امروز یه شروع تازست پروانه شو بگذار روزگار هرچقدر میخواهدپیله کند🍒
.
صبحگاه، نخستین واژه از آنِ توست
و شامگاه، آخرین واژه نیز برای توست
و میان صبح و شب
همچون پروانهای به پرواز در میآیی
و چونان عطر پراکنده میشوی...
#ریاض_الصالح_الحسین
ترجمه: #سعید_هلیچی
@payunn
.
پشتم را خالى كنى
مى ميرم،
نمى افتم ...
#سيدمحمد_مركبيان
@payunn
.
ای رفته ڪم ڪم از دل و جان، ناڪَهان بیا
مثــل خــدا به یاد ستـم دیدڪَـان بیا
قصد من از حیات، تماشای چشــم توست
ای جان فدای چشم تــو، با قصد جان بیا
چشم حسود ڪور، سخن با ڪسی مڪَو
از من نشان بپرس ولی بی نشان بیا
ایمان خلق و صبر مرا امتحان مڪن
بی آن ڪه دلبری کنی از این و آن بیا
قلب مرا هنوز به یغما نبرده ای
ای راهزن دوباره به این ڪاروان بیا
#فاضل_نظری
@payunn
.
چهره ات خورشید سیما می کند آیینه را
لعل جان بخشت مسیحا می کند آیینه را
#صائب_تبریزی
@payunn
.
در همسایگی ما خانه ای ست
که هر صبح
روی طناب سبز بسته به دو درخت نارنجش
روبالشی سفیدی آویزان است ..
قسم می خورم
در این خانه
زنی
عاشق شده ...
#شهره_عابد
@payunn
.
یادش بخیر...
مادربزرگم میگفت: زمان ما دوستت دارم
دائم المصرف نبود. نهایتاً پدربزرگت
که خیلی در دلم گُل میکرد قرمه سبزی میپختم
با سالاد شیرازی.
چای دارچین دم میکردم برای عصر.
پدربزرگت هیچوقت نمیگفت
مثلا فلان چیز را انجام بده یا نده.
به جاش میگفت زن باید موهایش بلند باشد
بیاد تا کمرش.
من هم موهایم بلند بود...
تا کمرم بود...
میدونستم که کوتاه کنم خُلقش تنگ میشه.
دوستت دارم را زیاد نمیگفت
اما غذا که میخوردیم یک دلِ سیر نگاهم میکرد.
نمیگم نگید...
اما خب آدم باید کاری بکنه
برای دوست داشتنش...!
#ناشناس
@payunn
.
ترا به دست آسمان سپردم؛
به باران،
به باد،
به هرچه باداباد
آبیتر از این که کنار منی،
روشنتر از این رویای بیوقت
مگر پیدا میشود
وقتی میدانم
هرچه را که بخواهم در دامنم پیدا میکنم
#نیلوفر_لاری_پور
@payunn
.
به جلال خزانها سوگند
که جستجویت کردم
میان دُرد شراب
و صدایی خسته در اتاق نشیمن
بسان شاخهای شکسته
که عهد کرده با خویش
گلی را به دست عزیزی برساند
در آنسوی بلندِ دیوار،
تورا جستجو کردم...
#جواد_گنجعلی
@payunn
.
اگـر
هنوز هـــم
برگی از عشـــق
مانده بر شاخه های خاطِرَت،
با "مِهـــر" بیا...!
#مینا_آقازاده
@payunn
.
رانندهای فریاد میزند،
یک نفر تا حرکت...
و احساس کردم
دلم آن صندلیِ خالی را میخواهد.
نزدیک تو...
و تا انتهای بودن،
تو را در آغوش بکشم
و هیچگاه نرسم...!
#مهران_رمضانیان️
@payunn
.
پاییز به شهر نرسیده
اما به خیالم چرا.
در ایوان، کنار شومینه نشستهام.
باران هست.
موسیقی هم همینطور.
پتو را روی پا انداختهام
فنجانِ گرم چای را در دستم میفشارم
و به دستانِ تو فکر میکنم.
#مریم_قهرمانلو
@payunn
.
