thelostbook | Unsorted

Telegram-канал thelostbook - کتاب گمشده

8527

گیلگمش مصمم به رفتن شد . او گفت : اگر شکست هم بخورم ، حداقل مرابه عنوان کسی به خاطر خواهند آورد که کوشش خود را کرده است.

Subscribe to a channel

کتاب گمشده

تلفیق واقعیت‌های فیزیکی و حقیقت ازلی:
روایتی حیرت‌انگیز از عملیات مشترک سازمان‌های جاسوسی آلمان و ایالات متحده
( بخش اول )
با طلوع آفتاب از خواب برخاستم و با توجه به فشردگی برنامه کاری پیش رو، تصمیم گرفتم این روز را به تجدید قوا و آرامش اختصاص دهم تا با آمادگی کامل، فردا در سفر به آپلوس، با نمایندگان آن منطقه دیدار کنم.
اگرچه تمام تمرکزم را معطوف آماده‌سازی ذهنی خود برای سفر کردم، اما آرامش خیالی نداشتم، زیرا نمی‌توانستم گفته‌های مردی از آپلوس درباره‌ی آن به اصطلاح "مراکز دسیسه" را فراموش کنم. به قصد یافتن اطلاعاتی در مورد یک عملیات مخفی احتمالی بین ایالات متحده و آلمان که در سال‌های اخیر به وقوع پیوسته بود، به اداره رفتم و جستجو در پایگاه داده را آغاز کردم.
چون نتوانستم به نتیجه برسم، مجبور شدم از نفوذ و ارتباطاتی که در BND داشتم استفاده کنم.
بوندس‌ناخریشتن‌دیِنست (BND)، سازمان اطلاعاتی آلمان، میراث‌دار دوران جنگ سرد است. این سازمان توسط راینهارد گهلن، افسر اطلاعاتی سابق نازی، پایه‌گذاری شد؛ فردی که بعدها در تاسیس و شکل‌گیری سازمان سیا در ایالات متحده نیز نقش کلیدی ایفا کرد.
با توجه به سابقه، می‌دانستیم که سرویس اطلاعاتی آلمان در به اشتراک گذاشتن اطلاعات، رویکرد سخاوتمندانه‌ای ندارد. با این حال، امیدوار بودیم که با تکیه بر همکاری‌های موردی بین ماموران، بتوانیم به داده‌های مورد نیاز هر دو طرف دست پیدا کنیم.
با استفاده از روابط، موفق شدیم همان روز یک نسخه امن از گزارش مقدماتی مربوط به آن عملیات محرمانه را به دست آوریم. بلافاصله متوجه شدم که این سند، تنها یک چکیده دو صفحه‌ای از گزارش مفصل رویداد است و فاقد جزئیات ضروری برای تصمیم‌گیری یا تحلیل دقیق می‌باشد. این عملیات در سال ۲۰۰۵ انجام شده و بلافاصله در بالاترین رده‌ی امنیتی طبقه‌بندی گردید. من قصد داشتم تمام جزئیات گزارش را مطالعه کنم، اما منبع من در سازمان اطلاعات فدرال آلمان (BND) اظهار داشت که آن‌ها مجاز به دسترسی به اطلاعات طبقه‌بندی شده در آن سطح نیستند. پس از تشکر از آنها، بر آن شدم تا شانس خود را با آمریکایی‌ها بیازمایم، زیرا بر اساس گزارش اجمالی و مشاهداتم از طریق صفحه هولوگرافیک، هر دو کشور در آن فعالیت دخیل بودند.
وقتی سزار را در اتاق تمرین پیدا کردم، به طور خلاصه به موضوع مورد نظر اشاره کردم. او به طور غیرمستقیم از وجود یک بخش مخفی در ارتش ایالات متحده مطلع شده بود که منحصراً به مطالعه‌ی اختلالات فضازمانی در ایالات متحده و قطب جنوب می‌پرداخت. او از طریق گفتگوهایی با سرگرد ساموئل کراس از این موضوع مطلع شد. سرگرد کراس نیز چند سال قبل، در جریان رویدادهای دیگری، به این اطلاعات دست یافته بود.
سزار گفت: «فرماندهی آن واحد با سرهنگی به اسم فینیگان بود. کراس چند باری با او دیدار داشت، ولی اطلاعات بیشتری در اختیار من نگذاشت.» مطمئن نیستم که آیا این سرهنگ هنوز فرماندهی آن لشکر را بر عهده داره یا نه، اما حتماً در این مورد تحقیق خواهم کرد.
تقریباً نزدیک غروب بود که سزار دنبالم گشت و پیدایم کرد و خبر خوشحال‌کننده‌ای به من داد. گفت که با سرگرد کراس صحبت کرده و او این موضوع را تایید کرده که فینگان همچنان مسئول و رئیس آن بخش مخفی باقی مانده است. به تدریج، موضوع از اهمیت بالایی برخوردار شده بود. از آنجایی که کراس از حادثه سال ۲۰۰۵ با آلمانی‌ها مطلع بود، این امکان برایش فراهم بود که در مورد آن پرس و جو کند، به ویژه با توجه به اینکه مجوزهای امنیتی مورد نیاز را در اختیار داشت. از آنجا که قبلاً توافقی برای همکاری بین طرف رومانیایی و آمریکایی وجود داشت که بر اساس تبادل متقابل اطلاعات حساس مرتبط با پدیده‌های غیرمعمول بود، سرهنگ در نهایت موافقت کرد که جزئیات عملیات را فاش کند، حتی اگر بخش او در توافق‌نامه سال ۲۰۰۷ ذکر نشده بود.
او با سرگرد کراس رابطه دوستانه و صمیمانه‌ای داشت و از وجود و ماهیت مجموعه بوچگی آگاه بود. برخلاف انتظار، فینگان هیچ مطالبه‌ای در قبال این کار نداشت. این موضوع من را شگفت‌زده کرد و متوجه شدم که حتی در میان نیروهای امنیتی نیز می‌توان جنبه‌های انسانی را مشاهده کرد.
همان شب، پرونده ای با دهها صفحه به دستم رسید که با اشتیاق فراوان و بلافاصله آن را مطالعه کردم. محتوای آن، تحلیلی تایید شده و تطبیقی از گزارش سازمان اطلاعات آلمان (BND) و گزارش FBI بود که در آن، اطلاعات دو سازمان با یکدیگر مقایسه و بررسی شده بودند.
در حقیقت، می توان اذعان نمود که عملیات مذکور، رویدادی بس غیرمعمول و خارج از عرف تلقی می شد.
پیدایش فراموش شده ( جلد ششم ترانسیلوانیا )
رادوسینامار
ترجمه : مهر
@thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

