khashatra | Unsorted

Telegram-канал khashatra - وُهومَن اَمشاسِپَند

1605

به خشنودی اهورامزدا این درگاه پیوند دارد به تاریخ و دین ایران کهن. امیدوارم مطالب درگاه مورد بهره ی شما دوستان و پسند هم کیشان گرامی قرار گیرد "ایدون باد" دیدگاه و رای خود را به آی‌دی زیر بفرستید.👇 @Shahramzadmehr @Bozorgmehr2017

Subscribe to a channel

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ «شاهان ساسانی در اوقاتی که مملکت اضطرابی داشت به زیارت آتش شاهی آذر گشنسب می رفتند و با کمال جود و جوانمردی زر و مال و زمین و بنده بر آن وقف و حبس می کردند.
ابن خردادبه مدعی است که آیین در ایران آن بوده است که هر شاهنشاهی هنگام جلوس خود از مداین پیاده به زیارت آذر جشنس بشير مي رفته.
به هر حال این آتش رمز وحدت شاهنشاهی و یگانگی دینی بوده است و نشان این که شاهنشاهی ساسانی مؤید به اتحاد با حفظه و پیشروان دین ست و نقطه ی مقابل شاهنشاهی اشکانی که در آن هر یک از ملوک الطوايف يا كذک خدایان یعنی شهر پانان برای خویش در آتشگاه ساختند.»
«با این که زرتشتیان سه آتش بزرگ را به وجهی خاص تعظیم می کنند و بیش از دیگر آتشکده ها اموال و املاک بر این هر سه وقف کرده اند. بسیاری از آتشکدهای آذر بهرام نیز از اکرام و اعتبار زیادی برخوردار بوده اند.
على الخصوص آن ها که بنای شان یکی از بزرگان و یا اشوزرتشت نسبت داده شده مانند آتشكده ی شهر توس و آتشکده ی شهر نبشا بود و بیت نار شهر ارجان فارس و آتشکده ی کرکویه در سیستان و آتشكده ی كويه بين فارس و اصفهان.»

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.

۱۱۹
@khashatra
ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#باد_ایزد

«باد»، نام بیست‌ و‌دومین روز ماه در گاه شمار زرتشتی ست. باد، به چم هوا ست. در فرهنگ زرتشتی هوا از چهار آخشیج ستودنی و سپندینه مانند آب و آتش و خاک است.
در فرهنگ ایران پاک نگهداشتن چهار آخشیج خویش کاری هر انسان است.

در اوستا ایزد وَیو (باد) همراه و همکار ایزدان آب و آتش و خاک است.
ایزد وَیو (ایزد «باد» یا «هوا») همواره با ایزد رام آمده است.
در اوستای سی‌روزه آمده : «…یاری باد به همه رزم و کارزار برساد. هر که را باد پشتیبان است پیروزی همیشه با اوست.

ایزد وَیو یا ایزد باد همواره با ایزد رام آمده است. ” وای یا وایو ”باد” چهره‌ای دوگانه دارد، خوب و بد زیرا باد از هر دو جهان نیک و بد می‌گذرد. او نیکوکار است و در عین‌حال می‌تواند با نیروی ویران گر خود همه‌ چیز و همه ‌کس را نابود سازد.

در ادبیات پهلوی دارای دو نیمه‌ی بد و خوب است که در اوستا نیمه‌ی نیک او که دشمن دیوان است ستوده شده. ایزد وایو در یشت پانزدهم اوستا به عنوان ایزدی مهم مورد ستایش قرار گرفته و این ستایش تا دوران اشکانی و ساسانی ادامه داشته‌است. در فرهنگ ایران قدیم ایزد یا الهه ی باد است.

این خداوندگار نه تنها برای تمام موجودات زنده روح حیات بوده بلکه روح دنیا و گیتی نیز محسوب می شده است. وایو هم چنین هوایی است که در آن تمام موجودات زنده در هنگام مرگ نابود می شوند.

ایزد باد در اوستا چنین گزارش شده : جوینده، نیک‌كردار، چیره‌شونده، پس‌رونده، پیش‌رونده، پاینده‌فر، سخت‌ترین، قوی‌ترین، شكست‌دهنده، موج‌ریزنده، زبانه‌كشنده و ….
 
سروده‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌ی نسک (:کتاب) بندهش ؛

چون باد‌روز، روز نشاط آمد ای نگار،
شادی فزای هین و بده باده و بیار.

باده است شادی دل پیوسته باده خور،
بی‌باده هر چه بینی باد هوا شمار.

اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)

در بخش (نیایش خواندن سرود و ادعیه) از بر کن و به کار نو مَپیوند.

 
اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سروده‌ی استاد ملک‌الشعرای بهار :

وگر با شدت کار، با داوران،
در این روز رو، تا شوی کامران.

سزد روز (باد) ار درنگی شوی،
نپیوندی امروز کار از نوی.

گل باد رنگ بویه نماد باد ایزد است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ اسمعی نویسنده ی دربار هارون الرشيد (متوفى ۲۱۶ ه ) در مورد شیز می نویسد :
«خسرو به شهر شیز رفت که در آن جا آتشکده ی بسیار بزرگی است تا به حال موجود است.
خسرو در آن آتشکده یک ماه به بندگی پرداخت و فرمان داد سپاهش در‌ آن‌جا استراحت کنند.
در شهر شیز آتشکده ای بود به نام آذر آخشن به نزدیکی دره ی پایکولی و رود شیروان.
پادشاهان ایران هنگام جلوس به تخت سلطنت به آن آتشکده رفته و نیایش اهورامزدا به جا می آوردند.
به گفته ی هیربد دادا باهی دوردی :
«می گویند آذر آخشن را همراهان پیامبر تقدیس نموده اند.»
به قول جاكسن و رولينس تخت سلیمان معروف همان شهر شیز محل آذر گشنسب می باشد.
به قول جاکسن سمت شمال دریاچه ی رضاییه نزدیک دیزه خلیل تپه ی خاکستری ست که مردم اطراف آن را گورتپه یا تپه ی آتش پرستان می نامند.

