khashatra | Unsorted

Telegram-канал khashatra - وُهومَن اَمشاسِپَند

1605

به خشنودی اهورامزدا این درگاه پیوند دارد به تاریخ و دین ایران کهن. امیدوارم مطالب درگاه مورد بهره ی شما دوستان و پسند هم کیشان گرامی قرار گیرد "ایدون باد" دیدگاه و رای خود را به آی‌دی زیر بفرستید.👇 @Shahramzadmehr @Bozorgmehr2017

Subscribe to a channel

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ به قول ، نظامی اسکندر گجستک هنگام فتح شهرهای ایران آتشکده ها را ویران و غارت نمود و زر و سیم و گوهرهای گران یهای بی شماری که اندوخته گنجورهای آتشکده بود ضبط و تصاحب نمود.
می گویند وزن سکه های طلا که از خزینه دارا به غارت برد ۱۵۰ هزار کیلو بود و وزن سکه های نقره ۹۰ هزار کیلو.
تخت خواب شاهنشاه که با جواهرات قیمتی و خوشه های مروارید مزین بود به مقدونیه فرستاد نظامی در این مورد گوید :
سكندر بفرمود که ایرانیان،
گشایند ز آتش پرستی میان.
مغان را برآتش گذارند رخت،
برآتشکده کار گیرند سخت.
چنین رسم بود اندر آن روزگار،
که باشد در آتشگه آموزگار.
کند گنج ها را در او پای بست،
نباشد کسی را بر آن گنج دست.
توان گر که میراث خواری نداشت،
بر آتشکده مال خود را گذاشت.
بر آن رسم که آفاق را رنج بود،
هر آتشکده خانه ی گنج بود.
سکندر چوکرد آن بناها خراب،
روان کرد گنجی چو دریای آب.
بر آتشگهی کو گذر داشتی،
بکندی و آن گنج برداشتی.
به ایران زمین از چنان پشتی،
نماند آتش هیچ زردشتی.
دگرزان مجوسان گنجینه سنج،
به آتشکده کس نیا کند گنج.
۵۷
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#فروردین_ایزد

نخستین ماه هر سال و نیز نوزدهمین روز هر ماه به نام فروردین (فروهر یا فروشی) است.
بر گرفته از فرَه وَهر fravahr به چم (: معنی) پیش برنده و پیش کشنده است.
«فروردین» به زبان پهلوی «فرورتن»، گرفته شده از پارسی باستان ؛ «افرورتینام» و به چم فروردهای پاکان و فروهرهای پارسایان است.
فروردین همان فروهر است.
فروهر ذره‌ای نور اهورایی ست که در بدن هر کس نهاده شده تا روان را به راه راست راهنمایی کند.
فروهر هیچ گاه آلودگی به خود نمی‌پذیرد.
این ذره در آغاز پاک و بدون آلودگی بوده و همیشه هم پاک خواهد ماند و هرگز هیچ آلودگی و ناپاکی را به خود نخواهد گرفت.
پس از مرگ بدن، فروهر راه بالا را می‌پیماید، به سرچشمه ی خود می‌پیوندد.
چه نیکو است در این  روز جامه ی نو پوشیدن و به یاد درگذشتگان بودن.

زرتشتیان در این روز جامه (: لباس) نو می‌پوشند و از درگذشتگان خود یاد می‌کنند.
بنا بر اندیشه ی زرتشتیان فروهر روان مردگان و نیز روان آنانی است که هنوز زاده نشده‌اند.

جایگاه فروهر نزد خداست و هنگامی که کسی می‌میرد.
روان او به فروهر او می‌پیوندد و هنگامی که کسی زاده می‌شود نیز روان از فروهر جدا و به تن او در جهان مادی می‌پیوندد.

بنابر اوستا انسان دارنده‌ی پنج نیروی ست که بخشی از آن ها میرا و بخشی دیگر نامیرا هستند این نیروها چنین‌اند :

۱- نیروی اَهو : در فارسی این واژه را می‌توان به جان معنی کرد که نیروی پویایی، جنبش و زندگی است.
این نیرو با جسم انسان پدید آمده و با مرگ تن، نابود می‌شود.

۲- نیروی دَئِنا : در فارسی می‌توان این واژه را به دین یا وجدان، معنی کرده‌اند. وارون(: برخلاف) «اهو»، این نیرو را آغاز و پایانی نیست.
این نیرو با زاده شدن انسان، در او، دمیده می‌شود و با مرگ به جهان مینوی می‌رود.
وجدان نهاد آگاه و خدایی انسان است و انسان را از کار‌های ناروا، باز‌می‌دارد.

۳- نیروی بئوذ : نیروی ادراک، فهم و هوش است.
این نیرو قوه‌ی تشخیص نیک از بد است.

۴- نیروی اورون : این نیرو در فارسی، به روان معنی شده است.
بر روان است تا به یاری نیروی بئوذ، راه نیک را بپذیرد و از بدی پرهیز کند چراکه در جهان واپسین، روان است که بازخواست می‌شود.
در پی نیکی، فرجامی نیک و در پی بدی، سرانجامی بد خواهد داشت.

سروده‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌ی کتاب بندهش :

فروردین است و روز فروردین،
شادی و طرب را کند تلقین.

ای دو لب تو چو می، مرا مِی ‌ده،
کان باشد رسم روز فروردین.


اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم) :

سوگند مخور و آن روز، یزش فروهر،
پارسایان کن تا خشنودتر باشد.


اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سروده‌ی استاد ملک‌الشعرای بهار :

مخور هیچ سوگند در (فروردین)،
که زشت است، ویژه به روزی چنین.

گل تاج خروس نماد فروردین ایزد است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ « نظیر این آتشکده های کوچک سنگی گاهی دو تایی و گاهی یک تایی دیده شده است.
دوتایی آن در نقش رستم و یک تایی یکی در باغ بدر (سیدان و فاروق) بین تخت جمشید و سیوند در سال ۱۳۳۰ خورشیدی توسط بنگاه علمی تخت جمشید کشف شد و یکی در کوه حاجی آباد (دو کیلو متری نقش رستم) در سال ١٣٣٦ دیده شد.
آتشکده ی باغ بدره در حدود ۲ متر ارتفاع دارد و از سنگ تراشیده شده است و اینک نیز جنبه ی مذهبی دارد و پیرامون آن ساكنين دهات مجاور مراسمی دارند و نذر و نیازهایی می نمایند.
آتشکده یدنو یافته در کوه حاجی آباد (کوه نقش رستم) نیز در حدود ۳ متر ارتفاع و یک پارچه از سنگ کوه در آورده شده و آتشکده ی کوچک تری نیز نزدیک است و آثار سنگی در صفه نیز باقی است که جهت مراسم عبادت دسته های مردم نیز مورد استفاده بوده است. »
« در حدود ۲ کیلومتر که از نقش رستم به سوی ده حاجی آباد می رویم، دست چپ به فاصله ی ۵۰۰ قدم از جاده در سینه ی کوه آثار یک آتشکده یا معبد نسبة بزرگ تر و دو کوچک تر و بقایای دو صفه سنگ چین‌شده‌ در جوار آن ها دیده می شود.
مكعب بزرگ تر که برای انجام مراسم و آداب دینی مورد استفاده می گرفته عبارت از یک قطعه سنگ یک پارچه ای ست که ٤/٨٥ متر طول و ۲ متر عرض و ۳/۱۰ متر بلندی دارد، برفراز آن از خود سنگ یک برآمدگی دارد که ۲/۷۰ متر طول و ۷۰ سانتیمتر کنده شده و به علاوه در جهت شرقی و جنوبی سطح اولیه دو حفره ی دیگر تقریباً به همان اندازه در سنگ کنده شده است.
مکعب سنکی نامبرده از خود سنگ کوه در آورده شده و تراش آن زبر و هیچ گونه راه و پلکانی جهت رفتن به بالای آن ندارد.
« کمی پایین تر یک مكعب سنگ دیگر کوچک تر از سنگ مشروحه ی بالا و کمی دورتر یکی دیگر به همان اندازه جلب توجه می نماید ، که فراز هر کدام از آن ها حفره ای نظیر حفره های نام برده بالا که مانند حفره های روی آتشکده دوگانه ی نقش رستم و حوالی آن می باشد دیده می شود.
دو صفه در مشرق مکعب بزرگ ترین قرار گرفته که به ترتیب ١٠×١۶ و ۱۰×۱۸ متر وسعت دارد. »

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.

۵۵
@khashatra
ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ سنگ دومی بلند تر از اولی بود ولی کتیبه نداشت.
برای این که جای آتشگاه را به بینم برشانه ی نوكرم ايستادم ديدم وسط آن دایره ی بزرگ عمیقی بود مانند آفرینگان (آتشدان) به ژرف یک پا که گویا در آن آتش و بوی خوش می سوخت.
در این موقع خوش حالی شگفتی به من دست داد و رشته ی اندیشه ام به زمانی کشیده شد که اشوزرتشت پیام مزدا را به مردم می فهمانید و قربانی زندباران را منع می کرد و اگر کسی بگوید که در این محل هتا یک قطره خون جانوری ریخته شده باشد باور نخواهم داشت، زیرا در این صورت محل آتشگاه آلوده می شد و آن محلی است بسیار پاک و در پاک نگاه داشتن آن دقت فراوان به عمل می آید.
بسیار شادمان بودم و فکر می کردم که این مکانی است که موبدان به غیر از بندگی و خدمت آتش درخشان به کار دیگر نمی پرداختند.
اطراف آتشگاه با درختان کوچکی سبز و خرم بود.
باز در صفحه ی ۱۵۴ همان کتاب در شرح آتشگاه دیگر می نویسد :
«آتشگاه دیگری در بین راه شیراز دیدم. در محلی مقام کردم که سقف مدور خشتی بر روی ستون های سنگی به شکل خانه ی زنبور درست کرده بودند طرف داخلی دیوار مجوف و غار مانند بود چوپان ها در آن جا می مانند، بومدان گفت که اتاق به نام مال گبران مشهور است.
متوجه شدم که ایرانیان باستان را با واژه ی گبر به طور نفرت انگیز یاد می کنند.
پس از تحقیقات معلوم شد که آن خرابه آتشکده ی باستان می باشد که بر فراز کوهی ساختمان کرده بودند.
نزدیک آن بیشه ی خرمی است و در دامنه ی کوه نهری با آب پاک و زلال روان است و آن را چشمه گلابی می خوانند»
(در این جا توصیف استیل ساختمان آتشکده را شرح داده است که ما از آن صرف نظر می کنیم.)
همان نویسنده در جلد سوم کتاب خویش صفحه ی ٧۶ می نویسد :
«شهر گز بین راه اصفهان و تهران واقع است و ۳۰۰ خانوار مردم در آن جا زندگی می کنند.
به قول حمدالله مستوفی (سده ی ١۴ میلادی بهمن بن اسفند یار آتشکده ی بزرگی در این شهر بنا نهاده است.»
باز می نویسد که راهنمای آن ها گفته چند فرسنگ آن طرف نخجوان و اردباد آثار خرابه های آتشکده موجود است ولی چون خارج از راه مسافرت بوده به دیدن آن نرفته.
کلنل ارشی انگلیسی تصویر یک آتشکده کشیده که در راه فیروزآباد آن را بهوحال ویرانی دیده است.
۵۳
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز رشن ایزد از اردی بهشت ماه سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

