8425
گیلگمش مصمم به رفتن شد . او گفت : اگر شکست هم بخورم ، حداقل مرابه عنوان کسی به خاطر خواهند آورد که کوشش خود را کرده است.
در تصویر بزرگ تر به راحتی می توانید پدیده تیک تاک را ببینید . چنین فن آوری روی مریخ مشخصاً انسانی نیست . یک چیز فرا انسانی است . آیا از درون مریخ هدایت می شود یا سفینه مادری کنترل آن را در اختیار دارد ؟ روی سطح مریخ چه می کند ؟ مریخ زمانی دارای تمدن بسیار پیشرفته ای بوده که به دلایلی فرو پاشیده و یکی از آنها انفجار سیاره ای در مجاورت مریخ بوده .آیا تیک تاک در حال بررسی بقایای همان تمدن های روی مریخ هست ؟ آیا آن تمدن ها توانایی سفر میان ستاره ای را داشته اند ؟
@thelostbook
https://mars.nasa.gov/msl-raw-images/proj/msl/redops/ods/surface/sol/02693/opgs/edr/ncam/NRB_636571060EDR_F0790294NCAM00252M_.JPG
خب از شاهکارهای ناسا . یک مربع سیاه رنگ روی تصویر قرار داده شده تا شما متوجه نشوید که پشت تصویر چه چیزی ممکنه باشه . این تصویر دست کاری شده نیست . لینک مستقیم ناسا را گذاشتم برای بررسی . به همین راحتی . چیزی را سیاه کردن .حتی فرصت نکردن با فتوشاپ روی آن کار کنند . البته این احتمال هم وجود دارد که کسی که این عکس را گذاشته عمداً چنین کاری کرده باشد . خواسته پیامی را به مخاطب منتقل کند چون چنین کاری یا خطایی واقعاً گل درشت هست . یعنی خیلی تو چشم هست .هرچه هست چیزی آن پشت بوده یعنی آنقدر تابلو بوده که اینطور آن را پوشانده اند .
@thelostbook
باستان شناسی ممنوعه جلد هشتم
تعداد صفحات : 603 صفحه
مجموعه ای از مقالات به همراه بررسی سکه ها و مهرهای استوانه ای و الواح باستانی
تهیه از :
@nibiru01
@Buyingbook
عزیزان هوش مصنوعی رو دست کم نگیرید
خودم هم داشت باورم میشد
/channel/thelostbook
تأسیسات کشف شده زیر فلات جیزه مصر (بخش هفتم)
از کتاب بیداری ققنوس، فصل هشتم
اثر آنتون پارکس
ترجمه: هادی ناصری
یک سال بعد، مقالهای در روزنامه World's News سیدنی، از کشف "یک معبد خورشیدی" در سر ابوالهول خبر میدهد که تاریخ آن به سال ۶۰۹۰ قبل از میلاد برمیگردد؛ به گفته ریسنر، این معبد قدیمیتر از تاریخ تخمینی ساخت هرمهای جیزه خواهد بود. این معبد همچنین مقبرهی فرعون منس هم هست (Menes)، پادشاهی که خود را خدا خوانده و به گفتهی باستانشناسان، اهرام ثلاثه را ساخته است. سرانجام، این مقبرهی پادشاه به شبکهای از غارها منتهی میشود که هنوز تحت اکتشاف واقع نشده است. مقاله اضافه میکند که این شبکهی مرموز غارها هنوز به طور کامل حفاری نشده زیرا برنامهی حفاری تنها به مدت شش ماه اجرا شده بود. در مقاله حتی به احتمال اینکه این مجموعه زمانی بر روی سطح زمین قرار گرفته باشد نیز اشاره شده است. گفته میشود که هزاران شیء از جنس طلا مانند صلیب آنخ، به تعداد صدها عدد کشف شدهاند. موضوع دیگر و حتی مرموزتر، هرمهای کوچک درون ابوالهول است. این ساختارها برای پروفسور ریسنر از اهمیت ویژهای برخوردارند زیرا فرضیه «معبد خورشیدی» او را تأیید میکنند، به طوری که او معتقد است این هرمها نوعی ساعت آفتابی هستند. مقاله با یک حکایت شگفتانگیز به پایان میرسد که خواننده را پا در هوا نگه میدارد: کارگران از خوابیدن و استراحت در محل کار خودداری میکنند، همانطور که در این موارد خوابیدن در محل کار امری معمول است. این موضوع به طور قابل توجهی پیشرفت تحقیقات را کند میکند.
آیا آنها وجود ارواح خبیثی که در این مکان پرسه میزنند را بهانه میکنند تا این کشف را حداقل به اندازهی کشف مقبرهی توتعنخآمون که به خاطر نفرینش مشهور شده است، جنجالی جلوه دهند؟ یا اینکه این کار فقط تلاشی برای بیاعتبار کردن این کمپین حفاری و بهرهبرداری (سیاسی) از اقدام کارگران است؟ بهانهی خرافات و ترس از ارواح شیطانی ممکن است فریبنده به نظر برسد و اینکه آیا نباید در آن نقش یک گروه یا سازمان را ببینیم که در تلاش است تا گرانبهاترین راز ابوالهول را مخفی کند؟
با این حال، یافتهها واضح هستند. مجله The Sphere، مورخ ۲۲ مارس ۱۹۱۳، بیانیهای به همین صورت را منتشر میکند اما تأکید میکند که مقامات مصری با دشواری این حق کاوش در اعماق ابوالهول را به گروه اکتشافی اعطا کردند. در واقع، اداره آثار باستانی مصر از سال ۱۹۰۲ کنترل کل منطقه اطراف ابوالهول را به عهده گرفته بود در حالی که ریسنر مسئول منطقهی هرم سوم بود. مسئولیت بقیه فلات با باستانشناسان آلمانی و ایتالیایی بود. و در نهایت، چشمگیرترین افشاگری توسط (نشریه.م) «The Sphere» به اطلاع خوانندگان میرسد: «علاوه بر مقبره [منس]، پروفسور ریسنر معتقد است که بخشهای دیگری به یک شهر زیرزمینی بزرگ منتهی میشوند که احتمالاً زمانی مسکونی بوده اما به قدری در ماسهها مدفون بوده که کاملاً فراموش شده است. (نقل قول پروفسور): "زمانی مسکونی بوده، اما به قدری در ماسهها مدفون بوده که به فراموشی سپرده شده است". این تفسیر یادآور کشف یک شهر زیرزمینی است که توسط کاوشگر ادوارد آرمیتاژ اعلام شده و در سال ۱۹۳۵ توسط دیلی تلگراف و ساندی اکسپرس بازنشر شده است (به قسمتهای پیشین این مطلب مراجعه کنید). نشریهی The Sphere همچنین این تصویر شگفتانگیز را با موقعیتهای تقریبی عناصر معماری موجود در داخل ابوالهول بر اساس اطلاعات جورج ریسنر ارائه میدهد.
