sherehafez | Unsorted

Telegram-канал sherehafez - شعر حافظ

5260

شعرِ حافظ در زمانِ آدم اندَر باغِ خُلد دفترِ نسرین و گُل را زینَتِ اوراق بود

Subscribe to a channel

شعر حافظ

غمِ انتظار تو برده‌ام، به ره خیال تو مرده‌ام
قدمی به پرسشِ من ‌گشا، نفسی چو جان به بدن درآ

#بیدل

آنکه به ‌پرسش آمد و فاتحه خواند و می‌رود
گو نفسی که روح را می‌کنم از پی‌ات روان

#حافظ
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

 عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند.

#حافظ

اجرام که ساکنـان این ایوان اند
اسباب تردد خردمنداننـد

#خیام
@sherehafez

Читать полностью…

شعر حافظ

مبوس
جز لب معشوق و
جام می
حافظ

#حافظ
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

مردم هلال عید بدیدند و پیش ما
عیدست و آنک ابروی همچون هلال دوست

#سعدی

جهان بر ابروی عید از هلال وسمه کشید
هلال عید در ابروی یار باید دید

#حافظ
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

از چهره‌ی ،افروخته ، گل را ، مَشکن!
افروخته،رخ مرو تو دیگر ، به چمن!
گل را ، تو دگر ، مکن خجل ، ای مه من!
مَشکن به چمن ای مه من قدر سخن!

#اهلی_شیرازی
#سعدی_نیست

پی‌نوشت
*سمن؟
قالب شعر: مرکب مدوّر (شعر مربع هم گفته می‌شود؛ شعری که به صورت عمودی و افقی یکسان خوانده شود).
منبع رباعی: دیوان اهلی؛ تصحیح حامد ربانی، صفحۀ 806.
@ShereHafez
این شعر به صورت عمودی و افقی یک جور خوانده می شود

Читать полностью…

شعر حافظ

شب و خيال و سراغ تو، بازمی‌آيم
كه بهت خانهٔ دربسته را نظاره كنم

#حسین_منزوی
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

دلگیری کدام عتابت گرفته‌بود؟
وقتی که شعر من به‌ خطابت گرفته‌بود

میخانه بود دفتر #حافظ وَزان میان
سُکر کدام بادهٔ نابت گرفته‌بود؟

رویایِ که در آن‌سوی پلک تو می‌گذشت؟
با جذبهٔ چه وسوسه خوابت گرفته‌بود؟

ای جوهر عُصارهٔ مستی! به راستی
ته‌جرعهٔ کدام شرابت گرفته‌بود ؟

#حسین_منزوی
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

من از آن روز که دربند توام آزادم
پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم

#سعدی

زلف بر باد مده ، تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن ، تا نکنی بنیادم

"مِی" مخور با همه کس، تا نخورم خون جگر!
سر مکش تا نکشد سر به فلک، فریادم!

زلف را حلقه مکن تا نکُنی در بندم
طره را تاب مده تا ندهی بر بادم

یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم

رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم
قد برافراز که از سرو کنی آزادم

شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را
یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم

شهره ی شهر مشو ، تا ننهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکنی فرهادم

حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
من از آن روز که دربند توام آزادم

#حافظ
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

‏کشیش باز می‌خواست
‏از ⁧ خدا ⁩ حرف بزند اما من رفتم طرفش
‏و آخرین تلاشم را کردم که برایش روشن کنم
‏که من دیگر فرصت کمی برایم باقی مانده
‏و نمی‌خواهم این فرصتم را صرف خدا کنم.
#کامو ⁩
بیگانه
ترجمه:خشایار دیهیمی
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

دیدار می‌نمایی و پرهیز می‌کنی
بازار خویش و آتش ما تیز می‌کنی

#سعدی

مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردم
تو را می‌بینم و میلم زیادت می‌شود هر دم

#حافظ

@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

#حافظ
حراج یوسف در بازار مصر

خلق روی بنهادند به نظاره یوسف. خلق حیران گشتند. مالک را می‌گفتند این کیست؟ پری‌ است؟ آدمی است؟ فرشته است؟ کیست که هرگز کس مثال این جمال ندیده و نشنیده. مالک می‌گفت: این غلام عبری است،‌ بها را دادم. وی را گفتند: کجا بها خواهی کرد؟ مالک گفت: به درِ کوشکِ (قصر) عزیز مصر. هر که خریدار است، آنجا آید فردا. آن شب که خبر در مصر افتاد، خلق را خواب نبود، از آرزوی آنکه روز شود که به نظاره وی آیند. همه شب خلق می‌آمدند و آنجا که مالک گفته بود جای می‌گرفتند و مالک یوسف را به گرمابه فرستاد. چون برآمد وی را جامه‌های فاخر پوشانید و گیسوهای وی را به مروارید پیوست و قبای زربفت در وی پوشانید و کمر به جواهر و یواقیت (یاقوت‌ها) پیوسته، بر میان (کمر) او بست. و تختی بر بالا بنهاد و وی را بر آن تخت نشانید و منادا کرد در مصر که: وقت دیدار اوست.