من فکر می‌کنم این موجوداتی که داریم می‌بینیم، صرفاً "نمونه‌های آزمایشگاهی" نیستند، بلکه هر کدام یک فرد با هویت و شخصیت مستقل هستند. این آقا آلبرت هستند با پروتز مفصل لگن‌شان، و دیدن این صحنه ناخودآگاه من را به یاد هفائستوس، آهنگر لنگ افسانه‌ای خدایان یونان باستان می‌اندازد.
@thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

/channel/thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

@thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

جهان های دیگر - بازنگری در تاریخ
نکته اول : با در نظر گرفتن اسناد و مدارک به جا مانده از دوران باستان، آیا می‌توان شواهدی مبنی بر وجود بازدیدکنندگان یا موجوداتی از سیارات دیگر یافت؟
در تمامی منظومه‌های اساطیری فرهنگ‌های باستانی، اعم از جوامع بومی و تمدن‌های کهن سومری، مصری، یونانی و رومی، روایاتی از تجلی های شگفت‌انگیز خدایان و دیوها، به عنوان نمایندگان عوالم ماورایی، به چشم می‌خورد. در روزگاران کهن، انسان، هم از بیگانگان هراس داشت و هم آنان را می ستود؛ و شالوده ی بسیاری از فرهنگ های باستانی بر پایه ی اذعان بی چون و چرای وجود عوالم نادیده بنا نهاده شد.
در دوران معاصر، ما گزارش‌های مکتوب باستانی درباره‌ی بازدیدهای موجودات غیرزمینی را ناشی از خرافه‌پرستی یا تخیلات واهی مردمان ابتدایی تلقی کرده و از اعتبار ساقط می‌کنیم. همان‌طور که ما تلاش می‌کنیم تجربیات غیرمعمول افراد را در عصر حاضر، با تقلیل دادن آن‌ها به انحرافات ذهنی، بی‌ارزش جلوه دهیم.
جوامع علمی ما غالباً به باورهای مربوط به جهان‌های دیگر، چه در میان انسان‌های امروزی و چه در فرهنگ‌های باستانی، از منظر نمادین می‌نگرند. آن‌ها این باورها را به عنوان تجلیات کهن‌الگوهای روان‌شناختی دوران خود تفسیر می‌کنند، نه به عنوان مدارکی معتبر برای اثبات ارتباط انسان با دنیاهای ماورایی.
نتیجه‌گیری ۱:
به نظر می‌رسد که در متون کهن، هم از استعاره و نماد برای بیان مفاهیم استفاده می‌شده و هم وقایع به صورت عینی و واقعی ثبت می‌گردیده‌اند.
تفسیرهای امروزی ما از متون باستانی، لزوماً بازگوکننده تمام حقیقت و مقصود اصلی آن متون نیستند. این احتمال وجود دارد که برداشت نادرست ما از وقایع گذشته، منجر به سوءتعبیر و درک اشتباه ما از رویدادهای مهم و غیرمعمول عصر حاضر شود.
فرض کنیم اسطوره‌های باستانی، حداقل در پاره‌ای از موارد، بازنمایی خیال‌انگیز و پر آب و تابی از رخدادهای واقعی باشند. جوامع امروزی ما، ماهیت و جوهره‌ی رویدادهای فرهنگی خود را از طریق رسانه‌های مختلف، اعم از گزارش‌های خبری، آثار نمایشی، کمدی، داستان‌های تخیلی و غیرتخیلی و همچنین هنر، ثبت و ضبط می‌کنند.
این احتمال وجود داردکه اقوام باستانی هم دقیقاً همین رویه را در پیش می‌گرفتند؛ به این صورت که تصاویر مبهمی از وسایل پرنده و بازدید کنندگان کلاه‌پوش را بر دیوارهای غارها نقش می‌زدند یا روایت‌های مفصلی از تعاملات خود با فرشتگان، خدایان آفرینش و بازدیدکنندگانی از عوالم دیگر به نگارش درمی‌آوردند. اگر با پدیده‌های مشابه و شگفت‌انگیزی که در جامعه‌ی امروزمان رخ می‌دهند روبرو نبودیم، پذیرش این تفسیر که رویدادهای باستانی صرفاً تصورات ذهنی انسان‌های اولیه بوده‌اند، بسیار آسان‌تر می‌نمود.
از کتاب درست ترجمه :
مسافران : ربوده‌شدگان خفته ( جلد اول )
نویسنده: آشایانا دین
ترجمه : مهر
@thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

پرینت‌های نقاشی دیجیتال " آکاشا" از مجموعه‌ی «طراحی جلد حافظه کیهانی» با کیفیت بالا در ابعاد A3 روی مقوای کتد در دسترس هستند.

