گرداننده درگاه : سیروس حامی @Cyrus_Hami
زبانهای ایرانیتبار ( فارسی، کردی، بلوچی، سکایی و ... ) در خانوادهی زبانی « هندواروپایی » قرار دارند. بیش از ۲۰۰ سال است که پژوهشگران بر سر خاستگاه نخستین این شاخه زبانی، بحث و جدل دارند. امروزه پیشرفتهای علمی به کمک حل این موضوع آمده و نتیجه تازهترین پژوهشهای زیستشناسی و زبانشناسی میگوید که خاستگاه اولیه این شاخه زبانی حدود ۸۰۰۰ سال پیش و جایی در شرق هلال حاصلخیز ( قفقاز جنوبی، آناتولی شرقی و ایران غربی ) بوده است. که این همان منطقه زاگرس غربی است.
پشته ایران خاستگاه (مبدأ) فروایش(مهاجرت)های بزرگ تاریخی بوده؛ نه آماجگاه(مقصد)!
/channel/ShahnamehToosi
ایرانیان ، نیاکان اروپائیان!
واقعیتی تاریخی که اروپاییان کوشیدهاند تا پرده بپوشند و شوربختانه دانشگاههای ما نیز به همان راه رفتهاند و افسانه «مهاجرت آریاییان از سرزمینهای دیگر به پشته ایران» را گسترانده باوریده و باوراندهاند!
داستان تاریخی #فریدون گویای سهپاره شدن باشندگان ایران و فروایش(مهاجرت) و پخش شدن آنان در پهنه آسیای میانه تا اروپا و گرداگرد مدیترانه است که تیرههای سکایی و سرمتی و آلان را در این پهنه ساختند!
پشته ایران خاستگاه (مبدأ) فروایش(مهاجرت)های بزرگ تاریخی بوده نه آماجگاه(مقصد)!
/channel/ShahnamehToosi
تحلیل استاد شفیعی کدکنی از شخصیت رستم:
«جواب نداره... برای اینکه حاصل ذهن یک نفر نیست. ترکیب ذهنهای بیشمار، آن هم در طول اسطوره است نه تاریخ. عمر اسطوره هزاربرابر عمر تاریخ است.»
@shekoftandaraftab
/channel/ShahnamehToosi
داستان #کاوه_آهنگر
شاهنامه خوانی بانو #الهه_کارگران
هنگام : شنبه - ۲۸ مهر ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
سریال غرورآفرین شاهنشاهی کوروش بزرگ
قسمت سوم
کارگردان : #یاسین_موسیوند
آبشخور:
DiaraKohan/videos" rel="nofollow">https://www.youtube.com/@DiaraKohan/videos
🆔 @shahname_yazd
گذار از ساستار به اَورند
(گزارش تاریخی استوره خیزش فریدون و کاوه)
۱ - شرایط عینی بایسته دگرگشت
ارائه: #سیروس_حامی
هنگام : شنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
📚 📚 📚
دادگری یا بیدادگری فرمانروایان در سخن بزرگان ایرانزمین👇
فرمانروایی را شایسته کسی میدانیم و برای کسی خواستاریم که بهترین فرمانرواست برای اورمزد و اردیبهشت
#اوستا - یسنا۳۵
ستم نامهی عزل شاهان بود،
چو دردِ دلِ بیگناهان بود
#فردوسی
ز داد و ز بیداد و شهر و سپاه،
بپرسد خداوند خورشید و ماه!
اگــر پشـه از شاه یابـد ستـم،
روانـش بـه دوزخ بمانـد دُژم!
#فردوسی
نی دولت دنیا به ستم میارزد
نی لذّت مستیاش الم میارزد
نه هفتهزارساله شادی جهان
این محنت هفتروزه غم میارزد
#حافظ (رباعیات)
رخشاره پیوست: سخن #سعدی
🆔 http://t.me/ShahnamehToosi
با بهترین آرزوها،
بازهم درودها از بن جان به یکایک همرهان و هممیهنان!
هفته نو را برای همه یاران سراسر کام و پیروزی آرزو دارم و همچون هر شنبه، فرازی دیگر از سخن فرزانه توس را پیشکش دارم!