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.
۱۱۷
@khashatra
ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ آتشکده ی آذرگشنسب در شیز.

ياقوت (۶۱۷ ه) می نویسد : «شیز شهری از آذربایجان و نام آن چیس بوده و عرب ها شیز گویند.
مسفر بن مهلهل ( ۳۳۰ ه ) گوید ؛ شیز ما بين مراغه، زنجان، زور و دیناور واقع و دارای معادن نقره ، سرب، زيبق ، طلا و غیره و دریاچه ای ست بسیار ژرف.
هفت نهر از این دریاچه جاری ست.
در شیز آتشکده ای ست بسیار معروف و گرامی و آتشکده های مغان از مشرق و مغرب از این آتش روشن می شود.
بر روی گنبد آن هلال سیمین نصب است و آن را طلسم کرده اند.
بسیاری از فرمان روایان کوشیدند آن را بردارند ولی توفیق نیافتند.
مطلب شگفتی در مورد آتشکده این ست که طى ۷۰۰ سال آتش آن روشن است، نه خاکستر از آن تولید شده و نه هیچ گاه خاموش گشته.
شیز بنا کرده ی هرمز بن خسرو شیار بن بهرام است و در اطراف آتشکده عمارات و بناهای با شکوه موجود است.
هرگاه دشمن به دیوارهای شهر منجنیق ببندد سنگ های آن به دریاچه می افتند و اگر ممنجنیق را یک ذرع عقب بکشد سنگ ها بیرون حصار می افتد. تا این جا قول مسعر می باشد والله اعلم بالصواب.
اما من از دیگران شنیده ام که آتش آذرخش در آتشکده ی آن تخت نشین شده است، مغان آن را عزیز می دارند.
پادشاهان ایران هنگام جلوس بر تخت شاهی پیاده به زیارت آن می رفتند.
۱۱۵
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#رام_ایزد

واژه‌ی رام به معنای آرام، خوشحال، فرمان بردار آمده‌است و هنوز هم این واژه به همین صورت یا به صورت رامش در معنی صلح و شادی و سازش به کار می‌رود.
ایزد رام در آیین مزدیسنی، پاسدار و موکّل روز بیست و یکم هر ماه خورشیدی است و در اوستا با صفت «بخشنده ی چراگاه و اغذیه‌ی خوب» از وی یاد شده‌است.

رام یا ایزد رام، که در اوستا به صورت رامه یا رامن آمده و در زبان پهلوی به صورت رامشن یا همان رام خوانده شده‌است.
در آیین زرتشت یکی از ایزدان یا فروزه‌ی درخور نیایش است. این ایزد که آن را وای وه نیز گفته‌اند، بر روز بیست و یکم هر ماه که آن را رام روز می‌نامند، موکّل است. چهارمین روز نَبُر یا پرهیز از خوردن گوشت است.

در کنار بهمن (وهمن یا وهومانا از امشاسپندان) سه دستیار او قرار می‌گیرند که نخستین آن ها ماه، دومین گؤشورون و سومین رام است که قرینه ی وای محسوب می‌شود و در زندگی پس از مرگ نقش خاصی را ایفا می‌نماید.
در واقع در زندگی پس از مرگ، رام به ارواح نیکوکار و عادل مدد می‌رساند تا مشکلات و موانع را پشت سر بگذارند.
رام یکی از جنبه‌های زمان نیز به شمار می‌رود او نخستین پزشک مینوی است که چاره و درمان دردها به دست او سپرده شده است.

 فردوسی می‌سراید :

ترا روز رام از جهان رام باد،
همان باد را با تو آرام باد.

گل خیری زرد نماد رام ایزد است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

📣 ۳۴ کانال طلایی برای عاشقان تاریخ و فرهنگ و ادبیات!

📚دنبال محتوای خاص و مفید هستید؟
👇کلیک کنید: این لیست مخصوص شماست!
📌 /channel/addlist/VWuWQfzwpCFkOTU8

🔍 یه نمونه‌ کانال عالی هم این پایین هست، همین حالا ببینش!👇

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ داستان یا قوت در مورد سیاوش دلیل رابطه ی قدیم این شهر با زرتشتیان و وجود خرابه های آتشکده در آن حوالی می باشد. فردوسی در مورد سیاوش چنین گوید :

به دستور فرمود تا ساربان،
هیون آرد از دشت سد کاروان.
هیونان به هیزم کشیدن شدند،
همه شهر ایران به دیدن شدند.
بعد کاروان اشتر سرخ موی،
همی هیزم آورد پر خاش جوی.
نهادند هیزم دو کوه بلند،
شمارش گذر کرد بر چون و چند.
به دور از دو فرسنگ هر کس بدید،
چنین جست باید بلا را کلید.
پس آن گاه فرمود پرمایه شاه،
که بر چوب زیزند نفت سیاه.
بیاید دو سد مرد آتش فروز،
دمیدند گفتی شب آمد به روز.
نخستین دمیدن سیه شد ز دود،
زبانه بر آمد پس دود زود.
زمین گشت روشن تر از آسمان،
جهانی خروشان و آتش دمان.
سراسر همه دشت بریان شدند،
بدان چهر خندانش گریان بدند.
سیاوش بیامد پیش پدر،
یکی خود زرین نهاده به سر.
هشیوار با جام های سپید،
لبی پر ز خنده دلی پر امید.
یکی بارگی بر نشسته سیاه،
همی گرد نعلش بر آمد به ماه.
پراکند کافور بر خویشتن،
چنان چون بود ساز و رسم کفن.
تو گفتی به مینو همی جست راه،
نه بر کوه آتش همی رفت شاه.
بدان گه که شد پیش کاوس باز،
پیاده شد از اسب و بردش نماز.
رخ شاه کاوس پر شرم شد،
سخن گفتنش با پسر نرم شد.
سیاوش بدو گفت انده مدار،
کزین سان بود گردش روزگار.
سری پرز شرم و تباهی مراست،
اگر بی گناهم رهایی مراست.
ور ایدون که زین کار هستم گناه،
جهان آفرینم ندارد نگاه.
به نیروی یزدان نیکی دهش،
از این کوه آتش نیابم تپش.
۱۱۳
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#ورهرام_یشت

