📑 مجلۀ راه روسیه برای همه 🎓🔍 خردمند کسی است که آنچه را نمیداند از دیگران بیاموزد و آنچه را میداند به دیگران بیاموزاند. امام علی (علیهالسلام) 🔝ابتدای کانال: ┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄ 🎓 t.me/roadruss/1 🎓 ┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄ 📩 ارتباط با ادمین کانال: @Payam_bahram7
🧩 Происхождение слов
Дракон — слово восходит к греческому и латинскому draco. Интересно, что это было книжное заимствование: на Руси оно появилось в XVI в. в переведённых М. Греком греческих текстах. Драк, дракон здесь вид крылатого и огнедышащего змия.
Кстати, роднёй «дракону» по далёкому предку является драгун. Это название пришло от фран-цузов, а они (от того же dracõ) так говорили об оружии, извергающем пламя, а уже затем и о всаднике с этим оружием.
@roadruss
🔴 این به شما مربوط است! 😊
یکی از افعالی که از اهمیت زیادی برخوردار است، فعل «ربط (ارتباط) داشتن» و «مربوط (مرتبط) بودن» است.
در ادامه، مهمترین معادلهای فعل مذکور را در زبان روسی بررسی میکنیم:
★ معادلهای صفتی (با استفاده از فعل быть):
- быть связанным с кем-чем-л.
- быть соединённым с кем-чем-л.
- быть объединённым с кем-чем-л.
★ معادلهای اسمی (با استفاده از فعل иметь):
- иметь связь с кем-чем-л.
- иметь отношение к кому-чему-л.
- иметь касательство к кому-чему-л.
★ معادلهای فعلی:
I. косаться, коснуться кого-чего-л.:
(این فعل معانی دیگری نیز دارد که اینجا مورد بحث نیست)
• Что касается меня ...
تا آنجا که به من مربوط میشود ...
• Это вас не касается.
این به شما مربوط نیست.
II. относиться, отнестись к кому-чему-л.:
(این فعل معانی دیگری نیز دارد که اینجا مورد بحث نیست)
• относиться к седьмому веку
به قرن هفتم تعلق داشتن (مربوط بودن)
• материалы, относящиеся к этой теме
مطالب مربوط به این موضوع
• лица, относящиеся к партии
اشخاص مربوط به حزب
• Это ко мне не относится.
این کار به من مربوط نیست.
III. связываться, связаться с кем-чем-л.:
(این فعل معانی دیگری نیز دارد که اینجا مورد بحث نیست)
• Этот вопрос не должен связываться с другими.
این مسئله نباید به مسائل دیگر مربوط شود.
- نکته: همچنین فعل دیگری تحت عنوان зависеть (با от در родительный падеж) وجود دارد که از حیث معنا بسیار به افعال بالا نزدیک است و گاهی در معنای این افعال نیز بهکار میرود. معادل دقیق این فعل در فارسی «بستگی داشتن» و «وابسته بودن» است:
• Поездка зависит от погоды.
مسافرت به آب و هوا بستگی دارد.
• Это зависит от условий.
این بسته به شرایط است.
• Это от меня не зависит.
این کار دست من نیست.
• От моих слов ведь это не зависит.
به حرف من که نیست.
