هاتف(هنر،ادب،تاریخ،فرهنگ) پژوهش های: لسان الحق طباطبایی. از شهرستان خوروبیابانک؛ و پیوستارهایی از ایران فرهنگی. #ناگفته_ها_نانوشته_ها " #ویژه_نامه_هفتگی_مناسبت_ها " @Tabaa24
🔰قیام امام حسین (ع) به روایت بلعمی- بخش دهم؛
اکنون شهید بدان گیتی رفتند و به بهشت جاودانه رسیدند
🔸زینب گفت: خدای- عزوجل- کشتن برایشان قضا کرده بود، به سر گور خویش آمدند تا آنجا کشته شدند. و خدای- عزوجل- ایشان را با شما، پیش خود بدارد و داد ما از شما بستاند. ای عبیدالله، مرگ نعمت بود ایشانرا که دایم از شما برنج بودند و اکنون- شهید- بدان گیتی رفتند و به بهشت جاودانه، رسیدند.
🔸عبیدالله- لعنه الله- از سخنان او در خشم گفت و گفت: ترا هنوز زفانست که چنین سخن توانی گفتن؟ و خواست زینب را عقوبت کند. عمر بن سعد گفت: ایهالامیر، المراه لاتوخذ بالکلام. زنانرا به گفتار نگیرند. پس عبیدالله، به علیالاصغر نگریست و گفت: این غلام کیست؟ عمر گفت: پسر حسین است. عبیدالله گفتا: یا غلام چه نامی؟ گفت: علی. عبیدالله عمر بن سعد را گفت نه بنامهاندر گفته بودی که علی- پسر حسین- را کشتیم؟ عمر گفت: حسین را دو پسر بود علی نام. آن یکی حرب کرد و کشته شد و این حرب نکرد.
🔸عبیدالله گفت: ای غلام، آن برادرت که خدای او را بکشت، او مهتر بود یا تو؟ گفت: آن برادر که شما او را بکشتید از من مهتر بود.
@ibna_official
🔹برای آگاهی از آیین های سوگواری و کتابشناسی محرم در فرهنگ مردم شهرستان خوروبیابانک، واژه محرم را جستجو کنید
🔹/channel/hatefTa
نوحه « شیرین شمامه »
به زبان کُردی کرمانشاهی ،
خوانندگان جاویدنامان :
حشمت لُرنژاد ، سید اسماعیل پیرخدری ، سعید قندی ؛
سازنده:علی علئیی
صدابردار:بهمن طهموری
رادیو کرمانشاه ۱۳۵۵ هجری شمسی
/channel/hatefTa
@shafiei_kadkani
ــــــــــــــــــ
طایفهٔ حیاتبخشان
[در منصبِ سقّایی]
▪️و بعد [واعظ کاشفی سبزواری در فتوّتنامهٔ سلطانی] در اثباتِ فتوّت سقّایان و رمزهای مرتبط با آن میگوید:
«اگر گویند که سقّایی را از که گرفتهاند؟ بگو از چهار پیغمبر و...» بعد در میانِ اولیایِ اسلامی نسبت این پیشه را به حضرتِ شاه ولایت (امام علی بن ابیطالب سلام الله علیه) و سپس فرزندِ برومندش عباس بن علی علیهالسلام در صحرای کربلا نسبت میدهد که مشک بر دوش کشید تا تشنگانِ اهل بیت را سیراب کند و در دنبالهٔ این سخن میگوید:
«پس هر که امروز به عشق شهیدان کربلا سقّایی میکند به متابعت و موافقت عباس بن علی ع است و پیشرو سقایانِ امّت اوست و هر که این معنی نداند، سقایی او را مسلم نیست. و بعضی اسناد سقّایی در این امّت بعد از امیر ع و عباس ع به سلمان فارسی کنند که پیوسته مشک بر آب به دوش کشیدی و به خانهٔ حضرت فاطمه (سلامالله علیها) آوردی. و این نقل نیز درست است که پیر سلمان در این کار حضرت شاه مردان است و شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی نیز این کار کرده؛ و این طایفه را «حیاتبخشان» گویند.
محمدرضا شفیعی کدکنی
قلندریّه در تاریخ، صفحهٔ ۵۲۹
🔸برای آگاهی از آیین های سوگواری و کتابشناسی، و واژگان محرم در فرهنگ مردم شهرستان خوروبیابانک، واژه محرم، یا سقا را جستجو کنید.
/channel/hatefTa
🔰قیام امام حسین (ع) به روایت بلعمی- بخش پنجم
آهنگ خون من کردید
🔸امام حسین(ع):من مردی بودم روی از این جهان گردانیده و با اهل بیت خویش به طاعت خدای مشغول شده- در مدینه- مرا از آنجا برمانیدید. به خانهی خدای – عزوجل- شدم و به عبادت مشغول شدم، شما – اهل کوفه- مرا نامهها کردید یکی و ده و صد، و بخواندید که ما با تو بیعت کنیم و حق بازستانیم که خلق را امروز امام بحق تویی. من به قول شما بیامدم. با من غدر کردید و آهنگ خون من کردید
پس حسین نماز بامداد کرد- روز عاشورا- با یاران خویش بر نشست- تعداد هفتاد تن- و گویند که صد و چهل مرد بودند و عمر بن سعد سپاه را بر نشاند و صفها برکشیدند، چهار هزار مرد. عمر بن الحجاج الزبیری را بر میمنه و شمر بن [ذی] الجوشن را بر میسره و خود بر قلب بایستاد و رایت خویش مولای خویش را داد و به حرب در آمد. و حسین-رضیالله عنه- یاران تعبیه کرد. میمنه زهیر را داد و میسره حبیب بن المظاهر را و علامات برادر را داد- عباس را- و فرمود تا بدان کنده آتش اندر زدند و دود بر آمد.
و نخستین کس، شمر بن [ذی] الجوشن، فراز آمد و گفت یا حسین، آتش به خویشتن اندر افکندی، خدای ترا روز رستاخیز به آتش اندرفکند. حسین گفت- رضیالله عنه- فردا آگه شود که به آتش که حقترست. مسلم بن عوسجه، حسین را گفت: دستوری ده تا تیری بزنمش که تنهاست و نزدیک. حسین- رضیالله عنه- گفت نباید، تا ایشان ابتدا کنند به حرب کردن.
@ibna_official
▪️برای آگاهی از آیین های سوگواری و کتابشناسی محرم در فرهنگ مردم خوروبیابانک واژه محرم را جستجو کنید.
