khashatra | Unsorted

Telegram-канал khashatra - وُهومَن اَمشاسِپَند

1605

به خشنودی اهورامزدا این درگاه پیوند دارد به تاریخ و دین ایران کهن. امیدوارم مطالب درگاه مورد بهره ی شما دوستان و پسند هم کیشان گرامی قرار گیرد "ایدون باد" دیدگاه و رای خود را به آی‌دی زیر بفرستید.👇 @Shahramzadmehr @Bozorgmehr2017

Subscribe to a channel

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز انارم ایزد از خورداد ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

برابر با :
چهار شنبه ۲۸ خورداد ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۱۸ ژوئن  سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ انارم = فروغ و روشنایی بی پایان.


✔️ پنجمین روز ویژه ی دیدار همگانی و زیارت پیر سبز.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ پروفسور گریستن می نویسد :
شکل بنای آتشکده ها در هر جا یکسان بوده، آتشگاه در وسط معبد قرار داشته و پیوسته آذر مقدس در آن می سوخته است.
معمولا هر آتشکده هشت درگاه و چند اتاق هشت گوشه داشته است.
نمونه از این بنا هم اکنون در شهر یزد پدیدار است که از آتشکده های باستانی بوده و در زمان چیرگی تازیان به مسجد تبديل یافته است.
در شریعت اشوزرتشت این قاعده مقرر بود که آفتاب بر آتش نتابد و بنا براین سبک جدیدی در ساختمان آتشکده معمول شد، اتاقی تاریک در وسط بنا می ساختند که مکان افروختن آتش در آتشدان بود.
در پشت سکه ی حکام پارس که خراج گذار سلوکی ها بودند صورت آتشکده دیده می شد.
بر سکه ی مزبور سه عدد آتشدان است که معمولاً در میان آتشکده جای دارد در بالای آتشکده نقش کرده اند ، در سمت چپ شخصی در حال عبادت و در جانب راست پرچمی دیده می شود.
جزئیات آتشگاه در سکه های اردشیر اول بهتر نمایان است.
آتشگاه را طوری قرار داده اند که یک سه پایه ی فلزی در روی آن واقع شده و آتش مقدس در حال اشتعال در بالای سه پایه نمودار است.
اما در سکه ی شاهپور اول آن سه پایه از بین رفته و آتشکده به صورت ستونی بزرگ و چهار ضلعی ساخته شده است، در دو طرف آتشگاه دو تن با عصا یا نیزه ی بلند ایستاده اند.
پس از شاهپور سایر پادشاهان ساسانی این نقش را تقلید کرده اند.
۱۳۵
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#مانتره_سپند_ایزد

بیست و نهمین روز ماه، مانتره‌سپند دو بخش دارد؛ نخست مانتره یا مَنتره به چم سخن اندیشه برانگیز و دوم سپند یعنی مقدس.
در اوستا «مانترَسپِنتَ»، فارسی میانه «اَمَهرَسپنت» و فارسی امروز «ماراسپند» و «مانترسپند» آمده است.
وی ایزد و نگاهبان آب است. ایزد ماراسپند نگهبان گاه و روز و خرد و گوش‌ها و چشم‌هاست.
مانتره‌سپند به چم گفتار نیک، پاک و سپندینه و سخن فزونی بخش است.

اشوزرتشت اسپنتمان در سرودهای خود گات ها را مانتره که همان سخن اندیشه‌ برانگیز است نامید.
مانتره در سراسر اوستا ستوده شده است.
مانترسپند ایزد درمانگری ست و به چم آرام بخش روان‌ها هم آماده است و شفا می‌بخشد قلب‌های خسته انسان در رنج را.

«مانتره» یکی از واژه‌های بنیادین گاهان ست.
این کلمه از ریشه ی من به چم اندیشیدن و در کل به چم وسیله ی اندیشه کردن و یا موجب اندیشه برانگیزی آمده است.
اما روان‌ترین ترجمه کلام اندیشه برانگیز است.
اشوزرتشت در گات‌ها، سرودهای خود (گاهان) را مانتره می‌نامد.
هم چنین در اوستا، او ِستاهای «اَشِم وُهو» و «یَـتااَهو = اَهونَ‌وَر» به نام مانتره شناخته می‌شوند.
سراینده ی مانتره نیز «مانترن» نامیده می‌شود.

# ویژگی‌های_مانتره


۱- درمان بخشی :
در گاهان در هات ۴۴ بند ۱۶،
از درمان بخشی و به عبارتی همان جنبه روان شناسی مانتره اشاره شده است.

۲- الهام گونه بودن :
اشوزرتشت فردی است که با الهام از جهان ِ پیرامون خویش (چه درون و چه محیط) به بزرگی رسید، وی مانتره را هم نوعی الهام (چه درونی و چه از محیط) می‌داند.

۳- موسیقیایی بودن :
یکی از شروط مانتره بودن ِ یک سخن، موسیقایی بودن آن است.

۴- توانایی اهورایی مانتره :
در گاهان برای تاثیر کلام مانتره بر اقشار مردم و سعادت آن ها بسیار گفته شده است.

از آن چه که در متون اصلی دین ِ ما گات ها و قسمت‌های اصلی اوستا بر می‌آید، مانتره جزیی از نوای خداوندی است که به مانند «فرَوَهَر» در وجود هر انساتی قرار داده شده است و در اصل توانایی اندیشه برانگیزی است و از آن جایی که خداوند «مبدا خرد» است، پس مانتره هم توانایی اندیشمندی و اندیشه برانگیزی است، که یک انسان از آن بهره‌مند می‌شود.
و نیز مانتره کلامی است از همین نوع که از مانتره ِ وجودی انسان به صدا در می‌آید و به مانتره وجودی انسان دیگری می‌رسد و آن را بر می‌انگیزد.
چه نیکو و زیباست در این روز خواندن گات ها.
پیدایی و روایی دین نیک اندر جهان به دست مانترسپند است و می‌توان نیکی دین را به وسیله مانترسپند از آن خویش کرد.
گویند هر کس در این روز زاده شود دلیر باشد.

سروده‌ ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌‌ی نسک (کتاب) بندهش :

ای دلارام روز مار‌اسپند،
دست بی‌جام لعل مِی، مپسند.
خرمی در جهانِ خرم بین،
شادمانی كن و به ناز بخند.

اندرزنامه‌ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم) :

جامه افزای و دوز و پوش و زن به زنی کن،
که فرزند تیز ویر ( باهوش) و نیک زاید.

اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سروده‌ی استاد ملک‌الشعرای بهار :

زن تازه در (ماراسفند) گیر،
که فرزند نیک آید و تیز ویر.

گل کرکم نماد مانتره سپند ایزد است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#بز_در_متون_زرتشتی (اساتیر)

✅ در متون کهن، بز (اوستایی:būza؛ فارسی میانه:buz) جانور سپندی است، به گونه ای که به عنوان یکی از جلوه‌های ایزد بهرام از او یاد شده است.
"نهمین کالبد ایزد بهرام به شکل بز گشن دشتی زیبایی با شاخ های سرتیز است.
(👈 یشت ۱۴ ،بند ۲۵)


برپایه ی بندهش (ص ۷۸) اورمزد جانور را به سه کرده آفرید. چنان است که در این سه کرده پنج آیینه (نوع و شکل) است.
◀️ نخستین آیینه آن دو کافت پای چرا ارزنده است، که از ایشان شتر مهترین و بزِ گَیپان کهترین است که نوزاد است.