❄️@roadruss
تأثیر ایران بر معماری روسیه:
از اولین آثار معماری ایرانی در روسیه میتوان به شهر باستانی روسیه، دربند اشاره کرد که معنی فارسی آن «دژ بسته» است. قلعه نارینقلعه¹ را شاهان ساسانی در قرن ۶ برای انسداد تنگهٔ بین دریای خزر و رشتهکوه قفقاز ساختند. در همین منطقه مسجد جامع در قرن ۸ ساخته شد. این منطقه زمانی قلمرو ایران بود و طی قراردادهایی به خاک روسیه ضمیمه شد. طی فتوحات شاهان ایران و حاکمان روسیه مرزهای دو کشور در سایهٔ جنگ و صلح بههم نزدیک شد و در ارتباطی پر از فرازونشیب دو کشور همجوار شدند. در دورهٔ حکومت صفویه که قرین شد با حکومت ایوان مخوف، تجارت بین دو کشور بهبود یافت و ثمرهٔ این تجارت و پیوندهای عمیق انعکاس تأثیرات در توسعهٔ معماری شهرهای روسیه بود. در سال ۱۷۱۴ شاهحسین صفوی فیلی را به عنوان هدیه برای پتر اول فرستاد. فیل پیاده مسیر آستراخان تا پتربورگ را سلانهسلانه طی کرد. برای «آموزگاران فیل» ایرانی کاروانسرایی برپا شد که نام خیابان کاروانایا از اینجا اقتباس شدهاست. در دورهٔ الیزابت پترونا برای ۱۴ فیل هدیه، بر تپهٔ فونتانکی محوطهٔ فیل بنا شد. حیوانات را به خیابانها میآوردند و به مردم نشان میدادند. فعل слоняться: پرسه زدن، تنبلانه راه رفتن، و سوژهٔ حکایت ایوان کریلوف² در این موقع پدید آمدند. هنگامی که کریمه در سال ۱۸۷۳ بخشی از امپراتوری روسیه شد، روسها با اختراعی ایرانی دیگر آشنا شدند و آن هم باغهای سنتی چهارباغ بود. این ایده از ایران پیش از اسلام سرچشمه گرفت و نمایانگر باغ عدن بود. ازاینرو، در محل سکونت سابق خانهای کریمه در باغچهسرای که «باغ کاخ» نیز نامیده میشد، در جنوب حرمسرا، باغی ایرانی با آلاچیقها، فوارهها و حمامها وجود داشت. در قرن ۱۹ نقوش ایرانی در معماری ساخت مساجد شیعیان ظاهر شد. در آستراخان یک مسجد ایرانی با یک گنبد و چهار مناره در ۱۸۶۰ ساخته شد.
📝 پیـام بهـرامیان
برگرفته از سایت культура.рф با تلخیص.
راه روسیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
¹Крепость Нарын-кала
² Слон и моська
соль ж. نمک 🧂
↓
солить, посолить (и ضربه روی)
نمک ریختن، نمک زدن
Вымойте картофель, очистите от кожуры, положите в кастрюлю и залейте водой, не забыв посолить её по вкусу.
- Иван Дубровин
سیبزمینی را بشویید، آن را پوست بکنید و درون قابلمه بگذارید؛ [سپس] قابلمه را پر آب کنید و از اضافه کردن نمک به آب بهمیزان دلخواه فراموش نکنید.
- ایوان دوبروین
🔶🔶🔶
перец м. فلفل 🌶️
↓
перчить, наперчить (по-) (и یا е ضربه روی)
فلفل ریختن، فلفل زدن
Готовое блюдо перчат и подают к столу.
- Группа авторов
غذای آماده را فلفل میزنند و سر میز میبرند.
- گروه نویسندگان
🍳@roadruss
ДО СКОНЧАНИЯ ВЕКА
تا قیام قیامت، تا ابد[الدهر]، برای همیشه
До скончания века (веков, времён, света, мира, дней) лит.-книжн.
— Навсегда; вечно.
🍁@roadruss
در روسی برای بیان واژه «خارج» در مفهوم «برونمرز، جایی آن سوی مرز و بیرون از کشور خود» از سه معادل استفاده میشود:
🔸 граница (и ضربه روی):
• за границей در خارج
• из-за границы از خارج
• уезжать (уехать) за границу به خارج رفتن
🔸 рубеж (е ضربه روی):
• за рубежом در خارج
• за рубеж به خارج
🔸 бугор разг. (о ضربه روی):
• за бугром разг. در خارج
• за бугор разг. به خارج
🪴@roadruss
آسمان دگر نفسش پاییزی شد،
خورشید دگر به ندرت پرتوفشانی میکند،
روزها کوتاه شدهاند،
سایهٔ رازآلود جنگلها
با صدایی غمین نمایان شده است،
فراز دشت را مِه گرفت،
کاروان پر هیاهویِ غازها
بهسوی جنوب بار سفر بسته است،
زمانیست به غایت دلگیر،
ماه نوامبر در حیاط خانه ایستاده است.
