22497
✺ جهت ارتباط با ادمین و تبادلات با مدیریت کانال بهشت 👇👇 . @Hmirmohammady. @Hoseiniimirmohamadi. . ✺ کانال تخصصیِ داستانهای کوتاه و داستانکهای ایران و جهان... @Best_Stories https://t.me/+1O1ELxy66AVlZjY0
📻
بهترین موسیقیهای بیکلام
∝ @InstruSongs
کتابهایی که باید بخوانی :
∝ @mylibraries
آرشیو کتاب کمیاب و فیلم کوتاه
∝ @Archivesbooks
آهنگهای نوستالژی با کیفیت 320
∝ @AvayKhatereh
اهالی عشق
∝ @sabzoaram
میوه درمانی
∝ @mive_darmani2
و خدایی که به شدت کافیست
∝ @rahe_aseman
کافه تنهایی
∝ @cafe_tanhaee
بزرگترین کتابخانهی PDF فارسی و صوتی
∝ @ketabkhaneh2015
بهترین داستانهای کوتاه جهان...!
∝ @Best_stories
درخواست کتاب صوتی و pdf
∝ @EBOOK_4U
ذهن زیـبـا "خـودشـنـاسـے"
∝ @SFREDAMHDARD4030
کتابهای صوتی موفقیت خودشناسی ثروت
∝ @morgbh
از جنس آگاهی و تفکر
∝ @kamitafacor
افکـار زنـده _ تمرین مثبتاندیشی
∝ @Afkarezendeh
یادگیری آسان انگلیسی هر شب ۱۵ دقیقه
∝ @zabankadelarestan
پیدیاف هر کتابی خواستی اینجا دانلود کن
∝ @ppdffff
روانشناس خودت باش دختر
∝ @sedayepayeaaaab
از خودشناسی تا خداشناسی
∝ @VaraTamavara
آرشیو کتاب صوتی و فیلم مفهومی
∝ @ArchiveAudio
اینجا اشعار فارسی زیبا بخوان
∝ @Best_Poems
"پرانرژی باش و زندگی کن"
∝ @mouje_tahavolezendegi
دانلود 1001 کتاب نایاب و ممنوعه
∝ @Noandishaan_Book
•بی تو به سر نمی شود•
∝ @sheroandishe
خواندنیهایی از بزرگان جهان...
∝ @Book_Life
پرورش گل و گیاه در منزل و درآمدزایی
∝ @ghol_done
اکنون ( کتاب باز )
∝ @HavalI_behesht12
۱۰۰۰ کتاب صوتی رایگان
∝ @audiopersianlibrary
ایراندوستان
∝ @JournalTourism
📌
.......
امروز داستان زندگی من روی صحنه رفت، قبل از پایان، تماشاگران سالن را ترک کردند، چون هر چی می دویدم شانس از من جلوتر بود ...
# سمیه کوشکی
بهترین کانالهای تلگرامی تقدیم به نگاهتون😍♥️
/channel/addlist/q_4ZBdRoYeQyYTJk
حتما کلیک کن پیشنهاد ویژه ی امروز فرصت از نده😍😍👌👌
🔻ترفند مصرف خرما، قوی تر از هرقرص ودارو
/channel/+Fu5aJ6NQzrY2YmY0
🫧🟢 تاریخ تلخ 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢 فیلم کمیاب👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢دکتر خودباش👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢 حس خوب 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢هواشناسی غرب👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢اطلاعات دانستنی👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢مثبت اندیشان👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢موسیقی نوستالژی👈𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢جملات انگیزشی 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢انرژی مثبت 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢کتاب خانه 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢نگاه زیبا 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢ذهن ثروتمند 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢 بهشت 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢عاشقان کتاب 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢کلبه امید 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢عجایب جهان👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢قدرت درونی👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢درآغوش خدا👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢طب سنتی 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢کلیپ ناب👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
.
با گوش دادن به پیامهای جول اوستین
یکی از برترین سخنرانان انگیزشی جهان
برای ادامهی امیدوارانه و هدفمند زندگی
الهام بگیرید و تلاش و هدفگذاری کنید.
