tarjomaanweb | Unsorted

Telegram-канал tarjomaanweb - ترجمان علوم انسانى

42489

📌 ترجمۀ متون برگزیدۀ علوم‌انسانی 📕 با تخفیف، مشترک فصلنامه شوید: https://tarjomaan.com/shop/product/sub4041/ 🔗 اینستاگرام: goo.gl/Dfcpf6 🔗 توئیتر: goo.gl/8uecQd 🔗 بله: goo.gl/ZciVZ6 📮 ارتباط با ما: @Tarjomaaan

Subscribe to a channel

ترجمان علوم انسانى

🔖 گزیده‌های اقتصاد و سیاست
— گزیده‌ای از مطالب اقتصاد و سیاست در سال ۱۴۰۳

🎯 آنچه در این پرونده می‌خوانید:

🔺آیا افراد کم‌درآمد «پوست‌کلفت‌تر» از دیگران هستند؟، نوشتۀ نِیتن چیک.

🔺 چطور آمریکا اقتصاد بین‌الملل را به سلاح تبدیل کرد؟، نوشتۀ پل کروگمن.

🔺نئولیبرالیسم چیزی شبیه «دروغ بزرگ» هیتلر بود، نوشتۀ جوزف استیگلیتز.

🔺میلتون فریدمن برنده شدن در مناظره را بیشتر از حقیقت دوست داشت، نوشتۀ جوزف استیگلیتز.

🔺بازار اندیشه‌ها در رشتۀ اقتصاد دیگر شباهتی به بازار آزاد ندارد، نوشتۀ دیوید دمینگ.

🔺نظام سرمایه‌داری مرده، ولی چیزی که متولد شده از آن نیز بدتر است، نوشتۀ یانیس واروفاکیس.

🔺علم اقتصاد تغییر می‌کند، اما کتاب‌های «مبانی اقتصاد» ثابت می‌مانند، نوشتۀ والتر فریک.

🔺چرا دنیا دیگر از پسِ هزینه‌های ثروتمندان برنمی‌آید؟، نوشتۀ ریچارد جی‌. ویلکینسون و کیت ای. پیکت.

🔺مطالعات نابرابری چطور در دوران جنگ سرد افول کرد و چرا دوباره رونق یافته است؟، نوشتۀ برانکو میلانوویچ.

📌 برای خواندن مطالب این پرونده به لینک زیر بروید:

B2n.ir/qr2947

🔻خرید اشتراک چهار شمارۀ فصلنامۀ ترجمان

🔗 @tarjomaanweb

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

🎯 به کسی که نمی‌دانید چندتا فالوئر دارد، توهین نکنید!

🔴 فرض کنید در خیابان با کسی بحثتان می‌شود و او ناگهان فحش بسیار بدی به شما می‌دهد. چه واکنشی نشان می‌دهید؟ آیا خودتان را آماده می‌کنید که با یک مشت حقش را کف دستش بگذارید، یا فکر می‌کنید حرف باد هواست و ارزش ندارد که خودتان را با آدمی بی‌نزاکت و بددهن درگیر کنید؟ اینکه کدام مسیر را انتخاب کنید، بستگی دارد به فرهنگی که در محیط زندگی شما غالب است. به اینکه آیا جامعۀ شما شجاعت و غیرت و شرف را ستایش می‌کند، یا وقار و مدارا و عزت را.

🔴 فرهنگ‌های «شرافت‌مدار» به هر نوع توهینی بسیار حساسند و آن‌ها را تعدی‌های جدی‌ای می‌دانند که باید پاسخ داده شود، اما فرهنگ‌های «عزت‌مدار» ترجیح می‌دهد توهین را اساساً ناشنیده بگیرند، یا با توهین‌کننده مستقیماً رودررو نشوند و برای رسیدگی سراغ مراجع دیگر، مثلاً پلیس یا دادگاه، بروند.

🔴 دو جامعه‌شناس به نام‌های بردلی کمپبل و جیسون منینگ می‌گویند فرهنگ‌های شرافت‌مدار در جاهایی رواج پیدا می‌کنند که بی‌ثباتی و ناامنی دیده می‌شود و مراجع قانونی بالادستی یا وجود ندارند، یا ضعیف‌اند. بنابراین افراد مجبورند اگر به حقوقشان تجاوز شد، خودشان از خودشان دفاع کنند. به همین جهت، برای دورکردن رقیبان باید همواره خودشان را آدم‌های شجاع و سرسختی نشان دهند که به کوچک‌ترین توهین‌ها، شدیدترین پاسخ‌ها را می‌دهند.

🔴 در مقابل، فرهنگ «عزت‌مدار» جایی شکل می‌گیرد که تحت حاکمیت مراجع بالادستی، ثبات و امنیت برقرار شده است. بنابراین آدم‌ها ترجیح می‌دهند خودشان را از موقعیت‌های خطرناک دور نگه دارند و رسیدگی به این امور را مراجع قانونی بسپارند.

🔴 بااین‌حال، این روزها گویا با فرهنگِ جدیدی هم روبه‌رو هستیم که با این دو متفاوت است. به مثال ابتدای بحث برگردیم: با کسی در خیابان بحثتان می‌شود، فحش زشتی می‌دهد و شما نه درگیر می‌شوید، نه او را می‌بخشید. به‌جای آن، عکسی از او می‌گیرید، در صفحۀ توییترتان شرح قصه را با آب‌و‌تاب می‌نویسید و بقیه را فرا می‌خوانید تا دربارۀ این رفتار قضاوت کنند. کمپل و منینگ، می‌گویند این الگوی جدیدِ رفتاری را می‌توانیم «فرهنگ قربانی‌مدار» بنامیم.

🔴 فرهنگ قربانی‌مدار، مثل فرهنگ شرافت‌مدار معتقد است توهین‌ها، حتی اگر کوچک باشند، آسیب‌های مهمی می‌زنند که باید جدی گرفته شود؛ و مثل فرهنگ عزت‌مدار، از تقابلِ مستقیم پرهیز می‌کند و برای قضاوت و رسیدگی سراغ طرف‌های سوم می‌رود.

🔴 کمپل و منینگ، در کتاب خود به نام ظهور فرهنگ قربانی، می‌گویند فرهنگ قربانی‌مدار در محیط‌هایی شکل می‌گیرد که «دلواپسی برای شأن و جایگاه و حساسیت به تحقیر، با اتکای شدید به طرف‌های ثالث» با هم ترکیب می‌شوند. در این موقعیت‌ها، افراد تلاش می‌کنند تا با قربانی‌ نشان‌دادن خود، توجه و همدلی کلِ جمع را برانگیزند و به نشانه‌های سلطه یا نابرابری حساس کنند. به‌این‌ترتیب، هر نزاع دو نفره‌ای، قابلیت آن را پیدا می‌کند که به نمادی از نبرد بسیار بزرگتری در میان نیروهای اجتماعی تبدیل شود.

📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «چرا هر طرف سر می‌چرخانی به یکی توهین شده؟» که در چهاردهمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ در وب‌سایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ کانر فریدرسدورف است و محمد معماریان آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخۀ کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وب‌سایت ترجمان سر بزنید.

📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:

B2n.ir/w37643

@tarjomaanweb

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

🔖 گزیده‌های روانشناسی
— گزیده‌ای از مطالب روانشناسی در سال ۱۴۰۳


🎯 آنچه در این پرونده می‌خوانید:

🔺شاید شکوفایی شما کمی دیرتر از دیگران باشد، نوشتۀ دیوید بروکس.

🔺 سندروم ایمپاستر چیست و چرا همه فکر می‌کنند به آن دچارند؟، نوشتۀ ملزلی جمیسون.

🔺من زن درون‌گرای رنجوری بودم که می‌خواستم سه ماهه به برونگرایی شاد تبدیل شوم، نوشتۀ اُلگا کازان.

🔺همان آدمِ همیشگی بودن، مستلزم تغییرات عمیق شخصیتی است، نوشتۀ کوین توبیا.

🔺پیش روان‌کاو مشهوری می‌رفتم که از من متنفر بود، نوشتۀ مایکل بیکن.

🔺اندیشه‌هایم در انزوا نه همه‌جانبه و عمیق، بلکه تکه‌تکه و نامربوط‌اند، نوشتۀ جوزف اپستاین.


📌 برای خواندن مطالب این پرونده به لینک زیر بروید:

B2n.ir/xd7357

🔻خرید اشتراک چهار شمارۀ فصلنامۀ ترجمان

🔗 @tarjomaanweb

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

🎯 همیشه لازم نیست نهایت تلاشمان را بکنیم
— برخی چیزها اصولا با تلاش درست نمی‌شود

🔴 هر وقت به کسی بگوییم از پس کاری برنمی‌آییم، جواب می‌شنویم که «نهایت تلاشت را بکن». گاهی هم خودمان این حرف را به خودمان می‌زنیم؛ وقتی می‌خواهیم رابطه‌ای پرتنش را با چنگ و دندان نگه داریم، یا اوضاع به‌هم‌ریخته‌ای را به‌سختی درست کنیم، آن‌هم در حالی که همه‌چیز حکایت از این دارد که تلاش‌هایمان فایدۀ چندانی ندارد. میویس بیس، فیلسوفی که در دانشگاه مریلند درس می‌دهد، یک‌بار از خودش پرسید: «واقعاً چرا باید نهایت تلاشمان را بکنیم؟» آیا راه‌های بهتری برای مواجه‌شدن با موقعیت‌های پرتنش وجود ندارد؟

🔴 میویس با نگاه دوباره به برخی از مهم‌ترین کتاب‌های فلسفی تاریخ کم کم به این باور رسید پیشرفت در اصلی‌ترین فعالیت‌های زندگی‌ لزوماً از مسیر «نهایت تلاش و کوشش» نمی‌گذرد.

🔴 وقتی از «نهایت» تلاش صحبت می‌کنیم معمولاً کوششی کوتاه‌مدت یا تک‌بعدی را در نظر داریم. مثلِ وقتی که می‌خواهیم تکلیفی کلاسی را تا آخر هفته تحویل بدهیم. اما وقتی در موقعیت‌هایی مثلِ یک رابطۀ به‌هم‌ریخته قرار می‌گیریم، به خودپروری اخلاقی نیاز داریم، چیزی که نیازمند یادگیری مکرر، تلاش مستمر و نو‌به‌نو طی دوره‌های زمانی طولانی و نیز اَشکالی از احترام و متانت است. چیزهایی که صرفاً در قالب تلاش و کوشش نمی‌توان به‌درستی توصیفشان کرد.

🔴 شاید پیش خودتان فکر کنید چه عالی، بیایید سخت نگیریم! اما نکته‌ای که باید در نظر داشته‌ باشیم این است که گاهی «دست‌کشیدن» یا به شیوۀ دیگری رفتارکردن، به همان اندازۀ «نهایت تلاش خود را کردن» سخت است، شاید حتی سخت‌تر باشد.

🔴 گاه آدمی خود را در مغاکی خطرناک می‌بیند و هر چه بیشتر تلاش می‌کند وضعیت بدتر می‌شود، در چنین موقعیتی راحت‌تر است اگر فکر کنیم که «اگر بیشتر تلاش کنم، موفق می‌شوم». اما در تنگناهای زندگی، گاهی بهتر است به جای تلاش‌کردن، عاقل، صبور یا صادق باشیم. چه‌بسا این شیوه‌های تکاپو، از نظر احساسی، به همان اندازۀ «تلاش» برای ما دردناک و «سخت» باشند، اما تفاوتشان در پذیرش این حقیقت است که آدمی و موقعیت‌هایش اساساً در حال تغییروتحول هستند.

🔴 کتابی از چین باستان به نام ئی‌جینگ (دگرگونی‌ها) در این مسیر راهنمای خوبی است. نویسندۀ فرزانۀ این کتاب مرتباً به خوانندگانش می‌گوید: خوش‌بین‌ باشید و صبور؛ چرا که فرصت‌هایی پیش خواهد آمد که «دل به دریا بزنید» و تغییر مهمی در زندگی‌تان ایجاد کنید.

🔴 «نهایت تلاشت را بکن» راه‌حل همۀ مشکلات نیست. فقط وقتی جواب می‌دهد که با پروژه‌ای کوتاه‌مدت روبه‌رو باشید که نقطۀ پایانی آن کاملاً مشخص باشد. اما زندگی این‌گونه نیست. ما هیچ‌وقت نمی‌توانیم بفهمیم آیا زندگی‌مان «بهترین زندگی» ممکن برای خودمان است یا نه، چرا که رشد ما فرایندی پویا و پرفراز و نشیب است، ما هیچ‌وقت کامل نیستیم و هرگز نمی‌دانیم چه چیزهایی در انتظارمان است. پس شاید به جای «جلو رفتن با تمام قدرت» لازم باشد صبرکردن، پذیرفتن و تغییر مسیر دادن را هم بیاموزیم.

📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «نهایت تلاشت را بکن گاهی توصیۀ مزخرفی است». این مطلب در تاریخ ۵ تیر ۱۴۰۲ در وب‌سایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ میویس بیس است و لیلا دریکوند آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخۀ کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وب‌سایت ترجمان سر بزنید.

📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/g14509

@tarjomaanweb

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

🔖 یادداشت‌هایی دربارۀ قرارومدارهای اول سال و پشت‌گوش‌انداختنشان


🎯 آنچه در این پرونده می‌خوانید:

🔺آنچه اول سال به آن نیاز دارید «تصمیم » نیست، «ضدتصمیم» است، نوشتۀ الیور برکمن.

🔺 چه بر سر قرار و مدارهایی می‌آید که اول سال با خودمان می‌گذاریم؟، نوشتۀ ماریا کونیکووا.

🔺شما برای ساختن دنیایی بهتر چه خواهید کرد؟، نوشتۀ راجر روزنبلات.

🔺لذت پنهان پایبندنبودن به تصمیمات اول سال، نوشتۀ کاستیکا براداتان.

🔺آیا خوب است فرزندانمان را تشویق کنیم که در جشن سال نو، تصمیمات تازه بگیرند؟، نوشتۀ سندی مان.

🔺 این حق ماست که تصمیماتمان را زیر پا بگذاریم، نوشتۀ جان کاگ.


