❣️بَـــراى تَــعجیـــل دَرظُـــهورَش صَلــــواتی بِفرســـت❣️ 🍃🌸 🌸 📝ارتباط با کانون: @moud_tbzmed
حتما دیده اید که شیطان های در پوشش انسان چطور از جنایت کار ها حمایت میکنند و این مصیبت بشریت را مسخره میکنند و اظهار خوشحالی میکنند!!
به راستی که در آخرالزمان حق و باطل این چنین واضح از هم جدا خواهند شد و افراد باید انتخاب کنند که در کدام سو خواهند ایستاد
اگه برات سواله که چرا موضوع کربلا یک اتفاق تاریخی یا مذهبی نیست و به عنوان یک مسئله هویتی و خارج از زمان و مکان تاثیر گذاشته،...👇
نیاز نیست دین داشته باشید، آزادمرد باشید
⚫️ همۀ آن کسانی که جلوی امامحسین علیهالسلام بودند، مسلمان بودند. امامسجاد علیهالسلام میفرماید: «أَنَّهُمْ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ كُلٌّ يَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِدَمِهِ؛ همه میخواستند با ریختن خون او، به خدا نزدیک شوند.»(شیخ صدوق، امالی، ص۴۶۲)
🔴 تمام کنوانسیونهای بینالمللی میگویند: «زنان و کودکان در امان هستند.» اما امام حسین وقتی علیاصغر علیهماالسلام را روی دست میگیرد، حتی نمیفرماید آب بدهید، میفرماید: «ببرید سیرابش کنید.»(رک: ذهنی تهرانی، از مدينه تا مدينه (مقتل)، ص۶۸۸) یعنی حضرت هیچ جای عذری باقی نگذاشت. اباعبدالله عَلمی را برمیدارد که آن هندی بودیسم هم عاشقش میشود.
⚫️ وقتی حضرت داشت به میدان میرفت، زیرپوشش را پاره میکند و میفرماید: «دوست ندارم پیکرم برهنه روی زمین بیفتد.» چون آن قوم خیلی حریص بودند، میخواست کاری کن که میل نداشته باشند لباس را از تنش دربیاورند. بعد روی آن، یک لباس قشنگ پوشید و فرمود: «آنکه برای زیرپوش میآید، ناامید برنگردد.»(ابن شهر آشوب، مناقب، ج۴، ص۹۹) اینقدر شخصیت ایشان بزرگ و خارج از تصورات هست...
🔴 این تلألؤ اخلاق است در مقابلِ حیواناتی که به کودک ششماهه رحم نکردند. اصلاً لازم نیست شما دین داشته باشید، آزادمرد باشید. برای همین روی غیردیندارها هم میتواند اثر بگذارد.
@Masaf_Nevis
#ازمون_پرسیدین
#خواندنی
@moudtbzmed🍃
*«وَجَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا»*
و بر دلهایشان پردههایی افکندیم تا آن را درنیابند، و در گوشهایشان سنگینی نهادیم
از خودمان بپرسیم چرا؟
مطالب این موضوع ادامه دارد....
#تکان_ذهنی #دیدنی
@moudtbzmed
یادمون نره که در آن به آن زندگیمون در هر لحظه تصمیم (هرچند کوچیکی) که میگیریم،
باید مثل حرّ خودمونو بین بهشت و جهنم ببینیم...
یعنی انقدر مهمه لحظه به لحظه زندگی ها و روزمرگی های هممون!
چون جمع همین لحظه هاست که "ما" رو میسازه،این قدم های کوچیکه که روح ما رو تربیت میکنه،
برای اون هدف بزرگ نهایی...
#دیدنی
#تکان_ذهنی
@moudtbzmed🍃
#ازمون_پرسیدین
❔خیلی چکیده و بدون کلیشه حستون به امام داشتن چیه؟
🔅امام داشتن و ولایت پذیری تجلی یک حقیقت عمیق از "زیر چتر محبت خدا بودن"هست
یعنی خدایا تو منبع همه ی خوبی ها و زیبایی ها هستی و میخوام روح من تحت پرورش و اطاعت تو باشه،من میخوام آینه این نور بینهایت تو باشم؛✨
انعکاس این حس زیبا در این جهان این هست که خدایا من با دوست داشتن اون کسی که کامل ترینِ انسان هاست و خودت ازم خواستی مطیعش باشم به سمت تو میام و اینو با رفتار هام اثبات میکنم تا به بهترین ورژن خودم تبدیل بشم.