@thelostbook
استانیسلاوگرافStanislav Grof در مورد قسمتی از نتایج درمان بیماران با LSD میگوید:
توضیحاتی که بیماران از نحوه طنین صدای قلب مادر در رحم یا جزئیاتی که از گردش خون در جفت (پلاسنتا) و فرایندهای سلولی و بیوشیمیایی می دادند بسیار بیشتر از معلوماتشان بود!!
برخی بیماران از احساسات مادرشان دردوران بارداری وصدمات جسمی که در این دوران به او وارد شده بود چیزهایی میگفتندکه پس ازتحقیقات بیشتر و مصاحبه با مادرانشان در چند مورد تائیدگردید .این موارد برای گراف و همکارانش بسیار سئوال برانگیز بودند.گراف و همکارانش با موارد عجیب تر دیگری هم برخورد کردند که از خاطرات بیماران در رحم مادر بیشتر معمابرانگیز بود برخی از بیماران خاطرات موجودات دیگر را به یاد میآوردند . یکی از بیماران زن خاطرات یک خزنده ماده ماقبل تاریخ را به یاد آورد. او نه تنها احساس وجود در قالب فلس دار خزنده را با دقت بیان می کرد بلکه توضیحاتی از برخاست احساس شهوانی ناشی از دیدن خالقرمز در یک قسمت سر خزنده نر می داد. این زن اطلاعی از این خزنده ماقبل تاریخ نداشت گراف قبل از مصرف LSD چون خود از این موضوع بی اطلاع بود پس ازمشورتبایک جانورشناس دریافت که خال رنگی در سرنوعی خزنده نر ماقبل تاریخ نقشی اساسی درجلب خزنده ماده برای جفت گیری بازی میکرده است.
جهان بینی ایرانی
پژوهشی تطبیقی در مبانی مشترک اسطوره ، فلسفه و عرفان ایرانی با علوم جدید
اکبر معارفی
@thelostbook
تمدنهای کهن
فصل چهارم قسمت سوم
تمدنهای گمشده هلال حاصلخیز
ترجمه: مهر
@nibiru01
/channel/Buyingbook
لوح شمش یک الگوی آسمانی فوقالعاده برجسته از خورشید (شمش)، ماه (نانا)، و ایشتار (زهره) است. کدگذاری زوایا/چرخههای آسمانی به طور مستقیم در ترکیب طرح. نمایش اندازهگیریها/محاسبات نجومی بسیار پیشرفته.
@thelostbook
تأسیسات کشف شده زیر فلات جیزه مصر (بخش ششم)
از کتاب بیداری ققنوس، فصل هشتم
اثر آنتون پارکس
ترجمه: هادی ناصری
به طور بسیار مشخص، به نظر میرسد که زَهی حواس و دولت مصر از به انحراف کشیده شدن موضوع کشفیات در فلات جیزه توسط جوامع مخفی که به دنبال مسائل اسراری و اوکولتیستی هستند، میترسند. به ویژه از آنجا که اهداف و نیات چندین جامعهی اسراری اولیه در تفسیر و نوع بهرهبرداریای که باید به این نوع کشف اختصاص داده شود، ضد و نقیض بود. توجه داشته باشید که تمام این هیجان رسانهای که در دهه ۱۹۹۰ وجود داشت، به طور قابل توجهی به تاریخ مشخص شده در پیشگوییهای ادگار کیسی مربوط میشود: سال ۱۹۹۸ اصل تاریخی بود که این مدیوم برای کشف حقیقت "تالار سوابق" زیر ابوالهول اعلام کرده بود! با این حال، آیا لازم بود که به این نوع رویارویی برسیم؟
در واقع، ورودیها و تونلهای ابوالهول مدتها پیش از هیجان ناشی از پیشبینیهای کیسی در گزارشهای تاریخی مختلف و در برخی روزنامهها گزارش شدهاند... قدیمیترین یادداشت جدی به سال ۱۷۹۸ در زمان لشکرکشی ناپلئون بناپارت به مصر برمیگردد. مدتی پس از نبرد اهرام، یک هنرمند به نام دومینیک ویوان دنون به نمایندگی از کمیسیون علوم و هنرهای اکتشافی مصر، طراحی نسبتاً منحصر به فردی از ابوالهول خلق کرد که در آن میتوان سه مرد را مشاهده کرد که یکی از آنها از سوراخ واقع در سر ابوالهول بالا کشیده میشود. دنون در کتاب «توصیفات مصر» و پاورقی تصویرش توضیح میدهد: «اگر به بالای مجسمه [ابوالهول] صعود کنید، یعنی در واقع با استفاده از نردبانی به ارتفاع ۲۵ فوت به سمت سر مجسمه و بالا بروید، یک ورودی پیدا میکنید، این ورودیِ چاه باریکی است که کنجکاوان معمولاً از آن پایین میروند. اما این کار تا حدی عملی است زیرا پس از چند متر، به ته چاه میرسیم و هنوز کشف نکردهایم که در گذشته این چاه چقدر و تاکجا میتوانسته ادامه داشته باشد”…
کشفیات باستانشناسی در اطراف اهرام در ژوئیه ۱۹۱۱ به لطف حفاریهای پروفسور جورج اندرو ریسنر به نمایندگی از دانشگاه هاروارد آغاز شد. یک سال قبل، ریسنر سرپرست بخش هنر مصر در موزه بوستون شد و در این زمان حفاریهای خود را در مصر آغاز کرد. در تاریخ ۲۷ ژوئیه ۱۹۱۱، روزنامه توپکا دیلی استیت جورنال کانزاس اشاره میکند که ریسنر به ابوالهول علاقهمند است و ما مدیون او هستیم که چهره ابوالهول را به فرعون خفرن نسبت داده است، نظریهای که تا به امروز همچنان حفظ شده است. در آن زمان، مجسمه ابوالهول عمدتاً با شن و ماسه پوشیده شده بود. هشت ماه بعد، دو مقالهی مشابه از روزنامههای Evening Star و Topeka Daily State Journal، به تاریخ ۴ مارس ۱۹۱۲، ورود پروفسور معروف، ریسنر به مصر را اعلام میکنند که ادعا میکند روی سر ابوالهول یک سوراخ یا چاه کشف کرده است. ریسنر میگوید: این سوراخ احتمالاً به یک حفره منتهی میشود که حاوی گنجینههای با ارزشی است. مقاله بهطور وفادارانهای نظرات باستانشناس را گزارش و بازتاب میدهد: «او قاطع است و قصد دارد این پروژه حفاری را در قلب ابوالهول انجام دهد...» پنج روز بعد، واشنگتن تایمز کشف ریسنر را تأیید کرده و مقالهاش را "مغز ابوالهول" نامگذاری میکند. در انتهای پاراگراف میخوانیم: «دکتر ریسنر پیشنهاد میکند که حفاری کنیم و آنچه در این حفره است را پیدا کنیم و تنها زمانی که این احتمالات بررسی شوند میتوانیم سرانجام از شعار "معمای ابوالهول" دست برداریم. بنابراین یکی دیگر از اسطورههای آشنا و مشهور ما چند نسل بعد برای کودکان غیرقابل درک خواهد شد و یادداشتهای اینچنینی برای توضیح اینکه روزگاری چیزی به عنوان معمای ابوالهول وجود داشته، اما اکنون دیگر وجود ندارد، لازم خواهد بود."