➕ به همراه زندگینامهی افراد موفق 💪
📍 @jooolosten_ir
/channel/+FWZhIZku5B0yMjhk
🔻ترفند مصرف خرما، قوی تر از هرقرص ودارو
/channel/+Fu5aJ6NQzrY2YmY0
🟪 تاریخ تلخ 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🟨 فیلم کمیاب👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🟪دکتر خودباش👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🟨 حس خوب 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🟪هواشناسی غرب👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🟨 اطلاعات دانستنی👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🟪مثبت اندیشان👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🟨موسیقی نوستالژی👈𝐉𝐎𝐈𝐍
🟪 جملات انگیزشی 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🟨انرژی مثبت 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🟪کتاب خانه 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🟨 نگاه زیبا 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🟪ذهن ثروتمند 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🟨 بهشت 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🟪عاشقان کتاب 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🟨عجایب جهان👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🟪 کلبه امید 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🟨قدرت درونی👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🟪درآغوش خدا👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🟨طب سنتی 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🟪 عاشقانه ها 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
.
🔻ترفند مصرف خرما، قوی تر از هرقرص ودارو
/channel/+Fu5aJ6NQzrY2YmY0
🫧🟢 تاریخ تلخ 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢 فیلم کمیاب👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢دکتر خودباش👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢 حس خوب 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢هواشناسی غرب👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢اطلاعات دانستنی👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢مثبت اندیشان👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢موسیقی نوستالژی👈𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢جملات انگیزشی 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢انرژی مثبت 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢کتاب خانه 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢نگاه زیبا 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢ذهن ثروتمند 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢 بهشت 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢عاشقان کتاب 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢عجایب جهان👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢قدرت درونی👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢درآغوش خدا👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢طب سنتی 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🫧🟢کلیپ ناب👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
.
💛محصولاتی اینجاداره جایی پیدا نمیشه،قیمتها باور نکردنی ارسال رایگان🔻
/channel/+q09oZHqtY-cxMWJk
پارچه سبزی دستان الهام ومادرش را بهم گره زده بود .سوز سرد زمستانی سرعت قدمهای مادر را افزایش ودخترک را بدنبال خود می کشاند . آلام زندگی نای راه رفتن را ازاو گرفته بود .یک خیابان وچهار راه را پشت سر گذاشتند .الهام حس کرد گره پارچه باز شده ،به جلو خیره شد مادر نبود .ناله های خفیفی کرد .رهگذران نه بی تفاوت بودند ونه قسی القلب ،فقط نمیتوانستند میزان اندوه دخترک ماتم زده لالی را درک کنند که برای گشوده شدن زبانش با مادر خود به دعا نویس شهر مراجعه کرده بود.(فرشته )
Читать полностью…
اسد ،مثل کفتری که جفتش مرده باشد ، تو لاک فرو رفته بود ، وقت زیادی برای نوشتن انشاء علم بهتر است یا ثروت نداشت، ته دلش دوست داشت بنویسد "ثروت "، چون اگر پول داشتند ، لازم نبود پدرش هر روز با دستان نحیفش گاری سنگین ،فروش چای وآب زرشکش را با زنجیر حمل کند !!! اگر پول داشتند نعمت برادربزرگترش، مدرسه را ترک نمیکرد و پادو مغازه مکانیکی نمیشد !!! اگر پول داشتند مادرش یک انگشتر طلا با نگین عقیق به رنگ زرشک هائی که پاک میکرد می خرید و برای طواف آنرا به صحن امام رضا میبرد !!!.
اما مگر می شد اینها را بنویسد !!! پیش همکلاسی هایش خجالت میکشید.