در واقع خالق مهربان ما راحت ترین و سریع ترین راه رسیدن به خودش رو برای ما "امام و ولایت پذیری" معرفی کرده🤍
@moudtbzmed🍃
«سوگوارِ خاموش، فریادگرِ تاریخ»
در آن صحرای سوخته، آنگاه که آسمان بر زمین گریست، قامتی لرزان از درد و تب، زنجیرِ اسارت بر گردن، اما روحی آذرخشگونه در سینه داشت... امام سجاد(ع)! راویِ خونینِ کربلا، که نه با شمشیر، که با کلمههای آتشین، تاجِ ستمِ امویان را به آتش کشید.
در بازارِ بردگانِ شام، آنگاه که زبانها از بیمِ شمشیرِ یزید میلرزید، او با قامتی استوار ایستاد و فریاد زد:
«...مَنْ كَانَ يَعْرِفُنِي فَقَدْ عَرَفَنِي، وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْنِي فَأَنَا أُعَرِّفُهُ نَفْسِي: أَنَا ابْنُ مَكَّةَ وَ مِنَى، أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا، أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّكْنَ بِأَطْرَافِ الرِّدَا...»
*(هر که مرا میشناسد، همانگونهام که میشناسد. و هر که نمیشناسد، به او معرفیام میکنم: من فرزندِ مکه و منایم، من فرزندِ زمزم و صفا، من فرزندِ کسیام که سنگِ کعبه را با گوشهی ردایش برداشت...)*
و شامِ تاریک، لرزید...
امروز نیز، جهان در چنگالِ همان «یزیدِ زمان» است. ستمِ نو، لباسِ کهنه پوشیده؛ کرکسهای استکبار، بر فرازِ مظلومانِ تاریخ و هر دیارِ محرومی بال گستردهاند. اما صدای سجاد(ع) هنوز در گوشِ تاریخ میپیچد:
«ای مردم! مگذارید حق در خون خفه شود! مگذارید ظلمهاشان، فریادِ مظلوم را به زنجیر بکشند!»
و اینک، در عصرِ غیبت، امام زمان(عج)، وارثِ همان رسالت است. او نیز چون سجاد(ع)، نهتنها شمشیر که «کلمه» را سلاحِ مبارزه میداند. او از پشتِ پردهی غیبت، فریاد میزند:
«هر ظلمی که میبینید، پاسخش را در قیامِ من بخوانید! هر اشکی که میریزید، در انتظارِ دادگستریِ من بنشینید!»
ما، امتِ زینالعابدینیم! در روزگاری که سکوت، خیانت است، باید زبانِ سجاد(ع) باشیم. باید در کوچههایِ جهان، فریادِ مظلومِ یمنی را تکرار کنیم، دردِ کودکِ فلسطینی را به گوشِ تاریخ برسانیم، و در برابرِ هر ستمی، چونانِ آن امامِ در زنجیر، آتشبیدل باشیم!
«یا علی بن الحسین! درود بر تو ای راویِ کربلا! درود بر تو ای که اسارت را به فرصتی برای بیداری بدل کردی! به ما نیز بیاموز که چگونه در این عصرِ تاریک، مشعلدارِ انتظار باشیم...»
✧━✦✧✦✧━✧
«اللَّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیکَ الفَرَج»
@moudtbzmed
📌 دنیاپرستان
⚔️ پناه بر خدا از این جنگ نابرابر. یک سوار و این همه لشکر؟
دنیاپرستانِ طمّاعی که هریک به وعدهای روبهروی امامِ خویش ایستادهاند.
یکی دلش به مُلک ری خوش است و دیگری به سکهای طلا...
حتی کسی برای شریعت پوشالی...
هرچه هست چشم و گوششان را بسته تا حق را نبینند و صدایش را نشنوند و ناجوانمردانه به روی ولی خدا تیغ بکشند.
