📌 ترجمۀ متون برگزیدۀ علومانسانی 📕 با تخفیف، مشترک فصلنامه شوید: https://tarjomaan.com/shop/product/sub4041/ 🔗 اینستاگرام: goo.gl/Dfcpf6 🔗 توئیتر: goo.gl/8uecQd 🔗 بله: goo.gl/ZciVZ6 📮 ارتباط با ما: @Tarjomaaan
🎯 ترک عادتهای بد ربطی به ارادۀ قوی ندارد
🔴 متفکران زیادی اعتقاد داشتهاند که انسان چیزی جز عادتهایش نیست. ارسطو فکر میکرد عادتها هستند که از ما انسانهایی نیک یا شرور میسازند، سیسرو عادت را «طبیعت ثانی» مینامید و قرنها بعد، ویلیام جیمز، سخن ارسطو را تکرار کرد و نوشت: «تمام زندگی ما، تاآنجاکه شکل معینی دارد، چیزی جز تودهای از عادتها نیست؛ عادتهای عملی، احساسی و فکری. آنها را بهشکل مقاومتناپذیری ما را به سوی سرنوشتمان هدایت میکنند».
🔴 اما اگر انسان تودهای از عادتها باشد، پس جای تصمیمگیریهای آگاهانه و قدرت اراده کجاست؟ هر چه باشد، ما در طول عمرمان تصمیمهایی سرنوشتساز میگیریم که میدانیم مسیر زندگیمان را تغییر خواهند داد.
🔴 احتمالاً راه درستتر این باشد که بگوییم زندگی ما ترکیبی از تصمیمها و عادتهاست. یعنی کارهایی که آگاهانه انجام میدهیم و رفتارهایی که ناخودآگاه از ما سر میزند. وندی وود، استاد روانشناسی دانشگاه کالیفرنیا، میخواست بداند سهم هر کدام از این دو چقدر است. او آزمایشی طراحی کرد که در آن، شرکتکنندگان طی دو روز، تمام تجربیات خود را در لحظه ثبت میکردند. نتایج این تحقیق نشان داد که ۴۳درصد از کل رفتارهای ما برآمده از عادتهاست.
🔴 این سهم شاید کمتر از ۹۹درصدی باشد که ویلیام جیمز از آن حرف میزد، اما همچنان بسیار تعیینکننده است. در واقع، مهمترین دلیل اینکه برخلاف وعدههای کتابهای خودیاری، ارادهمان بر همهچیز پیروز نمیشود، عادتها است.
🔴 دروغ بزرگی که کتابها و مرشدهای خودیاری میگویند، همین است: «تصمیم بگیر، تا تغییر کنی». کافی است به سیگاریهایی که تصمیم گرفتهاند ترک کنند، یا شبزندهدارانی که تصمیم گرفتهاند از این به بعد زود بخوابند نگاه کنید تا متوجه شوید تصمیمها چقدر زود فراموش میشوند. وندی وود میگوید اگر میخواهیم تغییر کنیم، باید بر چیز دیگری متمرکز شویم: عادتها. ولی نکتۀ مهم این است که بدانیم عادتها سازوکار مخصوص خودشان را دارند و «ارادۀ قوی» برای تغییرشان کافی نیست.
🔴 وندی وود، در کتاب «عادتهای خوب، عادتهای بد» میگوید: عادتها با «سرنخها» و «پاداشها» برانگیخته میشوند، پس راهِ ترک عادتهای بد نه در ارادۀ قوی، بلکه در ساخت دوبارۀ محیطمان بهشیوهای است که سرنخها و پاداشهای رفتار بد را کاهش دهد.
🔴 بنابراین قدم اول این است: «محرکها را پیدا کنید». اگر سیگار میکشید، ابتدا بهدقت بررسی کنید که چه چیزهایی باعث میشود دلتان بخواهد یک نخ دیگر بکشید. زمان یا مکان خاصی؟ همنشینی با آدم خاصی؟ وضعیت روحیِ ویژهای؟ وقتی محرکها را پیدا کردید، برای آنها روتینهای رفتاری جدید تعریف کنید. وقتی ناراحتید سیگار میکشید؟ سعی کنید هنگام ناراحتی یک فنجان قهوه برای خودتان دم کنید و بعد، برای خودتان پاداش کوچکی در نظر بگیرید. و فراموش نکنید: اراده عادتها را تغییر نمیدهد.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «ترک عادتهای بد ربطی به ارادۀ قوی ندارد» که در پانزدهمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ جروم گروپمن است و علی امیری آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/zj1793
@tarjomaanweb
🔖 یادداشتهایی دربارۀ محیطزیست
— گزیدهای از مطالب محیطزیست در سال ۱۴۰۳
🎯 آنچه در این پرونده میخوانید:
🔺تولید پسماند کمتر وظیفهٔ کیست؟ مردم یا دولتها؟، نوشتۀ چیپ کلول.
🔺 غذاهایی که دور میریزیم، چه فاجعههایی به بار میآورد؟، نوشتۀ جولین باگینی.
🔺سگهای ولگرد گاهی نشانۀ جامعهای بیساماناند، نوشتۀ آرنولد آرلوک و کیت آتما.
