاوردی ندارد." آیا او انعکاس سخنان عبدالکریمی، فاضلی و... را که توسط معترضین در شبکههای مجازی و رسانههای مورد علاقه نگارنده که به کرات بازنشر شده را ندیده است؟ آیا صرفاً آگاهی باید جایی نشر یابد که مومنیها صلاح میدانند؟ آیا آگاهیبخشی رسالت نخبگان نیست و آیا نباید در شرایط فعلی از هر ابزاری برای بسط آن استفاده کرد؟
باز منتقد حضور در صداوسیما میکوشد تا این بار احساسات مخاطبان را جریحهدار کند و میگوید: "از همه مهمتر گفتگو با کسانی که مشاور بازجویان و تضییع کنندگان حقوق مردم هستند چه دستاوردی میتواند داشته باشد!؟" البته ایشان در سیاست معتقد به مذاکره با همه بر اساس منافع ملیاند، اینجا طرف گفتگو میتواند تاثیرگذار باشد.
در خلال این نقد مؤمنی نسبت دیگری را به کسانی میدهد که در صداوسیما حضور بیابند، مینویسد: "اخلاقی آن است که اگر نمیتوانیم در کنار مردم باشیم در رسانههایی که روایتشان نادیده انگاری، دروغ و جعل حاکم است حضور نیابیم و با حضور در رسانهای منفور به کالبد و روح جمعی جامعه آزار نرسانیم. "تو گویی هر که آمده و حرف حقی زده و اتفاقا توسط ملت بازنشر شده روی زخم مردم نمک پاشیده است. اینجا آقا عبدالله نقد خود را توسعه داده و شرکتکنندگان مخالف و منتقد در رسانه مذکور را غیرهمراهان و نمکپاشندگان به زخم مردم تشبیه کرده است. این فراز هم تنها میخواهد با تحریک مخاطب، ادعا را توسعه و اتهام زید و دیگران را فربهتر کند.
@bashgahandishe
سلسله نشستهای تراث حکمی ایران؛ شاه اسماعیل صفوی:
نشست پنجم
تاثیر سیدحیدر آملی بر شاه اسماعیل صفوی
با ارائهی
دکتر سیدجواد میری
پنجشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۱
#مطالعات_هویت #شاه_اسماعیل
@bashgahandishe
از خانه فرار کردهاند
📝محمدجواد غلامرضاکاشی
برخی از تحلیلها، روایتی روانشناختی و نسلی از جنبش عرضه میکنند. حاصل نگاهی پدرانه است. به نظر میرسد رویاروی روایت امنیتی است که با نام اغتشاش به انکار تام آن میپردازد. روایت روان شناختی و نسلی نگاهی زودگذر و موقت از جنبش به دست میدهد. اعلام میکند آنچه هست، یک هیجان موقت است و با مدارا و صبوری میتوان آن را رفع کرد. گویی به فرزندان عاصی شده خود مینگرد. توصیه میکند نباید زیاده سخت گرفت. مساله حل شدنی است. فرزندان در فرایند رشد عاصی میشوند، اما پدران تدبیر میکنند تا این دوران سپری شود.
فراموش میکنند پدران روزی دست از پدری کردن میکشند، فرزندشان که به سن جوانی رسید، شخصیت مستقلشان را به رسمیت میشناسند. حتی با توجه به ناتوانی تدریجی بدن و قوت رو به رشد فرزندشان، رابطه به تدریج معکوس میشود. به ویزه در این دوران شگفت که فرزندان به هدایت کنندگان پدر تبدیل شدهاند.
نکته مهمتری که روایت نسلی و روانشناختی فراموش میکند، انتقال یک منطق خانوادگی به جامعه سیاسی است. اتفاقاً همین نگاه پدرانه در عرصه سیاست است که فاجعهآفرین شده است. انتقال این منطق به عرصه سیاست سبب میشود مردمان یکسره فرزندان حکومت دیده شوند. فرزندانی که هیچوقت بزرگ نمیشوند. همیشه کودک میمانند و نیازمند حفظ و حراستاند. باید از آنها مراقبت کرد و از آنها انتظار ادب و تسلیم و تبعیت داشت والا شلاق پدری در کار خواهد افتاد که شرط تادیب فرزندان است. از خانه باید رانده شوند و در گرسنگی و رنج بمیرند تا قاعده پدری نقض نشود.
نسل ما که پدر و مادر یا حتی پدربزرگ و مادربزرگ این نسلاند، در نگاه حکومت هنوز در کودکی ماندهاند. از مرز شصت سال عبور کرده اما هنوز هم بچههای ناخلف و مستوجب تادیب تلقی میشوند. همیشه نگاه چپ چپ و سرزنشآمیز حکومت را در همه جا تجربه کردهاند. ما هنوز هم با این سن و سال بچههای رانده شده از خانهایم. نگاه پدرانه چندین نسل از این مردم را تحقیر کرده است. اگر ما مثل زندانیان خو کرده به محیط دم بر نمیآوریم فرزند و نوههای ما تاب تحمل ندارند.
