ارتباط با من @Salahkhadiw اینستاگرام: https://www.instagram.com/salah.khadiw
🔺زمستان سخت ایران و اقتصاد ویران!
مطابق نمودار بالا بیشترین ذخایر نفتی جهان در خاورمیانه و در این منطقه هم در سواحل شمالی و جنوبی خلیج فارس قرار دارد.
ایران، عراق، قطر، عربستان، کویت، امارات و ...ثروتمندترین کشورهای جهانند، البته با حکومت هایی غیردموکراتیک.
بسته به زمان کشف، میزان ذخایر، کیفیت و نرخ نهایی استخراج، اندازه و عمق اسارت دمکراسی در چاه بیژن نفت بدست می آید.
ملی شدن صنعت نفت در دورەی مصدق گرچه فرازی درخشان در تاریخ معاصر است، اما باعث تبدیل ایران به دولتی رانتیر شد.
درست تر آنست که بگوییم نفت دولتی شد نه ملی و ملی شدن راستین جز با دمکراسی و تحقق ارادەی ملت ممکن نیست.
طرفه این جاست که در سایەی تحریم و ارزان و قاچاق فروشی نفت به چینی ها، سهم دولت ایران از آوردەی ارزی روز به روز کم تر و شبیه دوران ایلغار بریتیش پترولیوم می شود!
گویی حزب کمونیست چین جای شرکت نفت ایران و انگلیس را گرفته است.
بدتر از آن در حالی که عرب های خلیج فارس با استفاده از پول نفت به "چینی سازی" اقتصاد و تنوع بخشی به آن روی آوردەاند، ایران بجای یادگرفتن راه و رسم چین فقط اسم آن را از بر کرده است!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺بالماسکه با ماسک: از ترس کیهان یا لوگان؟
وزارت خارجه خبر مذاکرە نمایندەی دائم ایران در سازمان ملل با ایلان ماسک را با قاطعیت تکذیب کرد.
این تکذیب دیرهنگام و غیرمنتظره از جوانب مختلف قابل تامل است. آیا اساسا دیداری انجام شده؟ اگر انجام شده چرا اکنون تکذیب می شود؟
نخستین خبر این رخداد در روزنامەی نیویورک تایمز درز پیدا کرد.
این روزنامه به نقل از " منابع ایرانی " خبر پیشگفته را درج کرد.
سپس روزنامه ها و خبرگزاری های دیگر دنبال آن را گرفتند و به جزئیات بیشتری پرداختند.
خود ماسک از تایید یا تکذیب خبر خودداری کرد؛
واکتشی معمول که اغلب ناشی از غیررسمی یا ابتدایی بودن یک روند است.
با این وصف تکذیب این خبر احتمالا ناشی از سه حالت است:
اول: ابتکار مزبور با هماهنگی بالاترین سطوح حکومت در ایران انجام شده؛ منتها دستور کار و روند آن راضی کننده نبوده است.
شاید بخاطر شرایط و پیش فرض های غیر قابل قبول طرف آمریکایی که نماینده و زبان حال یک تیم تندرو محسوب و مواضع نزدیکی به تل آویو دارد.
دوم: تکذیب خبر به درخواست ایلان ماسک صورت گرفته است.
شاید بخاطر مصون ماندن وی از عواقب قانون قدیمی لوگان که تماس و مذاکرەی افراد غیر مسئول با دولت های در حال تنش با آمریکا را ممنوع می سازد و احتمالا برخی ملاحظات داخلی دیگر.
سوم: واکنش خشم آلود روزنامەی کیهان به خبر این دیدار که باز اهمیت متغیر پویایی های داخلی ایران را به نمایش گذاشت.
این فرضیه یادآور مذاکرات برجام در زمان روحانی و رویەی با یک دست پیش کشیدن و با دست دیگر پس زدن است.
اگر این گمان وارد باشد به معنای آن است در سطوح بالای قدرت، ارزیابی وضعیت هنوز ادامه دارد و هنوز تصمیم نهایی برای مذاکره با ترامپ اتخاذ نشده است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺کلینیک حجاب و جدال استالین و هیتلر!
در روزی که نتانیاهو به زبان فارسی فریاد زن، زندگی، آزادی سر داد، یک کلینیک ترک بی حجابی در تهران راه اندازی شد.
در ایامی که کمبود برق و بنزین و تورم لگام گسیخته گریبان مردم را گرفته و خبرهای محیر العقول دربارەی فساد روان جمعی را می آزارد، این خبر مانند باریدن برف در چلەی تابستان بود.
برای عموم مردم که از مشکلات اقتصادی و دشواری های زندگی روزمره به ستوه آمدەاند، پوشش زنان در حدود متعارف آن و به طریق اولی سیاسی کردن آن مسالەای فرعی است.
اما برای اقلیتی که از مواهب رانت و امتیازات عدیدەی شغلی و منزلتی برخوردارند، " خوشایند کردن فضاهای عمومی " و آن را مطابق میل خود در آوردن احتمالا یک دغدغەی اصیل و درجه اول محسوب می شود.
واپسین وسوسەی این طیف تندرو سیاسی که پایگاه اجتماعی اندکی در میان بدنەی محافظه کار جامعه و اصولگرایان سنتی دارد، مواجهەی استالینیستی با مسالەی حجاب است.
از نظر استالین هرگونه دگراندیشی و مخالفت با سیاست و فرهنگ رسمی که توسط آپارتچی های حزبی تدوین و بیان می شد، نه تنها ناهنجاری بلکه بیماری بود.
مرتکبان آن به اردوگاه های کار اجباری موسوم به گولاگ در سرزمین های دوردست شوروی فرستاده می شدند و سالها و گاه تا جان سپردن، روزگار را به بیگاری می گذراندند.
نواستالینی های بعدی با تغییر زمانه ناچار شدند اردوگاه های کار اجباری را برچینند و آسایشگاه های روانی را جایشان قرار دهند.
در رهیافت جدید، مخالفان سیاسی روان های نژند و بیمار تصور می شدند که محتاج بازپروری و اصلاحند.
اکنون هم در چین و روسیه از الگوهای فوق پیروی می شود.
در چین تحت عنوان فریبندەی "جنگ خلقی علیه ترور" میلیون ها مسلمان ایغور جهت شست و شوی مغری در اردوگاه های کار اجباری قرار گرفته اند.
در روسیەی پوتین هم، آسایشگاه ها و بیمارستان های روانی بازگشته و از روان پزشکی و روان شناسی برای مقابله با منتقدان و دگراندیشان بهره برده می شود.
ظاهرا بازگشت روح گولاگ به روسیه، دل و جان پایداری چی های وطنی را ربوده است!
به این الگوپذیری باید متغیری بنام فساد را نیز افزود.
در هر دو مدل چبنی و روسی به عنوان حکومت های پساایدئولوژیک، منافع مشخص نخبگان حاکم جای آرمان هایی نظیر پرولتاریا و انقلاب جهانی را گرفته است.
اینجا هم نباید از اهمیت این متغیر غافل شد. هم اکنون کلینیک ها و کمپ های ترک اعتیاد که غالبا توسط بخش خصوصی اداره می شوند، گردش مالی قابل توجه و بازدهی قابل قبول دارند،
کلینیک های ترک بی حجابی چگونه اند؟ یحتمل توسط بخش "خصولتی" اداره و با پروژه گیری و بودجه ستانی، خوانی از رانت و منفعت را به روی گردانندگانشان می گشایند.
صحبت استالین به میان آمد، حیف است به هیتلر هم نپردازیم.
نتانیاهو هیتلر روزگار ما که هزاران زن و کودک غزه را کشته، در پیام امروز خود نوید آزادی به مردم و زنان ایران داد!
درست مانند آدولف هیتلر که به اتحاد شوروی حمله کرد تا به زعم خود توطئەی یهودی ساختەی بلشویسم را نابود و شر آن را از سر جهان کم کند.
پیام آزادی نتانیاهو و کلینیک ترک بی حجابی پایداری چی ها، یادآور نبرد هیتلر و استالین در اثنای جنگ دوم جهانی است!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺جان بشار اسد و آتش بس در لبنان
یک روزنامەی اسرائیلی امروز گزارش داد که دولت نتانیاهو بشار اسد را تهدید به قتل کرده است.
به گفتەی اسرائیل هیوم این تهدید تند در رابطه با خطوط تامین تدارکات حزب الله از خاک سوریه است که اسرائیل از اسد می خواهد آن را قطع کند.
تهدید اسرائیل همزمان با انتشار پیش نویس اولیەی طرح آتش بس جنگ لبنان علنی شد.
از این رو تصور می شود مکمل و یا بخشی از آن باشد.
به گزارش کانال 12 اسرائیل در این طرح که محصول رایزنی واشنگتن، مسکو و تل آویو است، یک آتش بس موقت دو ماهه پیشنهاد شده.
طی این دو ماه اسرائیل مواضعش را در عمق پنج کیلومتری اراضی لبنان حفظ می کند.
ارتش لبنان هم از حد فاصل سنگرهای اسرائیل تا ساحل رود لیطانی جایگزین نیروهای حزب الله می شود.
در این شصت روز هرگونه تلاش حزب الله برای تسلیح و استقرار مجدد، نفص توافق تلقی و اسرائیل خود بخود عملیات جنگی را از سر می گیرد.
در صورت رضایت هم پس از دو ماه به صورت کامل از لبنان خارج می شود.
اصلی ترین نکتەی این طرح ضمانت روسیه برای جلوگیری از قاچاق اسلحه و تجهیزات از سوریه به لبنان است.
قرار است آمریکا در قبال آن تحریم شرکت های روسی مستقر در سوریه را لغو کند.
هنوز موضع حزب الله در قبال این طرح که ظاهرا دولت لبنان آن را پذیرفته روشن نیست.
در صورت دقیق بودن آنچه کانال 12 اسرائیل گفته، اجرای عملی این طرح معنایی جز جدا کردن سوریه از محور موسوم به مقاومت ندارد.
همچنین به معنای آنست که روسیه پیمانکاری و اجرای این انفکاک را پذیرفته و پاداش خود را به صورت نقدی در سوریه و احتمالا سیاسی در اوکراین می گیرد.
زمزمەی جدا کردن سوریه از محور مقاومت حرف امروز و دیروز نیست.
چندی قبل گزارش شد که امارات متحدەی عربی در قبال بریدن دمشق از تهران، حاضر به بازسازی سراسری این کشور است.
اردن هم پیشنهاد داده که در ازای این معامله، گروه های مخالف اسد در جنوب این کشور را خنثی کند.
با این تفاصیل تهدید جان رئیس جمهور سوریه توسط اسرائیل در چارچوب نوعی سیاست هویج و چماق منطقەای با پشتیبانی بین المللی قرار می گیرد.
چارچوبی که بی ارتباط با بازگشت ترامپ به قدرت و خیز نتانیاهو و پوتین و احیانا اردوغان برای بازتعریف نطم منطقه ای؛ هریک از منظر سود و زیان خود نیست.
احتمالا دستور کار تماس امروز نتانیاهو با ترامپ نیز همین موضوع بوده است.
مطابق این گمانه زنی آمادگی بشار اسد برای جدایی از ایران و محاصرەی حزب اله مجوزی برای رهایی از تحریم غرب و بسط حاکمیتش بر مناطق تحت کنترل کردها در شمال و شرق و متحدان ترکیه در ادلب خواهد شد.
نتانیاهو و اردوغان هرکدام به اهداف منطقه ای معین خود می رسند و پوتین هم آن را دستاویزی برای معامله با ترامپ در اوکراین می نماید.
همانطور که اشاره شد، راستی آزمایی این گمانه زنی به صحت و دقت این اخبار منوط است.
همچنین متغیر مهمی چون واکنش ایران، حزب الله و بخش های مهمی از دولت سوریه و نیز تحولات میدانی جدید را هم نباید دستکم گرفت.
تهدید جان بشار خود گویای موضع مخالف و ناراضی دولت سوریه است.
مهم ترین نکته اما نقش دلالی روسیه و شتاب آن برای انجام معامله با ترامپ است که مشتاقانه به پایان جنگ ها تا آغاز به کار خود چشم دوخته است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺اخراج حماس از قطر!
به نقل از سی ان ان ، دولت آمریکا به قطر دستور داده رهبران حماس را از خاک خود اخراج نماید.
پس از اعلام این خبر گفته شد که یک منبع قطری گفته که دوحه رسما از فرایند میانجیگری میان اسرائیل و حماس کنار کشیده است.
