شعرِ حافظ در زمانِ آدم اندَر باغِ خُلد دفترِ نسرین و گُل را زینَتِ اوراق بود
اگر تندبادی برآید ز کُنج
به خاک افگند نارسیدهترنج،
ستمکاره خوانیمْش ار دادگر؟
هنرمند دانیمْش ار بیهنر؟
اگر مرگ داد است بیداد چیست؟
ز داد اینهمه بانگ و فریاد چیست؟
از این راز جان تو آگاه نیست
بدین پرده اندر تو را راه نیست
همه تا درِ آز رفته فراز
به کس بر نشد این درِ راز باز
#فردوسی
شاهنامه: دفتر پنجم. «داستان رستم و سهراب». تصحیح انتقادی و شرح یکایک ابیات از #مهری_بهفر. تهران: فرهنگ نشر نو، ١٣٩٨، چ ٢، صص ١-۶)
حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید بهحکمت این معما را
#حافظ
💠@ShereHafez
#ایران معبد ماست.
ملت ایران، هویت ماست.
#زبان_فارسی ، سنگر ماست.
#فارسی_انتخاب_من است
زان باده که در میکدهٔ عشق فروشند
ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش
#حافظ
حافظ به سعی سایه
@ShereHafez
اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببرد
نهیب حادثه بنیاد ما ز جا ببرد
اگر نه عقل بهمستی فرو کشد لنگر
چگونه کشتی از این ورطهٔ بلا ببرد
فغان که با همهکس غایبانه باخت فلک
که کس نبود که دستی از این دغا ببرد
گذار بر ظلمات است خضر راهی کو
مباد کآتش محرومی آب ما ببرد
دل ضعیفم از آن میکشد بهطرف چمن
که جان ز مرگ بهبیماری صبا ببرد
طبیب عشق منم باده ده که این معجون
فراغت آرد و اندیشهٔ خطا ببرد
بسوخت حافظ و کس حال او بهیار نگفت
مگر نسیم پیامی خدای را ببرد
#حافظ
تصحیح: علّامه محمّد قزوینی و دکتر قاسم غنی
@ShereHafez
فراخای جهان سرشارِ از آزادی و شادیست
اگر این دیو و این دیوار
بگذارند.
#شفیعی_کدکنی
@ShereHafez
چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب
سروش عالم غیبم چه مژدهها دادهست...
#حافظ
@ShereHafez
ثوابت باشد ای دارای خرمن
اگر رحمی کنی برخوشه چینی
#حافظ
«شلخته درو کنید، بگذار چیزی هم گیر خوشهچینها بیاید»
#سیمین_دانشور
#سووشون
💠@ShereHafez
می به زیر کش و سجادهٔ تقوی بر دوش
آه اگر خلق شوند آگه از این تزویرم
#حافظ
@ShereHafez
دیدهی بخت ز افسانهی او شد در خواب
کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم؟!
#حافظ
@ShereHafez
همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر تورا گذری بر مقام ما افتد
حباب وار براندازم از نشاط کلاه
اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد
شبی که ماه مراد از افق طلوع کند
بود که پرتو نوری به بام ما افتد
ملوک را چو ره خاک بوس این در نیست
کی التفات مجال سلام ما افتد
چون جان فدای لبت شد خیال می بستم
که قطره ای ز زلالش به کام ما افتد
خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز
کزین شکار فراوان به دام ما افتد
ز خاک کوی تو هردم که دم زند حافظ
نسیم گلشن جان در مشام ما افتد
به ناامیدی ازین در مرو بزن فالی
بود که قرعه ی دولت به نام ما افتد
#حافظ
آواز عالیجناب #محمدرضا_شجریان
پیانو استاد معروفی
@ShereHafez
خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه
کز دست غم خلاص من آنجا مگر شود...
#حافظ
@ShereHafez
گفت: عالم همه در بندگی شیطانند
گفتم: ای زاهد خودبین، به زیانِ تو که نیست !
