sharname1 | Unsorted

Telegram-канал sharname1 - شارنامه| صلاح الدین خدیو

13811

ارتباط با من @Salahkhadiw اینستاگرام: https://www.instagram.com/salah.khadiw

Subscribe to a channel

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺چهارشنبە سوری و دلار صد هزار تومنی!

درست در روز چهارشنبه سوری دلار از مرز صد هزار تومان گذشت و رکوردی تاریخی از سقوط ارزش ریال و سرخوردگی ملی ایرانیان بر جای گذاشت.
تقارن نمادین این دو رخداد که یکی پیام آور یاس و دیگری بشارت دهندەی امید است، فرصتی برای تاملی عمیق تر است.
تصور ابرتورم لجام گسیخته و ویرانگر سال آتی از آئینەی دلار صد هزار تومنی کار دشواری نیست.  همچنین بر باد رفتن رویای ایران 1404 به عنوان توسعه یافته ترین کشور منطقه که گویی امروز با آتش چهارشنبه سوری خاکستر شد.

به عبث فکر می کنیم آتش تورم تنها بنیان های اقتصاد را می سوزاند و از تبعات مرگبار آن در ساحت های سیاست، اخلاق، اجتماع و فرهنگ، اغلب غفلت می کنیم.
این یادداشت کوتاه بدنبال بررسی پیامدهای گوناگون تورم و فلاکت اقتصادی نیست، بلکه به صورت موجز بر آنست که نوری بر تاریکخانه های اندیشەی سیاسی در پرتو ابرتوم کنونی بیفکند.

احتمالا مبرم ترین وظیفه در این باره در حال حاضر، مطالعەی تجربەی رکود و تورم در جمهوری وایمار و برخی حکومت های دمکراسی در اروپای قارەای است که چگونه پیامدهای آن به اسب تروای فاشیسم و حاکمیت ایدئولوژی های راست افراطی بدل شد.

بر این اساس نمی توان از وارونگی گفتمان های سیاسی و ضریب نفوذ آنها میان نیروهای اجتماعی در ایران امروز گذشت.
در شرایطی که ایران عملا تمام دهەی نود و تقریبا نصف دهەی 1400 را از دست داد، خشم و سرخوردگی عمومی طبیعی و دم دست ترین واکنشی قابل انتظار است.
همه بدنبال مقصر می گردند، از مردم تا نیروهای سیاسی. اصول گرایان دو آتشه کاسه کوزه ها را سر وزیر اقتصاد و احیانا رئیس بانک مرکزی می شکنند.
اصلاح طلبان که بعضا وسعت نظر بیشتری دارند، تکلیف دولت ها را ساقط و سیاست خارجی را گناهکار قلمداد می کنند.
تودەی مردم اما به وجهی نگران کننده دایرەی گناهکاران را روز به روز بزرگ تر می نماید.
ابتدا زنجیرەی گناهکاران و مقصران، متوالی و انضمامی تر بود.
کارگر کارفرما را می نواخت. خرده فروش موزع را و موزع هم کارخانه و قس علیهذا.
اما اکنون کار از این حرفها گذشته و حتی دولت های غربی بانی تحریم هم تبرئه شده اند.
کار به پدران و تمام نسل های قبل که انقلاب 1357 را رقم زدند رسیده و همه بی برو برگرد در دادگاه افکار عمومی متهم و مقصر شناخته می شوند!
بدتر از آن اکثرا دنبال علاج نشانه های بیماریند و از علت اصلی و زمینه های بیماری ساز غافلند.

تحقیر ملی در مقیاس بزرگ اغلب با واکنش های حاد و مردم گرا روبرو می شود.
در دورەی فترت و رخوت دهەی 1900 ملتی که شاهد قحطی، بیماری و دخالت روزافزون خارجی بود، در چشم بهم زدنی به آرمان های انقلاب مشروطه پشت کرد. و بجای آن با اشتیاق چشم براه دیکتاتوری مصلح و ناجی بزرگی شد.
اکنون هم ایدەی مردم انگیر تولد دوبارەی ایران که  بر اثر تورم و تحریم و تحقیر اقتصادی، ناتوان شده مانند آرزویی شعله ور می ماند.
آرزویی که به وضوح در پاسداشت های چهارشنبه سوری و نوروزی  به آتش آن و سبزه نوروز گره می خورد. در حالیکه چندان خبری از مولفه های دینی هویت ایرانی نیست.

کسان و نیروهای سیاسی که به طرزی افراطی روی ناسیونالیسم افراطی تاکید می کنند، آینده نگرانی هستند که حسرت مزبور را در هوا استشمام و فرصت ها را می قاپند.
در کنار ایرانشهر گرایانی که بعضا تنه به تنەی ایران شاهی می زنند، ناسیونالیست های کرد و ترک هم هستند که از منظر خود از خرمن سیاسی رکود و تورم و فلاکت برداشت می کنند.

رجعت به تجربەی اروپا نشان می دهد که به فرض مثال در هنگامەی غلیان خشم عمومی در آلمان تورم زده، حتی واضعان قرارداد ورسای و حرص و آز و نظامی گری فرانسه و بریتانیا هم فراموش می شوند.
و چه بسا سنت های سیاسی، تجربەی دمکراسی، خاطرەی انقلابیون قدیمی و هر آنچه جلوی چشم مردم است، به تیر کین و غضب دچار می شود.
قبل از آنکه هیتلر به قدرت برسد، یهودستیزی واکنشی بود غریزی به فلاکت ملی و سقوط طبقەی متوسط در کنار تمول و دارایی یهودیان به عنوان اقلیتی هنور ممتاز به لحاظ اقتصادی.
فرضا موج افغان ستیزی کنونی نمی تواند بازتابی از فقر و فلاکت روزافزون عمومی نباشد.
در زمان انقلاب 1357 همه و عمدتا از سر سیری در خیال سوسیالیسم خلقی و اسلامی فرورفته بودند، اما در هنگامەی گرسنگی، کدام ایدئولوژی سیاسی بە چشم می آید؟
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺یمن و تاویل نامەی ترامپ

حملات شدید و بی سابقەی آمریکا و انگلیس به اهداف متعلق به حوثی ها در یمن پرده ای دیگر از سیاست فشار حداکثری علیه ایران را به نمایش گذاشت.
حوثی ها در واکنش به محاصرەی اقتصادی غزه اعلام کردند که حمله به کشتی های اسرائیلی را از سر می گیرند.
نکتەی بی سابقه آنست که قبل از  آنکه حمله ای انجام دهند، هدف بمباران های سهمگین قرار گرفتند.
ترامپ و سایر مقامات دولتش ضمن تهدید به ریشه کن کردن دائمی تهدید حوثی ها با صراحتی غیرمتعارف به تهدید نظامی ایران هم پرداختند.
دقیقا مشخص نیست این خشم غیرمترقبه به علت به بن رسیدن مذاکرات غزه است، یا بخشی از راهبرد محاصرەی ایران.

پس از سقوط اسد و تضعیف شدید حزب الله، ظرفیت های منطقه ای ایران دچار نقصان شد و توانایی آن برای پیگیری سیاستی تهاجمی از طریق نیروهای نیابتی کاهش یافت.
به جرات می توان گفت حوثی های یمن در شرایط جاری آخرین کارت بازی ایران در منطقه و از هر نظر یک دارایی استراتژیک باارزشند.
یک نیروی مصمم قرار گرفته در منطقەای سوق الجیشی که قابلیت خود را برای ناامن کردن آبراه های بین المللی و اخلال در اقتصاد جهانی نشان داده است.

بر این اساس می توان گفت جنبش حوثی و پبشرفت برنامەی  هستەای که ایران را در آستانەی هسته ای شدن قرار داده، کارت های اصلی بازی تهران در برابر فشارهای ترامپند.
بر همین اساس دولت ترامپ مایل است قبل از رویارویی نهایی با ایران، به ظرفیت عملیاتی حوثی ها ضربه ای جدی بزند.

ایران با دقت و احتیاط فراوان به اقدام نظامی آمریکا علیه یمن می نگرد و مراقب است که پایش به درگیری نظامی با آمریکا نکشد.
اکنون مساله این است که آیا آمریکا کاری را که قبلا دولت های بایدن، اسرائیل و پیشتر عربستان نتوانستند به پایان برسانند، می تواند به نتیجه برساند؟
برای ارزیابی دقیق باید منتظر هفته های آینده ماند که گفته می شود حملات تا آن زمان ادامه خواهد یافت.

به هر حال اگر حوثی ها ناچار شوند به آتش بسی شبیه حزب الله تن دهند و سرنوشت خود را از پروندەی غزه جدا کنند، آمریکا یک گام دیگر به محاصرەی منطقه ای ایران نزدیک می شود.
تهدید حوثی ها علیه تاسیسات نفتی عربستان و امارات و جریان کشتی رانی بین المللی که در گذشته تاثیر آن به اثبات رسیده، نوعی اهرم بازدارنده است که ریسک حملەی احتمالی به ایران را افزایش می دهد.
از این رو خنثی شدن یا تضعیف این ابزار، تهران را از یک سپر استراتژیک محروم و گزینەی نظامی احتمالی را بیشتر در دستور کار قرار می دهد.

همانطور که گفته شد در هر مذاکره یا مواجهەی احتمالی ایران با ترامپ، پیشرفت برنامەی هسته ای از معدود اهرم های فشار باقیمانده در دست ایران است.
ایران می تواند این شمشیر داموکلس را روی سر غرب نگه دارد و از آن جهت خرید زمان برای نیل به یک توافق موقت و محدود به مسالەی هسته ای بهره ببرد.
این شمشیر فرضی اما منوط به وجود سپر حوثی ها و تهدید مستمر آنها علیه تنگه های بین المللی است.
ایران با وجود این اهرم می تواند موضوع را هر چه بیشتر کش داده و تا دو سال دیگر که انتخابات کنگره در آمریکا برگزار می شود، زمان را با نوعی توافق  ضمنی مشابه زمان بایدن سپری نماید.
یعنی در ازای گذاشتن برخی محدودیت ها روی برنامه ی هسته ای، از نوعی آزادی عمل برای فروش نفت برخوردار شود.

همانطور که گفته شد هدف فشار حداکثری و نیز جنگ بی سابقه علیه حوثی ها کور کردن این افق و حتی کشاندن پای ایران به درگیری است.
با این وصف تحولات یمن می تواند به آزمونی سخت برای ایران تبدیل و شرایطی مشابه ماههای سپتامبر و اکتبر در لبنان را خلق نماید.
آیا ایران می تواند نظاره گر زیر ضربه رفتن نهایی حوثی ها شود؟
آیا بمباران های کنونی را نوعی تمرین و عملیات شبیه سازی شده علیه خود نمی داند؟
پاسخ این سوالات در وهلەی اول به میزان تاثیرگذاری حملات آمریکا و تحولات روی زمین در یمن بر می گردد.
می توان گفت که حملەی آمریکا به یمن بخشی از دستور کار نامەی هفتەی گذشتەی ترامپ جهت دست کشیدن ایران از حمایت حوثی هاست.
امری که مفهوم مذاکره نزد ترامپ را روشن می سازد!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺میثاق دمشق و عبرت از سرنوشت جنبش بارزانی

55 سال از امضای توافق نامەی 11 مارس 1970  صدام و بارزانی  گذشت. بر اساس این توافق برای نخستین بار به خودمختاری کردستان در چارچوب عراق اذعان شد و این یک دستاورد سیاسی و حقوقی بی نظیر بود.
همانگونه که ویدئو می گوید - روی لینک پایین کلیک کنید - چهار سال صلح شکنندەی پس از آن، با آغاز جنگ در سال 1974 خاتمه یافت و دولت وقت عراق از اجرای کامل عهدنامه خودداری کرد.
رژیم عراق با بی میلی و در شرایط ضعف به این میثاق تن داده بود و دنبال فرصتی برای شانه خالی کردن از آن بود.

از سوی دیگر ایران، آمریکا و اسرائیل به هدف تضعیف جبهەی شرقی اعراب در برابر اسرائیل، در پی استفادەی ابزاری از مسالەی کرد بودند.
این امر در جنگ رمضان 1973 خود را نشان داد که دو لشکر زرهی ارتش عراق جلوی پیشروی آهسته و پرتلفات اسرائیل به سمت دمشق را گرفتند.
به نظر می رسد که رهبری سیاسی کردها در درک ابعاد منطقه ای و بین المللی مساله موفق نبود و به قول نوشیروان مصطفی جنگ یک سالەی 1974 تا 1975 عملا به نوعی نبرد نیابتی ایران علیه عراق تبدیل شد.
جالب این جاست که آن زمان روابط کردها و بغداد  بر سر کرکوک از هم گسیخته شد.
کردها یک پبشنهاد به نسبت سخاوتمندانه مبنی بر تقسیم نصف نصف درآمدهای نفتی را نپذیرفتند و روی الحاق کامل شهر به اقلیم خودمختار  پافشاری نمودند.
شگفتا پس از 55 سال این مساله عملا شاهد هیچ پیشرفتی نبوده و دست کردها از کرکوک کوتاه مانده است.

بن بست سیاسی و نظامی در روابط کردها و دولت عراق تا زمان شکست صدام در جنگ کویت ادامه یافت.
در سال 1991 که بر اساس قطعنامەی شورای امنیت، منطقه ی پرواز ممنوع اعلام شد، معنای عملی این اقدام چیزی جز بالفعل کردن خودمختاری سال 1970 نبود.
در واقع قدرت های جهانی با مداخلەی بشردوستانە، چارچوب حقوقی موجود قانون اساسی عراق را معنادار ساختند و طرفه آنکه تعمدا کرکوک را در منطقەی پرواز ممنوع قرار ندادند.
این تحول بار دیگر نقش یک قدرت فائقەی خارجی در ضمانت خودگردانی کردها - مشروط به عدم تغییر مرزها - را مسجل کرد.
در توافق دمشق هم عینا این مساله صادق است.
اگر دولت مرکزی قدرتمند و تثبیت شود، طبیعتا زیر همه چیز را می زند.
اگر کردها هم از تنگنای موجود خارج شوند به فکر استقلال و گسترش خودمختاری موجود خواهند افتاد.
آنچه دو طرف را مقید و محدود می کند، توازن قوا، ظرف رویدادها و زمینه های داخلی، منطقه ای و خارجی موضوع است.
جهات خارجی به هیچ وجه موافق استقلال کردها نیستند. حفظ استاتوس موجود هم در میان مدت مرهون خنثی کردن چالش ترکیه است.
این مسالەی پیچیدە تا حد زیادی به نقش واشنگتن بر می گردد که چگونه تعارض منافع و ستیز در شبکه ی متحدان خاورمیانه ایش شامل ترکیه، اسرائیل و کردها را مدیریت کند.

