کتابخانه ادبی 🔰🔰🔰🔰🔰 کانال کتابخانه ادبی دارای متنوع ترین کتاب های #ادبی #رمان #صوتی است. شما می توانید با جستجو کتاب مورد نیازخود را پیدا کنید
طبق اسناد و مدارک تاریخی، کنستانس فنیمور وولسن در پنجاهوسهسالگی در حالی از دنیا رفت که از آنفلوانزا و افسردگی رنج میبرد. اما خانم مگوایر پایان متفاوتی را برای شخصیت کتابش به تصویر میکشد. وولسن متوجه میشود که تودهای در سرش دارد و فقط چند ماه دیگر زنده است. خودِ مگوایر موقع نوشتن کتاب "درِ گشوده" دچار سرطان تخمدان میشود و کتاب را پیش از آنکه از دنیا برود، در ماههای پایانیِ زندگی چهل و هفتسالهاش به اتمام میرساند. آیا مگوایر پایان خودش را نوشته تا بتواند با استفاده از صدای وولسن از ترسهای خودش درباره مرگ و آنچه انتظارش را میکشد بگوید؟
مطمئنم که این حرفهای خودِ مگوایر است وقتی وولسن میگوید "باورش سخت است، اما وقتی که شوک را هضم کردم، نوعی احساس بیخیالی به دنبالش آمد.✍ #نینا_سنکویچ [ 📓 تولستوی و مبل بنفش ]
ناگهان یکجور آسودگی نسبت به ناراحتیها و فشارهای بیاهمیتِ زندگی روزمره احساس کردم... مثل این بود که برای خودخواهی و کنارهگیری مجوز داشته باشم."
🌞🍃
ز اول روز که مخموری مستان باشد
شیخ را ساغر جان در کف دستان باشد
پیش او ذره صفت هر سحری رقص کنیم
این چنین عادت خورشیدپرستان باشد
- حضرت مولانا 🍃
@ketabkhaneadabi1398
🌙🍃
من دست به سوی تو برآوردهام ای ماه!
این مست درختیست که در حال قنوت است
- احسان انصاری
@ketabkhaneadabi1398
هو
منطق الطیر
فریدالدین عطار نیشابوری
جلد اول
قسمت ششم
🆔 : @motaeeal
@ketabkhaneadabi1398
𝐆𝐎𝐎𝐃 𝐍𝐄𝐖 𝐃𝐀𝐘 🌞🍃
‐------------------------------------
-------------------------------------
مرا هوای سحرگه پیام آورد
نسیم بوی بهشتی از آن دیار آورد
دلم به مقدم او پر زلعل و در طبقی
به دست مردم چشمم پی نثار آورد
غلام فصل بهارم که هر ورق ز گلش
مرا به تازه پیامی ز روی یار آورد
کجاست بلبل خوش نغمه گو بیا و ببین
که باد صبح نسیمی ز نوبهار آورد
به صد زبان نتوان گفت شکر این نعمت
اگر چه از پس صد ساله انتظار آورد
- ادیب صابر
@ketabkhaneadabi139
📓🍃
در دوران دبیرستان، شروع کردم به جمع کردن عبارتهای مورد علاقهام از کتابها. هدفم این بود که آن نوشتهها مانند یک گاوصندوق عمل کند. میخواستم کلماتی را که نویسندگان محبوبم در گوشم زمزمه میکردند حفظ کنم و آنها را برای روزی که به شنیدن دوبارهشان نیاز داشتم نگه دارم. به همان اندازه که خواندن آن عبارتها برای اولین بار برایم الهام بخش بود، میتوانستم هر وقت به برانگیختن آن الهام نیاز داشتم به سراغشان بروم. آن موقعها امیدوار بودم با دنبال کردن آن کلمات فردی قویتر، داناتر، شجاعتر و مهربانتر بشوم. عبارتهایی که در دفترم یادداشت میکردم، هم اثبات و هم گواه این بودند که چگونه با هر چالشی روبرو شده و بر همه سختیها غلبه خواهم کرد.