🚩آری... به همین سادگی میشود امام زمان را تنها گذاشت و جهنمی شد.
تا چشمت را روی دنیا نبندی، هل من ناصرش را نمیشنوی.
و یک روز به خودت میآیی و میبینی در سپاه دشمنی و مقابلش ایستادهای.
@moudtbzmed
الا یا اهل العالم
هل من معین؟
#تکان_ذهنی
@moudtbzmed
ده شب هست که دل های صاف و بیدار جهان داره برای مصیبت های امام حسین خون گریه میکنه.ده روز که حتی شاید قطره ای از اون درد ها گفته نشده و اینقدر دل ها به درد اومده، اما...
اما این اتفاقات همه در یک "نیم روز" برای حسین عزیزمان افتاده!
هیچ کس تحمل چنین دردی رو نداره،هیچ انسانی...
بماند که این ها مصیب یک نیم روز از زندگی "یک" امام از ۱۴ معصوم ما هست...
چه حرف ها دارد این عرش و آسمان از مظلومیت حق و جهل انسان ها💔
در فراسوی دنیا
جهل، صف بسته بود. بیچشم، بیدل، بیشرم. آنسو اما، خورشید ایستاده بود. او و گروه اندک یارانش، به قامت ستارگان، در برابر انبوه سپاه تاریکی.
پرندهای از فراز آنان گذشت. بیآنکه بداند زیر پایش، در خاک، چه حماسهای در روزهای آینده رخ خواهد داد. آمد و بر ریسمان خیمهای نشست.
بر پرنده نگریست و تبسمی کرد. رو به اسلم بن عمرو نمود و فرمود:
«اسلم، قلم و پوست بیاور. میخواهم نامهای بنویسم.»
اسلم آمد، او میگفت و اسلم مینوشت. در فراسوی یک سکوت دنیایی. او میگفت و اسلم آغاز یک تاریخ را مینوشت:
به نام خداوند بخشنده مهربان
از حسین بن علی، به محمد بن علی و دیگر بنیهاشم؛
اما بعد…
گویی که دنیا هرگز نبوده است، و گویی آخرت، همواره بوده است.
والسلام
همین.
نه وصیتنامهای مفصل، نه تحلیلی از دشمن، نه سخن از پایان، نه ذکر زخمهایی که تا روزهای دیگر دیگر بر تن او و یارانش خواهد نشست.
فقط حقیقت. حقیقتی که میگفت دنیا، آنقدر کوچک است که انگار اصلاً نبوده. و آخرت، چنان بزرگ که گویی همیشه بوده.
این آخرین نامه او بود.
💔
قهرمان آگاه:
پرسونای قهرمان آگاه، شخصیتی است که در اوج بحران، با آگاهی کامل از پایان راه، نه فقط به خاطر پیروزی، بلکه به خاطر حق، زیبایی، و معنا حرکت میکند. او بیش از آنکه فرماندهی یک نبرد باشد، حامل یک پیام است. این قهرمان پیروزی را نه بر اساس کشتن و کشته شدن، بلکه بر اساس ایستادن معنا میکند. برای او پیروز کسی است که برای حق، شجاعانه میایستد و ایثار میکند.
اى که دل ها همه از داغ غمت غمگین است
وى که از خون تو صحراى بلا رنگین است
نرود یاد لب تشنه ات از خاطره ها
هر که را مى نگرم از غم تو غمگین است
وقتی ماه هم در آسمان اشک ریخت
بشیر، تصویری از عباس را بر اسب گذاشت و نوشت:
عباس را دیده بودم؛ نه آنگونه که از دور بشنوی، بلکه با چشمان خود. در صدایش رجز بود، اما نه از جنس ادعا، بلکه از جنس اطمینان. هیبتش بر لشکر میافتاد و شمشیرش چنان روان بود که گویی امتداد روحش است. پیش از آنکه حملهاش به پایان برسد، اثرش را دیده بودی. عباس، شمشیرزن نبود، خود شمشیر بود.
