sedanet | Unsorted

Telegram-канал sedanet - وبسایت فرهنگی صدانت

24020

صدانت؛ صدای اندیشه آدرس وبسایت: www.3danet.ir اینستاگرام صدانت: instagram.com/3danet کانال رسمی صدانت: @Sedanet صدانت تی‌وی: @Sedanettv بایگانی صدانت: @sedanet1 آگاهی از نشست‌های فرهنگی: @News_sedanet

Subscribe to a channel

وبسایت فرهنگی صدانت

🎥 قانون‌گذاری در رویارویی با دوقطبی‌ها

با حضور:
#کاوه_بهبهانی ؛ نویسنده، مترجم و پژوهشگر فلسفه
#حسین_دباغ ؛ مدرس و محقق فلسفه اخلاق و سیاست

به همت انجمن علمی ایرانی حقوق اساسی
با همکاری موسسه فرهنگی صدانت

🌐 برای مشاهده فیلم این جلسه اینجا کلیک کنید

🌾 @iacl_ir
🌾 @Sedanet
🌾 @Sophia_Kaveh
🌾 @hossein_dabbagh
🌾 @public_law_school

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

✉️ حقوق بشر به‌مثابۀ مشروعیّت سیاسی
👤 حسین هوشمند

گفتگوها و مناقشات جدی و پردامنه‌ای که منجر به تدوین بیانیۀ جهانی حقوق‌ بشر ۱۹۴۸ شد، نشان می‌دهد که هدف اولیۀ این بیانیه ـ که نهایتاً مورد توافق تمام اعضاء قرار گرفت ـ طرح و تأمین تمهیداتی برای جلوگیری از وقوع مجدد نسل‌کشی و قتل‌ عام‌هایی بود که در خلال جنگ جهانی دوم رخ داد. همانطور که ژاک ماریتین (Jacques Maritain)- در مقدمه‌ای بر «بیانیۀ جهانی حقوق بشر» می‌نویسد:«(نکتۀ اساسی که مدّ نظر اعضاء دخیل در تدوین بیانیۀ جهانی حقوق بشر ۱۹۴۸ قرار داشت) ابتناء [حقوق بشر] بر ایده‌های نظری مشترک نبود بلکه هدف آن‌ها نیل به زمینه‌های مشترک برای اقدام عملی بود (برای جلوگیری از نسل‌کشی/نقص سیستماتیک حقوق بشر). اعضاء به‌دنبال دستیابی به برداشت واحدی از حقیقت جهان، انسان و معرفت نبودند بلکه به دنبال توافق بر مجموعه‌ای از ضوابط و استانداردها به‌منزلۀ رهنمودهایی برای عمل (action) بودند.»

پیش از تصویب بیانیۀ جهانی حقوق ‌بشر در سال ۱۹۴۸، دولت‌ها با قوه قهریۀ محض با شهروندان خود رفتار می‌کردند اما پس از تصویب بیانیه مذکور، تأمین حقوق‌ اساسی شهروندان به‌عنوان یکی از مبانی ضروری برای مشروعیّت نظام‌های سیاسی قلمداد شد. اکنون هر نظام سیاسی، مکلّف است تا حقوق اساسی تمام شهروندانش – فارغ از منزلت اجتماعی، نژادی، قومی و دینی – را تأمین کند. این مشروعیّت اخلاقی و سیاسی دولت، تنها به‌واسطۀ نقص سیستماتیک حقوق بشر از آن سلب خواهد شد. در چارچوب استانداردهای حاکم بر روابط بین‌الملل، هنگامی که یک رژیم سیاسی فاقد مشروعیّت شد، مصونیّت نیز نخواهد داشت. از این‌رو، دولت‌های واجد مشروعیّت سیاسی با صلاحدید سازمان ملل، این امکان را خواهند یافت که به‌منظور احیای حقوق از دست‌رفته، به نحو مشروط و محدود در امور داخلی آن رژیم به مداخله (تحریم دیپلماتیک و اقتصادی یا مداخلۀ نظامی) اقدام کنند (بحث پرمناقشۀ مداخلات بشردوستانه که موضوع مستقلی است و بررسی آن مجال دیگری می‌طلبد).

بدین ترتیب، پس از پایان جنگ جهانی دوم، حقوق بشر به اساسی‌ترین اصول در اخلاق و روابط بین‌المللی تبدیل شده است. پاره‌ای از صاحب‌نظران، این دگردیسی را «انقلاب حقوق بشر» خوانده‌اند. انقلاب حقوق بشر، به‌رغم تأثیر فزاینده و غیرقابل انکارش در جهان جدید، از بدفهمی‌ها و تفسیرهای ناروا مصون نمانده است. این امر که هر فرد انسانی واجد یک دسته از حقوق اساسی است، اکنون مورد توافق جهانی قرار گرفته است؛ اما درباب اینکه این حقوق کدامند یا ماهیّت آن‌ها چیست و بر کدام مبانی نظری و معرفتی توجیه‌پذیر استوار هستند، مناقشات گسترده و فیصله‌ناپذیری جریان دارد.

📎 برای دریافت صوت و مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🔵 @Sedanet

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

⬅️ در دفاع از موجودیت حقوقی-سیاسیِ حق: در پی نظریۀ عدالت

عدالت‌پژوهی تحلیلی؛ ارمغان کمترقدردیده دکتر محمد راسخ برای آکادمی حقوق و فلسفه ایران

✍️علی مختاری

ما ایرانیان می‌توانیم افتخار کنیم که در میراث تمدنی خود بسیار پیش و بیش از اروپاییان به حق گرویده ایم.

در منشور معروف کوروش فرمان هایی بوده که با حقوق بشر امروز قابل انطباق است، رسالۀ حقوق امام چهارم شیعیان مشحون از دستوراتی است که بر حق دیگران استوار شده است؛ اما با این همه، اگر با خود صادق باشیم نمی‌توانیم جامعه‌مان را حتی نزدیک به معنای «حق‌مدار» به سیاق امروزی، یعنی حق‌داشتن نه حق‌بودن، بدانیم.

در سطور آتی بررسی می‌کنیم چرا «حق اخلاقی» -به معنای توجیه مضمونِ حق‌ها- با وجود دستاویز شدن به عقلانیتِ جهان‌شمول، افزون بر آن که از گذشته به امروز تسری نیافت، امروز نیز نمی‌تواند برای برقراری حق به معنای جدید کافی باشد اجمالاً زیرا در تحصل تاریخی دولت مدرن به مثابه واقعیتی عینی جایابی نمی‌شود؛ با قدرت سیاسی به وسیله کنش ارتباطی زبان یعنی مبتنی بر دعوی صدق و اعتبار سخن می‌گوید و در نتیجه حمایت مقتدرانه و عنصر تضمینِ ادعا فارغ از محتوا را که همان سویه نوپدید حق است، فراهم نمی‌کند.

در مقابل تلاش شد نشان داده شود: حق مدرن در پدیدار نهایی خود به عنوان اجزاء تشکیل دهنده یک "نظم نهادیِ سیاسیِ عادلانه" فهمیده می‌شود، فارغ از این که در نظام حقوقی بر آمده از نظم سیاسی موجود مندرج باشد یا نه. حق موجودیتی سیاسی است که اجزای نظام حقوقی‌ای را تشکیل می‌دهد که مبتنی بر عدالت، تبعیت سیاسی شهروندان از دولت را -متناظراً به تعبیر وبر، امکان مشروع و استثنایی اعمال زور یا نقض آزادی فرد را – در ازای محافظت از عنصر «داشتن» در معنای جدید حق فراهم آورَد، نظام حقوقی در این بیان فرا تر از قاعده شناسایی(وضع و قانون موضوعه) فهم می‌شود.

در گام پایانی، مفهومی تحلیلی از عدالت به مثابه اصل ماهوی فلسفه سیاسی با هدف توجیه شرایط تبعیت سیاسی و هم‌هنگام، از جمله مبنای موجهۀ حق، پیش گذاشته شد: «اصل عدالت یا آزادیِ برابر همانند اصل جهان‌شمولی یک قاعده کاملا شکلی در گفتمان ارزشی نیست. عدالت یک "قاعده ماهوی رفتار است که منطقا منحصر به فرد است".تفاوت منطقی اصل عدالت با قواعد اخلاقی در این حقیقت نهفته است که نقیض آن معنا ندارد، حال آن‌که نقیض قواعد اخلاقی با معناست. برای نمونه، می‌توان به شکل معنادار یک عمل خیرخواهانه را به دلیل غیرخیرخواهانه بودن تایید کرد، یعنی می‌توان به یک نظام اخلاقی اعتقاد داشت که آن عمل را تایید کند، اما نمی‌توان یک عمل ناعادلانه را به دلیل ناعادلانه بودن تایید کرد زیرا (برای نمونه) صرف نظر از این که ارزش‌های اخلاقی فرد چیست، معنا ندارد میزان بیشتری از آزادی را نسبت به دیگران برای خود ادعا کند که هم‌هنگام ادعای خودداریِ متناسب با آن آزادی برای دیگری است؛ چرا که ادعای آزادی برای خود و، در نتیجه، ترک فعل از جانب دیگران منطقاً متضمن اختلاف اشخاص بر سر ارزش‌ها یا اصول اخلاقی است.» که این اختلاف منتفی است؛ به دلیل بی‌طرفیِ ارزشیِ سلب‌ناشدنی از مفهومِ منفی آزادی که عبارت دیگری از اصل برابری ارزشی انسان ها است.
باری، عدالت به این امر اشاره دارد که افرادِ تحت حاکمیت، اعمال قدرت را فقط در صورتی می‌پذیرند که آن قدرت مبتنی بر عدالت موجه باشد از جمله یعنی حق داشتن افراد مبتنی بر مالکیتِ خود را تضمین کند؛ عدالت این واقعیت را نیز نادیده نمی‌گیرد که
حق داشتن افراد، تابعی از فرصت ها و منابع حیات و امکانات فیزیکی عمل در کل قلمرو دولت-ملت است و از این رو؛ این خوانش از عدالت ضمن رد نکردن روش های متناسب و موجه بازتوزیع منابع(خط‌مشی گذاری)، به همان اندازه یا بیش‌تر، افزایش این منابع(ثروت) در مقیاس کل و هر فرد را تجویز می‌کند؛ این فهم از عدالت که آزادی‌خواه و برابری‌گرا است از جمله مبنای «توسعه»‌خواهی نیز است.

