ketabkhaneadabi1398 | Unsorted

Telegram-канал ketabkhaneadabi1398 - کتابخانه ادبی

3632

کتابخانه ادبی 🔰🔰🔰🔰🔰 کانال کتابخانه ادبی دارای متنوع ترین کتاب های #ادبی #رمان #صوتی است. شما می توانید با جستجو کتاب مورد نیازخود را پیدا کنید

Subscribe to a channel

کتابخانه ادبی

"پس راجع به جنگ چه می‌گویی؟ اگر ما این‌قدر خوبیم، چرا به جنگ می‌رویم و همدیگر را می‌کشیم؟"
آن موقع نتوانستم جوابی به لیزا بدهم. اما حالا می‌دانم چه باید به او می‌گفتم. باید به او می‌گفتم "کتاب بخوان تا بفهمی چرا به جنگ می‌رویم، می‌رویم تا چیزی را تجربه کنیم که ما را به سمت خشونت می‌کشاند."
قرار نبود در حالی که در یک شب تابستانی روی عرشه نشسته‌ایم، درباره چیستی خیر و شر ذات بشر به نتیجه برسیم. اما شاید_فقط شاید_ اگر لیزا کتابی را برای خواندن با خودش به تختخواب می‌برد، برای اینکه واقعا آن را بخواند، به درک نهان‌خانه وجودمان، جاه‌طلبی‌ها و امیالمان نزدیک‌تر می‌شد، و به تأثیر آن امیال بر زندگی‌هایمان، چه خوب و چه بد.

#نینا_سنکویچ [ 📓 تولستوی و مبل بنفش ]


@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

📖🍃
𝓖𝓸𝓸𝓭 𝓕𝓮𝓮𝓵𝓲𝓷𝓰
@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

𝐆𝐎𝐎𝐃 𝐍𝐄𝐖 𝐃𝐀𝐘 🌞🍃
@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

ای در درون جانم و جان از تو بی‌خبر
وز تو جهان پر است و جهان از تو بی‌خبر

چون پی برد به تو دل و جانم؟ که جاودان
در جان و در دلی دل و جان از تو بی‌خبر

ای عقل پیر و بخت جوان، گَردِ راه تو
پیر از تو بی‌نشان و جوان از تو بی‌خبر

نقش تو در خیال و خیال از تو بی‌نصیب
نام تو بر زبان و زبان از تو بی‌خبر

از تو خبر به نام و نشان است خلق را
وآنگه همه به نام و نشان از تو بی‌خبر

جویندگان جوهر دریای کُنهِ تو
در وادی یقین و گمان از تو بی‌خبر

چون بی‌خبر بود مگس از پَرّ جبرئیل
از تو خبر دهند و چنان از تو بی‌خبر

شرح و بیان تو چه کنم؟ زان‌که تا ابد
شرح از تو عاجز است و بیان از تو بی‌خبر

عطار اگرچه نعرهٔ عشق تو می‌زند
هستند جمله نعره‌زنان از تو بی‌خبر

🖋 عطار 🍃


@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

☕️🍃
𝐆𝐎𝐎𝐃 𝐀𝐅𝐓𝐄𝐑𝐍𝐎𝐎𝐍
@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

پسر گفت: "هیچ چیز مهم نیست." به سقف چشم دوخته بود، اما آن را نمی‌دید.
زن گفت: "برای من مهم است، جفرسون. تو برای من مهم هستی."

#ارنست‌جی_گینز [ 📓 درسی پیش از مردن ]


@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

📓🍃

در کتاب آلیس خارق‌العاده نوشته مگی استپ، عاشق شدن ساده، ضروری و مهم است. اتفاقات بعد از عاشق شدن پیچیده‌تر است، با یک دنیا هوس، وابستگی و حسادتی که ابراز شده، در برابرش مبارزه و سرانجام پذیرفته شده. این عشق‌ورزی حسی بود که برایم قابل درک بود، عشقی نه به عنوان میدان جنگ بلکه مجموعه جهش‌هایی به سوی ناشناخته‌ها، همراه با آسیب‌ها و دست‌اندازهای گاه و بی‌گاه و شعف فوق‌العاده‌ای که باعث می‌شود آن آسیب‌ها و دست‌اندازها ارزشش را داشته باشد.

#نینا_سنکویچ [ 📓 تولستوی و مبل بنفش ]


@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

𝐃𝐨𝐦𝐞𝐬𝐭𝐢𝐜 𝐏𝐫𝐞𝐬𝐬𝐮𝐫𝐞𝐬
𝐉𝐨𝐡𝐚𝐧𝐧 𝐉𝐨𝐡𝐚𝐧𝐧𝐬𝐬𝐨𝐧
🎧♥️


یک موسیقی بسیار زیبا از فیلم "تئوری همه چیز" اثری از یوهان یوهانسون موسیقیدان فقید اهل ایسلند. او جایزه بهترین موسیقی متن را برای این فیلم در مراسم گلدن گلاب دریافت کرده بود.


