همسخنی با خردمندان بیان نقد و نظرها: @Poodeh
در نهاد هر آدمی روزنهای رو به روشنایی و بلندی است، ولی هر کسی را این سعادت نیست که آن را بگشاید و از آن پنجرهای سازد...
این مهم نیست که پیشرفتِ او با چه درجه از سرعت صورت گیرد یا کِی به مقصد برسد؛ آنچه مهمّ است صداقت و انسانیّت و زیبایی و وقار و هوشمندیایست که با سِیرِ او همراه بشود.
#ایران_را_از_یاد_نبریم
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo
تشویق طولانی فیلم فرهادی در پایان اولین نمایش قهرمان در جشنواره کن / بیش از ۵ دقیقه تشویق
⭐️ @HomeStars ⭐️
احترام، عمری طولانی تر از عمر انسانها دارد.
👤کارل یونگ (تاریخ مصاحبه ۱۹۵۹)
🆔 @bar_bal_andisheha
...تشکیل گله، پیروزی مهم و پیشرفتی ست در مبارزه با افسردگی. با رشد جماعت در دل فرد نیز، دلبستگی تازه ای می روید و چه بسا او را بر فراز شخصی ترین عنصر در ناخشنودی اش بر می کشد، یعنی بیزاری اش از خویش!...
#فردریش_نیچه
🍃
@babakrezaii
🌷🌷🌷
استبداد ما را از انسانیت تهی میسازد، زیرا مسئولیت ما را به عنوان یک انسان میدزدد.
کسی که به دنبال ندای وجدان خود حرکت میکند، گاه خود را با ناممکنها مواجه میبیند: تعارضاتی حلناشدنی، از آنگونه که بین وظیفهی او نسبت به خانواده و وظیفهی ایستادن در کنار مظلوم، یا دستکم وظیفهی همکاری نکردن با ظالم، وجود دارد. وی باید شهامت زیادی به خرج دهد که وظیفهی واقعی نسبت به خود را، با یک به اصطلاح وظیفهی دروغین نسبت به مستبدانی که بر او مسلط هستند، خلط نکند.
قهرمانانی که میتوانند سرمشقی برای ما باشند، به عنصری نایاب در نسل ما تبدیل شدهاند. آنها مبارزهای را آغاز کردند که تقریباً امیدی به پیروزی در آن نداشتند و فقط امیدوار بودند که دیگران جای آنها را بگیرند. آنها نمونه بودند و برای آزادی و حس مسئولیتپذیری و به خاطر انسانیتِ خود و ما، پیکار کردند. نیروی هیولایی و ضدانسانی استبداد آنها را ساکت کرد، اما ما نباید آنها را فراموش کنیم و باید از طرف آنها صحبت و عمل کنیم.
#کارل_پوپر
کتاب «زندگی سراسر حل مسئله است»
مقاله «علیه تفسیر کلبیمسلکانهی تاریخ»
نشر مرکز، ترجمه شهریار خواجیان.
@bar_bal_andisheha
من می دانستم نومیدی هست، اما نمی دانستم یعنی چه. من هم مثل همه خیال میکردم که نومیدی بیماری روح است. اما نه، بدن زجر میکشد. پوست تنم درد میکند، سینهام، دست و پایم. سرم خالی است و دلم به هم می خورد. و از همه بدتر این طعمی است که در ذهنم است. نه خون است، نه مرگ، نه تب، اما همۀ اینها با هم. کافی است زبانم را تکان بدهم تا دنیا سیاه بشود و از همۀ موجودات نفرت کنم. چه سخت است، چه سخت است انسان بودن!
📗کالیگولا
|#آلبر_کامو
@bar_bal_andisheha
🌷🌱🌷
#دموکراسی_کامل
من به دموکراسی کامل باور دارم. انتخابات در این دموکراسی چند مرحلهای و چندگانه است که آن را انتخابات همهگانی یا همهجانبه مینامم.
اینکه ما فردی را که چندان نمیشناسیم و بر اساس ادعاهایی که در تلویزیون دارد، انتخاب کنیم و پس از آن، او حق داشته باشد که هزاران نفر را، که اصلن نمیشناسد، برای مدیریت امور ما انتخاب کند، بدترین شکل ممکن است.
روش بهتر آن است که انتخابات را وارونه کنیم.
