هاتف(هنر،ادب،تاریخ،فرهنگ) پژوهش های: لسان الحق طباطبایی. از شهرستان خوروبیابانک؛ و پیوستارهایی از ایران فرهنگی. #ناگفته_ها_نانوشته_ها " #ویژه_نامه_هفتگی_مناسبت_ها " @Tabaa24
⬛️◼️◾️به فراخور رویداد خونین سیزدهم دیماه کرمان و جان باختن شماری از هم میهنانمان.
/channel/hatefTa
▪️شبی دود خلق آتشی برفروخت
شنیدم که بغداد نیمی بسوخت
▪️یکی شکر گفت اندران خاک و دود
که: «دکان ما را گزندی نبود»
▪️جهاندیدهای گفتش: «ای بوالهوس
تو را خود غم خویشتن بود و بس؟
▪️پسندی که شهری بسوزد به نار
اگرچه سرایت بود بر کنار!؟
▪️بهجز سنگدل ناکند معده تنگ
چو بیند کسان بر شکم بسته سنگ
▪️توانگر خود آن لقمه چون میخورد
چو بیند که درویش خون میخورد؟
▪️مگو تندرست است رنجوردار
که میپیچد از غصه رنجوروار
▪️تنکدل چو یاران بهمنزل رسند
نخسبد که واماندگان از پسند
▪️دل پادشاهان شود بارکش
چو بینند در گل خرِ خارکش
▪️اگر در سرای سعادت کس است
ز گفتار سعدیش حرفی بس است
▪️همینَت بسندهست اگر بشنوی
که گر خار کاری سمن ندروی»
📚بوستان سعدی شیرازی
#بیاموزیم
/channel/hatefTa
🔸دارایی
/channel/hatefTa
دارایی، پارچه ایست دست بافت، رنگ در آمیخته از رنگ های سرخ، زرد، بنفش، سبز، قهوه ای و سرمه ای. در یزد بافته میشده و میشود.
🔸دارایی ،گونه ای روش بافت، و رنگرزی هم است. در نامیدن، دارایی بر شیوه بافت، رنگ و پارچه گویند: در بیش از نیم سده پیش، جهیزیه عروس بوده، و جزئی از سرمایه و دارایی او به شمار میرفته است، نیز گفته شده است: دارایان خریدار آن بوده اند.
/channel/hatefTa
🔸این هرسه، در فرهنگ مردم خوروبیابانک راست آید؛ چه که از بازار یزد میخریدند؛ و جزئی از جهیزه بوده و در خانه دارایان رویه نهالی میشده و آن نهالی [تُشَک] در بالای اتاق، نشستنگاه بزرگ خانواده و میهمان بوده است. هنوز هم در برخی از خانه ها نمونه آن دیده میشود.
#خور_بیابانک_فرهنگ_مردم_تاریخ
#بخوانیم_بیندیشیم
/channel/hatefTa
✍ بهمن بیگی:
*تفنگ از دست عشایر ستاندم و قلم به دستشان دادم.*
📕بخارای من ایل من
/channel/hatefTa
🔷🔶🔷زنده یاد: استادمحمدبهمن بیگی، فرزند محمودخان،
زاده ۱۲۹۸/۱۱/۲۶ در قشلاق (گرمسیر)نزدیکی قیروکارزین،
درگذشته ۱۳۸۹/۲/۱۱شیراز ، ازتیره بهمن بیگلو، حقوقدان، معلم ومدیرکل آموزش عشایر کشور، نویسنده کتاب های:
۱-اگرقره قاج نبود.
۲-بخارای من، ایل من.
۳- به اجاقت قسم
(به اجاقت قسم، دیپلم ندارم.)
۴-طلای شهامت.
/channel/hatefTa
🔻تندیس محمد بهمن بیگی در میدان اصلی شهر چرام کهکیلویه و بویر احمد
کتاب(مدیرکل افسانه ای) گردآوری وپژوهش استاد امرالله یوسفی، بکی ازشاگردان بهمن بیگی است، که به آثار، خدمات و زندگی استادبهمن بیگی، می پردازد.
/channel/hatefTa
🔹🔸🔹 شهرگردی-گورستان گردی
پنج شنبه ۱۱ آذرماه۱۴۰۲ خورشیدی
ری-امامزاده عبدالله علیه السلام
/channel/hatefTa
🔹امامزاده عبدالله در شهر ری است؛ و گورستان آن یکی از گورستان های درون شهری در کشور است،
🔸گورستان جندق هم سال هاست درون شهری شده است. پیشاز آن بیرون از بافت پیشین بود.نوشته های در این باره پسین در کتاب جندق خواهد آمد.
#دهان_پر_از_عربی_است
🔹 یکی از این عربی ها کلمه باب در آرامگاه های ائمه و امامزادگان است. باب در زبان فارسی درگاه است.
🔹امامزاده عبدالله هم چند باب دارد، هر باب به صحن باز میشود؛ و صحن آرامگاه خاموشان و در خاک شدگان است.
🔹یکی از باب های امامزاده عبدالله علیه السلام،باب زنده یاد عمادالکتاب است، او در آغاز صحن خفته است. آرامگاهش نوساز است و هنوز هم به کوشش در آراسته پردازی آنند.
🔸عماد الکتاب که بود؟
/channel/hatefTa
عمادالکتاب
(زاده ۲۷ فروردین ۱۲۴۰ قزوین – درگذشته ۲۶ تیر ۱۳۱۵ تهران) استاد خوشنویس خط نستعلیق
او از جمله خوشنویسانی است که در زمینه نستعلیق بهمرتبه استادی رسید و آخرین استادکل خط نستعلیق در ایران است که از کتیبه تا غبار را استادانه مینوشت و اولین خوشنویسی است که رسمالمشق را برای استفاده نوآموزان ابداع کرد.
گذشته از کار خوشنویسی، در دیگر زمینههای هنری نیز طبع آزمایی کرد و به کار نقاشی، تذهیب، شعر و ادبیات، موسیقی و عکاسی نیز علاقه داشت. وی هنر نقاشی را نزد مهدی مصورالملک، شبیه ساز ماهر دوره قاجاریه که نقاشیهای شاهنامه امیر بهادری بهقلم اوست، فراگرفت.
