thelostbook | Unsorted

Telegram-канал thelostbook - کتاب گمشده

8527

گیلگمش مصمم به رفتن شد . او گفت : اگر شکست هم بخورم ، حداقل مرابه عنوان کسی به خاطر خواهند آورد که کوشش خود را کرده است.

Subscribe to a channel

کتاب گمشده

سال‌ها بعد دریافتم که این تنوع شگفت‌انگیز زیستی، زیرگونه‌های مختلفی را در یک نژاد فرازمینی/بین‌بُعدی نشان می‌داد که عمدتاً در منظومه ستاره‌ای اوریون مستقر بودند. در تعاملاتشان با زمین، آن‌ها به‌عنوان زتا رتیکولی شناخته می‌شوند، که نژاد اصلی آن‌ها زفلیوم با چهره آبی است، مدیرانی که زیرگونه‌های پایین‌رتبه زتا را هدایت و اداره می‌کنند. در دوران اخیر، نژادهای زتا از حدود جنگ جهانی اول با زمین تعامل داشتند و تا جنگ جهانی دوم، معاهدات مخفیانه‌ای با دولت‌های نازی و متفقین برقرار کرده بودند، که از طریق آن‌ها در ازای ارائه فناوری‌های تسلیحاتی، حق آزمایش‌های ربایشی بر روی مردم ناآگاه را به دست آوردند. از دهه 1980، زتا با دشمنان باستانی خود، دراکوس، یک نژاد ترکیبی خزنده‌مانند که تبار آن نیز به منظومه ستاره‌ای اوریون بازمی‌گردد، متحد شده‌اند. هر دو نژاد زتا و دراکوس هدف پنهان مشترکی برای ادعای حاکمیت بر قلمروهای زمین دارند. من به‌طور جمعی به لژیون‌های اتحاد زتا-دراکوس و هر بازدیدکننده دیگری از جایی دیگر که اهدافی زیان‌بار برای تکامل انسان‌ها دارند، به‌عنوان «نفوذگران» اشاره می‌کنم. بین سنین چهار تا هفت سال، من چنین چیزهایی را درک نمی‌کردم، و نمی‌فهمیدم چرا این گروه بدخواه از موجودات به زندگی‌ام هجوم آورده و وحشت را به قلبم وارد کرده بودند. اگر مداخله گروه دیگری از بازدیدکنندگان خیرخواه، که به‌صورت جمعی خود را اتحاد نگهبانان می‌نامند، نبود هرگز این رویدادها را درک نمی‌کردم.
نگهبانان
نخستین بار در سن هفت‌سالگی با نمایندگان اتحاد نگهبانان دیدار کردم. یک بعدازظهر، هنگامی که در حیاط مادربزرگم تنها بازی می‌کردم، موجود خاکستری دیگری به‌صورت فیزیکی به من نزدیک شد، اما این یکی برخلاف خاکستری‌های چشم‌سیاه استانداردی که طی سه سال ربایش‌های مکرر نفوذگران با آن‌ها مواجه شده بودم، چشمان آبی درخشانی داشت. برخلاف دیگر خاکستری‌ها، این موجود مهربانی نشان داد و به من گفته شد که دیگر نیازی به ترس از ربایندگان بدخواه خود ندارم، زیرا گروه دیگری از بازدیدکنندگان از این پس از من محافظت خواهند کرد. پس از این رویداد، ربایش‌های شبانه توسط بازدیدکنندگان افزایش یافت، زیرا گروه مداخله‌گر شروع به بردن من به حلقه‌های کودکان در سفینه فضایی خود کردند، جایی که آموزش من به دنیای خارق‌العاده آغاز شد.
زتا خاکستری‌ها مسئول سازمانی به نام اتحاد نگهبانان نبودند. بسیاری از اعضای اتحاد نگهبانان به نظر کاملاً انسانی می‌آمدند، اما دانش و توانایی‌هایی بسیار فراتر از پیشرفت‌های متداول انسانی داشتند. دیگر اعضای اتحاد نگهبانان شامل موارد زیر بودند:
سفیدپوستان لیران-سیریانی باشکوه، یک نژاد سیریانی همینوئیدی ( انسان گونه ) سالخورده با پوست روشن که اغلب به‌عنوان بنیان‌گذاران شناخته می‌شوند.
آئتیئن‌ها، موجودات سفید و برازنده‌ای با پیشرفت معنوی بالا که شبیه آخوندک‌های ایستاده بودند.
رانثونکینا، موجودات بلند و نازک با پوست سفید شفاف و درخشان، چشمان بادامی‌شکل با رنگ‌های متنوع و موهای سفید مجعد؛ تغییرشکل‌دهندگان ماهر و از نظر معنوی بسیار پیشرفته.
برنوها، موجودات پیشرفته‌ای از بالاترین جهان‌های بُعدی که هنگام تجلی فیزیکی به‌صورت چهره‌های بلند و درخشان با سرهای کشیده و چشمان بزرگ ظاهر می‌شوند.
کوئونتلورها، موجودات بزرگ و میمون‌مانند با موهای بلند، دارای هوش و حساسیت بالا، که گاهی برای اهداف نگهبانی و نظارت بر محیط زیست زمین دیده می‌شوند .( احتمالاً منظور نویسنده ساسکوآچ ها هستند )
تورانوزیام‌ها، انسان‌های بلند و زیبا با سرهای کشیده و رنگ پوست/موهایی که شامل تمام رنگ‌های ظاهری روی زمین به‌علاوه برخی رنگ‌های پاستلی است. تبار انسانی از تورانوزیام‌ها، نژاد سالخورده‌ای که عمدتاً نامیرا هستند، تکامل یافته است.
گونه‌های متعدد دیگری نیز در اتحاد نگهبانان دخیل بودند، از هیبریدهای مختلفی که از طریق آمیختگی این گونه‌ها ایجاد شده بودند، تا موجودات آگاه و بی‌شکل عظیمی که اتحاد نگهبانان را هدایت می‌کردند، موجوداتی که فراتر از قلمرو بُعدبندی وجود داشتند.
مسافران : ربوده‌شدگان خفته ( جلد اول )
نویسنده: آشایانا دین
ترجمه : مهر
@thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

💢فریدون و فراماسونری و آیین مهرپرستی

آیین‌های رازآمیز مهرپرستی از دیرباز در اروپا رواج داشته‌اند. فریدون، پیام‌آور این آیین، با سازمان‌دهی‌های بنیادین و تشکیل انجمن‌های نهانی، موفق به سرنگونی ضحاک اهریمن‌خو شد و میراثی استوار برجای گذاشت. ایرانیانی که به اروپا مهاجرت کردند یا در همسایگی آن ساکن بودند، نقش مهمی در گسترش این آیین ایفا کردند. یونانیان و رومیان مهرپرست، و سپس اروپای مسیحی، درس‌های فراوانی از آیین‌های محرمانه‌ی مغان آموختند و آن‌ها را با نام و کالبدی جدید، به‌ویژه تحت عنوان فراماسونری، ارائه کردند.

نمادهایی چون پرگار، پیش‌بند چرمی، درجات تشرف و بسیاری از آداب نهان‌خانه‌ها، ریشه در آیین‌های فریدون و دستورات او دارد.

دانشنامه‌های فراماسونری به نقش بنیادین ایران در شکل‌گیری این جنبش اشاره کرده‌اند و وام‌گیری‌های نهایی آن را به فرقه‌ی باستان‌گرای اسماعیلیه نسبت می‌دهند که در دوران جنگ‌های صلیبی به اروپا راه یافت.فریدون پیش از نبرد با ضحاک، با استفاده از پرگار، گرز گاوسر را طراحی و ساخت. کاوه‌ی آهنگر نیز پیش‌بند چرمی خود را بر سر نیزه نشاند و آن را به نمادی از مقاومت تبدیل کرد. فراماسون‌ها نیز از پیش‌بند چرمی استفاده می‌کنند و نمادهای گونیا و پرگار را به کار می‌برند. روش‌های تشرف و عضویت در این آیین‌ها نیز از آیین‌های پیر مغان الهام گرفته شده است، با این تفاوت که فراماسون‌ها به‌جای آهنگر، نماد بنّا را برگزیده‌اند. بااین‌حال، امروزه فراماسونری از آرمان‌های بنیادین و انسانی خود فاصله گرفته و به ابزاری برای نیروهای اهریمنی تبدیل شده است.


