🔹 ما در خاک زندهتریم.
📝 تأملی فلسفی در جنبشهای سیاسیِ نامتمرکز
✍️ جواد شریفی
ژیل دلوز فیلسوف معاصر فرانسوی با بهرهگیری از مفهوم "ریزوم" در گیاهشناسی، فلسفه ریزوماتیک را صورتبندی کرد. گیاهان ریزومدار گیاهانی هستند که بر خلاف سایر گیاهان، ساقهشان به صورت افقی و در زیر خاک رشد میکند. برگهای آن خارج از خاک هستند و با قطع بخشی از ساقه، گیاه از بین نمیرود؛ بلکه از همانجا در زیر خاک گسترش مییابد و جوانههای تازه ایجاد میکند.
پس ریزوم عامل ارتباط و دگرْزایی است و امکان ایجاد شبکهای بیپایان را فراهم میکند. زیرا هر نقطه از آن میتواند به نقاط دیگر آن وصل شود. برخلاف درخت که در نقطهای ثابت ریشه میگیرد، ریزوم حتی هنگامی که شکسته یا از هم گسسته شود باز میتواند حیات خود را از سر بگیرد و در جهات دیگری رشد کند.
اصطلاح «درختی» و «ریزوماتیک» در فلسفه، برآمده از نقد ژیل دلوز به تفکر جزمی و استعلایی است که اندیشه را جایگزین اندیشیدن کرده است. دلوز با اشاره به شکل ظاهری درخت (تقریباً عمودی و رو به بالا) و ریزوم (افقی و دراز کشیده زیر سطح خاک) از دو نوع نحوه تفکر سخن میگوید: تفکر "ریزومی" و تفکر "درختی" که به کلیت از هم متفاوتند. تفکر ریزومی، فضاها و ارتباطات افقی و چندگانه و همهجانبه را تداعی میکند اما تفکر درختی با ارتباطات خطی و عمودی و گوش به فرمان سر و کار دارد. درخت، انتساب است؛ اما ریزوم، ارتباط.
تفکر درختی نمایانگر فلسفهِ بودن (و در جا زدن) است حال آنکه تفکر ریزومی، پویا و متکثر بوده و در آن از مرزبندیهای تفکر خطی خبری نیست. نگاه ریزومی ضد تمرکز و انسجام و نظم معمول است. به تعبیر دلوز، درخت نماد «بودن» اما ریزوم نماد «شدن» و عطف و ربط است. هر تفکر ریزومی پایانش آغاز تفکر دیگری است و نمیتوان برای آن آغاز یا پایانی قائل شد.
این تفکر، هویتی چند شبکهای برای انسان مدرن به ارمغان آوردهاست. هویتی که خود را بسیار و به تکرار میشکند و دوباره پیوند برقرار میکند. در واقع ریزومها مابین تفکرات خطی قرار گرفته و آنها را به هم مرتبط میکنند و حرکتی ناهمگن دارند.
ژیل دلوز و فیلیکس گاتاری از ریزوم بهره گرفتند تا ورود و خروج غیر سلسله مراتبی و چندگانه را در دستورالعمل برنامهها نشان دهند. ریزوم فاقد مرکز و ردهبندی، عاری از دلالت و بدون راهبر است و برخلاف درخت بهطور نامحدود گسترش مییابد و قادر است فعل بودن را به چالش گرفته و «شدن» را به نمایش بگذارد.
{نقل از مقاله الهیات شهریِ ریزوماتیک www.dinonline.com/16858}
▪️▪️▪️
سلب اعتبار و مشروعیت از آتوریتهها نقطه اشتراک فلسفه ریزوماتیک و فلسفه پست مدرن است. این دو فلسفه، سوژه انسانی جدیدی آفریدهاند؛ انسان خودْارجاع.
{البته به تعبیری دقیقتر این سوژه را خلق نکردهاند؛ بلکه تنها و تنها از پیدایش آن خبر دادهاند.}
انسان خودْارجاع انسانی است آگاه به بازی قراردادهای اجتماعی؛ میداند که خود آتوریتهها حاصل توافق و قرارداد انسانها هستند؛ این آتوریته هر چه باشد: خدا، پادشاه، پاپ، دولت، پول، نظام اخلاقی، دانشگاه یا هر چیز دیگر.
اعتبار و اقتدار آتوریته ویژگی ذاتی خودش نیست، بلکه توسط انسان و در فرآیند قرارداد به او تفویض شده و همین انسان هم هر وقت بخواهد میتواند اعتبار و اقتداری که به آتوریته بخشیده را سلب کند.
در جهان ریزوماتیک، سیاست نیز شکل دیگری پیدا میکند. فعالیت سیاسی بجای آنکه تبعیت عوام از خواص و پیروان از رهبران باشد، همکاری همتا به همتا در راستای منافع و مطالبات مشترک است. گذر از مدل پیرو و رهبر (عمودی) به مدل همتا به همتا (افقی) سلامت و موفقیت کنش سیاسی را بیشتر تضمین میکند.
در مدل پیرو و رهبر، خطر آن وجود دارد که رهبران مطالبات پیروان را منحرف کنند و منافع رهبران با مصالح پیروان جا زده شود؛ همچنین خطر امتناع و انسداد کنش سیاسی در صورت حذف رهبران وجود دارد؛ اما در مدل همتا به همتا چنین خطرات و آسیبهایی منتفی هستند.
در جهانی ریزوماتیک، استبداد مجال نفس کشیدن ندارد. انسان ریزوماتیک دستش را به بالا دراز نمیکند تا به اربابی متوسل شود؛ به دو طرف میگشاید تا به دوستان و یارانش متصل شود. جنبش اعتراضی اخیر در ایران، جوانه زدن انسان ریزوماتیک در خاک ایران را نوید میدهد. ما در خاک زندهتریم.
