khashatra | Unsorted

Telegram-канал khashatra - وُهومَن اَمشاسِپَند

1605

به خشنودی اهورامزدا این درگاه پیوند دارد به تاریخ و دین ایران کهن. امیدوارم مطالب درگاه مورد بهره ی شما دوستان و پسند هم کیشان گرامی قرار گیرد "ایدون باد" دیدگاه و رای خود را به آی‌دی زیر بفرستید.👇 @Shahramzadmehr @Bozorgmehr2017

Subscribe to a channel

وُهومَن اَمشاسِپَند

#آئین_مهر_و_نفوذ_آن_در_اروپا

✅ مهر، ایزد هند و اروپایی در اوستا Mithro و سنسگریت Mitra و به یونانی Mithras و به لاتین Mithra خوانده شده است.
در ریگ‌ودا میترا ستوده شده و اغلب همراه به نام ورونا ذگر می گردد.

✳️ اگر چه میترا ایزد مشترک بین اقوام آریایی بود، میترایی که رومیان و به طور کلی غربیان آن را می پرستیدند از ایران اخذ شده بود ولی در رُم میترایی ایرانی به شکل دیگر در آمد.‌
میترا ایزد روشنایی و در خدمت اهورامزدا و از یاران سپنتامینو به شمار می رود.
تیر میترا همیشه به هدف اصابت می کند و در نبرد میان خیر و شر، پیروزی همیشه با میتراست.
۱
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#اورمزد

امروز اورمزدست ای يار مِی گسار،
برخيز و تازگی کن و آن جام باده آر.
ای اورمزد روی بده روز اورمزد،
آن مِی که شادمان کُندم اورمزدوار.

🔻اورمزد
((یکتا پروردگار بزرگ ایرانیان باستان و مزدیسنان،
و آفریدگار زمین و آسمان و آفریدگان.
امشاسپندان و ایزدان نیز آفریده اویند.
او عین قدرت و دانش پر از خیر و راستی و سپندی و نیکی ست.
👈 اورمز، هورمزد، هرمزد = مخفف اهورامزدا، خدای یگانه، نام ستاره ی مشتری، نام فرشته‌ای، نام روز اول از هر ماه مزدیسنی.
👈 اهورامَزدا؛
(به اوستایی مزدا اهوره «مَزدا اَهورَه»)
نیز با نام‌های : اهورا ، اورمَزد، هورمَزد، اورمُزد، هورمُز و هُرمُز)، نامِ آفریدگارِ نِکویی‌ها و دادار و پروردگارِ همه ی هستی در مَزدَیَسنا است. اهورامزدا آفریننده ی جهان است. مزدیسنان اهورامزدا را می‌پرستند.
اهورامزدا آفریدگار و داور همه چیزهای مادی و مینوی، و نیز آفریننده ی روشنی و تاریکی و برقرار کننده ی نظم هستی (اشا) است.
او با اندیشیدن همه چیز را هستی بخشیده ‌است.
پس در واقع او از عدم می‌آفریند و با خود تنهاست.
✔️ برای اهورا مزدا ؛
در هرمزد یشت، در حدود شست صفتِ نیک آورده شده، و همه ی چیز های خوب به وی منتسب شده‌است. هم چنین او در مزدیسنا دارای شش صفتِ برجسته زیر است :
۱ - سپنتامینو به چم سپند ترین روان.
۲ - خشثره ویرنه به گویش امروزی شهریور، به چم شهریار و پادشاهی که باید برگزیده شود.
۳ - سپنته آرمیتی ست به چم پارسایی سپند و پاک.
۴ - هورتات بگویش امروزی خورداد به چم جامعیت و رسایی.
۵ - اَمرتات جاودانگی و بی مرگی ، او اَشَه. به چم راستی و درستی و دات ایزدی و پاکی ست.
۶ - وهومَنَه است به چم خوب منش، منش نیک، این صفات در مزدیسنا به نامِ امشاسپندان خوانده می‌شوند.
و پایه‌های کمال در دین مزدیسنی برای رسیدن به روشنایی بی پایان است.
از این هفت امشاسپندان است که هفت شهر عشق، و هفت آسمان و هفت خوان اسفندیار و هفت خوان رستم، و هفت سین و هفت کشور و … اقتباس شده است.

گیاه مورت نماد روز اورمزد (خداوند) می باشد.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ در اکباتان نزدیک همدان معبد با شکوه آناهیتا قرار داشت ستایش آناهیتا، ایزد آب در زمان پادشاهی ارتاکز رسس دوم هخامنشی در ایران معمول بود.
ستون های این معبد باخشت های زر و
سيم آراسته‌ و مزین بود و مقدار زیادی از خشت های نقره و طلا نیز در گنجور آن انبار.
اسکندر گجستک جواهرات و زر و سیم های قصر شاهنشاهی را غارت نمود. ولی به اين معبد تجاوز نکرد. ولی انتیکینوس (۳۰۱-۳۲۵ پیش از میلاد) خشت های سیم و زر ستون ها و دیوار معید را بکند و گنجینه ی آن را غارت کرد.
و از آن ها سکه ضرب نمود و مزد سپاهیان خود را ادا کرد.
به قول جاکسن به نقل از مورخان سکه ها موازی ۴/۷۳۰/۰۰۰ دلار آمریکا بوده.
پادشاهان اشکانی معبد باشکوهی در کنگاور، به نام اردويسور ِناهیتا (ناهید) بنا نموده بودند.
ایسیدور چراکس یونانی که در سده ی اول میلاد از کنگاور عبور نموده آن را بسیار آباد و با رونق دیده و از آن سخن می راند.

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.