نعمان، تصویری از میدان نبرد عباس را گذاشت و نوشت:
من شاهد نبرد بودم، هرچند از فاصلهای دور. عباس هنوز صرفا برای جنگ وارد میدان نشده بود و هدفش اول، برداشتن آب بود، اما حضورش محسوس بود. معلوم بود دشمن از عباس میترسید که برنامه داشت غافلگیرش کند. عباس، فرزند علی و مادری چون امالبنین، همان بود که باید میبود. وقتی فرزند شجاعت و وفاداری به میدان بیاید، نمیتوان جز حماسه، از چیزی سخن گفت. اگر میدان، مجالی برای نبرد واقعیاش میداد، چه بسا تاریخ، طور دیگری ثبت میشد.
حسان، تصویر شمشیر عباس را گذاشت و نوشت:
این شمشیر را زمانی دیدم که زمین، هنوز از خون عباس گرم بود. روایتها از عباس را شنیده بودم، اما حقیقت، شکوهمندتر بود. در آن لحظات، عباس برای رساندن آب جنگید، با دستانی که یکییکی بریده شد. اما قامتش خم نشد. گویی عباس، پیش از آنکه شمشیر بزند، خودش را وقف کرده بود. و دشمن، که تاب این شکوه را نداشت، ناگزیر به ناجوانمردی شد.
سلیم، تصویری از اماننامه عباس گذاشت و نوشت:
این اماننامهایست که شمر برای عباس آورد. امید داشت شاید عباس از حسین جدا شود. اما عباس، اماننامه را نپذیرفت. گفت: ما را با امان چه کار؟ ما امانِ حسینیم. شنیدم که آن روز، وقتی به فرات رسید، آب برداشت و ننوشید. عباس، پیش از آنکه آب را به خیمه برساند، با پیکری زخمی و دستانی بریده، افتاد. اگر اندکی از غیرت عباس در میان سرداران ابنزیاد بود، شاید اوضاع کوفه به این شکل نبود.
شب که شد، ماه نیز برای عباس گریه کرد…
وفاداری بیقید و شرط:
پرسونای وفاداری بیقید و شرط یعنی پایبندی کامل و بدون هیچ شرط و محدودیتی به کسی یا چیزی؛ یعنی آنقدر به یقین برسی که حتی در سختترین شرایط، وقتی همه چیز علیهات است، همچنان وفادار بمانی و دست از حمایت برنداری. این نوع وفاداری نه وابسته به منافع شخصی است، نه به چشمداشت و نه به انتظار پاسخ. این وفاداری، غایت یقین و حقبینی است. وفادار تمام قد در کنار حق است، حتی اگر همهچیز را از دست بدهد یا به خطر بیفتد.
وفای عباس، قسم جوانمردان است.
هر خبر،هر اتفاق،هر تصمیم که در روزمرگی هایمان جا میگیرد، "ما را میسازد"
این یک تصمیم نهایی نیست.یک سفر است که انسان ساخته میشود و در نقطه ای تفاوت ها آشکار میشود...
در نقطه ای بسیار حساس.
تاریخ به جایی رسیده که گروهی هر روز لعن میشوند و گروهی از تعالی آنها جهان در خیرت است.
این افراد دو نژاد متفاوت نبودند...
در کنار هم زندگی کرده بودند.سال های طولانی دوست بودند،حتی خانواده هم بودند...
گوهر ارزشمند انسانیت را باید حفظ کرد.شاید اشک آگاهانه بر این مصیبت بزرگ این گوهر گل آلود را پاک کند...
#دل_میگوید
@moudtbzmed
درد بی درمان پشیمانی
سلیمان ابن صرد خزاعی عکس شمشیر شکستهی مسلم و صورت خونی هانی را گذاشت و نوشت:
من دیدهام. من آن شبهای تلخ کوفه را دیدهام. مردم را، عهدهایشان را، گریختنشان را. حسین اگر بیاید، تنها میماند. من، نمیروم. اما… اگر کسی مرا میشناسد، اگر کسی میداند کجا بودهام و چه دیدهام، اگر دلش قرص است، اگر طاقت دارد… اگر خواست، برود.
اما من؟ صبر میکنم.