نکتەی اصلی وجود حمایت خارجی و ضمانت های بین المللی است.
خودمختاری کردها در عراق معلول حمایت استراتژیک ایالات متحده است. حمایتی که در برهه ای خاص از تاریخ روابط بین الملل و لحظەی پایان چنگ سرد و آغاز جهان تک قطبی اتفاق افتاد.
نظام جهانی پس از 35 سال تغییر زیادی کرده است. توازن قبلی در حال دگرگونی است و آمریکا تمایل کم تری نسبت به مداخلەی فعال دارد.
در جهان چند قطبی پیش رو، تنوع بخشی به شرکای خارجی و انعطاف پذیری در اتحادها و ائتلاف ها شرط بقاست.
سیاست آمریکا در سوریه در قیاس با سیاست عراقی آن در 25 سال گذشته و در واقع با الهام از هزینه و شکست های آن، با تردید و عدم قطعیت بیشتری همراه بوده است.
کردهای سوری در جنگل شام و در میان انبوه بازیگران ریز و درشت، عملا ناچار بودەاند بە تنهایی با چالش ترکیه مقابله کنند.
یکی از قدرت های اصلی جهان پساآمریکایی که کسی نمی تواند آن را نادیده بگیرد.
با الهام از تجربەی کردها در عراق بعثی، می توان ادعا کرد که تفاهم نامەی دمشق نخستین گام به سمت رسمیت بخشیدن به وضعیت دوفاکتوی کنونی است.
مسیری پرفراز و نشیب که کسی نمی تواند به پیش بینی روند کلی و جزئیات آن بپردازد.
مسالەی مهم دیگر فرایند صلح در ترکیه است که ارتباطی مستقیم و ارگانیک با مسالەی سوریە دارد.

نکتە ی دیگر آنست که چگونگی حل و فصل مسالەی کرد در ترکیه می تواند به سرفصلی مهم در تاریخ منطقه تبدیل شود.
چرا که محکی برای آزمودن ظرفیت راهکارهای لیبرال و شهروند محور برای ادغام دمکراتیک کردها در جوامع ملی موجود بر اساس مساهمت و شراکت برابر است.
در عراق و سوریه بر اساس الگوهای تاریخی و جامعه شناسی سیاسی خاص دولت های نه چندان مسبوق به سابقەی موجود، مدل خودگردانی به الگوی حل مساله تبدیل شده است،
اما در ترکیه که دولت - ملت قوام و قدمت و قدرت نرم بیشتری دارد، مساله متفاوت است،
تجربه ای که به صورت بالقوه می تواند برای ایران هم درس آموز باشد.
#صلاح_الدین_خدیو
https://www.instagram.com/reel/DHEcfTKIXD6/?igsh=bndjOGYweXhocHIw

@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺توافق تاریخی کوبانی و جولانی

توافق امروز احمد الشرع رئیس جمهور موقت سوریه و مظلوم عبدی فرماندەی نیروهای سوریەی دمکراتیک گامی تاریخی در جهت ساختن آیندەی سوریە است.
در یادداشت دیروز اشاره کردم که کردها برندەی اصلی شورش باقیمانده های رژیم سابق در مناطق علوی نشین هستند.
دولت شرع پس از کشتارهای گستردەی غیرنظامیان علوی زیر فشارهای شدید بین المللی قرار گرفته و قادر نبود جبهەای جدید علیه کردها بگشاید.

همزمان با دیدار شرع و عبدی در دمشق، جنگنده های اسرائیلی به بمباران جنوب پایتخت ادامه می دادند.
این حملات ربطی به ملاقات دو رهبر نداشت، اما چالشی مستقیم علیه ترکیه به عنوان حامی اصلی شرع محسوب می شود.
دولت اردوغان به دلایل متعدد و از جمله هراس از بحرانی شدن روابطش با دولت ترامپ، قادر نیست با دست درازی اسرائیل در سوریه مقابله کند.
این انفعال به صورت بالقوه می تواند فرصتی را که این کشور در سوریه به دست آورده به نقطه ضعف و پاشنه آشیل آن تبدیل نماید.
با این تفاصیل می توان گفت توافق امروز در فضایی خاص بدست آمده که مهم ترین ویژگی آن ضعف مضاعف رژیم دمشق و حامی اصلی آن یعنی ترکیه است.

مفاد توافق اعلام شده بسیار کلی هستند و از هر گونه اشاره به مسائل حاد و جنجال آفرین اجتناب شده است.
اما فحوای آن بیانگر این است که دمشق تشکیلات اداری و نظامی فدراسیون شرق و شمال سوریه را به رسمیت می شناسد و خدمات دولتی از این به بعد در آنها برقرار شود.

صبح امروز و قبل از ملاقات دو رهبر، درگیری های شدیدی میان نیروهای تحریر الشام و کردها در منطقەی اشرفیه حلب گزارش شد.
اشرفیه و شبخ مقصود محلات کردنشین حلب هستند که توسط واحدهای مدافع خلق کنترل می شوند.
در زمان اسد هم کردها کنترل این محلات را در دست داشتند. اما بر اساس یک معادلەی ضمنی در قبال آن، اجازه داده بودند، واحدهایی از ارتش سوریه به صورت نمادین در حسکه و قامیشلو حضور داشته باشند.
امروز هم ظاهرا معادلەی فوق به روز شد و پس از آتش بس در حلب، واحدی از ارتش سوریه راهی حسکه گردید.

پشت پرده و سایر جوانب توافق امروز هنوز روشن نیست. از جمله پرسش های مهمی دربارەی ضمانت اجرایی آن و نیز ارتباط آن با روند صلح ترکیه.
به صورت کلی صلح کردها و دولت ترکیه می تواند به تلطیف دیدگاه آشتی ناپذیر آنکارا در قبال کردهای سوری منجر شود.
شواهد و قرائن هم نشان می دهد که توافق امروز نه به معنای خلع سلاح کردها بلکه نزدیکی و هم سویی آنها با دولت دمشق به مثابەی بازیگری مستقل است.
در توافق نامه آمده که دو طرف علیه بقایای بشار اسد متحد می شوند.
همچنین دولت سوریه متعهد شده زمینەی بازگشت آوارگان به محل سکونتشان را فراهم آورد. این بند اشارەی آشکار به بیجاشدگان کرد اهل عفرین و سری کانی و گری سپی است که توسط ارتش ترکیه از دیارشان رانده و موطنشان با تغییرات جمعیتی قهری روبروست.
اشاره به ثروت های نفتی و گازی سوریه هم مبین آن است که کردها در شرایط تنگنای مالی شدید دمشق و تداوم تحریم ها، آماده اند آن را در درآمدهای نفتی سهیم سازند.

برای ارزیابی جدی تر موضوع طبعا باید منتظر تحولات آینده ماند. اما تا اینجا هم کردها دستاوردی بزرگ کسب و توانسته اند دستکم به صورت دوفاکتو به خودمختاری شان رسمیت بخشند.
قانون اساسی جدید سوریه که تدوین آن به زودی آغاز می شود، گره مهمی است که تثبیت دستاورد کنونی در گرو نحوەی نگارش آنست.
امری که حتما در مذاکرات جاری در مورد آن بحث شده است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺تهران به وقت زنان: 17 اسفند 1357

17 اسفند 1357، نخستین روز زن پس از انقلاب، زنان تهرانی در اعتراض به حجاب اجباری به خیابان آمدند.
سوفی کی یر خبرنگار کانادایی صدها عکس از این واقعه گرفت. ویژگی عکس های خانم کی یر رفتن به قلب جمعیت و زوم کردن روی چهره ها، گویی به قصد شکار فردیت آنها بود.

فردیت همان گمشدەی انقلاب 57 بود. در گفتمان های رایج انقلابی " من " حضور نداشت و تلاش می شد فردیت در یک "مای" جمعی مستحیل شود.
نخستین قربانیان فقدان من و فردیت آدمها، زنان بودند که حقوق انسانی شان فدای مصلحت های بزرگ جمعی می گردید.
لیبرالیسم به عنوان اصلی ترین مدافع فردیت، مطرود بود و مذهبیون، چپ گراها و ناسیونالیست های کرد - بازیگری محوری در تحولات پس از انقلاب- به ترتیب آن را در پیشگاه امت، خلق و ملت قربانی می کردند.


ایدئولوژی های جمع گرا میانەی چندانی با آزادی های فردی ندارند. در برخی نسخه های افراطی حتی تلاش می شود، زبان از هر اشاره به ضمایر فردی تصفیه شود.
در چنین فضایی، طبیعی بود که یک خیزش طبقەی متوسط معطوف به آزادی های فردی، به وابستگان رژیم سابق و تمایلات اشراف و بورژوازی منتسب شود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺سریال معاویه و معمای هویت در خاورمیانه

همزمانی تصادفی پخش درام تاریخی معاویه از شبکەی mbc عربستان با شورش های علویان در ساحل شمال غربی سوریه، محملی خوب برای تامل در رابطەی دین و تاریخ با دولت های خاورمیانه است.
احتمالا تنها جایی در جهان که بازیگران دولتی در آن از طریق ساخت و پخش سریال های دارای مضامین تاریخی به هم آوردی یکدیگر بر می خیزند.

ایران در دهەی هفتاد با ساخت سریال پرهزینه و پرمخاطب امام علی در این زمینه پیشگام بود.
پس از این سریال که می کوشید روایت شیعیان را دربارەی رخدادهای صدر اسلام مسلط سازد، ساخت مجموعه های تلویزیونی دربارەی پیامبران بنی اسرائیل در دستور کار قرار گرفت.
اهداف سیاسی پشت ماجرا احتمالا تنش روزافزون میان ایران و اسرائیل به عنوان دو قدرت برتر خاورمیانه بود.

ترکیه بازیگر تازه نفس دیگر خاورمیانه در دو دهەی اخیر بیش از دیگران به صنعت فیلم سازی رو کرد. ساخت درام های تاریخی دربارەی دورەی عثمانی با مضامینی نوستالژیک و هم دلانه به بخشی از وجه نرم قدرت ترکیه بدل شد.
وجهی که مکمل سیاست های اقتصادی و اقدامات سیاسی آن برای نفوذ در آسیای مرکزی و خاور نزدیک به شمار می رود.

قطر و عربستان هم بیکار نماندند و با پرداختن به شخصیت های تاریخ اسلام نظیر عمر بن خطاب و صلاح الدین ایوبی کوشیدند از قافله عقب نمانند.
از این رو سریال معاویه را باید در این چارچوب دید.

همانگونه که اشاره شد، همزمان شدن پخش آن با سقوط خاندان اسد و روی کار آمدن حکومتی اسلام گرا که بخشی از مشروعیت خود را در گذشتەی طلایی شام در دوران امپراتوری اموی می جوید، به حساسیت آن افزوده است.
معاویه یک شخصیت کلیدی و مناقشه ساز در تاریخ اسلام است که شیعیان و سنیان داوری متناقض دربارەی او دارند.

هرچند چالشی که اکنون تمام دولت های اسلامی اعم از شیعه و سنی با آن روبرویند، به صورت کلی همان دشوارەی معاویە در 1400 سال قبل است؛
تاسیس سازمان حکومتی مدرن با داشتن مشروعیت راستین دینی.
معاویه می بایست در سرزمینی به مساحت تمام خاورمیانەی امروز سازوکاری کارآمد و در عین حال مشروع بنا نهد.

توفیق یا عدم توفیق وی بحثی مجزاست، اما به جرات می توان گفت فلسفەی سیاسی حکومت در دولت های کنونی که بازماندەی امپراتوری اسلامی اولیه هستند، همچنان با انسداد روبروست و از مشروعیت دمکراتیک خبری نیست.
صد البته این امر، عامل اصلی احضارهای مکرر تاریخ به امروز و تکاپوهای مصادره کننده علیه آنست.

احتمالا  هیچ جای جهان به اندازەی خاورمیانه در بند گذشته نیست، تاریخ در این وادی مفری برای رهایی از ناکامی های روزگار و مرهمی جهت التیام  زخم عقب ماندگی و درماندگی است.
ارجاع به صدر اسلام و شبیه سازی رخدادهای امروز با حوادث 1400 سال پیش که اغلب به نیت مشروعیت سازی انجام می شود، متدی آشنا و البته غیرروشمند و خالی از بصیرت و ریزبینی های تحلیلی است.

همانگونه که گفته شد، حضور مداوم و همیشگی تاریخ در خاورمیانه، پاسخی روان شناختی به حس تحقیر و اندوه حاشیه نشینی در برابر غرب پیشرفته و قرار گرفته در کانون جهان هست.
به قول امین معلوف از آخرین پیروزی های شرقیان مسلمان در نبردی بزرگ دستکم 500 سال گذشته و از خاموشی فروغ تمدن و دستاوردهای علمی و فرهنگی شایستە مان هم چیزی حدود هزار سال می گذرد.

در حالی که انسان غربی نشسته در اروپا و شمال آمریکا و قارەی اقیانوسیه ضرورتی نمی بیند که هر روز به واترلو و نرماندی افتخار کند.
یا مدام نام جیمز وات و گراهام بل و ادیسون را بر زبان بیاورد.
چه هر روز از طریق صفحەی تلفن همراه از آخرین نوآوری ها و دستاوردها مطلع و نام هایی تازه چون ایلان ماسک و زاکربرگ و جف بزوس جلو چشمش رژه می روند.
دوستی با تاریخ اگر به عشقی یک طرفه و مرگبار منتهی نشود، لزوما بد نیست. تاریخ علمی بی بدیل برای کشف منطق درونی تحولات گوناگون و افزودن به خرد و بصیرت است.
اما تلاش برای تکرار آن و رفتن در جلد گذشته می تواند به ناکامی های غمبار منتهی شود.
عصر آل عثمان و صفویان و بنی امیه سپری شده و خیال پردازی دربارەی آنها مانند راه رفتن در خواب است.

هویت های فرهنگی و سیاسی که سازندگان مجموعه های تلویزیونی در دولت های اقتدارگرا در صدد ساخت و بالادستی آنها هستند، از استعدادی شگرف برای تقابل های مرگبار برخوردارند.
هر انسان به مثابەی عنصری هویتی، عموما میراث بر و امانتدار دو مولفەی عمودی و افقی است.
هویت عمودی چیزی است که از نیاکان و اجتماع دینی اش بدو به ارث می رسد و افقی آنی است که از دوران خود و معاصرانش به او می رسد.
نیک می دانیم که در روزگار پرشتاب کنونی که زمان و مکان دچار بهم فشردگی های باورنکردنی است، اهمیت دومی از اولی بیشتر است.
مولفەی افڤی شامل حدی از عام گرایی برای همزیستی است.
اگر بجای تاریخ و سیاست به اقتصاد و پیشرفت توجه می شد، خاورمیانه هم می توانست مانند شرق آسیا شود.
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺از بارزانی تا زلنسکی؛ بازخوانی نامەای تاریخی + پی نوشت

62 سال پیش در جولای 1963 ژنرال بارزانی رهبر جنبش کردها در عراق نامەای تاریخی - ضمیمه شده در پایین - خطاب به جان اف کندی رئیس جمهور وقت آمریکا نوشت.
خواندن این نامه در روزهایی کە جهان مبهوت رسوایی دیدار ترامپ با زلنسکی است، خالی از لطف نمی باشد.
آنچه بارزانی هفت دهه پیش از کندی می خواست، همانی است که زلنسکی امروز در جستجوی آنست.
بارزانی پدر 12 سال پس از این پیام، نامه های متعدد به جانشینان کندی نوشت. نامه های معروف وی به جرالدفورد و کیسینجر پس از " خیانت الجزیره " آکنده از نومیدی و حس درماندگی یک رهبر سیاسی پس از جفای برادر بزرگ است.
درست مانند موقعیت دردناک امروز زلنسکی. اما شان نخستین نامە کە بە ایجاد ارتباط با واشنگتن انجامید، از یک نظر یگانه است.