۸۳
@khashatra
ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ به گفته ی صاحب تاریخ تباهی فارسیان « در داراب فارس عبادت خانه ی بزرگی در میان کوه از سنگ بریده و سر آن را از کوه نمایان کرده، گنبد زر اندودی بر آن ساخته بودند که به زرین گنبد مشهور بوده.
در آغاز‌ استیلای اعراب آن عبادت گاه را مسجد ساخته سنه ۵۸ به خط كوفى بر آن تاریخ نهادند.
سپس به مرور زمان رو به خرابی آورده که الحال چنان خراب ست که درندگان در آن مکان دارند.»
باستان شناس ایران آقای سید محمد تقی مصطفوی در مورد همین آتشکده به عنوان آتشکده ی عهد ساسانی نزدیک شهر داراب صحبت داشته اند که در جای دیگر این کتاب به شرح آن بر می خوریم.
صاحب تاريخ تباهی فارسیان در دنباله ی سخن خویش گوید :
« در سروستان فارس عبادت خانه ی عالی بوده که تازیان آن را مسجد کرده و سپس به مرور زمان منهدم شده الآن به چهار تاق مشهور و از آن آثاری باقی ست.
در کرمان در دامنه ی کوخی عبادت گاه بزرگی بوده موسوم به گنبد جبل که اعراب
مسجد کرده اند والآن آثارش در جز و قبرستان کرمان باقی است.»
۸۱
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز

به روز، پیروز ‌و فرخ روز انارم ایزد
از اَردی بهشت ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

برابر با :
دو شنبه ۲۹ اردی بهشت ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۱۹ می ( مه )  سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ انارم = فروغ و روشنایی بی پایان.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ امیران عرب هنگام فرمان روایی خود بر ایران نه تنها در خرابی ایران کوشیدند بلکه به واسطه ی تعصب خشک و نادانی در نابودی فرهنگ و راه و رسم و دین ایران باستان از هیچ گونه اقدامی کوتاهی نمودند.
اما مساعی آن ها تا حدی بی نتیجه ماند زیرا ایرانیان آتش مقدس را برداشته به ماوراء النهر گريختند و در شهر باختر که در روزگاران پیشین آباد و خرم بود آتش مقدس را تخت نشین نمودند.
پس از شکست ایرانیان در نهاوند و ستم و سخت گیری اعراب دسته ای از زرتشتیان برای حفظ دین بهی به هندوستان پناهنده شدند و گروه دیگر به سمت چین رفتند، آتشکده های بسیاری تا سده ی نهم میلادی در آن ها روشن و با رونق بود.
البیرونی در مورد بی اطلاعی زرتشتیان خوارزم از تاریخ می نویسد :
«علت این که ما از این اخبار بی خبر مانده ايم اين ست كه قتيبة بن مسلم اهل نویسندگان و هیربدان خوارزم را از دم شمشیر گذرایند و آن چه مکتوبات از کتاب و دفتر داشتند همه را طعمه ی آتش کرد و از آن وقت خواز و میان امی و بیسواد ماندند.»
مسعر بن مهلول (۳۳۸ه) جهانگرد عرب در سفرنامه ی خود می نویسد :
«در شهر سیمور یا چال واقع در نزدیکی های کامبایت نفوس پارسیان و آتشکده ی آن ها دیده می شود.»
۷۹
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#مانتره_سپند_ایزد

بیست و نهمین روز ماه، مانتره‌سپند دو بخش دارد؛ نخست مانتره یا مَنتره به چم سخن اندیشه برانگیز و دوم سپند یعنی مقدس.
در اوستا «مانترَسپِنتَ»، فارسی میانه «اَمَهرَسپنت» و فارسی امروز «ماراسپند» و «مانترسپند» آمده است.
وی ایزد و نگاهبان آب است. ایزد ماراسپند نگهبان گاه و روز و خرد و گوش‌ها و چشم‌هاست.
مانتره‌سپند به چم گفتار نیک، پاک و سپندینه و سخن فزونی بخش است.

اشوزرتشت اسپنتمان در سرودهای خود گات ها را مانتره که همان سخن اندیشه‌ برانگیز است نامید.
مانتره در سراسر اوستا ستوده شده است.
مانترسپند ایزد درمانگری ست و به چم آرام بخش روان‌ها هم آماده است و شفا می‌بخشد قلب‌های خسته انسان در رنج را.

«مانتره» یکی از واژه‌های بنیادین گاهان ست.
این کلمه از ریشه ی من به چم اندیشیدن و در کل به چم وسیله ی اندیشه کردن و یا موجب اندیشه برانگیزی آمده است.
اما روان‌ترین ترجمه کلام اندیشه برانگیز است.
اشوزرتشت در گات‌ها، سرودهای خود (گاهان) را مانتره می‌نامد.
هم چنین در اوستا، او ِستاهای «اَشِم وُهو» و «یَـتااَهو = اَهونَ‌وَر» به نام مانتره شناخته می‌شوند.
سراینده ی مانتره نیز «مانترن» نامیده می‌شود.

# ویژگی‌های_مانتره


۱- درمان بخشی :
در گاهان در هات ۴۴ بند ۱۶،
از درمان بخشی و به عبارتی همان جنبه روان شناسی مانتره اشاره شده است.

۲- الهام گونه بودن :
اشوزرتشت فردی است که با الهام از جهان ِ پیرامون خویش (چه درون و چه محیط) به بزرگی رسید، وی مانتره را هم نوعی الهام (چه درونی و چه از محیط) می‌داند.

۳- موسیقیایی بودن :
یکی از شروط مانتره بودن ِ یک سخن، موسیقایی بودن آن است.

۴- توانایی اهورایی مانتره :
در گاهان برای تاثیر کلام مانتره بر اقشار مردم و سعادت آن ها بسیار گفته شده است.

از آن چه که در متون اصلی دین ِ ما گات ها و قسمت‌های اصلی اوستا بر می‌آید، مانتره جزیی از نوای خداوندی است که به مانند «فرَوَهَر» در وجود هر انساتی قرار داده شده است و در اصل توانایی اندیشه برانگیزی است و از آن جایی که خداوند «مبدا خرد» است، پس مانتره هم توانایی اندیشمندی و اندیشه برانگیزی است، که یک انسان از آن بهره‌مند می‌شود.
و نیز مانتره کلامی است از همین نوع که از مانتره ِ وجودی انسان به صدا در می‌آید و به مانتره وجودی انسان دیگری می‌رسد و آن را بر می‌انگیزد.
چه نیکو و زیباست در این روز خواندن گات ها.
پیدایی و روایی دین نیک اندر جهان به دست مانترسپند است و می‌توان نیکی دین را به وسیله مانترسپند از آن خویش کرد.
گویند هر کس در این روز زاده شود دلیر باشد.

