nazeraramesh | Unsorted

Telegram-канал nazeraramesh - ناظر

548

رهایی از ذهن،مراقبه و کمک به خودشناسی

Subscribe to a channel

ناظر

کسی به شما توهینی می‌کند،
این اهانت معنایی ندارد،
مگر این که تو خود آن را بپذیری.
این آزادی دیگریست، که بخواهد توهین کند، این که تو آن را قبول کنی یا نه هم آزادی توست.

تنها چیزی را بپذیر که به آن نیاز داری، تنها چیزی را بپذیر که تو را تغذیه می‌کند.

💜اشو
@oshowords

Читать полностью…

ناظر

✳️مردی جوان پرسید:
آرمان زندگی چیست و انسان برای چه هدفی اینجاست؟

✳️ به او گفتم:
فقط بودن سروری بسیار دارد
ولی ما فراموش کرده ایم کـه چگونـه باشیم(حضور داشته باشیم)

ما نمی خواهیم فقط باشیم و زندگی کنیم
میخواهیم برای آرمانی و هدفی زنده باشیم
ما میخواهیم زندگی را که خودش یک هدف است، به یک وسیله برای دستیابی به چیزی و جایی دیگر بدل کنیم
این مسابقه برای آرمانهای احمقانه، این‌جنون دیوانه وار برای رسیدن به جایی، همه چیز را زهرآگین ساخته است. این تنش در مورد آرمان‌ها، تمامی موسیقی زندگی را مختل ساخته است.
گاهی اوقات فقط زندگی کردن را امتحان کن:

فقط زندگی کن
با زندگی مبارزه نکن
به زندگی فشار نیاور
آن را هُل نده
به آرامی وقوع وقایع را تماشا کن
بگذار آنچه که روی میدهد، روی بدهد.
تمام تنشها را از جانب خودت بینداز و بگذار زندگی آنگونه که دوست دارد جاری شود.
به زندگی اعتماد کن، بگذار زندگی روی بدهد و هر آنچه که روی دهد من به شما اطمینان میدهم که خیرتان در آن است و به جای درستی میرود .

جنون آرمانها یکی از اعتقادات کوری است که در طول قرون پرورده شده است
زندگی فقط برای زندگی کردن است
نه برای کسی دیگر، نه برای چیزی دیگر

کسی که به خاطر دلیلی زندگی میکند واقعاً زندگی نمی کند
کسی که فقط زندگی می کند، تنها اوست که به چیزی که ارزش دست یابی دارد، دست یافته است.

💜اشو
@oshowords

Читать полностью…

ناظر

الماس‌های آگاهی 15 آذر
@oshoi

Читать полностью…

ناظر

#سوال_از_اشو

اشوی عزیز ، آنچه که به من گفتی را اصلا به یاد نمی آورم
چه باید بکنم؟

#پاسخ

ساویتو ! لازم نیست به یاد بیاوری که چه به تو گفته ام.
کلمات اصلا مهم  نیستند. شما اینجا دانش آموز نیستید ؛ هیچ امتحانی در کار نیست
فقط مرا بنوش ، روح این مکان را جذب کن ، طعم وجودم را بچش. بگذار سکوتم به تو برسد
اگر کلمات را فراموش کرده ای خیلی خوب است ؛ کلمات باید فراموش شوند وگرنه ذهنت را به هم خواهند ریخت.
من برای این اینجا نیستم که اطلاعات بیشتری به شما بدهم:
برای دادن دگرگونی به شما اینجا هستم.
برای دگرگونی نیازی به حافظه نیست،
نگران نباش

خیلی ها نگران می شوند ...
ما فراموش کرده ایم چه گفته ای.
شما همچنان فکر می کنید که در دانشگاه یا مدرسه هستید و بعدا از شما امتحان گرفته خواهد شد. هیچکس هیچ چیزی از شما نخواهد پرسید.
حداقل من یکی که هیچ پرسشی از شما نخواهم کرد.
من کلمات را به کار می برم تا سکوت را منتقل کنم. 
کلمات را به کار می برم تا ذهنت را مشغول نگه دارم تا امکان ارتباط قلبی 
فراهم شود
ذهن شما مشغول کلمات می شود و من مانند دزد میتوانم وارد قلب شما شوم. من ابزار خودم را دارم.
به شما جوک می گویم و شما شروع 
به خندیدن میکنید، دهانتان را باز
می کنید ...
و من وارد می شوم!

#اشو
#نیلوفر_سفید_جلد۲
#برگردان :حامد مهری
@oshoi

Читать полностью…

ناظر

#سوال_از_اشو

عشق چیست؟

#پاسخ

بستگی دارد!!
به تعداد مردمان موجود عشق وجود دارد.
عشق یک سلسله مراتب است از
پائین‌ترین رده تا والاترین، 
از سکس تا فراگاهی
لایه های متفاوت، سطوح مختلفی دارد.
تمامش بستگی به تو دارد
اگر در پایین ترین پله قرار داشته باشی نسبت به کسی که در پله های بالاتر قرار دارد یک مفهوم کاملاً متفاوت از عشق خواهی داشت
ادلف هیتلر از عشق یک مفهوم دارد ،
گوتام بودا مفهوم دیگر دارد؛
و این مفاهیم با هم کاملاً متضاد خواهد بود.
زیرا که این دو در دو قطب متضاد قرار دارند.
عشق در پایین ترین سطح ، نوعی سیاست است، سیاست قدرت.
هر گاه عشق توسط مفهوم سلطه جویی آلوده شده باشد یک بازی سیاسی است.
چه آنرا سیاست بخوانی و چه نه
سیاسی خواهد بود و میلیون ها انسان هرگز چیزی جز این سیاست از عشق نخواهند شناخت،
سیاستی که بین زن و مرد وجود دارد 
بین  دوست پسرها و دوست دخترها وجود دارد.
این ها سیاست است نه عشق و تمامش بازی سیاسی است و تو میخواهی بر دیگری تسلط داشته باشی.
تو از چیره بودن لذت میبری و عشق شما چیزی نیست جز سیاستی که پوشش شیرین به خودش گرفته است.
قرصی تلخ با روکشی از شیرینی!!!
تو در مورد عشق حرف می‌زنی ولی خواسته های عمیق این است که از دیگری بهره کشی کنی.
و من نمی گویم که این کار را آگاهانه و عمدا انجام میدهی، 
تو هنوز چنان هشیار نیستی،
نمیتوانی آگاهانه این کار را بکنی.
این مکانیسمی #ناخودآگاهانه است.
برای همین است که احساس مالکیت،
حسادت فراوان بخشی ذاتی و طبیعی از عشق تو میشود برای همین است که عشق بیش از اینکه شادی بیا فریند ، 
تولید رنج می کند
.