@thelostbook
همسر و فاحشه در اسطوره ( بخش دوم )
از الهه نیک تا باکرههای وستال : جنسیت و دستهبندی آنها در دین روم باستان
(آریادن استیپلز)
ترجمه : مهر
به این وسیله داستان فضیلت وستال را بینقص نگه داشت. او مجبور به تحمل مجازات سنتی نشد و بارداریاش، به دور از پیشبینی فاجعه، منجر به تولد بنیانگذار دولت روم شد. زاده شدن رومولوس، همانطور که نویسندگان باستانی تفسیر کردهاند، متناقض است، در واقع غیرممکن و بنابراین شگفتانگیز بود.دربقیه افسانه رومولوس، از شیرخوارگی او توسط یک گرگ، تا ناپدید شدن مرموزش و سپس الوهیت او، با طبیعت معجزهآسا تولدش همخوانی داشت.اما مادرش در داستان سهم بیشتری ندارد.او به سادگی از صحنه محو میشود. در واقع، او تنها شخصیت مهم در افسانه تولد دوقلوهاست که در ادامه داستان آنها نقشی ندارد.
از دیدگاه مدرن، وسوسهانگیز است که رئا سیلویا را با مریم باکره مقایسه کنیم، که انجام کار مشابهی او را به یک شخصت خود به خود مورد احترام تبدیل کرد، نمادی از زنانگی پاک و مبارک، که به واسطه معجزه از سایر زنان متمایز شده بود.
اما جایی که مسیحیت مفهوم مادر باکره را به نمایش گذاشت، رومیها که انرژی تخیلی زیادی برای ایجاد آن صرف کرده بودند، از آن نقطه به بعد آن را نادیده گرفتند.توضیحی که من پیشنهاد میکنم این است که یک باکره وستال که مادر بود از نظر آیینی یک استثنا بود.او نمیتوانست به راحتی در هیچ دستهبندی آیینی قرار گیرد. او نه باکره بود و نه همسر.به این دلیل بود که او نه در ماجراهای بعدی پسرانش و نه در آیین رومیها نقشی نداشت.مذهب رومی، همانطور که امیدوارم این کتاب نشان دهد، برای گنجاندن افراد با تمایلات جنسی غیرمعمول در مرزهای آیینی خود ساخته نشده بود.
با این حال، سنت اسطورهای تنها به نادیده گرفتن مادر وستال قانع نبود. بلکه آن را جایگزین کرد.
سنت اینجا دو نسخه از داستان را ثبت کرده است که با هم مرتبط اما متفاوت هستند. در یکی از نسخهها، دوقلوها توسط یک گرگ—لوپا—که حیوانی مقدس برای مارس به شمار میرفت، شیر داده شدند.
مارس به عنوان معشوق وستا و پدر دوقلوها شناخته میشد. بنابراین با یک ارتباط ذهنی، عملکرد طبیعی یک مادر که نوزادش را شیر میدهد، در این مورد توسط پدر انجام شد. نقش بیولوژیکی مادر به این ترتیب بیارزش میشود و مفهوم پدری به هزینه مفهوم مادری اغراق میشود.مهم است که توجه داشته باشید که پدریتی که به این ترتیب برقرار میشود، پدریتی مصنوعی یا جعلی است که در مقابل عملکرد طبیعی مادری مادر قرار دارد. این مهم است.بهزودی استدلال خواهم کرد که این مشابه نهاد قانونی پاتریا پوتستاس بود، که آن هم روشی برای ساخت پدری بود.
دومین روایت درباره سرنوشت رومولوس و رموس پس از جدایی از مادرشان، به نظر میرسد که جایگزینی برای اولی باشد.این داستان تقریباً به اندازه داستان گرگ ثبت شده بود و در واقع به شدت با آن مرتبط است.بر اساس این روایت، دوقلوها نه توسط یک گرگ، بلکه توسط یک فاحشه شیر داده شدند.کلمه "لوپا" که هم به معنای گرگماده و هم به معنای فاحشه است، به پیوند دادن سنتها کمک میکند. فاحشه همسر فاستولوس، چوپانی بود که دوقلوها را در کنار آب پیدا کرد. نام او آکاکا لارنتیا بود، اما او را لوپا مینامیدند چون با مردان زیادی میخوابید.
در حالی که «لوپا» با اتصال دو سنت، همچنین مارس پدر را تداعی میکند، در این مورد آن تداعی ضعیفتر است، زیرا رومولوس و روموس در اینجا با یک «مادر» مواجه شده اند.از دیدگاه وسیعتر اسطوره و آیین، این «مادر»ی است که به طور مؤثری جایگاه مادری را غصب میکند، زیرا این آکاکا لارنتیا بود که مورد پرستش قرار گرفت و نه رئا سیلویا.
@thelostbook
باستان شناسی ممنوعه جلد هشتم
تعداد صفحات : 603 صفحه
مجموعه ای از مقالات به همراه بررسی سکه ها و مهرهای استوانه ای و الواح باستانی
تهیه از :
@nibiru01
@Buyingbook
تأسیسات کشف شده زیر فلات جیزه مصر( بخش چهارم)
از کتاب بیداری ققنوس، فصل هشتم
اثر آنتون پارکس
ترجمه: هادی ناصری
مدیوم ادگار کِیسی در سال ۱۹۳۳ پیشگویی کرد: «اتاق اسناد مهر و موم شده در مکان دیگری است؛ نه در این هرم (نه در هرم بزرگ)». مدارکی از آتلانتیس از آغاز آن دورهها که روح شکل گرفت یا شروع به هبوط در آن سرزمین کرد و توسعه و گسترش مردم در طول زندگی و اقامت خود (در زمین)، مدارکی از اولین ویرانی و تغییراتی که در آن سرزمین رخ داد، اسنادی از بازدید مردم از فعالیتهای مختلف در سرزمینهای دیگر و مدارکی از رویارویی تمام ملتها یا سرزمینها و فعالیتهای ویرانگر آنها که نهایتاً به ویرانی آتلانتیس و ساخت هرم آغازین منتهی شد، به همراه مدارک مربوط به افراد، رویدادها و مکانها و مدارکی که مربوط به غرق شدن آتلانتیس هستند افشا خواهند شد زیرا با رخ دادن تغییرات، (معبد) باید دوباره برپا شود.
این امر حتمی خواهد بود، همانطور که خورشید از آبها برمیخیزد، خط سایه (یا نور) بین پاهای ابوالهول میافتد که بعدها به عنوان نگهبان یا محافظ قرار داده شد و نمیتوان از اتاقهای متصل به پای ابوالهول (پای راست) وارد شد تا زمانی که زمانش برسد و تغییرات باید در این حوزهی تجربه انسانی فعال و اعمال شوند. سپس نوبت به ابوالهول و رودخانه (نیل) خواهد رسید.
