bashgahandishe | Unsorted

Telegram-канал bashgahandishe - باشگاه اندیشه

8191

⬅️ کانال باشگاه اندیشه، مرجعی برای اهالی تفکر و مجالی برای اندیشیدن. ارتباط با ما : @Ahmadkhalesi @labibreza تلفنها 66480717 66480718 66480719 نشانی اینستاگرام باشگاه اندیشه https://www.instagram.com/bashgah.andisheh/ ...

Subscribe to a channel

باشگاه اندیشه

▫️
🗞 هم‌نشینی استادان همایی و مجتبی مینوی
. . . . . . . ‏
هادی راشد

‎زیور دست جهان بودم، مرا نشناختند
‎گوهری را رایگان در خاک راه انداختند
‎(سنا)

پخش تکه‌تکه‌‌شده‌ی سخنان جلال‌الدین همایی در یک کانال تلگرامی، با هر انگیزه‌ در پس آن، کاری ستودنی است. نمی‌خواهم درخشش این کار را با پرسش از چرایی تکه تکه کردن و بریدن آن تیره کنم. آنان که پرهیز از بریدن فیلم را به زبان آوردند نیز دوست‌داران همایی و کنج‌کاوِ آگاهی از همه‌ی مایه‌های پنهان در آن گفت‌وگو هستند. چه می‌توان کرد، ما هنوز نمی‌دانیم با آن‌چه از گذشته می‌رسد، چگونه باید برخورد کنیم.
رادیو در ایران از سال ۱۳۱۹ تا میانه‌ی دهه‌ی چهل، کم‌ترین گزارش‌ها را از صدای شاعران، نویسندگان، اندیش‌مندان و فرزانگان ایرانی به جای گذاشته است. از این‌رو، آگاهی امروز از گزارش ویدیویی استاد همایی در نشستی با دانش‌وران ارج‌مند، به‌ویژه مجتبی مینوی بسیار شگفتانه و شیرین است. در نوشتار دیگری👉، زمینه‌های سخنان استاد همایی را آن اندازه که خود دریافتم، بر پایه‌ی نخستین برش کوتاه فیلم بازگفتم. با دیدن هم‌آن برش کوتاه، به ارزش آگاهی از چرایی برگزاری آن نشست، و کیستی چهره‌ها می‌شد پی برد. بسیاری از دوست‌داران و شناسندگان همایی نیز در پی آگاهی از چرایی برگزاری این نشست، و در جست‌وجوی هم‌آهنگی چهره‌ها با نام‌ها برآمدند.
در جایی که، آگاهی‌های پیرامونی درباره‌ی سخنان استاد همایی، ناگفته است؛ می‌کوشم آگاهی‌های برگزیده‌ای درباره‌ی این نشست، چرایی برگزاری و چهره‌های هم‌نشین با استاد همایی را بازگو کنم. بازگشت آگاهی‌های من به سخنان فضل‌الله رضا، رییس آن روزهای دانش‌گاه تهران است.
فضل‌الله رضا در ۲۹ مرداد ۱۳۴۷ به رییسی دانش‌گاه تهران👉 برگزیده شد و تا ۲۸ تیر سال دیگر در آن جای‌گاه بود. او در شمار دانش‌ورانی بود که از نوجوانی دل به شعر و ادب می‌سپرند. با آن‌که می‌دانست آینده‌اش در راه آموختن علوم و تکنولوژی و ریاضی خواهد بود، هیچ‌گاه نتوانست از شورِ شعر و افسون ادبیات برهد. از هم‌آن سال‌ها در کنار شعرهای شاعران شناخته‌ی آن روزگار، با سروده‌های همایی آشنا می‌شود. به دنبال هم‌این آشنایی، به زودی با چهره‌ی دیگر استاد همایی: یک پژوهش‌گر برجسته‌ی تاریخ، ادب و فرهنگ ایران نیز آشنا می‌شود. کتاب غزالی‌نامه را در آمریکا، در گرماگرم روزهای دانش‌جویی علوم و تکنولوژی در ماساچوست، می‌خواند. ارجِ ویژه‌ی او به استاد همایی، بر پایه‌ی «آزادگی و وارستگی او (بود) در کار معرفت ـ دوری او از مشاغل و مناصب و جاه و مقام و ضیاع و عقار و استمرار در پژوهش.» ارج او به همایی و چند تن دیگر از فرزانه‌گان «در گرو تدریس عمیق و دقیق ادب پارسی و معارف اسلامی آن‌ها (بود) به نحوی آزاده و وارسته، دور از پای‌بندی به مقامات، ورای کمک‌هزینه‌ها و فوق‌العاده‌ها و دیگر پاداش‌ها.» رضا، شیفته‌ی زیستِ دانش‌ورانه‌ی همایی شده بود. از دید رضا، آموزش‌ها و زندگی همایی در پیوند با منطق، ریاضیات کهن، کیهان‌شناخت و ستاره‌شناسی، ساخت اندیشگی او را در جای یک آموزگار، شاعر، و پژوهش‌گر تاریخ و ادب، خردپایه بار آورده بود.
با این مایه آشنایی و دل‌بستگی، رضا هنگامی که دستور بالانشینی دانش‌گاه را پذیرفت، کوشید تا به بهانه‌های درخور، «محضر دانشمندان پاسدار فرهنگ ایران را بیشتر ترویج» کند. او نمی‌گوید، اما امروز به خوبی می‌دانیم که کار او در چارچوب ریختار سیاسی آن روز بود. با این همه، نمی‌توان نادیده گذاشت در روی‌کرد به سیاست‌ها، هم‌واره گزینش‌هایی در میان است، و گزینش او از دل‌بستگی‌های ژرف به همایی برمی‌آمد. فضل‌الله رضا می‌نویسد:
«در آن روزگار به اندازهء وقت و امکانات به سهم خود کوشش داشتم که دانشوریِ حقیقی در دانشگاه بر صورت‌ها و پرده‌ها و گواهی‌نامه‌ها چیره شود.»

در چارچوب هم‌این دستور کار، رضا توانست ردا‌ی «استادی ممتاز دانشگاه تهران» را به جلال همایی و علی‌اکبر شهابی پیش‌کش کند. فضل‌الله رضا در هم‌این نوشتار یادآوری می‌کند روزی که «برنامه رادیویی به یادبود یکی از بزرگان خراسانِ چند قرن پیش [ابوالفضل بیهقی] به دعوت این‌جانب ترتیب داده شد»، استادان همایی، مینوی و اسلامی ندوشن به آن نشست آمدند. رضا چند سال دیگر، آن نشست را «دیگر فرصت مغتنم صحبتی که با استاد ج.همایی برای من دست داد» خواند. فرصت نخست آویختن ردای استادی ممتاز بر دوش همایی بود؛ اما می‌افزاید، «(بعدها شنیدم که این برنامه فرهنگی در گوشه‌ای فکنده و پخش نشده ماند).» از این‌رو، پخش سخنان استاد همایی پس از فراموشی در غبار روزگاران بسیار ستودنی است.

✔️ سخنان استاد رضا، همه‌جا به کتاب همایی‌نامه (۱۳۵۵) برمی‌گردد.

● در پویه‌ی زبان فارسی⁦
گزیده‌ی یادداشت‌ها در فرهنگ، زبان و ادبیات
/channel/OnPersianLanguage/

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

قانون به مثابه رابطه
تأملی در بابِ مشروطیت*

📝سیدمسعود حسینی

جنبش مشروطه کمابیش از اوایل سده‌ی سیزدهم آغاز شد و در ربع آخر آن قرن به موفقیتی اولیه دست یافت. از آن زمان تاکنون دو حکومت را پشت سر گذاشته‌ایم. هر عقل سلیمی بی‌درنگ اذعان می‌کند که کدام‌یک از آن دو، مشروطیت را به‌نحوی تداوم بخشید و کدام‌یک تضعیف‌اش کرد. مقصد هنوز در پیش روست‌.

مشروطیت یا حاکمیت قانون دستاورد فرهنگ و فلسفه‌ی غرب است. اما دستاوردی نیست که مختص به غربیان باشد. اگر طرفدار حکومت قانون‌ایم، موکول به پسند ما نیست که مفهوم رابطه‌ و رابطه‌ی مبتنی بر قانون میان انسان‌ها را چگونه تلقی کنیم. قانونِ حاکم بر رابطه‌ی انسان‌ها مکانیکی نیست، مفهومی‌ست.

درونی‌ساختن قانون به‌مثابه‌ی نوعی "رابطه" میان انسان‌ها کار کوچکی نیست و به هیچ وجه نباید آن را ساده گرفت. ضروری‌ست که در نحوه‌ی "رابطه‌" میان انسان‌ها تعمق کنیم، رابطه‌ای که نه از نوع "بی‌تفاوتی" (رابطه‌ی بدون رابطه) است و نه از نوع "سلطه" (رابطه‌ی یک‌طرفه). رابطه‌ی دوجانبه است.