او نسبت به رویدادهای زمانش بیتفاوت نبود، چنانکه در سال ۱۳۰۴ بهکمیته مجازات پیوست و کار نوشتن بیانیهها را بهعهده گرفت و در سال ۱۳۳۵ پس از دستگیری اعضای کمیته بازداشت شد و مدتی زندانی و سپس به قم تبعید شد.
پیش از دوران مشروطیت، جزو کاتبان وزارت انطباعات بود و در زمان احمدشاه نیز مدتی بهعنوان منشی در وزارت داخله خدمت کرد و از سال ۱۳۰۴ در دفتر مخصوص رضاشاه بهسمت فرماننگار، مشغول خدمت شد و مامور نوشتن فرامین و نامهها بود.
در سال ۱۳۱۲ از طرف انجمن آثارملی مامور نوشتن کتیبههای آرامگاه فردوسی شد و بعد از آن، کتیبههای دارالفنون، دانشسرای عالی، مدرسه رضاییه، دانشگاه تهران و دانشگاه معقول و منقول را نوشت.
وی نخستین خوشنویسی است که روش نقطهگذاری را در آموزش خط ابداع کرد و نه تنها نستعلیق، بلکه شکسته و نسخ را هم نقطهگذاری کرد.
او در طول زندگی پربارش در حدود چهار هزار کودک را آموزش داد و بسیاری از فرزندان شاهزادگان و رجال از شاگردان او بودند. مظفرالدینشاه، احمدشاه، محمدحسن میرزای ولیعهد و محمدرضاشاه نیز از او آموزش گرفتند.
برجسته ترین شاگردانش که در سطح بالایی تعلیم یافتند، حسن زرینخط، علیاکبر کاوه و مجدالکتاب گرگانی بودند.
او شیوه خاص میرزامحمدرضای کلهر را دنبال میکرد و در سال ۱۳۱۲ بهپاس قدردانی از خدمات صادقانهاش، موفق بهدریافت نشان درجه یک فرهنگ از وزارت معارف و دریافت یک قطعه مدال نفیس و باارزش از دربار رضاشاه شد.
عمادالکتاب در ۷۵ سالگی درگذشت و در شهرری بهخاک سپرده شد.○
/channel/hatefTa
○برگرفته از:برگی از تقویم تاریخ
🔺بیشتر: محمد رضا کلهر
/channel/hatefTa
📚معرفی کتاب
جلوه هایی از تمدن کاریزی
مؤلف: محمد سعید جانب الهی
مقدمه: پروفسور محمد حسین پاپلی یزدی
انتشارات پاپلی،مشهد ۱۴۰۰
قطع وزیری،۳۵۰ ص
/channel/hatefTa
🔸 دوست مردمشناس و فرهیخته ام پدیدآورنده است و از همو امروز دستم رسید.
هم امروز خواندنش آغازیدم.
🔹مقدمه نویس نوشته است:《استاد جانب الهی یکی از برجسته ترین پژوهشگران ایرانی در حوزه مردم شناسی و مسائل قنات است.
🔹او در این کتاب، تنها درس مردم شناسی تاریخی نمیدهد، او راهی براي آینده ترسیم میکند. این کتاب چیزی فراتر از داستان قنات است.
🔹مباحث این کتاب ما را به عمق فرهنگ و روابط مدیریتی -اجتماعی، و اقتصادی و سیاسی حاکم بر جامعه میبرد.
🔸حوزه مطالعات و پژوهش های پدیدآورنده،
مناطق دشت کویر، استان های اصفهان، یزد و بلوچستان میباشد.
/channel/hatefTa
🔸🔹🔸سفرنوشت ،ص۹
۲۹ فروردین،-۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
🔹از چوپانان گذشتم وبه دو راهی جندق-خور رسیدم، آنجا که در زبان مردم خور به سرِدوراه نامیده میشود. آهنگ جندق داشتم؛ از پیش،با یاران جندقی همداد شده بودم؛ و چون از اتوبوس پیاده شدم چندتن از آنان را دیدم، آمده بودند تا جندق همراهم شوند.
/channel/hatefTa
🔹چند روز در جندق بماندم، روزهای پایانی ماه رمضان بود، و تعطیلات جمعه و عید فطر؛ این چند روز هم به پُرسه گویی و پُرسه دادن بازماندگان درگذشتگان سال گذشت؛ ازین کوی به دیگر کوی، و از این سرا به دیگرسرای.
چندان کار در پژوهیدن نشد، و از این روی خشنودی همیشگی دست نداد.
/channel/hatefTa
🔹پسان به خور آمدم، گشت و گذاری داشتم، در دفتر میراث فرهنگی و اداره فرهنگ و ارشاد گپ و گفتی رفت.از نبود موزه مردم شناسی در شهر/شهرستان سخن آمد؛ هیچ کس را کوشش بر پدیدار کردن آن نبود. گویی جز گردشگری و سود آوری چیز دیگر در اندیشه کسی نبود، در گردشگری هم از چیزی که بخواهند از زیست بوم به گردشگر نشان دهند اندیشه نبود.
/channel/hatefTa
🔹شب به کارگاه بافندگی و فروشگاه دست آفریده هانی بافتنی خانم علیخانی رفتم، زمانی دراز به گفتگو نشستم.
🔹و این کارگاه در تصویر پیوست🔻
#نگاهبان_هر_خشت_وسنگ_بازمانده_نیاکانمان_باشیم
#بخوانیم_بیندیشیم
/channel/hatefTa
🌱پنجتک بیت نو سروده از: #احمد_یغمایی
برگرفته از کانال: میشود گفت منی هم هستم.
🔹این درستی که کنون چرخ فلک می چرخد
ترسمش خاتم فیروزه ی حافظ باشد
🔹با هر زبان و کیش توان کاشت بذر خود
بهر نگاه داشت وطن کشت مهر،کن
🔹"هم زبانیم مبادا که پریشان گردیم"
ثبت تاریخ ادب در همه جای وطن ست
🔹جوهرش از دگران است هر آن کو به وطن
پارسی را بگذارد چو زبان بگشاید
🔹ترسم که این زمانه به آنجا رسد که باز
بازاریان به برده فروشی، دکان زنند
@khourzad
/channel/+Q-iDovAn08Ih_54T
شناسه کانال♦️
/channel/hatefTa
#خور_و_بیابانک_ادبیات_فرهنگ
🔶🔹🔶سفرنوشت
۲۹فروردین-۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲خورشیدی
ص۸
🔹پیشتر (ص ۷ ) نوشتم؛ گاه از راه سمنان، و گاه از راه کاشان-نایین به جندق و یا خوربیابانک میروم. هرگاه به راه سمنان شوم، در شهر سُرخه نام بیابانک بر تابلویی میبینم؛ این بیابانک، نام روستایی است در ۱۵ کیلومتری جنوب شهر سمنان؛ و آن بیابانک که خور بدان منسوب است و در حوزه جغرافیایی شهرستان خوروبیابانک واقع است، گستره بیابانی در جنوب شرق شهرستان میباشد.