سروده‌ ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌‌ی نسک (کتاب) بندهش :

ای دلارام روز مار‌اسپند،
دست بی‌جام لعل مِی، مپسند.
خرمی در جهانِ خرم بین،
شادمانی كن و به ناز بخند.

اندرزنامه‌ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم) :

جامه افزای و دوز و پوش و زن به زنی کن،
که فرزند تیز ویر ( باهوش) و نیک زاید.

اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سروده‌ی استاد ملک‌الشعرای بهار :

زن تازه در (ماراسفند) گیر،
که فرزند نیک آید و تیز ویر.

گل کرکم نماد مانتره سپند ایزد است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ قصه ی کوتاه زرتشتیان نرسی آباد به همسایگی چنین شخص مقتدری می زیستند.
روز پنجه وه بود، چنان که مرسوم است، زرتشتیان بر پشت بام آتش می افروزند و سیر و سداب درست می کنند و به یاد روان شادی درگذشتگان آداب و تشریفات دینی به جا می آورند و به بندگی اهورامزدا می پردازند.
اتفاقا در همان اوان میرمیران از یک مسافرت زیارتی به یزد مراجعت نموده باشد.
دود آتش پنجه وه بر پشت بام و بوی سیر
و سداب در محله ی زرتشتیان نرسی آباد پیچیده بود و وزش باد آن را به سوی منزل میرمیران می برد.
میر از دود و بو متاذی می شود. می پرسد این دود و بو از کجاست؟
می گویند از منازل زرتشتیان است، حکم می کند مساکن ایشان را با زمین هموار سازند و آن ها را به جایی دور تر سکونت دهند.
زرتشتیان تحت فشار و محرومیت های سخت زندگی می کردند به اعتراض توانا نبودند تا چه رسد در برابر چنان شخص مقتدری که امیران و وزیران از او ترسان بودند.
به اجبار به باغات خود پناه می برند و در آن جا اتاق هایی برای اقامت درست می کنند.
اما سران گروه بالحاح و بیچارگی تمام از میرمیران تقاضا می نمایند به آن ها رحم نموده از خراب کردن در مهر آن هم اتاقی که آتش مقدس در آن محفوظ بود صرف نظر و برای یادگاری به جا بگذارد.
میرمیران خواهش آن ها را می پذیرد و بدین طریق اتاق آتشگاه از خطر ویرانی می رهد.
اینک همان اتاق به نام پیر مهر ایزد زیارت گاه مردم اطراف است.

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.

۷۷
@khashatra
ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ در مهر زیر ریک در شهر یزد به مسجد جامع تبدیل شده.

پشت مهدی آباد بلوک و میمون آیاد یزد مسجد جمعه ای ست در وسط بیابان ریگ زار که همواره بزبرویک می رود و در روزهای جمعه مسلمانان پس از بیرون بردن ریگ به ادای نماز جمعه می پردازند.
در حدود ۷۰ سال پیش سنگ نبشته ای در آن جا پیدا می شود که به خدمت روان شاد ماستر خدا بخش می برند پس از مطالعه معلوم می شود که آن در مهری بوده که به مسجد تبدیل گشته است.

❇️ آثار آتشکده ۳۰۰ سال پیش پیدا نیست.

تاورنیه در سفر نامه ی خویش می نویسد که در سنه ی ۱۰۶۵ هق از راه جزیره ی هرمز به کرمان می رود و در چهار منزلی کرمان آتشکده ی بزرگ زرتشتیان را دیده است.
و می نویسد پیشوای بزرگ آنان در همان جا جای دارد و هر زرتشتی ناگزیر است هنگام زندگی برای زیارت به آن جا برود.
معلوم نیست مقصود او کجاست. و آتشکده در آن حوالی پیدا نیست.
شاید مقصود او سیرجان باشد که در هزار سال پیش نشیمن موبدان موبد و زات سپرم آمرونامی آن حدود بوده است.

❇️ پیر مهر ایزد.

کیا ترسو سپهسالار سلطان علاء الدوله کالنجار در سال ۵۱۷ هق دیهی نزدیک کثنویه احداث کرد که به نام نرسی آباد معروف و اینک به شهر یزد وصل می باشد.
موقعیت مساكن مردم دیه که عموماً زرتشتی بوده اند، پیش از روزگاران صفوی در سمت مغرب محل فعلی قرار داشت و جایی که اکنون خانه های مردم می باشد باغستان و مزارع دیه بوده است.
۷۵
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز

به روز، پیروز ‌و فرخ روز زامیاد ایزد
از اَردی بهشت ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

برابر با :
شنبه ۲۷ اردی بهشت ماه سال ۱۴۰۲ خورشیدی

۱۷ می ( مه )  سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

  ✔️ زامیاد = زمین

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ آتشکده در حوزه ی بختیاری.

در ناحیه ی بختیاری دامنه ی کوه های زاگرس محلی است بنام « برده نشانده» باقیمانده ی خرابه ی آتشکده ی باستانی دوره ی پارت ها پس از کاوش هایی که به سال ۱۳۳۳ ی در آن جا به وسیله ی هیئت باستان شناسی فرانسوی و ایرانی به عمل آمده کشف گردیده است.
خاک برداری از روی قسمت فوقانی این پرستش گاه که محل افروختن آتش بوده است موجب شد که نمای شمالی آتشکده نمایان شود.
این نما به وسیله ی پلکانی بزرگ و با شکوه به دو قسمت تقسیم شده و بر یک ستون چهار گوش که بر پایه ای بنا شده تکیه دارد.
هیئت حفاری در محل همین پایه به یافتن چند قطعه سنگ حجاری شده موفق گردید که متعلق به دوره ی پارت ها بوده و پس از خراب شدن پرستش گاه این قطعات به اطراف پراکنده شده بودند.
در قسمت پایین پرستش گاه که تاریخ بنای آن نسبت به قسمت بالا جدید تر است (سال های اول میلادی) یکی از شاهزادگان محلی ساختمان منفردی شامل سه اتاق مستطیل شکل بنا کرد که از داخل به یک دیگر راه ندارند. درهای این سه اتاق به ایوانی که دارای یک ردیف ستون می باشد باز می شود و بر این ستون ها نقش اشخاص حجاری شده است.
۷۳
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز آسمان ایزد از اردی بهشت ماه سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

آدینه ۲۶ اردی بهشت ماه به سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۱۶ می سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ آسمان = آسمان.