📖 رازهای ایران زمین
امید عطایی
ص۶۸

/channel/thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

نماد فراماسونری سمت راست سکه بلاش دوم اشکانی
این نماد در الفبا و اعداد یونانی وجود ندارد که شکل آنها روی سکه های اشکانی دیده می شود . اینکه حرف ما این است که تاریخ ایران باستان جدا از تاریخ جهان نیست برای این موارد هست .
/channel/thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

https://zarinp.al/lostbook
دوستانی که مایل به کمک به کانال کتاب گمشده و روند ترجمه کتاب ها و مستند ها هستند می توانند با استفاده از لینک درگاه زرین پال این کار را انجام بدهند .
با تشکر

Читать полностью…

کتاب گمشده

کشیش‌های معروف پیوریتن مانند کاتن ماتر از این شیفتگی خشمگین بودند، آن را «الهام‌شده از شیطان» می‌دانستند و معتقد بودند که قطعاً به «بزرگ‌ترین ضرر، یعنی از دست دادن روح منجر می‌شود. ماتر بعدها نقش کلیدی در محاکمات جادوگری آمریکا ایفا کرد.
اما با وجود همه‌ی هشدارها، مردم ایالت‌های نیوانگلند هرگز تمایل خود را برای دانستن بیشتر درباره‌ی ممنوعه‌ها و ناشناخته‌ها از دست ندادند.
با این پیش‌زمینه، من و لورین چند دهه پیش تصمیم گرفتیم ایالت کانتیکت، و به‌ویژه منطقه‌ی اطراف مونرو، جایی که زندگی می‌کنیم، را مطالعه کنیم.
بسیاری از مردم ایالت ما را به‌عنوان یک منطقه‌ی صنعتی بزرگ می‌شناسند، و حق دارند. ما همچنین به خاطر شرکت‌های بیمه شناخته می‌شویم، بیش از پنجاه شرکت که فقط در هارتفورد مستقر هستند.
اما کانتیکت دیگری هم وجود دارد، کانتیکتی قدیمی‌تر و باوقارتر، سرزمینی از پل‌های سرپوشیده و معماری استعماری، و شهرهای کوچک. در این کانتیکت قدیمی‌تر، شهرها دارای فضای سبز، تالارهای ملاقات، و کلیساهای سفید کلاسیک هستند که مناره‌هایشان انگار آسمان را لمس می‌کنند.
این همان کانتیکتی است که من و لورین عاشقش هستیم، به‌ویژه شهر مونرو.
بر اساس کتاب ارزشمند ادوارد نیکلاس کافی به نام نگاهی به مونروی قدیمی، این شهر در ابتدا بخشی از مستعمره‌ی استراتفورد بود و سال‌ها تحت قلمرو آن قرار داشت. بنابراین، ریشه‌های باستانی استراتفورد را به ارث برده است، ریشه‌هایی که به سال ۱۶۳۹ بازمی‌گردد، کمتر از دو دهه پس از آنکه پدران زائر برای اولین بار پای به ساحل نیوانگلند گذاشتند.
تا زمانی که استراتفورد سکنی گزیده شد، مسئله‌ی به‌اصطلاح «تهدید گرگ‌ها» مدت‌ها بود که حل شده بود.
زائران نگران بودند که آیا این سرزمین قابل سکونت است یا نه، به خاطر گله‌های گرگ‌هایی که در جنگل‌ها پرسه می‌زدند و تعداد زیادی از حیوانات مزرعه را نابود می‌کردند. اگرچه گرگ‌ها به‌طور معمول به انسان‌ها حمله نمی‌کنند، اما این گرگ‌ها مدام مردانی را که سعی داشتند زمین را کشاورزی کنند، تعقیب می‌کردند.
کافی می‌نویسد: حتی یک مرد هم در امان نبود. در یک مورد، جوزف کرتیس از استراتفورد گروهی از مردان را برای جمع‌آوری غلات به نیوتون برد. در راه بازگشت، هنگام عبور از این منطقه‌ی شمالی، گرگ‌ها آن‌قدر وحشیانه به آن‌ها حمله کردند که آن‌ها کیسه‌های غلاتشان را انداختند و با تمام سرعت با اسب‌هایشان به خانه فرار کردند تا خودشان و اسب‌هایشان را نجات دهند.
در سال‌های بعد، محققان مسائل غیبی درباره‌ی ماهیت این گرگ‌ها کنجکاو شدند؛اینکه چرا این‌قدر وحشیانه و برخلاف گرگ‌های «عادی» رفتار می‌کردند.
به گفته‌ی کافی، مونروی اولیه حتی جادوگر خودش را داشت، زنی به نام هانا کرانا (هرچند به نظر می‌رسد نام خانوادگی واقعی‌اش هووی بوده باشد).
در حالی که کافی چندان به توانایی‌های ماورایی او اعتقاد نداشت، بسیاری از مردم شهر این‌گونه فکر می‌کردند.
آن‌ها باور داشتند که خانه‌ی قدیمی و خرابه‌ی او توسط «مارهایی از هر نوع و اندازه» محافظت می‌شود. به‌ندرت کسی به خانه‌ی او نزدیک می‌شد.
هانا هیچ منبع درآمد آشکاری نداشت.اما نیازی هم به نگرانی نداشت. مردم شهر آن‌قدر از نفرین‌های او می‌ترسیدند که به‌راحتی به او غذا، هیزم و تقریباً هر چیزی که می‌خواست می‌دادند.
گروهی از کشاورزان که او را خشمگین کرده بودند، محصولاتشان از خشکسالی رنج بردو هانا را برای نفرین کردنشان مقصر دانستند.
ماهیگیری که معمولاً با چند قزل‌آلا به خانه بازمی‌گشت، بعد از اینکه هانا او را نفرین کرد شانسش تمام شد.
زنی که به خاطر کیک‌هایش معروف بود، توانایی پخت خوبش را از دست داد—بعد از اینکه، درست حدس زدید—هانا تصمیم گرفت او را نفرین کند.
هانا پایانی بسیار عجیب داشت.
همان‌طور که کافی توصیف می‌کند: «در یک صبح ژانویه، پس از یکی از سنگین‌ترین برف‌های زمستان، همسایه‌ای که از آنجا رد می‌شد، صدای ناله‌ی خفیفی از خانه‌ی جادوگر شنید. او در برف‌های عمیق دست‌وپا زد و به سمت در رفت. صدا فروکش کرد و در باز شد. هانا آنجا ایستاده بود، چهره‌اش رنگ‌پریده. او مرد را به داخل دعوت کرد و گفت: ارواح مرا فراخوانده‌اند و زمان زیادی طول نمی‌کشد تا به دنیای دیگر بروم. آرزویی دارم که باید اجرا شود. من نباید تا بعد از غروب آفتاب دفن شوم و باید تعداد کافی تابوت‌کش باشند تا تابوتم را از خانه به گور ببرند.
او با لحنی تهدیدآمیز به پایان رساند:
اگر نمی‌خواهید دچار دردسر و ناراحتی شوید، به خواسته‌هایم عمل کنید.
در مرگ، همان احترامی را که در زندگی دریافت کرده بود، به او دادند.مردم شهر دقیقاً همان‌طور که او خواسته بود، او را دفن کردند.
برخی از کسانی که در واگنی که تابوت او را حمل می‌کرد سوار بودند، گفتند که جعبه‌ی چوبی آن‌قدر بی‌قرار تکان می‌خورد که آن‌ها را به زمین انداخت.
@thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