با آوای روان شاد ؛
موبد مهربان فیروزگری

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز ورهرام ایزد از خورداد ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

برابر با :
یک شنبه ۱۸ خورداد ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۸ ژوئن  سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ ورهرام = پیروزی ، سرافرازی.

✔️ دیدار در شاه ورهرام ایزد.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ صاحب برهان قاطع نیز قول مسعودی را در زیر واژه ی مارش چنین بیان می کند :
« بر وزن آتش نام یکی از بت خانه های قدیم است که در سه فرسنگی اصفهان بر سر کوهی ساخته بودند و آن از جمله هفت بت خانه است که به نام سبعه سیاره کرده بودند و گشتاسب بت های آن بت خانه را بر طرف کرده آتشکده ساخت.

ابن رستاح (حدود ۳۳۹ ه ) می نویسد :
« مارابن به نزدیکی شهر جی واقع است و آن میدان بازی پادشاهان پیشین بود. می گویند کیکاوس آن جا می زیست و آن را آباد و خرم ساخت.
به فرمان او قلعه ی باشکوه و استواری بر قله ی کوه بنا گردید و چندان بلند بود که تمام زاینده رود چشم انداز آن بود و دور نمای شهر بالای آن پدیدار.
اما چون بهمن بن اسپندیار به پادشاهی رسید آن را ویران ساخت و آتش را بر قله ی آن جای داد که تا امروز فروزان است و در پابین آن قله ی دیگر بساخت.

حمزه ی اصفهانی (متوفی ۳۵۰ ه ) رابطه ی آتشگاه را به اردشیر دراز دست نسبت می دهد.
در مورد بهمن یا اردشیر دراز دست چنین می نویسد :
« در یک روز سه آتشکده را در اصفهان تقدیس کرد.
نخستین در شرق و دومی در غرب و سومی در وسط بود.
اولی به نزدیکی قلعه ماربن ( ماربن مارس) واقع بود و نامش آتش شهر اردشیر.
شهر در این جا به معنى بلوک و اردشیر نام بهمن است.
دومی آتش زروان اردشیر نام داشت که در بخش دراک یا برکه واقع بود و سومی را نام آتش اردشیر که در بخش اردستان قرار داشت.»
۱۱۰
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#فروردین_ایزد

نخستین ماه هر سال و نیز نوزدهمین روز هر ماه به نام فروردین (فروهر یا فروشی) است.
بر گرفته از فرَه وَهر fravahr به چم (: معنی) پیش برنده و پیش کشنده است.
«فروردین» به زبان پهلوی «فرورتن»، گرفته شده از پارسی باستان ؛ «افرورتینام» و به چم فروردهای پاکان و فروهرهای پارسایان است.
فروردین همان فروهر است.
فروهر ذره‌ای نور اهورایی ست که در بدن هر کس نهاده شده تا روان را به راه راست راهنمایی کند.
فروهر هیچ گاه آلودگی به خود نمی‌پذیرد.
این ذره در آغاز پاک و بدون آلودگی بوده و همیشه هم پاک خواهد ماند و هرگز هیچ آلودگی و ناپاکی را به خود نخواهد گرفت.
پس از مرگ بدن، فروهر راه بالا را می‌پیماید، به سرچشمه ی خود می‌پیوندد.
چه نیکو است در این  روز جامه ی نو پوشیدن و به یاد درگذشتگان بودن.

زرتشتیان در این روز جامه (: لباس) نو می‌پوشند و از درگذشتگان خود یاد می‌کنند.
بنا بر اندیشه ی زرتشتیان فروهر روان مردگان و نیز روان آنانی است که هنوز زاده نشده‌اند.

جایگاه فروهر نزد خداست و هنگامی که کسی می‌میرد.
روان او به فروهر او می‌پیوندد و هنگامی که کسی زاده می‌شود نیز روان از فروهر جدا و به تن او در جهان مادی می‌پیوندد.

بنابر اوستا انسان دارنده‌ی پنج نیروی ست که بخشی از آن ها میرا و بخشی دیگر نامیرا هستند این نیروها چنین‌اند :

۱- نیروی اَهو : در فارسی این واژه را می‌توان به جان معنی کرد که نیروی پویایی، جنبش و زندگی است.
این نیرو با جسم انسان پدید آمده و با مرگ تن، نابود می‌شود.

۲- نیروی دَئِنا : در فارسی می‌توان این واژه را به دین یا وجدان، معنی کرده‌اند. وارون(: برخلاف) «اهو»، این نیرو را آغاز و پایانی نیست.
این نیرو با زاده شدن انسان، در او، دمیده می‌شود و با مرگ به جهان مینوی می‌رود.
وجدان نهاد آگاه و خدایی انسان است و انسان را از کار‌های ناروا، باز‌می‌دارد.

۳- نیروی بئوذ : نیروی ادراک، فهم و هوش است.
این نیرو قوه‌ی تشخیص نیک از بد است.

