اين کانال به بررسی تاریخ و تمدن عرب باستان میپردازد و هیچ گونه سمت و سوی نژادپرستانه و مسائل سیاسی و مذهبی ندارد. ✅کانال اول ما : تاریخ و تمدن طلایی اسلام @tamadone_islami 🔴آدرس ما در اینستاگرم Instagram.com/tamadone_arab
📚عربستان سعودی
📌جامعة الملک سعود
بیش از 8000 نسخه از این کتابخانه قابل جستجو و دانلود است. از طریق لینک زیر نسخه های این کتابخانه قابل جستجو است.
⭕️آیا طبق ادعا قوم گرایان و ایرانستیزان، ایرانیان سیستم شعر گویی خود را تماما از اعراب الگو برداری کردند؟
🔰عبدالوهاب عزام، استاد و ادیب بزرگ مصری عرب، در باب تاثیر ایرانیان از اعراب نوشته:
پارسیان ابتدا در عروض و شعر گویی خود، از اعراب تقلید کردند، اما به سرعت از مشهورترین وزن های عربی مانند طویل و بسیط و ساده و وافر و کامل که اسیر اوزان در شعر عربی است رد شدند، آنرا رها کردند و جز تابع پیشینیان کسی آن اوزان را سامان نداد و بسیار فراتر از آن اوزان رفتند.
به همین خاطر است که میان عروض اشعار پارسی و عرب باید تفاوت قائل شد
#اوزان_اشعار_پارسی
🌳@Vispobishe | ویسپوبیشЧитать полностью…
خردورزی عامل جاودانگی است.
در یکی از الواح استحکاماتی تخت جمشید مربوط به دوره داریوش، از #اعراب (harba = farbay) به عنوان دریافتکنندگان غله به عنوان تدارکات نام برده شده است.
این نشان میدهد آنها احتمالاً کارمندان دولت یا دربار بودهاند.
«اعراب با ردای بستهشده به کمر و کمانهای بزرگ خمیده به عقب مسلح بودند.»
«اعراب سواره با همان تجهیزات پیادهنظام خود، همگی بر شترهایی سوار بودند که از اسبها کمسرعتتر نبودند.»
قدیمیترین متن، کتیبه بیستون است که حدود ۵۱۹/۵۱۸ پیش از میلاد تکمیل شده است
متن الواح بنیادین شوش به زبان اکدی است. کتیبه بیستون و متن نقشرستم نیز به زبان اکدی موجودند. در این متون، واژه «اَرَبَیَه» به صورت «#عرب» (arab) ترجمه شده است.
بنابراین تردیدی نیست که «اَرَبَیَه» در متون فارسی باستان اساساً به همان گروهی اشاره دارد که در متون اکدی پارسی و همچنین متون آشوری پیشین «عرب» نامیده میشدند.در بیشتر متون، «اَرَبَیَه» در کنار سایر اقوام خاورمیانه ذکر شده است. در DB، DSe، DSm و DNa، اقوام خاورمیانه به ترتیب فهرست شدند
بابیروش (بابل)این ترتیب در نقوش حاملان تخت در نقش رستم نیز دیده میشود. تنها در DPe ترتیب متفاوت است:
آثورا (آشور/سوریه)
اَرَبَیَه (اعراب)
مودرایا (مصر)
بابل، اعراب، آشور، مصر
جالب توجه است که اعراب در شورشهای علیه داریوش در سالهای اولیه حکومت او مشارکتی نداشتند. برعکس، زمانی که داریوش از #دجله گذشت تا به #بابل حمله کند، اشاره میکند که از سوارکاران شتر نیز استفاده کرده است. چنین سوارکارانی به احتمال زیاد شامل #اعراب بودهاند که در این زمان در استفاده از این حیوان تخصص داشتند. آنها احتمالاً همان خدماتی را ارائه میدادند که چند سال قبل در زمان گذر #کمبوجیه از تنگه سوئز انجام داده بودند.
📌وقتی بین النهرین به عربستان تعبیر یافت
در دوران حکومت داریوش دوم (۴۲۴-۴۰۴ پیش از میلاد)، آشکار است که حکمرانی هخامنشیان در شرق مدیترانه متزلزل شده بود، که این موضوع در فعالیتهای بسیار مستقل دو ساتراپ آسیای صغیر، تیریبازوس و فارنابازوس، نیز بازتاب یافته است. این مشکلات در نهایت به تلاش کورش کوچک برای سرنگونی برادرش اردشیر دوم در سال ۴۰۱ پیش از میلاد انجامید، که گزنفون در گزارش خود از لشکرکشی دههزار نفر، آن را جاودانه کرده است.