🔗 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

❤️ @Sedanet

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

❄️ جهان‌بینی فلاسفه‌ی پیش‌سقراطی و میراث آن
👤 #رضا_یعقوبی

فلاسفه‌ی پیش‌سقراطی اهمیت ویژه‌ای در تاریخ اندیشه دارند. اندیشه آزاد بشر و تفکر عقلانی مستقل نخستین بار در افکار این فلاسفه تجلی یافت و سنگ‌بنای هزاره‌های پرشکوه فکری آینده در این دوره نهاده شد. میراث فلاسفة‌ پیش‌سقراطی تنها فلسفه نیست بلکه علم و پیجویی دانش به صورت مدون و جستجوی دانایی برای دانایی در این دوره شکل گرفت. به تعبیری می‌توان گفت «می‌دانم که هیچ نمی‌دانم» سقراط، شعاری برای پیجویی بی‌پایان دانش بود و اعلام اینکه فلاسفه پیش‌سقراطی راهی را آغاز کرده‌اند که پایانی برای آن متصور نیست و توهم دانایی سدی در برابر بیشتر شدن دانایی خواهد شد.

با اینکه در اندیشه پیش‌سقراطی هنوز تمایز دقیق و صریحی بین علم و فلسفه و اسطوره پدید نیامده اما خطوط کلی رشته‌هایی که در دوره‌های بعد راه جداگانه خود را در پیش گرفتند، مشخص شد. آن‌ها همچنین الهام‌بخش ارسطو در تمایز گذاشتن بین علل چهارگانه بودند. نقد ارسطو بر آنان، بیش از ارسطو مدیون خود آنان بود. هر یک از آن‌ها علتی را برجسته کردند که ارسطو توانست بعدا با یک دسته‌بندی چهارگانه، نظام علت و معلول خود را سامان دهد. فلاسفه بزرگی هم از جمله هیوم، هگل و.. تحت تاثیر اندیشه‌های آنان قرار گرفتند که در زمرة میراث فلاسفه پیش‌سقراطی نقل می‌شود.

آنچه در این جلسه (که به همت انجمن علمی دانشجویان فلسفه دانشگاه تبریز برگزار شده) خواهید شنید مروری بر جهان‌بینی برخی از این فلاسفه و نیز میراث فکری و علمی آن‌ها برای سده‌ها و هزاره‌های بعدی است.

🌐 برای شنیدن صوت این جلسه و دریافت توضیحات بیشتر اینجا را کلیک کنید

🌾 @Sedanet
🌾 @rezayaghoubipublic

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

❄️ تغییر ساختار اجتماعی در ایران؛ جماعت و جامعه
👤 کرامت‌الله راسخ | آذرماه ۱۴۰۲
جلسه ۷۳ام از سلسله نشست‌های گفتار و اندیشه

🌐 برای شنیدن صوت این جلسه و مطالعه مقاله مرتبط با آن اینجا را کلیک کنید

🌾 @Sedanet
🌾 @Goftar_andisheh

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

🍁 مجموعه جلسات «توسعه»
«توسعه در ایران، در پرتو تجربیات جهانی»

منبع جلسات: آرشیو جلسات کتابخوانی (گروه فراگیری)
با مدیریت: فریدون پرهام

🍂 غایت یک جامعه سیاسی، رفاه مادی اعضای جامعه، آزادی و امنیت سیاسی، برابری افراد در برابر قانون، برخورداری از حقوق طبیعی و بهروزی اعضای جامعه است. طبعا تحقق چنین غایتی مستلزم حرکت به سوی «توسعه» است.

🍂 در مجموعه جلسات «توسعه»، از یک سو کوشش شده است تا تعاریف و دعاوی متفاوتی از توسعه و مراحل آن عرضه شود و از سوی دیگر، تجربیات گوناگون کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته آسیایی و آمریکای جنوبی مورد مطالعه قرار گرفته‌اند.

جلسه ۱: توسعه در ایران در پرتو تجربه جهانی
جلسه ۲: چهار موج توسعه
جلسه ۳: شاخص‌های حکمرانی خوب
جلسه ۴: مطالعه موردی کشور «ژاپن»
جلسه ۵: مطالعه موردی کشور «کره جنوبی»
جلسه ۶: مطالعه موردی کشور «سنگاپور»
جلسه ۷: مطالعه موردی کشور «مالزی»
جلسه ۸: مطالعه موردی کشور «تایوان»
جلسه ۹: مطالعه موردی کشور «هند»
جلسه ۱۰: مطالعه موردی کشور «ترکیه»
جلسه ۱۱: مطالعه موردی کشور «امارات»
جلسه ۱۲: مطالعه موردی کشور «آرژانتین»
جلسه ۱۳: «گروه‌بندی نظریات توسعه»؛ بخش مقدماتی
جلسه ۱۴: گروه‌بندی نظریات توسعه»؛ بخش دوم
جلسه ۱۵: شیوه‌های ملت‌سازی به تعریف فوکویاما
جلسه ۱۶: فدرالیسم و مرکزگرایی
جلسه ۱۷: مفاهیم توسعه انسانی آمارتیاسن
جلسه ۱۸: مقایسه هند فدرال با ژاپن دارای حکمرانی غیرمتمرکز
جلسه ۱۹: ادامه بحث توسعه انسانی از منظر آمارتیاسن

ادامه دارد...

🌐 برای دریافت صوت جلسات اینجا کلیک کنید

🌾 @Sedanet
🌾 @ArchiveOfLiberalism

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

🍁 مبنای روانکاوانه‌ی عشق
✍️ حمیدرضا یزدانی

سخن گفتن از عشق کار چندان ساده ای نیست اما نوشتن از آن اگر محال نباشد کمینه بسیار دشوار است.  عشق ملموس ترین واژه ایست که انسان شنیده و با آن زیسته است اما حقیقتا عشق چیست؟  در کدامین نقطه انسان عاشق می شود؟ کدامین عامل سبب می شود انسان در وجودش گرمای عشق را احساس کند؟ و مهمتر از آن کدام خط باریک، بین عاشق بودن و دوست داشتن مرزبندی ایجاد می کند؟

در این مقاله بر مبنای آرای فروید و آناکاویِ او از مفاهیمِ "ماتم و ماخولیا" و همچنین تفسیری که ژیژک از آرای فروید و این مفاهیم بدست می دهد، در پی آنیم که درباره چراییِ عشق و نقطه آغاز آن تدقیق دقیق نماییم. در حقیقت در پی یافتن پاسخی برای این سوال هستیم که  چگونه یک فرد نیمه گمشده انسان می‌شود و مهمتر اینکه چگونه می توان این امر را تشخیص داد.  پس از این مهم و با نظر به اینکه ربط وثیقِ عشق با حیات دینی انسان انکارناپذیر بوده و می‌توان رابطه‌ی انسان با خدای خویش را بارزترین و زیباترین جلوه گاه عشق دانست که انسان را از فرش به عرش می برد و بال پرواز او را فراهم میکند، عاملی که سبب ایجاد شکاف بین عشق الهی و عشق زمینی می شود را مورد واکاوی قرار می‌دهیم. از این رهگذر پرتویی بر منشا اختلاف عشق زمینی و الهی انداخته و معناداری زندگی انسانی را بررسی می نماییم...

🌐 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🌾 @Sedanet

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

🍁 روشنفکری و دین شناسی در تاریخ معاصر
✍️ علیرضا علوی تبار

علیرضا علوی تبار در بخشی از یک مقاله که در شماره ۳۴ مجله کیان منتشر شده است، نوشت: از دیدگاه و موضع اجتماعی – سیاسی، روشنفکران مذهبی در عین حفظ استقلال و هویت خاص خویش کاملاً تحت تأثیر سرمشق غالب در هر دوره بوده اند. در واقع در هر دوره از زمان مواضع روشنفکران ایرانی از سر مشقی تأثیر می پذیرفته است و همین سرمشق، شباهت میان کارکرد اجتماعی روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی را نشان می داده است...

🌐 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🌾 @Sedanet

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

🍁 ادای احترام به رالز
✍️ #تامس_نیگل
ترجمه‌ی جواد حیدری

توضیح مترجم: «تامس نیگل در مهرماه امسال کتابی منتشر کرده است به اسم «فلسفه‌ی تحلیلی و زندگی انسانی» [=Analytic Philosophy and Human Life]. این کتاب پنج بخش دارد: ۱) مرگ و زندگی؛ ۲) اخلاق‌شناسی؛ ۳) روان‌شناسی اخلاق؛ ۴) واقعیت؛ ۵) ادای احترام (Tributes). در بخش ادای احترام نیگل به متفکرانی می‌پردازد که در طول بیش از ۶۰ سال فلسفه‌ورزی‌اش رابطه‌ی عمیق عاطفی داشتند مثل رالز، نازیک، دورکین، دیویدسن و ... . در مورد استادش رالز می‌گوید:

🍂 در ترم بهار ۱۹۵۵ اولین درسم را با جان رالز به‌عنوان دانشجوی سال اولی گذراندم. در آن زمان او مجبور بود با لکنت‌زبان جدی دست‌وپنجه نرم کند، که سال‌ها بعد تا حد زیادی برطرف شد. این لکنت‌زبان باید تدریس را برای او دشوار کرده باشد، اگرچه شاید به این کار آمده باشد که با پیوند او و دانشجویانش در یک اضطراب مشترک نظرها را بیشتر جلب خود کرده باشد.