❇️ بز پنج سرده است:
خربز،
گوسپند،
پازن،
رنگ،
بز.

برپایه ی بندهش (ص ۸۱)، پس از این که مشی و مشیانه با تحریک اهریمن مرتکب گناه دروغ شدند، دچار سختی و تنگی گشته و سی روز از گیاهان تغذیه کردند.
پس از سی روز در شکارگاه بزی سپید را دیدند و شیر پستان او را مکیدند و پس از نوشیدن شیر، بیش از پیش احساس شادی کردند .
(👈 وندیداد، فرگرد ۵ ،بند ۵۲)(ص ۷۹)


📚 بن مایه :

دانشنامه ی اساتیری جانوران و اصطلاحات وابسته. 
نوشته ی خسرو قلی زاده.
تهران. بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه.
چاپ نخست ۱۳۹۲خورشیدی.

✍ پژوهش و گردآوری :
بردیا بزرگمهر

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ ابن حوقل در کتاب صورة الارض (مولفه ی حدود ٣۶٧هـ ) همین مطالب را عیناً از مسالک و ممالک اصطخری نقل کرده با تغییر برخی از نام ها بدين شرح به جای بار نوا، نار فرا و به جای خره جره و به جای شهر خشین ، سیو خشین ، گنبد کاوسن ، به جای گنبد کاوس ، کرازان به جای کلاژن ، سوکان به جای برگان ، مشتریان به جای مسوبان.
راجع به آتشکده ی منسویان می نویسد که از شیراز دیده می شود و آن دهی است در شمال شیراز و بر سمت راست راه یزد که به خراسان می رود است در و از آن جا تا شیراز نزدیک میل است.
در کتاب حدود العالم من المشرق الى مغرب مولفه ی ۳۸۲ ه راجع به آتشکده های موجود در فارس می نویسد که آن جا آتشکده های گران است.
در شیراز دو آتشکده است که آن را بزرگ دارند و در شهر شاپور دو آتشکده است که آن را زیارت کنند و در کاریان آتشکده ای ست که آن را بزرگ دارند، و در خره یک آتشکده ای ست که آن را بزرگ دارند.
در خوزستان اسک دهی است بزرگ بیراکوه
نهاده و بر سر آن کوه آتشس ست که دایم همی درخشد.
ابن بلخی در فارسنامه : زردشت در زمان گشتاسب اول آتشکده ساخت به بلخ و دوم آتشکده ی آذربیجان به جيس و سوم آتشکده به اصطخر فارس.
«کریستین از کتاب بندهشن : در زمان پادشاهی تخمورب (تهمورث) جماعتی سوار گاو عجیب الخلقه موسوم به سر سائوغ شده از کشور خونیروس به شش کشور دیگر سفر کردند و جز به این وسیله کسی نمی توانست به آن کشور دیگر برود.
شبی در میان اقیانوس چنین اتفاق افتاده که باد سه آتش را که بر پشت گاو روشن بود به آب افکند، اما آتش ها مانند ۳ موجود زنده در مکان سابق خود برپشت گاو دوباره روییدند و هوا را روشن کردند.
۱۳۲
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز زامیاد ایزد از خورداد ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

برابر با :
دو شنبه ۲۶ خورداد ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۱۶ ژوئن  سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ زامیاد = زمین.


✔️ سومین روز ویژه ی دیدار همگانی و زیارت پیر سبز.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ تاریخ سیستان در صفحه ی ۳۵ راجع به آتشکده ی کرکوی چنین نوشته است.
اکنون یاد کنیم اتش كركوى ابوالموید بلخی اندر کتاب گرشاسب نامه گوید که چون کیخسرو به آذرآبادگان رفت و رستم دستان با وی، و آن تاریکی و پتیاره دیوان به فر ایزد تعالی بدید که آذرگشسب پیدا گشت و روشنایی بر گوش اسب او بود و شاهی او را شد با چندان معجزه ، پس کخیسرو از آن جا بازگشت و به ترکستان شد به طلب خون سیاوش ، پدر خویش، و هر چه نیرومند یافت اندر ترکستان همی گشت و رستم دیگر پهلوانان ایران با او افراسیاب گریز گرفت و به سوی چین شد و ز آن جا به هندوستان آمد و ز آن جا به سیستان آمد و گفت من به زنهار رستم آمدم و او را به بن کوه فرود آوردند.
چون سپاه او همی آمد فوج فوج، اندر بن كوه انبار غله بود چنان که اندر هر جانی از آن بر سه سو مقدار ۱۰۰/۰۰۰ کیل غله دایم نهاده بودندی و جادوان با او گرد شدند و او جادو بود، تدبیر کرد که این جا علف هست و حصار محکم، عجز نباید آورد تا خود چه باشد، و به جادویب به ساختند که از هر سوی تا دو فرسنگ تاریک گشت چون کیخسرو به ایران شد و خسرو شنید آن جا آمد، بدان تاریکی اندر نیارست شد و این جایی که که اکنون آتشگاه کرکوی است معبد جای گرشاسب بود و او را دعا مستجاب بود به روزگار او، و او فرمان یافت، مردمان هم به اميد بركات آن جا همی شدندی و دعا همی کردندی و ایزد تعالی مرادها حاصل همی کردی.
چون حال برین جمله بود کیخسرو آن جا شد و پلاس پوشید و دعا کرد، ایزد تعالی آن جا روشنایی قرا دید آورد که اکنون آتشگاه است چون آن روشنایی برآمد برابر تاریکی، تاریکی نا چیز گشت و کیخسرو و رستم به پای قلعه شدند و به منجنیق آتش انداختند و آن انبارها همه آتش گرفت چندین ساله که نهاده بود و آن قلعه بسوخت و افراسیاب، از آن جا به جادویی می گریخت و دیگر کسان بسوختند و قلعه ویران شد.
۱۳۰
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز آسمان ایزد از خورداد ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

برابر با :
یک شنبه ۲۵ خورداد ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۱۵ ژوئن  سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ آسمان = آسمان.


✔️ دومین روز ویژه ی دیدار همگانی و زیارت پیر سبز.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ زیارت پیر سبز چک چکو

از اشتاد روز( روز بیست و ششم ) تا انارام روز( روز سی‌ام) از خوردادماه برابر با ؛
۲۴ تا ۲۸ خورداد ماه در گاهشماری خورشيدی.

آیین « زیارت پیر سبز چک چک چکو » و «زیارت ستی پیر » ( ۶۸ کیلومتری یزد ) برگزار می شود.
‍ ‍
یکی از نیایش گاه های زرتشتیان پیرسبز است که به آن "چک چک" نیز می گویند.
چک چک در گویش زرتشتی و لهجه یزدی و کردی به چم چکه چکه است ،
از آن جا که قطره های آب از شکاف سنگ های بالای نیایش گاه فرو می ریزد،
نام پیر سبز چک چکو یا چک چک شده است.