نگاه پدرانه از گفتگو سخن میگوید. مقصودش متقاعد کردن نسل جوان به آرامش است. انگار ما کیسهای مملو از دانایی، تجربه و درس زندگی داریم که باید فرزندانمان را از آن بهرهمند کنیم. شخصیت تحقیر شده ما چیزی در انبان ندارد. ما توان گفتگو و متقاعد کردن جوانان را نداریم. آنها به سخن ما گوش نمیدهند. اساساً دل خوشی از ما ندارند.
آنها از خانه فرار کردهاند. سالهاست این اتفاق افتاده است. تنها با به رسمیت شناختن آنها میتوان امید داشت به خانه برگردند. آنگاه میتوان امید داشت گفتگو معنای واقعی خود را پیدا کند. هدف گفتگو را هم بنا نهادن دنیایی تازه باید نهاد. دنیایی که عاری از تحقیر نگاه پدرانه باشد. دنیایی که اساساً متعلق به آنهاست.
@javadkashi
@bashgahandishe
تو را آن باد که فراخور ایمانت است
📝صدیق قطبی
در انجیل متی آمده وقتی عیسی به کفرناحوم آمد یک افسر رومی به او نزدیک شد و برای فرزند خانهنشین و مفلوج خود طلب دعا کرد. عیسی گفت به خانهات میآیم؛ اما افسر رومی گفت «من نه سزاوار آنم که به زیر سقف خانهام درآیی؛ بلکه تنها کلمهای برگو تا فرزندم شفا یابد.» عیسی به او گفت: «برو! ترا آن باد که فراخور ایمانت است!»(متی، ۸: ۱۳) و فرزند آن مرد شفا یافت.
همچنین آمده که زنی که دوازده سال مبتلا به خونریزی دائمی بود به عیسی نزدیک شد و ردای او را لمس کرد. و عیسی چون او را دید گفت: «دل قوی دار دخترم، ایمان تو نجاتت داد.»(متی، ۹: ۲۲)؛ «دخترم، ایمان تو نجاتت داد؛ به سلامت برو و از رنجوری خویش شفایافته باش.»(مرقس، ۵: ۳۴)
و آمده که دو نابینا از او استمداد کردند و عیسی از آنها پرسید: «ایمان دارید که این کار از من برآید» و آنها گفتند آری. آنوقت عیسی گفت: «شما را آن باد که فراخور ایمانتان است»(متی، ۹: ۲۹) و آنان بینا شدند.
و آمده که زنی کنعانی نزد عیسی آمد و گفت دخترم جنزده شده است. عیسی به او گفت: «ای زن، ایمان تو عظیم است! بر تو آن باد که میخواهی!»(متی، ۱۵: ۲۸) و دختر آن زن شفا یافت.
و خبر آوردند دخترِ متولی کنیسه مُرده است. عیسی به متولّی کنیسه گفت: «بیمناک مباش؛ تنها ایمان داشته باش.»(مرقس، ۵: ۳۶)
و آمده که کسی پسر دیوهزدهی خود را نزد عیسی آورد و گفت: «اگر میتوانی کاری کن، از سر ترحّم بهر ما به یاریمان بیا.» عیسی «اگر» مرد را که حاکی از تردید بود خوش نداشت و گفت: «اگر میتوانی!... بر آن کس که ایمان دارد همه چیز ممکن است.»(مرقس، ۹: ۲۳). پدر کودک شک را وانهاد و گفت: «ایمان دارم! به یاری ایمان اندکم بیا!»(مرقس، ۹: ۲۴) و عیسی کودک را شفا داد.
این کلمات چه طنین حیرتآوری دارند، چه نفوذ جانگشایی دارند، چه قدرتی، چه صلابتی، چه اطمینانی:
«بر آن کس که ایمان دارد همه چیز ممکن است.»
«بیمناک مباش؛ تنها ایمان داشته باش.»
«تو را آن باد که فراخور ایمانت است.»
«دل قوی دار دخترم، ایمان تو نجاتت داد.»
در تلقی عیسی آنچه سبب نجات و رستگاری است ایمان خود فرد است. هر کسی به فراخور ایمانش از رستگاری برخوردار میشود. ایمانی که همه چیز را ممکن میکند. ایمانی که ترس را از میان میبَرَد. میگوید آنچه شفا بخشید من نبودم، ایمان شما بود.
حتی گذر قرنها هم نتوانسته است شعلهی روح و حضور تپندهی ایمان را در این کلمات خاموش کند.
@sedigh_63
@bashgahandishe