این نامه که ظاهرا تحویل سفارت آمریکا در تهران داده شده به زبان فارسی می باشد و احتمالا توسط کردهای ایرانی اطراف ملا مصطفی تقریر شده است.
فارسی سلیس متن در کنار برخی اصطلاحات رایج در زبان عربی نظیر " حیوی " به معنای حیاتی و "فضائح" جمع فضیحه این گمان را پدید می آورد که نویسنده آن احتمالا کسی چون استاد عبدالرحمن شرفکندی متخلص به هژار است.

به هر حال این ابتکار، جزو نخستین تقلاهای یک رهبر کرد جهت جلب پشتیبانی آمریکا از جنبش های کردی تلقی می شود.
از اواخر سدەی نوزده سران کرد که در گذشته به جناح های هوادار ایران و ترکیەی عثمانی تقسیم می شدند، متوجه تغییر جهان و قدرقدرتی دولت های امپریالیستی نظیر روسیه و انگلیس شدند.
قیام های کردی در این دوران همیشه در جستجوی حمایت لندن و سن پترزبورگ بودند.

با این اوصاف ابتکار عمل بارزانی در نوع خود نقطه عطف به شمار می رود.
وی همزمان تلاش می کرد با جلب نظر شوروی، مسالەی کرد را بین المللی نماید.
همانطور که اشاره شد نامەی مورد اشاره در ابتدای تیرماه 42 نگاشته شد. روایت های شفاهی نشان می دهد که کوتاه زمانی پس از آن، هیاتی آمریکایی در پوشش ماموریت فرهنگی به کردستان ایران و مهاباد آمده و به تحقیق دربارەی شخصیت و اهداف بارزانی پرداختەاند.
کوتاه زمانی بعد ارتباطی آشکار و پنهان میان دستگاه رهبری کرد با دولت های آمریکا و اسرائیل پا گرفت.
ساواک نقش واسطه را در این بین ایفا می کرد. تل آویو هم بر مبنای دکترین پیرامونی که طالب محاصرەی دولت های عرب از طریق بازیگران ملی و فروملی غیر عرب نظیر ایران و ترکیه و کردها بود، مشوق تحکیم این روابط بود.
ارتباط کردها و آمریکا کم و بیش ده سال دوام یافت و پس از قرارداد الجزایر در سال 1975، توسط شاه مهر پایان بر آن نهاده شد.

پس از وقفەای 16 ساله با شکست عراق در جنگ کویت و اعلام منطقەی پرواز ممنوع در مارس 1991، کردهای عراق دوباره در پیوند با آمریکا قرار گرفتند.
این رابطه پس از سقوط صدام در سال 2003 تعمیق و گسترش یافت و با ظهور داعش در سال 2014 کردهای سوریه را هم در برگرفت.

با روی کار آمدن مجدد ترامپ این پرسش مطرح است که آمریکا با تعهدات بین المللی خود چه خواهد کرد؟
بازیگران فروملی نظیر کردها چه سرنوشتی در دوران جدید و تحولات بالقوه آتی در نظام بین الملل خواهند یافت.
آیا سیاست اول آمریکای ترامپ صرفا وجهی از انزواگرایی آن و تابعی از چرخەهای معمول سیاست خارجی آنست؟
یا نشانەی تغییری انقلابی در موازنەی جهانی تازه و ظهور قدرت های جدید است؟
باید منتظر ماند و دید که در آیندەی نزدیک ترامپ  که فغلا اروپا را سرخورده کرده، چه صورتحسابی روی دست کردها در ازای ادامەی حمایت خواهد گذاشت!

پی نوشت: برابر برخی شنیدەها این نامه توسط عبدالله اسحاقی - احمد توفیق اهل مهاباد و مسئول وقت حزب دمکرات کردستان - تحریر و بدست کردهای مقیم تهران به سفارت رسانده شد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺دعوای ترامپ و زلنسکی با دوبلەی فارسی

این یک درگیری لفظی ساده نبود. درگیری بر سر موجودیت یک کشور بود. زلنسکی که مانند کبوتری بی دفاع زیر حملەی دو عقاب قرار گرفته بود - رئیس جمهور و معاون رئیس جمهور آمریکا - در واقع از موجودیت اوکراین به عنوان کشوری مستقل دفاع می کرد.
در حقیقت مانند سه سال پیش که مورد تجاوز نظامی قرار گرفت، این بار هدف یک تهاجم سیاسی با ابعادی ویرانگرتر واقع شد.
اصرار ترامپ برای صلح همراه با دادن امتیازات ارضی به روسیه، نقطەی پایان نظم آمریکایی و قرن هم نام آنست.
آمریکا در صد سال گذشته اصلی ترین مدافع مرزهای موجود و مخالف سرسخت تغییر مرزها بر مبنای غلبه و زور بوده است.
ترامپ امشب با بی نزاکتی نه تنها پشت متحدش را خالی کرد، بلکه نقطەی پایان روی قرن آمریکا نهاد.
زلنسکی البته در مقام یک مدافع فهرمان ظاهر شد. کسی که قادر است در برابر تجاوز نظامی و سیاسی آمریکا و روسیه بایستد و اروپا را پشت سر خود متحد کند.
از امشب به بعد تعابیری چون رهبر جهان آزاد، ایستاده در سمت درست تاریخ و مدافع ارزش های جهان شمول آزادی و دمکراسی بیش از گذشته برای آمریکا به تعارفات توخالی بدل شد!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺پ.ک.ک حالا حالاها با اسلحه وداع نمی کند

سرانجام پس از مدتها انتظار پیام صلح اوجالان منتشر شد. برای من که به کاربرد دقیق و هدفمند واژگان در متون و خواندن میان سطور آنها علاقمندم، این پیام در درجه نخست محتاطانه و کلی بود.
این احتیاط بیش از هر چیز در زبان بیشتر تئوریک و کمتر سیاسی آن نمود یافته است.
آقای اوجالان گویی در یک کلاس درس نشسته و چکیدەی یک درسگفتار دربارەی جامعه شناسی سیاسی ترکیه را برای مخاطبان بازگو می کند.

واضح ترین بخش پیام، فراز پایانی آن است که به صراحت از انحلال و خلع سلاح پ.ک،ک سخن رفته است.
این خواسته  البته با قیودی چون داوطلبانه و پس از برگزاری کنگره و نفی اجبار و زور و نیز خلع سلاح همه ی گروه ها، به دقت مقید شده است.
مضاف بر این به نحوی به مسالەی مهم استقرار دمکراسی در ترکیه و ملزومات آن نظیر آزادی های سیاسی و ساماندهی دمکراتیک جوامع منوط شده است.

پیام اوجالان حاوی نکات تحلیلی قابل تامل و به نحوی بازاندیشی و تجدید نظرهای فکری یک رهبر ناسیونالیست کرد است.
مشخصا جایی که می گوید مدرنیتەی سرمایەداری، همبستگی سنتی و تاریخی میان کردها و ترک ها [ در دورەی عثمانی ] را مخدوش کرد.
مقصود وی خوارداشت ساماندهی اجتماعی پس از جمهوری به عنوان یک فراوردەی فکری مدرن است که مبتنی بر یک ناسیونالیسم زبانی افراطی برای نحستین بار کردها را به حاشیەی حیات سیاسی راند.
در ادامه می گوید که پ.ک.ک یک جنبش مقاومت رادیکال علیه این جنبەی ستیزه جویانەی [ کمالیسم ] بود.
مقاومتی که در عصر سوسیالیسم واقعا موجود به  طور طبیعی بدیل خود علیه مدرنیتەی سرمایه داری را در آلترناتیوی کمونبستی می دید.

اوجالان در ادامه می گوید که  دوران هر دو تمام شده است. هم دولت گرایی کمالیستی بر اساس انگارەی یک ملت، یک زبان و یک کشور و هم سوسیالیسم انقلابی پ.ک.ک.
همانطور که گفته شد این متنی تئوریک و ازقضا در امتداد اندبشەهای دوران زندان اوجالان است.
نکتەی اصلی اما این است که چگونه از متنی نظری، راهبردی سیاسی در می آید.

نه دولت ترکیه و نه پ.ک.ک هنوز واکنشی نشان ندادەاند.
کلی گویی نظری این پیام معلول شرایط ویژەی گوینده در حصر آن و نیز هراس از بهم خوردن پروسەی شکنندەای است که در آغاز خود قرار دارد. آغاز یک راه پر پیچ و خم طولانی.

آنهایی که فکر می کنند فردا در کوهستان قندیل آتش سلاحها خاموش و رزمندگان پ.ک.ک تسلیم می شوند، زیادی خوشبینند.
در گشایش کردی سابق در سال 2012 نیز اوجالان خواستەای مشابه مطرح کرد. پ.ک.ک آن زمان به صورت نمادین و با بر زمین گذاشتن اسلحه توسط گروهی از نیروهای خود در مرز پاسخ فراخوان رهبر زندانیش را داد.
این بار احتمالا با اعلان آتش بسی یک جانبه و یا آزادی داوطلبانەی چند سرباز اسیر این کار را خواهد کرد.

نکتەی دیگر این است که اوجالان بر خلاف انتظار قبلی اشارەای بە کردهای سوریە و واحدهای مدافع خلق نکرده است.
موضوع اخیر حلقەی مفقودەی پروسەی احتمالی صلح و عامل اصلی تنش میان طرفین است.
روشن است که هنوز برای ارزیابی زود است و انتظار تحولی ناگهانی فعلا بیجاست.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺پرسەی روح هیتلر در آلمان شرقی سابق!

ابتدا تصویر پایین را نگاه کنید. نقشەای که توزیع آرای انتخابات پارلمانی آلمان را نشان می دهد.
پدیدەی این انتخابات، حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان - AFD- است که با کسب بیش از 20 درصد آرا در جایگاه دوم ایستاد.
از این عجیب تر فتح تمام و کمال استان های آلمان شرقی سابق - رنگ آبی - توسط این حزب است!

آلمان شرقی با نام رسمی جمهوری دمکراتیک آلمان، ویترین بلوک شرق و فخر اردوگاه کمونیستی بود.
احسان طبری نظریه پرداز حزب تودە که بخش اعظم سال های تبعیدش را در آن زیست، کمتر می توانست احساس سراپا تحسین و شورش را نسبت به آن پنهان کند:
پیروزی نظام سوسیالیستی بر ویرانه های رایش هیتلری از معجزات تاریخ است.
کمونیست ها جهد بسیار کردند تا خودآگاهی انترناسیونالیستی را در دماغ آلمانی هایی فاشیستی فرو کنند که از زمان بیسمارک، با ترنم سرود؛ آلمان والاتر از هر چیز پرورده شدەاند.

لابد اگر طبری امروز زنده بود و پیروزی AFD را می دید، سخت رنجیده خاطر می شد؛
وارثان معنوی هیتلر و حزب نازی بر ویرانه های سوسیالیسم سابق نشسته و از سوی ترامپ و ماسک ستایش می شوند!

ظهور یک جریان ناسیونالیست بیگانه ستیز در آلمان شرقی سابق با تحلیل های متعارف به سختی قابل توضیح است.
احتمالا هیچ کشوری در جهان به اندازەی آلمان با گذشتەی گناه آلودش تسویه حساب نکرده است.
آلمانی ها دائما خاطرەی نحس هولوکاست و کشتارهای سازمان یافته را زنده نگه می دارند و از یادآوری مسئولیت های خود ابایی ندارند.
حتی در مفام مقایسه آلمان شرقی سابق در قیاس با همسایەی غربی اش، با گذشتەی فاشیستی خود، مواجهەای شدید و خالی از انعطاف تر داشت.

دولت کمونیستی حاکم بر برلین، در قیاس با آلمان غربی، سنخیت کمتری با رژیم نازی داشت و با بازماندگان آن ملاطفت بسیار کمتری به خرج داد.
با این اوصاف تقصیر نباید به گردن باخت در نبرد معروف " حافظه علیه فراموشی " انداخته شود.
چه بسا شاید یادآوری بیش از حد موضوع تاثیری منفی بر جا گذاشته و مصداق این پند حکیمانه شده است:
گاه اجرای عدالت به بهای به خطر انداختن صلح تمام می شود!
حزب AFD کار خود را به عنوان یک جریان ضد یورو آغاز نمود. آنها می گفتند جهان غرب با تاکید افراطی روی تقصیر گذشتەی آلمان در پی تحقیر آن است.
آنها اتحادیەی اروپا را یک پیمان ورسای نوین به قصد استثمار آلمان به عنوان ثروتمندترین و بزرگ ترین اقتصاد قاره می دیدند.

اما سخن این است که چرا پروپاگاندای مذکور بیشتر در شرق کشور کارگر شد؟
یحتمل به علت خاطرات تلخ گذشته از دعوت به همبستگی بین المللی و انترناسیونالیسم از سوی مسکوی کمونیست که مآلا نسخەی لیبرالی و قرن بیست و یکمی آن در بروکسل کاپیتالیست را ملکوک و بی اعتبار می نمود.
علاوه بر آن پایین تر بودن استانداردهای زندگی در شرق به نسبت غرب که سالها چوب ناکارامدی و کژکارکردی سوسیالیسم واقعا موجود را شمرده بود.

برای اهالی شرق که با حسرت به شکوفایی اقتصادی آلمان غربی می نگریستند، شراکت اتباع سایر کشورها در مزایای اقتصادی آن، حسرت آور و اندوهناک بود.
به این فهرست باید عاملی مهم تر را هم افزود. در هنگامەی به هم پیوستن دو آلمان، اتحادی راستین رخ نداد.
بلکه شرق گرسنه اما مغرور با شتاب به غرب مرفه ملحق شد.
در نگاه آنان، شرق تا زمانی که به راست گرایش نیافته بود، نادیده گرفته می شد.
تفاوت های فرهنگی و رفتاری میان دو بخش آلمان بر اثر شکاف اقتصادی چند دهەای آنقدر زیاد بود که در فرهنگ عمومی و نظام زیبایی شناسی بازتاب می یافت.
در کشوری که هر نوع شوخی با یهودیان و اقلیت ترک تبار با انگ نژادپرستی شماتت می شود، اهالی شرق بردوام آماج لطیفەهای تحقیر آمیز بخش غربی کشور قرار می گیرند.

عامل مهم دیگر مهاجرت است. آلمان مهمان نوازترین و سخی ترین کشور اروپایی به نسبت مهاجران خاورمیانەای و اهالی جنوب جهانی بوده است.
شاید در یک مورد سرزنش های راستگرایان آلمانی خطاب به آمریکا و اروپا منصفانه باشد؛
بزرگ ترین موج مهاجرت دوران اخیر که شامل دهها میلیون نفر از اهالی خاورمیانه و شاخ آفریقاست، عمدتا معلول سیاست های شکست خورده و مداخلات مخرب واشنگتن در منطقه است.
این مساله در سراسر اروپا به احیای راست افراطی و رواج جهت گیری های هویت خواه و ضد مهاجرتی انجامیده است.

به این فهرست می توان عامل اساسی دیگری به نام ظهور ترامپ را افزود.
وقتی در راس به اصطلاح جهان آزاد که از قضا قید و بندهای لیبرال منشانەی فراوانی را پس از جنگ به آلمان و اروپا تحمیل کرده، رهبری خاص گرا و هویت طلب و معتقد به برتری سفیدپوستان و مردان قرار گرفته، چرا بقیە از او پیروی نکنند؟
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺نفت ملی؛ نه انگلیسی، دولتی و چینی!