@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ خانواده.

از زندگانی فردوسی سترگ تا پیش از سرایش شاهنامه آگاهی چندانی در دست نیست.
تنها این‌که پسر او در سال ۳۵۹ ه‍.ق زاده شده، پس فردوسی سترگ باید پیش از ۳۵۸ ه‍.ق ازدواج کرده‌ باشد.
از همسر فردوسی چیزی دانسته نیست.
پژوهش گرانی چون حبیب یَغمایی، محمدتقی بهار و ذبیح‌الله صفا، زنی را که در آغاز داستان «بیژن و مَنیژه» نام برده شده، همسر فردوسی سترگ دانسته‌اند.
اگر این گمان درست باشد، شاید او زنی فرهیخته بوده، که توانایی چنگ‌نوازی داشته‌است و مانند خود فردوسی سترگ از خانواده‌ای دهقان‌نژاد بوده و از آن چه که در این خانواده‌ها به دختران آموزش داده می‌شده، بهره داشته‌است.
پسر فردوسی سترگ در سال ۳۹۶ ه‍.ق در ۳۷ سالگی و زمانی که فردوسی سترگ ۶۷ ساله بوده، درگذشت.
فردوسی سترگ از پیشی‌گرفتن پسر بر پدر گِله کرده و از خداوند خواستار آمرزش فرزندش می‌شود.
به گزارش نظامی عروضی، از فردوسی سترگ تنها یک دختر به‌جای ماند و فردوسی سترگ پاداش شاهنامه را برای کابین او می‌خواست.
پس از مرگ فردوسی سترگ دختر پاداش را نپذیرفت و آن پاداش برای بهبود چاهه خرج شد.

(👈 گرد‌آورنده : شهرام زادمهر)
۱۱
@khashatra
پایان🔺🔺

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ پرورش و بالندگی

برپایه ی اشاره‌های گذرای فردوسی سترگ، دانسته‌شده که او دهقان و دهقان‌زاده بوده‌است.
دهقانان طبقه‌ای از زمین‌داران در دوران پیش از اسلام و سده‌های دوم و سوم هجری بودند که بیشتر برای نگاه‌بانی از جایگاهِ مالی و اجتماعیِ خود به اسلام گرویدند و از همین‌ روی به رسوم و سنت‌های نیاکانی خود عشق می‌ورزیدند و در پاسداری از آن‌ها کوشش می‌کردند.
فرزندان دهقانان با آداب و رسوم ایرانی پرورش می‌یافتند و نگهبانان سنت‌ها و فرهنگ ملی ایرانی بودند.
درباره ی دوران کودکی و جوانی او، نه خودِ شاعر سخنی گفته و نه در منابع کهن جز افسانه و خیال‌بافی چیزی به‌چشم می‌خورد.
بااین‌حال از دقت در ساختار زبانی و بافت تاریخی– فرهنگیِ شاهنامه، می‌توان دریافت که او در دوران پرورش و بالندگی خویش از راه خواندن و ژرف‌نگری در سروده‌ها و نوشتارهای پیشینیانِ خویش، سرمایه ی کلانی را اندوخته، که بعدها دست‌مایه ی او در سرایش شاهنامه شده‌است. 
کودکی و جوانی فردوسی سترگ در زمان سامانیان سپری شد.
شاهان سامانی از دوست داران ادب پارسی بودند.
فردوسی سترگ در روزگار و شهری می‌زیست که داستان‌های کهن ایرانی مورد علاقه ی همگان بود — همان‌گونه که خود در دیباچه ی  شاهنامه ستایش و آفرین‌گویی «کِهان» و «مِهان» را از ناموَرنامه ی ابومنصوری و این‌که «جهان دل نِهاده برین داستان» را بازگفته‌است.
۹
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ نام و نشان.

کُنیه ی وی «ابوالقاسم»، و تخلص و شهرتش «فردوسی» است، هیچ‌گونه آگاهی قطعی از نام و خانواده‌اش در دست نیست.
در منابع گوناگون و در دیباچه ی برخی نسخه‌های دست‌ نویس شاهنامه، نام وی منصور، حسن یا احمد آمده و نام پدرش حسن، احمد یا علی و نام پدربزرگش شَرَف‌شاه یاد شده‌است.
از میان این گفته‌های گوناگون، معتبرترین نامِ این شاعرِ ایرانی «ابوالقاسم فردوسی توسی» است.
این‌که چرا شاعر تخلص فردوسی سترگ را برای خود گزیده‌است، روشن نیست.
شاید این موضوع به دیدار وی با سلطان محمود غزنوی بازگردد.
گویا سلطان محمود چنین لقبی به فردوسی سترگ داده و منظور وی مردی بوده که از بهشت آمده‌است.
نام او همه جا ابوالقاسم فردوسی شناخته شده‌است.
نام کوچک او را در منابع کهن‌تر مانند عَجایِب‌ُالْمَخلوقات و تاریخ گُزیدهٔ حَمدُالله مُستُوفی و «سومین پیش گفتار کهن شاهنامه»، «حسن» نوشته‌اند.
منابع دیگر هم‌چون برگردانِ عربی بُنداری اصفهانی، «پیش گفتار دست‌نویس فِلُورانْس» و «پیش گفتار شاهنامه ی بایسنقری» و نوشته‌های برگرفته از آن، نام او را «منصور» گفته‌اند.
پیش از همه ی این‌ها، کهن‌ترین منبعی که از فردوسی سترگ و نام و تخلص و شهر او یاد کرده، گَرْشاسْپ‌ْنامه ی اسدی توسی است. 
نام پدر او نیز در تاریخ گزیده و «سومین پیش گفتار کهن شاهنامه» «علی» گفته شده‌است.
 محمدامین ریاحی پس از بررسی کهن‌ترین منابع، نام «حسن بن علی» را پذیرفتنی و این نام را با قرینه‌های دیگری که وابستگی او را به یکی از شاخه‌های تشیع می‌رساند، سازگارتر دانسته‌است، هرچند که هم‌چون بیشتر پژوهندگان زندگانی فردوسی سترگ، او را از هرگونه تعصّبِ مذهبی برکنار می‌داند.
۷
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#نیایش

