ahle_tamyz | Unsorted

Telegram-канал ahle_tamyz - اهل تمیز

1348

📚این کانال به معرفی و نقد کتاب، و پاسداشت یاد بزرگان فرهنگ اختصاص دارد. «هر که را عقل نیست، تمییز نیست، و تمییز کردن جایی درست آید که دو باشند تا تمییز کند و حق را از باطل جدا کند» (مستملی بخاری، شرح تعرف) راه ارتباطی: @dehlizbad

Subscribe to a channel

اهل تمیز

🔹در پاسخ به نقد بهرام روشن ضمیر
دریافتی از استاد علی بهرامیان

دوست ارجمند جناب زارع عزیز
با سلام و احترام.

▪️پس از پخش عرایض بنده در گفت و گو با شما در باب علل و اسباب فروپاشی پادشاهی ساسانی، جناب آقای بهرام روشن ضمیر در یادداشتی نظر خویش را در باب بخشی از عرض بنده به ویژه در باب سقوط ساسانیان پیش یورش اعراب مرقوم کردند. از ایشان سپاسگزارم و امیدوارم که مجموع این مباحث، پرتوی بر زوایای تاریک این دوره بیافکند.

▪️درست است که بنده عرض کردم" ساسانیان قبل از حمله عرب ها سقوط کرده بودند" ، ولی این نتیجه گیری مقدماتی داشت و گمان می کنم آن عرایض به اندازه کافی رسا نبوده یا به آن عنایت نشده است. از نظر خودم بدیهی است که منظور من از سقوط، تتابع زمانی نیست، زیرا واضح است که واپسین شاه ساسانی یزدگرد بنابر روایات سالها بعد از آغاز مراحل یورش اعراب در مرو کشته شد. چنان که در گفت و گو هم عرض کردم، اینطور به نظر می رسد که خسرو پرویز واپسین پادشاه مقتدر ساسانی بود و بعد از آن به ادله و اسباب مختلف ضعف و پریشانی به ارکان حکومت و قلمرو ساسانی راه یافت؛ چندان که بعد از خسرو چندین نفر در ادوار کوتاه تاج شاهی بر سر نهادند و غالبا سرانجام و سرنوشت خوبی هم نداشتند. این شرایط حتی از نگاه مثنی بن حارثه شیبانی هم دور نمانده بود: قبیله او از جمله قبایلی بود که پیوسته در حوالی سواد یعنی حدود کوفه فعلی در حال غارت بودند و او خود پس از وفات پیامبر (ص) نزد ابوبکر آمد و از خلیفه اجازه خواست تا با "اعاجم" بجنگد. او از شرایط به خوبی آگاهی داشت و موقع را برای گسترش غارت مناسب دید و بعد معلوم شد که درست تشخیص داده بود.

▪️مرحوم تقی زاده در صفحات نخست کتاب مختصر اما بسیار مفید "از پرویز تا چنگیز" (تهران، 1309ش) شرایط حاکم بر این دوره را از چند لحاظ به خوبی شرح داده است. روشن است که پیشروی عرب ها بر اثر چنین شرایطی رخ داد. این موضوع جدیدی نیست و در آثار غالب محققان این دوره آمده است و بنده فقط نتیجه گیری کردم که سقوط ساسانی به سبب یورش عربی نبود، بلکه در نتیجه چنان شرایطی صورت گرفت. اینکه اگر عرب ها حمله نکرده بودند چه اتفاقی برای ساسانیان می افتاد، در حوزه احتمالات قرار می گیرد. چنان که "اگر مرکز شاهنشاهی ساسانی بجای مدائن در مازندران پشت کوه های البرز بود، اوضاع فرق می کرد" نیز از همان قبیل احتمالات است، ولی ظاهرا نظر یزدگرد این نبود، چون وقتی در اصفهان برای فرار نقشه می کشید، به پیشنهاد مرزبان طبرستان نخست قصد داشت بدان سوی رود، ولی از آن رای بازگشت و رو به سوی کرمان نهاد ( بلاذری، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، ص 315).

با کمال احترام
🖋علی بهرامیان

@iranpazhohi
@ahle_tamyz

Читать полностью…

اهل تمیز

🔹هزار و یکمین علت سقوط ساسانیان

▪️ضمن احترام به سخنران فرهیخته این برنامه، همچنانکه خود ایشان در ابتدای برنامه در پاسخ به این پرسش فرمودند ما هنوز اطلاعات کافی نداریم، پاسخ ایشان نشان‌دهنده اطلاعات بسیار ناکافی و عدم تأملات جدی در این مساله چندبعدی بود.

▪️جالب اینکه ایشان که متخصص منابع عربی اسلامی‌اند و نه منابع و مطالعات دیگر، بر خلاف و بر ضد نص صریح و اتفاق نظر همه منابع اسلامی سخن گفتند و پیشنهاد کردند که «ساسانیان قبل از حمله عربها سقوط کرده بودند»!

▪️اگر هم بتوان به چنین فرضیه‌ای اندیشید که ساسانیان سقوط کرده و عربها بعدا برای غارت این سرزمین بی‌دولت و در شرایط هرج و مرج آمدند و البته بعدا حکومت هم تشکیل دادند، به هر حال این فرضیه از دریچه منابع اسلامی نمی‌آید که ایشان بر آنها کاملا چیره‌اند. به زمینه‌های تخصصی دیگری احتیاج دارد.

▪️بحث بسیار پیچیده و مفصل است. تا اکنون هیچ منبع کشف‌شده و پژوهش‌شده‌ای تایید نمیکند که ساسانیان مستقل از حمله عرب سقوط کردند. هرچند منابع غیر اسلامی تایید میکنند که هدف اعراب مسلمان صرفا غارت بود و نه ترویج اسلام.
دقت نمیکنیم که سالهای هرج و مرج در مرکز شاهنشاهی مربوط به پیش از حمله اعراب در زمان خلیفه عمر است (یعنی سالهای ۶۲۸-۶۳۲) و در هنگام آغاز حملات سراسری مسلمانان برای فتوحات در دو جبهه ایران و روم، یزدگرد سوم بر تخت بود و دستکم در مرکز شاهنشاهی آشوب پایان یافته بود (اگر احتمالا در توابع سرکشی وجود داشت).

▪️باز دقت نمیکنیم که گیریم ساسانیان مشکلات اساسی داشتند بیزانس چرا زودتر و بدتر شکست خورد؟ اگر بیزانس کامل سقوط نکرد دلیلش موقعیت جغرافیایی قسطنطنیه بود. اگر مرکز شاهنشاهی ساسانی هم به جای مدائن در مازندران پشت کوههای البرز بود اوضاع فرق می‌کرد. هرگونه تفسیری درباره شکست ساسانیان بدون مقایسه و تطبیق آن با شکست همزمان بیزانس از اعراب مسلمان بی‌نتیجه خواهد بود. دقت بفرمایید که اعراب مسلمان حتی بر چین هم پیروز شدند و اگر جلوتر از ماوراءالنهر نرفتند و صلح کردند باز دلایل جغرافیایی داشت. نخستین شکست آنان ۹۰ سال بعد از آغاز فتوحات در فرانسه بود و البته باز هم دلایل آن جغرافیایی بود. آنان در مردابهای وحشتناک اروپای آنروز گم شده بودند. وگرنه آنان از هند (پاکستان امروزی) تا اسپانیا را گرفتند و تنها اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه و بیابانهای آسیای مرکزی و کوه‌های تاروس آسیای صغیر و کوه‌های البرز جلویشان را موقتا گرفت.
اگر به تاریخ دسترسی نداریم جغرافیا به کمک ما می‌آید.

