وزندگی دوسه نخ کاام است ...... وعمرسرفه ی کوتاهی!!!!! شروع فعالیت کانال https://t.me/Abi_Asman/5
📌 به مناسبت ۲۵ نوامبر روز جهانی منع هرگونه خشونت علیه زنان
📽شناخت انواع خشونت علیه زنان
از نگاه سینما
🎥بخش دوم
تصویری که معمولا از خشونت علیه زنان در ذهن جامعه شکل گرفته، پای چشم کبود، صورت ورمکرده و بدن کتکخورده است اما خشونت شامل شکلهای مختلفی میشود که میتواند در روندی پنهان و خاموش، زمینه سرکوب و فرودستی زنان را فراهم کند.
📌 فیلمجستاری که به بهانه روز جهانی منع خشونت علیه زنان آماده شده، تلاشی کوچک در راستای برانگیختن توجه و حساسیت جامعه نسبت به انواع خشونت علیه زنان بهواسطه تحلیل فیلمهایی است که از خشونت عادیشده، آشناییزدایی میکند و به سویههای نادیدنی آن، نور اندکی میتاباند. با این امید که هر کسی بنا بر مسئولیت فردی و اجتماعی خویش، این نور را روشنتر و فراگیرتر کند./آکادمی چراغ
🔗زنان_سینما
📌 خشونت_علیه_زنان
✨
@Abi_Asman
🔗هفت دیدگاه نسبت به معنای زندگی
📌اریک_فروم:
انسان موجودی است که زندگیاش را از رهگذر زیستن پربار، معنادار میکند. چنین انسانی میکوشد تا با خدمت گرفتن نیروهای عشق و منطق کاملترین شکل نیروی درونیاش را متحقق کرده و به زندگی معنا بخشد.
📌آبراهام_مازلو:
معنا از رهگذر خودشکوفایی تجربه میشود و چنین شخصی انگیزهی معطوف به رشد دارد و برای رسیدن به معنا، قدرتهای خلاقش را به سوی اهداف مذکور بسیج میکند.
📌رولو_می:
او معنا را یک تجربهی درونی شخصی میداند. کسی که بتواند با بالاترین ارزشهایش زندگی کند، قصدمندی خود را بفهمد، قدرت ارادهاش را برای انتخاب بفهمد و قادر به عشقورزی باشد به معنا دست یافته است.
📌کریشنا_مورتی:
دنیا هنگامی با معنا، تجربه میشود که دانشی از خود، توسط خودمشاهدهگری به دست آید. انسان خود را آزاد درک کند و حالت پذیرایی از آگاهی را تجربه کند.
📌پل_تیلیش:
انسان زندگی معنادار را انتخاب میکند. شخص با انتخاب ایمان و عشق به عیسی مسیح معنای زندگی خود را برمیگزیند.
📌آبراهام_هسکل:
اگر انسان به یاد خدا باشد زندگی را معنادار تجربه میکند. البته تجربه خدا به شکل سادهانگارانه مدنظر نیست بلکه خدا را بایستی در زندگی روزمره فهمید.
📌ویکتور_فرانکل:
معنا از رهگذر پاسخگویی به خواستههای موقعیت پیشآمده کشف میشود در نتیجه با تعهد نسبت به تکلیف منحصربهفرد زندگی تجربه میشود. در اینجا بایستی به خود اجازه دهیم تا تجربهی لحظه را درک کرده و به یک معنای نهایی اعتماد نماییم. معنای نهایی که ممکن است به مفهوم خدا باشد یا نباشد.
📚
@Abi_Asman
✨
📌خوبیِ عشق همین است که تعریف روشن و واحدی ندارد. هر کسی از نگاه خودش عشق را طوری فهميده.
کاملا فردی است و وابسته به خواست عاشق، معنیاش آدمبهآدم تغییر میکند. همین تعریفناپذیریِ عشق، گسترده و مهربانش کرده، کمک میکند عشق را در دل زنده نگه داریم.
عاشق به این "سردرگمی" پناه میبرد و تحت نوع غریبی از امنیت، از احساسی که دارد "لذت" میگیرد. چون عشق تعریف ندارد، پس انکارش هم سخت است! عاشق در پیِ اثبات وجودِ عشق نیست، بلکه میخواهد جلوی انکارش را بگیرد.
✍معین_دهاز
🥂
@Abi_Asman
👆
🖇در بخشی از کتاب توطئه علیه نژاد بشر میخوانیم:
من یک دختر کوچک انگلیسی که در نروژ برای ملاقات با اقوامش آمده بود را ملاقات کردم که مدام از اتاقش بیرون میآمد و میپرسید: «چه خبر است؟» پرستاران کودک در مکانیسم انحراف به افراد متخصص تبدیل میشوند: «ببین، بچه، میبینی؟ آن طرف خیابان دارند قصری را نقاشی میکنند!» این پدیده به حدی شناخته شده است که نیاز به توضیح بیشتر ندارد. حواسپرتی تاکتیک حیاتی «جامعه» است. این مکانیسم را میتوان به یک هواپیما تشبیه کرد که از مادهای دارای وزن ساخته شده است، اما دارای یک اصل محرکه است که تا زمانی که عمل میکند آن را در هوا نگه میدارد. موتور باید به طور مداوم کار کند زیرا خود هوا فقط برای مدت کوتاهی میتواند آن را حمل کند. حال خلبان ممکن است خسته شود، اما تنها زمانی که موتور شروع به از کار افتادن کند، خطر واقعاً جدی میشود. تاکتیکهای انحراف اغلب کاملاً آگاهانه هستند. ما باید به طور پیوسته توجه خود را از خودمان منحرف کنیم، زیرا ناامیدی میتواند دقیقاً در زیر سطح، در حین نفسگیری یا هقهق ناگهانی ما را تسخیر کند و وقتی تمام انحرافات و حواسپرتیهای ممکن تمام شد، در نهایت به نوعی «طحال» میرسیم که اشکال مختلفی دارد، از بیتفاوتی خفیف تا افسردگی نهایی. زنان اغلب به این تاکتیک متوسل میشوند و علاوه بر این، به دلیل تمایل شناختی کمتر از مردان، اضطراب بیشتری دارند.
یکی از معایب زندان انفرادی این است که یک زندانی تقریباً از هر مزاحمتی برای ذهن محروم است. از آنجایی که سایر چشماندازها برای خروج از این وضعیت اندک است، زندانیان در معرض خطر فروپاشی ناشی از ناامیدی قرار دارند و هر اقدامی که میتوانند برای جلوگیری از این ناامیدی بیابند، به عنوان تلاشی برای حفظ خود زندگی موجه است اما برای لحظهای که او روح خود را تنها در جهان تجربه میکند، چیزی به نام ناامیدی مطلق وجود دارد. ناامیدی خالص و بدون تقلب، «هراس از زندگی» که احتمالاً هرگز کامل نخواهد شد، زیرا مکانیسمهای دفاعی پیچیده، خودکار و تا حدی همیشه در حال کار هستند. اما هر سرزمینی در مجاورت ناامیدی نیز میتواند نوعی منطقهی مرگبار باشد، و در آنجا برای سرپا ماندن در زندگی تلاش زیادی باید به کار گمارد.