(الکساندر پوشکین، یِوگنی آنگین).
Перевод: Паям Бахрамиян
@roadruss
ПЛОТЬ ж. уст.
(1) Тело. Человеческое тело как источник чувственности, похоти.
(2) Конкретное материальное содержание чего-либо.
۱. جسم، تن، بدن ۲. محتوا، بطن، درونمایه
🔹
ПЛОТЬ ОТ ПЛОТИ*
(1) Родной ребёнок кого-л.
(2) О том, кто тесно, неразрывно связан с кем-, чем-л., является детищем, продолжателем кого-, чего-л.
➖➖➖
★ или кость от кости или кровь от крови
۱. فرزند [تنی] ۲. فرزند، زاده
🔹
• چند مثال:
плоть от плоти революции
فرزند (زادهی) انقلاب
▫️
А сколько поэтов и художников, плоть от плоти русского народа и русской природы, вдохновились этим чистым образом!
- Иван Дубровин
و چهتعداد شاعر و نقاش که فرزند ملت روس و ذات روسی بودهاند، از این سبک پاک الهام گرفتهاند!
- ایوان دوبرووین
▫️
Думай о нихъ, брате мой, думай о нихъ, искренній мой и ближній, ибо уже ехидный врагъ внюду насъ всталъ, и сей врагъ плоть отъ плоти нашея.
- Н. С. Лесков
به آنان بیاندیش، برادرم! به آنان بیاندیش، ای نزدیک و همراز من! زیرا که دشمن مکار، دیگر در گرداگردمان ایستادهاست، و این دشمن زادهی خود ماست.
- نیکولای سیمیونوویچ لِسکوف
🪴@roadruss
لرمانتوف و قفقاز
میخاییل لرمانتوف، شاعر بزرگ عصر طلایی ادبیات روسیه بهکرات در آثارش بهطور محسوس و غیرمحسوس به قفقاز اشاره کرد. لرمانتوف در همان کودکی مادرش را از دست داد. اولین بار مادربزرگش، مادام الیزابت آلکسیونا آرسنف او را برای بهبودی به چشمههای آب گرم قفقاز برد. کوهستان و محیط جدید تأثیر زیادی بر روح و ذهن شاعر گذاشت، به همین دلیل قفقاز در زندگی و آثارش به موضوع مهمی تبدیل شد. در نهایت در همین منطقه زندگی کوتاهش تمام شد. شعر «قفقاز» را تحت تأثیر خاطراتش در سال ۱۸۳۰ سرود.
ـــــــ
قفقاز
بر سپیدهدم روزگارانم،
هر چند به دست سرنوشت
از شما، ای کوههای جنوب، دور گشتهام؛
مثل نغمهٔ شیرین میهنم
دوست میدارم قفقاز را.
در ایام کودکی
بینصیب ماندم ز مهر مادری.
اما هست در خاطرم هنوز
در ساعت رُزگون شب،
صدایی خاطرهانگیز را
استپ برایم تکرار میکرد،
زین رو دوست میدارم
بلندای آن صخرهها را.
دوست میدارم قفقاز را.
با شما، ای تنگههای کوهستان چه خوشبخت بودهام.
پنج سال به طرفهالعینی گذشت:
غمتان مدام در سینهام پَر میزند.
آنجا دیدهام جفت چشمان خدا را،
چو به یاد آید آن نگاه
قلب زمزمه میکند:
دوست میدارم قفقاز را.
📝 پیـام بهــرامیان
راه روسیه
مادریگال یا شعر بزمی به شعر کوتاه با محتوای عاشقانه گفته میشود که به خانم/بانو اختصاص دارد. این سبک شعری در قرن ۱۹ محبوب شد. آلکساندر پوشکین، کنستانتین باتیوشکوف و میخایبل لرمانتوف مادریگالهای از خود بر جای گذاشتند. هرچند با گذشت زمان ژانر دستخوش تغییراتی شد. شاعران این نوع اشعار را اغلب به خاطر ساختار و القاب مکرر تقلید میکردند. به همین خاطر در سال ۱۸۶۰ از سرودن مادریگالها دست کشیدند.