سرفه های شدید پدر ،اسد را از لاک و افکار خود بیرون آورد او سر آسیمه بسمت پنجره رفت و وقتی پدر را مشغول کشیدن گاری دید قید نوشتن انشاء را زد و با اشتیاق به کمک پدرش شتافت کم کم آفتاب گرمای خود را بر روی زمین پخش کرد، سر و کله 'مشتری ها بیشتر پیدا شده بود، اسد دوست داشت بماند اما با بی میلی کیفش را از زیر گاری برداشت تا به مدرسه برود ،هنوز پنجاه قدم بیشتر دور نشده بود که همهمه و دادو بیداددستفروشان اورا متوجه هجوم بیرحمانه' ماموران شهرداری کرد ، آنها گاری پدر ش را بار ماشین کردند و لیوان و سطل آب زرشک و یخ بود که توی جوی آب سرازیر میشد .
پدرش باچشمانی گریان به دنبال ماشین می دوید، و التماس میکرد،اسد کاری از دستش بر نمیآمد،شوکه شده بودو گریه میکرد و فقط یک نفس تا مدرسه دوید .کرخ شده بود و مات و مبهوت .
زنگ انشاء شروع شد ،وقتی معلم او را برای خواندن صدا زد ، با دفترچه ای که در دستانش مچاله شده بود و رنگی پریده و دستانی لرزان ، گچ را برداشت و زیر تیتر علم بهتر است یا ثروت با خط درشت نوشت .،.......
(زرشک)
صنم بر میهن زاده
وسایل ضروری را در دو تا چمدان جا دادیم و سوار بر ماشینهایی که ارتش برای مردم تدارک دیده بودشدیم ...
تمام خاطرات وزندگی گذشته را با حرکت ماشین پشت سر گذاشتیم !!!اما محکوم به این آوارگی بودیم .
قبل از حرکت ،همراه مادر به سمت درب هنگ مرزی رفتیم تا از برادرمان خدا حافظی کنیم .لحظه سختی بود دل کندن مادر از فرزند وخداحافظی ما از برادرمان براستی یکی از تلخترین روزهای زندگی ما بود.با چشمانی پر از اشک اورا در شهر ودیارمان رها کردیم .
دلهای کوچک ما علاوه بر درد اوارگی نگران مادر بود ویکدنیا غمی که سالها بدوش می کشید.واینک فراق فرزندش...
با این خدا حافظی مادر بار دیگر شکست وباران چشمانش گواهی بد میداد...ادامه دارد .(فرشته )
چیلانگر
وقتی میشکنی زیباتری!
کینتسوگی رویکردی فلسفی که در هنر سفال گری تجلی پیدا کرده است و ریشه در فرهنگ ژاپن باستان دارد.
تاکید این هنر برآن است تا با هر شکستگی از چرخه زندگی خارج نشویم و سرخوردگی باعث سرگشتگی ما نشود که نتوانیم خودمان را پیدا کنیم.
در فرهنگ ژاپن وقتی یک ظرف میشکند آن را دور نمی اندازند بلکه براساس یک باور و هنر باستانی که از اجدادشان به ارث برده اند شکستگیها را به شیوه خاصی مرمت میکنند. آنهاقطعات شکسته را با ماده ای که پودر طلا و نقره و پلاتین در آن به کار رفته ترمیم میکنند.
ژاپنیها معتقدند که وقتی چیزی دچار صدمه می شود و آسیب میبیند بسیار زیباتر از قبل میشود.
این هنر سنتی ژاپن اتصال طلایی یا کینتسوگی نام دارد.
کینستوگی بر مفاهیمی مانند پذیرش کمبودها و شکستها در زندگی ، ادامه دادن و نا امید نشدن و خارج نشدن از چرخه زندگی تاکید دارد.
مشکلات کاستیها و رنجها در زندگی نتایج بسیار ارزشمندی در پی دارند که افراد موفق کولهباری از آنها را جمع کرده و بزرگترین دلیل موفقیتشان هم همین است.
بر اساس این باور ما بعد از شکست نه تنها دچار کاستی و ضعف نمی شویم بلکه به خاطر آگاهی و تجربهای که از این شکست کسب کردهایم بسیار ارزشمند تر و زیباتر میشویم، همانند طلا.
از شنیدن این باور ژاپنیها یاد هنر چینی بندزنی فرهنگ خودمان افتادم.
در دهههای گذشته شغلی وجود داشت که امروزه از فهرست شغلها حذف شده است.