با همین کیفیت گفته شده که آمریکا با استقرار دفتر سیاسی حماس در ترکیه هم موافقت نخواهد کرد.
اگر این خبرها تایید شوند، نشانەای دیگر از وخامت بیشتر اوضاع منطقه و احتمال وقوع یک جنگ فراگیر میان ایران و اسرائیل است.
بیشتر از این جهت که بیانگر نزدیک تر شدن مواضع آمریکا به اسرائیل و عدول از طرح قبلی بایدن برای آتش بس و آزادی گروگانهاست.
حماس آن زمان بلافاصله طرح بایدن را پذیرفت ولی نتانیاهو با لطایف الحیل از قبول آن شانه خالی کرد.
اخراج حماس از دوحه اهرم فشاری بر جنبش حماس است نا بدون آتش بس گروگان ها را آزاد کند و عملا از داشتن هرگونه نقشی در آیندەی غزه محروم شود.
ناظران از قبل پیش بینی کرده بودند که بازگشت ترامپ به قدرت، به معنای دادن چک سفید امضا به تل آویو و انطباق کامل موضع دو کشور خواهد بود.
خبر امروز نخستین نشانەی این تحول و مهر تاییدی بر سیاست جنگ طلبانەی نتانیاهو است.
هنوز معلوم نیست که حماس آواره پس از سه بار اسباب کشی طی سی سال این بار کجا خواهد رفت.
گزینه های زیادی در دسترس نخواهد بود؛
تهران، الجزیره، مسکو و ...؟
غیر از تهران احتمال گزینه های دیگر اندک است.
پیشوازی تهران هم دلالت ها و پیامدهای خاص خود را خواهد داشت.
یکی ار آنها بسته شدن اندک مجرای دیپلماتیک برای طرح تبادل اسرا و آتش بس است.
مهم تر از آن ایران عملا به طرف حساب اصلی در قضیەی گروگان ها تبدیل خواهد شد، دقیقا مطابق دیوارنگارەای که چندی قبل در میدان ولیعصر گفته بود:
هیچ گروگانی آزاد نخواهد شد!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺امپراتوری ترکیش - مجار
اردوغان: جهان ترک امروز در وحدتی آرمانی قرار دارد!
اردوغان در اجلاس سران کشورهای ترک در بیشکک ضمن ادای سخن فوق، سکەی یادبود اسماعیل گاسپارالی را به سران حاضر اهدا کرد.
گاسپارالی تاتاری ساکن روسیەی تزاری و از پیشگامان پان ترکیسم بود.
در این نشست همچنین نشان عالی جهان ترک به اوربان رئیس جمهور مجارستان - عضو ناظر - اهدا شد.
یحتمل عضویت مجارستان در اتحادیەی کشورهای ترک به انگیزەی چسپاندن آن به اتحادیەی اروپا و افزایش مبادلات اقتصادی انجام شده، هدفی که فعلا دوردست به نظر می آید.
مجارستان البته حقی ویژه بر گردن اندیشەی پان ترکیسم دارد. مخترع ایدەی فرضی ساکنان تمام زبان های آلتایی و کاشف برخی رگه های تمدنی ترکی در تاریخ باستان، نه یک ترک، بلکه یک یهودی مجارستانی بنام وایبری بود.
آرمین وایبری محقق و زبان شناس و تبعەی امپراتوری اتریش - مجار بود که کتاب هایی چون سفر به ترکستان را نوشت.
وایبری که به ترکی می نوشت، به زودی جایگاهی والا در میان محافل ترک گرای قسطنطنیه یافت و به اندیشه پرداز اصلی پان ترکیسم بدل شد.
گفته می شود او روابط نزدیکی با دولت انگلیس داشته و " ترک پردازی " وی بخشی از نقشەی لندن برای ایجاد یک کمربند حائل ترکی در جنوب امپراتوری روسیه بود.
هدف غایی بریتانیا حغظ هندوستان و ایران و افغانستان از گزند دست درازی فزایندەی دولت تزاری بود.
صد البته یک دلیل مهم تر هم اوربان را به اردوغان و همتایان قفقازی و آسیای میانه ایش پیوند می دهد.
ویکتور سیاستمداری اقتدارگرا و تافته ای جدابافته در اتحادیەی اروپاست.
وی دوست نزدیک اردوغان و پوتین و ستایشگر پرشور دونالد ترامپ است.
مواضع تند وی علیه مهاجرت مسلمانان به اروپا و هشدار در باب به خطر افتادن میراث مسیحی - یهودی قاره زبانزد است.
با این وصف حضور وی در یک کنسرت غیردمکراتیک دور از انتظار نیست و با عمل گرایی اردوغان هم جور در می آید که با چند پا راه می رود!
طرفه این جاست که از اواخر قرن نوزده که قسمی سرگشتگی هویتی و راهبردی، مسالەی اصلی ترکیەی عثمانی شد سه پاسخ سرراست برای آن از راه رسید.
عثمانیسم: اصلاحات لیبرال به مقصود بازسازی امپراتوری و اجرای یک سیاست شهروندی مدرن به منظور حفظ ملیت های شرق اروپا و همگام شدن با اروپای مدرن آن روز.
اتحاد اسلام: پیروی از ایدەی همبستگی اسلامی زیر لوای خلیفه و پاسخ دادن به ندای منورالفکران جهان اسلام که از پیشرفت غرب و پسرفت مسلمانان به ستوه آمده بودند.
در این راهبرد ضمن حفظ مستعمرات عربی و اسلامی در خاورمیانه، از توان سرزمینی و جمعیتی مسلمانان برای مقابله با قدرت های اروپایی استفاده می شد.
پان ترکیسم: که شرح آن رفت و بیشتر واکنشی بود در برابر آفرینش و گسترش ایدەی ناسیونالیسم در امپراتوری های روسیه و اتریش - مجار.
نکتەی مهم آنست که هریک از این نظرگاه ها، نمایندگان و صاحبان خود را داشت که در ساحت های فکری و سیاسی در حال مناقشه و هم آوردی بودند.
به طور مثال عثمانلی ها بیشتر شامل مشروطه خواهان و اصلاح طلبان می شدند.
پان ترکها عمدتا در میان افسران جوان ارتش در بخش های غربی عثمانی بودند.
ضمنا میان پان اسلامیست ها و ترکهای جوان قسمی این همانی تاکتیکی هم وجود داشت که انگیزه و صداقت آنان را زیر سوال می برد.
ترکیە پس از جمهوری عملا همەی این مسیرها را رها و صرفا به نوعی اروپایی گری چسپید که آن هم چندان نتیجه نداد.
اما با روی کار آمدن اردوغان هر سه از نو و به فراخور در دستور کار قرار گرفتند.
صد البته نه توسط سه جریان سیاسی و فکری بلکه همه بدست یک نفر!
اردوغان دورانش را با اصلاحات سیاسی و اقتصادی و گشایش های دمکراتیک آغاز نمود که ایده ها و کوشش های عثمانلی های اواخر امپراتوری را تداعی می نمود.
سپس پان اسلامیسم ترک های جوان را زنده و در جلد امیر المومنین رفت. ترکیەی اردوغان در این هیات خاورمیانه را به خاک و خون کشید.
همزمان با اینها، به زنده کردن پان ترکیسم مومیایی شدە قرن نوزده در قفقاز و آسیای مرکزی پرداخت.
ارامنه از قرەباغ اخراج شدند، دالان تورانی زنگزور در دستور کار قرار گرفت و وسوسەی الفبای مشترک لاتین و ترکی ساده شدەی قابل فهم دوباره زنده شد.
اکنون ترکیه با فراموش کردن سوریه و لیبی
با فلسطینی ها با لسان پان اسلامیسم سخن می گوید.
با کردها به زبان پان عثمانیسم، و از روند صلحی می گوید که در انتها کردها به شهروندان برابر تبدیل می شوند.
در آسیای مرکزی و قفقاز هم به ترکی دو آتشه تبدیل و اسلام و دمکراسی را فراموش می کند.
ظاهرا این آخرین ایستگاه سیاسی و فکری اوست.
اسلام گرایی ترکی مقهور واقعیت های جدید خاورمیانه و بروز موازنه های جدید شد و سلطان آن را عملا رها کرد.
آرمان ورود به اروپا هم ناکام ماند و ترکیه با قرار گرفتن روی محوری شرقی - غربی جایگاه ژئوپولتیک و استراتژیک جدیدی یافته است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺پیروزی ترامپ و فهرست مردان خوشحال جهان
بدون شک بی بی قصاب فلسطین امروز بخاطر بازگشت رفیق گرمابه و گلستانش خوشحال ترین مرد جهان است.
اما فهرست مردان خوشحال به او ختم نمی شود. اردوغان هم دست از سر نمی شناسد.
رجب رسما مجوز اشغال بخش های مهمی از کردستان سوریه و جابجایی هایی گستردەی جمعیتی در آنها را از ترامپ گرفت.
پوتین هم که در باتلاق اوکراین افتاده، با قدری وسواس و تامل ترامپ را ترجیح می دهد.
ولیعهد جاه طلب سعودی هم که در زمان ترامپ سفارتخانه اش را با دباغخانه اشتباه گرفته بود، از بازگشت پدرخواندەی راست گرایان جهان مسرور است.
مودی رهبر هند هم نمی تواند از پیروزی مردسالاری بر برابری جنسیتی، هویت گرایی بر دمکراسی، ناسیونالیزم خاص گرا بر جهان روایی ناخرسند باشد.
چین در این میان استثنایی ناقص است که ناقض قاعدەی فوق نیست.
ترامپ چین را رقیب تجاری و اقتصادی آمریکا می داند، نه لزوما دشمن سباسی و دیگری هویتی.
برای ترامپ مذاکره بخشی از معامله است و نه قسمتی از مبارزه.
انتخاب دوبارەی او پسرفتی جدی برای دمکراسی و پیشرفت سیاست هویت و ناسیونالیسم ستیزه جو است. جهان ترامپ دنیای ناامن تری است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺این سه دختر ایران
دیروز در دانشگاه علوم و تحقیقات دختری خود را برهنه کرد.
امروز هم چهل و پنجمین سالگرد 13 آبان بود. دو تصویر آلفرد یعقوب زاده از آن روز پاییزی سرد تهران که سرنوشت نسل های بعدی را رقم زد، گویی با امروز و دختر برهنەی آن سخن می گویند؛
زنی محجبه در گوشەای از محوطەی سفارت آمریکا نماز می خواند.
یک دختر چپگرا هم بدون روسری و با اسلحەی کمری رو به دوربین ایستاده است،
این دو دختر مسلمان و کمونیست که اکنون زنانی سالمندند، در آرمان مبارزه با آمریکا همداستانند.
هر دو با سری پرشور و دلی آکنده از امید و مبارزه در پندار صدور انقلاب و پیروزی بر آمریکا هستند.
نمی دانیم کدامشان مادر دختر علوم و تحقیقات است. فرقی نمی کند!
زن انقلابی دیروز در هر دو فرمت مسلمان و چپ گرا، دیری است که دغدغه و الگوی نسل امروز نیست.
اینان برخلاف مادران خود نه شیفتەی سیاست رادیکال و توهمات انقلابی، بلکه در اندیشەی زندگی اند.
مالکیت بدن و نگهبانی از ساحت خصوصی خویش برای آنان به مراتب مهم تر از نوع حکومت و ماهیت آن است.
نسلی جهان وطن که دنیا را نه از دریچەی سیاست، بلکه اقتصاد و توسعه و رفاه می بیند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺کردها برابری می خواهند نه برادری!
اردوغان: برادران کرد، دستم را بگیرید! سخنی که امروز تیتر اول شش روزنامەی مهم ترکیه شد.
جلال طالبانی رهبر فقید کرد خاطرەای جالب از نخستین دیدارش با یک مقام ترک در سال 1990 تعریف می کند؛
ملک حسین شاه اردن در میانەی یک استقبال گرم تازه به آنکارا رفته بود. من هم به طرف گفتم:
این کجایش عدالت است، شما برای نوەی کسی که تا آخر همراه استعمار انگلیس برای شکست ترکیه با شما جنگید، فرش قرمز پهن می کنید!
در مقابل فرزندان و نوادگان کسانی که یاری دهندگان اصلی شما در جنگ استقلال بودند را به قتل می رسانید و یا به زندان می افکنید!
مقصود او شریف حسین جد شاه فقید اردن بود که در جریان جنگ جهانی اول با وعدەی تاسیس یک دولت عربی در خاورمیانه با انگلیسی ها علیه آتاترک جنگید.