/channel/hatefTa
🔰قیام حسین (ع) به روایت بلعمی- بخش سوم؛
آفتاب فرو شود
🔸و شمر برادران حسین را بانگ کرد- هر چهار را- که من شما را زینهار نامهی عبیدالله آوردهام. ایشان گفتند لعنت بر تو باد و بر عبیدالله بن زیاد و بر آن زینهار که تو آوردهای.
🔸حسین –رضیالله عنه- گفت امروز مرا زمان تا فردا. عمر گفت ندهم. رسول گفت ایهالامیر، از امروز تا فردا نزدیک است و به لشکرگاه باز گشتند. عمر سپاه را گفت فرود آیید تا فردا. و عبیدالله چون جویریه بفرستاد و گفت اگر عمر حرب کند وگرنه او را بند کن و سوی من آر، ترسید که اگر چنین کند سپاه ضایع شود و تا وی سپهسالار دیگر فرستد سپاه بازگردد و حسین را بمانند وی بگریزد. هم در ساعت مردی از سرهنگان کوفه- نام او شمر بن ذیالجوشن- را بخواند و گفت این عمر با ما منافقی هم کند و دل با حسین دارد و من ندانستم، و من هیچکس از تو شایستهتر نمیدانم این کار را، برو سوی عمر بن سعد. اگر حرب کند او را یاری کن و اگر حرب نکند ویرا بندکن و –به دست جویریه- بفرست و عهد از وی بستان و سپاه سالاری آن سپاه ترا. و چون حسین را یا سرش را بیاری سپاهسالاری ری ترا. شمر گفت فرمانبردارم و مرا یکی حاجتست به امیر، خواهر پدرم –ام البنین- زن علی ابن ابی طالب بود و او را از وی چهار پس است- عباس و عبدالله و جعفر و عثمان، این هر چهار پسر از عمهی شمر بودند و امالبنین خواهر ذیالجوشن بود هر چهار پسر این روز با حسین بودند- شمر گفت یا امیر، این چهار پسر عمه را باید که زینهار دهی تا کشته نشوند. عبیدالله گفت دادم و زینهار نامه نبشت و مهر کرد و شمر را گفت هم اکنون برو.
@ibna_official
🔸برای آگاهی بیشتر از آیین های سوگواری و کتابشناسی محرم در خوروبیابانک، واژه محرم را جستجو کنید.
/channel/hatefTa
🔸🔹خوروبیابانک، ادبیات، شعر، غزل
هزار نخشب اگر سر برآورد از چاه
یکی چو یوسف ما نیست بر اریکه ی جاه
به ماه روی تو امن و فراغ خاطر هست
که از زمین بگریزی روی به روی ماه
به نخل قامت تو هر نگاه جایز نیست
خیال می پزم و دست آفرین کوتاه
فغان ز معصیت علم،بر خط تقویم
که آدمی بشود موش آزمایشگاه
دلم میان بد و خوب،انتخاب نکرد
که روزگار نبوده برای کس دلخواه
دقیقه ای ست جهان اهل سور و ساتی باش
به نا کجا مرو ای دوست! چون من گمراه
امید! زاغ سلامت نشسته بر شاخی
سکوت کن نرباید پنیر را روباه
هشتم تیر۱۴۰۴
#احمدیغمایی(امید)
T.me/khourzad
🔹برگرفته از کانال تلگرامی: میشود گفت که من هم هستم
/channel/hatefTa
نامه حبیب یغمایی به سعید نفیسی در سال 1305 خورشیدی- حبیب یغمایی، پژوهشگر ادبی، روزنامهنگار و شاعر معاصر، از جمله چهرههای برجسته در عرصه ادبیات فارسی و فرهنگی ایران محسوب میشود. او بهویژه با انتشار مجله «یغما» به مدت 31 سال، نقش بسزایی در پیشبرد ادبیات و فرهنگ ایرانی ایفا کرد.
/channel/UT_Central_Library
🔹/channel/hatefTa
◼️▪️ هشتم خرداد سالروز درگذشت زندهیاد استاد #بهرام_فرهوشی
▪️بهرام فرهوشی (۱۳۰۴ ارومیه–۱۳۷۱ سن خوزه، آمریکا) زبانشناس، ایرانشناس، استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر برجستهٔ فرهنگ و تمدن ایران باستان بود که در گسترش دانش زبانهای ایرانی باستان و فرهنگ ایران زمین نقش بی مانند داشت
/channel/hatefTa
ا▪️و در سال ۱۳۷۰ برای درمان بیماری به آمریکا رفت و در ۸ خرداد ۱۳۷۱ در سن خوزه، آمریکا، درگذشت. پیکر او به ایران بازگردانده شد و در ۲۸ خرداد به خاک سپرده شد. بزرگداشت او در تالار انجمن زرتشتیان تهران برگزار شد.
/channel/hatefTa
🖋 برجستهترین یادگارهای او
📖 فرهنگ پهلوی به فارسی
📖 فرهنگ فارسی به پهلوی
📖 هنر ایران در دوران پارتی و ساسانی
📖 کارنامهٔ اردشیر بابکان
📖 علل شکست ساسانیان
📖نام هاي ایرانی
📖راهنمای گردآوری گویش ها
📖واژه نامه گویش خوری
🔸یادش گرامی باد
/channel/hatefTa
تحول و تکامل آشپزخانه ایرانی
فرهنگ خوراک و مردمشناسی غذا
پویایی فرهنگ غذا
/channel/hatefTa
🔸🔸🔸به مناسبت سالروز میلاد امام ابوالحسن علی بن موسی الکاظم علیهم السلام و روز اسناد ملی و میراث مکتوب:
🔹کتیبه آبی رنگ دور گنبد امام رضا علیه السلام شرح سفر پیاده شاه عباس صفوی به مشهد و به زبان عربی است. برگردان آن به زبان فارسی 🔻
《به نام خداوند بخشنده مهربان. از بزرگترین توفیقات خداوند این بود که سلطان اعظم و مولایِ پادشاهان عرب و عجم و دارنده نسب پاک نبوی و افتخار درخشان علوی، خاک پای خادمان این روضه نورانی ملکوتی و رواج دهنده آثار پدران معصومش یعنی سلطان فرزند سلطان شاه عباس موسوی صفوی بهادرخان افتخار یافت که با پای پیاده از پایتخت اصفهان به زیارت این حرم شریف بیاید و از خالص ترین اموالش این گنبد را به طلا آذین کند که در سال ۱۰۱۰ هجری قمری آغاز شد و در ۱۰۱۶ به پایان رسید!》
/channel/hatefTa
🔸🔹🔸حاج حسینقلی معلم؛ شاعر و خوشنویس خوری در طبس گلشن 🔻
/channel/hatefTa
<مرحوم حاج حسينقلی معلم خوری طبسی
(معروف به آقا معلم خوری)>
🔹🔸《 از فرهنگيان و معلمان به نام طبس بوده و در دوران خدمتش اثرات ادبی، اخلاقی و مذهبی بسيار زيادی بر دانش آموزان، فرهنگيان و آحاد مردم طبس داشته است.
