sharname1 | Unsorted

Telegram-канал sharname1 - شارنامه| صلاح الدین خدیو

13811

ارتباط با من @Salahkhadiw اینستاگرام: https://www.instagram.com/salah.khadiw

Subscribe to a channel

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺انترش ماییم و ناسیونالیسمش آنها!

بیش از سی سال از سقوط اتحاد جماهیر شوروی و پایان سیاست خارجی " انترناسیونالیسم  سوسیالیستی" اش می گذرد.
در طول حیات هفتاد سالەی این دولت، بسیاری از روشنفکران و جریان های سیاسی در ایران و جهان به مبلغان بی اجر و مواجب سیاست آن تبدیل شده بودند.
اینان با انکار الزامات دولت - ملت در عصر مدرن مدعی بودند که سیاست روسیه مبتنی بر مصالح ملت های جهان سوم و خلق های رزمنده در مسیر انقلاب جهانی است.
هرچه برای این جماعت کور و کر توضیح داده می شد که سیاست خارجی هر کشور برآیند منافع ملی آنست و در جهان متشکل از دولت های ملی امکان پیگیری سیاستی بین الملل گرا وجود ندارد، کمتر به دخلشان می رفت.
هنگامی که شوروی کشوری را اشغال می کرد؛ مانند افغانستان و چکسلواکی، یا قیامی مردمی را به خاک و خون می کشید;؛ مانند لهستان و مجارستان، انترناسیونالیست های وطنی فورا به جواب آمده و بر مشروعیت آن پای می فشردند.

دهەها پس از آن سال ها، اکنون ترکیه نزد برخی امت گرایان مسلمان منزلتی مشابه یافته است.
اینان در هیات اردوغان، سرداری اسلام پناه یافته اند که محض رضای خدا در گوشه و اکناف خاورمیانه مداخله می کند.
درست مانند مورد رفقای حزبی، هیچ استدلالی در این جماعت کارگر نیست و همیشه حاضر و آمادەاند تا سیاست های داخلی و خارجی ترکیه را بر مبنای شرع مقدس توجیه و تفسیر نمایند.

اردوغان، ترامپی مسلمان است و رفیق فابریک ویکتور اوربان حاکم مجارستان.
اوربان هم با نتانیاهو روحی در دو کالبد است و همینک برای این مجرم جنگی در بوداپست فرش قرمز پهن کرده است.
فرضا اینها را بگویی و اضافه کنی که اردوغان برندی جهانی است در میان دولت های راست افراطی اقتدارگرا و پوپولیست، چه می گویند؟
می فرمایند: مسلمان است و قرآن می خواند!

اگر بگویی که خط مشی اساسی او بازگشت به سنت رژیم ترکان جوان در تلفیق اتحاد اسلام و پان ترکیسم است چه؟
پاسخ می دهند: این که بد نیست!
ظاهرا این فضیلت است که تبلیفات پان اسلامی ترکان جوان در چاپخانه های برلین طبع و توسط پلیس مخفی آلمان قیصری - متحد ترکیه در جنگ اول جهانی - در میان مسلمانان توزیع شود!
اینکه کار ترکان جوان در نهایت کارگر نیفتاد و انور و طلعت و جمال دودمان عثمانی را به باد دادند، هم هیچ اهمیتی ندارد!

مسالە خیلی ساده است! سیاست خارجی هر کشوری به خودش مربوط و تابع مصالح و منافع ملت آن است.
طبعا هرچه آن دولت دمکراتیک تر باشد، سیاست خارجی بازتابی از اراده و دیدگاه عمومی ملت آن خواهد بود.
عکس آن هم صادق است، در سیستم های اقتدارگرا سیاست خارجی معمولا متاثر از منافع نخبگان حاکم است.

یادش بخیر اول انقلاب ابوالحسن بنی صدر از فرط بیزاری از واژەی فریبندەی انترناسیونالیسم برای وصف سیاست روسیه می گفت:
آقا جان! مسالە روشن است. انترش ماییم و ناسیونالیسمش آنها، یعنی ما مانند میمون دنبالشان افتادەایم!

سی سال قبل از بنی صدر، صادق چوبک همین تمثیل را در قالب داستانی معروف بکار برده بود: انتری که لوتیش مرده بود!
قصه این بود که انتری، میمون گردانش می میرد. وی آشفته و هراسان زنجیر پاره کرده و در کوچه و خیابان راه می افتد. اما سرانجام راه را پیدا نمی کند و در سرگشتگی اش گم می شود.
مراد چوبک روشنفکران حزبی بودند که زنجیر وابستگی به ایدئولوژی و باید و نباید حزب و برادر بزرگش را پاره می کنند.
اما آثار منفی عمری تعبد، راه تعقل را سد و حیران و ویران بر جایشان می گذارد!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺ترکیه و سنبەی پرزور اسرائیل

اسرائیل امشب سوریه را شخم زد. جنگنده های این رژیم به اهدافی در دمشق، حما، حمص، تدمر حمله و پایگاه های هوایی و مراکز نظامی را بمباران کردند.
پیام واضح است: پس از سقوط اسد و خروج ایران از سوریه، ترکیه حق ندارد جای آن را پر کند. تل آویو دقیقا جاهایی را زده که قرار است محل پایگاه های نظامی احتمالی ترکیه باشند.

تجاوز امشب چالشی مستقیم علیه اردوغان است. ظاهرا  نتانیاهو تصمیم گرفته که قبل از آنکه ترکیه جایش را گرم کند، از سوریه اخراجش نماید.
نوع پاسخ اردوغان به این مبارزه طلبی عریان، مهم و سرنوشت ساز است.
آیا با استقرار سیستم های پدافندی به حاکمیت بلامنازع اسرائیل بر آسمان شام خاتمه می دهد؟
یا اینکه از ارادەی لازم برای درگیری با اسرائیل برخوردار نیست؟
سوابق وی در این زمینه حاکی از صحت فرضیەی دوم است. پانزده سال پیش هنگام کشته شدن نه امدادگر کشتی آوی مرمره بدست کماندوهای اسرائیلی، وی واکنشی ضعیف نشان داد.
این بار هم احتمالا تاریخ تکرار و ترکیه با دیدن سنبەی پر زور طرف عقب می نشیند.

حملات شدید اسرائیل به سوریه در کنار بمباران های مداوم غزه و لبنان و تهدید علیه ایران به روشنی حاکی از تحول در دکترین امنیتی آن پس از هفت اکتبر است.
این اسرائیل، همان اسرائیل سابق نیست که می کوشید هر ضربه ای را با واکنشی صد مرتبه شدیدتر پاسخ دهد و ارزش افزودەی آن را خرج تقویت بازدارندگی خود نماید.
تل آویو اکنون با تعریفی جدید از جنگ پیش دستانه، پیشاپیش به تهدیدات احتمالی و نه حتی لزوما فوری حمله و ابتدا به ساکن دکترین ضاحیه را در آنها پیاده می نماید.

با تضعیف محور مقاومت در ماه های اخیر، گفته می شد که ارتش ترکیه به عنوان یک نیروی نظامی قوی و بزرگ ترین ارتش ناتو، به رقیب جدید اسرائیل تبدیل خواهد شد.
اما آنچه در سه ماه گذشته دیده شده، احتیاط و انفعال محرز آن بوده است.
جلوی چشم اردوغان، نتانیاهو سوریه را به بدترین شکل ممکن خلع سلاح کرد و وی دم برنیاورد.
اکنون هم رسما به ترکیه هشدار می دهد که پا را از گلیمش درازتر نکند.

اردوغان از چه می ترسد؟
احتمالا بیشترین بیم وی از اتحاد نظامی در حال شکل گیری میان اسرائیل، یونان و قبرس است.
در جهان کنونی که نظام بین المللی در حال گذار است و امکان سقوط بازیگران در سیاهچاله های امنیتی کم نیست، هراس از دست دادن قبرس شمالی، یک فوبیای واقعی است.
با این اوصاف می توان گفت دست کم تا مدتی اسرائیل تنها قدرت منطقەای خاورمیانه خواهد بود.
البته تبعات این شکست برای اردوغان دردناک است. غیر از یک باخت ژئوپولتیک بزرگ در سوریه، به لحاظ ایدئولوژیک هم در مخمصه قرار می گیرد.
در داخل به جهت سرکوب اپوزیسیون و رفتن به سمت دیکتاتوری، بیش از گذشته محتاج یک دستور کار ستیزه جویانەی خارجی و دمیدن در تنور ملی گرایی است.
در خارج هم محبوبیت وی در منطقه و جهان اسلام تحت الشعاع رنگ باختن انگاره های امت گرایانه اش قرار می گیرد.
اسرائیل دارد هر دو کارت را از دستش خارج می کند.

صد البته خود اردوغان یکی از سازندگان جهان ناامن کنونی است که اکنون دامن خودش را گرفته است.
جهانی که رعایت نیم بند قوانین و کنوانسیون های بین المللی و حق حاکمیت کشورها زائل و نوعی رئالیسم خشن مبتنی بر قدرت جای آن را می گیرد.
گویی نظم بین المللی پس از جنگ جهانی دوم یکسره فراموش و با شتاب به قرن نوزده و عصر استعمار باز می گردیم.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺این دو زن چه می گفتند؟ (1)

به سخنان این دو زن تهرانی پس از رفراندوم 12 فروردین توجه کنید!
یکی به جمهوری اسلامی رای داده و دیگری هم نه؛ اما هر دو نگران صیانت از حقوق فردی در نظام جدید هستند.
اینان بدون داشتن آشنایی عمیق با فلسفەی سیاسی لزوم توجه به حقوق شهروندی تثبیت شده را گوشزد می کنند.

46 سال قبل که رفراندوم جمهوری اسلامی برگزار شد، در میان نیروهای اجتماعی و سیاسی اجماع فراگیری بر سر هنجارمندی ایدەی دمکراسی بە عنوان مبنای حکومت وجود نداشت.
جمهوری اسلامی پس از سه گذار دمکراتیک مهم و سرنوشت ساز در اروپا روی کار آمد که البته از دیدەی انقلابیون ایران پنهان ماند.
اسپانیا، پرتغال و یونان کە مدتها تحت حکومت حکومت های نظامی مورد حمایت کلیسا بودند، تازە لنگ لنگان راه خود را به سوی دمکراسی لیبرال آغاز کردە بودند.
واژەی لیبرالیسم اما در ایران انقلابی منحوس بود و کمتر توجه می شد که بدون لیبرالیسم چگونه می توان یک دمکراسی راستین ساخت.
مهم تر از این چگونه از آن در برابر استبداد اکثریت، وسوسەی سیاستمداران مردم انگیز و نیروها و نهادهای ایستاده بر بالای رای مردم صیانت نمود؟

در بهترین حالت پدران بنیادگذار دنبال یک دمکراسی غیرلیبرال بودند. اسلام فقاهتی می بایست جای ایده هایی چون تفکیک قوا، آزادی و اختیار انسان و دادگستری خودبسنده - تضمین های اصلی اندیشەی لیبرال جهت جلوگیری از تعدی دولت به حقوق فرد و اقلیت ها - را بگیرد.
تردیدی نیست کە رفراندومی که با اکثریت مطلق آرا طی آن جمهوری اسلامی پسند شد، صد در صد دمکراتیک بود.
اما دمکراسی بدون حقوق. دلهرەی کردها و اهل سنت و برخی از زنان هم دقیقا به این علت بود که مبادا مغلوب اکثریتی شوند که در آن زمان به طور گسترده سیاست های حکومت را تایید می کرد.

صد البته گسیختن پیوند دمکراسی و لیبرالیسم به  عنوان لازم و ملزوم هم، همیشه خطر مسخ تدریجی دمکراسی و برآمدن اقتدارگرایی را به دنبال دارد.
برای ایضاح بهتر مطلب مثالی می زنم.
در روزهای اخیر ترکیه و فرانسه شاهد حذف سیاسی/قضایی دو رهبر اپوزیسیون بودند.
اردوغان رقیب اصلی اش اکرم امام اوغلو را حذف کرد تا با خیال راحت برای بار چندم در منصبش بماند.
اگر ترکیه یک دمکراسی لیبرال بود و قوەی قضائیه پوک نشده بود، حتما دادگاهی عالی در برابر این تصمیم پریزیدنت اردوغان می ایستاد و نمی گذاشت شهردار استانبول از حقوق مسلمش محروم شود.
اما چنین نشد. چون هیچ نهاد مستقل و موثری نمانده بود که در برابر اقتدارگرایی حاکم ایستادگی کند. چە هر بار اردوغان با حذف و بی اثر کردن یک نهاد سیاسی، زمینەی پیروزی خود را فراهم کردە است.
در ظاهر انتخابات وجود دارد، نتایج هم با دقت و درصدهای اعشاری بیان می شود، اما شرایط برگزاری آن عادلانه نیست. سیری که در دو دهەی گذشته دمکراسی نوپای ترکیه طی کرده به این شرح است:
از لیبرال دمکراسی نیم بند به دمکراسی بدون حقوق، سپس به نادمکراسی انتخاباتی و سرانجام اقتدارگرایی.