مهرورزتان - سیروس حامی
#آیین_کشورداری_در_شاهنامه_۸۵
http://t.me/ShahnamehToosi
سریال غرورآفرین شاهنشاهی #کورش_بزرگ
قسمت دوم
کارگردان : #یاسین_موسیوند
آبشخور:
DiaraKohan/videos" rel="nofollow">https://www.youtube.com/@DiaraKohan/videos
🆔 @shahname_yazd
☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️
۱۹ مهر زادروز محمدرضا شفیعیکدکنی
(زاده ۱۹ مهر ۱۳۱۸ نیشابور) نویسنده و شاعر، با تخلص م.سرشک
او در کدکن از روستاهای قدیمی، بین نیشابور و تربتحیدریه زاده شد و از آغاز کودکی نزد پدرش و محمدتقی ادیب نیشابوری "ادیب نیشابوریدوم" به فراگیری زبان و ادبیات عرب پرداخت. "در هفتسالگی بخشهایی از الفیه ابنمالک را از حفظ بود و فقه، کلام و اصول را نزد شیخ هاشم قزوینی معروف به "فقیه آزادگان" و نزد محمدهادی میلانی فراگرفت.
وی به پیشنهاد دکتر علیاکبر فیاض، در دانشگاه فردوسی مشهد نامنویسی کرد و در کنکور آن سال نفر اول شد و به دانشکده ادبیات رفت و مدرک کارشناسی در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی و مدرک دکتری را نیز در همین رشته از دانشگاه تهران گرفت.
او از سال ۱۳۴۸ استاد دانشگاه تهران است. بدیعالزمان فروزانفر زیر برگه پیشنهاد استخدام وی نوشته بود «احترامی است به فضیلت».
وی از جمله دوستان نزدیک مهدی اخوان ثالث، شاعر خراسانی، به شمار میرود و دلبستگیاش را به اشعار وی پنهان نمیکند.
او در شهریور ۱۳۸۸ به آمریکا رفت که این سفر بازتاب وسیعی در مطبوعات ایران داشت. وی برای استفاده از یک فرصت مطالعاتی در مؤسسه مطالعات پیشرفته پرینستون، در باب تاریخ و تطور فرقه کَرامیه به تحقیق پرداخت و پس از ۹ ماه به میهن بازگشت و در تدریس دانشگاه تهران حاضر شد.
وی سرودن شعر را از جوانی به شیوه قدمایی آغاز کرد و پس از چندی به سبکنو مشهور به نیمایوشیج روی آورد. با انتشار دفتر شعر در کوچه باغهای نشابور نامآور شد. آثار او را میتوان به سه گروه انتقادی و نظری و مجموعه اشعار خود وی تقسیم کرد. آثار انتقادی این نویسنده، شامل تصحیح آثار کلاسیک فارسی و نگارش مقالاتی در حوزه نظریه ادبی میشود که بخشی از آنها را در زیر میبینید. در میان آثار نظری وی، کتاب موسیقی شعر جایگاهی ویژه دارد و در میان مجموعه اشعارش در کوچه باغهای نشابور آوازه بیشتری دارد. زمزمهها، شبخوانی، از زبان برگ، بوی جوی مولیان، از بودن و سرودن، مثل درخت در شب باران، هزاره دوم آهوی کوهی، صور خیال در شعر فارسی، موسیقی شعر، با چراغ و آینه "در جستجوی ریشههای تحول شعر معاصر ایران" تصحیح اسرارالتوحید نوشته محمدبن منور، تصحیح تاریخ نیشابور نوشته حاکم نیشابوری، تصحیح آثار عطار نیشابوری، مختارنامه، مصیبتنامه، منطقالطیر، اسرارنامه، دیوان عطار و ترجمه آفرینش و تاریخ نیز از جمله آثار اوست.
آخرین کتاب او، این کیمیای هستی "درباره حافظ" است که نخستین چاپ آن در سال ۱۳۹۷ توسط انتشارات سخن متنشر شد.
فیلمی به نام "ستایشگر زیبایی" به وسیله جواد میرهاشمی؛ پژوهشگر و مستند ساز از سال ۱۳۹۱ در دست تهیه است که به احوال سجلی و تالیفات و تاثیرات وی بر ادبیات معاصر میپردازد. نام این فیلم وامدار گفتوگوی میرهاشمی با هوشنگ ابتهاج "ه. ا. سایه" است.
