akhalaji | Unsorted

Telegram-канал akhalaji - فراسوی سیاست

2327

همواره در «فراسوی سیاست» می‌توان راهی به سوی آگاهی، اندیشه‌ورزی، روشنگری، رهایی، و معنویت یافت!

Subscribe to a channel

فراسوی سیاست

🔷 سناریویی برای بن‌بست‌گشایی!

✍🏻 علی‌اصغر شفیعیان

در ظاهر، آتش‌بس برقرار است. اما در واقعیت، هیچ‌کس تردید ندارد که اگر نقضی صورت گیرد، آغازگر آن ایران نخواهد بود. این یعنی وضعیت نابرابر؛ موازنه‌ای نیست و طرف مقابل، بی‌هزینه در جایگاه «شاکی بالقوه» باقی مانده است. چنین وضعیتی پایدار نیست.

برای بازگرداندن توازن، ایران نیازمند اقداماتی است که ابتکار عمل آن در دست خودش باشد. اقداماتی که نه لزوماً آغازگر جنگ، بلکه گشاینده‌ی گره این بن‌بست امنیتی و روانی باشند. چند گزینه‌ای که می‌توان به هزینه – فایده آن فکر کرد و از بین آنها انتخابی داشت. و البته صلاح و مصلحت آن بر عهده‌ی تصمیم‌گیران است:

۱. نمایش قدرت کنترل‌شده

▫️ آزمایش سلاح نظامی جدید (موشکی یا غیرموشکی) که بتواند پیام بازدارندگی بدهد، بدون درگیری مستقیم.

▫️ نقض محدود آتش‌بس از طریق یک اقدام موشکی نمادین، با کنترل پیامدها و پیش‌آگاهی رسانه‌ای به طرف‌ها.

۲. کنش دیپلماتیک هوشمند

▫️ تماس مستقیم رؤسای جمهور ایران و آمریکا، اقدامی که بعد از تبادل پیام‌های رسمی، می‌تواند گره‌گشا باشد و با توجه به تماس سال ۱۳۹۲، دیگر تابوشکنانه نیست.

▫️ دیدار سه‌جانبه میان پوتین و رؤسای جمهور ایران و آمریکا که برد دیپلماتیک برای هر سه طرف دارد و قابل پیگیری است.

۳. تحرکات نمادین سیاسی – اقتصادی

▫️ توافق میان بخش خصوصی ایران و شرکت‌های بزرگ جهانی/آمریکایی (مثلاً در حوزه‌های تکنولوژی یا انرژی‌های پاک) که پیام سیاسی جدی دارد.

▫️ باز شدن نسبی فضا برای چهره‌های بین‌المللی معتدل برای گفت‌وگو یا میانجی‌گری، ولو غیررسمی.

۴. اقدامات امنیتی درون‌زا

▫️ برخورد قضایی فوری و البته منطبق بر چارچوب‌های قانونی با متهمان ارتباط با اسرائیل در پرونده‌های آشکار. این اقدام احتمالا با هزینه‌ی کم خارجی، پیام قدرت داخلی دارد.

▫️ در کنار این، نیاز فوری به بازنگری و بازسازی ساختار امنیتی کشور وجود دارد؛ سیستمی که باید متناسب با تهدیدهای جدید، چابک‌تر، دقیق‌تر و کم‌نفوذتر شود.

▫️ بازسازی سرمایه‌ی اجتماعی در داخل از طریق کاستن از محدودیت‌های غیرضروری، تقویت پیام همبستگی با مردم، و آزادی برخی زندانیان سیاسی؛ چرا که پایداری ملی، اصلی‌ترین سلاح بازدارنده‌ی جمهوری اسلامی ایران است.

۵. کنش منطقه‌ای غیرمستقیم

▫️ تحرکات متحدان منطقه‌ای (مانند انصارالله) چه با یا بی‌هماهنگی انجام شود، می‌تواند بخشی از فشار را منتقل کرده و ابتکار عمل را حفظ کند.

۶. گزینه پرریسک

▫️ بستن یا جدی شدن تهدید به بستن تنگه هرمز، راهی پرهزینه و پرصدا. برای زمانی که سایر سناریوها به نتیجه نرسد یا نیاز به هشدار جدی باشد.

▫️ اقدام پیش‌دستانه در مناطق مرزی، از جمله حمله محدود به مناطق شمالی و طرح ادعای الحاق بخش‌های جداشده، هرچند بسیار پرریسک، اما می‌تواند ضربه‌ی راهبردی و غیرمنتظره‌ای باشد. این گزینه، فقط در شرایط حاد و بن‌بست کامل قابل طرح است.

▫️ انتقال رسمی این پیام به افکار عمومی ساکنان سرزمین‌های اشغالی که در صورت نقض آتش‌بس، برخلاف دفعه‌ی قبل، هزینه‌ی انسانی جنگ در آن سرزمین افزایش خواهد یافت؛ این می‌تواند به یک عامل بازدارنده‌ی مؤثر تبدیل شود.

در این میدان نابرابر، حفظ برتری روانی و دیپلماتیک از مسیر اقداماتی ممکن است که حساب‌شده، کنترل‌پذیر و تأثیرگذار باشند. ایران اگر انتخاب درستی کند، می‌تواند بدون آغاز جنگ، موازنه را بازگرداند. و همین، پیروزی بزرگ‌تری خواهد بود.

اگر ایران در پی حفظ وضعیت موجود باشد، ناگزیر نقش بازیگری منفعل را ایفا خواهد کرد؛ و این یعنی واگذاری ابتکار به دیگران، از جمله اسرائیل و متحد راهبردی آن، ایالات متحده.

اگر توازنی برقرار نشود، دیر یا زود نه‌فقط موقعیت منطقه‌ای که انسجام داخلی نیز فرسوده خواهد شد. باید پذیرفت که زمان به سود ایران نمی‌چرخد، مگر آن‌که خود معادله را تغییر دهد. در میدان فعلی، نشستن و انتظار کشیدن یعنی اجازه دادن به بازیگران متخاصم که برای ما تصمیم بگیرند.

https://ensafnews.com/599214/

@ensafnews
#سناریوی_جنگ #سناریوی_بن‌بست‌گشایی
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷طنازی در بستر جنگ؛ گاه تلخ و گاه شیرین و سرخوشانه!

سلام


در روزهای جنگ، در بازارِ آَشفته و شلوغ توییتر، کاربرانی نگران از جنگ و پیامدهایش، حاشیه‌های آن‌را اعم از قطع اینترنت، دلواپسی ایرانیان خارج از وطن، سیاست‌های فشل حاکمیتی در قبال جنگ، شخصیت‌های درگیر جنگ و ... را موضوع طنز قرار داده‌اند؛ طنزی گاه تلخ و گاه شیرین و سرخوشانه. بخشی از این توییت‌ها را اینجا می‌آورم تا بماند به یادگار و نشانگر روحیۀ ایرانی باشد که در اوج بی‌پناهی، طنز را وسیله‌ای می‌کند تا بلکه روح و روانش بتواند در تندباد حوادث اندکی هم که شده بیارامد و نفسی تازه کند:

+ دو هزار و پانصد سال گذشته و تاریخ داریم دریغ از یه مثقال آینده.
+ ... وقتی با صدای هواپیما بیدار می‌شی ولی یادت می‌افته فرودگاه‌ها تعطیله!
+ آسمان ایران عین دفاع استقلال شده. همه بهش ضربه میزنن.
+ فکر کنم مملکت به حالت عادی برگشت، چون برقمون قطع شد.
+ نحوۀ برقراری عدل الهی تو ایران این جوریه که مثلاً سمنان بمب نخورده بود، زلزله نازل شد.
+ بمب اصلی وسط جوانی ما خورد.
+ شما بزنی ایران اینترنشنال، فقط کارای اداری انتقال قدرت مونده. بزنی شبکۀ خبر، نتانیاهو خودشو به پاسگاه کمال‌آباد معرفی کرده. بزنی بی‌بی‌سی هم بازپخشه.
+ اون روزهایی که داشتید جهنم فومن می‌ساختید، دشمنتون داشت پهباد می‌ساخت تا دنیا را براتون جهنم کنه.
+ دقیقاً همون موقع که داشتید تار موی دخترکا رو می‌شمردید، اسراییل داشت کامیون کامیون موشک و پهباد اینور اونور می‌برد.
+ باز این سایبریای پهلوی اومدن با هشتگ انقلاب کنند.
+ والدینم قرار بود زود از تهران خارج بشن. زنگ زدم ببینم رفتن یا نه، بابام گفت عزیزم مامانت داره واسه تو راه الویه درست می‌کنه. تموم بشه راه میفتیم:))
+ کمپین راضی کردن پدر مادرها به پیاده شدن از خر شیطون و ترک شهر.
+ همه فامیلا جمع شدیم خونه بابابزرگم تو روستا که از جنگ درامان باشیم. سر ارثیه دعوا شد. همه دارن همو فحش کش می‌کنن و می‌زنن. سر عموم شکست. تلفاتمون از جنگ بیشتر شد.
+ خانواده با بقیه فامیل از تهران رفتن. خواهرم زنگ زده می‌گه شوهرعمه‌ام گیر داده ما باید بفهمیم جنگ کی تموم می شه یه روز زودتر برگردیم وگرنه می‌خوریم به ترافیک:))
+ خوبی مایی که الآن هنوز تهرانیم اینه که اگه خلاء قدرت به وجود بیاد، چون نزدیکیم سریع خودمون رو به پاستور می‌رسونیم و رئیس جمهور، چیزی می‌شیم. ولی شماها که رفتید، در بهترین حالت مدیر سرای محله دروازه غاری، چیزی بشید.
+ اینترنتم مثل کله‌پاچه شده. باید 5 صبح پاشی براش!
+ الآن تو ایران عوامل موساد اینترنت آزاد دارن و رضا رشیدپور. یکی هم هست که هی می‌گه شماره‌ی مامانتونو بدین زنگ بزنم.
+ دوستم ایران نیست. امروز زنگ زدم به مامانش. خانومه خیلی ناز و بی اعصاب گوشی رو برداشت گفت: «مرسی دخترم، ما خوبیم. بهش بگو دست از سرِ ما برداره. کاری نداری؟ خدافظ.» بعدم قطع کرد:))
+ یکی توییت کرده بود به‌جای ایران، اینترنت خارجیارو قطع کنید. دهنمون رو سرویس کردن بخدا:))
+ از هم طلاق گرفتن. خانومه اومده ایران. آقاهه شماره‌شو داده که باهاش تماس بگیرین بهم خبر بدین که نگرانشم...مگه مرض داشتین جدا شدین آخه؟!
+ بابام زنگ زده می‌گه اونجا تخمه بو دادن یا ندادن؟ ولمون کن مرد، با این تکنیک‌های ضد شنودت!
+ صبح با صدای انفجار شدید بیدار شدم. انفجارها طوری بود که خونه قشنگ لرزید. بعد از اتاق اومدم بیرون بابا می‌گه نترس بمبارانه. پدر من! خب من دیگه از بمباران نترسم، از چی بترسم؟
+ این جنگ تموم بشه، شوهرم هر جا دلش خواست جوراباشو گوله کنه بندازه دیگه کارش ندارم. حقیقتاً دنیا ارزشش رو نداره:))
+ به داداشم گفتم چطور این‌قدر آرومی؟ گفت اسراییل موشک‌های میلیون دلاریشو خرج من نمی‌کنه!
+ قاعده تازه در قانون بین‌الملل:
قانون اول: هیچ قانونی وجود ندارد. (اگر سلاح هسته‌ای داری، ازت می‌ترسند مثل کره شمالی اگه نداری و به قانونی پایبندی بمبارانت می‌کنند.)
+ ما شیرازیا می‌خوایم بگیم بیاتو، می‌گیم B2
+ ترامپ گفته این سنگین‌ترین بمب دنیا رو هم بندازیم بعدش دیگه PEACE، PEACE، PEACE
+ سرعت اتفاقات خاورمیانه خیلی بالاست، یه دستشویی بری 100 صفحه کتاب تاریخ از دست دادی.
+ خاورمیانه یه قسمت رو نبینی، عمراً قسمت بعدی رو بفهمی.
+ پوتینی که تو جنگ به کار نیاد، دمپایی هم نیست! حالا شما هی واکسش بزن. (همراه با عکس ولادیمیر پوتین)
(بعد از خبر آتش بس):
+ شاهزاده رضا پهلوی نتانیاهو و ترامپ را آنفالو کرد.
+ بازگشت عوامل نظام به تنظیمات کارخانه و تهدید مردم ...

✍🏻رویا صدر

#طنز #جنگ؛ #طنز_تلخ #طنز_شیرین #طنازی_در_جنگ
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷بایسته‌های رسانه ملی در دفاع ملی

✍🏻محمدمهدی مجاهدی

در وضعیت جنگی، رسانه ملی نه فقط یک ابزار تبلیغاتی، که بخش مهمی از جبهه دفاع ملی به شمار می‌رود. این مأموریت نیازمند مدیریت یک‌پارچه رسانه‌ای، تولید محتوای متنوع، بهره‌گیری از فناوری پیشرفته، اعتمادسازی عمومی، و تربیت ضمنی نیروهای رسانه‌ای حرفه‌ای است. صدا و سیما اگر بخواهد وظیفه‌ی ملی‌اش را ادا کند، باید نقشی راهبردی و حیاتی در مدیریت افکار عمومی، تقویت انسجام ملی، مقابله با جنگ روانی دشمن و افزایش تاب‌آوری جامعه ایفا ‌کند. به این منظور، رسانه‌ی ملی باید مجموعه‌ای از استراتژی‌ها و تاکتیک‌های هماهنگ را در کار کند. در ادامه، این راهبردها و فنون با ذکر برخی نمونه‌های واقعی از جنگ‌های معاصر توضیح داده می‌شود.

۱. ارتفاع گرفتن از دستگاه تلقین و تبلیغ و ارتقا به جایگاه مرجعیت خبری و تحلیلی
▪️ استراتژی
• ایجاد خط خبری مستقیم، منسجم، شفاف و مستمر با اولویت دادن به بیشینه کردن دو مؤلفه‌ی دقت و سرعت.
• تبدیل رسانه ملی به منبع اولِ اطلاع‌رسانی با بهره‌گیری از گزارش‌های مستند میدانی، تحلیل‌های کارشناسی متکثر و متنوع، و حضور مستمر در صحنه.
▪️ تاکتیک‌ها
استفاده از خبرنگاران خط مقدم و حاضر در صحنه (Embedded Journalism) مانند بی‌بی‌سی در جنگ عراق ۲۰۰۳.
• طراحی برنامه‌های پوشش زنده و لحظه‌ای مشابه آن‌چه الجزیره در جنگ غزه به انجام رساند و هم‌اکنون هم تا حدی در جنگ تحمیلی اسرائیل علیه ایران دنبال می‌کند.
• پاسخ سریع به شایعات با برنامه‌های «راستی‌آزمایی» (Fact-checking) مانند پروژه “BBC Verify” در بحران اوکراین.

۲. مقابله با جنگ روانی دشمن
▪️ استراتژی
• طراحی ضدروایت (Counter-Narrative) در برابر پیام‌های هراس‌افکن، تحقیرآمیز یا نومیدکننده‌ی دشمن.
• بازنمایی قدرت ملی، وحدت داخلی و مشروعیت دفاع ملی در زندگی روزمره مردم و اشخاص متنفذ (influencers).
▪️ تاکتیک‌ها
• تولید مستندها و نماهنگ‌های کوتاه از موفقیت‌های جبهه‌ی خودی و شکست‌های دشمن (مانند مستندهای مقاومت حزب‌الله در جنگ ۳۳ روزه لبنان).
• استفاده از کارشناسان نظامی، روان‌شناسان اجتماعی و فعالان مدنی متنوع و متکثر برای تحلیل پیام‌های دشمن.
طنز هوشمندانه و کنایه‌پردازی رسانه‌ای (satirical content) برای بی‌اعتبارسازی پیام‌های دشمن، همانند آن‌چه برنامه‌های طنز اوکراینی علیه تبلیغات روسی به‌ کار بردند. خوش‌بختانه شوخ‌طبعی یکی از ویژگی‌های فرهنگی عمومی ایرانیان است و این خود منبعی سرشار از محتوا برای ساختن چنین برنامه‌هایی است.

۳. همراه کردن جامعه‌ی متکثر و متنوع مخاطبان
▪️ استراتژی
• بازنمایی فراگیر و گسترده‌ی گروه‌های قومی، مذهبی، زبانی و سنی با تأکید بر نقش هرکدام در دفاع ملی.
• ایجاد احساس مشارکت و تعلق در تمام اقشار.
▪️ تاکتیک‌ها
• تولید برنامه‌های بومی-محلی در شبکه‌های استانی، همچون اقدامات موفق تلویزیون سوریه در بحران این کشور.
• پوشش داوطلبان مردمی از اقوام مختلف (کرد، عرب، بلوچ، ترکمن، …) مانند عملکرد رسانه‌های ایرانی در دفاع مقدس.
• استفاده از رسانه‌های اجتماعی جای‌گزین برای گفت‌وگو با نسل جوان و اقشار کمتر رسانه‌پذیر.

۴. روحیه‌بخشی به مردم، مسؤولان و رزمندگان

▪️ استراتژی
• تقویت امید، انسجام، ایمان به پیروزی و برانگیختن حس غرور ملی.
• روایت‌سازی گرداگرد «قدرت ایستادگی» و «الگوهای مقاومت موفق پایداری و تاب‌آوری».
▪️ تاکتیک‌ها
• پخش زنده‌ی صحنه‌های کمک‌رسانی مردم، خانواده‌های شهدا، و بازگشت رزمندگان پیروز (مانند روایت بازگشت آزادگان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران یا روایت CNN در جنگ کویت و بازگشت نظامیان).
• ساخت سریال‌ها و مستندهای حماسی با الهام از روایت‌های واقعی (مانند مجموعه‌های تلویزیونی کره‌ جنوبی درباره جنگ کره).
• نمایش نامه‌ها، تلفن‌ها، و پیام‌های محبت‌آمیز مردم برای رزمندگان در قالب آیتم‌های احساسی و انگیزشی.

۵. تقویت تاب‌آوری ملی در برابر تهدیدات و کمبودها
▪️ استراتژی
• آموزش عمومی برای مدیریت شرایط دشوار و تاب‌آوری روانی و اجتماعی.
• کنترل انتظارات و مدیریت افکار عمومی برای پذیرش شرایط بحرانی با واقع‌گرایی و امید.
▪️ تاکتیک‌ها
• تولید برنامه‌های آموزشی در مورد صرفه‌جویی، مدیریت مصرف، آمادگی اضطراری (مانند برنامه‌های رژیم اشغال‌گر در جنگ ۱۹۷۳ برای صهیونیست‌های سکنی‌گزیده در سرزمین‌های غصب‌شده).
• گفت‌وگوهای صریح و صادقانه‌ی کارشناسان و مسؤولان با مردم درباره‌ی دشواری‌ها و دلایل آن‌ها، همانند گفت‌وگوهای زنده‌ی زلنسکی در بحران اوکراین.
• روایت‌سازی با دست‌مایه‌ی سربلندی در سختی‌ها با الهام‌گیری از مقاومت‌های تاریخی (مانند بازنمایی شکست حصر آبادان در فیلم‌ها و گزارش‌های دوره‌ی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران یا بازنمایی شکست محاصره لنینگراد توسط رسانه‌های روسی).