یکی از مشهورترین مادریگالها К Бар. М.А. Дельвиг سرودهٔ پوشکین است.
ـــــــــــ
К Бар. М.А. Дельвиг
تو هشتساله و من هفدهساله بودم،
حساب کردهام روزی هشتساله بودن را،
بگذشتند هر دو سنها و سالها،
خدا میداند که در این بخت غمینم
چگونه اکنون شاعر شدهام.
هر آنچه بود برنمیگردد دگر.
دگر مرا برف پیری نشسته به سر
و دروغ نباشد کار من:
باور کن مرا،
تنها اعتماد است که ما را حفظ کردهاست.
گوش کنید. آمور بسان شما خوب است،
آمورِ کودک، آمور به شما شبیه است،
در سالهای زندگانیام شما ونوس خواهید بود.
لیکن گر زنده بمانم،
بسان مهربانیِ والایِ زئوس،
که بسیار نیکوسخن است،
برایت مینویسم، ای بانوی نجیب،
مادریگالی به طعم لاتین،
عجیب و بی هیچ هنری.
با اندک ستایش
و بیاندازه حس راستین.
گویمت: «برای چشمانت،
ای نجیب بانو! برای رقصهای باله،
وقتی نگاه همهٔ ما دوخته شد بر شما،
تنها یک بار بر من کنید نگاهی
بهر پاداش مادریگالهای پیشین».
وقتی که آمور و هایمن
در ماریای دلربای من
تبریک گویند به خانم جوان،
آیا نصیبم میشود در ایام پیری
هدیه دهمَت اپیتالاموس را؟
📝 پـیام بهــرامیان
راه روسیه
- تالستوی پیروان زیادی داشت که «تالستوییها» نامیده میشدند که نویسنده را میپرستیدند و حتی چیزی شبیه به اجتماع برای زندگی مشترک و کشف حقیقت تأسیس کردند. هر چند واقعیت آخر به مذاق نویسنده خوش نیامد: وی معتقد بود انسان خودش میتواند یابندهٔ حقیقت باشد بدون کمک دیگری.
«تالستویسم» یا «جنبش تالستویی» یک گرایش اجتماعی مذهبی - اخلاقی اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ در روسیه است. این گرایش در سال ۱۸۸۰ تحت تأثیر آموزههای لف تالستوی پدیدار شد و نفیکنندهٔ اصول رسمی کلیسای ارتدکس است. اساس تالستویسم در آثار تالستوی «اعتراف»، «به چه اعتقاد دارم؟»، «در باب زندگی»، «آموزهٔ مسیحیت» و... شرح داده شدهاست.
تالستوی عرفان مسیحی، مقدسات، تعصبات و عادات را رد میکند و خواستار قرائت مستقیم آنچه مسیح گفت است. کمونهای تالستویی که در سراسر جهان ظهور کردند به «جنایتکاران» دولتی تبدیل شدند: آنها از رفتن به خدمت سربازی، پرداخت مالیات، رفتن به کلیسا و اعتراف سرباز زدند. این جنبش اعتراضی قدرتمند مزاحمتهای جدی برای دولت و کلیسای ارتدکس ایجاد کردهاست.
📝 پیام بهــرامیان
@roadruss
ловушка ж. прям. и перен. دام، تله
заманивать <заманить> в ловушку
l به دام انداختن l
попадать <попасть> в ловушку
l به دام افتادن l
расставлять <расставить> ловушки
l دام گستردن l
устраивать <устроить> ловушку
l تله گذاشتن l
@roadruss
Новый рекорд выживаемости из Турции: трёх человек достали из-под завалов спустя более чем 12 суток!
Кадры из Хатая публикуют местные телеканалы. Сообщается, что среди спасённых один ребёнок.
🟩 Подпишись — RT на русском
⁉️ Пунктуация
С новым, 2024 годом!
Верный вариант:
Запятая нужна, иначе получается, что мы говорим, что это новый 2024 год (то есть до этого тоже был такой — и вот опять).