ما عروسکهایی هستیم که به واسطه توهم آگاهی از حقیقت ماهیت خود دور شدهایم و معتقدیم که موجودات منحصر به فردی هستیم اما در واقع موجودات مجنون و مقید به مرگ هستیم.
آیا باید بر آگاهی خود پوزهبندی زد یا در گرداب واقعیتهای وحشتناک آن افتاد؟
احساسات به اندازه بدن ما حساس هستند و ممکن است به آسانی شکاف بردارند
بره بیگناه ممکن است خود را دور نگه دارد اما گرگها هیچگاه دور نخواهند ماند!
هر دقیقه در این زندگی برای این است که زنده بمانیم اما زنده بیرون نرویم!!!
زنده بودن یعنی سکونت در یک کابوس بدون امید،
یعنی اینکه بدنهایمان در باتلاقی از ترس فرو رفته باشد و در خانهای وحشتناک زندگی کنیم که هیچ کس از آن زنده بیرون نخواهد رفت.
به عنوان تنها شیوه واقعی وجود همه چیز بر مدار پوچی میگردد.
📖توطئه_علیه_نژاد_بشر
✍توماس_لیگوتی
📚
@Abi_Asman
📌پراکسیسهای سوگواری
نوربرت الیاس، جامعهشناس آلمانی، زمانی گفته بود «مرگ مسئلهی زندگان است، مردگان هیچ مسئلهای ندارند».
شاید حق با او باشد. اگر فرض را بر این بگذاریم که حق با اوست، آنوقت باید از خود بپرسیم که مسئلهی زندگان با مردگانشان چیست؟ زندگان چه نسبتی با مردگانشان دارند؟ زندگان با مردگانشان چه میکنند؟
شاید نخستین پاسخ این باشد:
زندگان برای مردگانشان سوگواری میکنند، نسبت آنها با مردگانشان نسبتی سوگوارانه است، مسئلهی زندگان، قبل از هر چیز، بهجاآوردنِ حقِ سوگواری برای مردگان است.
اما سوگواری چیست؟
📚
@Abi_Asman
📖 از دیکتاتوری تا دموکراسی
✍نوشته : جین شارپ
📚
@Abi_Asman
📖 کتاب : از دیکتاتوری تا دموکراسی
✍ نوشته : جین شارپ
🔗کتابی که خواندش بر همه واجب است :
📌«از دیکتاتوری تا دموکراسی»، مشهور ترین کتاب او در کمتر از ۱۰۰ صفحه خلاصه ایده هایش را به زبان ساده توضیح می دهد . ۱۹۸ روش برای مبارزه مدنی و شکست دادن حکومت های نظامی و دیکتانوری است. قبل از توضیحات درباره کتاب درباره فعالیتهای جین شارپ مینویسم. جین شارپ از سال ۱۹۸۷ با حمایت دولت آمریکا، مؤسسه آلبرت انیشتین شروع به انتشار مطالب آموزشی و برگزاری کارگاههای آموزشی و سمینارهایی تحت عنوان «روشهای دفاعی از طریق نافرمانی مدنی» در خارج، برای فعالان سیاسی کرد و همچنین کار هماهنگی ترجمههای کتاب معروف وی یعنی «از دیکتاتوری تا دموکراسی» را هم بر عهده داشته است.
قبل از خلع قدرت «اسلوبودان میلوشویچ»، «رابرت هِلوی»، همکار شارپ و دستیار ارشدش از سال ۱۹۸۹که یک سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا با سی سال سابقه خدمت در نیروی دریایی است، کارگاهی در بوداپست برای دانشآموزان صرب برگزار کرد. همچنین آنها کارگاههایی برای فعالان روسیه سفید در لیتوانی و دوره هایی برای آموزش تبعیدیهای کوبایی در میامی و نیز برای ونزوئلاییها و فعالان زیمباوه داشته اند.
شارپ همچنین به تشکیل «حزب دموکراتیک ترقی خواه» در تایوان در راستای حمایت از فرایند استقلال تایوان از چین کمک کرد و نیز آموزش هایی را به گروههای فلسطینی در سازمان آزادی بخش فلسطین جهت ترغیبشان به مبارزات مدنی و نرم داد. در ۱۹۹۰، وی کنفرانسی پیرامون «عدم خشونت» در ایالات متحده برگزار کرد که محورهای آن گسترش اندیشه تغییرات غیرخشونت آمیز در کشورهای به اصطلاح استبدادی بود.
📌تاثیرات فکری بر جنبش ها و کتابش از دیکتاتوری تا دموکراسی :
تحقیقات شارپ بر سازمانهای مقاومت در سراسر جهان اثرات مهم و جدی داشته است؛ مخصوصا اخیرا آثار او تاثیر قابل ملاحظهای بر جنبشهای جوان در انقلابهای رنگین اروپای شرقی داشته. کتابچه «از دیکتاتوری تا دموکراسی»، به عنوان پایهای برای فعالیتهای جنبش اوپتور در صربستان (که مستقیما تحت آموزش مؤسسه آلبرت اینیشتن بود)، کارمای گرجستان، پورای اوکراین، کلکل قرقیزستان و زوبر بلاروس، بوده است.
کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی(این کتاب در سال ۱۹۹۳ به ۲۸ زبان ترجمه شد و در جنبشهای براندازی نرم صربستان، اوکریاین، گرجستان و قرقیزستان مورد استفاده قرار گرفت) کتاب باریکی است، شامل توصیههای مختصری برای چگونگی طراحی یک جبهه مخالف موفق، به ضمیمه یک لیست از تاکتیکهای تاریخی آزمایش شده برای متزلزل کردن رژیمهای به اصطلاح دیکتاتوری. لیست وی شامل ۱۹۸ متد کنش غیرخشونت آمیز پیشنهادی است؛ مثل کاربرد نمایش برای دست انداختن مسائل سیاسی، تقلب انتخاباتی، کاربرد تشییع جنازه (واقعی و تصنعی) برای ابراز نظر سیاسی، سکوت، انکار و نفی شخصیتهای شناخته شده و اتخاذ رنگهای نمادین و نافرمانی مدنی و...
نوشتههای شارپ درباره «دفاع مبتنی بر افراد غیرنظامی»، همچنین توسط حکومتهای لیتوانی، لتونی و استونی در طی جداییشان از اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، به کار گرفته شد.
برخی کشورها اعتراضات و اغتشاشات داخلی شان را به تئوریهای شارپ منتسب کرده اند؛ در ژوئن ۲۰۰۷، هوگو چاوز، رییس جمهور ونزوئلا، شارپ را عامل ناآرامیهای رخ داده در ونزوئلا دانست. ایران نیز معترضین به تقلب ادعا شده در انتخابات ۲۰۰۹ را به پیروی از تاکتیکهای جین شارپ متهم کرده است. طبق اعترافات تعدادی از متهمین، ناآرامیهای پس از انتخابات از قبل برنامه ریزی شده بود و برنامه شان جدول زمانی انقلاب مخملی را دنبال میکرد تا جایی که بیش از ۱۰۰ مرحله از ۱۹۸ گام توصیه شده توسط جین شارپ پیاده شده بود.