#سایه
@ShereHafez
طفیل هستی عشقند آدمی و پری
ارادتی بنما تا سعادتی ببری
بکوش خواجه و از عشق بینصیب مباش
که بنده را نخرد کس به عیب بیهنری
می صبوح و شکرخواب صبحدم تا چند
به عذر نیمشبی کوش و گریهٔ سحری؟
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرینکار
که در برابر چشمی و غایب از نظری؟
هزار جان مقدس بسوخت زین غیرت
که هر صباح و مسا شمع مجلس دگری
ز من به حضرت آصف که میبرد پیغام
که یاد گیر دو مصرع ز من به نظم دری؟
بیا که وضع جهان را چنان که من دیدم
گر امتحان بکنی مِی خوری و غم نخوری
کلاه سروریت کج مباد بر سر حُسن
که زیب بخت و سزاوار ملک و تاج سری
به بوی زلف و رخت میروند و میآیند
صبا به غالیه سایی و گل به جلوهگری
چو مستعد نظر نیستی وصال مجوی
که جام جم نکند سود وقت بیبصری
دعای گوشهنشینان بلا بگرداند
چرا به گوشهٔ چشمی به ما نمینگری؟
بیا و سلطنت از ما بخر به مایهٔ حسن
و از این معامله غافل مشو که حیف خوری
طریق عشق طریقی عجب خطرناک است
نعوذبالله اگر ره به مقصدی نبری
به یمن همت حافظ امید هست که باز
اری اسامر لیلای لیلة القمر
#حافظ
#شب_یلدا فرخنده باد
@SherHafez
تو خود حجاب خودی حافظ
از میان برخیز
#حافظ
در قیاس با آنکس که برای غلبه بر خویشتن تقلا میکند، کیست که نبردش سهمگینتر باشد؟
تشبه به مسیح
#توماس_آکمپیس
ترجمه سایه میثمی
@ShereHafez
منم که گوشهٔ میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک
نوای من به سحر آه عذرخواه من است
ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله
گدای خاک در دوست پادشاه من است
غرض ز مسجد و میخانهام وصال شماست
جز این خیال ندارم خدا گواه من است
مگر به تیغ اجل خیمه برکنم ور نی
رمیدن از در دولت نه رسم و راه من است
از آن زمان که بر این آستان نهادم روی
فراز مسند خورشید تکیه گاه من است
گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ
تو در طریق ادب باش گو گناه من است
#حافظ
@ShereHafez
چو عندلیب فصاحت فروشد ای حافظ
تو قَدرِ او به سخن گفتنِ دَری بشکن
حافظ
ترکانِ پارسیگو بخشندگانِ عمرند
ساقی بده بشارت رندانِ پارسا را
#حافظ
💠@ShereHafez
#زبان_فارسی سنگر است
چو یار بر سر صلح است و عذر میطلبد
توان گذشت ز جور رقیب در همه حال
#حافظ
💠@ShereHafez
خیز تا خاطر بدان تُرک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی
#حافظ
بسکه چون منصور بر ما زندگانی تلخ شد
دارِ خونآشام را دارالامان پنداشتم
#صائب
باز می گویند: فردای دگر
صبر کن تا دیگری پیدا شود
کاوهای پیدا نخواهد شد، امید!
کاشکی اسکندری پیدا شود
#اخوان_ثالث
💠@ShereHafez
نسیمِ صبحِ سعادت! بِداننشان که تو دانی،
گذر به کوی فلان کن در آنزمان که تو دانی
تو پیک خلوت رازی و دیده بر سر راهت
به مردمی - نه به فرمان - چُنان بران که تو دانی
بگو که جان عزیزم ز دست رفت - خدا را -
ز لعل روحفزایَش ببخش آنکه تو دانی
من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
خیال تیغ تو با ما حدیث تشنه و آب است
اسیر خویش گرفتی بُکُش چنانکه تو دانی
امید در کمر زرکَشَت چگونه ببندم
دقیقهایست نگارا در آن میان که تو دانی
یکیست تُرکی و تازی در این معامله حافظ
حدیث عشق بیان کن بدانزبان که تو دانی
#حافظ
@ShereHafez
گو نامِ ما زِ یاد به عمدا چه میبری؟
خود آید آن که یاد نیاری ز نامِ ما
#حافظ
خواهی که جدا شوی ز من بی سببی؟
خود دهر جدا کند، تو تعجيل مکن
#عراقی
@ShereHafez
هر که شد محرمِ دل در حرمِ یار بمانْد
وانکه این کار ندانست در انکار بماند
اگر از پرده برون شد دلِ من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پردهٔ پندار بماند
صوفیان واستدند از گروِ می همه رخت
دلقِ ما بود که در خانهٔ خمّار بماند
محتسب شیخ شد و فسقِ خود از یاد ببُرد
قصّهٔ ماست که در هر سرِ بازار بماند
داشتم دلقی و صد عیبِ مرا میپوشید
خرقه رهنِ می و مطرب شد و زنّار بماند
هر میِ لعل کز آن دستِ بلورین ستدیم
آبِ حسرت شد و در چشمِ گهربار بماند
جز دلِ من کز ازل تا به ابد عاشق رفت
جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند
از صدایِ سخنِ عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبدِ دوّار بماند
گشت بیمار که چون چشم تو گردد نرگس
شیوهٔ تو نشدش حاصل و بیمار بماند
در جمالِ تو چنان صورتِ چین حیران شد
که حدیثش همه جا بر در و دیوار بماند
به تماشاگهِ زلفش دلِ«حافظ»روزی
شد که بازآید و جاوید گرفتار بماند.