ما برای محله یا شهر خودمان، اشخاصی را انتخاب میکنیم که میشناسیم، هر روز می بینیم، با آنها گفتگو میکنیم و آنها را خیرخواه شهر و محله خود میدانیم.
و مجموعه این افراد، به همراه جمعی از نخبگان و اندیشمندان مثل روشنفکران، استادان دانشگاه، و ... برای استان یا ایالت مدیرانی انتخاب میکنند.
و در مرحله بعد، این مجامع استانی به تعیین رییس دولت و دادستان کل و ... از میان کاندیداهای معرفی شده احزاب بپردازند.
برای تشریح این دیدگاه، به چند نکته اشاره میکنم.
اول: انتخابات بدون احزاب چندان کارآمد نیست چون راه کنترل مردم بر روسای تراز اول، از طریق احزاب و رسانههاست. احزاب در برابر برنامههای ارایه شده خود مسوولند چون مشروعیت خود را از آن برنامهها کسب میکنند بنابراین میتوانند رییس جمهور را به اجرای برنامههابی که مردم و نخبگان آنان پذیرفتهاند، متعهد کنند ولی در غیر این صورت، رییس دولت مطلقالعنان است و تعهدات او تنها مبتنی بر اخلاق و وجدان است که هر دو امری فردی هستند و تحت تاثیر عوامل گوناگون تفسیرپذیر و گریزمنداند. استناد به قوانین حقوقی و قانون اساسی و سایر قوانین نیز، تنها در صورتی کارآمد است که آن قوانین مرجع اجراکننده مستقل، هم ارز با مقام دولت داشته باشند، بنابراین ضروری است که یک مقام قضایی عالی رتبه مثل دادستان کل نیز، براساس برآیند آرای نخبگان و اندیشمندان حقوقی، به همان شیوه از پایین به بالا برگزیده شود.
دوم: در روش دموکراسی کامل، نباید دست دولت را برای تعیین ریاست همه مناصب کشوری باز گذاشت بلکه باید روش انتخابی را به بخشهای دیگر هم سرایت داد. برای یک اداره باید افراد همان اداره مدیر تعیین کنند و برای یک سازمان بزرگتر مجمعی از نخگبان آن سازمان، مدیرانی را مشخص کنند و به دولت پیشنهاد دهند تا دولت بر اساس برنامههایی که آنها ارایه میدهند، یک نفر را که برنامههایش به پیشبرد برنامههای طراحی شده دولت میانجامد، مسوولیت واگذار نماید.
سوم: نخبگان دخیل در فرایند انتخابات چگونه تعیین میشوند؟ آشکار است که میتوان بر اساس قوانین از پیش نوشته، تعداد افراد، یا سهم هر استان یا ایالت را در انتخابات سراسری مشخص نمود، ولی به طور کلی بخشی از این افراد برآیند انتخابهای مردم در مراحل پیشین هستند و برخی نیز نخبگان مستقل هستند که بر اساس عملکردهای فردی خود، در جامعه صاحب وجاهت و تاثیرند. مثل هنرمندان، استادان دانشگاه، نویسندگان و ... که با گسترش احزاب و سازمانهای مردم نهاد، سهم این دسته از نخبگان نیز در فرایند انتخاب لحاظ میگردد و قواعدی نیز بر آن میتوان نوشت.
@bar_bal_andisheha
🌷🌷🌷
🌷🌱🌷
💎معنا در رنج
اگر دو برادر همسان را به مدت سه سال هر روز به بدترین شکل کتک بزنند و به اولی بگویید کتک خوردنش جزئی از یک تمرین ورزشی است و به دومی هیچ دلیلی برای کتک خوردنش ارائه ندهید، برادر اول بعد از سه سال به ورزشکاری قوی و با اعتماد به نفس بالا، و برادر دوم به انسانی حقیر و سرشار از عقدهها و کینهها تبدیل می شود.
کتک خوردن و رنج برای هر دو یکسان است، اما تفاوت در حکمتی است که می تواند به رنج کشیدن «معنا» بخشد. یکی به امید روزهای بهتر رنج می کشد و دیگری با هر ضربه خرُدتر و حقیرتر می شود.
اینکه چگونه با سختیها و مشقتهای زندگی کنار بیاییم و به آنها واکنش نشان دهیم، نهایتاً محصول یک «تصمیم شخصی» است.