در ادامه 👇👇
📚
@Abi_Asman
📌اندیشه انتقادی : ۳۵ فاکتور اندیشه نقادانه و سنجشگر”
🔗قسمت نخست :
📌هدف این مقاله نشان دادن این است که چگونه مفهوم متفکر مستقل، دقیق و منصفانه میتواند به فعالیتها و بحثهای کلاس درس تبدیل شود.
ما مفهوم جهانی تفکر انتقادی را به ۳۵ جنبه یا استراتژی آموزشی تقسیم کردهایم...
ادامه این نوشته
📚
@Abi_Asman
🔗به مناسبت 30 آبان روز جهانی فلسفه
📌فلسفه دشمن حرف مفت
✍🏻 محسن آزموده
سومين پنجشنبه نوامبر هر سال از سوی يونسكو به عنوان روز جهانی فلسفه تعيين شده. امسال اين سومين پنجشنبه مصادف است با همين امروز (21 نوامبر 2024، 1 آذر 1403) . اينكه در تعيين روز فلسفه، اين فرمول پيچيده را تعيين كردند و مثلا نگفتند هر سال 21 نوامبر روز جهانی فلسفه است، خودش گواهی است بر درستی اين اتهام كه اهل فلسفه مرض دارند كه همهچيز را سخت و پيچيده كنند! اما شايد هم ايشان میخواهند ما را كمی به تامل و دقت وادارند و مجبورمان كنند كه كمی فكر كنيم يا متوجه گذر زمان باشيم و تقويم را باز و حساب و كتاب كنيم. احتمالش هم هست كه علل و دلايل ديگری در اين شيوه نامگذاری مدنظر باشد كه من نمیدانم. مثلا دوستم نيما پس از تحقيق به اين نتيجه رسيد كه يك علتش تاكيد بر نظم و ديسيپلين به عنوان يكی از ابزارهای فلسفهورزی است.
در هر صورت براي ما ايرانیها انتخاب اين روز يك حسن ديگر هم دارد و آن اينكه میتوانيم در آرامش و آسايش آخر هفته به فلسفه و فلسفهورزی بپردازيم. در روزهای ديگر به علت مصائب و دردسرها اين مجال نيست و اگر وسط شلوغیها يكی بخواهد كمی وارد مقولات و معقولات شود، حوصله مخاطب سر میرود و به او میگويد: «بیخيال، فلسفهبافی نكن، وقت اين كارها نيست.» اما پنجشنبه و جمعه زمان خوبی است كه ما كمی از روزمرگیها و اشتغالات روزانه فاصله بگيريم و فلسفهبافی كنيم.
حالا ممكن است بپرسيم كه فايده و سود اين فلسفهبافي و در گام بعدي فلسفهورزي چيست؟ اصلا فلسفه به چه درد میخورد؟ بیاغراق فيلسوفان و اهل فلسفه بيش از هر گروه ديگری به اين سوال پرداختهاند و تلاش كردهاند آن را پاسخ بدهند، زيرا ايشان از همان ابتدا در كنار دهها جرم و گناه ديگر، در معرض اين اتهام هم بودهاند كه كاري بيهوده ميكنند و وقت مردم را تلف و جوانان را گمراه و باعث سردرد و سرگيجه جامعه میشوند. همه میدانيم كه سقراط، بنيانگذار فلسفه را در آتن خرمگس میخواندند و در نهايت هم به جرم توهين به مقدسات و منحرف كردن جوانها ناچار شد كه جام شوكران را سر بكشد. البته بايد گفت سقراط با افتخار و سربلندی شوكران حقيقت را نوشيد.
خب حالا با اين تفاصيل، فايده فلسفه چيست؟ چرا آدم بايد سر خود را با مفاهيم انتزاعی و پرسشهاي ظاهرا بديهي گرم كند و ساعتها و بلكه روزها و ماهها و سالها به فكر و تامل درباره اموری بپردازد كه نه فقط هيچ سود و منفعتی ندارد، بلكه دنيا و آخرت آدم را هم خراب میكند؟ شك نكنيد كه ميتوانم دهها فايده برای فلسفه ورزی- شما بخوانيد فلسفه بافی- برایتان رديف كنم. فلسفه هيچ كاری را به ما ياد نداده باشد، اين زبانبازی و بحث كردن را آموخته. اما غير از همه اينها به نظرم مهمترين فايده فلسفه اين است كه به ما ياد میدهد حرف مفت و ياوه نزنيم. مرادم از حرف مفت، سخنی توهينآميز نيست. اين اصطلاح را از هری فرانكفورت، فيلسوف فقيد امريكایی كه همين چند ماه پيش (16 جولای 2023) در 94سالگی درگذشت، آموختهام. فرانكفورت در سال 1986 مقاله كوچكی با عنوان «درباب حرف مفت» (On Bullshit) نوشت كه محسن كرمی ترجمه خوبی از آن ارايه كرده (نشر كرگدن) . او در اين مقاله ميان حرف مفت و سخن دروغ تمايز گذاشته و میگويد حرف مفت، سخني است كه گوينده بدون توجه به راستی و دروغی آن را بيان میكند. فرانكفورت همچنين از رواج و شيوع حرف مفت با همين تعريف در زمانه ما سخن میگويد. اينكه آدمها به علل مختلف از جمله در دسترس بودن رسانهها، همگی اين امكان را يافتهاند كه هر وقت هر چه دل تنگشان میخواهد، بگويند. نفس اين موضوع كه همه ميتوانند حرف بزنند، اشكال ندارد. بر عكس، خيلي هم خوب است؛ بهتر است از زمانی كه فقط عده معدود و محدودی به علت مقام و جايگاهشان ميتوانستند اظهارنظر كنند. اما اين نبايد به رواج حرف مفت كمك كند يا آن را تشويق. ما بايد نسبت به آنچه میگوييم و مینويسيم، متعهد باشيم و فلسفه محك خوبی برای اين كار است. فلسفه و فلسفهورزی ابزار خوبی براي سنجش گفتهها و نوشتهها در اختيار ما می.گذارد. گو اينكه فلسفه به ما ياد میدهد كه حرف بیدليل و استدلال را نه بگوييم و بنويسيم، نه بپذيريم. اين شايد كار سختی باشد، شايد آزارنده باشد و عواقب نگرانكنندهای در پی داشته باشد. اما فيلسوف تنها دلبسته حقيقت است و از اينكه به طعن و تحقير ديگران دچار شود يا به گوشه انزوا رانده، نمیهراسد. خلاصه آنكه فلسفه دشمن حرف مفت است و از رسوا كردن ياوهسرايان و مزخرفنويسان باك ندارد. اگر همين يك كاركرد را هم داشته باشد، بايد آن را ستود و به آن توجه كرد، به ويژه در روزگاری كه گوشیهای همه ما پر است از حرف مفت و چرند. پس روز جهانی فلسفه مبارك. با اميد.
📑منتشر شده در روزنامه اعتماد
zamaneyebarkhord
📚
@Abi_Asman
✨
محبوب من!