۴- نیروی اورون : این نیرو در فارسی، به روان معنی شده است.
بر روان است تا به یاری نیروی بئوذ، راه نیک را بپذیرد و از بدی پرهیز کند چراکه در جهان واپسین، روان است که بازخواست می‌شود.
در پی نیکی، فرجامی نیک و در پی بدی، سرانجامی بد خواهد داشت.

سروده‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌ی کتاب بندهش :

فروردین است و روز فروردین،
شادی و طرب را کند تلقین.

ای دو لب تو چو می، مرا مِی ‌ده،
کان باشد رسم روز فروردین.


اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم) :

سوگند مخور و آن روز، یزش فروهر،
پارسایان کن تا خشنودتر باشد.


اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سروده‌ی استاد ملک‌الشعرای بهار :

مخور هیچ سوگند در (فروردین)،
که زشت است، ویژه به روزی چنین.

گل تاج خروس نماد فروردین ایزد است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ داليه دسلاندیس Danlier Deslandes ( ۱۶۶۵میلادی) هنگام ذکر گبر آباد اصفهان از این کوه نام می برد.
شاردین Chardin ( ۶۷ -١۶۶۶) میلادی در شرح محل سکونت گبران که شاه عباس برای ساختمان قصر شاهی مساكن اطراف را صاف نمود از آن کوه به نام برج گبران ذکر می کند.
بل Bell (۱۷۱۵ م) همان داستان دارا و پیکار اسکندر گجستک را نقل می نماید.
کر پارتر Ker Porter،
(۱۸۲۱ م ) پس از توصیف موقیعت کوه می نویسد : « اما این آتش کوه تپه ساختگی و نزدیک به محله ی گبران مقیم شهر می باشد و بدون شک همان مکانی را نشیمن خود قرار داده اند که نیاکان باستانی شان نخستین بار کنار زاینده رود را آباد ساخته و بر بالای بلندی عبادت گاه خود را بنا نموده بودند.»
کرپارتر در مورد ساختگی کوه در اشتباه واقع شده. کوه صخره سنگ مستحکمی است.

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.

۱۰۸
@khashatra
ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#رشن_ایزد

ایزد عدل و داد در دین مزدیسنى. در اوستا رَشْنو Rašnu و در پهلوى رَشْن Rašn به چمار (: معناى) عادل و دادگر است.
رَشْن در اوستا بیشتر با صفت رَزْیشْته Razišta (در پهلوى رَزیستک Razistak) وبه صورت رَشْنو رَزْیشْتَه به چم راست‌تر و درست‌تر آمده است، و در فارسى بیشتر این ایزد با صفتش «رَشْن راست» خوانده مى‌شود.

هجدهمین روز از هر ماه در گاه شمار زرتشتی به نام رشن پیوند یافته است.
رَشن (رَشْنو) ـ ایزد دادگرى و آزمایش ایزدى، ایزد درستی و دادگری كه از ایزدان سرای پسین و از داوران روز جزا ست.
یشت رشن، یشتی هست در ستایش رَشن، رَشنو، رشن یشت، یشت دوازدهم اوستا هست.

پورریحان بیرونى در الآثار الباقیة (ص۷۳) در فهرست روزهاى ایرانى، این ایزد را رَشْن خوانده که در زبان سُغدى رَسْن Rasn و در خوارزمى همان رَشْن خوانده مى‌شده است.
در ادبیات فارسى این واژه به صورت «رش» بدون نون به کار رفته است.

فردوسى سترگ می گوید :
چو هور سپهر آورد روز رَش،
ترا زندگى باد پدرام و خَوش.

خسروى مى گوید :
مِى سورى بخواه کامد رَش،
مطربان پیش دار و باده بکَش.

گل نسترن نماد روز رشن ایزد است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#ادیان_های_سامی_هیچ_پیوندی_با_دین_زرتشتی_ندارند


✅ در فرهنگ زرتشتی و آموزش اشوزرتشت واژه‌ای هم چون ؛
جهاد و جنگ صلیبی و خشم پروردگار وجود ندارد.
دین بهی مزدیسنی تنها دینی ست که به هنگام آیین سدره پوش شدن
(:پیمان بستن دینی) هنگام نوجوانی یکی از سخنانی که هر بهدینی باید بر زبان بیاورد این است :
من از این روی دین بهی را برمی گزینم
که یوغ بردگی را بر می‌اندازد و جنگ افزار را فرو می‌نهد و آزادی بخش و راستین است.
آموزش‌های اشوزرتشت تنها و تنها در «گاتاها» مندرج است نه اوستای جدید و نوشته‌های کلیشه‌ای و قالبی واپسین تر،
که پس از درگذشت اشوزرتشت اسپنتمان
به وسیله ی بزرگان، در هر زمان یا زمان هایی نوشته شده و خیلی از آن ها با «گاتاها» هیچ هم خوانی ندارند.

📚 بُن مایه :

برگرفته از نگارشات ؛ موبد مهندس کامران جمشیدی.

✍ پژوهش و گردآوری ؛ بردیا بزرگمهر.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز سروش ایزد از خورداد ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

برابر با :
پنج شنبه ۱۵ خورداد ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۵ ژوئن  سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ سروش = فرمان برداری.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ آتشکده ی یزد گرد.

یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی به قول صاحب ایران نامه «شاه بی کشور و بی سپاه با آن چه بار و بنه داشت با آتش مقوس و کنیزان و چاکران و زنان و فرزندان که کاروان بزرگ از بیچارگان بود و هیچ گونه اهمیت نظامی نداشت به سوی سیستان و از آن جا به آخرین پناهگاه یعنی خراسان شتافت.
چون به آن جا رسید  آتشکده بنا کرد و آتش مقدسی که همراه داشت و چون جان عزیز با خود نگه می داشت در آن آتشکده بگذاشت.»
به گفته ی کریستنسن در وضع ملت و دربار ایران در دوره شاهنشاهی ساسانیان «اصحاب دین به آتشگاه بیش از هر چیز وابسته بودند و خدمت در آتشکده عمده ی اشتغال ایشان بود.
آتش ها درجات داشته است ؛
۱ - آتش خانه یا دادگاه.
۲ - آتش آدران.
۳ - آتش بهرام یا ورهرام ،
آتش خانه را مانبذ یعنی بزرگ خانه نگهداری می کرد.
برای خدمت آدران دومغ ضرورت داشت و آتش بهرام را هیئتی به ریاست یک موبد در کار بود.
لکن بزرگ ترین و بالا ترین همه ی این آتش ها سه مظاهر بزرگ آتش علوی را می دانسته اند که به طبقات سه گانه ی مملکتی اختصاص داشت :
۱ - آذر فرنبغ ، متعلق به طبقه ی اصحاب دين ، در کاریان فارس.
۲ - آذر گشنسب ، آتش طبقه ی جنگیان یا آتش شاهی در گنجک [ شیز] آذربایجان.
۳ - آذر برزین مهر ، مختص برزیگران در ریوند کوه خراسان.
به جای آتشدان هایی که در گذشته زیر آسمان و در معرض هوا بود معابد و ساختمان های بزرگ و گران بها برای این آتش ها ساختند و نهایت وجوب را داشت که خورشید بر آتش تابد.
به همین سبب آن را در داخل آتشکده در محوطه ای که بالمره تاریک و از نور خارج محروم بود قرار می دادند.
۱۱۸
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز باد ایزد از خورداد ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

برابر با :
سه شنبه ۲۰ خورداد ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۱۰ ژوئن  سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ باد = وای ، وایو ، باد.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ اما مردم مراغه و اطراف این جا را غزنه می نامند.
باز یاقوت در مورد غزنه می نویسد : «شهر غزنه شش فرسخ با مراغه فاصله دارد و آتشکده ی مغان ساخته شده ی کیخسرو در این شهر است.»
قزوینی (۶۶۱ ه) همین قول یاقوت را نقل و علاوه می کند اشوزرتشت پیامبر ایرانیان از شیز به شهر آذربایجان آمده و در کوه سیلان معتکف گردیده است.
ابن خردادبه (۲۰۱ ه ) و همدانی (۲۹۸ ه ) و صاحب هفت اقلیم همین قول را تکرار می نمایند.
مسعودی ( متوفى ۳۴۶ ه ) در مروج الذهب می نویسد : « چهارمین آتشکده در شهر شیرواران واقع ست و پیکر هایی در آن نصب بود.
انوشیروان آن را بشکست. برخی گویند انوشیروان در محراب آن آتش مقدس فروزان دید و آنرا به البرکه نزدیک شیراز منتقل ساخت.
کیخسرو پادشاه کیان معبدی به نام کوسوچه ساخت.
۱۱۶
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#چهار_روز_نبر


در کیش زرتشت چهار روز در هر ماه است.
به عبارت دیگر، زرتشتیان ۴۸ روز در سال نبر یا (پرهیز از خوردن گوشت و کشتار حیوانات سودمند) را می‌گیرند اما نه پشت سرهم.
زرتشتیان برای زیاده روی نکردن در خوردن گوشت جانوران، روزهای #دوم و #دوازدهم و #چهاردهم و #بیست_و_یکم هر ماه زرتشتی از خوردن گوشت پرهیز می کنند.

این چهار روز متعلق به چهار امشاسپندِ و ایزدان  #وهمن #ماه #گوش و #رام می‌باشد.
در نزد زرتشتیان برای هر سی روز ماه اسم خاصی وجود دارد.
یکی از این روزها «وهومن» است که بعدها به نام بهمن تغییر ریخت داده و به چم‌ منش نیک است.
روز «ماه»، روز «گئوش» یا گوش و روز «رام» نیز به همراه روز «وهومن» روزهایی هستند که گوشت خوردن درآن نکوهیده شده و به آن نبر(Nabor) می گویند.

"نبُر" فعلی دستوری ست و جزو سنت زرتشتیان می‌باشد.
به چمار نبریدن و منظور از آن نکشتنِ حیوانات و سر آن ها را نبریدن بوده است.
در قدیم، برخی از زرتشتیان در کلِ ماه بهمن نیز لب به گوشت نمی زدند.
نیک است بدانید که نمادِ بهمن، سپیدی و پاکی است از همین رو موبدان زرتشتی سپید می پوشند چرا که؛
منش نیک به چم سپیدی ست.
هم چنین برای اطلاعاتِ عمومی می‌ گویم که وهومن نزدِ مزدیسنان بزرگی زیادی دارد.
چرا که با وهومن است که یک مزدیسن هوخت/Hovakht و هورشت/Hovarasht را می فهمد و رعایت می کند.
به چم این که با اندیشه ی نیک به کردار نیک و گفتار نیک نیز می رسد و منطقی می شود.
زرتشتیان باید در سه بخش #مینویِ #شنوایی، #اندیشه و #احساس همیشه روزه داشته باشند.
به آن چم که با این سه حس،
از نیکی و "امر نیک" دور نشوند.
و “اندیشه و احساس و شنوایی” باید همیشه سرشار از نیکی باشد.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


نَبُر

به روز، پیروز ‌و فرخ روز رام ایزد از خورداد ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

برابر با :
دو شنبه ۱۹ خورداد ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۹ ژوئن  سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ رام = آرام ، آرامش.