گیره مو
محل کشف لرستان. زاگرس مرکزی
۶۵۰پیش از میلاد
موزه ملی ایران
آن را استاد حیوانات نام نهاده اند
به چهره این استاد دقت کنید . دست ها و پاها شبیه انسان هست اما صورت با آن گوش ها دقیقا شبیه یک حیوان هست . خودتان قضاوت کنید . یک حیوان پوزه دار هست . چیزی که روی کمرش هست و باید سکگ کمربند باشد کمی غیر عادی است . یک گوی بزرگ و گوهای کوچکی در اطرافش . احتمالا این شخص توانایی دگردیسی برای مهار حیوانات و بخصوص مارها را داشته . آیا نمی توان گفت که این مدرکی برای یک گرگ نما یا انسان گرگ ایرانی است ؟
/channel/thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

ناپدید شدن شواهد، تغییر حالت ذرات و ملاحظات زمانی ( بخش دوم)
اشیاء و بقایای بیولوژیکی تمدن‌هایی که در جهان پادماده و بر روی زمین شکل می‌گیرند، از ذرات پادماده تشکیل شده‌اند. به بیان دیگر، ساختار این تمدن‌ها و آثارشان، از جنس ماده‌ی متفاوتی نسبت به جهان ما خواهد بود. با گذر زمین و ورود مجدد آن به چرخه‌های پیوسته زمان در جهان ذرات بنیادی، بخش اعظم ساختارها و بقایای مادی به جا مانده از دوران همزیستی زمین با جهان‌های موازی، در جهان پادماده تثبیت و حفظ خواهند شد.
آثار و بقایای هرگونه فعالیتی که در دنیای پادماده ای مشابه زمین، در زمانی که در جهان ماده وجود دارد، رخ دهد، به همان شکل در جهان ماده نیز حفظ خواهد شد. هنگامی که سیارات به طور همزمان به جهان مبدأ خود بازمی‌گردند، بقایای یک سیاره در ساختار ذرات بنیادی سیاره دیگر نمایان خواهد شد؛ گویی سرنوشت این دو در هم تنیده شده است. این مفهوم را می‌رساند که اگر بقایایی روی زمین پیدا کنیم که قدمتشان به دوره‌هایی برگردد که زمین در یک جهان موازی وجود داشته، این بقایا در واقع نشان‌دهنده فعالیت‌هایی هستند که در یک زمین موازی متشکل از پادذرات، در زمانی که آن زمین در جهان ذرات قرار داشته، رخ داده‌اند.
بقایای سیاره‌ی ما از آن دوران خاص در این مکان یافت نخواهد شد؛ بلکه این بقایا در ساختار بنیادین ذراتِ سیاره‌ی زمینی موازی، که در جهان پادماده وجود دارد، قابل ردیابی خواهد بود. اگر نژادهای فرازمینی در دورانی که زمین در یک جهان پادماده‌ای قرار داشت از آن بازدید می‌کردند، شواهدی از فعالیت‌های خود را در قلمرو زمین موازی به جا می‌گذاشتند. کشف این بقایا میسر نخواهد شد مگر آنکه ذره‌ی زمین، پس از اتمام موفقیت‌آمیز چرخه‌ی تکاملی ۲۶۵۵۶ ساله‌اش، مجدداً به جهان پادذره‌ای بازگردد. به بیان دیگر، شرایط کیهانی خاصی باید محقق شود تا امکان دسترسی به این آثار باستانی فراهم گردد.
در این دوره‌ی زمانی ۲۶۵۵۶ ساله که در آن قرار داریم، زمین تقریباً در سال ۱۳۴۷۴ قبل از میلاد به یک جهان موازی متشکل از پادذرات منتقل شد. این سیاره، دو چرخه‌ی زمانی پیوسته، معادل ۸۸۵۲ سال، را در آن جهان سپری کرد و در نهایت در سال ۴۶۲۲ قبل از میلاد به جهان ذرات بازگشت. این انتقال، تغییرات اساسی در ساختار و ویژگی‌های زمین ایجاد کرد.
آثار باستانی متعلق به کره زمین ما که مربوط به بازه زمانی ۱۳۴۷۴ تا ۴۶۲۲ قبل از میلاد مسیح هستند، نه در این زمین، بلکه در یک زمین موازی دیگر یافت می‌شدند. به عبارت دیگر، این آثار در دنیای ما حضور فیزیکی نداشته‌اند و احتمالاً در یک واقعیت یا بُعد متفاوت وجود داشته‌اند. دگرگونی ذرات در روند تکامل سیاره‌ای چندبعدی، فرآیندی به غایت پیچیده و فراتر از درک جوامع علمی کنونی ماست. با این حال، این فرآیند، چارچوبی منسجم ارائه می‌دهد که با ساختار و مکانیسم‌های فیزیک پانزده‌بعدی سازگار است. این مفاهیم در جلد دوم کتاب «مسافران: اسرار آمنتی» به تفصیل شرح داده شده‌اند.
اگر این مدل بتواند به درستی پویایی‌های پنهان و ناپیدای تکامل سیاره‌ای را به تصویر بکشد، عدم وجود ظاهری شواهد و مدارکی دال بر حضور بازدیدکنندگان فرازمینی یا تمدن‌های باستانی پیشرفته در زمین، به سادگی قابل توجیه خواهد بود؛ بقایای این تمدن‌ها وجود دارند، اما بخش اعظم آن‌ها در زیر لایه‌های خاک سیارات موازی مدفون شده‌اند.
مسافران : ربوده‌شدگان خفته ( جلد اول )
نویسنده: آشایانا دین
ترجمه : مهر
@thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

هانائل پارکس توضیح میده که این مهراستوانه ای محصول هوش مصنوعی گروک بوده و واقعی نیست .
/channel/thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

پرسش :
با این فرض که انسانها محصول ژنتیکی موجودات فرازمینی و به قول معروف آنوناکی ها هستند که با ترکیب و مهندسی ژنتیک ، در زمین پدیدار گشته اند و میلیاردها از این موجود مخلوق ، آمده اند ، هستند و خواهند آمد ... پرسشی شکل میگیرد که آیا ساختار و ترکیب ژنتیکی این موجود ، موجب تعالی روح اون جاندار شده ؟! ... به معنای دیگر ، روح انسانی که در کالبد این موجود جا گرفته ، آن هم توسط خالقین کالبد بشر ، خلق شده ؟! اگر خیر ، این روح کجا بوده و چگونه وارد کالبد موجود ژنتیکی جدید اونها شده ؟! ... آیا میتوان گفت که حدوث روح از ماده صورت گرفته و با ترقی و تعالی کالبد مادی ، روح هم به تناسب تعالی یافته و موجودی که امروزه انسان مینامیم ، به لحاظ روحی اونقدر پتانسیل و توانمندی پیدا کرده که بر این عالم چیره بشه و حتی بتونه ابعاد بالاتر رو درک کنه ؟!
خالق روح کیست؟ ارواح چگونه و با چه مکانیسمی در یک کالبد انسانی قرار گرفته اند ؟
آیا این ارواح تا پیش از خلق مخلوق جدید در صدها هزار سال پیش ، جایی ساکن بوده اند؟
@thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