همزمان با این تحول، در فرانسه مارین لوپن رهبر حزب افراطی اجتماع ملی به جرم اختلاس از شرکت در انتخابات ریاست جمهوری 2027 باز ماند.
خانم لوپن در راس یک جریان نژادپرست، ضد مهاجرت و اسلام ستیز افراطی قرار دارد که هیچ فرصتی را برای تبدیل شهروندان به خودی و غیر خودی از دست نمی دهد.
وی رابطەی نزدیکی با ترامپ، اوربان، پوتین و نتانیاهو دارد.
در واکنش به محرومیت وی، دولت روسیه که آشکار و پنهان از حذف امام اوغلو حمایت کرده، بیانیه ای صریح صادر کرد.
سخنگوی پوتین ضمن تقبیح محکومیت لوپن، این ماجرا را نشانەی دیگری از فرسایش و ورشکستگی لیبرال دمکراسی نامید.
روشن است که روسیه راه و رسم حکومت داری خود را دمکراسی اما غیرلیبرال می داند.
همان سبک و سیاقی که اردوغان و اوربان و مودی اتخاذ کردەاند و ترامپ و بی بی هم با اشتیاق از آنها می آموزند.

ممکن است پرسیده شود که تفاوت این دو حذف در چیست؟
امام اوغلو آخرین سنگر مقاومت در برابر سقوط ترکیه به ورطەی دیکتاتوری و وداع با دمکراسی بود.
در حالی که لوپن آشکارا در پی حذف نظام حقوق و حاکمیت قانون است. تفاوت لوپن و اردوغان و پوتین با فاشیست های دهەی سی، صرفا در پذیرش سطحی از انتخابات و دمکراسی با حذف نظارت ها و کنترل های نهادی است.

برای روشن شدن پیامدهای ستیز دمکراسی و لیبرالیسم مثالی می زنم.
در سال 2009 یک سوئیسی ترک تبار می خواست با بودجەی شحصی منارەای کوچک بر روی مرکزی فرهنگی  قرار دهد.
مردم محلی به سرعت توسط احزاب و جریانات دست راستی تحریک شدند و با ایدەی او مخالفت کردند.
آنها می گفتند که مناره نمادی اسلامی است و هویت فرهنگی شهر را تهدید می کند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺لاریجانی و بازی جوجه!

صحبت های امشب علی لاریجانی در تلویزیون نشان داد که بر خلاف گمانه زنی ها در زمان کنونی هیچ مذاکرەای چه مستقیم و چه غیر مستقیم میان ایران و آمریکا وجود ندارد.
آنچه که عیان است این است که طرفبن از طریق رسانه ها در حال نوعی گفتگو با چاشنی تهدید علیه یکدیگر هستند.
هدف اصلی هم ظاهرا استمزاج و ارزیابی طرف مقابل است تا از میزان آمادگی آن برای ورود به یک گفتگوی جدی مطمئن شوند.

اشکال کار این جاست که این خط و نشان کشیدن ها در یک زمان بسیار کوتاه و بل فشرده و در بستر  بی اعتمادی مفرط انجام می شود.
آستانەی گریز هستەای ایران به چند هفته و شاید چند روز رسیده است. در طرف دیگر آمریکا ضرب الاجلی دو ماهه برای ایران تعیین کرده که به سرعت در حال اتمام است.
مهلت منقضی شدن مکانیسم ماشه هم تنها شش ماه است.

مسالەی اصلی این است که پیوست اعمالی  سیاست اعلامی پیشگفته چیست؟ آیا این دو سباست بر هم منطبقند و یا سمت و سوهایی جدا دارند؟
کسی به طور قطع جواب این سوال را نمی داند و بازی پیش بینی به سهولت گذشته نیست.
دستکم صعوبت آن به اندازەی روانکاوی عمیق شخص ترامپ است.

مسلم است که;
هر دو طرف جنگ نمی خواهند اما روشن است که تمایل ایران در این زمینه شدیدتر و واضح تر است.
هر دو طرف خواهان توافق اند، اما با تفاسیر متفاوت و حتی جهان بینی و ابزارهای مفهومی کاملا متضاد.
ایران طالب توافقی محدود است، اما آمریکا به نسخەای نزدیک به تسلیم می اندیشد.
این تبصره را هم باید افزود که گرچه ترامپ به دلایل روان شناختی و ذوقی مشتاق توافق است، اما تیم او و متحدان اسرائیلی اش اهداف بلندپروازانەتری در سر می پرورانند.

این وضعیت امکان تصادم را بیشتر می کند.
فایننشال تایمز آن را به بازی جوجه تشبیه کرده است:
دو راننده به سمت هم در یک امتداد با سرعت زیاد حرکت می‌کنند و یکی باید از مسیر خارج شود وگرنه هر دو با هم برخورد و کشته می‌شوند. در حالتی که یکی از راننده‌ها خود را از مسیر خارج کند، آن راننده بازنده است و او را به خاطر ترسو بودن «جوجه» خطاب می‌کنند؛ و راننده‌ای که در مسیر باقی‌مانده بود برنده اعلام می‌شود.
بدترین حالت این است که هیچ کدام از جاده خارج نشوند و بهترین حالت هم زمانی اتفاق می افتد که هر دو همزمان متوقف شوند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺پاسخ ایران به نامەی ترامپ

سرانجام ایران دو هفته پس از دریافت نامەی ترامپ از طریق " پیام رسان های خارجی " پاسخ آن را داد.
می گویند سیاست خارجی ادامەی سیاست داخلی است، اما دستکم در این مورد اینطور نبود. در داخل "پیام رسان های خارجی" سرکوب و فیلتر می شوند تا فضایی بدون رقابت در اختیار نرم افزارهای مجازی داخلی قرار گیرد.
اما در سیاست خارجی، این کشورهای عمان، عراق، قطر و امارات هستند که به تناوب از مزایای انسداد روابط خارجی ایران بهره می برند!

رمزگشایی از محتوای پاسخ ایران محتاج تقلای چندانی نیست.
از لابلای متن و میان سطور سخنان مقامات ایران در روزهای اخیر و نیز مراسم امروز روز قدس، می توان حدس زد که ایران پیشنهاد ترامپ را به صورت کلی رد کرده است.
در عین حال باب گفتگو را به صورت کامل نبسته و امیدوار است که بر سر یک دستور کار تعدیل شده و محدود به مسالەی هستەای به مذاکره بپردازد.

استراتژی طرف ایرانی در حال حاضر بر ارزیابی اهداف واقعی آمریکایی ها استوار است؛ تهدیدات تیم ترامپ در روی آوردن به گزینەی نظامی چقدر جدی است؟
آیا دولت جدید آمریکا دنبال رژیم چنج است یا مهار به اصطلاح بلندپروازی های هسته ای و منطقە ای ایران؟
آمریکا در راستای برنامه های مذکور تا کجا پیش می رود و پویایی های منتج از شتاب و بی صبری ترامپ برای حل مسالەی ایران چه نقشی خواهد داشت؟

محاسبات دولت ایران بر مبنای بی اعتمادی کامل به طرف مقابل مبتنی است و بر این اساس به هیچ وجه آمادگی گفتگویی فراگیر را با آن ندارد.
پاشنەی آشیل این رویکرد البته مسالەی زمان است و طرف مقابل هم با درک کاهش تاب آوری اقتصادی ایران در حال بازی با کارت آن است.
به صورت مشخص ایران با دو مهلت دو ماهه و شش ماهه متداخل روبروست. اولی مهلت تعیین شده از سوی ترامپ است و دومی فرصت باقیمانده جهت منقضی شدن برجام و فعال شدن مکانیسم ماشه.

لحن مقامات ایرانی در مراسم امروز و رزمایش های برگزار شده در روزهای اخیر نشان از آن داشت که تهران احتمال دست درازی نظامی را منتفی نمی داند.
در متطقه هم تحرکات نظامی به سطح بی سابقه ای رسیده است.
ایران برخی از مهم ترین اهرم های بازدارندگی خود در منطقه را از دست داده و در مقابل تهاجمی احتمالی، تنهاتر از گذشته است.

از چهار پایتخت تحت نفوذ ایران، بیروت و دمشق به نحوی از دست رفته اند و دست بر قضا صنعا امروز و مصادف با روز قدس تحت شدیدترین بمباران های آمریکا قرار داشت.
بمباران بی سابقەی یمن هم نوعی نشان دادن ضرب شست به ایران است و هم اقدامی جدی جهت تضعیف یکی از پایگاه های باقیماندەی محور مقاومت.
می ماند بغداد که اتفاقا انحلال حشد شعبی یکی از خواسته های نامەی ترامپ بوده و ایران امروز از زبان سفیرش در بغداد با آن مخالفت کرد.

مخلص کلام اینکه تهران کوشید با پاسخ مکتوب به نامەی نه چندان دیپلماتیک ترامپ، نگذارد روزنەی دیپلماسی به صورت کامل بسته شود.
هنوز معلوم نیست با اتفاقات امروز روند تحولات به سمت توافق می رود یا درگیری نظامی؟
از فحوای کلام مقامات ایرانی معلوم است که گزینەی دوم را جدی گرفته و می کوشند با بالا بردن هزینەی آن و تهدید کشورهای همسایه به درگیر شدن در تبعات آن، سایەی آن را دورتر کنند.

مطلوب تهران در نهایت رسیدن به یک توافق محدود هستەای با واشنگتن در ازای برخی معافیت های نفتی است.
ایران برای این مقصود روی شخصیت خودشیفتەی رئیس جمهور آمریکا و برخی پیام های متناقض میان همکارانش حساب کرده است.
در مقابل ویژگی های روان شناختی ناشکیبا و نفرت از ایران ترامپ هم وجود دارد که به علت صمیمیت بیش از حد با نتانیاهو ظرفیت فعال شدن دارند.
احنمالا متغیر کلیدی برای تعیین سمت و سوی نهایی این بازی، همین امر است: روان شناسی خاص ترامپ و اینکه در نهایت چه کسی قاپ او را می دزدد!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺ارومیه و قطب جنوب و نهج البلاغه!

علیرغم تکذیب دفتر معاون پارلمانی رئیس جمهور، معلوم شد که دبیری معاون پزشکیان هم اکنون در سفر تفریحی قطب جنوب به سر می برد.
ظاهرا در شش ماهی که دولت وفاق بر سر کار است، ایشان چهار بار هم جهت امورات شخصی به اروپا رفته است.
جای تردید نیست که دکتر دبیری که فردی ثروتمند است با هزینەی ‌شخصی به این سفرهای گران قیمت رفته و دستکم از این بابت قصوری متوجه وی نیست.

اما این نقد متوجه پزشکیان است که انتصاب همشهریان مرفه و " ناساده زیست" چقدر با آموزەهای اخلاقی نهج البلاغه همخوان است؟
آیا اینگونه انتصاب ها که بر اساس رفافت و همکاری و آشنایی قبلی صورت می گیرند، با شعار شایسته گزینی رئیس جمهور در ایام انتخابات همخوانی دارد؟

آیا رئیس جمهور محترم می داند که معاون ایشان که اکنون در آن سر دنیا در حال استراحت و تفریحند، با مداخله در روند انتصاب استاندار آذربایجان غربی مانع انتخاب گزینه های ملی اندیش و توانمند و خالی از نگاه های فروملی شد؟
آیا نمی داند که این مداخلە رویەی مستحسن دولت رئیسی و دولت دوم روحانی در این باره را نقض کرد؟
چرا رئیس جمهوری که با نقد رادیکال رویه های ناسالم جاری روی کار آمده، باید اجازه دهد که سرانجام رهیافت متعارف " بده بستان " و تعارض منافع مدیران، تکلیف استان حساس زادگاهش را تعیین کند؟

چرا شخصیتی سالم و صادق مانند رئیس جمهور تحت تاثیر لابی های ناسالم - ترکیبی از منافع مالی و قوم گرایی - به قول قبلی خودش در حفظ مدیر قبلی استان که کارنامه اش موفق بود، وفادار نماند؟
مگر پزشکیان بهتر از هر کس اینجا را نمی شناسد و نمی داند که ایرانی کوچک است و مورد طمع بیگانگان و بدخواهان و بالاخص در این شرایط خطیر باید بیشتر مسئولانه عمل کرد؟
آقای پزشکیان با این گزینه ها می خواهد هر استاندار را رئیس جمهور استان متبوعش کند؟
با این اوضاع اتفاقا معلوم شد که نیاز ارومیه و استان نه خودگردانی کذایی مزبور، بلکه مدیریت مستقیم و بلاواسطه از سوی مرکز کشور است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺ترکیه؛ نفر بعدی کیست؟

با برکناری و بازداشت  امام اوغلو، اوضاع ترکیه به سرعت  شبیه این سرودەی مارتین نیمولر می شود. کشیش پروتستان ضد نازیسم که سال های هیتلر را با رنج بسیار زیست.
این شعر، الگوی آشنای رژیم های استبدادی برای تسخیر گام به گام  قدرت سیاسی است.
در ترکیە اول سراغ کردها آمدند، بعد جنبش خدمت گولن و اینک کمالیست ها و در پایان احتمالا یاران سابق اردوغان و پدران بنیادگذار عدالت و توسعه.

حذف چهره های کلیدی اپوزیسیون و رقبای انتخاباتی اردوغان با صلاح الدین دمیرتاش شروع شد و به امام اوغلو رسید. نفر بعدی احتمالا منصور یاواش شهردار آنکارا خواهد بود.
حزب حرکت ملی باغچه لی هم که نقش شریکی کوچک و فرومایه را بازی می کند، شاید نفر آخر خواهد بود.