عبیدالله ابن حر زیر عکسی از اسب سیاهش نوشت:
من آن شب، قصر بنیمقاتل بودم. حسین از من یاری خواست. راستش را بخواهی، من کوفه را میشناختم. میدانستم چه خبر است.
لشکر او، محکوم بود به شکست.
گفتم: حسین، این اسب را بگیر. تا امروز، هرکس بر آن نشسته، به آنچه خواسته رسیده.
اما حسین نگاهم نکرد. گفت: ما را با تو نیازی نیست. نه به تو، نه به اسبت. اما از اینجا برو. نه با ما باش، نه بر ما. که اگر کسی صدای کمکخواهی ما را بشنود و نپذیرد، خدا او را به آتش میسپارد.
من، چیزی نگفتم. فقط از آنجا رفتم.
عبدالله ابن عمر نوشت:
من به حسین گفتم که نرود. همه میدانند که محکوم است. شنیده بودم از زبان پیامبر که کشته میشود.
اما حسین سیاست خواست، نه من.
خانوادهاش را هم همراه کرده بود. برای چه؟
اگر اهل سیاستی، تنها برو!
نه اینکه خانواده را هم گرفتار کنی.
به بقیه چه مربوط؟
روزها پس از این که خورشید، بر بالای تیره رفت و امام شهید شد، تازه متوجه شدند چه شده. سلیمان، عکس پیراهن خونین حسین را گذاشت و نوشت:
ما نه تنها به پسر فاطمه، به خودمان هم خیانت کردیم.
ما خواب بودیم، مردد بودیم، حسابگر بودیم.
ما چه کردیم؟
به کدامسو رفتیم؟
گرگها، فرزند پیامبر را دریدند و ما نشستیم.
اکنون، نه به نیت پیروزی، به نیت توبه، به نیت انتقام، به شام میرویم.
شاید که بخشیده شویم.
عبیدالله بن حر، شاعر بود. عکس همان پیراهن خونین را گذاشت و نوشت:
وَقَفتُ عَلی اجداثِهِم ومَجالِهِم
فَکادَ الحَشا یَنفَضُّ وَالعَینُ ساجِمَه
اکنون که بر قبرها و جای پایشان ایستادهام، اشکم جاریست و جگرم در حال ترکیدن است.
وای بر من! چرا نرفتم؟
عبدالله ابن عمر هم نوشت:
چه باید گفت؟
این همه خون، این همه اندوه، این همه بیکسی…
افسوس…
در پس این اتفاقات، سلیمان، از شرم، شمشیر برداشت. با دوهزار کوفی، لشکری ساخت. رفت به عینالورده. شکست خورد.
ابن حر، سالها بعد، پس از خیانت به لشکر مختار، در مقابل فرزندان زبیر، از ترس جانش، خودش را به فرات انداخت و غرق شد.
عبدالله، که سیاسی نبود کنار یکی از خونریزترین حاکمان تاریخ نشست و پایش را بوسید.
آنروز لبیک نگفتند.
آنروز که باید انتخاب میکردند، نگاه کردند، حسابگری کردند و از جانشان و واکنش مردم ترسیدند.
و تا ابد، شرم بر دلشان ماند.
آنها روزهایی را دیدند که پشیمانی سود نداشت.
توبهکارِ پس از فاجعه:
پرسونای توبهکارِ پس از فاجعه، کسی است که در لحظهی تصمیم، درگیر عقل و احتیاط است، اما بعد از فاجعه، احساس، خشم، و وجدانش بیدار میشود و او را به حرکت میاندازد؛ البته حرکتی بیثمر و ناکام
#تکان_ذهنی
@moudtbzmed
پشت پنجرههای سکوت نمان
یکی تصویری از گرد و خاک بالا گرفتهشده میدان را گذاشته بود. نوشته بود: این گرد و خاک، نه باد است و نه طوفان. این گرد و خاکِ قتلِ حسین است. من خودم دیدم که چه بر علیاکبر آوردند. سهمگین بود. باور نمیکنی؟ وحشیانی که چنین کردند همین امروز، در همین جامعه، کنار ما زندگی میکنند.