قانون نوعی فُرم (صورت) است، که البته محتوا هم به آن اضافه می‌شود. پیش از مشروطیت، اساساً این فُرم وجود نداشت! قانونی ملی وجود نداشت تا اساساً محتوایی هم بپذیرد. از محتوا رضایت ندارید؟ حرفی نیست. ولی تا وقتی فُرم نبود، قانون نبود، محتوای قانونی نبود. تازه بعد از پیدایش فُرم است که می‌توانید در مورد موجه بودن یا نبودن محتوای‌اش بحث کنید.

فرم قانون عرفی در هستی‌اش با فرم قانون الهی تفاوت عظیم دارد. آنچه فرم قانون عرفی را می‌سازد و نگاه می‌دارد، آزادیِ فرد است. فرد در فرم قانون عرفی فقط و فقط یک چیز را اراده می‌کند: آزادی خودش را. جمع افراد آزاد نیز همین‌طور. چنین جمعی در قانون فقط آزادی فرد و جمع را اراده می‌کند.

فرم قانون عرفی را می‌شود این‌گونه صورت‌بندی کرد: تنها آن قاعده‌ای نوعی قانون است که اولاً و ذاتاً آزادی فرد و اجتماع را اراده و تصدیق و تقویت کند. نخستین و ذاتی‌ترین محتوای فرم قانونیِ عرفی، خود همین فرم است. فرم قانون عرفی در هر محتوایی خود این فرم را اراده می‌کند.

فرم قانون چیست؟ اراده‌‌ای آزاد که اراده‌ی آزاد را اراده می‌کند. سه دقیقه را می‌توان در این‌جا لحاظ کرد. ۱. اراده‌ی آزاد هیچ محتوایی را اراده نمی‌کند جز خودِ اراده‌ی آزاد را. در این حال، اراده‌ی آزاد جنبه‌ی انتزاعی دارد. ۲. اراده‌ی آزاد، چیزی را اراده می‌کند؛ در این حال، اراده‌ی آزاد از کلیت انتزاعی‌اش به جزئیت انضمامی تنزل می‌کند. این نفیِ آن اراده‌ی آزادِ کلی و استحاله‌ی آن در چیزی جزئی است. نفی آزادیِ تام است. لذا، دقیقه‌ی سومی لازم است. ۳. اراده‌ی آزاد از امر جزئی اراده‌شده به خودش بازمی‌گردد و خودش را اراده می‌کند. تحقق اراده‌ی آزاد.

آزادی اراده باید در اراده‌کردنِ هر محتوایی، مجدداً به خودش بازگردد و خودش را تصدیق کند. محتوایی که اراده‌ی آزاد را از خودش جدا کند و مجال تصدیق مجدد اراده‌ی آزاد به‌دست اراده‌ی آزاد را ندهد، خلاف آزادی اراده و لذا غیرقانونی‌ست.

جنبش مشروطه تلاشی بود برای "بازتاب به خویش در دیگری" و "در خویش به دیگری بازتابیدن". این تعریف دیگری از فرم آزادی فرد و جمع است. نزد خویش بودن به‌شرط نزد دیگری بودن، و در دیگری نزد خویش بودن. آزادی نوعی رابطه است، رابطه‌ای که طرف‌های رابطه را ایجاد می‌کند.

مشروطیت در واقع اصالت دادن به همین "رابطه" است. وقتی اصالت با رابطه باشد، طرف‌های رابطه فرع بر آن می‌شوند. آزادی، طبق این تلقی، محصول افراد و جمع‌ها نیست! هویتی‌ست مفهومی که به افراد و جمع‌ها تقوم می‌بخشد. مشروطیت یعنی اصالت با آزادی‌ست، نه با هیچ فرد یا موجود بخصوصی.

ما هنوز فرم قانون عرفی یا مشروطه را خوب نشناخته‌ایم. درک چنین دستاورد عظیمی برای ما — که ذهنی یکسره شیءنگر و اقنوم‌بخش داریم — کار شاقی‌ست. ذهن عموم ما هنوز بر اصالت جواهر فرد (اتم‌ها) یا بر رابطه‌ی مکانیکی-علّیِ میان جوهرها مبتنی‌ست. همین است که آزادی را نمی‌فهمیم.

*تیتر مطلب از نویسنده نیست.

منبع متن: کانال نویسنده

@bsahgahandishe
@Dialogeschool

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

درباره نشستِ
تحولات گفتمان‌های ادبی در نسبت با واقعه عاشورا

📝احمد خالصی

در هر دوره از تاریخ ادبیات فارسی می‌توان گفتمان‌های متفاوتی را دید که در نسبت‌سنجی ادبیات و واقعه عاشورا، بروز و ظهور پیدا کرده‌اند.
این گفتمان‌ها را می‌توان از جهات تاریخی- محتوایی- مضمونی- و شکلی و فرمال بررسی کرد.
ترتیب تاریخی آنها نیز مهم است ، گاه نیز شاعر یا مولفی در درون گفتمانی خاص با بروزی استثنایی از نگرش و رویکرد خود، خواسته و ناخواسته، موجب بروز و ظهور گفتمان‌های بعدی شده است.
اما آنچه که موضوع این نشست خواهد بود تعارض و تناقض این گفتمان‌های ادبی با همدیگر است و نه صرفاً ترتیب تاریخی آنها.
چگونه این گفتمان‌هایی که متضاد و متناقض و متعارض به نظر می‌رسند در واقعه‌ای واحد امکان جمع شدن بالفعل دارند؟
عده‌ای بر این باورند که این توانایی و ظرفیت شگرف واقعه عاشوراست که امکان دربرگیری و جمع این گفتمان‌های متعارض را موجب شده است.
اما آیا این نگاه از حس همدلی و همسویی ناقد و نگره برنمی‌خیزد؟
چرا نتوان خلاف آن را استنباط کرد؟
چرا نتوان چنین دید که امکان فراگیری و جمع بالفعل نگاه‌های متعارض و متناقض در نسبت با واقعه‌ای واحد، اصالت آن واقعه را زیر سوال می‌برد؟
نکند چنین جمع سیال و آشفته‌ای از گفتمان‌های متعارض در نسبت با واقعه‌ای ثابت، ناشی از فقدان اصالت و ریشه و محور بنیادین در واقعه مذکور باشد؟
آیا محوری ثابت و ریشه‌ای واحد و بنیادی اصیل، که تن به ابزارسازی ندهد در عاشورا نیست ؟؟!!!!
به تعبیری دیگر نکند این جمع تعارض‌ها، ناشی از« انفعال» واقعه عاشورا باشد و نه از «جامعیت» آن!!!
و اگر چنین نگاه خلاف و استنباط غیر رایجی را بتوان مطرح کرد پاسخ بدان چه می‌تواند باشد؟
این نشست گفتگوی سوگواران دعوتی‌است به هم‌فکری در مورد این پرسش‌های ناگزیر ...

« ای دوست ،ای برادر ، ای همخون
وقتی به ماه رسیدی
تاریخ قتل عام گل ها را بنویس.»


++++++++++++

با یاد نجمه شمس‌بخش

++++++++++++


@bashgahandoshe

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

گزارش دیداری نشستِ امکان و عدم امکان خوانش اتوپیایی از ماجرای عاشورا

🗣 گفت‌و‌گوی سوگواران، سال هفدهم؛ نشست پنجم

🎤 با حضورِ
دکتر سیدجواد میری
محمد نصر‌اوی


📅 دوشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۴
برگزار شده در مدرسه مطالعات اتوپیا
📍 خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نائبی، پلاک ۲۳

@bashgahandishe

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

پوشهٔ شنیداری نشستِ
نقش زنان در موسیقی سوگ اقوام سیستانی


📌 گفت‌و‌گوی سوگواران، سال هفدهم؛ نشست چهارم


با حضورِ
شکوفه‌سادات روحانی
منصور براهیمی
احمد خالصی


📅 دوشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۴

@zananepazhoheshgartarikh1396
@bashgahandishe

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

.
🔹نشست حضوری «دربارهٔ مسئلهٔ افغانستان‌ستیزی»

با حضور:‌


- سپیده سالاروند: هیچ انسانی غیرقانونی نیست

- آرش اباذری: هگل و دفاع از انسانیت در برابر انسانیت کاذب

- علی معظمی: گمانه‌هایی در خصوص پیامدهای سیاسی اخراج مهاجران افغانستانی

دبیر نشست: علی طیبی

🔹چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۱-۱۸

🔹تهران، خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچهٔ نایبی، پلاک ۲۳ (35.702529,51.400465,17z/data=!4m4!3m3!8m2!3d35.7023611!4d51.4005?hl=en&entry=ttu&g_ep=EgoyMDI0MTEyNC4xIKXMDSoASAFQAw%3D%3D">نقشهٔ گوگل)

                          «جمهوری فلسفه و ادبیات»

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

.
🎭 "لیلی و مجنون" | به‌زودی در وبگاه، آپارات و یوتیوب دوبال

این مجموعه، دراماتورژی داستان لیلی و مجنون نوشته‌ی نظامی گنجوی است که دوبال به آن پرداخته‌است.
اگر فضای گرم و صمیمی و فرهنگ کار گروهیِ باشگاه اندیشه نبود، خلق چنین آثاری ممکن نمی‌شد.
با احترام به این مجموعه که مانند معبدی برای رشد این پروژه بود.