در برابر آن کردهای آناتولی روی وعدەی خودمختاری آتاترک پس از جنگ حساب کردند و موجب پیروزی وی در جنگ علیه یونان و انگلیس و فرانسه شدند.
وعدەای که دروغ از کار در آمد،
طالبانی می گوید، مقام ترک تحت تاثیر قرار گرفت و گفت: ما برادران کردمان را دوست داریم!
من هم گفتم: کردها برابری می خواهند نه برادری!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺از کجا به کجا: مرگ بر تلگرام و توئیتر و اینستا و واتساپ!
ابتدا فیلم ضمیمه شده را ببینید، شعارهای مدافعان فیلترینگ در تجمع کم شمار روزهای گذشته از اصل تجمع عجیب تر است؛
مرگ بر تلگرام و اینستاگرام و واتساپ و توئیتر و مرگ بر اسرائیل مجازی!
گویی مرگ های پنج گانەی پیشگفته جایگزین پنج "مرگ بر " معروفی می شد که در ابتدای دهەی 60 از سوی اسلاف این افراد سر داده می شد:
مرگ بر آمریکا، شوروی، انگلیس، فرانسه و چین!
لابد چهرەی پرآوازەی انصار حزب الله در دهەی 70 که سخنران این تجمع بود، به خوبی آن دوران را به یاد می آورد.
در آن زمان حکومت نوپای انقلابی مدعی یک راه سوم میان دو قطب بین المللی آن روزگار بود؛
امپریالیسم آمریکا و استکبار شوروی!
مخالفان داخلی سیستم نیز که به سرعت حذف شدند همنوا با این اقطاب، مجمع الجزایری متناقض از گرایش های گوناگون بودند:
از سلطنت طلبان هوخواه آمریکا گرفته تا رجال استخوان دار انگلوفیل و لیبرال ها و سوسیال دمکرات های متمایل به حزب حاکم سوسیالیست فرانسه.
در طیف چپ هم دهها گروه ریز و درشت مارکسیست وجود داشت که به تبع شکاف موجود در اردوگاه کمونیسم جهانی میان چین و روسیه تقسیم شده بودند.
با این تفاصیل حکومت می کوشید از رهگذر تکیه روی خلوص ایدئولوژی و حقانیت مکتبی، راست کیش ترین الگوی ممکن را با مرزبندی با تمام دگراندیشان به منصەی ظهور برساند.
چهار دهه بعد جهان گویی به اندازەی چهار قرن عوض شده است. فضای مجازی که شعار مرگ بر آن سر داده شد، " جهان جدیدی " است که تمام ابنای بشر ساکن آن هستند.
ایلان ماسک، زایکربگ و پاول دوروف بسی بیشتر از رهبران تاریخ ساز قرن بیست نظیر لنین، مائو، دوگل و چرچیل جهان امروز را ساخته اند.
دو کشور چین و روسیه هم که زمانی خصم ایدئولوژیک ایران انقلابی محسوب می شدند، امروز رفقای گفتمان گرمابه و گلستان آنند.
دیگر خبری از قطب بندی های چپ و راست دوران جنگ سرد نیست.
اما به تدریج جهان به دو اردوگاه مشخص تقسیم می شود: باشگاه لیبرال دمکراسی ها به محوریت غرب که حاصل اجماع واشنگتن است؛ ترکیب لیبرال دمکراسی و اقتصاد آزاد.
و اردوگاه اقتدارگرایی های نوین پساکمونیستی با عضویت چین، ایران،روسیه و ... و الگوپذیری از اجماع پکن:ترکیب دولت اقتدارگرا و اقتصاد بازار.
گروه دوم البته دشمن سرسخت اینترنت، فضای مجازی و شبکه های اجتماعیند و آنها را ابزار نفوذ و سکوی تهاجم فرهنگی غرب می دانند.
می توان از حالا فرجام این جنگ مغلوبه را به انتظار نشست: مرگ بر فضای مجازی معنایی جز نفی شفافیت و مقابله با جریان آزاد اطلاعات و انقطاع با جهان ندارد.
این امر هم به عقب ماندن از تحولات و پیشرفت هایی منتهی می شود که جز در سایەی ادغام در اقتصاد و فن آوری جهانی و نوعی نظام تقسبم کار بین المللی ممکن نیست.
با قاطعیت می توان گفت اسرائیل در مقام قدرتی اشغال گر و جنگ طلب بیشتر از همه از خوارداشت اینترنت و شعار مرگ بر اسرائیل مجازی و انزوای خودخواسته و بریدن از جهان خوشحال می شود!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺ایران هیچ دوستی ندارد!
پیامدهای استراتژیک حملەی اسرائیل به ایران چیزی نیست که به سادگی بتوان از آن گذشت.
یکی از پیشرفته ترین نیروهای هوایی جهان از آسمان باز عراق و سوریه گذشت و به فهرستی از اهداف نظامی در ایران هجوم برد.
تدارکات، اطلاعات، دقت و شدت این حملەی حساب شده بیانگر نوعی همکاری بین المللی گسترده با طرف مهاجم و ناترازی فاحش قدرت نظامی آن نه تنها با ایران بلکه به نوعی تمام کشورهای منطقه است
این امر ایران را در موقعیتی بغایت دشوار قرار داده است.
اگر تلافی کند، مارپیچ تصاعد بالاتر خواهد رفت و دشمن که هر بار حمایت بیشتری از آمریکا دریافت می کند، سطح و دامنەی درگیری را افزایش می دهد و به صرافت اجرای دکترین ضاحیه می افتد.
دکترین ضاحیه یک مرتبه از تخریب هسته ای پایین تر است.
مقابسەی بمباران شهر درسدن آلمان با حملەی اتمی به شهرهای هیروشیما و ناگازاگی به روشن شدن این مقایسه کمک می کند.
مضاف بر این مزیت های بازدارندگی ایران در منازعەی نامتقارن از طریق آسیب دیدن توانمند ترین بازوی خارجی آن یعنی حزب الله لطمه خورده است.
همچنین با پدیدار شدن دورنمای مداخلەی مستڤیم آمریکا در یک تبادل آتش ادامه دار، از هم اکنون بی میلی و یا ناتوانی دوستان فرضی ایران در پکن و مسکو برای کوچک ترین حمایت از ایران هویدا شده است.
اگر هم توپ در همین نقطه و در زمین ایران باقی بماند، مخاطرەی لطمه خوردن به بازدارندگی کشور وجود خواهد داشت.
طبعا از تبعات استراتژیک این فقره هم نباید به سادگی گذشت.
با این اوصاف چه باید کرد؟
یک ابتکار عمل سیاسی قدرتمند بین المللی که بتواند نقطەی پایانی بر تنش در این نقطه بنهد، به صورت موقت می تواند کارساز باشد.
ابتکار عملی که با مشارکت قدرت های بین المللی و منطقه ای از طریق برقراری نوعی آتش بس ضمانت شده میان ایران و اسرائیل، به صورت رسمی به حملات متقابل پایان دهد.
آتش بس فرضی مذکور لزوما نباید به خاموش شدن آتش سلاح ها در جبهه های غزه و لبنان که طیفی پیچیده و متنوع از مسائل در آنها وجود دارد گره بخورد و با مشتعل شدن آنها دوباره ایران را درگیر سازد.
اما می تواند شامل حوثی های یمن و پایان حملات آنها به کشتی ها در دریای سرخ شود، مشابه روندی که برای تنش زدایی با عربستان اتفاق افتاد.
در میان مدت اما تدابیر بزرگ تر و مهم تری مورد نیاز است. درس تلخ حوادث اخیر برملا شدن ناکامی و بیهودگی سیاست خارجی نگاه به شرق و نادیده گرفتن غرب است.
یک مثال تاریخی در این زمینه عبرت آموز است.
چین در دهەی شصت میلادی پیگیر یک سیاست خارجی انقلابی و بغایت آرمان گرایانه بود.
به علت بروز اختلاف و جدایی ایدئولوژیک با شوروی، پکن با هزینەای مضاعف سیاست ضد آمریکایی و ضد غربی خود را ادامه می داد.
در همین برهه اختلافات با شوروی متحد و همرزم ایدئولوژیک سابق مشتعل و رشته ای از درگیری های مرزی و مرگبار رخ داد.
نبردهایی که علیرغم ایستادگی پکن به علت ناترازی عظیم میان طرفین و قدرت آتش برتر شوروی به زیان چین تمام شد.
ضربەای استراتژیک که به منزلەی قسمی بیدارباش ایدئولوژیک عمل کرد.
چین از بیم توسعه طلبی شوروی که در هیات خصمی استراتژیک نمایان شده بود، پندارهای ایدئولوژیک و ستیزه جویی علیه " دشمن طبقاتی " یعنی امپریالیسم آمریکا را رها کرد.
این نقطه عطفی تاریخی و یک جراحی دردناک در نگاه چین به جهان بود.
تا سالها پکن لفاظی های سابق را ادامه داد، اما عملا در شراکتی استراتژیک با غرب قرار گرفت و جرقەی معجزەی اقتصادی آن زده شد.
درست نیم قرن پس از آن روزها چین ثروتمند و قدرتمند شده به صرافت رقابت با آمریکا و پایان سلطەی غرب بر جهان افتاده است.
برای ایران هم زمان یک بازاندیشی سرنوشت ساز فرا نرسیده است؟!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺دلار دربارەی "دیشب" چە می گوید؟
ارزیابی آنچه دیشب اتفاق افتاد، محتاج زمان بیشتری است، اما واکنش بازار به آن می تواند قدری به روشن شدن دورنمای سیاسی کمک کند.
بر خلاف آنچه که انتظار می رفت، بازار واکنشی محتاطاته به حملەی کم سابقەی دیشب نشان داد. بهای دلار دچار نوسان معناداری نشد و با کاهش نسبی این نکته را تصدیق کرد که تبعات روانی و بازنمایی رسانەای حملەی اسرائیل چیزی نبود که انتظار می رفت.
واکنش بازار و کوچک نمایی حمله از جانب ایران کمک می کند تا دور جدید تنش ها در این نقطه متوقف بماند.
در چند ساعت گذشته بر تعداد کشورهایی که تجاوز اسرائیل را محکوم می کنند، افزوده شده و به موازات آن دولت های غربی هم خواهان خویشتن داری ایران و پایان پینگ پنگ نظامی ایران شده اند.
این اظهارات تاییدی بر تلاش های آمریکا در روزهای گذشته به منظور تعدیل پاسخ اسرائیل است.
موفقیت دولت آمریکا در زمینەی جلوگیری از یک درگیری گسترده تر در خاورمیانه می تواند به کارزار انتخاباتی کامالا هریس کمک کند.
به احتمال قوی ایران هم با درک این موضوع از هر اقدام شتابزده که خروجی سیاسی آن به سود دونالد ترامپ تمام شود، خودداری خواهد کرد.
صد البته با وجود احتمالا بالای کاهش تشدید در کوتاه مدت، با وجود ادامەی جنگ در غزه و لبنان و شکسته شدن قبح مواجهەی مستقیم میان ایران و اسرائیل، نباید مخاطرەی برخوردهای بیشتر در آینده را نادیده گرفت.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺ترکیه روی اسرائیل را سپید کرد!
ترکیە روی اسرائیل را سفید کرد. پس از یک حملەی تروریستی مشکوک در آنکارا، جنگنده های ترکیه چندین شهر را در شرق و شمال سوریه بمباران کردند.
در بمباران شهرهای رقه، کوبانی، منبج، حسکه و تل رفعت، نیروگاه های برق، ایستگاه های قطار، نانوایی ها و لوله های انتقال آب هدف قرار گرفت.
ترکیه پ.ک.ک را عامل حملەی آنکارا می داند، اما معلوم نیست چرا غیرنظامیان و زیرساخت های حیاتی شمال و شرق سوریه را نابود می کند.
اسرائیل برندەی اصلی حملات بدون دلیل و ویرانگر ترکیه است. چه در پرتو این تحولات حاشیەی امنی برای ادامەی سیاست تجاوزکارانە در غزه و لبنان پیدا می کند.
وزیر خارجەی این رژیم خوشحال از پیدا شدن یک " شریک جرم " نزدیک سازمان ملل و جامعەی جهانی را به رویارویی متهم و پرسیده؛
چرا حملات اسرائیل را محکوم می کنید ولی به بمباران های مناطق مسکونی توسط ترکیه واکنش نشان نمی دهید؟
بمباران های دو روز گذشته، هدف اصلی دولت آنکارا از طرح ترفند صلح را هم برملا می سازد.