📌 برای خواندن مطالب این پرونده به لینک زیر بروید:
B2n.ir/sk9521

🔻خرید اشتراک چهار شمارۀ فصلنامۀ ترجمان

🔗 @tarjomaanweb

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

🎯 فقط نیمی از دوستی‌های جهان «متقابل» است

🔴 دوستی‌های خوب روح ما را سرشار می‌کنند و زندگی‌مان را معنا می‌بخشند. تحقیقات متعددی نشان داده‌اند که داشتنِ چند دوست خوب خلاقیت را شکوفا می‌کند، باعث شادابی و سلامتی بیشتر می‌شود و حتی در کهن‌سالی از زوال عقل جلوگیری می‌کند. اما همۀ دوستی‌ها تا این اندازه خوشایند نیستند. درواقع، خیلی از دوستی‌ها پرتنش، سمی و عذاب‌آورند و ممکن است آسیب‌هایی دردناک به ما بزنند.

🔴 تصور ما این است که تقریباً تمام دوستی‌هایمان متقابل است. اما پژوهش‌ها آب سردی بر این باور می‌ریزند: فقط نیمی از دوستی‌ها متقابل‌اند. می‌توانید تصور کنید کدام‌یک از دوستانتان شما را در فهرست دوستان خود جای نداده ‌است؟

🔴 چرا چنین است؟ یکی از دلایل آن، تمایل ما به دوست‌شدن با آدم‌ها محبوب و موفق است. انسان‌ها ترجیح می‌دهند با آدم‌هایی دوست شوند که درجۀ اجتماعی بالاتری از خودشان دارند. اما این آدم‌های محبوب هم با همین منطق عمل می‌کنند. در نتیجه همواره آدم‌هایی دور و بر ما هستند که خودشان را دوست ما می‌دانند، اما ما مطمئن نیستیم که می‌خواهیم دوستِ آن‌ها باشیم یا نه.

🔴 رابطه‌مان با برخی آدم‌ها هم «دووجهی» و «مبهم» است. مثلاً اگر به ما پیامک بزنند، با رضایت، جواب می‌دهیم. اما اگر برای شام دعوتمان کنند، تردید می‌کنیم. ما در قبال این آدم‌ها معمولاً ترکیبی از احساسات مثبت و منفی را تجربه می‌کنیم.

🔴 روابط دووجهی می‌توانند ظریف‌تر هم باشند: تصور کنید دوستی وفادار و صمیمی دارید که از قضا عادت بدی هم دارد که شما را می‌رنجاند. این دوست‌ها، هم برایمان عزیزند، هم مرتباً باعث خشم و رنجمان می‌شوند. مطالعه‌ای در دانشگاه یوتا نشان داد هنگامی که آدم‌ها به روابط دووجهی‌شان فکر می‌کنند، فشارخونشان حتی از وقتی دربارۀ دشمنان مسلم‌شان می‌نویسند، بیشتر بالا می‌رود.

🔴 بعضی دوستی‌ها هم کاملاً «بد» هستند. شارون لیوینگستون و همکارش برخی از خصوصیات چنین دوستی‌هایی را برشمرده‌اند: دوست بد به‌شکلی حق‌به‌جانب از شما انتقاد می‌کند، اما اگر از او انتقاد کنید موضع دفاعی می‌گیرد؛ کاری می‌کند احساس کنید روی لبۀ تیغ راه می‌روید و هر لحظه ممکن است خشمگین شود؛ یک روز خوش‌رو است و روز بعد بی‌اعتناست و به‌سردی با شما رفتار می‌کند.

🔴در نهایت، دوستی‌ها ممکن است با نحوۀ «پایان‌یافتن» خود به افراد آسیب بزنند. از‌دست‌رفتن یا قطع‌شدن یک دوستی، علی‌الخصوص اگر ناگهانی و بدون دلیل باشد، ویرانگر است؛ چرا که ما معمولاً دوستی‌هایمان را ابدی تصور می‌کنیم.

📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «فقط نیمی از دوستی‌های جهان «متقابل» است» که در سومین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۷ اسفند ۱۳۹۵ در وب‌سایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ کارلین فلورا است و امیرحسین میرابوطالبی آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخۀ کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وب‌سایت ترجمان سر بزنید.

📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/n11517

@tarjomaanweb

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

🎯 کسانی که دیگر نمی‌خوانند، توان اندیشیدن را هم از دست می‌دهند

🔴 کاتبی را تصور کنید که بعد از اختراع ماشین چاپ، مشغول نوشتن متنی بود که تا به حال بارها و بارها آن را نوشته بود. چه احساسی داشت؟ احتمالاً با خودش فکر می‌کرد «مشغول چه کار بیهوده‌ای هستم!» امروزه خیلی از آدم‌ها وقتی مجبور می‌شوند متنی بنویسند که طولانی‌تر از سی کلمه است، همچین حسی پیدا می‌کنند. به خودشان می‌گویند: چه کسی متنی چنین طولانی را خواهد خواند؟ نکتۀ تلخ ماجرا این است که چندان اشتباه فکر نمی‌کنند. انسان‌ها در خواندن متن‌های طولانی به مشکل خورده‌اند.

🔴 مجموعه‌ای از ناشران، محققان، کتابداران و نویسندگان سراسر جهان، ماه پیش، با انتشار «مانیفست خواندنِ لیوبلینا» اعلام کردند: خواندنِ دیجیتال در حال تخریب عادتِ «خواندن عمیق» در میان ماست.

🔴 دستگاه‌های دیجیتال باعث شده‌اند انسان‌های امروزی، «بیشتر» از هر دورۀ دیگری در تاریخ بشریت بخوانند. اما آن‌ها دیگر مثل قبل نمی‌خوانند. خواندنِ دیجیتال، به شکلی روزافزون، به تجربه‌ای تکه‌تکه، کوتاه‌مدت، سطحی و گذرا تبدیل شده است. بنابراین شاید تعداد کلمات خیلی زیادی در روز بخوانیم، ولی همۀ آن‌ها در قالب متن‌های چند کلمه‌ای یا نهایتاً چند خطی است. حال اگر بخواهیم همان تعداد کلمه را در قالبِ یک متن واحد بخوانیم، با دشواری بسیاری مواجه می‌شویم. زیرا درک متنی طولانی نیازمند مهارت‌های «خواندن عمیق» است.

🔴 خواندن عمیق نقشی حیاتی در تمدن بشری داشته است. استیون پینگر، روان‌شناس و نویسندۀ آمریکایی، با رواج خواندنِ متن‌های طولانی در بین عموم مردم از اواخر قرن هفدهم، توانایی «همدردی» کردن با دیگران در میان انسان‌ها افزایش یافت.

🔴 مردم با خواندنِ متن‌های مفصل دربارۀ زندگیِ دیگر انسان‌ها، توانستند دنیا را از چشم آن‌ها ببینند و این توانایی تأثیر بسیار مهمی در نگرش آن‌ها دربارۀ موضوعاتی مثل برده‌داری، شکنجه، ساحره‌سوزی، استبداد و دیگر چیزها گذاشت. از نظر استیون پینکر، خواندنِ عمیق باعث «انقلاب نوع‌دوستانه»ای شد که بعدتر به رویدادهای دوران‌سازی مثل انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه منتهی گردید. آنچه خواندنِ متن‌های تکه‌پاره و کوتاه دیجیتال ما را از آن محروم می‌کند، دقیقاً همین توانایی دیدن دنیا از چشم دیگران است.