🔹نامدار ترین روستای واقع در این پهنه بیاضه است. نامجای بیابانک به این روستا هم گفته میشده است؛ واین اطلاق مستند است.هرچند برخی از نویسندگان بومی بی نشان دادن گواه نوشته اند. این سند در مطلب پسین آورده میشود.
/channel/hatefTa
🔹زبان مردم روستای بیابانک در سمنان لهجه ای از زبان فارسی است، و شغل آنان در گذشته شترداری بوده است.
🔹برای نشان دادن لهجه مردم آن جا، ترانه پیوست برگزیده شد. بشنویم🔻
#خور_و_بیابانک_تاریخ_جغرافیا
/channel/hatefTa
◼️به فراخور ۲۲ آبان ماه سالروز درگذشت زنده یاد حسین پیرنیا "و ۱۲۹۲ش، نایین -ف ۱۳۷۲ش، تهران، محل دفن، نایین، آرامگاه خانوادگی"
/channel/hatefTa
🔷 دکتر حسین پیرنیا، ملقب به پدر علم اقتصاد ایران، اقتصاد دان، سیاستمدار، نویسنده، مترجم، استاد دانشگاه تهران، و بنیانگذار دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران و چند مدرسه عالی ریاضیات و علوم اقتصادی، و انجمن اقتصاد دانان ایران است.
🔹در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، استاد حقوق مالیاتی و مالیه عمومی بود.این درس را سال ۱۳۴۹، با او گذراندم،
🔹پدرم با او مراوده داشت، وقتی که پدرم دانست،او استادم است،نامه ای برایش نوشت، زنگ میانه دو درس تقدیم کردم، بسیار خوشحال شد، مرا درآغوش گرفت.
🔷 در زمان مراسم تشییع پیکر ایشان نایین بودم. انقلابیون از دفن پیکر او در آرامگاه نیاکانشان به رغم وصیتش ممانعت کردند.
کار به اختلاف وفرمانداری کشید , نهایتا فرماندار وقت از مرحوم دکتر حبیبی معاون رئيس جمهور وقت کسب تکلیف نمود , ایشان فرمود: مرحوم پیرنیا هرجایی را که
برای دفن جسدش وصیت کرده است همانجا دفن کنید و طبق وصیتنامه عمل شود؛ با دریافت دستور بیدرنگ در میدان اصلی شهر نایین صدای طبل و سنج برآمد وخیل مردم نایین جنازه دکتر حسین پیرنیا را
تا آرامگاه خاندان پیرنیا مشایعت کردند و به خاک سپردند روانش به مینو شادان و یادش گرامی باد.
🔸ادامه دارد....
/channel/hatefTa
◼️آه از غمی که تازه شود با غمی دگر
جز همدلی نباشدمان مرهمی دگر
/channel/hatefTa
◼️محمد شایگان، ادیب، شاعر، و فرهیخته دامان ادبیات پارسی، بهار سال ۱۳۰۷، در خوربیابانک،چشم گشود؛ و در خزان، سیزدهم آبان ماه، در تهران چشم فروبست.
◼️میان این بهار و خزان، نود و پنج سال و چند ماهه ، بیشینه عمر با ادبیات و هنر خوشنویسی زیست.
دانشی اندیش و هنری نگر؛ جایگاهی ویژه در ادبیات منظوم شهرستان خوروبیابانک یافت؛
و یادگار از شعر در ادبیات فارسی و ادبیات منظوم گویش خوری برجای نهاد.
/channel/hatefTa
◼️بن مایه سروده های او به هر دو زبان، فرهنگ مردم زادگاه است. نغمه هایی است سپرده در یاد مردمان شهر آشنایی. آنچه او کرد همه از رشته بربسته از دل به آب و خاکی بود که روزگار کودکی و برنایی را در آنجا گذرانیده بود.
📕واژه نامه ی گویش خوری از اوست. سروده های نشر نشده هم دارد. به سبک نو، و در اوزان و بحرها؛ خواندنی است.
◼️یاد باد آن زمان که در تهران پیش از بهمن ۵۷ چندین بار، با زنده یاد عبدالکریم حکمت یغمایی، از دانش او سود بردم. پسان چند بار در خوربیابانک با او به دیدار بنشستم. از آن زمان ها بسیار در یاد است و بر انجمن شایان،آسودگی آید، نویسم.
▪️دیدار پایانی اسفند ماه ۱۳۹۷، در خانه وامق، و در آيين رونمایی کتاب های تازه منتشر شده ام؛ گل بوتراب و گویش های دشت کویر؛ و آیین شب سلاله طباطبا،به مناسبت نود و یکمین سالگشت درگذشت پدر بزرگم سید عبدالله الطباطبایی، و چهلمین سال درگذشت پدرم سیدمحمد طباطبایی بود.
▪️یاد باد آن روزگارانی که با یاران گذشت. یادش هماره زنده و مینوی جایگاهش برین باد.
/channel/hatefTa
📚معرفی کتاب، تازه از انتشارات #بهین
/channel/hatefTa
🔸یاد ایام ، خاطرات،داستان، سفرنامه، مقالات ادبی و تاریخی
پدیدآورنده: محمد علی عظیمیان زواره
تقریظ: لسان الحق طباطبایی
قطع: وزیری، ص۴۷۱، جلد: شومیز
نوبت چاپ: اول، تاریخ چاپ: پاییز ۱۴۰۲
🔹فرازی از تقریظ:
《شهر زواره، از قدیم تا کنون، کثیری از علمای دین، عرفا،فضلا،حکما،ادبا،شعرا، خطاطان، کاتبان، و ناسخین شذرات، نگارگران،صنعتگران،تعزیه خوانان، مداحان و ذاکرین مصائب اهل بیت النبوه را در دامان خود پرورانیده؛ و نه تنها به جامعه دین و علم کشور، بل به جامعه جهانی تقدیم نموده است.