📌 برای خواندن مطالب این پرونده به لینک زیر بروید:
B2n.ir/fe6409
🔻خرید اشتراک چهار شمارۀ فصلنامۀ ترجمان
🔗 @tarjomaanweb
🎯 چرا هیچوقت به اندازۀ کافی وقت نداریم؟
🔴 این روزها شاید شلوغترین روزهایی باشد که آدمها در تاریخ تجربه میکنند. همزمان باید اضافهکاری کنیم، درس و دانشگاهمان را پیش ببریم، به تربیت فرزندمان برسیم و برای همسر خود وقت بگذاریم. قبلترها، اینهمه نقش یکجا بر دوش آدمها گذاشته نمیشد، یا اینکه انتظار نمیرفت همزمان در همۀ آن نقشها نمرۀ بیست بگیرند. در نهایت نیز، با دلهرۀ دَهها کارِ نکرده سر روی بالشت میگذاریم. کارها را فهرست میکنیم و هیچوقت موفق نمیشویم تعداد آنها را صفر کنیم.
🔴 لیانا سیِر، مدیر آزمایشگاه بهرهوری زمان در دانشگاه مریلند، میگوید امروزه آدمهای خیلی بیشتری «نقشهای اجتماعی ترکیبی» دارند، یعنی همزمان همسر، والد و کارمندند و شبانهروز میکوشند تا از پس آنها برآیند.
🔴 سرشلوغی بیانتهای امروز ما منبع دیگری هم دارد: مشغلههای جدیدی که دائم با آنها سر و کار داریم اما اساساً «کار» به شمار نمیرود. مثلاً جوابدادن به آدمها در شبکههای اجتماعی، سرچکردن دربارۀ همهچیز، یا سروکلهزدن با بخش ثبتنام در اپلیکیشنها. گریک لمبرت در کتاب کار پنهان مینویسد: «این کارها یک دقیقه از زمانتان را اینجا و پنج دقیقه از وقت فراغتتان را آنجا میمکند و، تا به خودتان میآیید، میبینید یک ساعت از روزتان را از دست دادهاید».
🔴 خرید اینترنتی در بسیاری از موارد مصداق کاملی از این «کار پنهان» است. مثلاً میخواهید یک چراغ مطالعه بخرید. بهجای اینکه به مغازه بروید و کار را تمام کنید، ساعتها بین مدلهای مختلف میچرخید، نظرات بقیه را میخوانید و بعید نیست بعد از خرید هم کلی وقت صرف تعویض یا پسدادن آن کنید.
🔴 علاوه بر زمانی که باید صرف انجامدادن کارها کنیم، «فضای ذهنیای» که مشغلهها از ما میگیرند هم شدیداً بیشتر شده است. شبانهروز به کارهایمان فکر میکنیم، دربارهشان میخوانیم و حالتهای مختلف را بالا و پایین میکنیم. وضعیتی که هلر پیترسون در مقالۀ مهم خود آن را «کارزدگی» مینامد: کارزدگی نوعی خستگی و فرسودگی عمیق و بازدارنده میان نسل جدید است که مدام زیر فشار این احساس هستند که باید کارکنانی بیعیبونقص باشند.
🔴 پیترسون میگوید کارهایی با اولویت متوسط که «پرزحمت و کمسود» هستند، بیشترین قابلیت را برای درماندهکردن ما دارند. آنها در فهرست کارهایمان برای ماهها میمانند و هر بار نگاهشان میکنیم، حالمان بد میشود.
🔴 کال نیوپورت، نویسندۀ کتاب کار عمیق، معتقد است «افزایش تعداد مشغلههای روزمره» نقش اصلی را در احساس فرسودگی و سرشلوغی ما دارد. راهحل او ساده اما مؤثر است: کارهایتان را اولویتبندی کنید. آنها که فوری، ضروری و مهماند را طبق برنامه انجام دهید، و بقیه را بگذارید برای هر وقت که حال و حوصلهاش را داشتید. کافی است هر روز نگاهی به فهرستتان بیاندازید و بگویید «خب، امروز این یکی را انجام میدهم، ولی فقط همین یکی.»
📌آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «چرا هیچوقت به اندازۀ کافی وقت نداریم؟» که در نوزدهمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۰ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ جو پینسکر است و علیرضا شفیعینسب آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/ku5183
@tarjomaanweb
🔖 گزیدههای فلسفه
— گزیدهای از مطالب فلسفه در سال ۱۴۰۳
🎯 آنچه در این پرونده میخوانید:
🔺زندگی فلسفی با زندگی غیرفلسفی چه تفاوتی میکند؟، نوشتۀ اگنس کالارد.
🔺بیونگ-چول هان؛ نامزد جدید عنوان «فیلسوف قرن»، نوشتۀ کایل چایکا.
🔺کتابهای خودیاری فلسفی: ابزاری برای تحمیق تودهها یا همان رسالت همیشگی فلسفه؟، نوشتۀ کیرن ستیا.
🔺«تجربۀ زیسته» چیست؟، نوشتۀ پتریک کِیسی.
🔺تهیهکردن فهرستی از «چیزهایی که نمیدانیم» میتواند رهاییبخش باشد، نوشتۀ جاشوا راتمن.
🔺چه بر سر ژیژک آمده است؟، گفتوگو با اسلاوی ژیژک.
🔺افسونزدایی بیماری مدرنیته است، آیا هنر میتواند درمانش کند؟، نوشتۀ آدام گوپنیک.
🔺خاستگاههای ایتالیایی مکتب فرانکفورت، نوشتۀ توماس مینی.