این نیایشگاه در خاور شهرستان اردکان در استان یزد واقع شده است.
از یزد و راه طبس ۶۵ کیلومتر و از راه اردکان ۴۳ کیلومتر است.
زرتشتیان نیایش گاه های گوناگونی در استان یزد دارند که، همه ی این جایگاه ها برای آنان ارزشمند است.
ولی پیرسبز چکچکو به شوند (:دلیل) چگونگی ساختار آن در دامنه ی کوه،
و شکل پیرامون کوه های خرانق از کشش و ارزش بیشتری برخوردار است.

پیر سبز هرسال نه تنها میزبان گروه فراوانی از زرتشتیان است بلکه، بسیاری از غیر زرتشتیان نیز از این نیایش گاه دیدار می کنند.
از روز ۲۴ تا روز ۲۸ خورداد ماه خورشیدی هرسال دیدار و باشندگی در پیرسبز تنها ویژه ی زرتشتیان است.
پیروان این کیش از شهرها و استان ها و گاهی ازکشورهای دیگر نیز در این هنگام ویژه گرد هم می آیند.

از آن جا که پشتوانه ی باشندگی دراین نیایش گاه باورهای گوناگون و ارزشمند برگرفته از تاریخ باستانی و استوره های ایرانی است.
زرتشتیان که پیوسته از تراداد (:سنت) و فرهنگ نیاکان به نیکی پاسداری کرده اند.
و به انگیزه ی شادی روان و فروهر درگذشتگان و نیایش اهورامزدا هم چنان به این نیایش گاه ها روی می آورند.
درون نیایش گاه پیر سبز از سنگ آهکی کوه تراشیده شده است.
در گوشه ی آن تنه درخت چنار کهن سالی رشد کرده است.
و در بخشی از کوه درختان انار، انجیر ومورد خودنمایی می کند که پیرامون آن را بوته های سبز پرسیاوشان پوشانده است.

بیشترین چکه های آب براین بوته ها ودرختان می ریزد و در چاله ای سنگی انباشته می شود.
این آب تنها انباشته ی سالیانه برای استفاده مردم باشنده در پیر و سرسبزی درختان این دامنه کوه است.
شوه ی نام پیر سبز نیز برای خودنمایی چنین درختانی سبزی در دل کویر بی آب و علف می باشد.
در میان نیایش گاه جایی مناسب برای روشن کردن شمع، افروختن آتش و سوزاندن عود و کندر با آتشدان بزرگ فلزی فراهم شده است.

ساختمان هایی درپیرامون نیایشگاه بنا شده اند که خیله نام دارند هر یک را اهالی روستا ها و شهرهای گوناگون برای گردهم آیی مرتوگان آن دیار بنیان گذاشته اند.

✍ پژوهش و گردآوری :
بردیا بزرگمهر
۲
@khashatra
پایان🔺🔺

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ زیارت پیر سبز چک چکو

از اشتاد روز (بیست و ششمین روز) تا انارام روز (سی‌امین روز) از ماه خورداد در گاهشماری زرتشتی.
برابر با ؛
و ۲۴ تا ۲۸ خرداد ماه در گاهشماری خورشيدی.

آیین « زیارت پیر سبز چک چک چکو » و «زیارت ستی پیر » ( ۶۸ کیلومتری یزد ) برگزار می شود.
‍ ‍
یکی از نیایش گاه های زرتشتیان پیرسبز است که به آن "چک چک" نیز می گویند.
چک چک در گویش زرتشتی و لهجه یزدی و کردی به چم چکه چکه است ،
از آن جا که قطره های آب از شکاف سنگ های بالای نیایش گاه فرو می ریزد،
نام پیر سبز چک چکو یا چک چک شده است.

این نیایشگاه در خاور شهرستان اردکان در استان یزد واقع شده است.
از یزد و راه طبس ۶۵ کیلومتر و از راه اردکان ۴۳ کیلومتر است.
زرتشتیان نیایش گاه های گوناگونی در استان یزد دارند که، همه ی این جایگاه ها برای آنان ارزشمند است.
ولی پیرسبز چکچکو به شوند (:دلیل) چگونگی ساختار آن در دامنه ی کوه،
و شکل پیرامون کوه های خرانق از کشش و ارزش بیشتری برخوردار است.

پیر سبز هرسال نه تنها میزبان گروه فراوانی از زرتشتیان است بلکه، بسیاری از غیر زرتشتیان نیز از این نیایش گاه دیدار می کنند.
از روز ۲۴ تا روز ۲۸ خورداد ماه خورشیدی هرسال دیدار و باشندگی در پیرسبز تنها ویژه ی زرتشتیان است.
پیروان این کیش از شهرها و استان ها و گاهی ازکشورهای دیگر نیز در این هنگام ویژه گرد هم می آیند.

از آن جا که پشتوانه ی باشندگی دراین نیایش گاه باورهای گوناگون و ارزشمند برگرفته از تاریخ باستانی و استوره های ایرانی است.
زرتشتیان که پیوسته از تراداد (:سنت) و فرهنگ نیاکان به نیکی پاسداری کرده اند.
و به انگیزه ی شادی روان و فروهر درگذشتگان و نیایش اهورامزدا هم چنان به این نیایش گاه ها روی می آورند.
درون نیایش گاه پیر سبز از سنگ آهکی کوه تراشیده شده است.
در گوشه ی آن تنه درخت چنار کهن سالی رشد کرده است.
و در بخشی از کوه درختان انار، انجیر ومورد خودنمایی می کند که پیرامون آن را بوته های سبز پرسیاوشان پوشانده است.

بیشترین چکه های آب براین بوته ها ودرختان می ریزد و در چاله ای سنگی انباشته می شود.
این آب تنها انباشته ی سالیانه برای استفاده مردم باشنده در پیر و سرسبزی درختان این دامنه کوه است.
شوه ی نام پیر سبز نیز برای خودنمایی چنین درختانی سبزی در دل کویر بی آب و علف می باشد.
در میان نیایش گاه جایی مناسب برای روشن کردن شمع، افروختن آتش و سوزاندن عود و کندر با آتشدان بزرگ فلزی فراهم شده است.

ساختمان هایی درپیرامون نیایشگاه بنا شده اند که خیله نام دارند هر یک را اهالی روستا ها و شهرهای گوناگون برای گردهم آیی مرتوگان آن دیار بنیان گذاشته اند.
✍ پژوهش و گردآوری : بردیا بزرگمهر

@khashatra
پایان🔺🔺

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز اشتاد ایزد از خورداد ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

برابر با :
شنبه ۲۴ خورداد ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۱۴ ژوئن  سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ اشتاد = راستی و درستی.

✔️ روز دیدار ستی پیر در شهر یزد.