چیلانگر یا به عبارت دیگر چینی بندزنهای ایرانی همکار قشنگی می کردهاند که نزدیک به این روایت بوده.
از دست نرفتن شکسته ها و خارج نکردن شکسته ها از چرخه زندگی.
ضرب المثل جالب و شنیدنی هم در این زمینه وجود داردکه حتمن شما هم شنیدهاید:
تو اگر بند زن بودی چینی خود را بند میزدی.
این هم تعبیر و تفسیر و زاویه دید جدیدی از زیبایی شکستها.
✍نویسنده: لیلا طوفانی
#یادداشت
داستانهای کوتاه☕️🖊
@best_stories
@best_stories
این کارت دعوت و پیامی است ازسوی کائنات برای کسانی که وقت تغییردرزندگی شان فرارسیده باشد
باشناخت فرشتگان وقانون جذب،به یاری خدا به خواسته ات میرسی
👇👇👇👇
/channel/+gNUglY9fAw44ZmY8
/channel/+gNUglY9fAw44ZmY8
انگیزه
یکی از بهترین فوتبالیستهای جهان، در سن 28 سالگی
کفش هایش را به دیوار آویخت و به والیبال نشسته روی آورد.
# سمیه کوشکی
رهایی از یاس و ناامیدی
راهی برای آسمان برای گرفتن ماه تله نمیگذارد آزادیِ ماه است که او را پایبند میکند.
تاگور
فصلها یکی یکی میروند و میآیند.
زیر و رو میشوند.
تابستان میرود و پاییز میرسد.
اما کاش روزگارمان هم زیر و رو میشد تا حال دلمان کمی خوب شود.
سالهاست معنای زندگی را گم کرده و افسوس گذشته میخوریم و پر از نگرانی برای آینده هستیم.
از ملتی که دچار بحران هویت شده و کارد به استخوانش رسیده و از تمام مطالباتش در دنیا غرق در ناکامی و ذلت و ناامیدی گشته چه انتظاری میرود جز مچاله شدن در افسردگی و خاموشی.
در فراز و نشیب اینهمه ناکامی و حقارت باید چیزی یافت تا به آن پناه برد و توان ادامه مسیر را پیدا کرد.
اما چه سود که تنها دچار سرگردانی و سردرگمی شدهایم.
به جایی رسیدهایم که هیچ معنایی برای این حجم از غم و محنت نمییابیم.
شاید سیم آخر همینجاست.
درست در نقطهای که معنای زندگی هم به مخاطره میافتد چه جای حرف و سخن که باید به سیم آخر بزنی!
ملتی خاموش که اینک به سیم آخر زده و با اینهمه عزا که بر سرش ریخته برای ذره ذره زندگی باید دست به گریبان روز و شبهای تاریک شود و به ریسمان سست زندگی در این تاریکخانه چنگ بزند.
بهجاست آرزوهایمان را به یاد داشته باشیم و دست از رویاهایمان نکشیم.
و همواره در جستجوی راهی برای رهایی از چنگال یاس و ناامیدی باشیم.
پس
"عقاب فاتح قلههای زندگی باش
مسافر صبور دشتهای بیکران آن."
هاوس هولدر
✍نویسنده: لیلاطوفانی
#یادداشت
داستانهای کوتاه ☕️🖊
@best_stories
@best_stories
دعای هفت سلطان...دستورات مجرب گشایش رزق..طلسم زلیخا
https://t.me/joinchat/REtzuCIVAQo3N2U0
@KanzolKhavas .
سرکتابش حرف نداره
ابری یا آفتابی
شما را نمیدانم.
اما من از آن دسته از آدمها هستم که هوای ابری را بیشتر دوست دارم و با آن حالم خوش است.
شاید تعجب کنید.
تصور میکنم بیشتر مردم هوای آفتابی را دوست دارند و از هوای روشن بیشتر شارژ میشوند.
اما خب ما طراح و گرافیست دنیا و روزگار نیستیم تا همه چیز را آنگونه که میخواهیم طراحی کنیم.
پس باید با بیش و کم و زشت و زیبا و جابهجا شدن اوضاع و احوالِ همه چیز کنار بیاییم و دربست بپذیریم.