در پایان یک جمهوری تک نفره شکل می گیرد که اگر رخدادی ناگهانی پیش نیاید بلال پسر اردوغان یا دامادش سلجوق بیرقدار وارث آن خواهند شد.
بازداشت و برکناری شهردار  استانبول و دهها روزنامه نگار و سیاستمدار، چیزی از کودتای نظامی  کم ندارد.
یک کودتای پست مدرن که انحراف ترکیه از مسیر دمکراسی و بازگشت به سنت قدیمی کودتاهای متناوب را خاطر نشان می سازد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺روز جهانی مبارزه با نژادپرستی و روز تاریک ارومیه

شنبه دوم فروردین که روز تاریک ارومیه رقم خورد، از قضا مصادف با روز جهانی مبارزه علیه نژادپرستی بود.
در حالیکه در ارومیه اقلیتی علیه همشهریان خود نفرت پراکنی می کردند، دهها هزار نفر در خیابان های اروپا به خیابان آمده بودند تا به نکوهش نژادپرستی، اسلام هراسی و راست افراطی و سیاست های ترامپ بپردازند.
بدون شک این تناقض در شب های مبارک قدر، قدری نیک برای ارومیه نبود.
اما آنچه باعث امیدواری می شود، بازتاب گستردەی حرمت شکنی دیروز و محکومیت یکپارچەی آن از سوی آحاد ملت ایران و همەی طیف های سیاسی است.

آنچه دیروز از پرده برون افتاد، همانی است که در چهل سال گذشته باعث تفرقه و عقب ماندگی این استان بالقوه برخوردار و زیبا شده است.
این امیدواری وجود دارد که عقلای قوم و متولیان امر در مرکز کشور این بار تدبیری عاجل بیندیشند و مانع سوء استفادەی بیشتر بیگانگان و بدخواهان شوند.

ارومیه نه ترکستان است و نه کردستان، بخشی از ایران است و ملک مشاع همەی ایرانیان.
به جرات می گویم که اکثریت قریب به اتفاق مردم شریف ترک به عنوان بزرگ ترین گروه جمعیتی ساکن شهر از آنچه دیروز اتفاق افتاده، ناراضی و دلخورند.
کردهای ارومیه هم با سعەی صدر و تسامح از کنار موضوع گذشته و خوشبختانه کوچک ترین خللی در همزیستی و برادری و دوستی دیرینەی این دو قوم رخ نداده است.
تاریخ پرفراز و نشیب و سرشار از تساهل و مدارای ارومیه هم آنقدر روزهای روشن و افتخار آمیز دارد که به راحتی این نقطەی تاریک را بپوشاند.
حتی این جمعیت برافروخته هم بی آنکه خود بدانند، آلت دست کاسبان سیاسی و رانت خوارانی شده بود که نانشان را از افراط گری و تفرقه می خورند.
ارومیه هیچگاه میانه ای با فضاهای تند و قومی این چنینی نداشته است.

تاریخ را باید خواند و از آن درس گرفت. اما نباید در دام مغالطه و ایدئولوژیک کردن آن افتاد.
صد سال قبل برخی به دیترویت آمریکا، ارومیەی غرب می گفتند. کنایەای بە کثرت آشوری های مهاجرت کرده از ایران به این منطقەی آمریکا.
در سده های میانی بارها سلسله های کرد زمام امور را در این شهر بدست داشته اند.
در دوران معاصر هم که وضعیتی متفاوت با گذشته پیش آمده.
آنچه که مهم است تنوع فرهنگی پیوستەی این شهر در بستر ایرانیت بوده است.

اکنون هم تنها راه چاره بازگشت به ایرانیت بر مبنای حقوق شهروندی برابر است.
در طول سال های گذشته بارها دلسوزان متعدد در مرکز و منطقه، ضرورت مشارکت کردها را در حیات سیاسی و فرهنگی و اقتصادی استان گوشزد و نسبت به خطرات در حاشیه ماندن نیمی از جمعیت استان هشدار داده اند.
متاسفانه این توصیەی مشفقانە کمتر شنیدە شدە و اگر اقدام نیکی هم صورت گرفته از سوی کاسبان تفرقه و دولت در سایه تحریف و تجمید شده است.
فساد اقتصادی مهار نشدە در برخی مناطق و استان ها راحت با تندروی های سیاسی و هویت طلبی های افراطی گره می خورد و به وفاق ملی و همبستگی اجتماعی آسیب می رساند.
بررسی کارنامەی ناکام دولت اول روحانی در استان از این منظر الگویی قابل تامل بدست می دهد.

لازم است هم دوستان کرد و هم برادران ترک بدانند که با رهیافت های رهزن ناسیونالیستی نمی توان به توسعەی استان پرداخت و وحدت و هم آوایی آن را پاس داشت.
تاکید افراطی روی مولفه های قومی - چه کردی و چه ترکی - به ناکجاآبادی ختم می شود که حوادث اخیر گوشەی کوچکی از آن بود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺نتانیاهو و اردوغان؛ حکایت دوقلوهای همسان!

نتانیاهو رئیس شین بت را برکنار کرد. دیوان عالی اسرائیل این حکم را که با مخالفت عمومی روبرو شد، مخالف قانون تشخیص داد و موقتا آن را تعلیق نمود.
حکم جنجالی نتانیاهو تنها دو روز پس از بازداشت شهردار استانبول توسط دولت اردوغان صادر شد.

هیچ پیوندی میان این دو اقدام وجود ندارد. اما زمینه و انگیزەی هر دو یکسان است و بصیرت ناشی از شباهت آنها به الگوشناسی رژیم های اقتدارگرای انتخاباتی کمک می کند.

هر دو دولت ترکیه و اسرائیل که از قضا در سال های اخیر به قدرت های منطقەای خاورمیانه بدل شده اند، در قیاس با همسایگان خود، از سازوکارهای سیاسی به نسبت دمکراتیک تری برخوردار هستند.
نکتەی اصلی این جاست که در هر دو، روند دمکراتیک در حال اضمحلال است.
این زوال بخشی از یک روند جهانی است که پسرفت دمکراسی نام دارد.  در آن حاکمیت قانون به سود شخصی سازی حکمرانی، تضعیف نهادهای دمکراتیک و رشد ایدئولوژی های راست ناسیونالیستی و مذهبی تضعیف می شود.

هم بنیامین نتانیاهو و هم اردوغان بیش از دو دهه است که در راس قدرتند و ساز و کارها را به گونه ای طراحی کرده اند که هرگز از نردبان قدرت پایین نیایند.

هر دو در مواقع مقتضی از سیاست خارجی تهاجمی و عملیات های جنگی برای بقای خود بهره می برند.

همین چند روز پبش نتانیاهو از هراس رسیدگی به پرونده های شخصی و نیز تحقیق دربارەی شکست هفت اکتبر، عملیات نسل کشی در غزه را از سر گرفت.
اردوغان هم بارها هنگام انتخابات کردها را در سوریه و عراق هدف حمله قرار دادهاست.

هر دو در راس ائتلافی از احزاب مذهبی و ملی گرای افراطی قرار دارند و جزو سیاستمداران پوپولیست محسوب می شوند.

هر دو جهت غلبه بر کاستی های مشروعیت سیاسی در داخل، از یک سیاست خارجی امپریالیستی بهره می برند که ویژگی اصلی آن داشتن دست دراز در منطقه و قائل نبودن به مرزهای ملی موجود و داشتن داعیه های تمدنی است.
ویژگی اساسی کسانی چون پوتین، شی، مودی و صد البته ترامپ که الگوی آرمانی آن است.

کنش و رزومەی هر دو دولت در قیاس با تهدیدهای مخالفان به برساختن نوعی دکترین امنیتی جدید انجامیده که در قیاس با الگوهای جهان معاصر بی سابقه به نظر می رسد.
هدف قراردادن جمعیت غیر نظامی، کوچاندن اجباری جمعیت، نابودی خدمات اساسی نظیر آب و برق و اشغال سرزمینی نامحدود ویژگی های اصلی این رهیافت است.
در واقع نوعی بازگشت به سنت های ماقبل مدرن به مدد فن آوری های عصر پسامدرن است.

هم اردوغان و هم نتانیاهو به سوء استفاده از قدرت، داشتن فساد مالی و نقض استقلال نهاد قضایی متهمند.
نتانیاهو به این دلیل رئیس شاباک را برکنار کرد که دنبال تحقیق دربارەی یک پروندەی فساد با محوریت اطرافیان بی بی و دولت قطر بود.
اساسا بخشی از انگیزەی وی برای بقای مادام العمر در قدرت به هراسش از محاکمه اش بر اثر پرونده های متعدد فساد بر می گردد.
این امر در مورد اردوغان و اطرافیانش هم صادق است. یک ربع قرن حضور در قدرت آنها را به مزایای آن معتاد کرده و از هراس برملا شدن موارد متعدد فساد، آمادگی تحویل قدرت را ندارند.

صد البته فساد مالی یکی از ویژگی های دولت های اقتدارگرای نوین است.
به گونه ای که برخی ناظران این دولت ها را کلپتوکراسی یا دزد سالار می نامند. فرض بر این است که فساد مالی جای ایدئولوژی در قرن گذشته را گرفته و پویایی آن محرک اصلی سیاست خارجی تهاجمی و ناسیونالیستی است.

به این فهرست می توان موارد بیش تری افزود. اما هدف بیشتر اشاره به رفتار همزمان و همسان شان در حذف رقبای سیاسی بود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺ترکیه در مسیر استبداد کامل

بیست سال پیش به مخیلەی کسی خطور نمی کرد که روزی زمامداری اسلام گرا روی کار بیاید و رهبر حزب کمال آتاترک را به اتهام همکاری با پ.ک،ک و قندیل روانەی زندان سازد.
این اتفاق امروز افتاد و اکرم امام اوغلو وارث سیاسی آتاترک و به احتمال قوی رهبر آتی ترکیه  راهی محبس شد.

تحلیل گران به درستی بازداشت های امروز را سیاسی و قسمی کودتا علیه قانون اساسی توصیف کردەاند.
اکرم امام اوغلو شهردار استانبول یک رقیب سیاسی جدی برای اردوغان است که با چالش هایی از قبیل زوال محبوبیت و رکود و تورم اقتصادی مزمن روبروست.
آقای امام اوغلی نامزد حزب جمهوری خواه خلق در انتخابات ریاست جمهوری است و شکست دادنش برای اردوغان کاری ساده نیست.

حزب حاکم ترکیه با کودتای امروز در قلب سیاسی و اقتصادی کشور، رسما به بزرگ ترین حزب اپوزیسیون اعلام جنگ داد.
روند سرکوب عریان اپوزیسیون که با حذف و منزوی سازی حزب کردی دم پارتی آغاز شده بود، با این اقدام وارد مرحلەای تازه شد.
چندین سال است که با رشد استبداد اردوغان دیگر ترکیه نه تنها یک دمکراسی معیوب تلقی نمی شود، بلکه در عداد حکومت های اقتدارگرا قرار گرفته است.
با این وجود هم هنوز چند پله از روسیه بالاتر قرار داشت که دمکراسی به کلی در آن مرده است.
با حوادث امروز اردوغان نشان داد که کاملا به راه پوتین می رود.

پوتین در سال های 2015 و 2023 به ترتیب جدی ترین رقیبان سیاسی اش بوریس نمتسوف و آلکسی ناوالنی را به قتل رساند و انتخابات ریاست جمهوری را به تانگویی تک نفره تبدیل کرد.
از امروز ترکیه به دولتی شبیه روسیه بدل شده و دستگاه قضایی و نهاد انتخابات کاملا بی اعتبار شده اند.
می توان حدس زد که،روند ادعایی صلح با کردها هم تلاشی برای یارگیری به مقصود مادام العمر کردن حکمرانی اردوغان است.
پشتیبانی شرمگینانه ی حزب افراطی حرکت ملی از کودتای امروز به نحوی موید این ادعاست.

طنز ماجرا این جاست که اردوغان خود با نردبان دمکراسی بالا آمد. اما در دو دهەی گذشته تا توانسته به دستکاری در ساختارهای سیاسی و نهادهای قانونی پرداخته تا امکان شکست خود را به حداقل برساند.
اقدام امروز اما شبیه آن است که کلا به نردبان مذکور لگد بزند و قاعدەی بازی را عوض نماید.

حزب کردها با صدایی بلند اتفاقات امروز را محکوم کرده و خواهان پایان روند کودتا علیه نهادهای سیاسی شده است.
زمانی تصور می شد از رهگذر قسمی هم اتحاد تاکتیکی میان کردها و اسلام گرایان می توان به مصاف ارتش سکولار و مداخله گر ترکیه رفت و دمکراسی را از کمند استبداد سکولار کمالیستی نجات داد.
ظاهرا امروز باید به خلاف این معادله اندیشید. کردها و کمالیست ها در یک جبهه و اسلام گرایان و پان ترک ها هم در جبهەای دیگر قرار گرفته اند و ارتش و دستگاه قضایی هم بازیچه های دست سلطانند.
به زبان دیگر حزب حاکم جای ارتش کودتاگر سابق را گرفته است.

گویی روح اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیست در کالبد ترکیەی امروز حلول کردە:
زمانی که طرفداران خلیفه، ترک های جوان اتحاد و ترقی و کردهای هوادار خودمختاری در یک محیط بین المللی سیال و پویا به مصاف هم می رفتند که ناگهان سر و کلەی مصطفی کمال هم پیدا شد.
روزهای خوبی در انتظار آنکارا نیست و ترکیه در حال طی کردن سیری قهقرایی است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺چهارشنبە سوری و دلار صد هزار تومنی!