چهار شنبه ۱۷ اردی بهشت ماه به سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۷ می سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ رشن = دادگری.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ هفت آتشکده ی بهرام گور.

در حوالى جارجو Jarju بین راه یزد و تهران خرابه های بسیاری دیده می شود که پایه های سنگی دارد و آن محل شهری بوده یا هفت آتشگاه گویند از بناهای بهرام گور بوده است.
مهر نرسی وزیر بهرام گور هنگام پیری و گوشه نشینی در خره اردشیر چهار قریه پر از باغستان های مشجر و بزرگ در آن جا احداث و برای هزینه ی آتشگاهای نامبرده وقف نموده بود.
دانشمند ایران شناس آقای سید محمد تقی مصطفوی مشروحاً در این مورد سخن رانده اند که در این کتاب نقل گردیده است.
۵۱
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#سروش_ایزد

روز هفدهم از هر ماه در گاه شمار زرتشتی به نام سروش ایزد پیوند یافته است.
سروش به چم (: معنی) گوش دادن و فرمان بردن است به خواست خدایی و ما آن را نیوشایی معنا کرده‌ایم تا نزدیک تر به اصل باشیم.

اینک من سروش ترا که از همه بزرگ تر است، می‌طلبم تا به آرمان خود رسم.
و زندگانی درازی به دست آورم.
و به شهریاری منش نیک در آمده
و به راه راستی گام زده،
به جایگاهی رسم که مزدا اهورا می‌باشد. (۳۳_۵)


اشوزرتشت می‌گوید :

کسی را که مزدا دوست دارد، نیوشایی و منش نیک به او روی می‌آورد (۴۴_۱۶)

اشوزرتشت می‌خواهد به دستیاری نیوشایی به خواست و آرمان خود برسد (۳۳_۵)

نیوشایی راهی است که به اهورامزدای توانا می‌رود (۲۸_۵)

نیوشایی راه رستگاری را، هم برای رستگار و هم برای دروغ کار، همواره روشن می‌سازد (۴۳_۱۲)

از این گفته‌ها به ویژه آن جایی که نیوشایی با منش نیک است‌، بر می‌آید‌، که فرمان برداری اشوزرتشت کورکورانه نیست، بلکه از روی اندیشه و با دلی پر از مهر است.

گل خیری سرخ نماد سروش ایزد است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ بالای هر ایوان مقدار ۱۲۸ گز پهنا دراز و اندرون وی هشت ایوان و یک گنبد و پهلوی وی ۲۳۰ گز بالا گنبد است و ۳۶۰ گام میان گنبد و ۱۶۰ گام  از ۱۶۰ گام دکانی ساخته اند از برنج دمشقی و در میان گنبد هشت نردبان پایه بر پایه شدن و بر آن دکان هشت گاو زرین ساخته اند هر یکی ۸۰۰ مَن و دو گاو را روی سوی ایرانشهر است اندر چشمان شان فیروزه نشانده یک شش مثقال.
دوگاو را روی سوی مشرق یعنی آفتاب بر آمدن در چشمان شان یاقوت و لعل نشانده هر يک سه مثقال و دو گاو را روی سوی باختر آذر خرداد است و چشمان شان زمرد سبز است هر یک دو مثقال و دوگاو را روی سوی مداین است و چشمان شان از یاقوت سرخ است هر یکی یک مثقال و نیم.
در میان هر دو گاو ستونی زرین ساخته دوازده گز و سر آن ستون آتشدانی نهاده است زرین پنج گز در پنج گز قبه بر سر آن زده اند پنج گز بالای آن جمله به گوهرهای گران مایه بیاراسته چنان که صفت آن به نتوان کرد و به چهار جایگاه آتش می سوزد بر بالای آتش نیم گز یا کم و یا بیش.

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.

۴۹
@khashatra
ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ آتشکده ی انوشیروان.

انوشیروان دادگر بر کوهی به نام بلاغ آتشکده ی باشکوهی بنا نهاد و به نام آذر گوشید یا آذر نوشید نامور گردید.
پس از اضمحلال خاندان ساسانیان، توصیف این آتشکده به گوش ابوالخیر امری یکی از سرداران عرب برفت و بدید و گزارش آن را به چشم خویش به بیند.
به رفت و بدید و گزارش آن را آورد.
گزارش نامبرده در روایت دستور داراب هرمزدیار جلد دوم صفحه ی ۲۳۰ چنین ثبت است.
۴۷
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز مهر ایزد از اردی بهشت ماه سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

دو شنبه ۱۵ اردی بهشت ماه به سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۵ می سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ مهر = فروغ و روشنایی.