#اشو
#کتاب_زن
@oshoi

Читать полностью…

ناظر

مقایسه‌کردن، کاری بسیار احمقانه است، زیرا هر انسان یک موجود منحصر به فرد و غیرقابل مقایسه است. زمانی که این ادراک در تو جا بیفتد، حسادت از بین می‌رود.

هر انسان منحصر به فرد و غیرقابل‌ مقایسه است. تو فقط خودت هستی؛ هیچکس هرگز مانند تو نبوده است و هیچکس هرگز مانند تو نخواهد بود. و نیازی هم نیست که تو شبیه دیگری باشی. خداوند فقط نسخه‌های اصلی درست می‌کند، او عقیده‌ای به نسخه‌های کاربنی ندارد.

#اشو
@shekohobidariroh

Читать полностью…

ناظر

مراقبه شب 13 آذر
با صدای آقای مومنی و خانم قنبری
@oshoi

Читать полностью…

ناظر

با تمام وجود در این لحظه زندگی کن
تا این لحظه دروازه ورود خداوند شود.

اگر دست از گذشته و آینده برداری،
فقط خدا باقی می ماند.


  #اشو
@oshoi

Читать полностью…

ناظر

#سوال_از_اشو

مراقبه چیست؟

#پاسخ_قسمت_پنجم:


ادراک چیزی نیست که بتوان آن را منتقل کرد و به دیگری بخشید
من نمی‌توانم ادراک خودم را به شما ببخشم
می‌توانم در موردش صحبت کنم،
ولی نمی‌توانم آن را به شما بدهم
باید آن را پیدا کنید. باید به درون زندگی بروید. باید اشتباه کنید؛ باید شکست بخورید؛ باید از بسیاری از ناکامی‌ها عبور کنید. ولی فقط توسط شکست‌ها، اشتباهات، ناکامی‌ها؛ فقط توسط برخورد با زندگی واقعی است که به مراقبه وارد می‌شوید. برای همین است که می‌گویم مراقبه یک رشد است. چیزی می‌تواند درک شود، ولی ادراکی که توسط دیگری به شما برسد هرگز بیش از یک درک روشنفکرانه نیست

برای همین است که کریشنامورتی درخواستی غیرممکن دارد.
او می‌گوید:“مرا روشنفکرانه درک نکنید!” ولی هیچ چیز جز درک روشنفکرانه نمی‌تواند از دیگری بیرون بیاید.
کریشنامورتی،چیزی که می‌گوید اصالت دارد، ولی وقتی او چیزی بیشتر از درک روشنفکرانه از شنونده‌ی خود طلب می‌کند، این غیرممکن است
هیچ چیزِ بیشتر نمی‌تواند از فرد دیگری بیرون بیاید، ‌هیچ چیزِ بیشتری نمی‌تواند منتقل شود. ولی درک روشنفکرانه کافی است
اگر بتوانی آنچه را می‌گویم بطور روشنفکرانه درک کنی، می‌توانی چیزی که گفته نشده را نیز درک کنی. همچنین می‌توانی آن فاصله‌ها را هم درک کنی: چیزهایی که نمی‌گویم، چیزهایی که نمی‌توانم بگویم. نخستین ادراک باید که روشنفکرانه باشد، زیرا تعقل و فکر یک دروازه است. تعقل و منطق هرگز نمی‌تواند معنوی باشد
معنویت، همان معبد درونی است
.

من فقط می‌توانم بطور روشنفکرانه با شما ارتباط communication داشته باشم. اگر واقعاً این را درک کنید:
آنگاه چیزی که گفته نشده می‌تواند احساس شود
من بدون کلام نمی‌توانم ارتباط داشته باشم، ولی وقتی از واژه‌ها استفاده می‌کنم، همچنین از سکوت نیز استفاده می‌کنم. باید از هردو هشیار باشید
اگر فقط کلام درک شود، آنگاه فقط یک ارتباط کلامی است؛ ولی می‌توانید از فاصله‌ها نیز آگاه شوید،‌ آنگاه یک مشارکت همدلانه commuunion است.

فرد بایداز جایی شروع کند
هر آغازی باید که یک آغاز کاذب باشد، ولی فرد باید شروع کند. توسط دروغ،
با دست‌وپا زدن در تاریکی، در پیدا می‌شود

کسی که فکر کند که او فقط وقتی آغاز می‌کند که آغاز درست در دسترس باشد، هرگز و ابداً شروع نمی‌کند. حتی یک گام کاذب هم گامی در جهت درست است زیرا یک گام است، یک شروع است. با دست وپازدن در تاریکی شروع می‌کنی و با این جستجو در تاریکی، آن در را خواهی یافت.

برای همین گفتم که از روند زبان و کلام (روند واژگان) هشیار باشید و به دنبال هشیاری از فاصله‌ها و بین‌کلمات باشید. لحظاتی خواهند آمد که هیچ تلاش آگاهانه از سوی تو جود ندارد و تو از آن فواصل هشیار می‌گردی. این رویارویی با الوهیت است؛ از آن فرار نکن. با آن باش. در ابتدا ترسناک است؛ باید هم باشد. هرگاه برخوردی با ناشناخته وجود دارد، ‌ترس ایجاد می‌شود؛ زیرا برای ما ناشناخته همان مرگ است. پس هرگاه فاصله‌ای ایجاد شود، احساس می‌کنی که مرگ به‌سراغت آمده. پس بمیر!
فقط در آن بمان و در آن فاصله کاملاً‌ بمیر. و رستاخیز خواهی داشت.
با مردن در سکوت، زندگی رستاخیز پیدا می‌کند. برای نخستین بار زنده‌ای، واقعاً‌ زنده.

پس به‌نظر من مراقبه یک روش نیست، ‌بلکه یک روند است
مراقبه یک تکنیک نیست،
بلکه یک ادراک است
.
نمی‌توان آن را آموزش داد، فقط می‌توان به آن اشاره کرد. نمی‌توان در موردش به تو اطلاعات داد، زیرا هیچ اطلاعاتی درواقع اطلاعات نیست؛ زیرا از بیرون است؛ و مراقبه از اعماق درون خودت می‌آید.