میتوانیم تصمیم بگیریم به سختیها و مصائب اجتنابناپذیر زندگی از منظر «معنا و حکمت» نگاه کنیم تا در پسِ هر ضربهٔ روحی و هر لطمهٔ جسمی تنومندتر، مقاومتر و آگاهتر بیرون بیاییم یا اینکه تصمیم بگیریم در بهترین حالت یک «قربانی منفعل» با حیاتی پر از غم باشیم...
✍️ ویکتور فرانکل
#روانشناسی
@bar_bal_andisheha
نیكی و بدی كه در نهاد بشر است
شادی و غمی كه در قضا و قدر است
با چرخ مكن حواله كاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است
بخشی از اجرای #محمدرضا_شجریان و گروه #آوا در مقر یونسکو
@bazmemusighi
درود
صنعت غذا با بحران روبروست چه در ایران و چه در جهان، این بحران خود را در قیمت مواد غذایی نشان می دهد به خصوص افزایش قیمتی انواع گوشت ها که سالانه بخش بزرگی از خانواده ها را به خود اختصاص می دهد.
امروزه در جاهای گوناگون جهان این آگاهی پدید آمده است که غلبه بر چنین بحرانی های مصنوعی آزمایشگاهی یا پرورش دامهای بیشتر نیست زیرا همه آنها به نوبه خود مشکلات بزرگتری نیست پدید می آورد چاره چنین مشکلاتی تغییر دادن سبکها و رژیم غذایی است و گرایش به سوی رژیم هایی که از گوشت کمتری در آن استفاده می شود یا اصلا استفاده نمی شود. دامپروری صنعتی برای تامین گوشت بیشتر، یکی از بزرگترین خطرهایی است که کره زمین با آن روبروست و در این دوره ۵۰ ساله مشکلات بسیار آفریده است،و اگر ۵۰ سال دیگر نیز ادامه پیدا کند بخش اعظم منابع کره زمین را نابود خواهد کرد.
🌷🌷🌷
💥🌷💥
پرسش از تکنولوژی
#مارتین_هایدگر
تکنولوژی جدید چیست؟ آن هم نوعی انکشاف است. اما جنبه نوعی تکنولوژی جدید تنها پس از آنکه توجه مان را به این خصلت اساسی آن معطوف کردیم خود را بر ما آشکار می سازد. ... انکشاف حاکم در تکنولوژی جدید تعرض است تعرضی که طبیعت را در برابر این انتظار بیجا قرار می دهد که تامین کننده انرژی باشد، تا بتوان انرژی را از آن حیث که انرژی است از دل طبیعت استخراج و ذخیره کرد اما مگر این امر در مورد آسیای بادی قدیم صادق نیست؟ خیر. پرههای آن البته با باد میچرخند. آنها کاملن به امید وزش باد واگذاشته میشوند ولی آسیای بادی انرژی جریان هوا را حبس نمیکند تا آن را ذخیره سازد.
حال آنکه در استخراج زغال سنگ و سنگ آهن، قطعه زمین محل معدن مورد تعرض قرار میگیرد زمین خود را اکنون همچون معدن زغال سنگ، و خاک خود را همچون انبار سنگ آهن منکشف میکند. مزرعهای که قبلاً کشاورز آن را کشت میکرد و به نظم در می آورد، اکنون به گونه دیگری ظهور می کند. چون قبلاً کشت کردن و به نظم درآوردن هنوز به معنای مراقبت کردن و نگهداری بود. کشاورز با کار خود متعرض زمین زراعی نمیشود، کشاورز بذر را به دست قوای نامیه طبیعت میسپارد و بر رشد آن نظارت میکند اما اکنون حتی کشت زمین زراعی هم گرفتار مفهوم کاملاً دیگری از به نظم درآوردن شده است. به نظم در آوردن به مفهوم با طبیعت در افتادن. که به معنای تعرض به طبیعت است. کشاورزی امروز چیزی جز صنعت ماشین غذاسازی نیست اکنون هوا مورد تعرض قرار میگیرد تا نیتروژن خود را عرضه کند، زمین مورد تعرض قرار می گیرد تا مواد معدنی خود را عرضه کند. مواد معدنی هم به عنوان مثال، به عنوان منبع اورانیوم مورد تعرض واقع می شود، و اورانیوم هم به عنوان منبع انرژی اتمی، همان انرژی که ممکن است برای انهدام یا مصارف مسالمت آمیز از آن بهره برداری شود.