✔️ روز دیدار در پیر مهر ایزد در یزد.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ اردشیر بابکان پس از فتح کرمان مساکن بت پرستان قلعه هفتواد را ویران کرد و شهری بنام گلالان بنا و آتش آدریان را در آن جا تخت نشين نمود.
آن گاه که بر خسرو پادشاه ارمنستان دست یافت و کشورش را متصرف شد در ترویج دین مزدیسنا در آن حدود بکوشید و درب مهرهای زیادی بنا نمود.
هنگام خروج مزدک و تبلیغ آئین کمونیستی، كيقباد پدر انوشیروان بررآن آموزش شیفته گشت و به مردم ارمنستان در پذیرفتن آن آیين سفارش کرد ولی آن ها زیر بار چنین فرمانی نرفتند و بر خلاف دولت ایران
پرچم طغيان بر افراشتند و آتشکدهای شهر را خراب نمودند.
اردشیر بابکان هفت پیکر کده ی کواکب را در یکی از کوهسارهای آباد یزد که طايفه ی لیكدرها می پرستیدند خراب کرد و به جای آن هفت آتشکده ساخت و آتش مقدس را از شهر بابک احداثی خودش که در حدود یزد
می باشد آورده و در آن آتشکده تخت نشین نمود.
۴۵
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#دی_به_مهر

«دی» اوستایی «دَثوش» به چم پروردگار و دادار است.
روزهای دی به چم (:معنی) پروردگارست، در هر ماه روزهای نیایش همگانی ، به آتشکده رفتن و آسایش و دست از كار كشیدن زرتشتیان است (روز استراحت)، روز اورمزد نیز که نام پروردگار و خدا در دین مزدیسنا هست نیز شامل این روزها می شود.

دی به‌مهر است مهربانی کن،
که از همه چیز مهربانی به.

روز پانزدهم از هر ماه در گاه شمار زرتشتی دی به‌ مهر نام گرفته است. سه روز در هر ماه زرتشتی با پیشوند «دی» همراه است. روزهای هشتم، پانزدهم و بیست‌وسوم ماه زرتشتی كه برای پرهیز از اشتباه با پسوند نام روز پس از خودش شناخته می‌شوند ؛ برای نمونه فردای روز دی‌‌ به‌ مهر روز مهر است.


«سروده‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌ی کتاب بندهش»

روز دی است خیز و بیار ای نگار مِی،
ای ترک، مِی بیار كه تركی گرفت دی.
مِی ده برطل و جام كه در بزم خسروی،
بنشست شاه شاد ملک ارسلان به مِی.

گل کاردک نماد دی به مهر (آفریدگار) است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ اردشیر پس از پیکار سخت و خونین با اردوان و گرفتار کردن و کشتن او ، از شهر ری دوباره به پارس برگشت.

فردوسی سترگ گوید :

سوی پارس آمد زهی نامجوی،
بر آسود از رنج و از گفت و گوی.
یکی شارسان کرد پر کاخ و باغ،
بدو اندرون چشمه و دشت و راغ.
که اکنون گرانمایه دهقان پیر،
همی خواندش خره اردشیر.
یکی چشمه بد بي كران اندر أوى،
فراوان از آن چشمه بگشاد جوی.
برآورد زان چشمه آتشکده،
بر او تازه شد مهر و جشن سده.
بگرد اندرش باغ و میدان و کاخ،
بر آورده شد جایگاهی فراخ.
چو شد شاه با دانش و فره زور،
همی خواندش مرزبان شهر زور،

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.

۴۳
@khashatra
ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ اردشیر به ورود در پارس به جمع‌آوری لشکر پرداخته و با سپاه بهمن فرماندار بجنگید و آن ها را منهزم ساخت.
پس از سپاس دادار اورمزد، آتشکده‌ و شهری در محل پیروزی خود بنا نمود.
سپس به ری رهسپار و با اردوان مصاف داد و او را بکشت و پایتخت را متصرف شد و آتشکده ی بزرگی در آن جا بنا نهاد و به یاد این پیروزی شالوده ی ساختمان شهر خوره اردشیر را بریخت و بر فراز کوه آن شهر آتشکده‌ای بساخت.
سپس شهر زور را آباد کرد که امروز فیروزآباد گویند و درب مهری در آن جا تقدیس نمود.

فردوسی سترگ در این مورد گوید :

بیامد به دریا هم اندر شتاب،
بهر سو بر افکند زورق بر آب.
زِ آگاهی نامدار اردشیر،
سپاه انجمن شد بر آن آبگیر.
هر آن کس که بد بابکی در صطخر،
به آگاهی شاه کردند فخر.
دگر هر که از تخم دارا بدند،
به هر کشوری با مدارا بدند.
همی رفت مردم ز دریا و کوه،
به نزد یک برنا گروها گروه.
زِ هر شهر فرزانه و رای زن،
به نزد جهان جوی گشت انجمن.
به نزدیک دریا یکی شارسان،
بیفکند و شد شارسان کارسان.
۴۱
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


نَبُر

به روز، پیروز ‌و فرخ روز گوش ایزد از اردی بهشت ماه سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

شنبه ۱۳ اردی بهشت ماه به سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۳ می سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ ماه = ماونگهِه ، ماه.