سفینه کیهانی نیبرا قسمت دوم
به نظر می‌رسد این انتخاب هدفمند، نقشی اساسی ایفا کرده است. با در نظر گرفتن سطح بالای پیشرفت‌های فناوری و معنوی موجودات فرازمینی که آغازگر فرآیند تغییرات ژنتیکی در آن نخستی بودند،این یافته نشان داد که یک عامل یا فرآیند خاص، زنجیره‌ای از تغییرات تدریجی اما نسبتاً سریع را در ساختار دی‌ان‌ای سایر پستانداران نخستی ایجاد کرده است. مورد اخیر، نقش مخازنی را ایفا می‌کرد که حاوی اطلاعات دقیقی بودند و در نهایت به پیدایش انسان انجامید. در آن لحظه متوجه شدم که تمامی وقایع، نتیجه‌ی یک برنامه‌ریزی و مهندسی ژنتیک خارق‌العاده در بالاترین سطح ممکن بود؛ امری که در زمان حاضر، نه تنها به دلیل محدودیت‌های مفهومی دانش نوین، بلکه به علت فقدان فناوری مورد نیاز، حتی در قالب مشابه نیز قابل تصور نیست. در این منظومه کیهانی و طرح عظیم آفرینش انسان، که ستارگان در آن نقشی اساسی ایفا می‌کردند، همواره این برداشت وجود داشت که موجودات فضایی پیشرفته نیز در این فرآیند دخیل بوده‌اند و مسیر آن را هدایت می‌کردند.
روی صفحه دیدم که کنار هر ستاره یک نشانه بود که اون آپلوسی بهم گفت نشون دهنده ی طرح کلی زمان بندی و تاثیرگذاری موجودات خیلی پیشرفته از سطوح لطیف بود که ستاره رو قادر می ساخت یه جور خاصی و تو یه زمان مشخص با یه ستاره دیگه که با یه خط به هم وصل بودن، تعامل داشته باشه . با درک این موضوع، تصویر نمایشگر تغییر کرد و من قادر شدم همه چیز را از منظری بالاتر مشاهده کنم. این تحول، ظاهراً نمایانگر دستیابی من به سطحی برتر از فهم و نگرشی متعالی نسبت به آن واقعیت بود.
دیگر اثری از ستارگان در آسمان نبود، اما گویی رشته‌هایی نامرئی یا «ردی از نور» بین مکان‌هایی که زمانی ستارگان در آن می‌درخشیدند، باقی مانده بود. شبکه‌ای ظریف و درهم‌تنیده از ارتباطات پیچیده بین این نقاط کانونی، یعنی همان ستارگانی که به نوعی با یکدیگر پیوند داشتند، به چشم می‌خورد. همان‌گونه که در ابتدا متوجه پیوندهای نامحسوس و ظریف بین دو الکترون شدم، به همین ترتیب نیز ارتباط اثیری و نامحسوسی را در سطح ستارگان درک کردم.
تازه در آن لحظه بود که به درک عمیقی از حقیقتی دست یافتم که در مورد پیوندهای کوانتومی بین الکترون‌ها بر من مکشوف شده بود. به این نتیجه رسیده‌ام که درک پدیده درهم‌تنیدگی کوانتومی، تنها گام کوچکی در مسیر فهمیدن شبکه پیچیده‌ای است که بین ستارگان عالم وجود دارد. این پیوندها، به مراتب شگفت‌انگیزتر و چشمگیرتر از پیوندهای ناشی از نیروهای گرانشی هستند و ابعاد وسیع‌تری را در بر می‌گیرند .
روی صفحه، همچنان شاهد دو برهه متمایز از سیر تکاملی پستانداران نخستین بودم،که به موازات یکدیگر ارائه می‌شدند، همراه با دو پیکربندی ستاره‌ای مجزا که موقعیت آن‌ها را در کهکشان ما مشخص می‌کرد. در "ارتباط"ی که بین سفینه نیبرائو و ستارگان برقرار شده بود، جرم آسمانی همواره نقش محوری داشت و تحت تاثیر انرژی های نامحسوس قرار می گرفت. در ابتدا متوجه شدم که سیاره‌ی ما جایگاه اصلی خود را اشغال کرده است، و سپس دریافتم که آن نقطه‌ی مرکزی، توسط خورشید در منظومه‌ی شمسی ما تسخیر شده است.
نِیبِرو در فضایی فراتر از مدار ماه واقع شده بود، کره‌ای کاملاً مدور و اندکی کوچک‌تر از آن.نوری خیره‌کننده از خود ساطع می‌کرد و در آسمان می‌درخشید، اما وجه تمایز آن با ماه، رنگ آبیِ روشن و متمایزش بود که از سطح زمین قابل رؤیت بود. نقطه آغازین این برهه زمانی حیاتی، به صورت گام به گام و پیوسته برای من آشکار شد.
در ابتدا، من اتاق فرمان مرکزی را در سفینه عظیم نیبرائو مشاهده کردم، جایی که فرمانده آن مشغول محاسبه دقیق‌ترین آرایش یا شبکه‌ای از ستارگان بود که بتواند به طور هدفمند بر ساختار دی‌ان‌ای گونه‌های خاصی از نخستی‌سانان ساکن زمین تاثیر بگذارد. دریافتم که او علاقه خاصی به تعیین لحظه‌ای داشت که بتوان با حداکثر کارایی، نفوذ مورد نظر را اعمال کرد. لبخندی زدم، چون آنچه مشاهده کردم شباهت بسیاری به علم نجوم داشت،البته در سطحی بسیار پیشرفته‌تر و این برای من، دلالت بر دانشی شگرف داشت.
آفرینش فراموش شده
رادوسینامار
ترجمه : مهر
/channel/thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

تمدنهای کهن قسمت اول از فصل پنجم
قاره مو ، تمدن مادر
ترجمه : مهر
مهمانان این قسمت :
گرگ بریدن، اندرو کالینز، ویلیام هنری، متیو لاکروا، ماریا ویتلی، فردی سیلوا، کایدریچ اولسن، برایان فورستر، ریتا لوئیز -و اریک فون دنیکن
تهیه از :
@nibiru01
@Buyingbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

تمدنهای کهن قسمت اول از فصل پنجم
قاره مو ، تمدن مادر
ترجمه : مهر

Читать полностью…

کتاب گمشده

تمدنهای کهن قسمت اول از فصل پنجم
قاره مو ، تمدن مادر
ترجمه : مهر

Читать полностью…

کتاب گمشده

اسطوره ها و اسرار مصر
مجموعه دوازده سخنرانی رودولف اشتاینر بنیانگذار آنتروپوسوفی (Anthroposophy)
ترجمه : محمد حسین لشگری
آنتروپوسوفی تلاش می‌کند علم، هنر و معنویت را با هم تلفیق کند. اشتاینر معتقد بود که انسان می‌تواند از طریق تفکر آگاهانه و شهود معنوی به حقایق عمیق‌تری درباره جهان دست یابد.
عناوین دوازده سخنرانی
👈بازتاب رویدادهای کیهانی در دیدگاه‌های مذهبی انسان‌ها
👈مراکز کهن رازآموزی (تشرف به جرگه باطن‌بینان): شکل انسان به عنوان موضوع مراقبه
👈تجربیات رازآموزی.اسرار سیارات.نزول کلام نخستین
👈پیدایش تثلیث خورشید، ماه و زمین.اوزیریس و تایفون
👈تأثیر اوزیریس و ایزیس.حقایقی از کالبدشناسی و فیزیولوژی اکولتی
👈رویدادهای تکاملی در ارگانیسم انسان تا زمان جدایی ماه.اوزیریس و ایزیس به عنوان سازندگان شکل والاتر انسان
👈مراحل تکامل شکل انسانی.اخراج موجودات حیوانی.چهار گونه‌ی انسانی
👈تأثیر ارواح خورشید و ماه، نیروهای ایزیس و اوزیریس.تغییر در آگاهی.تسخیر سطح فیزیکی
👈اسطوره‌های باستان به مثابه تصاویری از حقایق کیهانی.تیره و مبهم شدن آگاهی معنوی انسان.اصل باطن‌بینی در آیین‌های رازآمیز.
👈دکترین تکامل مصر باستان.نگاه کیهانی به اندام‌ها و زمخت شدن آن‌ها در دوران مدرن
👈انگیزه‌ی مسیح به عنوان تسخیر ماده
👈پیوندهای معنوی میان جریان‌های فرهنگی دوران باستان و دوران مدرن
تهیه از آیدی تلگرام :
@nibiru01
@Buyingbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

مستندیوفوی خدا
ماجرای شگفت انگیز کریس بلدسو
زیرنویس فارسی هاردساب
ترجمه : مهر
تعداد خطوط ترجمه شده ۲۲۲۲خط
مدت زمان : یکساعت و چهل و دو دقیقه
تهیه از :
@nibiru01