🔴 ماریان وولف، محقق آمریکایی، می‌نویسد: ما در دنیای آنلاین دائماً در حال اسکرول‌کردن، نصفه‌نیمه خواندن یا ذخیره‌کردن متن‌هاییم تا در آینده‌ای نامعلوم آن‌ها را بخوانیم، چون این رسانه برای خواندنِ عمیق طراحی نشده است.

🔴 خواندن دیجیتال از دلایل مهم رواج «ساده‌گرایی» در دنیای امروز است. ساده‌گرایی یعنی تمایل به ساده‌کردن هر چیز پیچیده‌. اظهار‌نظرها و موضع‌گیری‌های یک‌خطی، شفاف و سرراست و فرارکردن از درک عمیق و چندوجهی مسائل. سایمون کوپر می‌گوید: استادِ ساده‌گراهای جهان، دونالد ترامپ است؛ کسی که هیچکس حتی توقع «همدلی» کردن را از او ندارد. اما ظهور این نوع سیاست‌مداران زنگ خطری برای جهان است. پینکر می‌گوید: «هر وقت سیاستمداران شروع می‌کنند به ساده حرف زدن، منتظر جنگ باشید».


📌 آنچه خواندید مروری است بر یادداشت سایمون کوپر در فایننشال تایمز با عنوان (Skimming, scanning, scrolling — the age of deep reading is over) که در تاریخ ۱۹ اکتبر ۲۰۲۳ به انتشار رسیده است.


@tarjomaanweb

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

🎯 آیا بدبین‌ترین فیلسوف تاریخ می‌تواند راز خوشبختی را به ما بیاموزد؟

🔴 اگر قرار باشد در میان فیلسوفان به کسی لقب «آموزگار خوشبختی» بدهیم، احتمالاً آخرین نامی به آن فکر خواهیم کرد، آرتور شوپنهاور است. شوپنهاور معروف است به بدبینی و بداخلاقی. نه او دوست داشت با کسی رفت‌و‌آمد کند، نه کسی دلش می‌خواست همنشین او شود. آنقدر منزوی و بی‌حوصله بود که یک بار نوشت: «اگر شاه بودم، اولین فرمانم این بود که دست از سرم بردارید». می‌شود او را تیزبین، باهوش یا ستودنی دانست، اما خوشبخت؟ بعید است. بااین‌حال در لایه‌های عمیق فکر او شاید بتوان نکات گران‌بهایی برای یک زندگی بهتر یافت.

🔴 از نظر شوپنهاور انسان‌ها موجوداتی «سرشار از میل» هستند که مدام در تلاشند تا فقدان‌های دردناکشان در زندگی را پر کنند. اما بدبختانه همین که به هدفی دست می‌یابند، ارزش آن پیش چشمشان از بین می‌رود و دوباره در ناکامی سقوط می‌کنند.

🔴 از نظر شوپنهاور ما هیچ‌وقت به نقطۀ رضایتی نهایی و ماندگار نمی‌رسیم. یکی از معروف‌ترین تعابیر او این است: «زندگی در پس و پیش در نوسان است، همچون آونگی میان رنج و ملال». این نوسان رنجی ذاتی برای ما دارد. مطالعات وسیع شوپنهاور دربارۀ بودیسم و فلسفۀ کلاسیک هند، الهام‌بخش او در این نگاه خاص اخلاقی شده بود. از طرف دیگر، شوپنهاور مخالفت سرسختِ ایدۀ لایب‌نیتس بود که می‌گفت «جهان ما بهترین جهان ممکن است». از نظر او، حتی اگر نظمی در جهان باشد، نظم آن برای به حداکثررساندن درد و رنج است.

🔴 این بدبینی عمیق شوپنهاور را به این نتیجه رسانده بود که زندگی ارزش زیستن ندارد و چه بهتر اگر اصلاً جهان وجود نداشت. او یک بار نوشت: «زیستن کسب‌وکاری است که به خرجش نمی‌ارزد».

🔴 بااین‌حال، او در مقام یک فیلسوف، نمی‌توانست انکار کند که در این جهان مملو از رنج نیز «خوشبختی» وجود دارد. اما از نظر او، ما معمولاً در مورد چیستی خوشبختی اشتباه می‌کنیم. «خوشبختی چیزی جز نبودِ درد و رنج نیست؛ آن لحظۀ فراغتی که گاهی میان ارضای یک میل و پی‌جویی میل دیگر احساس می‌کنیم». بنابراین خوشبختی ذاتاً عمر کوتاهی دارد و خیلی زود، نگرانی و ملال جایش را خواهد گرفت. نه‌تنها رسیدن به خوشبختی سخت است، بلکه حتی «درک لذت» آن نیز دشوار است. چون ما انسان‌ها اصولاً برای درد و رنج ارزش بیشتری قائلیم.

🔴 شوپنهاور با نگاه تیزبین خود در یک تمثیل می‌گوید: «ما سلامتی تمام بدن خود را احساس نمی‌کنیم، اما امان از فشاری که تنگی کفش به پایمان وارد می‌کند!» ولی وقتی این مشکل برطرف شد، به‌جای لذت‌بردن از آن، سریع توجه خودمان را به نقص بعدی معطوف می‌کنیم.

🔴 بنا به فهم شوپنهاور از چیزها، برای خوشبخت‌بودن، ما باید درصدد حذف درد و رنج از زندگی‌هایمان برآییم؛ و برای احساس خوشبختی، باید زمانی را نیز به تأمل دربارۀ فقدان آن‌ها اختصاص دهیم. او در این راه، رواقیان را راهنمای فکر خود قرار داد. فیلسوفان رواقی می‌گفتند به‌جای حذف یا پرهیز از موانع در مسیر زندگی، باید با تغییر در نحوۀ نگرش خود به این موانع، احساساتمان را نسبت به آن‌ها تغییر دهیم. بدین‌ترتیب، با رسیدن «آتاراکسیا» یا طمأنینه به حالتی از آرامش درونی و وقار دست پیدا می‌کنیم که ما را از طوفان‌های زندگی در امان نگاه می‌دارد.

📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «رسیدن به خوشبختی به‌سبک استاد بدبینی» که در هجدهمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۲۸ مهر ۱۳۹۹ در وب‌سایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ دیوید باتروودز است و علی کوچکی آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخۀ کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وب‌سایت ترجمان سر بزنید.

📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:

B2n.ir/u07879

@tarjomaanweb

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

.
.
🌺 نوروز ۱۴۰۴ مبارک باد.
.
.
.
📍برشی از مطلب «لذت پنهان پایبندنبودن به تصمیمات اول سال» که در سی‌امین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ در وب‌سایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ کاستیکا براداتان است و اردلان لقائی آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخۀ کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وب‌سایت ترجمان سر بزنید.