✔️ چهارمین روز گاهن بار چهره میدیوزرم گاه. (آفرینش آسمان)

✔️ نَبُر : پرهیز از کشتن حیوانات سود رسان.
🐂 پرهیز از خوردن خوراک های گوشت دار.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ ایثار هدیه به آتشکده.

به قول صاحب شارستان در زمان اردشیر بابکان موبد فرهاد نامی در کتاب خویش نامه فرهاد توصیف و متايش يک هزار آتشکده های بزرگ ایران را نوشته بوده است.
بنابراین در ایران پیش از زمان ساسانیان، آتشکدهای با شکوه و جلال فراوانی از آسیب زمان محفوظ مانده بوده.
به نظر می رسد بسیاری از پرستش گاهای ایران پس از تسلط اعراب به دست عبدالله عمر ویران و خاموش گردیده آثار در دست نشان می دهد درب مهرهای فراوانی در ایران در زمان ساسانیان تقدیس شده است زیرا بر پایه ی آیین دینی هر شهری به علاوه ی آدریان فراوان یک آتش ورهرام نیز باید داشته باشد و دهات و بلوکات فقط درب مهر و آتش دادگاه‌ به علاوه ی پادشاهان ساسانی بسیاری از کلیساها را نیز به آتشکده تبدیل ساخته بودند.
در ایران باستان رسم چنین بود که ماترک زرتشتیان بدون فرزند حواله ی آتشگاها می شد که به مصرف هزینه ی آن و آتش بانان می رسید و بدین طریق درب مهرهای بسیاری به نام گذشتگان ساختمان می گردید.
۵۶
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز فروردین ایزد از اردی بهشت ماه سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

پنج شنبه ۱۹ اردی بهشت ماه به سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۸ می سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ فروردین = فروهر ، پیش برنده.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ گفتار صاحب پاسارگاد.

دانشمند گرامی آقای علی سامی در مورد آثار آتشکده های جلگه ی مرغاب و تخت جمشید و اطراف آن چنین می نویسد :
« در منتها حد شمالی جلگه ی مرغاب حصار عظیم سنگی نظیر دیوار غربی صفه ی تخت جمشید که پایه های قصر و تخت عظیمی را تشکیل می داده جلب نظر می نماید.
برروی آن، صفه کاخ یا پرستش گاهی بنا کرده بودند زیرا ایرانیان باستان باورمند بودند ، عبادت باید در جاهای مرتفع و رو باز انجام گیرد.
این صفه بر تمام جلكه مسلط و آثار پلکانی در مشرق دارد و امروز بنام تخت سلیمان
معروف ست. »
« در حدود یک کیلو متر که بطرف شمال غربی کاخ خصوصی کورش پیش برویم ، در پشت تپه دو سنگ بزرگ سپید تو خالی مشاهده می گردد.
دو سنگ نامبرده که آن را معبد و آتشگاه و مذبح گفته اند ۲/۶۰ متر ارتفاع دارد و قاعده ی هر کدام به ترتيب ۲/۲۰ در ۲/۲۰ متر در ۲/۶۰ می باشد و فاصله ی هر کدام از یک دیگر ۹ متر می باشد ، اولی دارای ۹ ردیف پلکان یک پارچه ی سنگی است ولی پلکان دیگری از بین رفته است.
اختلاف اندازه ای که در این دو قطعه سنگ مجوف ملاحظه می شود موجی به دست اهل تحقیق داده که باورمند شوند این دو سنگ برای آتشگاه یا منظور مذهبی دیگری بنا شده ، زیرا دو سنگ آتشگاه واقع در نقش رستم نیز دارای دو پایه ی سنگی است که یکی از دیگری کو چک تر است.
چند متری این دو پایه ی سنگی تپه ی پهن و درازی است که باید در آن حفاری به عمل آید و ممكن است آثار قابل اهمیت و ملاحظه ای در آن مكشوف گردد، و چه بسا که صفه ای بوده مربوط به همان دو آتشگاه که در مراسم مذهبی، جایگاه مردم و عبادت کنندگان بوده است، زیرا اغلب از این آتشکده ها صفه های نزدیک خود دارد.
۵۴
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#رشن_ایزد

ایزد عدل و داد در دین مزدیسنى. در اوستا رَشْنو Rašnu و در پهلوى رَشْن Rašn به چمار (: معناى) عادل و دادگر است.
رَشْن در اوستا بیشتر با صفت رَزْیشْته Razišta (در پهلوى رَزیستک Razistak) وبه صورت رَشْنو رَزْیشْتَه به چم راست‌تر و درست‌تر آمده است، و در فارسى بیشتر این ایزد با صفتش «رَشْن راست» خوانده مى‌شود.

هجدهمین روز از هر ماه در گاه شمار زرتشتی به نام رشن پیوند یافته است.
رَشن (رَشْنو) ـ ایزد دادگرى و آزمایش ایزدى، ایزد درستی و دادگری كه از ایزدان سرای پسین و از داوران روز جزا ست.
یشت رشن، یشتی هست در ستایش رَشن، رَشنو، رشن یشت، یشت دوازدهم اوستا هست.