موجودیت خودمختار کردها خار ژئوپولتیک چشم ترکیه است.
ناامیدی آنکارا از سازش با سوریه بر سر کردها و ناخرسندی از ادامەی حمایت آمریکا از یگان های مدافع خلق، ترکیه را در تنگنایی راهبردی گذاشته است.
از عمر موجودیت خودمختار کرد شمال و شرق سوریه، قریب پانزده سال گذشته و به تدریج در حال تثبیت و تبدیل شدن به واقعیتی مسلم است.
آنکارا به لحاظ سیاسی و نظامی در مقابله با آن ناکام مانده و این گونه فشارهای داخلی در این زمینه را تخلیه می کند.
ظاهرا ابتکار صلح حزب گرگ های خاکستری که پریروز مطرح شد و بمباران جنگنده های F16 در یک پیوستار واحد جای می گیرند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺تهران و آرمان بریکس: دمکراسی برای جهان، خودمختاری برای ایران!
سخنرانی پزشکیان در اجلاس بریکس از حیث هنر انشا نویسی زیبا و این متن که احنمالا اثر جواد ظریف است، تمامی خصائص یک انشای خوب را دارد.
اما جهان سیاست و واقعیت های بی رحم آن میانەی چندانی با مهارتی ندارد که در مدارس آموخته می شود.
گروه عمدتا اقتصادی بریکس با مجموعەای متنوع و نامنسجم از کشورها، فاقد تاثیر گذاری کافی بر روندهای جهانی است.
چین، روسیه و ایران به درجات مختلف و با انگیزه های گوناگون مایلند غرب را به چالش بکشند.
اما یقینا هند، برزیل و عربستان چنین رویایی در سر ندارند.
تازه داستان چین با ایران جداست. پکن بر خلاف ایران در اقتصاد جهان ادغام شده و صرفا یک مجوز مادام العمر برای سیستم سیاسی استبدادیش می خواهد.
پکن در برابر غرب که روی دمکراسی درون دولت ها تاکید می کند، دمکراسی را بیرون دولت ها می خواهد؛ عیسی به دین خود و موسی هم به دین خود!
سخنان پزشکیان هم چیزی جز بیان این آرزوی چینی نیست!
نیاز امروز ایران اما نه صلح چینی بلکه جنگنده و سیستم های دفاع هوایی نو برای جنگ با اسرائیل است که چین و روسیه آن را نمی دهند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺با چشمی اشکبار و وجدانی شرمسار این فیلم را ببینیم!
تصویر سوررئال دختر بچەی فلسطینی که در میان ویرانەهای شمال غزه خواهر زخمیش را بر دوش می کشد!
این تصویر بیش تر از سکانس "واپسین نبرد رهبر فلسطین" که با تکەای چوب به مصاف کوادکوپتر پیشرفتە رفت، عبرت آموز و تکان دهنده است:
شکاف جهان گرسنەی جنوب و شمال ثروتمند، نظم جهانی مبتنی بر استانداردهای دوگانه، حق حیات بیشتر برای شهروندان جهان غربی در برابر شرقیان شهروند درجه دو و سه....
نظم جهانی برخاسته از نظام های سیاسی غربی نه تنها دمکراتیک نیست، بلکه به حکومتی استبدادی با داشتن سیستم شهروندی درجه بندی شده شباهت می برد.
ملت های کوچک و ضعیف و بدون دولت قربانیان اصلی این بی عدالتی بزرگند.
اسرائیل موجودیتی استعماری و دارای خاستگاهی مشابه جوامع ملی است که مهاجران غربی در کانادا، استرالیا و زلاندنو به زیان بومیان اصیل ساختند.
اما با مقصدی متفاوت با کشورهای فوق و این توهم؛ که می شود هم یهودی بود و هم دمکراتیک!
صد البته کلنی سازی در قلب شرق مسلمان با داشتن تاریخی کهن و تمدن های تا این اواخر مترقی و جمعیتی متراکم محتاج جنگ و خون ریزی بیشتری است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺اهداف و پیامدهای ترور سخنگوی حزب الله
یک روز پس از قدم زدن علی لاریجانی در معیت خبرنگار المیادین در خیابان های بیروت زیر سایەی تهدید پهپاد اسرائیلی، محمد عفیف مسئول امور رسانەای حزب الله ترور شد.
پیام این حمله آشکار است:
در قبال مانور دیپلماتیک ایران جهت حمایت از حزب الله و سوریه، خط قرمزها بار دیگر جابجا شدند، تا نشان دهند که هیچ محدودیتی سر راه اسرائیل وجود ندارد.
در جریان حملەی آمریکا به عراق در سال 2003، محمد سعید الصحاف به عنوان سخنگو و چهرەی رسانەای دولت بعث عراق مسئول اصلی پروپاگاندا علیه هجوم آمریکا و انگلیس بود.
اما پس از سقوط صدام بلافاصله آزاد و از تعقیب و مجازات مصون ماند.
عفیف نیز یک شخصیت غیرنظامی و تنها چهرەی حزب الله بود که هنوز کنفرانس های خبری خود در ضاحیه را زنده برگزار می کرد.
از این رو ترور او در اثنای مذاکرات آتش بس در لبنان و نمایش دیپلماتیک تهران برای تقویت حزب الله بیانگر هدف اسرائیل برای تحمیل ترتیباتی جدید در منطقه است.
به عبارت دیگر اسرائیل نه تنها حزب الله مجهز به زرادخانەی موشکی و پهپادی مستقر در مرزهای جنوبی لبنان را نمی پذیرد، بلکه از طریق هدف قرار دادن چهرەهای سیاسی و منافع اقتصادی و پایگاه جمعیتی آن در اندیشەی تبدیل آن به نیرویی کوچک و فاقد تاثیر است.
از قضا سقر علی لاریجانی و وزیر دفاع ایران هم درست برای مقابله با این هدف طراحی و انجام شده است؛
جمهوری اسلامی دست از حمایت حزب الله بر نخواهد داشت. روی برقرار ماندن خط تدارکاتی تهران - دمشق - بیروت برای تداوم حمایت از آن پافشاری می کند.
همچنین آمادەی تقویت موضع آن در جریان مذاکرات جاری آتش بس است تا با خسارت کمتری از جنگ فعلی بیرون بیاید.
پیش از ترور عفیف، اسرائیل با بمباران مکانی نزدیک به محل اقامت لاریجانی در دمشق به سفر او واکنش نشان داد.
قبل از آن هم به صراحت بشار اسد را در صورت کمک به حزب الله تهدید به ترور نمود.
پیام هایی با همین صراحت و مضمون هم دربارەی بمباران فرودگاه بیروت و بستن آسمان لبنان در صورت استفاده از سوی ایران برای کمک به حزب الله برای دولت لبنان فرستاده است.
اسرائیل برای نیل به هدف غایی خود دال بر تضعیف شدید حزب الله به چیزی بیش از قطعنامەی 1701 چشم دوخته که اجرای آن موضع اصلی دولت لبنان است.
مطابق این قطعنامه نیروهای حزب الله باید منطقەی مرزی را تخلیه و به ساحل نهر لیطانی عقب بنشینند.
تل آویو علاوه بر آن می خواهد از نوعی آزادی عمل دائم برای نقض حریم هوایی لبنان جهت رصد و مهار تحرکات حزب الله و جلوگیری از تسلیح مجدد آن برخوردار باشد.
این موضع سرسختانه می تواند ایران را در برابر انتخاب هایی دشوار قرار دهد که آخرین آن ورود مستقیم و احیانا انجام عملیات وعدەی صادق 3 می تواند باشد.
چشم امید اصلی آن در حال حاضر پایداری حزب الله در جنگ و تحولاتی است که ممکن است در میدان رقم بخورد و تاب آوری اسرائیل را کاهش دهد.
حزب الله در هفته های اخیر موج شوک و سردرگمی اولیه را پشت سر گذاشته و به رویکردی منسجم دست یافته است.
درست به همین دلیل است که استراتژیست های اسرائیلی بنا را بر قطع ارتباط آن با ایران و سوریه و اجرای سیاست زمین سوخته در لبنان گذاشته اند.
با آمدن ترامپ اسرائیل دست خود را بازتر دیده و موقعیت کنونی خود را که قسمی تبدیل شدن به نیروی نیابتی آمریکا در نبرد علیه جمهوری اسلامی و شبکەی متحدانش است، مستحکم تر می بیند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺ساری گلین باکو و رخسار پاییزی تهران
در جریان اجلاس کاپ 29 باکو دهها نفر از رهبران جهان به آهنگ ساری گلین گوش دادند.
آهنگی فولکلور و میراث مشترک آذری ها، ترکها و ارمنی ها و که به فارسی به نام دامن کشان و بە کردی نیز اجرا شده است.
میزبانی باکو البته از حیث سابقەی بد آن به عنوان یک دولت ناقض حقوق بشر و تولید کنندەی سوخت های فسیلی آلایندەی محیط زیست با انتقاداتی روبرو شد.
موفقیت باکو در این زمینه به مدد درآمدهای نفتی بدست آمد، درست مانند قطر که جام جهانی 2022 را خرید.
اما اگر روزی ایران بتواند موانع سیاسی کنونی را دور بزند، امکانات لازم را برای برگزاری اجلاسی با حضور صد رئیس دولت را دارد؟
سالن های مناسب، هتل های بین المللی و مدیریت برنامە موجود است؟
ظاهرا تنها سالن موجود، تالار اجلاس سران کشورهای اسلامی است که سال 76 با عجله برای مهم ترین گردهمایی بین المللی ایران پس از انقلاب ساخته شد.
سالنی که سقف آن در روز افتتاح با حضور مهمانان چکه و میزبان را شرمسار نمود.
مطابق خاطرات رفسنجانی چهار سال قبل از آن تاریخ - سال 72 - باکو فاقد حداقل استانداردها و در خطر سقوط بدست ارامنه بود!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺ایران راستین در یک قاب
شهرام ناظری و کیخسرو پور ناظری کرد، لویس چکناواریان ارمنی، فرهاد فخرالدینی ترک و محمد رضا درویشی فارس در بزرگداشت هوشنگ کامکار سنندجی!
حال این تصویر رنگارنگ را در کنار شمای کلی ساختار قدرت قرار دهید: سیمایی یکدست از پیروان یک مذهب با شمایلی همسان و زبانی پالوده و یکسان!
قاب اول ایران مدنی و راستین است، قاب دوم ایران رسمی و دستچین!
میان این دو حبابی بزرگ وجود دارد. درست مانند حباب سکه و دلار و مسکن در اقتصاد.
حباب ها وقتی می آیند که تعادل عرضه و تقاضا بهم می خورد و بهای یک کالا از ارزش ذاتی آن بیشتر می شود.
حباب های سیاسی هم همینطورند. تسلط سیاست های هویتی که عمدتا از حباب های ایدئولوژی و کلیشەهای زنگار گرفتەی تاریخی ناشی می شود، فقط به تقسیم شهروندان نمی انجامد، حکومت را هم دچار خطای دید می نماید.
مردم در تعاملات اجتماعی تمایل اندکی برای دیدن یکدیگر از دریچەی هویت مذهبی دارند، اما قدرت از منظر حبابی ایدئولوژیک، بهایی گزاف به یک بعد از دهها مولفەی هویت ساز می دهد.
دیدن مردم فقط از منظر هویت قومی و منزلت طبقاتی هم همینطور است.
ویدئو: سنندج مرداد 98
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺 پینگ پنگ جنگی یا دیپلماسی: مساله این است!
در ماە مارس 1971 جمهوری خلق چین پس از دو دهه خصومت شدید با آمریکا که در مواردی شامل جنگ مستقیم بود، تیم ملی پینگ پنگ آن را به پکن دعوت کرد.
چینی ها قبل از آن در جریان مذاکرات صلح ویتنام گفتگوهای پنهانی را با آمریکا شروع کرده بودند.
دعوت از یک تیم ورزشی که در قالب آن چند دیپلمات هم حضور داشتند، دیپلماسی پینگ پنگ نام گرفت و نهایتا به سفر وزیر خارجەی آمریکا به پکن انجامید.
این سفر مقدمەی عادی سازی مناسبات و برقراری رسمی روابط دیپلماتیک سی سال پس از قطع آن گردید.
در شرایطی که گونەای جنگ پینگ پنگی میان ایران و اسرائیل جریان دارد، بازخوانی این تجربه خالی از لطف نخواهد بود.