از قدر و منزلت هریک از بزرگان و ناموران یادشده و آثار مکتوب آنان در زبان پژوهندگان و محققین عصر سخن های برحق و شایسته رفته است؛ و این حق شناسی و قدر شناسی در فرهنگ مردم اردستان و زواره به عین است و محتاج به تکرار نمیباشد.
🔹آثار استاد محمد علی عظیمیان زواره، در باره فرهنگ، تاریخ، جغرافیا،ادبیات، احوال و آثار فضلای محل؛ که بالغ بر ده جلد کتاب مرجع اهل تحقیق در برهه سی سال اخیر است، حاصل عشق و علاقه وی به زادبوم، دستاورد تلاش های بی وقفه مؤلف و از کوشش های ستودنی و ارزنده ای است که قدر آن در این چند سطر و چند صفحه نگنجد.
🔹امید است آنچه او در دست ما نهاده است؛ بتوانیم به دست آیندگان برسانیم؛ آن چنان که دست به دست آمده است به ما 》
/channel/hatefTa
🔹سروده ای که در سیاه کرده کاغذ هایم یافتم و برای مردم بوسنی هرزگوین سروده بودم و درسال ۱۳۷۱ در ماهنامه صنعت حمل و نقل چاپ شده بود،امروز برای مردم افغانستان. و امروز برای مردم فلسطین و اسراییل 🔻
🔹فتور
🔹فردای عشق را،باور نمیکند
حجم حضور فاجعه در ذهن من
تداعی پایان است
🔹پایان فصل عشق
فصل سرود و زمزمه
فصل گل و طراوت باران
🔹حجم حضور فاجعه
فصل فتور، فصل غروب
و انجماد ابر و گل و دریاست
🔹اینک
آیا کدام واژه تواند
شرم حضور فاجعه
شرم غریب نفرت و نفرین را
از سرزمین من
در لابلای دفتر تاریخ بنگارد ؟
✍لسان الحق طباطبایی
#سرزمین_من
@HATEFTA
/channel/hatefTa
◼️به مناسبت درگذشت خویشاوندم، شادروان دکتر محمد غلامرضایی.
/channel/hatefTa
▪️عباس نام پدرش و منسوب به میرزا بزرگ، و از تیره غلامرضا خان، از دودمان کلهر کرمانشاه بود.
▪️مادرش دختر خاله مادرم بود. پدر و مادرش چند سال پیش درگذشتند.
/channel/hatefTa
▪️تازه درگذشته تنها پسر آن تن ها، بود.دوران دبستان و دبیرستان تا یک سال مانده به پایان دوره دبیرستان در خوربیابانک هم کلاس بودیم؛ و روی یک نیمکت سه نفره مینشستیم. در گفتگویی که چند سال پیش با روزنامه آفتاب یزد داشته بود؛ از این زمان و از هم درس های خویش یاد کرده است.
▪️ سال آخر دبیرستان را ناگزیر میباید در شهری دیگر میگذراندیم، زیرا آن زمان، سال پایانی دبیرستان در خوربیابانک نبود.
▪️او به یزد رفت و من به اصفهان. پسان او در دانشسرای عالی پذیرفته شد، در رشته ادبیات فارسی، و پسان همین رشته را نزد زنده یاد دکتر پرویز ناتل خانلری و دیگر استادان آن زمان در پژوهشکده فرهنگ ایران، و سپس در دانشگاه تهران، تا دریافت دانشنامه دکترا ادامه داد. در تهران، گهگاه اورا میدیدم.
▪️زمانی که یزد بود، یک بار در آنجا اورا در گورستانخلدبرین، زمان خاکسپاری داییم،روانشاد میرزا مهدی یغمایی دیدم. تهران که بازگشت چندبار دیگر.فرجامین دیدارم با او دوسال پیش در محفلی بود.
/channel/hatefTa
▪️چند مقاله و کتاب در زمینه ادبیات فارسی از آثار به جا مانده از اوست،یکی از این مقالات،یکی جستاری در باره گویش خوری، با عنوان واژه هایی از گویش خوری، در ستوده نامه - یادنامه زنده یاد دکتر منوچهر ستوده - جلد ۱۶ از پژوهش های ایران شناسی، بنیاد موقوفات زنده یاد دکتر محمود افشار، نشر شده. آنرا بررسیده و در بخش بررسی پژوهش های پیشین در کتاب گویش های دشت کویر آورده ام. این بررسی نوشته، از بار آن جستار ، و نیز بر آن نوشته است.
◼️نیکو منش، نیک اندیش و نکو کردار بود. زود رفت به آن سرا، مینوی جایگاهش براز باد. یاد باد آن که آموخت و آموزانید.
/channel/hatefTa
🔷🔸🔷بی مناسبت
بی مناسبت، مطالب و موضوعات فولکلوریک
دیگر جای های سرزمین ایران است.پایان هرماه منتشر میشود.
این ماه داستان و ترانه گیسه گو در دو بخش 🔺بخش اول: گل گیس و چوپان.داستانی شنیدنی از ایل بختیاری
🔻بخش دوم: ترانه گیسه گو
✍آهنگ زیبای گیسه گل ( گیس گو ) نام یک ترانه محلی قدیمی کرمانی برگرفته از یک داستان قدیمی است داستان چوپان و دختر کدخدایی است که عاشق یکدیگر هستند . ولی کدخدا به چوپان بها نمیدهد و با حقارت به او نگاه می کند.چوپان هر روز در صحرا برای گوسفندان نی می زده و دختر هم در خانه عاشقانه به نی چوپان گوش میداده تا اینکه یک روز دزد به گله میزند و دست و پای چوپان را میبندد و نی هم میشکنند ولی هر کار میکنند نمیتوانند گله را حرکت بدهند . چوپان میگوید گله فقط با صدای نی من حرکت میکند. دزدها مجبور میشوند دست های چوپان را باز کنند و چوپان با همون نی شکسته شروع به نواختن میکند.و به وسیله نی با گل گیس صحبت میکند: :گل گیس بووت خبر کن گل گیس مینا به سر کن گل گیس گله نه بردن . . . .و گل گیس هم از بس روزها به نی چوپان گوش داده بود زبون اون را یاد گرفته بوده پیام چوپان را میفهمه و به مردم آبادی خبر میده و گله نجات پیدا میکنه و بعد از این ماجرا پدر گل گیس با ازدواج موافقت میکنه( نام داستان گل گیس در کتاب دهخدا هم اومده ) این ترانه محلی را با صدای خواننده محلی کرمانی آقای کاظمی و تنظیم از واحد موسیقی مرکز کرمان ساخته شده است . صدتا سواره گیسه گو ....سینه ی گدار گیسه گو ....... بابا رو خبر کن گیسه گو ....... گله بردن گیسه گو ..... قوچای رنگی گیسه گو ........نری دورنگی گیسه گو........