دیگری، چهرهاش را در قاب اشک نشانده بود. نوشته بود: فقط توانستم گریه کنم. وقتی حسین فریاد العطش میزد، قلبم سوخت، ولی دستم بالا نیامد. حالا نشستهام برایتان بگویم قاسم چگونه به میدان زد. عجب صحنهای بود… فردا مفصل مینویسم!
آنطرفتر، سالمبنقیس، نیزههای شکسته را کنار هم چیده و فیلم گرفته بود: همینها را، یکییکی، در بدن حسین فرو کردند. هنوز خون تازه است. مردم، این تصاویر را بفرستید. بگذارید ببینند لشکر کوفه چه کرده. زیر پستش یکی نوشت: چرا فقط تصویر گرفتی؟ چرا یاری نکردی؟ سالم نوشت: من برای روایت آمده بودم. و البته، در لشکر یزید بودم، که زنده ماندم. از لشکر حسین مگر کسی زنده ماند؟ کسی باید بماند تا بگوید…
انسبنعمرو، تصویر شروع جنگ را گذاشت. نوشت: لشکر حسین خوب شروع کرد. فرماندهانش جنگ بلد بودند. ولی عدم تمرکز… کمبود نیرو در جناحین… باعث شد شکست بخورند. تحلیلگر جنگ بود، نه یاور حق. شمشیرش روی زمین بود، اما زبانش پشت حسین بود.
آخری فقط یک تصویر گذاشته بود که خیمهها در حال سوختن است، بدون این که چیزی بگوید، بدون آنکه چیزی بنویسد. زیرش شکلک اشک بود. صدای ناله کودکان واضح میآمد.
همه آنها نه شمشیری کشیدند، نه سنگی انداختند، نه حتی صدایی بلند کردند. نگاه کردند. فقط نگاه کردند. حسین فریاد زد، نگاه کردند. حسین جان داد، نگاه کردند. فقط تماشا کردند. خیالشان راحت بود که بیطرفاند. که کاری نکردهاند. که بیگناهاند.
اما کوفه، پر بود از این تماشاچیانِ قاتل. سالمهایی که تصویر گرفتند، انسهایی که تحلیل کردند. روایتگرانی که آمده بودند ببینند و بروند. سکوتپیشگانی که با شمشیرِ سکوت، همان کار را کردند که دیگران با نیزه.
و کسی به آنها نگفت، اما تاریخ فریاد زد: در صحنهی ذبح حق، هرکه نگاه کند و کاری نکند، مقصر است.
حتی آنکه فقط تماشا میکند.
حتی آنکه فقط تحلیل میکند.
حتی آنکه فقط اشک میریزد.
پرسونای ناظر بیتفاوت:
ناظر بیتفاوت کسیست که همهچیز را میبیند، اما نمیخواهد کاری کند و فقط میخواهد به هرشکلی ببیند. او پشت پنجرهها میماند و فقط نگاه میکند، بیآنکه بفهمد سکوتش هم بخشی از صحنه است.
یادتونه وقتی کتابای مدرسه رو میخوندیم یه درسی بود که راجب نوع دوستی بین المللی خارج از نژاد و دین و جغرافیا بود که بچه های دنیا دست تو دست هم بودند و سازمان های حقوق بشر و یونسکو و... هم حامی این بچه ها معصوم نشون داده میشدن؟!
خواستم بگم که مثل همه حرف های سیستم کثیف دنیا و قدرت های جهانی یه دروغ خیلی خیلی خیلی بزرگ بود💔
بچه هایی که آواره شدن،بمباران شدن،بی خانواده شدن،مجروح شدن،کشته شدن،... حالا با گرسنگی زجر کش میشن...
یک انسان مگر چقدر میتونه کور و کر و لال باشه. بی شک که مثل گفته قرآن بر دل هاشون مُهر جهل و غفلت زده شده.
این افراد و افرادی که با سکوتشان پست ترین افراد تاریخ را حمایت میکنند، چه کسانی اند؟
جز این است که بدترین صفات دنیا لایق اینهاست؟
ای انسان،کودکان معصوم هم نوعت را در صف غذا به خاک و خون میکشند...