#رسانه_ملی #دفاع_ملی

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷«نبرد تکنولوژیک» (جنگ فن‌آورانه)

✍🏻محمدحسین غیاثی

جنگ ۱۲ روزه‌ی ایران و اسرائیل، نبرد بر سر تکنولوژی بود. ایران به فناوری هسته‌ای رسیده است؛ چیزی که تمدن غرب در کلیت خود آن را برنمی‌تابد. لذا، غرب عامل خود را که چندین دهه پیش در غرب آسیا به‌عنوان نگاهبان منافع خود مستقر و تجهیز کرده است، با تکنولوژی برتر به جنگ ایران گسیل می‌دارد و با تمام قوا از آن پشتیبانی می‌کند. (به‌یاد دارید آن سخن فریدریش مرتس، صدراعظم آلمان را که گفت: «ما برای کارهای کثیف از اسرائیل استفاده می‌کنیم»؟)

نکته‌ی جالب این جنگ آن بود که ایران دقیقاً در همان عرصه‌هایی توانست در مقابل دشمن بایستد که در تکنولوژی پیشرفت کرده بود:

1. تکنولوژی هسته‌ای ایران: هم عامل جنگ است و هم یکی از عوامل بازدارنده‌ی آن.
2. تکنولوژی موشکی ایران: موشک‌های ایران نشان دادند که در این ساحت، پیشرفت‌هایی به دست آمده است که موازنه‌ی قوا را به نفع ایران سنگین می‌کند.
3. تکنولوژی جنگ سایبری: در نبرد ۱۲ روزه‌ی ایران-اسرائیل، فرصت ظهور این توانایی فراهم نشد. قرائن و شواهد نشان می‌دهد ایران در این زمینه نیز پیشرفت‌هایی داشته که تنها در نبردی واقعی، میزان آن آشکار خواهد شد.

این‌ها سه برگِ تکنولوژیک ایران در بازی با دشمن است. البته ایران برگ‌های دیگری هم در اختیار دارد که از موضوع این نوشته خارج است.

نبرد ۱۲ روزه‌ی ایران-اسرائیل، از یک‌ نظر شبیه جنگ‌های ایران و روس است. در آن جنگ‌ها بود که ایران دریافت دنیای جدیدی در غرب شکل گرفته و سلاح‌های خیره‌کننده‌ای ساخته شده است. متأسفانه، دربار قاجار نتوانست ماهیت این دگردیسی عمیق را در زمان خود درک کند، یا اگر درکی بود، واکنش سریع و مناسبی در برابر آن نشان داده نشد. لذا، عملاً در برابر دنیای جدید، حرف مؤثری برای گفتن و برگ قدرتمندی برای پیروزی نداشت - جز بخشیدن خاک.

اکنون و پس از این جنگ، ایران در ساحت‌های ملی و نظام حکمرانی، با تمام وجود، ماهیتِ حیاتیِ تکنولوژی را درک می‌کند و می‌داند: برای دفاع از ایران و پایداری و سربلندی آن، چاره‌ای جز ایجاد تغییرات بنیادین نیست؛

🔹اگر می‌خواهد فناوری هسته‌ای‌اش را حفظ کند، در کنار قوای نظامی، این مردم هستند که باید آن را پاس بدارند.

🔹اگر می‌خواهد در عرصه‌ی تکنولوژی به‌شکلی متوازن پیشرفت کند، همه‌ی مردم باید در آن مشارکت جویند.

مشارکت ملی، پیش‌نیازهای خود را دارد که جامعه‌شناسان به‌تفصیل درباره‌ی آن سخن گفته‌اند و ساحت‌های آموزشی، اقتصادی، اجتماعی و حکمرانی را شامل می‌شود. فقط این نکته را بگویم که این‌بار، همه‌چیز به‌کلی با گذشته متفاوت است.

مشارکت ملی یک راهبرد کلان است. ایجاد فهمی کامل و دقیق و حصول اجماع در سطوح حاکمیتی درباره‌ی آن، ضروری است - و محقق خواهد شد، چرا که پیش‌نیاز بقای هر سازوکاری است که خواهانِ مدرن‌شدن و ماندگاریِ هم‌زمان است. مشارکت ملی، آن نمایش‌های سطحی و گاه رقت‌باری نیست که با دعوت از چند اصلاح‌طلبِ بینوا، در تلویزیون ترتیب داده می‌شود.

جنگ ۱۲ روزه‌ی ایران-اسرائیل، جامعه‌ی ایران را ناگزیر می‌سازد تا دست به بازنگری و روزآمد‌سازیِ جهان‌بینی و استراتژی‌هایش بزند. این عرصه، چنان ابعاد گسترده‌ای دارد که مستلزم راهکارها، تدابیر و ریسک‌هایی به‌همان اندازه بزرگ و ژرف است.

«ما باید همه باهم رشد کنیم.»

/channel/MohammadHossein_Ghiasi
#نبرد_تکنولوژیک #جنگ_فناورانه #مشارکت_ملی
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷خاورمیانەی ابراهیمی میان افسانه و خیال!

✍🏻صلاح‌الدین خدیو

هنوز گرد و خاک جنگ دوازده روزەی ایران و اسرائیل فرو ننشسته، که بحث از گسترش طرح صلح ابراهیم بالا گرفته است.

بیلبوردی که بلافاصله پس از توقف جنگ در تل آویو آویخته شد، تصاویر روسای عربستان، سوریه، لبنان، و دولت خودگردان فلسطین را در کنار رهبران آمریکا و اسرائیل نشان می دهد. بالای آن نوشته شده: اکنون وقت خاورمیانەی جدید است!

نام سوریه به عنوان جدیدترین و محتمل ترین نامزد صلح با اسرائیل مطرح است. گفته می شود اسلام گرایان حاکم بر دمشق در ماه های اخیر درگیر مذاکرات مستقیم و غیر مستقیم با اسرائیل بوده و حتی از خواستەی کلیدی خود مبنی بر بازگرداندن بلندی های اشغال شدەی جولان کوتاه آمدەاند.

ورود سوریه به جرگەی صلح ابراهیم به معنای پیوستن خود به خودی لبنان به آن خواهد بود.
بیروت البتە برای عادی سازی روابط با اسرائیل با چالش خلع سلاح حزب الله روبروست. امری که امیدوار است از مسیری کم هزینه و با حفظ غرور و وجهەی نمادین حزب الله انجام شود.

از نگاه زوج سیاسی ترامپ - نتانیاهو شرایط مانند بهار سال 1991 است. زمانی که در نتیجەی جنگ کویت ماشین جنگی عراق تضعیف و به اصطلاح جبهەی شرقی اعراب علیه اسرائیل فروپاشید.

کنفرانس صلح مادرید که برای نخستین بار دولت های عرب متخاصم و اسرائیل را دور میزی مشترک نشاند، فراوردەی سیاسی این تحول و تبدیل روسیه به بازیگری فرعی در خاورمیانه بر اثر سقوط شوروی بود.

جرج بوش پدر با بوالهوسی از نظم نوین جهانی می گفت و بازتعریف ساختار امنیتی خاورمیانه برایش چون خوردن قهوه در مزرعەی شخصی اش آسان می نمود.

در عمل عمل اما کار اینگونه پیش نرفت. ایران که از کنفرانس مادرید کنار گذاشته شده بود، سنگ بنای مخالفت را گذاشت و بلافاصله با برگزاری کنفرانسی در تهران با شرکت تمام جناح های فلسطینی و کشورهای مخالف فرایند سازش واکنش نشان داد. روند اسلو میان اسرائیل و ساف هم به تدریج گره خورد و با شعله ور شدن انتفاضەی دوم در سال 2000 فرجامی تلخ و خونبار یافت. این تحولات به تدریج ایران را در راس محوری منطقه ای بنام محور مقاومت گذاشت و جبهەی جدیدی علیه اسرائیل باز شد.

تبعات و تحولات پس از عملیات هفت اکتبر که به تضعیف و فرسایش جدی محور موسوم به مقاومت انجامید، واشنگتن و تل آویو را به قسمی خوش بینی تازه دچار کرده است. آنها بر این پندارند که فرصتی که دهەها در پی آن بودند برای تسویەی مساله و دگرگونی منطقه بدست آمده است. حتی ترامپ با شعفی کودکانه ایران را هم کاندیدای پیوستن به طرح صلح ایراهیم کرده و در مخیلەاش به توافقی فراگیر با آن می اندیشد!

در روی زمین واقعیت، آتش جنگ در غزه هنوز زبانه می کشد و ترامپ امیدوار است که در اسرع وقت با توقف جنگ در آنجا، برنامەی خود را پیش ببرد. گویا راه حل جادویی وی این است که پس از تبعید رهبران حماس، ادارەی غزه به کنسرسیومی عربی سپرده و دولت فلسطین تشکیل شود. دولتی فاقد اختیارات امنیتی و حاکمیت مطلق سیاسی که می بایست از بخش هایی از کرانەی باختری صرف نظر نماید.
روشن است که مانند سه دهە قبل طرح های روی کاغذ در عمل به آسانی پیش نمی روند. چالش اصلی بر خلاف دهەی نود ظهور یک قدرت منطقەای تازە نفس ضد صلح مانند ایران و بی میلی جامعەی راست گرای اسرائیل به آن نیست.

بلکه مسالەی اصلی ظهور اسرائیل به عنوان قدرتی هژمونیک در شرایط جدید است. در جریان جنگ اخیر مقامات اسرائیلی بارها بدون پرده پوشی گفتند اکنون هیچ شهری در خاورمیانه نیست که دست ما به آن نرسد! این تهدیدی است که زنگ خطر را قبل از تهران در ریاض و آنکارا و قاهره به صدا در می آورد.
چه این همان اسرائیلی نیست که سه کشور یاد شده در جستجوی صلح یا مناسبات نزدیک تر با آن بودند. کشوری که به سیاق قدرتی افسارگسیخته از دست دراز خود و ظرفیت عملیات در دوردست ها و حتی تغییر رژیم سخن می گوید.

این ناهمسنگی و فقدان توازن ممکن است اولویت های راهبردی و جهت گیری های امنیتی قدرت های منطقه ای خاورمیانه را دستخوش تغییر کند و به رقابت های تازه دامن بزند.

اکنون این بیم وجود دارد که خاورمیانەی ابراهیمی نام دیگر خاورمیانەی اسرائیلی باشد و پایتخت های منطقه به آن روی خوش نشان ندهند. کشورهایی که زمانی از بیم خطر ایران و گسترش نفوذ آن به اسرائیل نزدیک شدند، حالا نگران یکه تازی تل آویو هستند.

به احتمال قوی پیش شرط عربستان برای گره زدن عادی سازی با تشکیل دولت مستقل فلسطین بازتابی از این نظرگاه استراتژیک است. دیدگاه دولت مصر از این هم پیچیده تر و علنا در موارد متعدد با ایران هم سویی و هم ذات پنداری می کند. ترکیه هم که آشکار و پنهان خود را هدف بعدی اسرائیل می داند و در اندیشەی برابرسازی با آن است.

@sharname1
#افسانه_خاورمیانه_ابراهیمی
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷آن نظریه غلط نیست؟

🖊️ شورای سردبیری

اخیرا  آقای آرش رئیسی‌نژاد که محقق ارجمندیست و صاحب نظریه، در برابر جنایت حمله اسرائیل به ایران  سخنی کاملا خلاف ماهیت نهفته در نظر پیشین خود گفت که البته موضع کاملا درستی است:
"#عمق_استراتژيك ايران نه در عراق و سوريه است و نه در افغانستان و تاجيكستان. آن را درون كشور بجوييد! نقطه ثقل امنيت ايران بر رابطه حكومت و ملت استوار است و به "وحدت در بالا، كثرت در پايين" اشاره دارد: انسجام ميان سياستگذاران، احترام به شيوه‌هاي زندگي مردم. توازن ميان امنيت و آزادي".

این فرمایش درست، مقارن است با آشکار شدن نتایج عینی استراتژی امنیت‌ملی حکومت جمهوری اسلامی که اکنون افلاس آن پیش روی ماست.  جامعه نو قبلا سخن از نادرستی تئوری جنگ در ورای مرزهای مورد حمایت این استاد داشته است. متن احساسی و توئیت  ایشان را که نمیتواند جای تحلیل مورد انتظار را بگیرد بهانه میکنیم برای انتشار مجدد مطلب پیوست با عنوان "ایران بازنده شطرنج قدرت در خاور‌میانه"، که در واقع نقدی است بر تائید آکادمیک استراتژی امنیت‌ملی جمهوری اسلامی توسط عناصر دانشگاهی، در دوران پیشا تهاجم اسرائیل اکنون آشکار است سیاست تهاجمی و مداخله‌ای به کمک نیروی نیابتی مستخرج از نظریه فوق‌الذکر، میوه سمی داد و معلوم شد محتوای توئیت جدید این محقق درست است نه نظریه  جنگیدن در ورای مرزها!
(توجه داشته باشید که نقد پیوست در پائیز سال پیش صورت گرفته است)

/channel/jameeno/3845
#عمق_استراتژيك_ايران
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 ده درس و یک اندرز از جنگ اسماعیل و اسحاق

✍🏻شروین وکیلی

۱) هیچ کشور خارجی علاقمند، متعهد، یا مترصد یاری به ایران یا تلاش در راستای منافع ایرانیان نیست. ایرانیان مردمی یگانه و تنها هستند و تنها باید روی خودشان حساب کنند. کسانی که در میان دولتمردان بیگانه دنبال ناجی می‌گردند، در ملایم‌ترین توصیف ساده‌لوح هستند. در شرایطی که بیگانگان زیرساخت‌های کشور را بمباران می‌کنند، این ساده‌لوحی خطرناک است.

۲) ساخت مدیریتی ناکارآمد و غیاب عقلانیت در حکمرانی که پیامد فساد و پخمه‌سالاری است، باعث شده نیروی نظامی کشور بسیار شکننده شده و نظام سیاسی به نقطه‌ی فروپاشی برسد. نظمی نو و سامانی تازه ضرورت یافته و طلب آن شتاب خواهد گرفت. دلیلش هم آن است که نمی‌توان نفوذی‌های ایران‌ستیز در رده‌های بالا را از رده‌بالایی‌های بانفوذ ایران‌ستیز تفکیک کرد.

۳) حقیقتی ساده مثل حمله‌ی بی‌دلیل کشوری بیگانه به ایران، موضع‌گیری صریح و روشن و بی‌لکنت می‌طلبد. این تصور احمقانه که هرکس مهاجم بیگانه را دشمن می‌دارد، از دشمن داخلی هواداری می‌کند، محصول مشترک مهاجم بیگانه و دشمن داخلی است‌، و محصولی سفارشی برای نابخردان. کشوری که ده‌ها هزار شهروند عادی را در غزه و صدها تن را در ایران کشته، داوری صریح و روشن اخلاقی می‌طلبد. همچنان که نظام سیاسی ناکارآمد و فاسدی که منابع ملی را با تاراج و بلاهت بر باد داده، نیازمند داوری صریح است.

۳) چیزهای نامربوطی با ضرب و زور رسانه‌ها با هم درآمیخته‌اند، که تفکیکشان ضروری است. تفکیک رژیم سیاسی از قلمرو سرزمینی، جدایی ایدئولوژی سیاسی از هویت ملی، و تمایز اقلیتی بسیار کوچک از مجرمان و گناهکاران و اهل ریا و آز و دروغ از جمعیتی بسیار بزرگ از شهروندان که مردمی شریف هستند. این تمایزها در هر کشور و هر قلمروی صادق است و هر عقل هوشمندی باید توانایی تشخیص آن را داشته باشد.

۴) دروغ، آزمندی، ویرانگری و سودجویی ستون فقرات کردارها و هدف‌گذاری‌های قدرت‌های بزرگ است و این حکم بومی و بیگانه ندارد. طبیعی است که ماشین سراسری جعل روایت یعنی رسانه‌های عمومی و مدارهای قدرت این ماهیت نکوهیدنی را پنهان کنند. در میان این تفسیرهای تحریف‌آمیز، چرندترینش «حمله‌ی پیشگیرانه‌ی ضروری به کشوری در حال ساخت بمب اتم، که ‌تلفات غیرنظامی هم نداشت» بود. گزاره‌ای که قبول یا ردش همچون محکی زودباوران و کم‌هوشان را از هوشمندان و خردمندان جدا می‌سازد.

۵) ساده‌لوحانه و سطحی بودن موضع‌گیری‌های افراطی و پرخطا در شرایط بحرانی خود را نشان می‌دهد. هر موضع و دیدگاهی که بر نفرت و کینه مبتنی باشد و دشمنی با چیزی را مقدم بر مهر بر مردمان بداند، خطرناک است. حکم‌هایی که به خاطر نفرت از افرادی نفرت‌انگیز صادر می‌شوند، اگر یک قدم فراتر از آن افراد بسط پیدا کنند، بلاهتی را نمایان می‌کنند و به شرهایی اخلاقی می‌انجامند. این تصور که برای مخالفت با شری داخلی باید به شری خارجی پناه برد، یا ناشایستی را با ناشایستی دیگر جایگزین کرد، از افراد مستأصل برمی‌آید که ریشه‌شان سست است. آن که اصیل است و ریشه‌دار، با کل ناشایستگی و با سراسر شر مخالفت دارد، نه نمودهای نمادین و جزئی‌اش.

۶) بدنه‌ی مردم ایران در دفاع از میهن و مردم موضعی درست گرفتند و در همان راستا رفتار کردند. آشکار شد که برخلاف تبلیغات پردامنه‌ی خودخوارانگاران و ایران‌ستیزان، همچنان ایرانیان مردمی بسیار دلیر، بسیار همبسته، و بسیار خردمند هستند، با رفتاری جمعی که غرورآفرین و حماسه‌وار بود.

۷) کلید بقای ایرانیان که در ضمن وجه تمایز تمدن ایرانی و باقی جاهاست و به صراحت آن را باید تکیه‌گاه برتری ایرانیان دانست، مهر است. این جنگ نشان داد که مهر میان مردمان با همه‌ی فشارهای اقتصادی و فروپاشی‌های نهادی همچنان زنده و فعال است.

۸) برنامه‌ی قدرت‌های بیگانه برای تجزیه‌ی ایران که برای بسیاری از ساده‌انگاران دوردست و تخیلی می‌نمود، رسما رونمایی شد و جبهه‌ای از کارگزاران و سرایدارانش هم هویت خود را برملا کردند. دوقطبی‌ها همدیگر را تشدید می‌کنند و در پاسخ به طرح تجزیه، باید به طرح ترکیب نگریست. تجزیه رویایی است که در تاریخ جز وقفه‌هایی زودگذر تحقق نیافته است. یکپارچگی اما عینیتی است که بدنه‌ی تاریخ این منطقه را برمی‌سازد. اگر نیروهای بیرونی قصد تجزیه‌ی ایران را دارند، نیروهای درونی باید یکپارچه‌سازی ایران زمین را آماج کنند.