▪️امیدوارم تا روزی که اسناد و مطالعات بیشتری درباره موضوع سقوط ساسانیان داشته باشیم دست از سر این موضوع برداریم و شکنجه‌اش ندهیم.

🖋بهرام روشن‌ضمیر


https://youtu.be/WNSYyAOwuIg?si=VybAC-ZRAHgvmP3g

لینک ویدئو مربوط است به گفتگوی اشکان زارع و استاد علی بهرامیان

@ahle_tamyz

Читать полностью…

اهل تمیز

🔹نپذیرفتنِ جایزه‌ی کتابِ سالِ جمهوری اسلامی ایران

▪️ترجمه‌ی من از جستاری در خصوصِ فاهمه‌ی بشریِ جان لاک را یکی از برندگانِ جایزه‌ی کتابِ سالِ جمهوری اسلامی ایران در بخشِ فلسفه و روانشناسی اعلام کرده‌اند. در مراسمِ اهدای جایزه شرکت نکردم، و جایزه را نمی‌پذیرم. چند هفته پیش از طرفِ مسؤولانِ جایزه به من گفته بودند مراسمی با حضورِ رئیس‌جمهور و وزیرِ فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار خواهد شد.

▪️برخی از برندگانِ سال‌های گذشته‌ی جایزه دوست یا استادِ من بوده‌اند و هستند، و اینکه جایزه را پذیرفته‌اند به هیچ روی از قدرشان نمی‌کاهد: اصولاً پذیرفتنِ جایزه یا صله را فی‌نفسه بد نمی‌دانم—خواه از حکومتِ پهلوی باشد یا از صداوسیما، یا حتی از ایران‌اینترنشنال و وزارتِ خارجه‌ی امریکا. به تصمیمِ‌ شخصیِ خودم این جایزه‌ی خاص را نمی‌پذیرم تا به شکلی رساتر از قبل اعتراض کنم به روالِ بسیار شایع و کاملاً غیرعقلانی و احتمالاً غیرقانونیِ سانسور، سانسوری که یکی از متولیانِ اصلی‌اش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.

▪️اینکه ترجمه‌ی کتابِ لاک به هیچ شکلی مشمولِ سانسورِ مستقیمِ حکومتی نشده است مرا از دیدنِ سیطره‌ی مهیبِ سانسور در امرِ نشر بازنمی‌دارد، علی‌الخصوص که در یک‌ونیم سالِ اخیر خودم در مؤسسه‌ی انتشاراتیِ غیرحکومتی‌ای کار می‌کنم. و آنچه اینجا در نظر دارم سانسورِ آثارِ ادبی و تاریخی نیست (گرچه با سانسورِ اینها نیز اصولاً و به‌شدّت مخالف‌ام)، بلکه سانسور در آثارِ فلسفی را در نظر دارم. مسؤولانِ ممیّزی، گماشته‌ی وزارتِ فرهنگ و ارشاد اسلامی، متنکّراً و بی‌ آنکه ملزم به اقامه‌ی هیچ دلیلِ عقل‌پسند یا قانونی‌ای باشند، دستورِ حذفِ عبارات و جملات را صادر می‌کنند. و گاه دستور می‌دهند به چیزی که شاید بدتر از حذف باشد: انتشار را منوط می‌کنند به اینکه مترجم یا ناشر در زیرنویس بگوید که مؤلف دارد اشتباه می‌کند یا اصلاً در گمراهیِ آشکار است. کتابخوانانِ ایرانی مواردی نیز سراغ دارند که مترجم یا ناشر در ابتدای ترجمه‌ی کتابی در یادداشتی توضیح داده است که آنچه در کتاب آمده غلط و حاکی از ناآگاهیِ نویسنده است! قاعدتاً روشن است که بعضی از مضحک‌ترین مواردْ محصولِ خودسانسوری است—ولی این نیز قاعدتاً روشن است که این خودسانسوری‌ها بسی کمرنگ‌تر و کم‌شمارتر می‌بودند اگر که مترجمان یا ناشران مسبوق نبودند به خاطراتِ اول‌شخص یا گزارش‌هایی معتبر از سانسورهای بسیار نامعقولِ دولتی. و خودسانسوری عمیق‌تر هم می‌رود:‌ بسا که مترجمِ بالقوّه‌ای اصلاً سراغِ اثری نرود، بسا که مؤلفِ مستعدی اصلاً ایده‌اش را ننویسد از بیمِ ممیّزی.

▪️البته که می‌توان بحث کرد در تأثیرِ مخرّبِ سانسور بر تضاربِ آراء و بر گسترشِ فرهنگ و تفکر؛ اما در اینجا موضوعِ اصلیِ اعتراضِ من نقضِ حقوقِ شهروندیِ مترجمان و مؤلفان و ناشران است. من شخصاً مترجمِ پرکاری نبوده‌ام و به‌علاوه، غیر از کتابی کوچک، آنچه در فلسفه ترجمه کرده‌ام از آثارِ کلاسیک بوده‌ است و گویا برخی ممیّزانِ وزارتِ فرهنگ و ارشاد اسلامی هنوز شرم/واهمه دارند که در موردِ آثارِ کلاسیکِ قرن‌های گذشته، یا در بحث‌های خالصِ فلسفه‌ی زبان، امرونهی کنند، و گمان می‌کنم به این سبب باشد که صابونِ شوخِ سانسورِ مستقیمِ دولتی هنوز در فلسفه‌ به تن‌ام نخورده است. اما بسیاری کسان دیده‌ام که غمگین و افسرده شده‌اند از شدّتِ سانسورِ نامعقول در موردِ آثاری امروزی که در فلسفه‌ ترجمه کرده‌اند، و بعضاً بالکل از خیرِ انتشار گذشته‌اند (و بطریقِ اولیٰ امکانِ دیده‌شدن و برنده‌شدن در جایزه‌ای را از دست داده‌اند که از بیت‌المال تأمین می‌شود). وقت و انرژی صرف کرده‌اند، و نتیجه‌ی کارشان مخدوش یا حتی معدوم شده است. روان‌شان آسیب دیده، معاش‌شان مختل شده.

▪️من معتقدم که اصولاً انتشارِ‌ کتاب و مجله نباید نیاز به مجوّزِ حکومت داشته باشد—الزام به عرضه‌ی پیش‌ازانتشارِ اثر به دولت را ناعادلانه و نامعقول می‌یابم، حتی اگر فرض کنیم که قانونِ روشن و صریحی در موردش وجود داشته باشد که به طرزی دمکراتیک تصویب شده باشد. از مخالفتِ اصولی در موردِ نیاز به مجوّزِ رسمیِ انتشار که بگذریم، به‌نظر می‌رسد که بر رفتارِ ممیّزانِ وزارتِ فرهنگ و ارشاد اسلامی هیچ ضابطه‌ی مدوّنی حاکم نیست. ممیّزِ‌ محترم برنمی‌تابد که در ترجمه‌ای این‌طور آمده باشد [نقل به مضمون] که هرچه علمِ تجربی جلوتر بیاید خرافه عقب‌تر می‌رود، و حتی خواسته‌اش تأمین نمی‌شود وقتی که، در متنِ به‌اصطلاح اصلاح‌شده، مترجم در ابتدای پاراگراف
تصریح کند که آنچه در پی می‌آید شرحی است از آراءِ فلان فیلسوفِ قرنِ نوزدهم. ممیّزِ محترم دستور می‌دهد که جمله‌ها حذف شوند یا دستور می‌دهد که زیرنویسی برائت‌جویانه اضافه بشود.