🎙 تحسین برای پادکست محمدرضا طاهری (نظامی گنجوی) که خواندن گروهی این داستان را جذاب‌تر کرد.

و در پایان، با سپاس از جناب نظامی که میزبان ما بر سر خوان باشکوهِ لیلی و مجنون بود.

#لیلی_و_مجنون #دوبال #نظامی_گنجوی #دراماتورژی #باشگاه_اندیشه

@dobaalcompany
@bsahgahandishe

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

برداشتن مرزِ خویشتن و دیگری

📝محمدحسین قدوسی

چگونه انسان با دیگری رابطه عمیق‌تر از تفهیم پیدا کرده و به تفاهم می‌رسد؟
بازیگری یکی از اساسی‌ترین عرصه‌هایی است که این سوال در آن جایگاه ویژه دارد. سوال از اینجا شروع می‌شود که چگونه بازیگر باید محتوایی را به تماشاچی منتقل نماید. این سوال در ادامه و در تعالی مفهومی خود به مراتبی بسیار بالاتر از این می‌رسد و در نهایت به اینکه چگونه بازیگر نقش خود و وضعیت تماشاپی را آنچنان درک و زندگی کند که بتواند پلی بین این دو شده و این پل بخشی از زندگی و حقیقت او شود. کنستانتین استانیسلاوسکی (Konstantin Stanislavski) که با تفکر بنیادین خود، انقلابی در این عرصه ایجاد کرده و بازیگری را از یک عمل تصنعی برای رضایت تماشاچی یا القای یک مفهوم ومحتوا به عملی واقعی انسانی تبدیل نموده که بازیگر به جای بازی -به معنی قبلی آن- نقش را زندگی و خلق می‌کند و گویی در این نقش جلوه جدیدی از خویشتن را کشف و شهود نموده و آن را "تماشائی" و "اجرا" می‌نماید.

@Dialogeschool
@ejraaschool
@bsahgahandishe
@hekmatenamotanahi

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

رازهای باغ نشاط: درخواست‌های رمزی آرد و کره پیرمرد نقاش تبعیدی

📝لیلا پاپلی یزدی
باستان‌شناس

در سال ۹۱ و درست چند ماه قبل از اینکه برای همیشه به دانشگاه ممنوع‌الورود بشوم، آخرین پروژه ی کاوشم در ایران را انجام دادم. مجوز را عمران و دانشگاه گرفته بودند و من می‌توانستم کارهایی بکنم. این پروژه که برای آموزش دانش‌جویان باستان‌شناسی بود در نزدیکی باغی به نام باغ نشاط در نزدیکی شهر فیروز نیشابور انجام می‌شد. معروفیت باغ به دلیل این است که مرحوم کمال‌الملک در دوره ی تبعید توسط صاحب باغ آقای سالار معتمد گنجی، اربابی محلی که به مخالفت با حکومت معروف بود به این منطقه دعوت شده و حتی قریه حسین‌آباد که محل سکونت کمال بوده در واقع ملک همین آقای گنجی بوده (کمال‌آلملک به جای خاصی تبعید نشده فقط به او گفته بودند در شهرهای بزرگ به ویژه تهران نماند و رفتنش به نیشابور به واسطه‌ی همین دعوت بوده که دلیلش در آن زمان برما مکشوف نبود و بعدا فهمیدیم چیزی بیش از مهمان‌نوازی موجب این دعوت شده). گنجی به دلیلی که مشخص نبود روستای جدیدی در اینجا ساخته بود که کمی از روستای اصلی فاصله داشت. گویی می‌خواست چیزی را تغییر دهد. در ظاهر این باغ دو عمارت داشت. عمارتی قدیمی ساخته شده در اوایل دوره‌ی قاجار با پلانی استاندارد و عمارتی در میان باغ که میراث فرهنگی می‌خواست به قهوه‌خانه بدل کند. تمام همراهان باستان‌شناس من در همان روز اول مشاهده‌ی این عمارت دوم برگشتند و به هم خیره شده. عمارت پدیده ی عجیبی بود. پنجره‌ها کور شده بودند، راه ورودی از زیرزمین بود و دو شومینه‌ی بسیار بزرگ روسی از اتاقی به پایین امکان پخت و پز و ماندن برای مدت طولانی در این عمارت را ممکن می‌کرد. جایی بود برای زندگی عادی، غیرعادی. عمارت جوری ساخته شده بود که با درختهای بلند دید به آن محدود بود. مردم محل هنوز افسانه‌هایی داشتند از اینکه کمال‌الملک و مرحوم گنجی در این عمارت مهمانی به پا می‌کردند و زنی از قوچان برای خوانندگی به آنجا می‌آمده. «چرا قوچان؟» کسی پاسخی نداشت. و اصلا چرا مردی مسن و تبعیدی باید در اینجا مهمانی بگیرد. نکته‌ی دیگر این بود که کمال در همین عمارت یک چشمش را از دست داده بود. سعی کرده بودند قضیه را ماست‌مالی کنند که تیری از تفنگی در رفته و اشتباهی شده. کاوشها چیزهایی نشانمان داد. بعد رفتیم سراغ نامه‌های کمال به مرحوم غنی که بخشی‌شان چاپ شده‌اند. پس از نامه‌های اول ، همه‌ی نامه‌ها شامل درخواستهای متعدد کمال از غنی بود. از او می‌خواست آرد و کره برایش بفرستند. تاکید می‌کرد که مقدار کره اینقدر و آرد آنقدر باشد. تمام نامه‌ها با شرح ناراحتی از تبعید و دوری از شهر تمام می‌شد. چرا کسی که در یک منطقه‌ی حاصلخیز روستایی زندگی می‌کند از شهر باید درخواست آرد کند؟مگر در روستای تقی‌آباد و قریه حسین‌آباد کره پیدا نمی‌شده؟
سرتان را درد نمی‌آورم. مهمانها، مهمان بودند اما برای اهدافی سیاسی. جایی که پسیان کشته شده چندان دور از این منطقه نیست و نهایتا مشخص شد که مرحوم گنجی قربانی دسیسه شده و زهر به او خورانده‌اند و نهایتا در مشهد درگذشته.
در تمام آن احوال نامه‌های کمال‌الملک عصبانی‌تر و مصمم‌تر می‌شد و درخواستش برای آرد بیشتر. کسی باید الگوهای تکرار شونده‌ی این نامه‌ها و آن زیرزمین و عمارت عجیب را در کنار هم می‌گذاشت که می‌فهمید کمال‌الملک و دوستانش مهمانی و آوازخوانی در آن ملک برگزار نمی‌کرده‌اند و در تمام آن سالهای سیاه خوش نمی‌گذرانده‌اند.
غرض اینکه سخن کسی که می‌داند سخنش شنیده می‌شود و نامه‌اش قبل از رسیدن خوانده می‌شود پیچیده‌تر از آن است که در لحظه‌ی اول به نظر می‌آید.
باغ نشاط را تقریبا تخریب کردند و تلاشهای ما برای ثبت یا نگهداری بخشهایی از کانتکست اصلی بی‌اثر ماند. اما دست‌کم چیزهایی در موردش نوشتیم. اگر دوست داشتید در مورد آن مهمانی‌ها و آرد و کره‌ها و اینکه پوشش چه مسایلی بودند بیشتر بدانید،اینجا را بخوانید.
https://www.academia.edu/4447965/a_report_on_a_party_and_the_guests

@bashgahandishe

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

.
مدرسهٔ مطالعات اتوپیا باشگاه اندیشه برگزار می‌کند:


📌 امکان و عدم امکان خوانش اتوپیایی از ماجرای عاشورا

🗣️ گفت‌و‌گوی سوگواران، سال هفدهم؛ نشست پنجم

🎤 با حضورِ
دکتر سیدجواد میری
محمد نصر‌اوی


دربارهٔ نشست

📅 دوشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۴
🕢 ساعت ۱۷:۳۰
📍 خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نائبی، پلاک ۲۳

@bashgahandishe

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

انجمن زنان پژوهشگر تاریخ با همکاری باشگاه اندیشه برگزار می‌کند:

📌 گفت‌و‌گوی سوگواران، سال هفدهم؛ نشست چهارم

نقش زنان در موسیقی سوگ اقوام سیستانی

با حضورِ
شکوفه‌سادات روحانی
منصور براهیمی
احمد خالصی


این نشست به بررسی نقش زنان در آیین‌های سوگواری اقوام سیستانی با تمرکز بر موسیقی، آوازها و سنت‌های بومی می‌پردازد. تصویری کلی از فرهنگ سوگ در سیستان ترسیم می‌شود؛ شامل آشنایی با جغرافیا، سبک‌های موسیقی، و گونه‌های سروده‌های سوگ.