سایزهای بزرگ‌تر مثل A2 و A1 هم قابل سفارش‌اند، با چاپ بسیار باکیفیت و جزئیات دقیق.
@mahtaabfatemi ایدی اینستاگرام

Читать полностью…

کتاب گمشده

عدن
@nibiru01
@Buyingbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

این عکس‌های ارزشمند و کمیاب توسط یک مامور سابق جنگل‌بانی ایالات متحده، که پس از بازنشستگی به شکار در مناطق دورافتاده روی آورده، ثبت شده‌اند. او ترجیح داده ناشناس باقی بماند. با اتکا به بیش از سه دهه تجربه حضور در مناطق بکر و دور از دسترس، مدعی است که این نخستین تجربه او در مواجهه با موجودی افسانه‌ای و گریزان به نام ساسکواچ نیست.او شرح داد که صداهای بم و خشن شنیده و برای ساعتها حس کرده که تحت نظر است. سرانجام، توانست موجودی را که باور دارد ساسکواچ است، در حالیکه از میان بوته های انبوه نگاه می کرد، ببیند و این عکس ها را از آن لحظه ثبت کند.او برای دهه‌ها سکوت اختیار کرده، اما اکنون می‌گوید: «من شواهد کافی دیده‌ام که ثابت می‌کند موجوداتی وجود دارند... و تمایلی به آشکار شدن ندارند.»
/channel/thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

#ساسکواچ
/channel/thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

#ساسکواچ
/channel/thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

دریافتی که از طریق تله‌پاتی داشتم این بود که قطر درونی سیاره ما، در بُعدی غیرمادی و لطیف، تقریباً معادل قطر سیاره زهره است. این قطر زهره هم به طرز قابل توجهی به قطر فیزیکی سیاره زمین نزدیک است . نماینده‌ی آپلوس به من گفت که در محافل علمی، اختلاف نظرهای جدی وجود دارد. استدلال آن‌ها این است که فرضیه‌ی ورود به "حفره‌ی مرکزی زمین" فاقد پشتوانه‌ی علمی است و هیچ مجموعه‌ای از عوامل، قوانین فیزیکی یا داده‌های تجربی، این ایده را تایید نمی‌کنند.
قوانین، عوامل و اندازه‌گیری‌هایی که در این مورد استفاده می‌شوند، به سطح فیزیکی تعلق دارند، در حالی که در داخل سیاره، فراتر از عمق معینی، وارد بُعد اتری ظریف می‌شویم و سپس به ابعاد حتی ظریف‌تری می‌رویم که در آنجا نوع اندازه‌گیری‌های مربوط به سطح زمین دیگر قابل اعمال نیستند. یکی از دغدغه های موجود در این زمینه این است که اظهارات افرادی که مدعی سفر به اعماق زمین هستند،حاکی از وسعت بسیار زیاد این مناطق است. این امر، با توجه به دانش کنونی ما از ساختار زمین،این فرضیه را مطرح می‌کند که پوسته زمین باید به طرز غیرقابل تصوری نازک باشد تا چنین فضایی در زیر آن وجود داشته باشد.
در جریان بررسی این مسئله، برای من روشن شد که انتقاداتی که دانشمندان در این زمینه مطرح می‌کنند، در صورتی معتبر و قابل دفاع خواهد بود که مبنای سنجش، متر و معیارهای حاکم بر سطح سیاره، یعنی همان قوانین فیزیکی و مادی، باشد. انرژی‌ها و واقعیت‌های دیگری نیز در درون زمین تجلی می‌یابند که خاص قلمرو اثیری بوده و دارای مقیاس، فضایی متفاوت و نمود دیگری از زمان هستند. در نتیجه، نمی‌توانیم صرفاً یک برداشت از واقعیت را که برای ما مأنوس شده است - به عنوان مثال، همان سطحی که در آن زندگی می‌کنیم - بدون توجه به مقتضیات و شرایط گوناگون، به هر موقعیتی تعمیم دهیم و اعمال کنیم.
بنابراین، دستیابی به ساحت اثیری مستلزم انطباق با ماهیت و مقیاس‌های سنجش آن قلمرو است. در این زمینه، تقویم تمدن مایا به عنوان نمادی از این مقیاس‌ها به من ارائه شد. اگرچه طول سال در تمدن آن‌ها ۲۶۰ روز بوده، که تقریباً معادل یک سال در سیاره زهره است، اما تقویم آن‌ها بر اساس این دوره زمانی تنظیم نشده و ارتباطی با آن ندارد. بلکه، این [مفهوم] در حقیقت مبتنی بر طول یک سال در سیاره‌ی زمینی است که حفره‌ی داخلی آن دارای "قطر اثیری" است که تقریباً برابر با قطر فیزیکی سیاره‌ی زهره می‌باشد. مدت زمان گردش سیاره زهره به دور خورشید، که معادل یک سال در این سیاره است، تقریباً برابر با ۲۲۵ روز زمینی است. با توجه به اینکه پیشتر در اوتکالا حضور داشتم و با خاندانی که نسب‌شان به تمدن کهن و بسیار ممتاز مایاها می‌رسید، ملاقات کرده بودم اینکه آنها داشتند تقویم خودشان را با محاسبات دقیق تنظیم می‌کردند و سعی می‌کردند با ریتم‌های درونی زمین همگامش کنند، اصلا برایم عجیب نبود. این کارشان مثل شرکت‌های بزرگ، بانک‌ها و هتل‌های امروزی بود که زمان را در مناطق مختلف دنیا مدیریت می‌کنند .
پیدایش فراموش شده ( جلد ششم ترانسیلوانیا )
رادوسینامار
ترجمه : مهر
@thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

