khashatra | Unsorted

Telegram-канал khashatra - وُهومَن اَمشاسِپَند

1605

به خشنودی اهورامزدا این درگاه پیوند دارد به تاریخ و دین ایران کهن. امیدوارم مطالب درگاه مورد بهره ی شما دوستان و پسند هم کیشان گرامی قرار گیرد "ایدون باد" دیدگاه و رای خود را به آی‌دی زیر بفرستید.👇 @Shahramzadmehr @Bozorgmehr2017

Subscribe to a channel

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


به روز، پیروز و فرخ روز اَمُرداد امشاسپند و اسپند ماه به سال ۳۷۶۲ مزدیسنی.

برابر با :
چهار شنبه ا اسپند ماه به سال ۱۴۰۳ خورشیدی.

۱۹ فوریه سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ اَمُرداد = بی مرگی و جاودانگی.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ این کار را صدای بوی نامند و منظور ظاهری آن بیرون راندن امواج اندیشه، گفتار و کردار بد از محوطه می باشد. (لیکن منظور واقعی تقویت امواج صادره از خواندن واژه هایی است که با ذکر آن ها زنگ به صدا در می آید. مترجم)
. افزون بر این نواختن زنگ ها یادآوری ست به دینداران برای آغاز گاه و نماز.
موبد در پایان بندگی با چمچه ای پر از خاکستر آتشدان از مهراب بیرون می آید
و مشتاقان که در بیرون مهراب به انتظار ایستاده اند، هر یک با ادب با دو انگشت خویش اندکی از آن را که راخی گویند بر می دارند و به پیشانی خویش می مالند که مفاهیم چندی دارد از آن جمله :
۱ - وفاداری به شاهنشاه نادیدنی که در مهراب تخت نشین است.
۲ - این اندیشه که کالبد مادی ما ذره ای از خاک است.
۳ - نشانی از قانون کنش و واکنش است یعنی ایثار ما موجب رسیدن برکت و دعای خیر به صورت خاکستر می باشد.
۴ - تساوی حقوق مردم در برابر بارگاه خداوندی و برابری بانوا و بینوا با یک دیگر.
۵ ـ خاکستر نامبرده را چیزی ورجاوند و متبرک می دانند و موجب تقویت بینابی و بینش می پندارند.
۱۵
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#خورداد_امشاسپند

خورداد پنجمین امشاسپند و پاس دارنده‌ی آب ها و سرسبزی است.
آب در كنار سه آخشیج دیگر (خاک، هوا، آتش) در میان ایرانیان باستان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده است.
وجود ایزدان گوناگون موكل بر آن و نوشته‌های ایرانی و انیرانی همه گواه اهمیت این آخشیج است در میان ایرانیان باستان و زرتشتیان، زاستار (:طبیعت) در نظر ایرانیان جایگاه والایی دارد و عناصر آن شایسته ی گرامی داشت و دارای تقدس ویژه‌ای است. آب،‌ باد، خاک و آتش در دین اشوزرتشت و در فرهنگ و سنت ایرانی چهار آخشیج سپند است كه برای هر یک از آن ها فرشته‌ی ویژه‌ای تعیین شده و خویش کاری فرد زرتشتی است که محیط زیست را در حد توان پاک نگاه دارد.
آب نه تنها سپند است بلكه آشامیده شده و در امور جاری زندگی به مصرف می‌رسد. عنصری كه وحدت آن نماد یكتایی اهورامزدا و كثرت آن جلوه‌گاه تمام پدیده‌های جهان هستی است،‌ از چكه‌ی باران تا اقیانوس پهناور و از آب آرام چاه تا سیل جاری در بستر رودها موجد و مولد زندگی است.

در ایران باستان تا به امروز ماه سوم سال و روز ششم هر ماه خورداد نام دارد.
یشت چهارم كه به‌ نام خورداد یشت خوانده می‌شود، به طوری كه این فرشته در جهان مینوی نماد كمال اهورامزدا و در جهان جسمانی نگهبان آب است.
خورداد در اوستا «هـَئوروَتات» و در پهلوی «خُردات» یا «هُردات» به چم رسایی و کمال است که در گات ها یکی از فروزه‌های اهورا مزدا و در اوستای نو نام یکی از هفت امشاسپند و نماد رسایی اهورا مزدا است.
بخش هئوروه که صفت است به چم رسا، همه، درست و کامل.
بخش دوم تات که پسوند است برای اسم، بنابراین هئوروتات به چم کمال و رسایی است.
خورداد نماینده رسایی و کمال اهورامزداست.

خورداد، امشاسپند بانویی است که نگهداری از آب‌ها در این جهان، خویش کاری اوست و کسان را در چیرگی بر تشنگی یاری می‌کند از این روی در آیین، به هنگام نوشیدن آب از او به نیکی یاد می‌شود و در گیتی به نگهبانی آب گماشته شده است.
ایزدان تیر و باد و فروردین از همکاران خورداد هستند.

در گات ها، از خورداد و اَمُرداد پیوسته در کنار یک دیگر یاد می‌شود و در اوستای نو نیز این دو امشاسپند، پاس دارنده ی آب‌ها و گیاهان‌اند که به یاری مردمان می‌آیند و تشنگی و گرسنگی را شکست می‌دهند.

در یسنا، هات ۴۷، آمده‌است که اهورامزدا رسایی خورداد و جاودانگی اَمُرداد را به کسی خواهد بخشید که اندیشه و گفتار و کردارش برابر آیین راستی است.

در متن‌های کهن امشاسپند خورداد : چهارمین یشت از یشت های بیست و یک گانه‌ی اوستا، ویژه ستایش و نیایش امشاسپند بانو خورداد است که در آن یشت از زبان اهورا مزدا یادآور می‌شود که «… یاری و رستگاری و رامش و بهروزی خورداد را برای مردمان اشون بیافریدم…» و سپس تاکید می‌شود هر آن کس که خورداد را بستاید همانند آن است که همه ی امشاسپندان را ستایش کرده‌ است.
در بندهش نیز درباره ی خورداد آمده‌است : «… ششم از مینویان، خورداد است؛ او از آفرینش گیتی، آب را به خویش پذیرفت..»، چنین گوید : هستی، زایش و پرورش همه موجودات مادی جهان از آب است و زمین را نیز آبادانی از اوست…»


سروده‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌ی کتاب بندهش :

خورداد ‌روز داد نباشد كه بامداد،
از لهو و خرمی بستانی ز باده داد.

