من کسی در ناکسی دریافتم پس کسی در ناکسی دربافتم مولانای جان @TARASHIRKHAN تماس با ادمین تعرفهتبلیغات: @tarefehmolanayeshams کانال محصولات سماع @samamolana پیج اینستاگرامی ما Instagram.com/molanaye_shams
زیانتر خویش را و دیگران را
نباشد چون حسد در جمله هستی
هلا بشکن دل و دام حسودان
وگر نی پشت بخت خود شکستی
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
صوفی بیا که خرقه سالوس برکشیم
وین نقش زرق را خط بطلان به سر کشیم
نذر و فتوح صومعه در وجه می نهیم
دلق ریا به آب خرابات برکشیم
فردا اگر نه روضه رضوان به ما دهند
غلمان ز روضه حور ز جنت به درکشیم
بیرون جهیم سرخوش و از بزم صوفیان
غارت کنیم باده و شاهد به بر کشیم
عشرت کنیم ور نه به حسرت کشندمان
روزی که رخت جان به جهانی دگر کشیم
سر خدا که در تتق غیب منزویست
مستانهاش نقاب ز رخسار برکشیم
کو جلوهای ز ابروی او تا چو ماه نو
گوی سپهر در خم چوگان زر کشیم
حافظ نه حد ماست چنین لافها زدن
پای از گلیم خویش چرا بیشتر کشیم
#حضرت_حافظ
@Molanaye_shams
کار مرا چو او کند کار دگر چرا کنم
چونک چشیدم از لبش یاد شکر چرا کنم
از گلزار چون روم جانب خار چون شوم
از پی شب چو مرغ شب ترک سحر چرا کنم
باده اگر چه می خورم عقل نرفت از سرم
مجلس چون بهشت را زیر و زبر چرا کنم
چونک کمر ببستهام بهر چنان قمررخی
از پی هر ستاره گو ترک قمر چرا کنم
بر سر چرخ هفتمین نام زمین چرا برم
غیرت هر فرشتهام ذکر بشر چرا کنم
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
آمدهام که ره زنم بر سر گنج شه زنم
آمدهام که زر برم زر نبرم خبر برم
گر شکند دل مرا جان بدهم به دل شکن
گر ز سرم کله برد من ز میان کمر برم
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
تا چه عمل کند عجب شکر من و سپاس من
تا چه اثر کند عجب ناله و زینهار من
گفت خنک تو را که تو در غم ما شدی دوتو
کار تو راست در جهان ای بگزیده کار من
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
یار من و حریف من خوب من و لطیف من
چست من و ظریف من باغ من و بهار من
ای تن من خراب تو دیده من سحاب تو
ذره آفتاب تو این دل بیقرار من
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
گر ز خاک آسودنت آسوده می گردند خلق
تن به خاک تیره ده، آسایش دلها طلب
چشم چون بینا شود، خضرست هر نقش قدم
رهبر بینا چه جویی، دیده بینا طلب
آبرو در پیش ساغر ریختن دون همتی است
گردنی کج می کنی، باری می از مینا طلب
#صائب_تبریزی
@Molanaye_shams
بی قراران را ازان یکتای بی همتا طلب
چون شود از دشت غایب سیل در دریا طلب
دست خواهش چون صدف مگشای پیش خاکیان
هر چه می خواهد دلت از عالم بالا طلب
#صائب_تبریزی
@Molanaye_shams
صنعت نماید، چیزی بزاید
از خود برآید زان خیرهرایی
صنعت رها کن، صانع بست استت
شاهد همو بس، کم ده گوایی
او نیستها را دادست هستی
او قلبها را بخشد روایی
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
فکرت برون کن، حیرت فزون کن
نی مرد فکری مرد صفایی
فکرت درین ره شد ژاژ خایی
مجنون شو ای جان، عاقل چرایی؟!
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
خستگانت را شکیبایی نماند
یا دوا کن یا بکش یک بارگی
#حضرت_سعدی
@Molanaye_shams
شبی ابراهیم ادهم بر تخت سلطنتی خود آرمیده بود
و نگهبانان بر بام کاخ مشغول نگهبانی بودند
که ناگهان صداهایی غریب از جانب بام
به گوشش رسید و حیران شد و آسیمه سر
به طرف پنجرهٔ اتاق رفت و سرش را بیرون کرد
و فریاد زد: آن بالا چه خبر است؟!
این همهمهها چیست؟!