در ایران معاصر پیوند نفت و دولت به اندازەی رابطەی دین و دولت، پراهمیت و مناقشه برانگیز است.
مصطفی میرسلیم عضو مجمع تشخیص در سخنانی جنجالی انگشت روی نکتەای مهم گذاشته است:
ملی شدن نفت از دوران مصدق به بعد عملا به دولتی شدن این صنعت انجامیدە و به معنای متعلق به ملت بودن آن نیست.

این یک اعتراف درست است. نفت از دست انگلیس خارج شد و به تیول دولت درآمد.
دولت ها همیشه نمایندەی ارادەی ملی نیستند و چه بسا منافع گروه های حاکم و الیگارش های متحد حکومت را در اولویت قرار می دهند.
دولت اصول گرای احمدی نژاد در میانەی دهەی 80 با شعار فریبندەی؛ پول نفت باید سر سفرەی مردم بیاید، روی کار آمد.
برنامەی آن در واقع نوعی سیاست خرید طبقات به قصد انحراف طبقەی متوسط از پیگیری خواست اصلاحات و توسعەی سیاسی بود.
امکانی که به واسطەی بالا بودن بهای نفت و میزان بالای تولید ایران در آن سالها دور از دسترس نمی نمود.
اما در غیاب یک نظام حکمرانی منسجم و منضبط افسار کار از دست آن خارج و به یک حامی پروری گل و گشاد و آمیخته به فساد میدان داده شد.
به سخن دیگر نفت نه تنها مردمی نشد بلکه حکومت به عنوان صاحب و متولی آن، دلارهای نفتی را به سوی گروه های اجتماعی همسو و بالقوه متحد خود سرازیر نمود.

در این میان نباید از یک تحول بزرگ دیگر در مقیاس اقتصاد سیاسی غافل شد.
با آغاز تحریم ها از دهەی نود، دولت به میزان زیادی اختیار و کنترل خود بر صنعت نفت را از دست داد و به نوعی به دوران قبل از دولت ملی دکتر مصدق برگشت.
تحریم های سخت گیرانه و ممنوعیت های متعدد و محرومیت ایران از مزایای ادغام در اقتصاد جهانی، به مرور نقش دلالان و واسطه ها را برجسته کرد.
به موازات آن به قدرت چانه زنی و نفوذ اقتصادی  خریداران باقیمانده در کشورهای شرق جغرافیایی نظیر چین و هند و کره افزود.
نفت صادر شده از بنادر ایران با بهایی ارزان تر به کمک کارچاق کنها و شبکەهای ترانزیت در سواحل و بندرها انبار و ارز معادل آن بارها بلوکه شده است.
تنها راه چاره هم اغلب تهاتر با کالاهای مد نظر کشور خریدار است که طبعا با زیان بیشتری همراه است.

از این رو می توان از نوعی سیر قهقرایی سخن گفت. نفت انگلیسی، ابتدا دولتی شد و پس از دهه ها در سایەی پیشامدهای سیاسی، چینی و کره ای و صد البته الیگارشیک هم گردید.
با این تفصیل ضمن آنکه سخن میرسلیم پربیراه نیست، اما واجد غفلت اساسی یاد شده است.
شاید تنها کشور جهان که شاهد ملی شدن راستین نفت خود بوده، نروژ است.
نروژ نه تنها از ورود دلارهای نفتی به بودجەی عمومی جلوگیری می کند، بلکه مجموع آن را در صندوقی شیشەای گذاشته که به صورت لحظەای بروز رسانی می شود.
هم اکنون صندوق مزبور واجد بیش از هزار میلیارد دلار است و رسما گفته می شود که هر فرد نروژی معادل دویست هزار دلار در آن اندوخته دارد.
کشورهای خلیج فارس هم با وجود داشتن نظام های استبدادی و غیرپاسخگو، قدم های مهمی در جهت تنوع بخشی به اقتصاد و کاستن از اتکا به درآمدهای نفتی برداشته اند.

گویی با اندوه، قصەی پرغصەی نفت ایران به ابتدای خود بازگشته است.
بدین معنا که دوباره نفت باید از اسارت خارجیان و الیگارش ها و کاسبان تحریم خارج و از نو ملی شود.
در گام دوم می بایست این صتعت از چنبرەی دولت رانتی و مغرور و متورم از قبل درآمدهای نفتی رها و به دامن ملت بازگردد.
اگر هم الگوی نروژ قدری بلدپروازانه و ناهمسان با وضعیت و توان ملی ما باشد، آموختن ار تجربەی همسایگان جنوبی خیلی سخت و غیرفروتنانه نیست.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

روز جهانی زبان مادری و درسی که باید از دیگران آموخت

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

ایران الگوی یک کشور مصرف شده!

خبر تصرف دویست هکتار از اراضی دماوند توسط یک موسسەی مطبوعاتی گرچه شگفت انگیز است، اما خارق العاده و بیرون از روال مرسوم نیست.
در حقیقت این پدیده رجعت به روالی کهن است که قرن ها و بلکه هزاران سال در این ملک جریان دارد و شوربختانه در چند دهەی اخیر پس از دورەی کوتاە فتور، جانی تازه یافته است:
فقدان مکانیزم های قانونی و ضمانت های مطمئن جهت مالکیت، محترم نبودن حق مالکیت شخصی و دست درازی به اراضی ملی، منابع عمومی و ثروت های همگانی.

در ایران پیشامدرن مالکیت زمین یا بر اساس تبار و خون بود، یا غلبه و زور.
اکنون هم راه اصلی تحصیل ثروت، نه سخت کوشی و کار آفرینی و نه حتی شایستگی و مهارت و دانایی، بلکه میانبری بنام قدرت است.
راه نابعەای اقتصادی چون ایلان ماسک از رهگذر ثروت به قلەهای قدرت باز می شود، اما در ایران شایستگان جلای وطن می کنند و فرومایگان یک شبه دکتر و استاد دانشگاه و سرمایه دار و خیر و کارآفرین می شوند.

مسالەی اصلی این یادداشت البته این نیست، بلکه انگشت نهادن بر روی مسالەی مهم تاب آوری ایران به عنوان اکوسیستمی طبیعی، زیستگاهی انسانی و اجتماعی ملی در برابر این تاراج مغول وار و مصرف بی رویەی داشته ها و اندوختەی مادی و معنوی آن است.
بی هیچ اغراق و زیاده روی، میزان مصرف داشته های بالا از اندازەی تولید و تجدید آن بیشتر است و تاب آوری کشور رو به نقصان و کاستی است.
همه بی محابا از همه چیز مصرف می کنیم بدون اینکه چیزی در خور به آن بیفزاییم؛ محیط زیست، منابع آبی، ثروت های طبیعی، اعتماد عمومی، دین و باورهای معنوی و اخلاق و سرمایەی اجتماعی.

کدام کشور در طرلز ایران اینگونه با انقراض جمعیتی و زیست محیطی مواجه است؟
چرا نرخ دین گریزی و ستیز خالی از معنا با باورهای معنوی اینگونه بی محابا بالا رفته؟
آیا غیر از این است که دین به کالایی سیاسی تبدیل و به تدریج مصرف شده است؟
آیا اخلاق و معنویت را می توان به آسانی در سبد کالاهای تجدیدپذیر گذاشت؟
آیا جز این است که حاکمبت قانون به بهای اجرای یک سیاست حامی پرورانەی افراطی بیش از پیش تضعیف شد؟

کوته سخن اینکه به قیمت خرید وفاداری سیاسی و فرسایش خواست دمکراسی خواهی، دست تطاول فرصت طلبان و نان به نرخ روزخوران به روی منابع ملی و دولتی باز شد و اژدهای هزار سر فساد سر برآورد.
فرضا ناترازی آب و برق و گاز یک شبه سر برنیاورده، بلکه مرهون آمیزش نامیمون حامی پروری و هیولای فساد است.
در این روند فرسایش زا به همان اندازه که داشته های مادی از میان رفته و تاب آوری اکولوژیک مستهلک شده، عناصر سرمایه ساز اجتماعی چون امید و اعتماد عمومی هم تباه گشته است.

حدود شصت سال قبل یک فعال چپ گرای ایرانی در آلمان کتابی پر سر و صدا تحت عنوان ایران الگوی کشوری در حال توسعه نوشت.
در یک فضای سیاسی و فکری ویژه، دهها هزار نسخه از کتاب بهمن نیرومند فروش رفت.
اگر امروز کتاب ایران الگوی کشوری مصرف شده نوشته شود، چقدر سر و صدا می کند؟
یحتمل هیچ! چون بی تفاوتی عمومی و کرختی همگانی مانند قسمی بی حسی ملی، همەی اعضا و جوارح و شاخصەهای ادراکی این جامعه را فرا گرفته است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺"رهبر جهان اسلام" در اسلام آباد!

شهباز شریف نخست وزیر پاکستان در جریان دیدار اردوغان از این کشور، اظهار داشت که وی فقط رئیس ترکیه نیست، بلکه رهبر جهان اسلام هم هست!
روابط نزدیک و برادرانەی دو کشور به دورەی آقای شریف محدود نمی شود، عمران خان نخست وزیر قبلی هم در ستایش پرشور از ترکیه و اردوغان هرگز امساک به خرج نمی داد.

پاکستانی ها مسلمانانی مغرورند. طبقەی متوسط آنها به داشتن نسخەی خاص خود از اسلام و پیوند تنگاتنگ آن با هویت ملی افتخار می کنند.
با این وصف سر فرود آوردن آنان در برابر اسلام ترکی شایان تامل است.
این امر یادآور کوشش های مسلمانان شبه قاره در راه صیانت از خلافت عثمانی در ابتدای قرن بیستم می باشد.

اگر مجموعەی جهان اسلام را در زمینەی "تولید اسلام " به دو دستەی مولد و مصرف کننده تقسیم کنیم، پاکستان در زمرەی تولید کنندگان قرار می گیرد.
می توان گفت که پاکستان تنها کشور غیر خاورمیانەای است که در کنار متروپل هایی چون ریاض، قاهره، تهران و استانبول در صد سال اخیر نقشی پیشتاز در نهضت های فکری اسلامی داشته است.
در حالیکه انبوه جمعیت مسلمانان در شرق اعم از اندونزی، مالزی و بنگلادش از این لحاظ عمدتا مصرف کنندەی فراورده های فکری خاورمیانه بودەاند.

با این پیشینه و نیز وابستگی تام و تمام جامعەی ملی نه چندان قدیمی آن به هویت اسلامی، عجیب نیست که این کشور در برهەهایی سودای زعامت جهان اسلام را در سر بپروراند.
امری که همیشه قربانی چالش های معنوی و مادی فراوان شده است. دشوارەی انتخاب میان اسلام صوفیانەی شبه قاره با راست کیشی آیینی وهابیت و پیوند با مدرنیته که برگرفته از تقدیر پاکستان و درگیری همیشگی آن با هند است.
به این فهرست معنوی باید نقصان های مادی نظیر اقتصاد ضعیف، دولت فاسد و فرقه گرایی و تروریسم را هم افزود.

در برهەای از دهەی هفتاد میلادی تا چند سال قبل پاکستان در این زمینه کاملا به آغوش عربستان پناه برده بود.
دلارهای سخاوتمندانەی سعودی ارتش و اقتصاد آن را تغذیه می کرد. اسلام آباد هم در عوض به نسخەی اسلامی آن پرو بال و میدان می داد.
تبعات ترویج اسلام سخت گیرانەی سلفی به تدریج خود را به صورت افزایش شکاف های مذهبی و تشدید خطر درگیری های فرقەای نشان داد.
روابط پاکستان و عربستان اکنون به گرمی سابق نیست. به همان میزان روابط با ترکیه نزدیک تر شده است.

غیر از چالش های ژئوپولتیک و مسائل خاص سیاسی، به نظر می رسد که ترکیه در نبرد فرهنگی موصوف سعودی را مغلوب و جای پای خود را در جهان اسلام تثبیت کرده است.
فارغ از چالش های اردوغان در داخل و این واقعیت که محبوبیت وی به پایین ترین رده در ربع قرن اخیر سقوط کرده، وی در خارج هنوز فرهمندترین رهبر مسلمان محسوب می شود.
قدرت نرم ترکیه که متکی بر توان اقتصادی، تولیدات فرهنگی و قدرت چانه زنی آن در جامعەی جهانی است، با ایران، مصر، عربستان و امارات قابل قیاس نیست.
علیرغم اقتصاد بالندەی دو کشور اخیر، از حیث داشتن اجتماعی ملی و تاریخی غنی از قدرت هم آوردی با ترکیه برخودار نیستند.

تابستان آینده پاکستان 78 ساله می شود. سیکل پختگی و بلوغ دولت - ملت ها و موفقیت آنها در برساختن اجتماعی ملی با ارزش هایی مشترک و نهادهایی پایدار، مشابه عمر انسان هاست.
پاکستان در آستانەی هشتاد سالگی هنوز در انتخاب برند ویژەی خود از اسلام به جمع بندی نهایی نرسیده است.
اکنون اسلام معتدل ترکی با پس زمینەی لیبرالی و "اخلاق سرمایەداری" در کنار اسلام صوفی و راست کیشی وهابی، مدعی و میدان دار هویت دینی آن شده؛ انتخاب نهایی کدام یک خواهد بود؟
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺فرودگاه بیروت و رویارویی نهایی

هواداران حزب الله از سمت بزرگراه حافظ اسد، مسیر ورود به فرودگاه رفیق حریری بیروت را بستند. خیابان سردار سلیمانی هم در نزدیکی بزرگراه موصوف قرار دارد!
این اقدام در پی ممانعت از پرواز هواپیمایی ماهان از مبدا فرودگاه امام خمینی تهران به سمت بیروت انجام شد.

حادثەی امشب آخرین پردەی رویارویی ایران و اسرائیل بر سر قدرت و نفوذ در منطقه است.
دقت در اسامی اماکن بالا به روشنی بیانگر نسخەی قدیمی توازن قوای موجود در لبنان قبل از تحولات ماه های اخیر است.
حدود دو دهه قبل زمانی که به نظر می رسید نفوذ ایران در منطقه به اوج خود رسیده، ابتدا ترکیه به عنوان بازیگری کلیدی و رقیب سنی ایران ظهور کرد.
پس از آن نوبت اسرائیل رسید که بر اثر تبعات دور اول ریاست جمهوری ترامپ و حملەی هفت اکتبر و تضعیف متحدان ایران، در مقام رقیبی سرسخت سر بر آورد.
بسته شدن حریم هوایی لبنان به روی پروازهای ایرانی چالشی سخت علیه تهران و سیاست منطقەای آن محسوب می شود.
با از دست دادن سوریه و سرپل زمینی آن، آسمان یگانه راه اتصال تهران و بیروت است که ظاهرا قربانی سیاست تهاجمی تل آویو شده است.
مصادف با این تحولات اعلام شده که اسرائیل علاوه بر آن، قصد ندارد تا آیندەی نامعلوم از متصرفات اخیرش در سوریه خارج شود.

در نگاهی کلان این پیشامدها به معنای پایان رویای هلال شیعی است که پس از سقوط صدام حسین به آرامی محقق شد.
شیعیان عراق اکثریت جمعیت عراق را تشکیل می دادند که توسط حکومت های عمدتا سنی در کمند فقر و حاشیه نشینی گرفتار آمده بودند.
تهاجم آمریکا به عراق ژئوپولتیک شیعه را رها و آنها را به نیرویی محوری تبدیل کرد.
جولان تانک های آمریکایی در بغداد اشغال شده، محلەی زاغه نشین و فقیر شیعه نشین جنوبی را به مرکز مرفه و غالبا سنی نشین شهر دوخت.
مقاومت سنی همزمان علیه اشغال آمریکا و هژمونی شیعیان به پا خواست.
اما با پیروزی شیعیان در جنگ داخلی، بغداد عملا به دومین پایتخت شیعه پس از تهران تبدیل شد.