Ну и здесь мы поздравляем не совсем с праздником, а, скорее, с наступлением нового календарного года, так что прописные буквы — лишние.
@roadruss
ایران در ادبیات روسیه:
ادبیات روسیه در قرن ۱۸ دریچۀ شرق را بر روی خود گشود. حکایات ۱۰۰۱ شب در سال ۱۷۶۰ از محبوبترین آثاری بود که از زبان فرانسه ترجمه شد. این اثر کشورهای مختلف شرقی قرون وسطی را شرح میداد که ایران نیز از جمله آنان بود. آثار شاعران کلاسیک فارسی که از زبانهای آلمانی، فرانسوی و... به زبان روسی ترجمه شدهاند باب آشنایی نویسندگان و شاعران روسی را با ادبیات فارسی گشود. آثار ترجمهشده به شعرهای رمانتیک نفوذ پیدا کرد. براساس شاهنامه فردوسی، واسیلی ژوکوفسکی شعر «رستم و سهراب» را نوشت. پوشکین دوستدار گلستان و بوستان بود و در «فوارهٔ باغچهسرای» شعری از سعدی را در مقدمه اثر آورد و به تأسی از اشعار عاشقانۀ حافظ شعر «گل و بلبل»¹ را سرود. آفاناسی فیت در آثار اولیهٔ خود از سعدی تأثیر پذیرفت و شعر حافظ را آزاد ترجمه کرد. میخاییل لرمانتوف بنمایهٔ ایرانی را در شعر قفقازی گره زد و در شعر «نزاع»² آن را نشان داد: قازبگی جواب داد: خوفی به دل ندارم از شرق/ ۹ قرن است کنون که خوابی عمیق گرفت نژاد مردمان آنجا را... و تهران در همهمهٔ دود قلیان به مبلی رنگی تکیه دادهاست/ و کنار فوارهٔ مرمرین به خواب رفتهاست». ولیمیر خلبنیکوف در سال ۱۹۲۰ به گیلان رفت و معلم فرزندان خان تالش شد. ایرانیها او را «درویش روسی» مینامیدند و او خودش را با خیام مقایسه میکرد. «مجموعه ایرانی» او با نامهها و اشعاری در روح زردشتی و شعر «تیران بدون ت» ظاهر شد. شعر زیر، «بنگرید ایرانیان من آمدهام»³ به آموزههای زردشت اشاره میکند:
چنین گوید پیامبر،
بنگرید ایرانیان من آمدهام،
از پل چینوت به سویتان آمدهام،
پل بادها که زیر پای من است.
منم هوشیدرماه،
هوشیدرماه، پیامبر این قرن
و با دستان خویش میآورم فرشکرت را.
کنون گر دختر و پسری بوسهای چینند، مشی و مشیانهاند، اولین سربرآوردندگان ز گورهای سنگی گذشته.
منم وهومنه، دارای اندیشهٔ نیک،
منم اشه وهیشته، مظهر بهترین پرهیزگاری،
منم خشروئیریه، مظهر قدرت و سلطنت،
سوگند بر گیسوان قرةالعین،
سوگند بر گفتههای زرین زردشت،
ایران کشوری شوری خواهد بود.
«کشور نیلگون فردوسی» و «کشوری لطیف... که شهرزاد در آنجا زیست و نغمه خواند» بیتهاییست از سرگی یسنین در باب ایران که هیچگاه بخت با او یار نبود تا از کشور ایران دیدن کند.
📝 پیـام بهـرامیان
برگرفته از سایت культура.рф با تلخیص.
راه روسیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
¹Соловей и роза
²Спор
³Видите, персы, вот я иду
ПОЛИЧНОЕ ср.:
С поличным
— При явных уликах, на месте преступления.
ПОЙМАТЬ или ЗАХВАТИТЬ С ПОЛИЧНЫМ КОГО-Л.