#هایدگر
#تکنولوژی
ترجمه شاپور اعتماد
ارغنون، شماره ۱، ۱۳۷۳
💥 @bar_bal_andisheha
امروز سالروز درگذشت سهراب سپهری (۱۳۰۷-۱۳۵۹) است. سپهری از گفتمان سازان شعر معاصر ایران است که نگرش و بینش تازهای را به شعر معاصر فارسی معرفی کرد، و از برخی جهات شاید در سراسر شعر فارسی نیز بیهمتا باشد. شعر او آمیزهای از رمانتیسیسم، عرفان شرقی و مدرنیسم است که با تأملات و خاطرات شخصی درهم آمیخته است و بنابراین شخصیتی یافته که امروزه از میان امواج گوناگون، صدای تا بیانتها زلال او شنیده میشود و شگفتآور است که او چگونه در دنیایی سراسر آشفته سیر کرده و در شعر او بازتاب این آشفتگی جهان، آنچنان کم رنگ است. بنا بر این شعر بدل به سایبان آرامش و گریزگاهی از این آشوب زار ویرانگر است، و این راز ماندگاری سپهری است.
@bar_bal_andisheha
بیست و پنجم فروردین، روز بزرگداشت عطار نیشابوری، شاعر بزرگ قرن ششم ایران است. عطار که بخشی از برترین آثار ادبیات فارسی را پدید آورده است، در کتاب #منطقالطیر، تفسیر تازهای از اسطوره ایرانی #سیمرغ ارایه داده است که پس از او در ادبیات عرفانی ایران بارها تکرار شده است.
یاد و نام #عطار جاودانه باد!
@persian_mythology
🌱
دنیا نَیَرزد آنکه پریشان کنی دلی
«سعدیِ جان»
💔💔 صحنهای کاملاً واقعی از یک دوربینِ مدار بسته
💎💎💎
بشر علیرغمِ ابزارهایش هنوز به این مائدههای طبیعی گرسنه است:
یک لبخند، یک نسیم، سبزه و گُل، روی خوب، مهربانی، آرامش... جانِ زندگی همین است و بقیّه تعیّنهای حاشیهای و زود گذرند.
#کلمهها
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo
❑ ما نیز...
به محمدجواد گلبن
ما نیز روزگاری
لحظهیی سالی قرنی هزارهیی از این پیشتَرَک
هم در اینجای ایستاده بودیم،
بر این سیّاره بر این خاک
در مجالی تنگ ــ هم از این دست ــ
در حریرِ ظلمات، در کتانِ آفتاب
در ایوانِ گستردهی مهتاب
در تارهای باران
در شادَرْوانِ بوران
در حجلهی شادی
در حصارِ اندوه
تنها با خود
تنها با دیگران
یگانه در عشق
یگانه در سرود
سرشار از حیات
سرشار از مرگ.
ـ□
ما نیز گذشتهایم
چون تو بر این سیاره بر این خاک
در مجالِ تنگِ سالی چند
هم از اینجا که تو ایستادهای اکنون
فروتن یا فرومایه
خندان یا غمین
سبکپای یا گرانبار
آزاد یا گرفتار.
ـ□
ما نیز
روزگاری
آری.
آری
ما نیز
روزگاری…
۲۲ مهر ۱۳۷۲
@bar_bal_andisheha
🎥 همزمان با برگزاری فرش قرمز نمایش فیلم «قهرمان» ساخته جدید اصغر فرهادی در جشنواره فیلم کن، آواز معروف «مرغ سحر» از محمد رضا شجریان طنین انداز شد.
Читать полностью…🌾🍃🌼
🌿🌸
🍄
بیماران و بیمارگونان همگی به غریزه در پی یک سازمان گله ای می گردند تا شاید بتوانند آن ملال ماسیده را، آن احساس ناتوانی را از خود فرو ریزند.کشیش زاهد از این غریزه بوی می برد و آن را به پیش می راند.
هر جا که گله ای باشد، آنجا غریزه ی ناتوانی در پی گله می گردد و زیرکی کشیشانه ای آن را سازمان داده است. زیرا این نکته را نمی باید از نظر دور داشت که همان اندازه که توانایان به طبع از یکدیگر فاصله می گیرند، ناتوانان به یکدیگر می گرایند.
#فریدریش_نیچه
📚☘
@bar_bal_andisheha
ذِکر ابوالعبّاس سیّاری
یک روز به دکّانِ بقالی شد تا جَوز خَرَد. سیم(پول) بداد. بقال شاگرد را گفت: «جوزِ بهتر گُزین.»