اکنون شما، شب و من کنار همیم..
شب به آرامی خوابش برده است
تنها شما و من بیداریم..
✍️صالح علا
🥂
@Abi_Asman
واقعیت اینه که جذابیت، عشق های رویایی، روابط بینقص و زندگی آروم،
نه شانس می خواهد و نه آدم های فوق العاده و نه پول و زیبایی...
صبر و گذشت، وفاداری، عشق ورزیدن و صمیمیت می خواهد.
روابط خوب، ساختنی است و
عاشقی زمانبر...
ولی اینم باید گفت که عشق هر نوعش قشنگ و شیرینه.
حتی "عشق یک طرفه" هم روح انسان را جلا می دهد.
دوست داشتن عیب نیست، دوست نداشتن عیب است.
ولی کسی هم بدهکار ما نیست که چون دوستش داریم، دوستمان بدارد.
یاد بگیریم بدون هیچ توقعی دوست بداریم، چون درست مثل خودمان که کسانی هستند که دوستمان دارند ولی ما دوستشان نداریم، کسانی هم هستند که ما آنها را دوست داریم ولی آنها بدون هیچ دلیل خاصی ما را دوست ندارند.
اشکالی هم ندارد.
یادمان باشد انسان ها حق انتخاب دارند و عشق قفس نیست که معشوق در آن زندانی باشه،
عشق اجباری نیست و با هیچ چیز هم خریدنی نیست و یک عاشق واقعی هیچگاه حاضر نمی شود به عشقش آسیبی وارد کند.
عشقمان اگر واقعی باشد، عشق می دهیم بدون هیچ توقعی و برایش آرزوی خوشبختی می کنیم حتی اگر هیچوقت کنارمان نباشد.
هیچ وقت با ما نباشد.
عاشق کسی است که کتمان درد را بلد باشد.
کتمان يعنی،
بودی بی نمود...
کتمان دردی که "خود من،" "منِ خود" دارد می کشد،
ايثاری است مقدس.
آری کتمان درد،
برای آسايش و آرامش روان دوست و معشوق کار عاشقان حقیقی است...
🥀
@Abi_Asman
✨✨
به من بنویس؛
که میدانم این سکوت و ابتذال، زاییده زندگی در این زندانی است که مال ما نیست،
که خانه ما نیست،
که شایسته ما نیست...
به من بنویس؛
که من هم چون تو در انتظار سحری هستم که پرنده عشق ما در آن آواز خواهد خواند...
به من بنویس؛
که خوب میدانم برای معشوقه
باید گل خرید،
اما وقتی گرسنهایم
پولی که برای خرید گل کنار گذاشتهایم را باید بخوریم...
به من بنویس؛
که میدانم درد اجتناب ناپذیر است،
مخصوصا درد از دست دادن،
درد جلوی چشم بودن و نداشتن، درد خواستن و نرسیدن،
درد نتوانستن...
به من بنویس؛
تا هر دو با هم این درد را تخلیه کنیم تا کینه نشود،
تا کهنه نشود و قلبمان را کدر نکند...
🥀
@Abi_Asman
She's like a wind
Patrick Swazey
🎶🍷🍷🎶
...........
چون دوستت دارم ..
مجبور نیستی آنگونه که روز آشنایی مان بودی باقی بمانی ...
چون دوستت دارم مجبور نیستید خود را محدود کنی به تصویری که از تو زنده مانده در من ....
چون دوستت دارم میتوانی در خودت ببالی چیزهای جدیدی کشف کنی ، دروجودت میتوانی دگرگون شده ، بشکفتی ، تازه شوی ...
چون دوستت میدارم میتوانی انچه هستی باقی بمانی وآنچه نیستی شوی ....
چون دوستت میدارم ..
✍مارگوت بیکل
@Abi_Asman
«ما نمیتوانیم بگوییم دیکتاتوری فقط اعمال میشود. دیکتاتوری پذیرفته میشود
و پذیرفتگانِ دیکتاتوری از اعمالکنندگان، مقصرتر هستند.» این به شما بستگی دارد !
@Abi_Asman
📌 به مناسبت ۲۵ نوامبر روز جهانی منع هرگونه خشونت علیه زنان
شناخت انواع خشونت علیه زنان از نگاه سینما
🎥بخش اول
📌تصویری که معمولاً از خشونت علیه زنان در ذهن جامعه شکل گرفته، پای چشم کبود، صورت ورمکرده و بدن کتکخورده است اما خشونت شامل شکلهای مختلفی میشود که میتواند در روندی پنهان و خاموش، زمینه سرکوب و فرودستی زنان را فراهم کند.
🎥 فیلمجستاری که به بهانه روز جهانی منع خشونت علیه زنان آماده شده، تلاشی کوچک در راستای برانگیختن توجه و حساسیت جامعه نسبت به انواع خشونت علیه زنان بهواسطه تحلیل فیلمهایی است که از خشونت عادیشده، آشناییزدایی میکند و به سویههای نادیدنی آن، نور اندکی میتاباند. با این امید که هر کسی بنا بر مسئولیت فردی و اجتماعی خویش، این نور را روشنتر و فراگیرتر کند./آکادمی چراغ
🔗 زنان_سینما
📌خشونت_علیه_زنان
✨
@Abi_Asman
📌بخشی از کتاب دیالکتیک روشنگری :
🔗«روشنگری، در مقام پیشروی تفکر در عامترین مفهوم آن، همواره کوشیده است آدمیان را از قیدوبند ترس رها و حاکمیت و سروری آنان را برقرار سازد. با این حال، کره خاک، که اکنون بهتمامی روشن گشته است، از درخشش ظفرمندِ فاجعهْ تابناک است.
برنامه روشنگری افسونزدایی از جهان، انحلالِ اسطورهها و واژگونی خیالبافی به دست معرفت بود. فرانسیس بیکن، پدر فلسفه تجربی، این مضامین را قبلا گرد هم آورده بود. بیکن مبلغان سنت را خوار میشمرد، همان کسانی که ایمان را جانشین معرفت ساختند و به شک ورزیدن همانقدر بیمیل بودند که در ارائه پاسخها بیمهابا.
به گفته او همه اینها موانعی بودند بر سر راهِ «پیوند فرخنده میان ذهن آدمی و ماهیت اشیا و امور» و نتیجه آن عجز بشریت از کاربردِ دانش خویش برای بهبود بخشیدن به وضع خویش بود.
اختراعاتی که در آن زمان صورت گرفته بود ــ بیکن به صنعت چاپ، توپخانه و قطبنما اشاره میکند ــ بیشتر محصول بخت و اقبال بود تا پژوهش نظاممند در باب طبیعت. معرفتی که از چنین پژوهشی حاصل میشد نه فقط از نفوذِ ثروت و قدرت معاف بود، بلکه آدمی را بر مسند سروری طبیعت مینشاند:
پس دیگر جای تردید نیست که حاکمیت و سروری آدمی در مخزن معرفت نهفته است، مخزنی انباشته از گوهرهای بسیار که نه خزانه شاهان توانِ خرید آنها را دارد نه قدرت ایشان توانِ فرمان دادن به آنها را؛ جاسوسان و خبرچینانِ شاهان از این گوهرها بیخبرند و ملاحان و کاشفانِ ایشان از آنها به دور. امروزه، ما در حیطه باورها و عقایدْ حاکم و مدیرِ طبیعت هستیم، اما در قلمرو ضرورت بنده و مطیع اوییم، ولی اگر در اختراع و ابداع از او پیروی میکردیم، آنگاه به یاری عمل بر او حاکم میشدیم..