بخشی از گفت‌وگو به نقش ویژه‌ی زنان در مناسک سوگ اختصاص دارد: از ارده‌خوانی و پرسه‌داری تا آوازهای زنانه‌ای که در بستر رنج و ماتم (مانند لالایی و رباعی) اجرا می‌شوند. همچنین، به رباعی‌خوانی زنان با تمرکز بر مضامین، تاثیر عاطفی، و شیوه‌های اجرایی آن پرداخته می‌شود. در پایان، نمادها، حرکات بدنی، و آیین‌های تدفین (از خاک‌سپاری تا سال‌گشت) و پیوندشان با باورهای محلی بررسی خواهد شد.

📅 دوشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۴
🕔 ساعت ۱۷

@zananepazhoheshgartarikh1396
@bashgahandishe

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

به فکر دیگران باش (فكّر بغيرك)
شعر و صدای محمود درویش

هنگامی که صبحانه‌ت را حاضر می‌کنی،
به دیگران فکر کن:
غذای کبوتران را از یاد مبر.

هنگامی که به جنگ می‌روی،
به دیگران فکر کن:
از یاد مبر آنان را که در جست‌وجوی صلح‌ اند.

هنگامی که قبض آب را می‌پردازی،
به دیگران فکر کن:
آنانی که برای نوشیدن تنها ابرها را دارند.

هنگامی که به خانه، خانۀ خویش، بازمی‌گردی،
به دیگران فکر کن:
از یاد مبر مردمانی را که خانه در خیمه‌ها دارند.

هنگام خوابیدن و شمردن ستاره‌ها،
به دیگران فکر کن:
مردمانی که جایی برای خواب ندارند.

هنگامی که خود را با استعاره‌ها رهایی می‌بخشی،
به دیگران فکر کن:
کسانی که حق سخن گفتن از آنان سلب شده.

هنگامی که به دیگرانِ دور فکر می‌کنی،
به خویشتن فکر کن
و بگو: «ای کاش شمعی باشم در تاریکی».


منبع: /channel/qadahha

@Dialogeschool
@bashgahandishe

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

🔵 کانون جهان ایرانی دانشگاه تهران برگزار می‌کند:

مسائل فلسفی دانشگاه
به شکل برخط (آنلاین)

سخنران:
دکتر حسین مصباحیان
عضو سابق هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه تهران

دبیر نشست:
آرش باقری
دانشجوی دکتری فلسفه دانشگاه تهران

زمان: روز شنبه ۲۸ تیر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۲۰ به وقت تهران
Saturday, 19 July 2025, 12:30 p.m. Toronto time

🔹️ برای ورود به نشست اینجا کلیک کنید.

🆔️@jahaneirani_ut

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

پوشۀ شنیداری
گفت‌وگوی سوگواران، سال هفدهم؛ نشست دوم

📌 توحید در کربلا

با ارائهٔ
دکتر پویان پروین
پژوهشگر فلسفه و عرفان

📅 دوشنبه ۱۶ تیرماه ۱۴۰۴

@bashgahandishe

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

انجمن زنان پژوهشگر تاریخ با همکاری باشگاه اندیشه برگزار می‌کند:

📌 گفت‌و‌گوی سوگواران، سال هفدهم؛ نشست چهارم

نقش زنان در موسیقی سوگ اقوام سیستانی

با حضورِ
شکوفه‌سادات روحانی
منصور براهیمی
احمد خالصی


این نشست به بررسی نقش زنان در آیین‌های سوگواری اقوام سیستانی با تمرکز بر موسیقی، آوازها و سنت‌های بومی می‌پردازد. تصویری کلی از فرهنگ سوگ در سیستان ترسیم می‌شود؛ شامل آشنایی با جغرافیا، سبک‌های موسیقی، و گونه‌های سروده‌های سوگ.

بخشی از گفت‌وگو به نقش ویژه‌ی زنان در مناسک سوگ اختصاص دارد: از ارده‌خوانی و پرسه‌داری تا آوازهای زنانه‌ای که در بستر رنج و ماتم (مانند لالایی و رباعی) اجرا می‌شوند. همچنین، به رباعی‌خوانی زنان با تمرکز بر مضامین، تاثیر عاطفی، و شیوه‌های اجرایی آن پرداخته می‌شود. در پایان، نمادها، حرکات بدنی، و آیین‌های تدفین (از خاک‌سپاری تا سال‌گشت) و پیوندشان با باورهای محلی بررسی خواهد شد.

📅 دوشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۴
🕔 ساعت ۱۷

@zananepazhoheshgartarikh1396
@bashgahandishe

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

▫️
📚 گونه‌های دریافت
اندیشه‌های نوری سهروردی (۲)
‏. . . . . . .
هادی راشد

پرسش آغازین
سهروردی در دیباچه کتاب خود، جایی که سخن از فزونی درخواست برادران (کثره اقتراح) برای نوشتن حکمه‌الاشراق است، می‌نویسد: «تلتسمون منی ان اکتب لکم کتاباً اذکر فیه ماحصل لی بالذوق فی خلواتی و منازلاتی.» (از من می‌خواهید آن‌چه را که برای من از راه ذوق در خلوات و منازلات به دست آمده، در کتابی بنویسم). چه چیز از راه ذوق در خلوات به دست آمده است؟

شیوه‌ی سخن گفتن سهروردی چنان است که گویی، پیشاپیش گوشه‌ای از اندریافته‌های خود را برای دیگران بازگفته، آن‌گاه با درخواست آنان برای نوشتن کتاب روبه‌رو شده است. سپس به آنان می‌گوید، آن‌چه از من می‌خواهید در کتابی بنویسم، از راه ذوق پدید آمده است. چیزی که به آگاهی درخواست‌کنندگان راه یافته، و سهروردی دشواری بازگویی آن را به یادشان می‌آورد (فانّ فیه من الصعوبه ماتعلمون)، درون‌مایه‌های به نگارش درآمدنی است. آیا در این‌جا به راستی با دو چیز روبه‌رو هستیم؟: اندریافته‌های سهروردی، و آن‌چه به کوتاهی برای دیگران بازگفته است و اکنون از او می‌خواهند آن‌ها را در کتابی بنویسد. آنان به میانجی زبان، گفتار و سپس نوشته‌های سهروردی با چیزهایی روبه‌رو شده‌ بودند، که خود سهروردی نیز تنها به یاری ذوق در تنهایی و گوشه‌نشینی و بریدن از دل‌بستگی‌ها، به آن پیکربندی زبانی و روش بازگویی رسیده بود. این دوگانگی، پایه‌ی خوانشِ دیباچه‌ی کتاب حکمه‌الاشراق سهروردی است.

اندریافته‌ها
صوفیان بر پایه‌ی باورهای خود، هم‌واره میان روش دریافت و شیوه‌های بازگویی آن مرزبندی می‌کنند. ابی‌نصر سراج طوسی می‌گوید: «العلم متی ما کان فی القلب، فهو باطن فیه الی ان یجری، و یظهر علی اللسان فاذا جری علی اللسان، فهو ظاهر ...»؛ علم آن‌گاه که در قلب است، در آن پوشیده است تا هنگامی که به زبان درآید، و هنگامی که به زبان درآید، آن علم ظاهر است (اللمع، ویرایش نیکلسون ۱۹۱۴، صـ۲۳).
اندریافته‌ها در زیست صوفیانه، دریافتی درونی از گونه‌ی فروزش ایزدی است. آن را گاه به یادآوریِ هم‌واره (ذکر مدام)، یا آشکارا (دعا) می‌خواهند و به آن می‌رسند؛ و گاه، بی‌آن که به یادآورند و بخواهند، به آنان داده می‌شود. پس اندریافت‌ها، چیزی است، و بیرون آوردن آن، چیز دیگری. این دوگانگی که می‌توان نشانه‌ی آن را در سخن سهروردی هم بازیافت، در زیست صوفیانه بسیار شناخته است. عین‌القضات همدانی، کنش‌واکنش میان زبان و دل را به روشنی بازمی‌گوید، آن‌جا که دل از زبان بشنود، بسیار می‌توان نوشت؛ اما اگر زبان را دل به نوشتن برانگیزاند، نویسنده را آن‌های شگفت درمی‌رباید و دیگر نمی‌یارست گفتن یا نوشتن (تمهیدات، صـ۱۶).
فروزش ایزدی گاه از راه مکاشفه ــ‌فکر، حدس، یا سانح غیبی (م.م.۴، کلمة التصوف، صـ۱۳۶)، و گاه در خواب می‌رسد. خواب دیدن در زیست صوفیانه یا از گونه‌ی مژده‌ی چیزی ارج‌مند است، یا بیم‌ دادن و ترسانیدن به آن‌چه رخ خواهد داد (التعرف، برگردان فارسی، صـ۶۳۵). نزد صوفیان، خواب هرچند که ناپایدار است (حالِ خواب، حالِ شک باشد)، میان حقیقت و یقین می‌گردد.
سهروردی خواب را فرآیند اندریافت ایزدی می‌داند، چنان‌چه خواب‌بین آمادگی آن را یابد، «انواری بر او اندازند ... در حس مشترک روشنایی افتد، روشن‌تر از آفتاب، ... این نور روشن‌روانان را ملکه شود.» از دید او، این فروزش‌ها، نه علم یا صورتی عقلی، که پرتوهایی ایزدی است و روان پاکان را درخشان می‌کند. سهروردی دانستن حکمت را یکی از پیش‌نیازهای رسیدن به رده‌ی فر کیانی می‌داند. دارنده‌ی فر، کسی است که خواب و دریافت‌های ناگهانی‌اش به بلندای بالندگی می‌گراید (م.م.۳، پرتونامه، صـ۸۱).
نمونه‌ای از اندریافت‌های ناگهانی در زیست صوفیانه، گزارش ابن‌عربی از چگونگی گرفتن (خذه و اخرج به إلی الناس) کتاب فصوص و بردن آن به میان مردم است. ابن‌عربی در گزارشی که از مایه‌های ناسازگار تهی نیست، دیدن پیامبرصـ را «فی مبشرة أُریتُها» بازمی‌گوید که با خواب دیدن در بیداری، به گونه‌ای که صوفیان از آن سخن می‌گویند، هم‌خوانی دارد. در گزارش ابن‌عربی نیز، میان فرآیند دریافت چیزی و بیرون فرستادن آن مرزبندی شده است. با این‌همه او می‌نویسد کتاب را بی‌کم و کاست (غیر زیاده و لا نقصان)، بر همگان آشکار ساخته است. پس زبان و شیوه‌ی درست‌انگاری را نیز به او رسانده‌اند. او از القا (رسانش، فما أُلقی إلا ما یُلقی إلیَّ) و أُنزل/ ینزل (و لا أُنزل ... الا ما ینزّل)، سخن می‌گوید؛ اما هنگامی که به شیوه‌ی پیکربندی کتاب در زبان می‌نگریم، پیوندهای آن را با انگاره‌های پیشین درمی‌یابیم. بیرون از گرده‌ی صوفیان، بسیاری سخنان او را نپذیرفتند و بر آن خرده‌ها گرفتند.