@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

🌞🍃
𝓖𝓸𝓸𝓭 𝓕𝓮𝓮𝓵𝓲𝓷𝓰
@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

این پوشه از بین کانال‌های مفیدِ تلگرام دست‌چین شده و در اختیارِ شما قرار گرفته‌است. با زدن روی لینکِ زیر می‌توانید فهرستِ کانال‌ها را دیده، انتخاب کرده، و در صورت نیاز عضو شوید. ✅

/channel/addlist/rD7_P3uTMh42MTJk

🔻...  کانالِ پشتیبان؛

عربی صفر تا صد کودک و بزرگسال
📕
@ArabicWithVideoes

هماهنگی برای تبادلات؛

✅ @TlTANIOM

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

کوچه باغ
@koochebagh304
/channel/+GFNpufrx90A2ODQ0

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

- ما هرچه بخواهیم، می‌توانیم بشویم. استعداد، بزرگترین دروغی‌ست که انسان، به خویش گفته است.
- به خدا شلوغ کرده‌ای گیله مرد! و باز هم داری شلوغ‌ ترش می‌کنی.
- با برنامه، هرگز شلوغ نمی‌شود.
- این برنامه را که نمی‌شود به دیوار کوبید.
-به دیوارِ زندگی، چرا، می‌شود کوبید. هر شنبه، تا وقتی از بَر نشده‌ایم، باز می‌‌خوانیمش، یا قسمتی از آن را.
عسل! دیگرگون کردنِ چنان زندگی از هم پاشیده‌ی آشفته‌ی از شور افتاده‌ای، بدیهی‌ست که همچون نجاتِ غریقی از قلبِ دریا، قدری سخت است.
عسل بانو! ما چیزی را که به عادت زندگی می‌نامیم، به حال خویش سپرده‌یم (سپرده بودیم.)
ما مهارِ زندگی را رها کرده بودیم.
و آنگاه غمگنانه دیدیم که زندگی به راهی می‌رود که دلخواهِ ما نیست و هیچ شباهتی به آنچه ما می‌خواهیم ندارد.
ما بی‌خبر مانده بودیم یا خویشتن را بی‌خبر نشان دادیم از اینکه زندگی، فی نفسه، عاری از فرهنگ و عقل و عاطفه است، و زندگی چیزی نیست الّا مجموعه‌ی حرکت‌هایی که ما می‌کنیم.
ما تقلیدِ شطرنج‌بازانِ اندیشمند را درآوردیم، ماهرانه و مسلّط بازی نکردیم. ما شطرنج را چیدیم. در دو سوی آن نشستیم و به ظاهر متفکّرانه و عمیق به آن خیره شدیم و روشنفکرانه نشان دادیم که سخت سرگرمِ حلِ پیچیدگی‌ها هستیم اما، هیچ، هیچ، حرکتی _ که واقعاً حرکت باشد _ انجام ندادیم. و آنگاه حیرت زده دیدیم هیچ مهره‌ای حرکت نمی‌کند و جابجا نمی‌شود و وضعیت‌ها را دگرگون نمی‌کند. اصلا حریفی در کار نبود _ و نیست _ که ما را مات کند. ما، خود، پاتِ بی حرکتی های خود شدیم بی آنکه حتّی حس کنیم که من و تو نمی بایست در دو سوی صفحه بنشینیم. مسائل، در مقابلِ ما بود، و ما ندانستیم یا خود را به ندانستن زدیم.
ما، شاید، در ابتدا، حرکت‌هایی هم کرده‌ایم _ به یاریِ هم _ و لذت بردیم. شاید برای خودمان هم کف زدیم و جشن گرفتیم و عاشقانه به هم نگاه کردیم و نشان دادیم که نیروی عشق می‌تواند مُهره‌ها را به بهترین شکلِ ممکن جابجا کند؛ بی آنکه حتّی بفهمیم که عشق، حرکت دو نفر، مشتاقانه، به سوی هم نیست، بلکه حرکت دو نفر در کنارِ هم است؛ و بعد، ظاهراً، به هر دلیل، و شاید به این دلیل که به عینه، حریفی در برابر خود نمی‌دیدیم، به همان چند حرکتِ عجولانه‌ی خود‌نمایانه قناعت کردیم، و این شد که به این روز افتادیم.