📚
@Abi_Asman
📌ما از سه جهت در معرض رنج قرار داریم:
- اولاً از بدن خودمان که در معرض انقراض، و نابودی است و اضطراب برایش علامت خطر است.
- ثانیاً از دنیای بیرون و عوامل نامساعد که ما را مورد هجوم مخرب و بیامانی قرار میدهد.
- و بالاخره از ارتباط و کنش و واکنش با دیگران؛ اینکه آنها ما را نمیفهمند و ما باید خشونت آنان را تحمل کنیم.
درد و رنجی که از این عامل اخیر "تعامل با دیگران" برمیخیزد احتمالاً بیشتر از عوامل قبلی است و این در حالیست که ما معمولاً عامل ارتباط با دیگران را مزید بر علت و بااهمیت تلقی میکنیم.
درحالی که درد و رنجی که از آن برمیخیزد مسلّم است.
🔗ناخوشیهای تمدن
✍زیگموند_فروید
📚
@Abi_Asman
📖کتاب توطئه علیه نژاد بشر؛
📌یک تدبیر علیه وحشت
🔗اثری فلسفی که خواندن آن جسارت و شهامتی بیاندازه میطلبد!...
📌توماس لیگوتی، متفکر نیهیلیست آمریکایی، در کتاب توطئه علیه نژاد بشر، با اتکا به دانش خویش در حیطههای فلسفه، روانشناسی و علوم اعصاب و روان، استدلالهایی منفینگرانه را عرضه نموده که نتیجه نهایی آنها، اذعان به پوچی و بیمعناییِ زندگی است.
توماس لیگوتی یکی از منحصربهفردترین نویسندگان حال حاضر جهان است. اغلب دنبالکنندگان جدی ادبیات، این داستاننویس برجستهی آمریکایی را با مجموعه آثار رواییاش میشناسند؛ داستانهایی غریب و رازآلود که عموماً به یکی از دو ژانر معمایی یا ترسناک تعلق دارند. اغلب نوشتههای داستانی توماس لیگوتی رنگوبویی فلسفی دارند. گویی در نهاد لیگوتی توأمان دو نویسنده نفس میکشند!
یک نویسنده که مایل است با تخیل تیرهوتار خویش، قصههایی وحشتانگیز و دیوانهوار را روایت کند، و نویسندهای دیگر، که تمایل دارد تا با پیروی از اصول استدلال و استنتاج، در باب ذات زندگی تأملورزی نماید.
در کتاب توطئه علیه نژاد بشر نویسنده دوم قلم را از کف نویسنده نخست ربوده است؛ اینچنین است که لیگوتی در این اثر، به جای داستانسرایی، به فلسفهورزی پرداخته است؛ البته فلسفهورزیای که ابداً خالی از عناصر خیالانگیز و ادبی نیست.
کتاب توطئه علیه نژاد بشر را میتوان مانیفستی علیه هر نوع خوشبینی فلسفی قلمداد نمود؛ متنی تماماً تیرهوتار که بر پایهی یک تز کلی نگاشته شده:
در این زندگیِ سراسر یاوه و بیمعنا، آنچه واقعیت دارد، تنها رنج است و بس!
تأملاتی که توماس لیگوتی در کتاب توطئه علیه نژاد بشر به مخاطبین خود عرضه داشته، از بسیاری جهات، یادآور اندیشههای سیاه شوپنهاور به نظر میرسند. نویسنده، به سان فیلسوف آلمانی، بر این باور است که ریشهی تمام دردها و رنجهای انسان، در کنه زندگی، در تمامیت حیات، نهفته است. پس بیهوده است که در زندگی به جستوجوی خوشی یا تسلی برآییم. چرا که نتیجهی این جستوجو از پیش معین است: هیچ و هیچ! حال که چنین است، معقولانهترین رویکردْ پشت کردن به زندگی از طریق «نه» گفتن به تمامی امیال و خواستههای آن است. به زعم لیگوتی، نه گفتن به خواستهای زندگی در صورتی میسر میشود که آدمی، تا آنجا که در توان دارد، آگاهی خویش را نفی کند. زیرا هرچه عمق آگاهی از زندگی بیشتر باشد، رنج و درد و نگونبختی نیز بیشتر نمود و جلوه مییابند.
مسیر قهقرایی تفکر پوچانگارانه لیگوتی تا آنجا پیش میرود که در نهایت او را به تجلیل و ستایش از «شکوه مرگ» سوق میدهد.
توماس لیگوتی در کتاب توطئه علیه نژاد بشر، در مقام مدافع فلسفه آنتیناتالیسم (تولدستیزی) ظاهر شده است. طرفداران این مکتب فلسفی، با اتکا به بینشهای بدبینانهی خود در باب زندگی، به مخالفت با تولید مثل برخاسته و آن را به عنوان عملی با نتایج فلاکتبار و برگشتناپذیر، تقبیح میکنند.
خواننده کتاب با متنی جدلی وچالشبرانگیز مواجه خواهد بود که احتمالا بسیاری از باورهای مرسوم او را به چالش میکشد. پس بهتر آنکه تنها در صورتی این اثر را در دست بگیرید که پیشتر در خود یارای رویارویی با مواضع تکاندهنده آن را یافته باشید!
توماس لیگوتی در اولین اثر غیرداستانی خود، بصیرتهای بدبینانهی خویش در باب زندگی را با ما درمیان میگذارد و از طریق سلسلهای از استدلالهای تأملبرانگیز، ثابت میکند که بزرگترین ترسهای ما، ریشه در تخیل بشری ندارند؛ بلکه مستقیماً از واقعیت نشأت میگیرند.
توماس لیگوتی در کتاب توطئه علیه نژاد بشر، زوایای تیره و تار تاریخ و فرهنگ بشری را به ما نشان میدهد. هنر او در این است که وحشتانگیزترین موضوعات را با لطف و ملاحتی دلنشین به بحث میگذارد.
👇
📚
@Abi_Asman
✨
دل به دریا اگر زدی، در موجها رها باش
در عمق عشق غوطهور، با نور آشنا باش
در خفاهای شب، رازهای دل را بگوی
خوشههای غم را در آغوش آشنا باش
هر که در گرداب درد، سر به سر میزند
همچو نور در تاریکی، روشن از خدا باش
پشت پرده غم، در قلب شب در انتظار
چشم در راه صبح، گرم از آفتابا باش
با دل شاد، در وادی عشق بیپایان
جز سکوت نمیماند، هر غم ز دل جدا باش
🥂
@Abi_Asman
📌شارپ در کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی میگوید:
«مبارزه غیرخشونت آمیز بسیار پیچیده تر از راههای مبتنی بر خشونت است و حاوی انواع بسیار متنوعی از مبارزه است. بر خلاف مبارزات مبتنی بر خشونت، مبارزات خشونت آمیز توسط جنگ افزارهای روانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که توسط مردم و مؤسسات اجتماع به کار گرفته میشوند، میجنگند. این سلاحها با نامهای گوناگونی همچون اعتراضات، اعتصابات، عدم همکاری ها، تحریم ها، بی میلیها و نیروهای مردمی شناخته شده اند».