✔️ نخستین روز ویژه ی دیدار همگانی و زیارت پیر سبز.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ که یکی از مجوس که اتش آذر جشنسف دیده بود مرا حدیث کرد و گفت که چون مزدک بر قباد غلبه کرد و قباد را گفت وظیفه چنان ست که تو همه ی آتش ها را باطل گردانی الا سه آتش را و این دیگر آتش را به نزدیک نقل کی.
و هم چنین مجوسی روایت کرد که آتش آذر جشنسف از آتشکده بیرون آمد و به آتش ماجشنسف به آذربيجان متصل شد و بدان آمیخته شد و چون آن را می افروختند آتش آذر جشنسف سرخ پیدا و ظاهر می گشت و آتش ما جشنسف سفید و این گاهی می بود که پیه را در آن می انداختند و راوی می گوید که چون مزدک را بکشتند، دیگر باره مردم آتش ها را به جای خود نقل کردند و آتش آذر جشنف به آذربیجان نیافتند و همه ی اوقات تفحص آن می نمودند و بر اثر آن می رفتند تا معلوم کردند که آن به فردجان مراجعت کرده است و باز گردید.
پس همه ی اوقات بدين قريه آتشكده بوده است تا آن گاه که برون ترکی امیر قم بدین دیه رسید و بر باورهای آن منجنيق ها و عراد ها نصب کرد و آن را درسته ثمان (ه. اثنتين) و ثمانين و مأتين بگرفت و فتح کرد و با روی آن خراب کرد و آتشکده باطل گشت و دیگر آن جا آتشكده نبود و حکایت همدانی تا اینجا بود.
ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه نوشته است : « در زمان فیروز جد انوشیروان باران نیامد و مردم ایران شهر گرفتار خشک سالی شدند. فیروز بدین جهت خراج این سال ها را از مردم نگرفت و در های خزاین خود را گشود و هر کس خواست از مال های آتشکده ها به او وام داد و با مردم ایرانشهر نیکویی کرد و با مردم چون پدری با فرزندانش رفتار کرد چنان که در این سال ها کسی از گرسنگی از میان نرفت.
سپس فیروز به آتشکده ای که به آذر خورا معروف ست رفت و آن آتشکده در فارس است و در آن جا نماز خواند و از خدا خواست که این بلا را از سر مردم بگرداند. سپس از کانون بالا رفت و نگهبانان و هیربدان را دید که بر سر آن نشسته اند سلامی که پادشاهان می کردند به او نکردند و او از ایشان در دل گرفت.
۱۲۸
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#ارد_ایزد

ایزدی ست که همه ی خوشی‌ها و آسایش‌ها به او ویژه شده است و گویند اگر به خانواده‌ای «ارت» به گونه دختری زیبا رو کند، داده و خواسته و گشایش و گسترش به آن خانه و خانواده روی می‌آورد. آموزش‌های اشوزرتشت آرامش درونی را همراه با توانگری و به دست آوردن خواسته سفارش می‌کند.
هر زرتشتی برای به دست آوردن خواسته از راه درست و راست، به کار و کوشش می‌پردازد.
خواندن سرود «اشم وهو»؛ به بهدینان می‌آموزد که : «خوش بختی از آن کسی ست که در پی خوش بختی دیگران باشد».
ایزد ارد كه در اوستا به گونه‌ی «‌اشا ونگهوئی» آمده است، بیست و پنجمین روز هر ماه است. در یشت ها «ارد ایزد»، خواهر امشاسپندان خوانده شده است. یکی از یشت های اوستا به نام او «ارت‌یشت» است. ایزد ارد یا «ارت»، در اوستا «اشی ونگوهی»، و به چم توانگری، خواسته و دارایی است و به چم «خوب و نیک» نیز آمده است.
در اوستا یشت هفدهم، به‌نام این ایزد است. نگهبانی از ثروت و دارایی بر دوش این ایزد است. آموزش‌های اشوزرتشت آرامش درونی را همراه با توانگری و به‌دست آوردن خواسته سفارش می‌کند. زرتشتی برای به دست آوردن خواسته از راه درست و راست، به کار و کوشش می‌پردازد. این یشت ۶۲ بند دارد.
‍ در اوستا اَشی وَنگوهی به چم توانگری، خواسته و دارایی است و در پهلوی اَرت آمده، کلمه ونگهو صفت است به چم نیک وخوب. ترکیب این کلمه‌ به چم اشی نیک است و آن در پهلوی به گونه‌ی اَرشَش وَنگ و اَشَش وَنگ و اَرشوش وَنگ و بیشتر اَشیش وَنگ آمده است که همگی به چم اَشی نیک است. ارت یا ارد نیز پهلوی است که در فارسی باقی مانده. در لغت‌نامه ها اَرد و آراد و آرد هر سه یاد شده است. در گات‌ها و دیگر بخش‌های اوستا، ارت (اشی) گاه اسم مجرد است به چم توانگری و بخشایش و برکت و نعمت و مزد و بهره و گاهی اسم خاص ایزدی که نگهبان مال و خواسته و دارایی است. اسم این ایزد در گات‌ها یاد شده است. وی مانند سپندارمذ، آناهید و چیستا (فرشته ی دانش) مونث شناخته شده. در جهان مادّی مال و جلال و خوشی دین داران از پرتو وجود اوست و در جهان مینوی و روز واپسین ، پاداش کارهای نیک و سزای کردارهای زشت به یاری او انجام شود. برخی نیز او را اشیش ونگ می‌نامند، او بِه فَر و شکوه خانه می‌افزاید.
زیرا هرکه به دیگران چیزی بدهد همان چیز افزوده و بزرگ تر شده به خانه ٔ وی بازگردد (چنان که در یسنای ۴۳ بند ۱۲)
زرتشتیان در این روز جامه نو می‌پوشند، به سفر می‌روند و سالمندان را یاری می‌کنند.

سروده‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌ی کتاب بندهش :

ارد‌ روز است فرخ و میمون،
با همه لهو و خرمی مقرون.
ای دلارای یار گلگون‌رخ،
خیز و پیش‌آر باده‌ی گلگون.

اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)

هرچیز نو بخر و اندر خانه بر.
 
اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سروده‌ی استاد ملک‌الشعرای بهار :

به بازار شو، روز (ارد) ای پسر،
نوانو بخر چیز و به خانه بر.

گل همیشه بهار نماد ارد ایزد است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ در شهر قدیمی شاپور ٢۴ كيلو متری شمال غربی کازرون ضمن کاوش های آن جا دو ستون مربوط به یک آتشکده ی کوچک ضمن ویرانه ها پیدا شد که روی آن ١۶ سطر پهلوی اشکانی و سامانی از بهرام اول (۲۷۲ تا ۲۷۵م) نوشته شده مفاد ترجمه ی آن بدین شرح است :
در فروردین ماه از سال ۴۸ از تاریخ آتش اردشیر وسال ۳۰ از آتش شاپور شاه موبدان سال ٢۴ این ست پیکر مزدا پرست خداوندگار شاه شاهان ایران و غیر ایران از نژاد پاک خدایان پسر مزدا پرست خداوندگار اردشیر شاهنشاه ایران از نژاد خدایان نوه ی پاپک.
این آثار توسط «آپاسای» منشی از شهر حران که شهر و خانواده ی او می باشد برای پادشاه خود مزداپرست شاپور خدایگان شاه شاهان ایران و غیر ایران از نژاد خدایان ساخته است. و قتی که شاهنشاه این پیکر را دید به آپاسای منشی خلعت بخشید از طلا و نقره و یک باغ و یک معبد.
تاریخ نویسان پس از اسلام بیشتر درباره ی آتشکده های زمان ساسانی و آب هایی که در زمان آن ها دایر بوده است مطالبی نوشته اند که اطلاعات گران بهایی از لا بلای آن ها استفاده می شود بنا براین اهم آن ها را با گفته های‌چند تن از باستان شناسان و محققین سده های کنونی نقل می نمايد.
تاريخ قم مولفه ی سال ۳۷۸ ه از کتاب البدان ابن فقیه همدانی چنین نقل می کند.
چنین گوید همدانی در کتاب که در دیهی از دیه های (رستان فراهان) نام آن فردحان، آتشکده ی کهنه و دیرینه بوده است.
و در این آتشکده آتش آذر جشنف بوده است، و این آتش از آتش هایی بوده که مجوس در وصف و حتی آن غلو کرده اند، مثل آتش آذر خره، و آن آتش جمشید است و نخستین آتش هاست.
دیگر آتش ماجشنف که آن آتش کیخسره است و مجوس در این هر سه آتش غلو کرده اند.