/channel/hatefTa
🔶🔷🔶 گشت و گذار، ص۱
🔹امروز هفدهم مهرماه ۱۴۰۲ خورشیدی، به نمایشگاه روستا آباد رفتم، در مصلای تهران،
جایگاه هر شهر و روستا به همان نام شهر و روستا بود.
/channel/hatefTa
🔹یکی از جایگاهها قرآن آباد، نام داشت.شهر یا روستایی به این نام نمی شناختم ، نزدیکتر شدم ، دو نفر معمم در آنجا بودند.
🔹پورسان شدم، آیا نام شهر یا روستایی است؟ و چرا قرآن اباد؟ و کجاست؟ و آیا نام رسمی است؟ یکی از ایشان گفت: در لارستان است، روستایی است و قرآن خوانان بی شمار دارد؛ و نامی است مردمی، و رسمی نیست. نام رسمی آن را هم گفت، فراموشم شده است.
🔹پسان میهمان خانم سعیدی، در کوهرنگ شدم. هموست که چندسالی در روستای گرمه در شهرستان خوروبیابانک بود، و شیوه بافندگی دست بافت هارا آموزش،میداد.چند سال پیش به زادگاهش کوهرنگ بازگشت. زمانی به پورسان یکدگر بودیم، این عکس یادگار آنروز است.🔻
🔹بیشتر: کرته - بنه کن
/channel/hatefTa
🎬 سکانسی از فیلم #مادر
اثر: #علی_حاتمی
🎶 موسیقی: #ارسلان_کامکار
💐روز مادر همایون باد
/channel/hatefTa
🔹🔸🔹 شهرگردی-گورستان گردی
پنج شنبه ۱۱ آبان ماه۱۴۰۲ خورشیدی
ری-امامزاده عبدالله علیه السلام
ص۳
/channel/hatefTa
#نیما_یوشیج
《و ۲۱-۸-۱۲۷۴ یوش ف ۱۳-۱۰-۱۳۳۸ خورشیدی، تهران》
#پدر_شعر_نو
🔹پیکر نیما یوشیج، ۳۴ سال پساز درگذشت در گورستان امامزاده عبدالله در خاک بود. پسان در سال ۱۳۷۲ خورشیدی، به زادگاهش، روستای یوش،در شهرستان نور، استان مازندران بردند و در میان سرای پدری و دیگر نیاکانش به خاک رفت.
🔹خانه پدری نیما، در محله لالویِ یوش، سال۱۲۰۷ ق،از سوی ناظم الایاله ساخته شد، در فهرست آثار ملی ثبت شده است، و موزه نیما نام دارد.
/channel/hatefTa
💠پس آنگاه، در آغاز دهه فجر سال ۱۴۰۰ خورشیدی، بسیجیان فرهنگی شهرداری تهران، بر آغازین خاک جای نیما سنگ یاد بود افراشتند و سروده ای از وی بر سنگی دیگر نگاشتند و بر خاک نهادند.
تا باد چنین باد.
🔶️ادامه دارد....
🔹زمان این گورستان گردی یازدهم آبان درست میباشد، در ص۲، یازدهم آذر نادرست است.
/channel/hatefTa
🌸دختران ایران
از شهرکام فیروز، مرکزبخش کام فیروز، شهرستان مرودشت، استان فارس، درجشنواره بزرگداشت پوشاک ولباس لری، درفرهنگستان صدرا، شیراز.
/channel/hatefTa
🔸🔹🔸سفرنوشت
۲۹ فروردین -۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ خورشیدی
ص ۲ از ص۹
/channel/hatefTa
🔹کارگاه خود را که فروشگاه، نمایشگاه، و جایگاه کاربافی اوست؛ گل مریم نام نهاده است. بخشی از خانه اش میباشد. دستگاه کاربافی وی در زیر زمین است.
🔹در فروشگاه دست بافت هایش را در دید بازدید کنندگان نهاده است. نیز چندین دست دوز های گلدوزی شده و دست بافت های مردمان روزگار گذشته بوم زیست را گردآوری و به نمایش گذاشته است.
🔹گردآوری بیشتر این چیزها و نمایش آن را در نمایشگاهی همیشگی به او دادم 🔻
/channel/hatefTa
📚تازه، انتشارات #بهین
📕میلادیه ، نعت رسول الله صلی الله علیه؛ و مدحت آله الاطهار علیهم السلام، در سروده های شعرای متوفای شهرستان خوروبیابانک.
✍تحقیق و گردآوری: طیبه طباطبایی، لسان الحق طباطبایی
قطع وزیری، ص ۱۵۳، جلد شومیز. تاریخ نشر: آذر ۱۴۰۲.
/channel/hatefTa
🔹دومین کتاب از نخستين بانوی بومی پژوهنده ادبیات منظوم و مکتوب مذهبی شهرستان خوروبیابانک است.
🔹نخستین، عقد عشق نام دارد؛ و روایات نسب و وفات حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها، با پیوست سروده های شعرای درگذشته شهرستان خوروبیابانک در رثای او، میباشد.