کسی را [در] حین ارتکاب جرم گرفتن، مچ کسی را گرفتن
🍁@roadruss
⚰️ واژههای زیر هم میتوانند اسم باشند، هم صفت؛ دارای پایانهی صفتیاند و مثل صفت صرف میشوند و بهمعنای مرده، مرحوم، متوفی، فقید، درگذشته، شادروان و... هستند:
🔶 покойный, -ая (دوم о ضربه روی)
🔶 умерший, -ая разг.
(ضربه روی е، صفت فعلی نیز میتواند باشد)
🔶 усопший, -ая (о ضربه روی)
t.me/parus_ir
کلمات مختوم به Ь میتوانند ...
🔻 اسم (существительное) باشند؛ مانند:
день (روز), ночь (شب)
و نیز بعضی اسامی در حالتهای صرفی:
пуль (بهمعنای گلوله пуля از)
🔻 فعل (глагол) باشند؛ مانند:
мыть (شستن), печь (پختن)
و حتی مواردی از این دست:
читаешь (میخوانی)
улыбайтесь (لبخند بزنید)
🔻 صفت (прилагательное) باشند (ترجیحاً از نوع کوتاه)؛ مانند:
синь (بهمعنای آبی синий صفت کوتاه مذکر از)
🔻 عدد (числительное) باشند؛ مانند:
пять (پنج), двадцать (بیست)
🔻 حرف اضافه (предлог) باشند؛ مانند:
вдоль (در امتدادِ)
🔻 حرف ربط (союз) باشند؛ مانند:
ль (بهمعنای آیا ли شکل محاورهای)
иль (بهمعنای یا или شکل محاورهای)
🔻 ادات (частица) باشند؛ مانند همان کلمات ль و иль، اما این بار در نقش ادات
🔻 قید فعلی (деепричастие) باشند؛ مانند:
жалуясь (...ضمن شکایت از)
стремясь (...ضمن تلاش برای)
🔻 صوت یا حرف ندا (междометие) باشند؛ مانند:
хрясть (صدای شکستن چیزی ترد و شکننده)
🔻 و نهایتاً میتوانند قید (наречие) باشند؛ مانند:
прочь (دور، کنار)
вскачь (بهتاخت، سریع)
🔷 بنابراین، هیچکدام از دو گزینه اول سؤال بالا درست نیستند و بایستی فقط گزینه چهارم را انتخاب کرد.
ДЕСЯТОК ده تا
(я ضربه روی)
🔹
• десятки лет <книг> <دهها سال <کتاب
• десяток яиц ده تا تخم مرغ
• несколько десятков человек چند ده نفر
• Ему пошёл шестой десяток.
پا به [سن] شصتسالگی گذاشت.
🔹
не робкого (трусливого) десятка разг.
= смелый, безбоязненный человек
آدمِ نترس، بیباک، شجاع، جسور
Он не робкого десятка.
سرِ نترس دارد. از هیچ بادی نمیلرزد.
🔹
@roadruss
انجمن علمی دانشجویی زبان روسی دانشگاه علامه طباطبائی با همکاری انجمن های علمی دانشجویی زبانشناسی دانشگاه الزهرا (س) و روسی گنبد کاووس برگزار میکند:
🟣دورۀ آموزشی برخط(آنلاین) زبان روسی سطح۲🟣
🔹شروع از ۳۰ تیر ۱۴۰۲
🔹همراه با اعطای گواهینامه معتبر
🔹۱۱ جلسهی یک و نیم ساعته
🔷مدرس: زهرا طاهری
مدرس و مترجم زبان روسی
دانشآموختۀ زبان روسی دانشگاه علامه طباطبایی
🔻شرکت برای عموم آزاد است.
🔻شرط ثبت نام در این دوره، قبولی در آزمون تعیین سطح مقدماتی است.
مباحث دوره: آموزش دستور زبان روسی (جمع اسامی، صرف فعل، صفات و قیود، П.П و В.П) و چهار مهارت زبانی (گفتاری، نوشتاری، شنیداری و خواندن)
هزینۀ ثبتنام: ۴۸۰ هزار تومان
ثبتنام دونفری: ۸۰۰ هزار تومان (نفری ۴۰۰ هزار تومان)
شماره حساب برای واریز شهریه:
6037 9919 2061 7895
✅پس از واریز وجه، رسید پرداخت و مشخصات(نام، نام خانوادگی، شماره تماس، کد ملی) خود را به تلگرام و یا ایمیل انجمن ارسال نمایید.