                                       
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:

B2n.ir/m02026

📌 آنچه خواندید، به‌طور اختصاصی برای وب‌سایت ترجمان ترجمه شده و به‌رایگان در اختیار شما قرار گرفته است. شما می‌توانید با خرید اشتراک مجلۀ ترجمان علوم انسانی از انتشار این مطالب و فعالیت‌های ترجمان حمایت کنید:

https://tarjomaan.com/shop/product/sub4041/

@tarjomaanweb

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

🎯 فقر حتی ژنتیک ما را تغییر می‌دهد
— تاثیر فقر بر زیست‌شناسی ما بیشتر از چیزی است که فکر می‌کردیم

🔴 کریستین کوپر، بانک‌دار، فعال اقتصادی و تاجر آمریکاییِ بسیار موفقی است. با درآمد سالانه‌ای نزدیک به یک میلیون دلار، و نوشته‌های تحسین‌شدۀ بسیار در معتبرترین رسانه‌های جهان و کتاب‌هایی پرخواننده که از غرب تا شرق سیاره خوانده می‌شود. در نگاه اول، هیچ نشانی از فقر در زندگی امروز او نیست، حتی اگر بدانیم که در خانواده و محله‌ای فقیر به دنیا آمده و بزرگ شده، احتمالاً تحسین و تمجیدش می‌کنیم که توانسته است با موفقیت از چرخۀ فقر بیرون بجهد و برای خودش ثروتی به هم بزند. بااین‌حال، خودِ او داستان زندگی‌ای را جور دیگری می‌بیند.

🔴 کوپر می‌گوید از روزهای سخت دوران کودکی‌اش، میراثی بزرگ در عمق جان او باقی مانده است: «نگرانی دائمی و همیشگی از آینده». احساسی که همواره تو را گوش‌به‌زنگ و محتاط نگه می‌دارد.

🔴 کوپر می‌نویسد: «بخش زیادی از وقتم را به غور در پرسش‌های اساسی می‌گذراندم. غذای بعدی‌ام از کجا خواهد آمد؟ فردا برق داریم؟ احساس شرمساری مادرم را وقتی جلوی صندوق خواربارفروشی سعی می‌کرد کوپن‌های غذایمان را مخفی کند، خیلی خوب می‌شناختم. یادم می‌آید که در هشت‌سالگی از دورنمای نااطمینانی دائمی دربارۀ هرچیزی از زندگی، از غذا گرفته تا لباس و تحصیلات، دچار هراس می‌شدم. می‌دانستم زندگی ما عادی نیست. یک جای کارِ این ریزجهان کوچکی که من در آن به دنیا آمده بودم می‌لنگید. فقط نمی‌دانستم که کجا.»

🔴 در سال‌های اخیر، تحقیقات جدید در حوزه‌های مختلف علوم شناختی تصویر تازه‌ای از آثار فقر ارائه کرده‌اند که کمک می‌کند آنچه بر کریستین کوپر گذشته است را خیلی بهتر درک کنیم.

🔴 برخلاف اسطوره‌ای اجتماعی که می‌گوید با تلاش و پشتکار می‌توان از چرخۀ فقر بیرون آمد، حالا می‌دانیم که فقر می‌تواند آثار خود را حتی در الگوهای ژنتیکی ما ثبت کند. دقیق‌تر بگوییم: شواهد جدید نشان می‌دهد استرس‌هایی که بچه‌های فقیر در اولین سال‌های زندگی خود تجربه می‌کنند، ممکن است در نحوۀ شکل‌گیری اعضای بدن، انواع سلول‌های تشکیل‌دهندۀ آن و حتی نحوۀ بیان کدهای ژنتیکی ما تأثیر بگذارد. در واقع فقر، مثل بیماری‌های دیگر، مجموعه‌ای از نشانه‌های رتبط‌به‌هم دارد که پیش‌بینی‌پذیر، درمان‌پذیر و حتی وراثت‌‌پذیرند.

🔴 هنوز تحقیقات در این زمینه کم‌شمارند، اما تصور اینکه آثار فقر ممکن است در انواع اختلالات روانی و جسمانی، حتی به نسل‌های بعدی به ارث برسد، می‌تواند ساختار سیاست‌گذاری‌های امروزی برای مبارزه با فقر را کاملاً دگرگون کند.

🔴 اگر این تحقیقات را جدی بگیریم، احتمالاً مؤثرترین کاری که برای فقرا می‌توانیم بکنیم، اجرای برنامه‌هایی است که سطح استرس آن‌ها را برای مدتی طولانی کاهش دهد. مقاله‌ای در سال ۲۰۰۹ نشان داد اگر کودکان فقیر تنها برای سه سال اول زندگی‌شان، تحت حمایت برنامۀ جامعی برای رشد جسمی و روانی باشند، می‌توانند به شکل بسیار مؤثری در برابر گرداب مشکلاتی که فقر به بار می‌آورد، مقاومت کنند. این شاید کلید حل این معما باشد که چرا شمار کسانی که از فقر خلاصی می‌یابند این‌قدر کم است؟

📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «چرا فقر شبیه نوعی بیماری است؟» که در نوزدهمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۰ در وب‌سایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ کریستین اچ. کوپر است و مجتبی هاتف آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخۀ کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وب‌سایت ترجمان سر بزنید.

📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:

B2n.ir/t66463

@tarjomaanweb

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

🎯 وقتی اینترنت نبود چه‌کار می‌کردیم؟

🔴 چیزی نمانده تا زمانی که هیچ‌کس روی زمین یادش نیاید دنیا پیش از اینترنت چه شکلی بود. آن‌هایی که اواخر دهۀ ۱۹۷۰ به دنیا آمده‌اند، آخرین نسلی‌اند که بدون اینترنت بزرگ شدند. جامعه‌شناسان به آن‌ها «واپسین معصومان» یا «مهاجران دیجیتال» می‌گویند. آن «معصومیتِ» ازدست‌رفته، اگر اصلاً معصومیتی در کار بوده، چه بود؟ لیا مک‌لارن، نویسنده‌ و گزارشگر کانادایی، هر وقت در هزارتوی اینترنت سرگشته می‌شد، به روزهایی فکر می‌کرد که اینترنتی وجود نداشت. آن روزها چطور سپری می‌شدند؟

🔴 لیا اولین بار در دانشگاه بود که اینترنت را تجربه کرد و همیشه با خودش می‌اندیشید که اینترنت‌نداشتن، کودکی او را حرام کرده. ساعت‌ها جلوی تلویزیون می‌نشست، بعد هم کاری نداشت جز ول‌چرخیدن توی باغچه یا نگاه‌کردن به ابرها.

🔴 از خودش می‌پرسید: مشخصۀ نسل ما چه بود؟ آن «معصومیتِ» ازدست‌رفته، اگر اصلاً معصومیتی در کار بوده، چه بود؟ بعد در گفتگو با بسیاری از روان‌شناسان فضای سایبری و اخلاق‌شناسان فناوری به نکتۀ جالبی رسید: نسلِ «مهاجران دیجیتال» از این جهت منحصربفرد هستند که «واپسین» نمونه‌های یک گونۀ روبه‌انقراض به‌شمار می‌روند: آن‌ها آخرین منابع حیّ و حاضر از یک تجربۀ بشری هستند که چیزی نمانده از دست برود: ساعت‌های کِش‌دار بی‌مایه و روزهای بی‌فایده.