تفسیر عتیق نیشابوری (معروف به تفسیر سورآبادی)
ویرایش جعفر مدرس صادقی.
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

و گفت :
محبت درست نشود
مگر در میان دو تن
که یکی دیگری را گوید :

"ای من"

#عطار_نیشابوری
تذکرة الاولیا
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

پیر ما گفت: خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظرِ پاک خطاپوشش باد!

#حافظ

#ون‌گوک می نویسد:
"من بیش از پیش معتقدم که نباید درباره‌ی خدا بر مبنای این جهان داوری کرد. جهان یکی از طرح های اوست که بد از کار درآمده است."

عصیانگر، کامو، بحرینی، ص ۳۳۹
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

ای که مهجوری عشاق روا می‌داری
عاشقان را ز بر خویش جدا می‌داری
تشنه بادیه را هم به زلالی دریاب
به امیدی که در این ره به خدا می‌داری
دل ببردی و بَحل کردمت ای جان لیکن
به از این دار نگاهش که مرا می‌داری
ساغر ما که حریفان دگر می‌نوشند
ما تحمل نکنیم ار تو روا می‌داری
ای مگس عرصه‌ سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری
تو به تقصیر خود افتادی ازاین در محروم
از که می‌نالی و فریاد چرا می‌داری
#حافظ از پادشهان پایه به خدمت طلبند
سعی نابرده چه امید عطا می‌داری
آواز عالینجاب #محمدرضاشجریان
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است
آن پادشا که مال رعیت خورد گداست

#پروین_اعتصامی
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

دانی غرضم ز می‌پرستی چه بُوَد
تا همچو تو خویشتن‌پرستی نکنم

#خیام

به می‌پرستی از آن نقش خود بر آب زدم
که تا خراب کنم نقش خودپرستیدن

#حافظ
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

سیه‌نرگسانت پر از شرم باد
رخانت پر از رنگ و آزرم باد

#فردوسی

نرگس کرشمه می‌برد از حد برون خرام
ای من فدای شیوۀ چشم سیاه تو

#حافظ
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

ز نقص خود، به امید کمال، خرسندم
اگر چه همچو مهِ عید، لاغر آمده‌ام!

#صائب_تبریزی

خیال حوصله‌ی بحر می‌پزد٬ هیهات!
چه‌هاست در سرِ این قطره‌‌ی محال‌اندیش

#حافظ
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد
هلال عید به دور قدح اشارت کرد

ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد

مقام اصلی ما گوشه خرابات است
خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد

#حافظ
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

زین آتشِ نهفته که در سینه‌ی منست،
خورشید، شعله‌ایست که در آسمان گرفت.

#حافظ

خاک، اخگری حقیر ز خورشید؟ آه، نه!
خورشیدِ اعظم از تنِ خاکیت، اخگری است!

#حسین_منزوی
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

مجزا نیستند از عشق، وصل و فصل و نوش و نیش
شگفتا او، که با ترکیبی از اضداد، می‌آید

#حسین_منزوی
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

گفت حافظ دگرت خرقه شراب آلوده‌ست
مگر از مذهب این طایفه بازآمده‌ای

#حافظ
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

باده خور غم مخور و پند مقلد منیوش
اعتبار سخن عام چه خواهد بودن

#حافظ
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

زندگی بر گردن افتاده‌ست یاران! چاره چیست؟
چند روزی هرچه باداباد باید زیستن

#بیدل
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

گر چه پیرم ، تو شبی تنگ در آغوشم گیر
تا سحرگه ، ز کنار تو جوان برخیزم !

#حافظ

جوان گردد کهنسال از وصال نازک‌اندامان
کشد در بر چو ناوک را کمان ، بر خویش می‌بالد

#صائب
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

هرکه قرب حق به دست آرد همی
*همچون در دریا نماید شبنمی*
(مصیبت‌نامه)

#عطار

گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندرین دریا* نماید هفت دریا شبنمی

#حافظ
* نسخه بدل: طوفان
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

لَهُ مَقاليدُ السَّماواتِ وَالأَرضِ ۗ وَالَّذينَ كَفَروا بِآياتِ اللَّهِ أُولٰئِكَ هُمُ الخاسِرونَ

كليد گنج هاى‏ آسمانها و زمين او راست و آنان كه به نشانه‏ هاى خدا كافر شدند همانان زيانكارانند.
سوره زُمَر / آیه ۶۳

دعای صبح و آهِ شب کلید گنج مقصود است
بدین راه و روش می‌رو که با دلدار پیوندی

#حافظ
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

چون پیاله،
دلم از توبه که کردم،
بشکست...

#حافظ
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

من نه آنم که شکایت کنم از دست کسی
خاصه از دست تو، حاشا ! چه شکایت باشد؟

#سلمان_ساوجی

من نه آنم که ز جور تو بنالم، حاشا !
چاکر معتقد و بندۀ دولت‌خواهم

#حافظ
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

ذره ذره هر چه بود از من گرفت
دیر دانستم که گیتی رهزن است

#پروین_اعتصامی

دورِ مجنون گذشت و نوبتِ ماست
هر کسی پنج روز نوبت اوست

#حافظ
@ShereHafez

Читать полностью…
Subscribe to a channel