🔺بهتر است هیچوقت نگوییم «این صرفاً عقیدۀ شماست»، نوشتۀ جان کوروینو.
📌 برای خواندن مطالب این پرونده به لینک زیر بروید:
B2n.ir/xx7458
🔻خرید اشتراک چهار شمارۀ فصلنامۀ ترجمان
🔗 @tarjomaanweb
🎯 چرا از آدمهای کند متنفریم؟
— زود باش لعنتی!
🔴 چراغ سبز شده اما ماشین جلویی هنوز راه نیفتاده است. ده نفر توی صف ایستادهاند اما صندوقدار مثل یک لاکپشت کند است. پنج دقیقه گذشته، اما هنوز فیلمی که میخواهید ببینید دانلود نشده است. این انتظارها مغز ما را منفجر میکند، حتی اگر چند ثانیه بیشتر طول نکشد. توی دلمان فحش میدهیم و عبوس و عصبانی میشویم. به این تمایل ما به پرخاشگری، وقتی بیهوده معطل میشویم، «سندروم خشم پیادهرو» میگویند. پدیدۀ روانشناختیای که در جامعۀ شتابان امروز هر روز بیشتر احساسش میکنیم.
🔴 چرا وقتی احساس میکنیم کاری دارد بیش از حد طول میکشد، پرخاشگر میشویم و رفتاری خصمانه نشان میدهیم؟ مارک ویتمن، روانشناس آلمانی، میگوید این رفتار ریشه در اعماق تاریخ دارد.
🔴 روزگاری، صبر و بیصبری هدفی تکاملی داشتند. این دو ویژگی نوعی تعادل «یین و یانگ» برقرار میکردند، ساعتی درونی و دقیق که به ما میگفت چه وقت برای کاری بیش از حد منتظر ماندهایم و دیگر وقت آن است که حرکت کنیم. وقتی این ساعت به صدا درمیآمد، یعنی زمان دستکشیدن از جستوجوی آذوقه در قطعهزمینی بایر یا رهاکردنِ شکاری ناموفق فرا رسیده است. بیصبری در گذشته باعث میشد جان خودمان را به خاطر معطلیِ بیش از اندازه روی فعالیتی بیپاداش از دست ندهیم.
🔴 اما امروزه، سرعت بالای جامعه ساعت درونی ما را از تنظیم انداخته است. این ساعت انتظاراتی ایجاد میکند که نمیشود به آنها با سرعت کافی پاداشی درخور داد، یا اصلاً پاداشی داد.
🔴 هارتموت رزا، جامعهشناس آلمانی، در کتاب خود، شتاب اجتماعی: نظریهای جدید دربارۀ مدرنیته میگوید: سرعت حرکت بشر از دوران پیشامدرن تاکنون صد برابر افزایش یافته است. سرعت ارتباطات، فقط در قرن بیستم، ده میلیون برابر شده است و سرعت انتقال دادهها ده میلیارد برابر. ریچارد وایزمن، روانشناس بریتانیایی نیز در تحقیقی گسترده، به این نتیجه رسید که بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ سرعت راهرفتن آدمها در سراسر دنیا تا ۱۰ درصد افزایش یافته است.
🔴 اما شتاب فزایندۀ جامعه طاقتمان را طاق میکند. وقتی همیشه در عجلهایم و احساس میکنیم کارهایمان عقب مانده، تصمیمات اشتباه میگیریم و زودتر فریب میخوریم. بهعنوان نمونه، کافی است به علاقۀ امروزین ما به فستفود و غذاهای نیمهآماده توجه کنید. معطلمان نمیکنند، اما بهترین انتخاب نیستند.
🔴 آیا میتوانیم خشم ناشی از کندی را پس بزنیم و صبر و شکیبایی را دوباره به دست بیاوریم؟ این کار شدنی است. اما باید راهی پیدا کنیم تا دوباره ساعت درونیمان را تنظیم کنیم. یکی از راهها تقویت اراده است. تمرینهایی مثل به تعویق انداختنِ ارادی پاداشها. تحقیقات متعددی نشان دادهاند مدیتیشن، ذهنآگاهی و تمرکز بر لحظۀ حال هم چنین پیامدی دارد. دِستینو، روانشناس آمریکایی، راهحل جالب دیگری هم پیدا کرد: «نوشتن». اگر هر روز زمانی را صرف نوشتن کنید، احتمالاً در پیادهرو کمتر خشمگین شوید.
📌آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «زود باش لعنتی! چرا از آدمهای کُند متنفریم؟» که در سیزدهمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۱۵ تیر ۱۳۹۸ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ چلسی والد است و مجتبی هاتف آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/tu9893
@tarjomaanweb
🔖 شاید نخوانده باشید
— گزیدهای از مطالب منتشر شدۀ سال ۱۴۰۳ که شاید نخوانده باشید
🎯 آنچه در این پرونده میخوانید:
🔺اضطراب احتمالاً مهمترین کالای صادراتی آمریکا به جهان است، نوشتۀ درک تامپسن.
🔺آیا آگاهانه زیستن، در دنیایی غرق خیال و حواسپرتی، ممکن است؟، نوشتۀ آماندا مونتل.
🔺بیشتر آدمها واقعاً نمیدانند چطور فکر میکنند، نوشتۀ جاشوا راتمن.
🔺نمیتوانستم از مرگ خواهرم بنویسم، تا آنکه از هوش مصنوعی کمک گرفتم، نوشتۀ واهینی وارا.