شارپ، راهکارهای تغییر را چنین میداند:
«اولین مکانیزم که کم احتمال تر است تغییر کیش است، یعنی اعضای گروه رقیب از لحاظ روانی و عاطفی در مقابل ظلمی که به مخالفین روا داشته شده است، تحریک شوند. مکانیزمهای بعدی، اجبار غیرخشونت آمیز، نافرمانی دیوانسالاری دولت و عدم اطاعت و تجزیه و فروپاشی است».
دیدگاه اصلی شارپ این است که قدرت یکدست نیست؛ یعنی قدرت برگرفته از ویژگیهای ذاتی صاحبانش نیست. برای شارپ، قدرت سیاسی – قدرت هر دولتی صرفنظر از ساختار ویژهای که دارد- برگرفته از فرمانبران دولت است. اعتقاد بنیادین او این است که هر ساختار قدرتی مبتنی است برفرمانبری اطاعت کنندگان از دستورات حاکم یا حاکمان. لذا اگر اطاعت کنندگان فرمان نبرند، رهبران قدرتی نخواهند داشت.
در دیدگاه شارپ هر قدرت تاثیرگذاری، نظامهایی دارد که توسط آن اطاعت فرمانبران را تشویق و یا وادارشان میکنند. دولتها برای حفظ اطاعت فرمانبران نظامهای پیچیدهای دارند؛ این سیستمها شامل نهادهای ویژه (پلیس، دادگاه ها، سازمانهای نظارت کننده) میشوند ولی ممکن است همچنین شامل ابعاد فرهنگی هم باشند که با تأکید بر یکدست و ذاتی بودن قدرت، روح اطاعت را به جامعه بدمند (مانند فرقه خدایان فرعونهای مصر و هنجارها و یا تابوهای اخلاقی). از طریق این سیستمها فرمانبران با نظامی از مجازاتها زندان، جریمه، طرد و جایزهها (مقام، ثروت و شهرت) روبه رو هستند که میزان فرمانبرداریشان را افزایش میدهد. این نهایتا با مقاومت غیرخشونت آمیز مرتبط میشود، چراکه میتواند از طریق آگاهی بخشی به فرمانبران، روزنه و فرصتی برای تغییرات موثر در حکومت ایجاد کند. شارپ معتقد است اگر فرمانبران دریابند که آنها منابع قدرت دولت هستند، میتوانند از فرمانبری سرباز زنند و رهبرانشان قدرتشان را از دست خواهند داد.
📚
@Abi_Asman
✨
📌بدا به حال دلهایی که
بیشازاندازه محفوظ بودهاند:
هنگامی که عشق راه به دل باز میکند، آن که عفیفتر است، بیدفاعتر است.
🔗جان شیفته
✍نوشتهٔ : رومن رولان
🥂
@Abi_Asman
📌تعاریف مختلف تفکر انتقادی :
🔗به طور سنتی، تفکر انتقادی به شرح زیر تعریف شده است:
• «فرآیند منضبط فکری مفهومسازی، بکارگیری، تحلیل، ترکیب، و/یا ارزیابی اطلاعات جمعآوریشده یا تولید شده توسط مشاهده، تجربه، تأمل، استدلال یا ارتباط، بهعنوان راهنمای باور و عمل بهطور فعال و ماهرانه».
• «تفکر منضبط که روشن، عقلانی، روشنفکر، و با شواهد معلوم باشد»
• «قضاوت هدفمند و خودتنظیمی که منجر به تفسیر، تحلیل، ارزیابی و استنتاج و نیز تبیین ملاحظات شواهدی، مفهومی، روششناختی، ملاکشناختی یا زمینهای میشود که آن قضاوت بر اساس آن استوار است».
• «شامل تعهد به استفاده از عقل در صورتبندی باورهایمان است»
• مهارت و تمایل به درگیر شدن در یک فعالیت با شک و تردید بازتابی (مک پک، ۱۹۸۱)
• تفکر در مورد تفکر خود به گونه ای که برای سازماندهی و شفاف سازی، افزایش کارایی و تشخیص خطاها و سوگیری ها در تفکر خود طراحی شده است. تفکر انتقادی تفکر «سخت» نیست و برای حل مشکلات (غیر از «بهبود» تفکر خود) است. تفکر انتقادی با هدف به حداکثر رساندن عقلانیت اندیشه به سمت درون هدایت می شود. فرد از تفکر انتقادی برای حل مشکلات استفاده نمی کند، بلکه از تفکر انتقادی برای بهبود فرآیند تفکر خود استفاده می کند.
• «ارزیابی مبتنی بر ارزیابی تحلیلی دقیق»
• "تفکر انتقادی نوعی الگوی تفکر است که از افراد میخواهد تاملکننده باشند و به تصمیمگیریهایی توجه کنند که باورها و اعمال آنها را هدایت میکند. تفکر انتقادی موضوعی است تا بتوانند نتایج محکم تری به دست آورند».
• تفکر انتقادی دارای هفت ویژگی مهم است: کنجکاو بودن و پیجو بودن، گشاده رویی نسبت به جهات مختلف(چند وجهی)، توانایی تفکر نظام مند، تحلیل گر بودن، پایداری در برابر حقیقت، اعتماد به نفس نسبت به خودِ تفکر انتقادی و بالاخره بالغ بودن.
• اگرچه تفکر انتقادی را میتوان به روشهای مختلف تعریف کرد، اما یک توافق کلی در مؤلفه اصلی آن وجود دارد - تمایل به دستیابی به یک نتیجه رضایتبخش، و این باید با تفکر منطقی و روشی مبتنی بر نتیجه حاصل شود. هالپرن فکر می کند که تفکر انتقادی ابتدا شامل توانایی های آموخته شده مانند حل مسئله، محاسبه و کاربرد موفقیت آمیز احتمالات است. همچنین شامل تمایل به درگیر شدن در فرآیند تفکر است. استانوویچ معتقد بود که تست آی کیو مدرن به سختی می تواند توانایی تفکر انتقادی را اندازه گیری کند.
• "تفکر انتقادی اساساً رویکردی پرسشگر، چالش برانگیز به دانش و خرد درک شده است. این تفکر شامل ایده ها و اطلاعات از یک موقعیت عینی است و سپس این اطلاعات را در پرتو ارزش ها، نگرش ها و فلسفه شخصی خود زیر سوال می برد."
۱. به گفته انیس، «تفکر انتقادی فرآیند ذهنی منضبط مفهومسازی، بکارگیری، تجزیه و تحلیل، ترکیب و/یا ارزیابی اطلاعات جمعآوریشده یا تولید شده توسط مشاهده، تجربه، تأمل، استدلال یا ارتباط بهعنوان راهنما است. به باور و عمل.» این تعریفی که انیس ارائه کرد، به شدت مورد موافقت هاروی سیگل، پیتر فاسیون، و دینا کوهن است.