پس جستجوکن، یک جوینده باش
و یک مرید نباش
آنگاه مریدِ یک مرشد نخواهی بود،
بلکه مرید تمامیت زندگی خواهی بود. آنگاه فقط یک یادگیرنده‌ی کلمات نخواهی بود. آموزه‌های معنوی نمی‌‌تواند از کلمات بیرون آیند، بلکه از آن فاصله‌ها، از آن سکوتی که همیشه تو را در برگرفته است می‌آید. آنها حتی در میان جمعیت، در بازار و فروشگاه هم هستند
آن سکوت‌ها را جستجو کن، فاصله‌ها را در درون و در بیرون جستجو کن؛ و یک روز درخواهی یافت که در مراقبه هستی.

مراقبه بر تو وارد می‌شود. همیشه خودش می‌آید؛ تو نمی‌توانی آن را بیاوری. ولی فرد باید آن را جستجو کند؛ زیرا فقط وقتی که در جستجوی آن باشی، برایش باز و نسبت به آن آسیب‌پذیر خواهی بود. تو میزبانی برایش خواهی بود
مراقبه یک میهمان است. می‌توانی آن را دعوت کنی و منتظرش باشی
نزد بودا می‌آید، نزد هر کسی که در جستجو و نسبت به آن باز و آماده باشد می‌آید.

ادامه دارد 👇👇

@oshoi

Читать полностью…

ناظر

#مراقبه_شبانه ۱۲ آذر

با صدای : مهدی مومنی
و خانم قنبری
@oshoi

Читать полностью…

ناظر

#سوال_از_اشو

مراقبه چیست؟

#پاسخ_قسمت_چهارم:


بنابراین برای راندن واژگان از سر راه،
از هیچ ذکری استفاده نکن.
فقط از واژگان هشیار باش
و آنگاه تمرکز ذهنت بطور خودکار به سمت فاصله‌ها می‌رود.

اگر با کلمات هویت بگیری، همیشه از یک کلام به کلام دیگر می‌پری و فاصله را از دست می‌دهی. واژه‌ی بعدی چیزی جدید برای تمرکز کردن می‌شود. ذهن به تغییر کلمات ادامه می‌دهد؛ تمرکز عوض می‌شود
ولی اگر با واژه‌ها هویت نگیری،
اگر فقط یک شاهد باشی
جدا و دور، فقط نظاره‌گر رفتن و آمدن کلمات در یک صف
آنگاه تمامی تمرکز تغییر خواهد کرد و از آن فاصله هشیار خواهی شد

درست مانند این است که در خیابان هستی و مردم را تماشا می‌کنی که گذر می‌کنند. یک فرد رد شده و دیگری هنوز نیامده. یک فاصله وجود دارد؛ خیابان خلوت است.
اگر تماشا کنی، آنوقت فاصله را خواهی شناخت. و زمانی که فاصله را شناختی، در آن قرار داری؛ به آن پرش کرده‌ای. این یک چاه بی‌انتهاست: بسیار آرامش‌بخش و بسیار معرفت‌بخش
بودن در این فاصله مراقبه است؛ دگرگونی است. اینک نیازی به زبان نیست، آن را رها خواهی کرد. این یک رهاکردن هشیارانه است. از سکوت آن آگاه هستی: سکوتی بی‌نهایت. بخشی از آن هستی؛ با آن یکی هستی. بعنوان یک دیگری از آن چاه بی‌انتها آگاه نیستی؛ از آن همچون خودت هشیار هستی. تو می‌شناسی، ولی اینک خودت، شناخت هستی. آن فاصله را نظاره می‌کنی،
ولی اینک نظاره‌گر همان منظره است.

تاجایی که به کلمات و افکار مربوط است، تو یک شاهد هستی: جدا از آن‌ها؛ و کلمات، همان دیگری است.
ولی وقتی که واژه‌ای نباشد، تو همان فاصله هستی ــ ولی بااین‌حال از بودنت آگاه و هشیار هستی.
اینک بین تو و آن فاصله، بین معرفت و هستی هیچ مانعی وجود ندارد
اینک در موقعیت وجودین قرار داری
مراقبه این است: یکی بودن با هستی؛ تماماً در آن بودن و درعین حال هشیار و آگاه
متضادنما و تضاد اینجاست.
اینک موقعیتی را شناخته‌ای که در آن آگاه هستی و درعین حال یگانه با آن،
معمولاً وقتی از چیزی آگاه هستیم، آن چیز همان “دیگری” the other می‌شود. اگر با چیزی هویت بگیری، آنگاه “دیگری” نیست، بلکه آنوقت ما از آن هشیار نیستیم ــ مانند اوقاتی که در خشم و یا شهوت جنسی هستیم.
ما فقط وقتی با چیزی یکی می‌شویم که از آن هشیار نباشیم.

ما فقط یگانگی ناآگاهانه را شناخته‌ایم؛ هرگز وحدت آگاهانه را نشناخته‌ایم. مراقبه یک وحدت آگاهانه است.
قطب دیگر، جنسیت است
سکس یک قطب است:
یگانگی ناآگاهانه
مراقبه قطب دیگر است:
یگانگی آگاهانه
سکس پایین‌ترین نقطه‌ی وحدت است و مراقبه اوج و بالاترین قله‌ی مراقبه است.
تفاوت بین این دو، تفاوتی در آگاهی و هشیاری است.

اینک ذهن غربی به مراقبه فکر می‌کند زیرا جاذبه‌ی ‌سکس ازبین رفته است. هرگاه جامعه‌ای از نظر جنسی دیگر سرکوب‌گر نباشد، مراقبه به دنبال می‌آید، زیرا سکس سرکوب‌شده زیبایی و جاذبه‌ی عاشقانه‌ی سکس را ازبین می‌برد، جنبه‌ی معنوی سکس را نابود می‌کند. در غرب سکس بسیار رایج است، ولی دیگر نمی‌توانی ناهشیارانه به آن ادامه بدهی.

یک جامعه‌ی سرکوب‌شده می‌تواند سکسی باقی بماند؛ ولی جامعه‌ای که دیگر سکس را سرکوب و محکوم نمی‌کند نمی‌تواند برای همیشه سکس‌گرا باقی بماند. مجبور است که به ورای سکس برود
بنابراین اگر در جامعه‌ای سکس روند عادی و غیرسرکوبگرانه را طی کند، مراقبه به‌دنبال خواهد آمد.
به‌نظر من جامعه‌ای که از نظر جنسی آزاد است، نخستین گام به سمت جستار و طلب الوهیت است.