🔸ايشان شاعری توانا بوده و حداقل يک کتاب با عنوان “مناقب الائمه يا شکوفه های ايمان” از مشارٌالیه در سال ۱۳۳۵ در چاپخانه خراسان به طبع رسيده است.
🔸از شعر ایشان است:
پیوسته قرین است به غم شادی دهر آمیخته انگبین کیهان با زهر
آن نوش که بی نیش بود، یاد خداست کز آن، همه آفاق برد لذت و بهر
🔹او شاعری مدیحه سرا بوده و به خط خوش و زیبا اشتهار داشته، به گفته¬ی آقای ملا هاشم رحیم زاده از اهالی سالخورده ی طبسی؛ خطوط خوشنویسی مساجد قدیم طبس به خط آقا معلم خوری نوشته شده بود؛که در زلزله ویرانگر شهریور ماه سال (۱۳۵۷هـ ش) از بین رفته است》
🔸نقل از کانال تلگرامی:"دانشنامه طبس"
رسانه تخصصی تاریخ و هویت طبس
@TabasENC
#خوربیابانک_ادبیات
#یاد_آر
/channel/hatefTa
◼️▪️▪️و ماتم از همه سو
#شروه_خوانی
حسین کشتکار بوشهری
▪️به سوگواری جانباختگان رویداد تلخ اسکله شهید رجایی بندرعباس
▪️گل روی تو را هر گه کنم یاد
چو بلبل بر کشم از سینه فریاد
▪️ز من مجنونتری نادیده لیلی
ز تو شیرینتری نادیده فرهاد ...
◼️▪️ایران؛ بندرعباس
/channel/hatefTa
Over 2,400 years ago, ancient Persians achieved an incredible feat of engineering by creating ice in the middle of the desert. They built a remarkable structure called a Yakhchal, or "Ice Pit," which allowed them to produce and store ice even in scorching heat. These dome-shaped structures, often made from mud bricks, were designed to keep ice cool through a combination of insulation and clever design.
The Yakhchal worked by harnessing the power of nature. During cold winter nights, water was channeled into shallow pools where it froze. The ice was then cut into blocks and stored inside the Yakhchal. The thick walls and underground storage space provided excellent insulation, keeping the ice from melting even during the hottest months. Some Yakhchals also featured windcatchers, which funneled cool air into the structure, further preserving the ice.
This ancient technology not only provided a way to store ice but also allowed Persians to enjoy chilled foods and beverages long before modern refrigeration. The Yakhchal stands as a testament to the ingenuity and resourcefulness of ancient civilizations, showcasing how they adapted to their environment with innovative solutions. Today, these structures remain a fascinating example of early engineering and a reminder of humanity's ability to overcome challenges with creativity and skills.
🔹پای درس زنده نام استاد کریم پیرنیا
ستاره صابری نژاد
#یخچال
... یخچال یکی دیگر از بناهای تأمین آب بود که آنها را بیرون و نزدیک باروی شهر میساختند و با توجه به اقلیم سرد و معتدل یا اقلیم گرم و خشک به دو صورت ساخته میشد. یخچالهای نواحی سرد و معتدل به یخچالهای اصفهانی معروف بودند که حوضچهای کم عمق داشتند. در زمستان آب حاصل از باران و برف را در حوضچه ذخیره میکردند. هنگامی که آب داخل حوضچه به دلیل برودت هوا یخ میزد، روی آن را با عایق کاه و گل میپوشاندند و در تابستان با برداشتن عایق، یخها را میشکستند و استفاده میکردند. یخچالهای مناطق گرم و خشک مانند مناطق مرکزی ایران از سه بخش دیوار سایهانداز، حوضچهی کمعمق و بنای یخچال تشکیل شده بود. در زمستان آب حاصل از بارش را در حوضچه ذخیره میکردند و به دلیل سایهاندازی دیوارِ کنار حوضچه، آب آن یخ میزد. سپس یخ را میشکستند و در یخچال میریختند. فضای داخل یخچال نیز به صورت گودالی داخل زمین بود که دیوارهای آن را از سنگ یا چینه میساختند و سقف آن گنبدیشکل بود. عایقکاری بنای یخچال نیز در برابر گرما بسیار اهمیت داشت؛ بهطوری که گنبد را با گِل رس و دیوارها را با خاکِ زغال، خاکاره و خاکروبه میپوشاندند. کف گودال داخل یخچال را برای خروج یخهای آبشده سوراخ میکردند و آب از طریق مجرایی به چاه سرازیر میشد.
#پیرنیا #ستاره_صابرینژاد #صداهای_آسمانه
@asmaaneh
🔹بیست و پنجم فروردین روز ملی بزرگداشت شیخ فریدالدین عطار نیشابوری گرامی باد.
🔸بنابر روایت جامی درکتاب
نفحات الانس علت گرایش عطاربه عرفان وتصوف آن بودکه:
🔸روزی در دکان عطاری مشغول ومشغوف معامله بود,درویشی آنجا رسید وچندبارشی؛لله گفت. [بده درراه خدا]
وی به درویش نپرداخت.
درویش گفت: ای خواجه تو چه گونه خواهی مرد؟
عطار گفت: چنان که تو خواهی مرد.
درویش گفت: هم چون من توانی مرد؟ عطارگفت: بلی.
درویش کاسه ای چوبین داشت زیرسر نهاد وگفت: الله؛ وجان سپرد.عطار را حال متغیر شد ودکان برهم زد و به این طریق درآمد.
/channel/hatefTa
🔸🔹🔹نام شناسی
/channel/hatefTa
🔸گُلِ تلخو talxu,
نام گیاه بومادران است در لهجه فارسی رایج در خوربیابانک، به گویش خوری گل تحلو tahlu، گویند.□
🔸موسم بهار در کوهپایه و دره کوه ها میروید.