/channel/Buyingbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

تماس
نفوذگران

در سال 1969، در سن چهارسالگی، اولین تجربه آگاهانه‌ام از دنیای معاصر رویدادهای خارق‌العاده را داشتم، زمانی که در روز روشن از مسیر ورودی خانه‌ام به‌صورت فیزیکی توسط موجودی کوچک و خاکستری با چشمان بزرگ سیاه ربوده شدم. به‌زودی برایم آشکار شد که آنها بازدیدکنندگانی از جایی دیگر، بسیار فراتر از تجلیات خلاقانه تخیل هستند. به دنبال آن واقعه، من سه سال تحت تجربه‌ی ربایش‌های آیینی قرار گرفتم؛ به این صورت که شب‌ها به زور از بستر خود جدا شده و به یک سفینه‌ی فضایی خاموش منتقل می‌شدم، در حالی که سه موجود خاکستری یکسان مرا همراهی می‌کردند.
در طول مواجه هایم با خاکستری‌ها، تحت تجربیات ترسناک و اقدامات پزشکی قرار گرفتم که آن‌ها را درک نمی‌کردم. در داخل سفینه بیگانه دریافتم که خاکستری‌ها تحت فرمان انواع دیگری از موجودات غیرانسانی کار می‌کنند. از جایگاهی مقتدرانه، موجودات تهدیدآمیزی حضور داشتند که شبیه حشرات بزرگ و ایستاده بودند، با ساختاری مشابه عنکبوت‌ها و پروانه‌های بدون بال. مدیرانی که فعالیت‌های این مجموعه را هدایت می‌کردند، موجوداتی بلندقامت با ردای سیاه، چهره‌های استخوانی سنگین و پوست آبی تیره بودند.

Читать полностью…

کتاب گمشده

باستان شناسی ممنوعه جلد هشتم
تعداد صفحات : 603 صفحه
مجموعه ای از مقالات به همراه بررسی سکه ها و مهرهای استوانه ای و الواح باستانی
تهیه از :
@nibiru01
@Buyingbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

نقوش صخره ای به سبک دره باریر که در ناحیه سن رافائل سوِل یافت شده اند، نمونه ای برجسته از هنر بومیان باستانی این منطقه هستند.
سَن رافائل سْوِل (San Rafael Swell) یک ویژگی زمین‌شناختی بزرگ در جنوب مرکزی ایالت یوتا، ایالات متحده آمریکا است
نکته جالب این هنر صخره ای آن حیوانات بالا سمت چپ تصویر هستند که به حالت طبیعی خود نقاشی شده اند . اما در مقایسه با آنها پنج موجود دراز قامت مرکز تصویر هیچ نسبتی با مفهوم انسان حتی انسان بدوی غار نشین هم ندارند . کاملاً موجودات متفاوتی هستند . بعضی ها سه شاخ دارند یکی از آنها پاهای متفاوتی دارد که این نشان دهنده دقت نقاش هست که سعی کرده جزئیاتی را که دیده یا برایش روایت کرده اند به تصویر بکشد .
@thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

پس از مراسم خاکسپاری، خانه‌ی هانا به‌طور غیرقابل‌توضیحی سوخت و خاکستر شد.
تا به امروز، برخی از مردم شهر اصرار دارند که در اواخر شب، ناله‌ها و زوزه‌هایی از محل خانه‌ی هانا می‌شنوند.
@thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

گورستان
مقدمه
اد وارن
ترجمه : مهر
سال‌ها پیش، زمانی که من و لورین تازه شروع به تحقیق درباره‌ی پدیده‌های ماورایی و غیبی کرده بودیم، تصمیم گرفتیم تاریخ ایالتی را که بسیار دوستش داریم و با افتخار آن را خانه‌ی خود می‌نامیم، یعنی کانتیکت، بررسی کنیم.
نمی‌توانید مدت زیادی اینجا باشید بدون اینکه حس کنید تاریخ این مکان چقدر شگفت‌انگیز است.شگفت‌انگیز از دو منظر.
برای مثال، در جنگ انقلابی آمریکا، کانتیکت نه‌تنها سربازانی قوی و مشتاق فراهم کرد، بلکه مقادیر عظیمی از غذا، لباس و تسلیحات نیز تأمین کرد. در واقع، کانتیکت نقش بسیار مهمی در پشتیبانی از نیروهای آمریکایی ایفا کرد، به‌طوری که خود جرج واشنگتن این ایالت را «ایالت تأمین» نامید.
اما کانتیکت از منظری دیگر نیز شگفت‌انگیز است. از زمان تأسیسش در اوایل دهه‌ی ۱۶۰۰، زمانی که مهاجران با سرخ‌پوستان شجاع و ستیزه‌جوی پکوات جنگیدند، این ایالت غرق در افسانه‌های ماورایی و نهانی شده است.
حتی پیش از آنکه واشنگتن و سربازانش راهپیمایی کنند، ساکنان دهکده‌های مختلف از وقوع اتفاقات عجیب خبر می‌دادند.
مردی گزارش داد که دخترش «شیطان‌زده» شده و در نه سالگی می‌توانست با خیره شدن به اشیاء، آن‌ها را به آتش بکشد.چیزی که امروزه ما آن را روان‌جنبشی (psychokinesis) می‌نامیم.
مدت کوتاهی پس از آن، زنی به همسایگانش اعتراف کرد که «موجوداتی» خانه‌اش را تسخیر کرده‌اند. او مدام شب ها صداهای کوبیدن در دیوارها، زنگ زدن در اتاق کناری و قدم‌های سنگین نزدیک تختش را می‌شنید. اما وقتی نگاه می‌کرد، کسی را نمی‌دید. این به وضوح یک مورد اولیه (و نسبتاً خفیف) از فعالیت پولترگایست بود.
چند دهه بعد، پسر نوجوانی به یک کشیش پیوریتن اعتراف کرد که مرتباً دختری را می‌بیند و با او صحبت می‌کند که والدینش او را از دیدار با او منع کرده بودند.دختری که دو سال پیش با غرق کردن خودش خودکشی کرده بود. آن پسر دیوانه تشخیص داده شد.
سپس نوبت به جادوگران رسید. هیچ منطقه‌ای در ایالات متحده دوره‌ای مشابه وسواس نیوانگلند اولیه نسبت به جادوگران و جادوگری را تجربه نکرده بود.
جادوگر، شخصی است که ظاهراً قدرت‌های جادویی را از ارواح شیطانی دریافت کرده است.
در نیوانگلند اولیه، جادوگران به دلایل بسیاری ترسناک بودند. برای مثال، اعتقاد بر این بود که یک جادوگر می‌توانست نه‌تنها شما یا یکی از اعضای خانواده‌تان را نفرین کند، بلکه محصولات کشاورزی‌تان را نابود کند یا ناگهان شیر گاوهایتان را خشک کند. برخی ماماها قسم می‌خوردند که خودشان دیده‌اند جادوگران هیولاهایی به دنیا آورده‌اند. در آن زمان، همچنین به‌طور گسترده‌ای باور داشتند که جادوگران با جارو در هوا پرواز می‌کنند. کافی بود تا نیمه‌شب صبر کنید و به ماه نگاه کنید، آن‌جا، در سایه‌ای که از مقابلش عبور می‌کرد، یک جادوگر را می‌دیدید.
امروزه ما همه‌ی این‌ها را تا حدی مضحک می‌دانیم. در حالی که واقعاً ارواح شیطانی وجود دارند و مردم گاهی تسخیر شیطانی می‌شوند، تصاویر قدیمی از جادوگران برای اکثر مردم جذابیت زیادی ندارد.
شاید اگر می‌دانستیم که با افرادی که به‌عنوان جادوگر شناخته می‌شدند چگونه رفتار می‌شد، جادوگران برایمان کمی ترسناک‌تر می‌شدند.
در اروپا، جادوگران تا هزاران نفر محاکمه و اعدام شدند. در برخی از محاکمات معروف جادوگری، کودکان علیه والدین خود شهادت می‌دادند و سپس بر اعدام همان والدین نظارت می‌کردند. در یک مورد، مردی بانفوذ که به زنی دست‌نیافتنی هوس کرده بود، به‌سادگی به دادگاه گفت که شوهر آن زن یک وارلاک (جادوگر مرد) است. شوهر به‌زودی محاکمه و در آتش سوزانده شد.
اوضاع در نیوانگلند هم چندان بهتر نبود. مردم همسایگان خود را برای یافتن «علامت‌های شیطان» به‌دقت زیر نظر داشتند. این علامت‌ها می‌توانستند هر چیزی باشند، از یک خال که با سوزن زدن به آن دردی حس نمی‌شد تا یک علامت تولد عجیب‌الشکل. همسایگان واقعاً با چنین «شواهدی» دیگران را به‌عنوان جادوگر گزارش می‌دادند.
در یک سال، یعنی ۱۶۹۲، فقط ایالت ماساچوست ۱۹ نفر را به‌عنوان جادوگر اعدام کرد.
در اوایل دهه‌ی ۱۷۰۰، آزمایش جدیدی برای جادوگران ابداع شد. اگر زنی که مشکوک به جادوگری بود به جریان تند رودخانه‌ی کانتیکت انداخته می‌شد و غرق می‌شد، به‌وضوح جادوگر بود. اما اگر زنده می‌ماند—یعنی اگر شنا بلد بود—پس جادوگر نبود.
از همان ابتدا، مردم نیوانگلند شیفتگی خاصی به ماورالطبیعه داشتند.
در شب‌های طوفانی، دور شومینه‌ی گرم جمع می‌شدند و مردم نیوانگلند عاشق تعریف کردن داستان‌های ارواح بودند، می‌خواستند ببینند چقدر می‌توانند دوستانشان را بترسانند. پیش از آنکه از داستان‌های ارواحشان خسته شوند سایه‌ها بلند می‌شدند و آتش به اخگر تبدیل می‌شد.
@thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