#اورمزد_یشت

با آوای دل نشین روان شاد
موبد مهربان فیروزگری

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز

به روز، پیروز ‌و فرخ روز اورمزد و خرداد ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

برابر با :
سه شنبه ۳۰ اردی بهشت ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۲۰ می ( مه )  سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ اورمزد = هرمزد ، خداوند.

✔️ روز آرامش و نیایش همگانی زرتشتیان.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ به قول مستوفى صاحب تزهة القلوب :
«اسفنديار رویين تن آتشكده ی بزرگی در اردستان (بین نایین و کاشان) ساخت و مردم از اطراف برای بندگی به آن جا می رفتند.
و به قول ابن رستاح انوشیروان در این شهر متولد شده‌ است.

أوليريوس جهانگرد آلمانی که در روزگار صفویان به اصفهان آمده در سفر نامه ی خود از گبرآباد نزدیک اصفهان و دخمه ی زرتشتیان به نزدیکی گبرآباد سخن می راند.
در گبر آباد آتشکده ی بزرگی بوده و دستور کاوس معروف به استاد آذربان،آن هنگامی که شاه سلطان حسين به قتل عام زرتشتیان گبرآباد فرمان داد دستور کاوس آتش مقدس را برداشته و به اتفاق ديگران به یزد فرار نمود.

به قول جاكسن نقل از جهانگرد اروپایی آثار آتشگاه هایی در فیروز آباد و نوبند جان فارس موجود است.
ولی لرد کرزن اشتباها با این عقیده مخالف می باشد.
آثار خرابه ای در دشت مرغاب موجود که به ظن قوی آتشگاه می باشد و به نزدیکی آرامگاه کورش بناشده.
به نزدیکی ستین قلعه ، به راه میاندوآب تپه ی خاکستری ست که به قول بیشوب، صاحب سیاحت در ایران از بقایای آتشگاه می باشد.
۸۲
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#انارم_ایزد

انارم به چم (معنی) «روشنایی بی پایان» است و در اوستا «اَنَغرِرَاوچَ» خوانده می‌شود.
کسانی که با اندیشه، گفتار و کردار نیک زندگی می‌کنند و با دروغ و ناپاکی مبارزه می‌کنند، سرانجام به سرای نور و سُرور می‌روند که سرشار از خرسندی و شادمانی برای آن‌هاست.
این سرا، همان خانه‌ ی واپسین و جایگاه روشنایی و فروغ بی‌پایان است.
مسعود سعد پیرامون این ایزد می‌سراید :
«انیران ز پیران شنیدم چنان،
که مِی خورد باید به رطل گران».

زرتشتیان در این روز به سفر می روند و اهورامزدارا به شوند داده‌های نیکش برای زندگی ستایش می‌کنند،

گل «مروارید شيران» نماد انارام در دین زرتشتی است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ بنا به قول جهانگردان مغرب غار بزرگی در کوهی به نزدیکی شهر قدیم مریگه (مراغه) حفر شده و نام آن قلعه کارپاتو Karpatu بوده و آتشکده ی بزرگی به نام کنگودر Kanegodar در آن قرار داشت.
دانشمند ارمنی گیوس Gaius در کتاب خویش فرهنگ جغرافی به ارمنی می نویسد : که تولد اشوزرتشت در حوالی سلماس (ایران) بوده و پس از آن که دین او رواج یافت آتشکده ی باشکوهی در همان محل تقدیس گردید.
سپس آن بنا به دست ارمنی ها افتاد و اینک به دست مسلمان هاست.

در نزدیکی رودخانه ی شاپور خرابه ی بنایی که زمانی آتشکده بوده دیده می شود.
گنبدی در کوه بلوک داراب کنده شد که آتشگاه است.
در سروستان فارس خرابه ی چهار تاقی است که زمانی آتشکده بوده.
در‌ نزدیکی قریه ی اسپند آباد در خراسان خرابه ی آتشگاه دیگر به نظر می رسد.
در شهر کنگاور که اینک به حال ویرانی است آتشكده ی بسیار بزرگی موجود بوده و این همان شهری ست که گویند مزدک از آن جا برخاست و به تبلیغ دین خود پرداخت.

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.

۸۰
@khashatra
ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ گفتار نویسندگان مغرب و مشرق.