✔️ نَبُر : پرهیز از کشتن حیوانات سودمند ،
و پرهیز از خوردن خوراک های گوشت دار.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ سیاوش چو آمد به آتش فراز،
همی گفت با داور پاک راز.
مرا ده از این کوه آتش گذر،
رها کن تنم را ز بند پدر.
چو زین گونه بسیار زاری نمود،
سیه را برانگیخت برسان دود.
خروشی برآمد ز دشت و ز شهر،
غم آمد جهان را از این کار بهر.
سیاوش سیه را بدان سان بتاخت.
تو گفتی که اسبش به اتش بساخت.
زهر سو زبانه همی بر کشید،
کسی خود و اسب سیاوش ندید.
یکی دشت با دیدگان پر زخون،
که تا او کی آید ز آتش برون.
ز آتش برون آمد آزاد مرد،
لبان پر زخنده به رخ هم چو ورد.
چو‌ او را بدیدند برخاست غو،
که آمد ز آتش برون شاه تو.
اگر آب بودی مگر تر شدی،
همی بر تنش جامه بی بر شدی.
چنان آمد اسب و قبای سوار،
که گفتی سمن داشت اندر کنار.
چو بخشایش پاک یزدان بود،
دم آتش و باد یکسان بود.
چو از کوه آتش بهامون گذشت،
خروشیدن آمد ز شهر و ز دشت.
سواران لشکر برانگیختند،
همه دشت پیشش درم ریختند.
یکی شادمانی بُد اندر جهان،
میان کهان و میان مهان.

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.
۱۱۴
@khashatra
ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ ابر کوه.

از جنوب به طرف ابرکوه (ابرقو) در طرف دست راست خرابه هایی ست
معروف به دخمه می گویند. در طرف
دست چپ خرابه هایی ست معروف به دخمه ی گبرها.
وصل به این خرابه ها ساختمانی ست شبیه به ساختمان آتشگاه اصفهان که ذکرش گذشت.
به نظر می رسد خرابه ی مذکور آتشکده بوده.
آثار ابرکوه چنان که از مندرجات نوشته ی پیشینیان بر می آید تاریخی است.
ابن حوقل (سده ی دهم میلادی) می نویسد :
« در نزدیکی ابر کوه تپه ی خاکستری ست و می گویند آن خاکستر آتشی است که به فرمان نمرود، ابراهیم را آن انداختند.
اما این شهرت حقیقت ندارد زیرا که نمرود پادشاه کنعان بود و در بابل می زیست.»
ابن حوقل از قرار معلوم گفتار خود را از نوشته های استخری نقل نموده باشد.
یاقوت (۶۱۷ ه) نیز گفتاری همانند آن از استخری آورده است.
ابرکوه تپه ی بزرگ خاکستر می باشد که مردم آن جا می‌گویند خاکستر آتشی است که ابراهیم را به فرمان نمرود در آن انداخته اند.
اما در کتاب اوستا که کتاب دینی مجوس است خوانده ام که سودابه زن کیکاوس چون نتوانست سیاوش پسر شوهر خویش را بر خود رام کند و از او لذت شهوانی حاصل نماید، به دروغ او تهمت زنا بست.
سیاوش برای این که خود را از این تهمت بری کند و بی گناهی خود را ثابت نماید کوهی از هیزم در ابرکوه بیاراست و آتش زد و در برابر دیدگان پدر و سودابه و بزرگان ایران از وسط آتش سوزان گذر نمود.
بی آن که آسیبی به او رسد سالم از سوی دیگر بیرون آمد.
خاکستر آن کوه آتش اینک در ابر کوه موجود و نمایان است.
اما در این روزگار آن را کوه ابراهیم نامند.
لیکن ابراهیم زمین پارس را به چشم خود ندیده و به ایران نیامده و در بابل می زیست.»
امین رازی صاحب هفت اقليم ( مولفه ی ۱۰۰۴ ه ق ) گوید :
«گویند کیکاوس پسر خود سیاوش را در ابرقو از آتش گذرانید و تل بزرگی که الحال است ، همان تل خاکستر سیاوش است.»
۱۱۲
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#ورهرام_ایزد

ورهرام، ایزد پیروزی و سرافرازی ست. در ادب مزدیسنا و آریایی کهن، بهرام ایزد در پیکره‌های بسیار زیبا، نیرومند، تیزرو، برنا، شاداب، شاهین تیز پرواز، مرد رایومند و …. دادگری و درستی و خوشی و یک رنگی مى‌دارد و اهریمن زدایی مى‌کند، به نیکان و ستایندگان نیرو مى‌دهد و بر دشمنان خشم مرگ مى‌آورد و در کار آشتی هم کوشاست. آشتی که از راه درست اشوزرتشت سپنتمان آن را ستود و همواره در آرزوی برپایی‌اش بود و از برای پیروزی خود و پیش بردن آواژگان بهرام ایزد را ستایش کرد.

بیستمین روز از هر ماه در گاه شماری ایرانی «وَرَهرام» نامیده می‌شود، در اوستا ورترغن آمده و در پهلوی ورهران و درپارسی بهرام آمده، ورهرام به چم پیروزی و کامیابی قابل ستایش است. فروزه‌ی پیروزی است. ورهرام ایزد به چم (:معنی) پیروزی قابل ستایش است و به سبب جایگاه پر اهمیتش «شاه ورهرام ایزد» نامیده می‌شود.

در باور ایرانیان پیروزی همواره با ارزش و قابل ستایش بوده است به همین دلیل در اوستا سرود‌های زیبایی در ستایش پیروزی آمده است.

ایرانیان باستان پیش از آغاز هر کار گروه، در نیایش‌گاه ویژه‌ای گردهم می‌آمدند و سرود‌های ستایش پیروزی را با هم می‌خواندند و با روانی نیرومند و اراده‌ای استوار، برای پیروزی، پای به میدان مبارزه‌ی زندگی می‌گذاشتند.