ناپدید شدن شواهد، تغییر حالت ذرات و ملاحظات زمانی ( بخش سوم)
آثاری که با ورود مجدد زمین به جهان مادی محو و نابود می‌شوند، این امکان را دارند که در زمان بازگشت زمین به جهان پادماده و در انتهای چرخه زمانی ۲۶۵۵۶ ساله آن، دوباره کشف و نمایان گردند. با در نظر گرفتن چرخه طبیعی زمان در کره زمین،دوره کنونی در سال ۴۲۳۰ میلادی به پایان خواهد رسید و در آن زمان، امکان کشف انواع مختلف بقایای مفقود شده فراهم می شود. با عنایت به رخدادهایی که در جلد دوم شرح داده شده، احتمالاً بازه زمانی بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۷، فرصت مناسبی برای برخی اکتشافات مشابه را فراهم آورد.
این مروری مختصر بر مفاهیم اساسی مرتبط با نظریه انتقال ذرات است؛ در حالی که مکانیسم‌های درگیر بسیار پیچیده‌تر از توصیفات ارائه شده در این بررسی هستند. درک کاملی از این تعاملات پیچیده ندارم، اما این نظریه به طرز شگفت انگیزی برایم جذاب است. به عقیده من، این مبتکرانه ترین فرضیه ای است که تاکنون برای تبیین فقدان شواهد عینی دال بر دخالت بازدیدکنندگان باستانی در کره زمین مطرح شده است.
این نظریه پتانسیل آن را دارد که درک ما از باستان‌شناسی و تاریخ باستان را به طور بنیادین تغییر دهد. روایت‌های اسطوره‌ای ما درباره تمدن‌های باستانی پیشرفته، مانند آتلانتیس و لموریا، ممکن است بازتاب‌دهنده واقعیت‌های تاریخی باشند که تاکنون نادیده گرفته شده‌اند. این احتمال وجود داره که بقایای تمدن آتلانتیس، که قدمتش به قبل از ۴۶۲۲ قبل از میلاد مسیح برمی‌گرده، در اعماق آب‌های یک سیاره‌ی موازی با زمین پنهان شده و شاید در بازه‌ی زمانی بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۷، منتظر کشف شدن توسط ما باشد.
نتیجه گیری
چه عدم شناسایی، تخریب طبیعی، پنهان کاری عمدی، انتقال ذرات یا ترکیبی از همه موارد فوق مسئول عدم وجود ظاهری شواهد تماس فیزیکی باستانی باشند، اگر با کمی صداقت بیشتری به سوابق باستانی نگاه کنیم، شواهد زیادی هنوز در دسترس است. پیشرفت‌های فرهنگی رازآمیز تمدن‌های باستانی، فرضیه ارتباط با بازدیدکنندگان فرازمینی را نیز تقویت می‌کند.
اطلاعات به‌دست‌آمده از گذشته، همراه با پدیده رو به رشد تجربه‌های خارق‌العاده امروزی، مجموعه‌ای متقاعدکننده از شواهد را ارائه می‌دهد که از ایده وجود جهان‌های دیگر و این فرضیه حمایت می‌کند که بازدیدکنندگانی از جاهای دیگر به‌صورت دوره‌ای در طول تاریخ و تا به امروز با زمین تعامل داشته‌اند. شواهد مغایر نیز لزوماً قاطع‌تر نیستند؛ بلکه صرفاً به دلیل تفاسیر سنتی و جاافتاده در جوامع علمی و مذهبی ما، از مقبولیت بیشتری برخوردارند.
شواهد برای اثبات این فرضیه که دنیاهای مسکونی دیگری در سراسر کیهان وجود دارند و بازدیدکنندگانی از این دنیاها مستقیماً با زمین تعامل داشته‌اند، را می‌توان با بررسی دقیق‌تر گذشته‌مان و از طریق مشاهده بی‌طرفانه رویدادهای خارق‌العاده‌ای که در حال حاضر در فرهنگ جهانی معاصر ما در حال رخ دادن هستند، یافت.
مسافران : ربوده‌شدگان خفته ( جلد اول )
نویسنده: آشایانا دین
ترجمه : مهر
@thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

ناپدید شدن شواهد، تغییر حالت ذرات و ملاحظات زمانی ( بخش اول )