در روز گاران باستان شهر سمرقند به نام سوگدو يا سغديانه به معنى آتشگاه یا محل سمبل آتش نامیده میشد.
در تاجیکستان نزدیک کوهی به نام افراسیابی خرابه ی ساختمان باشکوهی است که می گویند کاخ افراسیاب بوده.
در آن جا آتشکده ای بوده که مردم تاجیک بندگی می کردند.
روس ها در آن جا به کند و کوب و کاوش پرداختند و مسکوکات طلا و نقره و جواهرات قیمتی و هتا الماس به دست آوردند.
به قول جهانگرد اروپایی سرگرد رالینس : «شهر گنجاکا (کنگاور) در ایران تا ۲۰۰ سال پس از تسلط اعراب با نفوس زرتشتیان آباد بود و آن ها آزادانه به انجام مراسم دینی و بندگی در آتشگاها مشغول بوده اند.
اما شهر گنجاکا پس از آبادانی شهر مراغه به نزدیکی آن و شیوع اسلام در آن بخش از رونق افتاد و به حال ویرانی رسید و زرتشتیان آن جا به نیستی گراییدند.
به قول همان نویسنده دین زرتشتیان در شهرهای پارس، سیستان و خزر همان رونق پیشین خود را داشت.
به نظر می رسد ۳۰۰ سال پس از شيوع اسلام و تسلط بیگانگان بر ایران آیین زرتشتی و آتشگاه ها راه زوال و نیستی را پیمودند.»
۷۸
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز

به روز، پیروز ‌و فرخ روز مانتره سپند ایزد
از اَردی بهشت ماه به سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

برابر با :
یک شنبه ۲۸ اردی بهشت ماه سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۱۸ می ( مه )  سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

  ✔️ مانتره سپند = سخن اندیشه برانگیز

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ امير غياث الدين محمد میر میران ( ۹۹۸ هق) فرمان روای عرفی و شرعی و فنانیک یزد و طرف توجه و احترام پادشاه شاه طهماسب صفوی بود.
نشیمن گاه ویژه ی او نزدیک نرسی آباد جنب، باغ دولت آباد قرار داشت.
پسر بزرگ او شاه نعمت الله، داماد شاه طهماسب و شاهزاده اسمعیل میرزا داماد او (شاه نعمت الله) بود و به فرمان سلطان محمد پادشاه، شاهزاده خانم دختر شاه اسمعیل ثانی به عقد ازدواج شاه خلیل الله دومین پسر میرمیران در آمد.
مردم ایران به حكم شاه طهماسب صفوی میرمیران را به عنوان «مرتضی ممالک اسلام و مقتدای طوایف انام» خطاب می نمودند.
صاحب جامع مفیدی (ص ۳ - ۶۲ جلد سوم) در تعریف اقتدار او می نویسد.
«حکم همایون از مکمن عنایت روز افزون نفاذ یافت که جميع امرا و ارکان دولت و تمامی وزرا و اعيان حضرت طريق متابعتش پویند. پایه ی حشمت و اقتدارش از پرتو عنایت پادشاه جهان مطاع از فرق قدین در گذشت.
تقویت ارکان شریعت غرا و تمشیت مهام سادات و قضات و ساير ناس و منصب نقابت ممالک محروسه را به آن قدوه ی اولاد خير البريه كه در ولایت والی دین اله بود تفویض فرمود.
زمام اختیار بلاد و اعصار عموماً و خطه ی فرح افزای یزد خصوصاً در قبضه ی اقتدار آن فرقه ی عظیم الشان قرار داشت. پایه ی قدر و منزلتش از جميع صدور و امرای عظیم الشان بلكه اكثر سلاتين نافذ فرمان درگذشت.»
۷۶
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#زامیاد_ایزد

زامیاد به چم زمین است. زمین سرچشمه‌ ی همه ی داده‌ها برای زندگی بهتر آفریده‌‌ هایی است که روی آن زندگی می‌کنند.
گویند در این  روز درخت نشاندن  و تخم  کاشتن و آبادانی کردن بسیار خوب است.

روز «زامیاد» بیست‌ و‌ هشتمین روز ماه در گاه شمار زرتشتی به این ایزد نامیده می‌شود.
زامیاد (زم، زمین + یزد) یا زامیاد نام فرشته‌ ی زمین است‌ که با صفت نیک کنش، از او یاد شده است.
ایزد زامیاد (زمین) با ایزد آسمان یک جا یا جداگانه سپند شمرده شده‌اند.
زمین نماد مادر است برای انسان و دیگر موجودات زنده‌ ی روی آن، بنابراین ستودنی و سپندینه بوده و در آموزش‌های دین زرتشتی به نگهداری پاک و نیکو از آن بسیار سفارش شده است.
ایزد زامیاد از ایزدان همکار اَمُرداد است.

در ستایش زامیاد نیایش و ستایش اهورمزدای یگانه از همه‌،
نیكوكاران به داده‌های هرمز هست،
نگهدارنده و پروراننده‌ ی آفریده‌ ی زمین نیكو را همی مى‌ستاییم ….

سروده‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌‌ی نسک بندهش ؛

چون روز زامیاد نیاری ز می ‌تو یاد،
زیرا كه خوش‌تر آید مِی ‌روز زامیاد.

اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)

دارو مخور.

اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سروده‌ استاد ملک‌الشعرای بهار :

گرت خوردن دارو افتد به سر.
به (زامیاد) روز، هیچ دارو مخور.

گل بانو اسپرغم نماد زامیاد ایزد است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ بنای منفرد که دارای سه اتاق است مانند بقعه ی پرستش گاه منهدم و غارت شده می باشد. خزانه ی این پرستش گاه از آلات و اسباب هنری و جواهرات پر بوده که به غارت رفته است.
از جمله آن چه که از دست دزدان و غارت گران در آمان و باقیمانده است نزدیک به پنج هزار سکه ی مفرغی ایلامی است که به نظر می رسد آن ها را در مدخل در مرکزی کاخ پخش کرده و روی سه قطعه سنگ بزرگ قرار داده اند.
به فاصله ی ۲۵ کیلومتر از «برده نشانده» پرستش گاه دیگری در مسجد سلیمان است که نظیر پرستش گاه اولی دارای محلی برای برافروختن آتش بوده است و فعلا در زیر یک مقبره ی عظيم بالنسبه ی جديد التاسيس واقع در قبرستان محلی پنهان است.
به واسطه ی فراوانی سنگ هایی که متعلق به کوه های اطراف این منطقه می باشد تمام قبرهای این گورستان به وسیله ی تخته سنگ های عظیم پوشانیده و محصور شده ولی روی یکی از قبور به جای تخته سنگ، یک قطعه ی بزرگی از مجسمه ی یک اشراف زاده ی اشکانی قرار دارد.
سایر مجسمه های این پرستش گاه مربوط به پیروان آتشکده است که احتمالاً آن ها را
در حالت عبادت بر پا کرده اند و ظاهرا جای این مجسمه ها گردا گرد پرستش گاه بوده است. (مجله ی بررسی های تاریخی شماره ۱ - ۲ بهار - تابستان ١٣٤٥ نشریه ی ستاد بزرگ ارتشتاران ص ۵۳ - ۵۸ ).