شیخ گفت: «هر که را جوز فروشی، شاگرد را همین وصیت کنی؟»
گفت: «نه، لکن از بهرِ علمِ تو میکنم.»
گفت: « من فضلِ علمِ خویش به تفاوتِ میانِ دو جوز ندهم.»
جوز: گردو
جوز بهتر گزین: گردوی بهتری را بردار.
#اندیشه_عرفانی
________
تذکرةالاولیاء، تصحیح دکتر شفیعی کدکنی
@shafiei1318
@bar_bal_andisheha
یکی از رویدادهای بسیار تلخ در طول جنگ عراق با ایران، #بمباران_شیمیایی_سردشت بود، که حکومت عراق در تاریخ هفتم تیرماه ۱۳۶۶ انجام داد. نمونه آشکاری از جنایت جنگی، که بیش از صد نفر از هممیهنان کرد، در کشته شدند و هزاران نفر نیز دچار مسمومیت شیمیایی و عواقب رنجبار آن شدند.
یاد و نام شهدای غیرنظامی کشته شده در بمباران شهرها، بیمارستانها و مدارس جاودان باد!
@bar_bal_andisheha
🌺
📚بریده کتاب;
وقتی موسولینی به قدرت رسید تخم مرغها همانقدر طول میکشید آب پز شوند که قبل از به قدرت رسیدنش طول میکشید، وقتی به قدرت رسید باز باید صبح ها میرفتی بیرون خرید روزانه را انجام میدادی و با سبزی فروش همان بگومگوهایی را میکردی که قبلا میکردی
در همان روزها برخی ها عاشق شدند و بعضی ها گفتند روزی که موسولینی در فلان جا سخنرانی میکرد ما نامزد کردیم!
احتمالا بعضی بناها بعدها وقتی با نوه هاشان به پیاده روی میرفتند خانه ای را نشان میدادند و می گفتند این را زمان موسولینی ساختم، و نوه میگفت واقعا؟! و جواب میگرفت بله و صاحبش را هم میشناسم...
وقتی کشور در لجن فرو رفت، لجن از لوله های آب و پریزهای برق بیرون نزد!
زندگی ادامه داشت…
فقط آدمها تغییر میکردند، قدم به قدم، روز به روز...
اگر کسی بگوید خبری نیست دروغ نگفته، نباید هم خبری باشد;
تغییر خزنده ی آدمها سروصدا ندارد!
👤کارل اشمیت
📙نظریه پارتیزان
@bar_bal_andisheha
- «کلپتوکراسی» چیست؟
«کلپتوکراسی» نوعی از حکومت است که بر پایهٔ غارت اموال عمومی و تاراج منابع ملی بنا شده است.
این نوع حکومت بیشتر در کشورهای توسعهنیافتهٔ دارای رژیمهای دیکتاتوری، سرزمینهایی که مردمش از سطح آگاهی اندکی برخوردارند و به حقوق خود واقف نیستند و از بلوغ سیاسی و فرهنگی فاصله دارند و همچنین اقتصاد آنها دولتی است دیده میشود. همسنگ فارسی مناسب و رسا برای این مفهوم، «دزد سالاری» یا «یغما سالاری» است.
از مشکلات و آسیبهای کلپتوکراسی یکی این است که در آن فساد از سطوح مدیریتی کلان به خُرد گسترش مییابد و در جامعه شایع میشود و هرکس که به منابعی دسترسی دارد، بسته به میزان نفوذ و توان و جایگاه خود دست یغما و چپاول بدان مییازد، پدیدهای که خود-تباهی جوامع و سقوط اخلاقیات آن را به دنبال خواهد داشت.
دیگر اینکه چون مبالغی که توسط سردمداران و صاحبان پست و قدرت به تاراج میرود همه از منابع عمومی است که بایستی خرج پیشرفت و توسعه شود، بنابراین سطح و کیفیت زندگی و میزان برخورداری مردم به شدت رو به کاهش مینهد و رفاه و امنیت اجتماعی در سطح پایینی قرار میگیرد.
علاوهبر این به علت دست داشتن صاحبان اصلی قدرت در فسادها، اجازهٔ شفافیت در اقتصاد داده نمیشود تا به راحتی به سودجوییهای خود بپردازند و نتیجهٔ این است که اقتصاد در این کشورها انحصاری، مریض، فاسد، غیرشفاف و ناایمن است.