🔺گاهی سریع، گاهی آهسته، گاهی جایی در این بین، نوشتۀ ایان جیمز کید.
🔺هنر هیچ کاری نکردن: آیا هلندیها چارۀ فرهنگ فرسودگی را یافتهاند؟، نوشتۀ ویو گروسکاپ.
🔺کابوسهای ژوزف گوبلز، رؤیاهای ایلان ماسک، نوشتۀ زیدی اسمیت.
🔺میل به داشتن بدنی مثل آرنولد میتواند به اندازۀ اعتیاد به هروئین خطرناک باشد، نوشتۀ استِفن بورانی.
🔺سلیقهام خیلی معمولی است. خب، که چه؟، نوشتۀ سامانتا اِربی.
📌 برای خواندن مطالب این پرونده به لینک زیر بروید:
B2n.ir/qx6135
🔻خرید اشتراک چهار شمارۀ فصلنامۀ ترجمان
🔗 @tarjomaanweb
🎯 آیا میتوان از ملال زندگی نجات یافت؟
🔴 زندگی ملالتبار است. روزها و شبهای تکراری ما را در چنگال خودشان میفشارند و سیاهی فضای ذهنمان را پر میکند. انسانها از ملال متنفرند، حتی حاضرند درد بکشند، بهشرط اینکه از ملال نجات پیدا کنند. این را آزمایش بسیار مشهوری ثابت کرد که طی آن شرکتکنندگان را در اتاقی خالی تنها میگذاشتند که در آن فقط یک دستگاه شوک الکتریکی وجود داشت که با فشار دکمۀ آن میتوانستید به خودتان شوک الکتریکی وارد کنید. اکثر شرکتکنندگان بعد از ربع ساعت بیکارنشستن، ترجیح میدادند به خودشان شوک وارد کنند تا کمی سرگرم شوند.
🔴 اگر به نقطهای رسیدیم که به نظرمان هر روز، مثل روزهای قبلش است و کارها و تفریحات و رابطههایمان دیگر لذتی برایمان ندارد، چهکار میتوانیم بکنیم؟ فرهنگ امروز، جواب سادهای دارد: فرار کن.
🔴 اما برخلاف تصویر رایجی که میگوید برای بیرون آمدن از ملالت باید «چیزهای تازه» به زندگیمان بیاوریم، فرار کردن به سمت کار یا رابطههای جدید هم میتواند خیلی زود دوباره ملالتبار شود. پس آیا هیچ راهی برای خلاصی از این تردمیل کسالتبار نداریم؟ کییرکگور، فیلسوف مشهور دانمارکی، میگوید: ملال را نمیتوان با یافتن زندگیای تازه درمان کرد، برعکس، ملال فقط با عمیقتر شدن در زندگیای که همین الان داریم تسلی مییابد. «وقتی زندگی تیره میشود، نیازی نیست به بیرون نگاه کنی، باید درونت را دریابی».
🔴 از نظر کییرکگارد، اولینبار که زندگی را ملالتبار مییابیم، نشانۀ این است که دنبال شادیهای جدید میگردیم. او نام این دوره را «مرحلۀ زیباییشناختی زندگی» میگذاشت و آن را مخصوص دورۀ نوجوانی میدانست.
🔴 در دورۀ زیباییشناختی انسان به دنبال تفریحات و لذتها میرود و عاشق تجربههای جدید است. میخواهد مرزها و آداب و رسوم را در هم بشکند و فقط لذت ببرد. اما برای اکثر انسانها، این دورۀ تجربه و مصرف، گذراست و بعد از مدتی خودش ملالآفرین میشود. طوری که از خودمان میپرسیم: «همهاش همین بود؟» اینجاست که وارد «مرحلۀ اخلاقی» زندگی میشویم. در این مرحله، تعهدات بلندمدت و رابطههای عمیق و پایدار را میپسندید و ارزش چیزهای جدید در چشمتان کم میشود. این مرحله عمیقتر و بهتر است، اما باز هم عدهای را خسته و ملول میکند.
🔴 آنها با وجود اینکه پیوندهایی عمیق و معنادار دارند، دنبال چیزی باز هم عمیقتر هستند. کییرکگور میگوید این مرحله، مرحلۀ دینی زندگی انسان است که در آن به جستوجوی هدف یا غایتی متعال هستیم.
🔴 آرتور سی. بروکس، نویسندۀ آتلانتیک، میگوید این سه مرحلۀ کییرکگوری را نباید مقاطع زمانی جدا از یکدیگر در نظر گرفت. بلکه میشود آنها سه سطح توجه، یا سه نوع نگاه به مسائلی دانست که در زندگی با آنها روبهرو میشویم. اگر از دوستیهایمان خسته شدهایم، به جای یافتن دوستهای جدید، بهتر است رابطۀ عمیقتری با دوستانی که همین الان داریم بسازیم، و اگر از کتاب خواندن خستهایم، بهتر است به جای رفتن سراغ کتابهای جدید، کتابهای قدیمیمان را عمیقتر بخوانیم.
📌 آنچه خواندید مروری است بر یادداشت آرتور سی. بروکس در آتلانتیک با عنوان (Kierkegaard’s Three Ways to Live More Fully) که در تاریخ ۱۱ ژانویه ۲۰۲۴ منتشر شده است.