1401/8/16
t.me/Just_some_ideas
@bashgahandishe
♦️جنبش اجتماعی و مغاک تقابل
✍️ حسن محدثی گیلوایی
۱۳ آبان ۱۴۰۱
گاهی سخن گفتن بسیار دشوار میشود. بزنگاههایی تاریخی هست که زبان ناکارآمد میشود. اما من میخواهم دقیقه و نکتهی حساسی را با مخاطبانی بگویم که بسیاری از آنان آکنده از خشم و نفرت و نارضایتیی انباشته شده اند. چنین لحظهی تاریخیای میتواند سرنوشت یک ملت و یک کشور را تغییر بدهد.
نظام سیاسیای که بدترین گزینه را برای مواجهه با معترضان مخالف خود برمیگزیند و با سرکوب همهجانبه میکوشد اعتراض مخالفان را خاموش کند، دچار سقوط اخلاقی میشود. در این وضع معترضان بهلحاظ اخلاقی دست برتر را خواهند داشت.
اما وقتی مغاک سرکوب دهن میگشاید، خطری متوجه جنبش اجتماعی میشود: اینکه جنبش خلق و خوی مخالف را بهتمامی از آن خود کند و مثل آن بشود. در طیی تقابل، دو طرف مستعد این هستند که بهسان هم بشوند. اینجا است که تأکید بر اعتراض مدنی اهمیت پیدا میکند.
نیچه گزینگویههای بسیار تکاندهندهای دارد که از آنها بوی فرزانهگیی بسیار ژرفی به مشام میرسد. او از مغاک تقابل سخن میگوید:
«آن که با هیولا میستیزد، باید بپاید که خود در این میانه هیولا نشود. اگر دیرزمانی در مغاکی چشم بدوزی، آن مغاک نیز در تو چشم خواهد دوخت.»
در باب مغاک تقابل تأمل کنیم.
/channel/NewHasanMohaddesi/7817
/channel/NewHasanMohaddesi/7818
#خشونت
#روحانیت
#عمامهپرانی
#اعتراض_مدنی
#خشونتپرهیزی
#خیزش_اجتماعی
#اعتراض_غیرمدنی
#جناییشدن_اعتراض
@NewHasanMohaddesi
@bashgahandishe
جوهر زنانه و مردانه اعتراض
📝محمدجواد غلامرضاکاشی
اگر ملیت ایرانی معنایی دارد، در دورههایی سر بلند کرده که معترضیم.
در این یکصد و اندی سال که از ورودمان به دوران مدرن گذشته، آنها که بر سریر حکومت تکیه کردند، مردم را به یک صحنه نمایش فراخواندند. همه نورافکنها را به سوی خود کج کردند تا به نحوی خیره کننده بدرخشند. مردم را در تاریکی نشاندند تا به هیچ رو دیده نشوند. تفاوتها و شکایتها و تمایزهاشان پدیدار نباشند. ساکت و تماشاگر محض بنشینند. مردم گم و گور در تاریکی سالن را طلب کردهاند تا بتوانند مدعی باشند منت نهادهاند نمایندگی مردم را پذیرفتهاند. در چنین شرایطی ملیت ما، مثل یک عکس بیجان قاب شده و به دیواری کوبیده شده است.
مردم برای چرخیدن نورافکنها راهی جز اعتراض نداشتهاند. در موقعیتهای اعتراض، فرصت پیدا کردهاند یکدیگر را خوب ببینند. تمایز و تفاوتهاشان را دوست داشته باشند، و حس پنهانی از دوست داشتن در درونشان شکوفه کند. «ما» در صحنههای خونین اعتراض دلبری کرده است. مردم را دردهای مشترکشان به صحنه میکشاند و حسی از همبستگی در درونشان میخلد. به تدریج خواستهای مشخصی که اعتراض برانگیخته بود، فراموش میشود و لذت با هم بودگی جانشین میشود. مردم برای دیدن و حس کردن یکدیگر اعتراض میکنند. حس سرشار بیرون آمدن از گم و گور شدگی به اعتراض وادارشان میکند. این همان جوهر زنانه اعتراضات است که طی یکصد و اندی سال گذشته در خلق نیروی جمعی اثرگذار بوده است.
اما سویه مردانهای هم در کار است. سویه مردانه است که نام مینهد، هدف گذاری میکند، خلق آرمان میکند، بار سنگینی از تکالیف جمعی و فردی میسازد. قهرمان میسازد، اسطورهها را به یاری فرامیخواند. به آنچه یک ضیافت جمعی است ریشهها و بنیادهای هزارساله الصاق میکند. گذشته را به خط میکند تا آینده را تسخیر کند و از همه مهمتر بر روح و جان و لذت و حال مردمان مسلط شود. سویه مردانه است که خندقهای عمیق میکند، دوگانههای حق و باطل میسازد. سنگرهای نبرد احداث میکند. آنکه بعدها مردم را گم و گور میخواهد و نورافکنها را به سمت خود کج میکند، نطفهاش در همین سویه مردانه منعقد میشود.
در تاریخ ایران، اعتراضات یک سویه پنهان زنانه و یک سویه آشکار مردانه داشته است. سویه مردانه سرانجام سویه زنانه را به پستوی خانه برده است. مردم بار دیگر از دیدار یکدیگر محروم شدهاند و هستی ملی ما در یک نام بی محتوا گم و گور شده است. در اعتراضات اخیر ظاهراً بازی دیگری جریان دارد. سویه زنانه آشکار است و سویه مردانه را به حاشیه برده است. به تدریج باید در انتظار ظهور صورت تازهای از ملیت ایرانی بود. ایرانیتی در حال، جانشین ایرانیت تاریخی و فرهنگی میشود. فهمی ضیافتگونه از با هم بودگی، جانشین فهمی اردوگاهی میشود. این سرمایه را پاس باید داشت تا در کودکی نمیرد. باید منتظر ماند تا بلوغ پیدا کند. حتی اگر بلوغش در این نزدیکیها نباشد.