از باده جوی شادی و از باده باش خوش،
بی‌باده این جهان، صنما بادگیر، باد.


اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)

جوی کن.


اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سروده‌ی استاد ملک‌الشعرای بهار :

به (خورداد) جوی نوین کن روان،
(امرداد) بیخ نو اندر نشان.

گل سوسن نماد خورداد امشاسپند است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#نماهنگ_جشن_اسفندگان


جشن اسفندی است و روزی خوش
کهن آیین شاد ایرانی.
خاک در جنبش و زمین در جوش
روز بانوی رادِ ایرانی
سالِ نو در کمینِ سالِ کهن
روزِ جشن و زمانِ بیداریست
سبز پوشانِ خاک در راهند
زندگی در تنِ زمین جاری ست.....

سرایش و آوایش: استاد هما ارژنگی.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#جشن_سپندارمذگان_خجسته_باد

۲۹ بهمن خورشیدی برابر با پنجمین روز اسفند در گاهشمار کهن مزدیسی فرخخنده باد.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

‍ ✅ جشن اسفندگان و روز عشاق ایرانی خجسته باد


زرتشتيان به عنوان نخستين پاسداران مقام زن در درازای زمان،
جشن بزرگ داشت مقام  زن را هم زمان با جشن اسفندگان واپسين جشن از سری جشن‌ های ماهيانه ی زرتشتيان در روز ۲۹ بهمن گرامی می دارند.
کمتر کسی ست كه بداند در ايران باستان، نه چون روميان از سه سده پس از زایش،
كه از بيست سده پيش از زایش، روزی موسوم به روز عشق وجود داشته است.
اين روز "سپندارمذگان" يا "اسفندارمذگان" نام داشته است.
فلسفه ی بزرگ داشتن اين روز به عنوان "روز عشق" به اين صورت بوده است كه ،
درايران باستان هر ماه را سی روز حساب می كردند و علاوه بر اين كه هر ماه نامی داشته،
هر يک از روزهای ماه نيز یک نام داشتند.
روز پنجم "سپندار مذ" بوده است. سپندارمذ لقب ملی زمين به چم گستراننده، پاک و سپند و فروتن است.
زمين نماد عشق است، چون با فروتنی و گذشت به همه عشق می ورزد.
زشت و زيبا را به يک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود نگه می دهد.
به همين شوه در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را به عنوان نماد عشق می پنداشتند....

آيا زمان آن نرسيده است كه هم چون سال های کنونی و گسترش جشن های سده و مهرگان در ايران،
نسبت به پيش تر، سپندار مذگان را هم گرامی بداريم.
پس چه زیباست که از امروز با پیش کش یک شاخه گل به مادر، همسر و یا عشق مان،
این روز پر شکوه و باستانی که یاد آور این است که ما ایرانیان،
همیشه در همه ی مسابل خود ریشه ای داشته ایم و نیازی به ریشه ی بیگانه نداریم،
پاسداری کنیم و در ترویج دوباره آن کوشا باشیم.
بدین منظور همه ی محله های زرتشتی نشین در سراسر ایران،
روز پنجم اسفند ماه در گاه شمار مزدیسنی که برابری نام روز و ماه است و برابر با ۲۹ بهمن خورشیدی ست را جشن اسفندگان ؛
روز آرمان پاک و عشق اهورایی و روز مادر می نامند و آن را با برپایی جشنی گرامی می دارند.

#جشن_سپندارمزدگان
برتمامی مهربانوان پاک دامن و نیک اندیش سرزمین آریایی ایرانشهر ...
این کهن سرزمین پاک خجسته باد.

✍ بردیا بزرگمهر
۲
@khashatra
پایان🔺🔺

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#سپندارمزد_امشاسپند

سپند آرامئیتی یا همان اسپند به چم (: معنی) بی‌نقصی و تندرستی کامل است.
وی نگاهبان و پاسدار زمین و در عین حال نشان فرمان برداری، پرهیزگاری و نیایش است.

این واژه که در اوستایی «سْپِنْتَه آرمَئیتی» (Spenta-Ârmaiti) است و نام چهارمین امشاسپند شناخته می‌شود، از دو بخش «سپنته» (Spenta) یا «سپند» به چم (:معنی) پاک و مقدس و «آرمئیتی» (Ârmaiti) به چم فروتنی و بردباری تشکیل شده است و این دو با هم به چم فروتنیِ پاک و سپند است.
این واژه در پهلوی «سپندارمت» (SpandÂrmat) و در پارسی «سپندارمذ» و «اسفندارمذ» و «اسفند» شده است.

سپنته آرمیتی یکی از ایزد بانوان و امشاسپندان زرتشتی است که در زبان اوستایی، سپنته آرمیتی یا سپنت اَرمَیتی یا سپند آرامئیتی خوانده می‌شود، در زبان پهلوی بدان سپندارمذ یا سپندارمت گویند و در پارسی، سپندارمد نیز خوانده شده‌است.
امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین سرسبز و نشانی از باروری و زایش است.

در فرهنگ پهلوی سپندرمت یا همان سپندارمذ، نام یکی از امشاسپندان و در عین حال نام پنجمین روز ماه و دوازدهمین ماه سال معرفی شده‌ است.
وی را همان الهه ی بسیار قدیمی اسفند دانسته‌اند و گفته‌اند که او را دو امشاسپند دیگر یعنی هورواتات (خرداد) و امرتات (اَمُرداد) همراهی می‌کنند و این سه گروهی از امشاسپندان را می‌سازند که قرینه‌ی سه امشاسپند نخستین، یعنی وهمن (وهومن یا همان بهمن)، اشه وهیشته (اردی بهشت) و خشتره وییریه (شهریور) محسوب می‌شوند.

این فروزه در انسان به گونه‌ی فروتنی و مهر و خدمت به دیگران، نمایان می‌شود.
سپندارمزد در جهان خاکی، نگاه دارنده‌ی زمین و زنان است.
زمینی که بی‌هیچ چشم داشتی هرچه دارد در اختیار جانداران می‌گذارد و زنانی چون مادر که هم چون زمین، مهربان و فروتنند، مهر می‌ورزند بدون این که چشم‌ به راه پاسخی مهرانگیز باشند.