#فرهیختگان #درسنامه #اندرزنامه

@akhalaji

ادامه یادداشت

👇👇👇

Читать полностью…

فراسوی سیاست

👆👆👆

ادامه یادداشت

شاخص‌های اصلی همبستگی در مدلی که می‌خواهم ارائه دهم از این‌ قرارند: «همزادپنداری» در آن مدل جدی گرفته شود؛ مثلاً در فاجعه‌ی بم چگونه انسان‌ها این همه علقه پیدا کردند، اگر در آینده چنین رخدادی شود، آیا هم‌‌چنان این پیوند بین افراد ایجاد می‌شود؟
«درک وضعیت»: این‌که وضعیت خودمان را بتوانیم برای مردم گزارش دهیم، که درک کنند کشور در چه شرایطی اداره می‌شود.
«احساس عاطفی مشترک»/ «اشتراک در توجه و آگاهی متقابل» و یک نکته دیگری که شاید جدیدتر باشد، «ضرورت تأمل در باب مدل خاکستری هویت» است؛ الان مدل سیاه و سفید حاکم است، مدل خاکستریِ هویت تلاشش این است که کنشگر باشیم و نترسیم از این‌که مرزنشینان بروند تعامل کنند با آن طرف مرز. حتی مرزهای فعلی را تبدیل کنیم به مرزهای تعامل فرهنگی. اگر ما ادعای «ایران فرهنگی» داریم، اجازه دهیم که مثلاً در تربت حیدریه در تربت‌جام، در خواف، جوان ایرانی بتواند با یک جوان افغان در هرات به لحاظ ارتباطات فرهنگی و انسانی ارتباط برقرار کند، یا مثلاً آذری‌ها ما و آذری‌های جمهوری آذربایجان تعاملات هویتی و اقتصادی برقرار کنند، ولی نه از یک موضع منفعلانه، بلکه از یک موضع فعال. این امر فضاهایی را شکل می‌دهد که در آن هزینه‌های مدیریت مناطق قومی به شدت کاهش پیدا می‌کند. یک مرکز ـ پیرامون هویتی باید تصور کنیم که ایران بشود مرکز و پیرامون بشود همین کشورهای اطرافمان که هستند.
از اين رو، يک الگوي واحد در دو جامعه متفاوت مي¬تواند داراي پيامدهاي کاملاً متضادي باشد. وفاق و همبستگي ملی به‏عنوان يكي از شاخصه‌هاي راهبردي براي تداوم هويت ملي ناظر بر وضعيتي است كه در آن همة ايرانيان نسبت به يكديگر و مسائل اصلی کشور احساس تعلق كنند.
سیاستگذاری¬های هویتی و بایسته¬های نگارش سند هویت و همبستگی ملی
موجوديت و بقای سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي يک ملت در ساخت و بنيان هويتي آن بازتاب مي-يابد. هويت و فرايندهاي برآمده از آن معرف تمام عيار ذخاير و منابع فرهنگي- تمدني جامعه و مقدورات و محذورات مندرج در متن آن است. بنابراين، ممکن است بتوان ميراث عظيمي از ارزش¬ها، هنجارها و نمادهاي مشترک را در تاريخ ايران بيابيم، اما اگر اين ميراث نتواند به مثابه يک ظرفيت بالفعل در الگوها و چشم¬اندازهاي هويتي بازتاب يابد، نمي¬تواند در طراحي همبستگی ملی چندان کارساز و راهگشا باشد. اهميت اين مسئله زماني بيشتر قابل درک مي¬شود که صرفاً نمي¬توان با تمسک به مباني نظري هويت در جوامع ديگر در اين زمينه کاري از پيش برد، زيرا هر جامعه به عنوان يک کليت منحصر به فرد داراي خصيصه¬ها و الزاماتي است که هم آن را از ديگر جوامع متمايز مي¬کند و هم به آن تشخص مي¬بخشد. از اين رو، يک الگوي واحد و یا مدل سیاستگذاری هویتی در دو جامعه متفاوت مي¬تواند داراي پيامدهاي کاملاً متفاوت و احیاناً متضادي باشد. پرسش¬هاي اصلی مقاله حاضر این است که چرا تاکنون چارچوب نظري متقني دربارة نحوه مديريت هويت و همبستگي ملي ارائه نشده است؟ چرا الگو يا شبه الگويي بومي در اين زمينه ارائه نشده است؟ به راستي مشکل کار کجاست؟ اینک برای ارائه الگویی بومی از سیاست هویتی چه بايد کرد؟ نينديشيدن و يا تصور غير ممکن بودن انديشيدن در باب هويت به معناي اصيل و بومي، به معناي «تخدير ذهنيت» و از کف دادن خويشتن آگاهي و دگرآگاهي است. تأکيد بر خطوط متعارض هويتي (نظير اختلاف شيعه و سني) و گسترش فرهنگ مهاجرت دروني/ مجازي (هويت¬زدايي از نسل¬هاي جديد و احساس عدم پيوند با جامعه و در نتيجه احساس تعارض و عدم انطباق با ساختارهاي موجود) و سربرآوردن تعارضات هویتی از جمله مهمترين مخاطراتي است که ما را مجبور به تأمل بيشتر در اين زمينه مي¬کند. از اين¬رو، ضرورت خودنگري و خودجويي هويتي، ما را وا مي¬دارد که با جهدي بليغ و همّي بايسته به ارائه مدلي نظري در زمينة هويت بر پاية اصالت¬هاي مندرج در متن فرهنگ ايرانی برآييم.

#جنگ #همبستگی_ملی

@akhalaji

ادامه یادداشت

👇👇👇

Читать полностью…

فراسوی سیاست

👆👆👆

ادامه یادداشت

در این چارچوب، همبستگي جمعی به معناي حضور مجموعه‌اي مفروض شامل يك يا چند موضوع، آرمان، هدف، باور، اصول، منافع و ارزش‌هاي مورد تعهد در سطح ملی مي‌باشد كه با ويژگي‌هايي نظير روابط مشترك ميان افراد، رفتارهاي تجويزي مشترك در قالب همكاري، مبادله، مسئوليت‌پذيري، رفتارهاي نهي‌شده يا نگرش‌هاي مبتني بر وجدان جمعي همراه است. در واقع، همبستگي ملی به معناي وحدت منافع، مقاصد يا هواداري‌ها در ميان اعضاي يك گروه و همراهي مسئوليت‌ها و منافع است كه در وضعيت همدلانه با مفاهيمي نظير «هم‌ذات‌پنداري»، «درك وضعيت»، «احساسات» و «انگيزه‌هاي ديگران» پيوند مي‌يابد. در تعبییر نهایی، همبستگي ملي عبارت است از توافق جمعي بر سر مجموعه‏اي از اصول و قواعد اجتماعي، ‌عقايد، ‌آراء،‌ ارزش‌ها و هنجارها در گستره ميدان تعامل جمعي كه زمينه را براي تنظيم رفتار، مصالحه يا مشاركت مبتني بر توافق متقابل،‌ تعامل براي رفع نيازهاي مشترك و اشتراك در اراده، زبان و نماد و همكاري با ديگران براي وصول به هم‌فكري و همگامي است.

درک مسألة همبستگي ملي
همبستگي ملي، بيانگر وابستگي متقابل ساختاري ميان افرادي است كه بر پاية محوريت فرهنگ، حول محور باورها و اعمال مشتركي گرد هم آمده‌اند. همبستگي ملي در اين چارچوب به معناي «حضور فيزيكي هم‌زمان مجموعه‌اي از افراد»، «احساس عاطفي مشترك» و «اشتراك در توجه و آگاهي متقابل» مي‌باشد كه در قالب عناصري مانند پيوندهاي احساسي مشترك، فعاليت، تعامل و عناصر هنجاري اشتراكي قابل درك است. پرسش اصلی مقاله این نیست که الزامات تحقق وفاق ملی از چشم¬انداز همبستگی ملی چیست؟ ایده اصلی مقاله حاضر این است که لازمة تحقق ایدة وفاق ملی در قالب همبستگی ملی گذار از همگرایی سیاسی (پزشکیان) و محوریت مردم و ارادة عمومی با هدف فائق آمدن بر بحران مشارکت و بی¬تفاوتی سیاسی است. در تبارشناسی ایدة وفاق در جامعه ایران می¬توان سه مرحلة کاملاً متمایز را از هم تشخیص داد:
1. مرحله اول: در دهه اول انقلاب: که در آن وحدت کلمه و نوعی همبستگی عمومی که فاصله میان جامعه و دولت به حداقل رسید و شاید بتوان ادعا کرد برای نخستین بار در تاریخ سیاسی ایران، تضاد دولت و ملت از بین رفت.
2. مرحله دوم: وفاق درون جناحی-سیاسی در قالب دو الگوی یگانگی سیاسی (احمدی نژاد) و خالص¬سازی سیاسی (رئیسی)
۲. مرحله سوم: وفاق بین جناح های سیاسی در قالب دو الگوی تعامل سیاسی (روحانی) و همگرایی سیاسی (پزشکیان)
۳. مرحله چهارم: محوریت مردم و ارادة عمومی، تلاش برای گذار از بی تفاوتی سیاسی و فعلیت یافتن مشارکت سیاسی، و پی¬جویی ایدة وفاق ملی در قالب همبستگی ملی. مؤلفه¬هاي تجویزی وفاق ملی با هدف تحقق همبستگي ملي را که در اين نوشتار (با تأکيد بر شاخص¬هاي فرهنگي توسعه اجتماعي و سياسي) با اهميت تلقي مي¬شوند و برای آیندة ایران عزیز بسیار حیاتی است، مي¬توانيم به گونه زير برشمرد: قانون-محوري، تقويت فرهنگ مدني،ارتقاء سطح آگاهي¬هاي فرهنگي و سياسي جامعه، مشارکت سياسي آگاهانه، زمينه‏سازي براي گسترش فعاليت¬هاي قانوني در چارچوب جامعه مدني.

#جنگ #همبستگی_ملی

@akhalaji

ادامه یادداشت

👇👇👇

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷‍فرصت طلایی تغییر!

✍🏻نعمت‌الله فاضلی، ۴ تیر ۱۴۰۴

✅هر لحظه که حکومت ایران برای پر کردن شکافش با مردم گام بردارد، آغاز صلح پایدار در ایران است. ریشه‌ی همه ناصلح‌ها در این شکاف بزرگ است. اما اکنون یکی از بهترین فرصت‌های طلایی برای کاستن از این شکاف است.

🔻مردم ناراضی در این جنگ دوازده روزه سختی ها را تحمل کردند و با وجود تلاش گسترده رسانه های مخالف حکومت برای رو در رو کردن مردم با حکومت، مردم به خیابان نیامدند. این دلایل گوناگون دارد که نمی خواهم آنها را تحلیل کنم، هر چه بود و باشد، اکنون حکومت فرصتی طلایی دارد تا چرخشی بنیادی در گفتمان و سیاست و سیاست‌گذاریهایش انجام، چرخشی که دل مردم ناراضی را به دست آورد. اگر چنین چرخشی رخ دهد، دشمنان حکومت هم حداقل دیگر نمی توانند روی ناراضیان حساب کنند و قطعا عامل بازدارنده ای برای جنگ مجدد هم خواهد شد.

✅اما این چرخش سیاسی و گفتمانی چگونه است؟ برخی از محورهای این چرخش را می نویسم.

🔻۱. تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی را به رسمیت بشناسید و دست از یکسان و همگن‌سازی فرهنگی بردارید. بگذارید همه با توجه سلیقه خودشان زندگی کنند و لباس بپوشند و ...

🔻۲. حکومت عملا بپذیرد که مردم حول ایران متحد می شوند نه دین. جنگ دوازده روزه نشان داد حتی حکومت ناگزیر است برای ایجاد انسجام ایران را مبنای تبلیغات رسانه ای و گفتمان دفاعی اش قرار دهد. گفتمان امت‌گرایی توان بسیج همگانی مردم ما را ندارد. این نام ایران است که در موقع حادثه می تواند فریادرس باشد.

🔻۳. صلح پایدار زمانی ممکن می شود که گفتمان مدرن ستیزی و رویایی با مدرنیته پایان یابد. مردم، حتی دینداران، سرتاپا مدرن شده اند. همان طور که فرهنگ دینی را پذیرفته اید، فرهنگ مدرن را هم به رسمیت بشناسید. ارزش های مدرن را به رسمیت بشناسید. فرهنگ واقعی امروز ایران تلفیقی از مذهب، مدرنیته و ملی‌گرایی است. این را بپذیرید و دست از تحقیر و تخفیف مدرنیته و ملیت خواهی بردارید.

🔻۴. جامعه‌ی مدنی را بپذیرید و میدان عمل آن را باز کنید. حکومت بدون جامعه مدنی نیرومند نمی‌تواند جامعه ایران را سامان دهد. همه چیز را حکومتی و دینی نبینید. جامعه مدنی، جامعه مستقل است. نماینده تک تک شهروندان است. بگذارید مردم جمع ها و نهادهای خودشان را بسازند و فعالیت کنند.

🔻۵. چرخش گفتمانی را از رسانه های رسمی و صدا و سیما آغاز کنید. اجازه دهید صدا و سیما، صدا و سیمای همه مردم باشد نه فقط حکومت. اجازه دهید صدا و سیما آینه زندگی واقعی همه مردم با تفاوت های فکری، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شان شود.

🔻۶. چاره ای عملی برای جلوگیری از فساد، رانت‌جویی و اعطای امتیاز به حامیان حکومت بیندیشید. سیاست حامی‌پروری را کنار بگذارید و سیاست شهروندی را دنبال کنید. حقوق شهروندی را برای همهظی شهروندان در نظر بگیرید. دیگری سازی را پایان دهید و داستان خودی و غیرخودی و نخودی بودن را کنار بگذارید. نشان دهید ایران برای همه ایرانیان است. حتی ایرانیان مهاجر. تبعیض های سیستماتیک دینی، جنسیتی، اجتماعی و ... را پایان دهید.

✅امیدوارم حاکمان و سیاستمداران و افراد اثرگذار هشیارانه و دلسوزانه و شجاعانه تامل و عمل کنند و چرخش گفتمانی را ممکن سازند. بخاطر بسپاریم بدون این چرخش، شکاف ملت و دولت شدیدتر می شود.

#تغییر #فرصت_طلایی_تغییر

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷جنون و جنایت!

✍🏻ناصر فکوهی

▪️ناصر فکوهی، انسان‌شناس، در کانال تلگرامی خود نوشت:

«وقتی یک جنایتکار متجاوز دست در دست یک جنایتکار و متجاوز دیگر می‌گذارد و همچون دیوانگان کشتار و تخریب را راهی به سوی صلح و آرامش و ثبات می‌نامد.

همان گونه که بارها از سال 10 سال پیش گفته و تکرار کرده‌ایم، روی کار آمدن ترامپ در آمریکا نتیجه یک گردش به راست و پسرفت عمومی تمدنی در پهنه‌های دموکراتیک جهان به سوی اقتدارگرایی، نوفاشیسم و نژادپرستی و تخریب آزادی‌ها بوده و هست. امروز جهان در آتش این فرایند که همچنان ادامه دارد می‌سوزد.

در همه جا ابله‌ترین و بی‌کفایت‌ترین افراد در راس امور قرار گرفته و جان مردم جهان را هر روز برای منافع شخصی خود به خطر می اندازند. یورش غیرقانونی و وحشیانه آمریکا بر خلاف تمام قوانین بین‌المللی به ایران در شب گذشت (یک تیر 1404) آخرین نمونه یک تراژدی بزرگ است که ما لزوما تنها قربانی آن نبوده و نیستیم.

امروز جهان از سودان، غزه و لیبی و سوریه تا حتی خود آمریکا هر کدام به گونه‌ای در حال ویرانی با شرایط متفاوت هستند. ایدئولوژی های نفرت و دشمنی با «دیگری» و نفرت همه از همه، در اکثر کشورهای جهان به جریان اصلی تبدیل شده.

روشن است برای مبارزه با این گسترش خشونت و نابودی تا حدی که دیگر نه جهانی بماند و نه فرهنگ و پهنه‌ای برای ما و دیگران، تنها راه دوری به هر قیمتی از نفرت و خشونت، مبارزه و رسیدن به آزادی، فضای باز و هر اقدامی در راه صلح است.

امروز بیش از هر زمانی در تاریخ چند هزار ساله تمدن انسانی ثروت دوستان و قدرت دوستان سیری ناپذیر دست به دست هم داده‌اند که ولو با نابودی همه میراث درخشان تمدنی و همه میراث جند میلیارد ساله جهان طبیعی، راه را برای آنچه تصور می‌کنند خوشبختی آن‌ها خواهد بود فراهم کنند. بی‌شک این گونه نخواهد شد اما هر کسی با هر ابزاری که در دست دارد باید برای دفاع از زندگی و فرهنگ و طبیعت اقدام کند.»

#جنون #جنایت #تجاوز

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔹سرمقاله امروز «دنیای اقتصاد»

🔷‍ ایران و دوراهی سرنوشت‌ساز

👤 مسعود نیلی؛ اقتصاددان

✍️ عده‌ای می‌گویند، به این آتش‌بس‌ها نمی‌توان اعتماد کرد و روزهای تلخ و توام با اضطراب پایانی خرداد ۱۴۰۴، باز هم تکرار خواهد شد.

✍️ پاسخ من آن است که شاید چنین باشد، اما همه‌چیز بستگی به این دارد که ما از این ۱۲ روز چه آموخته باشیم.

✍️ سرنوشت کشور ما را، نه نقض آتش‌بس‌ها یا پایبندی به آن، بلکه نوع نگاه خودمان، به جهان و داخل تعیین می‌کند.

✍️ هماوردی ما بسیار بیش از آنکه بیرونی و در مقابل بیگانگان باشد، درونی است و میان خودمان.

✍️ دو نوع نگاه متفاوت، طی سال‌های گذشته، در مقابل یکدیگر و در عرصه حکمرانی، کاملا در برابر هم، اما در جاگیری سیاسی، به صورت تناقض‌آمیزی، بعضا در کنار یکدیگر، مشغول امور مُلک و ملت بوده‌اند. شکاف بزرگ میان این دو نگاه متضاد را درآمدهای نفتی پر می‌کرده است.

✍️ نگاه اول، عمدتا غالب و نگاه دوم، تنها در بحران‌ها و به اجبار، به کار گرفته می‌شده است.

✍️ نگاه اول، حکومت را منحصرا، میدان درگیری و عرصه مبارزه تعریف می‌کند. نمود این مبارزه در بُعد روابط خارجی، درگیری فعال با قدرت‌های بزرگ غربی است.

✍️ این نگاه، نبود یا ضعف عدالت در عرصه بین‌المللی را توجیه تکلیف خود در دفع ظلم و بی‌عدالتی در هر نقطه از جهان می‌داند. از این منظر، حاکمان کشورهای مختلف، عمدتا یا ستمگرند یا نوکران این ستمگران.

✍️ این نگاه، خود را تنها پرچم‌دار ظلم‌ستیزی می‌داند و معتقد است خیل عظیم کشورهای در حال توسعه‌ای که ظرف ۴ دهه گذشته موفق شده‌اند از جرگه فقرا خارج شوند و به رفاه و آسایش دست یابند، استقلال خود را معامله کرده‌اند و نوکری غرب را پذیرفته‌اند. این نگاه، داخل را هم پشت جبهه مبارزه مقدس جهانی و منطقه‌ای می‌بیند.