دو سه سال بعد دومینیوی تغییر به بیروت رسید. پس از آنکه عصر پدرخواندگی سوریه در سال 2005 در لبنان به پایان رسید، حزب الله بهتر و بیشتر از دیگر بازیگران خلاء قدرت موجود را پر نمود.
جنگ 33 روزه و پیروزی نسبی حزب الله، این واقعیت را تثبیت و ضاحیه عملا بیروت را در مشت خود گرفت و سومین پایتخت نصف و نیمه شیعه در نقشەی سیاست منطقه ظاهر شد.
اینجا هم مانند عراق شیعیان اکثریت ولی دهه ها توسری خور و زیر ستم بودند.

چهارمین پایتخت شیعه در یمن و زمانی ظهور کرد که اکثریت زیدی کشور پس از تحولات بهار عرب از حاشیه به متن آمدند.
این روند از دو عامل نیرومند تاثیر می گرفت: عمل گرایی و فرصت یابی ایران به عنوان عاملی ایجابی و جنگ آمریکا علیه پیکارجویان سنی به مثابەی عاملی سلبی.

تا همین اواخر اسلام گرایان شیعی در قیاس با همتایان سنی شان کمتر از حملات و بمباران های آمریکا و متحدان آن در رنج بودند.
این وضعیت پس از هفت اکتبر تغییر کرد. سقوط دمشق بر اثر تضعیف شدید حزب الله به خاطر حملات اسرائیل قاعدەی بازی را دگرگون نمود.
کوتاه شدن دست ایران از سوریه، روی نفوذ آن در عراق هم تاثیری منفی داشت و موازنەی قدرت در لبنان را هم دستخوش تغییر کرد.
مضاف بر آن حوثی های یمن هم وارد جنگی تمام عیار با آمریکا و اسرائیل شدند.
اکنون پیکارجویان شیعه در گوشه و کنار خاورمیانه بیشتر از سنی ها زیر ضرب و حمله قرار گرفته اند.
شاخه ی القاعدەی سوریە در حال طی همان روندی است که دو دهه قبل اسلام گرایان شیعەی مجلس اعلا و سپاه بدر طی و وارد شراکت های سیاسی با دول غربی شدند.

فرودگاه بیروت که در فاصلەی کمی از قلب شیعه نشین بیروت قرار دارد، یکی از آخرین قرارگاه های هلال شیعی است که در نتیجەی افول نفوذ ایران از دست می رود.
خاورمیانەی جدید چگونه جایی خواهد شد؟
یحتمل چندان در قید هویت های مذهبی و قومی نخواهد ماند و به پیشرفت اقتصاد و بازارهای مشترک بیشتر خواهد اندیشید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺من روزەام و " تورک" پس نمی توانم فارسی بگویم!

سخن فوق البته که مفرح و خنده آور است. به ویژه اینکه از جانب حجة الاسلام خلیل پور رئیس شورای شهر ارومیه گفته شده است.
خلیل پور در جلسەی معارفەی شهردار با بیان این مطلب از سخن گفتن به زبان فارسی خودداری کرد.
در اعتراض به آن، نمایندەی ارومیه در مجلس و برخی اعضای شورا سالن را ترک کردند.

در وهلەی اول شاید پیوند نماز و روزه با ارج نهادن ترکی و خوارداشت زبان فارسی قدری عجیب بنماید.. اما اندکی دقت لازم است تا دانست که  گوینده از رهگذر آن، در پی مفصل بندی گفتمان ترک الهی - نبش دیگر دکان حزب الهی نمایی - است تا امکان دلبری همزمان با طهران و قسطنطنیه فراهم آید.
بیان سخنان مضحک و رفتارهای سبک و نامتعارف دیری است که به روندی مرسوم در ارومیه مبدل شده است.

خواندن نمونه های بالا برای مخاطبی در مرکز و یا دوردست های کشور ممکن است مانند اخبار حوادث نادر هیجان انگیز باشد. اما جنبەی کمیک آن نباید به بهای پنهان کردن مقدمات تراژیک و توالی و تبعات فاجعه بار آن تمام شود.
روزگاری سخنان امام جمعەی سابق همین شهر به ابزاری برای افزایش تیراژ روزنامه های دوم خردادی تیدیل شده بود.
متن این خطبه ها در کنار طنزهای روزانەی ابراهیم نبوی، گاهی شنبە ها روزنامه های مورد اشاره را به چاپ های دوم و سوم می رساند و تیراژ آنها را تا رقم های رشک برانگیز چند صد هزار نسخه ای بالا می برد.
شاهد این مدعا استقبال فوق العاده از کتاب دو جلدی خطبه های نماز جمعه ارومیه است که در دهەی هشتاد بارها تجدید چاپ شد و مرزهای تیراژ و فروش در این حوزه را جابجا کرد.
صد البته کتاب مزبور در " ژانر طنز " پذیرفته شده بود و در قالب کتاب های مرسوم مذهبی قرار نمی گرفت.

نکتەی بد ماجرا این بود چیزی که در تهران و اصفهان و شیراز و تبریز و مشهد به آن می خندیدند، در استان مسقط الراس عین جدیت بود.
روشن تر بگویم؛ واقعیت حاکم بود و میراث آن به صورت تفرقه و توسعه نیافتگی اقتصادی و تضعیف انسجام و همبستگی ملی اکنون هم حی و حاضر است.
پیامد بدتر این وضع، فقر مدنی و فرهنگی استان آذربایجان غربی است. شما هم اکنون فضای مدنی و سرزندگی فرهنگی سنندج و بوکان و بانه و مهاباد و سقز و مریوان را با ارومیه مقایسه نمایید: شهرهایی به مراتب کوچک تر از مرکز آذربایجان غربی ولی سرتر به لحاظ تولیدات فرهنگی و رخدادهای ادبی و هنری و شادابی مدنی.

حسرت و دلتنگی زمانی افزون می شود که پیشینەی فرهنگی غنی و سرشار از الهام و آموزندگی آذربایجان را به خاطر بیاوریم.
زمانی آذربایجان در هر زمینه ای چنان سرآمد بود که تهران در برابر آن لنگ می انداخت.

چون به طنز اشاره کردم مثالی از همین حوزه می آورم.
تقریبا هیچ ایرانی کتاب خوانی نیست که حداقل یک بار نام نشریەی ملا نصرالدین را نشنیده باشد.
یک مجلەی پیشرو به زبان ترکی آذری که 120 سال قبل در قفقاز توسط جلیل محمد قلی زاده معروف به میرزا جلیل منتشر و 25 سال به فعالیت خود ادامه داد.
میرزا جلیل از زبان شخصیت فکاهی ملا نصرالدین به جنگ استبداد شاهان، خزافات ملایان و ظلم و جور ملاکان می رفت.
بیش از نیمی از خوانندگان پرشمارش در ایران و استان آذربایجان قرار داشتند و مجله در حین نکوهش استیداد و ارتجاع ایران قاجاری، نقشی بی بدیل در تنویر فکر آزادیخواهی ایرانیان بازی کرد.
مجلەی ترکی ملا نصرالدین فانوس آزادی خواهی در قفقاز و ایران و عثمانی بود و تاثیری سترگ روی انقلاب مشروطەی ایران برجای گذاشت.

ملانصرالدین طرفدار آموزش به زبان ترکی آذری بود و اکثر گردانندگانش مسلمان شیعه بودند.
اما در کنار میرزاجلیل، معاونش عمر فائق قرار داشت که یک آذری سنی بود و همچنین دو کارتونیست و صفحه آرای مشهور ارمنی و یهودی؛
نشانه ای روشن از رویەی مترقی و مداراگر مجله در محیط متنوع و چند قومی قفقاز و شهرهای باکو و تفلیس که عمدەی سال های  فعالیت مجله در آنها گذشت.

ملانصرالدین پایەی یک مکتب فکری قوی در طنز اجتماعی و سیاسی را در آذربایجان بر جا نهاد که دامنەی تاثیر آن از مرزهای موجود بس فراتر رفت.
رهیافت اصلی آن نوعی سوسیال دمکراسی  بود و تلاش خستگی ناپذیر برای شناساندن مسائل روز و خصائص جهان مدرن از طریق مفاهیم ساده به ایرانیان و ترکان و اهالی قفقاز.
این را مقایسه کنید با گفتارها و رفتارهای کمیک و طنزآمیز ولی عاری از روح راستین طنز امروز که به روشنی در ورای آن دم یک ایدئولوژی نفرت پراکن قومی هویداست!
به راستی از کجا به کجا رسیده ایم!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺قانون اساسی سوریه و ستیز دموکراسی و تئوکراسی

نیروهای دمکراتیک سوریه - ائتلاف تحت رهبری کردها - پیش نویس قانون اساسی موقت سوریه را رد کردند.
این پیش نویس که اخیرا از سوی احمد شرع امضا و برای اجرا ابلاغ شد، قرار است قانون اساسی سوریه در دورەی انتقالی پنج سالە باشد.

کردها می گویند این سند به سود تاسیس دولتی مقتدر و متمرکز نوشته شده و اختیارات رئیس جمهور در آن به شکل غیر قابل توضیحی بالاست.
همچنین اشارەی صریح آن به شریعت اسلامی به عنوان یگانه منبع قانون گذاری، نگرانی اقلیت ها را برانگیخته است.
مخالفت کردها که چهار روز پس از توافق آنها با احمد شرع اعلام شد، از نگرانی های آنها و نیز چالش های پیچیده و گوناگون سر راه اجرای توافق روز دوشنبه پرده بر می دارد.

در این پیش نویس گرچه تفکیک قوا و آزادی بیان تضمین شده، اما از هرگونه اشاره به زبان کردی و ادارەی نامتمرکز مناطق خودداری شده است.
حفظ عبارت "جمهوری عربی سوریه " و سردستی زبان عربی و اشاره به فقه اسلامی بعنوان سرچشمەی اصلی قانون گذاری، بیم بازتولید استبداد در قالبی نوین را افزایش داده است.

ادیان آسمانی که احتمالا مراد از آن اسلام، مسیحیت و یهود است، به رسمیت شناخته شده اند، اما اشارەای به سایر مذاهب نشده است.
امری که بالقوه می تواند آنها را در معرض ساطور راست اندیشی مذهبی حاکمان اسلام گرا نماید.
ازقضا اشاره به ادیان آسمانی می تواند به عنوان مدخلی جهت تامل در اندیشەی سیاسی بانیان این پیش نویس مورد توجه قرار گیرد.

پرسش این است که نویسندگان متن دنبال تاسیس نظامی دموکراتیکند یا تئوکراتیک به معنای حکومت خدا بر زمین؟
در ادیان سه گانەی پیشگفته، خداوند در عوالم ملکوت و لاهوت است و حکمرانی در ناسوت - زمین - ار طریق نمایندگان آن صورت می گیرد.
نطریەی مشروعیت الهی حکومت ریشه در این مصدر دارد و حکومت کلیسای کاتولیک - به عنوان نمایندگان ملکوت - در سده های میانه از نمونه های برجستەی این رهیافت است.

تدوین قانون اساسی ایران در ابتدای انقلاب هم بر اساس رهیافتی بینابین میان دموکراسی و تئوکراسی انجام شد.
دو بینش متضاد که اولی مشروعیت حکومت را ناشی از آرای مردم می داند و دومی آن را برخاسته از مشیت و ارادەی الهی می نامد.
نوبسندگان قانون اساسی در ایران انقلابی به طور عمده تحت تاثیر دو دیدگاه اخلال گر و احیانا سقیم بودند.
امری که تقریبا دربارەی اسلام گرایان تازه کار سوری هم صادق است.

یکم: سکولاریسم به معنای جدایی نهاد مذهب از نهاد دولت، نافی دین و اخلاقیات و منادی تکوین جامعه ای خالی از ارزش های معنوی و سنت های فرهنگی دیرین است.
این دشواره با تداعی شدن سکولاریسم با حکومت سرنگون شدەی پهلوی بیش از پیش بغرنج شده بود.

دوم: خضور پررنگ اصحاب و افکار چپ مارکسیستی که بر اساس کلیشەای کهنه دین را افیون توده ها می دانستند، حس رقابت و هماوردی را در میان اسلام گرایان حاکم بر می انگیخت.
هر دوی این انگاره ها رهزن بودند و باعث شدند که نویسندگان قانون اساسی بجای تمرکز روی ساخت دولتی دمکراتیک و کارامد به تاسیس دولت دینی بیندیشند.

سوگمندانه در عصر آمریکا ستیزی مفرط نیم قرن قبل، انتظار بیجایی بود که قانون اساسی نویسان بدانند که آمریکا از سویی مذهبی ترین جامعەی مغرب زمین است و از جهت دیگر دو نهاد مذهب و دولت دخلی بهم ندارند.
مسیحیان بنیادگرایی که به هدف آزادی مذهبی خویش بنیان آمریکا را ساختند، می دانستند شرط تضمین این آزادی در سهیم کردن دیگران در آنست.

چه در یک نظم سکولار که مبتنی بر آزادی اندیشه است و به هیچ فکر اقلیتی اجازەی عرض اندام به عنوان قانون مسلط را نمی دهد، آزادی دین داران از هر سیستم سیاسی دیگر تضمین شده تر است.
اسلام گرایان سوریه که دهه ها با آزار و تبعیض مذهبی دولت سکولار پیشین دست و پنجه نرم کرده اند باید بهتر این حقیقت را دریابند.