کتاب تذکرهالاولیای عطار که حاصل تلاش ۵۰ ساله دکتر شفیعیکدکنی است در اردیبهشت سال ۱۳۹۸ منتشر شد.
کتاب "نامهای به آسمان" از سوی نشر سخن در روزهای پایانی سال ۱۴۰۲ منتشر شد.
مجموعه آثار محمدرضا شفیعی کدکنی:
https://sokhanpub.net/product-category/%d9%85%d8%ac%d9%85%d9%88%d8%b9%d9%87-%d8%a2%d8%ab%d8%a7%d8%b1-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%d8%b1%d8%b6%d8%a7-%d8%b4%d9%81%db%8c%d8%b9%db%8c-%da%a9%d8%af%da%a9%d9%86%db%8c/page/2/
🆔 @bargi_az_tarikh
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
زمینه تاریخی #زادن_فریدون_از_مادر
ارائه: #سیروس_حامی
هنگام : چهاردهم مهر ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
نگاهی به نامه رستم فرخزاد به برادر
✍️ #جلال_خالقی_مطلق:
سراسر نامه رستم به برادرش پر از احساسات گرم میهن دوستی است و مضمون مصرع دوم بیت ۸۰ (داستان یزدگرد شهریار) نقطه اوج آن . حافظ به خاطر «هوای مسکن مالوف و عهد یارقدیم» از سفر عذر میخواهد، رستم با دریغ از «باد نوشین ایران زمین» به سفر مرگ می رود. در بندهش سخن از «ایرانشهر آبادان خوشبوی» است و این صفت «خوشبوی» در واقع برابر همان «باد نوشین» است. در دینکرد در توصیف ستایش آمیز ایران آمده است : در بارۀ رنگ خودی و رنگ بیرونی ایرانشهر از دیدگاه دین بهی ، چنین است رنگ خودی ایرانشهر؛ نیکو آفرینش بر آیین دین مزدیسنا، و رنگ بیرونی آن، چند گونه است و ... آراسته و پاک و خوبچهر و خوببوی و پرشادمانی.
/channel/ShahnamehToosi
به روز خجسته سرِ مهرماه،
به سر برنهاد آن کیانیکلاه،
زمانه بیاندوه گشت از بدی
گرفتند هر کس رهِ بخردی
دل از داوریها بپرداختند،
بدآیین یکی جشن نو ساختند!
بفرمود تا آتش افروختند،
همه عنبر و زعفران سوختند،
پرستیدن مهرگان دین اوست؛
تنآسانی و خوردن آیین اوست.
اگر یادگارست از او ماه و مهر،
بکوش و به رنج ایچ منمای چهر!
امروز روز مهر از ماه مهر (در گاهشماری کهن ایرانی) و جشن مهرگان است!
این آیین دیرپای ایرانی بر هممیهنان خجسته باد!
http://t.me/ShahnamehToosi
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
سریال غرورآفرین شاهنشاهی کوروش بزرگ
قسمت اول
🆔 @shahname_yazd
🌄🌄🌄🌄🌄
ریشه راستین تاریخی نبرد رستم با شاه مازندران
در جستارهای پیشین این تالار گفتیم که :
۱- استورهها یا داستانهای آغازین شاهنامه، بازتاب رویدادادهای راستین تاریخی یا پدیدههای راستین زاستار(طبیعت) در ذهن مردم روزگار است که در گذر بازگفت سینهبهسینه میان سدها زادمان، با باورها، رویاها، آرمانها، آرزوها و... آنان درآمیخته و فزونیها، پبرایهها و گشتگیها پذیرفته و افسانهگون شده و بدین ریخت(افسانهگون) در خداینامه و آنگاه شاهنامه ابومنصوری نوشته و سرانجام سرایش زینهاردارانه فردوسی فرزانه است که هرآینه پیرایههایی نیز پس از گذشت فردوسی به سروده گرانسنگ او افزوده شده است.
۲- واکاوی و بازشناخت آن هسته راستین هر داستان به یاری یافتههای دانش روز شدنی است!