✍️ نگاهش به رفاه و اقتصاد، نگاه معیشتی، دستوری، از بالا به پایین و کاملا درون‌گرا و مبتنی بر خودکفایی بی‌قید و شرط است و رسالت اقتصاد را عمدتا تقویت پشت جبهه داخلی در مبارزه بیرونی می‌داند و نگاهی را که به رفاه همگانی اصالت می‌دهد، دون‌پایه و حتی حیوانی می‌داند.

✍️ در این نگاه، واژه توسعه یک واژه غربی و تداعی‌کننده پارادایم وابستگی است. پس باید از گفتمان حکمرانی بومی حذف شود. در عرصه فرهنگی هم، جامعه باید نمایشگاهی یکدست و یکپارچه برای این مبارزه به چشم بیاید.

✍️ نگاه دیگر، حکومت را ناشی از اراده مردم می‌بیند. جامعه محور اصلی است و حکومت به اموری می‌پردازد که جامعه یا نمی‌تواند انجام دهد یا اگر انجام دهد، پرهزینه است.

✍️ هزینه اداره کشور را مردم با همه تنوعی که دارند، می‌پردازند. پس با همین تنوع، حق دارند حاکمان را بر حسب میزان صلاحیتشان در ارائه خدمات، انتخاب کنند و مستمرا مورد ارزیابی و کنترل قرار دهند.

✍️ صلاحیت حکمرانان را هم با معیارهای رونق و عدالت که به رضایت عمومی می‌انجامد، می‌سنجد.

✍️ از این منظر، حکمرانی باید کاملا علمی، شفاف و پاسخ‌گو باشد حداقل به این دلیل که با منابع عمومی متعلق به جامعه اداره می‌شود.

✍️ از این منظر، تعامل جهانی با وابستگی یک‌جانبه مترادف نیست. در این نگاه، صلح یک اصل است و به هیچ‌وجه مترادف با پذیرش ظلم نیست. در این نگاه، داده و محاسبه و تحلیل متکی به آن، حرف اول را می‌زند.

✍️ اهمیت این نوشتار، بیشتر از این جهت است که احتمال پررنگ‌تر شدن و تسلط کامل رویکرد اول، پس از جنگ ۱۲روزه، شاید بیشتر شده باشد و بر طبل مبارزه بیرونی محکم‌تر نواخته شود.

✍️ درنده‌خو بودن، فاسد بودن، متجاوز بودن و بسیاری صفات زشت و ناروای انسانی برخی از حکمرانان در جهان نمی‌تواند توجیه‌گر درگیری غیرمصلحت‌اندیشانه ما با آنان شود.

✍️ توجه داشته باشیم، ما ناترازی‌هایی بزرگ و بنیان‌برافکن داریم که قوی‌تر و مخرب‌تر از هر دشمن خارجی می‌رود تا کشور را به نابودی بکشاند.

✍️ این ناترازی‌ها، خاکی را هم که برای حفظ وجب وجب آن، خون‌های فراوانی نثار شده، به‌طور گسترده، زیست‌ناپذیر و بی‌ارزش خواهد کرد.

@den_ir

#دنیای_اقتصاد #سرمقاله #آتش‌بس #ناترازی #دشمن_خارجی #ظلم‌ستیزی #تنوع_جامعه

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

ادامه یادداشت 👆 👆 👆

به گفته «کریگ چارنی» کارشناس علوم سیاسی و نظرسنجی، در مورد جنبش‌های اقتدارگرا همچون حماس یا کشورهایی مانند ایران، تاریخ به ما می‌آموزد که تغییر رژیم از درون، تنها پس از پایان جنگ‌ها اتفاق می‌افتد و بدون دخالت خارجی.

چنین تغییری باید به‌صورت ارگانیک و از دل دگرگونی رابطه میان رهبران و مردمی که بر آن‌ها حکومت می‌کنند، شکل بگیرد.

آقای چارنی در مصاحبه‌ای گفت: «در صربستان در سال ۲۰۰۰، رئیس‌جمهور ملی‌گرا، اسلوبودان میلوشویچ، پس از شکست در جنگ‌های بوسنی و کوزوو و تلاش برای دزدیدن انتخابات بعدی، سقوط کرد. شکست عراق در جنگ اول خلیج فارس به شورشی گسترده علیه صدام حسین منجر شد که او با خشونت آن را سرکوب کرد. هنگامی که حکومت نظامی آرژانتین در جنگ فالکلند در سال ۱۹۸۲ شکست خورد، ناچار به پذیرش بازگشت دموکراسی شد. و پس از آتش‌بس مربوط به شکست آلمان در جنگ جهانی اول، انقلاب نوامبر به سرنگونی قیصر انجامید. مردان قدرتمند، وقتی بازنده می‌شوند، دیگر چندان قدرتمند به نظر نمی‌رسند.»

آقای چارنی افزود، معدود نظرسنجی‌هایی که از غزه در دست داریم نشان‌دهنده نوعی واکنش منفی نسبت به حماس است، به دلیل فاجعه‌ای که مردم غزه متحمل شده‌اند. از ایران، از زمان آغاز درگیری‌های کنونی، هنوز نظرسنجی رسمی‌ای در دست نیست، «اما به‌نظر می‌رسد در آغاز، که حملات متوجه چهره‌های نامحبوب رژیم بود، بازتاب فضای مجازی عمدتاً مثبت بود اما هر چه تلفات غیرنظامیان افزایش یافت، فضای عمومی بیشتر حالت حمایت از کشور به خود گرفت.» حال باید دید اگر آتش‌بس دوام بیاورد، چه خواهد شد.

تنها چیزی که با اطمینان می‌دانم این است: اسرائیل نمونه‌ای از دموکراسی است که نخبگان سکولار و تحصیل‌کرده ایران -که بخشی از میراث تمدن غنی ایرانی‌اند- امیدوارند این جنگ راه آن را برای تهران هموار سازد.
 
https://www.nytimes.com/2025/06/24/opinion/iran-israel-regime-change.html?searchResultPosition=1

@smtohidloo

#پایان_جنگ #تحول_سیاست_داخلی

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷‍ چه کسی واقعاً در جنگ ۱۲ روزه پیروز شد؟

🔸روایتی تحلیلی با تکیه بر نظریه بازی‌ها، از دل آشوب به روشنایی

✍🏻دکتر سید علیرضا بهبهانی

نمی‌دانم چرا وسط آن‌همه تحلیل خبری و موج روایت‌سازی، یک سؤال ساده اما سوزان ذهنم را گرفت: این جنگ را دقیقا کی برد؟

جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل، با آن همه آتش و پاسخ، حمله و ترور، موشک و پهپاد، در نهایت با یک آتش‌بس تمام شد. اما وقتی خاکستر نشست، صدای هر دو طرف بلند شد که ما پیروزیم. اسرائیل گفت: زیرساخت‌های هسته‌ای ایران را زدیم، فرماندهانش را ترور کردیم، پدافندش را غافلگیر کردیم. ایران گفت: ما مستقل از متحدان‌مان، خودمان زدیم و زدیم، و سیستم‌های دفاعی اسرائیل از نفس افتاد. ما نشان دادیم اگر چیزی را بزنند، همان‌قدر یا بیشتر جواب می‌گیرند.

من اما، اهل شعار نیستم. نه دلبسته‌ی پیروزی‌طلبی بی‌پشتوانه‌ام، نه فریب خورده‌ی تبلیغ. به همین خاطر تصمیم گرفتم بروم سراغ علم. دقیق‌تر بگویم: سراغ نظریه بازی‌ها!
با یکی از اساتیدم تماس گرفتم و مدل رو طراحی کردم.

🔹نقطه شروع منطق: وقتی جنگ، فقط جنگ نیست

در نظریه بازی‌ها، جنگ چیزی فراتر از تقابل فیزیکی است. یک بازی است، میان دو طرف که هرکدام دنبال بیشینه‌سازی سود و کمینه‌سازی هزینه‌اند. هر تصمیمی، به تصمیم بعدی شکل می‌دهد. هر حرکت، پیام دارد. هیچ چیز تصادفی نیست. حتی عقب‌نشینی.

در مدل من، بازی این‌طور شکل می‌گرفت:
اسرائیل بازیگر آغازگر بود. با حمله مستقیم، ترور، و بمباران زیرساخت‌ها، می‌خواست نه فقط قدرت سخت ایران را تخریب کند، بلکه اراده‌اش را هم بشکند. شاید فکر می‌کرد ایران با چند بیانیه و حملات نیابتی، موضوع را جمع می‌کند.

اما ایران واکنش متفاوتی نشان داد. نه از یمن، نه از لبنان. مستقیم،بی واسطه،با موشک و پهبادهای خودش،از خاک خودش آن هم با دقت بالا و اصابت های کامل! بدون واسطه یعنی بدون بهانه. بدون پوشش یعنی با جسارت. و این دقیقاً جایی است که بازی تغییر کرد.

در منطق بازی، زمانی که بازیگر ضعیف‌تر توان تحمیل هزینه به بازیگر قوی‌تر را پیدا می‌کند، تعادل تغییر می‌کند. اسرائیل، که برنامه‌اش احتمالاً یک حمله سریع و یک نتیجه فوری بود، ناگهان دید درگیر بازی‌ای شده که پایانی ندارد. بازی‌ای که طرف مقابل برای طول کشیدنش آماده‌تر است. با شبکه بازدارندگی منطقه‌ای، با قدرت تحمل بیشتر، و مهم‌تر از همه: با چیزی که اسرائیل کم دارد: وقت!

🔹چرا آتش‌بس، نشانه‌ی شکست است؟ (وقتی بازیگر آغازگر آن را پیشنهاد می‌دهد)

در مدل‌های تکرارشونده، شما فقط به “الان” فکر نمی‌کنید. هر واکنش، مقدمه‌ی بازی فرداست. ایران دقیقاً همین را فهمیده بود. اگر در این جنگ کوتاه، بتواند نشان دهد که:
• اسرائیل قابل آسیب است،
• حمله به ایران بی‌هزینه نیست،
• و ایران حاضر است هزینه بدهد اما نایستد،

آن‌وقت حتی اگر پایگاهش زده شود، حتی اگر فرماندهانش شهید شود، بازی را برده. چون طرف مقابل دیگر با همان آزادی ذهنی به حمله بعدی فکر نخواهد کرد.

از نظر تئوری بازی‌ها، این یعنی تغییر معادله ادراک تهدید.
در بازی‌های استراتژیک، پیروزی لزوماً در خاک نیست؛ در ذهن است. در ذهن بازیگرها، وقتی کسی حمله می‌کند اما بعد ۱۲ روز عقب‌نشینی می‌کند، یعنی به نتیجه نرسیده.

ممکن است یکسری بگویند آتش‌بس با میانجی‌گری آمریکا بود اما ما در این مدل‌سازی امریکا را بخشی کلیدی از خود صهیونیست‌ها میدانیم! چون قاعده حضور قدرت ارشد پشت نیروی نیابتی را سازگار می‌بنیم!

🔹آیا اسرائیل موفق نشد؟

بیایید منصف باشیم. اسرائیل اهدافی داشت و به برخی‌شان رسید: بخشی از زیرساخت‌های حساس ایران آسیب دید، برخی فرماندهان رده‌بالا شهید شدند، و شوک اولیه‌ای هم به سیستم پدافند داده شد. اما … وقتی ایران با حمله‌ای پرقدرت و متمرکز، آن‌هم از خاک خودش، نه فقط سیستم دفاعی اسرائیل را دور زد، بلکه توازن روانی را هم جابجا کرد، داستان تغییر کرد.

بازیگر قدرتمند، وقتی نمی‌تواند نتیجه قاطع بگیرد، و مجبور می‌شود آتش‌بس بدهد، برد را واگذار نکرده،اما دیگر برنده هم نیست!

🔻جمع‌بندی من: پیروزی در تفسیر، نه در تسخیر

من با این سؤال وارد شدم که چه کسی برنده‌ی جنگ بود.
و حالا، با تحلیل مدل‌های تعادلی، بازی‌های تکرارشونده، و منطق استراتژیک، به این نتیجه رسیدم:

اگر در جنگی، بازیگر شروع‌کننده نتواند به هدفش برسد، و بازیگر پاسخ‌دهنده بتواند تعادل قدرت را بازتعریف کند، آن‌که ایستاده پایان می‌دهد، برنده است، پس ایران برنده این جنگ بود.

ایران در این جنگ ایستاد. بدون عقب‌نشینی، بدون نیابتی، با بازی مستقیم. و این ایستادگی، در دنیای بازی‌های سیاسی، چیزی بیشتر از شلیک موشک است.
این یعنی: از این پس، محاسبه‌ی دشمن تغییر کرده است.

/channel/ofoghiran1416
#برنده_جنگ #پیروز_جنگ
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷نقض غرض بزرگ!

✍🏻صابر گل‌عنبری

هدف تجاوز اخیر اسرائیل و آمریکا به ایران صرفا برنامه هسته‌ای نبود، اما این برنامه در کانون اهداف بود. پرواضح است که طرف‌های مقابل علی رغم توقف درگیری و لو به اشکال دیگری برنامه خود را علیه ایران دنبال می‌کنند.

هنوز دیتای قابل اتکایی درباره میزان خسارت وارده به تاسیسات هسته‌ای ایران وجود ندارد؛ تا بتوان به ارزیابی تقریبی درباره میزان موفقیت یا شکست حملات در تحقق هدف نابودی برنامه هسته‌ای رسید.

در این خصوص طرف ایرانی از زبان سخنگوی وزارت خارجه و سپس خود وزیر در سخنانی قابل تامل میزان خسارت را «زیاد و جدی» توصیف کرده‌اند. معمولا در چنین مواقعی تمایلی به اعلام خسارات گسترده وجود ندارد؛ اما اکنون به نظر می‌رسد که سخن گفتن از آن فراتر از آن که منعکس کننده واقعیت نتایج حملات باشد، احتمالا اهداف دیگری هم دارد که در آینده می‌توان درباره آن‌ها سخن گفت.

در طرف مقابل، دونالد ترامپ مدعی نابودی تاسیسات و برنامه هسته‌ای ایران است. در این رابطه نخست می‌توان گفت که تجربه نشان داده که ادعاهای ترامپ معمولا بیشتر از آن که واقعیت یک مساله را بیان کند، معطوف به تصویرسازی است. دوم این که ارزیابی اولیه اطلاعات درزیافته (از آژانس اطلاعات دفاعی DIA بازوی اطلاعاتی پنتاگون) در سی ان ان این است که حملات نظامی آمریکا به سه تاسیسات هسته‌ای ایران (نطنز، فردو و اصفهان) نتوانسته‌ بخش‌های اصلی برنامه هسته‌ای ایران را نابود کند و احتمالا تنها فعالیت آن‌ها را برای چند ماه به تاخیر انداخته‌ است.

حالا اما صرف نظر از هزینه فایده برنامه هسته‌ای ایران و صحت و سقم روایت دو طرف، از شواهد و قراین پیداست که اولا برنامه هسته‌ای ایران تفاوتی ماهوی با برنامه مشابه عراق و لیبی دارد و از این جهت به عنوان یک علم اکتسابی بومی صرفا با حمله نظامی نابود نمی‌شود؛ گرچه ترور دانشمندان یقینا به آن آسیب می‌رساند، اما تجربه 15 سال گذشته هم نشان می‌دهد که ممکن است برای بازه‌ای زمانی تاخیری ایجاد شود، اما باعث توقف آن نشده و سیر پیشرفت هسته‌ای ایران از سال 2010 که زنجیره ترورها شروع شد تا قبل از حملات اخیر موید این مدعاست.

ثانیا طبق همان ارزیابی اطلاعاتی آمریکا و شواهد دیگری از حیث تاسیساتی نیز و نه صرفا دانش هسته‌ای، حملات فعلا تنها وقفه‌ای چند ماهه در فعالیت‌های هسته‌ای ایران ایجاد کرده است. این بدان معناست که از سرگیری این فعالیت‌ها به چند ماه زمان نیاز دارد.

اما مساله اینجاست که فعالیت‌های هسته‌ای ایران بعد از آن به احتمال زیاد وارد دوره «ابهام» می‌شود که تعلیق همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌تواند پیش درآمد آن باشد. اینجاست که می‌توان گفت بمباران تاسیسات هسته‌ای «اشتباهی بزرگ» بود؛ چون نه تنها این برنامه را نابود نکرد؛ بلکه کاملا از دسترسی و نظارت بین‌المللی خارج می‌سازد. در همین حال هم احتمالا ایران با ارزیابی ابعاد فنی مختلف حمله، تاثیرات ان و خسارت‌ها به ویژه در تاسیسات زیرزمینی تدابیر حفاظتی و استحکام‌بخشی را به شکل بی‌سابقه‌ای اعمال و تاسیسات خود را کلا به اعماق صدها متری زیر زمین منتقل کند.

اینجا می‌توان گفت که آمریکا با این کار خود در واقع نقض غرض کرد؛ اگر هدف طبق اعلام ترامپ عدم دستیابی ایران به بمب اتم بود که تحقق آن در سایه نظارت بین‌المللی و دسترسی به تاسیسات هسته‌‎ای ایران میسرتر بود؛ اما ورود برنامه هسته‌ای ایران به دوره ابهام در نتیجه حملات اخیر آن هم در تاسیساتی مستحکم‌تر در اعماق بیشتر زمین مسیر حرکت در جهت تولید سلاح اتمی را برای ایران هموار می‌کند. اما این که خود ایران در این زمینه چه تصمیمی بگیرد مساله دیگری است.

طبیعتا شروع احتمالی «ابهام هسته‌ای» پیامدهای خاص و سنگین خود را هم برای ایران به ویژه در تشدید فشارهای اقتصادی و امنیتی به همراه خواهد داشت که فعال‌سازی اسنپ بک در آینده نزدیک احتمالا بخشی از آن خواهد بود.

در چنین وضعیتی چه بسا دو راه و انتخاب بیشتر فراروی دو طرف ایرانی و آمریکا و غرب نباشد؛ نخست این که تلاش کنند طی ماه‌های آینده با کنترل تنش به یک توافقی مرضی‌الطرفین دست یابند که به موجب آن دوباره برنامه هسته‌ای با از سرگیری همکاری با آژانس تحت نظارت بین‌المللی قرار گیرد. دوم این که هر کدام از دو طرف راه خود را بدون توافق برود؛ ایران مسیر ازسرگیری و توسعه فعالیت‌های هسته، قطع همکاری و ابهام هسته‌ای را طی کند و طرف مقابل نیز راه تشدید تنش و کشمکش در ابعاد مختلف امنیتی، سیاسی و اقتصادی را دنبال کند.

@Sgolanbari
#نقض_غرض #ابهام_هسته‌ای
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷سناریوی جنگ دوم!

✍🏻کیومرث اشتریان | استاد علوم‌سیاسی دانشگاه تهران
روزنامه "شرق"

به همه شهدای جنگ ۱۲روزه درود می‌فرستیم و به‌ویژه به فرماندهانی که عمر خویش را در تدارک فناوری موشکی برای دفاع از میهن در طبق اخلاص گذاردند، تکریم و تعظیم می‌کنیم.