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.

۱۲۶
@khashatra
ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ ۳ - آتشکده ی آذر برزین مهر.
[ آتش مهر تابنده] یا آتش نگهبان و حامی برزیگران و کشاورزان در ریوند شمال مشرقی نیشاپور [ ابر شهر ] واقع بوده است.
پروفسور جکس جای این آتشکده را در قریه ی مهر بین خرامان و راه میاندشت و سبزوار می داند. در اشعار اغلب از شعرا از این
آتشکده نام برده شده است.
علاوه بر سه آتشکده ی بزرگ و مهم مشروحه ی بالا آتشکده های دیگر نیز وجود داشته که در درجه ی دوم اهمیت قرار گرفته و هر کدام به نوبه ی خود مورد اکرام و احترام و تقدیس بوده از قبیل آتشکده شهر طوس و شهر نیشاپور و ارجان و آتش گرگرا در ارمنستان و گویشه بین فارس و اصفهان و آتشكده ی فردجان قم و آتشکده های فیروزآباد و سایر نواحی فارس، قلعه ی آتشگاه در ترشیز تا قرن هشتم باقی بود.
کوه آتشگاه خرابه ای بين أصفهان و نجف آباد، در ۱۵ کیلومتری باکو آتشگاهی به نام آتش‌خدا.
در شش کیلومتری رشت دهی است به نام آتشگاه، در قصر شیرین سر راه کرمانشاه به خانقين آتشكده ی جرء، آتشکده ی قلعه دختر فراشبند در فارس.
نیاسر نزدیک کاشان، تخت کیکاوس در ۱۲ کیلومتری مغرب تخت رستم در خاک شهریار. کوه خواجه در سیستان . در هرسین . هندیجان خوزستان ، شوش ، آتشكده ، شهرها در سده های نخست اسلامی در هر شهرستانی که زرتشتی ها بودند برپا و در حال اشتعال بوده است.
۱۲۴
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ کارنگی ملیونر آمريكایی ضمن سفر نامه ی خود به دور دنیا از مراسم نیایش در بمبئی توسط زرتشتیان که خود شاهد آن بوده ، نوشته ای دارد که توسط ساموئل لنگ در فلسفه ی ایران باستان نقل و در کتاب فرهنگ مزدیسنا تالیف دکتر محمد معين ص ۲۳۶ بدين شرح نقل گردیده :
هنگام غروب آن گاه که آخرین پرتو خورشید در پس دریای مواج فرو می رفت واشعه ی سیمین هلال ماه از افق می درخشید ، جمعی از پارسینان بازانشان بالباس های زیبا و مجلل در ساحل دریای هند جمع بودند، این روز به سبب رؤیت هلال ماه نزد این ستایندگان طبیعت مقدس بود.
آتش مقدس بهترین وضعی در آن محل تابان بود، یعنی خورشید در منتهی درجه ی زیبایی خود آخرین پرتو گلگون خویش را از صفحه ی گیتی بر می گرفت.
امواج عظیم اقیانوس هند با ابهت تمام در حرکت و نسیم دلکش ملایمی از فراز آن به ساحل می وزید.
پارسیان با قیافه های حاکی از ایمان در مقابل چنین منظره ای که روح هر بیننده با ذوقی را مجذوب می ساخت مشغول عبادت اهورامزدا، خداوند یکتا بودند.
در حقیقت هیچ ستایشی را بهتر و ساده تر از این نمی توان تصور کرد.
این شیوه ی ستایش طبعاً روح بیننده را متاثر نموده، متوجه یک مبدا کلی می سازد و برای ستایش او بر می انگیرد، چنان که
من نیز بی اختیار در این شیوه ی ستایش با آن جمع پارسی شریک شده، در بقای عظمت طبیعت سرود گوی آفریننده ی یگانه گردیدم.
در این سایش گاه طبیعی جز آواز موج های بزرگی که به ساحل دریا می غلطید، موسیقی دیگر نبود و در واقع نیز جز این موسیقی مقدس طبیعی هیچ ارغنونی لایق آن نیست که با سرود ستایش خداوند هم آواز گردد.

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.

۱۳۶
@khashatra
ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ نزدیکی این آتشکده ایوان های بلند بر کشیده اند و سراهای بزرگ ساخته اند هر
آن گاه که دشمنی آهنگ گرفتن شهر کند، سنگ های منجنیق او به دریاچه افتد و اگر هم یک ارش منجنیق را پس کشند سنگ ها به بیرون دیوار فرود آید...
برخی گفته اند که در شیز آتش آذرحش که آتشکده ی بزرگ زرتشتیان است برپاست.
و هر آنگه پادشاهی از آنان به تخت و تاج می رسید پیاده به زیارت آن جا می رفت. مردم مراغه و این سامان آن ها را گزنا خوانند.
استاد فقید آلمانی مارکوارت ضمن رساله ای به نام اذربایجان می نویسد.
آذربایجان شهرت خود را در عهد ساسانیان مدیون آتشکده ی مقدس گنگ «گنزگ» بود که عرب ها به جای آن را شهر شیز نوشته اند.
این آتشکده از سوی اردشیر تعمیر و از نو رونق و جلال کرده شده و هر یک از پادشاهان از تخت نشینی بایستی پای پیاده به زیارت آن بشتابند.
گنگ در عهد استقلال آتروپات خشتر پاون « شهر بان» آذربایجان نشیمن گاه زمستانی یعنی قشلاق پادشاهان بود ولی در مرد خسرو پرویز ییلاق شاهنشاه بود این آتشکده که از حیث زینت ها و تصویرهای بدیع و یک ساعت صنعت گرانه خود یکی از عمارات قابل ستایش به شمار می رفت از سوی قیصر روم هراکلیوس در سال ۶۲۴ م سوزانده شد و بعدها از نو ساخته گشت.
آثار این آتشکده در زمان سیاحت ابو داف مسعر بن المهلهل در حوالی سال۹۲۵ م هنوز بر پا بود ولی در زمان بلعمی مورخ ۹۶۵ م رو به خرابی گذاشته بود.
۱۳۴
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز مانتره سپند ایزد از خورداد ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

برابر با :
سه شنبه ۲۷ خورداد ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۱۷ ژوئن  سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ مانتره سپند = سخن اندیشه برانگیز.