@ahle_tamyz

Читать полностью…

اهل تمیز

نظر اجمالی بنده دربارهٔ فارسی و سابقهٔ آن در پاسخ به پرسش دوستی. اینکه می‌گویند فارسی زبان ایرانشهر بوده به نظر بنده سخنی درست است. و اینکه بعد از از میان رفتن ایرانشهر فارسی زبان ایران شده به همان دلیل است که فارسی زبان ایرانشهر بوده و از پیش در سراسر ایران ریشه دوانیده بوده. اینکه فارسی به چه معنی زبان ایرانشهر بوده البته مسأله است، و آن چیزی است که در این چند کلمه موضوع سخن است‌.

🎙دکتر سیداحمدرضا قائم‌مقامی

@YaddashtQaemmaqami
@ahle_tamyz

Читать полностью…

اهل تمیز

🔹اخبار کتاب

▪️دسترسی به بیش از یک‌میلیون جلد کتاب، نشریه و انواع متنوع دیگری از منابع پژوهشی در کتابخانهٔ دِبا برای عموم مهیا شد.

▪️پس از گشایش قرائت‌خانهٔ عمومی کتابخانهٔ مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در مهرماه ۱۴۰۲، اینک با راه‌اندازی سامانهٔ آنلاین عضویت کتابخانه، کلیه استادان، دانشجویان و فارغ‌التحصیلان تمامی رشته‌ها در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکترا و معادل آن می‌توانند با ثبت‌نام در سامانهٔ مذکور به نشانی lib-membership.cgie.org.ir کارت عضویت سالیانه دریافت کرده و به تمامی منابع کاغذی و الکترونیکی کتابخانه دسترسی داشته باشند.

@cgie_org_ir
@ahle_tamyz

Читать полностью…

اهل تمیز

🗂 اسناد تاریخ معاصر ایران روی خروجی سایت دانشگاه ییل قرار گرفت.

▪️دانشگاه ییل در اولین گام پروژه آرشیو اینترنتی تاریخ ایران (YIHA) این مجموعه اسناد را در شکلی استاندارد و قاعده‌مند فهرست‌نویسی و بعد از دیجیتال‌سازی، متن کامل این اسناد را نیز بازخوانی و بر روی سایت دانشگاه خود قرار داده است.

▪️«مجموعه قاسم غنی» در نسخه‌های خطی و آرشیو کتابخانه یادبود استرلینگ در دانشگاه ییل، شامل بیش از هزار سند از مکاتبات رسمی حاکمان و دولتمردان ایران از ابتدای دوره قاجار تا پهلوی است. مجموعه مهمی از اسناد بزرگانی چون عباس‌میرزا، حاجی میرزا آقاسی، فتحعلی‌شاه، محمدشاه، ناصرالدین‌شاه، امیرکبیر، میرزا حسین‌خان مشیرالدوله، میرزا علی‌اصغرخان امین‌السلطان، محمد مصدق و... است.

▪️دانشگاه ییل در اولین گام پروژه آرشیو اینترنتی تاریخ ایران (YIHA) این مجموعه اسناد را در شکلی استاندارد و قاعده‌مند فهرست‌نویسی و بعد از دیجیتال‌سازی، متن کامل این اسناد را نیز بازخوانی و بر روی سایت دانشگاه خود قرار داده است.

▪️در این پایگاه شما امکان جست‌وجوی اسناد را از طریق کلیدواژه‌هایی قابل جست‌وجو برای هر سند شامل نام‌ها، اماکن، سال‌ها و موضوعات دارید. همچنین فهرست الفبایی اشخاص، اماکن، و موضوع‌ها نیز در این وب‌سایت در دسترس است.

▪️بعد از جست‌وجو شما با فهرستی روبه‌رو خواهید شد که با کلیک بر روی هر کدام از نتایج به سند و متن بازخوانی‌شده آن دسترسی پیدا کرده و حتی امکان دانلود آن را نیز دارید. این پروژه زیر نظر دکتر عباس امانت و خانم ساغر صادقیان در حال انجام است.

@naqshine
@ahle_tamyz

Читать полностью…

اهل تمیز

‍📚 کارنامۀ خورش (دستور غذاهای نادرمیرزا قاجار)، نادرمیرزا قاجار، به‌‌کوشش نازیلا ناظمی، تهران: نشر اطراف، ۱۳۹۹.

@ahle_tamyz

Читать полностью…

اهل تمیز

❇️به مناسبت جشن سده

▪️گزارش بیهقی در سال ۴٢۶ هجری قمری،  پس از بیستم ماه صفر از برگزاری سده در سه فرسنگی لشکرگاه مرو به عهدمسعود غزنوی:

▪️«و سده نزدیک بود، اشتران سلطانی را و از  آن همه لشکر به صحرا بردند و گز کشیدن گرفتند تا سده کرده آید و پس از آن حرکت کرده آید. و گز می‌آوردند و در صحرایی که جویی آب بزرگ بود بر آن برف می‌افکندند تا به بالای قلعتی برآمد و  چهار طاقها بساختند از چوب سخت بلند وآن را به گز بیاگندند و گز دیگر جمع کردند که سخت بسیار بود و به بالای کوهی بر آمد بزرگ و اله بسیار و کبوتر و آنچه رسم است از دارات این شب به دست کردند.
▪️.... و سده فراز آمد، نخست شب امیر بر  آن لب جوی آب که شراعی زده بودند بنشست و ندیمان و مطربان بیامدند و آتش به هیزم  زدند و پس از آن شنیدم که قریب ده فرسنگ فروغ آن آتش بدیده بودند و کبوتران نفط اندود بگذاشتند و ددگان برف‌اندود و آتش‌زده دویدن گرفتند و چنان سده‌ای بود که دیگر آن چنان ندیدم، و آن به خرمی به پایان آمد.»

📚تاریخ بیهقی، به تصحیح علی اکبر فیاض، نشر هرمس، ص۵۰۱

@ahle_tamyz

Читать полностью…

اهل تمیز

🔹نامزد های هشتمین دوره‌ جایزه‌ «ابوالحسن نجفی» معرفی شدند.

▪️هیات داوران جایزه‌ استاد ابوالحسن نجفی متشکل از ضیاء موحد، مهستی بحرینی، عبدالله کوثری، حسین معصومی‌همدانی، موسی اسوار، امید طبیب‌زاده، آبتین گلکار با دبیری علی‌اصغر محمدخانی، پس از بررسی ۸۱اثر ارسالی به دبیرخانه، فهرست نامزدهای راه‌یافته به مرحله‌ نهایی هشتمین دوره‌ این جایزه‌ را به این شرح اعلام کرد:

۱- خشک‌سالی طولانی، کنان جونز، ترجمهٔ زینب آرمند، نشر زندگی روزانه

۲- هم‌نوایی در پاییز، باربارا پیم، ترجمهٔ مزدک بلوری، نشر بیدگل

۳- مغز اندرو،ای ال دکتروف، ترجمهٔ محمدرضا ترک تتاری، نشر بیدگل

۴- دری در کار نیست، تامس ولف، ترجمهٔ امین مدی،نشر گمان

۵- پاییز فلوبر، الکساندر پوستل، ترجمهٔ ساناز ساعی دیباور، نشر نی

۶- مزاح بی پایان، دیوید فاستر والاس، ترجمهٔ معین فرخی، نشر برج

۷- هنر فرانسوی جنگ، آلکسی ژنی، ترجمهٔ مریم خراسانی، نشرنیماژ

▪️جایزه‌ «ابوالحسن نجفی» هرساله به منظور احترام و پاسداشت خدماتی که این مترجم و زبان‌شناس به فرهنگ و ادب و عرصه‌ ترجمه‌ این مرز و بوم کرده، به بهترین ترجمه‌ رمان یا مجموعه ‌داستان‌کوتاهی که در یک سال گذشته منتشر شده، اهدا می‌شود.
زمان مراسم اهدای جایزه ابوالحسن نجفی متعاقباً اعلام خواهد شد.