درست در روز چهارشنبه سوری دلار از مرز صد هزار تومان گذشت و رکوردی تاریخی از سقوط ارزش ریال و سرخوردگی ملی ایرانیان بر جای گذاشت.
تقارن نمادین این دو رخداد که یکی پیام آور یاس و دیگری بشارت دهندەی امید است، فرصتی برای تاملی عمیق تر است.
تصور ابرتورم لجام گسیخته و ویرانگر سال آتی از آئینەی دلار صد هزار تومنی کار دشواری نیست.  همچنین بر باد رفتن رویای ایران 1404 به عنوان توسعه یافته ترین کشور منطقه که گویی امروز با آتش چهارشنبه سوری خاکستر شد.

به عبث فکر می کنیم آتش تورم تنها بنیان های اقتصاد را می سوزاند و از تبعات مرگبار آن در ساحت های سیاست، اخلاق، اجتماع و فرهنگ، اغلب غفلت می کنیم.
این یادداشت کوتاه بدنبال بررسی پیامدهای گوناگون تورم و فلاکت اقتصادی نیست، بلکه به صورت موجز بر آنست که نوری بر تاریکخانه های اندیشەی سیاسی در پرتو ابرتوم کنونی بیفکند.

احتمالا مبرم ترین وظیفه در این باره در حال حاضر، مطالعەی تجربەی رکود و تورم در جمهوری وایمار و برخی حکومت های دمکراسی در اروپای قارەای است که چگونه پیامدهای آن به اسب تروای فاشیسم و حاکمیت ایدئولوژی های راست افراطی بدل شد.

بر این اساس نمی توان از وارونگی گفتمان های سیاسی و ضریب نفوذ آنها میان نیروهای اجتماعی در ایران امروز گذشت.
در شرایطی که ایران عملا تمام دهەی نود و تقریبا نصف دهەی 1400 را از دست داد، خشم و سرخوردگی عمومی طبیعی و دم دست ترین واکنشی قابل انتظار است.
همه بدنبال مقصر می گردند، از مردم تا نیروهای سیاسی. اصول گرایان دو آتشه کاسه کوزه ها را سر وزیر اقتصاد و احیانا رئیس بانک مرکزی می شکنند.
اصلاح طلبان که بعضا وسعت نظر بیشتری دارند، تکلیف دولت ها را ساقط و سیاست خارجی را گناهکار قلمداد می کنند.
تودەی مردم اما به وجهی نگران کننده دایرەی گناهکاران را روز به روز بزرگ تر می نماید.
ابتدا زنجیرەی گناهکاران و مقصران، متوالی و انضمامی تر بود.
کارگر کارفرما را می نواخت. خرده فروش موزع را و موزع هم کارخانه و قس علیهذا.
اما اکنون کار از این حرفها گذشته و حتی دولت های غربی بانی تحریم هم تبرئه شده اند.
کار به پدران و تمام نسل های قبل که انقلاب 1357 را رقم زدند رسیده و همه بی برو برگرد در دادگاه افکار عمومی متهم و مقصر شناخته می شوند!
بدتر از آن اکثرا دنبال علاج نشانه های بیماریند و از علت اصلی و زمینه های بیماری ساز غافلند.

تحقیر ملی در مقیاس بزرگ اغلب با واکنش های حاد و مردم گرا روبرو می شود.
در دورەی فترت و رخوت دهەی 1900 ملتی که شاهد قحطی، بیماری و دخالت روزافزون خارجی بود، در چشم بهم زدنی به آرمان های انقلاب مشروطه پشت کرد. و بجای آن با اشتیاق چشم براه دیکتاتوری مصلح و ناجی بزرگی شد.
اکنون هم ایدەی مردم انگیر تولد دوبارەی ایران که  بر اثر تورم و تحریم و تحقیر اقتصادی، ناتوان شده مانند آرزویی شعله ور می ماند.
آرزویی که به وضوح در پاسداشت های چهارشنبه سوری و نوروزی  به آتش آن و سبزه نوروز گره می خورد. در حالیکه چندان خبری از مولفه های دینی هویت ایرانی نیست.

کسان و نیروهای سیاسی که به طرزی افراطی روی ناسیونالیسم افراطی تاکید می کنند، آینده نگرانی هستند که حسرت مزبور را در هوا استشمام و فرصت ها را می قاپند.
در کنار ایرانشهر گرایانی که بعضا تنه به تنەی ایران شاهی می زنند، ناسیونالیست های کرد و ترک هم هستند که از منظر خود از خرمن سیاسی رکود و تورم و فلاکت برداشت می کنند.

رجعت به تجربەی اروپا نشان می دهد که به فرض مثال در هنگامەی غلیان خشم عمومی در آلمان تورم زده، حتی واضعان قرارداد ورسای و حرص و آز و نظامی گری فرانسه و بریتانیا هم فراموش می شوند.
و چه بسا سنت های سیاسی، تجربەی دمکراسی، خاطرەی انقلابیون قدیمی و هر آنچه جلوی چشم مردم است، به تیر کین و غضب دچار می شود.
قبل از آنکه هیتلر به قدرت برسد، یهودستیزی واکنشی بود غریزی به فلاکت ملی و سقوط طبقەی متوسط در کنار تمول و دارایی یهودیان به عنوان اقلیتی هنور ممتاز به لحاظ اقتصادی.
فرضا موج افغان ستیزی کنونی نمی تواند بازتابی از فقر و فلاکت روزافزون عمومی نباشد.
در زمان انقلاب 1357 همه و عمدتا از سر سیری در خیال سوسیالیسم خلقی و اسلامی فرورفته بودند، اما در هنگامەی گرسنگی، کدام ایدئولوژی سیاسی بە چشم می آید؟
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺یمن و تاویل نامەی ترامپ

حملات شدید و بی سابقەی آمریکا و انگلیس به اهداف متعلق به حوثی ها در یمن پرده ای دیگر از سیاست فشار حداکثری علیه ایران را به نمایش گذاشت.
حوثی ها در واکنش به محاصرەی اقتصادی غزه اعلام کردند که حمله به کشتی های اسرائیلی را از سر می گیرند.
نکتەی بی سابقه آنست که قبل از  آنکه حمله ای انجام دهند، هدف بمباران های سهمگین قرار گرفتند.
ترامپ و سایر مقامات دولتش ضمن تهدید به ریشه کن کردن دائمی تهدید حوثی ها با صراحتی غیرمتعارف به تهدید نظامی ایران هم پرداختند.
دقیقا مشخص نیست این خشم غیرمترقبه به علت به بن رسیدن مذاکرات غزه است، یا بخشی از راهبرد محاصرەی ایران.

پس از سقوط اسد و تضعیف شدید حزب الله، ظرفیت های منطقه ای ایران دچار نقصان شد و توانایی آن برای پیگیری سیاستی تهاجمی از طریق نیروهای نیابتی کاهش یافت.
به جرات می توان گفت حوثی های یمن در شرایط جاری آخرین کارت بازی ایران در منطقه و از هر نظر یک دارایی استراتژیک باارزشند.
یک نیروی مصمم قرار گرفته در منطقەای سوق الجیشی که قابلیت خود را برای ناامن کردن آبراه های بین المللی و اخلال در اقتصاد جهانی نشان داده است.

بر این اساس می توان گفت جنبش حوثی و پبشرفت برنامەی  هستەای که ایران را در آستانەی هسته ای شدن قرار داده، کارت های اصلی بازی تهران در برابر فشارهای ترامپند.
بر همین اساس دولت ترامپ مایل است قبل از رویارویی نهایی با ایران، به ظرفیت عملیاتی حوثی ها ضربه ای جدی بزند.

ایران با دقت و احتیاط فراوان به اقدام نظامی آمریکا علیه یمن می نگرد و مراقب است که پایش به درگیری نظامی با آمریکا نکشد.
اکنون مساله این است که آیا آمریکا کاری را که قبلا دولت های بایدن، اسرائیل و پیشتر عربستان نتوانستند به پایان برسانند، می تواند به نتیجه برساند؟
برای ارزیابی دقیق باید منتظر هفته های آینده ماند که گفته می شود حملات تا آن زمان ادامه خواهد یافت.

به هر حال اگر حوثی ها ناچار شوند به آتش بسی شبیه حزب الله تن دهند و سرنوشت خود را از پروندەی غزه جدا کنند، آمریکا یک گام دیگر به محاصرەی منطقه ای ایران نزدیک می شود.
تهدید حوثی ها علیه تاسیسات نفتی عربستان و امارات و جریان کشتی رانی بین المللی که در گذشته تاثیر آن به اثبات رسیده، نوعی اهرم بازدارنده است که ریسک حملەی احتمالی به ایران را افزایش می دهد.
از این رو خنثی شدن یا تضعیف این ابزار، تهران را از یک سپر استراتژیک محروم و گزینەی نظامی احتمالی را بیشتر در دستور کار قرار می دهد.

همانطور که گفته شد در هر مذاکره یا مواجهەی احتمالی ایران با ترامپ، پیشرفت برنامەی هسته ای از معدود اهرم های فشار باقیمانده در دست ایران است.
ایران می تواند این شمشیر داموکلس را روی سر غرب نگه دارد و از آن جهت خرید زمان برای نیل به یک توافق موقت و محدود به مسالەی هسته ای بهره ببرد.
این شمشیر فرضی اما منوط به وجود سپر حوثی ها و تهدید مستمر آنها علیه تنگه های بین المللی است.
ایران با وجود این اهرم می تواند موضوع را هر چه بیشتر کش داده و تا دو سال دیگر که انتخابات کنگره در آمریکا برگزار می شود، زمان را با نوعی توافق  ضمنی مشابه زمان بایدن سپری نماید.
یعنی در ازای گذاشتن برخی محدودیت ها روی برنامه ی هسته ای، از نوعی آزادی عمل برای فروش نفت برخوردار شود.

همانطور که گفته شد هدف فشار حداکثری و نیز جنگ بی سابقه علیه حوثی ها کور کردن این افق و حتی کشاندن پای ایران به درگیری است.
با این وصف تحولات یمن می تواند به آزمونی سخت برای ایران تبدیل و شرایطی مشابه ماههای سپتامبر و اکتبر در لبنان را خلق نماید.
آیا ایران می تواند نظاره گر زیر ضربه رفتن نهایی حوثی ها شود؟
آیا بمباران های کنونی را نوعی تمرین و عملیات شبیه سازی شده علیه خود نمی داند؟
پاسخ این سوالات در وهلەی اول به میزان تاثیرگذاری حملات آمریکا و تحولات روی زمین در یمن بر می گردد.
می توان گفت که حملەی آمریکا به یمن بخشی از دستور کار نامەی هفتەی گذشتەی ترامپ جهت دست کشیدن ایران از حمایت حوثی هاست.
امری که مفهوم مذاکره نزد ترامپ را روشن می سازد!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺میثاق دمشق و عبرت از سرنوشت جنبش بارزانی

55 سال از امضای توافق نامەی 11 مارس 1970  صدام و بارزانی  گذشت. بر اساس این توافق برای نخستین بار به خودمختاری کردستان در چارچوب عراق اذعان شد و این یک دستاورد سیاسی و حقوقی بی نظیر بود.
همانگونه که ویدئو می گوید - روی لینک پایین کلیک کنید - چهار سال صلح شکنندەی پس از آن، با آغاز جنگ در سال 1974 خاتمه یافت و دولت وقت عراق از اجرای کامل عهدنامه خودداری کرد.
رژیم عراق با بی میلی و در شرایط ضعف به این میثاق تن داده بود و دنبال فرصتی برای شانه خالی کردن از آن بود.

از سوی دیگر ایران، آمریکا و اسرائیل به هدف تضعیف جبهەی شرقی اعراب در برابر اسرائیل، در پی استفادەی ابزاری از مسالەی کرد بودند.
این امر در جنگ رمضان 1973 خود را نشان داد که دو لشکر زرهی ارتش عراق جلوی پیشروی آهسته و پرتلفات اسرائیل به سمت دمشق را گرفتند.
به نظر می رسد که رهبری سیاسی کردها در درک ابعاد منطقه ای و بین المللی مساله موفق نبود و به قول نوشیروان مصطفی جنگ یک سالەی 1974 تا 1975 عملا به نوعی نبرد نیابتی ایران علیه عراق تبدیل شد.
جالب این جاست که آن زمان روابط کردها و بغداد  بر سر کرکوک از هم گسیخته شد.
کردها یک پبشنهاد به نسبت سخاوتمندانه مبنی بر تقسیم نصف نصف درآمدهای نفتی را نپذیرفتند و روی الحاق کامل شهر به اقلیم خودمختار  پافشاری نمودند.
شگفتا پس از 55 سال این مساله عملا شاهد هیچ پیشرفتی نبوده و دست کردها از کرکوک کوتاه مانده است.

بن بست سیاسی و نظامی در روابط کردها و دولت عراق تا زمان شکست صدام در جنگ کویت ادامه یافت.
در سال 1991 که بر اساس قطعنامەی شورای امنیت، منطقه ی پرواز ممنوع اعلام شد، معنای عملی این اقدام چیزی جز بالفعل کردن خودمختاری سال 1970 نبود.
در واقع قدرت های جهانی با مداخلەی بشردوستانە، چارچوب حقوقی موجود قانون اساسی عراق را معنادار ساختند و طرفه آنکه تعمدا کرکوک را در منطقەی پرواز ممنوع قرار ندادند.
این تحول بار دیگر نقش یک قدرت فائقەی خارجی در ضمانت خودگردانی کردها - مشروط به عدم تغییر مرزها - را مسجل کرد.
در توافق دمشق هم عینا این مساله صادق است.
اگر دولت مرکزی قدرتمند و تثبیت شود، طبیعتا زیر همه چیز را می زند.
اگر کردها هم از تنگنای موجود خارج شوند به فکر استقلال و گسترش خودمختاری موجود خواهند افتاد.
آنچه دو طرف را مقید و محدود می کند، توازن قوا، ظرف رویدادها و زمینه های داخلی، منطقه ای و خارجی موضوع است.
جهات خارجی به هیچ وجه موافق استقلال کردها نیستند. حفظ استاتوس موجود هم در میان مدت مرهون خنثی کردن چالش ترکیه است.
این مسالەی پیچیدە تا حد زیادی به نقش واشنگتن بر می گردد که چگونه تعارض منافع و ستیز در شبکه ی متحدان خاورمیانه ایش شامل ترکیه، اسرائیل و کردها را مدیریت کند.