اگر این حقیقت را بپذیریم که اسرائیل به نوعی نیروی نیابتی آمریکا در نبرد پینگ پنگی پیشگفته است، و احتمال ورود مستقیم واشنگتن به آن هم کم نیست، وجوه راهبردی این یادآوری تاریخی بیشتر روشن می شود.
مساله خیلی ساده است. ادامەی ضربات رفت و برگشتی در حالی که هر بار شدیدتر و پردامنه تر می شود، معنایی جز ورود به یک جنگ فراگیر فرسایش زا نخواهد داشت.
بازگشت ترامپ به صحنه هم در شرایط رسیدن خصومت ایران و اسرائیل به نقطەی جوش، کاتالیزوری آتش زنه خواهد شد.
ایران در دورەی نخست ترامپ برای مقابله با سیاست فشار حداکثری او، راهبرد نه جنگ و نه مذاکره را برگزید.
این سیاست اکنون زمینه و زمانەی خود را از دست داده و هم جنگ و هم مذاکره به نحوی به گزینه های تخطی ناپذیر تبدیل شدەاند.
مسالە صرفا انتخاب میان آنهاست. یک راه سوم وسوسه انگیز شاید " نیمه جنگ و نیمه مذاکره " باشد.
به سبکی که در سالهای گذشته وجود داشته و هنگام رسیدن به نقطەی احتراق، کانال های عمان و قطر باز شدەاند.
سیر حوادث ماه های گذشته نشان داده که مذاکرەی محدود و موضوعی دیگر کار ساز نیست.
به طریق اولی نمی توان به اختیار خود دستور کار جنگ را تعیین و احیانا آن را به نیابتی و نامتقارن و محدود بدل نمود.
با این اوصاف هیچ راه حل سیاسی پایدار و معطوف به پرهیز از افتادن در تلەی جنگ، بدون عبور از دالان تنش زدایی با آمریکا، موضوعیت نخواهد داشت.
این همان مسیری است که دریافت استراتژیک چینی ها در ابتدای دهەی هفتاد به آن رسید.
پکن با داشتن اقتصادی ضعیف و منزوی، دارای روابطی متشنج و سطح پایین با دو قطب جهانی آن روزگار بود.
نفوذ سیاسی چین در میان دولت ها بلکه به برخی محافل دانشجویی کوچک در غرب و چند سازمان و جریان مائوئیست در آسیا و آفریقا محدود شده بود.
حملات پینگ پنگی اخیر بهتر از هر زمانی تنهایی استراتژیک ایران را برملا کرد.
در حالی که آمریکا و قدرت های اروپایی از الف تا یای مایحتاج دفاعی و تهاجمی اسرائیل را تامین کردند، چین و روسیه در مقام نظارەگرانی منفعل باقی ماندند.
ایران در درجەی اول محتاج بازگشت به جهان است. گویا کار بازسازی ورزشگاه آزادی تا پایان آذر به اتمام می رسد و می تواند پذیرای تیم های بسکتبال و پینگ پونگ خارجی باشد!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺هفت بازندەی بزرگ بازگشت ترامپ
یک روزنامەی روسی با اشاره به پیش بینی ناپذیری ترامپ نوشته: او مانند یک موشک هدایت نشده است و می تواند به هر سویی روانه شود!
اگر توصیف درست موسکوسکی کومسوملت را با این ملاحظه همراه کنیم که ترامپ مانند پرتابەهای ابتدایی حماس است که بالاخره به سوی جایی هدف گیری می شود، می توان موارد ذیل را پیش بینی کرد:
1⃣ ایران باید خود را برای راند دوم مشت زنی با ترامپ آماده کند. به احتمال غالب ترامپ نه تنها به سیاست تحریم و فشار حداکثری علیه تهران بر می گردد، بلکه دست دوقلوی سیاسی اش در اسرائیل را هم بازتر می کند.
این به معنای بیش تر شدن احتمال یک جنگ گسترده و فراگیر میان تهران و تل آویو خواهد بود.
2⃣ به احتمال زیاد اوکراین خنجری بزرگ از پشت خواهد خورد.
پوتین که از انتخاب ترامپ دست از سر نمی شناسد برای گفت و گو با ترامپ به قصد خلل در جبهەی متحد غرب علیه خود بی تابی می کند.
دور از ذهن نیست که ترامپ راه حلی غیرمنصفانه برای جنگ اوکراین با محوریت در اشغال ماندن بخشی از خاک آن را در ذهن داشته باشد.
چیزی که آرزوی روسیه و طناب نجات آن از باتلاق کنونی است.
3⃣ اروپا سومین بازندەی بزرگ بازگشت تاریخی ترامپ است.
سیاست اول آمریکا بعد جهان، در درجەی نخست علیه ناتو و اتحادیەی اروپاست.
کاهش تعهدات واشنگتن برای دفاع از اروپا در کنار پایان بدفرجام احتمالی جنگ اوکراین، ستون های امنیتی و نظامی این اتحادیه را به لرزه در می آورد.
جنگ تجاری با چین هم می تواند به تضعیف توان اقتصادی کشورهایی چون آلمان، فرانسه و بریتانیا بینجامد.
در یک جنگ اقتصادی فرضی افزایش هزینەی تمام شدەی کالاهای چینی با وجود عقب ماندن کشورهای مزبور از تولید فناوری های نوین که عمدتا در اختیار آمریکا و چین است، به رکودی مضاعف در اروپا منجر می شود.
4⃣ تایوان که چندین سال است با بیم و هراس چشم از تنگەی مقابل خود با چین بر نمی دارد، وارد یک دورەی چهار سالەی وحشت مضاعف خواهد شد.
جنگ تجاری ترامپ با پکن به معنای سرسختی سیاسی بیشتر در قبال آن نیست. بلکه نشانەی معاملاتی تر شدن روندهای سیاسی و کاهش توجه آمریکا به هنجارهای لیبرالی و دمکراتیک است.
تایوان از حالا می تواند خود را در فهرست قربانی های بعدی ببیند.
5⃣ کردهای سوریه که با رنج و فداکاری بسیار توانستند از آب گل آلود خاورمیانه در دورەی جنگ های داخلی سوریه و عراق، یک شاه ماهی بزرگ صید کنند، با نگرانی به بازگشت ترامپ می نگرند.
تاجری بزرگ با انباشته ای اندک از تاریخ و سیاست، زبان رجب طیب اردوغان را بهتر می فهمد تا سیاستمداران پارتیزان چون الهام احمد و مظلوم کوبانی.
6⃣ کرەی زمین دیگر بازندەی بازگشت ترامپ است.
کسی که گرمایش زمین را نمی پذیرد و پیمان تغییرات آب و هوایی پاریس را ترفندی علیه اقتصاد آمریکا می بیند.
ترامپ در این چهار سال هیچ فرصتی را برای مخالفت با تعهدات دولت بایدن در این باره از دست نداده.
با انتخاب ترامپ بلافاصله ارزش سهام شرکت های فعال در آب و هوای پاک و انرژی های تجدید پذیر کاهش یافت، به عبارتی ترامپ یعنی گرم شدن سیاره با سرعتی بیشتر.
7⃣ یک بازندەی احتمالی دیگر سیستم دولت - ملت است. وجود ایلان ماسک و پیتر تیل دو کارآفرین میلیاردر در کمپین ترامپ لحظەای سرنوشت ساز در تاریخ جهان است.
افزایش سریع و خیره کنندەی نرخ سهام شرکت های آنان پس از پیروزی ترامپ بیانگر اهمیت این رخداد است:
لحظەای کە مترادف عناوینی چون ازدواج قدرت و ثروت، اتحاد اوباش و نخبگان و پیروزی سرمایه داری نظارتی بر اشکال کلاسیک آن است.
تیل و ماسک به عنوان کارآفرینان لیبرال و پیشتاز در فن آوری های نوین اکنون فرصتی بی نظیر یافته اند که امپراتوری های مالی جهانی خود را فراتر از مرزها و اختیارات دولت ها گسترش دهند.
گسترش و کاربرد مواردی چون ارز دیجیتال، شبکه های اجتماعی و هوش مصنوعی با سرعتی بیشتر فراگیر و از قوانین داخلی کشورها هم کاری بر نخواهد آمد.
به زودی به مرحله ای می رسیم که باید بپرسیم ایلان ماسک مهم تر است یا رئیس جمهور آمریکا؟
پوتین و شی و دبیرکل اتحادیەی اروپا که جای خود دارند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
اعطای نشان جهان ترک به رئیس جمهور مجارستان
اهدای سکەی یادبود اسماعیل گاسپارالی به سران کشورهای ترک
@sharname1
🔺ایران و آمدن دوم ترامپ
در حالی که چشم تمام جهان به نتایج انتخابات آمریکا دوخته شده، ایرانیان با توجه و حساسیت بیش تری آن را دنبال می کنند.
انتخاب رئیس جمهور آمریکا همیشه یک رخداد بین المللی است و کشورهای مختلف اعم از دوستان و متحدان آن گرفته تا رقبا و منتقدان آمریکا خود را در آن ذینفع می بینند.
شاه ایران به عنوان یک متحد ثابت قدم آمریکا کار با رئیسان جمهوری خواه را کم دردسرتر می دید و غالبا و مخفیانه به کمپین آنها کمک مالی می نمود.
توجه بیشتر دمکرات ها به مسائل حقوق بشر و دمکراسی، وی را از آنها بیزار می کرد. آخر سر هم تاج و تختش فدای سیاست حقوق بشری کارتر دمکرات شد.
طرفه این جاست که حکومت پس از انقلاب هم بر اثر بحران گروگان گیری و روابط رو به وخامت با آمریکا، کوشید از انتخاب دوبارەی کارتر جلوگیری کند.
این رخداد که احتمالا اولین و آخرین دخالت فعالانه و موثر یک دولت جمهوری اسلامی در انتخابات آمریکا بود، نتایجی معکوس به بار آورد.
چه به انتخاب رونالد ریگان انجامید که از جهاتی سلف معنوی و رهبر سیاسی دونالد ترامپ شمرده می شود.
ریگان شاید به نحوی مانند ترامپ، ابتدا با ارسال فرستادەی ویژە همراه با کیک و انجیل به تهران، - تلاشی برای جلب عاطفەی مذهبی سران تهران - کوشید ایران را برای از سرگیری روابط قطع شده متقاعد کند.
برای دولت وقت ایران که زیر فشار جنگ با عراق بود، ابتکار عمل رئیس جمهور تندروی آمریکا فرصتی ناب بود، اما در نهایت به علت رقابت های سیاسی داخلی و شور انقلابی گری سال های ابتدای انقلاب به سرانجام نرسید.
این نافرجامی اما نتایجی فاجعه بار به همراه داشت. آمریکا به تدریج در کنار عراق قرار گرفت و در آب های خلیج فارس مستقیما با نیروی دریایی ایران وارد جنگ شد.
انتخاب ریگان برای روس ها که از موضع ایران علیه کارتر ناخشنود بودند یک فاجعەی ژئوپولتیک و استراتژیک به مراتب بدتری از کار در آمد.
ریگان از روز اول شوروی را امپراتوری شر نامید و با ابتکار پر هزینەی موسوم به جنگ ستارگان، مسابقەی تسلیحاتی دو ابرقدرت را به سطحی رساند که اقتصاد مفلوک شوروی تاب آن را نداشت.
در نتیجەی فروپاشی شوروی و پایان جهان دو قطبی کار برای ایران هم سخت تر شد و فضای تنفسی را که برای پیگیری یک سیاست مستقل نیاز داشت، به میزان زیادی از دست داد.
جمهوری اسلامی که چهار سال ترامپ را آزموده بود، با درس گرفتن از این تجارب این بار کوشید از هر اقدامی که ممکن است به سودش تمام شود، اجتناب نماید.
حتی پاسخ قابل پیش بینی اش به اسرائیل را هم عقب انداخت.
در حالی که احتمال پیروزی ترامپ بالاست، این رخداد برای ایران به چه معناست،
ایران، خاورمیانه و جهان در چهار سال گذشته تغییراتی بسیار کرده، آیا ترامپ هم تغییر می کند؟
ترامپ در درجەی اول رهبری هویت گراست که در سیاست خارجی قائل به رویکردهای انزواگرایانه و کاستن از مداخلات جهانی آمریکا است.