/channel/hatefTa
🔷درمقدمه کتاب از آیین های قصیده خوانی در فرهنگ مردم شهرهای خوربیابانک و جندق؛ وهمچنین پیشینه مدیحه سرایی در شهرستان خوروبیابانک سخن رفته، و نیز این سخن آمده است که:
🔶 《دگر نکته از این معنی، که ادبیات منظوم شعرای خوروبیابانک چنانکه میباید پژوهیده و بررسی نشده است. این کاستی را با وجود هزاران هزار بیت از شاعران این محدوده جغرافیایی و با وجود ده ها تن از شعرا و ادبیات خواندگان اگر نتوان کم کاری شمرد؛ غفلت توان خواند؛ که این نیز گران است: یادگار های بازمانده از نیاکان و گذشتگان را بشناسیم و از نمایاندن آن ها در عرصه ادبیات غافل شویم》
#خور_و_بیابانک_تاریخ_ادبیات_کتابشناسی
#نگاهبان_هر_خشت_وسنگ_بازمانده_نیاکانمان_باشیم.
#بخوانیم_بیندیشیم_همرسانی_کنیم
/channel/hatefTa
#قصه_ماه_و_پلنگ
/channel/hatefTa
🔸پلنگ صفت یا پلنگ طبیعت:
خودبین و حسود.
پلنگ موجود بسیار مغروری است.به طوری که اگر از بالای کوه چشمش به ستاره ای بیفتد جست میزند تا آن را بگیرد , زیرا نمیتواند موجودی را برتر و بالاتر از خودببیند.
پلنگ ددی باشد عظیم با تکبر ,
واز غایت کبر اگر جانوری را در کوه بربالای خود بیند قصد او کند. هم چنین با ماه جنگ میکند که بر بالای من چرایی , و بر کوههای بلند میرود و از آنجا جستن میکند به گرفتن ماه , و به پایین میافتد و پاره پاره میشود.
نمرود چون به شیر پلنگ پرورش یافته بود پلنگ صفت بود. نمی توانست بشنود خدایی بالای سرش هست . گفت به آسمان میروم خدای ابراهیم را میکشم.
#نمرود_ابراهیم_ماه_ستاره
#قصه_ماه_و_پلنگ
#کتاب_کوچه ،د۱،ح,پ،۳۲۱۱
#هاتف_فرهنگ
/channel/hatefTa
🔴 "خودبرتربینی"، مانع بزرگی در مسیر اخلاقی زیستن
خودشیفتگی، واکنشی آشفته نسبت به خودآگاهی است.
خودشیفته، عاشق خودش، باورهایش، داراییهایش و هر آن چیزی است که به او تعلق دارد. خودشیفته، همان گونه که خود را برتر از دیگران میپندارد، باورهایش را نیز برتر از همهی باورها میشمارد. چنین شخصی، به طور غیر عادی به خودش و باورهایش علاقهی مفرط نشان میدهد. و به نحو مبالغهآمیزی احساس میکند که از دیگران مهمتر است. خودشیفته، همان گونه که عاشق چهره، هوش، قد، لباس، رنگ موی و چشمان خویش میشود، همان گونه هم عاشق و شیفتهی باورهای خودش است. فرد خودشیفته ، هنگامی که باوری را بر زبان میآورد خود را مرکز عالم معنا، و خویشتن را حجت و دلیل سخنانش میداند. چنین میاندیشد و باور دارد که امت مرحومهاند. در میان کاروان بلند آدمیانی که در طول تاریخ و به نام های متفاوت، دیندار بودهاند، تنها آنها رستگاراناند. راه راست از آنها است و دیگران، همه بر نهج تاریک و مسیر خطا، راه میپیمایند.
🔶یونگ به ما می گوید: خودشیفتگی یا "تورم روانی"، منحصر به شخص نیست. بلکه "تورم روانی"میتواند شخصی یا جمعی باشد.. یعنی ممکن است یک گروه، ملت یا نژاد دچار تورم روانی شود."....و از خطرات خودشیفتگی و یا تورم روانی، این است که "در زیر شاخ و برگها تنها یک موجود بسیار ناچیز و رقتآمیز باقی میماند."(یونگ و سیاست)
#قصه_ماه_و_پلنگ
@HATEFTA
#قصه_ماه_و_پلنگ
🔶 پِلِنگ دُماق
pelengdomaq
به صورت دُماق پِلِنگ هم گفته میشود,
زبانزد در گویش خوری و لهجه فارسی رایج در خوربیابانک.(پلنگ دماغ).
کاربرد:به شخص متکبر,خودشیفته, خودبزرگ بین,مغرور,خودپسند,
خودپرست, خودخواه,ازخودراضی, خودستا,خودنما,خودبین, گفته میشود.
🔸واژه دُماق, گاه به کسر دال گفته میشود.این واژه در ترکیب با واژه تَر در عبارت تردماق جمله پرسشی است در احوالپرسی میان گویشوران خوری.
تردماقی؟(هی)/هستی؟.
🔸دَماغ درلهجه فارسی رایج درهمه روستاها و شهرهای شهرستان خوروبیابانک به عضوی ازصورت, بینی گفته میشود. درترکیب با واژه چاغ(چاق) جمله پرسشی است در احوالپرسی شوخ طبعان. دماغُد /دماغُت چاغه؟
💥منبع:
۱-فرهنگ واژگان گویش خوری.
۲-فرهنگ زبانزدها,مصطلحات
وکنایات مردم خوروبیابانک.
_
#خور_بیابانک_گویش_خوری
#خور_و_بیابانک_لهجه
⭐️ارجاع🔻
دِماغ:مغز سر, درفارسی بینی,(فرهنگ فارسی خیام, فرهنگ عمید).
دِماغ: کنایه از عجب و تکبر و نخوت و تبختر باشد (برهان قاطع) .
دَماغ:بینی, دماغ کسی چاق بودن/دماغ چاق داشتن:خوشبخت بودن وی, ثروتمند بودن.دماغ کسی سوختن:خجلت زده شدن.
دماغ پرور/دماغ پرورنده:
آنچه که مغز را فرح بخشد.
(فرهنگ معین).
دُماغ /دَماغ:بينی, ظاهراً از ريشه دَم. درباره ارتباط معنایی میان دماغ, بینی, نخوت,تکبر, و غرور, شواهد فراوانی دردست است.درزبان های انگلیسی, آلمانی,عربی,ترکی عثمانی, کردی, لارستانی, فارسی افغانستان:
دماغ کردن:کبر وغرورکردن.دماغ دار:مغرور.دوددماغ,
بینی کردن:بادبه بینی افکندن.
دماغ کسی باد داشتن.
ازدماغ فیل افتادن
(فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی).
دماغه:پیش آمدگی چیزی, اصطلاح جغرافیایی, (فرهنگ خیام)
درگویش خوری:پوزه.