《گیاهی ریشه ای است؛ یعنی همه ساله میروید. برگ و ساقه آن شبیه گیاه آویشن است. بانوانی که بچه شیرخوار دارند،برای اینکه شیرشان سالم باشد مقداری گل آن را به هم میمالند و با کمک آب فرو میبرند؛ زیرا بسیار تلخ است.گل این گیاه برای بیماری دل درد نیز به کار میرود.》◇
/channel/hatefTa
🔸بن مایه ها:
□تحقیقات میدانی ۱۳۷۹
◇یغمایی، طغرا: خور در آینه زمان، تاریخ مردم خوروبیابانک، تهران، انتشارات مگستان، ۱۳۸۱، ص ۳۴۸.
#خوربیابانک_زبان_گویش_خوری
#گیاهان_دارویی
/channel/hatefTa
🔰قیام امام حسین (ع) به روایت بلعمی- بخش نهم؛
ما را همی کشید و باز بر ما نوحه می کنید
🔸عبیدالله سر حسین، پیش عمر باز فرستاد. و دیگر روز، سپاه تعبیه کرد و آن سر بر نیزه کرد و در پیش لشکر همی آورد و مردمان کوفه همه به نظاره ایستاده بودند- از راست و چپ- و همی گریستند. ام کلثوم گفت- خواهر حسین، رضی الله عنهما- ایشان را که ای مردمان، چرا همی گریید؟ ما را همی کشید و باز بر ما نوحه می کنید.
🔸و حسین- رضی الله عنه- با آن کشتگان، سه روز آنجا فکنده بود. و آنجا دهی است- بر لب آب فرات- حاضریه خوانند. در آن ده مردمان بودند- از بنی اسد- روز سیم بیرون آمدند و حسین را – رضی الله عنه- بگور کردند و آن کشتگان را همه به گور کردند- بیک جای- و هفتاد تن بودند که از ایشان نرینه نمانده بود مگر علی الاوسط- رضی الله عنهم اجمعین-
🔸و خولی بن یزید- لعنه الله- پیش از لشکر بشد با سر حسین بن علی. چون به کوفه رسید، شب بود. نیارست به در کوشک عبیدالله شدن. سر، به خانهی خویش برد. زن او را گفت این چیست؟ گفت سر حسین بن علی. زنش گفت ای بدبخت میشوم، مردمان چون به حرب شوند خواسته آرند و زر و سیم، تو سر نوهی پیغامبر آوردی، لعنت بر تو باد. و وی آن سر به سرایاندر برد و بر زمین نهاد و طغاری- سفالین- بروی نگوسار کرد و به خانه اندر شد و بخفت. آن زن گفت من تا روز روشنایی دیدم که از طغار همی تافت و به آسمان بر همی رفت چنانکه مهتاب به شب تاریک که روزن خانه اندر فتد.
@ibna_official
🔸برای آگاهی از آیین های سوگواری و کتابشناسی محرم در فرهنگ مردم شهرستان خوروبیابانک واژه محرم را جستجو کنید
🔸/channel/hatefTa
🔰قیام امام حسین (ع) به روایت بلعمی- بخش هشتم؛
و حسین- رضیالله عنه- جان تسلیم کرد
🔸و حسین حملهها را همی گرفت و از ایشان بسیار بیفکند. و سی و چهار جای بر تن وی جراحت کردند و خون بسیار از تن وی برفت و تشنگی سخت بر وی غلبه کرد.
🔸...و شمر آهنگ خیمه کرد و خیمه را برکندند و هر چه جامعه و چیز بود غارت کردند. و زنان همی خروشیدند. عمر بن سعد آواز زنان بشنید. آنجا رفت. پیادگانرا دید که جامعهها غارت همی کردند و علی – پسر کهتر حسین- بیمار بود- بر بستر خفته- و شمر برش ایستاده و شمشیر کشیده، و خواست که بزند. عمر دستش گرفت و گفت شرم نداری، از کشتن کودک بیمار چه آید؟ شمر – لعنهالله- گفت امیر عبیدالله فرمود که اگر ظفر یابی، هیچ نرینه از وی مگذار. عمر گفت مسلمانان که بر کافران دست یابند کودکان را نکشند، این را پیش امیر بر. اگر کشد او داند. و کس فرا خیمه نگذاشت...
@ibna_official
🔹/channel/hatefTa
🔰قیام امام حسین (ع) به روایت بلعمی- بخش ششم؛
تو رفتی و من اینک از پس تو میآیم
🔸پس حسین بایستاد و هر یک یگان یگان پیش حرب میشد و هر که شدی، او را گفتی السلام علیک یابن رسولالله، بدرود باش. حسین گفت و علیک السلام و رحمه الله، تو رفتی و من اینک از پس تو میآیم.
🔸و روز چاشتگاه شد و یاران حسین- رضیالله عنهم- تشنه شدند. عمروبن الحجاج بر میسرهی عمر بود گفت این مردمان حسین دل به مرگ نهادهاند ما از ایشان یکی نکشیم تا ده تن از ما نکشند. ما را به یکبار حمله باید کردن که اگر هر کسی مشتی خاک بر ایشان افکنیم همه را زیر خاک کنیم. پس عمر تیراندازان را پیش آورد و تیرباران کردند بر لشکر حسین-رضیالله عنه- و جملهی اسبانرا به تیر زدند مگر اسب حسین و آن پسرش. و با وی دو پسر بود یکی علی الاکبر نام و کهتر را علی الاصغر نام بود و این علی کهتر هفت ساله بود.
🔸و حسین و علی مهتر بر اسب بودند و دیگر همه پیاده ماندند. و لشکر عمر بیکبار حمله کردند و عمروبن الحجاج از میمنه و شمر از میسره، و گرد برخاست و نخستین کس که اندر آن حمله کشته شد مسلم بن عوسجه الاسدی بود- و مهتر همه یاران حسین بود- و شمر- لعنه الله- سوی خیمهی حسین بن علی شد و سکینه- دختر حسین- و ام کلثوم- خواهر حسین، دختر علی که زن عمر بن الخطاب بوده بود- در آن خیمه بودند و بسیار زنان و کودکان و اهل بیت.
@ibna_official
▪️برای آگاهی از آیین های سوگواری و کتابشناسی محرم در فرهنگ مردم شهرستان خوروبیابانک واژه محرم را جستجو کنید.