عدن
@nibiru01
@Buyingbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

پوست نگاره سری ( جلد چهارم مجموعه ترانسیلوانیا )
@nibiru01
@Buyingbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

هخامنشی‌ها سنگ‌های غول‌آسا را چگونه جابه‌جا می‌کردند؟
باستان‌شناسان جمعه گذشته (۲۲ فروردین ماه ۱۴۰۴) از شناسایی سه معدن در دامنه کبیرکوه در زاگرس در منطقه آبادانان استان ایلام خبر دادند.
فاصله این معادن تا شوش، حدود ۱۵۰ کیلومترِ ناهموار است .این پرسش مطرح می‌شود که حدود دو هزار سال پیش، این سنگ‌ها چگونه تا شوش منتقل شده‌اند؟
پی نوشت :
ایشون شرح میده که هخامنشیان با استفاده از لوله های فولادی و طناب و قرقره این سنگ غول آسا را جابجا می کردند . اینکه اون زمان فولادی وجود داشته که بتونه چنین وزنی را تحمل کنه جای بحث داره . این سنگ تراش خورده حدود چهارده تن وزن داره و شما حساب کنید یک مسیر 150 کیلومتری را اینها باید برای انتقال چنین حجم عظیمی طی می کردند . در اینکه همین کار تراش دادن چنین سنگی چقدر سخت هست شکی نیست ولی احتمالا از روش های مهندسی پیچیده تری برای انتقال این اجسام استفاده می شده .
کشف چنین معدنی خودش یک جاذبه توریستی فوق العاده هست و مستند سازان خارجی برای چنین چیزی بال در می آورند

@thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

/channel/thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

سازندگان پالنکه در دوران پیش از طوفان بزرگ
تمدن های کهن فصل چهارم قسمت نهم
ترجمه مهر
با حضور: گرگ بریدن، بیلی کارسون، کایدریچ اولسن، ویلیام هنری، اندرو کالینز، هیو نیومن، فردی سیلوا، ماریا ویتلی، مایکل کریمو