@tarjomaanweb
🔖 گزیدههای جامعه و سیاست
— گزیدهای از مطالب جامعه و سیاست در سال ۱۴۰۳
🎯 آنچه در این پرونده میخوانید:
🔺جامعۀ پشمکی چطور جایی است؟، نوشتۀ تد جُیا.
🔺«عجیب»ها کیستند و چرا اینقدر در دنیای هنر و ادبیات زیادند؟، نوشتۀ موسی الغربی.
🔺با نسل خانهنشین آشنا شوید، نوشتۀ گبی هینسلیف.
🔺پارادوکس غرور، نوشتۀ آرلی راسل هاکشیلد.
🔺جادوی پنهانِ اتفاقات پیشپاافتاده، نوشتۀ لوسی مکدانلد.
🔺پذیرش نقش شانس در زندگی اهمیت حمایتهای اجتماعی را برجستهتر میکند، نوشتۀ مارک رنک.
📌 برای خواندن مطالب این پرونده به لینک زیر بروید:
B2n.ir/qf7156
🔻خرید اشتراک چهار شمارۀ فصلنامۀ ترجمان
🔗 @tarjomaanweb
🎯 برای خوبگوشکردن به حرف دیگران لازم نیست مدام سرتان را تکان بدهید
🔴 فرض کنید دوستی به شما میگوید کارش را از دست داده ولی، به گفتۀ خودش، خیلی هم مهم نیست، چون اصلاً از رئیسش دلِ خوشی نداشته، و رفتوآمد از خانه به محلکار هم افتضاح بوده، و امروز فقط یکساعت و نیم طول کشیده که سی کیلومتر تا دفتر رانندگی کند! اما وقتی میگوید نمیداند چطور باید قضیۀ ازدستدادنِ کارش را با خانوادهاش مطرح کند، بغضش میگیرد. در جواب به او چه میگویید؟
🔴 همدردیهایی مثل «متأسفم» یا امید دادنهایی مثل «خیلی زود یه کار بهتر پیدا میکنی» پیشپاافتادهاند و از سر بیاعتنایی تلقی میشوند. جملاتی از این قبیل که «حالا اینکه چیزی نیست، من وقتی اخراج شدم...» نیز خودخواهانه است.
🔴 اما اگر شنوندۀ خوبی باشید، میفهمید که وقتی دوستتان بغض کرده، خیلی جای شوخی نیست و اگر حرف بیملاحظهای بزنید، ممکن است واقعاً او را برنجانید. گراهام بادی، استاد ارتباطات دانشگاه میسیسیپی، میگوید در چنین موقعیتی میتوانید بگویید: «کی میخوای این خبرو به خانوادهات بدی؟ چه بد! بهنظرت چه واکنشی نشون میدن؟»
🔴 تحقیقات گراهام بادی نشان میدهند که برخلاف تصور رایج، تکاندادنِ سر، تکرار طوطیوار و تأییدهای بیمبنا باعث نمیشود کسی که با شما حرف میزند، احساس کند درک شده است. بهجای آن احتمالاً اطلاعات توصیفی و تحلیلی حس خیلی بهتری به او میدهد.
🔴 گوشکردنِ مؤثر عملی منفعلانه نیست. کافی نیست به صورت طرف مقابل چشم بدوزید و سکوت کنید. این کار را جغدها هم میتوانند بکنند. سیری و الکسا هم با دقت به حرفهایتان گوش میکنند. اما گفتوگو با آنها برایتان رضایتبخش نیست، چون حیوان و نرمافزار نمیتوانند با فکر و احساس به شما پاسخ دهند و خوبگوشکردن دقیقاً مستلزم ایننوع پاسخهاست.
🔴 خبر بد اینکه اغلب ما در این زمینه عملکرد خیلی بدی داریم. دادهها نشان میدهد جوابِ شنوندهها، از نظر عاطفی، در کمتر از پنج درصدِ مواقع، با گفتههای گویندهها مطابقت دارد.
🔴 اگر میخواهید به حرف کسی گوش کنید، مهم نیست که جزئیاتِ ریز ماجرا را بدانید، مهم این است که بفهمید تأثیر عاطفیِ کل آن اتفاق بر او چه بوده است. این کار واقعاً دشوار است و نیاز به تمرین دارید، چرا که اغلب، خودِ گویندهها هم ما را با انبوهی از اطلاعات بمباران میکنند، طوری که احساس واقعیشان میان آن خرده اطلاعات گم میشود. گوشکردنِ فعال نیازمند تحلیلِ این جزئیات و پرسیدن سؤالات هوشمندانه است. آنوقت ممکن است ناگهان طرف مقابلتان بگوید: «آخِیش! میخواستم همین را بگویم».
📍 آنچه خواندید بخشهایی بود از فصل پنجم کتاب «خوب گوش نمیدهی؛ چه چیز مهمی را از دست میدهی و چرا؟». این کتاب نوشتۀ کیت مرفی است و انتشارات ترجمان آن را با ترجمه سمانه پرهیزکاری منتشر کرده است.
@tarjomaanweb
🔖 گزیدههای فضای مجازی و تکنولوژی
— گزیدهای از مطالب فضای مجازی و تکنولوژی در سال ۱۴۰۳
🎯 آنچه در این پرونده میخوانید:
🔺هجده ساعت دست به گوشی نمیزنم، تا بعدش در شبکۀ اجتماعی به کارم افتخار کنم، نوشتۀ ایان بوگاست.
🔺همه به اینفلوئنسر سفر تبدیل شدهاند، نوشتۀ پِیج مککلاناهان.