جنگ روانی #ترامپ و جابه‌جایی حجم عظیمی از تجهیزات نظامی به اسرائیل با پشتیبانی برخی از کشورهای اروپایی، به‌ویژه آلمان، باید ما را بیش از پیش به وقوع جنگ دوم هشیارتر کند. تأکید می‌کنم که این یک سناریوی آمادگی دفاع ملی و مقاومت میهنی است:

۱/ قطع ارتباطات نهادهای سیاسی شاید نخستین هدف باشد. ظرفیت نهادی حکومت برای جایگزینی‌ها و بازبینی‌ها ضروری است. «ظرفیت سیاسی-نهادی» دامنه وسیعی دارد که می‌توان به آن اندیشید. وجود یک حکومت مرکزی قدرتمند در پهنه ایران همواره یک ضرورت تاریخی بوده است. از ظرفیت سیاسی همه گروه‌ها برای مقاومت و دیپلماسی عمومی باید بهره برد، از تصلب ساختاری نیروی انسانی ملی باید اجتناب کرد و دست از محدودیت بر سرمایه‌های انسانی ملی برداشت: به‌ویژه رؤسای جمهور پیشین (خاتمی و روحانی) و وزرای امور خارجه پیشین و مخالفان سیاسی که با این جنگ میهنی اعلام همبستگی کرده‌اند «ظرفیت سیاسی» بزرگی برای کشور هستند. توسعه «ظرفیت سیاسی-نظامی» نیز از آن جمله است. فناوری موشکی توانست در جنگ ۱۲روزه بدرخشد. هر ظرفیتی کارکرد جداگانه‌ای دارد.

۲/ با فرض اینکه دشمن، به تمامی و به اتفاق، تصمیم خود را برای جنگ گرفته باشد و با فرض اینکه هر سخن رئیس‌جمهور آمریکا نه‌تنها دروغ بلکه یک فریب بزرگ و برنامه‌ریزی‌شده برای تخریب و تجزیه ایران است. باید حداکثر تلاش دیپلماتیک برای اجتناب از «جنگ دوم» صورت گیرد. وضع فعلی توقف جنگ است و باید آتش‌بس با نظارت سازمان ملل و شورای امنیت تثبیت شود؛ هرچند امیدی به تعهد اسرائیل به آن نیست. نظام سیاسی برای حفظ کیان کشور «اگر لازم شد» از «ابتکارات بزرگ» نهراسد؛ مردم پشتیبانی خواهند کرد. ابتکارات بزرگ باید با اتکا به قدرت نظامی-موشکی و همبستگی مردم صورت گیرد. هر ابتکاری اگر صادقانه با مردم در میان گذاشته شود و اتخاذ آن برای امنیت عمومی توجیه شود؛ مردم نیز آن را می‌پذیرند. فراموش نکنیم که حفظ ساختارهای اساسی در برابر یورش قدرت‌های بزرگ جهانی خود یک پیروزی بزرگ است؛ درک ما از پیروزی باید توسعه یابد. در این میان نظام، تحت تأثیر فشار روانیِ فرقه‌ای که اینک سامان نظری-عملی در تصمیم‌گیری دارد قرار نگیرد.

۳/ بانک و ارتباطات مالی مردم یکی از اهداف اصلی است. دولت باید تدابیری برای گردش مالی معطوف به نیازهای اساسی اتخاذ کند و تا آنجا پیش برود که حتی مثلا در شرایط اضطراری همه خریدهای مردم از طریق فروشگاه‌ها را بدون نیاز به تبادل پول و از طریق مکانیسم‌های سنتی یا از طریق شماره ملی، پیامک، استفاده از پلتفرم‌های داخلی و ... تضمین کند. حقوق کارمندان را به صورت اعتباری سه‌ماهه یا شش‌ماهه در حساب شخصی آنان ذخیره کنید.

۴/ شبکه‌های پخشِ نیازهای اساسی از عناصر اصلی امنیت ملی به حساب می‌آید. «مسافرت‌های شمال» به یک شبکه مویرگی دفاع اجتماعی تبدیل شده که مردم در فاصله زمانی یک هفته‌ای در پهنه کشور پخش می‌شوند و به صورت طبیعی پدافند غیرعامل اجتماعی را پدید آورده است. آن را به هر شکل ممکن توسعه دهید. در نقاط پرتراکم پیش‌بینی‌های لازم انجام شود؛ جزئیات مربوط به تأمین آب و نان و جاده فراوان است و به گفت نمی‌آید.

۵/ رسانه ملی باید ظرفیت پخش غیرمتمرکز و خودمختار را توسعه دهد. مهم‌تر از هر چیز به تسخیر ساختاری و تصلب سیاسی آن توسط یک فرقه که همبستگی ملی را با واژه «آغل» استخفاف می‌کند به‌سرعت پایان دهد. کسانی که درک آن را ندارند که در چنین هنگامه‌ای نباید از چنان عباراتی استفاده کنند، لیاقت و کفایت لازم را برای چنین مسند خطیری ندارند.

ملت ایران در هنگامه‌ای سترگ آماج شقی‌ترین سیاستمداران تاریخ قرار گرفته و وظیفه همگانی است که مقاوم و هوشیار باشیم و از همه ابزارهای نظامی، سیاسی و دیپلماتیک استفاده کنیم.

#فرهیختگان #سناریوی_جنگ

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 به ملاقات صلح برویم!

✍🏻 نعمت‌الله فاضلی، 8 تیر 1404

✅ هفتم تیر در خانه اندیشمندان علوم انسانی درباب وضع امروزمان سخنرانی داشتم. بعد از سخنرانی یکی پرسید ما شهروندان عادی که نه سیاستمداریم، نه حکمران، نه متفکر، نه هنرمند و نه چیزی دیگر و فقط شهروند عادی هستیم در این موقعیت دشوار چه کنیم؟

🔻گفتم به ملاقات صلح بروید. گفت چطور و یعنی چه؟ گفتم جوابم را می‌نویسم و در کانالم می‌گذارم.

🔻در سخنرانی‌ام پیشنهاد دادم نشست هایی در فضاهای شهری، کافه‌ها و فرهنگسراها و ... برگزار شود و در آن یک استاد و متخصص شرکت کند و شهروندان هم بیایند و با او پرسش و پاسخ کنند. هدف اصلی این ملاقات‌ها فقط دیدار و ملاقات رودرروی شهروندان باشد تا با هم باشند و یکدیگر را ببینند و احساس تنهایی نکنند. در عین حال، گفتگو هم بکنند.

🔻از پیشنهادم استقبال شد و حتی یکی اعلام کرد حاضر است  کمک مالی کند و برای برگزاری این نشست‌ها پیشقدم شد. مسولان خانه اندیشمندان هم استقبال کردند. دبیر کمسیون انجمن‌های علمی وزارت علوم هم پذیرفت کار دعوت و هماهنگی استادان را انجام دهد.

✅ اما ملاقات‌های صلح در فضاهای شهری کافی نیستند. پیشنهاد می‌کنم شهروندان عادی ملاحظات زیر را هم جدی بگیرند تا خودشان را صلحآمیز ملاقات کنند.

🔻۱) ابهام را تحمل کنیم. آماده باشیم تا در وضعیت خطیر و پرمخاطره و بسیار پیچیده و مبهم زندگی کنیم. ظرفیت تحمل ابهام در وجودمان را توسعه دهیم. معلوم نیست به زودی ایران روی آرام ببیند. جامعه ایران با عدم قطعیت‌های مخاطره‌آمیزی درگیر است. این را بپذیریم.

🔻۲) با هم و کنار هم باشیم. ملاقات‌های حضوری و دورهمی مان را گسترش دهیم. مراقب باشیم غرق فضای مجازی و رسانه ها نشویم. اینها ما را منزوی‌تر و تنهاتر و مضطرب‌تر می‌کنند. با هم بودن، ورزش و ورز دادن انسان شدن و بودن ماست. این را به خاطر بسپاریم.

🔻۳) کنشگری کنیم. هر کس هر طور می تواند فعالیت مدنی و جمعی داوطلبانه ای را پیش بگیرد. بروید عضو یکی از نهادهای مدنی داوطلبانه محیط زیستی، میراث فرهنگی، نهادهای خیریه، یا گروه های مدنی فرهنگی و هنری و کتابخوانی شوید.

🔻۴) رژیم رسانه ای بگیریم. این را سرلوحه افکارتان قرار دهید که متخصص علوم سیاسی و اجتماعی و اقتصادی نیستید. بنابراین، شناخت‌تان از امور ناقص و شاید نادرست است. مهم‌تر این که مطالبی که رسانه ها و شبکه های اجتماعی منتشر می کنند ممکن است کاملا نادرست یا جانبه‌دارانه باشد. بنابراین رشته افکارتان را به دست رسانه ها و شبکه های اجتماعی نسپارید. تا حد ممکن از رسانه ها و شبکه های اجتماعی فاصله بگیرید و به جایش با ملاقات دوستان و خویشانتان سرگرم شوید.

🔻۵) کتاب بخوانیم. می‌دانم که در موقعیت جنگی و دشوار کنونی، کتاب خواندن آسان نیست. اما کتابی کنار دستتان بگذارید و روزانه چند ورقی از آن را بخوانید.

🔻۶) مراقبت کنیم. از اطراف و اطرافیان مان مراقبت کنیم. احوال هم را بپرسیم. مراقب فقرا باشیم. به سالمندان بیشتر توجه کنیم. بیشتر از محیط زیست مراقبت کنیم. بکوشیم کم‌تر مصرف کنیم. بکوشیم مهربان‌تر باشیم. با خودمان هم مهربان باشیم.

🔻۷) سکوت کنیم. مقداری هم تمرین سکوت کنیم. ذهن شلوغ مان را مدیریت کنیم و اجازه ندهیم مدام در معرض هجوم خبرهای بد و سیل اطلاعات باشد. خیام‌وار به جهان گذران بنگریم و دم را غنیمت شماریم و شادی را فراموش نکنیم.

🔻۸) مدارا کنیم. جنگ تحمیلی دوازده روزه چیزهای مهمی را عریان و بر ملا کرد. از جمله این که ما همه با تفکرات، نگرش های سیاسی و سبک های زندگی مختلف و متفاوتیم. اما برای ایجاد امنیت و زندگی پایدار ناگزیر باید همدیگر را تحمل کنیم، تفاوت‌های‌مان را به رسمیت بشناسیم و خود را هم میهن بدانیم. اصل بنیادی زندگی جمعی و سیاسی حاکم بر زندگی ما باید "میهن‌سالاری" باشد، نه دین‌سالاری، نه حزب‌سالاری، نه قبیله‌سالاری. حامیان حکومت چاره ای جز مدارا با سکولارها و حتی بیدینان ندارند. سکولارها و بی دینان هم باید حکومتی ها را هم میهن خود بدانند. هم میهن بودن یعنی مدارا و تساهل و به رسمیت شناخت دیگران با همه تفاوت‌های‌شان.

🔻۹) خلاق باشیم. ظرفیت‌ها، قابلیت‌ها، استعدادها و بالقوگی های خودمان و محیط‌مان را ببینیم و باور کنیم. همیشه راه و چاهی برای عبور از مشکلات هست و می‌توان ساخته و پرداخته کرد. کافی است گفتگو کنیم، تعامل داشته باشیم، از هم دور نشویم، به هم اعتماد بیشتری بورزیم. امید در همین چیزهاست.

🔻۱۰) در هر بحثی، میهن‌سالاری خط قرمزتان باشد. هر تحلیل و خبر و دیدگاهی را که انتهایش تخریب میهن و کشتار هم میهنان است، نپذیرید. فریب میهن‌ستیزان را نخورید. حتی اگر ظاهرا با داده‌های متقن و استدلال‌های معقول با شما سخن بگویند. یقین بدانید این افراد اگر با متخصص و خبره سیاسی بحث کنند، مغالطه ها و نادرستی‌های‌شان برملا می شود.

#صلح #در_ستایش_صلح

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷«ایران در آستانه هندسه‌سازی ژئوپلیتیک جدید؛ از آتش تبریز تا بازی خنثی‌سازی پازل کندولیزا رایس»

🔹ملت‌گرایی ایران تنها نسخه فوری برای جلوگیری از فروپاشی احتمالی است!

🔸از احتمالها و آمارهای تنش در مناطق مختلف ایران بخوانیم

✍🏻دکتر سید علیرضا بهبهانی

#آتش‌بس جنگ ۱۲ روزه میان #ایران و #اسرائیل، برخلاف ظاهر آرامش‌گرای آن، شباهت عجیبی به سکوت میان دو #انفجار دارد. #جنگ اخیر، با تمام قدرت‌نمایی دو طرف، یک پیام پنهان داشت: فضاسازی #ژئوپلیتیک برای بازتنظیم مرزها و هویت‌های منطقه‌ای. حملات اسرائیل به #تبریز و #کرمانشاه که باید با دقتی فراتر از یک عملیات نظامی صرف در نظر گرفته شود؛ نشانه‌ای هوشمند از یک نقشه بزرگ‌تر بود؛ نقشه‌ای که نخستین‌بار در سال ۲۰۰۶ توسط #کندولیزا_رایس، وزیر خارجه وقت آمریکا، با عنوان “خاورمیانه جدید” معرفی شد.

در آن نقشه، #خاورمیانه از مجموعه‌ای از کشورهای بزرگ و پیچیده، به بلوک‌هایی کوچک‌تر، قوم‌گرا و بی قدرت تقسیم می‌شد. ایران در آن نقشه، با خطوط شکسته‌شده، به نواحی مجزایی تبدیل شده بود: «آذربایجان جنوبی»، «کردستان بزرگ»، «بلوشستان مستقل»، و یک «ایران مرکزی فاقد مرزهای راهبردی.»

آنچه در جنگ اخیر اتفاق افتاد، صرفاً درگیری نظامی نبود. این جنگ چند لایه و با اهداف متنوعی بود! یکی از آن اهداف ریشه در همان نقشه کندولیزا رایس دارد!

انتخاب تبریز و کرمانشاه به‌عنوان هدف، دقیقاً منطبق با مناطق کلیدی در آن نقشه‌ی #تجزیه‌گرایانه است. حملات، هم‌زمان فضاسازی روانی برای تحرکات قومی، و تحریک پتانسیل‌های تنش‌زای قدیمی را به همراه داشت.

بر اساس مدلی که تحت عنوان
IR-SEISMIC توسعه داده‌ایم و مبتنی بر تحلیل داده‌های قومیتی، فشار اقتصادی، سابقه ناآرامی، نفوذپذیری مرزی و روندهای دیجیتال منطقه‌ای است و از مدل‌های پیش‌بینی رفتار جمعی (Collective Behavior Models) و استفاده از AI-based trend analysis برای پیش‌بینی شورش‌های نرم و سخت در آن استفاده کردیم؛ احتمال بروز ناآرامی در برخی مناطق ایران به شکل نگران‌کننده‌ای بالاست:
(یک هشدار دلسوزانه)

• شمال غرب (آذربایجان‌ها): ۵۸٪
• کردستان و کرمانشاه: ۴۶.۶٪
• سیستان و بلوچستان: ۴۶.۴٪
• خراسان‌ها: ۴۶.۱٪
• خوزستان: ۳۷.۷٪
• تهران، البرز، شیراز و اصفهان: ۳۴.۶٪

این اعداد، هشدار محض نیستند؛ بلکه آلارم یک سازوکار در حال شکل‌گیری‌اند. سازوکاری که در آن، منطقه نه بر مبنای تمامیت ارضی تاریخی، بلکه بر اساس بازتعریف‌های هویتی ساخته می‌شود.

از آن‌سو، حضور جمعیت بزرگ #مهاجران #افغان، خود به گسل جدیدی بدل شده است که خود بسیار نگران کننده است و نکته قابل تامل که بخشی از انها در ظاهر و شاید از روی ناچاری به عنوان کارگر در ایران کار میکنند و در گذشته در #افغانستان سمت‌های دولتی، نظامی و امنیتی داشته اند! بخش‌هایی از آن‌ها، در شرایط نارضایتی اقتصادی، تبعیض اجتماعی، و تحریک رسانه‌ای، می‌توانند مستعد آشوب‌های جمعی یا درگیر شدن در سناریوهای امنیتی طراحی‌شده باشند. حتی سناریویی که ایران را به‌سمت تصرف سرزمین‌هایی در شرق افغانستان بکشاند (در چارچوب منطق امنیتی پساجنگ)، عملاً همان چیزی است که نقشه رایس برای “بازتوزیع” منطقه از شرق پیش‌بینی کرده بود.

و این‌همه بدون در نظر گرفتن روسیه ناقص است. #پوتین نه صرفاً یک شریک تاکتیکی، که وارث رویای #پتر_کبیر برای رسیدن به آب‌های گرم جنوبی است. اگر ایران، تحت فشار داخلی و درگیری‌های چندجبهه‌ای، به وضعیتی نیمه‌فروپاشیده برسد، #روسیه تنها مشتری قدرتمندی خواهد بود که ایران بی‌مرز را با اهرم نفت، امنیت و ادعای نظم، مدیریت می‌کند.

✅ چه باید کرد؟ راهکارهای ملی برای ممانعت از فروپاشی پنهان!

ملت گرایی ایران و ایرانی
به سمت برای ایران برویم و ایران را از نو بسازیم!

۱. مهار منطقه‌ای بحران پیش از بروز:
• تشکیل “اتاق‌های بازدارندگی منطقه‌ای” در استان‌های مرزی با تیم‌های ترکیبی امنیتی، اجتماعی و فناور.
• طراحی سیستم‌های AI برای تحلیل روندهای نارضایتی در فضای مجازی و پیش‌بینی شورش‌های نرم با دقت هفتگی.

2. روایت‌سازی هویتی غیرواگرا:
• بازخوانی تاریخ تمدنیِ یکپارچه ایران (نه صرفاً تاریخی نظامی) در برنامه‌های آموزشی و رسانه‌ای به جای دوقطبی‌سازی در رسانه ملی.
• برجسته‌سازی هویت ایرانی در بستر قومیت، نه در مقابل آن؛ از ترک و کرد تا بلوچ و عرب.
3. دیپلماسی پیشگیرانه چندساحتی (همان دیپلماسی کنشگر که سال‌هاست از آن تحت عنوان مدرن دیپلماسی از آن سخن میگویم):
• بازی‌دادن هوشمند چین به‌عنوان توازن‌بخش در برابر رؤیای جنوب‌گرای روسیه.
• شکل‌دهی به «ابتکار امنیت پایدار پیرامونی» با مشارکت کشورهای منطقه برای بی‌اثرکردن نقشه‌های خارجی.

جمع‌بندی:
ما در نقطه‌ای ایستاده‌ایم که جغرافیا فقط جغرافیا نیست؛ پیش‌نویس ژئوپلیتیک است.

#ژئوپلیتیک_جدید_ایران

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷هفت حکم راهبردی!

🖊️ شورای سردبیری

وعده کرده بودیم یکبار دیگر و با نگاه به نتایج جنگ اخیر، استراتژی کنونی امنیت ملی کشور راارزیابی کرده و صورت‌بندی خلاصه‌ای از کیفیات بدیل وضع کنونی ارائه دهیم. الوعده وفا!