نکتەی اصلی وجود حمایت خارجی و ضمانت های بین المللی است.
خودمختاری کردها در عراق معلول حمایت استراتژیک ایالات متحده است. حمایتی که در برهه ای خاص از تاریخ روابط بین الملل و لحظەی پایان چنگ سرد و آغاز جهان تک قطبی اتفاق افتاد.
نظام جهانی پس از 35 سال تغییر زیادی کرده است. توازن قبلی در حال دگرگونی است و آمریکا تمایل کم تری نسبت به مداخلەی فعال دارد.
در جهان چند قطبی پیش رو، تنوع بخشی به شرکای خارجی و انعطاف پذیری در اتحادها و ائتلاف ها شرط بقاست.
سیاست آمریکا در سوریه در قیاس با سیاست عراقی آن در 25 سال گذشته و در واقع با الهام از هزینه و شکست های آن، با تردید و عدم قطعیت بیشتری همراه بوده است.
کردهای سوری در جنگل شام و در میان انبوه بازیگران ریز و درشت، عملا ناچار بودەاند بە تنهایی با چالش ترکیه مقابله کنند.
یکی از قدرت های اصلی جهان پساآمریکایی که کسی نمی تواند آن را نادیده بگیرد.
با الهام از تجربەی کردها در عراق بعثی، می توان ادعا کرد که تفاهم نامەی دمشق نخستین گام به سمت رسمیت بخشیدن به وضعیت دوفاکتوی کنونی است.
مسیری پرفراز و نشیب که کسی نمی تواند به پیش بینی روند کلی و جزئیات آن بپردازد.
مسالەی مهم دیگر فرایند صلح در ترکیه است که ارتباطی مستقیم و ارگانیک با مسالەی سوریە دارد.

نکتە ی دیگر آنست که چگونگی حل و فصل مسالەی کرد در ترکیه می تواند به سرفصلی مهم در تاریخ منطقه تبدیل شود.
چرا که محکی برای آزمودن ظرفیت راهکارهای لیبرال و شهروند محور برای ادغام دمکراتیک کردها در جوامع ملی موجود بر اساس مساهمت و شراکت برابر است.
در عراق و سوریه بر اساس الگوهای تاریخی و جامعه شناسی سیاسی خاص دولت های نه چندان مسبوق به سابقەی موجود، مدل خودگردانی به الگوی حل مساله تبدیل شده است،
اما در ترکیه که دولت - ملت قوام و قدمت و قدرت نرم بیشتری دارد، مساله متفاوت است،
تجربه ای که به صورت بالقوه می تواند برای ایران هم درس آموز باشد.
#صلاح_الدین_خدیو
https://www.instagram.com/reel/DHEcfTKIXD6/?igsh=bndjOGYweXhocHIw

@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺توافق تاریخی کوبانی و جولانی

توافق امروز احمد الشرع رئیس جمهور موقت سوریه و مظلوم عبدی فرماندەی نیروهای سوریەی دمکراتیک گامی تاریخی در جهت ساختن آیندەی سوریە است.
در یادداشت دیروز اشاره کردم که کردها برندەی اصلی شورش باقیمانده های رژیم سابق در مناطق علوی نشین هستند.
دولت شرع پس از کشتارهای گستردەی غیرنظامیان علوی زیر فشارهای شدید بین المللی قرار گرفته و قادر نبود جبهەای جدید علیه کردها بگشاید.

همزمان با دیدار شرع و عبدی در دمشق، جنگنده های اسرائیلی به بمباران جنوب پایتخت ادامه می دادند.
این حملات ربطی به ملاقات دو رهبر نداشت، اما چالشی مستقیم علیه ترکیه به عنوان حامی اصلی شرع محسوب می شود.
دولت اردوغان به دلایل متعدد و از جمله هراس از بحرانی شدن روابطش با دولت ترامپ، قادر نیست با دست درازی اسرائیل در سوریه مقابله کند.
این انفعال به صورت بالقوه می تواند فرصتی را که این کشور در سوریه به دست آورده به نقطه ضعف و پاشنه آشیل آن تبدیل نماید.
با این تفاصیل می توان گفت توافق امروز در فضایی خاص بدست آمده که مهم ترین ویژگی آن ضعف مضاعف رژیم دمشق و حامی اصلی آن یعنی ترکیه است.

مفاد توافق اعلام شده بسیار کلی هستند و از هر گونه اشاره به مسائل حاد و جنجال آفرین اجتناب شده است.
اما فحوای آن بیانگر این است که دمشق تشکیلات اداری و نظامی فدراسیون شرق و شمال سوریه را به رسمیت می شناسد و خدمات دولتی از این به بعد در آنها برقرار شود.

صبح امروز و قبل از ملاقات دو رهبر، درگیری های شدیدی میان نیروهای تحریر الشام و کردها در منطقەی اشرفیه حلب گزارش شد.
اشرفیه و شبخ مقصود محلات کردنشین حلب هستند که توسط واحدهای مدافع خلق کنترل می شوند.
در زمان اسد هم کردها کنترل این محلات را در دست داشتند. اما بر اساس یک معادلەی ضمنی در قبال آن، اجازه داده بودند، واحدهایی از ارتش سوریه به صورت نمادین در حسکه و قامیشلو حضور داشته باشند.
امروز هم ظاهرا معادلەی فوق به روز شد و پس از آتش بس در حلب، واحدی از ارتش سوریه راهی حسکه گردید.

پشت پرده و سایر جوانب توافق امروز هنوز روشن نیست. از جمله پرسش های مهمی دربارەی ضمانت اجرایی آن و نیز ارتباط آن با روند صلح ترکیه.
به صورت کلی صلح کردها و دولت ترکیه می تواند به تلطیف دیدگاه آشتی ناپذیر آنکارا در قبال کردهای سوری منجر شود.
شواهد و قرائن هم نشان می دهد که توافق امروز نه به معنای خلع سلاح کردها بلکه نزدیکی و هم سویی آنها با دولت دمشق به مثابەی بازیگری مستقل است.
در توافق نامه آمده که دو طرف علیه بقایای بشار اسد متحد می شوند.
همچنین دولت سوریه متعهد شده زمینەی بازگشت آوارگان به محل سکونتشان را فراهم آورد. این بند اشارەی آشکار به بیجاشدگان کرد اهل عفرین و سری کانی و گری سپی است که توسط ارتش ترکیه از دیارشان رانده و موطنشان با تغییرات جمعیتی قهری روبروست.
اشاره به ثروت های نفتی و گازی سوریه هم مبین آن است که کردها در شرایط تنگنای مالی شدید دمشق و تداوم تحریم ها، آماده اند آن را در درآمدهای نفتی سهیم سازند.

برای ارزیابی جدی تر موضوع طبعا باید منتظر تحولات آینده ماند. اما تا اینجا هم کردها دستاوردی بزرگ کسب و توانسته اند دستکم به صورت دوفاکتو به خودمختاری شان رسمیت بخشند.
قانون اساسی جدید سوریه که تدوین آن به زودی آغاز می شود، گره مهمی است که تثبیت دستاورد کنونی در گرو نحوەی نگارش آنست.
امری که حتما در مذاکرات جاری در مورد آن بحث شده است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺تهران به وقت زنان: 17 اسفند 1357

17 اسفند 1357، نخستین روز زن پس از انقلاب، زنان تهرانی در اعتراض به حجاب اجباری به خیابان آمدند.
سوفی کی یر خبرنگار کانادایی صدها عکس از این واقعه گرفت. ویژگی عکس های خانم کی یر رفتن به قلب جمعیت و زوم کردن روی چهره ها، گویی به قصد شکار فردیت آنها بود.

فردیت همان گمشدەی انقلاب 57 بود. در گفتمان های رایج انقلابی " من " حضور نداشت و تلاش می شد فردیت در یک "مای" جمعی مستحیل شود.
نخستین قربانیان فقدان من و فردیت آدمها، زنان بودند که حقوق انسانی شان فدای مصلحت های بزرگ جمعی می گردید.
لیبرالیسم به عنوان اصلی ترین مدافع فردیت، مطرود بود و مذهبیون، چپ گراها و ناسیونالیست های کرد - بازیگری محوری در تحولات پس از انقلاب- به ترتیب آن را در پیشگاه امت، خلق و ملت قربانی می کردند.


ایدئولوژی های جمع گرا میانەی چندانی با آزادی های فردی ندارند. در برخی نسخه های افراطی حتی تلاش می شود، زبان از هر اشاره به ضمایر فردی تصفیه شود.
در چنین فضایی، طبیعی بود که یک خیزش طبقەی متوسط معطوف به آزادی های فردی، به وابستگان رژیم سابق و تمایلات اشراف و بورژوازی منتسب شود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺جنگ تجاری جهانی: دزد با چراغ آمد!

دونالد ترامپ جهان را به تعرفه بست. آنچه که او امروز انجام داد، اعلام نوعی جنگ تجاری جهانی از طریق انداختن یک بمب اتمی نمادین روی اقتصاد جهان بود.
فهم ادراک ترامپ در این زمینه دشوار نیست. وی به خواست رای دهندگانی عمل کرده که از اضطراب اقتصادی و ترس های جمعیت شناختی هراسانند.

دستکم دو دهه است که اقتصاد آمریکا و کشورهای لیبرال دمکراسی اروپا از قسمی رکود و ایستایی رنج می برد.
در فاصلەی سال های 1935 تا 1960 سطح زندگی خانواده های متوسط آمریکایی دو برابر شد.
در میانەی سال های 1960 تا 1985 دوباره این میانگین دو برابر گردید. اما از آن زمان و طی 40 سال گذشته، سطح زندگی متوسط آمریکایی ها تغییر چندانی نکرده است.
سکون و ایستایی مزبور زمانی رشک برانگیز می شود که مردمان اروپایی و آمریکایی آن را با رشد خیره کنندەی اقتصادهای آسیایی نظیر چین و هند و کره مقایسه کنند.
صد البته آنها از فقر مطلق آغازیدند و دورنمایی مشابه وضعیت امروز اقتصادهای غربی برای آنها نیز در آینده دور از انتظار نیست.

تودەی مردم اما آن را اینگونه نمی بینند. "مردم" از جهانی شدن، اتوماسیون واقتصاد دیجیتال شاکیند که بسیاری از مشاغل را محو کرده است.
برخی از فرصت های اقتصادی هم قربانی مزیت های برون سپاری و انتقال به اقتصادهای تازه نفس برخوردار از نیروی کار ارزان و جوان شده است.
پیش بینی پاسخی پوپولیستی به این دشواره، دشوار نیست: تجارت جهانی به فقیر شدن " ما " و ثروتمند شدن " آنها " انجامیده است.
جهانی شدن هم در کلیت خود مفهوم ملت را زائل و سیل مهاجران را به سوی کشورهای متروپل راه انداخته، در عین اینکه باعث شده اختیار بسیاری از تصمیم گیری های اساسی سیاسی و اقتصادی به نهادهای بین المللی سپرده شود.
ترامپ قول داده ناجی این بخش از جامعه شود و عظمت آمریکا را بازگرداند!

اما آیا می توان به عقب بازگشت و فرضا عمدەی فعالیت های اقتصادی را درون مرزهای ملی محصور ساخت و تن به رکود و پسرفت اقتصادی هم نداد؟
جواب قطعا نه است! آیا می توان مانع زوال بیشتر نظم بین المللی فعلی شد و فرضا از ظهور قدرت های تازه جلوگیری نمود؟
باز پاسخ خیر است!

ترامپ بهتر از هر کس می داند که نمی شود. وی برای اخلال در روندهای تا حدی ناگزیر کنونی رویکردی خاص انتخاب کرده است.
یک روزنامه نگار غربی وی را در نقش نامتعارف یک سارق ژئوپولتیکی تصویر کرده است.
دزدی یک مبادلەی اقتصادی حاصل جمع صفر است. ترامپ گویی نظام جهانی و اقتصاد آن را قفسه ها و اجناس یک فروشگاه می بیند.
کانادا را بر می دارد ولی پول نمی دهد. غزه و گرونلند و کانال پاناما و معادن کمیاب اوکراین را می خواهد، اما حاضر به پرداختن بهای آنها نیست.

همانگونه که گفته شد این رویکرد متناقض یک انزواگرا- امپریالیست در سدەی بیست و یکم است.
ترامپ مایل است که از مزایای سیاست امپریالیستی بدون کشیدن مخارج لشکر و قشون بهره مند گردد.
از جنگ های بی پایان بیزار است، اما می خواهد با سیاست قدرت، از مزایای جنگ و فتح کشورها برخوردار شود.
مردی لاقید را تصور نمایید که خواهان استفاده از تمامی مواهب زندگی مشترک است، اما نمی خواهد کوچک ترین مسئولیتی بپذیرد.