۳- کاربردهای گوناگون واژه #دیو در شاهنامه، از ریشههای گوناگونی برآمده و به فراخورِ هریک از آن ریشهها، اندریافت(مفهوم)های گوناگون دارد! یکی از این اندریافتها «بلندی و کوه» است!
۴- دیوان مازندران جاندار انگاشته «کوههای سختگذر ماز» است!
انگاره نگارنده در باره ریشه راستین داستان «جنگ مازندران» شاهنامه، تلاش مردمان باشنده جنوب البرز به هنگام خشکسالی هزاره سهیم پ.ز. برای دست یافتن به چراگاههای فرازین البرز میانی بوده است!
در این انگاره، بازتاب این تلاش پهلوانانه (راهگشودن از دل سنگ و خارا) در ذهن مردم آن روزگار، «جنگ میان دوسپاه» بوده که به پیروزی ایرانیان انجامیده! پهلوانان ایران در این نبرد بلندای صخرهها(دیوان مازندران) را به گرز (پتک) در هم میکوبند و خرده ها را در رهگذر میریزند و اینگونه، راه را برای آمد و شد مردم و بردن رمه به چراگاهها هموار میکنند!
۵- در این میان افزوده شدن پیرایههایی چون جادو و گفتگوها و نامهنگاری و رجزخوانیها و ... به داستان، با سرشت بازگفت(روایت) سینه به سینه میان سدها زادمان همخوان است و روایی میگیرد!
۶- پیروزی فرجامین ایرانیان به پشتوانه پهلوانیهای تهمتن در داستان جنگ مازندران بیشترین نشانه و گواه ریشه تاریخی داستان را به دست می دهد!
مردان ایرانی (با نماد تهمتن) در رویارویی با سپاه شاه مازندران (دشوارگذرترین صخرهها!) و برای درهم شکستن آنان از نیزه (میتین) و گرز (پتک) بهره می برند!
یکی نیزه زد بر کمربندِ اوی،
جدا کردش از جای پیوندِ اوی
در این هنگام است که گوینده داستان، چهره راستین شاه مازندران را در سخن میآورد:
شد از جادُوی تَنْش ، یکپاره کوه،
از ایران بر اوبر نظاره گروه!
گذشته از پیرایهی پندارینهی جادوگری، همین بیت روشنگر این نکته است که نبرد راستین پهلوانان ایران با «کوه» است!
در پاسخ شاه کاوس که از پیشرفت کار جویا میشود،
بدو گفت رستم که چون رزم سخت،
ببود و برافروخت بیداربخت،
بر این گونه خارا یکی کوه گشت؛
ز جنگ و ز مردی بی اندوه گشت!
اکنون اوج و فرجامین نبرد، خرد کردن این تخته سنگ کوهپیکر و گشودن راه دسترس است، که داستان -درآمیخته با گزافهی ویژهی حماسه- چنین بازگو میشود که گَوِ پیلتن (نماد دلاور مردان ایرانی) تخته سنگ را از جا می کند و در گودی راه می افگند و ایرانیان آن را و نیز سر دیوان (تخته سنگهای بلند!) را ریز ریز کرده و در راهگذر می ریزند!
بدین گونه، راه هموار و دستیابی رمه به چراگاه و آبشخور فراز کوههای ماز فراهم می شود!
این رویداد نیز همچون دیگر رویدادهای آن روزگاران، با فزودهها و گشتگیهای سرشتین فرایند هزاران ساله بازگفت سینهبهسینه رویداد، از رویاها و آرزوها و گزافه رنگ میپذیرد و افسانهگون و دلپذیرتر میشود:
گوِ پیلتن کرد چنگال باز،
بدان آزمایش نبودش نیاز؛
بدانگونه، آن سنگ را برگرفت؛
کز او ماند لشکر سراسر شگفت!
به پیشِ سراپردهی شاه برد،
بینداخت و ایرانیان را سپرد!
به دژخیم فرمود تا تیغ تیز،
بگیرد، کند تنش را ریزریز!
ز دیوان هر آنکس که بد ناسپاس،
وُ زیشان دل انجمن پرهراس،
بفرمودشان تا بریدند سر؛
فگندند جایی که بد رهگذر!