‎👉بازگشت به پاره‌ی آغازین

● در پویه‌ی زبان فارسی⁦
گزیده‌ی یادداشت‌ها در فرهنگ، زبان و ادبیات
/channel/OnPersianLanguage/

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

▫️
🖋 برگی از تاریخ بیهقی
‌‏. . . . . . .
گزارش صدای استاد جلال‌الدین همایی
هادی راشد

به تازگی برش کوتاهی از صدای استاد همایی در کانال تلگرامی چهرداد ـ مسعود طاهری، هم‌رسانی شده است. جای دورهم نشینی به درستی شناخته نیست. می‌تواند یکی از سراچه‌های بال شمالی یا جنوبی دانش‌کده‌ی ادبیات باشد. شنوندگانِ نشست نیز ناشناخته‌اند. سخن استاد همایی با این واژه‌ها آغاز می‌شود:
«...یعنی کار را سهل گرفتند، به مسامحه گذرانیدند.»

آن‌گاه پاره‌ای از تاریخ بیهقی را می‌خواند:
«و شمه‌یی بیش یاد نکرده‌اند، اما چون من این کار پیش گرفتم، می‌خواهم که دادِ این تاریخ به تمامی بدهم ...» (ویرایش فیاض، صـ۴۹ـ۵۰)

سپس استاد می‌گوید:
«خوب این، ... عرض خواهیم کرد ... یک جای دیگه کتابی هست می‌دونید از صولی، معروف است به کتاب اوراق که بعضی فکر کردند کتاب ورقه است. این کتاب اوراق صحیح است. این صولی مورخی است مالِ زمان دَیالمه است. کتابی نوشته است و از قرار معلوم تویِ این کتاب، دائم هی از خودش گفته، من چنین گفتم، من چنین گفتم. داشتیم این از شعرای عهد قاجاری کتابی نوشتند در بدیع هر جا که شاهد خواسته‌ است، گفته است من چنین گفتم. از این قبیل. این ... معلوم می‌شود مابین ادبای زمان بیهقی این کتابِ صولی و عمل صولی مثال بوده ... می‌گوید که من در اجتناب از خودستایی هاا ... می‌گوید من این کار را نمی‌کنم.»

استاد آن‌گاه بخش دیگری از تاریخ بیهقی را می‌خواند:
«تا نگویند که بوالفضل صولی‌وار درآمد و خویشتن را ستایش گرفت» (صـ۵۶۶).

و سپس در روشن‌گری هم‌این ‌پاره افزود:
«یک چیز هست و این است که ... نمی‌گویم تملق ... حریم پادشاه نگاه داشتن، این یک سنتی بوده است مذهب ایرانی بوده است. در بیهقی جاهایی هست که شاید جوان‌های بی‌خبر از این تاریخ بخوانند و بر وی ایراد بگیرند.»


🖇 ــــــــــــــــــــــــــــ
جلال‌الدین همایی در ۲۹ تیر ۱۳۵۹ در تهران درگذشت. پیکر او را به اصفهان بردند و به خاک سپردند. یادش گرامی مظاهر مصفا، آیین خاک‌سپاری جلال همایی را با افسوس بازگو می‌کرد. به ویژه آن را می‌سنجید با خاک‌سپاری شاعر دیگری که سال‌ها پس از او درگذشت ... می‌گفت آن خاک‌سپاری هرگز درخورِ نام بلندِ همایی و کارهای ارج‌مند او نبود.

نگاه ارزش‌داوری به زبان‌نوشته‌های کهن فارسی در دهه‌ی ۱۳۵۰ بالا گرفت. آموزگاران درس‌های زبان و ادبیات فارسی که هرگز نمی‌پذیرفتند میان ارزش زبانی، ارزش تاریخی نوشته‌ها در پیوند با سنجه‌های هم‌روزگار، کارکردهای متن، و ارزش بازتابی امروز آن مرزگذاری کنند؛ از سوی دانش‌جویان با این پرسش روبه‌رو بودند که این نوشته‌ها به چه کار می‌آیند؟
از این دیدگاه، ارزش‌داوری بر روی شعرها و نوشته‌های کهن، چنان گزنده بود که جعفر شهیدی در کتاب شرح مشکلات دیوان انوری (۱۳۵۷)، می‌نویسد: «نقد شعر نویسان این عصر هنگام قضاوت دربارهء انوری و شعر او تا حدی از راه انصاف ـ و بهتر است بگوییم واقع‌نگری ـ دور شده‌اند.» او آن‌گاه این پرسش را پیش می‌کشد: «باید دید چرا و چه ضرورتی او را و شاعران همپایهء او را بدین کار کشانده است؟» از دید او، شاعران در آن روزگار، بخشی از ساختِ پروپاگاندای دست‌گاه سیاسی بودند.
بازنگری سنجش‌داورانه‌ی شهیدی، بر شالوده‌ی روایی ساختِ هنجاریِ فرسوده‌ای استوار بود که در ایران تا روزگار قاجارها و پس از آن، پای‌داری نشان داده است. اگر دریافت شهیدی از پرورش سخن‌ورانی چون انوری را پذیرفتنی بدانیم، آن‌گاه از دریافت درستِ جای فردوسی، خیام، نظام‌الملک، غزالی، عین‌القضات، سهروردی، و ده‌ها نویسنده، شاعر، و اندیش‌مند دیگر در تاریخ زبان فارسی و فرهنگ ایرانی درمی‌مانیم. ارزش زبانی نوشته‌ها و ارج ادبی آن‌ها در شناخت گوشه‌های تیره‌ی تاریخی چیزی است و کار آنان در ژرف‌پویی فرسودگی تاریخی، درد دیگری است. پرسش استاد شهیدی را می‌توان برگرداند، و پرسید: چرا در تاریخ ادبی ایران، فردوسی، خیام (با پذیرش جای‌گاه ادبی او)، و حافظ هم‌واره چهره‌هایی یکه و نابه‌هنگام بودند؟
در این میان، جای بیهقی و کتاب تاریخ او، نه مانند فردوسی و شاه‌نامه است، و نه مانند انوری و ستایش‌نامه‌های او. سخن استاد همایی به هم‌این ویژگی ارزش‌مندِ کار بیهقی بازمی‌گردد.