/channel/hatefTa
🔰قیام امام حسین (ع) به روایت بلعمی- بخش چهارم؛
یا دهر اف لک من خلیل
🔸پس حسین -رضیالله عنه- تدبیرها کرد و فرمود تا گرداگرد خیمهها، کنده کردند و پر هیزم، بنهادند و زنانرا گفت بامداد چو ما بحرب مشغول شویم شما آتش درین هیزم نهید تا دشمنان از خیمهها دور شوند.
🔸و آن شب حسین – رضیالله عنه- همه کار راست کرد و شمشیر نیکو کرد- و لشکرگاه ایشان بر لب فرات بود- عبیدالله کس فرستاد به عمر بن سعد که اگر حرب کنی، فرات بر حسین بگیر و مگذار که آب خورند تا از تشنگی بمیرند. و چون حسین را بکشتی، تن او را به سم اسبان بکوب. عمر بن سعد – در شب- عمروبن الجراح را بفرستاد تا بر فرات باشند- آنجا که آب بر می گرفتند- حسین- رضیالله عنه- برادر را- عباس بن علی را – بفرستاد با پنجاه مرد تا مشکها پر آب کنند کنار آب گرفته دیدند. حرب کردند و از مردمان حسین دو تن کشته شدند و نتوانستند آب برگرفتن. باز آمدند. و [پس از] آن به لشکر حسین آب نبود. و حسین –رضیالله عنه- در شب سلاح و شمشیر پاک همی کرد و این بیت همی گفت:
یا دهر اف لک من خلیل / کم لک بالاشراق و الاصیل
من صاحب او طالب قتیل / و الدهر لایقنع بالبدیل
@ibna_official
🔸برای آگاهی بیشتر از آیین های سوگواری و کتابشناسی محرم در فرهنگ مردم شهرستان خوروبیابانک، واژه محرم را جستجو کنید
/channel/hatefTa
🔰قیام حسین(ع) به روایت بلعمی- بخش اول؛
ترسم که ترا بکشند
🔸ترجمه تاریخ طبری با انشای ابوعلی محمد بلعمی قدیمیترین متن به زبان فارسی است که در آن داستان کربلا روایت شده است
🔸تاریخ کبیر یا تاریخ الرسل و الملوک نوشته محمد بن جریر طبری، زاده ۲۲۴ هجری در آمل طبرستان و در گذشته ۳۱۰ هجری قمری در بغداد، یکی از قدیمیترین و اصلیترین منابعی است که داستان کربلا را از دست اولترین منابع روایت کرده است. ما آن را امروز به نام «تاریخ طبری» میشناسیم، کتابی عظیم که به زبان عربی نوشته شده است و خوشبختانه ترجمههایی از آن به فارسی نیز موجود است.
🔸با اینهمه نخستین بار کتاب تاریخ طبری، در سال ۳۵۲ به قلم ابوعلی محمد بلعمی وزیر منصور بن نوح سامانی به فارسی ترجمه شده است. در روایت بلعمی از طبری، برخی از مطالبی که محمد بن جریر طبری از قلم انداخته، آمده است. بنابراین میتوانیم بگوییم ترجمه تاریخ طبری با انشای ابوعلی محمد بلعمی قدیمیترین متن به زبان فارسی است که در آن داستان کربلا روایت شده است. به مناسبت فرارسیدن محرم حسینی، برای آشنایی با این روایت جذاب و شیوا با نثر فخیم و استوار بلعمی، بر آن شدیم هر روز بخشی از آن را با هم بخوانیم.🔻
@ibna_official
🔰قیام امام حسین (ع) به روایت بلعمی- بخش دوم؛
شمشیر بر تو و قضا بر آسمان
🔸حسین(ع) فرزدق را پرسید که خبر کوفه چه داری؟ گفت مردمان کوفه را دل با تست- شمشیر بر تو و قضا بر آسمان- کس نداند. حسین به شتاب همی رفت و پنداشت که مسلم به کوفه هر روز بیعت همی کند و مردمان ویرا چشم دارند
🔸پس دیگر روز- اول ماه محرم- از کوفه برفت اندر سال شست، و روی در بادیه نهاد. حسین –رضیالله- به قادسیه رسیده بود و فروآمده. مردی بود- نام وی حر بن یزد التمیمی- از لشکر عمر بود و از دوستاران حسین بود. چون عمر در بادیه رفت، این حر پیش رفت و حسین را گفت کجا میشوی؟ گفت به کوفه. گفتا بازگرد که به کوفه اندر خیر نیست که عبیدالله بن زیاد آمد و مسلم را کشت و هانی را کشت و هر که در بیعت مسلم بن عقیل بودند، همه کشت. حسین متحیر شد و گفت اکنون کجا شوم با این همه زنان و کودکان؟ حر گفت از راه دور شو که عمر بن سعد در بادیه آمد با سپاه. حسین بتاخت و روی سوی کربلا نهاد و آنجا فرو آمد با آن چهل سوار و صد پیاده.
@ibna_official
🔹/channel/hatefTa
#ایران
/channel/hatefTa
ایران عزیز خانۀ ماست
میهن، وطن، آشیانۀ ماست
این خانۀ شش هزار ساله
از ماست به موجب قباله
آن روز که خاک آن سرشتند
بر سنگ، قبالهاش نوشتند
وین کهنهقباله را گواهان
هستند مِهان و پادشاهان
/channel/hatefTa
از کورش و اردشیر و دارا
میراث رسیده است ما را
سنگی که درین بنا بهکارست
از خانهخدا بران نگارست
خشتی که فتاده بر زمینست
از خون دلاوری عجینست
دشتی نه، که نیست رزمگاهی
راهی نه، که نیست شاهراهی
از ساحل هیرمند تا وخش
رستمش سپرده با پی رخش
میجوی نشانهها به هر مرز
از خسرو و طوس و گیو و گودرز
میکاو زمین و بین به هر گام
شمشیر قباد و خُود بهرام
در هر قدمی و هر بدستی
پایی بفتاده است و دستی
آن کوه که بنگری به هامون
پرورده به دامن آفریدون
آن قلّه که برده سر به افلاک
آورده به بند پای ضحّاک
/channel/hatefTa
آن بحر مهیب بیکرانه
خوردهست ز شاه تازیانه
آن بارگه بلندبنیاد
از خسرو دادگر کند یاد
آن صفّه مقام شهریاریست
وان بُقعه مزار نامداریست
این ناموران و پاکجانان
بخشنده سر و جهانستانان
از کوشش و کار و دانش و داد
کردند چنین خجستهبنیاد
با نام نکو جهان سپردند
رفتند و به دیگران سپردند
پس دست به دست از پدرها
گردید و رسید با پسرها
امروز که ای ستودهفرزند
هستی تو برین سرا خداوند
«غافل منشین نه وقت بازیست
وقت هنرست و سرفرازیست»
از پا منشین و جا نگه دار
گر سر بدهی سرا نگه دار
این پند شنو ز خانهبردوش
ور خانه بود خراب مفروش
[حبیب یغمایی، یغما، مهر ۱۳۳۰، شمارهٔ ۴۱، ص ۳۲۶- ۳۲۷].