بیتهای بالا چکیده و بخش مهادین داستان است! بیتهای بیشتری نیز در میان آنها آمده که همانا گزافهها و پیرایهها هستند!
شاهنامه یک منبع استوار تاریخ و آغاز تا انجامش روایت رویدادهای راستین و سرگذشت نیاکان است! اگر رازهایش را به اندیشه و خرد بگشاییم!
نگارنده : سیروس حامی
تالار «رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه»
خرداد ۱۴۰۰ - یزد
/channel/ShahnamehToosi
شاهنامه ، نامهی بهزیستن
گفتاری از استاد #علیرضا_قیامتی
برگرفته از 👇
dr_ghiyamati" rel="nofollow">https://www.youtube.com/@dr_ghiyamati
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
از نگاه یاران
فردوسی به ایرانیان آموخت خرافهپرست و ماورالطبیعهباز نباشند، خوشبختی و بدبختی ملتها دست خودشان است!
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
✍️ #امیدفراغت روزنامهنگار
خرافه و خرافهپرستی و به تعبیری ماورالطبیعهبازی همواره در تاریخ این سرزمین موجودیت داشته است. بر همین اساس #بتپرستی و #شخصپرستی به نوعی در تار و پود ذهنی بیخردان و ناباوران به اصالت #انسانگرایی، بارها مسیر طبیعی حرکت #تاریخ را به انحراف کشیده است.
#ایرانیان باید به شخصیتهای خردمندی مانند حکیم ابوالقاسم فردوسی افتخار کنند که در اوج خرافهپرستی و شخصپرستی، تنها راه نجات از ورطه شکست فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ...روی آوردن به عقلانیت، واقعیتنگری و باورمندی به اینکه هر کسی میتواند خود، خدای خویش شود.
برای مثال مردمان دوره فریدونشاه، آنچنان مجذوب شخصیت #توسعهیافته او بودند که فکر میکردند اگر فریدون بمیرد، فقر و بدبختی گریبانشان را میگیرد.
فریدونشاه برای حکیم شدن تلاش کرده بود و به خوبی میدانست که هیچ تفاوتی با دیگر انسانها ندارد. اما این آدمهای آن دوره بودند که عنوانهایی مانند فرشته و پسر خدا به فریدون داده بودند.
فریدون در آستانه مرگش، چارهجویی کرد تا مردم بیاموزند که باید خودشان را باور کنند. اگر ظلم و ستمی، میبینند، خودشان باعث و بانی به وجود آمدن ظلم و ستم هستند. اگر دچار فقر و بدبختی شدهاند، مسبب این فقر، خودشان هستند.
بر همین اساس #فریدون به پسر کوچکش #ایرج گفت: به بلندی شهر برود و با صدای بلند این اشعار کوتاه را بخواند.
"فریدون فرخ، فرشته نبود
"به مشک و زعنبر، سرشته نبود.
"به داد و دهش یافت آن نیکویی
"تو داد و دهش کن، فریدون تویی.
#فردوسی به زیبایی خردمندی و حکمت، فریدونشاه را در شاهنامهاش آورد. تا مردم تاریخ بیاموزند، خوشبختی و بدبختی دست خودشان است. قدر و اندازه ملتها، دست خودشان است. بنابراین اگر از قدرت اندیشه و تفکرشان استفاده نکنند، به راحتی مورد سوءاستفاده قرار میگیرند.
حرف پایانی اینکه اصولا #خرافهپرستی، ماورالطبیعهبازی و شخصپرستی برای این تولید میشود، که مردم خودشان را باور نکنند، فکر نکنند تا زورمندان بتوانند از چنین ملتی، به مثابه برده، بهرهکشی کنند. تا مثلا بتوانند به مردمی بگویند عکس خلیفه #نروژ را در ماه دیده و مردم هم باور کنند! یا اینکه بگویند #رییسجمهور سوییس با امامعلی حبیبی کشتیگیر ایرانی ارتباط دارد و در بحرانها از او کمک میگیرد. پرسش پایانی اینکه مگر پیامبر نگفت: من بشری مثل شما هستم؟ فریدون فرخ، فرشته نبود- به مشک و ز عنبر، سرشته نبود. به داد و دهش یافت آن نیکویی- تو داد و دهش کن، فریدون تویی!