● در پویه‌ی زبان فارسی⁦
گزیده‌ی یادداشت‌ها در فرهنگ، زبان و ادبیات
/channel/OnPersianLanguage/

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

تحول گفتمان های ادبی در نسبت با واقعهٔ عاشورا


🗣 گفت‌و‌گوی سوگواران، سال هفدهم؛ نشست ششم

🎤 با حضورِ
احمد خالصی

دربارهٔ نشست

📅 دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۴
ساعت ۱۷:۳۰

📍 خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نائبی، پلاک ۲۳

@bashgahandishe

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

گزارش دیداری نشستِ نقش زنان در موسیقی سوگ اقوام سیستانی


📌 گفت‌و‌گوی سوگواران، سال هفدهم؛ نشست چهارم


با حضورِ
شکوفه‌سادات روحانی
منصور براهیمی
احمد خالصی


📅 دوشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۴


@zananepazhoheshgartarikh1396
@bashgahandishe

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

پوشۀ شنیداری نشستِ امکان و عدم امکان خوانش اتوپیایی از ماجرای عاشورا

🗣 گفت‌و‌گوی سوگواران، سال هفدهم؛ نشست پنجم

🎤 با حضورِ
دکتر سیدجواد میری
محمد نصر‌اوی



📅 دوشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۴
برگزارشده در مدرسه مطالعات اتوپیا
📍 خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نائبی، پلاک ۲۳

@bashgahandishe

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

جناب آقای دکتر هادی خانیکی
اندیشمند گرامی و همراه همیشگی باشگاه اندیشه

با اندوه و تأثر فراوان از درگذشت خواهر گرامیتان مطلع شدیم. در این ساعت‌های سخت، قلب‌های ما نیز همراه با شما و خانواده‌ی محترمتان می‌تپد و غم از دست دادن عزیزی چنین را با شما تقسیم می‌کند.

امیدواریم در سایه‌ی صبر و استواری ویژه‌تان، این مصیبت را به‌عنوان بخشی از تقدیر الهی پذیرا باشید و به ویژه از یادگارهای نیکوی ایشان و خاطرات زیبایشان تسلّی خاطر پیدا کنید. باشگاه اندیشه در این لحظات دشوار، همدردی صمیمانه‌ی خود را با شما اعلام می‌دارد و برای آن مرحومه از درگاه خداوند متعال، غفران و آرامش و برای شما و بازماندگان، صبر و شکیبایی مسئلت می‌نماید.

باشگاه اندیشه

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

▫️

📝 زیستاری به آزادی
. . . . .‏
(۸ مرداد، سال‌گرد خاموشی امیرحسین آریان‌پور)
‎ هادی راشد

امیرحسین آریان‌پور (۱۳۰۳ـ۱۳۸۰)، چهره‌ای چندسویه در گستره‌ی آموزش و پژوهش سده‌ی گذشته بود. آموزش‌های پایه‌ای خود را از سال ۱۳۲۳ آغاز کرد. گویا نخست کارشناسی علوم سیاسی خواند (پژوهش، ۱۳۵۸، چ۱: ۱۳۳۴)، سپس فلسفه و علوم تربیتی از کارشناسی تا دکتری دانش‌گاه تهران؛ و هم‌هنگام با آن، کارشناسی و دکتری ادبیات فارسی را به پایان رساند. پایان‌نامه‌ی خود را زیر دست پرویز خانلری در مایه‌های سبک‌شناسی شعر و ادبیات فارسی پیش برد. بخشی از آن نیز بارها به چاپ رسیده است. پس از آن کارشناسی و دکتری علوم اجتماعی را در دانش‌گاه‌های بیروت و پرینستون گذراند.
شماری از پژوهش‌ها و نوشتارهای او مانند در آستانه‌ی رستاخیز، فرویدیسم، سبک‌شناسی هنر و ادبیات، و پژوهش در پیوند تنگاتنگ با تاریخ، فرهنگ و ادبیات است. در کتاب در آستانه‌ی رستاخیز (۱۳۳۰)، آگاهی‌های برگرفته از تاریخ و فرهنگ ایران را در کنار جهانی‌های دگرگونی تاریخی نهاد تا در ستیز با «تاریک‌اندیشی» نشان دهد دگرگونی اجتماعی گریزناپذیر است. در فرویدیسم، به‌ویژه بخش‌های سمبولیسم (سمبول‌های اساسی)، رویاء، و بازی و هنر، نگرشی را به میان آورد که هنوز هم سرآغاز هر تکاپویی به ره‌یافت‌های بازنگرانه در شعر، ادبیات و هنر ایران از دید درون‌کاوی ساخت فرهنگی اجتماعیِ سنت است. با این همه، از کارهای آغازین‌اش خرسند نبود و فروتنانه آن‌ها را گرفتار سال‌خوردگی می‌خواند.

پیش از سنجش پژوهش‌های‌اش، بایسته است بر پویایی روش‌شناسیِ کارهای او درنگ کنیم. هیلده بلومنتال می‌نویسد هنگامی که دانست ا.ح.آ. به دنبال پرده‌برداری از قانون تحرک (دینامیسم) تاریخ است، و به او گفت این قانون را پیش‌ از این دیگران یافته‌اند، پاسخ شنید: می‌خواهد به روش خود «به طور مستقل، تمام تاریخ را تفحص کند و ببیند بکجا می‌رسد.» او در نگرش به تمدن غربی با مرزگذاری میان علم و تکنولوژی در برابر استعمار، ره‎یافت بازنگرانه‌ای را پیش‌نهاد کرد که بسیار راه‌گشا بود. روش‌شناسی گذار از گسست‌ها به پیوستگی‌ها در کار او، مهرداد بهار، مسکوب، شایگان، جلال ستاری و ... راهی به شناخت دگردیسی‌های تاریخ و فرهنگ گشود که در آن، شالوده‌های پژوهش در سنجش با داده‌های برآمده از تاریخ و فرهنگ ایران سامان می‌یابد.
آریان‌پور داده‌های پایه‌ی پژوهش‌های خود را از گستره‌های تاریخ، ادبیات و تصوف برمی‌گزید. وارونه‌ی نگاه معلمان دانش‌کده‌ای، نگرش او به زبان‌نوشته‌های کهن، چند پایه‌ای بود. او متن را فرآورده‌ای فرهنگی ـ اجتماعی در زبان می‌نگریست، و از آن، دریچه‌ای به روی دگرگونی‌های اجتماعی باز می‌کرد. معلمان و آموزگاران دانش‌کده‌ای چرخش به سوی «مطالعات اجتماعیِ آثار ادبی و در مواردی جامعه‌شناسی ادبیات» را برنمی‌تافتند، و با این نگاه که «این‌گونه کارها، در جهان، بسیار نادر و دشواریاب است و با شبه تحقیقات شعارآمیز و کلی‌بافیهای ژرونالیستی ... ارتباطی ندارد» (موسیقی شعر، بیست) به راه خود می‌رفتند.
نگرش آریان‌پور به ادبیات کلاسیک و تصوف، مانند مثنوی و غزلیات شمس در مرز میان ستایش و سنجش، ژرف و بالنده بود. با شرح انگلیسی نیکلسون بر مثنوی، نیک آشنا بود؛ چنان که فروزان‌فر در شرح مثنوی، خود را بی‌نیاز از راه‌نمایی‌های او نمی‌دید، و در دیباچه‌ی کتاب نوشت: «در مواضع مشکل این کتاب (نیکلسون) از مساعدت دوست عزیز و دانشمند خود آقای دکتر حسین آریان‌پور بهره‌مند شده‌ام.»

بلومنتال در یادداشتی ا.ح.آ. را قهرمان هالتر، شاعر، نویسنده، سخنرانِ پرتکاپو با سری پرشور، و ویژگی‌های ناسازگار؛ آدمی همه‌جانبه می‌خواند که در راه سربلندی کشورش به کار می‌آید. نایب حسین کاشی، نیای بزرگ او و سهراب، یکی از سران «یاغی‌گری» روزگار خود بود. با چنین پیشینه‌ای از توفان درون، ا.ح.آ. هم‌واره به سادگی، شکیبایی و دانایی زیست.
در کوران انقلاب ۱۳۵۷ چنان که خود می‌گفت پس از گفت‌وگو با احسان طبری، درخواست کیانوری را برای هم‌کاری با حزب نپذیرفت. از دید طبری، ا.ح.آ. یکی از سرمایه‌های برجسته‌ی اندیشه‌ی چپِ فرهنگی بود، و می‌بایست بیرون از دسته‌بندی‌های سیاسی به کار دانش‌ورانه بپردازد. با هم‌این راه‌نمایی‌ها بود که شماری از دانش‌وران برجسته‌ی ایرانی، مانند آریان‌پور، شرف خراسانی، مهرداد بهار، و ... از پیوستن به حزب خودداری کردند و پی‌آمدهای رنج‌بار دهه‌ی ۱۳۶۰ را از سر گذراندند. آریان‌پور حتی دو دهه پیش از آن، پیش‌نهاد جزنی را برای پیکربندیِ مارکسیستی مبارزه‌ی مسلحانه نپذیرفته بود. چپ در اندیشه‌ی آریان‌پور یا مهرداد بهار، گسترده‌تر از مارکسیسم آن‌هم از گونه‌ی راست‌کیشانه و حزبی بود.