۲. طبق تعریف انیس، تفکر انتقادی نیازمند توجه زیاد و خود عملکرد مغز است. وقتی رویکرد تفکر انتقادی در آموزش به کار می رود، به عملکرد بهتر مغز دانش آموز و درک متفاوت متون کمک می کند.
۳.رشته های تحصیلی مختلف ممکن است به انواع مختلفی از تفکر انتقادی نیاز داشته باشند. تفکر انتقادی زوایا و دیدگاه های بیشتری را نسبت به مطالب مشابه فراهم می کند(وند وجهی یا چند بعدی، شبکهای، نه خطی، نه تک نقطهای).
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
در پایان تفکر انتقادی مهارتی است که شما باید فرا بگیرید و برای این امر باید کتب مختلفی در این زمینه مطالعه کنید، برای اطلاعات بیشتر در گوگل جست و جو کنید «کتابهای تفکر انتقادی» سپس وقتی نام چند کتاب را نوشتید از افرادی که میدانید در این زمینه مهارت دارند بپرسید که کدام کتابها بهترند یا بد هستند یا باید در اولویت باشند یا شخصا در مورد هر کتاب تحقیق کنید و نظرات گوناگون و نقدهای گوناگون را در موردش پیدا کنید.
بدون تفکر انتقادی و بدون دانش کافی از فلسفهی علم شما هر مدرک دانشگاهی داشته باشید و در هر جایی تدریس میکنید صرفا یک شغل دارید نه یک تخصص واقعی(میدانید اما نمیفهمید- مثلا تکامل و نسبیت خاص را میدانید اما نمیفهمید) و هر اطلاعاتی و باوری که دارید و هر تحلیلی که میکنید و هر دانشی و نظریهای و داده ای را که برای مخاطب گسترش میدهید و سعی در واکاوی و معنای آن دارید، احتمال دارد آغشته به شبه علم و ضدعلم و خرافات و در کل «نادرست و تک بعدی» باشد در اینجا شما حتی در ترویج علم خام یعنی دانش علمی(صوری، طبیعی، اجتماعی) که تحصیل کرده اید نیز به اندازه کافی کارآمد نیستید.
و پیشنهاد تاکیدی شامل انواع پزشک، معلم، مهندس، زیست شناس ، عصب شناس و.. میشود.
✍ترجمه : سام آریامنش
منابع تعاریف
📚
@Abi_Asman
✨
📌خورشید جان، امان از این بی تو گذشتن ها؛ وقتی از شما دورم، برف های درونم آغاز می شود. کاش می دانستید درباره تان چه فکر می کنم. من برای دیدن شما همه ی درها را زده ام.
عاشقی خوب است؛ زندگی حلال کسانی که عاشق اند. من خجالتی ام و هنوز نمی دانم اسم تان را چگونه تلفظ کنم. ای کاش عشق، خود لب و دهان داشت.
اجازه می فرمایید گاهی خواب شمارا ببینم؟
✍محمد صالح علا
@Abi_Asman
📌 فیلسوف، متفکر، مبارز
شارپ استاد بازنشسته علوم سیاسی دانشگاه ماساچوست، در سال ۱۹۸۳ موسسه آلبرت انیشتین را در بوستون پایه گذاشت. این سازمان به مطالعه و تحلیل کاربرد استراتژیک کنش غیرخشونتآمیز در موقعیتهای بحرانی در سراسر جهان میپردازد.
شارپ در سال ۱۹۲۸ در اوهایو متولد شد. وی دکترای فلسفه خود را از دانشگاه آکسفورد در ۱۹۶۸ دریافت کرده و سپس در بخش تحقیقات مرکز امور بینالملل دانشگاه هاروارد به کار پرداخته است.
وی نامزد جایزه نوبل صلح نیز بوده است. جین شارپ که سالها در زمینه مبارزات عاری از خشونت مطالعه کرده به دویچه وله میگوید که "لحظه سرنوشتسازی" برای آن که تصمیم به مطالعه در زمینه مبارزات غیرخشونتآمیز بگیرد وجود نداشته است. وی میگوید که "بیشتر یکسری برداشتها از وضعیت جهان و تکههای مختلف پازل" او را به این سمت کشانده است.
شارپ میگوید: «مبارزه برای انقلابی عاری از خشونت امری جدید نیست. این به نهاد بشر برمیگردد. مردم قادرند که بسیار سرسخت باشند و دولتها با همین مشکل دارند.»
شارپ سابقه زندانی ۹ ماهه را نیز به علت اعتراض علیه خدمت اجباری در جنگ کره دارد.
📌رژیم نازی تاثیرگذار در اندیشه شارپ
با این که شارپ به عنوان یک آمریکایی هیچ گاه به طور مستقیم تحت تاثیر رژیم نازی قرار نگرفت، اما همین رژیم بوده که به افکار وی در راستای تحلیل ماهیت دیکتاتوری و چگونگی مبارزه بی خشونت علیه آن شکل داده است. او در خلال مطالعات خود به مواردی برخورد که در همان زمان هم به مبارزه بی خشونت علیه رژیم حاکم مبادرت کرده و نتایجی نیز گرفتهاند. از همین رو9 شارپ متقاعد شد که این نوع مبارزه ممکن و راهی به پیش است.
با وجود اعتراضات خشونتآمیزی که هر چه بیشتر در جهان عرب روی میدهد، شارپ معتقد است که نگاه روشنگرانه به مکانیسمهای سیاسی در پیوند با مبارزات بیخشونت، در درازمدت دست بالا را در بحرانها خواهند گرفت. وی میگوید که خشونت بهترین سلاح دشمن است: «اگر شما واقعا میخواهید به هدف خود برسید، مجبور هستید به چگونگی آن فکر کنید و آن را ماهرانه به انجام رسانید. »
شارپ میگوید: «این برداشتی جدید از چیزیست که انسانها قادر به انجام آن هستند. ما میتوانیم برای برونرفت از مشکلات فعلی از ذهن خود استفاده کنیم.» مشکلاتی که شارپ به آن اشاره دارد دیکتاتوری، کودتا، تروریسم و احساس ناتوانی مردم در مناطق مختلف جهان است.
📚
@Abi_Asman
تو زندگی هر روزی که
واسه دلت زندگی کردی بردی،
حتی اگه اشتباه کرده باشی،
سعی کن آدم خوبه زندگی خودت باشی!
ریسک کن؛
کسی لحظههای عادی زندگیش یادش نمیمونه،
برای ماندگاری جرات ریسک کردن رو به دست بیار،
آن را تجربه کن، شیرین و دوست داشتنی است.
جای گله از كسی نیست جایی که انتخابهایمان نقشه فرداهایمان را میکشند.
من به خوبی، با وحشت خواستنی و پر از لذت تنهایی آشنایم.
نه تنهایی در خلوت،
بلکه تنهایی در میان مردمان در میان جمع...
هیچوقت به تهش فکر نکردم،
چون ممکنه برسم به غم!