@peyghameashna
/channel/ShahnamehToosi
گذار از ساستار به اَورند
(گزارش تاریخی استوره خیزش فریدون و کاوه)
۱ - شرایط ذهنی بایسته دگرگشت (دنباله)
ارائه: #سیروس_حامی
هنگام : شنبه۲۸ مهر ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
دیگربار درود و آرزوهای نیک،
خوشهای دیگر از خرمن اندیشه نیاکان و از خامه فرزانه توس، پیشکش یاران، همراه با آرزوی هفته ای سراسر کامروایی و نیکوی!
مهرورزتان - سیروس حامی
#آیین_کشورداری_در_شاهنامه_۸۶
/channel/ShahnamehToosi
✅ شاهنامه نوشتن، مستلزم ملت داشتن است / ما ملتِ غیبیم و حافظ لسان الغیب است، چون لسانِ یک ملت است
✍️ جواد طباطبایی، فیلسوف سیاسی ایران
اگر شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی را بتوان همچون نظریهای برای ملّت در ایران توضیح داد، میتوان گفت که سرشت و شأنِ ملّی ایرانی هیچ نسبتی با هیچ ایدئولوژی ناسیونالیستی ندارد و نمیتواند با مقولات چنین ایدئولوژیهایی توضیح داده شود.
عربها جایی عنوان کردهاند که عرب، نمیتواند شاهنامه داشته باشد. میبایست بیان کرد که، شاهنامه نوشتن، مستلزمِ ملت داشتن است و اگر ملّت به اُمت مبدل شود؛ آن زمان دیگر نمیشود؛ شاهنامه داشت. اعراب نه تنها نمیتوانند شاهنامه داشته باشند، بلکه حافظ و سعدی هم نخواهند داشت. حافظ، بیانِ اسطوره ملی ما است. ما ملت غیبیم و حافظ لسان الغیب است، چون لسانِ یک ملت است.
مفهوم ایرانشهری و اندیشهی ایرانشهری، در واقع کوششی است برای توضیح اینکه ملت ایران، ملت متفاوتی است. منطق ما، متفاوت از منطقِ امت است و ما ملتی هستیم، با تاریخی خاص و تنوع اقوام و گویشهای متفاوت. ایران همیشه یک کشور بوده است و کشور نیز، یک ملت واحد است.
🆔 http://t.me/ShahnamehToosi
جهانبينی فردوسی با جهانبينی ايرانی برابر است.
هر انسان پويا و ژرفانديش و فراخنگر میكوشد كه جهان را به شيوهای كه خود میتواند و میپسندد بشناسد و اگر چنين نباشد او تنها پيرو است. فردوسی هم جهانبينی ويژه فردی خود را يافته، آن را در شاهنامه باز نموده و با ما در ميان نهاده است. شايسته میدانم بر اين نكته انگشت بر نهم كه از ديد من جهانبينی فردوسی برابر با جهانبينی ايرانی است، زيرا كه فردوسی ايرانیترين ايرانی است كه من میشناسم. فردوسی چونان فرزانه و انديشمندی، بیگمان گزارش و برداشت خود را از جهانبينی فراگير ايرانی داشته است اما اين جهانبينی فردوسی با جهانبينی ايرانی، در شالوده و بن مايهها، يكسان است. پس هنگامی كه از جهانبينی فردوسی سخن میگوييم از جهانبينی پايدار ايرانی سخن در ميان آوردهايم. آن جهانبينی در همه ما چونان ايرانی به گونهای نهفته است كه شايد ما آگاهانه به آن نينديشيم و اگر از ما بپرسند كه جهانبينی ايرانی چيست؟ پاسخ روشنی برای اين پرسش نداشته باشيم. اما اين جهانبينی به گونهای نهادی و نهادين ناخودآگاهانه در همه ما وجود دارد.
✍️#ميرجلالالدين_كزازی
🆔 http://t.me/ShahnamehToosi
آراتا خاستگاه تمدن و خط
🔷 يافته هاي باستانشناسي حكايت از ساخت نخستين انيميشن- چشم مصنوعي و خط كش هايي با دقت نيم ميليمتر در پنجهزار سال پيش ايران دارد.