پورریحان بیرونى در الآثار الباقیة (ص۷۳) در فهرست روزهاى ایرانى، این ایزد را رَشْن خوانده که در زبان سُغدى رَسْن Rasn و در خوارزمى همان رَشْن خوانده مى‌شده است.
در ادبیات فارسى این واژه به صورت «رش» بدون نون به کار رفته است.

فردوسى سترگ می گوید :
چو هور سپهر آورد روز رَش،
ترا زندگى باد پدرام و خَوش.

خسروى مى گوید :
مِى سورى بخواه کامد رَش،
مطربان پیش دار و باده بکَش.

گل نسترن نماد روز رشن ایزد است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ گفتار جهانگردان بیگانه در مورد خرابه های آتشکده.

جهان گرد انگلیسی سر ویلیام آشلی در سال ۱۸۱۱ میلادی به ايران مسافرت نمود و سفر نامه ی مشروحی از خود به یادگار گذاشته است.
در فصل هشتم از جلد دوم کتاب شرح آتشگاهایی را که هنگام مسافرت از شیراز به داراب گرد و پازارگاد دیده است به شرح زیر می نگارد :
دردهی به نام کرم با تنگ کرم منزل کردیم به اتفاق سه نفر از همراهانم به دیدن قلعه آتش رفتیم سنگ های ساختمان به اطراف پراکنده بود.
سنگ های کهنه در پایین و هم بالا پخش بود. بخشی از دیوار قلعه که با استادی و هنرمندی زیادی ساخته شده بود بر جا بود.
در زیر قلعه نهر آب با صفا و زلالی جاری بود و ماهی ها در عمق ۷ پا در آن شناور بودند.
۳۰۰ متر از نهر به طرف غار پیش رفتیم آتشگاه با شکوه دیده شد.
دیوار دروازه غار سنگ های صاف و درخشانی داشت به درازی ده یازده پا چهار غار در آن جا بود و گودی زمین سه پاونیم.
در سمت مغرب و جنوب أن دو سنگ مدور قرار داشت و به قدر یک گره در زیر آن تراشیده شده از دقت معلوم شد که در آن جا نوشته کنده بوده اند که به واسطه ی طول زمان و خراشیدگی صاف شده و خوانده نمی شد ولى به‌يقين خط میخی نبود که در تخت جمشید دیده می شود به نظر می رسید خط پهلوی است و بواسطه ی نبودن جا در چهار سطر عمودی باحروف های درشت حک شده بود به طوری که بیش از چند کلمه بیشتر نبوده است.

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.
۵۲
@khashatra
ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ سی و دو مرد آتش بانند و هیزم آتشگاه بر این هاست و اندرون ایوان ها هشت خانه کرده اند که مجبوران و هیربدان و موبدان و ردان در نشسته اند.
ابو الخير امری گفت که من با ایشان مناظره کردم از هر طریقی یکی از ایشان داناتر بود و در سخن چیره تر بود او را نام رامش آرام بود و هيريد بود.
اول پرسیدم که از کتاب های شما کدام نیکو تر و عجب تر است؟
جواب باز داد که مرا کتاب ها بسیار است و بعد از آن برخاست و دو پاره پوست بیاورد که زراتشت بنوشته بود به زبان پهلوی همی خواند تا بیرون آمدن پیغمبر از مکه و هم چنین تا بیرون آمدن ابو مسلم مروزی پارس، مهر او زما بودی از بهر آن که و هر چه خواهد بودن اندر جهان.
آن گاه چه زین گفت رامش آرام هیربد چون به نزدیک ما یکی نامه است و نام فرخ نهاده است.
یونان حکیم که دستور شاه یاد کرده است از خرد و دانش که گفته است که شاهنشاه انوشیروان عادل که چون به پادشاهی نشست، ابوالخیر امری گفت من این نامه از وی بخواستم بیاورد و بر زبان پهلوی نبشته بود به زبان پارسی گردانیدم تا هر کسی که خواهد بداند.
۵۰
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز سروش ایزد از اردی بهشت ماه سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

سه شنبه ۱۶ اردی بهشت ماه به سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۶ می سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ سروش = فرمان برداری.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ چنین آورده اند که گفت که، بر زمین پارس صفتی شنیدم از دژ گوشید و مرا دینار او افتاد و برفتم تا در آن آتشگاه در آن جایگاه که صفت بدان کرده بودند و آن بیابان و کوه بلاغ خوانند؛ آن آتشگاه بر سر کوهی بود چنان که یک فرسنگ در یک فرسنگ و به راه کوه راه نیست، مگر که یک راه و آن نیز راهی ست که بدشخواری بدان جا توانند شدن و سه جای در بند ساخته اند و پاهای چوبین بر او نهاده اند تا چون کسی قصد آن جا کند از آن پل یکی آتش بزنند و هیچ کس بدان جا نتواند شدن چنان که اگر یک شخص راه بگیرد و گر خلق عالم گرد شود هیچ چیز به نتوانند کردن و تا روزگار مسلمانی است هیچ پادشاه آن ها نتوانست شدن و آن را هشت ایوان است.
۴۸
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#مهر_ایزد

در فرهنگ‌های فارسی مهر را ایزدی نشان بر مهر و دوستی و خرد در کارهای مینوی دانسته‌اند که در ماه مهر (ماه هفتم از سال خورشیدی) و روز مهر (روز شانزدهم هر ماه) بدو پیوند یافته است و شمارآفریدگان از نیکی و بدی به دست اوست.
مهر که در اوستا « میثرَ» خوانده می‌شود، از ایزدان بزرگ پیش از زرتشت است که ایزد فروغ و روشنایی خوانده می‌شود.
ایزد مهر نگهبان مهر، محبت، دوستی و عشق، تدبیر برای یافتن دارایی و خواسته‌ها است.
مهر به دیگر چم (:معنی) گردونه ی آفتاب یا خورشید است.