می توان گفت که در 80 سال گذشته آمریکا در مقام قدرت برتر، قسمی قرارداد اجتماعی با جهان داشت که ستون نظم جهانی امروز بود: آقایی هزینه دارد!
به بیان بهتر در قبال مزایای ابرقدرتی و داشتن قدرت و ثروت بیشتر، از نوعی سخاوت ارباب منشانه بهره می گرفت.
این سیاست اکنون جای خود را به ارائەی صورتحساب حتی به نزدیک ترین متحدان و دوستان داده است.
قبلا غیر مستقیم و مودبانه حساب می شد، اکنون مستقیم و بدون تعارف.
همانگونه که اشاره شد بخشی از این واکنش، غریزی است و ناشی از حس ناخوش عقب افتادن و برخاستن دیگران و ناامن شدن جهانی که دهه ها قرن آمریکا نام داشت.
قرن آمریکایی البته پیش درآمدی بنام رویای آمریکایی داشت: اهل هر کجا هستی، بیا و اینجا با پشتکار و خلاقیت آیندەات را بساز!
این رویا تا حد زیادی برباد رفته است. اقتصاد بین المللی شده و تبعات آن نظیر ترکیب رکود و افزایش نابرابری همراه با پیچیدگی روزافزون واقعیت اجتماعی، به اندازەی گذشته به استعداد و پشتکار پاداش نمی دهد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺این دو زن چه می گفتند؟ (2)

علی به دادگاه متوسل شد و با موافقت آن مناره را ساخت.
اما این پیروزی کوچک پیامدی گزاف داشت. هزاران نفر شروع به جمع آوری امضا کردند تا برای ممنوعیت مناره همه پرسی انجام شود.
رفراندوم مورد نظر برگزار و علیرغم مخالفت قاطع رهبران سیاسی و چهره های جامعەی مدنی، اکثریتی 58 درصدی به ممنوعیت مناره و در واقع کاهش آزادی مذهبی اقلیت ها رای دادند.
در این دعوا دادگاه نمایندەی لیبرالیسم و همه پرسی نمایندەی دمکراسی بود.
پس از آن، اصل مورد نظر قانون اساسی سوئیس به این شکل در آمد: آزادی دین و عقیده تضمین شده است، ساخت مناره ممنوع است!
طنین تضاد موجود در این عبارت پردازی جدید به نحوی اصل دوازده قانون اساسی ایران را تداعی می کند.

به ایران بازگردیم! سیر قهقرایی دمکراسی غیرلیبرال  مورد اشاره زودتر از موارد پیشگفته آغاز شد.
علیرغم برخی فراز و نشیب ها در دورەی اصلاحات و بعضا اعتدال، اما کمبود حقوق تضمین شدەی شهروندی کار خود را کرد.
تبعیض های ساختاری مندرج در قانون اساسی ابعادی کارکردی نیز یافت و به تدریج جماعات و گروه های بزرگ تری را در بر گرفت.
اکنون هم هر از گاه لزوم رعایت حقوق شهروندی و تعریف ایرانیت بر مبنای عضویت افراد صرف نظر از زبان و قوم و مذهب در اجتماع ملی مطرح می شود. اما بدون توجه به مقدمات و الزامات آن راه به جایی نمی برد.

انحراف دمکراسی ناقص اولیه از جایی شروع شد که اکثریت نگرانی و بیم های اقلیت ها را نادیده گرفت.
لیبرال دمکراسی نظامی است که هم از حقوق شهروندی محافظت می کند و هم دیدگاه های مردمی را به سیاست عمومی بدل می نماید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

نظر و دلایل دو خانم در مصاحبه تلویزیونی که در رفراندوم فروردین ۱۳۵۸ آرای متفاوت آری و نه به جمهوری اسلامی داده بودند

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺آخرین سنگر نجات آخرین دمکراسی خاورمیانه

امروز استانبول زیر پای صدها هزار معترض لرزید.
ساحل مال تپه که این جمعیت ملیونی را گرد آورده به طرزی نمادین بیانگر آیندەی دشوار ترکیه است: آخرین سنگر مقاومت برای جلوگیری از سقوط نهایی دمکراسی نیمه جان در قعر دریای خودکامگی.
مردم ترکیه ناچارند این نبرد سخت را به تنهایی پیش ببرند.
اردوغان با استفاده از فرصت وجود ترامپ، این تصمیم متهورانه را اتخاذ کرد.
اروپا هم به علت جنگ اوکراین، بحران های خاورمیانه و مزیت های ژئوپلتیک و استراتژیک ترکیه قادر نیست در کنار مردم بایستد.
تازه با ناز و کرشمەی آمریکایی ها برای ناتو، ارتش ترکیه قوی ترین نیروی نظامی این اتحادیه هم شده است.

اردوغان همەی این ها را به دقت محاسبه کرده بود، اما در مورد میزان واکنش مردم دچار اشتباه شد.
آیا وی موفق می شود که از این بحران جان سالم بدر برد؟
در این صورت دیکتاتوری کامل حاکم می شود.
اگر هم شکست بخورد، احتمالا دورەای از هرج و مرج و بی ثباتی در انتظار ترکیه خواهد بود.
سلطان در 20 سال گذشته، اینقدر نهادهای سیاسی و قانونی را شخصی کرده که رمقی به تن حکومت قانون نمانده است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔴مصاحبه صلاح‌الدین خدیو با ایران فردا
🔷اردوغان در مسیر پوتین: بی اعتبار شدن نهاد قضایی و انتخابات در ترکیه

🔻به کوشش: روح‌الله سوری

@iranfardamag

1️⃣در اقدامی تاریخی ،اوجالان با خلع سلاح پ.ک.ک و واردشدن در یک فرآیند دموکراتیک مواففت کرده است. از نگاه شما چه انگیزه ها و دلایلی اوجالان را به این امر متمایل کرده است؟

🔸پیام اوجالان دو بخش بود. یک بخش دیدگاه جدیدی بود که درباره ی مسئله‌ی کرد و راهکارهای آن مطرح کرده بود. ایشان بوضوح ضمن نقد کمالیسم و ناسیونالیسم مبتنی بر خاک و خون ترکیه، از راهبرد جنگ رهایی بخش و دیدگاه سوسیالیستی پ.ک.ک هم انتقاد کرد.
حرف اصلی وی بازگویی دیدگاه های لیبرال در زمینه ی مهار و مدیریت تنش در جوامع چند قومی بود. امری که در میان رهبران کرد و ناسیونالیسم کلاسیک کرد تا حدی بی سابقه است.
در بخش دوم خواهان انحلال و خلع سلاح پ.ک.ک شد که به زعم وی یک سازمان کهنه و مخلوق شرایط جنگ سرد است.
این خواسته ها احتمالا محصول مذاکره با دولت ترکیه بر سر مواردی چون تعدیل قانون اساسی و اعطای حقوق بیشتر به کردها و انجام اصلاحات به قول خودش در جمهوری جدید ترکیه است.

2️⃣ دولت ترکیه دهه هاست که با پ.ک.ک درگیر جنگ و رقابت است، در مقطع کنونی اردوغان با خلع سلاح و انحلال این گروه دقیقا به دنبال چه اهدافی است؟ آیا می توان بین تحولات اخیر سوریه (سقوط بشار اسد) و توافق اردوغان با پ.ک.ک  ارتباطی برقرار کرد؟

🔹هم با تحولات سوریه در ارتباط است، هم با تحولات داخلی ترکیه.
از دومی آغاز می کنم. اردوغان بدنبال بر هم زدن اتحاد عملی است که میان حزب جمهوریخواه خلق و حزب کردی برابری و دمکراسی یا دم پارتی وجود دارد.
آکپارتی دنبال تصفیه و انهدام اصلی ترین رقیب خود یعنی حزب ج ه پ است. اردوغان برای کاندیداتوری مجدد نیاز به تغییر قانون و ۵۷ رای دم پارتی در پارلمان دارد.
در واقع از طریق دادن برخی امتیازات به کردها می خواهد حکومت خود را مادام العمر کند و نهادهای سیاسی را بی اثر سازد.
مسئله‌ی دیگر او موجودیت خودمختار کردها در سوریه است. اردوغان دنبال تک خور کردن سوریه و گرفتن جای ایران و روسیه در آن است.
حمله‌ی مستقیم به کردهای سوری، ریسک به خطر افتادن روابط به نسبت نزدیکش با ترامپ را در بر دارد.
از موضع نهایی ترامپ هم درباره‌ی خروج نیروهای آمریکایی از سوریه مطمئن نیست. در ضمن با هراس حمایت اسرائیل از کردها روبروست.
صلح با پ.ک.ک می تواند به تلطیف رابطه‌ی تنش آمیز فعلی با کردهای سوریه بینجامد.
در یک چشم انداز بلندپروازانه تر بدنبال آن است مانند دوره ی عثمانی کردستانات ترکیه، عراق و سوریه را با خود همراه سازد.

3️⃣تحولات رخ داده در روابط کردهای ترکیه با دولت اردوغان چه تاثیری بر کردهای دیگر کشورهای خاورمیانه یعنی سوریه عراق و ایران خواهد گذاشت؟

🔸بستگی دارد روند آشتی به نتیجه برسد یا خیر. اگر ترکیه بتواند چالش پ.ک.ک را از سر راه بردارد، طبعا به معنی حذف یک مشکل مهم امنیتی در کشور خواهد بود. همانطور که گفته شد خود بخود گره کردستان سوریه هم باز خواهد شد.
در کردستان عراق هم ترکیه با جناح بارزانی ها روابطی نزدیک دارد. در صورت توفیق روند صلح، جناح طالبانی هم که به پ.ک.ک نزدیک هستند، در مدار آنکارا قرار می گیرند.
اما مسائل و روند حوادث همیشه مطابق امیال و آرزوها پیش نمی روند. باید منتظر تحولات و اتفاقات ریز و درشت در منطقه ماند و درصد توفیق روند آشتی را ارزیابی کرد.
به گمانم امور چندان هم وفق مراد نیست و جنگ چه در قندیل و چه سوریه علیرغم آتش بس یک طرفه ی پ.ک.ک متوقف نشده است.
قرار بود در نوروز پیامی ویدیوئی از طرف اوجالان پخش شود که انجام نشد....


🔹متن کامل:

https://cutt.ly/grpXs1vj

#ایران_فردا
#روح‌الله_سوری
#صلاح‌الدین_خدیو
#ترکیه #اردوغان #پوتین #اوجالان #پ_ک_ک


http://t.me/iranfardamag

@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺ارومیه و هویت در آئینەی عکسی قدیمی

ارومیه سال 1354، درست نیم قرن قبل تعدادی از جوانان آشوری با شادمانی در کلیسای مارسرگیز می رقصند.
مارسرگیز کلیسایی ساسانی در روستایی بنام کلیسا در سه کیلومتری ارومیه است. اهالی روستا را ترکیبی از کردها و آشوریان تشکیل می دهند.

به گفتەی مارک بلوخ انسان ها پیش از آنکه فرزندان پدرانشان باشند فرزند زمانەی خود هستند.
تعریف هویت از نسلی به نسلی فرق می کند و به یقین جوانان شاداب حاضر در عکس توصیفی متفاوت از امروز از ارومیه و خویشتن داشتند.

قدر مسلم اینکه شکاف های هویتی به اندازەی امروز وجود نداشت. تفاوت ها اما بیشتر از امروز بود; مسیحی و مسلمان، شیعه و سنی و کرد و عجم.
اما تفاوت کمتر به تخاصم تبدیل می شد. امروز تحت تاثیر روندهای گوناگون جهانی شدن و یکسان سازی های ژنریک، بیشتر از گذشته شبیه همیم.
از جمله دین نقش خیلی کم تری در ارزیابی ما از دیگری دارد. خیلی بیشتر از گذشته مانند هم می پوشیم، می خوریم و تفریح می کنیم.
پنداشته هایمان بسیار شبیه هم است و گویی مانند برندی یکسان از کارگاهی واحد آمده ایم.

اما درست در نقطەی همسانی و شباهت بسیار و شاید از عصبانیت ناشی از آن، به یک خرده هویت می چسپیم و پردازشی خصمانه از آن بدست می دهیم.

50 سال قبل سهل است، 20 سال پیش هم ادراک هویتی در ارومیه مثل امروز نبود.
ممکن است ده سال دیگر باز اوضاع تغییر کند.
مهم آنست که پرانتز هویت را هیچوقت نبندیم و هشیارانه با آن مواجهەای دمکراتیک داشته باشیم.

ما فقط کرد و ترک و ... نیستیم: ایرانی، مسلمان، مسیحی، کارگر، متوسط الحال، زن، مرد، سوسیالیست، لیبرال، سبز، اصلاح طلب، سنتی، راست، محافظه کار، چپ، میانه، انقلابی، انسان، سیاره ای و ...هم هستیم.
این دیگ درهم جوشان هویتی که در درون هر کس وجود دارد مانع از برجسته سازی فقط یک سنجه و ایدئولوژیک کردن آن می شود.