این مکان‌ها به تدریج به نیایش‌گاه ورهرام ایزد شناخته شد.
اکنون زرتشتیان دست‌کم ماهی یک بار، در روز ورهرام، در نیایشگاه شاه ورهرام ایزد گردهم می‌آیند و اهورا مزدا را نیایش می‌کنند و از او می‌خواهند که پیروزی را در زندگی، بهره‌ی آنان گرداند و نیز همه‌ی کسانی را که به پیروی از پیام اشو زرتشت در«تازه گردانیدن ِ زندگانی‌»، «پیش بردن جهان هستی» و «گسترش آیین راستی» می‌کوشند، پیروز و سر افراز گرداند.

در بهرام‌یشت آمده‌است که بهرام آفریده ی اهورا نیرومند و فرهمند است و نیروی بینایی شگفت‌انگیزی دارد.
او یورش همه ی دشمنان را، چه جادوان و پریان، و چه کَوی‌ها و کَرَپان‌های «ستمگر» را در هم می‌شکند، جهان را تازگی و آشتی می‌بخشد و به خوبی آرمان‌ها را بر آورده می‌کند.
بهرام هم‌چنین توانایی فرزندآوری و بازوان نیرومند و تندرستی و دلیری می‌بخشد.

آذر بهرام همان سومین آتشکده‌ی بررگ ایران هست آذر برزین مهر در ریوند خوراسان، در آتش بهرام نیایش، بند شش آن، کوه نام برده شده است.

نیایشگاه‌های شاه ورهرام ایزد در خرمشاه یزد، زین‌آباد یزد، شریف‌آباد اردکان، امیریه‌ی تهران، تهران پارس، کرج، کرمان و اهواز وجود دارد.
از آیین‌های این روز پختن آش، سیروگ و پخش شیرینی و نخود مشکل‌گشا است.

گل قاسدک نماد ورهرام ایزد است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ صاحب مجمل التواريخ والقصص همين قول را تکرار می کند و می نویسد بهمن پور اسفندیار سه آتش یک روز اندر اصفهان نصب کرد یکی به وقت آفتاب برآمدن و دیگر به قطب رسیدن و سه دیگر به وقت غروب و آن را بناها بر آورد و هیربدان را بدان گماشت، اول را نام شهر اردشیر، اندر جانب قلعه مارفان، دوم را نام وزوار (ذروان) اردشیر اندر دیه دراک از روستا برخوار، سِیم را نام مهر اردشیر، اندر دیهی اردستان.»

مفضل بن سيد المفرخی صاحب رساله محاسن اصفهان مؤلفه ی (۳۲۲ ه) قدمت آتشگاه را به زمان ساسانیان می رساند و آن را به پیروز پسر یزد گرد نسبت می دهد و ساختمان آن را از آذر شاپور کلانتر قریه ی مورستان از بلوک مارابن می داند.
خلاصه ی قدمت این آتشگاه اصفهان خواه به زمان هخامنشیان برسد یا زمان ساسانیان همین قدر ثابت است که بسیار قدیم است و تا هزار سال پیش، ابن رستاح آتش آن را فروزان دیده است.
به گفته ی صاحب تاریخ تبرستان ابن اسفند یار در حدود سال ۴۸۶ ه ق ملاحده الموت قلعه ی آتشکوه یا آتشگاه اصفهان را به تصرف در آورده، آن را پایگاه خود قرار داده بودند.
سنجر برادر سلطان محمد آن را تسخیر و چند هزار اسمعیلیان را که در آن جا اقامت داشتند بکشت.
ابن اسفندیار در جلد دوم صفحه ی ۳۳ تاریخ تبرستان چنین آورده است : « چون سلطنت بر سلطان محمد ملکشاه مستقیم شد و سنجر برادر او بود از یک مادر و پدر،
او را به خراسان فرستاد و جهاد ملاحده بر دست گرفت و اول قلعه ی آتشکوه بر در شهر اصفهان مستخلص کرد و اند هزار ملحد را بکشت و هر جا که ملحدی بود و قلعه داشت مسخر کرد».

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.

۱۱۱
@khashatra
ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ سر ویلیام اوزلی (۱۸۱۳م) می نویسد :
«از جلفا آن طرف پل تپه از دور دیده می شود و بالای آن خرابه ای ست که می گویند آتشکده بوده، لاجرم آن را کوه آتشکده یا آتشگاه می نامد، اوشر Usher (١٨۶۵م) مختصراً از کوه و خشت های بزرگ آن که در خرابه ها دیده می شود صحبت کرده می گوید که معروف ست این آتشکده را اردشیر یا دارا ساخته اند.
لرد گرزن (۱۸۹۲م) می نویسد : بر قله ی یک صخره ی دور افتاده خرابه هایی از خشت خام موجود است. آن را آتشگاه می نامند. می گویند ساخته ی اردشیر دراز دست است.
پيحتمل خبر سنتی درست باشد ولی خرابه ها چندان کهنه نیست»
جغرافی نویسان شرقی در قرن نهم و دهم میلاد قدمت آتشگاه را هزار سال بالا می برند و آن را آتشکده ی مارابن يا مارس می خوانند و این نام دهی بوده در حوالی اصفهان.
ابن خردادبه (۲۰۱ ه) می نویسد :
«در قریه ی مارابن قلعه ای ست که تهمورث در آن آتشکده ساخته است.»
از بیان ابن خرداد به چنین بر می آید که در عهد او آتشکده را بسیار قدیم می دانسته اند.
مسعودی (متوفی ۳۳۶ ه) در مورد آتشگاه اصفهان آن را یکی از هفت پیکر کده می داند که برای کواکب هفت گانه ساخته بوده اند. می نویسد :
«دومين آن ها بر قله ی کوه مارس (مارابن) نزدیک اصفهان است، در آن ها پیکر گذاشته بودند تا آن که گشتاسب شاه دین مجوس پذیرفت و آن ها را بیرون ریخت و به آتشکده تبدیل ساخت، سه فرسنگ از اصفهان دور است و هنوز هم در نظر مردم عزیز و گرامی است.»
بیان مسعودی ثبووتیست که در زمان او آتشگاه آباد بوده و قدمت آن را بپیش از زمان زرتشت می رساند.
بنابراین به نظر جاکسن ممکن است که قدمت آتشگاه لا اقل به عهد ساسانیان بلکه بالاتر برسد.
۱۰۹
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز فروردین ایزد از خورداد ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

برابر با :
شنبه ۱۷ خورداد ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۷ ژوئن  سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ فروردین = فروهر ، پیش برنده.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ آتشگاه اصفهان.