@ahle_tamyz
@bookcitycc

Читать полностью…

اهل تمیز

✅بررسی و نقدی از این کتاب به قلم استاد فقید، دکتر احمد تفضلی، را در تارنمای دایره المعارف بزرگ اسلامی بخوانید:


https://www.cgie.org.ir/fa/news/3694


@ahle_tamyz

Читать полностью…

اهل تمیز

🔹دربارۀ نام و خاستگاه زبان فارسی

▪️فارسی که با نام‌های فارسی نو، دری و فارسی دری نیز شناخته می‌شود، پیش از سده‌های نخستِ اسلامی احتمالاً عمدتاً دری نامیده می‌شده و در واقع محصول دگرگونی‌های آوایی و دستوری زبان پهلوی ساسانی (یعنی همان پارسیگ) بوده است. امروزه با سنجیدن متن‌های کهنی که از فارسی و پهلوی ساسانی به دست ما رسیده‌اند و با بررسی همانندی‌های نظاممندِ این دو زبان، می‌دانیم که برای نمونه هزار و پانصد یا هزار سال پیش مردم به‌سادگی متوجه این امر می‌شده‌اند که زبان دری امتداد طبیعی و صورتِ ساده‌شدۀ همان زبان پارسیگ یا پهلوی ساسانی است.

▪️دری یعنی منسوب به "در". این لغت که در این کاربرد به معنی «دربار» بوده، همان جزء اولِ واژۀ دربار است. این زبان را به این دلیل دری یعنی «درباری» نامیده بوده‌اند که در دستگاه حکومت ساسانی پدید آمده بوده، یعنی به‌واسطۀ ارتباط سپاهیان و کارکنان دولتی که از مناطق گوناگونِ شاهنشاهی ایران در شهرها و مرکزهای بزرگ دولتیِ ساسانیان گرد آمده بوده‌اند. احتمالاً دری در آغاز در همین شهرها و مرکزهای بزرگ برای نمونه در پایتخت (یعنی تیسفون) رواج یافته بوده. در آن زمان هم مانند امروز در مناطق گوناگونِ ایران زبان‌های مختلفی رواج داشته و وقتی لازم می‌شده مردم با غیرهم‌زبانان خود مثلاً در سپاه یا اداره‌ها یا در شهرهای بزرگ ارتباط برقرار کنند باید به یک زبان میانجی صحبت می‌کرده‌اند.

▪️دری صورتِ گفتاریِ همان پارسیگ (یعنی فارسی‌میانه) بوده؛ یعنی دری تا قرن‌ها تنها در محاوره کاربرد داشته. زبان پهلوی ساسانی یا همان پارسیگ در ایرانِ ساسانی و نیز در نخستین دوره‌های پس از اسلام زبان رسمی و علمی بود ولی در همان سده‌های نخست اسلامی و با رواج هر چه بیشترِ اسلام از رونق افتاد و پیروِ آن، آگاهیِ مردم از خودِ زبان پهلوی یا همان پارسیگ بیش از پیش رو به کاهش نهاد و در عوض، زبان‌های عربی و دری شاهد رشدی روزافزون شدند، به‌ویژه آنکه زبان دری زبان میانجیِ تازه‌مسلمان‌هایی شده بود که در گسترش اسلام به سرزمین‌های شرقی مثل بلخ و خوارزم و سُغد یعنی مناطقی مثل افغانستان و آسیای میانۀ امروزی نقش مهمی بازی می‌کرد. بعدها همین سرزمین‌های شرقی پایگاه شکوفایی زبان دری یا همان فارسی شدند.

▪️به این ترتیب، لغت "پهلوی" که معنی ضمنیِ «(ایرانیِ) کهن» نیز داشت برای اشاره به گونۀ رسمیِ نوشتاری و کهنِ زبان یعنی برای اشاره به زبان پارسیـ(ـگ) به کار گرفته شد و کلمۀ پارسی که خودْ محصول دگرگونی آواییِ واژۀ "پارسیگ" بود از همان سده‌های نخست اسلامی برای نامیدن زبان دری به کار رفت.
بر اساس شواهد و قرائن می‌دانیم که زبان فارسیِ میانه یا همان پهلوی ساسانی دست‌کم از دورۀ ساسانیان و احتمالاً پیش از آن پارسیـ(ـگ) و پارسیـ(ـک) نامیده می‌شده. بعدها در کتاب‌های دانشگاهی به جهت تعریف‌ها و طبقه‌بندی‌های علمی این زبان را بسته به دورۀ زمانیِ مورد نظر، فارسی باستان، فارسی میانه و فارسی (نو) نامیده‌اند.

▪️دری یا همان فارسیِ نو که حالا دیگر از قرن‌های نخستینِ اسلامی پارسی و فارسی نامیده می‌شده، پس از اسلام به جایگاه زبان رسمی و زبان اداری دست یافت و البته همان‌طور که می‌دانیم زبان ادبی و زبان علمی هم شد.

▪️مطالبی که در اینجا مطالعه فرمودید خلاصه‌ای بود از آنچه در این زمینه در کتاب‌ها و مقاله‌های دانشگاهی آمده است. در اینجا سعی شد این مطالب به زبانی کم‌وبیش ساده و عمومی تقدیم شود. لازم به یادآوری است که در دهه‌های گذشته سندها و نوشته‌هایی در شرق و غرب دنیای فارسی‌گویی و فارسی‌نویسی، از جمله به زبان‌هایی مثل بلخی پیدا شده که به‌نوعی در تنظیم مطلب حاضر لحاظ شده‌اند.

از جمله کتاب‌های بسیار مهم دربارۀ تاریخ شکل‌گیری زبان فارسی کتاب عالمانۀ تکوین زبان فارسی از دانشمند گرامی پروفسور علی‌اشرف صادقی است که می‌توانید آن را از اینجا دریافت بفرمایید:

@ahle_tamyz
@vazhegozini

Читать полностью…

اهل تمیز

روشنفکران فرانسوی ۱۹۴۴-۱۹۵۶

▪️به عقیدهٔ فرانسوا موریاک، فرانسه در سال ۱۹۴۷ جامعه‌ای بود که به بی‌عدالتی خو کرده، و به نقائص عالی‌ترین دادگاه‌هایش معتاد شده بود. جامعهٔ روشنفکری ترجیح می‌داد توجهش را از خاطرهٔ نومیدکنندهٔ پاکسازی فرانسوی دور و به چراگاههای تازهٔ خارجی معطوف کند…
▪️مونیه زمانی اصرار داشت که انقلابی‌ترین عدالت‌ها باید بر وفق حداقل معیار صدق باشند:« هیچ وضعیتی در جهان نمی‌تواند کار کسانی که در مصدر قدرت توطئه‌های ناموجودی را جعل می‌کنند، بی‌گناهان را مورد تعقیب قرار می‌دهند، برای رعب‌آفرینی محاکمات دروغین ترتیب می‌دهند، توجیه کند. عدالت انقلابی عدالتی سخت و قاطع و سریع است ولی باید عادلانه باقی بماند.»