بیاد آوریم خود این کلیسا که قدمتش به دوران ساسانی می رسد، نشانەی دیرینگی حضور آشوریان و ارمنی ها در این خاک است.
خیلی های دیگر هم بوده اند و رفته اند. در آینده هم چنین خواهد شد.
ارومیه می تواند پراگ ایران باشد. شهری چند فرهنگی در شمال غربی ترین نقطه ی ایران.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

توضیحی ضروری

همانگونه که در متن یادداشت آمده مقصود از پایتخت نوروزی، سرزمینی به گستردگی تمام فلات ایران است: از شبه قارەی هند تا آناتولی و از آمودریا تا دریای مدیترانه.
در سال های قبل، یونسکو نهاد فرهنگی سازمان ملل این عنوان را به سنندج داده بود.
نوروز میراث مشترک تمام ملت های غرب آسیا و آسیای میانه است و البته ایران در قلب این جغرافیا قرار دارد.
تلاش های اخیر ترکیه برای مصادرەی این میراث معنوی اهمیت این نام گزینی ها و ضرورت هشیاری نهادهای فرهنگی را برای صیانت و پاسداشت آن افزون می سازد.

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺سر مشعل نوروز را بالا بگیر آقای پریزیدنت!

نسبت اردوغان و نوروز مانند نسبت صدام حسین با این جشن کهن ملت های فلات ایران است.
صدام برای قبض روح تاریخی نوروز آن را به جشن درخت کاری تبدیل کرده بود.
هرچند در پایان کار نه درختی در عراق ماند و جان هورهای جنوب هم گرفته شد

اردوغان هم امروز همین راه را رفت. او نوروز را جشن مشترک جهان ترک نامید و آشکارا به یک میراث تاریخی کهن دستبرد زد.
درست مانند دستبردی که این روزها به حکومت قانون و دمکراسی نیم بند ترکیه زده است!

دوم اینکه با تقلید از نوروز کردی که آتشی بزرگ را با مشعلی فروزان روشن می کنند، مشعل بدست جلو دوربین ها آمد.
اما بجای آنکه سر آتشین چماقش را رو به آسمان بگیرد، آن را رو به زمین گرفت!

کردها مشعل ها را به نشانەی پیروزی روشنی بر تاریکی رو به بالا می گیرند و آتش نوروز را هم بر بلندا می افروزند.
شگفت آور است که آتش افروزترین رهبر منطقه در یک مراسم نمادین آتش بازی اینقدر مبتدی باشد!

همزمان با مراسم دولتی آنکارا، جشن نوروزی یک میلیون نفری دیاربکر برگزار شد و شرکت کنندگان درود و شادباش های بهاری شان را نثار  کوبانی و قامیشلو نمودند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺بهار دل انگیز و غم انگیز!

بهاران را با طراوت و شادابی و دل انگیزی می شناسند. اما در روزگاران مغموم، دل انگیزی به طرزی غریب با غم انگیزی همراه می شود.
سایه در شعر نغز بهار غم انگیز شادی و غم، آب و آتش و مرگ و زندگی را بهم می دوزد و با امید چشم براه می ماند:

بهار آمد گل و نسرین نیاورد/ نسیمی بوی فروردین نیاورد/
پرستو آمد و از گل خبر نیست/ چرا گل با پرستو همسفر نیست؟
چه افتاد این گلستان را، چه افتاد/ که آیین بهاران رفتش از یاد؟
بهارا تلخ منشین ! خیز و پیش آی/ گره وا کن ز ابرو ، چهره بگشای
بهارا زنده مانی زندگی بخش/ به فروردین ما فرخندگی بخش
هنوز اینجا جوانی دلنشین است/ هنوز اینجا نفسها آتشین است
بهارا ، شاد بنشین ، شاد بخرام/ بده کام گل و بستان ز گل کام
به نوروز دگر ، هنگام دیدار/ به آیین دگر آیی پدیدار


جشن های نوروزی مردم کردستان ترجمان این احوال متناقض است، شادی در هنگامەی غم، امیدواری در روزگار یاس و ستایش زندگی علیە غریو مرگ و خمودگی!
نوروزتان پیروز، روزگارتان بهاری و دلهایتان سرشار از روشنی و امید باد!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺ارومیه پایتخت نوروز جهان

پایتخت نوروز جهان یکی از القاب سنندج است. اما پس از آنکه امروز ارومیه زیر پای دهها هزار دوستدار نوروز لرزید، سنندج باید فروتنانه تاج پادشاهی امپراتوری نوروز را بر سر ارومیه نهد.
بر اساس برخی برآوردها قریب صد هزار نفر از اهالی در نوروزگاه حاضر شدند و رکوردهای قبلی را با فاصلەی بسیار جابجا نمودند.

امپراتوری نوروز سرزمینی نمادین است که از شبه قارەی هند و آسیای مرکزی تا کرانه های مدیترانەی شرقی امتداد دارد.
در شوروی سابق برگزاری جشن نوروز با افت و خیز همراه بود و روسها به ندرت آن را تحمل می کردند.

در دهەی نود میلادی در پرتو روند احیای فرهنگی و بازیابی قومی کردهای ترکیه، نوروز به قسمی هویت سیاسی شده گره خورد.
با وجود ممنوعیت، میتینگ های نوروزی به یک سنت مقاومت تبدیل و کردهای دیگر کشورها را هم تحت تاثیر قرار داد.
الگوی فعلی بزرگداشت آن در کردستان ایران اقتباسی از سنت مذکور است.

اجتماع امروز ارومیه، فرصتی برای یادآوری تنوع زبانی و مذهبی آن است. چهارراهی فرهنگی در شمال غرب ایران که بیش از هر زمان شایستەی رواداری و کثرت گرایی فرهنگی و سیاسی است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺من روزەام و " تورک" پس نمی توانم فارسی بگویم!

سخن فوق البته که مفرح و خنده آور است. به ویژه اینکه از جانب حجة الاسلام خلیل پور رئیس شورای شهر ارومیه گفته شده است.
خلیل پور در جلسەی معارفەی شهردار با بیان این مطلب از سخن گفتن به زبان فارسی خودداری کرد.
در اعتراض به آن، نمایندەی ارومیه در مجلس و برخی اعضای شورا سالن را ترک کردند.

در وهلەی اول شاید پیوند نماز و روزه با ارج نهادن ترکی و خوارداشت زبان فارسی قدری عجیب بنماید.. اما اندکی دقت لازم است تا دانست که  گوینده از رهگذر آن، در پی مفصل بندی گفتمان ترک الهی - نبش دیگر دکان حزب الهی نمایی - است تا امکان دلبری همزمان با طهران و قسطنطنیه فراهم آید.
بیان سخنان مضحک و رفتارهای سبک و نامتعارف دیری است که به روندی مرسوم در ارومیه مبدل شده است.

خواندن نمونه های بالا برای مخاطبی در مرکز و یا دوردست های کشور ممکن است مانند اخبار حوادث نادر هیجان انگیز باشد. اما جنبەی کمیک آن نباید به بهای پنهان کردن مقدمات تراژیک و توالی و تبعات فاجعه بار آن تمام شود.
روزگاری سخنان امام جمعەی سابق همین شهر به ابزاری برای افزایش تیراژ روزنامه های دوم خردادی تیدیل شده بود.
متن این خطبه ها در کنار طنزهای روزانەی ابراهیم نبوی، گاهی شنبە ها روزنامه های مورد اشاره را به چاپ های دوم و سوم می رساند و تیراژ آنها را تا رقم های رشک برانگیز چند صد هزار نسخه ای بالا می برد.
شاهد این مدعا استقبال فوق العاده از کتاب دو جلدی خطبه های نماز جمعه ارومیه است که در دهەی هشتاد بارها تجدید چاپ شد و مرزهای تیراژ و فروش در این حوزه را جابجا کرد.
صد البته کتاب مزبور در " ژانر طنز " پذیرفته شده بود و در قالب کتاب های مرسوم مذهبی قرار نمی گرفت.

نکتەی بد ماجرا این بود چیزی که در تهران و اصفهان و شیراز و تبریز و مشهد به آن می خندیدند، در استان مسقط الراس عین جدیت بود.
روشن تر بگویم؛ واقعیت حاکم بود و میراث آن به صورت تفرقه و توسعه نیافتگی اقتصادی و تضعیف انسجام و همبستگی ملی اکنون هم حی و حاضر است.
پیامد بدتر این وضع، فقر مدنی و فرهنگی استان آذربایجان غربی است. شما هم اکنون فضای مدنی و سرزندگی فرهنگی سنندج و بوکان و بانه و مهاباد و سقز و مریوان را با ارومیه مقایسه نمایید: شهرهایی به مراتب کوچک تر از مرکز آذربایجان غربی ولی سرتر به لحاظ تولیدات فرهنگی و رخدادهای ادبی و هنری و شادابی مدنی.

حسرت و دلتنگی زمانی افزون می شود که پیشینەی فرهنگی غنی و سرشار از الهام و آموزندگی آذربایجان را به خاطر بیاوریم.
زمانی آذربایجان در هر زمینه ای چنان سرآمد بود که تهران در برابر آن لنگ می انداخت.

چون به طنز اشاره کردم مثالی از همین حوزه می آورم.
تقریبا هیچ ایرانی کتاب خوانی نیست که حداقل یک بار نام نشریەی ملا نصرالدین را نشنیده باشد.
یک مجلەی پیشرو به زبان ترکی آذری که 120 سال قبل در قفقاز توسط جلیل محمد قلی زاده معروف به میرزا جلیل منتشر و 25 سال به فعالیت خود ادامه داد.
میرزا جلیل از زبان شخصیت فکاهی ملا نصرالدین به جنگ استبداد شاهان، خزافات ملایان و ظلم و جور ملاکان می رفت.
بیش از نیمی از خوانندگان پرشمارش در ایران و استان آذربایجان قرار داشتند و مجله در حین نکوهش استیداد و ارتجاع ایران قاجاری، نقشی بی بدیل در تنویر فکر آزادیخواهی ایرانیان بازی کرد.
مجلەی ترکی ملا نصرالدین فانوس آزادی خواهی در قفقاز و ایران و عثمانی بود و تاثیری سترگ روی انقلاب مشروطەی ایران برجای گذاشت.

ملانصرالدین طرفدار آموزش به زبان ترکی آذری بود و اکثر گردانندگانش مسلمان شیعه بودند.
اما در کنار میرزاجلیل، معاونش عمر فائق قرار داشت که یک آذری سنی بود و همچنین دو کارتونیست و صفحه آرای مشهور ارمنی و یهودی؛
نشانه ای روشن از رویەی مترقی و مداراگر مجله در محیط متنوع و چند قومی قفقاز و شهرهای باکو و تفلیس که عمدەی سال های  فعالیت مجله در آنها گذشت.

ملانصرالدین پایەی یک مکتب فکری قوی در طنز اجتماعی و سیاسی را در آذربایجان بر جا نهاد که دامنەی تاثیر آن از مرزهای موجود بس فراتر رفت.
رهیافت اصلی آن نوعی سوسیال دمکراسی  بود و تلاش خستگی ناپذیر برای شناساندن مسائل روز و خصائص جهان مدرن از طریق مفاهیم ساده به ایرانیان و ترکان و اهالی قفقاز.
این را مقایسه کنید با گفتارها و رفتارهای کمیک و طنزآمیز ولی عاری از روح راستین طنز امروز که به روشنی در ورای آن دم یک ایدئولوژی نفرت پراکن قومی هویداست!
به راستی از کجا به کجا رسیده ایم!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺قانون اساسی سوریه و ستیز دموکراسی و تئوکراسی

نیروهای دمکراتیک سوریه - ائتلاف تحت رهبری کردها - پیش نویس قانون اساسی موقت سوریه را رد کردند.
این پیش نویس که اخیرا از سوی احمد شرع امضا و برای اجرا ابلاغ شد، قرار است قانون اساسی سوریه در دورەی انتقالی پنج سالە باشد.

کردها می گویند این سند به سود تاسیس دولتی مقتدر و متمرکز نوشته شده و اختیارات رئیس جمهور در آن به شکل غیر قابل توضیحی بالاست.
همچنین اشارەی صریح آن به شریعت اسلامی به عنوان یگانه منبع قانون گذاری، نگرانی اقلیت ها را برانگیخته است.
مخالفت کردها که چهار روز پس از توافق آنها با احمد شرع اعلام شد، از نگرانی های آنها و نیز چالش های پیچیده و گوناگون سر راه اجرای توافق روز دوشنبه پرده بر می دارد.

در این پیش نویس گرچه تفکیک قوا و آزادی بیان تضمین شده، اما از هرگونه اشاره به زبان کردی و ادارەی نامتمرکز مناطق خودداری شده است.
حفظ عبارت "جمهوری عربی سوریه " و سردستی زبان عربی و اشاره به فقه اسلامی بعنوان سرچشمەی اصلی قانون گذاری، بیم بازتولید استبداد در قالبی نوین را افزایش داده است.

ادیان آسمانی که احتمالا مراد از آن اسلام، مسیحیت و یهود است، به رسمیت شناخته شده اند، اما اشارەای به سایر مذاهب نشده است.
امری که بالقوه می تواند آنها را در معرض ساطور راست اندیشی مذهبی حاکمان اسلام گرا نماید.
ازقضا اشاره به ادیان آسمانی می تواند به عنوان مدخلی جهت تامل در اندیشەی سیاسی بانیان این پیش نویس مورد توجه قرار گیرد.

پرسش این است که نویسندگان متن دنبال تاسیس نظامی دموکراتیکند یا تئوکراتیک به معنای حکومت خدا بر زمین؟
در ادیان سه گانەی پیشگفته، خداوند در عوالم ملکوت و لاهوت است و حکمرانی در ناسوت - زمین - ار طریق نمایندگان آن صورت می گیرد.
نطریەی مشروعیت الهی حکومت ریشه در این مصدر دارد و حکومت کلیسای کاتولیک - به عنوان نمایندگان ملکوت - در سده های میانه از نمونه های برجستەی این رهیافت است.