بپذیریم که به ما فرصتی و دمی در این سرا دادهاند و بس.
تلاشمان این باشد که آسمان ابری است یا آفتابی فرقی نکند و فقط چرخ زندگی را در تعادل و توازن نگه داریم.
صبورانه و آرام در تماشاگه راز از هستی لذت ببریم و زندگی کنیم.
این ماهیت زندگیست که هر از گاهی یکنواخت و کسل کننده و حوصله سربر میشود.
ولی با لذت یادگیری و به کارگیری خلاقیت به وسیله کشف و شهود میتوانیم معنای تازهای به زندگی ببخشیم.
و بار دیگر جوری دیگر به ساز زندگی برقصیم.
از این راه انرژی حیات را دوباره جانی بخشیم و توانی تازه بیابیم برای ادامه راه.
تا بلکه از یکنواختیها کاسته شود.
با یادگیری هر دَم دری تازه به روی ما گشوده میشود و نگاهی نو به هستی پیدا میکنیم.
انگار دیگر بار دنیا با شکوه و جلوهای تازه در برابرمان قد علم میکند و کسالت از وجودمان رخت برمیبندد.
آن وقت با دیدگاهی جدید روزگار را ورق میزنیم و عطری تازه و جانبخش از آن استشمام میکنیم.
وبعد... ادامه زندگی.
با این جمله از دارنهاردی یادداشت را پایان میدهم.
دارن هاردی:
"چیزی که کارکردن را لذتبخش میکند انجام دادن یک کار معنادار است."
شما چه کارِ معناداری انجام میدهید؟
✍نویسنده:لیلا طوفانی
#یادداشت
داستانهای کوتاه ☕️🖊
@best_stories
@best_stories
🧘♀🧘♀🧘♀🧘♀🧘♀
❖ چگونه انرژی درمانی کنیم؟
@energi_darmani
📎
داوری
"کوه و سنجاب با هم نزاع میکردند.
کوه به سنجاب گفت :« تو یک کوچولویمغرور هستی ».
سنجاب پاسخ داد :« تردیدی نیست که تو خیلی بزرگی ، همه چیز باید گرد هم آیند تا این فضا را بسازند.
اما فکر نمیکنم که مقام و موقعیت من مایه شرمندگیام باشد.
البته من به بزرگی تو نیستم اما تو هم به کوچکی من نیستی وحتا نصف چابکی و سرزندگی مرا نداری.
انکار نمیکنم که تو میتوانی یک ردپای زیبای سنجاب بسازی اما بدان که استعدادها متفاوت است ، همه چیز خوب و کامل و تمام عیار آفریده شده و آنچه هست واجب و ضروری است.
اگر من نمیتوانم جنگلها را بر روی پشت خود حمل کنم.
تو هم نمیتوانی یک فندوق را بشکنی.»
امرسون شاعر ، مقاله نویس و فیلسوف آمریکایی اعتقاد داشت که طبیعت مظهر روح است.
رالفوالدورامرسون
(1882-1803)
حکایت بسیار جذاب و شیرینی است و من بارها و بارها آن را خواندهام.
شاید حکایت امرسون اشاره به ضربالمثل معروفِخودمان باشد که: "هرکسی را بهر کاری ساختند."
در واقع هیچ موجودی در کائنات نمیتواند حضور دیگری را نفی و انکار کند و چنین بداند که من چیز دیگری هستم که تو نیستی.
امرسون میگوید: "از قضاوت در باره اهمیت یا ارزش دیگران دوری کنید.
در هر چیز و هرکس نشانههای خدا را ببینید.
بدانید که هیچ کس در قلمرو نامرئی روح از دیگران برتر نیست و کالبدِ خاکی ما در اشکال، اندازهها و شرایط مختلف ظاهر میشود.
نبوغ را در هر چیز و هر کس ببینید.
همانگونه که کوه با وجود حمل جنگل در پشت خود نمیتواند فندوقی را بشکند، هر مخلوق دیگر نیز ضمن اینکه موجودی کامل است اما از انجام بعضی کارها عاجز است."