  حدود نیم قرن پیش، هنگامی که آقای خمینی در فردای به چنگ آوردن قدرت انقلابی در نخستین اعلامیه بین‌المللی خود عشایر و ارتش عراق را برای سرنگون کردن حکومت صدام حسین فراخوان داد، سنگ بنای انحراف حکومت تازه تاسیس از درک جهان پیرامون گذاشته شد و اگر رسیدن به ستاره ثریا در این ۴۷ سال ممکن بود، ما اکنون دیوار کجی از ایران تا ثریا داشتیم. فرض اینکه مردم دنیا منتظرند ببینند ماچه فرمانی می‌دهیم؛ و در کنارش سپردن گردن ارتش ایران به دست دیوانه مخبطی چون خلخالی! آنچه هنوز رخ میدهد، ادامه "قزمیت" سیاست همان سالهاست!
آقای خمینی حق داشت: بزرگترین انقلاب نیمه دوم قرن بیستم را رهبری کرده و به زعامت کشوری مهم و ثروتمند رسیده بود. هر کس دیگری هم که پانزده سال تمام بی خبر از آنچه در جهان میگذرد فقط در کوچه‌های نجف بین خانه و مسجد تردد کرده بود چنین می‌کرد. آن پانزده سال، شد موتور "شاه باید برود" و به موفقیتی شگرف انجامید، و همه را در بستری از اشتباهات شناختی به کج ساختن آن دیوار مشغول کرد. اصولا اختلاف آقای خمینی با امثال طالقانی و منتظری، بر سر تفاوت آن پانزده سال بود: آنها چه در زندان و چه در جامعه‌ای پویا و روبه تحول، به شناختی از سازوکار جهان رسیده بودند که نیل به آن در کوچه پس‌کوچه‌های نجف ممکن نبود. امروز، ایرانی‌ها هزینه آن شناخت نایافته آن سید مرحوم را می‌دهند ....

https://telegra.ph/Jameeno-06-29

@jameeno
#هفت_حکم_راهبردی
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 سناریوی جنگ دوم

✍🏻کیومرث اشتریان | استاد علوم‌سیاسی دانشگاه تهران

▪️روزنامه "شرق"

به همه شهدای جنگ ۱۲روزه درود می‌فرستیم و به‌ویژه به فرماندهانی که عمر خویش را در تدارک فناوری موشکی برای دفاع از میهن در طبق اخلاص گذاردند، تکریم و تعظیم می‌کنیم.

جنگ روانی #ترامپ و جابه‌جایی حجم عظیمی از تجهیزات نظامی به اسرائیل با پشتیبانی برخی از کشورهای اروپایی، به‌ویژه آلمان، باید ما را بیش از پیش به وقوع جنگ دوم هشیارتر کند. تأکید می‌کنم که این یک سناریوی آمادگی دفاع ملی و مقاومت میهنی است:

۱/ قطع ارتباطات نهادهای سیاسی شاید نخستین هدف باشد. ظرفیت نهادی حکومت برای جایگزینی‌ها و بازبینی‌ها ضروری است. «ظرفیت سیاسی-نهادی» دامنه وسیعی دارد که می‌توان به آن اندیشید. وجود یک حکومت مرکزی قدرتمند در پهنه ایران همواره یک ضرورت تاریخی بوده است. از ظرفیت سیاسی همه گروه‌ها برای مقاومت و دیپلماسی عمومی باید بهره برد، از تصلب ساختاری نیروی انسانی ملی باید اجتناب کرد و دست از محدودیت بر سرمایه‌های انسانی ملی برداشت: به‌ویژه رؤسای جمهور پیشین (خاتمی و روحانی) و وزرای امور خارجه پیشین و مخالفان سیاسی که با این جنگ میهنی اعلام همبستگی کرده‌اند «ظرفیت سیاسی» بزرگی برای کشور هستند. توسعه «ظرفیت سیاسی-نظامی» نیز از آن جمله است. فناوری موشکی توانست در جنگ ۱۲روزه بدرخشد. هر ظرفیتی کارکرد جداگانه‌ای دارد.

۲/ با فرض اینکه دشمن، به تمامی و به اتفاق، تصمیم خود را برای جنگ گرفته باشد و با فرض اینکه هر سخن رئیس‌جمهور آمریکا نه‌تنها دروغ بلکه یک فریب بزرگ و برنامه‌ریزی‌شده برای تخریب و تجزیه ایران است. باید حداکثر تلاش دیپلماتیک برای اجتناب از «جنگ دوم» صورت گیرد. وضع فعلی توقف جنگ است و باید آتش‌بس با نظارت سازمان ملل و شورای امنیت تثبیت شود؛ هرچند امیدی به تعهد اسرائیل به آن نیست. نظام سیاسی برای حفظ کیان کشور «اگر لازم شد» از «ابتکارات بزرگ» نهراسد؛ مردم پشتیبانی خواهند کرد. ابتکارات بزرگ باید با اتکا به قدرت نظامی-موشکی و همبستگی مردم صورت گیرد. هر ابتکاری اگر صادقانه با مردم در میان گذاشته شود و اتخاذ آن برای امنیت عمومی توجیه شود؛ مردم نیز آن را می‌پذیرند. فراموش نکنیم که حفظ ساختارهای اساسی در برابر یورش قدرت‌های بزرگ جهانی خود یک پیروزی بزرگ است؛ درک ما از پیروزی باید توسعه یابد. در این میان نظام، تحت تأثیر فشار روانیِ فرقه‌ای که اینک سامان نظری-عملی در تصمیم‌گیری دارد قرار نگیرد.

۳/ بانک و ارتباطات مالی مردم یکی از اهداف اصلی است. دولت باید تدابیری برای گردش مالی معطوف به نیازهای اساسی اتخاذ کند و تا آنجا پیش برود که حتی مثلا در شرایط اضطراری همه خریدهای مردم از طریق فروشگاه‌ها را بدون نیاز به تبادل پول و از طریق مکانیسم‌های سنتی یا از طریق شماره ملی، پیامک، استفاده از پلتفرم‌های داخلی و ... تضمین کند. حقوق کارمندان را به صورت اعتباری سه‌ماهه یا شش‌ماهه در حساب شخصی آنان ذخیره کنید.

۴/ شبکه‌های پخشِ نیازهای اساسی از عناصر اصلی امنیت ملی به حساب می‌آید. «مسافرت‌های شمال» به یک شبکه مویرگی دفاع اجتماعی تبدیل شده که مردم در فاصله زمانی یک هفته‌ای در پهنه کشور پخش می‌شوند و به صورت طبیعی پدافند غیرعامل اجتماعی را پدید آورده است. آن را به هر شکل ممکن توسعه دهید. در نقاط پرتراکم پیش‌بینی‌های لازم انجام شود؛ جزئیات مربوط به تأمین آب و نان و جاده فراوان است و به گفت نمی‌آید.

۵/ رسانه ملی باید ظرفیت پخش غیرمتمرکز و خودمختار را توسعه دهد. مهم‌تر از هر چیز به تسخیر ساختاری و تصلب سیاسی آن توسط یک فرقه که همبستگی ملی را با واژه «آغل» استخفاف می‌کند به‌سرعت پایان دهد. کسانی که درک آن را ندارند که در چنین هنگامه‌ای نباید از چنان عباراتی استفاده کنند، لیاقت و کفایت لازم را برای چنین مسند خطیری ندارند.

ملت ایران در هنگامه‌ای سترگ آماج شقی‌ترین سیاستمداران تاریخ قرار گرفته و وظیفه همگانی است که مقاوم و هوشیار باشیم و از همه ابزارهای نظامی، سیاسی و دیپلماتیک استفاده کنیم.

#فرهیختگان #سناریوی_جنگ

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

👆👆👆

ادامه یادداشت

۹) تنها محک ارزیابی افراد، جریان‌ها، نهادها، برنامه‌ها، گفتمان‌ها و جبهه‌بندی‌ها آن است که منافع ملی ایرانیان (یعنی سرانه‌ی قلبم: قدرت-لذت-بقا-معنا) را برآورده می‌کنند یا نمی‌کنند. شکل و لباس و شأن و جبهه‌ی اینها منحصر به میدان ریخت و فرم است. باید فرم را رها کرد و به محتوا نگریست. کارکرد را باید داوری کرد و ساختار را باید در مرتبه‌ی بعدی جای داد. هرچه در ایران است (از موشک گرفته تا مخزن سوخت) ملک طلق ایرانیان است و این که کارگزارانی نالایق برآن گماشته شده ذره‌ای از حق مالکیت مردم ایران بر ایران نمی‌کاهد. اگر کارنامه‌ی جریانی نابودی منابع ملی ایرانیان باشد، باید آن را دشمن داشت، در هر لباس و ریخت و زیر هر برچسبی که باشد.
۱۰) ریخت و ساختار به سادگی تقلید می‌شود، اما کارکرد باید برآورده شود و نمی‌شود تقلیدش کرد. ریختِ مقدس و مذهبی و مدرن و آزادی‌خواه و وطن‌پرست را می‌توان به سادگی طراحی کرد، اما پارسایی و نوآوری و آزادی و ایران‌گرایی کارکردی است که در غلاف این رمزنگاری‌ها نمی‌گنجد. ایران امروز اسیر فرم‌های بی‌محتوا و ساختارهای سنگین بی‌کارکرد است. برچسب بی‌معنا مهمل است و فرم بی‌محتوا دروغ. راستی را باید جست و فرا خواند، و دروغ را باید زدود و نابود ساخت.
و اما اندرز: بازیگران پرده‌ای دیدنی از نمایش تاریخ هستید، و دریغا اگر درست بازی‌اش نکنید. از چشم‌انداز صد سال بعد به این دوران بنگرید و به این بیندیشید که کردارتان چطور روایت خواهد شد.اگر به صلح دل بسته‌اید، شمشیرهای خود را تیز کنید. اگر می‌خواهید بمانید و خوشنام بمانید، لایه‌های رنگارنگ دروغ را کنار بزنید و قطب‌نمای ایران و مردم ایران را جلوی چشم خود داشته باشید. امیدوار باشید، ولی نه ساده‌لوح. جنگجو باشید، اما نه پرخاشگر. ایران دژی استوار است که همیشه‌ی تاریخ مانده و باز هم خواهد ماند. تنها آن ایرانیانی در این دژ ایمن خواهند بود که به دفاع از آن برخیزند، مثل همیشه‌ی تاریخ.


#فرهیختگان #درسنامه #اندرزنامه

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

👆👆👆

ادامه یادداشت

نتيجه‌گيری

ايران از جمله كشورهايي است كه به واسطه تداوم سنتي و تاريخي همزيستي اقوام و فرهنگ هاي گوناگون، ‌به رغم فراز و نشيب‌هاي گوناگون يكپارچگي و انسجام ملي خود را همچنان حفظ نموده است. مردم ايران در تجربه طولاني زندگي جمعي داراي حافظه تاريخي مشتركي هستند كه در آن افتخارات و رنج‌هاي مشترك، ‌شكست ها و موفقيت‌هاي بزرگ، ‌شادكامي‌ها و تلخكامي‌هاي جانكاه (نظير شكست ايران از روسيه و تحميل معاهده‌هاي تركمانچاي و گلستان)، و ميراث غني ايراني- اسلامي قابل مشاهده است. خوشبختانه با تدبيرهايي كه در ساليان اخير در دستگاه‌هاي سياستگذار به كار بسته شده است، شاهد تقويت بيش از پيش زمينه‌هاي اتحاد ملي هستيم. به رغم اين،‌ بايد اين امر را پذيرفت كه حفظ وحدت و يكپارچگي هويتي مستلزم اتخاذ راهكارهايي خلاقانه و مدبرانه است تا با كاهش تعارضات برآمده از مسائل داخلي،‌ منطقه‌اي و بين‌المللي فرصت‌هاي ساختاري لازم را براي بقاي همبستگي ملي تضمين نمايد.
با عنايت به سياست‌ها و راهبردهاي گوناگوني كه در تجارب مديريت سياسي جوامع مختلف مورد توجه قرار گرفت، اين واقعيت هويدا شده است كه مديريت صحيح تنوعات هويتي نيازمند در نظر گرفتن شرايط، ويژگي‌هاي تاريخي، حساسيت‌هاي احتمالي، اقتضائات و تقاضاهاي شهروندان است. همچنين نمي‌توان به طور كامل شاهد اجراي الگوي واحدي از سياستگذاري‌هاي هويتي بود، بلكه در عمل آميزه‌اي از سياستگذاري هاي متفاوت بسته به شرايط زماني و مكاني به اجرا گذاشته مي شود.

#جنگ #همبستگی_ملی

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

👆👆👆

ادامه یادداشت

موجوديت و بقای سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي يک ملت در ساخت و بنيان هويتي آن بازتاب مي¬يابد. هويت و فرايندهاي برآمده از آن معرف تمام عيار ذخاير و منابع فرهنگي- تمدني جامعه و مقدورات و محذورات مندرج در متن آن است. بنابراين، ممکن است بتوان ميراث عظيمي از ارزش¬ها، هنجارها و نمادهاي مشترک را در تاريخ ايران بيابيم، اما اگر اين ميراث نتواند به مثابه يک ظرفيت بالفعل در الگوها و چشم¬اندازهاي هويتي بازتاب يابد، نمي¬تواند در طراحي ههمبستگی ملی چندان کارساز و راهگشا باشد. اهميت اين مسئله زماني بيشتر قابل درک مي¬شود که صرفاً نمي¬توان با تمسک به مباني نظري هويت در جوامع ديگر در اين زمينه کاري از پيش برد، زيرا هر جامعه به عنوان يک کليت منحصر به فرد داراي خصيصه¬ها و الزاماتي است که هم آن را از ديگر جوامع متمايز مي¬کند و هم به آن تشخص مي¬بخشد. نکته مهم آن‌که، فقدان سند راهبردی در زمینه‌ی هویت ملی با یک معضل بزرگتری همراه است و آن نقش تعیین‌کننده‌ی سیاست‌گذاران مقطعی(مدیران) در مسأله و نوع تصورات آنها از هویت ملی و قومی است. در کشور ما نقش مدیران آنقدر مهم است که می‌توانیم ادعا کنیم، ادراکی که مدیران ما از هویت دارند در هر مقطع می‌تواند مسأله‌ی واحد را به مرجعی برای ائتلاف ملی یا مقوله‌ای برای ستیز ملی تبدیل کند. نکته‌ی دیگری که در این رابطه، مسأله‌ی هویت ملی را بغرنج می‌کند، تضعیف شدید سرمایه‌ی اجتماعی بین اقوام و ظهور نوعی فرهنگ سرخوردگی و اعتراض و بی¬تفاوتی عمومی است. در حالی که، این سرمایه‌ی اجتماعی در گذشته، ملاط چسبنده‌ی اقوام و هویت ایرانی بوده است. مؤلفه‌ای که باعث می‌شد فردی از نقطه‌ی صفر مرزی در تربت‌جام، بیاید در قصر شیرین جلوی ارتش عراق بایستد؛ امروز آیا این ایده برای ارجاع هویت به تمام نقاط ایران به‌عنوان یک شبکه به هم پیوسته هویتی، همانند قبل وجود دارد؟
نکته بعدی مسأله‌ی گسترشِ ایدة جدایی و تضاد از سوی قوم¬گرایان و کشورهای بیگانه است. واقعیت این است که تضاد، هم‌چنان که امروز در خانواده‌ها رشد یافته، در فضای خانواده‌ی عمومی، یعنی اجتماع کلانی که در آن زندگی می‌کنیم نیز گسترش پیدا کرده است. به‌عنوان نمونه تحریک‌پذیری برای مقاومت را می‌توان در سیستان و بلوچستان یا در کردستان و آذربایجان دید.
مجموعه‌ی این مسایل باعث شده که یک نوع فضای واگرایی در کشور قابل مشاهده باشد. واقعیت این است که اگر الان تنش هویتی فاحشی نداریم، به معنی این نیست که این تنش‌ها وجود ندارند، بلکه این گروه‌ها فعلاً در یک سیاست صبر و انتظاری قرار دارند و فکر می‌کنند الان قدرت رویارویی ندارند؛ این متأسفانه ممکن است به «طغیان متزاید متقاطع» بینجامد. طغیان متزاید متقاطع به این معنی که زمینه‌های هویت ما چون دچار بحران است ـ مثلاً بحران در هویت شهری، بحران در هویت خانواده‌، یا بحران در هویت فردی ـ اینها به‌صورت شکاف‌های متقاطع (هم‌پوشان) همدیگر را شارژ می‌کنند و ممکن است که منجر به بروز مشکلاتی بغرنج در سطح ملی شود.
- مسأله‌ی دیگر، خطر شکل‌گیری مرزهای هویتی در عمق سرزمین است، و نه در مناطق مرزی. «زارتمن» در کتاب زندگی در مناطق مرزی یک جمله‌ای دارد که می‌گوید: «جایی که هیچ کس در وطن بودن را احساس نمی‌کند». این مرزبندی هویتی است که ما امروز در کشور شاهد شکل‌گیری آن هستیم، به این معنی که خیلی‌ها در درون کشور [در عمق سرزمین و نه در مرزها] به لحاظ زندگی فرهنگی و هویتی، کیلومترها دور از این سرزمین زندگی می‌کنند. در صورتي که فردی نتواند با الگوها و قواعد حاکم بر جامعه خود سازگاری پیدا کند و یا افراد و گروه¬هایی به واسطة سیاست¬های حذفی – قومی، عقیدتی، زبانی، ... - در یک جامعه، امکان نقش¬آفرینی مؤثر نداشته باشد، به تدریج پیوندهای خود را با جامعه می¬گسلند و بی آن که به صورت فیزیکی به محیطی دیگر مهاجرت کرده باشند، دچار انفعال، یأس و سرخوردگی و در نهایت مهاجرت درونی می¬شوند. بنابراین، در مهاجرت دروني مسئله نه جابه¬جایی فیزیکی افراد، بلکه از دست دادن احساس تعلق و بی¬تفاوتی نسبت به منافع ملی است. به نحوی که بود یا نبود آن فرد دیگر مهم نیست و حتی اگر جایگاهی را در دانشگاه¬ها و مراکز علمی نیز اشغال کند، انگیزه¬ای برای فعالیت پیدا نمی¬کند:
یاران در این بیابان از ما اثر مجویید
گمگشتگی سراغیم ما را دگر مجویید
رنگی ‌کزین‌ چمن جست‌،‌با هیچکس نپیوست
گرد خرام فرصت از هر گذر مجویید
خفّت زکفة ما معراج بی‌ وقاری‌ست
خود سنج انفعالیم سنگ از شرر مجویید
در پیری از سر حرص مشکل بود گذشتن
زین تیغ زنگ فرسود آب اینقدر مجویید
پا را جدا ز دامن تمکین چه احتمال است
در خانه آنچه ‌گم شد بیرون در مجویید!

#جنگ #همبستگی_ملی

@akhalaji

ادامه یادداشت

👇👇👇

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷‍جنگ و همبستگی ملی یا همبستگی ملی و جنگ؟
مسأله این است!

✍🏻علی اشرف نظری | استاد دانشگاه تهران

aashraf@ut.ac.ir

در جریان جنگ تحمیلی جدیدی که در سال ۱۴۰۴ از سوی اسرائیل و ایالات متحده امریکا بر ایران عزیز تحمیل شد، این ایده عمومیت یافت که جنگ موجب همبستگی ملی در میان ایرانیان شده است. به این معنا که در شرایطی قرار گرفته¬ایم که به واسطة جنگ، همبستگی ملی تقویت شده است. اگر این ایده را بپذیریم احتمالاً چند اصل جانبی را نیز پذیرفته¬ایم:
نخست آن که جنگ علت موجده همبستگی ملی است و به خاطر تجاوز کاری دشمن؛ جامعه ایران در واکنش به این مسأله همبسته شده است.
دوم آن که این همبستگی وجهی احساسی و کوتاه مدت دارد و ناشی از شرایط بحرانی است و پس از گذر از این شرایط فروکش خواهد کرد.
سوم؛ در این تلقی همبستگی ملی امری ثانویه و کوتاه مدت تلقی می¬شود که برآمده از امری دیگر یعنی جنگ و طفیلی آن است.