✍ #نینا_سنکویچ [ 📓 تولستوی و مبل بنفش ]
@ketabkhaneadabi1398
گر تو میداری جمال یار دوست
دل بدان کایینهٔ دیدار اوست
دل بدست آر و جمال او ببین
آینه کن جان جلال او ببین
پادشاه تست بر قصر جلال
قصر روشن ز آفتاب آن جمال
پادشاه خویش را در دل ببین
هوش را در ذرهٔ حاصل ببین
- عطار 🍃
@ketabkhaneadabi1398
این تار چون گسسته شد آهنگ می شود
خوش باش اگر زهم گسلد پود و تار دل
- صائب تبریزی 🍃
@ketabkhaneadabi1398
دو طرف معادله امانتِ کتاب، چه امانت دهنده و چه گیرنده کتاب، ترس را تجربه میکنند. چقدر شجاعیم که بر ترس به اشتراک گذاشتنِ عشق، حقیقت، زیبایی، خرد و تسلی در برابر مرگ غلبه میکنیم! رشتههای دوستی دورِ لذت مشترکی از یک کتاب میپیچد. اگر بعدها کتابی به اشتراک گذاشته شود و متقابلاً برای هر دو طرف لذت بخش نباشد، آن دوستی جان سالم به در میبرد. روزی دیگر کتابی دیگر به همراه خواهد آورد و احتمالاً تجربه مشترک دیگری از ارتباط و رضایت.
✍ #نینا_سنکویچ [ 📓 تولستوی و مبل بنفش ]
@ketabkhaneadabi139
𝐀𝐧𝐚𝐝𝐚𝐧 𝐀𝐲𝐫𝐢
𝐆Ü𝐋𝐃𝐄𝐍 𝐊𝐀𝐑𝐀𝐁Ö𝐂𝐄𝐊
🎧♥️
@ketabkhaneadabi1398
هو
منطق الطیر
فریدالدین عطار نیشابوری
جلد اول
قسمت چهارم
🆔 : @motaeeal
@ketabkhaneadabi1398
مردم کتابهایی را که دوست دارند به اشتراک میگذارند. آنها میخواهند حس خوبی که موقع خواندن کتابها احساس کردهاند یا ایدههایی را که در صفحات کتابها یافتهاند، با دوستان و خانواده سهیم شوند. خواننده کتاب با به اشتراک گذاشتن کتابی محبوب سعی میکند همان شور، شادی، لذت و هیجانی را که خودش تجربه کرده است با دیگران سهیم شود. چرا؟ سهیم شدن عشق به کتابها و یک کتاب بخصوص با دیگران کار خوبی است. اما از طرفی، برای هر دو طرف تمرین دشواری است. درست است که اهداکننده کتاب روحش را برای نگاهی رایگان آشکار نمیکند، اما وقتی کتابی را با این اعتراف که یکی از کتابهای مورد علاقهاش هست هدیه میکند، انگار که روحش را عریان کرده است. ما همان چیزی هستیم که دوست داریم بخوانیم. وقتی اعتراف میکنیم کتابی را دوست داریم، انگار داریم اعتراف میکنیم که آن کتاب جنبههایی از وجودمان را به خوبی نشان میدهد؛ حتی اگر آن جنبهها معلوم کند که ما هلاکِ خواندن رمانهای عاشقانهایم، یا دلمان لک زده برای داستانهای ماجراجویانه، یا اینکه در خفا عشق کتابهای جنایی هستیم.
آن طرفِ قضیه پیشنهاد کتاب، گیرنده آن است. اگر آدم حساسی باشد، میداند که روحِ آن دوستی که کتاب را پیشنهاد کرده کاملا گشوده شده است و او، گیرنده کتاب، بهتر است روح دوستش را نرنجاند.
✍ #نینا_سنکویچ [ 📓 تولستوی و مبل بنفش ]
@ketabkhaneadabi139
𝐓𝐞𝐦𝐩𝐥𝐞 𝐨𝐟 𝐭𝐡𝐞 𝐒𝐮𝐧
𝐆𝐮𝐲 𝐒𝐰𝐞𝐞𝐧𝐬
🎼🌞🍃
اکنون برایت میگویم خورشید
چگونه طلوع کرد ؛
در هر دم تاری ابریشمین
برجها در یاقوت ارغوانی شناور شدند
و خبر چون دستهی سنجابها پراکنده شد
تپهها گره از کلاه گشودند
پرندگان آواز سر دادند
آنگاه آهسته به خود گفتم
«این دیگر خورشید است»
✍ #امیلی_دیکنسون
@ketabkhaneadabi1398
𝐍𝐞𝐯𝐞𝐫𝐦𝐨𝐫𝐞
𝐃𝐞𝐧𝐢𝐬 𝐒𝐭𝐞𝐥𝐦𝐚𝐤𝐡
🎼🌙🌹
کولیِ من!