مهر ایزد موکل بر فعالیت‌های ست که دو طرف دعوا دارند. هر کجا دو طرف دعوا باشد ایزد مهر به دادگستری، دوستی، قول و قرار، پیمان‌ حاضر است.

مهر یکی از برجسته‌ترین ایزدان در دین زرتشتی ست. یکی از سه ایزدانی است که نامش در دوازده ماه سال آمده است. یکی از دراز ترین یشت‌ها به مهریشت ویژه شده است.


فردوسی می‌سراید‌:

«دو مهر است با من که چو آفتاب،
بتابد شب تیره چو بیند آفتاب».

ایزد مهر نماد عشق و زندگی است و به زندگی خانوادگی گرمی می‌دهد. مهر نام آتشکده‌ای نیز بوده است.

فردوسی پیرامون آن می‌سراید :

«چو آذرگشسب و چو خوراد و مهر،
فروزان به کردار گردان سپهر»

گل بنفشه نماد مهر ایزد است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ به قول هیربد دوردی در زمان اردشیر بابکان آتشکده ی بزرگی در شهر بر پا وجود داشت و چهل هزار موبدانی که به فرمان شاهنشاه در جمع آوری اوستا کوشیدند به نزدیکی همین آتشکده نشیمن داشتند.
به قول ابن حوقل اردشیر بابکان به پروردگار خود هنگام نیایش پیمان کرد که در هر میدان جنگی که پیروزی یابد بیاد آن در همان محل، شهر و آتشکده ای پی افکند و باعث پیشرفت دین گردد.
شاپور پسر اردشیر نیز به پیروی پدر درب مهر بزرگی در استخر پایتخت خويش بنا نهاد.
شاپور ذوالاکتاف به قول صاحب مجمل التواريخ ص ٦٧ «بحروان از روستای حی ( یاقوت آن را جروا آن گوید) آتشی بنهاد سرود شاذران (حمزه سروش آذران) نام کرد و از خان لنجان اوقاف بسیار کرد آن را»

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.

۴۶
@khashatra
ادامه دارد....

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ دختر اردوان زن شاه اردشیر به طرفداری و رهنمایی برادران فراری خويش زهر در خورش پادشاه بیامیخت تا او را مسموم و نابود سازد.
اما قضا و قدر نگذاشت و راز بر ملا شد و زن ،سوا و محکوم به قتل گردید.
وزیر دانای پادشاه مامور قتل ملکه گردید دید که آبستن است و کودک بی گناه، او را در خانه یرخویش پنهان ساخت و شاپور از او متولد شد.
پس از هفت سال روزی شاه را از نداشتن پسر و ولیعهد اندوهگین یافت.
راز را آشکار نمود. شاهنشاه خوش حال شد و خارمانی را بشار سانی تبدیل نموده آن را گندشاپور نام نهاد.
۴۴
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#امروز


نَبُر

به روز، پیروز ‌و فرخ روز دی به مهر از اردی بهشت ماه سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

یک شنبه ۱۴ اردی بهشت ماه به سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۴ می سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ دی به مهر = آفریدگار.

✔️ پنجمین روز گاهان بار چهره میدیوزرم گاه. (آفرینش آسمان)

✔️ روز آرامش و نیایش همگانی زرتشتیان.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ یکی نامور بود نامش تباک،
ابا آلت و لشکر و رای پاک. 
که بر شهر جهرم بد او پادشاه،
جهاندیده با رای و فرمانروا.
هر او را خجسته پسر بود هفت،
چو آگاه شد از پیش بهمن برفت. 
بیامد زِ جهرم سوی اردشیر،
ابا لشکر و کوس و با دار و گیر.
چو چشمش به روی سپید رسید، 
زِ اسب اندر آمد چنان چون سزید.
بیامد دوان پای او بوس داد،
زِ ساسانیان بیشتر کرد یاد. 
فراوان جهان جوی بنواختش،
ز زود آمدن ارج بشناختش. 
به راه اندر از پیر آژیر بود،
که با او سپاهی جهان گير بود.
جهان دیده بیدار دل بود و پیر،
بدانست انديشه ی ار دشیر.
بیامد بیاورد استا و زند،
چنین گفت کز کردگار بلند.
چنان سیر گشتم زِ شاه اردوان،
که از پیر زن گشت مرد جوان.
مرا نیک پی مهربان بنده دان،
شکیبا دل و راز دارنده دان.
دل شاه از اندیشه آزاد گشت،
سوی آذر رام و خورداد گشت.
نیایش همی کرد پیش خدای،
که باشدش بر نیکویی رهنمای.
۴۲
@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

#گوش_ایزد

امروز «گوش ایزد» چهاردهمین روز از گاه شمار زرتشتی است.
بنابر گاه شمار زرتشتی، هر ماه، ٣٠ روز دارد و هر کدام از این ٣٠ روز، نامی و امروز، روزی است که نامش «گوش» است.
گوش، یک ایزد است و عنوان ایزد برای آن‌چیزهایی کاربری دارد که ستودنی هستند، یعنی داده‌های نیک اهورایی که در خور ستایشند. گوش‌ایزد، ستودنی است آن اندازه که هتا یکی از یشت های اوستا، به این ایزد ویژه شده است. «گوش‌یشت» یا «درواسپ‌یشت»، آن یشتی است که در‌ آن از «گوش‌ایزد» سخن رفته است.