مشکل دیگر این است که به علت نبود سیستم بوروکراسی درست و مراجع بررسیکننده در این موارد و عدم وجود عدالت، کسانی که بر مشاغل دولتی مینشینند در هر جایگاهی که باشند بر گردهٔ مردم سوار شده و بر آنان ظلم میکنند و درعین حال وظایف خود را انجام نمیدهند.
برآیند همهٔ موارد یاد شده این است که در این جوامع فساد، دزدی، رشوهخواری و رانتبازی رواج مییابد و نیز طبقهای ناراضی بهوجود میآید که همان عامهٔ مردمند.
این طبقه براین باورند که حقوقشان ضایع شده و عدهای در کشور حقشان را میخورند و به ایشان ظلم میکنند.
بنابراین، این گروه هم در هر جا که بتوانند دست به تلافی زده و با تخریب کردن، دزدی، درست کار نکردن، کوتاهی در انجام وظایف، کمفروشی و احتکار خشم خود را فرو مینشانند و با این توجیه که «حق ماست، همه میخورند چرا ما نخوریم» خود و دیگران را قانع میکنند.
اینگونه است که اقتصاد یک کشور به سراشیب سقوط و تباهی میغلتد و دچار رکود میشود.
بدینترتیب فساد اقتصادی و سیاسی در این جوامع تبدیل به فرهنگ غالب شده و جزئی جدانشدنی از زندگی روزمرهٔ مردم میشود و فرهنگ و اخلاقیات از آن رخت میبندد. بزرگترین مشکل این نظامهای حکومتی «سقوط اخلاقیات و انسانیت» است.
ــــــــــــــ
•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
🌺 آیا خیام نیشابوری شعری سروده است؟
حسن محمدیان
به مناسبت روز بزرگداشت خیام.
حکیم حجتالحق، عمر بن خیام نیشابوری، (417-510 قمری) یکی از خوشاقبالترین شاعران زبان فارسی و در شمار ده شاعر برتر ایران است، که بر پایه شعرهای کوتاه پرسشگرش، او را پیشگام بخشی از اندیشههای حافظ و صاحب گفتمانی به نام خیامیت یا خیامیگری دانستهاند که در سراسر ادبیات فارسی نمایان است، اما شگفتانگیز است که امروزه تقریبن یقین داریم این شاعر بزرگ زبان فارسی، احتمالن هیچ شعری نسروده است!
نویسندگانی که تا یک قرن پس از درگذشت خیام به او اشاره کردهاند، او را استاد، ریاضیدان، منجم، فیلسوف، امام و... نامیدهاند، و آثارش را در زمینه ریاضی، نجوم، فلسفه، کلام و غیره برشمردهاند اما هیچیک از شعر او سخنی به میان نیاوردهاند. حتا در آثار عربی و چند رساله فارسی بازمانده از او نیز، هیچ اثری از اندک بیتش نیست.
اما صدسال پس از او، دو تن از مخالفان سرسخت اندیشههای فلسفی، امام فخر رازی در رساله «التنبیه» و کمی بعد همشهری او، نجمالدین رازی در «مرصاد العباد» این رباعی را به اسم خیام نقل کردهاند و نکوهیدهاند.
دارنده چو ترکیب طبایع آراست
باز از چه سبب فکندش اندر کم و کاست
گر خوب نیامد این بنا، عیب کراست؟
ور خوب آمد، خرابی از بهر چراست؟
نجم رازی دو جا از کتابش این رباعی را نقل کرده و در فصل سوم مرصادالعباد نوشته است: «بیچاره فلسفی و دهری و طبایعی که از این مقام [یعنی فهم علت خلقت خود] محرومند و سرگشته و گمگشته، تا یکی از فضلا که به نزد ایشان به فضل و رحمت و کیاست معروف و مشهور است و آن عمر خیام است، از غایت حیرت در تیهِ ضلالت او را جنسِ این بیتها میباید گفت...» و بعد در فصل چهارم مجددا به خیام ابراز علاقه کرده و او را «آن سرگشته غافل و گمگشته باطل» لقب داده. در واقع بدگویی این دو نفر از خیام باعث شد تا دیگران این گونه شعرهای کمتر شناخته را در دوران ویرانگری و افسردگی و سرخوردگی پس از حمله مغول ببینند و دریابند و همین خواستاران و دگراندیشان بودند که بازاری برای شعرهایی پرسشانگیز و شکاکیت خیز، برساختند و شاعرانی را برای سرودن شعرهایی اینچنین برانگیختند، و کمکم بازار شعر خیام گونه رونق گرفت و از سالهای ۶۲۰ به بعد، تا ۷۵۰ هجری، خیام حدود دویست رباعی پس از مرگش سروده که در کتابها به نام روح بلندش ثبت کردهاند، و البته این جریان خیامیهسرایی تا قرن دهم و بعدتر نیز ادامه یافته ولی امروزه پژوهشگران با روشهای علمی، تنها به همان تعدادی که در سالهای ۶۲۰ تا ۷۵۰ سروده و ثبت شده بسنده کرده اند، زیرا همین تعداد گویا برای برساختن اسطوره خیامیگری و پیشگامی حافظ کفایت میکرده و پس از آن دیگر چنین جایگاهی به حافظ تعلق دارد.