به طور خلاصه، ادگار کیسی به سؤالی پاسخ میداد که به دنبال روشن کردن راز محتوای تأسیسات مهر و موم شدهای بود که حاوی اسرار تمدن آتلانتیس است و احتمالاً در ابوالهول واقع شده است. کیسی اشاره کرد که در این سازهها - تالار سوابق- آرشیوهایی وجود دارد که مرتبط به آغاز زمان، گسترش و توسعهی ملل آتلانتیس و تاریخ ملتهای زمین، ساخت هرم آغازین (هرم بزرگ) با تمام نامها و مشخصات افراد، مکانها و تاریخهای مرتبط با آن دوران، موجود است. مهم است که اشاره کنم که پیروان کیسی همچنین به وجود چنین سازههایی در جزایر بیمینی (باهاماس) و در یوکاتان مکزیک اعتقاد دارند. این مدیوم (ادگار کیسی) همچنین اعلام کرد که این سازههای مهر و موم شده تا هنگام فرارسیدن "زمان" پیشگویی شده که در آن آگاهی بر بشریت آشکار خواهد شد، افشا و باز نخواهد شد. این آگاهی و دانش در یک اتاق مهر و موم شده که در میان پاهای ابوالهول قرار دارد و توسط یک سری اتاقهای مخفی که در بخشی از پای راست آن مدفوناند، محافظت و نگهداری میشود.
خود ساختار اهرام برای باستانشناسان بسیار جالب است. سلیم حسن در فصلی از کتاب که به حفاریهای خود در سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۴ پرداخته اشاره میکند که پاها و بدن ابوالهول دوبار مرمت شده بودند که جدیدترین آن به دوره هلنیستی-رومی و قدیمیترین آن احتمالاً به آغاز سلطنت رامسس دوم برمیگردد. توتموس چهارم (دودمان هجدهم،۱۳۸۷ تا ۱۳۹۷ قبل از میلاد) به خاطر برداشتن شنها از روی ابوالهول شناخته شده است زیرا ابوالهول خود قبلاً در خواب از او این کار را خواسته بود. داستان این ماجراجویی بر روی یک ستون سنگی از جنس گرانیت صورتی که بین پاهای ابوالهول قرار دارد، برای ثبت در تاریخ حک شده است.
@thelostbook
تأسیسات کشف شده زیر فلات جیزه مصر( بخش دوم)
از کتاب بیداری ققنوس، فصل هشتم
اثر آنتون پارکس
ترجمه: هادی ناصری
عظمت موضوع به قدری است که فقط برخی از کشفیات به گوش رسانهها میرسند. در مقالهای در نشریه "نگاهی به مطبوعات قاهره " از دفتر مطبوعاتی مصر در آفریقای جنوبی، مورخ ۱۳ مه ۱۹۹۹ و با عنوان کشف مقبرههای غولپیکر در جیزه ، شواهدی از کشف اتاقها و تونلهای زیرزمینی زیر آپارتمانها درست در پای فلات جیزه فاش شده است.
با این حال، مقاله سعی دارد توضیح دهد که این تونلها و اتاقهای "غولپیکر" ضرورتاً از دوره رومی یا حتی اسلامی هستند زیرا سفالهایی از این دوره در آنجا پیدا شده است... میدانیم که این فرآیند توسط برخی باستانشناسان در سراسر جهان برای پنهان کردن ادوار مختلف تاریخ در سایتها، بناها یا اشیاء استفاده میشود تا آنها را با الگوهای معمولاً از پیش تعیینشده توسط علم سنتی اصولگرا تطبیق دهند (به مقدمهی کتاب "نورئا : رویای انوشه زمان" مراجعه کنید .
در پایان فصل قبل این کتاب به سفر اکتشافیای که برنده جایزه نوبل فیزیک، لوئیس آلوارز (Luis Alvarez)، به هرم دوم فلات جیزه انجام داد، اشاره کردیم. این اکتشاف با صرف میلیونها دلار پولو هزاران نفر که هزاران ساعت در طول چندین سال کار کردندانجام شد. دوازده سازمان آمریکایی و مصری به همراه کمیسیون اتمی ایالات متحده و مؤسسه مشهور اسمیتسونیان در دانشگاه مصری عینالشمس در این پروژه شرکت داشتند. هدف این پروژهی اکتشافی "بررسی وجود اتاقهای ناشناخته درون اهرام با استفاده از تکنیکهای عکاسی پرتوهای کیهانی" بود. آلوارز میلیونها سند و مدرک جمعآوری کرد (حداقل دو میلیون سند) اما بدون اینکه برای یافتههایش نظری بدهد، فقط گفت که چیزی پیدا نکرده و تیمش سه روز بعد اعلام کرد که "یک خطای کامپیوتری" رخ داده است...
اما اخبار مثل "بمب" در تاریخ ۲۶ ژوئیه ۱۹۶۹ از طریق مجله Saturday Review تایمز منفجر شد و به سرعت توسط سایر مطبوعات و بسیاری از نویسندگان بازگو و منتشر شد. در این مقاله، روزنامهنگاری از سفرش به قاهره به عنوان خبرنگار روزنامهاش برای دیدن نتایج این اکتشافات میگوید. او درباره ناهنجاریهای شگفتانگیزی صحبت میکند. مدارک هر روز نسبت به روز قبل کاملاً متفاوت بودند. او از دکتر جُنید ، که به طور موقت مسئول پروژه بود، نقل قول میکند: "نتایج تمام قوانین شناخته شده فیزیک را به چالش میکشند! این از نظر علمی غیرممکن است... نیرویی در هرم وجود دارد که تمام قوانین علم را به چالش میکشد!"
@thelostbook
https://mars.nasa.gov/raw_images/787528/
در یوفولوژی اصطلاحی هست به اسم تیک تاک که براساس شکل یک جور آدامس آمریکایی نامگذاری شده . یک آدمس سفید کپسولی شکل .
در تصویر یک تیک تاک را روی سطح مریخ به شکل شناور می بینید . این تصویر البته خیلی بزرگ تر هست اگر به مرکز تصویر توجه یا آن را بزرگنمایی کنید می توانید تیک تاک را ببینید یک پدیده ناهنجار ناشناخته ( UAP ) یا یوفو ( شی ء پرنده ناشناخته ) .
لینک از سایت ناسا برای اطمینان از سلامت عکس ضمیمه شده .
@thelostbook
داگمن، موجودی افسانهای شبیه به گرگ با قامت انسانی، دهههاست که جنگلهای آمریکای شمالی را تسخیر کرده است و مشاهدات آن از میشیگان تا کنتاکی ادامه دارد. شکارچی باتجربه ای در اعماق جنگلهای ویسکانسین مواجه هراسناکی را روایت می کند . او می گوید که درست قبل از غروب آفتاب با این موجود مواجه شده . وقتی او تفنگش را بالا برد و منتظر دیدن یک خرس یا کایوت بزرگ بود، آن موجود بر روی دو پا ایستاد و با چشمان زرد رنگش به او خیره شد. بدنی مانند یک گرگ قدرتمند داشت اما با گامهای غیرطبیعی و انسانی راه میرفت. پوزه کشیده و گوشهای نوکتیزاش شبیه به تصاویری باستانی از آنوبیس، خدای مصری جهان پس از مرگ بود. از ترس یخ زده بود، شکارچی فقط شاهد این بود که چگونه سگانسان دندانهایش را با لبخندی که به نظر میرسید از روی آگاهی باشد، نشان داد و سپس در اعماق درخت ها ناپدید شد و فقط ردپای بزرگی در گل و لای باقی گذاشت.