در شش کیلومتری اصفهان بالای یک کوه مخروطی شکل خرابه ی آتشگاه بسیار قدیم موجود است.
برای رفتن به آتشگاه باید به دور کوه پیچیده بالا رفت وسط راه خرابه های اتاق ها و ساختمان چندی دیده می شود که گویا انبار و محل سکونت موبدان و آذربانان و خدام آتشگاه بوده.
خود آتشگاه بر سرکوه واقع است.
ارتفاع آن ۱۳ فوت و عرض آن ۱۵ فوت و هشت ضلعی است خشت های بسیار بزرگ خام که در خرابه های وی دیده می شود. در این جا به کار رفته است.
آتشگاه گنبد داشته اینک خراب شده است ولی چهار دیوار آن باقی است.
زیر خرا به های آتشگاه خاکستر یافت می‌ شود.
آن چه را که جهانگردان مغرب و جغرافی نویسان مشرقی در مورد این آتشگاه نوشته اند در پایین می آوریم.
تاورنیه Tavernier که بین سال های ۱۶۶۳ و ١۶۳۸ میلادی چندین بار به ایران رفته آن را قلعه می خواند می نویسد « سمت جنوب اصفهان قريب ۵ میل دور کوه بلندی ست و بر قله ی آن خرابه ی قلعه ی قدیمی دیده می شود.
هنگام پیکار اسکندر گجستک با ارتش ایران در دشت اطراف دارا در آن قلعه ناظر جریان جنگ بود. در پهلوی کوه چشمه آبی است گوارا که مردم اطراف به کار می برند.»
۱۰۷
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز رشن ایزد از خورداد ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

برابر با :
آدینه ۱۶ خورداد ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۶ ژوئن  سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ رشن = دادگری.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#سروش_ایزد

روز هفدهم از هر ماه در گاه شمار زرتشتی به نام سروش ایزد پیوند یافته است.
سروش به چم (: معنی) گوش دادن و فرمان بردن است به خواست خدایی و ما آن را نیوشایی معنا کرده‌ایم تا نزدیک تر به اصل باشیم.

اینک من سروش ترا که از همه بزرگ تر است، می‌طلبم تا به آرمان خود رسم.
و زندگانی درازی به دست آورم.
و به شهریاری منش نیک در آمده
و به راه راستی گام زده،
به جایگاهی رسم که مزدا اهورا می‌باشد. (۳۳_۵)


اشوزرتشت می‌گوید :

کسی را که مزدا دوست دارد، نیوشایی و منش نیک به او روی می‌آورد (۴۴_۱۶)

اشوزرتشت می‌خواهد به دستیاری نیوشایی به خواست و آرمان خود برسد (۳۳_۵)

نیوشایی راهی است که به اهورامزدای توانا می‌رود (۲۸_۵)

نیوشایی راه رستگاری را، هم برای رستگار و هم برای دروغ کار، همواره روشن می‌سازد (۴۳_۱۲)

از این گفته‌ها به ویژه آن جایی که نیوشایی با منش نیک است‌، بر می‌آید‌، که فرمان برداری اشوزرتشت کورکورانه نیست، بلکه از روی اندیشه و با دلی پر از مهر است.

گل خیری سرخ نماد سروش ایزد است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ مغربی ها تا کنون در این راه از فعالیت خود نکاسته اند و بدبختانه بسیاری از ایرانیان نیز از نادانی گول آن ها را خورده و می خورند.
از قضای روزگار یک جلد کتاب که فهرست کتب دینی و مندرجات آیینی بود در قلعه پازارگاد باقی می ماند که بعدها آن نیز به دست يوناني ها مي افتد و به زبان خود ترجمه می کنند.
چون اردشیر بانی ایران نشست، در زنده کردن آیین باستان بکوشید.
تنسر موبدان موبد وقت در جمع آوری اوستا پرداخت.
کتاب یونانی ترجمه ی کتاب قلعه ی پازارگاد نامبرده به دست او می افتند و به پهلوی ترجمه می کند. باز کتاب مذکور گم می شود.
دستور آذر فرنبغ در زمان انوشیروان عادل آن را پیدا می کند. دستور شهریار اردشیر ایرج رستم نسخه ای از آن را که امروز به نام دینکرد معروف است در سال ۸۰۵ یزدگردی رونویس می کند. موبد ماونداد بهرام اردشیر ترک آبادی در سال ۱۰۰۹ بزدگردی نسخه ی دیگر را از آن برای خود رونویس می کند.
نسخه ی نامبرده را که منحصر به نسخه ی فرد بوده ، ملا بهمن پور ملا بهرام خرمشاهی کلانتر زرتشتیان در سال ۱۱۵۲ یزدگردی با خود به سورت می آورد.
سپس موبدان هند نسخ ديگر از آن استنساخ می کنند.
شرحی از سوزندان کتاب خانه در دفتر سوم دینکرد آمده است.

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.

۱۰۶
@khashatra
ادامه دارد....

Читать полностью…
Subscribe to a channel