@javadkashi
@bashgahandishe
🌐🌐 نخستین مطالعه دولتی درباره اعتراضها: جنبش فراگیر خیابانی برای تغییر
📍📍تصویر حاکمیت در میان نسل جدید، مجوعهای از ممنوعیتها و محدودیتهاست
📍وزارت علوم نخستین ارزیابی علمی و پژوهشی خود درباره اعتراضهای سراسری در ایران را منتشر و نوشت این اعتراضها بین دو کنش «جنبشی» و «شورشی» قرار دارد.
📍ماهنگار راهبردی «دیدهبان امنیت ملی» وابسته به وزارت علوم در تازهترین شماره خود در پژوهشی با عنوان «کالبدشناسی ناآرامیهای شهریور- مهر ۱۴۰۱» حاضر نشده است اعتراضها در ایران را «اغتشاش» یا «آشوب» بخواند.
📍این پژوهش مهمترین ویژگی اعتراضهای اخیر در ایران را «کثرتگرا، کلانگرا، سایبرپایه، غیرنهادینه و فشرده در زمان وقوع» توصیف کرده است.
📍«انتشار سریع کنش جمعی»، «عدم سازماندهی»، «نبود نقش رهبری»، «تاکید بر تغییر بنیادین نظام سیاسی»، «حمایت حداکثری لایهها و گروههای مختلف اجتماعی-سیاسی» و «پشتیبانی حداکثری از سوی مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی در خارج» از دیگر مختصات این اعتراضها از نظر تهیهکنندگان این گزارش است.
📍در این پژوهش همچنین آمده فواصل زمانی اعتراضها در ایران به تدریج کوتاهتر میشود و ادامه روند کنونی، ممکن است فاصله اعتراضها را به دو تا سه ماه هم کاهش دهد که «این امکان در ناآرامیهای جدید در شهریور و مهر ۱۴۰۱ بسیار بارزتر است.»
📍این پژوهش برای تازهترین دور اعتراضهای سراسری ایران شش ویژگی جامعهشناختی برشمرده که «نسلی بودن» از مهمترین آنهاست.
📍آنطور که در این متن پژوهشی آمده است مهمترین پیشرانهای اعتراضهای کنونی در ایران را نسل دهه هشتاد تشکیل میدهد که کنشگری این نسل «با گسترش ارتباطات الکترونیکی در چارچوب جهانی شدن همزمان شده و امکان سوژگی مستقل از نسلهای پیشین را برای آنها فراهم کرده است.»
📍در بخش دیگری از این پژوهش به موضوع زنانه بودن اعتراضها اشاره و ادعا شده است: «عنصر زنانه این ناآرامیها از نیروی نسلی تغذیه و از جنبش نسلی سواری مجانی میگیرد.»
📍این پژوهش به قتل مهسا امینی در مقر گشت ارشاد پلیس در تهران هم اشاره و همنسلان او را نسلی «محزون» توصیف کرده است که «احساس میکنند در معرض فشار و تبعیض بروکراسی ناکارآمد قرار گرفتهاند و در عین حال اعتقاد اندکی به ایدئولوژیهای سیاسی موجود دارند.»
📍این پژوهش همچنین در توصیف این نسل اضافه کرده است: «آنها تجربه اندکی از معنویت، وجدان عمومی، عدالت اجتماعی یا حتی استقلال ملی دارند که در سالهای نخست جمهوری اسلامی بخشی از فرهنگ عمومی بود.»
📍به نوشته این پژوهش «این گروه نسلی، تصورش از حاکمیت، نهادی است که گردهمآیی موسیقی را لغو میکند، دستورالعملهای اجباری را وضع و فعالیتهای فرهنگی و تفریحی را ممنوع میکند»
📍در بخش دیگری از این پژوهش اشاره شده است: «این نسل، دولت را ناکارآمد و ناتوان در اداره کشور شناخته و این تصویر به واسطه اخبار هر روزه در مورد کمبود آب، زوال اقلیمی، آلودگی هوا و دیگر آسیبهای اجتماعی همچون اعتیاد، کودکان خیابانی و غیره تقویت شده است.»
📍این متن با ارائه توصیفات بالا چنین نوشته است: «ناآرامیهای اخیر را بهتر است به عنوان ظهور نسلی فهمید که اعضای آن به طور کامل نسبت به الگوی حکمرانی موجود بیگانه هستند.»
📍این گزارش پژوهشی دومین ویژگی اعتراضها در ایران را «جایی میان کنش جنبشی و کنش شورشی» تعریف کرده است که معترضان تلاش میکنند: «از مزایای هر دو نوع کنش سود ببرند، بدون آنکه مشمول هزینهها و ناکامیهای هر دو در عرصه مواجهه با نیروهای امنیتی انتظامی شوند.»
📍این گزارش ویژگی سوم این اعتراضها را متعلق و همسو با «جنبش نوین اجتماعی» در جهان معرفی کرده است.
📍«جنبشهای اجتماعی جدید» در همه ابعاد و کنشها از جمله در انگیزهها، استراتژیها، شعارها، ابزار و مانند آنها فرامادی و پسااقتصادیاند و بر جنبههای اعتقادی، اخلاقی، فرهنگی، ارزشی، سبک زندگی و... تاکید دارند.