دولت های بعثی چه در عراق و چه سوریه، دستکم در صورت بندی های فکری و سیاسی اولیه، نه سکولاریسم راستین، بلکه تئوکراسی های وارونه بودند.
این نوع حکومت ها و برخی نمونه های دیگر نظیر سوسیالیسم واقعا موجود دوران جنگ سرد، ماهیتا با تئوکراسی های مبتنی بر ادیان کلاسیک تفاوت چندانی ندارند.
اینان مبتنی بر الهیات عرفی شده هستند و خصومتشان با معنویت و امر قدسی صرفا در برخی آموزه های تجربی عصر روشنگری و کلیشه هایی چون حقانیت تجربه و علم ریشه ندارد.
بلکه با دینی کردن امور عرفی و قدیس سازی از رهبران عملا اندیشه هایی چون مارکسیسم و سکولاریسم و پوزیتیویسم و ...را به مذهبی جدید بدل و به رقابت با ادیان سنتی بر می خیزند.
حاکمان سوری با الهام از این تجارب نه تنها نباید به دینی کردن قانون بیندیشند، بلکه می بایست از رهگذر تاسیس یک چهارجوب نهادی مبتنی بر آزادی عقیده و بی طرفی مسلکی دولت و اتکا به اصل مهم حاکمیت قانون، دین را از کمند استبداد و دیوان سالاری رها کنند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺قصەی فرهاد و احمد در سرزمین شام

در کاخ سابق بشار اسد دو رهبر جوان کرد و عرب در حال تقسیم قدرتند.
فرهاد شاهین عبدی رهبر ناسیونالیست های چپ گرای کرد و احمد شرع لیدر بنیادگرایان مسلمان.
این دو نمایندەی دو گفتمان جهان گرای متضاد هم هستند.
در روزگاری که تانک های آمریکایی در خیابان های بغداد پرسه و خاورمیانەی سایس پیکو را زیر چرخ هایشان له می کردند، فرهاد و احمد جوانانی بودند آرمان گرا با تخیلاتی پرشور دربارەی رهایی منطقه.
آمریکایی ها از خاورمیانەی جدیدی خبر می دادند که نظام های سیاسی دمکراتیک و اقتصادهای همبسته محور اصلی آن بود.
فرهاد  به عنوان یک جنگجوی پ.ک،ک بدیلی چپ گرایانه در سر داشت:
کنفدرالیزم دمکراتیک خلق ها با نظام شورایی و جوامع محلی متکی به دمکراسی مستقیم.
احمد هم که در القاعده می جنگید، به یک خلافت اسلامی نوین به پهنای جهان عرب می اندیشید.
هر سه این نسخه ها که قرار بود جایگزین نظم مندرس و ایدئولوژی های فرتوت حاکم شوند، زیادی یوتوپیایی بودند.
همه امروز بلندپروازی شان را کنار گذاشته و آمریکایی  ها چپ گرایان و اسلام گرایان را هم تحت فشار می گذارند که با هم همکاری کنند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺 برندگان و بازندگان کشتار علوی های سوریە

رخدادهای اخیر سوریه، از برخی جهات نقطە عطفی در روندهای جاری آن محسوب می شود.
بدنبال شورش برخی افسران وفادار به بشار اسد در مناطق علوی نشین ساحلی - احتمالا با تایید ایران - نبردهای گستردەای درگرفت.
پس از برخی موفقیت های ابتدایی، نیروهای دولتی شورش را در هم شکستند و در انتقام جویی های بعدی صدها نفر غیرنظامی علوی را کشتند.
ظاهرا کشته شدن دهها افسر و سرباز وابسته به حکومت احمد الشرع، به انگیزەی انتقام جویی جنگجویان سنی مذهب دامن زد و تر و خشک را با هم سوزاند.

اقلیت علوی در زمان رژیم گذشته از موقعیت ممتازی برخوردار و با قبضه کردن نهادهای نظامی و امنیتی و فرصت های اقتصادی، در چشم اکثریت سنی مذهب ناراضی از حکومت سرکوبگر اسدها، منفور و مورد بغض بودند.
کشتارهای اخیر که ثبات و یکپارچگی کشور را تکان داد، همزمان طرف های خارجی دخیل در مساله و در راس آنها آمریکا و اسرائیل  را هم به روی خط آورد.
یک پیامد فوری آن به چالش کشیده شدن مشروعیت احمد الشرع و تشکیلات اسلام گرای حاکم بر دمشق است.
دولت آمریکا با محکوم کردن کشتارها، تعهد خود مبنی بر حمایت از اقلیت های کرد، دروزی و علوی را تکرار کرد.

همزمان حوادث خونین این چند روز، قسمی چتر امنیت برای اقدامات توسعه طلبانەی اسرائیل در جنوب سوریه هم گشود.
دولت نتانیاهو اهداف ژئوپولتیک خود در این منطقه را در لفافەی حمایت از به اصطلاح اقلیت تحت ستم دروزی پنهان می کند.
با این وصف می توان گفت، نوعی همسویی ناحواسته میان ایران، اسرائیل و آمریکا در صحنەی سوریە به وجود آمده که یکجانبه گرایی ترکیه را تهدید می کند.
تهران اهداف و باقیماندەی نفوذش را در حمایت از اقلیت علوی غرب کشور می جوید، اسرائیل در جنوب و آمریکا هم که در شرق و شمال از کردها حمایت می کند.

از قضا تغییر در موضع آمریکا در پرتو تحولات اخیر مهم است. ایران و اسرائیل هر یک به دلیلی با استقرار حکومتی متمرکز و مقتدر در دمشق همراه نیستند.
اما دیدگاه آمریکا و اروپا که از درگیری های بی پایان و مسالەی مهاجران در خاورمیانه به ستوه آمدەاند، تا حد زیادی با نظرگاه فوق متفاوت است.

اکنون مساله این است؛ شرع چگونه با چالش فوق روبرو می شود؟
این بحران از سویی اقتدار شکنندەی دولت و حاکمیت آن را نشانه رفته و از سوی دیگر عملکرد دولت در بکارگیری خشونت و شایستگی آن جهت مدیریت مسالەی اقلیت ها را زیر ذره بین می گذارد.
برای دولت های غربی و افکار عمومی این آزمونی است که صداقت گروه تحریر الشام در فاصله گرفتن از دیدگاه های افراطی قبلی را به محک می گذارد.

غیر از دولت مستقر در دمشق که وجهەی عمومی آن خش برداشت، دولت ترکیه بازندەی اصلی شورش ناکام طرطوس و لاذقیه محسوب می شود.
ترکیه در مقام قیم غیررسمی سوریه، نقش مهمی در جلب حمایت بین المللی و تلاش برای لغو تحریم های سوریه برعهده دارد.
آنکارا مشوق اصلی ادغام گروه های شورشی سابق متحد خود با سوابق تروریستی متعدد در ادغام ارتش تازه است.
اکنون که این گروهها به انجام پاکسازی قومی متهم شدەاند، روند سیاسی مورد حمایت ترکیه با علامت سوال بزرگی مواجه شده است.

مهم تر از آن مشروعیت حفظ سلاح نزد کردها افزایش و دوباره توجه بین المللی به خطر اسلام گرایی افراطی جلب شده است.
همزمانی این تحولات با ابتکار صلح بلوک حاکم بر ترکیه که با لطایف الحیل درصدد خلع سلاح واحدهای مدافع خلق است، درجەی ناکامی و البته عصبانیت ترکیه را آشکار می سازد.
می توان گفت سوریه به نحوی شبیه عراق پس از سقوط صدام است.
آمریکا با سرنگونی صدام ندانسته و ناخواسته دودستی آن را در " سینی طلایی " تحویل ایران داد.
ترکیه هم برندەی اصلی ماجرا پس از سقوط غیرمستقیم اسد بدست اسرائیل شده است.
اما مانند عراق که پویایی های گوناگون روندهای تازەای را برانگیخت، سوریه هم شاهد اوضاعی مشابه خواهد شد.
از جمله تثبیت و گسترش دستاوردهای سیاسی بازیگران فروملی نظیر کردها که اجبارا محکوم به گرفتن ماهی از آب های گل آلود خاورمیانه هستند.
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺نامەی ترامپ و نظریەی یکشنبە!

حسام الدین آشنا از مقامات امنیتی سابق در شبکەی ایکس نوشت: روز یکشنبه آینده می تواند در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی روزی مهم باشد.
آشنا ساعتی بعد این توئیت را پاک کرد. اما همزمانی آن با اظهارات ترامپ دربارەی ارسال نامه به رهبری در روز پنجشنبه موجب حدس و گمانه زنی های بسیار شد.

ترامپ دربارەی ایران افزود: به مراحل پایانی نزدیک شده ایم و رخدادهای جالبی در پیش است. امیدوارم به توافق برسیم و از گزینەی دیگر استفاده نکنیم.
رمزگشایی از توئیت آشنا می تواند به این معنا باشد که نامەی ارسال شدەی ‌ترامپ با احتساب تعطیل روز جمعه در ایران، احیانا یکشنبه وصول خواهد شد.

فرض دیگر این است که دیپلماسی پنهان با میانجی گری روسها فعال شده و لازم است ایران در این باره تصمیمات مقتضی بگیرد.
برخی هم بر این باورند که پیام ترامپ حاوی پیش شرط هایی جهت نیل به توافقی جدید است که پیشتر توسط تهران رد شده بود.
اشارەی امروز یک دیپلمات ارشد روس بە مسائل منطقه ای و توان موشکی ایران که از آمریکا خواست آنها را از دستور کار مذاکرات احتمالی خارج سازد، برخی موارد مبهم را مکشوف می سازد.
آنچه این فرض را تقویت می کند، اعلام آمادگی واشنگتن برای تحریم خطوط کشتیرانی ایران به هدف به صفر رساندن صادرات نفت آنست.
ترامپ در چند روز اخیر با مجموعه ای از فشارهای اقتصادی و روانی جدید در پی به پای میز مذاکره آوردن ایران به هدف کسب بیشترین امتیاز است.

نکتەی دیگری که نباید فراموش شود، ناپرهیزی ترامپ در حرف زدن است. امری که اگر مطابق یک استراتژی هدفمند رسانه ای باشد، به قصد مرعوب و سردرگم کردن رقبا و نگهداشتن آنها در فضای ابهام و عدم قطعیت است.
اما استفاده بیش از حد از این رویکرد می تواند در درازمدت آثار عملی آن را کاهش و به تدریج از حیز انتفاع خارجش سازد.
مانند تهدیدات غلیظ و شدیدی که علیه حماس انجام داد و در عمل اتفاق خاصی نیفتاد.
در حقیقت واداشتن مخاطبان به کشف و تاویل های هرمنوتیکی از سخنان خود، همیشه نتایج مطلوب به همراه نخواهد داشت.

*نظریەی یکشنبه: در سازمان امنیتی رژیم گذشته به نظر و تحلیل اولین مقام مسئول پس از گزارش منبع اول نظریەی یکشنبە گفتە می شد.
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺 گرگ و شیر؛ تنش میان ترکیه و ایران

روابط ایران و ترکیه به عنوان دو همسایەی دیرین  مانند ازدواجی کاتولیکی است که گسست کامل در آن وجود ندارد.
شرح این رابطەی دیرپا و اجباری مانند نوول های کلاسیک قرن نوزده سرشار از فراز و نشیب و خیانت و گسست های خاموش است.

دلخوری دو طرف در روزهای اخیر از معدود مواردی است که علیرغم میل آنها به سطوح علنی در رسانه ها و کنش و واکنش های دیپلماتیک کشیده شده است.
واکاوی کوتاه موضوع نشان می دهد که تحولات سوریه اصلی ترین عامل این تلاطم است.

پنج سال قبل ایران از مداخلەی فعالانەی ترکیە در کنار اسرائیل به سود آذربایجان در مناقشەی قره باغ عمیقا سرخورده شد.
اما تلاشی وافر به عمل آمد که موضوع به تنزل روابط طرفین نینجامد. حتی ایران در تحولات بعدی، هنگام تلاش آنکارا و باکو جهت احداث دالان زنگزور که به خفگی ژئوپولتیک آن می انجامید، علیرغم مخالفت فعالانه، جانب احتیاط دیپلماتیک را به هیچ وجه از کف نداد.

موضوع سوریه اما داغی التیام ناپذیر باقی گذاشت. سوریەی خاندان اسد یکی از ستون های ژئوپولتیک خاورمیانه و به نوعی مانند برادر دوقلوی ایران بود.
از دست دادن اصلی ترین متحد بر اثر تبعات عملیات نظامی اسرائیل در لبنان و فرصت طلبی ترکیه، ایران را از موقعیت تهاجمی خود در خاورمیانه به لاک دفاعی فرو برد.
پیداست که ایران احساس کند از پشت خنجر خورده و زخم آن از به اصطلاح " خیانت قفقاز " کاری و مهلک تر است.

بدتر از این، ایران نبرد بر سر تاج و تخت در دمشق را حبثیتی نموده و به آن رنگ و لعابی دینی بخشیده بود.
برای هیات حاکمەی کنونی سوریە و متحد اصلی آنها یعنی ترکیه هم این عرصه، نبرد خیر و شر با صبغەهای تاریخی و مذهبی معین است.

در شرایطی که تهران به دنبال حفظ برخی اهرم های نفوذ در شام از رهگذر برخی اقلیت های قومی و دینی است، ترکیه در حال یکسره کردن کار آن و برنامه ریزی برای مقابله با چالش اسرائیل، دیگر قدرت مسلط در سوریه است.

اصطکاک ایران و ترکیه که فغان هاکان فیدان را در آورد، یحتمل به تنش در بخش کردنشین سوریه باز می گردد.
پاشنەی آشیل ترکیه در تک خور کردن کامل سوریه، کردها هستند که تاکنون از حمایت آمریکا بهره مند بودەاند.
آنکارا در تلاش است از طریق یک ابتکار صلح که چند و چون آن هنوز نامعلوم است و با فراخوان ترک سلاح عبدالله اوجالان رهبر زندانی پ.ک.ک آغاز شد، مدیریت مسالەی کرد را بر عهده گیرد.
این فرایند در صورت به نتیجه رسیدن می تواند به بسط نفوذ ترکیه در کردستان های سوریه و عراق بینجامد و نگرانی های امنیتی آن را رفع کند.
همزمان به صورت بالقوه قادر خواهد بود تنش های امنیتی و سیاسی در کردستان ترکیه را به حداقل رسانده و رقبای منطقەای را از یک اهرم فشار مهم محروم سازد.

رقابت بر سر کردستان پیشینەای پانصد ساله میان ترکیه و ایران دارد و باخت در آن، عملا ایران صفوی را از گسترش امپراتوری خود در مرزهای غربی ناتوان ساخت.
اکنون ظاهرا چنگ و نشان دادن فیدان بیشتر بابت نگرانی از سنگ اندازی احتمالی ایران در این روند است.
صد البته ترکیه با آمدن ترامپ که روابط شخصی نزدیکی با اردوغان دارد و از همان اوان به ایران اعلام جنگ داده است، دست خود را در این منازعه پرتر می بیند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺پلدشت ماکو: زنگزور در آتش نوروز!

آتش نوروز امسال کردستان را پلدشت روشن کرد.
در نقشەی ایران، پلدشت در نوک شمال غربی  بر ساحل ارس و درست روبروی نخجوان آذربایجان است، به گونەای که از ارتفاعات آن می توان به تماشای شهر نخجوان نشست.
نوروز آئینی باستانی است و با هویت و فرهنگ ملت های منطقه گره خورده است.
از سه دهه قبل نوروز به بخشی از هویت سیاسی کردهای ترکیه تبدیل و ابزار مقاومت فرهنگی در برابر دولتی شده که نوروز را ناخوش می دارد!
به تاسی از این سنت، چندین سال است که نوروز سیاسی مهمان کردستان ایران هم شده.
شرر آتشدان نوروز از کردستان آناتولی بە پلدشت رسیدە، جایی که قرار است دالان ترکی زنگزور از کنار آن بگذرد.
باشد که آتش نوروز و پیروزی نور بر ظلمت
چشم زمامداران هویت طلب و خودخواه منطقه را روشن کند و به یادشان آورد؛
آفتاب نوروز بر جغرافیایی بزرگ و متنوع می تابد و از جمله منطقەی حساس و به لحاظ ژئوپولتیکی سیال جنوب قفقاز و همسایگان آن در شمال غرب ایران و شرق آناتولی.
جایی که کردها، ترک ها و آذربایجانی ها و ارمنی ها قرن هاست کنار هم می زیند و قوم گرایان را به خواندن تاریخ فرا می خوانند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺دوراهی اردوغان؛ راه سلیم یا سرنوشت صدام!

اوجالان گام نخست را برداشت و اکنون توپ در زمین اردوغان است!
آیا اردوغان مثل سلطان یاووز سلیم حکمران عثمانی در سال 1521 رفتار می کند یا مانند صدام در مارس سال 1991؟
اجازه بدهید به اختصار به نقل هر دو داستان بپردازم.