@thelostbook
تأسیسات کشف شده زیر فلات جیزه مصر (بخش هشتم)
از کتاب بیداری ققنوس، فصل هشتم
اثر آنتون پارکس
ترجمه: هادی ناصری
دو روز بعد، در تاریخ ۲۴ مارس ۱۹۱۳، واشنگتن هرالد با همان نوع جزئیات، کشف پروفسور ریسنر را یادآوری میکند. اگرچه لحن مقاله محتاطانه است اما نشریه با این حال جدیت ریسنر و مقام او به عنوان برجستهترین جایگاه علمی در رشتهی باستانشناسی را یادآوری میکند. واشنگتن هرالد که احتمال تمسخر موضوع توسط افراد شکاک را نیز میدهد، بر اهمیت جدی گرفتن این کشفیات تأکید میکند. در تاریخ ۶ آوریل همان سال، روزنامه ساندی استار واشنگتن به خوانندگان خود یک کمیک کوچک ارائه میدهد که در آن این کشف با شوخی و طنز زیادی و بدون تمسخر اعلام میشود. مقاله مختصر و مفیدی در روزنامه The Advertiser Adelaide (استرالیا) به تاریخ ۱۱ آوریل ۱۹۱۳، مانند یک شلیک هشدار کشف پروفسور ریسنر را به طرز صریحی به عنوان یک حقهبازی روزنامهنگاران آمریکایی توصیف میکند. در واقع، این روزنامه گزارش میدهد که مجله The Egyptian Gazette (قاهره، مورخ ۱۰ آوریل ۱۹۱۳) درباره مطلبی که در مورد کشف "در سر ابوالهول" منتشر شده بود، عقبنشینی کرده است. به طور حتم، جای سوال است که انگیزههای چنین فریبی چه بودهاند: تبلیغات گمراهکننده، تحریف غیرارادی حقایق اثباتشده یا تمایل به جلب توجه عمومی به یک خبر زودگذر و خام؟
روز بعد، روزنامه فرانسوی L'Illustration در شماره ۳۶۵۹ خود در تاریخ ۱۲ آوریل ۱۹۱۳، دوباره به این کشف اشاره میکند و نظر شکاکان را نادیده میگیرد و خیلی تصادفی یادآوری میکند که کشف "سوراخ" یا چاه در سر ابوالهول بسیار قدیمیتر است. در واقع، این فرورفتگی توسط دنون در طول تهاجم فرانسه به مصر مورد بررسی قرار گرفت که در آن آثار تلاش برای نفوذ به درون ابوالهول را مشاهده کرد. با این حال، پس از یک تلاش بیثمر برای کاوش توسط او، مشخص شده که عمق این منفذ بیشتر کاربری یک ورودی به دقت تنظیمشده به قلب ابوالهول را در گذشته داشته است. با این حال توجه داشته باشید که این مقاله منشأ این موضوع که بیشتر شبیه افسانه است را به پلینی (Pliny) نسبت میدهد که بر اساس آن، ابوالهول یک مقبرهی پر از گنجینههای شگفتانگیز است در حالی که خود پلینی بزرگ در تاریخ طبیعی خود (ابوالهول مصر، XVII، 1) تنها به ذکر یک روایت محلی اکتفا میکند: «مردم محلی آن زمان ابوالهول را با مقبره پادشاه آرمائیس (Armaïs) مرتبط میدانستند. بنابراین، ابوالهول به عنوان یک الهه محلی پرستیده میشد. این سنت احتمالاً ناشی از یک سوءتفاهم یا حداقل از ترکیبی بین روح محافظتکننده از مقبرهی ممفیس آرمکوس و پادشاه افسانهای مصر آرمائیس یا آرمائوس است. ما در اینجا با علاقه یادآوری میکنیم که ارتباط بین ابوالهول و وجود یک مقبره خیلی وقت پیش مطرح بوده و چیز جدیدی نیست . به نظر میرسد که نژاد بشر همیشه در جستجوی ریشهها آماده است تا نشانههایی را تقریباً در هر جا ببیند که به ریشههای قبلاً اثباتشده و یا حتی خیالپردازی او گواهی میدهند که تسلطش بر یک سرزمین را مشروع میسازند...ما بعداً به این موضوع – که هنوز هم مرتبط است – باز خواهیم گشت.
@thelostbook
تمدن های کهن فصل چهارم
قسمت چهارم
شهرهای زیر زمینی کاپادوکیا
ترجمه مهر
تهیه از :
@nibiru01
@Buyingbook
همسر و فاحشه در اسطوره ( بخش دوم )
از الهه نیک تا باکرههای وستال : جنسیت و دستهبندی آنها در دین روم باستان
(آریادن استیپلز)
ترجمه : مهر
افسانه و پرستش آکاکا لارنتیا نیاز به توجه ویژهای دارند.مفسران باستانی روایت های نسبتاً متفاوتی درباره او ثبت کردهاند، اما هرچند داستانها از نظر جزئیات روایی متفاوت هستند، اما شواهدی از یک پایه مشترک از فرضیات درباره او در آنها وجود دارد.یکی این بود که او خدمت بزرگی به مردم روم کرد و به همین دلیل برای او یک جشن مذهبی عمومی برگزار می شد. سیسرو طی نامه ای به بروتوس پس از قتل سزار میگوید که او، بروتوس، مانند آکاکا لارنتیا، باید قربانی عمومی و جایگاهی در تقویم آیینی دریافت کند.ارجاعی که به این سادگی به آکاکاانجام میشود، نشاندهنده یک درک فرهنگی گسترده است.
خدمتی که سیسرو به آن اشاره میکرد، میراث بزرگ آککا لارنتیا بود که در برخی نسخههای داستان به شهروندان رومی و در برخی دیگر به فرزند خواندهاش، رومولوس، تعلق داشت. با این حال، جالبتر این است که او چگونه به این ثروت دست یافت. آکاکالارنتیا یک فاحشه مشهور و در میان مردم شناخته شده بود. طبق گفتهی گلیوس، او پولش را از طریق تجارتش به دست میآورد، اما روایت رایجتر این بود که او پولش را از راه فاحشگی به دست آورده است.نگهبان معبد هرکول یک روز برای گذران روز کسالت بارش تصمی گرفت با با خدا تاس بازی کند ؛ او با یک دست برای خود و با دست دیگر برای هرکول تاس انداخت.
شرط برای یک وعده غذای خوب و شبی با یک زن بود.هرکول پیروز شد و نگهبان برای او یک وعده غذایی خوب و فاحشه ای مشهور آکاکا لارنتیا را فراهم کرد، که شب را در معبد حبس شده بود.صبح روز بعد او اعلام کرد که خدا به او وعده داده است که برای خدماتش به او، اولین مردی که در راه خانه ملاقات کند، به او پاداش خواهد داد.