/channel/hatefTa
@HATEFTA
🔹🔸🔹ادبیات، غزلواره
سراینده: استاد محمد علی ابراهیمی انارکی
🔸سرش به شانه من بود و زیر لب می گفت
که روزهای خوشی داشتیم و زود گذشت
🔹حدیث مهر و تماشای باغ در خرداد
نظاره کردن امواج زنده رود گذشت
🔸نسیم صبح که پیغام دوستی می برد
برای غنچه و او لب نمی گشود گذشت
🔹ترانه ای که در آن رنگ و بوی گلها را
ترانه ساز دل افسرده می ستود گذشت
🔸چرا گرفته نباشد دلم چو می بینم
تمام آنچه که احساس می سرود گذشت
🔹به خنده گفتمش ای مهربانتر از همه کس
ولی نه آنچه که بین من و تو بود گذشت
🔸تبسمی به لبش نقش بست و با افسوس
جواب داد که ان هم گذشت و زود گذشت
/channel/hatefTa
🔸🔹🔸#رویداد_نوشت
بیست و هشتم اردیبهشتماه ۱۴۰۴خورشیدی
پیشینه آیین رونمایی کتاب در شهرستان خوروبیابانک.
🔹به فراخور برگزاری آیین رونمایی کتاب (رواق و طاق معیشت/فرهنگنامه خوراک مردم شهرستان خوروبیابانک) تألیف:لسانالحق طباطبایی؛با همکاری خدیجه یزدانی.
/channel/hatefTa
📚آیین رونمایی کتاب نامبرده ساعت ۱۰ صبح روز بیست و هشتم اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۴خورشیدی در تالار کنفرانس فرمانداری شهرستان خوروبیابانک و با حضور مسئولان و مدیران ادارات، به کوشش سرپرست کتابخانههای عمومی شهرستان، و مساعدت های فرماندار محترم، برگزار شد و در ساعت ۳۰-۱۲ پایان یافت. و این ششمین مراسم رونمایی کتاب در شهرستان خوروبیابانک بود.
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹#پیشینه_آیین_رونمایی_کتاب_در #شهرستان_خوروبیابانک
🔸نویسنده کتاب در آغاز سخن خوداز پیشینه برگزاری آیین رونمایی کتاب در شهرستان خوروبیابانک چنین گفت:
/channel/hatefTa
🔹آغاز برگزاری آیین رونمایی کتاب در شهرستان خوروبیابانک، از سال ۱۳۹۰ خورشیدی است. پیش از این نشانه ای بر برگزاری چنین آیینی دیده نمیشود.
📚نخستین، به کوشش شورای شهر جندق، همزمان با سالگرد میلاد پیامبر اکرم صلی الله علیه، روز ۲۱بهمن ماه، در اتاق درس، باحضور پیشوای مذهبی مردم جندق، مقامات اداری و نظامی شهرستان خوروبیابانک، و مردم شناس برجسته دکتر محمد جعفری قنواتی؛ (کتاب حوض توتیا،،مجموعه از قصه های فولکلوریک ایران، به پژوهش و نگارش لسان الحق طباطبایی و به روایت استاد علی گرامی جندقی) رونمایی شد، و در شماره ۴۱ فصلنامه فرهنگ مردم،صص۲۱۲-۲۱۳ گزارش گردید.
/channel/hatefTa
📚دومین، رونمایی کتاب (افسانه شاه عباس و نرتنبوق، به گویش خوری، و به روایت حسن سامعی)، در بهمن ماه سال ۱۳۹۲، روز ..در تالار همایش شهید خسروی اداره آموزش و پرورش، و به سعی اداره فرمانداری و دفتر نمایندگی سازمان تبلیغات اسلامی، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و باحضور امام جمعه شهر خور، وبا کوشندگی آقای علیرضا سامعی است.
/channel/hatefTa
📚سومین، نیز در شهر جندق، و در مجتمع شهدای بهزیستی، و با همراهی های اداره بهزیستی شهرستان خوروبیابانک، در تاریخ ۱۸ بهمن ماه ۱۳۹۶ همزمان با جشنواره غذاهای سنتی جندق، برگزار شد و کتاب (خشت طلا و هشت افسانه دیگر، پزوهش دیگر لسان الحق طباطبایی) رونمایی، و از روایتگر افسانه ها، آقای استاد علی گرامی جندقی تقدیر گردید.
/channel/hatefTa
📚چهارمین ، همزمان با برگزاری شب بزرگداشت نود و یکمین سال درگذشت زاهد و شاعر گرانقدر، سید عبدالله الطباطبایی، و چهلمین سال درگذشت حجةالاسلام سید محمد طباطبایی، دو کتاب (گل بوتراب) و (گویش های دشت کویر) در ۱۷ اسفند ماه ۱۳۹۷ و در خانه وامق رونمایی شد.
/channel/hatefTa
📚پنجمین، ۲۶ بهمن ماه ۱۴۰۳، همزمان با سالگرد میلاد حضرت ولیعصر(عج ) در جندق، اقامتگاه بومگردی افضل،کتاب (از چاه زرد، تا چاه زرد) رونمایی شد.
#خوربیابانک_تاریخ_فرهنگ_مردم
#آیین_رونمايي_کتاب
#رواق_و_طاق_معیشت
#بخوانیم_بدانیم_بیندیشیم_همرسانی_کنیم
/channel/hatefTa
◼️▪️به فراخور سالروز درگذشت روانشاد استاد حبیب یغمایی؛ ادیب، محقق ادبیات، نویسنده، شاعر و روزنامه نگار.