✔️ چهارمین روز ویژه ی دیدار همگانی و زیارت پیر سبز.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ یمه (جم) که جانشین تخمورب شد برفراز کو ه خور هومند خوارزم آتشکده ای بنا کرد و آتش فرنبغ را در آن جای داد.
ما به طور محقق نمی دانیم که این سه آتش از چه زمانی معروف شده اند.
یاقوت (۵۷۵- ۶۲۶ ه) راجع به شیز (گنجک) می نویسد، شیز ناحیه ای ست در آذربایجان آن را مغيرة الشعیه بگشود. شیز معرب از جیس است.
گفته شد که زرادشت پیامبر مجوس از آن جا بود، قصبه ی این ناحیه ی ارومیه است و خلیفه ی متوکل مرزبانی آن جا را به حمدون بن اسماعيل النديم داد.
و گفت مسعر بن المهلهل، آن گاه که کار شریف و س‌ود بخش بازرگانی مرا به سفرهای بلند کشانید.
به دلم شک در آمد درباره ی آن چه از کانهای سنگ های گران بها که می گفتند در تک خاک شیز نهفته است.
شیز شهری است درمیان مراغه و زنجان و شهر زور و دینور میان آن کوه ها کانهای زر و جیوه و سرب و سیم و کانهای زرنیخ زرد و سنگ انباشته شده است گرداگرد شهر شیز دیواری برافراشته است و در میان آن دریاچه ای ست که ژرفای آن دانسته نشد و من خود خواستم آن اندازه بگیرم چهارده هزار ارش (ذراع) ریسمان در آن انداختم به ته نرسید.
گرداگرد این در یاچه، یک جریب هاشمی است خاکی که از این آب خیس شده زود سنگ (سخت) می شود.
از آن هفت رود بیرون می آید که هر یک آسیابی را گردانیده از دیوار شهر بیرون رود
در آن جا آتشکده ای ست که مجوس ( زرتشتیان) آن را بسیار بزرگ می دانند همه ی آتش های شرق و غرب از آن مایه می گیرند و بر سر گنبد آن تیغه ی ماه از سیم برافراشته است که آن را طلسمی دانسته اند.
بسا از فرمان گزاران که خواستند آن را بکنند. بیهوده کوشیدند و دیگر از شگفتی های این آتشکده این است که ۷۰۰ سال است ، آتش از آن زبانه می کشد نه خاکستری به جای گذاشته و نه هرگز خاموش شده است.
این شهر را هرمز از گچ و سنگ پی افکند.

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.

۱۳۳
@khashatra
ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#زامیاد_ایزد

زامیاد به چم زمین است. زمین سرچشمه‌ ی همه ی داده‌ها برای زندگی بهتر آفریده‌‌ هایی است که روی آن زندگی می‌کنند.
گویند در این  روز درخت نشاندن  و تخم  کاشتن و آبادانی کردن بسیار خوب است.

روز «زامیاد» بیست‌ و‌ هشتمین روز ماه در گاه شمار زرتشتی به این ایزد نامیده می‌شود.
زامیاد (زم، زمین + یزد) یا زامیاد نام فرشته‌ ی زمین است‌ که با صفت نیک کنش، از او یاد شده است.
ایزد زامیاد (زمین) با ایزد آسمان یک جا یا جداگانه سپند شمرده شده‌اند.
زمین نماد مادر است برای انسان و دیگر موجودات زنده‌ ی روی آن، بنابراین ستودنی و سپندینه بوده و در آموزش‌های دین زرتشتی به نگهداری پاک و نیکو از آن بسیار سفارش شده است.
ایزد زامیاد از ایزدان همکار اَمُرداد است.

در ستایش زامیاد نیایش و ستایش اهورمزدای یگانه از همه‌،
نیكوكاران به داده‌های هرمز هست،
نگهدارنده و پروراننده‌ ی آفریده‌ ی زمین نیكو را همی مى‌ستاییم ….

سروده‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌‌ی نسک بندهش ؛

چون روز زامیاد نیاری ز می ‌تو یاد،
زیرا كه خوش‌تر آید مِی ‌روز زامیاد.

اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)

دارو مخور.

اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سروده‌ استاد ملک‌الشعرای بهار :

گرت خوردن دارو افتد به سر.
به (زامیاد) روز، هیچ دارو مخور.

گل بانو اسپرغم نماد زامیاد ایزد است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ پس کیخسرو این بار به یک نیمه آن شارستان سیستان بکرد و آتشگاه کرکویه و آن آتش گویند آن ست، روشنابی که فرادید، و گبرکان چنین گویند که آن هوش گرشاسب است و صحبت آرند بسرود کرکوی بدین سخن، فرخت با داریوش ( روش = نور و روشنایی) خنیده گرشاسب هوش ( خنیده = نافذ )
همی برست از جوش،
نوش کن می نوش،
دوست بدا گوش،
(بدا گوش = به آغوش)
به آفرین نهاده گوش،
همیشه نیکی کوش،
دی گذشت و دوش،
شاه خدای گانا،
به آفرین شاهی.
حمزة بن حسن اصفهانی ( متوفی ۳۵۰ ه) در تاریخ سنی ملوک الارض والانبیا در باره ی آتشکده های حدود اصفهان می نویسد کیخسرو در کوه کوشید که کوه سرخی در پایان خاک فارس و آغاز خاک اصفهان بود آتشکده ی معروف به آذر کوشیده را ساخت.
گشتاسب در روستای انار آباد در خاک اصفهان در دهی به نام ممنور آتشکده ای ساخت و املاکی را از آن روستا وقف آن آتشکده کرد.
کی اردشیر که بهمن پسر اسفندیار باشد در اصفهان در یک روز سه آتشکده ساخت.
یکی در بر آمدن آفتاب و دیگری در رسیدن آن به میان آسمان و سومی در فرو رفتن آفتاب.
یکی از آن ها آتشکده ی شهر اردشیر است که نزدیک دره مارین باشد.
و دومی آتشکده ی ذروان اردشیر در ده دارگ در روستای خوار.
و سومی آتشکده ی مهر اردشیر در اردستان.
شاپور ذوالاکتاف در ده حرون در روستای جی آتشکده ای به نام سروش آذران ساخت و ده «یوان» و ده «جاجا» از روستای
«النجان» را وقف بر آن کرد.
فیروز پسر یزدگرد ساسانی فرمان داد تیمی از یهود اصفهان را کشتند و کودکان شان را زنده گذاشت و به آتشکده ی سروش آذران در ده حروان برد که آن جا خدمت کنند و کفش های موبدان را از پاهاشان در آورند و جفت کننده و پاک کنند.
خسرو پرویز در روستای ماربین در خاک کرمان آتشکده ساخت و چند ده نزدیک آن جا را بر آن وقف کرد.

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.