#حافظ به سعی سایه
@ShereHafez
غم کهن به می سالخورده دفع کنید
که تخم خوشدلی این است پیر دهقان گفت
گره به باد مزن گر چه بر مراد رود
که این سخن به مثل باد با سلیمان گفت
که گفت حافظ از اندیشۀ تو آمد باز؟
من این نگفتهام، آن کس که گفت بهتان گفت
#حافظ
@ShereHafez
در پایتختِ سلسلهٔ شب، که شهرِ ماست
همواره روح را به سوی روز، روزنی
هر مصرعت عصارهٔ اعصار و ای شگفت!
کاینده را به آینگی صبحِ روشنی
نَشگِفت اگر که سلسلهٔ عاشقانِ دهر
امروز خامُشاند و تو گرمِ سرودنی
آفاق از چراغِ صدای تو روشن است
خاموشیَت مباد که فریادِ میهنی!
#شفیعی_کدکنی
در ستایش حافظ
@ShereHafez
یارب آن زاهدِ خودبین که به جز عیب ندید
دود آهیش در آیینۀ اِدراک انداز!
#حافظ
در نگاه اول مفهوم این است که زاهد شخصی است خودپسند و عیبجو.
نگاهی دیگر میتواند این باشد :
"خودِ" زاهد عیب و زشتی مطلق است. لذا مستمرا در خود مینگرد و بدیهی است چیزی جز عیب نمیبیند.
@ShereHafez
زاهد پشیمان را ذوق باده خواهد کُشت،
عاقلا مکن کاری کاورد پشیمانی
#حافظ
میگوید زاهد ریاکار است. با دست پس میزند و با پا پیش میکشد. زاهد، باده (شرابِ تازهٔ جاافتادهٔ گلرنگ) را دوست دارد. برای خوردن باده، توی دلش از شوق، ذُقذُق است؛ اما در ظاهر، خوددار است و اینجا و اکنون و در این مجلس نمیخورد و حفظ ظاهر میکند.
در مصرح دوم میگوید تویِ زاهد ، عاقل نیستی، احمقی؛ وگرنه «چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی؟!»
میگوید زمان میگذرد؛ اما ماییم که برندهایم! چون ظاهرنگهدار نیستیم مثل تو. مینوشیم و حالش را میبریم، نوشمان باد! اما تو بازندهای.
تو ازپیشبازندهای و حسرتبهدل خواهی مرد.
ای خاک بسرت با این زندگی کردنت
@ShereHafez
گرچه در غم انگیز ترین یلدای روزگاریم اما فراموش نکنیم که در روزهای حمله اعراب،در سال های خونین مغول،در قحطی جنگ جهانی و زیر موشک باران دهه شصت #یلدا و #نوروز ما را از بزنگاه های تاریخی مان عبور دادند و ماندند و ماندیم....پس در این زخمازخم روزگار یلدا را فراموش نمیکنیم.گرچه بهانهای برای شادباش نیست اما نگذاریم دلشورهها و دلمردگیها و دلنگرانی ها یلدا را از یادمان ببرد.شاید رختهای سیاه و سفره های خالی نسبتی با سرخی انار و هندوانه نداشته باشند اما یک چای قند پهلو و چند بیتی #حافظ و یاد آنهایی که کنارمان نیستند یلدا را در این تلخی تاریخ همچنان زنده نگه می دارد که #ایران زنده بماند و میماند.
منصور ضابطیان
ابوریحان بیرونی دربارهی فردای #شب_یلدا چنین آورده است: «و نام این روز میلاد اکبر است و مقصود از آن انقلاب زمستانی است. گویند در این روز نور از حدّ نقصان به حد زیادت خارج میشود و آدمیان به نشو و نما میآغازند و دیوان به فنا روی مینهند». همانگونه که در نوروز سفرهی #هفتسین توسط ایرانیان برپای میگردد در شب یلدا نیز سفرهای گسترانده میشده است که« مَیزَد» نام داشته است. که شامل میوههای خشک و تر و آجیل بوده است. نگهداری میوهای تابستانی چون هندوانه در شب سرد زمستان نیز، بشارتی به پیروزی گرما بر سرما، نیز روشنی بر تاریکی است.
حاصل سخن آنکه یلدا شبِ تولد خورشید است و پیشینهای دارد به بلندای هزارن سال و در بطن خود سرشار از نور است و امید و بشارتگر چیرگیِ نیکی بر بدی
#شب_یلدا #شب_چله
خیال میکردیم داریم در زمان عبور میکنیم اما زیر چرخهای سیاهش له شدیم.
#عباس_معروفی
فریدون سه پسر داشت
@ShereHafez
گفتم: ای بخت! بخفتیدی و خورشید دمید
گفت: با این همه از سابقه نومید مشو ...
#حافظ
@ShereHafez