🍂 ولی، این تنها جنبه‌ای بود که او در آن به نظر آسیب‌پذیر می‌آمد. در طی چهل و هشت سال بعد، اگرچه همواره دانشجوی او بودم، با هم دوست و رفیق نیز شدیم. اما باید بگویم که من هرگز دوست دیگری این‌قدر متفاوت از خودم نداشتم که بالاترین تحسین و علاقه به او با این احساس درهم آمیخته شده باشد که او از سطح کاملاً متفاوتی از انسانیت به وجود آمده است.

🍂 درباره‌ی ویژگی شخصی او صحبت می‌کنم نه دستاوردهای او، اگرچه این دو به‌هم مرتبط‌اند. هر کسی که جک را می‌شناخت از خلوص و رهایی او از هوای نفسانی متأثر می‌شد، اما این ویژگی او فراسوی فضیلت بود: امیدوارم موجب سوتفاهم نشود اگر بگویم که احساس غالب من از جک این است که او اشراف‌زاده‌ی طبیعی بود.

🍂 البته او عمیقاً برابری‌طلب و دموکرات بود که زندگی بسیار ساده‌، حتی زاهدانه‌ای داشت، غالباً ژنده‌پوش بود، و دیناری خرج خودش نکرد. نوعی اتکای به‌نفس و دوری‌گزینی درونی داشت که علی‌رغم تواضع واقعی‌ و ابراز منظم عدم‌قطعیت‌اش [در مسائل مختلف] بالاتر از همه‌ی ما بماند. چیزی متکی به خود در او وجود داشت که تنها می‌توانم آن را اشرافی توصیف کنم. اگرچه او از تعارض کناره می‌گرفت و سنجیدگی ظریفی در رفتار داشت، به نظر نمی‌رسید که نیازی به تأیید دیگران داشته باشد. و واکنش‌های اخلاقی و اجتماعی او سطحی از فرهیختگی را نشان می‌دهد که خارج از شعاع رفتارهایی بود که به آن‌ها خوگر شده بودم. مثلاً، اعتقاد دارم که او هرگز برای بورس تحقیقاتی با بوجه‌ی فدرال درخواست نداد، چون اعتقاد نداشت که دولت باید از تلاش‌های افرادی مانند او حمایت کند—اگرچه او البته برای دیگران توصیه‌نامه می‌نوشت.

🍂 همه‌ی این‌ها باعث می‌شد که دشوار باشد مسیر ظریفی را از سر بگذارنیم که در آن دانشجو و معلم دوست شوند. چنین فرایندی هرگز ساده نیست، اما در این مورد از جانب من چنین فرایندی پیچیده بود: شکاف شخصیتی عظیمی را احساس می‌کردم بین جوان جویای نام و بی‌ملاحظه و دست‌وپاچلفتی‌ای که من باشم و شخصیت نجیب و متکی به خود رالز که او را بسیار بسیار تحسین و ستایش می‌کردم. هر کاری می‌کردم نمی‌توانستم خودم را از چشم او به‌عنوان بربری مضحک نبینم.

🍂 به مرور زمان نرم‌نرمک دریافتم که او از دیگران نمی‌خواهد که مثل خودش عاری از تکبر و رذیلت‌های از این دست باشند، اما من همیشه در معنویت فطری او معیاری می‌دیدم که از طریق آن می‌توانستم محدودیت‌هایم را بسنجم، حتی اگر او این طور نمی‌خواست. نمی‌دانم که او به این صورت روی دیگران تأثیر می‌گذاشت یا نه؛ کاملاً احساس می‌کنم که او از این نوع دسترس‌ناپذیری که ارائه می‌کرد خبر نداشت، چون مطمئن بود که چنین خلوصی در دسترس همگان قرار دارد. مهم است بدانیم که او بینش اخلاقی کانت را «اشرافیت همگان» توصیف می‌کرد.

🍂 به نظرم، ذات جک به‌ بهترین نحوی در جملات زیبا و پایانی کتاب نظریه‌ای درباب عدالت بیان شده است که برای بسیاری از شما آشناست:
منظر ابدیت منظری از مکان خاصی فراسوی جهان یک موجود متعالی نیست، بلکه شکلی از تفکر و احساس است که اشخاص عقلانی می‌توانند در درون این جهان به خود بگیرند. و با انجام چنین کاری، آن‌ها می‌توانند، فارغ از نسل‌شان، همه‌ی منظرهای فردی را در طرحی واحد گرد آورند و با یکدیگر به اصول نظام‌بخشی دست یابند که هر کس می‌تواند با پیروی از آن‌ها از چشم‌انداز خاص خود تأییدشان کند. خلوص قلب، اگر بتوان به آن دست یافت، این است که از این دیدگاه به‌طور واضح امور را دریابیم و با رضایت خاطر و خویشتن‌داری عمل کنیم.

🌾 @Sedanet

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

🍁 درباره‌ی مفهوم حق بر ناحق بودن
👤 #محمدامیر_قدوسی

رواداری را به گونه‌های متفاوتی می‌توان توجیه نمود. یعنی از راه‌های متفاوتی می‌توان به سود لزوم و بایستگی رواداری دلیل اقامه کرد.

قدوسی در نشست «درباره‌ی مفهوم حق بر ناحق بودن» بیان می‌کند که نقض بی‌طرفی و نیز نارواداری بر خلاف مصلحت نظام سیاسی و شهروندان حامی آن است. ایشان همچنین نارواداری را موجب گسترش نفاق و ریا در جامعه قلمداد می‌کند.

افزون بر اینها از نظر قدوسی نارواداری یک رفتار ناصواب اخلاقی و فروگذاشتن مقتضای اصل عدالت در اخلاق اجتماعی است. همچنین از منظر معرفت شناختی، نارواداری، متعلق به عصر رئالیسم خام و محصول دوران غفلت از خطاپذیری گسترده دستگاه ادراکی آدمی است.

در این جلسه که با نام هم‌اندیشی درباره حق بر ناحق بودن در خانه اندیشه ورزان برگزار شده است، ابتدا قدوسی در ۳۰ دقیقه رواداری و دلایل توجیهی به سود آن را اجمالا بیان می‌کند و سپس به پرسش‌های حاضران پاسخ می‌دهد.

🌐 برای دریافت صوت نشست اینجا کلیک کنید

🌾 @Sedanet

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

🍁 تفکر مهندسی در اقتصاد و آفت‌های آن
✍️ #موسی_غنی‌نژاد
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد – شماره ۳۸۵۴

مهندسی در علوم طبیعی یکی از مهم‌ترین عوامل افزایش رفاه انسان‌ها در طول قرن‌های متمادی به ویژه در دو سده اخیر پس از انقلاب صنعتی بوده است. این واقعیت انکار‌ناپذیر طبیعتا ارج و قرب مهندسی را در افکار عمومی به شدت و به حق بالا برده است؛ اما در عین حال به این اندیشه نادرست یا توهم دامن زده که در هر زمینه‌ای می‌توان مشکلات پیش رو را با روش‌های مهندسی از میان برداشت. به بیان دیگر، گویی پاسخ معمای تمام حوزه‌ها در تفکر مهندسی است.

مهندسان بهتر از هر کسی نسبت به محدودیت‌های قدرت خود آگاهند و می‌دانند که با مهندسی «هر کاری» را نمی‌توان انجام داد و اتفاقا با شناخت دقیق این محدودیت‌ها است که آنها می‌توانند در رسیدن به اهداف خود موفق شوند. بنابراین توهمی که به آن اشاره شد ناشی از فکر مهندسان نیست، بلکه ریشه در نوعی تفکر مهندسی دارد که بیشتر مورد‌پسند عوام نا‌آشنا به مباحث علمی است و البته به دلایلی مورد علاقه شدید سیاستمداران و صاحبان قدرت سیاسی نیز هست. این علاقه البته معصومانه و ساده‌لوحانه نیست، بلکه دلایل قوی دارد که ناظر بر حفظ و افزایش قدرت است. اینجا مجال پرداختن به همه جنبه‌های اجتماعی این مساله نیست و فقط به آفت‌های مربوط به تفکر مهندسی در برخی حوزه‌های اقتصادی اشاره خواهد شد.