🔴 این روزها اینترنت مفهوم‌هایی مثل «ساعت خالی» یا «اوقات تنهایی» را دارد از میان می‌برد. بچه‌ها خیلی زود با تعاملات آنلاین آشنا می‌شوند و معمولاً گفتگوهای مجازی را به دیدارهای حضوری ترجیح می‌دهند.

🔴 آیا وقت‌گذراندن شبانه‌روزی با اینترنت چیز بدی است؟ بسیاری از گمانه‌زنی‌ها دربارۀ این مسئله بیشتر بر هراس‌های اخلاقی استوار است تا داده‌های علمی. اما چندی پیش، یکی از بزرگ‌ترین مطالعات ترکیبی دربارۀ مسئله، به شواهد قانع‌کننده‌ای رسید که استفادۀ درازمدت از اینترنت در سال‌های کودکی می‌تواند «تغییراتی حاد و پایدار در نواحی خاصی» از ذهن ایجاد کند و بر بازۀ توجه، حافظه و تعاملات اجتماعی اثر بگذارد.

🔴 ژورف فرث، عصب‌شناس بریتانیایی و مدیر این مطالعه، به لیا گفت: «مغز نسبتاً سریع عادت می‌کند که با اینترنت مثل یک‌نوع بانک حافظۀ برون‌سپاری‌شده برخورد کند، که به مرور زمان به کاهش «کارکرد حافظۀ تعاملی» خودمان منجر می‌شود».

🔴 در واقع مشکل اینترنت این است که به مغز ما وعده می‌دهد: همه چیز را من نگه می‌دارم، پس دیگر لازم نیست تو کاری بکنی. تا اینجا هم شاید مشکل زیادی نباشد. مشکل اصلی اینجاست که در این فرایند مهم‌ترین ابزارمان برای فکر‌کردن به خودمان را از دست می‌دهیم. پرسه‌زدن‌های بی‌هدف و روزهای خالی شاید جذاب نباشند، اما در همین بازه‌هاست که ما خودمان را می‌شناسیم، به درکی عمیق از هویتمان می‌رسیم و افکاری را می‌سازیم که واقعاً از آنِ ما هستند.

📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «قبل از اینترنت چه کار می‌کردی؟» که در سیزدهمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۵ شهریور ۱۳۹۸ در وب‌سایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ لیا مک‌لارن است و محمد معماریان آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخۀ کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وب‌سایت ترجمان سر بزنید.

📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:

B2n.ir/b75322

@tarjomaanweb

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

🎯 چرا روزهای تعطیل برای آدم‌های غمگین رنج‌آورند؟

🔴 تا شروع تعطیلات سال نو چند روز بیشتر باقی نمانده. این ایام برای اغلب آدم‌ها مملو از شادی و خوشی است. سفرها، دید و بازدیدها و فراغتی که روزهای عید به ارمغان می‌آورد، خوشایند و خاطره‌انگیز است. اما روزهای تعطیل برای کسانی که دچار ناخوش‌احوالی‌های روحی هستند، ممکن است اصلاً دوست‌داشتنی نباشند.

🔴 در روزهای تعطیل، فشاری بیش‌ازحد برای «شادبودن» وجود دارد که به‌خودی خود می‌تواند برای کسانی که مضطرب یا افسرده‌اند وحشت‌آور باشد و باعث عذاب‌ وجدان بشود.

🔴 اگر در حال دست‌وپنجه نرم کردن با مشکلات روانی باشیم، در این روزها، مرتباً یادمان می‌آید که چقدر با بقیه فرق داریم و چقدر حس‌وحالمان با روحیه‌ای که از ما انتظار دارند در تضاد است. دوباره نگران می‌شویم که مبادا دیگران را دلسرد کنیم و دلیل تازه‌ای پیدا می‌کنیم تا از خودمان متنفر شویم.

🔴 در این روزها، تعداد آدم‌هایی که باید با آن‌ها روبه‌رو شویم، بیش از حد زیاد است و فضاها و روند معمول زندگی‌ مختل می‌شود. درعین‌حال، درمان‌گران و روانپزشکان هم دارند استراحت می‌کنند و در دسترس نیستند.

🔴 در چنین موقعیت‌هایی چه کار می‌توان کرد؟ آلن دوباتن می‌گوید اگر آدمی هستید که تحمل شلوغی‌های روزهای تعطیل را ندارد، اولین قدم این است که خودتان را آماده کنید و تا آنجا که ممکن است به اطرافیانتان گوشزد کنید که پیشنهادشان برای اینکه شاد و سرخوش باشید برایتان مشقت‌بار است و نمایش درآوردن و تظاهر به شادی هم حالتان را بهتر نمی‌کند.

🔴 باید به یاد داشته باشیم و به دیگران نیز یادآوری کنیم که کاملاً معمول است که ذهن انسان دچار ناخوشی باشد. ذهن ما با اعضای دیگر بدنمان تفاوتی ندارد، آسیب می‌بیند و نیازمند مراقبت است. وقتی به پای پیچ‌خورده توجه می‌کنیم، چرا با ذهن آسیب‌دیده مهربان‌تر نباشیم؟

🔴 اگر گذراندن روزهای تعطیل برایتان دشوار است، بدانید که تنها نیستید. در این روزها انگار همه در اوج خوشی‌اند و فقط ما مصیبت‌زده و نالان زیر پتو سنگر گرفته‌ایم. اما واقعیت این است که خیلی از انسان‌ها لبخند نمی‌زنند، پریشانی‌های حاد دارند و همواره در معرض حملات شدید خودمقصربینی هستند. به یاد داشته باشید که روزهای تعطیل زود خواهد گذشت و دوباره نظم زندگی باز می‌گردد.

📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «رنج روزهای تعطیل برای آدم‌های غمگین». این مطلب در تاریخ ۲۳ آبان ۱۳۹۷ در وب‌سایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ آلن دوباتن است و علیرضا شفیعی‌نسب آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وب‌سایت ترجمان سر بزنید.

📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/a25306

@tarjomaanweb

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

🔺ایلان پاپه: مورخی اسرائیلی که صدای فلسطینیان شد

🔹ایلان پاپه (Ilan Pappe) مورخ و فعال اجتماعی است که در سال ۱۹۵۴ در حیفای اسرائیل به دنیا آمد. او بخش اعظم فعالیت علمی خود را به پژوهش دربارۀ تاریخ فلسطین و اسرائیل اختصاص داده است.

🔸 پاپه از ۱۹۸۴ تا ۲۰۰۷ استاد علوم سیاسی دانشگاه حیفا بود. در این دوران، به‌مدت ۸ سال، ریاست مؤسسۀ مطالعات فلسطین و اسرائیل را نیز در حیفا برعهده داشت و در سال‌های ۱۹۹۶ و ۱۹۹۹ به‌عنوان یکی از اعضای هیئت‌مدیرۀ حزب هاداش نامزد پارلمان کنست شد.