ای بهار گمشدهی من!
گوشهی هر جوی، رُسته بتهی نعنا
پیچک، لب میکشد به کاشیِ درگاه
کولیِ من
ای بهار گمشده
بازآ...
- نصرت رحمانی
@ketabkhaneadabi1398
هدهد رهبر چنین گفت آن زمان
کانک عاشق شد نه اندیشد ز جان
چون بترک جان بگوید عاشقی
خواه زاهد باش خواهی فاسقی
چون دل تو دشمن جان آمدست
جان برافشان ره به پایان آمدست
سد ره جانست، جان ایثار کن
پس برافکن دیده و دیدار کن
گر ترا گویند از ایمان برآی
ور خطاب آید ترا کز جان برآی
تو که باشی ، این و آن را برفشان
ترک ایمان گیر و جان را برفشان
- عطار 🍃
@ketabkhaneadabi139
🎼🔥🪕
آلبوم «سِحرِ سَحر»
خواننده: وحید تاج
آهنگساز و نوازندهی تنبور:
فرشید کاکاوند
اشعار: ابوسعید ابوالخیر و مولانا
دستگاه/آواز: بیات اصفهان
فهرست:
۱) خانه سودا
۲) ساقی
۳) زاهد
۴) آواز و تنبور
۵) وای دل
۶) فراق
۷) سحر
۸) مستی
چون ایاز از چشم بد رنجور شد
عافیت از چشم سلطان دور شد
ناتوان بر بستر زاری فتاد
در بلا و رنج و بیماری فتاد
چون خبر آمد به محمود از ایاس
خادمی را خواند شاه حق شناس
گفت میرو تا به نزدیک ایاز
پس بدو گوی ای ز شه افتاده باز
دور از روی تو زان دورم ز تو
کز غم رنج تو رنجورم ز تو
تا که رنجوری تو فکرت میکنم
تا تو رنجوری ندانم یا منم
گر تنم دور اوفتاد از هم نفس
جان مشتاقم بدو نزدیک و بس
ماندهام مشتاق جانی از تو من
نیستم غایب زمانی از تو من
چشم بد بدکاری بسیار کرد
نازنینی را چو تو بیمار کرد
این بگفت و گفت در ره زود رو
همچو آتش آی و همچون دود رو
پس مکن در ره توقف زینهار
همچو آب از برق میرو برقوار
گر کنی در راه یک ساعت درنگ
ما دو عالم بر تو گردانیم تنگ
خادم سرگشته در راه ایستاد
تا به نزدیک ایاز آمد چو باد
دید سلطان را نشسته پیش او
مضطرب شد عقل دوراندیش او
لرزه بر اندام خادم اوفتاد
گوییا در رنج دایم اوفتاد
گفت، با شه چون توان آویختن
این زمان خونم بخواهد ریختن
خورد سوگندان که در ره هیچ جای
نه باستادم نه بنشستم ز پای
من ندانم ذرهای تا پادشاه
پیش از من چون رسید این جایگاه
شه اگر دارد اگر نه باورم
گر درین تقصیر کردم کافرم
شاه گفتش نیستی محرم درین
کی بری تو راه ای خادم درین
من رهی دزدیده دارم سوی او
زانک نشکیبم دمی بیروی او
هر زمان زان ره بدو آیم نهان
تا خبر نبود کسی را در جهان
راه دزدیده میان ما بسیست
رازها در ضمن جان مابسیست
از برون گرچه خبر خواهم ازو
در درون پرده آگاهم ازو
راز اگر میپوشم از بیرونیان
در درون با اوست جانم در میان
چون همه مرغان شنودند این سخن
نیک پی بردند اسرار کهن
جمله با سیمرغ نسبت یافتند
لاجرم در سیر رغبت یافتند
زین سخن یکسر به ره بازآمدند
جمله همدرد و هم آواز آمدند
زو بپرسیدند کای استاد کار
چون دهیم آخر درین ره داد کار
زانک نبود در چنین عالی مقام
از ضعیفان این روش هرگز تمام
- عطار🍃 | منطق الطیر ؛ حکایت محمود و ایاز
@ketabkhaneadabi1398
همانطور که در حال خواندن [کتاب] درِ گشوده بودم بیشتر و بیشتر از وولسن خوشم آمد. او مشتاق زندگی کردن است و برای رسیدن به آنچه میخواهد ارادهای قوی دارد و عاشق کتاب است. بارها و بارها زیر کلماتی خط کشیدم که مگوایر درباره معجزه کتاب خواندن در دهان وولسن میگذارد. "آیا تا به حال قلبت به خاطر تمام شدن کتابی به درد آمده؟ آیا شده تا مدتها بعد از تمام کردن کتابی نویسندهاش همچنان در گوشت نجوا کند؟" بله. بله!