مهندسی بنا به ماهیت موضوع اساسا و عمدتا در حیطه دنیای فیزیکی و علوم طبیعی کاربرد دارد و در زمینه روابط اجتماعی و اقتصادی که ما با کُنش‌های ارادی افراد و نظم‌های ناشی آنها سر و کار داریم به راحتی قابل تعمیم نیست. کُنش انسان‌ها ریشه در عقاید و سلایق متفاوت آنها دارد و درست است که این عقاید و سلایق در معرض تغییر هستند؛ اما عوامل موثر روی این تغییرات به شیوه علوم طبیعی قابل شناسایی دقیق و مهندسی نیستند. دلیل این امر روشن است؛ اتم‌ها در علوم اجتماعی افراد انسانی هستند که برخلاف اتم‌ها و مولکول‌ها در فیزیک، دارای اراده و آزادی عمل هستند و ممکن است در شرایط مشابه رفتارهای متفاوت از هم انجام دهند. این است که ما در علوم اجتماعی با نظم‌ها و قاعده مندی‌های نوعا متفاوتی روبه‌رو‌ هستیم که مهندسی در آنها را به غایت دشوار و حتی شاید بهتر است بگوییم عملا ناممکن می‌سازد. اما همچنان‌که پیش از این اشاره شد سیاستمداران و صاحبان قدرت علاقه فراوانی دارند که روابط اجتماعی و اقتصادی را به نحو «مطلوبی» مهندسی کنند و این ممکن است آسیب‌های فراوانی به همراه بیاورد. سیاستمداران دوست دارند با مهندسی تجارت خارجی و کنترل واردات از تولیدات داخلی حمایت کنند و اشتغال و رشد اقتصادی را در کشور افزایش دهند. آنها مایلند با قیمت‌گذاری کالاها و خدمات، عدالت اجتماعی را مهندسی کنند. حفظ یا افزایش قدرت پول ملی با تعیین نرخ ارز و مهندسی آن یکی از وسوسه‌های دائمی سیاست‌گذاران اقتصادی است. همین طور است مهندسی نرخ بهره و تطبیق دادن آن با نرخ تورم که در این روزها در کشور ما به شدت دنبال می‌شود. تجربه تاریخی نشان می‌دهد که همه این‌گونه «مهندسی ها» نه تنها در کشور ما بلکه در همه جای دنیا شکست خورده اما به دلیل محبوبیت آن میان عامه مردم و علاقه سیاستمداران به دستاویز کردن آن هیچ‌گاه کنار نهاده نشده است. به سخن دیگر توهم مهندسی اقتصادی همچنان ادامه دارد و متأسفانه برخی اقتصاد‌دانان نیز در دامن زدن به این توهم، خواسته یا نا‌خواسته، نقش دارند. این گروه با عمده کردن موضوع شکست بازار و طرح تدابیر مهندسی برای برطرف کردن آن، این شبهه را القا می‌کنند که گویا موضوع علم اقتصاد نه شناخت قوانین حاکم بر نظام بازار که شناخت مسائل موسوم به شکست بازار و شیوه‌های مهندسی رفع این شکست است. نتیجه این تفکر در کشور ما تا‌کنون بسیار اسفناک بوده است. نهاد‌های سرکوبگر اقتصادی در جامعه ما از سازمان حمایت گرفته تا تعزیرات، شورای رقابت و ستاد مبارزه با قاچاق جملگی محصول این تفکر معیوب اقتصادی هستند. ابداع بانکداری بدون بهره ریشه در این تفکر مهندسی داشت که گویا با نادیده گرفتن قوانین اقتصادی می‌توان نظام بانکداری مطلوب را طراحی کرد و به اجرا گذاشت. اقدام به انجام کار ناممکن البته امکان‌پذیر است؛ اما طبیعتا نتیجه مورد انتظار را به بار نمی‌آورد و ممکن است بسیار پر‌هزینه باشد. یک بار برای همیشه باید پذیرفت که سیاست‌های اقتصادی با در نظر گرفتن قوانین اقتصادی و در چارچوب محدودیت‌های آنها به نتیجه مطلوب و مورد انتظار می‌انجامد. سازوکارهای نظام اقتصادی را نمی‌توان به سیاق علوم طبیعی مهندسی کرد.

🌐 برای مطالعه این متن در صدانت اینجا کلیک کنید

🌾 @Sedanet
🌾 @ghaninejad_mousa

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

🎥 کارآمدی قانون اساسی، امکان یا امتناع
👤 با حضور #محسن_برهانی و #صادق_زیباکلام

در تاریخ چهارشنبه، ۷ آبان ۱۴۰۲
به همت انجمن علمی ایرانی حقوق اساسی
با همکاری موسسه فرهنگی صدانت

🌐 برای مشاهده فیلم این جلسه اینجا کلیک کنید

🌾 @iacl_ir
🌾 @Sedanet
🌾 @m_borhani57
🌾 @sadeghZibakalam

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

مجموعه گفت‌وگوهای صدانت در موضوع فلسفه سیاسی

حدود سه سال پیش بود که سلسله جلساتی پیرامون برخی مکاتب فلسفه سیاسی و اقتصاد سیاسی آغاز کردیم. در این سلسله جلسات من (امید قائم‌پناه) تلاش کردم در هر موضوعی مهمانی متخصص در آن موضوع دعوت کنم و در انتهای هر جلسه نیز نقدها و پرسش‌هایی نیز طرح کنم. برنامهٔ کلی این بود که از نگاه‌های دست راستی و لیبرالی آغاز شود و به مرور وارد نگاه‌های چپ نیز بشویم با این حال به دلایلی نظیر محدودیت‌های اینترنتی و فیلتر شدن اینستاگرام این جلسات نیز متوقف ماندند و امیدواریم به زودی این سلسله جلسات از سر گرفته شوند تا هم مسیر پیش‌بینی شده تکمیل گردد و هم این‌که وارد برخی موضوعات خاص‌تر بشویم. در ادامه لینک جلساتی که تاکنون برگزار شد قرار خواهد گرفت:


۱- اولین وبینار با آقای جواد حیدری برگزار شد که در این نشست ایشان مروری اجمالی بر ۱۲ نظریه و مکتب سیاسی داشتند.
https://3danet.ir/political-theories/


۲- در نشست دیگر میزبان آقای عارف عبادی بودم تا ریخت‌شناسی لیبرالیسم و سیر تطور لیبرالیسم در دوره‌های مختلف را برایمان بیان کنند.
https://3danet.ir/the-morphology-of-political-liberalism/


۳- در جلسه دیگری نیز آقای عارف عبادی که خود از نزدیک با اندیشمندان بزرگ انگلیسی محافظه‌کار ارتباط داشتند و دانشجوی برخی از این اساتید بودند درباره منش محافظه‌کار سخن گفتند.
https://3danet.ir/on-conservative-conduct/

۴- در دو جلسه نیز گفت‌وگویی با آقای محمد ماشین‌چیان پیرامون کاپیتالیسم و نظام سرمایه‌داری داشتم و همچنین به برخی سوالات و ایرادات رایج پاسخ دادند.
https://3danet.ir/capitalism-machinchian/


۵- آقای شهرام اتفاق در وبیناری از منظر یک شخص مدافع نظام بازار پیرامون نابرابری سخن راندند.
https://3danet.ir/ettefagh-inequality/


۶- و در وبیناری دیگر دربارهٔ لیبرتارینیسم صحبت کردند.
https://3danet.ir/capitalism-libertarianism/


۷- آقای امیرحسین خالقی هم در یک لایو اینستاگرامی از این موضوع صحبت کردند که چرا دولت در اقتصاد ناکارآمد است؟
https://youtu.be/Db6i5PRSxss
https://aparat.com/v/ETuHW


۸- در گفت‌وگویی با آقای کاوه بهبهانی، ایشان در پاسخ به مدافعان کاپیتالیسم از نیاز اقتصاد به اخلاق سخن گفتند.
https://3danet.ir/capitalism-ethics-kave-behbahani/


۹- در نشستی آنلاین با آقای حسین دباغ پیرامون لیبرالیسم اخلاقی گفت‌وگو کردیم.
3danet.ir/moral-liberalism/


۱۰- و در لایوی مجدداً میزبان آقای جواد حیدری بودم و ایشان مروری به نظریه عدالت جان رالز داشتند.
https://3danet.ir/a-theory-of-justice-john-rawls/


۱۱- برای مرور کتاب لیبرالیسم سیاسی جان رالز هم با آقای حسین هوشمند گفت‌وگویی داشتیم.
https://3danet.ir/hossein-hooshmand-laicite-political-liberalism-john-rawls/



۱۲- و در نهایت با آقای مختار نوری گفت‌وگویی با عنوان «مناظره لیبرال‌ها و جماعت‌گرایان معاصر بر سر چیست؟» داشتیم.
https://youtu.be/pwinrB3yu8s
https://aparat.com/v/4oCgB


مجموعه فرهنگی صدانت
🌾 @Sedanet

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

🍁 جایگاه دکتر میرشمس‌‌الدین ادیب‌سلطانی در فلسفۀ ایران
گفتگوی روزنامۀ هم‌میهن با موسی اکرمی
شنبه، ۲۲ ماه مهر ۱۴۰۲، صفحۀ ۱۵ (فرهنگ)

🍂 میرشمس‌الدین ادیب‌سلطانی، پزشک، زبان‌شناس، مترجم، نویسنده، نقاش، ویراستار و فلسفه‌پژوه شهیر، صبح پنجشنبه ۲۰مهرماه ۱۴۰۲، در ۹۲سالگی در بیمارستان ایرانشهر دار فانی را وداع گفت. او که به زبان‌های انگلیسی، آلمانی، فرانسه، یونان باستان، عربی، ایتالیایی، روسی، عبری، ارمنی، لاتین، پهلوی، اوستایی، پارسی میانه و باستان مسلط بود، برای نخستین‌بار با ترجمه «سنجش خرد ناب»، سبکی متمایز در ترجمه متون فلسفی را به ایرانیان پیشنهاد کرد؛ روشی منحصربه‌فرد که در آن کوشیده می‌شد با استفاده از ظرفیت‌های زبان پارسی باستان و التفات به ریشه‌شناسی لغات، معادل‌هایی نو برای برخی از مفاهیم فلسفی برساخته شود.