"و ۱۲۸۰ خوربیابانک --ف ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۳ش، تهران. آرامگاه خوربیابانک "
/channel/hatefTa
📚معرفی کتاب
#یادگارنامه_حبیب_یغمایی
🔸از سلسله متون و تحقیقات فرهنگ ایران زمین، به پاس پنجاه سال نگاهبانی استاد حبیب یغمایی از ادب فارسی و به مناسبت سی امین سال انتشار مجله یغما، سال ۱۳۵۶، از سوی انتشارات توس، در قطع وزیری و در۵۵۱ صفحه منتشر شده است.
/channel/hatefTa
🔹افزون بر زندگینامه و سالشمار زندگی استاد شامل سه بخش در صفحه میباشد،
🔸بخش اول، مقالات و متون تحقیقی به قلم دانشمندان، ادبا و محققین نامدار در ۳۶ مقوله .
🔸بخش دوم: اخواناخوانیات در سه متن.
🔸بخش سوم: یادگارها و پیام های گذشته.
/channel/hatefTa
📚معرفی کتاب
#تازه_انتشارات_بهین
📕رواق و طاق معیشت
فرهنگنامه خوراک مردم شهرستان خوروبیابانک
🔸پدیدآورندگان: لسان الحق طباطبایی، با همکاری خدیجه یزدانی
🔹تصاویر: روانشادان: ابوالقاسم طغرا، و عبدالکریم حکمت یغمایی،دکتر سپهر طباطبایی، دکتر بامشاد یغمایی، داود کهن ترابی، لسان الحق طباطبایی
-قطع:وزیری، جلد: سخت،گالینگور
-ص۳۰۴، مصور ۵۰ صفحه رنگی،قیمت: ۶۵۰هزار تومان
تاریخ انتشار: ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ش،
🔶همزمان با رویداد نمایشگاه بینالمللی کتاب،در خوربیابانک رونمایی میشود
👉A Cultural Encyclopedia of the Food of the People of Khur and Biabanak County
Authors: Lisan Al-Haqq Tabatabai, Khadijeh Yazdani
Abstract:
A part of the culture of the people in any human society is shaped by the mechanisms of eating, drinking, and the culinary practices of that society. This is a significant part of the daily and ongoing life of everyone in a community who has come together in a land, and over time, based on their wisdom, knowledge, and experiences of their ancestors, they have created their own food culture. This culture serves as a symbol of their identity, which they have shared with other peoples and lands as a part of their cultural heritage.
As the title suggests, this book focuses on this aspect of the culture of the people from all the cities and villages of the Khur and Biabanak County, located in the far east of Isfahan Province. It is based on the field research of the authors and consists of nine sections:
1. Table manners and hospitality
2. The kitchen and its equipment
3. Ingredients for foods and their sources
4. Foods and cooking
5. Customs and traditions
6. In the mirror of oral literature
7. Vocabulary and terms
8. References
9. Images
/channel/hatefTa
🌱به فراخور روز معلم؛ شعر:
ایرج میرزا
گفت استاد مبر درس از یاد
یاد باد آنچه به من گفت استاد
یاد باد آنکه مرا یاد آموخت
آدمی نان خورَد از دولتِ یاد
هیچ یادم نرود این معنا
که مرا مادرِ من نادان زاد
پدرم نیز چو استادم دید
گشت از تربیتِ من آزاد
پس مرا منت از استاد بوَد
که به تعلیمِ من اُستاد اِستاد
هرچه میدانست آموخت مرا
غیر یک اصل که ناگفته نهاد:
«قدرِ استاد نکو دانستن»
حیف! استاد به من یاد نداد
گر بمردهست روانش پرنور!
ور بوَد زنده خدا یارش باد!
#ایرج_میرزا
🔹نقل معانی
/channel/hatefTa
📃 زبان بلوچی
🪶 ژوژف الفنبین
━━━≼🔸≽━━━
🔹 موقعیت زبانشناختی
🔹 الف) واجشناسی
🔹 زبان بلوچی در برابر /w/ ایرانی باستان خوشهٔ همخوانی /-gwa/ یا واجِ /-g/ را به کار میبرد، و به جای /-xw/ ایرانی باستان، /w/ یا /-h/ را، و به جای گروه /šm/ و /šn/ ایرانی باستان، /mm/ و /nn/ را و به جای /fra/ ایرانی باستان، خوشهٔ /-ša/ را دارد. مثال (بلوچی / فارسی / سایر زبانها):
🔹 گْوات / باد / در اوستایی: vāta
🔹 گیسْت / بیست / در اوستایی: vīsati
🔹 وَر- /خوردن/ در پارتی: wxr و در فارسی میانه: -xwr
🔹 وَسپ- / خوابیدن / در فارسی میانه: -xwafs
🔹 هێد / خوی، عرق / از اوستایی: -xacσa
🔹 چَمّ / چشم / در اوستایی: -čašman
🔹 تُونَّگ یا تُونّ / تشنه / در فارسی میانه: tyšng
🔹 شَوَشْک / فروختن / در فارسی میانه: prwxš، فروخْشْ
🔹 بعضی از این تغییرات صوتی در گویشهای دیگر نیز یافت شده اند، از قبیل تبدیل /w/ به /(w)g/ در گویش مرکزی #خوری (در دشت کویر) و نیز در زبان پراچی و اورموری که از زبانهای ایرانی جنوب شرقی هستند. ترتیب زمانی این ابدال با وامواژهٔ gwahr «سرد» از بلوچی به vahor در خِترانی و gwač «گوساله» از بلوچی به صورت vachi سندی پدیدار میشود و نشان میدهد در بلوچی به هنگام اولین برخورد با این زبانهای هندی این تبدیل /w/ به /(w)g/ وجود داشته است. ابدال /xw/ به /w/ نیز در گورانی (مثال war خوردن)؛ و ابدال /šm/ به /m/ در اورموری (مثال čim «چشم») و /hm/ در بشکردی (مثال čehm «چشم») یافت شده است. در بلوچی šiš به معنی «ول و رها» با šoš بشکردی مطابقت دارد که در سایر زبانهای ایرانی به صورت -spiša (در فارسی «شپش») دیده میشود.
🔹 پینوشت ۱: این بخش اشتباهاتی داشت که از سوی نویسنده یا مترجم بوده و بر اساس دادههای درست، اصلاح شدند.
🔹 پینوشت ۲: در برخی گویشهای بلوچی چَهْم (به معنی چشم) نیز گفته میشود.