✍ #نینا_سنکویچ [ 📓 تولستوی و مبل بنفش ]
@ketabkhaneadabi1398
به جای اینکه صرفاً در جستجوی شادی و خوشبختی باشیم، میتوانیم به دنبال معنایی باشیم که زندگی پیش رویمان قرار میدهد. شادی به خودی خود چنین هدفی شمرده نمیشود. لذت به خودی خود نمیتواند به زندگی و وجود ما معنا بخشد؛ همانطور که فقدان لذت نیز نمیتواند معنا را از زندگی سلب کند. زندگی ما از کنشهای ما، عشق ورزیدن و رنج کشیدن معنا مییابد.
✍ #ویکتور_فرانکل [ 📓 آری_به_زندگی ]
@ketabkhaneadabi1398
هو
منطق الطیر
فریدالدین عطار نیشابوری
جلد اول
قسمت پنجم
🆔 : @motaeeal
@ketabkhaneadabi1398
بیایید بیایید به گلزار بگردیم
بر این نقطه اقبال چو پرگار بگردیم
بیایید که امروز به اقبال و به پیروز
چو عشاق نوآموز بر آن یار بگردیم
بسی تخم بکشتیم بر این شوره بگشتیم
بر آن حب که نگنجید در انبار بگردیم
هر آن روی که پشت است به آخر همه زشت است
بر آن یار نکوروی وفادار بگردیم
چو از خویش برنجیم زبون شش و پنجیم
یکی جانب خمخانه خمار بگردیم
در این غم چو نزاریم در آن دام شکاریم
دگر کار نداریم در این کار بگردیم
چو ما بیسر و پاییم چو ذرات هواییم
بر آن نادره خورشید قمروار بگردیم
چو دولاب چه گردیم پر از ناله و افغان
چو اندیشه بیشکوت و گفتار بگردیم
- حضرت مولانا 🍃
@ketabkhaneadabi1398
آلبوم مجنون
جلال ذوالفنون
🎼🪕🪈🔥
دقایقی دلنشین
همراهی با
نوای ملکوتی
سه تار استاد ذوالفنون
و
نینوازی استاد جمشید عندلیبی
𝐀𝐧𝐢𝐥𝐚𝐫 𝐁𝐚𝐧𝐚 𝐘𝐞𝐭𝐞𝐫
𝐆Ü𝐋𝐃𝐄𝐍 𝐊𝐀𝐑𝐀𝐁Ö𝐂𝐄𝐊
🎧♥️
@ketabkhaneadabi1398
رد و بدل کتاب بین خواهران، نسبت به دوستان ریسک کمتری در افشا یا طردشدگی دارد. چون بین خواهران چیز چندانی برای پنهان کردن و باختن وجود ندارد. اول از همه اینکه، روح یک خواهر خواسته یا ناخواسته، پیش از آن، چندین میلیون بار عریان شده است (مگر نه اینکه من دفتر خاطرات آنماری را خوانده بودم) و دلیل دیگر اینکه، خانواده همیشه در هر شرایطی کنارم هستند؛ اما پیشنهاد کتاب به یک دوست فرق میکند. کتابی که پیشنهاد میشود مانند یک دستِ دراز شده است، بسته به شانس، ممکن است کسی این دست را نگیرد، حتی ممکن است پس زده شود. اگر کتابی پیشنهاد، اما پذیرفته نشود آیا میتواند باعث برهم خوردن یک دوستی شود؟ برای من که یکبار در مورد همکارم، مری، پیش آمد و نمیخواستم این اتفاق دوباره تکرار شود.
✍ #نینا_سنکویچ [ 📓 تولستوی و مبل بنفش ]
@ketabkhaneadabi139
𝐆𝐎𝐎𝐃 𝐍𝐄𝐖 𝐃𝐀𝐘 🌞🍃
‐------------------------------------
-------------------------------------
زمانی که با
ذهن و روحتان صاحب کتابی هستید،
ثروتمندید.
اما وقتی آن را به شخص دیگری بدهید،
سه برابر ثروتمندید.
✍ #هنری_میلر [ 📓 کتابها در زندگی من ]
@ketabkhaneadabi139