ولی البته چون جستجو وجود دارد، می‌توان از آن بهره‌کشی کرد. مشرق زمین از این تقاضا بهره‌کشی کرده است.
گوروها و مرشدان را می‌توان تامین کرد؛ می‌توان آنان را صادر کرد! و آنان در حال صادر شدن هستند!
ولی توسط این مرشدان فقط حقه‌ها را می‌توان یاد گرفت
ادراک توسط زندگی و با زندگی‌کردن به‌دست می‌آید.
ادراک چیزی نیست که بتوان آن را منتقل کرد و به دیگری بخشید.

ادامه دارد.....

#اشو
#روانشناسی_محرمانه
The Psychology of Esoteric
#برگردان : ‌محسن خاتمی
@oshoi

Читать полностью…

ناظر

✳️طمع پاداش

وقتی که عاشق هستی آیا پاداش هم میخواهی؟
اگر چنین است بدان که عاشق نیستی.
عشق برای خودش یک پاداش است.

وقتی که صادق باشی آیا به پاداش می اندیشی؟
صادق بودن_ چه پاداشی بیش از این میتواند وجود داشته باشد؟

ولی تمام مذاهب به مردم این مفهوم کاذب را داده اند که صادق باشید، خوب باشید، اخلاقی باشید، و در دنیای دیگر پاداش بی حساب خواهید داشت.
آنان مردم را طمع کار میکنند.
و آن مردم طمع کار می کوشند که خوب باشند،
صادق و اخلاقی باشند.
نه اینکه عاشق حقیقت باشند،
نه اینکه از آن فضایل لذت ببرند.
آنان از این فضایل همچون تخته پرشی برای رسیدن همه لذات بهشت استفاده میکنند.

ادراک من این است که هر چیز اصیل که در تو بر میخیزد، برای تو یک پاداش است.
خوب بودن،
مفید بودن،
مهربان و صادق بودن،
چنان لذتی و سروری است که چیز دیگری نخواهی خواست.
سهیم شدن چنان لذتی دارد که دیگر صدقه نخواهی داد.
فقط گدایان هستند که به گدایان دیگر صدقه میدهند. گدایان بزرگتر به گدایان کوچکتر صدقه میدهند.
این گدایان بزرگتر گوشه چشمی به لذات بهشتی دارند. این فقط یک تجارت است.
بخششی بی قید و شرط نیست.
و بخشیدن بدون قید و شرط و لذت بردن، در خودش یک بهشت است.

💜اوشو
@oshowords

Читать полностью…

ناظر

در زندگی نیازی به، جستوجوی معنا نیست
زندگی نه بی‌معناست نه با معنا،
معنا، یک چیز ذهنی است
زندگی یک #طعم است.

آیا تا به حال فکر کرده‌ای طعم چه معنایی دارد؟
به هنگام خوردن اسپاگتی، آیا میپرسی که طعم آن چه معنایی دارد؟

به هنگام نگاه کردن به غروب آفتاب، با رنگ‌های بسیار زیادش که در تمام افق پخش شده است، آیا پرسیده ای که غروب آفتاب چه معنایی دارد؟

سوال اشتباه بپرس،
تا به جواب اشتباه برسی....

#اشو
@oshoi

Читать полностью…

ناظر

#سوال_از_اشو

مراقبه چیست؟

#پاسخ_قسمت_سوم:

مراقبه یعنی که زبان نباید وجود داشته باشد
ولی تو باید هشیار باشی
در غیراینصورت ارتباطی با جهان‌هستی،
با تمام آنچه که هست، وجود ندارد
هیچ ذکری نمی‌تواند کمک کند، هیچ وِرْدگویی نمی‌تواند کمک کند.
مراقبه، هیپنوتیزم کردنِ خود نیست. برعکس، بودن در حالت خودهیپنوتیزم یک وضعیت ارتجاعی است.
به ورای زبان نخواهد رفت، به زیر آن سقوط خواهد کرد.

پس تمام ذکرها و تمام این تکنیک‌ها را دور بینداز. اجازه بده لحظات جایی وجود داشته باشند که زبان در آنجا نیست نمی‌توانی با یک ذکر از واژگان خلاص شوی زیرا خودِ همان روند از کلمات استفاده می‌کند.
نمی‌توانی زبان را با کلمات ازبین ببری؛ غیرممکن است.

پس چه باید کرد؟
درواقع، غیر از اینکه درک کنی، هیچ کاری نمی‌توانی انجام بدهی! هرکاری که قادر به انجامش باشی فقط می‌تواند از جایی بیاید که در آنجا هستی
تو سردرگم هستی، در مراقبه نیستی، ‌ذهنت ساکت نیست، پس هرآنچه که از تو بیرون بزند فقط تولید سردرگمی بیشتر خواهد کرد
تنها کاری که درحال‌حاضر می‌توانی بکنی این است  که شروع کنی به هشیار شدن از اینکه ذهن چگونه کار می‌کند. همین! فقط هشیار باش
هشیاری هیچ ربطی به کلمات ندارد. یک عمل وجودین است، نه یک عمل ذهنی.
پس نخستین چیز این است که هشیار باشی. از روندهای ذهنی خودت هشیار باش که: ذهنت چگونه کار می‌کند

لحظه‌ای که از عملکرد ذهنت آگاه شوی، دیگر ذهن نیستی. خود همین هشیاری به این معنی است که ورای آن هستی: جدا شده‌ای، یک شاهدی
و هرچه بیشتر هشیار شوی، بیشتر قادر خواهی بود تا فاصله‌های بین تجربه و کلام را ببینی.
فاصله‌ها وجود دارند، ولی تو چنان ناهشیاری هست که هرگز آنها را ندیده‌ای.
بین دو کلمه همیشه فاصله‌ای هست: هرچقدر هم جزیی و غیرقابل توجه. وگرنه دو کلمه نمی‌توانند دوتا بمانند، یکی خواهند شد. بین دو نُت موسیقی همیشه یک فاصله، یک سکوت هست. دو واژه یا دو نُت تا زمانی که بین‌شان یک فاصله نباشد نمی‌توانند دوتا باقی بمانند.
یک سکوت همیشه وجود دارد، ولی فرد باید واقعاً هشیار و گوش‌به زنگ باشد تا آن را احساس کند.
هرچه هشیارتر بشوی، ذهن آهسته‌تر عمل می‌کند
همیشه نسبی است
هرچه کمتر هشیار باشی، ذهن سریع‌تر کار می‌کند
هرچه بیشتر هشیار باشی، روند ذهن آرام‌تر و کُندتر خواهد بود. وقتی بیشتر از ذهن هشیار باشی، ذهن آهسته‌تر شده و فاصله بین افکار بیشتر می‌شود.
آنوقت می‌توانی آنها را مشاهده کنی.