▪️با این همه در غیاب دریافت روشنی از اینکه چنین عدالتی چه معنایی می‌تواند داشته باشد، نه سارتر و نه مونیه‌ نمی‌توانستند هیچ دفاعی از این ادعای صریح "عدالت انقلابی" در زمخت‌ترین و مدرن‌ترین شکل آن ارائه دهند. آنها همچون ژان لاکروا مدعی بودند که در حکومت ویشی مجموعهٔ شرایطی را که "جرم عقیدتی" را به "جرم عینی خیانت" تبدیل می‌کند، بافته‌اند. از اینجا تا خود مفهوم "خیانت عینی" تنها قدمی کوچک مانده، یعنی مفهومی که از آن هیچ گریزی نیست. پیامدهای منطقی چنین ادغامی را کارل باچیلک در زمان و جایی دیگر علناً و بدون هیچ ابهامی با جزییات بر همگان آشکار کرد. در هفدهم دسامبر ۱۹۵۲، به دنبال محاکمهٔ رودلف اسلانسکی، او شرح اقدامات و محاکمات انجام‌شده را به کنفرانس ملی حزب کمونیست چکسلاواکی گزارش داد. اجازه دهید سر اصل مطلب برویم؛ او اعلام کرد:
تصمیم بر سر این مسأله را که چه کسی گناهکار و چه کسی بیگناه است، نهایتاً حزب با کمک ارگان‌های امنیت ملی تعیین خواهد کرد.

📚صص. ۱۲۸-۹

@minooyekherad
@ahle_tamyz

Читать полностью…

اهل تمیز

این کتاب از «هانا آرنت و فرهنگ رجایی» به‌تازگی منتشر شده است. خواستم اطلاع دهم به‌زودی کتاب مشترک بنده و مارتین هایدگر هم به بازار خواهد آمد! :)

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

اهل تمیز

علمای قرون اول و دوم در چند فن متبحر بوده‌اند، از جمله خلیل که جز آنکه نحوی بوده، حدیث و فقه نیز می‌دانسته است.
———
۱. بعضی آراء آقای ورستیخ به فارسی ترجمه شده. بعضی که به نظر راقم رسیده (چاپ سمت) اشکالش این است که مترجمش عربی نمی‌دانسته.

🖋دکتر سیداحمدرضا قائم‌مقامی

@YaddashtQaemmaqami
@ahle_tamyz

Читать полностью…

اهل تمیز

📚نشأة النحو العربی فی ضوء کتاب سیبویه، ژرار تروپو، استاد فقه اللغه عربی دانشگاه سوربون، مقاله به زبان عربی است‌، ۱۵ صفحه.

@ahle_tamyz

Читать полностью…

اهل تمیز

📚از کتابهای تازه:
پوریا علیمرادی، ترجمهٔ فارسی زند بهمن یشت، بریل، ۲۰۲۵، هجده + ۴۸۳ صفحه.

▪️تصحیح خوب از تحریر فارسی یکی از متون پهلوی در مکاشفات و ملاحم و اشراط زمان و نمونه‌ای خوب و گاه فصیح از فارسی زردشتی، همراه با تعلیقات خوب و گاه ممتاز، که باید آن را سرمشق چاپ دیگر متون مهم فارسی زردشتی قرار داد. بعد از خواندن دقیقتر، در نوشته‌ای جدا دربارهٔ بعضی جزئیّات کتاب مطالبی عرض خواهد شد. بسیار لازم است که کتابخانه‌ها به خرید کتاب اقدام کنند.

🖋دکتر سیداحمدرضا قائم‌مقامی

@YaddashtQaemmaqami
@ahle_tamyz

Читать полностью…

اهل تمیز

▪️(اگر عملاً‌ در کارِ نشر نبوده باشید شاید باور نکنید که مثالْ ساختگی نیست.) و گویا وزارتِ فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال‌های اخیر به این هم رضایت نمی‌دهد که ناشر به خواننده اطلاع بدهد که چیزی حذف شده است: حذفیات باید بی‌سروصدا باشند و نهایتاً به نامِ ناشر یا مترجم تمام شوند… . اصلِ ایده‌ی سانسور را معقول نمی‌یابم، و نحوه‌ی اجرایش را نیز ظلمی مضاعف می‌بینم—رفتارِ ممیّز را نمی‌شود پیش‌بینی کرد تا آسیب و زیان را کمینه کرد. اینها تازه در موردِ متونِ فلسفی است؛ در ادبیات و بعضی حوزه‌های دیگر وضعیت اسفناک‌تر از این است—اما من صاحبِ‌ شترانِ خودم هستم.

▪️دو نکته‌ی پایانی. اول اینکه اگر به این اعتراضِ من توجهی بشود می‌شود انتظار داشت که بعضی جرایدِ حکومتیْ صرفِ امکانِ بیانِ چنین اعتراض‌هایی را حاکی از وجودِ آزادیِ بیان قلمداد کنند! روشن است که چنان ردّیه‌ای بی‌پایه است: بحثِ من سانسورِ کتابِ چاپی است،‌ نه انتشارِ بیانیه در فضای مجازی—که این هم فضایی است که شاید دور نباشد که سراسر ”صیانت“ بشود. دودیگر اینکه اقبال به این ترجمه‌ی اثرِ لاک تا حدِ زیادی مدیونِ زیباییِ کم‌نظیرِ ظاهری‌اش است—از حروفچینی و صفحه‌آرایی و طراحیِ قلم تا صحافی و طراحیِ جلد. ممنون‌ام از نشرمرکز بابتِ انواعِ همراهی و پشتیبانیِ مالی و فنّی در این پروژه‌ای که بیش از دو سال کارِ پیوسته صرف‌اش شد.

🖋کاوه لاجوردی
بیست‌وچهارمِ اسفندِ هزاروچهارصد.

@ahle_tamyz

Читать полностью…

اهل تمیز

📚جستاری در خصوص فاهمه‌ی بشری، جان لاک، ترجمهٔ کاوه لاجوردی، نشر مرکز، چاپ نخست امرداد ۱۳۹۹، ۷۱۲ صفحه.

@ahle_tamyz

Читать полностью…

اهل تمیز

🔹تنها استاد بومی علوم سیاسی ایران

🖋یادداشتی از دکتر حمید احمدی
(استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران)

▪️تا جایی که به یاد دارم نخستین بار نام جواد طباطبایی را از زبان استادم دکتر حسین بشیریه شنیدم. سال ۱۳۶۹ بود و من در آستانه رفتن به خارج از کشور برای دوره دکتری. معاون آموزشی دانشکده حقوق و علوم سیاسی بود و در دفترش آهسته به من گفت «یک استاد می‌خواهم جذب کنم که بی نظیر و برای مسایل ایران بسیار مفید است».
با کنجکاوی پرسیدم کیست؟ گفت: دکتر جواد طباطبایی. این کار را کرد اما در کانادا که بودم خبر اخراج دکتر طباطبایی و دکتر روشندل را در اوایل دهه ۱۳۷۰ شنیدم.

▪️در سال ۱۳۷۵ که برگشتم کتاب «زوال اندیشه سیاسی در ایران» او را خواندم و شگفت‌زده از دانش او درباره اندیشه غرب و همزمان تاریخ و تحولات و اندیشه سیاسی ایران. با ولع تمام کتاب را می خواندم و صفحات آن‌ را علامت گذاری و حاشیه نویسی می کردم. تمام که کردم گفتم «اینک تنها استاد بومی علوم سیاسی ایران!»، که به‌جای توسل به نظریه‌ها و مدل‌های نامربوط به کشور ما، می‌خواهد نشان دهد چگونه با تکیه بر دانش عمیق تاریخی خود از ایران، می‌توان نظریه‌پردازی واقعگرایانه کرد. بعدها در چند جا او را در محافل و سخنرانی هایش دیدم و با هم گفتگو کردیم و از مجاهدت‌های او برای ایران در این دوران تنهایی و پر آشوبش سپاسگزاری کردم.