۱۳۱
@khashatra
ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#آسمان_ایزد

بیست‌وهفتمین روز از هر ماه در گاه شمار مزدیسنی آسمان نامیده می‌شود.
آسمان از آفریده‌های اهورایی و ایزد نگهدارنده‌ ی سپهر.
واژه‌ ی آسمان در اوستا به صورت اَسن، اَسمن، در پارسی میانه و در پازند به صورت آسمان آمده است.
این واژه در اوستا به چم (:معنی) سنگ نیز به کار رفته است.
آسمان نخستین آفریده‌ ی اهورامزدا پیش از جهان مادی است که آغاز و انجام آن نادیدنی است.
(یشت ها فروردین یشت بند ۳) و در اوستا ستوده شده است.
آفرینش دیگر پدیده‌‌ها با آسمان در پیوند است.
به این معنی که اهورامزدا از گوهر آسمان آب و از آب زمین را آفرید.
و به یاری آسمان شادی را آفرید. “که در دوران آمیختگی که ”روزگار ماست” آفریدگان به شادی زندگی کنند.
ایرانیان باستان آسمان را هفت پایه می‌دانستند.
نخست ابر پایه‌ ی دیگر سپهر اختران، سه دیگر ستارگان آلوده نشده، چهارم بهشت که ماه بدان پایه ایستد، ششم گاه امشاسپندان، هفتم روشنایی بی کران که جای اورمزد است.
در برخی بُن مایه ها (منابع) برای آسمان فقط سه پایه، ستاره پایه و ماه پایه و خورشید پایه نام برده شده است اما در ادبیات پهلوی از هفت طبقه‌ ی آسمان یاد شده است.
همکاران آسمان، شهریور، خور و مهر و انارم ”انغر روشن” می‌باشند.
آسمان نخستین گیتیایی اهورامزداست و در گهنبار میدیوزرم آفریده شده است.
آسمان از آفریده‌های بسیار زیبا و ستودنی اهورامزداست.
آسمان برای ایرانیان باستان سرچشمه ی نور و گرمای خورشید بوده و همان گونه که خورشید نیایش می‌شده، آسمان هم ستوده می‌شده است.

در شاهنامه آمده است :

« مه بهمن و آسمان روز بود،
که فالم بدین نامه پیروز بود».

سروده‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌ی نسک (کتاب) بندهش :

آسمان‌روز ای چو ماه آسمان،
باده نوش و دار دل را شادمان.

جان ز باده شاد كن زیرا كه عقل،
باده را بیند همی شادی جان.

هر زمان باده خور ای تازه چو گل،
تازه كن شادی به باده هر زمان.

گیاه هوم نماد آسمان ایزد است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#چکامه_ی_زیبای_پیرسبز_چک_چکو

با آوای زیبا و دل نشین :
روانشاد اردشیر جمشیدیان

برگرفته از درگاه اَمُرداد

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#زیارت_پیر_سبز_چک_چکو

از روز اشتاد تا روز انارام از خورداد ماه در گاهشمار مزدیسنی
برابر با ۲۴ تا ۲۸ خورداد ماه خورشیدی
۱
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#اشتاد_ایزد

اشتاد یا ایزدبانو اشتاد، در اساتیر ایران نام یک ایزدبانو است که ایزد پایدار روز بیست‌ و‌ششم هر ماه در گاه شمار زرتشتی نامیده می‌شود. اشتاد به چم «راستی و درستی» است.
این ایزد راهنمای مینویان و جهانیان است.
در آیین مزدیسنا بر این باور است که خداوند، زمین را در اشتاد روز آفرید. بنا به این بازگفت برخی اشتاد روز را، روزی خجسته دانسته‌اند.

واژه‌ی اشتاد از بنیان و نهان ارشتاد یا ارشتات بوده که در گذر زمان به اشتاد تبدیل شده‌ است.
ارشتات به چَم راستی و درستی است و در یسنا ۱۶ و هم چنین در دو سی روزه‌ی کوچک و بزرگ، در ردیف سی فرشته‌ در پیوند با روزهای ماه به شمار آمده‌ است.

اشتاد هم چنین رهنمای مینویان و جهانیان شمرده شده و با دو ایزد دیگر، یعنی زامیاد (ایزد زمین) و رشن در پیوند ویژه‌ و نزدیک دارد و ایزد اشتاد همکار و یاور امشاسپند «اَمُرداد» بوده و در اوستا به چم «کار و دادخواهی» هم آمده است.

زرتشت بهرام پژدو می‌سراید : «روانت باد ویژه جان و دل شاد،
نگهدارت سروش و رشن و اشتاد.

چهار روز در نزد زرتشتیان ارج بسیار ویژه‌ای دارد : مهر، آذر، ورهرام و اشتاد و برای هر یک از آن ها زیارتگاهی ساخته شده است.
یکی از نیایش گاه‌های زرتشتیان کرمان، «شاه اشتاد ایزد» نام دارد.
این زیارتگاه که در محله گَبر آباد در شمال شرقی شهر کرمان جای دارد، به این ایزد ویژه شده است. زرتشتیان روز اشتاد ایزد هر ماه در پیرانگاه ستی‌پیر در نزدیکی روستای زرتشتی‌نشین مریم‌آباد یزد به نیایش همگانی می‌پردازند.

اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)

اسب، گاو و ستور به گشتن،
هل تا به درستی آیی (بازگردی).

اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سروده‌ی استاد ملک‌الشعرای بهار :

در (اشتاد) روز، اسب و گاو ستور،
به گشتن افکنی مایه گیرند و زور.

در بندهش پیرامون این ایزدان آمده است :
آن سه فره بر چینوت برایستند. آن جا که رشن، روان را آمار کند و اشتاد و زامیاد، روان را بر ترازو بگذارند.

 در شاهنامه آمده است :

«همه ساله ز اشتاد و از آسمان،
تن و جانت با شادی و کامتان».


مسعود سعد سلمان گوید :

«اشتاد روز و تازه ز گل بوستان،
ای دوست می ستان ز کف دوستان».

سروده‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌ی کتاب بندهش :

اشتاد‌ روز و تازه ز گل بوستان،
ای دوست می ستان ز كف دوستان.

در بوستان نشین و می ‌لعل نوش،
زیرا كه سبز گشت همه بوستان.

 پور ریحان بیرونی در آثارالباقیه می‌نویسد :

«در این روز خداوند زمین را بیافرید».
سفر کردن و خون گرفتن در این روز نیکوست.