درست مانند یک فیلم است. وقتی پروژکتور روی حرکت آهسته کار می‌کند،‌ می‌توانی فاصله‌ها را ببینی.
اگر دستم را بلند کنم، این حرکت می‌تواند در هزار قسمت تصویربرداری شود. هر بخش یک تصویر مستقل است.
اگر این هزار عکس در برابر چشم شما با سرعت زیاد حرکت داده شود تا نتوانید فاصله بین آنها را ببینید،
آنوقت بلند شدن دست را بعنوان یک روند می‌بینید. ولی در نمایش با حرکت آهسته، می‌توان فاصله‌ها را دید.
ذهن درست مانند یک فیلم است. فاصله‌ها وجود دارند. هرچه توجه بیشتری به ذهن داشته باشی، بیشتر آنها را خواهی دید. مانند یک تصویر گشتالت Gestalt است: تصویری که همزمان دارای دو نقش متفاوت است. در هر وقت فقط یکی از این دو تصویر را می توانی ببینی؛ ولی هردو را باهم نمی‌توانی ببینی. می‌تواند تصویر یک زن سالخورده باشد و در عین‌حال تصویر یک زن جوان. ولی اگر روی یکی تمرکز کنی، دیگری را نخواهی دید؛ و وقتی روی دیگری تمرکز کنی، ‌اولی از دید تو گم می‌شود. حتی اگر خوب بدانی که هردو تصویر را دیده‌ای، بازهم نمی‌توانی هردو را باهم و همزمان ببینی.

همین اتفاق با ذهن می‌افتد. اگر واژه‌ها را ببینی، نمی‌توانی فاصله‌ها را ببینی؛ و اگر فاصله‌ها را ببینی،‌ نمی‌توانی واژه‌ها را ببینی. هر واژه به دنبالش یک فاصله است و هر فاصله با یک واژه دنبال می‌شود، ‌ولی نمی توانی هردو را باهم ببینی. اگر روی فاصله‌ها تمرکز کنی، کلمات ناپدید می‌شوند و به مراقبه پرتاب می‌شوی.

معرفتی که فقط روی کلمات تمرکز دارد غیرمراقبه‌گون است
و معرفتی که تمرکزش روی فاصله‌ها باشد مراقبه‌گون است

هرگاه از فاصله‌ها هشیار شوی، کلمات گم می‌شوند.
اگر بادقت نظاره کنی، کلامی نخواهی یافت؛ فقط فاصله را پیدا می‌کنی.

می‌توانی تفاوت بین دو واژه را احساس کنی ولی نمی‌توانی تفاوت بین دو فاصله را احساس کنی.
کلمات همیشه جمع هستند و فاصله همیشه مفرد است: یک فاصله. آنها باهم ممزوج شده و یکی می‌شوند.
مراقبه تمرکزی روی فاصله است
آنگاه تمامی گشتالت (تشکّل و تمامیت) عوض می‌شود.

نکته‌ی دیگری برای درک کردن وجود دارد: اگر به تصویر دوگانه‌ی گشتالت نگاه کنی و تمرکز تو روی زن سالخورده باشد، نمی‌توانی تصویر دیگر را ببینی.

ادامه👇

@oshoi

Читать полностью…

ناظر

#مراقبه_روزانه ۱۱ آذر

با صدای : مهدی مومنی
@oshoi

Читать полностью…

ناظر

✳️ احساس کسالت

ماهر باش و هشیارانه زندگی کن.
در غیر اینصورت زندگی کسالت‌آور خواهد شد.

تو آن را احساس می‌کنی، آن احساسِ کسالت را می‌شناسی. دیر یا زود همه‌چیز کسالت‌آور خواهد شد؛ انسان تا حدِ مرگ حوصله‌اش سر می‌رود. و انسان به زندگی ادامه می‌دهد چون شهامت خودکشی ندارد. او به زندگی ادامه می‌دهد فقط به این امید که دیر یا زود خواهد مُرد ـــ مرگ خودش خواهد آمد!

* مردی برای جهانگردی می‌رفت و برای اولین بار سوار یک کشتی شده و دچار دریازدگی شده بود. ناخدا نزد او رفت و گفت: “نگران نباش. من بیست سال است که روی کشتی کار می‌کنم و هرگز ندیده‌ام که کسی از دریازدگی بمیرد؛ پس نگران نباش!”
مرد گفت: “خدای من! ‌این تنها امید من بود که بمیرم. تو این امید را هم از من گرفتی!”

مردم با این امید زندگی می‌کنند که یک روز بالاخره خواهند مرد! پس به خودشان می‌گویند: “نترس؛ مرگ خواهد آمد!”
اما اگر منتظر مرگ هستی؛ اگر اینگونه کسل شده‌ای؛ آنوقت هیچ امکانی برای تو نیست تا با الوهیت دیدار کنی. آن دیدار فقط در بُعد هشیاری و آگاهی و درخشش می‌تواند رخ ‌دهد.

ولی چرا ما حوصله‌مان سر می‌رود؟
توضیح بودایی بسیار اهمیت دارد. بودا می‌گوید که همیشه همان کارها را تکرار کرده‌ای ـــ نه‌تنها در این زندگی؛ بلکه برای میلیون‌ها زندگانی همان کارها را کرده‌ای، برای همین کسل شده‌ای. شاید آن کارها را به‌یاد نیاوری، ولی آن حافظه در اعماق درونت وجود دارد. تاجایی که به حافظه مربوط می‌شود، ‌هیچ چیز گم نمی‌شود.

مخزنی از خاطرات وجود دارد. بودا آن را آلایا ویگیان Alaya Vigyan می‌خواند: مخزن خاطرات. این دقیقاً همان چیزی است که یونگ آن را ناخودآگاه می‌خواند. تو این را حمل می‌کنی. بدن تغییر می‌کند، هویت‌ها عوض می‌شوند، ولی آن بسته‌ی خاطرات از یک زندگی به زندگی بَعدی جهش می‌کند. و پیوسته بیشتر انباشت می‌کند و اطلاعات جمع‌آوری می‌کند؛ بزرگتر و بزرگتر می‌شود.