درباره امرسون
رالفوالدوامرسون در بوستون چشم به جهان گشود.
او تحصیلات خود را در کالج هاروارد گذراند و بعد از آن چند سالی را در یک مدرسه به تدریس پرداخت.
او به عنوان یک نویسنده نه تنها در آمریکا بلکه در اروپا نیز بسیار موفق بود.
او تا پایان عمر مرد اول علم و ادب در آمریکا شناخته میشد.
نیچه از نخستین و همیشگیترین ستایشگران او بود.
همچنین امرسون مقالهای با عنوان «درباره شعرفارسی» نوشته است که اطلاع از محتوای آن در روشنکردن ذهنیت او درباره شعر فارسی و چگونگی شکلگیری شناختش از شاعران ایرانی نقش مهمی دارد.
رالفوالدوامرسون نـخستین ادیب آمـریکایی است که به طور جدی به ادبیات فارسی توجه نشان داد.
او با این که زبان فارسی را نـمیدانـست، مـهمترین گام را در راه معرفی شاعران ایرانی و شعر فارسی به جامعه ادبی آمریکا بـرداشته اسـت.
گردآوری شده : مقاله وین دایر و بیوگرافی
✍نویسنده: لیلا طوفانی
#یادداشت
داستانهای کوتاه ☕️🖊
@best_stories
@best_stories
خیاطی خیلی شغل خوب و بادرآمد بالاییه هزینه های کلاسشم خیلی زیاد شده و وقتی هزینه میکنی ام استادش بهت اونقدر توجه نمیکنه …
این کانال با آموزشای رایگانش کمکتون میکنه هرچیزیو بخاید براخودتون بدوزید😱
🪡🧵 @Dokhtodoz
«نرو. آنجا چیزی نیست.
اینجا هم چیزی نیست، اما تو میدانی که چیزی نیست.
آنجا؟ ممکن است چیزی باشد و یا نباشد.
ولی ترس از نبودنش، از نبودن چیزی، از نبودن معنا، بیشتر میترساند.»
✍️ نویسنده: محمد عابدی
👁 دختر چشمبنفش 📕 انتشارات شالگردن
داستان های کوتاه🖋☕️
@Best_Stories
@Best_Stories
.
👑 لیستی از پرطرفدارترین چنلهای vipتلگرام 👑
زود بـــرداریـــد تا حــــذف نشــــده☝️🌱
چطور فراموشش کنم؟ چطور فراموش کنم که یک روز، وقتی خواب بودم، وقتی در دنیای بیخیالی خواب غوطهور بودم، سگم آمد و یک چشم من را خورد؟
نمیدانم چرا اما همیشه در این سؤال گیر میکنم.
سگم در برابر من نشسته است. دقیقاً همان جایی که همیشه مینشست. چشمهایش بیخیال و آرام است، انگار هیچچیزی عوض نشده. انگار در همان لحظهای که دهانش در تاریکی شب باز شد.
✍️ نویسنده: محمد عابدی
👁 دختر چشمبنفش 📕 انتشارات شالگردن
@best_stories
@best_srories
(زلزله )
بعد از آن روز دردناک ومهیب همچون آتشبانی شده ام که باید آتشفشان درونش را کنترل کند .اگرهیزمش زیاد باشد،فوران میکند واگر کم ،ته میگیرد ومن اینجا گویی درس تنظیم دما را پاس میکنم تابتوانم خودم را آرام کند ودلداری بدهم .
چهارشنبه آخرین روز پایانی خرداد ماه بود.وشاگردانم امتحان انشا داشتند موضوع آزاد بود
."شبنم" شاگرد خوبکلاسم ،بعد از امتحان برگه ی انشا خود را بهمن داد وبا کمی دلخوری گفت :خانم معلم خیلی سخت بود !!!!!
کاشخودتان، موضوع انشاء را انتخاب کرده بودید.