زن و زمین همسانی‌های بسیاری دارند.
زن و زمین هر دو نماد باروری و زایش هستند، زندگی از زن و زمین است که جریان دارد.


سروده‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌ی کتاب بندهش :

سپندارمز‌ روز خیز ای نگار،
سپند آر ما را و جام می آر.

می ‌آر از پی آن که بی می‌‌نشد،
دلی شادمان و تنی شاد‌خوار.

سپند آر پی آن که چشم بدان،
بگرداند ایزد ازین روزگار.


اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)

ورز زمین کن.


اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سروده‌ی استاد ملک‌الشعرای بهار :

به (شهریور) اندر شوی شادخوار،
کنی در (سپندارمز) کشت و کار‌.

گل بیدمشک نماد سپندارمزد امشاسپند است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ چون نیروی حیاتی، پرتو پاک مهر و شفقت، برق الهامی که موجب رهنمونی است، برق تصمیم فوری هنگامی که ندای وجدان، دل را فروغ می بخشد، فروغ اراده و خرد متجلی
از پرتو مینوی موجود در وجود بشر، نیروی پرورنده و پایدار اتم و سلول ها که به کاینات هستی می دهد و مانند آن ها.
در یکی از مناجات ویژه آشکارا آمده است که آتش دل چون مبصری، آموزگار و فروغ بخش شخصی ماست.
هنگام برگزاری تشریفات تقدیس، به حضور نادیدنی ایزدان و روانان ورجاوند درود فرستاده می شود.
مهراب، پرستش سوی خداوند است و اوستا آن را (ووئی اهور یه سپنیش تو) می خواند و دلالت دارد بر این که آتش دیدنی، نماد و یادآور آفریدگار بخشنده ای ست که به همه ی ذرات جهان هستی و جان می بخشد.
(در تورات و قرآن آمده است که چون موسی در کوه طور خواست خدا را به بیند
خدا به صورت آتش و برق بر او تجلی کرد و موسی از خود بی خبر شد و کوه طور سوخت ـ مترجم )
در ایران باستان آتشکده ها به نام ایزدان جو به جور و به منظور تاثیرات ویژه ای وجود داشت.
اینک پرستش گاه های زرتشتیان بنا به اهمیت مقام به سه رتبه بخش شده است. اولی را آتش بهرام یا ورهرام گویند به نام ایزد بهرام که ایزد پیروزی است و رتبه اول را داراست.
هشت تا از این قسم آتشکده ها، در هندوستان و دو تا در ایران در استان یزد و کرمان موجود است.
آتش ورهرام یزد قدیمی ترین آتش آتشکده های دنیاست پادشاهان باستان زره و آلات رزم و آرم خود را در این پرستش گاه ها به ودیعه می گذاشتند.
تشریفات تقدیس این پرستش گاه ها یک سال طول می کشد و از ۱۶جور آتش های اصناف گوناگون تهیه می گردد.
(شرح مفصل آن و تقدیس آتشکده ها در کتاب پرستش گاه زرتشتیان تالیف رشید شهمردان صفحه ی ۲۰۹ آمده است.)
پرستش گاه های رتبه ی دوم را آدریان گویند که به نام ایزد آذر و به گفته ی گات ها ایزد شادی و دلیری است.
تقدیس آن پنج هفته طول می کشد و از چهار جور آتش اصناف تهیه می گردد.
پرستش گاه های رتبه ی سوم دو نام دارند، آتش دادگاه و درمهر که به نام ایزد مهر
است که ایزد راستی، پیمان و داد می باشد. موبدان روزگاران باستان در این پرستش گاه ها مراسم سوگند را برگزار می کردند و در مباحثات و اختلاف ها دادگری می نمودند. ایزد مهر در مراسم دینی به نام مهر داور راست یاد می شود.

📚 بُن مایه :

دانستنی های آیینی زرتشتی.

🖋 نوشته ی : دستور خورشید دابو.

برگرداننده : رشید شهمردان.

چاپ : تهران ۱۳۵۸ خورشیدی
سازمان چاپ خواجه.

✍رونوشت : بردیا بزرگ مهر.

۱۳
@khashatra

ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ هر دو نتایج سودمند بار می آورد. یکی اثر فروغ سپنتاه مینو می باشد که اصل نعمت وجد، نشاط و برکت و نشانه ی همکاری با قوای طبیعت در پیشرفت نقشه ی مینوی اهون ور یعنی هنجار هستی و تهذیب روان از آلایش هاست.
و دیگری اثر تاریکی گناه مینو یعنی اصل خرابی و تاخیر در کار پیش برد نقشه خداوندی ست و آن هم موقتی می باشد.
دو مثلث که بر طرفین دامن سدره دوخته می گردد ، نشان آن ست که اول پایان بستگی شخص با این گیتی و پیوستن به جهان جاویدانی، تنها به وسیله ی پیروی کردار نیک، آن هم کردار نیک مطلق میسر است.
دوم راستی رسا را در گفتار نیک آن هم گفتار نیک مطلق به کار برد.
سوم پایه ی مینوی اخلاق را شالوده ریزی کند، چنان که اندیشه ی نیک مطلق را بتواند در طبیعت پیروی نماید.
کشتی از پشم سپید گوسفند و از ۷۲ نخ بافته می شود و آن کمر بند خدمت است
و بر کمر و روی ناف بسته می شود.
افزون بر این در حوالی ناف ۳ مرکز اعصاب قرار دارد و در بخش بالای بدن تا فوق سر، چهار مرکز دیگر موجود است.
و این ها مراکزی ست مهم در تحریک نیروی مینوی، حرارت خفیف کشتی بر ناف و حوالی آن، به واسطه ی امواج مولده از سرایش اوستای سروش باج و کشتی افزون موجب تقویت مراکز مذکور می گردد.
۷۲ نخ کشتی، افزون بر این که برابر ۷۲ کرده ی یسنا می باشد، با جمع عدد ۲ و عدد ۷، عدد ۹ به دست می آید و شماره ی ۹ عدد بسیار مبارک زرتشی است و در علم اعداد شماره سعد به شمار می رود.
این نکته را نیز باید به یاد داشت، چنان که بدن ۹ سوراخ دارد سپهر هم ۹ تا می باشد، سدره هم ۹ بخیه می خورد و الک یا بیزه یا صافی که در تشریفات به کار می رود هم ۹ سوراخ دارد و عصای اشوزرتشت هم طبق همین اصل ۹ گره می خورد، و درون ، نان فطیری که در تشریفات دینی به کار می رود دارای ۹ نشان است.
روی هم رفته عدد ۹ شماره ی خجسته ی زرتشتی است.
و نیز هنگام نیایش آتش در درمهر، در دو مرحله ۹ زنگ زده می شود.
هنگام دخول در مهراب درمهر و یاد کردن نام خدا یک زنگ دیگر نیز زده می شود که روی هم ۱۹ زنگ می شود و دیگر آن که شماره ی سعد ۱۹ در تاریخ شماری مربوط به دوره ی ۱۹ سالی است.
افزون بر دوره ی ۱۹ سالی قمری، دوره های یک هزاره و ۱۲ هزاره و ۳۰ سالی قمری و دوره ی ۱۴۰۸ سالی و ۱۴۱۰ سالی و ۲۸۲۰ سالی و ۱۴۲۸ سالی نیز در تاریخ شماری موجود است. (شهمردان )
۱۱
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