📍این پژوهش با چنین تعریفی سراغ اعتراضها در ایران رفته و نوشته است: «معترضان دلایل متنوعی برای دنبال کردن طیفی از اهداف دارند و همه دلایل متوجه جلب منافع مادی برای شخص یا گروه نیست، از این رو اهداف و منافع، راهبردها و فرصتهای سیاسی بیشتر در بستر مفاهیم و اعمال فرهنگی تعریف میشود و بیشتر در جهت انباشت نوعی سرمایه اجتماعی فرهنگی به کار میرود.»
📍چهارمین ویژگی اعتراضها در ایران از نظر تهیهکنندگان این پژوهش، حرکت رفت و برگشتی آن میان دو گزاره «خشم و امید» است.
📍این پژوهش نوشته است: «از نظر انگیزشی در ناآرامیهای اخیر شاهد پدیدهای هستیم که مانوئل کاستلز به آن رفت و برگشتی بین خشم و امید میگوید.»
حمیدرضا جلاییپور
📍خبرستان | دیلی تلگرام
t.me/khabarestan_ir
@bashgahandishe
پادکست تمهیدات
همراه با
دکتر علیاصغر مصلح
اپیزود هفتم:
نسبت ما و تکنولوژی
کاری از رادیو گنجه
«تمهیدات» دعوت به آمادهسازی خویش در روزگار رخدادهای بزرگ است.
دعوت به بودنی ریشهدار، نسبتداری با بنیادها و خویشتنآگاهی.
تمهیدات دعوت به مراقبانه زیستن است: کوشش برای درک و دریافت دستاوردهای گذشته و گشودگی برای تجارب جدید.
#تمهیدات #پادکست #علیاصغرمصلح #باشگاه_اندیشه #گنجه #رادیوگنجه
@bashgahandishe
سلسله نشستهای تراث حکمی ایران؛ شاه اسماعیل صفوی:
نشست چهارم
سلوک از نگاه شاه اسماعیل صفوی
با ارائهی
دکتر سیدجواد میری
پنجشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۱
#مطالعات_هویت #شاه_اسماعیل
@bashgahandishe
مدرسه مطالعات هویت برگزار میکند:
سلسله نشست تراث حکمی ایران؛ شاه اسماعیل صفوی
موضوع نشست:
تأثیر سیدحیدر آملی بر شاه اسماعیل صفوی
با حضور
دکتر سیدجواد میری
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی
پنجشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۱
ساعت ۱۸:۳۰
خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، باشگاه اندیشه
دربارهی نشست
در این آخرین نشست ما به بحث تقریب تشیع و تصوف در نگاه سیدحیدر آملی و تأثیر آن بر "مکتب اردبیل" و خاصه رویکرد شاه اسماعیل خواهیم پرداخت و این پرسش را مطرح خواهیم کرد که چرا تداوم مفهومی و استمرار سنت حِکمی خطائی در ایران و زبان-جهان ترکی بالکل مورد غفلت قرار گرفته است؟
#مطالعات_هویت #شاه_اسماعیل #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
پادکست تمهیدات
همراه با
دکتر علیاصغر مصلح
اپیزود ششم:
ما و طبیعت
کاری از رادیو گنجه
«تمهیدات» دعوت به آمادهسازی خویش در روزگار رخدادهای بزرگ است.
دعوت به بودنی ریشهدار، نسبتداری با بنیادها و خویشتنآگاهی.
تمهیدات دعوت به مراقبانه زیستن است: کوشش برای درک و دریافت دستاوردهای گذشته و گشودگی برای تجارب جدید.
#تمهیدات #پادکست #علیاصغرمصلح #باشگاه_اندیشه #گنجه #رادیوگنجه
@bashgahandishe
حکمت نامتناهی
_(جست و جو و نگرانی لایزال انسان در دیالوگ با آفاق بیکران اندیشه)_
نشست چهل و دوم
*راه رهایی*
سهشنبه
ده آبان هزار و چهارصد و یک
*ساعت ۱۶*
در درّه باغ
@bashgahandishe
@hekmatenamotanahi
پادکست تمهیدات
همراه با
دکتر علیاصغر مصلح
اپیزود پنجم:
ما و داناییهایمان
کاری از رادیو گنجه
«تمهیدات» دعوت به آمادهسازی خویش در روزگار رخدادهای بزرگ است.
دعوت به بودنی ریشهدار، نسبتداری با بنیادها و خویشتنآگاهی.
تمهیدات دعوت به مراقبانه زیستن است: کوشش برای درک و دریافت دستاوردهای گذشته و گشودگی برای تجارب جدید.
#تمهیدات #پادکست #علیاصغرمصلح #باشگاه_اندیشه #گنجه #رادیوگنجه
@bashgahandishe
بحران و مطالعات هایدگر
هستیِ آدمی خودْ بحران است و شدّتگاهها، بزنگاهها و مرزگاههای آن، تنها یادآوران و نُمایانگرانِ این بحران اند. امّا آنچه معمولاً در بزنگاهها و شدّتگاههای بحران (هستیِ آدمی) خود را در پسِ پردهی فراموشی فرومیپوشاند، بستر و بافتاری است که بحران همواره خود را بر آن آشکار میکند؛ زمینهای که معمولاً خودْ کمتر به دید میآید امّا شرطِ امکانِ پدیداریِ بحران است؛ در زمانهی ما بحران و شدّتگاههای آن بر بسترِ «هیچانگاری» (nihilism) پدیدار میشوند؛ شرطِ امکانی که خود را -در نحوهی پدیداریِ هستیِ آدمی از آن- بیش از آنکه آشکار کند، میپوشاند؛ شرطِ امکانی که خودْ از قماش ِ آن چیزی نیست که ازرهگذرِ این شرطِ امکان پدیدار میشود.