شبنم شاگرد زرنگ وباهوشی بود .اما در درس انشا همیشه مشکل داشت .لبخندی زدم وگفتم: خوب حالا در مورد چی نوشتی ؟
گفت : اجازه خانم معلم ،دیشب که خوابیدم ،در خواب از پشت پنجره'اتاقم ،آسمانی پرازستاره رادیدمکه ستاره ها یشیکی یکی و با" احتیاط" به زمین نزدیک میشدند وزمین دهان گشادش را باز می کرد و ستاره ها را می بلعید ،منهم انشایم را بیاد خواب دیشبم درمورد زمین و آسمان نوشتم ..
اورا در آغوش کشیدم وگفتم آفرین دخترم خلاقیت خوبی درانتخاب موضوع انشا بخرج دادی، حتما انشایت را میخوانم و در زیر برگه نظرم را برایت می نویسم .......امروز چهل روز است کهزمینشبنم را مثل ستاره های درون خوابش، در خودش بلعیده است.ومن زیر برگه انشایش نوشتم تو در لابلای برگهای زرد پاییز .کنار شاخه های زمستان زده که خواب، تن پوش سبز میبینند ،در شناسنامه' شکوفه های بهاری ،وجود داری ومن ایمان دارم هیچ زلزله ای نمیتواند یاد چهره 'پاک تو را در دلم محو کند.....(.فرشته )
سالهاست از آن جنگ خانمانسوز میگذردمن با دسته گلی بهمراه فرزند خردسالم بر سر مزار مادر که در کنار تنها پسرش آرمیده است ایستاده ام وبه آخرین طلوع خورشید دیارم می اندیشم پسرمبا صدای کودکانه اش می پرسد ؟ مامان میریم مهمانی خونه دایی ؟؟؟.،،با آهی به وسعت سختیهای آوارگی می گویم نه عزیزم داریم میریم ازشون خداحافظی کنیم ..بعد دوباره نگاهم می کند ومی گوید :اگر جنگ نبود الان میرفتیم مهمونی خونه دایی ؟در جوابش با آهی بلندتر می گم بله عزیزم اگر جنگ نبود من وتووبابا مادربزرگ وخاله الان در خونه دایی مهمان بودیم وبه طلوع خورشید لبخند می زدیم
(فرشته )...پایان
یادداشت روز
چیلانگر
وقتی میشکنی زیباتری!
کینتسوگی رویکردی فلسفی که در هنر سفالگری تجلی پیدا کرده است و ریشه در فرهنگ ژاپنِ باستان دارد.
تاکید این هنر برآن است که با هر شکستگی از چرخه زندگی خارج نشویم و سرخوردگی باعث سرگشتگی ما نشود.
در فرهنگ ژاپن وقتی یک ظرف میشکند آن را دور نمیاندازند.
بلکه براساس یک باور و هنر باستانی که از اجدادشان به ارث بردهاند شکستگیها را به شیوه خاصی مرمت میکنند.
قطعات شکسته با مادهای که پودر طلا و نقره و پلاتین در آن به کار رفته ترمیم میشود.
ژاپنیها معتقدند وقتی چیزی دچار صدمه میشود و آسیب میبیند بسیار زیباتر از قبل میشود.
این هنرِ سنتی ژاپن اتصال طلایی یا کینتسوگی نام دارد.
کینستوگی بر مفاهیمی مانند پذیرش کمبودها و شکستها در زندگی ادامهدادن و نا امید نشدن و خارج نشدن از چرخه زندگی تاکید دارد.
مشکلات کاستیها و رنجها در زندگی نتایج بسیار ارزشمندی در پی دارند.
در واقع افراد موفق کولهباری از آنها را جمع کرده و بزرگترین دلیل موفقیتشان همین است.
بر اساس این باور انسان بعد از شکست دچار کاستی و ضعف نمیشود.
بلکه به خاطر آگاهی و کسب تجربه بسیار ارزشمندتر و زیباتر از قبل میشود درست مثلطلا.
از شنیدن این باورِ ژاپنیها یاد هنر چینی بندزنی خودمان افتادم.
شغلی که امروزه از فهرست شغلها حذف شده است.
چیلانگر یا به عبارت دیگر چینیبندزنهای ایرانی هم کار قشنگی میکردهاند که نزدیک به این روایت بوده.