@nibiru01
@Buyingbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

با دیدن تصاویر ساسکواچ خواستم به عرض برسانم بنده خود در ارتفاعات روستای جوراب،که بعد از جوزان و در انتهای راهی قرار دارد که این جاده در روستای جوراب به انتها میرسد،درست در بالاترین نقطه کوه دو عدد از نمونه همین موجود که شما تصویرش را قرار دادید،که بدلیل شواهد فیزیکی نر و ماده بودند،و بر فراز تخته سنگی بزرگ نشسته بودند،بالعینه مشاهده کردم،که شدیدا حرکات ما را زیر نظر داشتند،با نزدیک شدن به آنها،هر دو بلند شدند و به ناگاه گریختند،اگر توضیح بیشتری لازم بود پیام دهید با کمال میل،توضیحات مکمل را بیان خواهم کرد،درود بر روشنایی و روشنگران
تقی زاده
درود بر شما روستای جوراب در کدام استان و شهرستان واقع شده و آیا نواحی جنگلی و کوهستانی هست ؟ و شما در چه ارتفاعی بودید ؟
روستای جوراب از توابع شهرستان ملایر از استان همدان میباشد،بله جنگلی و کوهستانی هست و ارتفاع حدود ۳۰۰۰ متر بود.
شرحی هم وضعیت ظاهری این موجودات بفرمائید
قد آنکه مذکر به نظر میرسید حدودا ۲ متر تا ۲.۲۰ بنظرم آمد و دیگری که بدلیل سینه های بزرگ به نظر مونث بود بین ۱.۸۰ تا ۲ متر به نظرم آمد،هر دو دقیقا شکل گوریل بودند اما برعکس گوریل بر روی دو پا و قد کشیده بدون انحراف کمر،ایستاده سپس گریختند
کاملا پشمالو بودند ؟
البته می دانید که در ملایر ما گوریل نداریم
بنده از چوپانهای بومی که سالها آنجا تردد میکردند در مورد آنها سوال کردم در جواب گفتند که ما آنها را نسل به نسل از کودکی دیده ایم،در جواب شما عرض کنم که بله اصولا در ایران گوریل نیست،من ظاهر آنها را به گوریل تشبیه کردم،و بله بدنشان کاملا پر از مو بود
از جواب چوپانان میتوان نتیجه گرفت که احتمالا یک کولونی از آنها آنجا زندگی میکنند،و آن دو احتمالا حرکات ما را زیر نظر داشتند که خطری برایشان ایجاد نکنیم.
ما یک گروه ۵ نفره بودیم که یک نفرمان بومی محل بود و راهنمای ما در کوه نوردی محسوب میشد.مادر آن کوه در ارتفای حدودا ۲۰۰۰ متری چادر زده بودیم و محل استراحت ما بود.من چون به دیده خودم شک کرده بودم،تصمیم گرفتم که شب بخوابم و ساعت ۴ صبح به محلی که آنها را دیده بودم بروم بلکه چیزی دستگیرم بشه،وقتی صبح بیدار شدم و تصمیم به رفتن گرفتم یکی از دوستان اصرار کرد که با هم برویم،دو نفری راه افتادیم به سمت بالای کوه،حدود ۲۰۰ متر مانده تا محل رويت آنها،با منظره خیلی عجیبی مواجه شدیم،در مسیر، یک محدوده به شکل مستطیل با اضلاع ۲۰ متر در ۱۵ متر بود که شیب کوه کاملا مسطح بود و پوشش گیاهی کاملا متفاوتی با اطراف داشت،در آنجا با کمال تعجب دیدیم که شاید حدود صدهزار لاکپشت در این محدوده میچرخیدند،و بعضا بعلت کمبود جا دوتا دوتا،یا سه تا سه تا روی هم سوار شده بودند،و نکته عجیب این بود که ما در اقامت ۴ روزه مان در هیچ کجای این منطقه هیچ اثری از لاک پشت ندیدیم.
با کمال تعجب و حتی اندکی ترس از آنجا به سمت بالا حرکتمان را ادامه دادیم،آن موجودات بر بالای همان تخته سنگ ما را زیر نظر داشتند.
حدودا  ۱۰ متر مانده تا تقریبا قله ناگهان بر خاستند و رفتند،من به سرعت به سمت بالا رفتم در بالا اثری از آنها ندیدیم،من به سرعت به سمت لبه های قله میدویدم بلکه اثری از آنها ببینم،اما هیچ اثری از آنها دیده نمیشد.من که تقریبا ناامید شده بودم دیدم دو تخته سنگ بزرگ آنجا قرار دارد که بصورت اریب یکی بر روی دیگری بود،به سمت آن دو سنگ رفتم با تعجب دیدم در زیر محل تقاطع این دو سنگ در زمین تونل کوچکی به سمت پایین حفر شده است،به زمین خوابیده و به سمت ورودی سینه خیز رفتم و سرم را داخل کردم،اتفاقه ترسناکی افتاد ناگهان از داخل زمین انگار از صد نقطه کوه ، صداهای وحشتناکی برخواست شبیه کوبیدن پتک بر سندان، از تمام آن منطقه انگار داشتند اخطار میدادند که بیشتر کنجکاوی نکنم و سریع آنجا را ترک کنم،اما از آن عجیبتر این بود که در انتهای آن سطح شیب دار فضایی بود که شبیه سالن اما کاملا روشن بود انگار در داخل کوه صدها پروژکتور روشن باشد.ما از کوه پایین آمدیم و دو روز دیگر سفرمان را تمدید کردیم و تمام آن اطراف را گشتیم که علت روشن بودن آن نقطه را پیدا کنیم اما هیچ روزنه ای هیچ سوراخی که بتواند نور آنجا را تامین کند پیدا نکردیم و این معما تا کنون هنوز برای من حل نشده است.
بنده هیچ اصراری به باور یا عدم باور کسی ندارم،این مشاهدات شخصی خودم بود،گفتم شاید برایتان جالب باشد.در راهی که میروید موفق باشید.
پی نوشت :
باید عرض کنم ،این مطلب را نمی خواستم بنویسم چون واقعا باورش سخته من و دوستم از تک تک صحنه ها عکس و فیلم گرفتیم اما وقتی بعد از کوه نوردی ۴ روزه به تهران آمدیم تمام عکسو فیلمهای گوشی من کاملا فرمت شد که علت آن را نمیدانم حتی گوشی را برای ریکاوری به متخصص دادم اما هر چه تلاش کرد موفق به ریکاوری نشد،این را هم به عجایب این سفر اضافه باید کرد.
/channel/thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