اما چون فخر رازی و نجم رازی، هیچکدام رباعیهای منتسب به خیام را از منبعی پیش از خود نقل نکردهاند، امروزه نمیتوان یقین داشت که آنها به این انتساب یقین داشتهاند، بلکه چه بسا آنان نیز با یک رباعی مشهور شده به نام خیام، روبرو بوده و انتقاد خود را بر آن استوار کرده اند، و گواه ما نیز این است که چنان شکاکیت که در آن رباعی ها از آن سخن میرود، در هیچ یک از آثار فلسفی و کلامی خیام که به طور معمول جایگاه چنان شکاکیتهایی تواند بود، اثری نشان ندادهاند. بلکه آثار فلسفی- کلامی او ادامه همان نگرش مابعدالطبیعی قرن چهارم و پنجم است و با این گونه اندیشهها - که در جهان به اندیشههای #اپیکوری شناخته میشود و در جهان اسلام نیز نمایندگانی دارد - هیچ سنخیتی ندارد، و نمیتوان دانست که نخستین بار از چه زمانی خیام برای نمایندگی چنین تفکری در ایران برگزیده شده است و بنابراین نه تنها یک شاعر جدید، بلکه فیلسوف دگرگونهای نیز آفریده شده است، که بار چنین افکاری را بر دوش بکشد.
کوششهای گوناگونی صورت گرفته و رباعیات برآمیخته شاعران مشهوری مثل عطار، باباافضل و دیگران را از مجموعه رباعیات ثبت شده به نام خیام جداکردهاند، ولی شمار درخوری از رباعیات با زمینه معنایی و تصویری و فلسفی مشترک هنوز برجامانده که که سرایندگان آنها نخواسته یا به خاطر شرایط زمانه نتوانستهاند آن را به نام خود منتشر سازند و بنابراین از روح خیام استمداد طلبیده و رباعی خود را به او تقدیم کردهاند، که شاید، چنانکه اغلب پژوهشگران امروزی نتیجهگرفتهاند، با سرودن دو _ سه رباعی، آغازگر این راه بوده است. چهبسا این از نمونههای بسیار نادر در جهان باشد که در یک اجماع تاریخی، خرد جمعی یک قوم توانسته است شاعری یگانه و جاودانه بیافریند. بنابراین نمیتوان سرایش خیامی را پایانیافته دانست و خیام پژوهی باید به گمنامان دیگری که پس از قرن هشتم نیز، رباعیاتی در حال و هوای سبک و گفتمان خیامی انتشار دادهاند، دین خود را ادا کند و آنها را هم در جمع خانواده بپذیرد.
@bar_bal_andisheha
🌱
🎥 ماهی سالمون آزمایشگاهی
صنعت غذا سالهاست با معضل بزرگی رو به روست. با افزایش جمعیت جهان گرسنگی نیز افزایش مییابد. یک شرکت تازه تاسیس در نیویورک در حال پرورش ماهی سالمون در آزمایشگاه است. آنها معتقدند صید بیش از حد ماهی از آبها نمی تواند همیشگی و پایدار باشد و باید برای آینده به فکر راه حلی دیگر بود.
@dw_farsi
🌹🌱🌹
راه تنها زمانی بسیار دراز است که در ابتدای آن باشی، یا حتی در کمرکشِ آن. در پایان، به ناگهان میبینی که یک لحظه بیشتر نبوده است و بسی کمتر از لحظه.