● در پویه‌ی زبان فارسی⁦
گزیده‌ی یادداشت‌ها در فرهنگ، زبان و ادبیات
/channel/OnPersianLanguage/

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

.
مدرسهٔ مطالعات اتوپیا باشگاه اندیشه برگزار می‌کند:


📌 امکان و عدم امکان خوانش اتوپیایی از ماجرای عاشورا

🗣️ گفت‌و‌گوی سوگواران، سال هفدهم؛ نشست پنجم

🎤 با حضورِ
دکتر سیدجواد میری
محمد نصر‌اوی


دربارهٔ نشست

📅 دوشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۴
🕢 ساعت ۱۷:۳۰
📍 خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نائبی، پلاک ۲۳

@bashgahandishe

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

دربارهٔ نشستِ
امکان و عدم امکان خوانش اتوپیایی از ماجرای عاشورا

مرگی که رؤیای نظم را آشوب کرد: تقابل الهیات سلطه و الهیات رهایی‌بخش در عاشورا

عاشورا، بیش از آن‌که قیام باشد، واقعه‌ای وجودی است؛ رخدادی که در بطن آن، دو نظام معنایی و دو افق هستی‌شناختی به مصاف یکدیگر می‌روند. خواندن عاشورا صرفاً به عنوان حرکتی انقلابی یا سیاسی، تقلیل دادن آن به سطح تحلیل‌های تاریخی است. آنچه در کربلا رخ داد، نه کنشی برای پیروزی ظاهری یا تصرف قدرت، بلکه ایستادن در برابر یک ضداتوپیا بود؛ جهانی ساختگی که خود را به نام دین، حق، و نظم مشروع جلوه می‌داد.

این نشست می‌کوشد تا از منظری نو و اتوپیایی به عاشورا بنگرد؛ نه از جایگاه انقلاب، بلکه به عنوان نقطه‌ی تلاقی دو آرمان‌شهر متعارض. در یک‌سو، اتوپیای یزیدی قرار دارد: جهانی که کشتن حسین بن علی(ع) را لازمه‌ی تثبیت ساختار خود می‌دانست و این خشونت را در چهارچوب «الهیات سلطه» موجه می‌ساخت. در سوی دیگر، حسین(ع) ایستاده است، نه برای پیروزی در میدان، بلکه برای گشودن چشم‌اندازی از حقیقت؛ با کنش سکوت، با ایستادگی بی‌خشونت، و با مرگی که خود انتخاب کرد، نه تحمیل شد.

در چنین خوانشی، عاشورا تجلی الهیات رهایی‌بخش است؛ الهیاتی که نه به دنبال سرنگونی قدرت، بلکه در پی افشای باطل و آشکار ساختن بی‌معنایی جهان سلطه است. این رخداد، حقیقت را نه در پیروزی بلکه در شهادت نشان می‌دهد؛ در انکار دنیایی که به نام نظم، حقیقت را ذبح می‌کند. این تقابل، دعوتی است به بازاندیشی در مفهوم عدالت، قدرت، و معنای مقاومت؛ مقاومتی که نه برای پیروزی، بلکه برای ماندن در جایگاه حق رخ می‌دهد.

@bashgahandishe

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

ورود عموم افراد به این نشست، آزاد و رایگان خواهد بود.

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

روز صفر آب
وضعیت آخرالزمانی تنش آبی

تغییر اقلیم، بارش‌های کم، سیاست آبی غلط و بسیاری عوامل دیگر باعث شده‌اند وضعیت تأمین آب شرب و بهداشت شهرها به حالت تنش برسد و اگر سطح مصرف کاهش نیابد، رسیدن به وضعیت آخرالزمانی #روز_صفر آب دور نیست.

دیدن گفت‌وگو
https://youtu.be/kcZ1AoHKhcI

دکتر #بنفشه_زهرایی استاد مدیریت منابع آب دانشگاه تهران، وضعیت بارش‌ها در کشور، کمیت و کیفیت منابع آب، و شرایط حاکم بر منابع آب سطحی و زیرزمینی تهران را در این گفت‌وگو تشریح می‌کند.

برای اولین بار است که از شما خواهش می‌کنیم به هر ترتیب که می‌توانید به دیده شدن این ویدیو کمک کنید.

https://youtu.be/kcZ1AoHKhcI

#آب_تهران #منابع_آب #بحران_آب #آبخوان_تهران
#قطعی_آب
@dirancast_official

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

▫️
🔍 کاربرد جهود در زبان فارسی
. . . . . . .‏
✍🏻 هادی راشد

ــــــــــــــــــــــــــــــــ
... فقط در بافت گزاره است که یک نام، نشانگری [دلالت] دارد.
‎(ویتگنشتاین، رساله ...، ادیب سلطانی، گزاره ۳ـ۳)

اما معنای واژه ... چیست؟ هیچ، ... فقط این مطرح است که واژه ... چگونه به کار می‎رود.
‎(ویتگنشتاین، پژوهشهای ...، فریدون فاطمی، ص ۲۹)
ــــــــــــــــــــــــــــــــ

به تازگی از زبان یکی از دانش‎وران ارج‌مندِ گستره‌ی پژوهش در ادبیات، تاریخ و فرهنگ ایرانی، سخنی درباره‎ی کاربرد واژه‎ی جهود در زبان فارسی و برگردان‎های قرآن، بازنویسی و بسیارخوانی شده است. این سخن دو ویژگی دارد: از یک‎سو، داوری درباره‌ی معنای واژه‌ی جهود در فارسی کهن است و از سوی دیگر، درون‌مایه‎ی کاربردیِ تازه‌ای را نشانه‌گذاری می‎کند. در این یادداشت می‌خواهم نشان بدهم که سوگیری معنای جهود در زبان فارسی کهن چگونه است؟ و همیشه و همه‌جا، نمی‌توان معنای کاربردی کهنِ یک واژه را به معنای امروزی آن گسترش داد.

لغت‎نامه‌ی دهخدا، جهود را «یهودی، کلیمی و اسرائیلی» معنا کرده‌ است. اما این معناگذاری نارسا است. دستِ کم، در هم‌آن لغت‌نامه، آن‎جا که یکی از چند نمونه‌ی کاربردی را می‌خوانیم، به نارسایی پی می‌بریم:
خیالت را پرستش‎ها نمودم
وگر جرمی جز این دارم، جَهودم (نظامی)
چنان که درمی‎یابیم، در کاربرد نظامی گنجوی، جهود کسی است که «جرم» ناسپاسی برازنده‌ی او است. در این‌جا از درون‌مایه‌ی ساده‌ی نام‌گذاری (برای پی‎روان یک دین) به سوگیری ارزش‌گذارانه می‌رسیم. اما نویسندگان لغت‌نامه از این بخش معنایی چشم‌پوشی کرده‌اند. این نارسایی در فرهنگ بزرگ سخن پررنگ‎تر است. جایی که از نوشته‌ی اسلامی ندوشن، گزاره‌ی «هنگامی که جهود پارچه‌فروش دوره‌گرد وارد ده می‌شد ...» را برای درون‌مایه‌ی «یهود، یهودی»، نمونه آورده‌اند، این گزاره را در دنباله‌ی نوشته‌ی اسلامی ندوشن نخواندند که «آن زمان هنوز رسم بود که نسبت به یهودیها لحن تحقیرآمیز به خود بگیرند.» (روزها، ص۱۷۹). نویسنده برای بازنمایی هم‎این لحن در آغاز بند «جهودِ پارچه‌فروش» را به کار برد، نه یهودی ... را. رگه‌های سرزنش‌آمیز در نوشته‌های هدایت و دیگران نیز دیده می‌شود.

کاربرد جهود در زبان‌نوشته‌های فارسی کهن نیز، درون‌مایه‌ای سرزنش‌آمیز و نابرازنده را بازنمایی می‌کند. این بازنمایی بیش از هر جای دیگری، در داستانِ مهبود و زروان از شاهنامه‌ی فردوسی آمده است. در این داستان، جهود نمادِ نی‌رنگ، تنبلی، جادو، دسیسه‌گری، کژکرداری و بدخویی است:
چنان بد که یک روز مردی جهود
ز زروان درم خواست از بهر سود
ز افسون سخن رفت روزی نهان
ز درگاه وز شهریار جهان
ز نیرنگ وز تنبل و جادویی
ز کردار کژی و از بدخویی
چو زروان به گفتار مرد جهود
نگه کرد و زان سان سخنها شنود
برو راز بگشاد و گفت این سخن ...

هم‌چنین، جهود در برگردان‎ قرآن به فارسی، همه‌جا برای بازنمایی درون‌مایه‎ی «یهود» نیامده است. این درون‎مایه را به‌ویژه در بازنمایی کاربرد قرآنی «هادوا» می‌توان دید. در آیه‌ی ۴۶ سوره‎ی نساء می‌خوانیم: مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا ... درون‌مایه‌ی آیه، نشان‌گر کار آن دسته از یهودیانی است که سخن آسمانی را از دریافت درست به بی‌راهه می‌برند. به زبان می‌گویند: شنیدیم، اما در نهان می‌گویند: نافرمانی کردیم ... بسیاری از گزارندگان قرآن به پارسی، هادوا را در این کاربرد (و کاربردهای دیگر)، «جهودی کردند، جهودند، برگشتند، برگشتند جهودان» خواندند (یاحقی، فرهنگ‌نامه قرآنی، ص۱۵۶۶). شنقشی در برگردان آیه‌ی ۱۳۷ سوره‌ی نساء، إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا ... کُفراً را جهودان خوانده است: «دوستی کردن وا جهودان» (یاحقی، ص۱۲۲۲).