🔺نروژ چگونه به ابرقدرت خودروهای برقی تبدیل شد؟، نوشتۀ سم ولاستن.
🔺مجبور نیستیم هر فناوری جدیدی را به زندگی خود راه دهیم، نوشتۀ کال نیوپورت.
🔺سندرم شخصیت اصلی چیست؟، نوشتۀ آنا گاتلیب.
🔺آیا موج کنونی فناوری کشورهای درحالتوسعه را غرق خواهد کرد؟، نوشتۀ شیائولان فو.
🔺چرا همهچیز در همهجای جهان شبیه هم شده است؟، نوشتۀ کایل چایکا.
🔺چگونه غولهای فناوری «روایت» را از ما دزدیدند؟، نوشتۀ استوارت جفریز.
🔺چگونه وایبها همه چیز را به تسخیر خود درآوردند؟، نوشتۀ جس کارتنر مرلی.
📌 برای خواندن مطالب این پرونده به لینک زیر بروید:
B2n.ir/gm3737
🔻خرید اشتراک چهار شمارۀ فصلنامۀ ترجمان
🔗 @tarjomaanweb
🎯 وقتی استرس داریم، همه یک توصیه بلدند: «استرس نداشته باش!» آیا این راهحل کارساز است؟
🔴 اگر دنیای امروز را «عصر همهگیریها» بنامیم، بیتردید، اضطراب بزرگترین همهگیری دوران ماست. جامعهشناسان بارها اخطار دادهاند که انسانها امروزه بیش از هر زمان دیگری در تاریخ استرس دارند و پزشکان و روانشناسان، هر دم، از آسیبهای بیپایانی میگویند که اضطراب بر جسم و جان ما وارد میکند. اما به نظر میرسد اضطراب همیشه به اندازۀ امروز منفور نبوده است.
🔴 در اواخر قرن نوزدهم، اضطراب ناگهان به دغدغهای عمومی در آمریکا تبدیل شد. بسیاری از نیویورکیها مرتباً به باشگاههایی به نام «نگران نباش» میرفتند تا بتوانند با کمک دیگران نیمۀ روشن زندگی را دوباره ببینند.
🔴 تئودور سوارد، مؤسس این باشگاهها، میگفت آمریکاییها به «بردگان اضطراب» تبدیل شدهاند؛ «دشمنی که خوشبختی را نابود میکند» پس باید بهطور دستهجمعی به این دشمن حمله کرد. این روزها به نظر میرسد کل جهان به یک باشگاه «نگران نباش» بزرگ تبدیل شده است. هر کجا که نگاه میکنیم به ما توصیه میکنند تا برای خوشبختی، سلامتی، موفقیت و هر چیز دیگر، باید اضطراب را کنار بگذاریم و آرامش داشته باشیم.
🔴 اضطراب امروزه آنقدر فلجکننده به نظر میرسد که تا در موقعیتی اضطرابآور قرار میگیریم، احساس میکنیم محکوم به شکستیم. اما محققان میگویند احساسات منفی شدید دربارۀ اضطراب ممکن است از خود اضطراب خطرناکتر باشد.
🔴 اجازه بدهید مثالی بزنیم: فرض کنید قرار است در آزمونی شرکت کنید که سرنوشت شما را رقم خواهد زد؛ طبیعی است که در چنین موقعیتی ضربان قلبتان بالا برود، سرعت نفسکشیدنتان بیشتر شود، یا عرق کنید و گوشبهزنگ شوید. ما عادت داریم این علایم را به «اضطراب» ترجمه کنیم و سریعاً برآشفته شویم و با خودمان تکرار کنیم که «آرام باش». اما میشود این علایم را طور دیگری هم تفسیر کرد.
🔴 جرمی جمیسون، روانشناس آمریکایی در تحقیقی نشان داد که ما میتوانیم دربارۀ هیجانهایی مثل اضطراب «احساسی منفی یا مثبت» داشته باشیم. در واقع، همین که بدانید اضطراب میتواند شما را آماده و متمرکز کند، معمولاً عملکرد بهتری در رویارویی با موقعیتهای دشوار نشان میدهید.
🔴 جمیسون در مطالعۀ دیگری متوجه شد وقتی افرادِ مضطرب بتوانند احساسات منفی خود دربارۀ اضطراب را کنترل کنند، بهسرعت بر موقعیت مسلط میشوند و امکانات محیط را به نفع خود به کار میگیرند. اما اگر به توصیۀ عمومی «نگران نباش» عمل کنند، در چرخهای از اضطراب فرومیافتند که بیشتر و بیشتر کاراییشان را کاهش میدهد.
📍آنچه خواندید برگرفته از یادداشتی است نوشته دیوید رابسن که با عنوان (is it time to stop worrying about stress) در وبسایت گاردین منتشر شده است. دیوید رابسن، نویسنده و روزنامهنگاری است که در حوزۀ روانشناسی و علوم عصبشناختی مینویسد. انتشارات ترجمان کتاب «دام نبوغ» را از او ترجمه و منتشر کرده است.
@tarjomaanweb
🔖 گزیدههای تاریخ و سیاست
— گزیدهای از مطالب تاریخ و سیاست در سال ۱۴۰۳
🎯 آنچه در این پرونده میخوانید:
🔺همه ناراضیاند؛ اما آیا این خشم عمومی منجر به بهبود وضع جامعه خواهد شد؟، نوشتۀ دیوید بروکس.