به روز، پیروز و فرخ روز شهریور امشاسپند و اسپند ماه به سال ۳۷۶۲ مزدیسنی.

برابر با :
یک شنبه ۲۸ بهمن ماه به سال ۱۴۰۳ خورشیدی.

۱۶ فوریه سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ شهریور = بهترین شهریاری اهورایی.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ سدره و کشتی از نقطه نظر عرفان مغانه و زرتشتی.

(بنابر خواهش چند نفر از دوستان نظرات گروه عارفان و مغان درباره ی سدره
و کشتی در زیر می آورد. رشید شهمردان )
پارچه ی سدره باید سپید و از پنبه و یک تکه درست باشد و ۹ بخیه می خورد.
درازی آن تا به زانو و دامنش مدور باشد و دورا دور دامن دوخته می شود.
کالای گوناگون مانند : پشم، ابریشم، کتان و پنبه خواص مختلف دارد.
پوشاک پارچه ی پشمی که بر تن چسبیده باشد، کار دفع مدفوعات بدن را مختل می گرداند.
اشعه خورشید از پارچه پشمی گذشته، به طور مستقیم به بدن می رسد و اصطکاک شدیدی با حرارت موجود در بدن تولید می کند و به کار تابش پرتو بدنی آسیب می رساند.
همین سان پارچه های ابریشمی و کتان نیز زیان آور است.
پارچه ی پنبه ای در کار تابش پرتو بدنی آسیب وارد نمی آورد، زیرا شعاع خورشید به حالت انکسار یا مایل از آن گذشته و به طور غیر مستقیم به بدن می رسد.
چون بدن انسان از چهار آخشیج آب و باد و خاک و آتش ترکیب یافته و به طور پیگیر مواد تحلیل شده از خود بیرون می دهد، در اثر رسیدن اشعه ی خورشید مستقیما" به بدن و خارج شدن مواد مذکور اصطکاک واقع می گردد و موجب تولید برق نیرومندی می شود و به کار تابش پرتو نورانی بدن اختلال وارد می آید و چون پارچه سدره ی سپید و از پنبه می باشد اشعه خورشید به حال مایل و انکسار به بدن می رسد و برق خفیف تولید می شود و در تابش پرتو نورانی خلل وارد نمی آید.
۹
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#نیایش

#اردی_بهشت_یشت
با نوای تار

#موبد_نیکنام

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#اردی_بهشت_امشاسپند

اَردی بهشت یا «اَشا‌وَهیشتا»، نام سومین روز ماه در گاه شمار زرتشتی است.
اَردی بهشت به چم «بهترین پاکی و راستی» و یکی از اَمشاسپندان دین زرتشتی است که در جهان مینوی نماد پاکی، اَشویی و نشان اَشا (قانون دگرگون‌ناپذیر جهان) است.

اَردی بهشت یا اَرته‌وَهیشتَه یا اَشه‌وَهیشتَه در استوره‌های زرتشتی و ایرانی دومین اَمشاسپند است.
او زیباترین نماد از نظام جهانی قانون ایزدی و نظم اخلاقی در هر دو جهان است.
این امشاسپند نه تنها نظم را در جهان برقرار می‌سازد، بلکه نگاهبان نظم دنیای مینوی و دوزخ نیز هست. نماینده ی جهانی او آتش است.
اَمشاسپند اردی بهشت، از نظر اهمیت و ارج دومین اَمشاسپند پس از اَمشاسپند وُهومَن است.
این موجود در اصل همان آرتا یا ریتای هندی است، که در زمان‌های بعد اَشاواهیشست نام گرفت که به چم اَشای برتر یا بهترین اَشَهَ یا برترین اَرتَه (راستی) است.
این اَمشاسپند پاسدار و نگهبان آتش و یا عناصری که در عین حال بازگو کننده‌ ی طبیعت آتش هستند، می‌باشد.
او ضامنِ پایداری نظم جهان است، چه نظم اخلاقی و چه نظم فیزیکی (نظم مادی).

واژه اَشَهَ در اوستا و به ویژه در گاهان بسیار به کار رفته‌ است.
«اَشا» یا هنجار هستی در زندگی انسان‌ها به گونه‌ توانمندی در نظم دادن به زندگی، خانواده، هازمان (:جامعه)، زیست‌بوم، طبیعت و … نمودار می‌شود.
از همین‌ رو بر انسان شایسته است تا پیوسته این توانایی را در خود پرورش داده تا بتواند با «‌اَشا‌» هماهنگ شود و راستی را در خود بپروراند.

اَشو زرتشت در گاهان تنها راه رسیدن به بارگاه خدایی را راه اَشَهَ می‌داند. در یسن ۴۴ بند ۱۱ می‌گوید : «تا توش و توان دارم می‌کوشم مردم را به سوی اَشَهَ رهنمون باشم.»
یکی از سپندترین دعاهای زرتشتی دعای [اشم وهو] است که در آن اَشَهَ و راستی ستایش می‌شود که یک ذکر ۱۲ واژه‌ای است که سه بار در آن نام اَشَهَ برده شده است.
دعایی که برای تمرکز ذهن بر روی اَشَهَ استوار است از این قرار است : اَشَهَ نیک، اَشَهَ نیک‌ترین است. مطابق آرزوست، مطابق آرزو خواهد بود، اَشَهَ از آن اَشَهَ‌وَهیشتَه است.