از این یادآوری‌ها درمی‌یابیم:
۱. جهود در زبان فارسی کهن، درون‌مایه‌ی ارزش‌گذاری شده‌ای را بازمی‌تاباند و این ارزش در مایه‌های سرزنش و نابرازندگی است؛
۲. در برگردان‌های قرآن به فارسی نیز جهود در معنای سرزنش‌آمیز به کار رفته است؛
۳. درون‌مایه‌ی امروزی جهود، تنها از کاربردهای امروزی واژه برمی‌آید و درون‌مایه‌ی کهن واژه‌، گواه روامندی آن در سخن امروز نیست؛
۴. از کاربردهای امروزی واژه‌ی جهود نیز رگه‌های سرزنش‌آمیز دریافت می‌شود.

با این‌همه، جایی که گویش‌ور یا نویسنده‌ای از کاربرد سرزنش‌آمیز دوری می‌جوید؛ می‌توان آن را گرایش به آغاز چرخش کاربردی در زبان دانست. در این‌جا، چرخش با گسست از کاربردهای تاکنونی، برجسته می‌شود و دیگر نمی‌توان برای روایی آن، به نمونه‌های گذشته بازگشت.

● در پویه‌ی زبان فارسی⁦ ‏
گزیده‌ی یادداشت‌ها در فرهنگ، زبان و ادبیات
/channel/OnPersianLanguage/

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

.
فایل شنیداری نشستِ

زنان و تاب‌آوری در طول تاریخ

با حضورِ
اطهره نژادی

دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
ساعت ۱۷

به میزبانی انجمن زنان پژوهشگر تاریخ با همکاری باشگاه اندیشه

#زنان #تاب_آوری #زنان_پژوهشگر_تاریخ #باشگاه_اندیشه

@zananepazhoheshgartarikh1396
@bashgahandishe

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

گفت‌وگوی سوگواران
سال هفدهم، نشست نخست

جنگ و صلح
در رویهٔ سیاسی خاندان پیامبر


با ارائهٔ
محمدحسین قدوسی

📅دوشنبه، نهم تیر ۱۴۰۴
⏰ ساعت ۱۷


@bashgahandishe

Читать полностью…

باشگاه اندیشه

فیلسوفی که گوش می‌دهد

یادداشتی در معرفیِ دکتر علی‌اصغر مصلح به بهانهٔ برگزاری نشستِ «گفت‌وگو با خود و نسبت آن با گفت‌وگوی با دیگری»


دکتر علی‌اصغر مصلح را می‌توان از چهره‌های متمایز و تأثیرگذار فلسفه معاصر ایران دانست؛ نه‌فقط به‌واسطه‌ی جایگاه علمی‌اش در گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی و فعالیت‌های آکادمیکش، بلکه به دلیل دغدغه‌ای که سراسر آثار و سلوک فکری‌اش را شکل داده: «فهم دیگری»، «آیین گفت‌وگو» و «نسبت فلسفه با فرهنگ». او نه صرفاً پژوهشگری در حیطه‌ی تاریخ فلسفه است و نه مفسری منفعل از سنت‌های شرقی، غربی یا اسلامی؛ بلکه کاوش‌گری زنده است در مرزهای فلسفه، فرهنگ و دیالوگ. سال‌هاست که مصلح تلاش کرده فلسفه را از انحصار گفتارهای انتزاعی برهاند و آن را به میدانی برای تعامل زنده و خلاق میان افق‌های فرهنگی بدل کند؛ چه در کلاس‌های درس، چه در آثار مکتوب و چه در گفت‌وگوهای عمومی‌اش.

به معرفی و ابداع او در سپهر فلسفی ایران مفاهیمی چند مطرح شده‌اند از جمله «فلسفه میان‌فرهنگی»، «فلسفه فرهنگ» و...
در کتاب فلسفه فرهنگ (۱۳۹۶) مصلح فرهنگ را نه موضوعی فرعی بلکه بستر اصلی اندیشیدن فلسفی معرفی می‌کند. به باور او، فلسفه در دل فرهنگ‌ها شکل گرفته، از آن‌ها تغذیه کرده و اگر بخواهد در جهان امروز مؤثر بماند، باید نسبت خود را با فرهنگ‌ها بازاندیشی کند. پژوهش‌های وی در معرفی فلسفه میان‌فرهنگی، امکانی تازه برای اندیشیدن سخن می‌گوید: امکان گفت‌وگوی میان‌فرهنگی، به‌جای تقابل‌های تاریخی یا ترجمه‌های منفعلانه.
تلاش‌های وی در زمینه بینش میان فرهنگی زمینه‌ساز برگزاری مساهمت‌های فکری فراوانی در عرصه‌های بین‌المللی میان ایران و مراکز فلسفی مهم جهان شد.
در همین امتداد، کتاب با دیگری؛ پژوهشی در تفکر میان‌فرهنگی و آیین گفت‌وگو (۱۳۹۷) یکی از مهم‌ترین آثار اوست؛ اثری تأمل‌برانگیز که در آن مصلح می‌کوشد با اتکا به سنت‌های فلسفی ایرانی–اسلامی و نیز نظریه‌پردازان میان‌فرهنگی مطرح، چارچوبی برای هم‌سخنی اصیل با دیگری ارائه دهد. این «دیگری» در دستگاه فکری او صرفاً بیگانه‌ای جغرافیایی نیست، بلکه هر آن چیزی است که ما را به بازاندیشی در خود فرامی‌خواند: از سنت و مدرنیته گرفته تا شرق، غرب، دین، فرهنگ، و حتی هویت ایرانی.
یکی از آثار خاص و عمیق مصلح، ادراکات اعتباری علامه طباطبایی و فلسفه فرهنگ است. او در این اثر می‌کوشد این مفهوم ادراکات اعتباری علامه طباطبایی_که شاید یکی از معدود قله‌ها و امکانات در دستِ کاربر را از حالت صرفاً معرفتی یا فلسفی خارج کند و آن را در گفت‌وگو با مسئله‌های فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی جهان امروز قرار دهد. مصلح در اینجا نیز وفادار به پروژه‌اش است: بازخوانی سنت، نه برای تکرار، بلکه برای گفت‌وگویی تازه با زمانه.

حضور او در مجموعه پادکست‌های «تمهیدات» نشان‌دهنده‌ی تعهد او به گشودن زبان فلسفه به روی مخاطب عمومی و درگیر کردن اندیشه‌ی فلسفی با تجربه‌های معاصر است. او از معدود استادانی‌ست که توانسته میان زبان آکادمیک و بیان عمومی پلی بزند، بی‌آنکه دقت یا عمق فلسفی‌اش را فدای ساده‌گویی کند.
اما آنچه مصلح را صرفاً به یک نظریه‌پرداز تقلیل نمی‌دهد، نوع زیستن اوست. کسانی که در کلاس‌هایش حضور داشته‌اند یا در جلسات گفت‌وگویی‌اش شرکت کرده‌اند، از آیینی یاد می‌کنند که در آن «دیگری» نه تهدید است و نه حاشیه و نه صرفا مخاطبی برای حرف‌های استادانه، بلکه امکانی‌ست برای اندیشیدن دوباره به خود. گفت‌وگو برای او فقط یک روش یا تکنیک نیست، بلکه شکلی از تربیت است؛ تربیتی برای شنیدن، برای بردباری، برای مشارکت در حقیقتی که یک‌صدا نیست. در رفتار و گفتارش، نوعی فروتنی و وقار هست که با مبانی فکری‌اش هماهنگ است؛ همان فروتنی‌ای که موجب شده او را بیشتر اهل شنیدن بشناسند تا اهل گفتن.

ویژگی مهم دیگر او «به‌روز بودن» است. مصلح در عین وفاداری به سنت‌های فلسفی غربی، شرقی، ایرانی و اسلامی، درگیر پرسش‌های معاصر است: از بحران معنا و بی‌معنایی در جهان مدرن گرفته تا چالش‌های اخلاقی، معرفتی و هویتی در جهانی چندفرهنگ. او یکی از معدود فیلسوفانی‌ست که هم می‌توان از او درباره ابن‌سینا، علامه‌طباطبایی و دائو پرسید و هم درباره هگل،هایدگر، فوکو یا والدنفلس، و در همه مورد پاسخ‌هایی اندیشیده، متین، و معاصرانه شنید.
اگر فلسفه در ایران امروز بخواهد راهی تازه پیش گیرد ــ راهی که نه به تکرار سنت بسنده کند و نه به ترجمه‌ی صرف ــ باید به صدای کسانی چون دکتر علی‌اصغر مصلح گوش بسپارد؛ فیلسوفی که خود شنونده است، به گفت‌وگو باور دارد، آن را زندگی می‌کند، و از دل سنت، جهانی تازه برای تفکر می‌گشاید.


@dialoguecenter
@Dialogeschool
@bashgahandishe

Читать полностью…
Subscribe to a channel