این دو وجه نسبتا متضاد در کنار شخصیت غیر قابل پبش بینی و تا حدی دیوانه وار، به قسمی سیاست خارجی منجر می شود که به یکسان متحدان و مخالفان آمریکا را غافل گیر می سازد.
کسانی چون نتانیاهو، بن سلمان، اردوغان، نارندرا مودی و پوتین و حاکمان امارات در آئینەی ترامپ خود را می یابند.
بخش مهمی از آش سیاست فشار حداکثری که ترامپ علیه ایران به راه انداخت، در منطقه پخته شده بود.
از این رو در شرایطی که ایران و اسرائیل در آستانەی جنگی تمام عیار قرار دارند و آتش جنگ در غزه و لبنان زبانه می کشد، بازگشت ترامپ نشانەی خوبی نیست.
بر خلاف اوباما که می کوشید با سر و سامان دادن به مناقشات خاورمیانه، ایران را از قدرتی منطقه ای به بازیگری منطقه ای تبدیل کند، ترامپ کلا در جهت مخالف حرکت کرد.
ایدەی اوباما این بود که با امضای برجام و انعقاد احتمالی برجام های دو و سه، ضمن صحه ندادن به نفوذ منطقه ای ایران، از طریق قرار دادن آن در یک چارچوب پذیرفته تر شده، تهران را در موقعیتی مشابه زمان شاه در دهەی 50 قرار دهد.
زمانی که ایران یک بازیگر منطقه ای مشروع از حیث ترتیبات منطقه ای نظام جهانی بود.
اما نقشەی ترامپ که توسط متحدان نزدیکش در منطقه ترسیم می شد، کاملا متفاوت بود:
تیدیل ایران از بازیگری مشروع به دولتی مطرود و یاغی و تلاش برای مهار و اعمال محدودیت بر آن.
از این رو بازگشت ترامپ در شرایط کنونی به سود ایران نیست.
احتمالا نتانیاهو که دیشب ناگهان وزیر دفاعش را برکنار کرد، زودتر از همه موقعیت جدید را بوکشیده؛
به این معنا که آمدن ترامپ را معادل آزادی عمل بیشتر و رهایی از فشارهای واشنگتن برای آتش بس در غزه و لبنان می بیند.
با این تفاصیل انتظار افزایش تنش ها در منطقه طبیعی به نظر می رسد.
پیش بینی رفتار ترامپ در مورد چین و روسیه اما به این سادگی نیست.
جنگ اوکراین و چنگال تیز کردن چین برای تایوان موقعیت های جدیدی است که انتظارش را می کشد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺کدام خاورمیانه؛ بهشت توریسم یا دوزخ تروریسم!
در حالی که در تخیل سیاسی ایرانیان خاورمیانه عمدتا مترادف با جنگ و بی ثباتی و تروریسم است، دادەهای معتبر جهانی در ردەبندی های گوناگون اقتصادی نافی این تصور است.
از میان ده شهر توریستی جهان در سال 2023 چهار شهر در خاورمیانه قرار دارند. استانبول، دوبی و آنتالیا شانەی بە شانەی لندن، پاریس و نیویورک، متروپل های دیرینەی جهان غربی ایستادەاند.
این سه شهر در کنار پایتخت های دیگر چون مسقط، دوحه و ریاض و ابوظبی چهرەی دیگری از شرق میانه را به نمایش می گذلرند که هم معنای روند شتابان جهانی شدن و خیز بلند برای توسعه است.
در سال های اخیر در جهان سیاست و رسانەی فارسی زبان، به سهو و عمد به کلیشه ای نادرست و شاعرانه دربارەی خاورمیانه دامن زده می شود.
انگارەای مخدوش که مطابق آن تقدیر این منطقه با جنگ و ناامنی و بی ثباتی سیاسی گره خورده است.
البتە این سنخ وارونه سازی که از غفلت از اقتصاد و توجه بیش از حد به سیاست ناشی می شود در ایران مسبوق به سابقه است:
اول: به لحاظ سیاسی مانند نظریەی امپریالیسم است که دهه ها روشنفکران چپ گرا و اسلام گرا تمام ادبار و بدبختی ایران را به گردن آن می انداختند.
فرافکنی مشکلات به خارج یک عادت وارەی روشنفکری است که البته سویەهای نامسئولانه و گمراه کنندەی مخربی نیز دارد.
از سویی از پویایی های داخلی مسبب مسائل اصلی کشور غافل می شدند و از سوی دیگر خود را از علت یابی دقیق و نظریه پردازی صحیح معاف می نمودند.
دوم: به لحاظ ذوقی و شاعرانگی و برانگیختن شور و احساس درونی، مانند کلیشەهایی چون شرق، مشرقی و " شرقی غمگین " است که در پانزده سال آخر رژیم شاه در شعر و ادبیات و اندیشه و سیاست جایگاهی والا یافت.
تاکید روی هویت شرقی و آسیایی ایرانیان و لزوم بازگشت به ریشه های اصیل آن در هر دو گفتمان چپی و مذهبی، واکنشی رمانتیک به تغییراتی شتابان در اقتصاد و اجتماع و جلوه های بصری و ذهنی زندگی بود.
مضاف بر آن تاکبد افراطی روی این مقوله به تاسیس پادگفتمانی می انجامید که غرب گرایی رژیم سابق را به نقد می کشید.
رویاپردازی کنونی دربارەی خاورمیانه اما نه از سر رفاه و تنعم بلکه از منظری رواقی برای تحمل پذیر کردن مصائب و مشکلات طاقت فرسای زندگی است،
بر اساس این رهیافت رواقی، خاورمیانه آنقدر به ما نزدیک و آنچنان با ادراک زیستی مان عجین شده که عمدتا به اختصار آن را منطقه می نامیم!
گویی دربارەی یکی از مناطق بیست و دوگانەی شهرداری تهران سخن می گوییم!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺از فرانسەی ویشی تا کردستان ویشی!
حضور پروپیمان هیات عالیرتبەی کرد در جشن روز جمهوریت ترکیه در اربیل!
مقامات طراز اول کرد ناچارند پروتوکل های تشریفاتی را رعایت و الزامات همسایگی را مد نظر قرار دهند.
اما می شد با هیاتی کوچک تر و مقامات میانی تر به جشن ترک ها در کنسول گریشان در اربیل رفت، نه با شرکت نخست وزیر و سایر رهبران ارشد پارتی!
ترکیه در سایەی بحران خاورمیانە در حال انجام همان کاری است که اسرائیل در غزه انجام می دهد: بمباران نیروگاه های برق، سیلوهای گندم، ایستگاه های پمپاژ آب و ... به هدف ویرانی تمام زیرساخت ها و تاراندن جمعیت بومی و تغییر بافت دموگرافیک کردستان سوریه!
فرانسەی ویشی و مارشال پتن نمونەای عبرت انگیز است.
پس از آن که هیتلر پاریس را اشغال کرد، حکومتی دست نشانده در جنوب فرانسه به رهبری مارشال پتن تاسیس شد.
پتن که قهرمان ملی در جنگ جهانی اول بود، با استدلال پیشگیری از ویرانی بیشتر فرانسه به همکاری با اشغال گران آلمانی در جنگ دوم جهانی پرداخت.
اما ملت هرگز او را نبخشید!
طبعا کسی نمی گوید رهبران اقلیم کردستان، ژنرال دوگل شوند، اما مارشال پتن شدن هم پذیرفتنی نیست!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺بهانەی جدید؛ حمله به خانەی خالی نتانیاهو
برخی گزارشات تایبد نشده حکایت از آن دارد که اسرائیل به فکر ماجراجویی جدیدی در ایران است.
ظاهرا بهانەی این جنگ افروزی تازە حملەی بدون تلفات حزب الله به خانەی نتانیاهو در هفتەی گذشته است.
اگر این اخبار جنگ روانی به قصد مختل کردن ارادەی ایران برای تلافی تجاوز سه روز پیش نباشد، ارزیابی خبر کانال 13 تلویزیون اسرائیل به لحاظ استراتژیک دشوار نیست.
این رژیم پس از حملەی آبان به ایران خود را یک وضعیت تهاجمی برتر می بیند و به دنبال تحمیل قواعدی جدید در نبرد علیه ایران است.
"سوریه ای کردن آسمان ایران " هدف اصلی اسرائیل به قصد تضعیف درازمدت تهدید استراتژیک ایران علیه خود است.
سخنان امروز گالات وزیر دفاع که اقدام اسرائیل علیه ایران را با خنثی کردن نیروی هوایی مصر در روی زمین در ژوئن 1967 مقایسه کرد، پرده از این ذهنیت بر می دارد.
دولت کنونی اسرائیل پس از غافل گیری های اخیر علیه ضاحیه و تهران، با غرور و انگیزەهایی از جنس جنگ 1967 به خاورمیانه می نگرد.
لذا به هر قیمت در پی عبور از فوببای هفت اکتبر پارسال است که از قضا خاطرەی تلخ شکست شش اکتبر 1973 را در حافظەی تاریخی اسرائیلی ها زنده کرد.
ارجاعات مکرر نتنایاهو به تغییر توازن قوا و دگرگونی در ساختارهای راهبردی و ژئوپولتیک خاورمیانه، بیانگر حلول روح 1967 در روان جمعی دولت یهود است.
آن زمان هم درست مثل حالا اسرائیلی ها کارزاری گسترده در سطح بین المللی راه انداخته و از مخاطرەی نابودی و کشتار جمعی بدست مصر ناصری داد سخن سر می دادند.
این کارزار دروغ گویانه توجیه و پوششی جهت مقصود اصلی بود؛ غافل گیر کردن دولت های عرب با حملەای برق آسا که نیروی هوایی در مرکز آن قرار داشت و سپس پیش روی زمینی و اشغال سرزمین هایی وسیع در اردن، مصر و سوریه.
فحوای کلام رهبران اسرائیل نشان می دهد که آنان بنا ندارند در نقطەی فعلی متوقف شوند و قصد دارند آوردەی استراتژیک حمله به ایران و حزب الله را دستمایەی کسب دستاوردهای بیش تر قرار دهند.
اما ماشین جنگی اسرائیل باید متوقف شود، امل چگونه؟
اسرائیل در پی آنست که ایران جز جنگ گزینەای دیگر نداشته باشد.
در یک سال گذشته تل آویو در جریان جنگ جاری منطقه تقریبا تمام منافذ دیپلماتیک را مسدود کرده و به هیچ پیشنهاد آتش بسی وقع نمی نهد.
ایران در وهلەی اول نباید در دام تلەی امنیتی - نظامی موصوف بیفتد.
اما در شرایطی که پرهیز از جنگ ممکن نباشد و دفاع از خود ضروری، راهی جز ترکیب دفاع و دیپلماسی وجود ندارد.
بی میلی دولت آمریکا در آستانەی انتخابات به یک جنگ فراگیر در منطقه و عدم اشتیاق دولت بعدی چه هریس باشد و چه ترامپ برای وارد شدن در "درگیری های بی پایان" روزنه ای به سود دیپلماسی است.
پس از پایان عصر نئوکان ها در واشنگتن دولت های آمریکا چه دمکرات و چه جمهوری خواه رویکرد محتاطانه تری در منطقه در پیش گرفته اند.
آنها به قصد مهار چین در شرق آسیا و متوقف کردن روسیه در اوکراین رغبتی به مداخلات گسترده در منطقه ندارند.
لذا تنش زدایی با آمریکا به قصد تنوع بخشی به شرکای خارجی، عاملیت سیاسی ایران را افزایش می دهد و دیواری بازدارنده علیه اراده های سیاسی معطوف به عمل علیه ایران پدید می آورد.
تلاش نسبتا موفق بایدن برای تعدیل پاسخ اسرائیل به ایران موید این ادعاست.
با دیپلماسی بهتر می توان نظامی گری کنونی اسرائیل را متوقف و از بروز جنگی بی رویه جلوگیری نمود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺" جنگ خلقی " اسلامی!
در حالیکه حملەی اسرائیل به ایران در کانون توجه قرار دارد، امروز تل آویو شاهد بزرگ ترین عملیات دهس بود.
حملات "دهس" ژانر جدیدی است که فلسطینیان بجای منفجر کردن خود با وسائط نقلیه، یا سلاح سرد و گرم در فضاهای عمومی سربازان و رهگذران اسرائیلی را آماج خود قرار می دهند.
امروز یک عرب اسرائیلی، کامیون خود را به صف عابران در یک ایستگاه اتوبوس نزدیک مقر موساد کوبید و یک نفر را کشت و پنجاه تن را زخمی کرد.