✅پس از تاسیس سلسلەی صفوی و بازسازی امپراتوری ایران پس از تقریبا هزار سال، رقابتی نفس گیر میان ایران و عثمانی درگرفت.
با اندکی تسامح، شرایط تقریبا مانند امروز بود که دو کشور بر سر نفوذ و ژئوپولتیک در خاورمیانه و ففقاز در حال رقابتند.
آن زمان هم کردستان که توسط خان نشین های محلی اداره می شد در کانون رقابت دو دولت قرار داشت.
ستیزه جویی مذهبی شاه اسماعیل و مداراناپذیری نمونه وارش که به ضرب شمشیر در پی گسترش تشبع بود، کردهای غالبا شافعی مذهب را به ستوه آورده بود.
سلیم عثمانی از این چالش به سود یک برد استراتژیک و تاریخی بهره برد.
ملا ادریس بتلیسی عالم دینی نامور کرد و دیوان سالار سابق حکومت های ایرانی فرصت را غنیمت شمرد و نامەای به سلیم نوشت:
ما کردیم و شافعی مذهب و ستایشگر خلفای اربعه که اینک تحت هجوم "قزلباشان ملحد" قرار گرفته ایم و از آن سلطان اسلام پناه طلب یاری داریم
ادریس مشخصا خواهان کمک سلیم به مدافعان شهرهای کردنشین ماردین و دباربکر شد که در محاصرەی طولانی سپاه صفوی بودند.
نامەی ادریس و پاسخ ایجابی سلیم، بیگ ها و امیران کرد را در صف عثمانی قرار داد و موجب شکست مجدد شاه اسماعیل شد.
اسماعیل صفوی قبل از آن به سختی در چالدران از سلیم شکست خورده بود.
متعاقب این اقدام ادربس، تقریبا تمامی امیرنشین های خودمختار کرد که امروزه کردستان های ترکیه، عراق و سوریه را تشکیل می دهند، به عثمانی پیوستند.
در مقابل عثمانی هم خودمختاری دوفاکتوی آنها را به رسمیت شناخت و ادریس با تجدید سازمان اداری آنها، این امر را تثبیت نمود.
اتحاد ادریس و سلیم، به یک شراکت و همزیستی برادرانه میان ترک ها و کردهای عثمانی انجامید که حدود 400 سال دوام آورد.
تا زمانی که به گفتەی اوجالان، مدرنیتەی سرمایه داری آن را از رهگذر ناسیونالیسم خون و خاک و ملت سازی مدل فرانسه از هم گسیخت.

✅پس از شکست عراق در کویت، کردها در شمال و شیعیان در جنوب قیام کردند. ارتش صدام قیام ها را در هم شکست و تانک ها شهرهای مقدس کربلا و نجف را در نوردیدند.
نیروهای امنیتی در نجف به بیت مرجع عالیقدر شیعه آیت الله خویی رفته و به اجبار او را به ملاقات صدام بردند.
خویی پرنفوذترین مرجع زمان خود و دارای موقعیتی شبیه آیت الله سیستانی بود.
تلویزیون عراق با ترفندی خاص فیلمی از  اعترافات اجباری او در ملافات با صدام پخش کرد که با مواضع شناختەی شدەی وی منافات داشت.
این نمایش نتیجەی عکس داد و به خشم شیعیان افزود. همچنین در محافل بین المللی هم پژواکی نامناسب یافت.
گرچه صدام موقتا از این مهلکه جان بدر برد اما 14 سال بعد توسط همان شیعیان تحقیر شده، با حقارت بە دار مجازات آویخته شد.
اکنون اردوغان هم در موقعیتی مشابه است. می تواند با انتخاب عقل سللیم به راه یاووز سلیم برود.
گزینەی دیگر انتخاب راه صدام و افتادن در صد دام و کمند فریبنده تا رسیدن به سرنوشت پایانی است.

✅واضح است که نه پ.ک.ک توانسته ترکیه را شکست دهد و نه بزرگ ترین ارتش ناتو توانسته خصم دیرینش را از پای درآورد.
درست است که پ.ک.ک هیچگاه نتوانست دستاوردی ارضی ولو حداقلی در داخل ترکیه کسب کند.
اما بسان بازیگری قدرتمند توانسته شمال و شرق سوریه را بگیرد و در اقلیم کردستان هم نفوذی افسانه ای بدست بیاورد.
چرخەی جنگ و خصومت در مقیاس کنونی می تواند چند دهەی دیگر هم طول بکشد.
انتخاب گزینەی صلح هم می تواند آرامشی چند قرنه به ارمغان آورد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺دادگاە ثابتی و منطق ثابت حکمرانی

شاکی: سه نفر ناشناس که در سن کهولت به سر می برند و بیش از نیم قرن پیش توسط ساواک دستگیر و شکنجه شدەاند.
متشاکی: پرویز ثابتی 88 ساله معاون ساواک، معروف به مقام امنیتی که اکنون در تبعید با ناباوری نظارەگر احیای نوستالژی حکومت سابق و تطهیر عملکرد سازمان بدنام ساواک است.

با هر نگاه، این یک کیفرخواست سیاسی است؛ نه علیه پهلوی دوم و نه حتی سازمان امنیت او بلکه علیه روایتی رتوش شده و اسطورەای است کە حکومت سابق را بی عیب و نقص نشان می دهد.
این دادخواهی تلاشی برای نبش قبر رژیم گذشته است تا از رهگذر آن بتوان به مصاف موج نیرومند احیای خاطرەی حکومت قبل از انقلاب رفت.

دادخواهان خیالی و در حقیقت صحنه گردانان اصلی داستان، می خواهند از " زیرزمین " نقبی به تاریخ بزنند و با آوردن یاد حکومت رعب و وحشت ساواک به "رو زمین" بزم خیال انگیز و مفرح افسوس برای گذشته را بهم بزنند.

گرچه در توفیق و تاثیر این کارزار  تردیدی جدی وجود دارد، اما دستکم دارای این مزیت است که از رهگذر آن به سنخ شناسی تازەای از ماهیت حکومت ها دست زد.
هر حکومتی دلرای دو بخش زیرزمین و روزمین است. نهادهای دولتی، دستگاه های اداری، سازمان های اقتصادی و فرهنگی و ...روی زمین قرار دارند.
با این تعریف، زیرزمین جای استقرار بخش مخفی حکومت نظیر پلیس سیاسی، دستگاه های سرکوب و سازمان های کنترل و مراقبت شهروندان است.
طبعا حکومت های غیردمکراتیک زیرزمین های عمیق تر و فراخ تر دارند و چه بسا قلب تپندەی نظام حکمرانی در آن قرار دارد.

این تمثیل ممکن است یادآور بحث روبنا و زیربنا در مارکسسیم کلاسیک باشد.
جایی که ادعا می شد شیوەی تولید اقتصادی و مناسبات منسوب به آن، زیربنای جامعه و تعیین کنندەی روبنای آن است.
بر مبنای این خوانش افراطی، روبنا عبارت بود از شکل دولت، جهت گیری های اساسی آن در فرهنگ، سیاست و اقتصاد و حتی نظام ارزشی و زیباشناختی رایج در اجتماع.
در خوانش های بعدی تلاش گردید با قائل شدن به قسمی پویایی و عاملیت مستقل برای روبنا، اصالت و جدیت اصلی ایده مصون بماند.

گرچه دید مکانیکی و تصلب استدلالی حاکم بر این دیدگاه، ماهیتا رهزن است، اما می تواند به تخیل ما جهت برساختن پیوند و دستور کاری مشابه یاری رساند.
در دولت هایی که زیرزمین های بزرگتر و غنی تر وجود دارد، روی زمین به تدریج به اسارت آن در می آید و خواسته و ناخواسته از عاملیت مستقل ساقط می شود.
قرار گرفتن عقل دولت در زیرزمین می تواند ژرفای بیشتری یافته و به آبادانی گورستان ها و بالاخص پدیدەی گورهای دسته جمعی بینجامد.

اتفاقی نیست که بیشترین گورهای دسته جمعی در کشورهایی مانند کامبوج، اسپانیای فرانکو، عراق، سوریه و ...قرار دارند که هریک شاهد دورەای از حکومت پلیسی و هراس و وحشت بودەاند.
مراد آنست که امنیتی شدن مفرط حکومت به سلب قوەی تشخبص و فقدان عقل سلیم می انجامد و در نهایت زوال و سقوط آن را رقم می زند.

حاکمیت نگاه امنیتی به معنای عریان شدن بیش از پیش و تاراندن منطق، عقلانیت، اخلاق، معنویت و شایستگی است.
با این تفاصیل ساواک و مدیر ارشد هنوز در قید حیات آن یکی از عوامل سقوط شاه بودند و قدر مسلم اینکه اگر چند سالی زودتر فضا باز و زندانیان سیاسی آزاد می شدند، انقلاب 57 به این کیفیت رخ نمی داد.

همانطور که گفته شد هدف شاکیان پیشگفته محاکمەی ثابتی نیست، بلکه تبدیل دادگاه فدرال اورلاندو به یک محکمەی تاریخ جهت صدور حکم اعدام خاطرەی رژیم سابق است.
پهلوی دوم یکبار پنجاه سال پیش در دادگاه تاریخ محکوم شد. اما بعدا در یک روند تجدید نظر خواهی آمیخته با درد و رنج - عمدتا ناشی از روزگار نابسامان کنونی - تبرئه گردید.
صد البته این پایان کار نیست و داوری نهایی تاریخ معمولا زمان زیادتری می برد.
باید نیم قرن دیگر بگذرد، گرد و خاک های کنونی بخوابد تا " دیوان عالی تاریخ " حکم نهایی را صادر و هر یک از دولت های لاحق و سابق را در جایگاه شایستەی خود قرار دهد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺کاخی که قرار بود حسینیه شود، کرملین شد!

در سومین سالروز تهاجم روسیه به اوکراین، آمریکا و اسرائیل در کنار مسکو به قطعنامەی محکومیت روسیه در مجمع عمومی رای منفی دادند.
در حالیکه ایران و چین به عنوان متحدان اصلی روسیه در کنار 63 کشور دیگر به آن رای ممتنع دادەاند.
در این رای گیری آمریکا در کنار معدود طرفداران روسیه در جنوب جهانی نظیر نیکاراگوا، سودان، روسیه سفید، آفریقای مرکزی، بروندی و اریتره قرار گرفته است.
این تحول، تازه ترین نمود انقلاب ترامپی و نشانەی دیگری دال بر دوری آمریکا از اروپا و مغازلەی آن با روسیه است.
زوج ترامپ - ماسک که در حال زیر و رو کردن سنت ها و رویه های رایج سیاست و ساختار قدرت آمریکایی هستند، تمثیلی از لنین و تروتسکی به شمار می روند.
رهبران انقلابی راست گرایانه با درونمایەای از ناسیونالیسم توده گرا و اندیشەی تجارت آزاد.
جهان بین الملل برای زوج ترامپ - ماسک مانند لپ تابی است که با دگمەای خاموش و روشن می شود!
البته دستکم تا اینجا خیلی خوش به حال پوتین شده؛ ایران شوخی شوخی می گفت کاخ سفید را حسینیه می کند، اما ظاهرا جدی جدی دارد به کرملین تبدیل می شود!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺خیانت آمریکایی و شادی کودکانەی ایرانی!

برخی محافل اصولگرا از سیاست ترامپ دربارەی اوکراین ذوق زده شده و دست از سر نمی شناسند.
این شادی کودکانه، مانند هیجان زدگی طفلی است که با دیدن دود شعله ی آتش از دور، به وجد در می آید و از درک مخاطرات آن ناتوان است.
تحقیر اروپا و تنبیه اوکراین که تمام تخم مرغ هایش را در سبد غرب گذاشته، ممکن است دل فرقەی اقتدارگرا را خنک کند و اسباب تسلی خاطرشان گردد.

عقل سلیم اما می گوید که این سرور هم غیر منطقی است و هم موقتی.
در مرتبەی اول دود تصمیمات و ایدەهای عاری از اخلاق و قانون رئیس جمهور آمریکا به چشم کشورهای کوچک و بازیگران ضعیف می رود.
در جهانی که اکنون هم چندان در بند نظم و قانون نیست، شل شدن و بی در و پیکر شدن بیشتر و زوال نظامی که پس از جنگ جهانی دوم سر برآورد،ه به زیان دولت هایی چون ایران است.
کشوری که به اقتضای طبیعت و ژئوپولتیک از قسمی تنهایی مزمن استراتژیک رنج می برد.
ایران هم اکنون عضو هیچ معاهدەی دفاعی نیست و هیچ تضمین امنیتی معتبری از آن صیانت نمی کند.

چیزی که ترامپ در حق اوکراین انجام می دهد، البته نوعی تکرار عملکرد اروپا در دهەهای گذشته است.
بیش از صد سال پیش، انگلیس و فرانسه دو قدرت عمدەی وقت جهان طی پیمانی سری موسوم به سایکس - پیکو متصرفات عثمانی در خاورمیانە را میان خود تقسیم کردند.
با معیارهای امروز این امر اندکی عجیب به نظر می آید.
خود عثمانی خبر نداشت، عرب ها که با وعدەی یک وطن عربی متحد پیشتر فریفته و برای شورش علیه عثمانی برانگیخته می شدند، چند کشور جعلی تهیه شده با خط کش و مداد رنگی دریافت کردند.
کردها به کلی نادیده گرفته شدند و حق تعیین سرنوشتشان به محاق رفت.
ایران هم که به عنوان همسایه می بایست در جریان تغییرات مرزی و تحولات سهمگین سیاسی در مجاورت مرزهایش قرار گیرد، مطلقا بی خبر نگه داشته شد.
تازه خود ایران هشت سال قبل تر در جریان قرارداد مخفیانەی 1907 روس و انگلیس در سن پترزبورگ میان دو قدرت فوق تقسیم و فقط روی کاغذ وجود داشت.

خواب امروز ترامپ برای اروپا، نوعی سایکس پیکوی عیان و آنلاین است. صد البته برخی جنبه ها و ابعاد محرمانه و پشت پرده هم حتما وجود دارد.
اما پرسش این است که ایران چگونه می تواند از قدم گذاشتن در جهان پر از مخاطرەی "بازی بزرگ" و بده بستان های نهانی قدرت های بزرگ خوشحال باشد؟
فرضا اگر اوکراین قربانی شود، چه تضمینی هست ایران هم در سیاهچالەی نظم ویران شدەی بین المللی نیفتد!
تازه میان مسالەی ایران و اوکراین پیوندهای ساختاری و کارکردی گوناگون هم وجود دارد!

با این اوصاف آیا ایران باید به یک سایکس پیکوی جدید لبیک گوید و دلش در جستجوی حال و هوای دهەهای اواخر قرن نوزدە و اوایل قرن بیست به تپش بیفتد؟
ملت های ضعیف و کوچک باید مشتاق و سینه چاک صلح عادلانه و راه حل های شرافتمندانه باشند.
پس از دویست سال هنوز سینەی ایران به خاطر قراردادهای گلستان و ترکمانچای درد می گیرد.
قلب کردها هم پس از گذشت صد سال از سایکس پیکو خون چکان است و عرب ها و ترک ها نیز هرکدام به نحوی با میراث شوم آن دست به گریبانند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺کردستان، کرکوک و تراکتوری که بر تانک پیروز شد!