ادامه را در اینستنتویو بخوانید.
#درباره_بحران #پاییز۱۴۰۱ #مطالعات_هایدگر #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
بحران و مطالعات نقد اقتصاد سیاسی
صحنهی اقتصادِ سیاسی ایران در دو دههی اخیر را دو مقولهی عمدهی:
{۱} «پروندهی هستهای و برجام»
{۲} «سیاستهای آزادگذارِ اقتصادی یا اصطلاحاً نئولیبرالی»
تعیین کرده است.
البته سابقهی سیاستهای آزادگذار اقتصادی به پیشتر (از آغاز دههی ۷۰ شمسی) برمیگردد، اما نتایج و پیامدهای این سیاستهای اقتصادی در دههی اخیر آشکارتر شده است.
ادامه را در اینستنتویو بخوانید.
#درباره_بحران #پاییز۱۴۰۱ #نقداقتصادسیاسی #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
👇 «ربنا»های مرحوم سید جواد ذبیحی که پیش از انقلاب از رادیو ایران پخش میشد. 👇
@bashgahandishe
همیشه هراسم آن بود
که صبح از خواب بیدار شوم
با هراس به من بگویند
فقط تو خواب بودی
بهار آمد و رفت...
از خواب بیدار میشوم میپرسم بهار کجا رفت؟
کسی جواب مرا نمیدهد
سکوت میکنند!
#احمدرضا_احمدی
@bashgahandishe
▪️در جستوجوی امر نو؛
کلامی در قبال رویدادهای جاری برای دانشجویان مطالعات معماری و دیگران
🖋 سعید خاقانی | استادیار گروه مرمت و مطالعات معماری دانشگاه تهران
قرار نیست ببینند و بفهمند و در بر همان پاشنه میچرخد. عصبانیتی که آشکارا تجمع عقدههای انباشتشدهی نسلی بود و ماحصل بارِ سنگین بیعدالتی، آن هم نوعی رانت کثیف در همراهی سياست و اقتصاد، باز هم منسوب به بدخواهان بیرونی شد و با خشونتی عریان پاسخ داده شد، آنقدر سرد که انگار اتفاقی معمولی است که دانشگاه مورد تاخت قرار گيرد و انسانها از هر قشری جان خود را از دست بدهند. آنقدر سرد و ساده عبور مي كنند که انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته. مثل همیشه بهدروغ گفته شد که «هیچجای دنیا کسی با بینظمی مدارا نمیکند»، توجیهی توخالی و تبختر و حماقتی در نپذیرفتن اینکه چیزی جدی در میان است. و همهی آنچه که نیرویی گیرافتاده در بنبست تغییر بود و در عصبانیت ریخته شد، به کجی و عدم درک و لایق گوشمالی تفسیر شد.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/Kh21-10-08
https://koubeh.com/kh21
@koubeh
@bashgahandishe
♦️لوازم اعتراض مدنی و نفی اعتراض غیرمدنی: نفی خشونت علیه روحانیان
✍️ حسن محدثی گیلوایی
۱۳ آبان ۱۴۰۱
در میانهی یک جنبش اجتماعیی بزرگ هستیم و برخی نیز بیتوجه به آنچه میگذرد، بحثی انحرافی در بارهی خشونتپرهیزی را در میان آورده اند. از سوی دیگر با پدیدهی ناخوشایند اعتراض غیرمدنی و حتا اعتراض جنایی مواجه هستیم؛ اعتراضی که معطوف به نفی حقوق مدنی و اجتماعیی دیگران است. در چنین بحثی از کجا باید آغاز کرد؟ پاسخ من این است: از بحث بسیار مهم حقوق معترضان.
در هر نظام اجتماعی (خواه کارخانه یا باشگاه فوتبال یا یک رژیم سیاسی) افرادی ناراضی وجود دارند و این نارضایتی ممکن است در قالب اعتراض بروز یابد و ابراز شود. پس نخست مدیران و حاکمان میبایست همانطور که برای خویش حق مدیریت و حکمفرمایی قائل هستند، برای دیگران نیز حق نقد و نیز حق اعتراض قائل شوند و حقوق معترضان را بهرسمیت بشناسند. پس نخست باید حقوق معترضان -نه در روی کاغذ بلکه در عمل- بهرسمیت شناخته شود. اینکه بهمحض اعتراض نیروی سرکوب را به میان بیاوریم و اقدام به پروندهسازی و تهدید و سرکوب کنیم، در حقیقت به معنای عدم بهرسمیت شناختن حقوق معترضان است. وقتی حقوق معترضان را بهرسمیت نشناسیم و هیچ قانونی در حمایت از معترضان وجود نداشته باشد و حق و حقوق آنان را پاسداری نکند، چهطور انتظار داریم معترضان قانون را بهرسمیت بشناسند؟!
عدم بهرسمیت شناختن حقوق معترضان سبب غیرمشروع ساختن کل قانون در چشم آنها میشود و اعتراضات را به سمت غیرمدنی شدن و جنایی شدن سوق میدهد. بسیار مضحک است که از خشونت و سرکوب علیه معترضان استفاده شود ولی از معترضان خواسته شود خشونتپرهیزانه رفتار کنند. پس استفاده از روشهای سرکوب بدون بهرسمیت شناختن حقوق معترضان، اعتراض غیرمدنی پدید میآورد. اعتراض غیرمدنی را من در مقابل اعتراض مدنی قرار میدهم. اعتراض مدنی اعتراضی است که با نفی حقوق دیگران همراه نیست.