سالها بعد، گزنفون شرح ماجراجویی بزرگ دوران جوانی خود را نوشت، زمانی که در تابستان طولانی و گرم سال ۴۰۱ پیش از میلاد، همراه با ارتش کورش، پسر داریوش دوم، از میان #بینالنهرین_مرکزی گذر کرد، در حالی که کورش تلاش میکرد قدرت را در قلمرو پارس به دست آورد:
از آنجا [از ثاپساکوس، جایی که #فرات را عبور کردند] او [کورش] نه مرحله (حدود ۵۰ پاراسنگ) از طریق سوریه پیشروی کرد و به رود آراخس (یعنی خابور) رسید... سپس از طریق #عربستان، با نگه داشتن #فرات در سمت راست، پنج مرحله در سرزمین بیابانی (حدود ۳۵ پاراسنگ) پیش رفتند... با ادامه حرکت در این منطقه، به رود ماسکاس رسیدند که عرض آن یک پلتروم بود. در آن بیابان، شهر بزرگی به نام کورسوت وجود داشت که کاملاً توسط رود ماسکاس احاطه شده بود... از آنجا، کورش سیزده مرحله (حدود ۹۰ پاراسنگ) از سرزمین بیابانی عبور کرد، در حالی که فرات را در سمت راست داشت، و به پایلائه رسید.»
این «#عربستان» در #بینالنهرین، یعنی بین دو رودخانه، قرار دارد.
«زندگی او در میان پرندگان هگر است و خوراک او در سرزمین عر[ب...] قرار دارد.»
📌کنعانیها (Canaanites):
📌مدینیها (Midianites):
📌موآبیها (Moabites):
📌عموریها (Amorites):
📌یبوسیها (Jebusites):
📌حِویان (Hivites)
📌قیداریها (Qedarites):
📌فِرِزّیان (Perizzites)
📌جِرجاشیان (Girgashites)
📌اسماعیلیان (Ishmaelites)
📌عَمالیقیها (Amalekites)
📌فیلیستینها (Philistines):
📌هیتیها (Hittites)
📌آرامیها (Arameans):
📌یطوریان (Itureans):
📜 هاشم، جد پیامبر، در غزه دفن است.
🔺 در زمان رسالت پیامبر، تجارت مکه در دست بنیامیه بود.
🔺 بنیهاشم هم مثل سایر قریش اهل تجارت بودند. خود هاشم در یک سفر تجاری در غزه از دنیا رفت و همانجا دفن شد.
🔺 بنیهاشم در برگزاری مناسک حج مسئولیت پذیرایی از حاجیان و جایگاه معنوی هم داشتند.
@tamadone_arab
مقاله ی الفبای فنیقی در سوماترا
پروفسور E. J. رپسون (J) اظهار میدارد:
"هر دو الفبای که امروزه بهعنوان برهمی و خاروشتی شناخته میشوند، منشأ سامی دارند؛ یعنی بهطور نهایی از همان منبعی سرچشمه میگیرند که الفباهای اروپایی. اینها در دورههای مختلف و احتمالاً از مسیرهای متفاوت به هند وارد شدند. برهمی در سراسر شبهقاره و سیلان یافت میشود. زادگاه خاروشتی در شمالغرب است؛ و هرگاه در جای دیگری یافت شود، وارداتی بوده است.
خب خراسانیکیای عزیز میخ بر تابوت شما آوردم
مانفرد مایرهوفر (Manfred Mayrhofer) یکی از برجسته ترین ایرانشناسان قرن بیستم، در این مقاله به بررسی منشأ خط میخی پارسی باستان میپردازد. او استاد دانشگاه وین و نویسنده فرهنگ لغت پارسی باستان است
بریم نظر ایشون رو هم ببینیم
مایرهوفر به نظر وایسباخ (که خط پارسی را یک اختراع مستقل میداند) و نقد کامنهوبر (Kammenhuber) اشاره میکند، که ادعا میکند وایسباخ در ۱۹۱۱ به اختراع مجدد فکر نکرده بود، اما این را گمراهکننده میداند.
1.سرباز کلیبناربوس (Clibanarius) از اهواز، اواسط قرن سوم میلادی
کلیباناریوس Clibanarius" به سربازان زرهپوش سنگین سواره اشاره دارد که در امپراتوری روم شرقی (بیزانس) و ساسانیان به کار گرفته میشدند.2. سرباز کمکی عرب تنوخی، قرن چهارم میلادی؛
تنوخی ها یک قبیله عرب بودند که در قرن سوم و چهارم میلادی در منطقه شام (سوریه امروزی) و بینالنهرین زندگی میکردند. آنها بهعنوان متحدان امپراتوری روم شرقی (بیزانس) و گاهی ساسانیان عمل میکردند
لخمیها یک دودمان عرب بودند که در جنوب عراق امروزی (حیره) مستقر بودند و از قرن سوم تا ششم میلادی بهعنوان متحدان ساسانیان عمل میکردند.
این سوارکاران با زره سبک، نیزه، و شمشیر مجهز بودند و به دلیل چابکی و مهارت در جنگهای صحرایی معروف بودند
📌#پلاس
در مورد دو لوح میخی ارشامه و اریارمنه
📌محمد معین به مجتبی مینوی :
نه فقط در مساله کاپوس نامه ریچارد فرای که حتی به کتیبه ها و سکه ها و ظروف قدیم هم باید با نظر تردید نگریست.
اخیرا دو لوحه به خط میخی و زبان پارسی باستان از مملکت خارج و در آمریکا عرضه شد که گفتند در همدان پیدا شده و متعلق به ارشامه جد داریوش و اریارمنه پدر ارشامه هستند و در آن ها خود را (شاه بزرگ، شاهنشاه) معرفی می کنند.
من همان وقت در چند جا از جمله مجله پشوتن به انگلیسی اشکالات آن ها را یاد آور شدم و تقاضای آزمایش فنی آن ها را دادم. چنین کاری نشد و دکتر گیرشمن در کتاب ایران این دو لوحه را از أمهات اکتشافات اخیر دانست.
تاریخچه و ابداع خط میخی فارسی باستان در زمان داریوش اول هخامنشی بدست عیلامی ها
📚تاریخ خط میخی فارسی باستان، دکتر پرویز رجبی، ص 104 تا 108
@tamadone_arab
گاهی نیز میل به تقارن باعث تغییر بیشتر شکل کاراکتر میشد؛ به این ترتیب، یک میخ عمودی ممکن بود به یک میخ افقی تبدیل شود، یا جایگاه دو میخ جابهجا میشد. با در نظر گرفتن این دو اصل سادهسازی، فکر میکنم بهراحتی بتوانیم بسیاری از حروف پارسی را به نمونههای اصلی بابلی آنها ربط دهیم.
بدون شک هنوز برخی از آنها هستند که نمیتوانم توضیح دهم؛ اما باور دارم که تعداد کافی از آنها برای تحلیل وجود دارند تا صحت روشم را ثابت کنند، و توضیح بقیه تنها به زمان نیاز دارد.
📌نکته من:
اشاره به انتخاب مصوت های بلند بابلی برای پارسی، نشاندهنده تطبیق مستقیم با سیستم های پیشین است
ترجمه این صفحه :
تنها نظریه علمی که تاکنون برای توضیح منشأ الفبای میخی پارسی ارائه شده، نظریه هوشمندانهای است که دکتر اوپرِت پیشنهاد کرده است.
نقص این نظریه این است که بیش از حد پیچیده است. دشوار است باور کنیم که مخترع این الفبا به سراغ روشی اینچنین پیچیده برای به دست آوردن حروف مورد نیازش رفته باشد، در حالی که هجاهای #بابلی مجموعهای گسترده از نمادها را در اختیار او قرار میداد که نماینده هجاهای ساده بودند.
علاوه بر این، نظریه مذکور به محقق مدرن که اذعان دارد شکلهای اصلی حروف تغییر کردهاند و در عین حال تلاش میکند کلمه پارسی دقیق را که برای نشان دادن یکی از چندین ارزش ایدئوگرافیک یک کاراکتر اولیه فرضشده انتخاب شده، تعیین کند، میدان گستردهای برای گمانهزنی باز میگذارد.من متقاعد شدهام که این فرضیه پیچیده و قابلچالش ضروری نیست و ممکن است حروف الفبای پارسی را بتوان مستقیماً از آن کاراکترهای بابلی که دارای قدرتهای صوتی متناظر بودند، مشتق کرد، همانطور که کاراکترهای هجاهای دومین دوره هخامنشی (آماردی) یا وانیک میتوانند از سیستم نوشتاری آشور-بابل مشتق شوند.
اگر نظریه او درست بود، پارسیان اصلاً ایدئوگرامها را وام نمیگرفتند. اینکه آنها این کار را کردند، به وضوح نشان میدهد که روشی که برای شکلگیری الفبای خود به کار بردند...Читать полностью…
🟣جعل و نادانی به سبک چادرنشینان پانعرب به رهبری مروان پاشا ادمین چنل تاریخ باستان جزيرة العرب و تمدن اسلامی
فقط پستش که درباره خط میخی پارسی رو ببینید که به صورت کاملا مشخص از چت جی پی تی کپی کرده😁
• اولا ما تاریخدان مشهوری به اسم rolf Rollinger نداریم! و چنین مقاله ای هم دقیقا به این اسم نداریم و نکته جایی جالب تر میشه که اسم اون شخص Robert Rollinger هست و در اثرش A Companian to The achaemenid Persian Empire اصلا اثری از گفتمانی درباره خط میخی پارسی نیست😂
• نویسنده بعدی درست نام برده شده با این حال اثر این اسم رو درست ننوشته آقا مروان بلکه اثر اصلی این پژوهشگر نامش Handbook to Life in the Persian Empire منتشر یافته در سال ۲۰۱۱ است که بیشتر به بیان موضوعات دیگر نسبت به خط میخی پارسی میپردازه و چنین ادعایی توسط وی مطرح نشده.
• میرسیم به پیر برایان فقید در کتاب From Cyrus to Alexander که اونم به ابداع کنندگان خط میخی اشاره نمیکنه!!
پ.ن: دستخوش استاد مروان فقط برای توهماتت لاقل یک اسکرین از منبع بده 😂
@Vispobishe | ویسپوبیشЧитать полностью…
خردورزی عامل جاودانگی است.
⭕️تاثیر گرفتن فراهیدی از ملل دیگر در ایجاد علم عروضی برای اعراب
🔰یوسف بکار ، ادیب فقید اردنی، و دارنده دکتری ادبیات عرب دانشگاه قاهره در یک کتاب مختصر که درباره خلیل بن احمد فراهیدی توضیح داده، بین صفحات ۵۷ تا ۶۰ میگوید:
تاثیر گرفتن فراهیدی از ملل خارجی چون هندی ها، یونانی ها، ایرانیان و سریانی ها امری غیر قابل کتمان است...مسلما فراهیدی تمام این مشخصات عروضی را نمیتوانسته از جغرافیای جزیره العرب به دست بیاورد ضمن اینکه بسیاری از تقسیمات تا پیش از دوره فراهیدی میان اعراب رواج نداشته.
چیزی که من فکر میکنم این است که ایرانیان برای شروع در شعر گویی نیاز به الگویی خاص داشتند و از تقسیمات عروضی عرب الگو برداری کردند و بعد تا حدی پیش رفتند که باید میان علم و مکتب شناسی عروضی عرب و پارسی تفاوت بسیاری قائل شددر میان ۷۰ تا ۹۰ این نویسنده میگوید:
تاثیرات ایرانیان بر شعر عرب نیز غیر قابل کتمان است، تفکری که امروزه میان ما رایج است این است که اعراب رباعیات و دو بیتی هارا از سه بخشی های پیش از اسلامِ ایران گرفتند.
#اوزان_اشعار_پارسیЧитать полностью…
دوستان مطالبی می فرستم صوتی گوش بدید با صبر
Читать полностью…حضور قومی عرب در شواهد باستانی کتیبه های پارسی هخامنشی
در چندین متن پارسی باستان که به پادشاهان هخامنشی در اواخر قرن ششم و پنجم پیش از میلاد تعلق دارند، نام اقوام و گروههای مختلف ذکر شده است. در میان این متون، واژه «اَرَبَیَه» (arabaya) در پنج کتیبه مهم از دوران داریوش اول (۵۲۲-۴۸۶ پیش از میلاد)، جانشین کمبوجیه، دیده میشود:
بیستون (DB)
تخت جمشید E (DPE)
شوش E (DSE)
شوش M (DSM)
نقشرستم A (DNa) (کتیبه آرامگاه داریوش)
همچنین یک مورد در یکی از الواح بنیادین شوش و یک متن استحکاماتی به زبان عیلامی از تخت جمشید وجود دارد. آرامگاه داریوش در نقشرستم، علاوه بر متن اصلی، تصویری دارد که نمایندگان اقوام تحت فرمان شاهنشاه را نشان میدهد که تخت پادشاهی را حمل میکنند. در این تصویر، «اَرَبَیَه» نیز به عنوان یکی از این اقوام شناسایی شده است.
اشاره به عرب های بین النهرین و تمایز با عرب های مصر باستان
ما پیشتر مشاهده کردهایم که حتی در دوران #آشور، شواهد فراوانی از حضور اعراب در بینالنهرین مرکزی وجود دارد، که بعدها در لشکرکشیهای کورش بزرگ نیز نقش داشتند.
این #اعراب_بینالنهرینی هیچ ارتباط مستند شدهای با اعراب ساکن بین #فلسطین و #مصر ندارند، و هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد تحت یک حکومت واحد اداره میشدند.از این دوره، کاسههای نقرهای یافتشده در محوطه مقدس #تل_المسخوطه، گواهی گویا بر ثروت #پادشاه_اعراب (arábioi) هستند.
این واقعیت که الهه اصلی اعراب در معبدی واقع در جاده اصلی بین خلیج سوئز و دلتای نیل پرستش میشد، نشان میدهد که آنها نفوذ قابل توجهی نیز در خود مصر داشتهاند.این موضوع با ظهور جانشینان آمیرتائوس به عنوان فرمانروایان مصر، موسوم به سلسله بیستونهم (احتمالاً در ۳۹۹ پیش از میلاد)، تأیید میشود
منطقهای که امروزه بهعنوان فلسطین شناخته میشود (شامل بخشهایی از سرزمینهای امروزی اسرائیل، کرانه باختری، و نوار غزه) در دوران باستان میزبان اقوام متعددی بوده است که هر یک تأثیرات فرهنگی، زبانی، و تاریخی خاصی بر این منطقه گذاشتند. به بررسی اقوام باستانی اصلی در فلسطین، از جمله کنعانیها، مدینیها، موآبیها، عموریها، و یبوسیها و... میپردازیم
@tamadone_arab
@tamadone_islami
اینکه در ابتدا زبان و الفبای آرامی خالص و ساده به این ترتیب به گندارا وارد شد، همانطور که بوهلر در سال ۱۸۹۵ حدس زده بود، اخیراً با کشف یک کتیبه آرامی توسط سر جان مارشال در تکسیلا ثابت شده است.
وقتی اولین کتیبههای خاروشتی در قرن سوم ق.م ظاهر میشوند، الفبا برای بیان صداهای اضافی مورد نیاز یک زبان هندی سازگار شده است؛ اما برخلاف برهمی که بیشتر تکامل یافته، هنوز نشانههای واضحی از منشأ سامی خود، هم در جهتگیری از راست به چپ و هم در نمایندگی ناقص مصوتها، دارد."
https://www.jstor.org/stable/593239?searchText=&searchUri=%2Faction%2FdoBasicSearch%3FQuery%3DThe%2Borigin%2Bof%2Bthe%2BOld%2BPersian%2Bcuneiform%2Bscript%26so%3Drel%26pagemark%3DeyJwYWdlIjoyLCJzdGFydCI6MjUsInRvdGFsIjoxMDEyfQ%3D%3D%26groupefq%3DWyJtcF9yZXNlYXJjaF9yZXBvcnRfcGFydCIsInJldmlldyIsInJlc2VhcmNoX3JlcG9ydCIsInNlYXJjaF9jaGFwdGVyIiwiY29udHJpYnV0ZWRfdGV4dCIsInNlYXJjaF9hcnRpY2xlIiwiY29udHJpYnV0ZWRfYXVkaW8iLCJjb250cmlidXRlZF92aWRlbyJd&ab_segments=0%2Fbasic_search_gsv2%2Fcontrol&searchKey=&refreqid=fastly-default%3A1c590ddb9503fd06ca27c6789d8c5e40&initiator=recommender&seq=1
تأثیر آرامی و عیلامی
مایرهوفر اشاره میکند که مخترع خط پارسی (احتمالاً یک کاتب چندزبانه در دربار) از خط آرامی (بیواکال) و هجاسنج عیلامی الهام گرفته بود.