آن مرد در نهایت تاروتیلس بود، در برخی نسخهها پیرمردی و در برخی دیگر جوانی که بسیار ثروتمند بود. آکاکا لارنتیا با او زندگی میکرد و وقتی او مرد، آکاکا لارنتیا ثروت او را به ارث برد، که او نیز در نوبت خود آن را به مردم روم واگذار کرد.بنابراین، دو داستان درباره آکاکا لارنتیا، هرچند به ظاهر بیارتباط، ویژگیهای مشترکی دارند. در هر دو داستان او یک فاحشه بود.در هر کدام او خدمتی برای دولت انجام داد. در یک داستان او بنیانگذار آن را پرورش داد، و در داستان دیگر او شهروندانش را ثروتمند کرد.
به جز یک نسخه که توسط ماکروبیوس ثبت شده است و میگوید که همه اینها در دوران سلطنت انکوس اتفاق افتاده، روایت به نوعی او را به رومولوس مرتبط کرده است.در برخی نسخهها، آکاکا لارنتیا پرستار رومولوس بود، و در برخی دیگر او یک کنیز بود که پولش را به رومولوس بخشید.پلوتارک این نظریه را مطرح کرده که دو زن جداگانه به نام آکاکا لارنتیا وجود داشتند.یکی پرستار رومولوس بود که جشن او در آوریل برگزار میشد، دیگری فاحشه ای بود که جشن او در دسامبر برگزار میشد.اما هیچ مدرک دیگری برای جشن آوریل اختصاص داده شده به آکاکا لارنتیا وجود ندارد.
حتی پلوتارک نیز دو سنت را با ثبت مرگ کنیزک مرتبط کرد، که او در همان جایی که پرستار رومولوس دفن شده بود ناپدید شد.بعداً، او میگوید، آنها وصیتنامهاش را پیدا کردند که در آن ثروت زیادی را به مردم روم بخشیده بود.تنها نسخهای از داستان که شامل ترفندی برای تبدیل او به مادر رومولوس به جای فقط پرستارش است، نسخهای از مازوریوس سابینوس است که توسط گلیوس نقل شده است.اینجا او در اصل پرستار رومولوس بود. اما وقتی یکی از دوازده پسرش مرد، رومولوس خود را به عنوان یک پسر به او داد.
این دوازده پسر آکا از جمله رومولوس، به گفته سابینوس، برادران اولیه آروال بودند.
@thelostbook
تمدنهای کهن فصل چهارم قسمت چهارم
جایی که درباره پرسپولیس صحبت میشه
/channel/thelostbook
مجسمه کاهن سغدی در حال رقص
استان گانسوی چین موزه شهر شاندان
به دست های چنگال مانند این کاهن دقت کنید. اگر او دستکش مخصوصی هم پوشیده باشد بازهم در حال تقلید از نژاد بلند مرتبه ای هست که دستهایش چنگالی بوده . پس رفضیه ما درست هست که در دوران باستان نژادی بوده اند که دست های چنگالی داشته اند .
@thelostbook
این چهره واقعی یک سومری هست . یکی از انسانهای نزدیک به آفرینش اولیه انسان توسط خدایان . به جمجمه و بینی بزرگ و فک این انسان نگاه کنید به ستبری گردن که چطور به شانه ها چسبیده و گوش ها . آن چشم های بزرگ واقعی هستند نه اغراق شده .
@thelostbook
در دهه ۱۹۲۰، یک عکاس این عکس را هنگام پرواز بر فراز ابوالهول با بالون هوای گرم گرفت. این یکی از عکسهای نادری است که تا به امروز وجود دارد و میتوانیم به وضوح سوراخ سر ابوالهول را ببینیم. در دهه ۲۰۰۰، هنوز امکان مشاهده شکل این حفره که با قالب سیمانی پوشانده شده بود، در تصاویر گوگل ارث وجود داشت، اما با تحریف و دستکاریهایی که امروزه در ابوالهول انجام شده، دیگر چنین چیزی را نمیتوان مشاهده کرد.
Читать полностью…
همسر و فاحشه در اسطوره ( بخش اول )
از الهه نیک تا باکرههای وستال : جنسیت و دستهبندی آنها در دین روم باستان
(آریادن استیپلز)
ترجمه : مهر
در این بخش، من افسانههای مربوط به تولد رومولوس، زنان سابین و لوکرشیا را از منظر نگرشها به زنان به طور کلی و همسران به طور خاص بررسی خواهم کرد.
افسانه تولد رومولوس بسیاری از جنبههای تقسسیم بندی زنان به دستههای جنسی توسط رومیها و نحوه تعریف این دستهها در ارتباط با مردان را آشکار میکند. این روایت به سه دسته جنسی تعریفشده از زنان مربوط میشودکه عبارتند از : باكرهها، همسران و فاحشهها.
مادر رومولوس باکره بود؛ یک وستال، نامش رئا سیلویا. بخش برجستهتر داستان به یک فاحشه، پرستار و مادرخوانده رومولوس، آکاکا لارنشیا مربوط می شود که او نیز یک شیء یا شخصیت کالتی ( فرقه ای ) در رم بود. اما غیبت شخصیت ماترونا به وضوح در افسانه مشهود است .
زنی رومی که به طور آزاد به ازدواج قانونی (iustum matrimonium) مردی درآمده بود، طبق قانون رومی، matrona ( ماترونا ) نامیده میشد.
از میان دستههای جنسی زنان، ماترونا به احتمال زیاد مهمترین آنها بود زیرا، همانطور که نشان خواهم داد، تنها با یک ماترونا بود که یک شهروند مرد رومی میتوانست فرزندانی داشته باشد که به طور قانونی متعلق به او بودند. بنابراین غیبت ماترونا از افسانه بنیادین مربوط به بنیان گذاران رم مهم است، همانطور که تصرف جایگاه او توسط فاحشه نیز مهم است.
اگرچه این روایت بسیار مشهور است ولی من در اینجا تنها ویژگیهایی را که برای این بحث خاص جالب هستند، شرح میدهم.
دوشیزه وستال، رئا سیلویا—ایلیا در برخی نسخهها—دو پسر دوقلو، رومولوس و رموس را به دنیا آورد.
کودکان به دستور عموی بدجنس مادرشان، پادشاه، رها شدند، اما توسط یک گرگ نجات یافته و شیر داده شدند.بعداً آنها توسط چوپان فاستولوس پیدا شدند، که آنها را به خانه برد تا توسط همسرش، آکاکا لارنشیا، که یک فاحشه بود و به همین دلیل لوپا—گرگماده—نامیده میشد، پرستاری و بزرگ شوند.در آن دوران تاریخی، باکرههای وستال به شدت ملزم به رعایت عفت بیچون و چرای خود بودند.بقای خود دولت به پاکی جنسی بیچون و چرای آنها بستگی داشت. به طور نظری، یک وستال نمیتوانست امیدوار باشد که از این چارچوب سختگیرانه تخلفی را پنهان کند، زیرا خود خدایان آنها به شکلی شگفت انگیز رسوا می کردند . وستال خطاکار و معشوقش تحت تعقیب قرار گرفته و مجازات میشدند؛ وستال با زنده به گور شدن و معشوقش با شلاق خوردن تا مرگ.