چو بستی در به روی من به کوی صبر رو کردم
چو درمانم نبخشیدی به دردِ خویش خو کردم
#شهریار
@payunn
.
دوست دارم
در این شب دلپذیر
عطر تـو
چراغ بینایی من شود
و محبوبه شب راهش را گم کند .
دوست دارم
شب لرزان از حضورت
پایش بلغزد
در چاله ای از صدف ڪه ماهش می خوانند
و خنده آفتاب دریا را روشن کند .
اما نه آفتاب است و نه ماه
عصرڪَاهی غمڪَین است
و من این همه را جمع کرده ام
چون دلتنڪَ توام ....
#محمد_شمس_لنگرودی
@payunn
.
گفتم یحیی خان، میدونی چی
از نمردن هم بدتره؟
گفت بیکسی؟
گفتم زندگی نکردن!
گفت قربون دهنت.
موقع رفتن کتابام رو داد، گفتم عجلهای نیست.
بعد گفت میدونی چی از همه بدتره؟
گفتم بگو.
گفت بچه بودم،
نزدیک محله یه پیرمردی بود زالزالک میفروخت
تو قیف کاغذی..،
اگه بمیرم دلم برا مزهش تنگ میشه.
این از همه بدتره.
این که مزه تو زندگیمون کم بود، ولی بود.
نشستم تو ایستگاه.
یه خانمی پرسید
مگه این وقت شب ماشین میاد؟
گفتم نه.
گفت پس چرا منتظری؟
گفتم منتظر نیستم، جا موندم.
بعد گفتم خانوم،
میدونی چی از منتظر بودن بدتره؟
گفت منتظر نبودن.
گفتم قربون دهنت.
غصه خورد و رفت.
#حمید_سلیمی
@payunn
.
صخره لم داده است
و ران افکنده بر ران پای رود
چون زنی زیر نگاه تشنه دزدانه ی مردی
چشم در خوابی دروغین بسته
تا بنوازدش خورشید
هوش در وهمی فریبا
بسته تا بفشاردش بر خویش، خاک
خارش هر دانه شن را
رنگ می بازد تنش چون چشمهای از جنبش ماهی
ساقه ای سیراب و سبز
با هراس عاشقانه پنجه می سای به پهلویش
می تراود در تنش
تک قطره های شرم و شوق
#منوچهر_آتشی
@payunn
.
تا ترا به نام کوچکت صدا نکردهام
به لبخندم اعتماد نکن
من مثل هوای نیمه پاییزم
که دلت را میلرزاند
ولی
عاشقت نمیشود
هرگز چترت را فراموش نکن
شاید
یک روز
ترا به نام بخوانم
و تو باران یکریز را
طاقت نیاوری
#نیلوفر_لاری_پور
@payunn
.
ای کاش تو اینجا بودی
و با صدای جویبار
میان روزهایی که همه از تنهایی
این تنهایی بزرگ که خاطر وجود همه ی ما را
مدام ازرده است می رقصیدی
کجا تمام می شوند گلوله ها
چرا گل ها نمی رویند
این جنگل
دیگر توان تحمل کلاغ ها را نخواهد داشت
#هومن_داوودی
@payunn
.
دوست دارم
و هنوز خاطره ی موهایت
از لای انگشتانم رد می شود.
دوستت دارم
و به یاد می آورم که روزی
آهسته کنار گوش ات گفته بودم
در انبوه سیاهِ موهایت
چند تار سفید دیده ام
دوستت دارم
و هنوز با انگشتانم
به جای موهایت، هوا را شانه می کنم
دوستت دارم
همچون پیانیستی که پشت دیوارهای بلند زندان
کلیدهای سیاه و سفید پیانوش را
به یاد می آورد
و آهسته
آهسته
آهسته
با انگشتانش در هوا
سمفونی شماره ی نُه بتهوون را می نوازد
#بابک_زمانی
@payunn
.
من برگ گلم باغ شبستان من است
وآن بلبل خوش لهجه غزلخوان من است
نوباوهٔ شب که شبنمش میخوانند
هر صبح به نیم بوسه مهمان من است
#ملک_الشعرا_بهار
@payunn