در ماه های گذشته حملات دهس افزایش چشمگیری داشته و عمق اسرائیل را هدف گرفته است.
این حملات که بازتابی از تداوم جنگ غزه و قساوت زایدالوصف آن است، تحولی نگران کننده برای اسرائیلی ها محسوب می شود.
همانگونه که گفته شد مهاجم امروز نه از ساکنان کرانەی باختری بلکه از شهروندان عرب اسرائیل و به اصطلاح فلسطینیان داخل خط سبز بود.
رادیکالیزه شدن جمعیت بیست درصدی اعراب شهروند اسرائیل بر اثر تداوم مناقشەی دیرپا با فلسطینی ها، همواره یکی از نگرانی های تل آویو بوده؛ امری که حملەی امروز بارقه های آن را نشان داد.
در طول انتفاضەی دوم در فاصلەی سال های 2000 تا 2003 در حملات انتحاری فلسطینی ها بیش از هزار اسرائیلی کشته شدند.
آمار قربانیان فلسطینی بر اثر خشونت های دولتی بیش از سه برابر این رقم بود.
در آن زمان رهبران حماس در برابر انتقادات دال بر تروریستی بودن حملات انتحاری در اتوبوس ها و رستوران ها و اماکن عمومی، به ارزش راهبردی آن استناد می کردند؛
بمب گذاران انتحاری، جنگنده های F16 ما هستند˸
اشارەای بە ناترازی امکانات و قابلیت های طرفین در یک نبرد نامتقارن.
جذابیت این راهبرد که پیشگام آن حماس و جهاد اسلامی بود، به جایی رسید که سازمان فتح یاسر عرفات و گروه مارکسیست جبهەی خلق هم آن را در دستور کار قرار دادند.
غیر از ایران، دولت وقت عراق هم فعالانه به تشویق و تایید این حملات می پرداخت.
پاسخ اسرائیل ترکیبی از تدابیر دفاعی و قتل های هدفمند رهبران فلسطینی بود؛
ترور سریالی رهبران و بنیانگذاران حماس، جبهەی خلق و ترور بیولوژیک یاسر عرفات به اضافەی جدا کردن سرزمین های فلسطینی از خاک اسرائیل توسط یک دیوار حائل و عقب نشینی یک جانبه از نوار غزه.
این تدابیر با برقراری قسمی توازن وحشت، حملات انتحاری را کاهش داد و عملا به پایان دوران عملیات های شهادت طلبانه منجر شد.
امروزه به نظر می رسد که عملیات دهس جایگزین آن شده است.
دهس که به نظر می رسد هنوز در فارسی و احتمالا انگلیسی معادل شایسته ای ندارد، از لحاظ تدارکات از حملات انتحاری آسان تر است و نیاز چندانی به سازمان دهی و تمهیدات قبلی ندارد.
یک رانندەی خودرو ناگهان مسیرش را کج و مردم سر راهش را زیر می گیرد، یا با اسلحەی خودکار بی هدف جمعیت حاضر را هدف قرار می دهد.
مقابله با این نوع عملیات ها که غالبا به صورت فردی انجام می گیرند، دشوارتر از حملات انتحاری است که توسط سازمان های مسلح هدایت و انجام می گرفتند.
به صورت کلی بالا گرفتن دهس بیانگر آن است که حتی در یک دولت فوق امنیتی و دارای قابلیت های بی نظیر اطلاعاتی مانند اسرائیل هم نمی توان تمامی اشکال مقاومت را سرکوب کرد.
همچنین خشونت لجام گسیخته معمولا نتیجه ی عکس آورده و به عصیان و شورش بیشتر ختم می شود.
هر قدر اسرائیل قابلیت های مهار و کنترل خود را بیشتر افزایش می دهد، اشکال جدیدی از مقاومت ظهور می کند.
عملیات دهس در صورت گسترش به خاطر تهدید عمق جمعیتی و جغرافیایی اسرائیل، تبعات مخرب تری از موشک های نقطه زن و دارای قدرت بالا خواهد یافت.
همچنین درگیر شدن جمعیت عرب اسرائیل در مقیاسی بزرگ تر در درازمدت چشم انداز هولناک جنگ داخلی را فراروی تل آویو قرار می دهد.
فارغ از ارزش گذاری و داوری دربارەی تروریستی بودن و سرزنش برخی وجوه غیر اخلاقی آن، می توان تبار آن را نه در آموزه های کلاسیک دینی بلکه در رهیافت هایی نظیر " جنگ خلقی " یافت که کمونیست ها در زمان جنگ سرد به تبلیغ آن می پرداختند.
گویی جنگ خلقی در هیاتی دیگر بازگشته و حماس مشوق اصلی آن از نظرگاهی استراتژیک است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺پ.ک.ک و بانگ نابهنگام خروس در آنکارا!
ساعتی پیش پ.ک.ک مسئولیت حملەی اخیر به مرکز هوافضای آنکارا را برعهده گرفت.
درست یک رو،ز پس از سخنان دولت باغچه لی که روزنەی جدیدی به سمت نوعی "گشایش کردی" جدید تلقی شد، حادثەی آنکارا مانند بانگ نابهنگام خروس همگان را شگفت زده کرد.
پ.ک.ک در بیانیەاش گفته که این حمله ربطی به رخدادهای سیاسی اخیر ندارد و یک عملیات جنگی متعارف است که از پیش برنامه ریزی شده و مطابق جدول زمانی اجرا شده است.
راستی آزمایی این مدعا آسان نیست، پ.ک.ک به ندرت به آنکارا و استانبول حمله می کند. در موارد گذشته هم حملات آن آوردەی استراتژیک یا پیوستی سیاسی داشته است.
حملەی اخیر هم خارج از الگوی فوق نیست.
1⃣ احتمالا یک جناح مهم در این حزب نگران و ناامید از احیای روند صلحی است که در سال 2012 شروع و سه سال بعد بدون نتیجه خاتمه یافت.
الگوی عملیات نظامی ترکیه از آن تاریخ تغییر کرده و جنگی بی حد و مرز را به دشمن کرد خود تحمیل کرده است.
پهپاد بیرقدار در کانون جنگ کنونی قرار دارد و مسئول ترورهای هدفمندی است که روزانه در شمال عراق و شرق و شمال سوریه انجام می شود.
اگر این فرض مقبول باشد، باید پرسید؛
این جناح فرضی تا چه حد تحت تاثیر جهت های خارجی است؟ چه شباهتی میان آنها و بریگاد قسام بیشتر تندرو با دفتر سیاسی مستقر در دوحه و کم تر رادیکال وجود دارد؟
رقبای منطقه ای ترکیه در خاورمیانه - نظیر ایران و اسرائیل و روسیه - و موتلفان آن در استان ادلب که نگران سرنوشت خود هستند-، چه نگاهی به یک روند صلح احتمالی دارند.
2⃣ یک احتمال دیگر احیانا قصد پ.ک.ک برای ارزیابی میزان جدی بودن دولت ترکیه از رهگذر رصد سطح و میزان واکنش آن است.
اگر این طور باشد، یافته های موجود ناامید کننده است. چه ترکیه مطابق دکترین اسرائیل، واکنشی نامتناسب و بیش از حد از خود نشان داد.
نه تنها نیروی هوایی آن دهها سورتی پرواز جنگی انجام داد، بلکه عمدا جمعیت غیر نظامی را هم مجازات کرد.
اگر تغییری استراتژیک در نگرش آنکارا به مسالەی کرد به وجود آمده بود، طبعا نه با این شتابزدگی عمل می کرد و نه با این شدت و در این طراز به پاسخ گویی می پرداخت.
مقایسەی عملیات آنکارا با حملەی تروریستی داعش به مجلس شورای اسلامی از این جهت کارساز است.
در دومی که به مراتب از اولی مهم تر بود، واکنش ایران بغایت حساب شده و خویشتن دارانه تر بود.
در حالی که ترکیه مطابق دکترین ضاحیه عمل کرد که از سوی اسرائیل برای ویران سازی غزه و لبنان به کار رفت.
بمباران های ترکیه نشان داد که بیرقدار صرفا در مرکز دکترین دفاعی و استراتژی جنگی آن قرار ندارد، بلکه ناسیونالیسم فنی و تکنولوژیکی مولود پیشرفت در صنعت پهپادی، به قوەی عاقله و قلب منطق استراتژیک آن بدل شده است.
طبعا حکومتی با این ذهنیت نه تنها مهیای صلح نیست، بلکه از ابزار مذاکره و آتش بس و ...فقط برای تجدید قوا، بازآرایی استراتژیک صحنه و قسمی عملیات فریب استفاده می کند.
درست مانند اسرائیل که در اثنای مذاکرات آتش بس با حماس و حزب الله، تقریبا تمام رهبران درجەی یک آنها را کشت.
3⃣ یک فرض کم تر محتمل می تواند نگرانی پ.ک.ک از حضور ناگهانی رهبر زندانی اش در پارلمان ترکیه باشد.
اوجالان تا دیروز که با خوبشانش ملاقات کرد، حدود چهار سال است که منزوی و از کوچک ترین ارتباط با جهان بیرون محروم شده است.
فردی با این وضعیت نمی تواند در جریان اخبار و پیشامدهای روز باشد و حضور بی مقدمە و فوریش در تریبون های رسمی بدون چالش و تبعات منفی برای جریان تحت رهبری اش نیست.
سخنان باغچه لی و برخی شواهد دیگر حاکیست که ابتکار صلح مورد نظر دولت، دستکم در مراحل اولیه مستلزم دور زدن پ.ک.ک و تبدیل آن به بازیگر درجە دوم است.
به عبارت دیگر آنکارا می خواهد با ترکیبی از اوجالان و نمایندگان دم پارتی به مذاکره بنشیند و پ.ک.ک صرفا وظیفەی خلع سلاح از خود و احیانا انحلال ساختارهای حکومتی در سوریه را بر عهده داشته باشد!
از این رو می توان حملەی پ.ک،ک و بیانیەی اعلام مسئولیت آن را یادآوری مرکزیت و اهمیت قندیل تلقی کرد.
همچنین ذکر این نکته که در هر فرایند صلح احتمالی، اوجالان نقشی نمادین خواهد داشت و نمایندگان کرد دم پارتی هم صرفا تسهیل گر خواهند بود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺ژنرال سیسی و نصیحت ایران!
✅گفته می شود در جریان دیدار امروز روسای جمهور ایران و مصر، ژنرال سیسی به همتای ایرانی خود گفته است؛
تصویر نادرستی از کشور شما در چهل سال گذشته در منطقه و جهان بوجود آمده، در اصلاح آن بکوشید!
شکی نیست که سیسی به عنوان رهبری خودکامه که با انتقادات حقوق بشری گستردەای روبروست، در جایگاهی نیست که ایران را نصیحت کند.
صد البته مقصود وی نه سیاست داخلی ایران بلکه جهت گیری ضد غربی سیاست خارجی آن و رویکرد ضد اسرائیلی مفرط آن است.
یحتمل سیسی در گوشی به همتای ایرانیش گفته؛
چکار به صدور انقلاب و مبارزه با اسرائیل و بازتعریف و تعدیل نظام جهانی دارید، بچسپید به داخل و از حکومت کردن لذت ببرید!
غربی ها دربارەی اسرائیل و انرژی و جنگ اوکراین حساس و سازش ناپذیرند، اما در مورد دمکراسی و حقوق بشر راه می آیند و مسائل را نادیدە می گیرند!
احتمالا وی برای اثبات درستی این سخن، مصر و عربستان و امارات را مثال زده است.
✅درک تاریخی سیسی در این زمینه ریشه در تجربەی مصر به عنوان کشوری سابقا انقلابی دارد.
قاهره در زمان ناصر و در فاصلەی سال های 1952 تا 1972 کانون انقلاب به شمار می رفت.
مصر تحت رهبری جمال عبدالناصر نه تنها رهبر جهان عرب، بلکه محوری ترین کشور جهان مسلمان و سرنمون کشورهای آسیایی و آفریقایی بود.
سرزمین نیل، ستاد پشتیبانی از انقلابیون الجزایر و میزبان چه گوارا بود، ستون اصلی جنبش عدم تعهد و رهبر جهان سوم و یک پایش هم در جنگ داخلی یمن قرار داشت و از مبارزه با اسرائیل هم غافل نبود.
چرخش اصلی اما در سال 1972 با اخراج کارشناسان روسی توسط سادات رخ داد.
رخدادی که یک شبه مصر را از کشوری شرقی به متحد بلوک غرب تحت رهبری آمریکا بدل کرد.