در آموزه‌های آیین اَشو زرتشت پاکی برون نیز به اندازه‌ی پاکی درون اهمیت دارد.
پاکی برون به چم پاک نگه داشتن تن و محیط زندگی از همه‌ ناپاکی‌ها است و به همین شوند، سِدره و کُشتی، لباس آیینی و نشانه‌ زرتشتیان، به رنگ سپید است تا هرگونه ناپاکی را نمایان کند.

گل مرزنگوش نماد اردی بهشت امشاسپند است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

↩️ تبادلات فرهـیــختگان تقـدیـم میکـند: ↪️
 
📝 فهرستی ناب از بهترین کانالهای ادبی، تاریخی ، روانشناسی، درمانی، آموزشی،  سرگرمی و اطلاعات عمومی
⚜ کافیست این فولدر را👇 ابتدا
Add کنید و بعد در تلگرام خود ذخیره بفرماییدولذت ببرید⚜

/channel/addlist/CdSsou2V-OZjOWU0


پیشنهاد ویـژه ی ادمـین↕️↕️

شـعــرناب مولانا موسیــقی اصـیل ایـرانی

@molaanayJaan
@molaanayJaan

شرکت درتبادل⤵️
@banooyefarvardiin

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ تن پسین : منظور آخرین تن یا بدن جسمانی است پیش از نیل به جاودانگی زیرا روان طی بازگشت های پی در پی خرد رسا، آرامش، شفقت و شایستگی را به دست آورده لزومی به بازگشت دیگر ندارد.
به گفته ی گات ها (یسنا ۳۰ - ۱۰) هنگامی که نیروی ریا کار فریبنده و واهی و ناراستی و مادی نابود شود، روان به گروسمان سرای سرود آسمانی و واقعی خود می رود.
قیامت : مرحله ی تغییر ناپذیر همیشگی و پایدار پس از نیل به جاودانگی است.
روان پیش از رسیدن به زندگی جاودانی همواره گرفتار مرکب ها و جامعه های گوناگون است و از ورود به کشور راستی محروم است.
اینک در این مرحله بهشت موعود خویش را به دست می آورد.
فرشوگرد : در اوستا فرشوکرتی است و در گات ها هم به کار رفته است و دو جور گزارش دارد.
یکی نو کردن یا سازندگی جدید پاکی و سادگی مینوی است به وسیله ی رسیدن به جهان راستی و واقعی و وجد دایمی که هنگام نزول در جامه ی مادی از دست داده است.
گزارش دومی به پیش رفتن است، پیشرفت از مرحله ی انسانی به مرحله ی کشور ایزدی و فعالیت در انجام خدمات خدایی به جهان آفرینش.
چنان که دیده می شود منظور از همه ی این واژه ها آخرین سرنوشت بشر و پیوستگی با
محبوب ازلی است که در پس پرده ی دل از دیدگان پنهان است.
یزشنی :
نیاز اختیاری فدیه است. مفهوم آن متبرک ساختن فدیه به وسیله ی نیاز می باشد.
۶
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ چاشنی - درون - هوم.

هنگام برگزاری مراسم مهم یزشنی (یسنا ) با به کار بردن موادی گوناگون و ابزار
و نمادهایی متفاوت طرح مینوی نظام گیتی، به گونه ی رمز و تمثیلی نشان داده می شود و می رساند که انسان به اوج نهاقی خود یعنی انسان کامل می رسد و به سرچشمه ی خویش بر می گردد، یعنی گوهر پاک ذاتی خود را به هوش مینوی پیوند می سازد.
توضیح مشروح این مراسم در این رساله مقدور نیست.
لکین منظور از نمادهای ویژه ای که به کار می رود به کوتاهی بیان می نماید.
۱ - در مرحله ی نخستین آب از چاه برداشته می شود و آن نشان نخستین ماده ی پاکی است که به کاینات صورت بخشیده است.
۲ - ریختن شیر در آب نشان دمیدن جان بر ماده است.
۳ - شاخه های نهال سبز (اوستا هذانه پت) و هوم به ترتیب نماینده ی جاودانگی و دانش است.
۴ - هاون، لاله و دسته هاون نشان میدان مبارزه ی سرنوشت است و ضربه های کوفتن مواد در هاون کمکی است در کسب دانش از تجارب گوناگون زندگی.
۵ - بشقاب صافی که ۹ سوراخ دارد نشان بازگشت روان به کالبد جسمانی است که دارای ۹ سوراخ می باشد.
۶ - دسته ی تارهای بَرَسَم که میان دو پایه ماهرو (که بالای آن شکل هلال و هر پایه آن ۳ پا دارد) قرار دارد نشان راه تکامل هوش انسانی است که در کودکی بر زمین خوابیده و تا به سرانجام در کشاکش دو منفی (نیکی و بدی) گرفتار می آید و در نهایت، از اسارت آن رهایی می یابد، و چون انسان کامل بلند می شود و صاحب نیروی معنوی می گردد. در این مرحله لزومی به سه پایه نمی ماند و کنار گذاشته می شود، زیرا انسان کامل به منزل مقصود، به مرحله ی پیوستن به سرچشمه خویش رسیده است.
۷ - درون نان فطیری است با ۹ نشان بر آن که با انجام مراسم یسنا یا باژ متبرک می گردد و ساخته ی دست انسان است و به گفته ی گات ها (یسنا ۳۳ - ۸) با نیروی پایای (اوستا : اوت یوئی ئی) امواج صادره از مراسم یزشنی آگنده می گردد و چون مخزن نیروی والایی به وسیله ی امواج برکات ایزدی فعالیت می کند.
چیزهای متبرک دیگر مخلوطی است از آب، شیر، شیره ی هوم و گیاه که پس از تقدیس و پایان مراسم مقداری از آن باز به چاه آب ریخته می شود یعنی بازگشت همه به سوی خداست.
چاشنی عبارت از بهره مند شدن دین داران حاضر از دو چیز متبرک نامبرده یعنی درون و شیره ی هوم و آن نشان برادری و یگانگی همگانی است.

📚 بُن مایه :

دانستنی های آیینی زرتشتی.