🍂 واکنش‌ها نسبت به این نوآوری محققانه، متفاوت بود. برخی نامتعارف‌بودن آن را نشانه‌ای روشن از استقبال‌نکردن مخاطبان از این جهد عظیم و به‌تبع‌آن بی‌فایدگی آن دانستند. بودند کسانی نیز که زبان به طعن و کنایه گشودند و ترجیح تشنیک بر تکنیک، تراداد بر سنت، نگیرای بر انکار، همدوسش بر الصاق، آروینی بر تجربی، متاگیتیک بر مابعدالطبیعه، دویمچگوییک بر دیالکتیک، شاید شوش نیرومند بر احتمال قوی و پرهون بر دایره را چیزی جز خلق زبانی مصنوعی که به بیان برخی «ادیب‌معانیک» نامیده می‌شد، ندانستند. دیگرانی اما دقت فوق‌العاده ادیب‌سلطانی در انتخاب معادل‌ها و کلیت پروژه او را ستودند و تجربه بی‌بدیل‌اش را کاری کارستان لقب دادند که زبان فارسی برای تبدیل‌شدن به زبانی فلسفی و توانایی درک مفاهیم این حوزه دانش، چاره‌ای جز گام‌نهادن در مسیر آن ندارد.

🍂 ادیب‌سلطانی در برابر عموم نقدها سکوت پیشه کرد اما اینک میراث او در قالب ترجمه «سنجش خرد ناب» کانت، «جستارهای فلسفی» راسل، «رساله منطقی ـ فلسفی» ویتگنشتاین و «بودن یا نبودن» و «سوگ‌نمایش شاه ریچارد سوم» شکسپیر، پیش روی ماست. به‌مناسبت درگذشت او با موسی اکرمی، استاد فلسفه علم که دستی نیز بر آتش ترجمه دارد، به‌گفت‌گو نشستیم تا درباره کارنامه علمی یکی از برجسته‌ترین نوابغ علمی ایران معاصر که شاید مادر دهر، قرن‌ها چو اویی نزاید و گنجی در کنجی و راهبری بی‌رهرو بود، سخن بگوییم. حمیدرضا رحمانی‌زاده‌دهکردی، دانشیار علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی نیز با ما درباره اخلاق علمی ادیب‌سلطانی و شخصیت خاص او سخن گفت که باعث شد او چنین عاشقانه خود را دهه‌ها وقف دانش‌اندوزی و دانش‌پراکنی کند.

🌐 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🌾 @Sedanet
🌾 @Musa_Akrami

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

دکتر میرشمس الدين ادیب سلطانی در آی سی یو

حمیدرضا رحمانی‌زاده دهکردی
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی

دکتر میرشمس الدین ادیب سلطانی، پزشک، فیلسوف، زبان شناس، نقاش، ریاضی‌دان، نویسنده و مترجم متون مهم ادبی و فلسفی در بیمارستان ایرانمهر تهران بستری شد.

وی که به زبان‌های انگلیسی، آلمانی، فرانسه، یونانی باستان، عربی، ایتالیایی، روسی، عبری، ارمنی، لاتین، پهلوی، اوستایی و زبان‌های پارسی میانه و باستان مسلط است، آثار ترجمه شده را مستقیما از زبان مبدا به زبان فارسی برگردانده است.

دکتر ادیب سلطانی تالیفات متعددی به زبان فارسی و انگلیسی دارد و آثار وی مشهور به استفاده گسترده از واژگان فارسی و بهره جستن از پارسی باستان، پارسی اوستایی و پارسی میانه است.

از مهم‌ترین آثار ترجمه شده توسط میرشمس الدین ادیب سلطانی می توان به سنجش خرد ناب امانوئل کانت، منطق ارسطو، جستارهای فلسفی برتراند راسل، سوگنمایش هملت شاهپور دانمارک اثر ویلیام شکسپیر و همچنین رساله منطقی- فلسفی ویتگنشتاین اشاره کرد.

او پس از تحصیل در دبیرستان البرز، در سال 1328 وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شد و پس از اخذ دکترا برای ادامه تحصیل در زمینه‌ی روان‌پزشکی بالینی و تحقیقات بیوشیمی به وین رفت و دستیار پروفسور هافمن. یکی از سرشناس‌ترین روان‌پزشکان آن ایام شد.

به اعتقاد ادیب سلطانی برای برزیستن زبان پارسی در جهان دانش و فناوری، چاره‌ای جز بهره‌بردن از همه توان زبان فارسی و هم خانواده‌هایش (مانند اوستایی) و نیاکانش(پارسی باستان و پارسی میانه) نیست.

برای ایشان آرزوی سلامتی داریم.

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

⬅️ گونه‌های معاصر پیامدگرایی
🎙️ شیرزاد پیک حرفه‎

ناتوانی «فایده‌گرایی کلاسیک» در پاسخ‌ به نقدهای مطرح‌شده علیه آن (از سوی فیلسوفانی مانند برنرد ویلیمز، جان رالز، رابرت نوزیک و …) آن‌قدر باعث بدنامی‌اش شد که بیشتر «فایده‌گرایان معاصر» ترجیح دادند خود را «پیامدگرا» بنامند زیرا، همان‌طور که جولیا درایور به‌درستی می‌گوید، دیگر شمار بسیار کمی از فیلسوفان، نگرش «فایده‌گرایان کلاسیک» را صددرصد می‌پذیرند.

«پیامدگرایی واقعیت‌گرا در برابر پیامدگرایی اگرگرا»، «پیامدگرایی عینیت‌گرا در برابر پیامدگرایی ذهنیت‌گرا»، «پیامدگرایی کنش‌گرا در برابر پیامدگرایی منش‌گرا»، «پیامدگرایی مبتنی بر بیشینه‌سازی مطلق خیر در برابر پیامدگرایی مبتنی بر بیشینه‌سازی کافی خیر» و «پیامدگرایی لذت‌گرا در برابر پیامدگرایی ترجیح‌گرا» از جمله گونه‌های گوناگون پیامدگرایی معاصرند که در این درس‌گفتار توضیح داده می‌شوند...

📎 برای مطالعه متن کامل و شنیدن صوت اینجا کلیک کنید

🔵 @Sedanet
🔵 @IranianPhilosophers

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

⬅️ نگاهی سنجش‌گرانه درباره‌ی نگرش‌ها و پیش‌فرض‌های دکتر محمد راسخ در خصوص مفهوم حق و ارتباط آن با مفاهیم موجود در سپهر اخلاق‌پژوهی

👤 سید محمد حسینی

دغدغه‌ی نقد نگرش‌های حقوق‌دان محترم، استاد محمد راسخ، به چند سال قبل بازمی‌گردد؛ زمانی که دانشجوی ارشد حقوق عمومیِ دانشگاه بهشتی بودم و با آثار و تألیفات ایشان به مرور آشنا شدم و به واسطه‌ی علاقه‌ای که به مباحث فلسفه‌ی حقوق و اخلاق داشتم، بارها آثار ایشان را خواندم و ضمن اذعان به اینکه از آثار ایشان بسیار آموختم، اما به واسطه‌ی آشناییِ نسبی‌ای که با حقوق بشر و همچنین فلسفه‌ی اخلاق (به ویژه فلسفه‌ی اخلاقِ کانت) داشتم، همیشه این سؤال برایم وجود داشت که محمد راسخ بنا به چه دلیل و/ یا دلایلی، با استناد به نظام فکریِ کانت در حوزه‌ی اخلاق – که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد – مفهوم ”حق“ را جدای از ”اخلاق“ می‌داند و معتقد است ”حق“ نسبت به ”اخلاق“ لااقتضاء و بی‌طرف است- یعنی ربط و نسبتی میان این دو مفهوم در نظام فکری کانت وجود ندارد. برای طرح ادعاهایم مبنی بر اینکه پیش‌فرض ایشان از نظام اخلاقیِ کانت نادرست است، مایلم نگاهی ”سنجش‌گرانه“ نسبت به آراء ایشان داشته باشم. بر این اساس، می‌کوشم با نگاهی به آراء ایشان در خصوص ارتباط و/ یا عدم ارتباط دو مفهوم ”حق“ و ”اخلاق“ در منظومه‌ی فکریِ کانت و، همچنین تقریرات و مدعیات ایشان در سایر حوزه‌های سپهر اخلاق، پیش‌فرض‌های نادرست ایشان را نقد کنم. به طور خلاصه استدلال خواهم کرد که برخلاف پیش‌فرض‌های ایشان، ”حق مدرن“ دارای مبنایی ”اخلاقی“ است و، به تعبیری، حق مفهومی ”غیراخلاقی“/ ”اخلاق‌گریز“ نیست. در این مجال می‌کوشم پاره‌ای از مهمترین پیش‌فرض‌های نادرست ایشان را هم در حوزه‌ی ”اخلاق“ و هم در حوزه‌ی ”فرااخلاق“ نشان دهم و، بر همین اساس، به طرح مدعیات مطرح‌شده از سوی ایشان خواهم پرداخت. دست آخر و، از همه مهمتر، دلایلی را به سود اخلاقی‌بودن مفهوم ”حق“ – حتی از منظر ”فایده‌گرایان“ – اقامه خواهم کرد و، اجمالاً، آسیب‌های نگرش و پیش‌فرض‌های این حقوق‌دان را به بحث خواهم گذاشت.