جنگ یک سال بعد آن با اسرائیل هم تغییری در این جهت گیری پدید نیاورد.
از آن تاریخ مصر در مدار غرب باقی مانده و رژیم حاکم بر آن از مواهب حمایت غرب بهره برده است.
مضاف بر آن شبه جزیرە سینا را که در عهد انقلابی گری از دست داده بود، در زمانەی محافظه کاری دوباره بدست آورد.
انقلاب فوریەی 2011 که به سقوط راس نظام و نه خود نظام انجامید، میان پردەای گذرا بود که با آمدن سیسی در کودتای خونین سه سال بعد به روال سابق خود بازگشت.
✅ادراک شهودی و منطق سیاسی سیسی احتمالا ریشه در حافظەی تاریخی مصریان در قرن نوزده هم دارد.
150 سال پبش از آنکه دولت های عرب عراق و لیبی توسط یک ائتلاف غربی تحقیر و خلع سلاح شوند، مصر به عنوان پیشگام مدرنیته در جهان اسلام، تجربەای تلخ در این زمینه از سر گذراند.
قصه این بود که محمد علی نخستین خدیو و نایب السلطنەی امپراتوری عثمانی در مصر با الهام از آموزەهای انقلاب فرانسه دست به اصلاحات بزرگی زد و رژیمی متمرکز و مقتدر پدید آورد.
مصر محمد علی در آستانەی قسمی انقلاب صنعتی بود و اگر وسوسەهای کشورگشایی به سراغش نمی آمد، احتمالا اسکندریه و قاهره به زودی منچستر و لندن شرق می شدند.
کشور نیمه مستقل اما علم استقلال برداشت و در آرزوی تشکیل یک امپراتوری عربی بر ویرانه های عثمانی در سال 1837 به شام یورش برد.
بریتانیا که نگران فروپاشی عثمانی و از دست رفتن موازنه با روسیه بود، پنج قدرت مطرح اروپایی آن زمان را با خود همراه کرد و به نجات خلیفه پرداخت.
محمد علی نه تنها سرکوب شد، بلکه ناچار گردید ارتش 250000 نفری اش را به 18000 نفر کاهش دهد و از مخارج نطامی بکاهد و کارخانه های اسلحه سازی را برچیند.
این تحول احتمالا نخستین مورد خلع سلاح یک کشور در عهد مدرن و در آغاز دوران استعمار بود که از قضا در همین خاورمیانه رخ داد.
سیسی نیک آگاه است که جهان امروز با دویست سال قبل تفاوت چندانی ندارد. آمریکا جای امپراتوری بریتانیا را گرفته و زمانی طولانی برای رسیدن به تعادلی جدید و عبور از نظم غربی حاکم در پیش است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺صلح ترکیه و پ.ک.ک: سراب یا واقعیت؟
سخنان امروز دولت باغچەلی رهبر حزب ضد کردی و نژادپرست حرکت ملی ترکیه دربارەی امکان سخنرانی عبدالله اوجالان در پارلمان کشور شگفت انگیز و تا حدی غافلگیر کننده بود.
حزب آقای باغچه لی متحد اصلی اردوغان است و آقای اوجالان هم رهبر زندانی پ.ک.ک است.
حزبی که درست چهل سال است درگیر جنگی خونین با دولت ترکیه است.
علیرغم بدیع بودن سخنان این خصم کهنه کار کردها، نباید دچار خوش بینی های مفرط و ارزیابی های شتابزده شد.
شخصا آرزو می کردم سورپرایز باغچه لی مانند سخنرانی غافلگیر کنندەی انور السادات رئیس جمهور اسبق مصر در مجلس ملی برخاسته از انگیزه های صادقانه و واقعیت های استراتژیک باشد.
سادات در نوامبر 1977 در اوج تخاصم با اسرائیل ناگهان گفت که در راه صلح حاضر است حتی به بیت المقدس برود.
حرامی سیاسی که گفتنش در آن زمان نیازمند تهوری بیش از حد متعارف بود.
مصر زمبن می خواست و اسرائیل صلح. در گذشته سادات تلاش کرده بود که شبه جزیرەی سینا را با جنگ بازپس بگیرد و نتوانسته بود.
اسرائیل هم با وجود پیروزی های نظامی پی در پی در منطقه مطرود و منزوی بود و در بدر دنبال مشروعیت می گشت.
معادلەی فوق کار خود را کرد و از دل آن روند کمپ دیوید در آمد.
اکنون باید پرسید اردوغان و باغچه لی چه می خواهند؟ مهم تر از آن، انگیزەهایشان تاکتیکی است یا راهبردی؟
پ.ک.ک چه می خواهد و در یک بده بستان فرضی طرفین چه به یکدیگر می دهند؟
به نظر می رسد که دو مسالەی داخلی و خارجی ائتلاف حاکم را به برخی نرمش های سیاسی گذرا و تاکتیکی وادار کرده است.
اول: نیاز به حد نصابی قانونی جهت تغییر مجدد و چند بارەی قانون اساسی به منظور تداوم دورەی ریاست اردوغان.
این امر بدون همکاری حزب کردی دم پارتی ممکن نیست.
مضاف بر آن چانکایا از چشم انداز نزدیکی حزب کردها با حزب اصلی رقیب و تقویت شدەی جمهوری خواه خلق نگران است و در اندیشەی خلل در آن می باشد.
دوم: به نتیجه نرسیدن ابتکار اردوغان برای آشتی با بشار اسد و اصرار دمشق به خروج نیروهای ترکیه از سوریه.
اردوغان در حال حاضر اصلی ترین تهدید امنیتی خود را موجودیت شبه دولتی کردی می داند که در مرزهای جنوبی اش در سوریه شکل گرفته.
وی برای مقابله با آن حتی حاضر بود به قول خودش با شیطان هم پیمان شود.
بن بست ایجاد شده در این روند که با پویایی های ناشی از تداوم حضور نیروهای آمریکایی، وضعیت استان ادلب، درگیری روسیه در اوکراین و جنگ قریب الوقوع ایران و اسرائیل پیچیده تر شده، چشم انداز آنکارا را هم تحت تاثیر قرار داده است.
ترکیه که به دنبال استفاده از کارت دمشق علیه کردها بود، یحتمل این بار بخواهد با نوعی بازی معکوس، سوریه را جهت نرمش بیشتر تحت فشار قرار دهد.
مضاف بر این همگرایی اخیر با عراق هم نتوانسته به تحولی معنادار و سرنوشت ساز در جنگ علیه قندیل بینجامد،
با این اوصاف شکنندگی اقتدار در داخل و پیچیده تر شدن روند تحولات در منطقه، ائتلاف حاکم را محتاج زنگ تنفسی احتمالا کوتاه کرده است.
بعید است این وضعیت تازه به تغییری استراتژیک در معادلەی قدیمی با کردها بینجامد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺شش حقیقت مهم دربارەی انتخابات اقلیم کردستان
انتخابات اقلیم کردستان پس از دو سال تاخیر و چهار بار تعویق سرانجام دیروز برگزار شد.
برگزاری این انتخابات در میانەی افزایش نارضایتی عمومی از فساد و ناکارامدی حکومت، تنش فزاینده میان دو حزب حاکم، فشارهای روزافزون ایران و ترکیه، توقف صادرات نفت و بحران اقتصادی واجد اهمیت خاصی است.
در ذیل تلاش می شود به پنج فراز پراهمیت آن اشاره شود.
1⃣ صرف نظر از نتایج که هم اکنون برآوردهای اولیەی آن در دسترس است، این انتخابات منجر به تغییر معناداری در روندهای حاکم کنونی نمی شود.
تقریبا مانند ایران که نهادهای اصلی قدرت خارج از دسترس صندوق های رای هستند، در اقلیم هم کم و زیاد شدن کرسی احزاب تاثیری بر کانون های قدرت مستقر در دفاتر سیاسی دو حزب عمده و خانوادەهای قدرتمند اقلیم ندارد.
2⃣ در انتخابات دیروز اتحادیەی میهنی موفق شدە که تعداد کرسی های خود را بیشتر کند و در مقابل حزب دمکرات پنج کرسی از دست داده است.
این تغییرات ناظر به بازسازی و منسجم شدن اتحادیه تحت تسلط پسران طالبانی و هم چنین تغییر در قانون انتخابات است که باعث شد حزب دمکرات برخی امتیازات قبلی را از دست بدهد.
نتیجەی فوق احتمالا باعث افزایش شکاف میان دو حزب شده و بن بست فعلی تداوم خواهد داشت.
به ویژه از این نظر که پارتی نتوانسته به اکثریت مورد نیاز برای تشکیل دولت دست یابد و محتاج ائتلاف با احزاب کوچک تر است.
3⃣ پدیدەی این انتخابات، جنبش نسل نو است. یک حزب جدید اپوزیسیون که به لحاظ ساختاری و کارکردی با احزاب کلاسیک کرد متفاوت است.
برخلاف احزاب قدیمی کرد که عمدتا خاستگاه های ناسیونالیستی دارند، نخستین کنش شاهسوار عبدالواحد رهبر آن، مخالفت با رفراندوم استقلال در سال 2017 بود.
این حزب با عبور از گفتمان سنتی ناسیونالیسم کرد، به انتقاد از دو حزب حاکم پرداخته و توجه به مسائلی از قبیل آزادی و عدالت را در گفنار خود برجسته کرده است.
کسب دستکم 15 کرسی توسط یک کارآفرین و سرمایه دار جوان از این لحاط محتاج قدری آسیب شناسی است.
بیشتر از این منظر که فرسایش سامان سیاسی موجود و بی اعتباری و تضعیف نهادهای آن را نشان می دهد.
4⃣دو حزب اسلامی فعال در اقلیم جمعا ده کرسی بدست آوردە و اتحاد اسلامی کردستان که شاخەی غیر رسمی اخوان المسلمین محسوب می شود، توانسته بر تعداد آرای خود بیفزاید.
این روند تا حدی با تحولات موجود در منطقه و به فرض مثال پیروزی اخیر اسلام گرایان در اردن مطابقت دارد.
در مقابل جمعیت عدالت که پسوند اسلامی را از نامش برداشته با کاهش آرا مواجه شده، یحتمل به علت همین اقدام خود کرده و دلسردی هواداران مصمم از لغزندگی گفتمان دینی آن.
نکتەی مهم دیگر روی آوردن هر دو حزب دمکرات و اتحادیەی میهنی به عناصر اسلامی در کارزارهای انتخاباتی شان بود.
تحولی که این انتخابات را با ادوار قبل متمایز ساخت. دو حزب عمده تعمدا از خاستگاه و ساختار سکولار خود فاصله گرفته و در یک همبستگی معنادار با تحولات زیر پوستی جامعه، رویکردی مذهبی برگزیدند.
5⃣ جنبش تغییر که قبلا معتبرترین گروه اپوزیسیون بود، با از دست دادن تقریبا تمام کرسی هایش به بازندەی اصلی بدل شد.
غیر از دست دادن رهبر کاریزماتیک و اختلافات داخلی، دلیل اصلی مشارکت ناموفق آن در قدرت بود.
شرکت جنبش تغییر در دولت و " خرید " بیشتر مسئولان و وزرایش توسط حزب دمکرات با وسوسه های مالی، پایگاه اجتماعی آن را زائل و امید اجتماعی به توانایی اپوزیسیون را را تضعیف کرد.
بخشی از آرای جنبش تغییر به سمت نسل نو رفت، اما در صورت امتناع اقلیم از اصلاحات و دچار شدن نسل نو به سرنوشت سلف خود، احتمال گسترش نارضایتی و کاهش حضور مردم در انتخابات های آتی دور از ذهن نیست.
6⃣ در این انتخابات هم دگربار منطقه گرایی احزاب به عنوان میراث شوم جنگ داخلی خود را نشان داد.
حتی دو حزب اصلی به سختی توانستند در هر چهار حوزەی انتخاباتی حداقل آرا را بدست آورده و نامزدی را روانەی پارلمان کنند.
بزرگترین و قدرتمندترین حزب اقلیم یعنی پارتی حدود 800 هزار رای کسب کرده که تقریبا دو برابر حزب پس از خود است.
اما نکته این جاست که دقیقا نصف این آرا از استان دهوک بدست آمده که به علت تعلق به یک حوزەی زبانی - فرهنگی متفاوت با اکثریت سورانی اقلیم، قلعەی تسخیر ناپذیر و مخزن رای پارتی محسوب می شود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1