🖋 نوشته ی : دستور خورشید دابو.

برگرداننده : رشید شهمردان.

چاپ : تهران ۱۳۵۸ خورشیدی
سازمان چاپ خواجه.

✍رونوشت : بردیا بزرگ مهر.

۱۶
@khashatra

ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ بندگی در پرستشگاه - ماچی -بوی- راخی.

هر شبانه روز به پنج گاه (وقت ) برای نماز بخش می شود.
با آغاز هر گاه مراسم ویژه ای در اندرون مدراب پرستش گاه برگزار می گردد.
موبد (که مراتب پیشوایی خود را کامل و مراسم یزشنی را به درستی برگزار کرده است) آراسته با جامه ی سپید بلند پنام بر صورت به آن جا داخل می شود.
آتشدان بزرگ رویین بر شالوده ی مرمرین قرار دارد.
تکه های چوب صندل را تخت مانند بر اخگر فروزان چنان می گذارد که زیر آن خالی بماند.
این کار را ماچی گویند. اوستا آن را اویسه یانا می نامد.
سپس همانند سنت ایرانیان باستان که هنگام ورود شخص برجسته در اتاق پذیرابی پایش را می شستند، شالوده ی مرمرین را که گویا پای پادشاه می باشد می شوید.
در این هنگام با دور زدن به دور مهراب و لمس ۹ نقطه ی آتشدان با جملات استوار درود می گوید. این عمل را چک گویند.
سپس نماز خود را آغاز می کند و زنگ مهراب را به شدت به صدا در می آورد، چنان که مردم اطراف بشنوند.
۱۴
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


به روز، پیروز و فرخ روز خورداد امشاسپند و اسپند ماه به سال ۳۷۶۲ مزدیسنی.

برابر با :
سه شنبه ۳۰ بهمن ماه به سال ۱۴۰۳ خورشیدی.

۱۸ فوریه سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ خورداد = هئورتات ، رسایی و کمال.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#زن_در_فرهنگ_ایران

سنگ‌تراشه‌ ی برجسته ی تنگ قندیل در استان پارس، چنار شاهی جان، روستای قندیل، نقش‌برجسته‌ای از زمان شاهنشاهی ساسانی در شهر چنارشاهی جان به سوی ممسنی نرسیده به گلگون سمت چپ روستای مظفرآباد و در روستای قندیل است.
این نقش‌برجسته نگاری است از  شهبانو  و  شاهنشاه بهرام دوم ساسانی با شهبانو شاپوردختک (دختر شاپورمی شاهنشاه) و هم چنین نوه ی شاپور یکم است.
بهرام در میانه ی نگاره، شاپوردختک در سمت چپ و در پشت سر بهرام دوم به گزارش برخی از باستان شناسان کرتیر (موبد موبدان) در سنگ کنده کاری شده‌است اما در این  داستان همگی یکدل نیستند،
و گروهی دیگر نگاره سمت راست را پسر بهرام دوم و شهبانویش شاپوردختک ،بهرام سوم می دانند.
این یادگار فرهنگی در روز ۱۱ دی ۱۳۸۰ با شمارهٔ ۴۵۳۹ به‌سرنام یکی از یادگارهای  ملی ایران  شماره شده ‌است.

کریم رزمجویی، از ساکنان روستای قندیل، نخستین گزارش را مبنی بر بودن این نگاره ‌برجسته در سال ۱۳۴۹ به‌اداره ی فرهنگ و هنر شیراز گزارش کرد، در سال ۱۳۵۰ علی‌اکبر سرفراز، رئیس وخت هیات باستان‌شناسی،
با چاپ مقاله‌ای این اثر را شناسایی کرد.

گزینش ونگرش: روانشاد موبد کورش نیکنام

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#جشن_سپندارمزدگان
#بر_پادشاه_زنان_ایران_زمین_خجسته_باد.

✔️ پیام شاد باش دکتر موبد مهربان پولادی.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#سپندارمذگان_خجسته_باد.

جشن باستانی سپندارمذگان، روز بزرگ داشت زن و زمین،
روز عشق آریایی فرخنده باد.
۱
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


به روز، پیروز و فرخ روز سپندارمزد امشاسپند و اسپند ماه به سال ۳۷۶۲ مزدیسنی.

برابر با :
دو شنبه ۲۹ بهمن ماه به سال ۱۴۰۳ خورشیدی.

۱۷ فوریه سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ سپندارمزد = فروتنی پاک و سپند.

✔️ جشن سپندارمزدگان خجسته باد.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ در مهر - پرستش سوی.

زرتشتیان درود گویان و ستایندگان طبیعت و سپاسگزار آفرینش خداوندی می باشند.
حضور مینوی او را در آفریدگان موجود در
کاینات حسن می کنند و می بینند، جنگل ها، کوه ها، دریاها، دشت های گسترده ی سبز، آسمان با سقف نیلگون پر فروغ، انباشته از ستارگان و مانند آن ها یادآور سازنده ی بزرگ طبیعت می باشد.
بنابراین زرتشتی به چنین حضور نادیدنی در چارسوی خود احترام به جای آورده ابراز بندگی می نماید.
اما برای بندگی های روزانه و برگزاری تشریفات ورجاوند دینی، پرستش گاهابی که
آتشکده یا در مهر و آتش ورهرام نامند بنا و آن ها را تقدیس نموده اند.
در خلوتگاه اندرونی آن، آذر مقدس را در آتشدان بزرگ می افزوزند، و زبانه ی درخشان آن را نماد فروغ و نیروی خداوندی می دانند که به وسیله ی هاله ی خویش به اطراف نور افشانی می کند.
آتش شب و روز در آن جا روشن است و مشتاقان در تالار بیرونی به راز و نیاز به درگاه اهورا مزدا مشغول می گردند.
آتشی که به دیده می آید سمبول مادی زبانه آتش ها و فروغ های سپهر بالا و والاست.
۱۲
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#شهریور_امشاسپند

خشَتَره وییریه یا شهریور به چم «شهریاری و نیرومندی اهورایی»، نام سومین امشاسپند است.
این امشاسپند نشان از پیروزی دارد، زیرا خویش کاری (:وظیفه‌ی) اصلی او پاسداری از فلزات است.