🔷 يافته هاي ژنتيك نشان ميدهد ايرانيان از هرگوشه ايران كه باشند با هر رنگ و زبان داراي ژن و نژاد مشترك هستند كه بنام آريايي خوانده ميشود.
🔷 مبالغه نيست كه ايرانيان داراي زيباترين چهره ها در بين سفيدپوستان هستند اما واماندگي تاريخي را با هنر-فرهنگ و تكنولوژي و اقتصاد ميتوان جبران كرد نه با باور به نژاد.
🔷 باليدن ما به نژاد خودزني است. باليدن ما زماني حق است كه جزو چند كشور انگشت شمار جهان هستيم كه پايه گذار تمدن بوده اند.
@Bahamstan
http://t.me/ShahnamehToosi
ویدیو پیوست گواه آن است که نیاکانمان در ایران دارای چه تمدن و پیشینهی شگرفی بودند که رمزگشایی از کتیبهی کشف شده از آثار تاریخی در منطقه جیرفت با توجه به تکنولوژی کنونی، چهل سال زمان میخواهد.
شایان درنگ است که یورش تازیان و چیرگیشان بر این سرزمین چه بر سرمان آورد!
این کشف در پیوند با تمدّن آراتاست که در زیر تمدّن جیرفت قرار داشته، تمدّنی که حدود ۱۴۰۰۰ سال پیش ناپدید شده! تمدنّ جیرفت بر روی تمدّن آراتا ساخته شده بوده که همزمان با تمدّن شهر سوخته و هم زمان با هم از میان رفتند. هردو این تمدّنها در کنار دریایی قرار داشتند که امروزه کویری بیش نیست.
http://t.me/ShahnamehToosi
.
شاهنامه فردوسی گرچه حماسه است، سرودههای فراوانی دربارهی آشتی (صلح) و اخلاق در جنگ دارد، زیرا بنمایه آن خرَد ایرانشهری است. درباره ستایش آشتی و نکوهش جنگ، حکیم خردمند توس چنین میفرماید؛
مـرا آشتی بهتـر آید ز جنگ،
نباید گرفتن چنین کار تنگ!
کسی نیست بی آز و بی نام و ننگ
همان آشتـی بهتــر آید ز جنـگ!
http://t.me/ShahnamehToosi
📝 📝 📝
"خودکامگی، مایه تباهی است"
▪️از نظر "فردوسی" قدرت مطلقه به ظلم و تباهی میانجامد. چارهی دفع بلای خودکامگی تقسیم قدرت است. این را در سراسرِ "شاهنامه" میتوان دید. از دورهی اساطیری پیشدادیان، که پادشاه خود پهلوان و رهبرِ قوم بود چون بگذریم، در ادوارِ بعدی قدرتِ مطلق به دست پادشاه نیست. در دورهی کیانی تا پایانِ عصرِ کیخسرو، پهلوانان شریکِ قدرتِ پادشاه هستند و از گشتاسب تا یزدگرد، موبدان...
▪️پادشاهان، آسایش این جهانی ایرانیان را تأمین میکردند و موبدان راهِ رستگاری آنجهانی را به مردم نشان میدادند و هردو نیرو در خدمت بهروزی و نیکسرانجامی ایرانیان بود. در شاهنامه، پادشاه مظهر استقلالِ کشور و حافظ ایران در برابر هجوم خارجی است. اعلام جنگ و صلح با اوست. پهلوانان در جنگ با دشمن فرمانبردارِ او هستند، اما نوکرِ چشم و گوش بستهی او نیستند. پهلوانان در عین وفاداری به شاه، وجدان بیدارِ ملت و مظهرِ آزادگی و گردنفرازی هستند و اگر پادشاه از اصول صحیحِ شهریاری و دادگری پای فراتر گذارد در برابر او مردانه میایستند. نمونههای ایستادگی پهلوانان مخصوصاً "رستم" را در برابر شاهانی چون "کاووس" و "گشتاسب" و سخنان تند پهلوانان را خطاب به آن شاهان میبینیم. وقتی کیکاووس با سبکسری و به فریبِ ابلیس، چهار عقاب را به تخت بست و به نیروی آنها به آسمان رفت و در بیشهای در آمل به زمین افتاد، گودرز او را چنین سرزنش کرد:
بدو گفت گودرز «بیمارْسْتان
تو را جای زیباتر از شارْسْتان
به دشمن دهی هر زمان جای خویش
نگویی به کَس، بیهُده رای خویش
سه بارت چنین رنج و سختی فتاد
سرت ز آزمایش نگشت اوستاد
کشیدی سِپه را به مازندران
نگر تا چه سختی رسید اندر آن
دگرباره مهمان دشمن شدی
صنم بودی، اکنون برهمن شدی
به جنگِ زمین سر به سر تاختی
کنون بآسمان نیز پرداختی!»