🔹به‌خاطر لحن بی‌پروایی که در اظهارنظر دربارۀ صهیونیسم داشت، در طول این سال‌ها چندین بار تهدید به مرگ شد و در پارلمان کنست نیز او را محکوم کردند و برخی از مسئولان خواستار اخراجش شدند. یک‌بار تصویر او را در یکی از روزنامه‌ها وسط یک سیبل گذاشتند؛ این اتفافات به‌حدی افراطی شده بود که مجبور شد اسرائیل را به مقصد انگلستان ترک کند. پاپه اکنون استاد علوم اجتماعی و مطالعات بین‌الملل دانشگاه اکستر انگلستان است و همچنان به پژوهش دربارۀ تاریخ اسرائیل و فلسطین می‌پردازد.

🔸یکی از مهم‌ترین دیدگاه‌های پاپه «پاک‌سازی قومی فلسطین» است که در کتابی با همین نام در سال ۲۰۰۶ مطرح شده است. پس از آنکه دولت‌های انگلستان و اسرائیل، در اوایل دهۀ ۱۹۸۰، برخی اسناد مربوط به فلسطین را از طبقه‌بندی محرمانه خارج کردند، پاپه مطالب زیادی دربارۀ اخراج بیش‌از ۷۰۰هزار فلسطینی در سال ۱۹۴۸ منتشر کرد. او با استناد به شواهد تاریخی نشان می‌دهد که اخراج فلسطینی‌ها در روز ۱۵ مۀ ۱۹۴۸ طرحی برنامه‌ریزی‌شده بوده که صهیونیسم از همان ابتدای ورود خودش به فلسطین در سال ۱۸۸۰ در سر داشته، طرحی که پاپه آن را «پاک‌سازی قومی فلسطین» می‌خواند.

🔹 پاپه معتقد است صهیونیست‌ها این طرح را تا اخراج کامل فلسطینی‌ها از فلسطین دنبال خواهند کرد. همچنین او به راه‌حل تک‌کشوری باور دارد و راه‌حل دوکشوری را، با توجه به تاریخ درگیری اسرائیل و فلسطین، عملاً ناممکن می‌داند. از کتاب‌های مشهور دیگر او می‌توان به بحران غزه (۲۰۱۰)، ایدۀ اسرائیل (۲۰۱۴)، بزرگ‌ترین زندان دنیا (۲۰۱۷) و دَه باور غلط دربارۀ اسرائیل (۲۰۱۷) اشاره کرد. کتاب تاریخچۀ نزاع اسرائیل و فلسطین آخرین اثر اوست که پس از وقایع هفت اکتبر ۲۰۲۳ به نگارش درآمده است و در آن مهم‌ترین رخدادها و نقاط عطف تاریخ این نزاع را توضیح می‌هد.


🔺برای مطالعۀ بخش‌هایی از کتاب و تهیۀ آن به فروشگاه اینترنتی ترجمان بروید



🔸تاریخچۀ نزاع اسرائیل و فلسطین
✍🏻نوشتۀ ایلان پاپه
✍🏻ترجمۀ محمد مهدی‌پور
📚۱۵۲صفحه؛ رقعی؛ جلد نرم؛ قیمت، همراه با تخفیف: ۱۴۲۰۰۰ تومان


🔺لینک خرید

@tarjomaanweb

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

@tarjomaanweb 👇

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

@tarjomaanweb👇

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

@tarjomaanweb👇

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

@tarjomaanweb👇

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

@tarjomaanweb👇

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

@tarjomaanweb 👇

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

@tarjomaanweb👇

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

@tarjomaanweb👇

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

@tarjomaanweb👇

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

@tarjomaanweb👇

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

@tarjomaanweb👇

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

@tarjomaanweb👇

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

@tarjomaanweb👇

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

@tarjomaanweb 👇

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

🎯 کسانی که هدفشان در زندگی «شاد بودن» است، بیشتر از دیگران غمگین می‌شوند

🔴 از جان لنون، خوانندۀ مشهور انگلیسی، خاطره‌ای به جا مانده است که معلوم نیست واقعیت داشته باشد، اما برای فرهنگِ امروزی ما دلفریب است: یک بار در دبستان، از لنون می‌پرسند که وقتی بزرگ شدی، می‌خواهی چه‌کار کنی؟ و او جواب می‌دهد: «شادمانی». این جوابِ نامعمول، در میان مربیان رنگارنگ خودیاری، جواب رایجی است. از نظر آن‌ها، هدف ما در زندگی باید شادی باشد. باید کارهایی را بکنیم که ما را شاد کنند و متر و معیار همه‌چیز، میزان خوشحالی ماست. اما پژوهشگرانی که دربارۀ احساس شادی تحقیق می‌کنند، چشم‌انداز دیگری نشان می‌دهند.

🔴 مطالعات فراوانی که در ده سال گذشته انجام شده‌اند نشان می‌دهند اشتغال ‌ذهنی به شادی و اعتماد‌به‌نفس موجب می‌شود رضایت کمتری از زند‌گی‌ داشته باشیم. درحقیقت، اگر تمرکز بر شادی را کنار بگذاریم احتمالاً شادتر خواهیم بود.

🔴 ایریس ماس، استاد دانشگاه کالیفرنیا، در آزمایشی از نیمی از شرکت‌کنندگان خواست مقاله‌ای خشک و بی‌روح دربارۀ اهمیت قضاوت عقلانی بخوانند و به نیمی دیگر از شرکت‌کنندگان متنی داد که اهمیت حال خوب را شرح می‌داد؛ سپس هر دو گروه را به تماشای فیلمی نشاط‌آور نشاند که زندگیِ یک اسکیت‌باز حرفه‌ای را روایت می‌کرد. شرکت‌کنندگان گروه دوم نمی‌توانستند از تماشای این فیلم انگیزشی لذت ببرند. ذهن‌ آ‌ن‌ها حین تماشای فیلم بر شادی و خوشبختی خودشان متمرکز بود و همین امر احساس لذت را در آن‌ها از بین می‌برد.

🔴 این نتایج نشان می‌دهد افرادی که شادی را معیار مهمی در زندگی‌شان قلمداد می‌کنند، وقتی اتفاق‌ لذت‌بخشی رخ می‌دهد، کمتر لذت می‌برند.

🔴 علاوه‌براین، میل دائمی به شاد‌تربودن موجب می‌شود آدم‌ها بیشتر احساس تنهایی کنند. ما آن‌قدر به حالِ خوبِ خودمان فکر می‌کنیم که اطرافیانمان را از خاطر می‌بریم؛ حتی از آن‌ها خشمگین می‌شویم که ناخواسته حس‌و‌حالمان را خراب می‌کنند یا حواسمان را از اهداف «‌مهم‌ترمان» پرت می‌کنند. از این لحاظ، جست‌و‌جوی شادی حتی بر درکمان از زمان هم تأثیر عجیبی می‌گذارد؛ «ترس ازدست‌دادن فرصت‌ها» که همواره با ماست به یادمان می‌آورد زندگی چقدر کوتاه است و چه بد که مجبوریم آن را صرف کارهای خسته‌کننده کنیم.