خشَترا در اوستا نام سومین فروزه ی اهورامزدا از گروه امشاسپندان است.
در اوستا نماد توانمندی و فَر و شکوه پادشاهی اهورامزدا است.
نگهبانی توپال‌ها (فلزات) بر روی زمین به او سپرده شده است.

شهریور (امشاسپند)، خَشَتَرَه وَیریَه نام یکی از امشاسپندان زرتشتی است.
در اوستا «خشَثرَ وَیریَه» و در پهلوی «شَهرِوَر» و در فارسی «شَهریوَر» یا «شَهریَر» است.
بخش نخست این واژه به چم (:معنای) شهریاری و شهر است (مراد از شهر، همانا کشور است، چنان‌که سرزمین ایران را، ایران شهر می‌نامیدند).
بخش دوم این واژه، یعنی «ویریه»، فروزه (: صفت) و به چم مورد پسند است.
بر این اساس، خشتره‌ویریه، به چمار (: معنای) آرمان‌شهر یا شهریاری آرمانی یا توانایی مینُوی آرمانی است.
در اساتیر زرتشتی و ایرانی این امشاسپند نماد شهریاری و فّر و فرمان‌ روایی اهورا مزدا و نگاهبان فلزها و پاسدار فَر و پیروزی شهریاران دادگر و یاور بینوایان و دستگیر مستمندان است.

در جهان مادی پاسبان فلزات است. شهریاری اهورایی از قانون اشا (هنجار هستی) بر می خیزد و همه ی جهان را در بر می گیرد.
در این روز نیکوست به خواستگاری رفتن و زن خواستن.

در بندهش که از نامه های کهن ایرانی است از دیوی بنام سئورو یاد شده که دیو آشوب و تباهی است و از دشمنان و هماوردان خشَتریور می باشد.
از سوی دیگر ایزدانی مانند : ایزد خور، ایزد مهر و ایزد آسمان از یاران و همکاران او هستند.

در گاه شمار مزدیسنی روز چهارم هر ماه شهریور نامیده می‌شود و برابر آیین، هرگاه نام روز و نام ماه برابر می‌شد آن روز را جشن برپا می‌کردند و به شادمانی و ستایش آفریده های نیک اهورا مزدا می‌پرداختند و آن روز را شهریورگان می‌نامیدند.


مسعود سعد سلمان می‌سراید :

ای تنت را ز نیکویی زیور،
شهره روزی ست روز شهریور.


چکامه ای از «مسعود سعد سلمان»

شهریور است و گیتی از عدل شهریار
شاد است،
خیز و مایه شادی به من بیآر.

باده شناس، مایه شادی و خرمی،
بی باده هیچ جان نشد از مایه شاد خوار.


سروده‌‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌ی کتاب بندهش :

این تنت را ز نیكویی زیور،
شهره روزی است روز شهریور.

تا به اقبال شهریار جهان،
بگذرانیم جان به لهو و بطر.


اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)

خوش باش.


اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سروده‌ی استاد ملک‌الشعرای بهار :

به (شهریور) اندر شوی شادخوار،
کنی در (سپندارمز) کشت و کار.

گل شااسپرغم نماد شهریور امشاسپند است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ گفتیم سدره ۹ بخیه می خورد که عبارتست از :
۱ - بخیه پشت گردن.
۲ ـ بخیه ی کیسه کرفه یا گریبان.
۳ - ۴ ـ بخیه ی بخش جلو رو و پشت سر.
۵ و ۶ ـ بخیه ی دو آستین.
۷ - بخیه ی متوازی کوچک نزدیک دامن.
۸ - ۹ - بخیه ی مثلث بر دو طرف دامن.

مراد از بخیه ی پشت گردن آن که، انسان بارگران تعهدات و هدف زندگی و اعمال
را تا زندگانی در جهان دیگر بر دوش دارد.
آستین دست راست، نشانه ی راستی و فروغ ایزدی ست و آستین دست چپ یاد آور قوای تیرگی دروغ می باشد.
دو آستین ما را به پیروی راه فروغمند راستی و احتراز از راه تیرگی دروغ تذکر می دهد.
علت کوتاهی آستین آن که اشعه نیرومند خورشید به قوت خود در مابقی بخش دست نفوذ نماید، زیرا بخش آرنج تا انگشتان تحت نفوذ شعاع های مخلوط کواکب هفت گانه می باشد و شعاع خورشید نیز بایستی به قوت خود باقی باشد.
کیسه ی کرفه بخشی است مرموز و شگفت آمیز از سدره و مقام مهمی را داراست.
سر و شاورز که به انگیزه ی رعایت اصول و آیین وخشور اشوزرتشت به مرحله ی پیوستگی با سروش اشوی پیروز گر رسیده است، دین دار پارسا را با خواندن نماز ویژه ی اوستایی که امواج نیرومند رنگین آن بر کیسه ی کرفه اثر می گذارد می آزماید.
بخیه ی زیر سدره دو سوی دارد یکی جلو است و دیگری در پشت سر که در طرفین به وسیله ی آستین به هم وصل می شود و این یادآور کاینات می باشد که با دو بخش هستی و نیستی تشکیل یافته است.
دو آستین کوتاه یکی ما را یاد آور قانون قطبین یعنی حصول تاثیرات متخالف می باشد و دیگری قانون دوگانگی، مراد به دست آمدن تاثیرات نیکو با همکاری دو نیروی همیستار یا متضاد.

📚 بُن مایه :

دانستنی های آیینی زرتشتی.

🖋 نوشته ی : دستور خورشید دابو.

برگرداننده : رشید شهمردان.

چاپ : تهران ۱۳۵۸ خورشیدی
سازمان چاپ خواجه.

✍رونوشت : بردیا بزرگ مهر.

۱۰
@khashatra

ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ نوزادی - سدره کشتی - گریبان.