ثبت نام و سوالات بیشتر👇👇👇
از طریق تلگرام:
@anjomanrusatu1
از طریق ایمیل:
anjomanrusatu@gmail.com
🔸🔸
@anjomanrusatu
@alzahralinguistics
@anjomanroosi
Кто такой педагог?
آموزگار کیست؟
واژهٔ «آموزگار»¹ از یونان باستان به زبان روسی راه یافت. معنای تحتالفظی آن «راهنمای کودک» است. هرچند در یونان آموزگار نبود بلکه کلفتی بود که صرفاً بچه را به مدرسه میبُرد و میآورد. آنها همیشه کلفت بودند و شایستهٔ کارهای دیگر نبودند.
واژهٔ «Педагог» با تغییر معنای کامل در زبان روسی ظاهر شد. امروزه به کسی که دانش، مهارت و تجربههای زندگی خویش را به کودکان منتقل میکند گفته میشود.
راه روسیه
____
¹ Педагог
ТУЧИ
Тучки небесные, вечные странники!
Степью лазурною, цепью жемчужною
Мчитесь вы, будто как я же, изгнанники
С милого севера в сторону южную.
Кто же вас гонит: судьбы ли решение?
Зависть ли тайная? злоба ль открытая?
Или на вас тяготит преступление?
Или друзей клевета ядовитая?
Нет, вам наскучили нивы бесплодные...
Чужды вам страсти и чужды страдания;
Вечно холодные, вечно свободные,
Нет у вас родины, нет вам изгнания.
★ Михаил Лермонтов
🕸@roadruss
فرمان عجیب پتر اول در سال ۱۷۱۴.
پتر اول فرمانی عجیب و در واقع بیسابقه صادر کرد. طبق این فرمان، اشرافزادهای که علوم مهم را برای خدمتگزاری به او یاد نگرفت حق ازدواج نداشت، و به او اجازهٔ خاصی برای سند ازدواج نمیدادند. ابتدا هندسه و اعداد سپس دلخوشیهای ازدواج. به دستور پتر همچنین ازدواج دختران اشرافی که نمیتوانستند فامیلی خود را بنویسند ممنوع شد.
راه روسیه
با شتاب برای داشتن، بودن را فراموش میکنیم!
© اریک فروم
رکورد جدید طولانیترین مدت زنده ماندن در زیر آوار در ترکیه به ثبت رسید:
سه نفر پس از گذشتِ بیش از ۱۲ شبانهروز از زیر آوار، زنده بیرون آمدند!
شبکههای تلویزیونی محلی در حال انتشار تصاویر این خبر که مربوط به استان ختای ترکیه است، میباشند. طبق گزارشها، در بین نجاتیافتگان یک کودک وجود دارد.
💠@roadruss
Когда я просыпаюсь, мне приходится себя убеждать, что мои сны не реальность, а моя реальность не сон.
- Сесилия Ахерн (писательница)
هنگامی که از خواب برمیخیزم، مجبور میشوم خود را متقاعد کنم که خوابهایم واقعیت نیستند و واقعیت من خواب نیست.
- سیسیلیا اهرن (نویسنده)
➖➖➖
• просыпаться, проснуться
[از خواب] بیدار شدن (برخاستن)
• приходиться, прийтись
ناچار شدن، ناگزیر شدن، مجبور شدن (بودن)
• убеждать, убедить
معتقد (متقاعد) ساختن؛ قانع کردن؛ راضی کردن
• реальность*
واقعیت، حقیقت
* برگرفته از صفت реальный که خود از واژهی یونانی realis به معنای واقعی، عینی و مادی گرفته شده است. خودِ realis به واژهی لاتین res به معنای شیء، چیز و کار، برمیگردد. برخی، در این میان، واژهی реальный را به صفت آلمانی real (به معنای واقعی و حقیقی) نسبت میدهند.
☑️@roadruss