▪️ از هنگامی که در اوایل دهه ۱۳۹۰ به عرصه عملی دفاع از هویت ملی ایران و مقابله با گرایش‌های ضد ایرانی پا گذاشت، موج تازه دشمنی و هتاکی به او از سوی کج‌اندیشان کوته‌فکر قوم‌گرا و حامیان خارجی آنها در باکو و خارج کشور و‌ نیز برخی نیروهای مذهبی ناآگاه و افراطی تحت تاثیر نفوذی‌های ضدملی و ضدایرانی مذکور در کشور به راه افتاد. با وجود بیماری جانکاهی که داشت تا آخرین لحظه‌های عمر پر برکتش از راه دفاع از ایران و ایرانیت باز نایستاد. او از نسل آذری‌های پر افتخار مدافع سنگر مستحکم ایران و ایرانیت بود که به همه ایرانیان به‌ویژه هم‌ولایتی‌های جوان آذریش درس تعلق آنها به ایرانشهر و تعلق ایرانشهر به آنها و علم آموزی و میهن دوستی و ایران خواهی داد.
راهش پر رهرو باد!

@Javadtaba
@ahle_tamyz

Читать полностью…

اهل تمیز

🔹بازاندیشی مفاهیم فرهنگی

▪️عوام‌الناس می‌پندارند چیزی به نام کامل‌ترین، بهترین، خوش‌آهنگ‌ترین، قدیمی‌ترین یا جدیدترین زبان وجود دارد. زبان‌شناسان البته این تصورات را رد می‌کنند، اما بیرون از حلقه‌های محدود دانشگاهی آنها، احساس کلی وجود دارد مبنی بر اینکه زبان مثلاً انگلیسی برتر از زبان فارسی است. این احساس، هرچند به لحاظ فنّی و در عرصه‌ی انتزاعی زبان‌شناسی مهمل باشد، در عرصه‌ی عمل با اطمینان‌بخشی‌های زبانشناسان به سادگی محو نمی‌شود. به نظر می‌رسد انگلیسی کارهایی می‌کند که فارسی نمی‌کند. هرقدر هم بگوییم ساخت‌ها و سازوکارهای زبان فارسی دست‌کم بالقوه قادر هستند به همان میزان و به همان دقت و حتی بیشتر لغت بسازند، همه، از عارف و عامی، احساس می‌کنند انگلیسی برتری یا توان مرعوب‌کننده‌ای دارد. آیا این احساس مطلقاً توهم است؟

▪️مثالی بزنم. در یک متن انگلیسی من به لفظ Misotheism برخوردم. این لفظ در لغتنامه‌های معمول انگلیسی-فارسی نیامده (که باعث تعجب نمی‌شود) معنای آن «بیزاری از خدا» و اصل آن یونانی است. زبان‌های اروپایی که اغلب هیچ ابایی از وام‌ستانی از یونانی ندارند، همه تقریباً همین لفظ را به کار می‌برند. اکنون آیا زبان فارسی نمی‌تواند برای این لفظ معادلی داشته باشد؟ طبعاً چرا و تازه بدون اینکه از جای دیگری وام بگیرد. معادل «خدابیزاری» یا «ازخدابیزاری» به ذهن هر کسی می‌رسد. پس مشکل کجاست؟

▪️بزرگی گفته بود: «تنها مشکل زبان فارسی فارسی‌زبانان هستند.» به نظرم جواب سوال اینجا هم همین است. به چه معنا؟
میزوتئیسم یونانی سرگذشتی دارد: آیسخولوس آن را به کار برده. گوته در شعری از زبان پرومثئوس این احساس را تشریح کرده. پرسی شلی و دیگران به نحو خود آن را بسط داده‌اند. از کتاب ایوب تا پژواک‌های متعددش در رمان‌های یوزف رُت (عصیان و ایوب و...) از این پدیده حرف زده می‌شود. فکر نوابغ درگیر آن است. پدیده‌ای را مشاهده می‌کنند. جوانبش را می‌سنجند، به وجود و ماهیتش پی می‌برند و سپس برایش لغت هم می‌سازند. وقتی می‌گویی میزوتئیسم، هزاران هزار زنگ از سراسر تاریخ تمدن غربی به صدا درمی‌آیند. اما وقتی می‌گویی «خدابیزاری» چه؟

▪️کلمه هست. نباشد هم می‌سازیمش. ساختنش خیلی وقت‌ها از من غیرمتخصص هم برمی‌آید. ولی طنین ندارد، چون به نظر می‌رسد قبلاً به کار نرفته. مثل شراب نیست که حرام و ممنوع بوده ولی هزار طنین دارد. البته اگر دقیق شویم خدابیزاری هم بی طنین نیست. در مصیبت‌نامه‌ی عطار، از زبان دیوانگانی که حرجی بر آنان نیست، به نوعی کفرگویی برمی‌خوریم که کمابیش میزوتئیستی است. هلموت ریتر، شرق‌شناس آلمانی در کتاب خود این مطلب را متذکر شده. پس از او، نوید کرمانی، در کتابش با نام خوف خدای این مضمون را بسط داده. ولی ریتر آلمانی است، نوید کرمانی هم که اصالتاً ایرانی است به آلمانی می‌نویسد و تازه بر خلاف ریتر کتابش حتی به فارسی ترجمه هم نشده است. ظاهراً میزوتئیسم عطار را کسانی می‌بینند که به آلمانی فکر می‌کنند! و ما؟ ما درگیر پیدا کردن لفّ و نشر مشوّش و جناس ناقص حرکتی هستیم!

▪️بیایید صورت مساله را دقیق‌تر بنگریم: جامعه‌ی ایران در حال گذار از احتمالاً بزرگ‌ترین تحول دینی خود پس از سقوط شاهنشاهی ساسانی و گرویدن از دین مزدایی زردشت به اسلام است. هزارهزار کس را می‌شناسید که در همین‌ سال‌ها اعتقاد دینی خود از دست دادند و با نفرت و بیزاری از خدایی روی گرداندند که این همه ظلم را دید و دخالتی نکرد. عطار نامی هم که وقت تفاخر به مشاهیر ایران‌زمین کمتر اسمش را از قلم می‌اندازند، پیش‌تر درباره‌ی این احساس حرف زده بود، آن هم تازه پیش از گوته و شلی و شوپنهاور و سایر اختران "باکلاس" آسمان فرهنگ اروپا.

▪️می‌شد یک لحظه صبر کنیم و بگوییم آن احساسی که دیوانگان مصیبت‌نامه‌ی عطار از آن حرف می‌زنند، آن احساس مومنی که از کودکی به او گفتند خدا جای حق نشسته و دید که چه حق‌ها ناحق شد و خدا دخالتی نکرد، آن احساس "لامصّب" که اساس لامذهبی است، اسمش چیست؟ می‌شد عطار بخوانیم، چشممان را باز کنیم و از خودمان بپرسیم، کمی فکر کنیم و بعد اسمش را بگذاریم: «خدابیزاری.» حتی اگر اصلاً نمی‌دانستیم گوته کیست و شوپنهاور چه گفته.