به طور قابل توجهی، سرنوشت بچه ای اگر داشتند هرگز ذکر نمیشود؛ احتمالاً به این دلیل که تصور نمیشد تخلف زن به اندازه کافی پنهان بماند که او بتواند یک کودک به دنیا بیاورد.با این حال، مادر رومولوس یک باکره وستال بود. افسانه این مشکل را به روش های مختلفی دور زده.رایجترین روایت این بود که مارس پدر دوقلوها بود و او مادرشان را در خواب فریب داده بود.
@thelostbook
تأسیسات کشف شده زیر فلات جیزه مصر (بخش پنجم)
از کتاب بیداری ققنوس، فصل هشتم
اثر آنتون پارکس
ترجمه: هادی ناصری
در سال ۱۹۴۵، شاهزاده فاروق، پسر فؤاد پادشاه مصر، به یادبود کار جدش توتموسیس چهارم، با جیپ خود تا پای مجسمه ابوالهول آمد "تا آنجا یک تخته سنگ بزرگ را که به عنوان درب استفاده میشد، هل دهد و کنار بزند". به گفته محقق اسپانیایی ناچو آرس و برخی از ساکنان فلات جیزه، "او یک اتاق بزرگ را پیدا کرد که توسط نوعی ربات خودکار محافظت میشد". اگر این درست باشد، متأسفانه او جزئیات بیشتری از این یافته فاش نکرد. در سال ۱۹۸۷، دانشگاه ژاپنی وسدا از مدیر اصلی سایت، زَهی حواس ، مجوزی برای کار در جیزه با رادار نفوذی به زمین دریافت کرد. آنها همچنین نتایج شگفتانگیزی یافتند و آن را افشا کردند.
نتایج آنها نشان داد که یک حفره زیرزمینی به ابعاد ۲ متر و ۵۰ سانتیمتر در ۳ متر در جنوب ابوالهول وجود دارد که به شکل یک شیار زیر بدن ابوالهول تا عمق بسیار زیادی ادامه دارد. آنها همچنین شیار دیگری در شمال ابوالهول کشف کردند که میتواند نشاندهنده یک اتصال زیرزمینی مهم بین شیار جنوبی و شمالی باشد. سرانجام، آنها در جلوی دو پای ابوالهول در عمق ۲ متری یک حفره پیدا کردند که با توجه به نشانهها، ممکن است بسیار طویلتر در زیر ابوالهول ادامه داشته باشد. این کار تیم ژاپنی باید مورد بحث و بررسی قرار میگرفت؛ تحقیقات دیگری باید انجام میشد تا اسناد را معتبرتر کرده و کشفیات را تأیید کند. در عوض، هیچکس ابداً خبری از این کشفیات نداشت. در دههی ۹۰، زَهی حواس چندین پروژه حفاری در اطراف اهرام سه گانه را بدون شک برای آرام کردن انتظارات افکار عمومی آغاز کرد. به پروژهی معروف ابوالهول که در سال ۱۹۹۰ به رهبری جان وست (John West) و رابرت شوخ (Robert Schoch) با حمایت دانشگاه بوستون و تأمین مالی از سوی انجمن AERA (همکاران پژوهش مصر باستان) انجام شد، توجه کنید. به لطف زلزلهنگارها، تیم یک حفره به ابعاد دوازده در نه متر را که تقریباً پنج متر عمق دارد، زیر پاهای ابوالهول شناسایی میکند اما تحقیقات سپس توسط زَهی حواس به بهانه اینکه این آزمایشها هیچ ارتباطی با علم و دانش ندارد، متوقف میشود. در سال ۱۹۹۵، نوبت به یک برنامهی مشترکاً تأمین مالی شده توسط دانشگاه فلوریدا و بنیاد شُر (Schor Foundation) رسید تا محل را با زلزلهنگارها و رادارها تجهیز کند. به گفته نویسنده رابرت باوال، بنیاد شُر یک سازمان غیر انتفاعی و داوطلبانه است که میخواهد ثابت کند آتلانتیس و اتاق آرشیو ادعا شده توسط ادگار کیسی واقعاً وجود داشتهاند. اما دوباره، زَهی حواس در یک برنامهی رادیویی در آفریقای جنوبی اعلام میکند که مجوز این پروژه در ژوئیه ۱۹۹۶ منقضی میشود.
زَهی حواس بهطور علنی و مرتب اعلام می کرد که هیچ چیزی زیر ابوالهول وجود ندارد. با این حال، او در سال ۲۰۰۹ در اطراف این بنای تاریخی در حال بررسی دو ورودی مخفی آن توسط عکاسان شکار شد و تصور نمیکرد که این تصاویر در شبکههای اجتماعی پخش خواهند شد. تصاویر در شبکههای اجتماعی دست به دست شد. حواس سپس وجود سه تونل را تأیید میکند اما تصمیم میگیرد که با عکاسی و فیلمبرداری از تمام چاهها و سوراخهای اطراف ابوالهول، یک جنگ صلیبی راه بیاندازد تا به کل جهان ثابت کند که هیچ چیزی را در زیر ابوالهول پنهان نمیکند (درمجموعه کتابهای ترانسیلوانیا نوشتهی رادو سینامار به تونلهای بسیار عظیم و مشابهی در کوههای بوچگی رومانی اشاره شده که به فلات جیزه مصر، تبت، عراق و مرکز کرهی زمین گسترده شده است.م). او در مقابل دوربینها تأکید میکند که امکان ادامه کار وجود ندارد، زیرا کانالها مسدود شده یا زیر آب هستند. کاربران اینترنتی تصاویر را بررسی میکنند و متوجه میشوند که در تصویر چندین مکان و زاویهای که دوربینهای حواس تمایلی به کاوش در آنها ندارند، تونلها برخلاف ادعای او به سمت زیر زمین ادامه دارند.
@thelostbook
ترجمه تقریباً مناسبی از کتاب انسانها زمینی نیستند
الیس سیلور
مترجم میلاد تاجیک
@thelostbook
جزئیات حکاکی "Sphinx Mystagoga" اثر آتاناس کرچر، ۱۶۷۶. وجود چاه های عمیق در فلات جیزه. کاشفان از آنها در دوران باستان برای رفتن به زیر زمین استفاده می کردند...