در حقیقت این کوتاهی یا بلندی راه نیست که مسئله ماست. مسئله آن چیزیست که ما، در امتداد این راه برای دیگران که ناگزیر از پی ما میآیند باقی میگذاریم تا که طی کردنش را مختصری مطبوع، گوارا، شیرین و لذت بخش کند.
پس، حق است که خودمان را، اگر نه برای ساختن کاروانسراهای بزرگ و آب انبارهای خنک، لااقل برای بر پا داشتنِ یک سایبان کوچک، خلق یک بیت شعرِ خوب، روشن کردن یک چراغِ ابدی، و یا ضبط یک صدای مهربانِ"خسته نباشی" خسته کنیم، خسته کنیم و از نفس بیاندازیم. به حق که چه از نفس افتادنِ شیرینیست آن و چه خستگی غریبی...
#ابوالمشاغل
#نادر_ابراهیمی
🌱 @bar_bal_andisheha
💥
من بودم استخدامش میكردم، قبل از اين كه خودم را استخدام كنم. اين مدرك مهندسی شيمی بدجوری توی گلويم گير كرده.
اعتماد به نفسش را بگو. تازه بيست و پنج سال برای يك كارفرما كار میكرده، پس بايد كارمند خوب و وفاداری باشد (البته همانقدری كه آنها هم كافرمايان بد و بیوفايی هستند، كه اصلاً مهم نيست).
تنها نقطه ضعفش، مشكل روزمهاش است، و اين البته كافی نيست. "جهت اطلاع افراد ذيربط" و اينها خيلی روی اعصاب است... تكبرش اعصاب آدم را خرد میكند... هر سه دخترش مشغول تحصيل در دانشگاهاند، حالا هر كه نداند انگار همهشان در آكسفورد درس میخوانند نه يكی از اين دانشكدههای محلی. يارو بدون شك از اين آدمهای ازخودراضی و حوصلهسربر است، ولی خب پا روی حق نگذاريم، در زمينهی تخصصی من كارش فوقالعاده است، به همين خاطر هم هست كه چشم ديدنش را ندارم.
تبر
دانلد وستلیک
ترجمهی محمد حیاتی
🌱 @bar_bal_andisheha
🌷
ورق روشن وقت
از هجوم روشنایی شیشههای در تکان میخورد
صبح شد، آفتاب آمد.
چای را خوردیم روی سبزه زار میز
ساعت نه ابر آمد، نردهها تر شد.
لحظه های کوچک من زیر لادن ها نهان بودند
یک عروسک پشت باران بود.
ابرها رفتند.
یک هوای صاف، یک گنجشک، یک پرواز
دشمنان من کجا هستند؟
فکر میکردم:
در حضور شمعدانی ها شقاوت آب خواهد شد.
در گشودم: قسمتی از آسمان افتاد در لیوان آب من
آب را با آسمان خوردم
لحظه های کوچک من خوابهای نقره میدیدند
من کتابم را گشودم زیر سقف ناپدید وقت
نیمروز آمد.
بوی نان از آفتاب سفره تا ادراک جسم گل سفر می کرد
مرتع ادراک خرم بود.
دست من در رنگهای فطری بودن شناور شد
پرتقالی پوست میکندم.
شهر در آیینه پیدا بود.
دوستان من کجا هستند؟
روزهاشان پرتقالی باد!
پشت شیشه تا بخواهی شب.
در اتاق من طنینی بود از برخورد انگشتان من با اوج،
در اتاق من صدای کاهش مقیاس می آمد .
لحظه های کوچک من تا ستاره فکر می کردند.
خواب روی چشم هایم چیزهایی را بنا می کرد:
یک فضای باز، شنهای ترنم، جای پای دوست...
#سهراب_سپهری
💥 @bar_bal_andisheha
عمر خیام پدر، مسیح و پرومتهی ما است. هشت قرن است که ایرانیان با نقاب خیام پرسشهای کشنده طرح میکنند و در برابر مطلقانگاریهای گفتمان تئولوژیک میایستند. دانش او در ریاضیات و نجوم چون سپر عمل کرده است تا ایرانیان بتوانند «شجاعت گفتن» را تجربه کنند. قرنها بدون اینکه جرمی مرتکب شود و به خاطر یک «صدای جمعی» دشنامها شنیده است. او یک «سفیر - اسطوره» است تا جهان صدای ما را بشنود. بزرگترین نماد ما است. در پرتافتادهترین جای جهان نام او نام ایران را به اهتزاز در آورد است.
✍سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab