رمزی و کلیدی به در و منزل ماست بر هر که بخواند این خط راز سلام انتشار مطالب بدون ذکر نام و منبع نقض قانون مالکیت مادی و معنویست و پیگرد به همراه دارد. snhelmi.blog.ir instagram.com/snhelmi youtube.com/@navidhelmi دونیت hamibash.com/helmi
از کار جهان باید کنار کشید،
و تمام به کار جهان کوشید.
*
چون راه که میرود،
رهرو خود آفتاب.
چون ماه که میتابد،
رهسپار خود ماهتاب.
*
به کلمات نکوشیدم.
وانهادم و جان به سرچشمه سپردم.
*
گاهی چون جرقهها،
گاهی چون سیلاب.
حلمی * کتاب روشنا
#سرچشمه
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
https://youtu.be/YXUKYXYRiRI?si=SZ8i_JtYhVF1RUs9
Читать полностью…/channel/snhelmi/8263
Voice by Moses
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
سخن آدمیان نشنیدم.
همه ایما و اشاره -
کلمات، گمراهان وادی ابدی؛
به ناچار، حرفی چند.
سوختم،
تا خاموشی افروختم.
حلمی * کتاب روشنا
#سوختم
#افروختم
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
آن برای به دست آوردن دل کسی نمیکوشد.
کوشش از توست تا دل او به دست آری.
آن، هست.
تو باید به دل راه یابی.
*
جهان در خدمت تو نیست.
آرامآرام آماده شو تا به خدمت جهان درآیی.
رقصرقصان، نوای یار.
نرمنرمان، ندای کار.
بدرود ای روان افسردهی آسوده!
بدرود ای قرنهای لش بیهوده!
*
صلح آرامکُش چه میخواهم با صدهزار دشنههاش؟
آتشینبوسهی بیدارکُن بر لبانم نِه!
بمیریم و بر فراز آییم.
حلمی * کتاب روشنا
#آماده_شو
#آتشینبوسه
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
خفته آن است که نمیداند خفته است.
ورنه بیدار در خواب نیز بیدار است.
نوری که نمیداند نور است، ظلمت است.
ما هم اینجاییم؛
و در میان مردمان،
فروتنی میآزماییم.
حلمی * کتاب روشنا
Asleep is the one who knows not he is asleep;
yet the awakened remains awake, even in dreams.
A light that knows not it is light—
is but darkness.
And here we are,
among humankind,
testing the virtue of humility.
— Helmi, Book of Roshana
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
به پنهانی بیامیزم، به جان عشق آویزم
چو برخیزم فروریزم، چو بنشینم به پا خیزم
به رقص نور و موسیقی بساط خویش برکندم
چو جان خویش بربندم به جام باده درریزم
صفای دیگری دارد به شب با دوست گُل گفتن
میان گود بنشستم که گلزاری برانگیزم
تَتاران دل ار سویم به قصد جزیه برخیزند
از این جنگی که رو در روست به جان تو نپرهیزم
از این پیمان آتشخیز یکی حلمیست بیپرهیز
اگر حکم است صلح آرم، اگر رزم است بستیزم
In secret I shall mingle, to Love’s own soul I’ll cling,
When rising, I shall scatter, when sitting, I shall spring.
In dance of light and music, I cast away my ground,
When binding fast my spirit, I pour it in wine unbound.
A purer joy awakens when with a friend I speak of flowers,
I sat within the circle’s heart, to rouse a blooming bower.
And if the Tatar hearts should rise, demanding tribute due,
From this face-to-face of battle, I shall not flee for you.
From this fire-forged covenant, stands Helmi, unafraid:
If peace be called, I’ll bring it; if war, I’ll wield the blade.
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
ناگهان چیزی درخشیدن گرفت
تا که در دل عشق بخشیدن گرفت
ناگهان دیو سیاه خوابها
از خروش نور لرزیدن گرفت
شهد بیداری که بخت کس نبود
از دهان روح باریدن گرفت
رمز را گفتند و در وقت سحر
بیامان صد لرزه کوبیدن گرفت
عاشقی بوسید قلب کوچه را
قلعهی ضحّاک پاشیدن گرفت
در شبی از سوز و سازِ رازها
شاهدی این قصّه را گردن گرفت
عزم حلمی خانهی آرام بود
خاکِ آتش خوش بُد و دامن گرفت
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
امام باده منم، بیا به مسجد من
ببین پیاله پیاله خمار خمار خراب
بیا به خلوت خاصم که جای احباب است
ببین هزاره هزاره هزار هزار خراب
حلمی
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
https://youtube.com/clip/UgkxaAFIn10rDrgoJERfu2lnNNPllBOmrKAJ?si=o6t3VKjHoHo8f51n
Читать полностью…به پنهانی بیامیزم، به جان عشق آویزم
چو برخیزم فروریزم، چو بنشینم به پا خیزم
به رقص نور و موسیقی بساط خویش برکندم
چو جان خویش بربندم به جام باده درریزم
صفای دیگری دارد به شب با دوست گُل گفتن
میان گود بنشستم که گلزاری برانگیزم
تَتاران دل ار سویم به قصد جزیه برخیزند
از این جنگی که رو در روست به جان تو نپرهیزم
از این پیمان آتشخیز یکی حلمیست بیپرهیز
اگر حکم است صلح آرم، اگر رزم است بستیزم
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
غوغای شب میکدههاست. بی باده خطر مکن. با زهد عشوه مریز. چو نیستات حقیقتی در میان، ای گمارده! نشئه از گودیها لاف اناالحق مزن.