🔴 در سال ۲۰۱۸، محققان دانشگاه تورنتو دریافتند وقتی افراد فیلم خسته‌کننده‌ای را تماشا می‌کنند، اگر فقط تشویقشان کنیم که خوشحال‌تر باشند، بیش‌ازپیش این احساس را در آن‌ها تقویت می‌کنیم که «زمان در حال ازدست‌رفتن است».

🔴 شاید مهم‌ترین نکته این است که توجه دائمی به حس‌وحال خودمان نمی‌گذارد از «خوشی‌های زندگی روزمره» لذت ببریم. بهرام محمودی و جولیا وُگت از دانشگاه ریدینگ در مطالعه‌ای دریافتند افرادی که میلی دائمی به شادبودن دارند، هیجان چندانی برای اتفاقات آینده ندارند، کمتر چشم‌انتظار آن‌ها هستند و وقتی این اتفاقات رخ می‌دهد نمی‌توانند از آن لذت ببرند. دکتر محمودی می‌گوید «چنین افرادی در ذهنشان آنچنان استانداردهای بالایی برای دستیابی به شادی دارند که دیگر نمی‌توانند قدردان امور ساده و کوچکی باشند که به‌راستی معنا‌دارند؛ نتیجه آنکه کمتر احساس خوشبختی می‌کنند».


📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «شاید رضایت‌خاطر جایی به سراغتان بیاید که اصلاً انتظارش را ندارید». این مطلب در تاریخ  ۲۱ خرداد ۱۴۰۱ در وب‌سایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ دیوید رابسون است و فاطمه زلیکانی آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وب‌سایت ترجمان سر بزنید.

📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/k93411

@tarjomaanweb

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

.
📍برشی از مطلب «گاهی سریع، گاهی آهسته، گاهی جایی در این بین» که در سی‌وچهارمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۴ اسفند ۱۴۰۳ در وب‌سایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ ایان جیمز کید است و فرشته هدایتی آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخۀ کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وب‌سایت ترجمان سر بزنید.

                                       
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:

B2n.ir/m29750

📌 آنچه خواندید، به‌طور اختصاصی برای وب‌سایت ترجمان ترجمه شده و به‌رایگان در اختیار شما قرار گرفته است. شما می‌توانید با خرید اشتراک مجلۀ ترجمان علوم انسانی از انتشار این مطالب و فعالیت‌های ترجمان حمایت کنید:

https://tarjomaan.com/shop/product/sub4041/

@tarjomaanweb

Читать полностью…

ترجمان علوم انسانى

🎯 معنای سفر دیدن جاهای جدید نیست، دیدن با چشمان جدید است


🔴 چرا سفر می‌رویم؟ به چه دلیل این فاصلۀ چند روزه‌ای که میان کارهای روزمره‌مان می‌افتد، این‌قدر بر ما اثرگذار است؟ شاید یکی از بهترین جواب‌ها را جورج سانتایانا، فیلسوف دانشگاه هاروارد داده باشد. سانتایانا در مقاله‌ای قدیمی به نام «فلسفۀ سفر» می‌نویسد: گاهی اوقات محتاج گریختن هستیم، گریختن به خلوتی بی‌دروپیکر، بی‌هدف به جاده زدن، محتاج قمارکردن در یک فُرجۀ اخلاقی، تا زندگی را مخاطره‌آمیزتر کنیم، مزۀ سختی را بچشیم، و مجبور شویم در کمال بیچارگی به هر قیمتی برای یک لحظه و آن زحمت بکشیم».

🔴 تأکید سانتایانا بر «فرجۀ اخلاقی» اهمیت زیادی دارد. گویی سفر فرصتی برایمان فراهم می‌کند تا دوباره اخلاقیات را کشف کنیم. چون به همان سادگی که هرشب در تخت‌خوابِ همیشگی‌مان می‌غلتیم به ورطۀ عادت‌های اخلاقی‌مان هم فرو می‌افتیم.

🔴 سفر با سختی‌هایش ما را به چالش می‌کشد. پیکو آیر، نویسنده‌ای که بسیار دربارۀ سفر اندیشیده، می‌گوید: دلیل اصلی سفرکردن من این است که در جست‌وجوی مشکلاتم: مشکلات خودم که باید احساسشان کنم و مشکلات دیگران که باید ببینمشان. سفر به این معنا موجب می‌شود دو کفۀ حکمت و غمخواری در وجودمان متعادل‌تر شوند: دنیا را شفاف ببینیم و در عین حال درست احساسش کنیم. چون دیدن بدون احساس کردن، بی‌توجهی است؛ و احساس کردن بدون دیدن به غلیان‌های کور می‌انجامد.

🔴 شاید بزرگ‌ترین لذت سفر، فرصتی است که فراهم می‌آورد تا بتوانیم همۀ باورها و یقین‌هایمان را در خانه بگذاریم، و هرچیزی را که به نظرمان آشنا می‌آید یک جور دیگر و از زاویه‌ای دیگر ببینیم.

🔴 امروزه رسم شده است میان «گردشگر» و «مسافر» تفاوت قائل می‌شوند، اما شاید تفاوت واقعی بین آن‌هایی باشد که پیش‌فرض‌هایشان را با خود به سفر نمی‌برند، و آن‌ها که چنین می‌کنند. کسی که با پیش‌فرض‌هایش به سفر می‌رود، می‌تواند گردشگری باشد که دائم غُر می‌زند «اینجا هیچ‌چی مثل خونه نیست»، یا مسافری که گله می‌کند «اینجا همه‌چی مثل خونه است». آن غُر و این گله فرقی با هم ندارند و هر دو ناشی از چسبیدن به پیش‌فرض‌های قبل از سفر هستند. اما اگر پیش‌فرض‌هایمان را کنار بگذاریم، سفر ما را زیر و رو می‌کند.

🔴 سفر بهترین راهی است که می‌شناسیم تا بشر را از قید مکان‌ها، و از قید انتزاع و ایدئولوژی، نجات دهیم. سفر در بطن خود، میان‌بُری است تا ذهن‌هایمان را متحرک و بیدار نگه داریم.

🔴 پروست گفته است: سفر اکتشافی واقعی دیدن با چشمانی نو است. سفر از دو راه چشمانی نو به ما می‌بخشد: منظره‌ها و ارزش‌ها و مسائلی را نشان‌مان می‌دهد که شاید به طور عادی به چشم‌مان نیایند؛ اما درعین‌حال، و در سطحی عمیق‌تر، همۀ آن بخش‌هایی از خویشتن‌مان را نشان‌مان می‌دهد که اگر سفر نبود شاید زنگ‌زده و فرسوده می‌شدند. چون با سفر به یک جای کاملاً غریبه، لاجرم به خُلقیات و ذهنیات و گذرگاه‌های درونی مخفی‌ای پا می‌گذاریم که اگر سفر نبود دلیلی برای دیدن‌شان نداشتیم. با سفر دنیا را بیشتر می‌شناسیم، اما مهم‌تر از آن، خودمان را بهتر درک می‌کنیم.

📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «سفر جست‌وجوی گمنامی است» که در دهمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۲ در وب‌سایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ پیکو آیر است و محمد معماریان آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وب‌سایت ترجمان سر بزنید.

📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
https://b2n.ir/j23073

@tarjomaanweb

Читать полностью…
Subscribe to a channel