فارغ از ذکر مطالب فوق، که در ادامه به آن‌ها خواهم پرداخت، گفتنی است دکتر محمد راسخ از استادان برجسته‌ی حقوق و یکی از تأثیرگذارترین حقوق‌دانان ایرانی است که آثار ارزشمند ایشان، مورد توجه بسیاری از دانشجویان و حقوق‌دانان دیگر بوده و کمتر کسی است که با نام ایشان، که با فلسفه‌ی حقوق، حقوق عمومی و حقوق بشر عجین شده، آشنا نباشد. اما اعتبار و آثار گرانسنگِ ایشان مانع از آن نمی‌شود که تحلیل‌های مورد مناقشه‌ی وی، مورد نقد و ارزیابی قرار نگیرد. بی‌تردید نقد و تضارب آراء فضیلتی است که به پویاییِ هر اندیشه‌ای کمک خواهد کرد، و اگر کورکورانه و از روی سوگیری‌های شخصی و علاقمندی به اندیشه‌های فلان شخص، بدون اینکه ذره‌ای در آراء فلان دانشور و معلم تردید کنیم و بدون هیچ نگرش سنجش‌گرانه‌ای، قوه‌ی اندیشه‌ورزی‌مان را به دست آراء اندیشمندان بسپاریم و فقط مقلد آنان، به واسطه‌ی هرچه می‌گویند و استدلال می‌کنند، باشیم، یقیناً نه اندیشه‌ای که دارای صدق حقیقی است پدید خواهد آمد و نه راه را برای اصلاح و تعدیل اندیشه‌های نادرست که نیاز مبرم هر فعالیت آکادمیک است، هموار خواهد کرد. متأسفانه باید گفت فرهنگ نقد در کشور ما شدیداً مهجور مانده و به گمانم یکی از اصلی‌ترین دلایل آن این است که با نقد فلان اندیشه، تصور می‌شود خصومتی شخصی با صاحب فلان اندیشه وجود دارد. این در حالی است که اگر به برخی از آثار فیلسوفان بزرگ مغرب‌زمین نگاهی داشته باشیم، از تمام منتقدانِ خود بابت پیشنهادهایی که ارائه می‌کنند تقدیر و، حتی، پیشنهادهای متقن و مستدلِ منتقدان را، با ذکر نام‌شان، در آثارشان ذکر می‌کنند. متأسفانه چنین امری در فعالیت‌های آکادمیک ما کمتر به چشم می‌خورد...

🔗 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🔵 @Sedanet

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

◀️ درس‌گفتارهای «مکاتب ادبی»
👤 #رضا_صمیم

مکاتب ادبی در نزد دوستداران ادبیات، محقّقان و پژوهشگران آن از اهمیّت خاصی برخوردار است. اگر نگاهی اجمالی به آثار ادبی در طی قرون گذشته بیندازیم، خواه یا ناخواه متوجّۀ تفاوت یک اثر با اثری دیگر می‌شویم؛ این تفاوت می‌تواند از جنبۀ تاریخی، اجتماعی، فکری-فلسفی و همچنین جنبه‌های دیگر در یک اثر نمود پیدا کند. مضاف بر عنوان درس‌گفتار برای دوستداران ادبیات، اطّلاعات این جلسات برای دغدغه‌مندان فرهنگ و جامعه نیز می‌تواند مفید واقع شود. دکتر رضا صمیم در این سلسله از جلسات، به چیستی مکاتب ادبی با رویکردی تاریخی می‌پردازد. بسترها و زمینه‌های شکل‌گیری هر مکتب باتوجّه به شرایط فکری، اجتماعی و همچنین وقایع تاریخی آن ارزیابی می‌شود و در امتداد آن به یک درک کلّی از حضور هر مکتب تا زمان رئالیسم می‌رسد.

🔗 برای دریافت صوت جلسات اینجا کلیک کنید
🔵 @Sedanet

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

🤔 نادرستی تروریسم از منظر تامس نیگل
#جواد_حیدری

🔢 تروریسم چه عیب و ایرادی دارد؟ به لحاظ اخلاقی چه ایرادی می‌توان بر آن گرفت. چه چیزی قتل عام تروریستی را در مقایسه با سایر شکل‌های قتل، مثل قتل خانوادگی یا طایفه‌ای، سزاوار محکومیت بیشتری می‌کند.

🔢 تروریسم ابزاری دارد و غایتی. ابزار تروریسم حمله به غیرنظامیان است و غایات تروریسم هم می‌تواند مثلاً دولت مستقل بوسنیایی باشد یا تحت فشار قرار دادن دولت خاصی یا عقب‌نشینی امریکا از خاورمیانه. در این‌جا محکومیت تروریسم به خاطر ابزاری است که استفاده می‌کند یعنی هدف قرار دادن انسان‌های بی‌گناه و غیرنظامیان، نه اهدافی است که می‌خواهد به آن‌ها دست یابد.

🔢 غایت هرچقدر والا باشد، نمی‌توان برای رسیدن به آن غایات ابزار‌های تروریستی را انتخاب کرد. حتی اگر هیچ راهی باقی نمانده باشد که بتوانیم به آن غایات برسیم باز هم سبک و سنگین کردن سود و زیان در این‌جا جایز نیست.

🔢چرا برای رسیدن به غایات ارزشمند نمی‌توان انسان‌های بی‌گناه را مورد هدف قرار داد؟ چون ما یک اصل اخلاقی کلی داریم که می‌گوید نباید انسان‌های بی‌گناه را مورد هدف قرار دهیم. گوهر‌ اندیشه‌ی اخلاقی همانا ممنوعیت هدف قرار دادن مرگ اشخاص بی‌گناه است. فرض بر این است که هر شخصی مصون از تعرض است مگر تا زمانی که خود آن شخص تبدیل به خطری برای دیگران شود. اما مادام که هیچ آزار و آسیبی به دیگران نرساندیم هیچ کسی نباید ما را بکشد صرفاً به این دلیل که کشتن ما مفید است و می‌تواند به اهداف ولو ارزشمند یاری برساند.

🔢 این اصل اخلاق کلی که می‌گوید نباید انسان‌های بی‌گناه را مورد هدف قرار دهیم دو استثنا دارد. استثنا اول این است که ما در مقام دفاع از خود مجازیم که انسان‌هایی را بکشیم که به ما حمله می‌کنند. استثنا دوم وقتی است که ما در جنگ به یک هدف نظامی مشروعی (مانند زاغه‌ی عظیم مهمات دشمن که در صورتی نابودی او را فلج می‌کند) حمله می‌بریم، اما در حین این حمله لاجرم انسان‌های بی‌گناهی کشته خواهند شد.

🔢 پس دو استثنا بر اصل حرمت زندگی وجود دارد یکی دفاع از جان و ناموس خود است و دیگری وقتی که در حین جنگ و دفاع از خود چاره‌ای نداریم که اشخاص بی‌گناه را به‌عنوان اثر جانبی بکشیم. این سخن نه تنها در مورد اقدام نظامی و پلیسی صادق است، بلکه در موارد دیگر مثل این مورد زیر هم صادق است: مثلاً خلبان یک هواپیمای در حال سقوطی را در نظر بگیرید که مجبور است یا هواپیما را در یک محله پرجمیعت فرود بیاورد یا در یک محله کم‌جمعیت. خلبان در نهایت هواپیما را در یک محله کم جمعیت فرود می‌آورد اما در حین این کار اشخاص بی‌گناهی کشته می‌شوند. این کار به لحاظ اخلاقی ممنوع نیست به شرط آن‌که مراقبت‌های لازم برای به حداقل رساندن مرگ اشخاص بی‌گناه صورت بگیرد.

🔢 ما هم در مقام دفاع از خود و هم در مقام اثر جانبی ملزم هستیم که به بهترین نحوی عمل کنیم تا از تلفات غیرنظامیان در جنگ اجتناب کنیم یا آن را به حداقل برسانیم، حتی اگر بدانیم که نمی‌توان کاملاً از آن تلفات اجتناب کرد. البته عاقبت امر مرگ افراد بی‌گناه است، اما شهود اخلاقی ما بین این دو تفاوت عظیمی قائل است: الف) انسان‌های بی‌گناهی که به صورت تعمدانه توسط یک تروریست کشته شوند؛ ب) انسان‌های بی‌گناهی که به‌صورت رقت‌باری به‌عنوان اثر جانبی تصمیم یک خلبان به فرود اضطراری هواپیما در یک محله کم‌جمعیت به جای محله پرجمعیت.

🔢 مادام که تفاوت عظیمی بین ضعفا و اقویا وجود داشته باشد و مادام که ضعفا ابزار‌های مؤثری در اختیار داشته باشند تا بر دشمنان قوی خود اعمال فشار کنند تروریسم محو و نابود نخواهد شد. اما بااین‌همه باید‌ امیدوار باشیم که شکل‌های خاصی از تحقیر انسانیت، بازشناسی خواهد شد، نه این‌که درنتیجه موفقیت‌های اخیر تروریسم این بازشناسی از دست برود.

🔗 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🔵 @Sedanet

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

🍁 به سرِ عقل آمدنِ عقلانیت؛ روایتی از «در ستایش عقل»
👤 #یاسر_میردامادی

🍂 متن پیش‌رو، متن سخنان یاسر میردامادی (مترجم کتاب) در جلسه «رونمایی و بررسی کتاب در ستایش عقل» به همت «حلقه دیدگاه نو» است.

«در ستایش عقل» با زیر عنوان «چرا دموکراسی وامدار عقلانیت است» اثر مایکل پاتریک لینچ (متولد ١٩۶۶ میلادى)، استاد فلسفه‌ی دانشگاه کِنِتیکِت در آمریکا، به سال ۲۰۱۲ میلادی از سوی انتشارات دانشگاه اِم‌آی‌تی در آمریکا منتشر شد و ترجمه‌ی فارسی آن اواخر ۲۰۲۳ / نیمه‌ی ۱۴۰۲ خورشیدی به ترجمه‌ی نگارنده، یاسر میردامادی، از سوی نشر نو در تهران منتشر شد.