زندگی بازارچهی اوهام نیست.
کبیران نطفه میسوزانند.
حلمی * کتاب روشنا
#لاف_اناالحق
#میسوزانند
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
در سرم خیال میپیچد، از دلم بهار میروید
گلشنِ ز موج تابیده قلب این هَزار میروید
لحظهی عبور جانم را خرج آفتاب میکردم
یخّ تیره آب میکردم آنچنان که یار میروید
چشم باده دور میبیند او که بی شعور میبیند
جامهی غیاب چون شویی حقّ آشکار میروید
شیخک شرور میگوید ختم آسمانها با ماست
توأمان که خنده میگرید بر دو کتفْش مار میروید
من نهان به خلق رحمانی از دلم سرور میپاشم
او عیان به داغ پیشانی از سرش شرار میروید
حلمیا به ظهر آدینه فسخ شد حدیث پارینه
عاشق از ظهور آیینه فرق این مزار میروید
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
من ره نمیگیرم به چپ، بوی خطر چون میرسد
من دل به آتش میزنم، بنگر که مجنون میرسد
در راست جان کج ناورم، میتازم اندر مستقیم
ای لافزن در پشت سر! سرپا که جیحون میرسد
رزمآورم صوفی نیام، در بند معروفی نیام
ای طفل بیجای حزین! حالی شبیخون میرسد
بگذشتهام از مرگها، بر خاک علّافی کشم
در خاک میگردانمش هر کس که مظنون میرسد
بر آسمان طاقی خوش است، آنجا کرانی داشتم
برمیکشانم تآسمان هر کس که مغبون میرسد
دیروز را پَر دادهام، فردا به قرنی دیگر است
بالا کشم هر جرعه را کز دست اکنون میرسد
نان حرام آوردهای، حرف کذا برگفتهای
بر تو چنین جرم و خطا سیلابهی خون میرسد
حلمی به خمر روح زد، بر لشکر اندوه زد
چون نوح بُد بر کوه زد، حالی به هامون میرسد
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
آدمی مورد آزمون نیست.
از مراحل آزمون است.
*
روح بر زمین، در بارگاه شگفتیست.
*
من، خادم کلماتم.
کلمات، خادم سکوت.
آری؛
از بسیار گفتنام،
هیچ حاصل شد.
*
رمزیست میان دلها،
رازداران میشنوند.
*
نامداران، دورند.
واصلان، مغرورند.
*
روشنایی بسیار به ظلمات میرسد.
ظلمات بسیار، به روشنایی.
بایست از این دو فرا نشست.
حلمی * کتاب روشنا
#هیچ
#بارگاه_شگفتی
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
اگر هوا کند دلم نه از سر هوا کند
جهان به ناز رفت اگر به جام اکتفا کند
اگر شراره میزند کلام بیزبان من
میان آتش فراق ببین دگر چهها کند
نصیب عشق گشتهام به کام اژدهای بخت
زمرّد است در کفم فلک اگر وفا کند
صف طویل غم ببین ز ابتدا به انتها
پیاله مژده میدهد که خندهای بها کند
شهان مُلک آفتاب فسانه گشتهاند و حال
چه باک بندهای اگر خیال آشنا کند
سرود قرنهای دور به سحر و راز گفتهام
بیا که حال آن ماست، محال را خدا کند
شب است و بارگاه شاه به نور باده میدمد
عجیب نیست ساربان به ماه التجا کند
خراب چرخ هشت و چار! بیا که کار کار ماست
مقدّر است روشنی روایت ار قضا کند
حریر آفتاب را به جان خسته میتنم
هزار ساله رنج را چو ساغری دوا کند
چه گم نشستهای میان؟ به آستان باده آی
بیا که حلمی قریب غریب را سزا کند
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
کیست که پَر میزند در سر و در جان عشق؟
کیست که پُر میکند جام نریمان عشق؟
کیست که آسودگی خار به چشمان اوست؟
کشتی دل میزند در کف طوفان عشق؟
کیست سراسیمهوار، بیمکُش و بیگدار
زلزله میافکند در رگ و شریان عشق؟
کیست که روحانیان از دم او در فرار؟
هم برمند از رهش فلسفهدانان عشق؟
کیست که بی خلق و دین، خلق کند بر زمین؟
کیست بگو آفرین، خالق بی خوان عشق؟
کیست پس پرده مست، رجزن دنیای هوش؟
کیست دمادم به نوش، حاکم پنهان عشق؟
کیست که وقت سحر راه زند بی خبر؟
شعله بپاشد به بر از سر و دامان عشق
حلمی میخانهجوی، جُست به هر کو سبوی
جرعه زدی شکر کن بر در جانان عشق
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
امام باده منم، بیا به مسجد من
ببین پیاله پیاله خمار خمار خراب
بیا به خلوت خاصم که جای احباب است
ببین هزاره هزاره هزار هزار خراب
حلمی
I am the imam of wine—enter my sacred hall
Cup by cup, in waves of bliss, we fall.