اما پیشنیاز اعتراض مدنی بهرسمیت شناخته شدن قانونی و عملیی حقوق معترضان است. اتفاقاً قانون باید بهنحو بسیار استواری از معترضان حمایت کند زیرا معترضان اغلب فاقد قدرت و افرادی حاشیهای شده در جوامع هستند. آنها باید موسسات حامیی خود را داشته باشند تا اعتراضشان هزینهای به آنان تحمیل نکند. خیلی عجیب است که ما از معترضانی که برای اعتراضشان جان و هستی و زندهگیی خود را به خطر میاندازند، انتظار خشونتپرهیزی داشته باشیم. پس نخست باید بستر تحقق اعتراض مدنی فراهم شود تا اعتراض غیرمدنی نشود.
اما مشکل جدیی دیگری در میان برخی از اهل اندیشه و نظر هم هست که هر شکلی از اعتراض را موجه میدانند. این اندیشه، مخرب است و باید مورد نقد جدی قرار گیرد. بهعنوان مثال، تشویق به آزار و اذیت روحانیان که هیچ جرمی مرتکب نشده اند، اندیشهی خطرناکی است که اکنون در برخی از ویدئوها دیده میشود. این نوع اعتراض، اعتراض مدنی نیست بلکه اعتراضی غیرمدنی است. عمامه برداشتن از سر روحانیان (موسوم به «عمامهپرانی») یا خشونت لفظی یا عملی با آنان اعتراضی غیرمدنی است زیرا آنان الزاماً جرمی مرتکب نشده اند و تعرض به قلمروی شخصیی آنان و سلب آسایش و امنیت آنان بههیچوجه قابل دفاع نیست. اما متأسفانه برخی در حال ترویج و تبلیغ آن هستند (بنگرید به متن زیر: /channel/Naqdagin/4384).
من سالها پیش در بارهی شدت خشم و نفرت در میان مردم از روحانیان چند بار هشدار داده ام و میزان آن را خطرناک و مخرب دانسته ام (بنگرید: https://fa.shafaqna.com/news/487604/). اما مورد ملامت و تحقیر کلامیی برخی از روحانیان قرار گرفته ام (بنگرید به http://vasael.ir/fa/news/16050/). با این همه، به هیچوجه نمیتوانم از خشونت علیه قشری از جامعه (خواه روحانی خواه غیرروحانی) دفاع کنم بلکه چنین رفتارهایی را غیرمدنی میدانم و آن را از مظاهر عدم بلوغ مدنی و سیاسی میدانم. بلوغ مدنی وقتی رخ میدهد که بهرغم انبوه خشم و نفرتی که داریم، باز هم مدنی رفتار کنیم. رویآوری به رفتار غیرمدنی برای اطفای خشم و نفرتمان سبب بازتولید رفتارهای غیرمدنی در آینده خواهد شد.
بنابراین، اگر در میانهی جنبش اجتماعی مردم بالغانه و مدنی رفتار کنند و به حقوق دیگران تعرض نکنند و در موارد غیرلزوم و آنجایی که ربطی به دفاع مشروع و دفاع از حقوق مدنیی فرد ندارد، از اعمال خشونت و تحقیر پرهیز کنند، میتوان به آیندهی این جامعه بیشتر امیدوار بود.
#خشونت
#روحانیت
#عمامهپرانی
#بلوغ_مدنی
#اعتراض_مدنی
#خشونتپرهیزی
#خیزش_اجتماعی
#حقوق_معترضان
#اعتراض_غیرمدنی
#جناییشدن_اعتراض
@NewHasanMohaddesi
@bashgahandishe
مصطفی مهرآیین: این نسل میخواهد جامعه را با صلح، آشتی و گفتوگو پیش ببرد
الهام یوسفی
شرق: بیش از یک ماه است کشور با اعتراضات خیابانی که جرقه آن با فوت مهسا امینی دختر ۲۲ ساله اهل سقز زده شد، مواجه است، بااینحال همچنان نخبگان سیاسی و فکری نتوانستهاند تحلیل روشنی از این اعتراضات یا حوادث داشته باشند. نارضایتی از گرانی، بیکاری، تورم، تحریم، فقدان امید به آینده، فقدان مشارکت سیاسی، مشارکت فرهنگی و مشارکت اقتصادی و... مسائلی هستند که بهعنوان علل مطرح شده است. اما آیا این حوادث بیارتباط با اعتراضات گذشته است و به تعبیر برخی افراد آیا این فقط هیجانات نسل ۸۰ یا همان دهه ۸۰ است که تحت تأثیر شبکههای اجتماعی قرار گرفته و حالا به این شکل خود را نشان داده است؟ آیا نارضایتیهای معترضان کاذب است و بعد از مدتی فروکش میکند؟ واقعیت امر چیست و چگونه باید با این نسل و مطالبه آنها برخورد کرد؟
گفتوگو را در سایت بخوانید:
http://www.bookcity.org/detail/30806/root/speak
@bashgahandishe
پادکست تمهیدات
همراه با
دکتر علیاصغر مصلح
اپیزود هفتم:
نسبت ما و تکنولوژی
کاری از رادیو گنجه
«تمهیدات» دعوت به آمادهسازی خویش در روزگار رخدادهای بزرگ است.
دعوت به بودنی ریشهدار، نسبتداری با بنیادها و خویشتنآگاهی.
تمهیدات دعوت به مراقبانه زیستن است: کوشش برای درک و دریافت دستاوردهای گذشته و گشودگی برای تجارب جدید.
#تمهیدات #پادکست #علیاصغرمصلح #باشگاه_اندیشه #گنجه #رادیوگنجه
@bashgahandishe
🔺علامه طباطبائی تشنهی آشنائی با عوالم متفاوت بود. او گسترهی عالم انسانی را بسیار وسیعتر و متنوعتر از همکسوتانِ خود میدید.