تو کجای تاریخ خواهی ایستاد؟
#تکان_ذهنی
@moudtbzmed
اگر با دیگرانش بود میلی
چرا ظرف مرا بشکست لیلی:)
مسئله امام داشتن یا نداشتن؟
"داشتن" شاید یک کلمه بسیار ساده باشد،اما تفاوتش این است که آنهایی که دارند تنها مردم آزاده جهان اند که شجاعت و جنم ایستادن در برابر تاریکی رو دارن...
و نداشتن به معنای دقیق یعنی خود تاریکی و گم شدن...
آقای امام زمان اجازه نده ما بی پناه بشیم،مثل یوسف خریدار ما باش🩵
#دل_میگوید
@moudtbzmed
⭐️ کاش کودک بودم!
گریهکنان پای بر زمین میکوبیدم،
همه برای خواستهام دور من جمع میشدند!
✨ و من #شما را از آنها طلب میکردم.
کاش از همان کودکی، برای داشتنت پافشاری میکردم...
#دل_میگوید
@moudtbzmef
دوستان اگر سوالاتی مرتبط با موضوعات کانال داشتین شما هم میتونید از طریق لینکی تو بیو هست اَزَمون بپرسین و موارد مفید رو در قالب هشتگ #ازمون_پرسیدین منتشر میکنیم
@moudtbzmed🍃
کاش عالمیان بدانند که منتهی الیه تمام داستان های بشر از ابتدا تویی...
و چقدر خرسندیم که در زمان تو و از فرزندان توییم🤍
بشنو ای آسمان، ای زمین، ای رود و کوه و دشت!
که من او را شناختم، آن یگانه را سرشت!
نه چو خورشید تابان، نه چو ماهِ شبافروز
بل نوریست در جانم، که ز عرش است و ز پرویز!
هر که پرسد که: «معشوقت کیست؟» گویم بیگمان:
«آینهدارِ حق است او، جانِ من و جانِ جهان!»
گر بسوزانم از شوقش، همه هستی را زبان
باز کم گفتم و ناگفت بماند هزاران!
#دل_میگوید
@moudtbzmed
شهادت زینت عبادت کنندگان،امام سجاد غریب بر دل های بیدار تسلیت🖤
@moudtbzmed
عاشورا همین الان و بر سر هر دوراهی و تقابل حق و باطل در جریان هست،حتی در کوچکترین تصمیمات زندگی...
اگر کاراکتر های زمان ما در آن واقعه بودند!
روایتی از هوش مصنوعی
#تکان_ذهنی
@moudtbzmed
چه میکشد امام زمان ما ۱۱۵۰ و خورده ای سال که حتی حسابش از دستمان در رفته اما او تمام این ثانیه ها به فکر ما بود...
کدام راوی میتواند درد ها و مظلومیت او را نقل کند؟
شاید بخش ناچیزی از درد های حسین توانایی گفتن داشته باشد،اما کدام بشر میتواند درد امام "ما" را بگوید؟
امان از این دوری...
امان
#دل_میگوید
خوشا به حال کسی پرتو کوچکی از این راز بزرگ را درک نماید...
#دل_میگوید
@moudtbzmed
یوسف مصری میان روضه عباس گفت
تازه فهمیدم "برادر" داشتن اینگونه است...
@moudtbzmed
علم میگوید وقتی از یک حدی بیشتر به بدن آب نرسد بدن به صورت طبیعی وارد یک واکنش بحرانی میشود که اول دچار ضعف بدنی و بعد هذیان و توهم میشود به گونه ای که اگر ناگهان به آب دسترسی پیدا کند بی اختیار با ولع بسیار آب مینوشد که حتی در علم به این طمع شدید مسمومیت با آب میگویند.این یک واکنش طبیعی بدن است.
حال به تو می نگرم،ای علمدار کربلا، ای قمر نورانی،ای یاور و عاشق امامِ زمانه ات حسین...
این نفس تو،این روح تو چقدر پرورش یافته و به کجا رسیده بود؟!
حقا که درس اخلاق را باید از تو آموخت.وقتی که بدنت به تو در شدیدترین حالت دستور نوشیدن آب میدهد،اما ادب و معرفت تو و بزرگی روح تو آن آب را پس میزند و روحت به سمت بینهایت پرواز میکند.