تأسیسات کشف شده زیر فلات جیزه مصر( بخش سوم)
از کتاب بیداری ققنوس، فصل هشتم
اثر آنتون پارکس
ترجمه: هادی ناصری
این اطلاعات تیم جایزه نوبل را به شدت شگفتزده کرد و آنها بارها تکرار کردند که چیزی در این هرم پیدا نکردهاند. در سال ۱۹۷۹، موریس شاتلن ، مدیر مشهور سیستمهای ارتباطی ناسا، در این باره گفت: «یک کامپیوتر مدرن که در قاهره نصب شده بود، تحلیلها را انجام داد و مزخرفات تحریفشدهای را بیرون داد. پرتوهای کیهانی به درستی ثبت شدند اما تداخل شدید از یک منبع تابش ناشناخته در هرم، پرتوهای کیهانی را با چنان چگالیای پوشاند که تمام خوانشها و تفسیرها غیرممکن شد…» این یک فاجعهی علمی بود! تنها دوازده سال پس از این وقایع بود که پروفسور در نامهای به یک روزنامهنگار که از او حمایت میکرد، اعلام کرد که نتایج تحلیلهای بهدستآمده وجود یک اتاق پنهان در داخل هرم خِفرِن را تأیید میکند. با این حال، طبق محاسبات، این اتاق به قدری وسیع به نظر میرسید که هرم باید در آن فرو میریخت. نتایج غیرقابل درک، مرموز و غیرقابل قبول برای علم سنتی اصولگرا بود!
همانطور که گفتم، سلیم حسن (متولد ۱۸۸۶ و درگذشته ۱۹۶۱ میلادی) باستانشناس برجستهای بود که بین سالهای ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۹ به طور بیوقفه در جیزه حفاری و کاوش کرد. او یک سری کتاب ۱۰ جلدی از ۱۰ سال تحقیقات و حفاریهایش در جیزه نوشت و همچنین ۱۷۰ کتاب دیگر در مورد باستانشناسی مصر منتشر کرد. در پنجمین جلد از "کاوشها در جیزه "، سلیم حسن به ما میگوید که فلات جیزه به شکل یک “کندوی عسل حفره حفره” با چاههای باستانی و بسیاری از ابرسازههایی که اغلب توسط اشراف یا مردم دوباره بازسازی و استفاده شدهاند، شکل گرفته است تا قبرستان بسازند. به این ترتیب، پی بردن به موارد استفادهی اولیهی سازههای اصلی غیرممکن باقی مانده است. (رادو سینامار در کتاب پنجم سلسله کتابهای ترانسیلوانیا با عنوان درون زمین:تونل پنجم در مورد این ساختارهای کندویی شکل میگوید: اگر یک مقطع عرضی از سیارهی ما ارائه شود، در ابتدا ماده فیزیکیِ پوسته دیده خواهد شد. سپس، ساختار پوسته آرام آرام شبیه به پنیر سوئیسی میشود که درون آن فضاهای خالی و حفره ها با اندازههای مختلف وجود دارد. در برخی از حفرهها، آبی که از پویایی اولیه سیاهچاله مرکزی سیاره تولید شده بود، یافت میشود. در حفرههای دیگر، میتوانید گدازه، حبابهای گاز یا حتی انواع مختلف سنگها و فلزات را پیدا کنید. بقیه حفره ها توسط انواع مختلف موجودات پر و مسکونی شدهاند. درون سیارهی ما، میتوانید انواع حیات و گونههایی بسیار متنوع و غنی پیدا کنید.)
شخص دیگری به نام ادوارد آرمیتاژ (Edward Armytage)، از گینه نو، نیز ظاهراً بین سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۵ اتاقهای زیرزمینی و حتی یک شهر مخفی در جیزه کشف کرده بود. این خبر توسط روزنامه انگلیسی ساندی اکسپرس مورخ ۷ ژوئیه ۱۹۳۵ منتشر شد. چهار ماه قبل از آن، این روزنامه دیلی تلگراف بود که کشف گذرگاههای زیرزمینی و یک تالار ستوندار زیر اهرام جیزه را توسط همان شخص اعلام کرد. در هر دو مورد، سکوت شگفتانگیزی در رسانهها حاکم شد...
@thelostbook
تأسیسات کشف شده زیر فلات جیزه مصر( بخش اول )
از کتاب بیداری ققنوس، فصل هشتم
اثر آنتون پارکس
ترجمه: هادی ناصری
مواردی که در این فصل روی آنها تأکید شده و آنچه در مورد ونوس( زهره ) در جلد ۴ از تاریخچه گیرکو موجود است، نقطه پایانی درباره مرگ و ناپدید شدن ارباب آبها، انکی-اِاَ ، ارائه میدهند. این آثار در مصر، به ویژه در جیزه، در قلب تونلها و اتاقهای زیرزمینی دوات (Duat) سفلی – که به مکانی برای عبادت و پاگشایی در راستای شکوه و جلال اوزیریس تبدیل شدند – یافت میشوند (دوات به معنی زیر زمین یا جهان مردگان در مصر باستان گفته می شد.م) . این مجموعه زیرزمینیِ خیلی عمیق، به نظر میرسد که بسیار باستانی هم هست. احتمالاً این تونلها توسط کادیشتوی (Kadištu یا نژاد طراحان) گربهسان به نام اورماح (Urmah) حفر و ساخته شدهاند که قبل از آمدن آنونا (آنوناکی) به زمین، از آن به عنوان پایگاه اصلی خود استفاده می کردند. وجود این شبکهی تونلها چیز جدیدی نیست. تأسیسات زیرزمینی مصر سالها بهطور مخفیانه توسط شورای عالی آثار باستانی مصر (SCA) کاوش شده است، که بدون شک با حمایت از سوی چند مقام نظامی از این بزرگترین راز همراه بوده است. قبلاً گفتهام که اکثریت قریب به اتفاق بومیان ساکن در فلات جیزه به خوبی میدانند که این مکان پر از گالریهایی است که یک شبکه زیرزمینی بزرگ را تشکیل میدهند. در ژوئیه ۲۰۰۴، مجله فرانسوی Nexus شماره ۳۳، راه را برای یک مجموعهی طولانی از مقالات در مورد کشفیات انجام شده زیر فلات جیزه به لطف حفاریهای باستانشناس سلیم حسن (Selim Hassan) هموار کرد، موضوعی که یک سال بعد به شکلی وسیع توسط مجله Top Secret به آن پرداخته شد. ما در اینجا حقایق مهمی را در رابطه با شبکهی زیرزمینی جیزه ذکر خواهیم کرد، که برخی از آنها توسط این مجلات ذکر شده و برخی دیگر به لطف تحقیقات شخصی من به دست آمدهاند. از سال ۲۰۰۲، شاهد ساخت یک دیوار بتنی بسیار بلند (به ارتفاع ۷ متر و ۳۰ سانتیمتر) هستیم که به طور کامل محوطه وسیع هرمهای جیزه را احاطه کرده است. توضیحات رسمی برای وجود این ساختمان این است: "این دیوار برای محافظت از گردشگران در برابر حملات احتمالی تروریستی و جلوگیری از خسارت، حوادث و سرقتها ساخته شده است." با این حال، هدف واضح این دیوار بیشتر این است که دسترسی به سایت را از خارج به طور کامل ببندد و از راه رفتن آزادانه بازدیدکننده در فضای آن جلوگیری کند. آیا این کار برای جلوگیری از کنجکاوی بیش از حد گردشگران به معبرهای هواکش فوقالعادهای که هزاران سال پیش ساخته شده ودر بالای تپههای شنی پنهان شدهاند و به عمق بستر فلات فرو میروند، نیست؟ در بارهی این موضوع، به کتابم با عنوان عهد پیمان باکره مراجعه کنید.
@thelostbook