و تا جایی که به سابقه‌ی حافظه مربوط است، هیچ چیز گم نمی‌شود. اگر به درون خود نگاه کنی، تمام سوابق جهان‌ِ هستی در تو هست. زیرا تو از همان ابتدای عالم اینجا بوده‌ای ـــ اگر ابتدایی وجود داشته باشد!

تو همیشه اینجا بوده‌ای. تو بخشی فطری و ذاتی از این جهان هستی. هرآنچه بر این عالم گذشته است، برای تو نیز رخ داده و تو سابقه را حمل می‌کنی.

شاید این را ندانی ولی میلیون‌ها بار عاشق شده‌ای. دوباره عاشق‌شدن ـــ چیز جدیدی نیست، یک داستان بسیار قدیمی است.

تو تمام کارهایی را که می‌کنی قبلاً هم انجام داده‌ای: جاه‌طلب بوده‌ای؛ طمعکار بوده‌ای؛ ثروت‌اندوزی کرده‌ای، مشهور شده‌ای، اعتبار و آبرو داشته‌ای ـــ این بارها و بارها و میلیون‌ها بار اتفاق افتاده است. و تمام اینها را در آن مخزن خاطرات، در آن ناخودآگاه حمل می‌کنی؛ و هرچه که اکنون انجام می‌دهی به‌نظر عبث، بیهوده و بی‌معنی می‌رسد. [پس تو باید وارد بُعد جدیدی شوی تا مسرور گردی؛ بُعد رشد و آگاهی از طریق هشیارانه‌زیستن]

* یک خبرنگار در سالگرد صدمین زادروز ملانصرالدین با او مصاحبه می‌کرد. از او پرسید، “اگر قرار بود دوباره این زندگی را داشته باشید، آیا فکر می‌کنید که همان اشتباهات قدیمی را تکرار می‌کردید؟”
ملای پیر گفت: “البته! ولی خیلی زودتر آنها را شروع می‌کردم، خیلی زودتر!”

این چیزی است که اتفاق می‌افتد. از اشتباهات خود فقط این را می‌آموزی که چگونه آنها را زودتر انجام دهی، نمی‌آموزی که چگونه آنها را ترک کنی! فقط این را می‌آموزی که چگونه می‌توان آنها را زودتر انجام داد و بار دیگر چگونه در آن اشتباهات کارآمدتر بود!

بودا می‌گوید اگر بتوانی [از طریق مراقبه] به این مخزن خاطرات نفوذ کنی، آنوقت بسیار به ستوه خواهی آمد. آنگاه خواهی دید:‌ ”من تمام این کارها را بارها و بارها کرده‌ام.” و آنگاه در آن موقعیتِ هشیاری، شروع می‌کنی به انجام کاری جدید برای نخستین‌بار. و این یک هیجان و یک هوای تازه برای وجودت خواهد آورد.

💜اشو
📚«آموزش فراسو» جلد ۲/۴
در حال ترجمه توسط ‌م.خاتمی / پاییز ۱۴۰۲
@oshowords

Читать полностью…

ناظر

بیدار شو....
نیازی به اصلاح وجود ندارد.
بیدار شدن نیاز است، نه اصلاح

نه اخلاقیّاتِ بهتر، نه رفتار اخلاقی بهتر...
فقط هشياری
و با هشیاری،اخلاقیّات با رضایت
و خواست خودش می‌آيد.


در خوابِ عمیق، و ناهشياری،
چگونه می‌توانی خودت را اصلاح کنی
؟
اما، می‌توانی کمی رویاهای بهتر
در خواب داشته باشی.

واقعیت را نمی‌توانی در خواب داشته باشی.


#اشو
#سخت_نگیر
@oshoi

Читать полностью…

ناظر

مراقبه روزانه 15 آذر


@oshoi

Читать полностью…

ناظر

رهایی از خود
با صدای آقای مومنی

#اشو
@oshoi

Читать полностью…

ناظر

ادامه پاسخ_قسمت_اول

یک لحظه احساس می‌کنی که برنده شده‌ای، و لحظه‌ی بعد احساس خواهی کرد که سکس برنده شده است.
این پیوسته ادامه خواهد داشت
گاهی سکس وجود نخواهد داشت و احساس می‌کنی که آن را کنترل کرده‌ای؛
و لحظه‌ی بعد باردیگر کشش سکس را احساس می‌کنی و هرآنچه که به نظرت کسب کرده بودی از بین می‌رود.
هیچکس نمی‌تواند در یک نبرد با انرژی‌های خودش پیروز شود.

اگر انرژی‌هایت در جایی دیگر، جایی که شعف بیشتری بیاورد، مورد نیاز باشد، سکس ناپدید می‌شود.
چنین نیست که سکس متعالی شده است؛ چنین نیست که تو با آن کاری کرده باشی. درعوض، راهی جدید به سمت سروری عظیم‌تر بطور خودکار و خودانگیخته برایت باز شده است و انرژی شروع می‌کند به جاری شدن به سمت آن دَرِ جدید.

اگر سنگ‌هایی در دست داری و ناگهان الماس‌هایی را پیدا کنی، هرگز حتی توجه نمی‌کنی که آن سنگ‌ها را انداخته‌ای. آنها خودشان می‌افتند، گویی که هرگز آنها را نداشته‌ای. رهاکردن آنها را حتی به یاد نمی‌آوری. چنین نیست که چیزی متعالی شده باشد. یک منبع بزرگتر از شعف و شادمانی باز شده و منابع پایین‌تر به‌خودی خود رها شده‌اند.

این روند چنان خودکار و چنان خودانگیخته است که هیچ عمل مثبتی در مخالفت با سکس مورد نیاز نیست. هرگاه هرعملی  را در مخالفت با هرانرژی انجام دهی، منفی است
عمل واقعی و مثبت حتی به سکس هم مربوط نیست،‌ بلکه به مراقبه مربوط می‌شود. حتی باخبر نخواهی شد که سکس رفته است. به سادگی توسط منبع جدید سرور جذب شده است.

متعالی‌کردن sublimation واژه‌ی زشتی است: در خودش یک لحن مخالفت و تضاد حمل می‌کند.
سکس را باید بعنوان چیزی که هست دریافت کنیم. سکس فقط یک پایه‌ی زیستی برای ادامه‌ی حیات است.
هیچ معنای معنوی و یا ضدمعنوی به آن ندهید. فقط واقعیت آن را درک کنید
.

ادامه دارد.......