گل لاله نماد روز اشتاد ایزد است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ سپس رو به آتش کرد و دست و ساعد خود را گرد شعله آن گردانید و سه بار شعله را به سوی سینه ی خود برد
چون دوستی که دوستی را در برگیرد و شعله تا ريش أو رسيد و آن را نسوخت. سپس فیروز گفت. خدایا همه ی نام های تو فرخ است اگر نیامدن باران برای من و بدی سرشت من است، به من بگو، تا از میان بروم و اگر جز این ست از میان بردار و مرا و اهل جهان را بگو و بر ایشان ببار.
سپس از کانون فرود آمد و از زیر گنبد بیرون رفت و دنبکا نشست که آن را از زر مانند تختی و کوچک تر از آن می ساختند و رسم چنان بود که در هر آتشکده ی مهمی دنبکایی بود که از زر بود تا این که اگر پادشاهی به آن جا وارد شود بر آن بنشیند و نگهبانان و هیربدان گرد او جمع شوند و چنان که به شاهان سلام می کنند بر او سلام گویند.
به ایشان گفت دل های شما تا چه مایه سخت است و چه مردم جفاکار و بدخواهید.
چرا در این هنگام به من سلام نکردید؟
گفتند ما در برابر پادشاهی ایستاده بودیم که از تو بزرگوار تر بود و اجازه نداشتیم که تو سلام گوییم و رو بروی او ایستاده بودیم. سخنان شان را تصدیق کرد و به ایشان صلت داد، سپس از شهر آذرخورا به سوی شهر دارا رفت و چون به جایی رسید که امروز روستایی معروف به کامفیروز فارس در آن جاست و در آن زمان صحرایی بود و آبادی نداشت، ابری بر آسمان بالا رفت و چندان بارید که پیش از آن دیده نشده بود تا این که
آب در سراپرده ها و چادر ها افتاد و فیروز یقین کرد که دعای او برآورده شده است.
خدای را سپاس گزارد و فرمان داد که در آن جا چادر زدند و صدقه داد و مال بخشید و مجالس فراهم کرد و شادی کرد و از آن جا نرفت تا این روستای خرم را فراهم ساخت و آن را کام فیروز نام گذاشت و فیروز نام او و کام به معنی اراده است زیرا که وی به اراده ی خود رسیده بود.

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.

۱۲۹
@khashatra
ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ به حیثیتی که عقول و اوهام از وصف و ضبط آن قاصرند، مثل آن که روایت است که مجوس گفته اند که با زرتشت ملکی بوده به نزد بشتاسف (ویشتاسف) شهادت می آورد و گواهی می داد بدانگ زردشت رسول است و پس از مدتی آتش گشت.
فاما آتش جسم به جانب خوارزم بود، انوشیروان آن را به كاريان به ناحیت فارس نقل کرد.
پس چون عرب در این طرف متمکن شدند و دست یافتند، عجم ترسیدند از آن که این آتش بمیرد و بنشیند، پس آن را دو بهره گردانیدند.
بهره به کاریان (آذر فرنبغ) بگذاشتند و بهره ای به فسا نقل کردند تا چون یکی از این دو فرو میرد آن دیگر بماند.
و اما اتش ماجشنف که آن آتش کیخسره است (آذرگشنسف) به وضع برزه آذربیجان بود.
انوشیروان در حال آن نظر و فکر فرمود و آن را به شیز که اولین موضعی است از مواضع آن ناحیت نقل کرد، زیرا که این آتش به نزدیک ایشان به غایت عظیم و محترم بوده است، و در کتاب مجوس چنین یافته ام که بر آتش ماجشنف فرشته موکل است و به برکه هم چنین فرشته ای ست و به کوهی از ناحیت آن که آن را سبلان گویند هم چنین ملکی است و این فرشتگان مامورند به تقويت و تمیشت صواحب جيوش، پس انوشیروان گفت مرا دست نمی دهد که آتش ماه جشنسف به آتش برکه به سبلان نقل کنم، تا این هر سه اتش به يک جا جمع شوند. و امان آتش ماجشنف به آتش برکه نقل کنم تا هر دو ملک یک دیگر را معاونت می کنند اما آتش زردشت (آذر برزین مهر) آتشی است به ناحيت نیشاپور بوده است و آن را از آن جا نقل نکرده اند و از جمله اصول آتش ها بوده است و از جمله ی آن آتش ها که مجوس در آن غلو کرده اند، آتش
آذر جشنسف است که به فرد جان بوده است و متوکلی (موبدان موبد زرادشت بن آذر خوره معروف به ابی جعفر محمد التوكلي) چنین گوید :
۱۲۷
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز ارد ایزد از خورداد ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

برابر با :
آدینه ۲۳ خورداد ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۱۳ ژوئن  سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ ارد = توانگری و دارایی.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ ابواسحق ابراهيم محمد بن فارسی اصطخری معروف به کرخی در کتاب مسالک الممالک که حدود ٣۴۰ تالیف کرده می نویسد که هیچ ناحيتي و روستایی نیست که نه در او آتشگاهی هست. آن چه بزرگ تر است و معروف تر از آن یاد کنیم. کاریان آتشگاهی است نزدیک برکه جور و آن را بارین خوانند و به زبان پهلوی بر آن نبشته اند کی سی هزار دینار هزینه شده است.
آتشگاهی بر در ساپور هست تبرخشين خوانند هم در سابور آن جا را کی باب ساسان گویند آتشگاهی هست گنبد کلوشن خوانند.
به کازرون آتشگاهی هست آن را چفته خوانند و دیگر هست کلازن خوانند و به شیراز آتشکده ای هست مسوبان خوانند.
شاهان ساسانی هر کدام به تخت سلطنت نشستند آتشی می افروختند و آتشکده ای بر پا می داشتند که مبداء تاریخ قرار می گرفته.
در کتیبه ی پهلوی شاپور کازرون که در زیر آيد به اين موضوع اشاره شده است.
گذشته از آتش های پادشاهان، آتش های خانه ها و خانواده ها هم بوده که به نام آذران، آذر بهرام، ذکر شده.
آتش ده های کوچک را آذران و جاهای بزرگ تر را آذر بهرام می گفتند.
آتشگاه ها بیشتر در جاهای بلند و روی تپه و دامنه ی کوه ها ساخته می شده.
۱۲۵
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

‍ #دین_ایزد

«دین» واژه‌ای پارسی و به چم (:معنی) وجدان، بینش و نگرش درونی است که از سوی اهورامزدا در نهاد هر انسان جای داده شده تا در زندگی با نیروی آن بتواند راه درست و راست را یافته و در آن گام بردارد.

دین، نام روز بیست‌ و‌ چهارم از هر ماه در گاه شمار زرتشتی است و نگهبانی روز بیست‌ وچهارم ماه به ایزد دین سپرده شده است. دین نام ایزدی از ایزدان آیین زرتشتی، نگهبان خامه هست. در این روز فرزند به درس و آموزگار سپرند.

پورریحان بیرونی در فهرست نام‌های روزهای ایرانی نام این روز را «دین» و در سغدی هم «دین» و در خوارزمی نیز «دین» یاد کرده است. دین که از واژه‌ی دئنا گرفته شده به چم سروش كه همان وجدان آمده است.

نگرشی درونی که از سوی اهورامزدا در نهاد هر آدمی مى‌باشد، تا در زندگی با نیروی آن بتواند راه راست و درست را یافته و در آن گام بردارد.

در سانسکریت و گات ها و دیگر بخش‌های اوستا بارها واژه‌ِ ی «دئنا» آمده كه هشت بار مى‌شود.
دین در گات ها به چم‌های گوناگون کیش، و آیین و سروش و … معنا شده است.


فردوسی پیرامون این ایزد می‌سراید :

همه مردمی باید آیین تو،
همه  رادی و راستی دین تو.


مسعود سعد پیرامون آن می‌سراید :

دین‌روز ای روی تو آکفت دین،
مَی خور و شادی کن و خرم نشین.

گل سد برگ نماد دین ایزد است.

@khashatra

Читать полностью…
Subscribe to a channel