▪️امکان فنّی ساختن کلمه در زبان فارسی بود. سابقه‌ای فکری دست‌کم در شعر عطار بود. شرایط عینی و تجربه‌ی زیسته‌ بود. ولی کلمه‌ای که گویای این حال باشد ساخته نشد. این را نمی‌توان و نباید به مساله‌‌ای زبانشناختی تحویل کرد و تقلیل داد. این چیزی فراتر است! اما اسم خود این چیز را چه باید گذاشت؟ زبان‌پریشی ملی؟ آیا ما در مقام یک ملت شبیه بیماری نیستم که به علت ضربه‌ی مغزی توانایی تکلم را از دست داده است؟ آیا ارتباط ما با تاریخ و زبان و سنت خودمان قطع نشده است؟ شاعرانه و آبکی و عوامانه‌اش را بگویم: آیا ما خودمان را گم نکرده‌ایم؟

🖋سپاس ریوندی
@ahle_tamyz
@azarborzinmehr

Читать полностью…

اهل تمیز

📚 کارنامۀ خورش (دستور غذاهای نادرمیرزا قاجار)

▪️این کتاب به‌گفتۀ اعتمادالسلطنه «کتابی است در انواع اطعمه و الوان غذاهای ایرانی و کیفیت طبخ و ترکیب و ترتیب هریک از آش‌ها و خورش‌ها و هرگونه پختنی‌های مردم این مملکت... و به فارسی خالص برنگاشته». ولی این اثر تنها دستوری برای پخت غذا نیست، بلکه فرهنگ‌نامه‌ای از آداب و رسوم، روابط اجتماعی، و اصطلاحات عامۀ مردم ایران است. امروزه بسیاری از واژه‌ها و اصطلاحاتی که در این کتاب به‌کار رفته‌اند، با ورود و گسترش واژگان بیگانه فراموش شده‌اند و یادآوری آن‌ها غنای زبان فارسی را در توصیف جزئیات زندگی روزمره معلوم می‌کند. (مقدمۀ پژوهشگر، ص ۱۱)

▪️نادرمیرزا از شاهزادگان صاحب‌قلم قاجار و در زمرۀ نویسندگان، شاعران، و تاریخ‌نگاران ایرانی بود. او نام مشخصی برای کتاب نگذاشته و عنوان «انواع خوراک نادرمیرزا» نامی است که درهنگام ثبت آن در کتابخانه بر آن نهاده شده‌است و انتشارات دانشگاه تهران نیز، پیش از کارنامۀ خورش، آن را با عنوان خوراک‌های ایرانی به‌چاپ رسانده بود. در این نسخۀ تازه کوشش بر آن بوده تا ویرایش، اعراب‌گذاری، عنوان‌بندی، و فصل‌بندی دقیق‌تری انجام گیرد.

▪️نادرمیرزا دلیل تألیف کتاب را دلتنگی به‌دلیل اقامت اجباری در یکی از روستاهای آذربایجان و دور ماندن از کتاب و کارهای دفتری بیان کرده‌است. او این کتاب را به‌یاری همسرش (برخی او را ساخته و پرداختۀ ذهن نادرمیرزا می‌دانند)، که در کتاب او را با القابی چون کدبانو، بانوی سرای، بانوی من، و خانه‌خدای خطاب کرده، نگاشته‌‌ و بنا بر رسم گذشتگان، افزون بر موضوع اصلی کتاب، به بیان خاطراتی از زندگی خود و داستان و شعر و برخی حوداث سیاسی و اجتماعی آن دوره و همچنین به چگونگی ورود برخی خوراک‌ها و سبزیجات به ایران نیز پرداخته‌است.

▪️فصل‌های کتاب از این قرارند: در همه‌گونه آش‌ها، در شناختن پلاوها، در گونۀ مسمن‌ها، در گونۀ بریان‌ها، در گونۀ کوفته‌ها، در گونۀ کوکوها، در گونۀ بورانی‌ها، در گونۀ خورش‌ها، و در گونۀ آبگوشت‌ها. در پایان کتاب نیز واژه‌نامه‌ای از واژه‌های خاص این کتاب تهیه شده‌است.

▪️یکی از نمونه‌های جالب، که نشان‌دهندۀ تسلط نادرمیرزا به دستور غذاهای فرنگی است، آنجاست که در بخش «گونۀ پلاوها» از پخت رشته‌پلوی بدون برنج صحبت می‌کند و درواقع دستور پخت اسپاگتی را به‌روش ایرانی توضیح می‌دهد.

🖋سمانه ملک‌خانی

@cheshmocheragh
@ahle_tamyz

Читать полностью…

اهل تمیز

📚آیا روایت جشن سده در شاهنامه الحاقی است؟، ابوالفضل خطیبی، نامۀ فرهنگستان، س۱۶، ش۳ (شمارۀ پیاپی: ۶۳)، بهار ۱۳۹۷، ص۱۳۱-۱۵۲. 

@ahle_tamyz
@dr_khatibi_abolfazl

Читать полностью…

اهل تمیز

🔹دانشنامه

▪️واژۀ دانشنامه در فارسی بیش از هزار سال قدمت دارد. این واژۀ زیبا و خوش‌آهنگ در نام دانشنامۀ علایی (ابن‌سینا) و دانشنامۀ میسری¹ دیده می‌شود. واژۀ دایرةالمعارف در زبان عربی کمتر از دویست سال و در فارسی کمتر از صد سال قدمت دارد. گویا نخستین بار بُستانی واژۀ دایرةالمعارف را در عربی و برای نامیدن دانشنامۀ خود به کار برده‌است. دایرةالمعارف به گردۀ واژۀ فرانسۀ encyclopédie ساخته شده‌است (دربارۀ ریشۀ واژۀ اخیر، نک. کرامتی، یونس، دانشنامۀ زبان و ادب فارسی، ذیل دانشنامه‌نگاری).

 ▪️ شگفت آنکه بسیاری از نویسندگان و مترجمان ایرانی دایرةالمعارفِ برساخته را به دانشنامۀ دیرینه‌سال ترجیح می‌دهند و برای نمونه، Encyclopedia of Islam را به‌جای آنکه به دانشنامۀ اسلام برگردانند، به دایرةالمعارف اسلام ترجمه می‌کنند. همچنین encyclopedic information را به اطلاعات دایرةالمعارفی برمی‌گردانند، حال آنکه اطلاعات دانشنامه‌ای فارسی‌تر و روشن‌تر است. از یادکرد دانشنامه‌هایی که واژۀ دایرةالمعارف را در عنوان خود آورده‌اند درمی‌گذرم.

۱. من این گفتار را اندام دادم / و دانشنامه اول نام دادم (میسری، ص ۷)


▫️فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
@ahle_tamyz

Читать полностью…

اهل تمیز

📚نامزد های هشتمین دوره‌ جایزه‌
«ابوالحسن نجفی»

@ahle_tamyz
@bookcitycc

Читать полностью…

اهل تمیز

📚تکوین زبان فارسی، علی‌اشرف صادقی، تهران: انتشارات دانشگاه آزاد ایران، چاپ نخست: ۱۳۵۷، ۱۴۴ص

کتابی مفید و مختصر در موضوع مورد بحث، به قلم یکی از زبان شناسان برجسته

@ahle_tamyz

Читать полностью…

اهل تمیز

#چاپ_مجدد

🔹بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار با همکاری انتشارات سخن منتشر کرد. 

کتاب "شبرنگ‌نامه؛ داستان شبرنگ پسر دیو سپید و رستم " به کوشش دکتر ابوالفضل خطیبی و دکتر گابریله وان دن برگ به چاپ دوم رسید.

📚شبرنگ‌نامه، دکتر ابوالفضل خطیبی، دکتر گابریله وان دن برگ، چاپ دوم، ۲۵۶ صفحه

@dr_khatibi_abolfazl
@ahle_tamyz

Читать полностью…

اهل تمیز

📚روشنفکران فرانسوی ۱۹۴۴_۱۹۵۶
تونی جات، ترجمهٔ محسن قائم‌مقامی، انتشارات مینوی خرد، چاپ‌ نخست ۱۴۰۳، ۴۴۸ صفحه

@ahle_tamyz

Читать полностью…

اهل تمیز

برتولت برشت شعری دارد با این مضمون که، "من در جنگل‌های سیاه به دنیا آمده‌ام و سردی این جنگل‌های سیاه تا پایان عمرم در جان من همچنان خواهد ماند".
من هم در شبی متولد شدم در تبریز سردی که شوروی آذربایجان را تجزیه کرده بود و این خاطره همچنان موضوعی در افق دید من هست و کوشش می‌کنم آن را در خودم زنده نگه‌دارم
(جواد طباطبایی، موسسه بهاران، حاشیه درسگفتار ایده‌آلیسم آلمانی،۲۳ آذر ۱۳۹۵).