ناگهان اشباحی چند سر از بام به زیر آوردند
و گفتند:
ما در این شب به دنبال شترهای گمشدهٔ خود میگردیم!
ادهم با تعجّب گفت:
تا به حال چه کسی شتر خود را روی پشت بام پیدا کرده؟!
آن اشباح نیز یکصدا جواب دادند:
تاکنون چه کسی روی تختِ سلطنت،
وصال حق را پیدا کرده؟!
این را گفتند و غیب شدند.
پس از این واقعه بود که ابراهیم ادهم از سلطنت کناره گرفت و به سلوک صوفیهٔ صافیه پیوست.
ابراهیم ادهم نیز سرگذشتی همچون بودا دارد؛
در تنعم و نازپروردگی سر برآورد و بالیدن گرفت.
اما در همان جوانی بدین زندگی پر زرق و برق اشرافی پشت پا زد و به راه راهبانِ بیماوی و در به در در آمد؛
از شهری به شهری و از کویی به کویی،
یکه و تنها ! از کسی چیزی نمیپذیرفت
و فقط با دسترنج خود زندگی میکرد.
دستمزد خود را با فقیران قسمت میکرد
بس خویشتن دار بود
و برای نفس خود بر نمیآشفت.
#شرحی_بر_فیه_ما_فیه
@Molanaye_shams
مهمانِ تو خواهم آمدن جانانا
مُتَواریَک و ز حاسدان پنهانا
خالی کن این خانه، پسِ مهمان آ
با ما کس را به خانه در مَنشانا
#ابوسعید_ابوالخیر
@Molanaye_shams
کسی کاو را بود در طبع سستی
نخواهد هیچ کس را تندرستی
مده دامن به دستان حسودان
که ایشان میکشندت سوی پستی
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم
آنک ز زخم تیر او کوه شکاف می کند
پیش گشاد تیر او وای اگر سپر برم
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
آمدهام که سر نهم عشق تو را به سر برم
ور تو بگوییم که نی، نی شکنم شکر برم
آمدهام چو عقل و جان از همه دیدهها نهان
تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
لب بگشا و مشکلم حل کن و شاد کن دلم
کآخر تا کجا رسد پنج و شش قمار من
تا که چه زاید این شب حامله از برای من
تا به کجا کشد بگو مستی بیخمار من
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
گفتم دوش عشق را ای تو قرین و یار من
هیچ مباش یک نفس غایب از این کنار من
نور دو دیده منی دور مشو ز چشم من
شعله سینه منی کم مکن از شرار من
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
جان وحشی را ز خاک تیره دل جستن خطاست
آهوی رم کرده را از باد، نقش پا طلب
عشق آتشدست می بندد دهان عقل را
مرهم این زخم از خاکستر سودا طلب
این جواب آن غزل صائب که سید گفته است
گر تو چون ما طالبی، مطلوب بی همتا طلب
#صائب_تبریزی
@Molanaye_shams
اهل همت را مکرر دردسر دادن خطاست
آرزوی هر دو عالم را ازو یکجا طلب
هیچ قفلی نیست در بازار امکان بی کلید
بستگی ها را گشایش از در دلها طلب
#صائب_تبریزی
@Molanaye_shams
داد او فلک را دوران دایم
نامد زیانش بیدست و پایی
خامش! برآن باش که پر نگویی
هرچند با خود بر مینیایی
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
بد نام مجنون رست از کشاکش
باهوش کرمی، مست اژدهایی
کرم بریشم، اندیشه دارد
زیرا که جوید صنعت نمایی
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
تو جان مایی، ماه سمایی
فارغ ز جمله اندیشه ایی
جویی ز فکرت، داروی علت
فکرست اصل علت فزایی
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
💥💥💥پیام نور💥💥💥
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ ۖ بِيَدِكَ الْخَيْرُ ۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
بگو (ای پیغمبر): بار خدایا، ای پادشاه ملک هستی، تو هر که را خواهی ملک و سلطنت بخشی و از هر که خواهی ملک و سلطنت بازگیری، و هر که را خواهی عزت دهی و هر که را خواهی خوار گردانی، هر خیر و نیکویی به دست توست و تنها تو بر هر چیز توانایی.
#آیه_۲۶_آل_عمران
@Molanaye_shams
یا رب ز کرم دری برویم بگشا
راهی که درو نجات باشد بنما
مستغنیم از هر دو جهان کن به کرم
جز یادِ تو هر چه هست بر از دلِ ما
#ابوسعید_ابوالخیر
@Molanaye_shams