گزارش‌های شاهدان عینی از چهره ساسکواچ اغلب توصیفی شگفت‌انگیز از ترکیبی از ویژگی‌های انسانی و شبه‌پریماتی ارائه می‌دهند که با حضوری وهم‌آور و تقریباً غیرزمینی همراه است. چهره معمولاً به‌صورت پهن و تخت توصیف می‌شود، با برجستگی ابروهای برجسته که سایه‌های عمیقی بر چشمان تیره و عمیق می‌اندازند؛ چشمانی که با هوشی نگران‌کننده می‌درخشند. بینی اغلب به‌عنوان پهن و تخت، شبیه به بینی گوریل، اما با کیفیتی مشخصاً انسانی در ساختار آن توصیف می‌شود. شاهدان به‌طور مداوم به فقدان چانه‌ای برجسته اشاره می‌کنند که به چهره پروفایلی شیب‌دار و تقریباً مخروطی می‌بخشد. پوست، که اغلب با موهای تیره و گره‌خورده یا خز پوشیده شده، از قهوه‌ای خاکستری تیره تا برنزه‌ای چرمی و فرسوده متغیر است، و برخی گزارش‌ها به تکه‌های موی پراکنده در اطراف دهان و گونه‌ها اشاره دارند که بافتی شبیه به چرم کهنه را آشکار می‌کند.دهان موجود پهن و فراخ است، با لب‌هایی نازک که به سختی دندان‌های بزرگ و کُندش را می‌پوشانند. بوی قوی و گندی که از آن متصاعد می‌شود، بر حس انزجار و وحشت انسان از چهره اش می افزاید .
رویارویی ناگهانی با چهره ساسکواچ، بار عاطفی سنگینی به همراه دارد که به طور مکرر در گزارش های شاهدان عینی به چشم می خورد. این چهره، ترکیبی از ترس و شیفتگی رادر فرد برمی انگیزه.
به ویژه، چشم‌ها نقطه کانونی توجه هستند—چشمانی درشت و به شکل بادام، با طیفی از رنگ‌ها، از سیاه سیر و زغالی تا قهوه‌ای مایل به قرمز که در نور کم، درخشش خفیفی از خود ساطع می‌کنند.اغلب، شاهدان از نگاهی نافذ و عمیق سخن می‌گویند که حسی از هوشمندی را القا می‌کند و ترکیبی از کنجکاوی و احتیاط را در خود دارد.پوشش موی صورت، با تنوعی از زبری کوتاه تا انبوهی بلند، چهره را چنان در بر می گیرد که جزئیات ظریف پنهان می شوند. با این وجود، بسیاری خطوط عمیق و چین و چروک های نمایان بر پیشانی و اطراف چشم را به خاطر می آورند، که نشان از کهولت سن یا عمق احساسات دارد.در برخی نقل قول‌ها، اشاراتی به حالات چهره‌ی ظریف و ناپایدار وجود دارد—مانند انقباض‌های خفیف صورت یا چین‌های پیشانی—که دلالت بر وجود یک زندگی درونی پیچیده و عمیق دارند. این توصیفات، با وجود تنوعشان، همگی بر چهره‌ای متمرکز می‌شوند که نه به طور کامل حیوانی است و نه انسانی، بلکه ترکیبی تسخیرکننده و فراموش‌نشدنی است که در خاطره‌ی کسانی که مدعی دیدن آن هستند، باقی می‌ماند
@thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