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.

۷۴
@khashatra
ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#آسمان_ایزد

بیست‌وهفتمین روز از هر ماه در گاه شمار مزدیسنی آسمان نامیده می‌شود.
آسمان از آفریده‌های اهورایی و ایزد نگهدارنده‌ ی سپهر.
واژه‌ ی آسمان در اوستا به صورت اَسن، اَسمن، در پارسی میانه و در پازند به صورت آسمان آمده است.
این واژه در اوستا به چم (:معنی) سنگ نیز به کار رفته است.
آسمان نخستین آفریده‌ ی اهورامزدا پیش از جهان مادی است که آغاز و انجام آن نادیدنی است.
(یشت ها فروردین یشت بند ۳) و در اوستا ستوده شده است.
آفرینش دیگر پدیده‌‌ها با آسمان در پیوند است.
به این معنی که اهورامزدا از گوهر آسمان آب و از آب زمین را آفرید.
و به یاری آسمان شادی را آفرید. “که در دوران آمیختگی که ”روزگار ماست” آفریدگان به شادی زندگی کنند.
ایرانیان باستان آسمان را هفت پایه می‌دانستند.
نخست ابر پایه‌ ی دیگر سپهر اختران، سه دیگر ستارگان آلوده نشده، چهارم بهشت که ماه بدان پایه ایستد، ششم گاه امشاسپندان، هفتم روشنایی بی کران که جای اورمزد است.
در برخی بُن مایه ها (منابع) برای آسمان فقط سه پایه، ستاره پایه و ماه پایه و خورشید پایه نام برده شده است اما در ادبیات پهلوی از هفت طبقه‌ ی آسمان یاد شده است.
همکاران آسمان، شهریور، خور و مهر و انارم ”انغر روشن” می‌باشند.
آسمان نخستین گیتیایی اهورامزداست و در گهنبار میدیوزرم آفریده شده است.
آسمان از آفریده‌های بسیار زیبا و ستودنی اهورامزداست.
آسمان برای ایرانیان باستان سرچشمه ی نور و گرمای خورشید بوده و همان گونه که خورشید نیایش می‌شده، آسمان هم ستوده می‌شده است.

در شاهنامه آمده است :

« مه بهمن و آسمان روز بود،
که فالم بدین نامه پیروز بود».

سروده‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌ی نسک (کتاب) بندهش :

آسمان‌روز ای چو ماه آسمان،
باده نوش و دار دل را شادمان.

جان ز باده شاد كن زیرا كه عقل،
باده را بیند همی شادی جان.

هر زمان باده خور ای تازه چو گل،
تازه كن شادی به باده هر زمان.

گیاه هوم نماد آسمان ایزد است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

🔥لیست 30 کانال برتر تاریخی و فرهنگی و ادبی!

🎓 دنبال محتوای مفید و متفاوتی؟ بزن روی این لینک!👇
📌 /channel/addlist/ZJFbZJhZy_5mNWM0

🔻این پایین یه کانال نمونه رو بدون جوین هم می‌تونی ببینی!👀

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ آموزش و دانش.