واژه‌ی «گِوش» یا «گئوش» بارها در «گاتها» (سروده‌های اشوزرتشت)، در «اوستا» و در نوشته‌های پهلوی آمده است.
واژه‌ی گئوش هم چون واژگان بسیار دیگری که چم های گوناگون دارند، چند چم دارد که بی‌گمان باید در جمله معنایش کرد.
این واژه به چمار «گیتی» و «مجموعه‌ی آفرینش» و از سویی دیگر به چم «گاو» است، البته این چم یعنی گاو نیز در استوره‌های ایرانی، همان «آفریده»  یا گیتی است.
گوش یا گئوش در اوستا هم به چم گاو و هم به چم گیتی آمده است. «اورو» نیز  كه به چم روان است همراه با واژه‌ی گئوش، معنی روان جهان یا روان گاو را می‌رساند. «گئوش‌ارورون» نگاه دار گله‌ها و چارپایان سودمند است.
گاو در استوره‌ها، نماد گیتی ست و از دیدگاه فلسفی نماد زندگی دنیوی و خاكی است.

بنابر باور ایرانیان گوش‌ایزد، پاسدار و نگهبان جانداران سودمند است که این خویش کاری با چم این ایزد، هم‌خوانی دارد.
یعنی آزردن جانداران سودمند به نوعی به چم آزار آفرینش، به چم آزار گیتی‌ست.

ایزد گوش برای پاسداری از جانداران سودمند، به همراهیِ «ماه ایزد» و «رام‌ایزد» به یاریِ«وهمن امشاسپند» می‌شتابد.
پس ماه ایزد، رام‌ایزد و گوش‌ایزد، یارانِ «وهمن امشاسپند» در این خویش کاری هستند.

زرتشتیان از دیرباز در این ۴ روز از ریختن خون جانوران و از خوردن گوشت آن‌ها پرهیز می‌کنند و این کار برای نگهبانی از شمار جانوری و سلامتی انسان‌ها انجام می‌شود.

پرهیز از کشتن و خوردن جانوران هم چون یک قرارداد کلی است برای آن‌که در این ۴ روز، جانوران در امان باشند.

تصور کنید که این قرارداد از این دایره‌ی کوچک (هازمان زرتشتی) فراتر رود و جهانیان در این ۴ روز بر خود بایسته بدانند که از کشتن جانوران و خوردن خوراک‌های گوشتی بپرهیزند؛ بی‌گمان که آمار کشتار جانوران به اندازه‌ی بسیاری پایین خواهد آمد و از سویی برای انسان‌ها تمرینی خواهد بود برای خوردن خوراک‌های گیاهی.

روز «گوش‌ایزد» هم چون یک تلنگر، هر ماه، به ما «مجموعه‌ی آفرینش» را یاد آوری می‌کند.
گوش‌ایزد، هم چون رام‌ایزد و ماه ایزد و وهمن‌امشاسپند، تلنگری است تا «گیتی» را از یاد نبریم و یادمان نرود که بخشی از این مجموعه هستیم، اگر بخشی از هستی را بیازاریم، آزرده خواهیم شد. گویند در این روز باید جشن گرفت.

سروده‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌ی کتاب بندهش :

گوش‌روز ای نگار مشكین‌ خال،
گوش بربط بگیر و نیک بمال.

من ز بهر سماع خواهم گوش،
بی‌سماعم مدار در هر حال.


اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم) :

پرورش گوش اورون کن، گاو به ورز آموز.


اندرزنامه‌ی آذرباد مهر اسپندان در سروده‌ی استاد ملک‌الشعرای بهار :

به (گوش) اندرون گاو ساله، به مرز،
ببند و بیامرز بر گاو، ورز.

گل میزورس نماد گوش ایزد است.

@khashatra

Читать полностью…

وُهومَن اَمشاسِپَند

✅ پس از چند سالی بابک به مینو رهسپار شد و اردوان فرزند خویش بهمن را به جای او به فرمانداری پارس برگزید.
این امر بر اردشیر گران آمد زیرا خود را مستحق و شایسته ی جانشینی بامس خود می دانست.
لذا برای احقاق حق خود از پایتخت فرار و برخلاف اردوان به پیکار برخاسته او را منهزم و بالاخره مقتول و بر سرير سلطنت ایران متمکن گردید و سلسله ی ساسانیان را پی ریزی نمود.
و آن به قولی در سال ۲۲۶ و به قولی در سال ۲۶۶ ترسایی ست.
و از آن زمان در کار ساختمان پرستش گاه‌ها و درب مهرها فعالیت دوباره آغاز گشت.

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.
۴۰
@khashatra
ادامه دارد....

Читать полностью…
Subscribe to a channel