تدوین قانون اساسی ایران در ابتدای انقلاب هم بر اساس رهیافتی بینابین میان دموکراسی و تئوکراسی انجام شد.
دو بینش متضاد که اولی مشروعیت حکومت را ناشی از آرای مردم می داند و دومی آن را برخاسته از مشیت و ارادەی الهی می نامد.
نوبسندگان قانون اساسی در ایران انقلابی به طور عمده تحت تاثیر دو دیدگاه اخلال گر و احیانا سقیم بودند.
امری که تقریبا دربارەی اسلام گرایان تازه کار سوری هم صادق است.

یکم: سکولاریسم به معنای جدایی نهاد مذهب از نهاد دولت، نافی دین و اخلاقیات و منادی تکوین جامعه ای خالی از ارزش های معنوی و سنت های فرهنگی دیرین است.
این دشواره با تداعی شدن سکولاریسم با حکومت سرنگون شدەی پهلوی بیش از پیش بغرنج شده بود.

دوم: خضور پررنگ اصحاب و افکار چپ مارکسیستی که بر اساس کلیشەای کهنه دین را افیون توده ها می دانستند، حس رقابت و هماوردی را در میان اسلام گرایان حاکم بر می انگیخت.
هر دوی این انگاره ها رهزن بودند و باعث شدند که نویسندگان قانون اساسی بجای تمرکز روی ساخت دولتی دمکراتیک و کارامد به تاسیس دولت دینی بیندیشند.

سوگمندانه در عصر آمریکا ستیزی مفرط نیم قرن قبل، انتظار بیجایی بود که قانون اساسی نویسان بدانند که آمریکا از سویی مذهبی ترین جامعەی مغرب زمین است و از جهت دیگر دو نهاد مذهب و دولت دخلی بهم ندارند.
مسیحیان بنیادگرایی که به هدف آزادی مذهبی خویش بنیان آمریکا را ساختند، می دانستند شرط تضمین این آزادی در سهیم کردن دیگران در آنست.

چه در یک نظم سکولار که مبتنی بر آزادی اندیشه است و به هیچ فکر اقلیتی اجازەی عرض اندام به عنوان قانون مسلط را نمی دهد، آزادی دین داران از هر سیستم سیاسی دیگر تضمین شده تر است.
اسلام گرایان سوریه که دهه ها با آزار و تبعیض مذهبی دولت سکولار پیشین دست و پنجه نرم کرده اند باید بهتر این حقیقت را دریابند.

دولت های بعثی چه در عراق و چه سوریه، دستکم در صورت بندی های فکری و سیاسی اولیه، نه سکولاریسم راستین، بلکه تئوکراسی های وارونه بودند.
این نوع حکومت ها و برخی نمونه های دیگر نظیر سوسیالیسم واقعا موجود دوران جنگ سرد، ماهیتا با تئوکراسی های مبتنی بر ادیان کلاسیک تفاوت چندانی ندارند.
اینان مبتنی بر الهیات عرفی شده هستند و خصومتشان با معنویت و امر قدسی صرفا در برخی آموزه های تجربی عصر روشنگری و کلیشه هایی چون حقانیت تجربه و علم ریشه ندارد.
بلکه با دینی کردن امور عرفی و قدیس سازی از رهبران عملا اندیشه هایی چون مارکسیسم و سکولاریسم و پوزیتیویسم و ...را به مذهبی جدید بدل و به رقابت با ادیان سنتی بر می خیزند.
حاکمان سوری با الهام از این تجارب نه تنها نباید به دینی کردن قانون بیندیشند، بلکه می بایست از رهگذر تاسیس یک چهارجوب نهادی مبتنی بر آزادی عقیده و بی طرفی مسلکی دولت و اتکا به اصل مهم حاکمیت قانون، دین را از کمند استبداد و دیوان سالاری رها کنند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺قصەی فرهاد و احمد در سرزمین شام

در کاخ سابق بشار اسد دو رهبر جوان کرد و عرب در حال تقسیم قدرتند.
فرهاد شاهین عبدی رهبر ناسیونالیست های چپ گرای کرد و احمد شرع لیدر بنیادگرایان مسلمان.
این دو نمایندەی دو گفتمان جهان گرای متضاد هم هستند.
در روزگاری که تانک های آمریکایی در خیابان های بغداد پرسه و خاورمیانەی سایس پیکو را زیر چرخ هایشان له می کردند، فرهاد و احمد جوانانی بودند آرمان گرا با تخیلاتی پرشور دربارەی رهایی منطقه.
آمریکایی ها از خاورمیانەی جدیدی خبر می دادند که نظام های سیاسی دمکراتیک و اقتصادهای همبسته محور اصلی آن بود.
فرهاد  به عنوان یک جنگجوی پ.ک،ک بدیلی چپ گرایانه در سر داشت:
کنفدرالیزم دمکراتیک خلق ها با نظام شورایی و جوامع محلی متکی به دمکراسی مستقیم.
احمد هم که در القاعده می جنگید، به یک خلافت اسلامی نوین به پهنای جهان عرب می اندیشید.
هر سه این نسخه ها که قرار بود جایگزین نظم مندرس و ایدئولوژی های فرتوت حاکم شوند، زیادی یوتوپیایی بودند.
همه امروز بلندپروازی شان را کنار گذاشته و آمریکایی  ها چپ گرایان و اسلام گرایان را هم تحت فشار می گذارند که با هم همکاری کنند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺 برندگان و بازندگان کشتار علوی های سوریە

رخدادهای اخیر سوریه، از برخی جهات نقطە عطفی در روندهای جاری آن محسوب می شود.
بدنبال شورش برخی افسران وفادار به بشار اسد در مناطق علوی نشین ساحلی - احتمالا با تایید ایران - نبردهای گستردەای درگرفت.
پس از برخی موفقیت های ابتدایی، نیروهای دولتی شورش را در هم شکستند و در انتقام جویی های بعدی صدها نفر غیرنظامی علوی را کشتند.
ظاهرا کشته شدن دهها افسر و سرباز وابسته به حکومت احمد الشرع، به انگیزەی انتقام جویی جنگجویان سنی مذهب دامن زد و تر و خشک را با هم سوزاند.

اقلیت علوی در زمان رژیم گذشته از موقعیت ممتازی برخوردار و با قبضه کردن نهادهای نظامی و امنیتی و فرصت های اقتصادی، در چشم اکثریت سنی مذهب ناراضی از حکومت سرکوبگر اسدها، منفور و مورد بغض بودند.
کشتارهای اخیر که ثبات و یکپارچگی کشور را تکان داد، همزمان طرف های خارجی دخیل در مساله و در راس آنها آمریکا و اسرائیل  را هم به روی خط آورد.
یک پیامد فوری آن به چالش کشیده شدن مشروعیت احمد الشرع و تشکیلات اسلام گرای حاکم بر دمشق است.
دولت آمریکا با محکوم کردن کشتارها، تعهد خود مبنی بر حمایت از اقلیت های کرد، دروزی و علوی را تکرار کرد.

همزمان حوادث خونین این چند روز، قسمی چتر امنیت برای اقدامات توسعه طلبانەی اسرائیل در جنوب سوریه هم گشود.
دولت نتانیاهو اهداف ژئوپولتیک خود در این منطقه را در لفافەی حمایت از به اصطلاح اقلیت تحت ستم دروزی پنهان می کند.
با این وصف می توان گفت، نوعی همسویی ناحواسته میان ایران، اسرائیل و آمریکا در صحنەی سوریە به وجود آمده که یکجانبه گرایی ترکیه را تهدید می کند.
تهران اهداف و باقیماندەی نفوذش را در حمایت از اقلیت علوی غرب کشور می جوید، اسرائیل در جنوب و آمریکا هم که در شرق و شمال از کردها حمایت می کند.

از قضا تغییر در موضع آمریکا در پرتو تحولات اخیر مهم است. ایران و اسرائیل هر یک به دلیلی با استقرار حکومتی متمرکز و مقتدر در دمشق همراه نیستند.
اما دیدگاه آمریکا و اروپا که از درگیری های بی پایان و مسالەی مهاجران در خاورمیانه به ستوه آمدەاند، تا حد زیادی با نظرگاه فوق متفاوت است.

اکنون مساله این است؛ شرع چگونه با چالش فوق روبرو می شود؟
این بحران از سویی اقتدار شکنندەی دولت و حاکمیت آن را نشانه رفته و از سوی دیگر عملکرد دولت در بکارگیری خشونت و شایستگی آن جهت مدیریت مسالەی اقلیت ها را زیر ذره بین می گذارد.
برای دولت های غربی و افکار عمومی این آزمونی است که صداقت گروه تحریر الشام در فاصله گرفتن از دیدگاه های افراطی قبلی را به محک می گذارد.

غیر از دولت مستقر در دمشق که وجهەی عمومی آن خش برداشت، دولت ترکیه بازندەی اصلی شورش ناکام طرطوس و لاذقیه محسوب می شود.
ترکیه در مقام قیم غیررسمی سوریه، نقش مهمی در جلب حمایت بین المللی و تلاش برای لغو تحریم های سوریه برعهده دارد.
آنکارا مشوق اصلی ادغام گروه های شورشی سابق متحد خود با سوابق تروریستی متعدد در ادغام ارتش تازه است.
اکنون که این گروهها به انجام پاکسازی قومی متهم شدەاند، روند سیاسی مورد حمایت ترکیه با علامت سوال بزرگی مواجه شده است.

مهم تر از آن مشروعیت حفظ سلاح نزد کردها افزایش و دوباره توجه بین المللی به خطر اسلام گرایی افراطی جلب شده است.
همزمانی این تحولات با ابتکار صلح بلوک حاکم بر ترکیه که با لطایف الحیل درصدد خلع سلاح واحدهای مدافع خلق است، درجەی ناکامی و البته عصبانیت ترکیه را آشکار می سازد.
می توان گفت سوریه به نحوی شبیه عراق پس از سقوط صدام است.
آمریکا با سرنگونی صدام ندانسته و ناخواسته دودستی آن را در " سینی طلایی " تحویل ایران داد.
ترکیه هم برندەی اصلی ماجرا پس از سقوط غیرمستقیم اسد بدست اسرائیل شده است.
اما مانند عراق که پویایی های گوناگون روندهای تازەای را برانگیخت، سوریه هم شاهد اوضاعی مشابه خواهد شد.
از جمله تثبیت و گسترش دستاوردهای سیاسی بازیگران فروملی نظیر کردها که اجبارا محکوم به گرفتن ماهی از آب های گل آلود خاورمیانه هستند.
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺نامەی ترامپ و نظریەی یکشنبە!

حسام الدین آشنا از مقامات امنیتی سابق در شبکەی ایکس نوشت: روز یکشنبه آینده می تواند در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی روزی مهم باشد.
آشنا ساعتی بعد این توئیت را پاک کرد. اما همزمانی آن با اظهارات ترامپ دربارەی ارسال نامه به رهبری در روز پنجشنبه موجب حدس و گمانه زنی های بسیار شد.

ترامپ دربارەی ایران افزود: به مراحل پایانی نزدیک شده ایم و رخدادهای جالبی در پیش است. امیدوارم به توافق برسیم و از گزینەی دیگر استفاده نکنیم.
رمزگشایی از توئیت آشنا می تواند به این معنا باشد که نامەی ارسال شدەی ‌ترامپ با احتساب تعطیل روز جمعه در ایران، احیانا یکشنبه وصول خواهد شد.

فرض دیگر این است که دیپلماسی پنهان با میانجی گری روسها فعال شده و لازم است ایران در این باره تصمیمات مقتضی بگیرد.
برخی هم بر این باورند که پیام ترامپ حاوی پیش شرط هایی جهت نیل به توافقی جدید است که پیشتر توسط تهران رد شده بود.
اشارەی امروز یک دیپلمات ارشد روس بە مسائل منطقه ای و توان موشکی ایران که از آمریکا خواست آنها را از دستور کار مذاکرات احتمالی خارج سازد، برخی موارد مبهم را مکشوف می سازد.
آنچه این فرض را تقویت می کند، اعلام آمادگی واشنگتن برای تحریم خطوط کشتیرانی ایران به هدف به صفر رساندن صادرات نفت آنست.
ترامپ در چند روز اخیر با مجموعه ای از فشارهای اقتصادی و روانی جدید در پی به پای میز مذاکره آوردن ایران به هدف کسب بیشترین امتیاز است.

نکتەی دیگری که نباید فراموش شود، ناپرهیزی ترامپ در حرف زدن است. امری که اگر مطابق یک استراتژی هدفمند رسانه ای باشد، به قصد مرعوب و سردرگم کردن رقبا و نگهداشتن آنها در فضای ابهام و عدم قطعیت است.
اما استفاده بیش از حد از این رویکرد می تواند در درازمدت آثار عملی آن را کاهش و به تدریج از حیز انتفاع خارجش سازد.
مانند تهدیدات غلیظ و شدیدی که علیه حماس انجام داد و در عمل اتفاق خاصی نیفتاد.
در حقیقت واداشتن مخاطبان به کشف و تاویل های هرمنوتیکی از سخنان خود، همیشه نتایج مطلوب به همراه نخواهد داشت.

*نظریەی یکشنبه: در سازمان امنیتی رژیم گذشته به نظر و تحلیل اولین مقام مسئول پس از گزارش منبع اول نظریەی یکشنبە گفتە می شد.
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…
Subscribe to a channel