Come to my hidden chamber, where lovers meet,
Thousands upon thousands, undone, bittersweet.
Helmi
أنا إمام الخمر، فادخل محرابي
كأسًا كأسًا، في موجات السُكر نغوص بلا هدى
تعال إلى خلوتي، حيث يلتقي الأحباب
آلافٌ وآلافٌ، مُدمرة وحلوة كالندى
حلمی
Ես եմ գինւոյ առաջնորդ, եկ մեր զմզկիթն իմ,
Տես ապակե առ ապակե՝ գինարբու, գինարբու, կործանեալ։
Եկ ի գաղտնաւոր սրահ իմ, որ է բարեկամաց հանգրուան,
Տես հազարաւոր հազարք՝ գինարբու, գինարբու, կործանեալ։
Հելմի
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
بایست بینهایت مست بود برای پی بردن به راز جهان.
کار بچّهمسلمانی نیست.
بایست ماه را دید،
ماه را بوسید،
ماه را نوردید.
آنگاه دانست:
"وصل را رمزی نیست.
عشق را رازی نیست."
حلمی * کتاب روشنا
To fathom the mystery of the world,
one must be drunk beyond all measure.
This is no task for the timid of faith.
One must behold the moon,
kiss the moon,
journey through the moon.
And then, at last, one knows:
“There is no riddle to union.
There is no secret to love.”
— Helmi, Book of Roshana
#رمز_و_راز
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
🖌️🎼
Crane's Crying
Vitas
ترانهٔ "آوای درنا"
خواننده "ویتاس"
"ویتالی ولاداسوویچ گراچوف" (ویتاس) خواننده و ترانهسرای روسی_اوکراینی است. او بخاطر خواندن در رجیستر صدایی فالسِتو شهرت دارد و همین صدا لقب پرنس صدا دلفینی را در چین برایش به ارمغان آوردهاست. ویتاس خوانندگی را از ۲۲ سالگی شروع کرده و با تلفیق موسیقی جاز – کلاسیک و تکنو سبک جدیدی را در موسیقی روسیه به وجود آورده است. ترانههایی که او میخواند بیشتر مضامین عرفانی و عاشقانه دارد. جالب این است که بسیاری از این ترانهها و اشعار برگرفته از اشعار مولانا و خیام میباشند.
Но пусть ветра,
дожди и крики
Птичьих стай вдали
Будут нашим разговором о любви
بگذار باد بوزد، باران ببارد و بگرید
و آوای دستهٔ مرغان مهاجر که دور میشوند
همه، گفتگوی ما دربارهی عشق باشد...
@Euterpe_Calliope
یه آلبومِ شاهکار که هیچوقت راهی به رسانههای بینالملل پیدا نکرد و در حد یه موسیقیِ محلی باقی موند!!!
آقا تک تکِ موزیکای این آلبوم بینظیرن!
گروه «راک تخیلی» «درویشان» که در سال 1970 تأسیس شد، نمادی از تلفیق فرهنگی و موسیقیایی بود که توسط پنج موسیقیدان با استعداد از «ایران، ترکیه، ایالات متحده، فرانسه و مصر» تشکیل شد.🔥
ریشههای این گروه به یک برخورد اتفاقی در پاریس در اواخر دهه 1960 برمیگرده.
«درویشان» به دلیل علاقه مشترکشون به «راک روانگردان» و تحسینشون از عرفان شرقی، به تلفیق فرهنگی تبدیل شد.
این آلبوم که در لندن ضبط شد، به دلیل تلفیق موسیقیایی منحصر به فردش از شرق و غرب، در محافل موسیقی زیرزمینی مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.
«حالا نکتهی جالب اینه که، همهی این حرف ها زده شد تا حس واقعی بودنِ کل گروه و موسیقی درون مخاطب به ارمغان بیاد، در صورتی که هیچکدومش واقعی نیست و صرفا هوش مصنوعیه!»