دمغ:اشک چشم براثر اندوه یا شادی(خیام).
دمغ در گویش خوری اندوهگین,
/channel/hatefTa
◼️دکتر حسین پیرنیا
ص۲
/channel/hatefTa
🔷دکتر حسین پیرنیا، نماینده مردم شهرستان نایین در مجلس شورای ملی بود، آن زمان خور وبیابانک یکی از بخش های آن جا بود. پس از انقلاب هم که شهرستان شده است با شهرستان نایین، حوزه انتخابیه واحد است.
🔹هر زمان که او به حوزه انتخابیه خود میآمد؛گروهی از مردم در یک منزلی بیرون از خور به پیشباز وی و همراهانش می ایستادند؛ و اورا میزبان میشدند.
🔹در یکی از مراسم پیشباز من هم که کودکی هشت نه ساله بودم با پدرم آنجا بودم. شب بود. قاصد رسید که فردا میآید.
/channel/hatefTa
🔷او به توسعه دانش و رشد فرهنگی مردم توجه ویژه داشت. به همین روی از دبستان و دبیرستان آن زمان که یغما و هنر نام داشت بازدید، و آموزگاران و دبیران و دانش آموزان را پرسان میکرد.
🔸تصویر پیوست بازدید وی از دبستان یغما میباشد؛ و شادروان ابوالقاسم طغرا یغمایی گرفته است و در بایگانی فرزند او روانشاد عبدالکریم حکمت یغمایی نگهداری میشود.
/channel/hatefTa
🔶روزی که در دفتر شادروان دکتر مرتضی هنری، با جمعی از فضلای شهر نایین به منظور بررسی راه های توسعه در شهرستان های نایین و خور وبیابانک نشست مشترک داشتیم و آقای عباسعلی پور بافرانی نماینده وقت حوزه انتخابیه مذکور هم حضور داشت؛ گزارش کارشناسی تهیه شده از سوی جمع نائینی ها خوانده شد؛ که در آن آورده شده بود: این دو شهرستان نماینده چون پیرنیا ها میخواهد.
🔹آیا صاحبان این نظریه، میدانستند که هنگام از سال ۵۷ دیگر گشته و کشتیبان دیگر شده و سیاست دیگر سوی آمده است؟
#خور_و_بیابانک_تاریخ
#اقلیم_خاطرات
#دکتر_حسین_پیرنیا
/channel/hatefTa
🔶🔹🔷گورستان گردی -ص۱
یازدهم آبان ماه ۱۴۰۲ خورشیدی
/channel/hatefTa
🔹ری - ابن بابویه
🔸پرسه در گورستان های هر جا، در هر زمان که بشود؛ یکی از کارهایی است که همواره در برنامه های پژوهشی خویش دارم. به دو نگرش: یکی خواندن و بررسی گور نبشته ها و گور نگاره ها؛ دیگر اندیشگی بر برگی از زمان خفتگان در خاک، و نیز بینش بازماندگان درگذشتگان از سپنجی سرای.
/channel/hatefTa
🔷امروز پنجشنبه ۱۱-۸-۱۴۰۲ خورشیدی، همراه استاد عباس ثابتی، از اُردیبیان خوشخوی، و مدرس علم اقتصاد در دانشگاه خوارزمی، آهنگ ری کردم. به جستجوی قطعه سروده ماده تاریخی از سروده های یکی از شاعران سلاله طباطبای جندق، بر سنگ مزار یکی از عارفان، خفته در خاک جوار مرقد شیخ صدوق، صاحب اصول کافی، در ابن بابویه.
🔷جستجوی ما نتیجه نبخشید. زیرا به قول مردم اُردیب، یکی از دوستان ساکن مشهد نشانی "الله قلی" ۱ ، داده بود. بی نام عارف خفته درخاک، و بی نام سراینده شعر. با این همه سنگ نبشته ها را تا جایی که میشد خواندم؛ آنچه که در جستجویش بودم نیافتم.
🔹شاید زمانی دیگر بیابم ، که جوینده یابنده است.
---------------
۱-در زبان مردم روستای اُردیب مصطلح است.
نشانی بی نشانه ویژه .
🔻تصویر: سنگ هایی که دشوار میشد خواند.
🔹ادامه دارد...
#گور_نبشته_گور_نگاره
#ری_ابن_بابویه_شیخ_صدوق_کلینی_اصول_کافی
#جندق_اردیب
#خور_بیابانک_فرهنگ_مردم
#نگاهبان_هر_خشت_وسنگ_بازمانده_نیاکانمان_باشیم.
/channel/hatefTa
🔶تندیس دانشمند ومحقق نامور، زنده یاد استاد: سید محمد محیط طباطبایی
تهران، میدان بهارستان، بوستان بهارستان،
امروز سیزدهم آبانماه ۱۴۰۲ خورشیدی
/channel/hatefTa
🔶به فراخور هفتم آبان روز فرمانروای دادگستر، کورش بزرگ.
امروز روز کورش و یاد بزرگ ماست
با همدلی همیشه ی ایران بزرگ باد.
✍ #احمد_یغمایی
🔹نقل از کانال تلگرام: میشود گفت منی هم هستم.
/channel/hatefTa
🔶به آبان دومین ماه پاییز خوشامدید.
درگویش خوری، واژه آبانماه را
#اوغومه_owqomo گویند.
آبمه Abemah نیز گفته میشود.درلهجه فارسی رایج در خوربیابانک آبما\آبماه است.
آبانماه موسم (فصل) برداشت خرما است و موسم درخت بُری deraxtbori
(خوشه خرما از درخت بریدن) نامیده میشود.
درگویش خوری مگ mog ,به معنای نخل/خرمابن است و مگ بیریون برابر درخت بری است.
#خور_بیابانک_گویش_خوری
فرهنگ مردم خوروبیابانک
🔸برگرفته از مقاله واژگان زمان در گویش خوری و مدیریت زمان در فرهنگ مردم خوربیابانک
✍ #لسان_الحق_طباطبایی
@ESHTADAN
/channel/hatefTa
به فراخور فرارسیدن ماه آبان #خور_بیابانک_فرهنگ_مردم
🌴درخت بری
آبان ماه زمان برداشت خرما از خرماستان است.آنگاه که خانوار به کشتمان میروند و آن کس بربالای خرمابن خوشه پایانی را
میبرد و در چادرشب فرو میاندازد گوید:
هولولو و بولولو 1
hululu vo bululu
سال دی زیتر بیو
sale de zitor biyu ۲
و آنانکه پای درخت هستند همین نوا را سرمیدهند و سپس صلوات بر پیامبر و خاندانش میفرستند و سپاس خداوند.