هدف اصلی کتاب، نقد شکاکیت است، به ویژه شکاکیت نسبت به عقلانیت. بدون اغراق می‌توان گفت در فلسفه، از یونان باستان تا کنون، شکاکیت مسأله‌ی مسأله‌ها بوده است. اما آن‌چه این کتاب را متمایز می‌کند این است که این اثر از بررسی متعارف شکاکیت فرا می‌رود و نشان می‌دهد که شکاکیت نه تنها خطایی فلسفی که خطایی سیاسی است. نظر به اهمیت این موضوع بگذارید در این باب سه نقل قول بیاورم: «این اندیشه که هر چیزی دلبخواهی است اصلی از اصول جامعه‌ی مدنی را از پای‌بست ویران می‌کند؛ آن اصل این است: ما موظفیم درباره‌ی کارهای‌مان به دیگر شهروندان توضیح بدهیم» (ص ۳). در جای دیگر می‌گوید «وقتی از دولت دموکراتیک سخن می‌گوییم منظورمان تا حدودی این است که چنین دولتی دست‌کم در مقام نظر با عقل اداره می‌شود» (ص ۵۳). و نیز:

«تعامل سیاسی دموکراتیک مستلزم آن است که به هموطنان خویش به چشم عاملانی عقلانی و خودبنیاد بنگریم که، تحت سیطره قانون، شایسته احترام مساوی ‌‌اند. […] اگر من ادعایی علیه شما مطرح کنم و شما از من مطالبه دلیل کنید و من از ارائه دلیل خودداری کنم، واضح است که به شما به چشم داوری همتراز احترام نگذاشته‌ام. به همین ترتیب، اگر حکومتْ استفاده‌اش از قدرت سیاسی را توضیح ندهد، به شما احترام نگذاشته است.» (ص ۹۲)...

🌐 برای شنیدن صوت این جلسه و مطالعه متن آن اینجا را کلیک کنید

🌾 @Sedanet
🌾 @YMirdamadi
🌾 @Didgahenochannel

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

🍁 درس‌گفتارهای «جامعه شناسی هنر و ادبیات»
👤 #مصطفی_مهرآیین

جامعه شناسی هنر و ادبیات، شاخه‌ای از علم جامعه شناسی است که ساخت و کار کرد اجتماعی هنر و ادبیات و رابطه میان جامعه و هنر و قوانین حاکم بر آنها را بررسی می‌کند. مصطفی مهرآیین در درس‌گفتارهای «جامعه شناسی هنر و ادبیات» که در بهار ۱۴۰۲ شروع شده است به این شاخه از علم جامعه شناسی می‌پردازد.

🌐 برای دریافت صوت این درس‌گفتار اینجا کلیک کنید

🌾 @Sedanet
🌾 @mostafamehraeen

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

🍁 درس‌گفتارهای عدالت اجتماعی و منتقدان آن
👤 #مصطفی_زالی

🍂 موضوع این درس بازخوانی سه دسته از مهم‌ترین انتقادهای وارد شده به اثرگذارترین و بحث برانگیزترین مسأله‌ی فلسفه‌ی سیاسی معاصر است: نظریه‌ی عدالت رالز (عدالت به مثابه‌ی انصاف). رالز در مجموعه‌ی آثار خود می‌کوشد تا بر مبنایی کانتی (پذیرش آزادی و برابری به عنوان ارزش های پایه)، بر اصول عدالت ناظر به نهادهای اصلی اجتماعی و سیاسی استدلال نماید. در این درس، پس از مروری اجمالی بر چهارچوب نظریه‌ی عدالت رالز، بازخوانی سه انتقاد کلاسیک وارد بر نظریه‌ی عدالت بر مبنای متون منتقدان او پیگیری می‌شود: انتقادات برآمده از سه جریان جامعه‌گرایی (مایکل سندل)، لیبرتاریانیسم (رابرت نوزیک) و لیبرالیسم چپ (جرالد کوهن).

🍂 مایکل سندل در کتاب کلاسیک خود با عنوان «لیبرالیسم و محدویت‌های عدالت»، از نقطه نظر جامعه‌گرایانه چهارچوب لیبرال رالز را برای استننتاج اصول عدالت ناکافی می‌داند. جامعه‌گرایان مدرن، ملهم از ارسطو و هگل، پاره‌ای مفروضات نظریه‌ی عدالت رالز را به چالش می‌کشند. مفروضاتی که بر اساس آن‌ها، وظیفه‌ی اصلی دولت تضمین و توزیع منصفانه‌ی آزادی‌ها و منابع اقتصادی مورد نیاز افراد برای گزینش آزاد شیوه‌ی زندگی است. رابرت نوزیک در کتاب «دولت، بی‌دولتی و آرمانشهر» از زاویه‌ای دیگر به مسأله پرداخته و هرگونه مداخله‌ی دولت را برای کاهش نابرابری اقتصادی مستلزم دخالت در آزادی انسان‌ها و نامشروع تلقی می‌کند. نوزیک بر خلاف رالز مدعی است که وضع هرگونه مداخله بر مایملک افراد به منظور تحقق امری موسوم به خیر اجتماعی -حتی در دریافت‌هایی که خیر اجتماعی را به منابع اقتصادی منحصر می‌کنند- در نهایت نمی‌تواند ارزش انسان را به عنوان غایت فی‌نفسه به رسمیت شناخته و در تعارض با ارزش‌های کانتی قرار می‌گیرد. جرالد کوهن در کتاب خود با عنوان «نجات عدالت و برابری» مسأله را از زاویه‌ای دیگر مورد بحث قرار می‌دهد. او در بخش اول کتاب خود به نقد درونی عدالت به مثابه‌ی انصاف می‌پردازد و استدلال می‌کند که تبیین رالز از عدالت توزیعی از دو انگیزه‌ی رقیب تأثیر پذیرفته است: کارایی و برابری، و رالز در آشتی دادن این دو شکست خورده است. بخش دوم کتاب کوهن به رد این ادعای رالز اختصاص دارد که هر دریافتی از عدالت باید بر مبنای شرایط واقعی زندگی اجتماعی توجیه شود. در نگاه کوهن، کوشش برای اثبات پایداری جامعه‌ی به سامان (جامعه‌ای که اصول عدالت بر آن حاکم است) با سرشت ایده‌آل‌گرایانه‌ی فلسفه‌ی سیاسی در تعارض است (مشابه این انتقاد از جانب هابرماس نیز مطرح می‌شود که خارج از موضوع بحث ترم جاری است).

🍂 در این درس و در ذیل عناوین فوق، پاره‌ای از مهم‌ترین مسائل فلسفه‌ی سیاسی مانند نسبت میان خیر و حق، توجیه مشروعیت دولت و محدوده‌ی دخالت آن، نابرابری و ایدئالیسم و رئالیسم در فلسفه‌ی سیاسی مورد بحث قرار خواهد گرفت.

🌐 برای دریافت صوت ۱۵ جلسه این درس‌گفتارها اینجا را کلیک کنید

🌾 @Sedanet

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

🍁 شکست خورده‌ام و این شکست را می‌پذیرم
✍️ #رضا_داوری_اردکانی

اکنون شصت سال است که با فلسفه زندگی کرده‌ام و زندگی می‌کنم و به آن وفادار بوده‌ام و هرگز قلم را از طاعت اصول فکر خود بیرون نبرده‌ام. نمی‌گویم در این راه اشتباه نکرده‌ام و هر چه گفته و نوشته‌ام، درست بوده است. هیچ کس از خطا مصون نیست، من هم خطاها کرده‌ام؛ اما همواره آنچه به نظرم رسیده، گفته و نوشته‌ام و در هنگام نوشتن، ملاحظه پسندیدن و نپسندیدن اشخاص و گروه‌ها را نکرده‌ام. شاید در ویرایش پروسواس خود بعضی نظرها را تعدیل کرده باشم، اما تغییر نداده‌ام؛ ولی گروهی که تعدادشان هم کم نیست، می‌گویند که قلم من در خدمت حکومت بوده است. البته اینها نوشته‌های مرا نخوانده‌اند؛ اما اگر هم بخوانند، از حرف خود برنمی‌گردند؛ زیرا اتهام در خدمت حکومت بودن مرا به عنوان یک اصل پذیرفته‌اند و حتی وقتی چیزی خلاف پندار خود در گفته‌ها و نوشته‌های من می‌بینند و می‌شنوند، می‌گویند: «چرا بیست سال پیش اینها را نمی‌گفتی؟» و عجیب اینکه وقتی نشان می‌دهم که بیست سال پیش نیز همین را گفته و می‌گفته‌ام، سکوت می‌کنند؛ اما از اصلی که پذیرفته‌اند، منصرف نمی‌شوند. آنها بی‌اینکه اهل نظر باشند، شنیده یا شاید حس کرده باشند که در نظر من آرا و اقوال آنان در زمره مشهورات زمان است و در میزان فکر و نظر وزن و قدری ندارد؛ پس به جای بحث و نظر، به ناسزاگویی رو کرده‌اند. ناسزاگویی و بهتان آنها برای من چندان غیرمنتظره نبوده و هرگز این بدزبانی‌ها مرا آزرده نکرده است...

🌐 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🌾 @Sedanet

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

🍁 دلالت معجزه بر نبوت
مناظره مکتوب #حجت‌الله_نیکویی و #حسین_سوزنچی

آنچه در پی می‌آید متن گفتگویی پر چالش میان حجت‌ الله نیکویی و حسین سوزنچی درباره یکی از مباحث دشوار در کلام اسلامی، یعنی معجزه و دلالت آن بر صدق دعوی نبوت است.