🔺او بیش از معاصران خود، به التزام به هویت خویش و درعینحال خروج از اعتقادات و التزامات خود قادر بود و میتوانست با دیگران همراهی کند تا به مناطق فکری مشترک برسند.
🔺اهمیت نظریه ادراکات اعتباری علامه، بردن بحث به منطقهای است که کفِ تفکر است و با این مبنا، میتوان با هر متفکر دگراندیشی وارد گفتوگو شد. توان علامه برای همراهی و گفتوگو در مناطق مشترک فکر بینظیر است.
🔻نظریهی ادراکات اعتباری نشان دهندهی دغدغههای پنهان آن متفکر است.... پرسش ناگفتهای که علامه را به سمت طرح امور اعتباری کشاند، بسیار شبیه پرسشهای متفکرانی مانند ویکو، هردر، کاسیرر و حتی فروید و یونگ است.
ادراکات اعتباری علامه طباطبائی و فلسفه فرهنگ/ نوشته دکتر علی اصغر مصلح
#علامه_طباطبایی #دیالوگ
@jostarha_yaddashtha
@bashgahandishe
رودر رو کردن یک معترض خیابانی و یک نیروی امنیتی
یک گفتگوی تازه ...
@safirfilm
@bashgahandishe
پادکست تمهیدات
همراه با
دکتر علیاصغر مصلح
اپیزود ششم:
ما و طبیعت
کاری از رادیو گنجه
«تمهیدات» دعوت به آمادهسازی خویش در روزگار رخدادهای بزرگ است.
دعوت به بودنی ریشهدار، نسبتداری با بنیادها و خویشتنآگاهی.
تمهیدات دعوت به مراقبانه زیستن است: کوشش برای درک و دریافت دستاوردهای گذشته و گشودگی برای تجارب جدید.
#تمهیدات #پادکست #علیاصغرمصلح #باشگاه_اندیشه #گنجه #رادیوگنجه
@bashgahandishe
مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه برگزار میکند:
سلسله نشست تراث حکمی ایران؛ شاه اسماعیل صفوی
نشست چهارم با موضوع
سلوک در نگاه شاه اسماعیل
با حضور
دکتر سیدجواد میری
پنجشنبه ۱۲ آبان
ساعت ۱۸:۳۰
خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، شبستان باشگاه اندیشه
حضور برای عموم آزاد و رایگان است.
دربارهی نشست
در این نشست در باب "نشان سلوک" در نگاه شاه اسماعیل صفوی سخن خواهیم گفت. سلوک به چه معناست و شاه اسماعیل در "دیوان" خود این مفهوم را چگونه صورتبندی کرده است؟
#مطالعات_هویت #شاه_اسماعیل #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
پادکست تمهیدات
همراه با
دکتر علیاصغر مصلح
اپیزود پنجم:
ما و داناییهایمان
کاری از رادیو گنجه
«تمهیدات» دعوت به آمادهسازی خویش در روزگار رخدادهای بزرگ است.
دعوت به بودنی ریشهدار، نسبتداری با بنیادها و خویشتنآگاهی.
تمهیدات دعوت به مراقبانه زیستن است: کوشش برای درک و دریافت دستاوردهای گذشته و گشودگی برای تجارب جدید.
#تمهیدات #پادکست #علیاصغرمصلح #باشگاه_اندیشه #گنجه #رادیوگنجه
@bashgahandishe
دربارهی بحران
📝شورای دبیران مدرسههای باشگاه اندیشه
از نظر بسیاری از صاحبنظران و ناظرانِ امروزِ ایران، جامعهی ایرانی ازهرنظر در شرایطِ بحرانی به سر میبرد. اگرچه بسیاری از مسؤولان منکر این ادّعا هستند، امّا انکارِ ایشان، اثری بر دگرگونیهایی که واقع میشوند، نخواهد داشت.
امروز تمامی شاخصها فریاد بحرانزدگی سر میدهند. رکود تورمی بالا، فاصلهی طبقاتی افزاینده، سطح بالای طلاق و اعتیاد، اقدام به خودکشی، بحران کمآبی، سطح پایین مشارکت در انتخابات، بیاعتمادی به نهادهای رسمی و... همه نشان از بحرانزدگی جامعه در ابعاد گوناگون دارند.
بنابراین پرداختن به مفهوم "بحران" و چیستی و چرایی دچار شدن بدان در سپهر زندگی فردی و جمعی ضرورتی عاجل است. ازاینرو میتوان مسائلی همچون چیستی بحران، ملاک بحرانیشدن شرایط و گریزناپذیری بحران را در معرض تحلیل و بحث گذاشت.
در نشستها و دورههای آتی مدارس باشگاه اندیشه تلاش خواهیم کرد از چشماندازهای مختلف به مفهوم بحران بپردازیم.
بحران و مدارس هایدگر| مدرنیتهونقدمتافیزیک| نقداقتصادسیاسی| اجرا| والایش| هویت| دین| دیالوگ
#درباره_بحران #پاییز۱۴۰۱ #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
بحران و مطالعات مدرنیته و نقد متافیزیک
در بسیاری از برداشتهای رایج از مدرنیته (دستکم پس از کانت) مفهوم مدرنیته به مفاهیمی چون نقد و نقادی (critique) پیوند خورده است. در اندیشه کانت و بسیاری از اندیشمندان پس از او نقادی به معنای مرزکشی و بازگرداندن امور به درون مرزهای مشروعشان است. اساسا زمانی نیاز به نقد و نقادی پدید میآید که مرز میان پدیدارها مخدوش شده و چیزها از مرزهای مشروع خود فراتر رفته باشند. به همین دلیل هم هست که نقد/critique با بحران/crisis همریشه است.