"anatolyas?si=sRxlKArhFLs4xyXJ">Youtube's Artist"
📱 "ÃAKLAB Soundcloud"
📱 "ÃAKLAB Spotify"
🔻#PSYCHEDELIC_ROCK | #PSYCHEDELIC
✈️@Aaklab
آنگاه که مسکینان و مسلمین دنیا خفتهاند و قَدَرقدرتان آزادی از آتشدان روح به میدان خاستهاند، در بالاترین مداری که در آن هیچ کس خفته نیست و هیچ کس در تمنّای ریسمان و بند، حریصان در دوزخ درون در حال سوختن و بیآوازان در رویای قتل نور و موسیقی، ققنوس به آهستگی در زیر خاکستران خویش پر و بال میجنباند، به آرایشی نو در تناسخ هزاره.
رأس ساعت صفر؛
آتش پارسی.
حلمی * کتاب اخگران
#ساعت_صفر
#آتش_پارسی
🗻 @SNHELMI 🔥
زین پارسی که گفتم از نو جهان جهان شد
ایران ز کنج ادوار بر اوج آسمان شد
جان سخن عزیز است، تا کی سوی غریبان؟
زین جانِ جانِ جانم صد جان به جانِ جان شد
رَستم ز خویش و خویشان گنج سخن بیابم
چون مرگ درکشیدم این خامه پردهخوان شد
حیف است چون نحیفان دربند غرب و شرقید
از غرب و شرق باید در خاور میان شد
من واصلی غریبم، دست شما بگیرم
باید ز خاک امروز آن سوی کهکشان شد
رمزیست بر زبانم با عاشقان بگویم
ای عاشقان کجایید؟ باد خدا وزان شد
حلمی سوی شما شد تا حرف جام گوید
چون حرف عشق بشنید هر چیز گفت آن شد
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
سخن در سینه میسوزد، صدایی برنمیخیزد
به تَف سیمی نمیجنبد، نوایی برنمیخیزد
رفیق راز-ورزیده خبر از دل نمیگیرد
ز آتشگاه خاموشان ندایی برنمیخیزد
چرا اندوه میتازد به دشت سینهی مستان
ز رف سازی نمیشورد، خدایی برنمیخیزد
شبانگاهی ز میخانه، ز جامِ مستِ دُردانه
شباهنگی نمیخواند، صلایی برنمیخیزد
چرا آن گرز البرزی ددان در هم نمیکوبد
شهی از گرد و توفانِ ردایی برنمیخیزد
تو گویی خواب میبینم که در این مُلک وارونه
طبیبان فربه از درد و دوایی برنمیخیزد
تو هم وارونه میبنگر به خطّ سرخِ بیلنگر:
پریرویی نمیآید، رضایی برنمیخیزد
برو ای حلمی عاشق درِ خُمخانه منزل کن
که بهر نیل واکردن عصایی برنمیخیزد
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
دوباره در عمق شب به دیدار هم نائل آمدیم، ای یاران ابدی!
دوباره در آغوش همیم، ای جانهای جوان! ای جانهای جهان!
حال ای کهنهپرستان و ای قامتشکستگان به ستایشها و زاریهای اهریمنی! سرود دیرینهی شادمانی را در هر کوی و برزن میشنوید و مشعلهای برافراشتهی آزادی را میبینید که از قلب اعماق برخاستهاند؟
آسمان نوید آفتابیشدن میدهد و تا خروش سپیدهدمان دقیقهای بیش نیست. کمانابروی دلبران کشیده و زلف فرشتگان تا ابدالاباد تاریخ در اهتزاز است، این کهنهدرفش کاویان در تناسخ هزارگان.
سوادِ سخن کم است و طاقتِ کلمات اندک، ورنه تا ابد این چنین نو شدن را تا به هر سپیدهدم رقصیدنِ یکنفسِ جنونآسا میبایست.
زیباستید، بیدارید و بس بوسیدنی!
برکت مزدایان نثارتان!
حلمی * کتاب شاهزاده
#در_عمق_شب
#کهنهدرفش_کاویان
❤️🔥 @SNHELMI 🦅
آمیختن حق با خلق؛
این نخستین بار است پسِ چارده قرن.
پردههای ضخیم ظلمات به آهستگی به کنار میروند و عظمتی شگرف با گامهای محکم و کوبنده به سریر مقدّر خویش روانه میشود. حالْ تو در شرق و غرب، میخواه بخند، میخواه بگری.
پسِ پشتم صفی طولانی از عاشقان شهید.
دوشادوشم از کران تا به کران، شهیران مهر و آیینه.
خورشیدان، رسالت خویش به جا آوردهاند.
حلمی * کتاب شاهزاده
#پس_چارده_قرن
#سریر_مقدر
❤️🔥 @SNHELMI 🦅