پیداست که این موضوع به طور طبیعی در سه مرحله انجام می‌شود:

مرحله ی اول تعریف معجزه، مرحله دوم تشخیص یا تصدیق معجزه، و بالاخره مرحله سوم نحوه دلالت معجزه است.
مدعای حجت‌ الله نیکویی در این گفتگو این است که اولا متکلمان اسلامی معجزه را به گونه‌ای تعریف می‌کنند که تشخیص یا تصدیق آن امکان‌پذیر نیست و همین چالشی بزرگ را بر سر راه اثبات نبوت از طریق معجزه قرار می‌دهد. ثانیا و مهمتر از آن این است که اصولا انجام معجزه توسط مدعی نبوت به هیچ وجه مدعای او را اثبات یا تایید نمی‌کند.
حسین سوزنچی در هر دو مورد نظرشان متفاوت است و به تبع اکثر متکلمان اسلامی هم معجزه‌ را قابل تشخیص و تصدیق می‌دانند و هم معتقدند که معجزه دلالت بر نبوت می‌کند...

🌐 برای دریافت فایل PDF این مناظره مکتوب اینجا کلیک کنید

🌾 @Sedanet
🌾 @nabardb

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

🍁 پرسشِ همچنان مبرمِ «چه باید کرد؟»
✍️ #موسی_اکرمی (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱)

اشاره: پیش از این من دو بار در پیوند با بحران‌های موجود در میهنمان ایران متنی را با عنوان «چه باید کرد؟ » در گذرگاه تلگرامی خود منتشر کرده‌ام: در ۱۱ امرداد ۱۳۹۷/ دوم اوت ۲۰۱۸ و ۲۴ دی ماه ۱۳۹۸ / ۱۴ ژانویۀ ۲۰۲۰. هم اینک می‌توان آن متن را با اندکی جست‌وجو در اینترنت یافت.

اینک نیز، در پیوند با وضعیت بحرانی کنونی میهنمان، ضروری به نظر می‌رسد که آن متن، با تغییراتی به منظور روشنگری بیشتر، برای سومین بار منتشر شود...

🌐 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🌾 @Sedanet
🌾 @musa_akrami

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

🍁 در دفاع از گواهی اخلاقی

✍️ پائولینا اسلیوا
مترجم: امیدکشمیری

پائولینا اِی. اسلیوا استاد دانشگاه کمبریج است. او به ­طور گسترده در حوزه فلسفه اخلاق، معرفت­­شناسی گواهی، روانشناسی اخلاق و دین و فلسفه ذهن کار می­کند و تالیفات متعددی در این موضوعات داشته است. او در مقالۀ حاضر به امکانِ حصولِ معرفت اخلاقی از طریق گواهی، نقش معرفتِ اخلاقی در تحسین و تقبیح، رابطه میان فهم و معرفتِ اخلاقی و سرشت مشورت اخلاقی می­پردازد.

در مباحث جدید [فلسفی]، گواهی اخلاقی اعتبار چندانی ندارد. عمدتاً تصور بر این است که اگرچه گواهی منبع مناسبی برای باورهای نااخلاقی است، اما مبتنی‌کردن باورهای اخلاقی برآن، خالی از اشکال نیست. این مقاله برآن است که گواهی اخلاقی سزاوار این بدنامی نیست و گواهی اخلاقی به‌هیچ‌روی، بیش‌تر از گواهی نااخلاقی مسئله‌دار نیست...

🌐 برای مطالعه متن کامل فارسی و انگلیسی اینجا کلیک کنید

🌾 @Sedanet

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

🎥 اثر مشترک عجم‌اغلو و جانسون توسط مترجمین کتاب بررسی شد؛ نزاع هزار ساله ما بر سر فناوری و بهروزی

اثر تازه تارون عجم‌اغلو‌با عنوان 《نزاع هزار ساله ما بر سر فناوری و بهروزی》توسط علیرضا بهشتی شیرازی و محمدرضا فرهادی‌پور به فارسی ترجمه شده است. محمدرضا کدیور، صفحه جرعه گفت‌وگویی در تاریخ پنج‌شنبه ۱۸ آبان گفت‌وگویی درباره کتاب با مترجمین این کتاب داشته است. چکیده گفته‌های مترجمین کتاب با قدری ویرایش در ادامه آمده است...

به همت جرعه

👤 میهمانان:
علیرضا بهشتی شیرازی
محمدرضا فرهادی‌پور

میزبان:
محمدرضا کدیور

زمان:
پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۲

🌐 برای مطالعه متن و مشاهده فیلم جلسه اینجا کلیک کنید

🌾 @Sedanet
🌾 @joreah_journal

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

هر روز باد می‌برد از بوستان گلی
مجروح می‌کند دل مسکین بلبلی
مألوف را به صحبت ابنای روزگار
بر جور روزگار بباید تحملی

◼️◼️◼️◼️◼️◼️

استاد بزرگوار دکتر آرش نراقی گرانقدر
بدین‌وسیله درگذشت مادر عزیزتان را تسلیت عرض می‌نماییم و شکیبایی و آرامش را برای شما از خداوند طلب میکنیم.
بی‌تردید نام و یاد مادر مهربانی که تربیت فرزند فرهیخته و اندیشمند و ارجمندی همچون شما را در کارنامه دارند، در ضمیر و خاطرات بازماندگان برای همیشه سبز و گرامی خواهد ماند.

مجموعه فرهنگی صدانت
🌾 @Sedanet

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

🍁 علیه استثناانگاریِ انسان
✍️ جِف سیبو، دانشیارِ مطالعاتِ محیط‌زیستی و استاد وابسته‌ی اخلاق زیستی، اخلاق پزشکی، فلسفه، و حقوق در دانشگاه نیویورک
ترجمه: علی بنی‌اسد

🍂 در تنگنا که باشید، یحتمل جانِ یک انسان را باارزش‌تر از جانِ یک حیوان می‌انگارید. استدلال‌های خوبی برای نادرستیِ این طرز فکر در کارند.

🍂 همین ژانویه، مردی ۵۷ساله ساکنِ بالتیمور، عمل پیوند قلبی داشت از یک خوک. استفاده از حیواناتِ غیرانسان همچون منبعِ عضوی برای انسان‌ها بیگانه‌پیوندزنی نام دارد. هرچند ممکن است استفاده از حیواناتِ غیرانسان به این منظور ایده‌ی نگران‌کننده‌ای به‌نظر رسد، بسیاری از انسان‌ها می‌اندیشند چنانچه بتوانیم فناوری‌اش را بهتر و بهتر کنیم (آن مرد دو ماه بعدتر مُرد) به فداکاری‌هایش می‌ارزد. همان‌طور که سالِ پیش زیست‌اخلاق‌شناسانی مثل آرتور کاپلان و برندن پَرِنت گفتند: «البته که رفاهِ حیوانات مهم است، ولی نه بیشتر از وزنِ اخلاقیِ جانِ انسان‌ها.»

🍂 قطعاً فقط بیگانه‌پیوندزنی نیست که طیّ آن انسان‌ها دیگرحیوانات را در تنگنا می‌گذارند تا برای خودشان منفعتی به هم بزنند. سالانه بیش از ۱۰۰ میلیارد حیوانِ محبوس را برای خوراک، پوشاک، پژوهش، و به اهدافی دیگر می‌کُشیم. احتمالاً بیش از ۱ تریلیون حیوانِ وحشی را هم به اهدافِ مشابهی به کشتن می‌دهیم. برای دفاع از این عمل‌ها اغلب خودمان را به زحمت نمی‌اندازیم. اما وقتی به این کار دست می‌زنیم، دفاعِ واحدی را پیش می‌نهیم: جانِ انسان‌ها وزنِ اخلاقیِ بیشتری دارد.

🍂 اما آیا این درست است؟...

🌐 برای مطالعه متن کامل و دریافت فایل PDF اینجا کلیک کنید

🌾 @Sedanet

Читать полностью…

وبسایت فرهنگی صدانت

🍁 بررسی تطبیقی نظریه خطای جان مکی و نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی
✍️ امید کشمیری و محمدرضا امینی

منتشر شده در نشریه تأملات فلسفی
دوره ۱۳، شماره ۳۰، صفحه ۵۳۱-۵۶۸، شهریور۱۴۰۲

🍂 مقاله حاضر کوششی‌ است در راستای تبیین و تطبیق دو نظریه فرااخلاقی «خطا» و «ادراکات اعتباری» ازسوی جان مکی و علامه سیدمحمدحسین طباطبایی. این مقاله که از حیث روش تحقیق به روش کتابخانه­ای انجام شده، تلاشی است برای کشف، تحلیل، تبیین و صورت‌بندی پیش‌فرض‌های ضمنی و مصرَح دو نظریه مهم فرااخلاقی، تحت‌ عناوین «نظریۀ ­خطا» و «ادراکات اعتباری» که به‌ترتیب از سوی جان مکی و سیدمحمدحسین طباطبایی طرح شده‌اند. از آنجاکه زبان اخلاق، متافیزیک اخلاق، عقلانیت اخلاق و معرفت اخلاقی، برخی از مهم­ترین پیش‌فرض­های فرااخلاقی است، در تحقیق حاضر به تحلیل این مؤلفه­ها می­پردازیم. نتیجه مقایسه این است که اگرچه وجه افتراق مهم نظریه اعتباریات با نظریه خطا در یکی از مبانی انسان‌شناختیِ معرفت اخلاقی این دو نظریه است -که در یکی (نظریۀ اعتباریات) از وجود و اعتبارِ ادراکاتِ اعتباری ثابت که ریشه در طبیعت بشری دارد سخن می‌رود- با این­حال ناواقع‌گراییِ اخلاقی در متافیزیک اخلاق، شناخت‌گرایی در زبان اخلاق، واقع‌گروی اخلاقی در عقلانیت اخلاق و ناواقع­گرایی در معرفت اخلاقی از اشتراکات مهم این دو نظریه است.

🌐 برای مطالعه متن کامل و دریافت فایل PDF اینجا کلیک کنید

🌾 @Sedanet

Читать полностью…
Subscribe to a channel