چرا شواهد فیزیکی و باستان‌شناسی بیشتری مبتنی بر تماس بازدیدکنندگان باستانی وجود ندارد؟
این احتمال وجود دارد که بقایای یک نژاد باستانی از انسان‌های خردمند (Elder Homo sapiens race) یا شواهدی مبتنی بر حضور بازدیدکنندگان فرازمینی( ET ) ، بین زمانی (IT ) یا از بُعدی دیگر (OD ) ، به دلیل نابودی آثار ناشی از تغییرات زمین‌شناسی فاجعه‌بار، مانند جابجایی قطب‌ها یا سایر حوادث ناگوار، تاکنون در زمین کشف نشده باشد.
این فرضیه هم قابل طرح است که شاید مدارک و شواهد موجود باشند، اما هنوز از دیده‌ها پنهان مانده‌اند. دلیل دیگری که تا کنون، به جز اسناد و مدارک کهن و ابهامات تاریخی، بقایای مادی دیگری از آن‌ها نیافته‌ایم،
می‌تواند این باشد که اعضای تمدن‌های بیگانه پس از دیدار از زمین، به جهان‌های دیگری که از آنجا آمده بودند، بازگشته‌اند.
این احتمال وجود دارد که پیش از ترک محل، اقداماتی را به منظور نابودی، جابجایی یا پنهان‌سازی شواهد حضور خود انجام داده باشند، تا فعالیت‌هایشان از دید عموم مردم مخفی بماند. بر اساس شایعات، این روش مشخصاً امروزه نیز در تعاملات موجودات فرازمینی با دولت‌های انسانی که فعالیت‌های پنهانی دارند، به کار گرفته می‌شود. این احتمال وجود دارد که موجودات فرازمینی در طول تاریخ، برنامه‌هایی برای پیشرفت و تکامل بشر داشته‌اند که مستلزم پنهان‌سازی حضورشان از دید عموم مردم، به جز گروهی محدود، بوده است.
یکی از دلایل محتمل برای فقدان ظاهری شواهد باستان‌شناسی که مبتنی بر وجود ارتباطات باستانی باشد، تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است. این دلیل، محتمل‌ترین علت فقدان شواهد است، اما در عین حال، درک آن نیز دشوارترین تبیین ممکن است. این یک پویایی علمی است که به عنوان انتقال ذره شناخته می‌شود، پویایی‌ای که در حال حاضر در جوامع علمی زمین به درستی درک نشده است.
پدیده انتقال ذرات، فرآیندی طبیعی و ذاتی در چرخه تحول و تکامل اجرام سیاره‌ای است که درک عمیق آن از طریق به‌کارگیری دانش پیشرفته مورفوژنتیک کیلانتیک، آن‌گونه که در بخش‌های آتی این کتاب تشریح شده، میسر می‌گردد. به بیان ساده، سیاره‌ای در مسیر تکامل خود، از یک طیف فرکانسی چند بعدی ثابت عبور می‌کند که این مسیر، تابع چرخه‌های زمانی و پیوستگی‌های زمانی ویژه‌ای است که در ساختار ابعادی آن سیاره نهفته است. در چرخه‌ی تکاملی سیاره‌ی زمین، یک چرخه‌ی زمانی ۲۶۵۵۶ ساله وجود دارد که شامل شش چرخه‌ی پیوستگی زمانی کوچکتر است که هر کدام ۴۴۲۶ سال به طول می‌انجامند.
در این مدل کیهانی، حرکت زمین در بستر زمانِ ثابت و ازلی، نه تنها تصادفی نیست، بلکه به شکلی هماهنگ و همزمان با چرخه‌های تکاملیِ همتای پادذره‌ای یا جهان موازیِ زمین، در یک رقص کیهانیِ پیچیده و معنادار، درهم تنیده شده‌است. در هر یک از شش مرحله از چرخه پیوستگی زمان که زمین در طول چرخه تکاملی بزرگ ۲۶۵۵۶ ساله‌اش تجربه می‌کند، زمین و همتای اثیری‌اش به معنای واقعی کلمه جای خود را با یکدیگر معاوضه می‌کنند.
سیاره‌ی ما، زمین، دو چرخه‌ی کامل از پیوستار زمان رو در جهان پادماده تجربه می‌کنه، در حالی که همزمان، نسخه‌ی پادماده‌ای و موازی زمین، دو چرخه‌ی مشابه رو در جهان ماده سپری می‌کنه. این عمل از طریق یک سری فعل و انفعالات پیچیده صورت می گیرد که شامل معکوس شدن قطبیت الکترومغناطیسی و تغییر چرخش زاویه ای اسپین ذرات است. در طول دو چرخه متوالی که سیارات در جهان‌های مربوط به خودشان موقعیت‌شان را با یکدیگر تعویض می‌کنند، هرگونه ساختار مادی که بر روی این سیارات ایجاد شود، از ذرات یا پادذراتی تشکیل خواهد شد که مختص به همان جهانی است که سیاره در آن مستقر شده است.
مسافران : ربوده‌شدگان خفته ( جلد اول )
نویسنده: آشایانا دین
ترجمه : مهر
@thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

بخش اول پاسخ :
روح چیزی شبیه اطلاعات بایوس هست رابط بین سخت افزار و نرم افزار که این بایوس بپره سیستم عامل کار نمیکنه و دچار مرگ میشه . این بایوس یه مهندسی داره و این خودش یک جور فن آوری هست و بارگذاری اطلاعات بایوس نیاز به دستگاه و مهارت داره .
حالا به زبان ساده :
بدون کوچک‌ترین تردید، چیزی وجود دارد که از طریق آن انرژی مادی و معنوی به هم پیوند خورده و مکمل یکدیگرند. در تحلیل نهایی، به نحوی، باید یک انرژی واحد در جهان فعال باشد. و اولین ایده‌ای که به ذهنمان می‌رسد این است که «روح» باید به نوعی نقطه کانونی تحول باشد که در آن، از همه نقاط طبیعت، نیروهای اجسام همگرا می‌شوند
گفته شده که روح میتونه به بایگانی آکاشیک دسترسی پیدا کنه .
حالا اینکه مهندسان ژنتیکی دوران باستان چقدر روی این کا یا موناد تسلط داشتند ؟
مصریان باستان معتقد بودند که کا توسط خدای خنوم (Khnum) همزمان با بدن فیزیکی (خات یا khet) روی چرخ کوزه‌گری خلق می‌شد
کا گاهی به‌عنوان «همزاد» فرد توصیف می‌شد، یک کپی روحانی که ویژگی‌های فرد را منعکس می‌کرد. این همزاد می‌توانست در مجسمه‌های کا (Ka statues) که در مقبره‌ها قرار می‌گرفتند، ساکن شود تا محلی برای بازگشت کا پس از مرگ فراهم باشد
حالا از توضیحات پیشرفته تر متوجه می شویم که مصریان باستان از تقسیم بندی های بیشتری آگاه بودند :
با (Ba): با به‌عنوان شخصیت یا هویت فرد، که اغلب به شکل پرنده‌ای با سر انسان نشان داده می‌شد، می‌توانست بین دنیای زندگان و مردگان حرکت کند. در مقابل، کا بیشتر به بدن وابسته بود و در مقبره باقی می‌ماند.
اخ (Akh): اخ روح متعالی و جاودانه‌ای بود که از اتحاد کا و با پس از قضاوت در جهان زیرین به وجود می‌آمد. اخ حالتی متعالی‌تر از کا بود و تنها برای کسانی که زندگی درستکارانه‌ای داشتند، قابل دستیابی بود.
رن (Ren): نام فرد، که بخشی از هویت او بود و برای بقای کا و با در زندگی پس از مرگ ضروری بود.
شویت (Shuyet): سایه فرد، که به‌عنوان محافظ و راهنما در زندگی پس از مرگ عمل می‌کرد
با این توضیحات بصورت مقدماتی می شود به این سوال پاسخ داد که خالقان با مفهوم روح و بایوس آشنا بوده اند . آیا آن را خلق می کردند ؟ شاید آیا شکارش می کردند ؟ بازهم شاید
آیا نیروهای عظیم تری قادر به کنترل روح هستند ؟ گنوسی ها می گویند که هستند .
به این توضیح دقت کنید :
یادتان هست که خیام یک ریاضی دان بود و با اعداد و محاسبه ها آشنا بود و شعر جالبی داره :
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
جهان در واقع از هیچ سرچشمه می‌گیرد، اما این «هیچ» تعریف بسیار دقیقی دارد: صفر ریاضی. هیچ، تنها یک صفر نیست، بلکه تعداد بی‌نهایتی از صفرهاست. برای روشن شدن موضوع: وجود به تعداد بی‌نهایتی از صفرها تقلیل می‌یابد که موجودیت‌هایی واقعی، تقسیم‌ناپذیر، تخریب‌ناپذیر و جاودانه هستند. لایب‌نیتس، یکی از بزرگ‌ترین استادان بزرگ ایلومیناتی و شاید باهوش‌ترین انسان در تاریخ بشریت، آن‌ها را مونادها («واحدها») نامید. او نام دیگری نیز به آن‌ها داد: ارواح (SOULS).
حالا نتیجه گیری نهایی آیا مهندسان ژنتیک باستانی با مفهوم موناد ها و واحد ها و کنترل آنها آشنا بوده اند ؟ بله آشنا بوده اند . آیا می توانستند یک جور کپی برای آن بسازند ؟ شاید
آنها برای فعال کردن جسم به موناد احتیاح داشتند اما اینکه چطور باید آن را سازگار کرده و تحت کنترل در می آوردند به آزمایش های زیادی نیاز داشت .
به این نکته مهم توجه کنید ما کاملا تحت کنترل هستیم . هرکس که ما را خلق کرده ریموت کنترل ما دستش هست . در فرصت مناسب این پدیده را هم شرح میدم
@thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