از شاهنامه این‌گونه برداشت کرده‌اند که فردوسی سترگ با زبان و دیوان‌های شاعران عرب و نیز با زبان پَهلَوی آشنا بوده‌است.
نلد که بر این باور است که فردوسی سترگ دانشِ روزگارِ خود به‌ ویژه دانش‌های دینی و فلسفی را به‌گونه‌ای رسمی و دانش ورانه نیاموخته‌بود و در اندازه ی یک فردِ باسواد و در سطحِ دانسته‌های عمومی از این دانش‌ها آگاهی داشته‌است و هم‌چنین می‌گوید : فردوسی سترگ پهلوی نمی‌دانست.
در برابر این دیدگاه، حسن تقی‌زاده و شیرانی بر این باورند که فردوسی سترگ با دانش‌های روزگار خود آشنایی داشته؛ و بَدیع‌ُالزَّمان فروزانفَر و احمد مهدوی دامغانی نیز باور دارند که فردوسی سترگ هتا در زمینه ی شعر و نثرِ عرب دانش گسترده‌ای داشته‌است.
اما درباره ی پهلوی دانستن فردوسی سترگ برخی پژوهش گران مانند سعید نفیسی، حبیب یغمایی و لازار، پهلوی‌دانیِ او را پذیرفته‌اند، اما برخی دیگر مانند نلد که، محمدتقی بهار، شاپور شهبازی و جلال خالقی مطلق بر این باور نیستند.
روی‌ هم‌ رفته، درباره ی عربی‌دانی و پهلوی‌دانی و آموخته‌های فردوسی سترگ می‌توان رأی نلدکه را پذیرفت. می‌توان گفت فردوسی سترگ عربی را آموخته‌بود، اما در نثر و نظم عرب چیره نبود.
هم‌چنین سختیِ پهلوی‌خوانی در دوران فردوسی سترگ، شیوه ی نگارش آن بود.
آن‌گونه که اگر نوشته‌ای برای او خوانده می‌شد، مفهوم آن را دریافت می‌کرد، اما خود پهلوی‌خوانی نمی‌دانست.
به‌هرروی، در شاهنامه هیچ نشانه‌ای درباره ی پهلوی‌دانی فردوسی سترگ نیست.
گاهی در شاهنامه نشانه‌هایی از دانش‌های ستاره‌شناسی و فلسفه و دانش‌های دیگر به‌چشم می‌خورد، اما نمی‌توان از آن‌ها چیرگیِ فردوسی سترگ بر این دانش‌ها را برداشت کرد.
چیرگی فردوسی سترگ بر فرهنگ و تاریخ و آداب و آیین‌های ایران باستان و هم‌چنین زبان پارسی بر کسی پوشیده نیست.
اما این‌گونه دانش‌ها در گروه دانش‌های بنیادیِ آن روزگار جای نمی‌گرفت و امروزه هم به این دانش‌ها که در تار و پود شاهنامه تنیده شده‌اند، چندان بهایی داده نمی‌شود.
۱۰
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ برای پدر فردوسی سترگ در منابع کم‌ارزش‌تر نام‌های دیگری نیز آورده‌اند، مانند : «مولانا احمد بن مولانا فرّخ» در «پیش گفتار شاهنامه ی بایسنقری»، «فَخرُالدّین احمد» در هفت اِقلیم، «فخرالدین احمد ابن حکیم مولانا» در مَجالس‌ُالْمؤمنین و مَجمع‌ُالْفُصَحاء، و «حسن اسحاق شرفشاه» در تَذکِرَةُالشُّعَراء. 
تئودور نلد که در کتاب حِماسه ی ملی ایران درباره ی نادرست بودن نام «فخرالدین» نوشته که دادن لقب‌های مختوم به «الدین»، در زمان آغاز نوجوانی فردوسی سترگ کاربرد پیدا کرده و ویژه ی «امیران مقتدر» بوده‌است، ازاین‌رو پدر فردوسی سترگ نمی‌توانسته چنین لقبی داشته‌باشد.
عُمَر فَرّوخ در یادکرد بنداری اصفهانی، نام و نسب فردوسی سترگ را «ابوالقاسم منصور بن احمد بن فَرُّخ فردوسی» نوشته‌است.
محمدرضا شفیعی کَدکَنی در تصحیح تاریخ نیشابور از روشی سخن می‌گوید که از شیوه ی نام‌نوشت‌های حاکم نیشابوری که هم‌روزگار فردوسی سترگ بوده، برگرفته شده، روشی که از رابطه ی کنیه‌ها و نام‌ها در روزگار فردوسی سترگ در خراسان ساخته شده‌است.
از مطالعه ی آمارگونه ی این کنیه‌ها تا حدی می‌توان حُکم کرد که اَعَمّْ اغلبِ ابوالحسن ها، علی نام دارند و بیشتر ابوعبدالله‌ها، محمد... از روی این رابطه ی کنیه‌ها و نام‌ها شاید بتوان در مواردی که کنیه ی کسی مسلّم نیست و نام او مورد تردید، تصمیم گرفت ؛ مثلاً، اگر مسلّم باشد — که مسلّم است یقیناً — کنیه ی فردوسی سترگ ابوالقاسم است، وقتی درباره ی نام او که آیا منصور است یا حسن شک کنیم، می‌توانیم از روی این فرمول حسن را انتخاب کنیم.
۸
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ سال زایش فردوسی سترگ در ۳۲۹ ه‍.ق از آن‌جا دریافته شده، که وی در سه پاره از سروده‌هایش، به سنِّ خود اشاره کرده‌است.
نخست در داستان «جنگ بزرگ کی خسرو» از تهیدستی خود در شصت و پنج سالگی می‌گوید و پس از آن می‌افزاید که در پنجاه و هشت سالگی و زمانی که جوانی را گذرانده
‌بود، فریدون دوباره زنده شده و جهان را به‌دست گرفت که منظور وی، به‌ تخت‌ نشستن محمود است :

بدان گه که بُد سال پنجاه و هشت
نوان‌تر شدم چون جوانی گذشت

خروشی شنیدم ز گیتی بلند
که اندیشه شد تیز و تن بی‌گزند

که‌ای نامداران و گردن‌کشان
که جُست از فریدونِ فرّخ نشان ؟!

فریدونِ بیداردل زنده شد
زمان و زمین پیش او بنده شد


و از آن‌جا که زمان چیرگیِ سلطان محمود غزنوی بر شرق ایران در سال ۳۸۷ ه‍.ق بوده، می‌توان دریافت که سال زایش فردوسی سترگ ۳۲۹ ه‍.ق است ؛ و هم‌ چنین با درنگریستن به این‌که فردوسی سترگ در سال ۳۸۷ ه‍.ق، پنجاه و هشت ساله بوده، می‌توان درست بودن این گمان را پذیرفت. 
بار دوم در داستان «پادشاهی بهرام بهرامیان»، واژه ی شصت و سه را برای سن خود می‌گوید و این تاریخ را در حدود ۷۳۰ بیت پسین‌تر دوباره می‌آورد و می‌افزاید که در آن هنگام، روز آدینه به هُرمُزْدِ بَهمِن، یعنی روز نخست بهمن، افتاده‌است.  
بنابر پژوهش شاپور شهبازی، تنها در سال ۳۷۱ یزدگردی برابر با ۱۰۰۳ م، روز آدینه با روز نخست بهمن برابر افتاده‌است ؛ و چنان‌چه ۶۳ سال از آن سال کاسته شود، سال زایش فردوسی سترگ ۳۲۹ ه‍.ق به‌دست می‌آید.
سومین بار در پایان شاهنامه فردوسی سترگ سن خود را ۷۱ بیان می‌کند و سال خاتمه ی شاهنامه را ۴۰۰ ه‍.ق می‌گوید.
و چنان‌چه ۷۱ از ۴۰۰ کاسته شود، برای بار سوم سال ۳۲۹ آشکار می‌شود.
با این‌حال، شمار دیگری از فردوسی‌ پژوهانْ سال‌های دیگری را برای سال زایش فردوسی سترگ آورده‌اند. 
نلد که به این نتیجه می‌رسد که او اندکی پس از ۳۲۰ ه‍.ق زاده شده‌ است.
رُکن‌ُالدّین همایون‌فَرُّخ  دیدگاه دیگری دارد و سال ۳۱۳ ه‍.ق را سال زایش فردوسی سترگ می‌داند.
۶
@khashatra

Читать полностью…
Subscribe to a channel