🍃۲۳ آذر، زادروز فیلسوف ملی ایران، سرو ایرانشهر گرامی باد.🌱

🔹شعر برشت به آلمانی

Ich, Bertolt Brecht, bin aus den schwarzen Wäldern.
Meine Mutter trug mich in die Städte hinein
Als ich in ihrem Leibe lag. Und die Kälte der Wälder
Wird in mir bis zu meinem Absterben sein.

@JavadTaba
@ahle_tamyz

Читать полностью…

اهل تمیز

🔹خلاصهٔ یک مقاله: نشأة النحو العربی فی ضوء کتاب سیبویه

▪️در بین کاغذهایی که ترجمه و تلخیصی است از چند نوشتهٔ کوتاه غربیان دربارهٔ نحو عربی، امروز خلاصه‌ای یافتم که چند سال قبل (از نوشته‌های پشت کاغذها معلوم می‌شود که ده سالی قبل خلاصه شده) از یک مقالهٔ ژرار تروپو کرده‌ام، و آن این است (ترجمه‌ها مستقلاً چاپ خواهد شد، ان شاء الله. اگر کسی نیز مقالهٔ آقای تروپو را بخواهد مستقلاً ترجمه کند، چه بهتر!):

▪️مرکس (Merx) در اواخر قرن نوزدهم گفته که منطق یونانی در نحو عربی اثر کرده و پاره‌ای اصطلاحات نحو عربی از منطق یونانی گرفته شده، و این را مستشرقان دیگری تکرار کرده‌اند. اما کارتر (Carter) با این رأی مخالفت کرده و گفته اندکی از اصطلاحات کتاب سیبویه از منطق یونانی گرفته شده و غالباً عربی است و از فقه به نحو منتقل شده است. ورستیخ (Versteegh) بر آن رفته که همان نظریهٔ تأثیر یونانی درست است، ولی عربها اصطلاحات را از منطق یونانی نگرفته‌اند، بلکه از نحو یونانی گرفته‌اند.¹
کسانی از مستشرقان که قائل به تأثیر یونانی در نحو عربیند می‌گویند که نحویان نخستین عرب تقسیم کلام به اسم و فعل و حرف و اصطلاحاتِ چهارگانهٔ اِعراب و صرف و تصریف و حرکه را از یونانیان گرفته‌اند.

▪️برای یافتن پاسخ این پرسش باید تقسیم کلمات را وارسی کنیم. ارسطو در کتاب شعر خود تقسیمی هشتگانه کرده: حرف (حروف هجا؛ stoikeion)، هجا (syllabe)، حروف ربط (syndesmos)، موصول (arthron)، اسم (onoma)، فعل (rhema)، عناصر تصریف اسم و فعل (ptosis)، و logos، و این اختلافی دارد با نظام نحو عربی.
اما در مورد اصطلاحات چهارگانه. می‌گویند که اِعراب ترجمهٔ hellenismos است. معنای این لفظ آن است که کلام صحیح باشد و شرط درستی آن مراعات چند چیز است: استعمال حروف ربط؛ استعمال کلمات خاص؛ عدم استعمال کلمات ملتبسه؛ تمیز اجناس در اسمها؛ تمیز اعداد (مطابق تعریف ارسطو در کتاب خطابه؛ و این اصطلاح خطابه است نه نحو). اما اِعراب سه معنی دارد: بیان آنچه در ذهن است؛ زایل کردن فساد کلام؛ تغییر حرکهٔ آخر کلمات. همین معنی اخیر منظور سیبویه است، در برابر بِنا.

▪️صرف را می‌گویند که ترجمه از klisis است و تصریف را می‌گویند ترجمهٔ ptosis است. معنی این کلمات در یونانی صورتها یا صیغه‌‌های مختلف اسم و فعل است، لیکن سیبویه صرف را به الحاق حرف نون به اسم تعریف کرده و تصریف را به تبدلات داخل کلمه (نه آخر کلمه).
حرکه را نیز ترجمه از kinesis یونانی می‌دانند. اما حرکه حرکت آخر کلمات نیست بخلاف kinesis، بلکه تمامی مصوتهاست.

▪️نخستین نحویان مسلمان به طریق مستقیم از نحو یونانی مطلع نبوده‌اند، چون یونانی نمی‌دانسته‌اند، و چیزی از نحو یونانی نیز به عربی ترجمه نشده بوده که اینان بخوانند. پس جز به واسطهٔ سریانی اطلاع بر نحو یونانی ممکن نبوده. نحو سریانی متمرکز است بر اقوال خمسه، یعنی سؤال و امر و دعا و تعجب و نداء، که مقتبس از منطق ارسطوست، و پس از آن بر قواعد آوایی و صرفی که از یونانیان گرفته بوده‌اند. بزرگترینِ این نحویان عبارت بوده‌اند از یعقوب رهاوی (قرن هفتم میلادی)، حنین بن اسحق (قرن نهم)، ایلیا بن شینایا (قرن یازدهم). اما خبری نداریم که نحویان عرب با نحویان سریانی یا نوشته‌های آنان مرتبط بوده باشند یا سریانی دانسته باشند. بعلاوه، نحویان سریانی خود می‌گفته‌اند که نحو عربی هم با نحو یونانی فرق دارد هم با نحو سریانی.

▪️نحویان عرب در قرن دوم هجری از منطق یونانی نیز به درستی مطلع نبوده‌اند (منهای ترجمهٔ ابن مقفع از چند کتاب منطق ارسطو). در ترجمه‌هایی که از کتاب منطق و شعر ارسطو در قرن سوم و چهارم هجری شده، اصطلاحات مترجمان (حنین و متی بن یونس) چیزی دیگر است:
stoikeion اسطقس (نه حرف)
syndesmos رباط (نه حرف ...)
rhema کلمه (نه فعل)
klisis میل (نه اعراب)
phone مصوت (نه حرکه)

▪️فارابی، در الفاظ مستعمله در منطق، گفته است که اصطلاحات نحویان و اهل فلسفه با هم فرق دارد، و در مناظرهٔ معروف میان متی بن یونس و ابوسعید سیرافی، یک سخن متی این است که منطقی کاری با نحو ندارد.

▪️سیبویه، به احصای تقریبی تروپو، ۱۸۲۰ اصطلاح دارد. آن ده اصطلاح که مستشرقان می‌گویند در قبال این شمار چه جایی دارد؟ سیبویه این اصطلاحات را جعل نکرده بوده و طوری آنها را به کار برده که معلوم می‌کند مخاطبانش سخن او را می‌فهمیده‌اند و از این جا ظاهراً باید استنباط کرد که او اصطلاحات مشترک بین علوم مختلف را استخدام کرده بوده است، یعنی اصطلاحات علم قراءات و حدیث و فقه و نحو را که علوم آنها در بصره و کوفه تکوین می‌یافته و اهل آن علوم اصطلاحات و مفاهیم یکسان را به کار می‌برده‌اند چون هدف یکسان داشته‌اند و آن نگاهداشت درستی کتاب خدا و حدیث نبوی بوده است.

Читать полностью…

اهل تمیز

📚تحلیل گفتمانی مناظرهٔ ابوسعید سیرافی و ابوبشر متی، اسماعیل نوشاد و مرتضی حاج حسینی، منطق‌پژوهی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال دهم، شمارهٔ اول، بهار و تابستان ۱۳۹۸، ۲۷۹_۲۹۸

@ahle_tamyz

Читать полностью…
Subscribe to a channel