دانش مربوط به جهان های دیگر و ناشناخته، نه از طریق اثبات تکنولوژیک، نه فرضیات علمی و نه محاسبات ریاضی، بلکه از مجراهای دیگری به آگاهی جمعی مردم در طول تاریخ راه یافته است. این احتمال وجود دارد که این آگاهی، حاصلِ تعاملِ بی‌واسطه با بازدیدکنندگانی از جهان های دیگر و نیز درکِ مستقیمِ انسان از ساختارهای چند بُعدیِ هستی باشد. در دوران باستان، جوامع بشری برای اثبات وجود جهان‌های نامرئی، نیازی به ابزارهای تکنولوژیک نداشتند؛ چرا که اعتبار این واقعیت، از طریق تجربه‌های شخصی و مستقیم، به اثبات می‌رسید. این احتمال وجود دارد که انتقال دانش مربوط به وجود جهان های دیگر، از طریق نسل‌های متمادی به دنبال رخدادهای پراکنده و دوره‌ای از تماس فیزیکی با بازدیدکنندگان غیرزمینی صورت گرفته باشد . رویکرد شکاکانه غالب در محافل علمی کنونی نسبت به احتمال بازدید از زمین توسط موجودات فرازمینی، در واقع بیانگر باورهای گروه کوچکی از افراد است؛ عمدتاً کسانی که مفروضات و مبانی فکری جامعه علمی معاصر را پذیرفته‌اند.
به نظر می رسد که علم نوین از درک این واقعیت که جهانهای دیگری نیز وجود دارند، بازمانده است؛ واقعیتی که اکثریت انسان ها همواره از آن آگاه بوده اند. این غفلت ناشی از عدم توجه به طیف گسترده تری از معیارها در هنگام تدوین فرضیات علمی است.
در درجه اول، فرضیه‌ای که بیان می‌کند محیط‌های غیرزمینی پشتیبان حیات زیستی تکامل‌یافته شناسایی نشده‌اند، بر این پیش‌فرض‌ها استوار است که همه اشکال حیات زیستی تکامل‌یافته به شرایط محیطی یکسانی نیاز دارند و اینکه علم تمام اشکال ممکن حیات زیستی تکامل‌یافته را شناسایی کرده است. در واقع، این احتمال وجود دارد که اشکال پیشرفته‌ای از حیات بیولوژیکی غیرکربنی (مانند زیست‌شناسی مبتنی بر سیلیکا) وجود داشته باشند که دانش کنونی از آن‌ها آگاه نیست. همچنین، ممکن است انواع دیگری از حیات بیولوژیکی نیازمند شرایط محیطی متفاوتی باشند.
این احتمال وجود دارد که سیاراتی که تصور می‌شود فاقد شرایط لازم برای حیات هستند، در اعماق زمین، بر سطح خود یا در ساحت‌های اثیری، میزبان تمدن‌های پیشرفته‌ای از موجودات زنده باشند که هنوز کشف نشده‌اند. این تمدن‌ها ممکن است از نظر ساختار و نحوه زندگی با آنچه ما می‌شناسیم، تفاوت‌های اساسی داشته باشند.
در درجه دوم، و با اهمیت‌تر از آن، این فرضیه که هیچ مدرکی مبنی بر وجود تمدن‌های پیشین یا کنونی در سیارات دیگر به دست نیامده، بر پایه دو فرض غیرمحتمل استوار است:
با استفاده از تجهیزات پیشرفته‌ی تکنولوژیکی امروزی، امکان درک، تعیین موقعیت و شناسایی تمام سیارات و کهکشان‌های موجود در جهان فراهم شده است.
همچنین، با بهره‌گیری از محاسبات ریاضی نوین، می‌توان درباره‌ی وجود جهان‌های احتمالی دیگر به نظریه‌پردازی پرداخت.
دانشمندان ما هنوز به‌طور جدی این احتمال را در نظر نگرفته‌اند که جهان‌های دیگر (Otherworlds) مسکونی ممکن است نه‌تنها در سیارات دیگر در منظومه‌های ستاره‌ای دیگر وجود داشته باشند، بلکه همچنین در میدان‌های واقعیتی با ابعاد دیگر که از واقعیت ما متفاوت هستند، در سیستم‌های موازی ناشناخته یا از طریق ساختارهای بین‌زمانی که امکان تعامل بین دوره‌های مختلف فضا-زمان را فراهم می‌کنند، وجود داشته باشند یا بازدیدهایی از این طریق رخ دهد.
تئوری فیزیک کوانتومی، چشم‌اندازهای نوینی را برای تایید فرضیه وجود جهان‌های موازی، ابعاد دیگر و دنیاهای با زمان‌های متفاوت ارائه می‌دهد، با این حال، درک علمی ما از این دست واقعیت‌ها در مراحل ابتدایی خود قرار دارد. واقعیت این است که جهان‌های دیگر، که میزبان تمدن‌های پیشرفته هستند، احتمالاً از منظر علمی کنونی قابل مشاهده نیستند، زیرا در ابعاد (یا حوزه‌های فرکانسی) وجود دارند که برای دانش معاصر ناشناخته‌اند. ممکن است در جهان‌های موازی دیگری حضور داشته باشند (فرضیه‌ای که نظریه فیزیک کوانتوم به تازگی به آن رسیده و در حال بررسی ابعاد مختلف آن است).
گزارش‌های تاریخی از حضور بازدیدکنندگان غیرزمینی، فرضیه‌های متعددی را مطرح می‌کند؛ از جمله اینکه این موجودات ممکن است از دنیاهای پنهان و ناشناخته آمده ، یا با استفاده از فناوری سفر در زمان و از طریق ساختارهای ناشناخته بین‌زمانی، به زمین سفر کرده باشند.
محاسبات ریاضی نوین، علی‌رغم پیشرفت‌های چشمگیر، هنوز از توانایی لازم برای تجزیه و تحلیل سیستم‌های پیچیده و چندبعدی واقعیت به منظور تدوین نظریه‌های کاربردی برخوردار نیستند. این محدودیت، امکان استخراج فرضیه‌های روشن و قابل اتکا در خصوص موقعیت و ماهیت جهان‌های موازی یا جهان های دیگر را منتفی می‌سازد.] به عبارت دیگر، جستجو برای «عوالم دیگر» از طریق محاسبات ریاضی، در حال حاضر با محدودیت‌های جدی روبرو است.[
از کتاب درست ترجمه :
مسافران : ربوده‌شدگان خفته ( جلد اول )
نویسنده: آشایانا دین
ترجمه : مهر
@thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

تمدن های کهن
فصل چهارم قسمت هشتم
رازهای بناهای سنگی دریاچه تی تی کاکا
ترجمه : مهر
مهمانان این قسمت :
گرگ بریدن، فردی سیلوا، کایدریچ اولسن، مایکل کریمو، ریتا لوئیز، ماریا ویتلی، متیو لاکروا، بیلی کارسون، ویلیام هنری، اندرو کالینز، هیو نیومن، آرماندو می
تهیه از :
@nibiru01
@Buyingbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

عدن و حافظه کیهانی
@nibiru01
@Buyingbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

حافظه کیهانی
@nibiru01
@Buyingbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