آیا فارس ها از خود الفبا داشتند؟
آقای(محمد جواد مشکور)
زبان شناس، تاریخ نگار، ایران شناس و ادیب پاسخ می دهد :
متن : داریوش برای ایجاد ارتباط بین مردم امپراطوری خود خط و زبان آرامی ( نیای عربی را که پیش از وی در بین النهرین و شامات رواج داشت به عنوان زبان دولتی و رسمی برگزید وجود آثار و نوشته های آرامی در تمام مناطق امپراطوری هخامنشی دلالت آن دارد که در عصر هخامنشی خط و زبان آرامی از مصر تا ایران رواج داشته وجود کتیبه ها با زبان کامل آرامی این امر را ثابت میکند که تا دوره اشکانی هنوز هیچگونه هزوارش وجود نداشته و متون آرامی چنانکه نوشته شده به همان زبان خوانده میشده است
📚 سنت شفاهی انتقال متون و سینه به سینه بودن این سنت ها در بین اقوام ایرانی ، سخن ژان کلنز و مری بویس :
ایرانیان به احتمال قوی در ابتداء اوستا را سینه به سینه منتقل می کرده اند زیرا به نظر می رسد که [ در روزگاران کهن هیچ یک از اقوام ایرانی خط به کار نمی برده اند ] .
خط میخی پارسی از خط میخی اکدی(بابلی) مأخوذ است.
در زمان پادشاهی کوروش از کاتبان عیلامی استفاده میشد، سپس در سال 539 ق م پس از فتح بابل، کاتبان آرامی و بابلی نیز به کاتبان عیلامی دیوان اداری کوروش اضافه شد، اینک پارسها که بر قلمرو بزرگی از مدیترانه تا آسیای میانه حکمرانی میکردند از خود خطی نداشتند، نه پارسها و نه نیاکانشان و نه مادها و نه هیچ قوم ایرانی(=آریایی)در شمال و شرق از خود خطی نداشتند، داریوش اول، در پایان سال 520 و اوایل سال 519 ق م به کاتبان عیلامی و آرامی دیوان خود دستور داد که خط میخی پارسی(=ایرانی) را اختراع کنند(1)
سیستم نوشتاری [خط پارسی] همان سیستمی بود که مردم وان یا خاپیرتی آن را به کار میبردند.
اما علاوه بر این، الفبای پارسی واقعاً یک الفبا به معنای دقیق کلمه نیست.
خب بریم یکم تخصصی تر به این موضوع برسیم و بیینیم این دست و پا زدن خراسانیکا و دوستان به کجا میرسه !😀
من در مورد منشا خط فارسی باستان از Archibald Henry Sayce (هنری سایس ) یکی از برجستهترین آشورشناسان قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ که عینا در این مقاله به نقد نظریه جولیوس اوپرِت (Julius Oppert) درباره منشأ خط میخی پارسی میپردازد ، استناد میکنم.
سایس استدلال میکند که نظریه اوپرِت بیش از حد پیچیده است و نیازی به فرضیههای غیرضروری ندارد. او پیشنهاد می دهد که خط پارسی بهطور مستقیم از کاراکترهای بابلی با ارزشهای صوتی متناظر گرفته شده، مشابه آنچه در سیستمهای دیگر رخ داده است.
🔴 شواهد زبان فارسی باستان فقط در کتیبه های هخامنشی!
فارسی باستان که نیای فارسی امروز ما به شمار می رود، زبانی است که در دوره هخامنشیان در پارس بدان تکلم می شده و تنها آثار مکتوب آن کتیبه های شاهان هخامنشی است که به خط میخی نوشته است.
اما زبان دیوانی و مکاتبه شاهنشاهی ایران #آرامی بوده است. نامه های دولتی را دبیران آرامی زبان یا آرامی دان از گفته شاه یا فرمان روایان دیگر که به فارسی باستان بیان می شد، با از گفته فرمان روایی که زبان دیگری داشت، به زبان آرامی باز می گردانیدند و می نوشتند و نامه هایی را که از استان های دیگر شاهنشاهی به زبان آرامی می رسید ، برای شاه به فارسی باستان ، یا برای حکمرانی که نامه خطاب به اوبود به زبان خود او ترجمه کرده می خواندند. تعدادی از این مکاتبات متعلق به قرن پنجم ق.م به زبان آرامی بر روی چرم در مصر به دست آمده که متعلق به ساتراپ مصر به نام ارشام است.
👈 شاهدی در دست نیست که اساس آن بتوانیم استناد کنیم که فارسی باستان به صورت مکتوب جز در کتیبه شاهان هخامنشی، که به خط میخی است، در جای دیگر نیز به کار رفته باشد».