در کجای تاریخ چنین آزادگی و رهایی از تن هست؟
تو امام زمانت را این گونه عمیق شناختی و ماندگار شدی...
حقا که هرکس امام زمانش را نشناسد محکوم به اسارت در این تن تاریک است
#تکان_ذهنی
@moudtbzmed
📌 سرمشق انتظار
🚩 سلام بر شبیهترین خلق به رسول خدا،
سلام بر نسب پاکت، ای آینهی تمامنمای ایثار و وفا،
تو سرمشق تمامعیار عاشقی و فداشدن در راه ولایت هستی و چه زیبا به جوانانِ آخرالزمان آموختی که چگونه تمام هستی خویش را در راه امام خود قربانی کنند.
#دل_میگوید
این روز ها که راجب وقایع آن دوران میشنویم یا اطلاعاتی که از قبل داریم،شاید فکر کنیم آدم هایی که در آن زمان بوده اند خیلی افراد بد یا طمع کار و دور از علم و دینی بودند.
تاریخ نشان میدهد کسانی که شمشیر بر روی او کشیدند همه که به طمع مال نیامدند. خیلی ها اصلا "اعتقاد" داشتند که در راه درستی اند!
اما این فقط نتیجه کار است.نتیجه یک کار قوی و سازماندهی شده رسانه ای...
هر طور که حساب کنی و از هر دریچه ای به موضوع نگاه کنی حسین حق بود...دین به حسین ختم میشد،عقل و منطق به حسین ختم میشد،عدالت به حسین ختم میشد،انسان شناسی و روان شناسی به حسین ختم میشد.پس چرا؟!
فاصله حسین و یزید،یعنی حق و باطل، آنقدرررر زیاد بود که اصلا کسی فکر نمیکند که میان این دو کسی شک کند! معجزه "رسانه و تبیین" همین جاست که خود را نشان نیدهد.
بین شکاف بسیار بزرگ حقیقت و طاغوت آنقدر دروغ و فریب و شایعه و روزمرگی پر کردند که حتی بهترین افرادی که در رکاب پیامبر و حضرت علی بودند و حق را به "چشم" دیده بودند هم دچار شبهه شدند.
عاشورا را خدا انقدر به گوش جهانیان میرساند تا بدانیم که کلید انسان ماندن و سعادت مند شدن از همین دقایق ساده زندگی شروع میشود...
کربلا همین الان است❕
کوفیان با "دروغ و جهل و زودباوری" چنین تاریخ وحشتناکی رقم زدند که هزاروچهارصد سال است مورد لعن تمام دل های بیدار و هوشیار هستند.
کاری که یزید و ابن زیاد و شیطان های اطرافشان کردند،فریب و جاهل کردن مردم بود که این فریب در زمانه ما بسیار پیچیده تر و حرفه ای تر است.
مبادا فراموش کنیم که اگر الان بیدار نشویم چه....
ما میمانیم و یک ابدیت تباه شده...
مبادا
لا حول و لا قوه الا بالله
@moudtbzmed
استکبار جهانی یا به اصطلاح زورگویان دنیا اساسا با "ایران" مشکل دارند و به حق مستقل و قوی بودن ما تجاوز میکنند. هر بار هم به بهانه ای....
یک زمان به بهانه حقوق بشر
زمانی به بهانه دموکراسی
بعد به بهانه حقوق زن
و اکنون هم به بهانه انرژی هسته ای
تمام قوای خود را به کار گرفته تا ایران را به دست بیاورد.میداند که "کلید" قدرت ایران "مردم" آن است و به خاطر همین سال هاست بزگترین سرمایه ها و هزینه هایی را میدهند تا ذهن مردم را مسموم و مریض کنند تا ریشه آن هارا از این خاک مقدس بزدایند...
اصلا و ابدا این اتفاق نخواهد افتاد.مردم ایران در تاریخ نشان داده اند که مردمی نجیب،صبور،حق پرست و عاقلی هستند
خدا مردمی را که با حق و حقیقت باشد حتما یاری میکند و پیروز میگرداند. این وعده و سنت تغییر ناپذیر الهی است اگر مردم با ایمان باشند
#وحدت_و_همدلی
@moudtbzmed