طرح ایدة تقدم همبستگی ملی
ایده اصلی نوشتار حاضر این است که باید این گزاره رایج که جنگ موجب همبستگی ملی در میان ایرانیان شده را شالوده¬شکنی کرد و این گزاره درست را ارائه کرد: «همبستگی ملی موجب اتحاد و انسجام ملی در برابر جنگ¬طلبان شد». اهمیت این گزاره در این است که:
نخست؛ همبستگی ملی را امری ذاتی و برآمده از تاریخ و فرهنگی مشترکی می¬داند که در پرتو تجربه زیسته موجب حضور روح همیشه حاضر هویت و آگاهی ملی در میان ایرانیان شده است. نوعی احساس تعلق جمعی که به صورت پیشینی و تعیین¬کننده وجود دارد و در رابطه با هر امر عمومی و فراگیر در سطح ملی خود را متبلور می¬سازد. چنان که و نه لزوماً در رابطه با جنگ؛ بلکه اگر زلزله با سیل بیاید شاهد چنین همبستگی¬ای خواهیم بود.
دوم آن که در عین در نظر داشتن ابعاد احساسی، ذوقی و عاطفی همبستگی ملی، ایده اصلی همبستگی ملی در ایران بر نوعی خرد و وجدان فراگیر جمعی ابتنا دارد که می¬توان آن را برآمده از ناخودآگاه تاریخی دانست. به نحوی که در عین احساس غیاب و رؤیت¬ناپذیری به صورت خودآگاه؛ در لحظه حاضر می¬شود و همان معنی ناخودآگاه را به ذهن متبادر می¬سازد. به تعبیری دیگر، همبستگی ملی چنان با روح و روان جمعی ما عچین است که با هویت ما این همانی دارد و حضور آن نیازمند امر یا دستور این یا آن فرد یا گروه و دسته نیست. مبتنی بر فاهمه عمومی و افق مشترکی است که همه به رغم تفاوت¬های موجود در آن نفس می-کشیم و ساختار فرهنگی و ادراک عمومی ما را می سازد. به تعبیر یونگ، «ناخودآگاه جمعی بخشی از روان است که موجودیت آن بستگی به تجربه¬های شخصی ندارد و از لحظه ای که انسان متولد می¬شود، ناخودآگاه جمعی مجموعه¬ای از الگوهای از پیش تعیین¬شده را برای شکل¬گیری رفتار ارائه می¬کند».
سوم آن که، ممکن است ابزارها و لوازم دسترسی به این مخزن شناختی متأثر از کژنگری¬ها؛ محدودبینی¬ها و سیاست¬های حذفی، تجلیات آن به محاق برود و یا نشانگان آن به تعویق بیفتد. چنان که متأسفانه شاهد آن بوده ایم که برخی با برچسب¬زنی و نفاق افکنی و طرد؛ شمولیت ناشی از همبستگی ملی در ایران را تضعیف کرده¬اند و گفتمان های دیگری به جای آن جعل کرده¬اند. در حالی که آن گفتمان ها چون نسبتی با هویت ما ندارد؛ امکان صورت‌بندی در قالب یک گفتمان عمومی را نمی¬یابند. گفتمان اصیل خود فی حدذاته عمومی است و نیازی به دست کاری و برساخته شدن از سوی این و آن ندارد‌. شاید اگر بتوانیم وضع موجود را آسیب شناسی کنیم دلیل آن که بسیاری از نیروهای سیاسی نتوانسته¬اند گفتمان عمومی را نمایندگی کنند و به اصطلاح بدون گفتمان هستند؛ به این نکته بازمی¬گردد. آنها می¬بایست با نگاهی تألیفی و بدون نگاه حذفی و با درنظر داشتن تمام شئون و زوایای هویت ملی؛ ابتدا خود را هویت می¬بخشیدند و سپس با جامعه هم سخن می¬شدند. در واقع این گفتمان است که خط¬مشی¬ها و سیاست¬ها را می¬سازد؛ نه آن که یک عده تصور کنند که گفتمان¬ساز هستند و به صورت عارضی و تصنعی بخواهند گفتمانی را بر جامعه تحمیل کنند.

#جنگ #همبستگی_ملی

@akhalaji

ادامه یادداشت

👇👇👇

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷‍در ستایش صلح!

✍🏻نعمت‌الله فاضلی، 4 تیر 1404

✅ این دوازده روز چهره زشت و ویرانگر و هولناک جنگ را همگی دوباره دیدیم و چشیدیم و لمس کردیم. این دوازده روز فهمیدیم که صلح از نان شب هم برای ما واجب تر است. نگویید اینها را می‌دانستیم. نه نمی‌دانستیم. می‌دانستیم اما فهمی ژرف از آن نداشتیم.

گفتن از زنبور بی‌حاصل بود
تا یکی در عمر خود ناخورده نیش

🔻حالا جنگ نیش‌مان زد، نیشی زهرآلود و کشنده که سرتاسر وجود و سرزمین و هستی‌مان را سمی کرده است. هنوز جای زخمش داغ است. تن‌مان که سرد شد دردهای کشنده‌اش را بیشتر خواهیم فهمید.

✅ این دوازده روز را فراموش نکنید و نکنیم. شیپور کر و کور کننده جنگ هنوز در بیخ گوش‌مان آماده نواختن است. از این دوازده روز قصه فتح نسازیم. جنگ‌ها فاتح ندارند. همه جنگها ویرانگرند. حاصل جنگ، مرگ و ویرانی و وحشت و کینه و خشم است. روراست باشیم.

🔻تنها صلح است که زیباست. این دوازده روز فقط یک لحظه باشکوه داشت. آن هم لحظهای که شعله‌های آتش جنگ خاموش شد. حتی اگر این خاموشی موقتی باشد باز هم زیباست. هر ثانیه صلح به تمام روزها و سال‌های جنگ شرف دارد.

✅ جنگ را نستاییم. زبان جنگ، زبان زیان و ضربه و زور و زهر است. جنگ را نستاییم. از صلح بگوییم و زبان صلح را گسترش دهیم که زبان زندگی، زبان زیبایی، زبان همزیستی، زبان همدلی، زبان مهربانی و زبان عشق است.

🔻 صلح‌گستران را ستایش کنید نه جنگ‌پروران را. قهرمانان واقعی کوشندگان و کنشگران صلح اند نه جنگ‌طلبان و جنگ‌آوران. حتی در میانه جنگ و شعله‌های آتش هم قهرمانان راستین کسانی‌اند که برای خاموشی جنگ می‌کوشند. تنها آنان که دغدغه‌شان صلح است طرفدار زندگی، عشق، دوستی، زیبایی، اخلاق، معنویت و انسانیت‌اند. این را هرگز فراموش نکنیم.

🔻دوازده روز جنگ به اندازه دوازده سال و بیشتر ویرانی داشت. این را فراموش نکنیم. سال‌ها صلح‌جویان از صلح گفتند و نوشتند تا شاید مانع جنگ شوند. اما گوش شنوایی نبود. حالا دیدید جنگ هیچ زیبایی ندارد؟ مدال‌های افتخار از آن کسانی است که صلح‌ساز و صلح‌گستر و صلح‌جو و صلح‌خو و صلح‌اندیشند.

✅ شیپور جنگ بیخ گوش‌مان است اما هنوز هم از صلح خواهیم گفت و خواهیم نوشت. این دوازده روز نشان داد صلح اولویت اصلی ما باید باشد.

🔻اکنون وقت اندیشیدن است. بیندیشیم که صلح از کجا می آید؟ صلح چیست؟ چگونه صلح را پایدار کنیم؟ چه اندیشه ای سر صلح دارد و به سمت و سوی صلح می رود؟ دوستان صلح چه کسانی اند؟ چگونه به آنها بپیوندیم؟ 

🔻جنگ را دیدید؟ جنگ همین است که در این دوازده روز تجربه کردید و کردیم. جنگ همین کشته ها و زخمی ها و ویرانی هاست. فریب نخوریم. جنگ کوچک‌ترین خیر و برکتی ندارد. هیچ جنگی نتیجه برد برد ندارد. جنگ ها تماما باخت باخت اند. هر دو طرف بازنده اند. و اما صلح. صلح بازنده ندارد. صلح همیشه نتیجه اش برد برد است.

✅ جنگ را نستاییم. ستایش‌های‌مان را نثار صلح کنیم. از صلح بگویبم. سرود صلح بسازیم. سخن صلح را گسترش دهیم. شعرهای‌مان شعور صلح باشد. در گوش فرزندمان صلح را نجوا کنیم. از سرزنش جنگ نهراسیم. پاداش‌های‌مان را به پای آنانی بریزیم که نشانه‌ی صلح اند. هیچ جنگی حماسه نیست. حماسه واقعی و انسانی فقط حماسه صلح است؛ آن را گسترش دهیم و دهید، لطفا.

#صلح #در_ستایش_صلح

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷‍حرف روز دوازدهم

✍🏻سهند ایرانمهر


ارنست رنان، متفکر فرانسوی، در سخنرانی مشهور خود در سوربن (۱۸۸۲) با عنوان «ملت چیست؟» می‌گوید:

«یک ملت بیش از آن‌که با خاطرات افتخارآمیز ساخته شود، با فراموشی خشونت‌ها و خطاهای گذشته‌اش زنده می‌ماند. وحدت ملی یعنی توانایی در به اشتراک گذاشتن فراموشی‌ها و اصلاح گذشته.»


این جمله، درسی عمیق برای امروز ما دارد. هم‌وطنان‌مان در شهرهای زیر حمله، از رشت تا تبریز، از یزد تا اهواز، و به‌ویژه دیشب در تهران و کرج، با گوشت و پوست، واقعیت جنگ را لمس کردند. آن‌ها اکنون از هر کس دیگری شایسته‌ترند برای درک ارزش آتش‌بس و ضرورت کاهش تنش. مردم ایران سزاوار آرامش‌اند؛ سزاوار زندگی‌اند.

جنگ ۱۲روزه تمام شد. اما اگر نخواهیم این دوازده روز را با دقت ببینیم و با صداقت روایت کنیم؛ اگر از خود نپرسیم ضعف‌ کجا بود؟ و نگاه‌مان به امنیت، اطلاعات، مردم، ملت، امر ملی، منافع ملی، «خودی» و «غیرخودی»، «امین» و «خائن»، «هزینه» و «منفعت» را بر مبنای تجربه همین دوازده روز بازنگری نکنیم، همان آسیب‌ها و همان ضعف‌ها بار دیگر دامان کشور و مردم را خواهد گرفت.

بازدارندگی واقعی نه فقط با موشک، که از دل شفافیت و اصلاح درونی می‌آید؛ از رجوع به مردم، به همان معنا که در این چند روز، برای نخستین‌بار از رسانه رسمی شنیده شد: «با‌حجاب و بی‌حجاب، ارزشی و غیر‌ارزشی نداریم؛ یک وطن داریم و اسمش ایران است.» (نقل به مضمون)

این نباید فقط یک شعار و نتیجه یک هیجان غیرقابل کنترل و از سر اضطرار باشد. زیر‌بنای بازدارندگی واقعی، حس تعلق مردم به سرزمین است؛ حسی که از مسیر مشارکت آنان در قدرت و تصمیم‌گیری شکل می‌گیرد. در چنین صورتی، بی‌تدبیری و توهم، در سایه حضور عقل‌های متکثر مجال رشد نمی‌یابند و خیانت و شکاف، در پرتو احساس مسئولیت مشترک مردم، فرصت خزیدن انگل‌وار به بنیان مملکت را پیدا نمی‌کنند.

این دوازده روز، تلخی‌ها و مصائب انکارناپذیری داشت. اما اگر آنچه گفته شد را جدی بگیریم، می‌توان امیدوار بود که بخشی از این رنج‌ها جبران‌پذیر باشد. کم نبوده‌اند دولت‌ها و ملت‌هایی که از دل مصیبت، درس‌های بزرگ گرفته‌اند و از دل سیاهی جنگ، راه درست را یافته‌اند.

در این دوازده روز بسیار چیزها آشکار شد از نقول و عقولی که به گِل نشستند تا چهره‌های مذبذب و بی‌ثباتی که در یک لحظه، حیثیت و ادعای‌شان را به حراج گذاشتند. از آن‌هایی که در داخل آرزو می‌فر‌وختند تا آنانی که در خارج مدعی بودند تجاوز خط قرمزشان است، و به ناگاه برای متجاوز هلهله کشیدند. از آن‌هایی که از بستن خلل و فرج و پیش‌اندیشی سخن می‌گفتند، اما هنگام حادثه، اثری از وعده‌هایشان نبود و مردم را در بی‌پناهی و آوارگی در نهایت بی‌مسئولیتی وانهادند تا آنان که به طعنه کشته‌شدن هم‌وطنان را عارضه فرعی رسیدن به آینده‌ای روشن به دست کسانی جلوه دادند که در جنایت رسوای عالمند!

برخی از همان‌ها که تا پیش از این، هر سخن از هزینه‌های جنگ و نقد آن را با تهمت «مرعوب غرب» یا «مزدور دولت» پاسخ می‌دادند، امروز احتمالاً در نگاه خود تجدید نظر کرده‌اند. برخی از آنانی هم که تجربه نسل‌های قبل را به بی‌عملی و جسارت حوالت می‌کردند هم شاید با تانی بیشتری به تجربه زیسته دیگران اندیشه کنند.

اما همه این‌ها فرعی است. روز پایان جنگ یعنی روز اندیشه به صلح به اراده برای ساختن و تغییر و بازنگری. مردم باید خودشان را باور کنند، مردم‌ را باید باور کنند. مردم‌ ما چیزی بزرگتر از باورند. آنها همه چالش‌های باورنکردنی یک تاریخ را در چند دهه و‌ اصلا در چند روز از سرگذرانده‌‌اند. این تجربه ما را ملزم می‌کند یکدیگر را صادقانه بپذیریم، مطالباتمان را بی‌هیچ لکنت بیان کنیم و ایران را حلقه‌ی پیوند میان خود برای مواجهه با چالش‌های بزرگ آینده بدانیم و آنچه بیگانه با وعده آن دل‌ها را مفتون خود می‌کند را با همت و اراده خود محقق کنیم، آن‌گاه شاید مسیر نجات، از دل همین دوازده روز دشوار، گشوده شود.

@sahandiranmehr

#جنگ #پیروز_جنگ #پایان_جنگ #تحول_سیاست_داخلی

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷‍صلح مسلح چگونه به دست می‌آید؟

✍🏻صلاح‌الدین خدیو

مقایسەی درگیری چهار روزەی هند و پاکستان با جنگ دوازده روزەی ایران و اسرائیل که به فاصلەی کوتاهی از یکدیگر رخ دادند، قابل تامل و درس آموز است.

در مورد اول دو قدرت اتمی با ملاحظەی کسب دستاوردهای سیاسی و احیا و بسط توان بازدارندگی و البته با ملاحظەی حد زیادی از خویشتن داری به مصاف یکدیگر رفتند. در حالیکە هدف اسرائیل کسب یک امتیاز استراتژیک از طریق امحا یا به عقب راندن برنامه و ظرفیت های هسته ای ایران بود.

علیرغم این تفاوت ها، هواپایه بودن جنگ ویژگی مشترک هر دو درگیری بود. امری که خصیصەی اصلی نبردهای کنونی و آینده است. نکتەی کانونی جنگ اول، موفقیت پاکستان در حفاظت از آسمان و سرنگونی چهار الی 6 فروند جنگندەی پیشرفتەی رافائل فرانسوی و تعدادی هواگرد روسی بود. این موفقیت که به یمن جنگندەی j-10  پنهانکار ساخت چین بدست آمد، پاکستان را قادر ساخت تا به موازنەی هوایی در برابر ارتش بزرگ و قوی تر هند دست یابد.
هند همکاری های تنگاتنگ دفاعی با اسرائیل دارد و از این رهگذر به فن آوری های نظامی پیشرفته دسترسی دارد.

موفقیت پاکستان دو حقیقت مهم نظامی و سیاسی را برملا ساخت. از حیث نظامی دهه هاست که دفاع از آسمان کشور و ایجاد بازدارندگی صرفا متکی به دفاع زمین پایه نیست. بلکه نیروی هوایی سهم مهم تری در مقابله با پرنده ها و ریزپرنده ها اعم از جنگنده و پهپاد بر عهده دارد. نتیجه گیری سیاسی از این هم مهم تر است. چرا روسیه و چین به عنوان اصلی ترین متحدان ایران در صحنەی جهانی تاکنون حاضر نشدەاند جنگندە های سوخو و یا اژدهای پرندەی چینی را به ایران بدهند.

به ظن قوی دخالت ایران در جنگ اوکراین که هزینه های زیادی بر دوش آن گذاشت و در بحرانی شدن پروندەی هسته ای موثر بود، به امید دریافت جنگنده های سوخو و احیای نیروی هوایی قدیمی ایران صورت گرفت. امری که روسیه از آن خودداری کرد و احتمالا چین هم به همین سیاق عمل نموده است.

پاسخ این معما در سیاست خارجی ایران و رهیافت های آرمانی و ایدئولوژیک آن نهفته است. سیاستی که بر مبنای دیدگاه های جنگ سرد و ایدئولوژی های سیاسی محبوب دهەی شصت و هفتاد میلادی، نگاهی الهیاتی به استقلال و عدم وابستگی و تعهد به آرمان فلسطین دارد.

اقتصاد و ارتباطات سیاسی در جهان امروز بسیار بیشتر از گذشته در هم تنیده و بهم مرتبط است. چین و روسیه هر دو روابطی پیجیده و متنوع با اسرائیل دارند. برای چین که با نوعی سردی روابط با آمریکا و اروپا دست و پنجه نرم می کند، روابط حسنه با تل آویو به معنای حفظ سرپل تماس با فن آوری فوق پیشرفتەی غربی و تداوم جهت گیری اقتصاد محور آن  در جهان است.

روابط روسیه و اسرائیل از این هم پیچیده تر و نزدیک تر است. توصیف اسرائیل به عنوان کشوری روس زبان در اثنای جنگ با ایران، پرده از پیوند صمیمانەی دو کشور برداشت. روسیه که با انزوا و تحریم از سوی جهان غربی روبروست، بیش از پیش به بازماندن پنجرەی اسرائیل به روی خود چشم دوخته و از تهاتر سیاسی با آن در پزونده های گوناگون سود می برد.

با این اوصاف سیاست خارجی منزوی ایران که گروگان تجدیدنظر خواهی رمانتیک در نظم بین المللی شده، ظرفیت های اندکی برای بهره گیری از فرصت های سیاسی جهان متنوع و درهم تنیدەی کنونی در اختیار دارد. چین و روسیه و هند و ترکیه و برزیل و ... و ...قدرت های نوطهوری هستند که در مواردی نظم غربی را به چالش می کشند ولی ناتوان از دگرگونی در یک واقعیت ژئوپلتیک پانصد ساله هستند. دیدگاه های آرمانی و خالی از منطق ژئوپولتیک اغلب به صخرەی سخت واقعیت می خورد. در جهان امروز به زحمت می توان پدیدەای ناب، خالص و احیانا مطهر یافت.