سمت چپ اثر مهر استوانه ای کاسی مربوط به دوره بابلی، نیمه دوم هزاره دوم قبل از میلاد، بر روی خاک رس.  امروزه، می توانیم آن را به عنوان یک "چرخ کیهانی" - گیگیر ("ارابه") - از نوعی که متون می گویند خدایان را به زمین آورد و به آنها اجازه داد در سیاره ما سفر کنند، شناسایی کنیم. آیا میان رودانی ها هزاره ها قبل تر داستان های علمی تخیلی را اختراع کردند یا واقعاً با این نوع فضاپیماها در تماس بودند؟ این الواح به ندرت توسط جریان کلاسیک باستان شناسی مورد بررسی قرار می گیرند .
تصویر سمت راست عکس یک پدیده ناهنجار ناشناخته که در مکزیک گرفته شده . شباهتش به تصویر روی مهر استوانه ای مربوط به هزاره دوم قبل از میلاد جالب است .
/channel/thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

سفینه کیهانی نیبرا
با نمایش تصویر یک نخستی در مراحل مختلف تکامل، همراه با نمادهای مرتبط، مجموعه فایل های پیچیده روی صفحه نمایش به شکلی قابل توجه و گویا ارائه شده بود. در بالای صفحه، بار دیگر شمایلی از آن مجموعه‌ی ستارگانِ کهکشان را مشاهده کردم که به واسطه‌ی خطوط و نمادهایی خاص، به یکدیگر پیوند خورده بودند؛ با این تفاوت که این بار، در انتهای یکی از این خطوط، دایره‌ای کوچک‌تر از سایر دایره‌ها به چشمم خورد،دایره‌ای کوچکتر، در قیاس با دایره‌هایی که نمایانگر دیگر ستارگان بودند.
علاوه بر نماد اصلی، نماد دومی هم رویت کردم که احساسات شدیدی را در من برانگیخت. بلافاصله پس از آن، نماد بر روی صفحه نمایش بزرگتر شد و به تصویر واضح و بزرگی تبدیل گشت که نمایانگر سفینه فضایی عظیم‌الجثه کروی شکلی بود که پیشتر به آن اشاره کرده بودم. بلافاصله، از طریق درهم‌آمیختگی امواج و حالات ذهنی‌ام، به این دریافت رسیدم که نام آن سفینه "نیبرائو" است. با این حال، یک تفاوت جزئی نیز وجود دارد، زیرا متوجه شدم نام مشابه دیگری نیز با عنوان "نیبرئا" وجود دارد.
بلافاصله دریافتم که می توان ارتباطی بین این موضوع و یک مضمون رایج برقرار کرد، مضمونی که امروزه به طور گسترده مطرح می شود اما درک صحیحی از آن وجود ندارد. با توجه به ساختار آوایی اسامی، به نظر می‌رسد که صامت‌ها نقش برجسته‌تری داشته‌اند؛ و از این رو، می‌توان استنباط کرد که اسامی به تدریج تغییر کرده و به شکل "N I B I R U" درآمده‌اند، که به عنوان یک اصطلاح یا نام‌گذاری جدیدتر در این زمینه به کار می‌رود.
علاوه بر این، عدم تغییر وضوح یا محو شدن تصاویر از صفحه هولوگرافی در هنگام تمرکز بر این جنبه‌ها، به من اطمینان بیشتری داد که این ارتباط فرضی صحیح است و مستقیماً به وجود یک سفینه فضایی بزرگ بیگانه مرتبط می‌شود.
نکته‌ای که مرا به شدت تحت تاثیر قرار داد، این بود که سفینه مورد نظر، در موقعیت‌های متفاوتی در سطح کهکشان استقرار می‌یافت و در آن ساختارهای بنیادینی که به من ارائه شده بود، جای خالی ستارگان دیگر را پر می‌کرد؛ به این معنا که گویی در آن منظومه، نقش و جایگاه آن ستارگان را ایفا می‌نمود. آن زمان متوجه شدم که آن فناوری در موقعیتی استراتژیک در کهکشان قرار داده شده تا شرایط لازم برای فعال‌سازی گام به گام یک فرکانس خاص را فراهم کند؛ فرکانسی که هدف آن ایجاد تغییرات ژنتیکی در ساختار دی ان ای جمعیت نخستی‌های ساکن زمین، به منظور پیشبرد یک برنامه تکاملی از پیش تعیین شده است.
در ادامه، این سوال در ذهنم شکل گرفت که اساساً چه ضرورتی به این سطح از تعامل پیچیده وجود دارد و چگونه ممکن است این عوامل موثر، با چنین دقتی از مقیاس‌های کلان به مقیاس‌های خُرد انتقال یابند؟به علاوه، این سوال مطرح میشه که چرا انرژی‌های کیهانی حاصل از این آرایش ویژه ستارگان، در آن زمان تاثیر فراگیری نداشت؟ چرا این تاثیر محدود به یک نخستی خاص از آن دوره شد و شامل حال تمام نخستی‌ها یا سایر موجودات زنده ساکن زمین در آن زمان نشد؟
بلافاصله صفحه نمایش "واکنش نشان داد" و این نکته را برجسته کرد که این گروه از نخستی‌ها تنها گروهی بودند که یک تغییر مشخص در آن‌ها اعمال شده بود، در حالی که سایر نخستی‌ها نسبت به همان تاثیر ظریف "هیچ واکنشی نشان ندادند" و تغییری در آن‌ها ایجاد نشد.
بلافاصله منظور را متوجه شدم و حتی به این فکر افتادم که این گفته‌ی قدیمی به خوبی در این مورد مصداق پیدا می‌کند که :
"ارزش یک چیز به این نیست که متعلق به چه کسی است، بلکه به این است که برای چه کسی مناسب است."
آفرینش فراموش شده
رادوسینامار
ترجمه : مهر
/channel/thelostbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

تمدنهای کهن قسمت اول از فصل پنجم
قاره مو ، تمدن مادر
ترجمه : مهر

Читать полностью…

کتاب گمشده

تمدنهای کهن قسمت اول از فصل پنجم
قاره مو ، تمدن مادر
ترجمه : مهر

Читать полностью…

کتاب گمشده

تمدنهای کهن قسمت اول از فصل پنجم
قاره مو ، تمدن مادر
ترجمه : مهر

Читать полностью…

کتاب گمشده

اسطوره ها و اسرار مصر
مجموعه دوازده سخنرانی رودولف اشتاینر بنیانگذار آنتروپوسوفی (Anthroposophy)
ترجمه : محمد حسین لشگری
آنتروپوسوفی تلاش می‌کند علم، هنر و معنویت را با هم تلفیق کند. اشتاینر معتقد بود که انسان می‌تواند از طریق تفکر آگاهانه و شهود معنوی به حقایق عمیق‌تری درباره جهان دست یابد.
تهیه از آیدی تلگرام :
@nibiru01
@Buyingbook

Читать полностью…

کتاب گمشده

مستندیوفوی خدا
ماجرای شگفت انگیز کریس بلدسو
پیمانکارساختمانی که پس از واقعه یازده سپتامبر ورشکسته ،به بیماری روده دچار و اسیر ناامیدی و افسردگی شد. روزی در جنگل کنار تپه ای با اورب ها مواجه ، ربوده و به درون سفینه ای برده شد . شفا پیدا کرد . جامعه و حلقه فامیلی اش او را مرتدی می پنداشتند که با شیاطین دیدارکرده و او و خانواده اش را طی پنج سال بعد از مواجهه اول طرد کردند . در اتفاقی شگفت انگیز و در مواجهه دوم زمانی که به شدت درمانده شده بود و حاضر بود جانش را بدهد تا از این درد رها شود با بانویی دیدار کرد که در واقع الهه هاتور بود او جریان انرژی مونث خلقت را درک و توانایی شفادهی پیدا کرد . مهمترین سازمان های امنیتی آمریکا از ناسا تا سیا و سازمان امنیت ملی و پنتاگون او را زیر نظر گرفتند. توجه وزارت دفاع انگلستان به او جلب شد .واتیکان این مواجهه را ادامه و تکمیل کننده ماجرای فاطیما توصیف کرد و به شدت مشتاق رازهایی بود که الهه با کریس بلدو در میان گذاشته . با نفوذترین و قدرتمند ترین ماموران ایالات متحده در زمینه تماس پیشرفته با هوش بیگانه با او دیدار و زندگی اش را رصد کردند .

/channel/Buyingbook

Читать полностью…
Subscribe to a channel