#اشو
#روانشناسی_محرمانه
The Psychology of Esoteric
#برگردان : ‌محسن خاتمی
@oshoi

Читать полностью…

ناظر

همه ی خیرها، خیر نیستند و همۀ شرها، شر نیستند. اما برای انسانی که اعتماد دارد و می داند که خدا نگه دار اوست، همه چیز خوب است، حتی اگر به ظاهر شر باشد، آن را با شکرگزاری تمام می پذیرد. اگر خیر باشد نیز با همان نگرش آن را می پذیرد. او انتخاب نمی کند، نمی گوید این باید باشد و آن نباید باشد. او خودش را کنار میکشد. او به سادگی باز و پذیرا می شود و در دلِ آن پذیرش دگرگونی وجود دارد. آن پذیرش اعتماد است، آغاز سانیاس (سلوک) است.

پس در این لحظه این را فراموش کن که همواره باید نگران خودت و زندگی ات باشی، این را فراموش کن که همواره باید بارهایت را بر شانه های خودت حمل کنی، خدا پیشاپیش آن را انجام میدهد و بسیار هم عالی انجام میدهد. هیچ چیزی عالی تر از این سبک نگرش و زندگی نیست، و من این را هشیاری مذهبی میخوانم، آن هیچ ربطی به مسیحیت یا هندوئیسم یا اسلام ندارد، آن فقط هشیاری مذهبی خالص و اعتماد عظیم به خداوندیِ خداست.

اعتمادی عظیم به هستی که برای همه ما مادری میکند، هستی که ما جزئی از آن هستیم، فرزندان آن هستیم؛، آن چگونه میتواند با ما سر خصومت داشته باشد یا برعلیـه مـا باشد؟ با چنین ادراکی نه تنها زندگی تبدیل به یک سعادت و برکت میشود، بلکه مرگ نیز.....


اوشو

@awareness_diamonds

Читать полностью…

ناظر

#الماسهای_آگاهی ۱۳ آذر

با صدای : مهدی مومنی
@oshoi

Читать полностью…

ناظر

ادامه پاسخِ قسمت پنجم👇

ولی مراقبه را از جایی نیاموز؛ وگرنه گول خواهی خورد. ذهن همیشه به دنبال چیزی آسان‌تر است. این منبعی برای بهره‌کشی می‌شود
آنگاه مرشدان و رهبران معنوی بوجود می‌آیند؛ و زندگی معنوی انسان مسموم می‌گردد.

خطرناک‌ترین فرد کسی است که:
از شوق معنوی دیگران بهره‌کشی کند
اگر کسی ثروت شما را بدزدد، خیلی جدی نیست؛ ولی اگر کسی به تو حقه بزند و شوق تو را نسبت به مراقبه، الوهیت و شعف بکشد یا حتی به تعویق بیندازد، آنگاه این گناهی بزرگ و نابخشودنی است.

ولی این کار انجام شده است. پس از آن آگاه باشید و از هرکسی نپرسید که: “مراقبه چیست؟ چگونه مراقبه کنم؟”

بجای آن بپرسید که:
موانع مراقبه چیست؟
چه چیزهایی آن را به عقب می‌اندازد؟ بپرسید که:
چرا ما همیشه در مراقبه نیستیم؟
رشد ما کجا متوقف شده؟
کجا فلج شده‌ایم؟
و به‌دنبال مرشد نباشید، زیرا مرشدان فلج‌کننده هستند.
هرکسی به شما فرمول‌های ازپیش آماده‌شده بدهد، یک دوست نیست بلکه دشمن است.

در تاریکی دست‌وپا بزن. هیچ کار دیگری نمی‌توان کرد. خودِ همین دست‌وپازدن در تاریکی به ادراکی تبدیل می‌شود که تو را از تاریکی آزاد می‌سازد
مسیح گفت: “حقیقت رهایی است.”
این رهایی را درک کن
حقیقت همیشه توسط ادراک به دست می‌آید
حقیقت چیزی نیست که با آن ملاقات و برخورد کنی؛ چیزی است که در آن رشد می‌کنی. پس به‌دنبال ادراک باش، زیرا هرچه ادراک تو بیشتر شود، به حقیقت نزدیک‌تر خواهی بود

و در لحظه‌ای ناشناخته و غیرمنتظره، وقتی ادراک تو به اوج خودش برسد، در آن چاه بی‌انتها خواهی بود. تو دیگر وجود نداری، و مراقبه وجود دارد.

وقتی تو دیگر نباشی، در مراقبه هستی. مراقبه همیشه ورای تو است. وقتی در آن چاه‌بی‌انتها abyss هستی، ‌مراقبه وجود دارد
آنگاه نفس تو نیست؛
تو نیستی.
آنگاه وجود تو هست
.
این معنی مذهبیِ خداوند است:
آن وجود غایی The Ultimate Being. این عصاره‌ی تمام ادیان،‌ تمام جستارها است؛ ولی این را نمی‌توان بصورت ازپیش آماده شده در جایی پیدا کرد. پس مراقب کسانی باش که این ادعا را دارند.

در تاریکی دست وپا بزن و از شکست نترس
شکست‌ها را بپذیر ولی یک شکست را دوبار تکرار نکن.
یک بار کفایت می‌کند
کسی که در جستجوی حقیقت مرتکب اشتباه می‌شود همیشه بخشوده می‌شود.
این وعده‌ای از ژرفای جهان‌هستی است.

پایان

#اشو
#روانشناسی_محرمانه
The Psychology of Esoteric
#برگردان : ‌محسن خاتمی
@oshoi

Читать полностью…

ناظر

هر کجا که افراد خوبی باشند، همانجا بهشت است
و این به این معنی نیست که افراد خوب به بهشت میروند، در واقع بهشت به پای مردم خوب می‌آید.
در معابد و کلیساها شما را آماده‌ی رفتن به بهشت می‌کنند، اگر به حرفشان گوش ندهید، راهی جهنم می‌شوید.
بهشت فضایی روانشناختی است نه موقعیتی جغرافیایی...
وقتی گاگارین( Gagarin) اولین فضانورد روسی از فضا بازگشت . . .
او اولین انسانی بود که به فضا فرستاده شده بود. او از اطراف مدار زمین عکاسی کرد، هنگامی که به زمین بازگشت، اولین سوالی که از او پرسیده شد این بود که:
" خدا را آنجا دیدی؟"
و او گفت:" نه، خدایی وجود نداشت."