#زبان #زبان_شناسی
📃/۹۶
💠 @balochs_history
🔸زبان بلوچی 🔸گویش خوری
🔸مأخذ: دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۷۷،ج۴،ص۱۳۸
/channel/hatefTa
✅یک سند تاریخی مهم مربوطه به ۱۸۷ سال پیش، که نشان دهنده خویشاوندی و قرابت اهالی منطقه اردستان (عراقستان) با روستای اردیب در منطقه خورو بیابانک می باشد
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🔸توضیح سند: فروش یک نیمروز آب وملک روستای اردیب:
حاج علی اکبر شهرابی، فرزند مرحوم محمد عراقی (اردستانی) ، به وکالت از محمدامین خان عامری (پدرهمسر حاج علی اکبرشهرابی)، یک نیمروز اب و ملک اردیب را به آخوند ملاحسین زفرقندی (که ایشان هم داماد حاج علی اکبر بوده است) بمبلغ هشت تومان وپنج ریال در سال ۱۲۵۹ قمری فروخته است.
🔹این سند یک دست نوشته خانوادگی است اما مزین به مهر بزرگان آن زمان منطقه به شرح ذیل و نشان از قرابت آنها می باشد :
۱- قباله به خط مرحوم حاج سید میرزا موسوی ملقب به قاضی (قاضوی)، نیای پدری مرحوم استاد حبیب یغمایی می باشد .(مهرایشان در گوشه سمت چپ قباله)
۲- محمدامین خان عامری مدفون در امامزاده شهراب
۳- آخوند ملاحسین زفرقندی و فرزندش محمدرضابیک زفرقندی، مدفون در روستای اردیب
۴- حاج علی اکبر شهرابی، مدفون در امامزاده شهراب (مهر ایشان در ذیل وصدر نامه)
🔸مورد مهم دیگر آنکه در بیابانک تمام افرادی که منسوب به اردستان (عراقستان) بودند را با پسوند عراقی بیان میکردند:
۱- در این سند حاج علی اکبر شهرابی(پدر محمدتقی بیک، پدر عبدالعظیم) که فامیل عظیمی و عظیمیان به ایشان منسوبند و از بزرگان اردستان وشهراب بوده اند را در سند عراقی درج نموده اند.
۲- همینطور مرحوم ملاحسین زفرقندی و محمدرضا پسرش را در بیابانک به عراقی می شناختند.
🔹 با سپاس فروان از دوست عزیز جناب آقای عباس ثابتی (از نوادگان آخوند ملاحسین زفرقندی که در سند نام ایشان به عنوان خریدار درج شده) که این سند مهم و توضیحات مربوطه را به اشتراک گذاشته اند.🙏
@bonyadeardestan
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🎄نوای خوش ایرانی
غزل #عطار
آواز #علیرضا_افتخاری
به مناسبت ۲۵فروردین روزملی بزرگداشت شیخ فریدالدین عطار نیشابوری
🔹 ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب منتظر یار باش
🔹دلبر تو دایما بر در دل حاضر است
رو در دل برگشای حاضر و بیدار باش
🔹دیدهٔ جان روی او تا بنبیند عیان
در طلب روی او روی به دیوار باش
🔹ناحیت دل گرفت لشگر غوغای نفس
پس تو اگر عاشقی عاشق هشیار باش
🔹نیست کس آگه که یار کی بنماید جمال
لیک تو باری به نقد ساختهٔ کار باش
🔹در ره او هرچه هست تا دل و جان نفقه کن
تو به یکی زندهای از همه بیزار باش
🔹گر دل و جان تو را در بقا آرزوست
دم مزن و در فنا همدم عطار باش
/channel/hatefTa
پای درس استاد پیرنیا: آبانبار
✍ستاره صابرینژاد
🔹درگذشته یکی از راههای تأمین آب در سرزمین کمبارش ایران، ذخیرهی آب حاصل از برف و باران در آبانبار بود. اندام اصلی آبانبار مخزنی استوانهایشکل یا مکعبمستطیل بود که در دل زمین میکَندند و آب را به آن هدایت میکردند. به دلیل عمق زیاد این مخزن و حجم زیاد آب، جهت جلوگیری از فشار ناشی از آب زیاد، کف مخزن را سرب مذاب میریختند. همچنین دیوارهای آن را از نوعی آجر مقاوم به نام آجر آبانباری (آجر قرمز به صورت نیمپخته و مقاومشده در مجاورت ساروج) میساختند و پشت دیوار مخزن را شفتهی پُر آهک میریختند. سقف آبانبارها را معمولاً با گنبد میپوشاندند. در آبانبارهایی که مخزن، انبارهی آن به شکل مستطیل یا مربع بود، سقف آن را بر روی ستونهای داخل مخزن قرار میدادند. معمولاً انباره زیر فضاهای اطراف آبانبار قرار میگرفت؛ مانند آبانبار میرزا مقیم در کاشان که انبارهی آن زیر مسجدی مجاور آبانبار است. برای انتقال آب تمیز و سالم به آبانبار ابتدا آن را از چندین حوضچه عبور میدادند تا گل و لای آب تهنشین شود. سپس آب را به سمت انباره سرازیر میکردند. جهت جلوگیری از آلودگی آب داخل مخزن نیز، بعد از پُر شدن انباره به آن آهک و نمک اضافه میکردند. این کار باعث میشد لایهای از این ترکیب بر روی آب تشکیل شود که نشان از سلامت آب و گسیخته شدن این لایه نشان از آلودگی آب داشت. برای خنک نگهداشتن آب آبانبار نیز بر روی گنبد بادگیر میساختند که تعدادشان با توجه به اقلیم و آبوهوای مناطق مختلف متفاوت بود. آبانبارهای نواحی شرقی ایران، از جمله شرق خراسان، به دلیل وزش باد زیاد، بادگیر نداشتند. این آبانبارها مخزنی پلکانی و پوششی گنبدی و چهار دریچهی روبهروی هم داشتند که اولین پلکان انباره در مقابل این دریچهها قرار میگرفت. در جنوب ایران، به دلیل میزان کم بارش، معمولاً آبانباری به صورت آبانبارهای نواحی مرکزی ساخته نمیشد؛ بلکه گودالی در دل زمین میکندند و آب حاصل از آب باران در آنجا جمع میشد. به این گودالها برکه میگفتند. برکهها فضایی محافظتشده نبودند و به همین دلیل آب آنها معمولاً غیر بهداشتی بود.
#روانشاد_استاد_کریم_پیرنیا
/channel/hatefTa