یک سال پس از آنکه کشاورزان فرانسوی با شعار " نجات کشاورزی فرانسه " با تراکتورهایشان خیابان های پاریس را تسخیر کردند، ویدئوی مقاومت یک کشاورز تراکتور سوار کرد کرکوکی در برابر سربازان عراقی، مسالەی نجات کرکوک را دوباره به صحنه آورد.

نجات کرکوک نه تنها از اشغال و تعریب و تصاحب دولت های متوالی عراق، بلکه از دست فرقه گرایی، باندبازی، و برخورد کاسبکارانه احزاب و سیاستمداران کرد!
همچنین از کف سیاستمداران فاسد و جاه طلب جوامع محلی عرب و ترکمن که برای پر کردن جیب هایشان از دلار و دروغ، وفاق و همبستگی مردم را نشانه می روند.

وایرال شدن این ویدئو، در جوامع کردستانی بازتابی غریب یافته است.
گزارش ها حاکی از وجود یک پروندەی حقوقی قدیمی است. در حالیکه دادگاه فدرالی عراق مالکیت کشاورزان کرد را بر این اراضی تایید کرده، ارتش عراق با استناد به بخشنامه های شورای فرماندهی انقلاب زمان صدام مدعی احراز مالکیت بر آنهاست.
این مساله در کنار وضعیت ویژەی کرکوک پس از حوادث 16 اکتبر 2017 و فریز ماندن مادەی 140 قانون اساسی عراق که ناظر به تعیین سرنوشت این استان حساس است، به التهاب مزمن آن شدت بخشیده است.

بررسی واکنش های مخاطبان کرد شبکه های اجتماعی در این زمینه حاوی نکاتی جالب است.
کردهای ایران و کردهای مناطق خارج از اقلیم و از جمله کرکوک، از موضع گفتمان مقاومت به مساله می نگرند.
در حالیکه به نظر می رسد که ساکنان اقلیم عمدتا از زاویەی گفتمان معیشت و نقد کژکارکردی دولت خود به آن نگاه می کنند.
در مواردی نیز شاهد همپوشانی نادر دو گفتمان موصوف هستیم.
همزمان رسانه های نزدیک به حزب حاکم آن را دستمایەای برای برانگیختن شور ملی گرایی و تقویت گفتمان مقاومت و به حاشیه بردن مطالبات و نارضایتی های عمومی نموده اند.

این تلاقی و اصطکاک ها یادآور پلمیکی مشابه در ایران است.
اقتدارگرایانی که مشروعیت خویش را در تقویت محور مقاومت و چرخاندن سانتریفوژهای هسته ای می جویند و میانه روانی که گردش چرخ زندگی مردم را هم مهم می دانند.
تجربه نشان داده که دولت های دمکراتیک که نمایندەی راستین ارادەی ملی هستند، از مشروعیت و ظرفیت بیشتری جهت پیگیری یک سیاست خارجی متکی به منافع ملی برخوردارند.

این بدین معنا نیست که یک دمکراسی در میدان نبرد حتما دشمن دیکتاتورش را مغلوب می کند.
بلکه تاکید روی این نکتەی مهم است که یک نظام دمکراتیک برخوردار از خرد جمعی و بیمناک از برد و باخت های انتخاباتی، حتما در سیاست خارجی و تصمیم گیری های اساسی اشتباه کمتری می کند.
به نوعی عکس این موضوع نیز صادق است.
سیستم های سیاسی اندک سالار که با نقصان مشروعیت مواجهند، تمایل بیشتری برای پیگیری سیاست خارجی تهاجمی و دمیدن در شور ملی گرایی دارند.
مقاومت و مشروعیت اغلب مترادف می شوند و آنچه در داخل بدست نیامده، در خارج تحصیل می شود.

زخم خون چکان کرکوک از مصادیق بارز تضاد موصوف است. دو حزب عمدەی اقلیم کردستان نه تنها هیچگاه به عنوان موضوعی ملی با آن برخورد نکردەاند، بلکه در بزنگاه های حساس با مواجهەی حزبی آن را به قهقرا نیز بردەاند.
مثلا کرکوک یکی از پایگاه های مردمی دیرین اتحادیەی میهنی کردستان است، اما نیروهای آن در اکتبر 2017 با عقب نشینی هماهنگ نشده از شهر به ارتش عراق جهت بازگشت به آن کمک کرده و خطوط دفاعی کردها را تضعیف نمودند.
صد البته این شکست بدفرجام بخشی از تبعات رفراندوم ناکام سپتامبر بود.
اصل رفراندوم نمونه ای از تصمیمات عاری از خرد جمعی و مکانیزم های تصمیم گیری در نظام های دمکراتیک بود که پیامدهای آن هنوز اقلیم را رها نکرده است.
در یک مورد عجیب دیگر بهار امسال، پس از انتخابات استانی کرکوک، حزب دمکرات با دو نماینده وارد ائتلاف با جبهەی ترکمانی - متحد ترکیه و اصلی ترین مخالف کردها در کرکوک - شد تا اتحادیەی میهنی با شش کرسی را از گردونه خارج نماید.
این امر با دخالت سودانی که نگران حذف اتحادیه به عنوان نیروی سیاسی اصلی بود، ناکام ماند.

با این اوصاف، حادثەی دیروز و زورگویی نظامیان عراقی علیه کشاورزان بینوای کرد باید تلنگری جهت خاتمەی حزب بازی، فرقه گرایی و بازی های سیاسی موجود باشد.
قاعدتا اگر هدف کمک به مردم کرکوک و بازگرداندن آن به دامن اقلیم کردستان از طریق مکانیزم های قانونی و با حفظ منافع تمام اقوام و همزیستی صلح آمیز آنهاست، این امر از طریق شوهای رسانه ای محقق نمی شود.
در شرایطی که چند ماه پس از انتخابات اقلیم، هنوز دولت تشکیل نشده و احزاب و جریانات موجود هر کدام ساز خود را در سیاست داخلی و خارجی می زنند، نمی توان امید زیادی داشت.
اصلاحات ساختاری در اقلیم کردستان به نحوی که ارادەی راستین ملی جایگزین منافع سیاسی الیگارش ها و خانواده ها و دفاتر سیاسی احزاب شود، به مشروعیت رهبران کرد برای گره گشایی از مسالەی کرکوک می افزاید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺ایران وجه المصالحەی روسیه و آمریکا نشود!

با خاتمەی کنفرانس امنیتی مونیخ و سیاست نومید کنندەی آمریکا در برابر اروپا، به تدریج خطوط اصلی سیاست خارجی ترامپ و نظم بین المللی مد نظر او روشن می شود.
کنار گذاشتن اروپا از مذاکرات صلح با روسیه و زیر پا نهادن راهکار قبلی غرب برای دفاع از تمامیت ارضی اوکراین، تردیدهایی جدی دربارەی نیت و هدف اصلی ترامپ ایجاد کرده است.
قدر مسلم آنست که ترامپ در حال استمالت و دل جویی از پوتین است!
نکتەی جالب این جاست که کاخ سفید به موازات تنش زدایی با روسیه، در حال سخت کردن موضع خود علیه چین است.
برای نخستین بار طی چند دهەی گذشته وبسایت وزارت خارجه با حذف عبارت ما از استقلال تایوان حمایت نمی کنیم، نخستین گام ها را در جهت نقض سیاست چین واحد برداشت.
این امر در کنار برخی اقدامات اقتصادی بیانگر عزم ترامپ برای مهار چین می باشد.

نقش روسیه در این میان چیست؟
پس از حمله به اوکراین، روسیه از لحاظ اقتصادی بیش از گذشته متکی به چین شده و عملا به صورت دنباله رو و برادر کوچک آن در آمده است.
ترامپ خواهان آنست که با نجات پوتین از باتلاق اوکراین به قیمت قربانی کردن کییف، به شراکت استراتژیک مسکو و پکن خاتمه دهد.
به بیان دیگر ترامپ چبن را رقیب اصلی آمریکا می داند، نه روسیه!
پشت کردن به اتحادیەی اروپا و لگد زدن به روابط هشتاد سالەی دو سوی آتلانتیک هم دقیقا در این راستاست.
پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا جهت مهار شوروی، چتر دفاعی خود را بر سر اروپا گسترد و به بازسازی اقتصادی آن همت گمارد.
این مساله دیگر اولویت آن نیست و توجه آن روی مهار چین به عنوان ابرقدرت آینده متمرکز است.

نقش ایران در صحنه آرایی موصوف چه می تواند باشد؟
ترامپ با بازگشت به سیاست فشار حداکثری پیشاپیش  از رویکرد خصمانەی خود علیه ایران پرده برداشت.
همسویی کامل وی با دولت افراطی اسرائیل در این زمینه، کمترین تردیدی باقی نمی گذارد که ایران را یک مزاحم منطقه ای و مخل سیاسی علیه خود می بیند.
چین و ایران دو کشوری هستند که هریک به نوعی و با درجات تاب آوری بسیار متفاوت هدف خصومت دولت جدید آمریکا قرار گرفته اند.
صد البته روابط امنیتی و دفاعی ایران با چین به گستردگی و عمق آن با روسیه نیست.

جدا کردن احتمالی روسیه از محور چین به بهای قربانی کردن اوکراین، معنایی جز تنها کردن ایران ندارد.
به بیان ساده اگر آمریکا حاضر شود دست از پشتیبانی اوکراین بردارد، روسیه هم به روابط ویژەی خود با ایران پشت خواهد کرد.
برقراری صلح در شرق اروپا، در شرایطی که تنش ایران و اسرائیل در حال رسیدن به نقطەی جوش است، به زیان تهران تمام می شود.
در دعوای فیل ها - در اینجا چین و آمریکا - ممکن است روسیه نجات پیدا کند ولی خطر احتمالی وجه المصالحه شدن قدرت های کوچک تر را نباید دست کم گرفت.
تهران باید به سرعت در صدد هماهنگ کردن خود با تحولات اروپا و آرایش جدید نظام جهانی برآید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺آقای ترامپ! بیا کردستان را بخر!

من عربی بلد نیستم! شیرو پسر بچەی کرد در اوایل دهەی 80 در مدرسەای در شمال سوریه به خاطر گفتن این جمله کتک می خورد!
سوریه حافظ اسد تازه شورش اخوان المسلمین را در حما با کشتن هزاران نفر سرکوب و در شمال هم اختناق بیداد می کند.
ایدئولوژی رژیم ناسیونالیسم عربی است و الیت حاکم هم اقلیت علوی.
خارج از این دو هیچ هویتی تحمل نمی شود. مانو خلیل کارگردان فیلم موفق همسایه ها به روایت رنج کردستان سوریه در هنگامەی اختناق بعث پرداخته است.

شیرو که به جرم کردی حرف زدن مجازات می شود، نمادی از مردمان کرد است که در سوریەی اسدها از داشتن شناسنامه و تابعیت محروم بودند.
مانو خلیل کارگردان فیلم همان کسی است که چندی پیش از ترامپ خواست از خرید غزه منصرف و برای ابتیاع کردستان پیشقدم شود!
داستان شیرو، کودکی مانو است.

وقتی با کردها در کشورهای متبوعشان بدرفتاری می شود، طبیعی است به داروغه مراجعه کنند!
ملتی که تا آخرین لحظات به مصالح امت اسلامی وفادار ماند، با ناباوری دید که همه شتابان از دایرەی امت خارج و دولت ملی خویش را شکل دادند.
حقی که دریغ شد، امروز از ترامپ طلب می شود!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…

شارنامه| صلاح الدین خدیو

🔺نبرد ریال و دلار در کانال نود هزار و دیوانە نمایی ترامپ

نبرد بی امان دلار و ریال بر سر تصاحب کانال نود هزار تومن به پنجمین روز خود رسید.
در حالیکه ریال بی ارزش شده و از نفس افتاده به سختی تلاش می کند در کاتال هشتاد تومن بماند، دلار سرکش و بی پروا سر ایستادن ندارد.
واقعیت این است که دلار سر جای خود نشسته و این پول ملی ایران است که در مسیر سقوط هر روز مرز تازەای را جابجا می کند.

در خط مقدم این نبرد نفس گیر، افکار واپس گرایانه و آخر الزمانی بیداد می کند.
تورم، توهم می آفریند و مسیر فلاکت محملی مناسب جهت پرورش افکار و پندارهای عاری از منطق است.
پشت جبهه اما اوضاع به مراتب بدتر است. طبقەی متوسط در حال محو شدن و جمعیت تهیدستان جدید در حال افزایش است.
خاموشی ها به پایتخت رسیده و کمبود برق و گاز و آب بیش از پیش کمر ریال را می شکند.

شکر که فارسی شکر هنوز از تاب نیفتاده و با واژەی ناترازی بە مصاف توصیف آن آمده است!
می گویند که ترامپ تاجر مآب است و با به راه انداختن جنگ اقتصادی، در پی معامله است.
معلوم نیست که چه کسی نخستین بار این کلیشەی سادە اندیشانە را بر سر زبان ها انداحت تا تکلیف تحلیل این پدیدەی استثنایی جهان سیاست را از دوش همگان ساقط کند.
البته که رئیس جمهور ایالات متحده اهل خرید و فروش و بده بستان است.
همین حالا خواهان خرید نوار غزه، جزیرەی گروئنلند و کانال پاناماست و سند خلیج مکزیک را هم به نام کشورش زده است!

یک رونالد ریگان مجنون آخرین چیزی بود که رقبای منطقه ای آمریکا اعم از چین و ایران و روسیه آرزو می کردند.
ریگان کسی بود که با قاطعیت نمونه وارش ابرقدرت شرق را به زانو درآورد.
برنامەی ابتکار دفاع استراتژیک موسوم به جنگ ستارگان وی، بذر ترس و تردید را در دل مسکو کاشت و توان اقتصادی نحیف آن را به تحلیل برد.
اکنون معلوم شده که طرح مذکور چیزی در مایه های بلوف های سیاسی ترامپ بود و عاری از جدیت و پیوست های اجرایی و عملیاتی در خور اعتنا!
اما کار خود را کرد و مهم تر از آن کار را که کرد آنکه تمام کرد!

کسی که بی پروا عالی ترین فرماندەی نظامی ایران را هدف قرار داد و با تهور خواهان اخراج میلیون ها نفر ساکنان غزه و ابتیاع آن می شود، صرفا یک تجارت پیشەی بیزار از جنگ نیست.
تازه اگر کلیشەی ناتراز ترامپ تاجر و سوداگر را هم بپذیریم و دیپلماسی قایق های توپدارش را نادیده بگیریم، معلوم نیست تکلیف بازیگران فاقد منطق تجارت و بیرون از گود بازار بین الملل فرضی چه می شود؟

فرضا تکلیف حماس و حزب الله که عضو بازار فرضی مزبور نیستند و ترامپ پیگیرتر از راست افراطی اسرائیل خواهان امحایشان است، چه می شود؟
یا ایران که به نوعی پارتیزان نظام بین الملل است و شاکلەهای اصلی آن را نمی پذیرد، چگونه می تواند با منطق سود و زیان وی کنار آید؟

دشواری اینجاست که گفتگو با ترامپ، عملا به معنای چانه زنی با نتانیاهوست. نه خود بی بی که شرکای فوق افراطی و راست گرایش که دولت قبلی آمریکا را به ستوه آورده بودند.
به نظر می رسد باید نخست از تلەی تحلیلی ترامپ تاجر ماب و گریزان از جنگ خارج شد و با ابزارهای مفهومی تازه به توصیف وی و دیوانه بازی و دیوانه نمایی هایش پرداخت.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Читать полностью…
Subscribe to a channel