یکی از مراسم مهم ورود به دین زرتشتی برای پسران و دختران بین سال های ۷ - ۱۵ نوزادی است که پس از اجرای این مراسم پسران و دختران دارای حقوق و مزایای اجتماعی و دینی می شوند.
نوزادی دو توجیه دارد . (۱) ثبت نام سربازی دیگر در سپاه پرستندگان اهورامزدا، سرباز تازه واردی که پس از ورود به دین مزدیسنی باید با تمام نیرو مبارز باشد در برابر بدی.
(۲) مراد از نوازدی نامزد یاد او طلب ، در حوزه ی مسولیت روحانی زاده می شود.
مراسم مذکور شامل چهار بخش است :
۱ - آماده کردن تن و دل با شست وشوی
و پاک کردن و تکرار اورادی چند برای آمادگی و پذیرش دعای خیر ایزدان از سپهر نادیدنی.
۲ - تکرار پیمان دین مبنی برگزینش دین خدا داده ی مزدیسنی که آورده ی اشوزرتشت است. سپس پیراهن نخی سپید کامل را که سدره نامند بر نامزد می پوشانند و آن نشان پیمودن راه پاکی و اشویی و راستی است.
به نظر نیاگان ما سدره جوشنی است در برابر وسوسه های نفسانی.
در نزدیکی سینه کیسه کوچکی بر سدره دوخته شده است که آن را کریبان یا کیسه کرفم گویند، مکنونات قلبی و کارهای نیک در آن ذخیره می گردد و یادآوری ست به پوشنده که باید در سرانجام و در روز شمار با انجام فعالیت خوب و خدمت به جهان آفرینش و کارهای نیک خدا پسندانه در برابر اهورا مزدا شایستگی ارتقاء را به رتبه ی بالاتر به اثبات رساند.
۳ - از برخوانی نماز بایسته ی زرتشتی هنگام گرفتن کشتی که کمربند خدمت و بندگی است و بستن آن به دور کمر، کشتی در بستن به کمر چهار گره می خورد، دو گره در جلو و دو گره در پشت سر و نامزد را به چهار فریضه و پیمان یاد آوری می کند.
(الف) نثار توانایی خویش به اهورامزدا.
(ب) اشوزرتشت را رهبر واقعی در امور روحانی و دینی دانستن.
(ج) مقاومت و دفاع در برابر همه ی وسوسه های نفسانی و مشکلات زندگانی.
(د) رضایت به سرنوشت و اراده ی مینوی از هر پیشامد خوش و ناخوش و تردید نکردن در مشیت خداوندی و اعتماد به نفس.
۴ - در پایان موبد با پندهای بایسته و دعای خیر ورود نامزد را در گروه مزدیسنی کیشان اعلام می نماید.
نوزادی رسمی ست بسیار کهن که در میان ایرانیان مزدیسنی کیش رواج دارد.
برابر آیین زمان در حق خود پیامبر نیز مراسم نوزادی یا سدره پوشی برگزار گردیده است.
سدره و کشتی جامه ی دینی زرتشتی است و هر مرد و زن زرتشتی، جوان و پیر شب و روز آن را با خود دارد.
۸
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#نیایش

#اردیبهشت_یشت

با آوای زیبای
موبد مهربان فیروزگری

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


به روز، پیروز و فرخ روز اردی بهشت امشاسپند و اسپند ماه به سال ۳۷۶۲ مزدیسنی.

برابر با :
شنبه ۲۷ بهمن ماه به سال ۱۴۰۳ خورشیدی.

۱۵ فوریه سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ اردی بهشت = بهترین راستی و پاکی.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ چون زرتشتی را مزدیسنی هم می گویند، بنابراین فریضه است که بهترین دارایی خود را هم چون ؛ هنر، دانش، ثروت و مانند آن به اهورا مزدا نثار کند و به نام او ودیعه و امانت ورجاوند به شمار آورد.
انسان با قدر ناچیز خود به پیروی آن چه که خدا با آفرینش و پرورش کاینات، گسترش داده است برگ سبزی را نیاز کنند. برگ سبزی تحفه ی درویش.
یزشنی : نام مراسم ورجاوندی نیز هست که ؛ شیر، آب، شیره ی هوم و نان فطیر اوستا خوانی شده را برای تقدیس تهیه می بینند و سرانجام پس از پایان مراسم، حاضران انجمن با خوردن اندکی از آن چیزها هم بهره می گردند.
چیزهای تبرک شده را در اوستا اشایه اوزداته گویند، مراد تقدیس شده توسط اجتماع ایزدان است.
منظور از هم بهره شدن از چیزهای متبرک یگانگی و برادری حاضران انجمن با یک دیگر است. بعید نیست که عشاء ربانی مسیحیان از این مراسم زرتشتیان اقتباس شده باشد.
یزشنی نام کتاب دینی نیز هست و آن را یسنا هم گویند و دارای ۷۲ کرده یا فصل می باشد و سرودهای گات ها سروده ی خود پیامبر بخشی از آن ست.

📚 بُن مایه :

دانستنی های آیینی زرتشتی.

🖋 نوشته ی : دستور خورشید دابو.

برگرداننده : رشید شهمردان.

چاپ : تهران ۱۳۵۸ خورشیدی
سازمان چاپ خواجه.

✍رونوشت : بردیا بزرگ مهر.

۷
@khashatra

ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ روان بوختگی - رستاخیز - تن پس قیامت - فرشوگرد.

واژه هائی است در مفهوم همانند و آن باز یافتن پایه والائی است که روح هنگام بازگشت بجهان مادی از دست داده است. روان مینوی پرتویست از فروغ و زبانه بیپایان ایزدی ، چون با پوشاک مادی و تن آراسته گردد، با تغییر ماهیت بمقام پست تر نزول می کند ، اوستا روح یا روان را اوروان میگوید و آن دو بخش است ، اور بمعنی درون و ان بمعنی مبارز . پس روان بایستی هنگام بازگشت های پی در پی، در برابر مشکلات جوربجور فراوان با کوشش و جنبش بر آن فائق آید و با بدست آوردن تجربیات گوناگون و با رشد خرد و دانش خویش به مرحله ی به وختگی نزدیک شود و آن آزادی از بند تمایلات جسمانی است.
این هدف نهایی چندین نام دارد که در بالای این گفتار ذکر شد.
رستاخیز در اوستا به دو بخش ایریسته به معنی مرگ و مردن و اخیز به معنی بلند شدن تقسیم شده و آن توجیه تمثیلی است.
زیرا روانی که در خواب است مرده و خواب برادر مرگ است.
باید بیدار شود و به سرنوشت و میراث والای خود و آزادی پی ببرد.
بیداری روحانی در موقع خویش هنگام نیل به کمال نهایی چه به حال انفرادی و چه به حال اجتماعی بلند شدن از گور است.
۵
@khashatra

Читать полностью…
Subscribe to a channel