🔺فرق یورش وحشیانه با اعتراضِ بحق چیست؟، نوشتۀ آدام گوپنیک.
🔺آنقدر کشتهایم که اگر دست از کشتن برداریم، نابود میشویم، نوشتۀ عومر بَرتوف.
🔺چرا قوانین بینالمللی علیه نسلکشی در جلوگیری از تکرار این جنایت ناتوان بودهاند؟، نوشتۀ لیندا کینستلر.
🔺چرا دائماً وضعیت امروزمان را با اتفاقاتی در گذشتههای دور مقایسه میکنیم؟، نوشتۀ مارک فیشر.
🔺«فرهنگ یادآوری»چطور آلمان را در صهیونیسم غرق کرد؟، نوشتۀ هانس کودنانی.
🔺در باب انتقامجویی یهودی، نوشتۀ شاکار پینسکر.
🔺زمان به نفع فلسطین است، نوشتۀ رشید خالدی.
🔺استعمارزدایی امروزه چه معنایی دارد؟، نوشتۀ لیدیا واکر.
📌 برای خواندن مطالب این پرونده به لینک زیر بروید:
B2n.ir/we6956
🔻خرید اشتراک چهار شمارۀ فصلنامۀ ترجمان
🔗 @tarjomaanweb
🎯 همان بنامیدش که هست: «نسلکشی»
— آنچه اسرائیل در غزه انجام میدهد، جنگ نیست
🔴 یک ماه پیش، ایلان پاپه، مورخ سرشناس اسرائیلی که سالهاست علیه سیاستهای رژیم اسرائیل مینویسد، در مصاحبهای با پایگاه خبری الکترونیک انتفاضه گفت: نباید به آتشبس در غزه خوشبین بود، چون آتشبس برای توقف جنگ است، اما آنچه ارتش اسرائیل در غزه انجام میدهد، جنگ نیست، نسلکشی است و نسلکشی با آتشبس متوقف نمیشود.
🔴 چند روز بعد، ارتش اسرائیل، حملات مرگبار هوایی به نوار غزه را از سر گرفت و با بمبهایی قویتر از قبل، ویرانههایی که مردم آواره در آن سرپناه گرفته بودند را به آتش کشید.فعالان و متفکران بسیاری حملات اسرائیل به غزه را مصداق «نسلکشی» دانستهاند. این اقدامات چه فرقی با عملیاتهای جنگی دارند و چرا آنها را نسلکشی مینامند؟
🔴 کشتار وسیع و هدفمند کودکان و زنان: طبق گزارشی که سازمان ملل متحد، در نوامبر سال گذشته منتشر کرد، بیش از هفتاد درصد از کل کشتههای عملیاتهای نظامی اسرائیل در غزه، زنان و کودکان بودهاند. بسیاری از تحلیلگران معتقدند اسرائیل بهشکلی سازمانیافته دست به کشتار وسیع غیرنظامیان میزند.
🔴 تخریب گستردۀ زیرساختهای عمومی: طبق گزارش مشترک بانک جهانی و سازمان ملل متحد، اسرائیل طی دو سال گذشته، ۹۲ درصد از کل جادههای غزه، ۸۴ درصد از امکانات بهداشتی و بیمارستانی و ۹۰ درصد از کل مدرسههای غزه را ویران کرده است.
🔴 گرسنگی دادن و ممانعت از ورود دارو: مایکل فخری، گزارشگر ویژۀ سازمان ملل، اعلام کرده است: یکی از اولین اهداف بمبارانهای اسرائیل، انبارهای غذا، نانواییها و مراکز تهیۀ غذا در غزه بوده است. طی دو سال گذشته، اسرائیل با محاصره و ممانعت از ورود غذا به غزه، باعث سوء تغذیۀ شدید بیش از هفتاد درصد از ساکنان غزه شده است.
🔴 کوچ اجباری و آوارهکردن: بیش از یک سال و نیم است که کل مردم غزه آوارهاند. ارتش اسرائیل مرتباً مردم را از شهرهایشان میراند و سپس آوارگان را در اردوگاههای موقت و چادرهایشان بمباران میکند. مسئلهای که دیدهبان حقوق بشر مصداق کامل نسلکشی و جنایت علیه بشریت خوانده است.
🔴 آنچه در غزه میگذرد، به تعبیر ایلان پاپه، «تلویزیونیترین نسلکشی تاریخ» است. جلوی چشم جهانیان و به بیرحمترین شکل ممکن.
🔴 آنچه خواندید، برگرفته از چند گزارش ژورنالیستی دربارۀ غزه است:
📍مصاحبه ایلان پاپه با اکترونیک انتفاضه را با عنوان (Does Israel have a future) در یوتیوب ببینید.
📍در وبسایت میدلایستآی گزارش (Israel's war on Gaza: What is the meaning of genocide) را بخوانید.
📍همچنین گزارش مائوری مونچ را با عنوان (Nearly 70% of Gaza war dead verified by UN are women and children) در بیبیسی بخوانید.
@tarjomaanweb
🔖 گزیدههای ادبیات
— گزیدهای از مطالب ادبیات در سال ۱۴۰۳
🎯 آنچه در این پرونده میخوانید:
🔺ممکن است فایدۀ کتابی که امروز میخوانید، سی سال دیگر معلوم شود، نوشتۀ جاشوا راتمن.