💥آنچه این درخت به ما داد همین بود.همه بارش را بریدم .
به شما دادم.
شادی کنید و بخواهید سال دیگر زودتر بار دهد.
ای آنکه مارا شادمان کردی و ما
شادیمان را به تو نشان دادیم.
یکسال دیگر چشم به راهیم .سال دیگر چشم به راهیم و آرزویمان است شکوفه های سپیدت را زودتر بنمایی.
پرندگان خوشنوای کلوخ رنگ کن ۳
برفراز کشتخوان شب هنگام بخوانند تا دانه های سبزت ،زرد و سرخ شوند .
وعطر و عسل تو به کام دوستدارنت باشد.
شکوفه های سپیدت را زودتر بنما.
ای که هر سال میزایی .
__
۱_هولولو :هلهله/کل
بولولو :مهمل هولولو
۲_سال دیگر زودتر بیا
۳_کلوخ :دانه سبز و کال خوشه خرما.کلوخ رنگ کن:پرندگانی از گونه سار نوک زرد هستند که زمان رنگ گرفتن دانه های سبز خوشه خرمابن به زرد و سرخ شب هنگام در نخلستان آواز میخوانند.درباور مردم رنگ پذیری دانه های سبز خوشه نخل از آواز این پرندگان است.
مأخذ:📗سرو ایراج ،ترانه هایی از جندق، خور وبیابانک
انتشارات بهین ۱۳۸۷
@ESHTADAN
@HATEFTA
/channel/hatefTa
با دریغ دکتر محمد غلامرضایی، پژوهشگر و استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی، درگذشت.
محمد غلامرضایی (۱۳۳۱- ۱۴۰۲) در خور و بیابانک از توابع نایین به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود و سپس یزد به پایان رساند. پس از آن برای ادامۀ تحصیل راهی تهران شد. او دورۀ کارشناسی زبان و ادبیات فارسی را در دانشگاه تربیت معلم و دورۀ کارشناسی ارشد همان رشته را در پژوهشکدۀ فرهنگ ایران سپری کرد و در سال ۱۳۵۹ موفق به دریافت درجۀ دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران شد.
دکتر غلامرضایی در فاصلۀ سالهای ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۷ با مراکزی چون انجمن آثار ملی، بنیاد فرهنگ ایران، فرهنگستان ادب و هنر، بنگاه ترجمه و نشر کتاب و مجلههای یغما و راهنمای کتاب همکاری داشت و به تشویق زندهیاد ایرج افشار اقدام به فهرستنویسی آثار خطی انجمن آثار ملی كرد كه با نام فهرست كتابهای كتابخانۀ انجمن آثار ملی به چاپ رسید.
دکتر غلامرضایی از سال ۱۳۵۷ به یزد رفت و ابتدا در دانشسرای عالی آن شهر و سپس با سمت عضو هیئت علمی در دانشگاه یزد مشغول به تدریس شد تا اینکه از شهریور ۱۳۷۸ به دانشگاه شهید بهشتی منتقل شد و تا پایان عمر در آنجا به پژوهش، تدریس و راهنمایی دانشجویان اشتغال داشت.
دکتر غلامرضایی پژوهشگری با وسواس علمی و دقت بالا و آموزگاری دلسوز و مهربان بود. از آثار قلمی او میتوان به کتابهایی چون سبکشناسی نثرهای صوفیانه: از قرن پنجم تا اوایل قرن هشتم، سبکشناسی شعر پارسی از رودکی تا شاملو، تَشتۀ فُر: آیین زندگی در دهههای پیشین خور و بیابانک، سی قصیدۀ ناصر خسرو و داستانهای غنایی اشاره کرد.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار خدمات علمی دکتر محمد غلامرضایی را ارج مینهد و درگذشت آن استاد ارجمند را به جامعۀ دانشگاهی ایران تسلیت میگوید. خاک بر او خوش باد.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
🔷🔸🔷بی مناسبت
بی مناسبت، مطالب و موضوعات فولکلوریک
دیگر جای های سرزمین ایران است.پایان هرماه منتشر میشود.
این ماه داستان و ترانه گیسه گو در دو بخش🔻بخش اول: گل گیس و چوپان.داستانی شنیدنی از ایل بختیاری
/channel/hatefTa
🔹شعر
✍احمدیغمایی
🔹عقل سلیم غصه ی بیجا نمی خورد
جز مرد بی خرد غم دنیا نمی خورد
🔹هرکس که راضی ست ز احوال خویشتن
هرگز به روز واقعه خود را نمی خورد
🔹باری بس است گندم غم را که خورده اند
دیگر کسی چو آدم و حوا نمی خورد
🔹مرگ کسان به سینی حلوا بها دهد
هرگز کسیش ،سرکه و سکبا نمی خورد
🔹رنگ سیه کراهت دل های آدمی ست
بر تن مکن به قامت رعنا نمی خورد
🔹امروز شاد باش و به احوال دل بخند
عاقل که غصه و غم فردا نمی خورد
🔹این اخم را ز صورت خود باز کن امید
هر حالتی به سیرت زیبا نمی خورد
🔸نقل از کانال تلگرام سراینده، میشود گفت منی هم هستم 🔻
@khourzad
🔶سراینده، زبان و ادبیات فارسی را در دانشگاه اهواز خوانده، سی سال در دبیرستان های کشور دبیری کرده؛ فرجامین کرسی وی دبیرستان زادگاهش خوربیابانک بود. کنون زمان بازنشستگی میگذراند.
🔸بیشتر رباعی و تک بیت که سرودنش دشوار باشد، میسراید؛ برای او آسان است،چه بر همه فنون و صناعات ادبی استاد میباشد؛ نیای بزرگ پدری و مادر وی شاعر بودند.نخستین میرزا ابوالحسن یغما، و دیگر محمدتقی خجسته.
🔸نام پدرش میرزا عبدالحسین، دایی من است
/channel/hatefTa