ته زندگی به این قشنگی، میرسه به مرگ!
ته یک روز خوب، ممکنه برسی به شبِ پر از فکر و خیال!
ته یک خاطره قشنگ،
ممکنه برسی به یک یادش بخیر!
از حس و حال الانت لذت ببر،
در لحظه زندگی کن،
به تهش فکر نکن،
همین الان، آره دقیقا همین لحظه اسمش زندگیه نه بعدی که میاد و قبلی که رفته...
دم را خوش باش، کسی به ما تضمین نداده چند دقیقه دیگه باشیم...
زندگی هر لحظه میتونه از هست به نیست تبدیل بشه...
#وتوحرفهایمنیبراینگفتن!!!
🥀
@Abi_Asman
این کودکان زیبا، فرزندان ایران هستند، آرزوهایشان:
آرزوی داشتنِ کولر در تابستان …
آرزوی داشتنِ بخاری در زمستان …
آرزوی داشتنِ تلویزیون و یحچال و …
و اینها درد است...
کودکان بسیاری در مبهنمان از رفتن به مدرسه محروم هستند، از داشتن حداقلهای یک زندگی معمولی محروم هستند.
حکومتی که وظیفهاش تامین اشتغال و معاش و برقراری عدالت است، همچنان در حال دمیدن بر آتش جنگ است، حکومتی که از تامین آب سالم، برق، نان و کار برای مردم ناتوان است.
حکومتی که سرمایههای کشور را بر باد داده است و نه استقلال کشور را تامین کرده، نه آزادی و نه عدالت را...
ویدیو از اینستاگرام پرویز پرستویی
#فقر_فساد_گرونی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
📌دین تسکین دهنده ای برای مردم و دستیاری شایسته برای تمدن است. البته تمدنی که سودش در وجود طبقات ممتاز لبریز گردد و طبقات پایین دستش با پندارهای دینی تسکین یابند.
و این است راز حمایت اشراف و طبقات ممتاز از دین و آیین. طبقات متوسط و فروافتاده را استثمار کرده و با حاصل کار و خونشان تغذیه نموده زندگی پر تنعم و تلذذ برای خود فراهم می آورند.
آنگاه از دین و پندارهای مخدر و مسکن دین پشتیبانی می کنند، چون دین و مذهب آنها را به انقلاب و عصیان و احقاق حقوق خود ترغیب و تحریص نمی نماید، بلکه همواره گوشزد می نماید صبر کنید به ظلم و بیداد آنها تسلیم شوید
همچون یک مسیحی برده و غلام باشید که هرگاه به یک طرف چهره تان سیلی زدند سوی دیگر را ارائه دهید و هرگاه مال و ثروت شما را به یغما بردند، بازمانده آنرا نیز به اعتذار تسلیمشان نمایید، چون خدا پس از مرگ رنج شما را جبران نموده و در بهشت محرومیت ها و بیچارگی هایتان را تلافی کرده و ظالمین را نیز در دوزخ مجازات می دهد.
🗞آینده_یک_پندار
🖊زیگموند_فروید
📚
@Abi_Asman
✂️تفاوت خطاهای شناختی و مغالطهها
cognitive biases vs. fallacies
✒️ محمدرضا سلیمی
ذهن ما اغلب در ادراک، تفسیر و یادآوری اطلاعات و رویدادها خطا میکند. درواقع، ما با ذهن فریبکار اطلاعات و رویدادها را ادراک، تفسیر و یادآوری میکنیم. از طرف دیگر، زبان ما هم ادراک، تفسیر و یادآوریِ ناقص و نادرستِ اطلاعات و رویدادها را توجیه میکند. درواقع، ما با «ذهن فریبکار» تصمیم میگیریم و با «زبان فریبکار» خودمان و دیگران را متقاعد میکنیم آن تصمیم را عملی کنیم.
ذهن خاستگاه خطاهای شناختی است و زبان ابزار مغالطه. برای اینکه بتوانیم درست بیندیشیم و منطقیتر تصمیم بگیریم باید با دو مفهوم «خطای شناختی» و «مغالطه» و همچنین با «ذهن و سازوکار آن» و «زبان و کارکردهای آن» خوب آشنا شویم. ما به دو دلیل مهم باید در تفکر خودمان و تفکر دیگران تردید کنیم: ۱. با ذهن فریبکار تصمیم میگیریم؛ ۲. با زبان فریبکار تصمیمهایمان را توجیه میکنیم.
🖇خطاهای شناختی و مغالطهها تفاوتهای گوناگونی دارند. در اینجا به شش تفاوت مهم این دو اشاره میکنیم.
۱. خطاهای شناختی ترجیحات و تمایلات ما را نسبت به اشیاء، اشخاص و پدیدهها توصیف میکنند؛ درحالیکه مغالطهها در استدلال و استنباط روی میدهند.
۲. خطاهای شناختی باورهای ما را تعیین میکنند، اما مغالطهها باورهایمان را توجیه میکنند. به عبارت دیگر، خطاهای شناختی از ارزشها و نگرشهایمان نشئت میگیرند، اما مغالطهها از ارزشها و نگرشهای ما دفاع میکنند.
۳. خطاهای شناختی کلیتر و انتزاعیترند، درحالیکه مغالطهها خاصتر و عینیتر هستند.
۴. خطاهای شناختی نافذتر، قویتر و فراگیرترند؛ اما مغالطهها خاصتر و موقتیاند.
۵. خطاهای شناختی جهانبینی کلی ما را تعیین میکنند، اما مغالطهها بر نتایج استدلال یا استنباطی خاص تاثیر میگذارند.
۶. تشخیص مغالطهها و مقابله با آنها به مراتب آسانتر از تشخیص خطاهای شناختی و مقابله با آنهاست، زیرا خطاهای شناختی در ذهن ما جا خوش کردهاند و مانند رسوب به آن چسبیدهاند.
برای مثال، تفاوت «خطای شناختی اقتدار» و «مغالطهی اقتدار» این است که در خطای شناختی اقتدار ما غالباً تمایل داریم و ترجیح میدهیم در تصیمیمگیری از مراجع و آتوریتهها تبعیت کنیم. اما مغالطهی اقتدار زمانی اتفاق میافتد که در فرایند استدلالی خاص برای اثبات نتیجهی آن استدلال به مرجعی خاص ارجاع میدهیم. این مثال بهخوبی نشان میدهد که خطاهای شناختی انتزاعیتر و کلیترند و تمایلات ما را نسبت به انجام کاری به طور ناخودآگاه و نظاممند نشان میدهند، اما مغالطهها خاصتر و عینیترند.
📌منبع: زبان فریبکار: ۵۰۱ مغالطه در استدلال (در دست تالیف)
🔗آموزش تفکر نقادانه
@Abi_Asman
با مُردن یک دیکتاتور هیچ کاری درست نمیشود!
دیکتاتوری را
فقط با تربیت جمعیِ تودهها میشود از بین برد؛ وگرنه با مُردن یک دیکتاتور، دیکتاتورِ بعدی میآید...
📌۲۹ ژوئن زادروز اوریانا_فالاچی
📚
@Abi_Asman