🔺جستوجوی خدا در مدار زمین، نوشتۀ جیمز وود.
🔺چه زمان باید خواندن یک کتاب را کنار بگذاریم؟، نوشتۀ سوفی ورشبا.
🔺رمان در قرن بیستم، مادۀ منفجرهای بود در دنیایی درحال انفجار، نوشتۀ لویی مناند.
🔺چرا رمان مهم است؟، نوشتۀ دبورا لوی.
🔺آیا تدریس ادبیات و نوشتن آیندهای دارد؟، نوشتۀ فیل کریسمن.
📌 برای خواندن مطالب این پرونده به لینک زیر بروید:
B2n.ir/dx3973
🔻خرید اشتراک چهار شمارۀ فصلنامۀ ترجمان
🔗 @tarjomaanweb
🎯 دوهزار سال است که انسانها تمرکزشان را از دست دادهاند!
🔴 اگر فکر میکنید فناوریهای جدید عقلتان را زایل کرده، خیالتان راحت باشد، چون دامنۀ تمرکز بشر هیچگاه مثل قبل نبوده. حتی سِنِکای جوان، فیلسوف عهد روم باستان، هم نگران بود فناوریهای جدید قدرت تمرکزش را خراب کنند. او، دوهزار سال پیش، مینالید که «تعدد کتابها مایۀ پراکندگی خاطر است». این نگرانی طی هزارۀ بعد بارها نمایان شد. چو هسی، فیلسوف چینی، در قرن دوازدهم میلادی، چاپ را دلیلِ جدید حواسپرتی میدید: «مردم امروز بدان سبب شلختهوار کتاب میخوانند که بیاندازه متن چاپی در دسترسشان است».
🔴 پیشرفت فناوری فقط اوضاع را بدتر میکرد. اراسموس، دانشمند و نویسندۀ دورۀ رنسانس، تحتتأثیر سیل متنهای چاپی میگفت احساس میکند «فوج کتابهای تازه» به طرفش هجوم میبرند.
🔴 امروزه فناوریهای دیجیتال نگرانیهای سابق دربارۀ دقت و حافظه را از نو زنده کرده است. حالا نگرانیم که گوگل و شبکههای اجتماعی ذهن ما را خراب کرده باشند. این ذهن جدید وظایفی را که پیشتر با حافظۀ داخلیاش انجام میداد به دستگاههای خارجی محول میکند؛ فکرها از خیالی به خیال دیگر میپرد و دستها ناخودآگاه بهسویِ جیب و گوشی هوشمند کشیده میشود و قدرت تمرکزمان از دست رفته است. دلواپسی، وحشت و نصایحی دربارۀ راهوروش بازگشت به شیوههای «طبیعی» یا قدیمیِ فکرکردن همهجا را پر کرده است.
🔴 فناوریهراسان راست میگویند که فناوریهای جدید نحوۀ اندیشیدن ما را تغییر میدهند. اما معمولاً این مسئله را نادیده میگیرند که این تغییرات همیشه فرصتهای تازهای نیز در اختیار ما قرار میدهد.
🔴 آیِلِت ایون ازرا، مورخ تاریخ اندیشه، در کتاب جدید خود، خطوط اندیشه، برخی از راهحلهای عالمان قرون وسطی برای استفادۀ بهتر از حجم انبوه اطلاعات را شرح میدهد. از نظر او، ابداعِ «نمودار درختی» یکی از تمهیدات مهمِ ذهنهای بزرگ قرونوسطایی بود: نوعی ابزار تفکر که میتوانست «همزمان پیچیدگی و سادگی، و نظم و خلاقیت» را آشتی دهد و ذهن میتوانست از طریق آن بار خود را سبُک کند. دانشمندان قرون وسطایی با این نمودارها «نقشهای جامع» از اطلاعاتشان میساختند که جلوی سردرگمی آنها را میگرفت.
🔴 «نمایه» ابداع مهم دیگری بود که عدهای از اهل کتاب، از جمله اراسموس، شدیداً به آن نقد داشتند. چون فکر میکردند باعث میشود خوانندگان بدون اینکه کتابها را بخوانند، از آنها سوءاستفاده کنند.
🔴 از سوی دیگر، نمایهها به چیزی شبیه به «تلهکلیک» برای نویسندگانی تبدیل شده بودند که موضوعاتی جذاب را در نمایۀ کتابهایشان میگنجاندند تا خوانندگان بیشتری جذب کنند. باوجوداین، نمایهها نقش مهمی در تسهیل پژوهش و تفکر علمی داشتند. همانطور که تاریخ فناوریها نشان میدهد، هر ابداع جدیدی ذهن ما را تغییر میدهد. ممکن است این تغییر مشکلاتی برایمان ایجاد کند، اما تردیدی نیست که راهحل، بازگشت به گذشتهای نوستالژیک نیست. اگر نگران تمرکز و ذهن منسجم هستیم، باید در «آینده» دنبال آن بگردیم، نه در گذشته.
🔴 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «گوگل و توييتر سيمپيچی مغزمان را عوض کردند، اختراع خط و ماشين چاپ چطور؟» که در شمارۀ بیستوهفتم مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب نوشتۀ جو استادولنیک است و عرفان قادری آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب میتوانید شمارۀ ۲۷ مجلۀ ترجمان را از لینک زیر خریداری کنید:
https://tarjomaan.com/shop/product/mag27/
@tarjomaanweb