▪️کاووس جوابی ندارد. شرمسار میشود و از کاخ بیرون میرود. یک بار دیگر هنگامی که رستم خبر کشته شدن دستپروردهاش سیاوش، شاهزادهی بیگناه را میشنود، به آهنگ کینخواهی از تورانیان از نیمروز حرکت میکند. ابتدا به درگاهِ کاووس میرود و با خشم و خروش او را خوار میسازد:
چو آمد برِ تختِ کاووسِ کی
سرش بود پُرخاک و پُرخاک پی
بدو گفت خوی بد، ای شهریار
پراگندی و تخمت آمد به بار
تو را مهرِ سودابه و بدخُوی
ز سر برگرفت افسرِ خسروی
کنون آشکارا ببینی همی
که بر موج دریا نشینی همی...
▪️کاووس با شرمساری در برابر سخنان جهانپهلوانِ خشمگین، جز اشک ریختن چارهای ندارد. رستم از آنجا به سراغ سودابه میرود و او را میکشد و کاووس از جای خود نمیجنبد:
به خنجر به دو نیمه کردش به راه
نجنبید بر تخت کاووسشاه...
▪️با این نمونهها میبینید که شاهنامه، ستایش شاهان نیست، ستایش ایران و ایرانیان و پهلوانانِ ایران است. هیچ پادشاهی در شاهنامه از رستم که نمادِ یک ایرانی آرمانی است بزرگتر نیست و این نکته در همان عصر فردوسی هم بر همگان روشن بوده است. از اینجاست که در حکایت تاریخ سیستان میخوانیم که محمود به فردوسی میگوید: "همهی شاهنامه خود هیچ نیست، مگر حدیث رستم..."
و نیز افسانهای از همان روزگاران بر سر زبانها بوده و در منابع متعدد قدیمی نقل شده که رستم به خواب فردوسی آمد و گفت در فلانجا من گنجی نهفتهام، برو، بردار و منتِ محمود را مکش. فردوسی آن گنج را برداشت و میان شاعران قسمت کرد و خود دیناری برنداشت.
✍️ زندهیاد استاد #محمدامین_ریاحی
"فردوسی، زندگی، اندیشه و شعرِ او"
ر ۲۲۱-۲۱۳
🆔 /channel/ShahnamehToosi
بازهم درود و مهر به یاران. همراه با آرزوی شادی و کام در هفته پیش روی، پیشکشم فرازی دیگر از گفتار فردوسی فرزانه! ایدون باد.
مهرورزتان - سیروس حامی
#آیین_کشورداری_در_شاهنامه_۸۴
/channel/ShahnamehToosi
به جای جهانجستن و کارزار،
مبادم به جز آشتـی هیچ کار!
#فردوسی
/channel/ShahnamehToosi
از #استوره تا #افسانه
ارائه: #سیروس_حامی
هنگام : هفتم مهر ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
درودی دیگر در آغاز هفته ای دیگر،
پیشکشی دیگر از سخن فرزانه توس
همراه با آرزوی بهترین بهترینها
هفتهتان سراسر به شادی و کام
مهرورزتان - سیروس حامی
#آیین_کشورداری_در_شاهنامه_۸۳
/channel/ShahnamehToosi
درود و آفرین،
همراه با پیشکش سخنی سخته از فرزانه یکتای تاریخ ایران، هفته ای زیبا و پربار برای همه یاران آرزو دارم.
نیکخواهتان - سیروس حامی
#آیین_کشورداری_در_شاهنامه_۸۲
http://t.me/ShahnamehToosi