پس از درگیری اخیر هند و پاکستان، دهلی نو بلافاصلە از روسیه خواست از تحویل موتور جنگندەی j به پاکستان خودداری کند. نسخەی پاکستانی این هواگرد بر خلاف برخی نسخه های چینی دارای موتور روسی است. اصل این جنگندەی چینی چند منظوره از این هم "حرامزاده‌تر" است! چه گفته می شود که کپی‌کاری از یک جنگندەی اسرائیلی بنام لاوی است و فناوری آن در دهەی نود از اسرائیل خریده شده است.
اسرائیل که در دهەی هشتاد اقتصادی کوچک و ارتشی ضعیف تر از اکنون داشت، به قصد صرفه جویی دنبال یک پرندەی مقرون به صرفه در کنار هواپیماهای پیشرفتەی خود بود.
به این منظور پشتیبانی مالی آمریکا را جلب کرد. پروژه در ادامه شاهد شکوفایی تکنولوژیک شد و آمریکا نگران از رقابت لاوی با F16 و حتی F18 فاند خود را قطع کرد. اسرائیل هم ناتوان از پشتیبانی مالی پروژه را متوقف و طرح اولیه را به چین فروخت.
با این تفاصیل چگونه می توان از چین و حتی پاکستان که در جنگ اخیر به لحاظ سیاسی جانب ایران را گرفت، انتظار کمکی موثر و عملی داشت؟

@sharname1
#صلح_مسلح
@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷‍رهایی از سیاست‌های جالب به واسطه جنگ‌های خاورمیانه

✍🏻توماس فریدمن

▪️نیویورک تایمز / ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵

•⁠ اگر این جنگ خاورمیانه به پایان رسیده باشد، باید خود را برای سیاست‌هایی جالب آماده کرد

صمیمانه امیدوارم آتش‌بس میان ایران و اسرائیل پایدار بماند و به غزه نیز تعمیم یابد. نخست به این دلیل که پایان دادن به کشتارها از همه مهم‌تر است. اما دوم، به این دلیل که باور دارم این جنگ پس از پایان خود، بحث‌هایی بسیار ضروری را در ایران، اسرائیل و جامعه فلسطینیان به راه خواهد انداخت.

این بحث‌ها قرار نیست بلافاصله پس از خاموش شدن سلاح‌ها آغاز شوند؛ آن زمان، رهبران تمام کشورهایی که درگیر این جنگ بودند تلاش خواهند کرد تا به نوعی اعلام پیروزی کنند. اما همه حسی که در وجودم هست می‌گوید این بحث‌ها روزی پس از «فردای» آن روز آغاز خواهند شد - زمانی که سیاست‌های داخلی در هر یک از این جوامع فعال خواهند شد.

در میان فلسطینیان غزه، سؤالی که از رهبران شکست‌خورده حماس مطرح خواهد شد این است: «در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ دقیقاً به چه چیزی فکر می‌کردید؟ جنگی را با اسرائیل آغاز کردید - دشمنی با برتری نظامی مطلق - بی‌آن‌که هیچ هدف نهایی‌ای غیر از ویرانی داشته باشید؛ و همین باعث شد یهودیان هم در پاسخ، فقط به ویرانی فکر کنند. شما ده‌ها هزار خانه و جان را قربانی کردید تا دل نسل جوان جهانی را در تیک‌تاک به‌دست آورید، اما حالا دیگر چیزی به نام غزه وجود ندارد.»

در میان اسرائیلی‌ها، سؤالی که از دولت رادیکال مذهبی-ملی‌گرای این کشور مطرح خواهد شد، از سوی بخش‌های عمدتاً سکولار جامعه - خلبانان نیروی هوایی، جنگاوران سایبری، فناوران، دانشمندان، طراحان سلاح و مأموران موساد، یعنی کسانی که در واقع حماس، حزب‌الله و ایران را شکست دادند - این خواهد بود: «می‌خواهید ما را به کجا ببرید؟ ما بودیم که این جنگ را بردیم و اجازه نخواهیم داد از این پیروزی برای بردن انتخابات بعدی و اجرای برنامه‌تان برای درهم‌کوبیدن دیوان عالی، الحاق کرانه باختری، معاف‌کردن افراطیون مذهبی از خدمت نظامی و ساختن اسرائیلی مطرود استفاده کنید؛ اسرائیلی که فرزندان ما دیگر نخواهند خواست در آن زندگی کنند. هرگز.»

و در میان ایرانیان، پرسشی که قطعاً از رهبران روحانی و سپاه فاسد مطرح خواهد شد این است: «میلیاردها دلار خرج کردید تا بمب اتمی بسازید و اسرائیل را تهدید کنید و لبنان، سوریه، عراق و یمن را از راه دور کنترل کنید. اما جنگ را به کشور ما کشاندید - خانواده‌های ما مجبور شدند از تهران بگریزند و ژنرال‌های‌مان در رختخواب‌شان با پهپادهای اسرائیلی کشته شدند. در مقابل، تنها کاری که کردید این بود که چند ساختمان را در اسرائیل خراب و چند غیرنظامی را بکشید؛ و وقتی دونالد ترامپ به سه تأسیسات کلیدی هسته‌ای‌مان حمله کرد، پاسخ‌تان فقط یک نمایش بی‌خطر نور و صدا بر فراز یک پایگاه آمریکایی در قطر بود. شما ببر کاغذی بودید که فقط بلد بودید از فناوری برای سرکوب مردم خودمان استفاده کنید. در این میان، تمدن بزرگ ایرانی ما فقیر، درهم‌شکسته و فرسنگ‌ها عقب‌مانده از جهان شده است.»

شاید این بحث‌ها یک‌شبه آغاز نشوند، اما تمام وجودم می‌گوید که در راه‌اند. چون ما هرگز در این منطقه جنگی مانند این نداشته‌ایم. یعنی جنگی که در آن، حماس، حزب‌الله، ایران و اسرائیل، همگی تحت رهبری ملی‌گرایان مذهبی‌ای قرار دارند که گمان می‌کنند خدا در کنار آن‌هاست. جنگی که در آن، اسرائیل پس از آن‌که توسط نیروهای حماس تحقیر شد - نیروهایی که در یک روز بیش از هر روز دیگری از زمان هولوکاست یهودیان را کشتند - نوار غزه را به منطقه‌ای غیرقابل سکونت تبدیل کرد. جنگی که در آن، اسرائیل موفق شد حزب‌الله را به‌عنوان یک نیروی سیاسی در لبنان و سوریه سرنگون و تا حد زیادی نابود کند - جریانی که از دهه ۱۹۸۰، به‌عنوان نیروی نیابتی ایران، به سرکوب جوانه‌های دموکراسی در منطقه کمک کرده بود. جنگی که طی آن، تأسیسات کلیدی برنامه هسته‌ای ایران توسط رئیس‌جمهور ایالات متحده بمباران شد - امری که ملاهای ایرانی هرگز تصور نمی‌کردند به وقوع بپیوندد.

به‌طور خلاصه:
همه طرف‌ها تا انتها پیش رفتند، و از مرزهای روانی و نظامی عبور کردند که هرگز تصور نمی‌کردیم روزی شکسته شوند. اگر اکنون -یا خیلی زود- متوقف نشوند، همه آن‌ها به مقصدی خواهند رسید که چیزی جز «جنگی بی‌پایان» نخواهد بود - جنگی که در آن، همه‌جا، همه‌کس، در تمام زمان‌ها درگیر خواهند بود، و هیچ‌چیز و هیچ‌کس از آسیب در امان نخواهد ماند.

به همین دلایل، قانع شده‌ام که بحث‌هایی درونی و بسیار بزرگ در راه‌اند - اگر واقعاً جنگ‌ها متوقف شوند.

#پایان_جنگ #تحول_سیاست_داخلی

@akhalaji

ادامه یادداشت 👇👇👇

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷آیا جنگ تمام شد؟

🖊️شورای سردبیری

پرسش این روزهای بسیاری از شهروندان این است که آیا جنگ اخیر ایران به طرفیت اسرائیل و ایالات متحده تمام شد؟ آیا می‌توانند آسوده باشند؟
تاریخ و تجربه ایران به این پرسش پاسخی نسبی می‌دهد و می‌تواند خیال را تا حد زیادی راحت کند: بله، تمام شد و ایرانیان بعد از هر شکست مدتی محتاط و عاقل و سازنده می‌شوند! این را می‌توان از تاریخ دو قرن اخیر ایران استخراج کرد.

در عصر جدید، یعنی قرن نوزده و بیست و این ربع قرن اخیر که حدود دویست سال می‌شود، حکومت‌های ایران پنج جنگ عمده داشته‌اند (مداخلاتی مثل ظفار و سوریه را جنگ حساب نکنیم) که در همه آن‌ها شکست خورده‌اند، فاصله جنگ‌ها، به طور متوسط حدود چهل سال است، در پی آنها تغییراتی بنیادین رخ داده است و کشور طریقی متفاوت در پیش گرفته است. تا آنجا که ما می‌دانیم، شکست در این جنگ‌ها سازنده و تغییر دهنده روش حکومت‌ها و آغاز دوران نوین برای ایرانیان بوده است. این، کلی‌ترین توصیف جنگ در دوقرن اخیر برای ایرانیان است.

اولین شکست ایران در عصر جدید، از روسیه در حدود دویست سال پیش بود که نام آن را جنگ اول ایران و روس گذاشتند. سپس هنوز نفسی تازه نکرده جنگ دوم ایران و روسیه رخ داد که از نظر موضوع و ماهیت با نخستین جنگ یکی بود و می‌توان هردو را یک جنگ شمرد. در هر دو شکست خوردیم، هزینه‌اش را با خاک دادیم، و بعد از آن افکار جدید توسعه‌خواهانه و خواست‌های سیاسی تازه پدید آمد و در نهایت به جنبش مشروطه خواهی و تحول اساسی مثبت در کشور ختم شد. یعنی نتیجه بد داشت، خوب هم داشت!

دومین شکست عمده، جنگ منتهی به واگذاری  هرات بود که طی آن و جنگ متصل بعدی‌اش شکست خوردیم و افغانستان را به انگلستان واگذاشتیم. شکستی بود پرسش‌آفرین، ولی هم تثبیت مرزی مطمئن برای ایران به بار آورد، و هم در تضعیف نظام نادان و بدوی قاجاری تاثیر مثبت گذاشت، و مهمتر از آن بستری شد برای بازبینی موقعیت ایران در جهان، ارزیابی عقب‌ماندگی، و تقویت افکار و ایده‌های جدید که به پتانسیل جنبش مشروطیت افزود و شکل‌گیری دولت قانونمند در ایران از آنجا شروع شد.

جنگ شکست خورده بعدی برای ایرانیان از قوای متفقین در جنگ جهانی دوم بود که به اشغال ایران توسط بریتانیا و شوروی انجامید و به حکومت دیکتاتوری رضاخان پایان داد. شکست در این جنگ نیز پایه‌ای شد برای بیداری بیشتر اجتماعی و خلق ایده‌های جدید استقلال‌طلبانه منتهی به ملی شدن نفت و آشنایی ایرانیان با موجودیتی به نام دولت ملی. نیمی از امروزی بودن ایران امروز، حاصل آن شکست است.

شکست در جنگ با عراق نیز همان کیفیات عمومی را داشت. پایان دادن به توهمی که پیروزی انقلاب سال ۵۷ پدید آورده بود، و هشیاری تازه ملت و دولت در مورد نتایج شکست‌خوردگی ذاتی یک انقلاب! آن شکست،  دولت پس از جنگ هاشمی رفسنجانی را به  آغاز یک دوره از بازسازی، و تنظیم روابط با همسایگان واداشت و تنش‌های مرزی را کم کرد. به ناکامی و با تحرکی سینه‌خیز، دریافتیم این جهانی نیست که در دهه پنجاه می‌پنداشتیم.

می‌توان فرض قریب به واقعیت کرد که شکست در جنگ اخیر نیز همان نتایج شکست‌های پیشین را خواهد داشت.: فاصله نفس تازه کردن متوسط با شکست پیشین داشته (حدود چهل سال)؛ باز کننده چشم شهروندان و به ویژه حکومت مستقر بوده؛ و می‌توان انتظار داشت به تغییر بنیادین در سیاست خارجی کشور نیز منتهی بشود. دیروز، وزیر امور خارجه خیلی صریح از تغییر در سیاست خارجی کشور در آینده خبر داد. آشکار است حکومت این تغییر را به عنوان یک اجبار تاریخی پذیرفته و می‌توان گفت در مرحله حرف بی‌عمل نخواهد ماند.
متکی بر تجربه‌های تاریخی، می‌توان به جامعه اطمینان داد جنگ اخیر حتما تمام شده است و تغییراتی را در اوضاع پدید خواهد آورد: فاصله‌ای معقول با جنگ بعدی خواهیم داشت و کشور نفس تازه خواهد کرد، تغییر قطعی در سیاست خارجی رخ خواهد داد، تاثیراتی در نظام سیاست داخلی خواهد داشت، و دوران واقع‌بینی معمول دولتمردان ایرانی آغاز خواهد شد.

نکته منفی که می‌توان برای سال‌های بعد از این ذکر کرد، تمایل ذاتی حکومت به ایستایی و مقابله‌ سرسختانه‌اش با تحولات اجتماعی است که به صورت تحجر و مقاومت در برابر مقدرات زمانه رخ می‌دهد و حاصل چسبندگی اعتقادات و باورهای مذهبی اجزای آن است. این مقاومت را، فشار هردم نوشونده جهان پسامدرن درهم خواهد شکست (اگر نشکند، حکومت درهم خواهد شکست) و چهره جامعه نو خواهد شد و افکار و ایده‌های ملی‌گرایانه‌تری در آن رخنمون می‌شود. هزینه خواهد داشت، ولی رخ می‌دهد.

گردونه تاریخ ایران با آهنگی یکنواخت پیش می‌رود و تجربه و درس حاصل از شکست‌ها را بر گاری خود تلنبار می‌کند.
برای آنها که فقط نگرانی و ترس از جنگ و باران بمب دارند می‌گوئیم که این جنگ دیگر تمام شد. آسوده بخوابید!

@jameeno

#پایان_جنگ #پنجمین_شکست

@akhalaji

Читать полностью…

فراسوی سیاست

🔷 ایران پس از آتش‌بس؛ ضرورت بازنگری در سیاست داخلی و خارجی

✍🏻محمد زهدی

با اعلام رسمی آتش‌بس میان ایران و اسرائیل، یکی از پرتنش‌ترین و خطرناک‌ترین فصل‌های سیاست منطقه‌ای به پایان رسید. جنگی که گرچه کوتاه بود، اما هزینه‌های انسانی، اقتصادی و دیپلماتیک سنگینی برای دو طرف – و البته منطقه – به همراه داشت. اکنون که سلاح‌ها خاموش شده‌اند و فضای بازاندیشی فراهم آمده، زمان آن است که ایران به طور جدی به بازنگری در سیاست‌های داخلی و خارجی خود بپردازد. آینده‌نگری، شجاعت در تغییر، و اولویت‌بخشی به منافع ملی بر پایه واقع‌گرایی، کلید عبور از این بحران و ساختن ایرانِ قدرتمند در جهان پساجنگ است.

در حوزه سیاست خارجی، نخستین تغییر باید در نوع نگاه ایران به تعاملات بین‌المللی رخ دهد. استراتژی تقابل‌محور که بر محور مقاومت و دشمن‌انگاری شکل گرفته، در جهان پیچیده و درهم‌تنیده امروز دیگر پاسخگو نیست. جنگ اخیر نشان داد که تقابل مستقیم با قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی، بدون پشتوانه اقتصادی قوی و دیپلماسی مؤثر، تنها منجر به فرسایش منابع کشور و افزایش فشار بر مردم می‌شود. ایران باید به جای اتکا بر بلوک‌های سیاسی محدود، به یک دیپلماسی متوازن و چندجانبه‌گرا رو بیاورد؛ رابطه با کشورهای همسایه باید از موضع حسن همجواری، احترام متقابل و همکاری اقتصادی تعریف شود، نه رقابت ایدئولوژیک و نفوذ نظامی.

از سوی دیگر، بازسازی اعتماد جهانی نسبت به ایران باید در اولویت قرار گیرد. این اعتماد نه تنها در گرو توقف مداخلات منطقه‌ای، بلکه به شدت وابسته به شفاف‌سازی در پرونده‌های حساسی چون برنامه هسته‌ای و موشکی است. حضور فعال‌تر ایران در نهادهای بین‌المللی و ایفای نقش سازنده در حل بحران‌های منطقه‌ای می‌تواند تصویری متفاوت از تهران ارائه دهد. اگر ایران به جای بازیگر بحران‌ساز، به یک بازیگر مسئول و ثبات‌ساز بدل شود، بازگشت سرمایه، کاهش تحریم‌ها و رشد اقتصادی امکان‌پذیر خواهد شد.

در سطح سیاست داخلی، بزرگ‌ترین درس جنگ اخیر ضرورت تقویت انسجام ملی و بازتعریف رابطه حکومت با مردم است. بحران‌ها زمانی قابل مدیریت‌اند که بدنه اجتماعی پشت‌گرم به حاکمیت باشد؛ اما شکاف عمیق میان دولت و ملت، از اعتراضات اخیر تا نارضایتی اقتصادی گسترده، نشان می‌دهد که سرمایه اجتماعی نظام به شدت تحلیل رفته است. اصلاحات ساختاری در حوزه حکمرانی، آزادی رسانه‌ها، به رسمیت شناختن صدای منتقدان، و گشودن فضا برای مشارکت جوانان و زنان، از الزامات امروز ایران است. مردم اگر احساس کنند سهمی واقعی در تصمیم‌گیری دارند، انگیزه‌ای بیشتر برای دفاع از کشور خواهند داشت.

همچنین بازسازی اقتصاد ایران، که زیر فشار تحریم، فساد ساختاری، و ناکارآمدی مدیریتی به شدت آسیب دیده، نیازمند عبور از شعار و حرکت به سمت اصلاحات واقعی است. پایان جنگ فرصتی است برای تمرکز بر سیاست‌گذاری اقتصادی بر پایه شفافیت، تولید داخلی، و توسعه پایدار. نظام بانکی، نظام مالیاتی و فضای کسب‌وکار همگی نیازمند جراحی عمیق‌اند؛ و این بدون عزم سیاسی برای مقابله با فساد و رانت، ممکن نیست.
در نهایت، جنگ اخیر باید برای ایران به مثابه زنگ بیدارباشی باشد؛ که ادامه مسیر پیشین، جز انزوا، بحران و تهدید برای امنیت ملی ثمری ندارد. صلح نه صرفاً یک وضعیت، بلکه یک انتخاب استراتژیک است که باید در همه سطوح تصمیم‌گیری نهادینه شود. ایرانِ پس از آتش‌بس، اگر خواهان ثبات و توسعه است، باید هم در داخل و هم در خارج، خود را بازتعریف کند - با عقلانیت، شجاعت و آینده‌نگری.

#بازنگری_سیاست_خارجی #عقلانیت #شجاعت #آینده‌نگری

@akhalaji

Читать полностью…
Subscribe to a channel