واژه crisis از منظر ریشهشناختی به معنای طغیان رودخانه و خارج شدنش از مسیر عادی آن است و نقد یعنی بازگرداندن آن به درون مرزهایش. بنابراین مدرنیته در معنای پساکانتی یعنی تلاش برای قرار دادن هرچیز درون مرزهای مشروعاش و به دیگر سخن یعنی تلاشی مدام برای شناخت بحرانها در زندگی فردی و اجتماعی انسان و رویارو شدن با آنها.
ادامه را در اینستنتویو بخوانید.
#درباره_بحران #پاییز۱۴۰۱ #مدرنیته_و_نقدمتافیزیک #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
بحران و مطالعات اجرا
«اجرای بحران» و «بحرانِ اجرا»، از صحنه زندگی تا تماشاخانه، از خیابان و محله تا کلاس درس و اداره، از داروخانه و صف نانوایی تا اتاق رئیس و سالن جلسات، از آپارتمان اجارهای و اسنپ تا زندان و مترو، از مسجد و حرم تا سینما و پارک، از کنسرت و استادیوم تا هیئت و راهپیمایی، از انجمن حامی حیوانات و محیط زیست تا ستاد امر به معروف، از پلیس و ارتش تا حوزه و دانشگاه ...
ایرانیان «بحران» را چگونه بر صحنه زندگی به اجرا در میآورند؟
هستهی التهابی که بحران را رقم میزند، کجا نطفه میبندد؟
اضطرار خلاقی که حقیقت بحران را قاب میگیرد، کجاست؟
«تفکر زیباشناختی» و «اجرای خلاق»، چه نقشی در مدیریت بحران و فرآیند حل مسئله دارند؟
آیا مدیریت بحرانهای انباشته، و فرآیند حل مسئله را نباید در فقدان تفکر زیباشناختی و خلأ «اجرای خلاق» جست؟
#درباره_بحران #پاییز۱۴۰۱ #مطالعات_اجرا #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
⚡️ محسن نامجو، خستگی و پایان راه هنرمند؟
🔸 ویدیویی که امروز در فضای شبکههای اجتماعی دستبهدست شد، مربوط بود به تکهای از برنامهی ریپلی در شبکه امبیسی پرشیا که مهمان برنامه، محسن نامجو بیمقدمه در آن میگوید خسته است و نای ادامه دادن ندارد.
🔹 چه سبک موسیقی محسن نامجو را دوست داشته باشیم یا نه، او یکی از اتفاقات موسیقی در این سالهاست و نوعی صداقتِ کلام و بیپردگی همیشه در موسیقیاش بوده که از شخصیت او برمیآید. بههمین دلیل، شنیدن این حرفها از زبان او تاثیر عمیقتری دارد و به همین دلیل کسانی که شاید نصف سن نامجو را هم داشته باشند با این حرفها ارتباط برقرار کردهاند و با خستگیِ وجودی او همذاتپنداری کردهاند.
🔹برداشتهای زیادی میشود از این حرفها کرد، میشود به آن گفت افسردگی، یا مثل ژورنالیستهای زرد این حرفها را نامفهوم و سرشار از خشم دانست، اما نامجو به یک واقعیت درازدامنه در تاریخ هنر هم اشاره میکند؛ اینکه کاش هنرِ ما دردی از جهان دوا میکرد، کاش حداقل با کارِ یدی میشد خدمتی به دیگران کرد و نه فقط «ملودی» ساخت؛ و اینکه هنرمند تمامِ مدت و تمام وجود به واقعیتهای عریان جهان چشم میدوزد و دیگر کاری هم از دستاش برنمیآید؛ نتیجهی مشاهدهاش تبدیل به ملودی میشود، یا شعر، یا قطعه یا نقاشی یا هر اثری. اما رنجِ مشاهدهی هنرمند پایان نمیپذیرد. میشود پرسید که آیا این پایانِ راهِ هنرمند است؟ و میتوان پاسخ داد که نه؛ چرا که اثر هنری همیشه حاصل همین مشاهدهی عمیق است. در شرایط سختی که حالا هستیم شاید بیش از حد تلخ باشد که چنین بگوییم اما این زخمِ مزمنِ ادامهدار است که به خلق آثار هنری و همان «ملودی»ها ختم میشود؛ عملی که کارِ یدی نمیتواند انجام دهد همین است. غمِ بر آمده از دل را بر دلها مینشاند تا ما حواسمان باشد که در رنجکشیدن تنها نیستیم و همین خلقکردن و کار هنری، والاترین شکل امید است.
نقل از کانال هفدانگ
@bashgahandishe
«مرگی که هفتادساله شد...»
هفتاد سال پیش، در نوزدهم فروردین ۱۳۳۰، صادق هدایت خودکشی کرد. اگر مرگ را معنایی است، خودکشی هدایت معنادارترین مرگ است. تردید ندارم که خودکشی هدایت ماندگارترین اثر اوست... ماندگارتر از «بوف کور» و ماندگارتر از قلم و فکری که نایاب بود و نایاب ماند... هنوز مانده تا معنای خودکشی را بفهمیم...
تاکنون چندین پست دربارۀ صادق داشتهام که به یاد او دعوت میکنم مروری بر آنها کنید؛ به ویژه دعوت میکنم مستند کیومرث درمبخش را دربارۀ او ببینید.
▪️ «خودکشی در خانۀ شمارۀ ۳۷» (به همراه فیلم «سفر بهاری»، اثر کیومرث درمبخش)
▪️«چشمان تیز بوف کور» (به همراه فیلم «بوف کور»)
▪️«به قول صادق هدایت...»
@tarikhandishi | تاریخاندیشی