در مسکو موزه ای برای نگهداری آنچه که فضانوردان از فضا آورده اند، وجود دارد. بر سر در موزه، این گفته‌ی گاگارین
"ما فضا را گشتیم و خدایی نیافتیم"
با حروفی طلایی نگاشته شده است.
و من دوست دارم بر اهالی روسیه و کل جهان اعلام کنم که:
" با گشتن جهان بیرون، نمی‌توان خدا را یافت."
فضای درون را کشف کن، خدا آنجاست
او همچون شی نیست،
بلکه مفهوم است.
تو، " او" هستی،
و یکبار که متوجه این حقیقت شوی، هیچ رنجی باقی نمی‌ماند، جهنم و غمی برایت باقی نمی ماند.
سپس کل زندگی، جشن و سروری معجزه‌آسا و جادویی می‌شود.

#اشو
@oshoe

Читать полностью…

ناظر

در مراقبه، افکار هجوم نمی آورند
آنها همیشه هستند با همان شدت

در مراقبه فقط نسبت به آنها هوشیار می شوی

#اشو
#الماسهای_آگاهی
@oshoi

Читать полностью…

ناظر

در این سفر معنوی،
تو می‌فهمی که رنج کشیدن
تبدیل به چیزی می‌شود
که به تو اعطا گردیده تا نشان دهد
ذهن تو هنوز کجا گیر کرده است.
آن، وسیله‌ای است
که در رفتن به سر کار به تو کمک می‌کند.
برای همین به آن رحمت و فیض می‌گویند.

#رام_داس
#درد_رنج
#آگاهی

Читать полностью…

ناظر

✳️ معجزه تسلیم

درست مثل دانه ای که در خاک در انتظار باران است تا شکوفا شود، تو هم منتظر خدا باش.
تسلیم کامل دری است که به روی او گشوده میشود.
خود را کاملا به " او " بسپار.

درست مانند قایقی که بر روی رودخانه شناور است...
نباید پارو بزنی، فقط طناب را شل کن.
نباید شنا کنی.
فقط شناور باش.
آنگاه رودخانه خودش تو را به دریا خواهد برد.
دریا بسیار نزدیک است.
اما فقط برای کسانی که شناورند.
نه برای کسانی که شنا میکنند.
از غرق شدن نترس.
زیرا ترس تو را وادار به شنا میکند.
حقیقت آن است که، کسانی که خود را بدون واهمه در خدا غرق میکنند، برای همیشه نجات میابند.
مقصدی را هم برای خودت تعیین مکن.
زیرا کسی که هدف تعیین میکند، شروع میکند به شنا کردن.
همواره به یاد داشته باش:
زمانی که قایق زندگی ات را به جریان اراده الهی بسپاری، به هر جا برسی مقصد همانجاست.
بنابراین:
کسانی که از خدا مقصد میسازند، گمراه میشوند.
هر کجا که "ذهن" از تمامی مقصدها رها میشود،
" خدا در همانجاست."

💜اوشو
@oshowords

Читать полностью…

ناظر

ادامه قسمت سوم پاسخ 👇

ولی اگر به تمرکز خود روی آن زن سالخورده ادامه بدهی ــ اگر کاملاً ‌و تماماً‌ روی او تمرکز و توجه داشته باشی ــ لحظه‌ای خواهد آمد که تمرکز عوض می‌شود و ناگهان زن سالخورده ناپدید شده و تصویر دیگر نمایان می‌شود.

چرا این اتفاق می‌افتد؟
دلیلش این است که ذهن نمی‌تواند برای مدت طولانی و مدام در حالت تمرکز باشد. باید تغییر بدهد، یا که به خواب برود. فقط این دو امکان وجود دارد. اگر به تمرکز روی یک چیز ادامه بدهی، ذهن به‌خواب می‌رود.
نمی‌تواند تثبیت‌شده بماند؛ این یک روند زنده است. اگر اجازه بدهی که حوصله‌اش سربرود وکسل شود، ‌به‌خواب می‌رود. تا از رکود و ایستاییِ تمرکز تو فرار کند. آنوقت می‌تواند به زندگی خود ادامه دهد: در رویاها.
این مراقبه به روش ماهاریشی ماهش یوگی Maharishi Mahesh Yogi است. آرام‌بخش است، ‌تازه‌کننده، می‌تواند به‌تعادل سلامت فیزیکی و ذهنی شما کمک کند؛ ولی مراقبه نیست.
همین کار را می‌توان با خودهیپنوتیزم انجام داد. واژه‌ی هندی مانترا Mantra یعنی تلقین suggestion، نه چیز دیگر. این را با مراقبه اشتباه گرفتن، یک خطای جدی است. این مراقبه نیست
و اگر این روش را بعنوان مراقبه فرض کنی، هرگز در جستجوی مراقبه‌ی اصیل برنخواهی خاست. آسیب و ضرر واقعی که با این تبلیغات و این روش‌ها وارد می‌شود همین است
این روش فقط تخدیر روانی خودت است

ادامه دارد....

#اشو
#روانشناسی_محرمانه
The Psychology of Esoteric
#برگردان : ‌محسن خاتمی
@oshoi

Читать полностью…

ناظر

#الماسهای_آگاهی ۱۱ آذر

با صدای : مهدی مومنی
@oshoi

Читать полностью…

ناظر

دین بایستی نه یک سازمان بی روح،
بلکه نوعی تهذیب(پالایش) ، عشق، محبت نسبت به کل باشد 
برای این چیزها نیازی به هیچ دستور العملی نداری.
حقیقت، جستجو است نه اعتقاد
تحقیق است، نه باور

در تهذیب واقعی به هیچ کلیسا،
پاپ،یا کشیشی احتیاج نداری ، 
زیرا تهذیب واقعی شکوفایی دل تو است.
تهذیب ، امری فردی است ،
پیام عشق از تو به کل عالم هستی است. 
فقط آنگاه صلح و آرامشی هست،
که همه سوءتفاهم ها پشت سر گذارده شوند....
من عاشق این هستم که کل جهان مهذب(پیراسته) باشد، به عنوان کنکاش وتفحصی مستقل از روی آزادی ، آزادی تک تک انسان ها.
اگر قرار است دنیا به حیات خود ادامه دهد ، قدم نخست آن است که
"مرزها"از میان برداشته شود.
دومین قدم آن است که بساط ادیان ومذاهب گونا گون برچیده شود.

#اشو
#آینده_طلایی
@oshoi

Читать полностью…
Subscribe to a channel