از دست نرفتن شکستهها و خارجنکردن آنها از چرخهی زندگی.
ضربالمثل جالب و شنیدنی هم در این زمینه وجود داردکه حتمن شنیدهاید:
تو اگر بندزن بودی چینی خود را بند میزدی.
این هم تعبیر و تفسیر و زاویه دید جدیدی از زیبایی شکستها.
لیلا طوفانی
#یادداشت
🍎ترفنده های اورژانسی خانگی
/channel/+Fu5aJ6NQzrY2YmY0
🌎 تاریخ تلخ 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🌎فیلم کمیاب👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🌍دکتر خودباش👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🌎 حس خوب 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🌎هواشناسی غرب👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🌍 اطلاعات دانستنی👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🌎مثبت اندیشان👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🌎موسیقی نوستالژی👈𝐉𝐎𝐈𝐍
🌍 جملات انگیزشی 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🌎انرژی مثبت 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🌎کتاب خانه 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🌎 نگاه زیبا 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🌎ذهن ثروتمند 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🌎بهشت 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🌎عاشقان کتاب 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🌎عجایب جهان👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🌎قدرت درونی👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🌎درآغوش خدا👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🌎طب سنتی 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
🌎 عاشقونه 👈 𝐉𝐎𝐈𝐍
.
نامهای به گذشتگان
آنروزها که شما در انتظار آینده بودید و در آرزوی پیشرفت ما نبودیم که بدانیم برشما چه میگذرد؟
وبشر چگونه تشنه نادانستهها شب را به روز میرساند.
شما برخی از نایافتهها را یافته و برخی را نیافته رها کردید و رفتید.
امروز ما آمدیم و آن آینده را که شما در جستجویش بودید یافتیم.
پا برجای پای شما گذاشته سوار بر اسبِ آرزوها تاختیم.
آنقدر رفتیم و آنچنان رسیدیم که دیگر همه چیز از یادمان رفت.
زکجا آمدهام آمدنم بهر چه بود؟
تا آنجا که همه با هم بیگانه شدیم و دیگر صدای هیچ قلبی را نشنیدیم و نامهربانی رسم این سرا شد.
آن روزها که شما بودید برای باهمبودن و یکیشدن دلها از هر دری سخن میگفتید.
دلها بیقرار یکدیگر بود اما این روزها همه در کنار هم بیگانگی میکنند.
افتخارات این قرن این شد که هیچکس کسی را نشناسد.
هیچ چشمی چشم دیگر را نبیند.
هیچ دلی دلی را به دست نیاورد.
هیچ سلامی را با سلام پاسخ نگویند.
هیچ گوشی صدای آشنا را نشناسد.
هیچ لبخندی برلب نباشد.
وهیچ دستی گرمیِ دستی را حس نکند.
آن روزها خواندنی کم بود شما کم خواندید و بسیار عمل کردید.
این روزها بیشتر از هر زمان خواندنی هست ما بسیار خواندیم ولی ندانستیم با خواندهها و دانشمان چه کنیم؟
بسیار خواندیم و عمل نکردیم و شدیم عالمان بیعمل و درختانِ بیثمر.
گرچه نقشمان را آموختیم اما نقشآفرینی نکردیم.
امروز این ما هستیم تاجِ قدرت بر سر گذاشته و برقلههای پیشرفت ایستاده ولی افتاده در دامنِ غربت!
انسانِ امروز غربت و تنهایی را آفرید و این شد ارمغانِ عصرِ ما.
انسانِ امروز داناست اما علم او همچون باری سنگین بر دوش او سنگینی میکند.
شاید آیندگان بعد از ما در جستجوی این راز باشند که با تنهایی بشریت چه باید کرد تا بلکه از غمِ غربتِ انسان بکاهند.
به قول سهراب سپهری:
آدم اینجا تنهاست
ودر این تنهایی سایه نارونی تا ابدیت جاری است.
لیلا طوفانی
#یادداشت
داستانهای کوتاه ☕️🖊
@best_stories
@best_stories