#ساسکواچ
/channel/thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

#ساسکواچ
/channel/thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

تمام این اطلاعات، همان‌گونه که از طریق یک درک تله‌پاتیک عمیق به من منتقل شد، به طور کامل با کل جهان هستی که در آن قرار داریم، و با چرخه‌های کیهانی و انرژی‌های پیرامون ما، در ارتباط و هماهنگی کامل است. سپس، چگونگی عبور از لایه اثیری به لایه اختری، با نمایش یک برش فرضی از کره زمین، برایم تبیین گردید. این عبور، فاصله‌ای معادل قطر سیاره مریخ را در بر می‌گیرد. قطر سیاره زمین تقریباً معادل ۱۲۷۰۰ کیلومتر است، در حالی که قطر مریخ در حدود ۶۸۰۰ کیلومتر قرار دارد، که تقریباً نصف اندازه سیاره ما محسوب می‌شود. بدیهی است که این تمثیل‌ها با هدف ایجاد یک تصویر ذهنی شفاف‌تر از ابعاد درونی و ناپیدای موضوع مورد بحث ارائه شده‌اند. با این حال، نباید از این نکته غافل شد که در هر یک از این موارد، نظام سنجش و ارزیابی خاص خود حاکم است.
به طور مثال، در بررسی قطر سیاره زهره، این مشابهت با میزان ظرفیت ابعادی کره زمین درونی در سطح اثیری، مرتبط و هم‌راستا در نظر گرفته می‌شد. در مقابل، تشبیه به قطر مریخ برای این انجام شده که مخاطب بتواند وسعت و ابعاد ناحیه فضایی موجود در زمینِ "درونی" رو بهتر درک کند و تصوری از بزرگی آن داشته باشه. به بیان دیگه، اگر از مقیاس‌های فیزیکی که در آن زندگی می‌کنیم استفاده کنیم، بُعد اثیری درونی زمین تقریباً معادل اندازه سیاره زهره خواهد بود، و بُعد اختری تقریباً هم‌اندازه مریخ خواهد شد. ]این مقایسه به درک بهتر ابعاد غیرفیزیکی کمک می‌کند.[
به نظرم خیلی جالب آمد که با مطالعه‌ی مقطع عرضی زمین، می‌شود اینطور برداشت کرد که سطح علّی درونی سیاره‌ی ما، با در نظر گرفتن مقیاس‌های فیزیکی خودمان، تقریباً با اندازه‌ی ماه برابری می‌کند. در این زمینه این فرضیه نیز مطرح شده است که اندازه کره ماه به هیچ وجه تصادفی نبوده و احتمالاً عوامل خاصی در تعیین این ابعاد نقش داشته‌اند.
اگرچه اکنون از ماهیت حقیقی ماه، خاستگاه آن، معانی نمادین و فلسفه وجودی‌اش در جوار سیاره‌مان آگاه هستم، اما در آن زمان از این دانش بی‌بهره بودم. در جلد هفتم، به تفصیل به جوانب مختلف این مسائل پرداخته خواهد شد. با این حال، تفسیری که از ماجرا به من ارائه شد این بود که گویی جان سیاره ما در پی آن بود تا "بازتابی آینه‌گون" از ذات خویش را به نظاره بنشیند و از همان لحظه طلوع ماه در پهنه آسمان، آن جرم آسمانی، نقش "آینه" را ایفا می‌کرد، خاصه به سبب سرشت لطیف و زنانه‌اش.
بر این اساس، می‌توان برداشت کرد که جریان اطلاعات به سوی زمین به نحوی از طریق سطح ماه تنظیم و هدایت می‌شود. این تجربه ای بی‌نظیراست، یک جور اتصال در سطحی وسیع و آسمانی، که تمام این عناصر، هم عناصری که از فضای بیرون به زمین رسیدن و هم عناصری که از درون خود زمین نشأت گرفتن، با هم ترکیب میشوند و این سیاره را به وجود می آورند. این تجربه به من درک شهودی عمیقی بخشید مبنی بر اینکه پیامدهای این رویداد برای سیاره ما بسیار گسترده‌تر و پیچیده‌تر از صرفاً پیدایش یک جرم آسمانی یا ظهور حیات سطحی است. این موضوع ابعاد و لایه‌های پنهان بسیاری دارد که نیازمند بررسی دقیق‌تر است.
پیدایش فراموش شده ( جلد ششم ترانسیلوانیا )
رادوسینامار
ترجمه : مهر
@thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

حافظه کیهانی
@nibiru01
@Buyingbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

عدن
آنتون پارکس
@nibiru01
@Buyingbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

پوست نگاره سری ( جلد چهارم مجموعه ترانسیلوانیا )
@nibiru01
@Buyingbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

در اعماق غارهای دورافتاده تاسیلی در الجزایر، اثری هنری پیش از تاریخ به چشم می‌خورد—نقاشی شگفت‌انگیزی که تخمین زده می‌شود بیش از ۹۰۰۰ سال قدمت داشته باشد و به طور گسترده به عنوان تصویری از یک شمن در حال انجام آیینی خلسه‌وار، احتمالاً ناشی از مصرف قارچ‌های روان‌گردان، تفسیر می‌شود. اندام‌های کشیده، الگوهای تابناک و حالت ماورایی این چهره، حالتی مرزی بین دنیای مادی و معنوی را نشان می‌دهد. این ترکیب مرموز، پنجره‌ای نادر و جذاب به سوی آگاهی اولیه انسان ارائه می‌دهد و نقش عمیق حالات تغییر یافته را در زندگی مذهبی یا آیینی باستانی آشکار می‌کند. این تصویر که پلی بین باستان‌شناسی و عرفان ایجاد می‌کند، پرسش‌های ماندگاری درباره تجارب رویایی جویندگان اولیه بشریت برمی‌انگیزد.
/channel/thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

تمدنهای کهن فصل چهارم قسمت هفتم
لایه های ماچو پیچو
ترجمه : مهر
مهمانان این قسمت :
گرگ بریدن، بیلی کارسون، آرماندو می، هیو نیومن، کایدریچ اولسن، ریتا لوئیز، متیو لاکرا، اندرو کالینز، ویلیام هنری، فردی سیلوا، ماتیاس دی استفانو
تهیه از :
@nibiru01
@Buyingbook

Читать полностью…
Subscribe to a channel