ما، با شور و هیجان و شتاب، گیاهی را که عاشقش بودیم یا اسمش عشق بود کاشتیم؛ اما قطره‌ای، قطره‌ای آب پای آن نچکاندیم. جویِ باریکِ سیر کننده که هیچ؛ و آنگاه، مبهوتِ این ماندیم که چرا گیاهِ مقدّسِ ما در رَوَند خشک شدن است؛ و بعد عصبانی شدیم، و رنجیده، و افسرده، و صدای‌مان به خانه‌ی همسایه رفت...


#نادر_ابراهیمی [ 📓 یک عاشقانه آرام ]


@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

مگوایر از وولسن هم به عنوان راهنما و رمز استفاده کرد. حالا من از هر دوی این زن‌ها استفاده خواهم کرد. چهار ماه از سال کتابخوانی‌ام گذشت و کلمات آنها پیدایم کردند. در گوشم زمزمه می‌کنند و به من قوت قلب می‌دهند. عبارت‌هایشان را در گاوصندوقم گذاشته‌ام تا همراهم داشته باشم و بارها و بارها به آنها رجوع کنم.

#نینا_سنکویچ [ 📓 تولستوی و مبل بنفش ]


@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

جملاتی را که مگوایر نوشت درک می‌کنم و تسلی می‌یابم. وقتی روی مبل بنفش برمی‌گردم، نور کم جان خورشید زمستانی بیرون پنجره‌ام است و گربه چاق روی پایم. دست می‌برم تا آستین ژاکت خاکستری‌ای را که به تن دارم، لمس کنم.

آن‌ماری "هنوز آنجاست، از بهشت تماشا می‌کند."

#نینا_سنکویچ [ 📓 تولستوی و مبل بنفش ]


@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

ارزش تجربه، چه واقعی و چه خیالی، در این است که چطور زندگی کردن یا چطور زندگی نکردن را به ما نشان می‌دهد. با خواندن درباره شخصیت‌های مختلف و پیامد تصمیم‌هایشان تغییر را در خودم متوجه می‌شدم. من راه‌های جدید و متفاوتی برای گذر از غم‌ها و شادی‌های زندگی کشف می‌کردم.

#نینا_سنکویچ [ 📓 تولستوی و مبل بنفش ]


@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

ز زنگار عقل آیینه دل سیه شد
خوشا سادگی‌ها و دیوانگی‌ها

رهی گر به حق هست شوریدگی‌هاست
خوشا عیش سودای شوریدگی‌ها

#فیض_کاشانی


@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

𝐘𝐨𝐮𝐫 𝐃𝐞𝐬𝐭𝐢𝐧𝐲
𝐒𝐨𝐯

🎼♥️

غم زمانه به پایان نمی‌‌رسد
برخیز؛
به شوقِ یک نفس تازه
در هوای بهار.

#فریدون_مشیری


@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

🍃 «برگ سبز»_ برنامه شماره ۳۱۱

🎤 خواننده: عبدالوهاب شهیدی

🪕 نوازندگان:
حسنعلی دفتری
محمد موسوی
جهانگیر ملک

📖 اشعار: شهریار ، عطار
🎼 دستگاه: سه‌گاه
🎙گوینده: فخری نیکزاد


🆔 : @bazmemousighi
@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

فردوسی


زندگی فردوسی
درباره شاهنامه فردوسی
رستم
ترتیب و وزن بخش‌های شاهنامه
ابیات الحاقی
رستم و تهمینه
زن در شاهنامه
تصویر در شعر فردوسی
ایران‌گرایی در شعر فردوسی
تاثیر‌پذیری خیام و حافظ و نظامی و... از اندیشه و شعر فردوسی
شوکت بر باد رفته ایران
آرامگاه فردوسی و تاریخچه ساخت و تخریب آن
مدح و تجلیل فردوسی به قلم شاعران پس از فردوسی
تجلیل فردوسی به قلم شاعران ماصر

📖 شاهنامه | فردوسی
۲۵ اردیبهشت ؛ روز بزرگداشت ستاره درخشان آسمان ادب فارسی



🆔 : @FereidounFarahandouz
@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

شاید عشق همین باشد: رام کردن هوس و تبدیل آن به چیزی استوار و دائمی.

#نینا_سنکویچ [ 📓 تولستوی و مبل بنفش ]


@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

📽 جواب پروفسور استیون هاوکینگ در پاسخ به پرسش مهم چیستیِ فلسفه‌ی زندگی! در سکانس پایانی فیلم "تئوری همه چیز"


«از زمان آغازِ تمدن، مردم شدیداً به دنبال توجیهی برای نظمِ جهان بودن... باید چیزِ خیلی خاصی در موردِ حدود و قوانین جهان وجود داشته باشه... و چه چیزی میتونه خاص‏تر از این باشه که هیچ حد و مرزی وجود نداره؟ و تلاش و همت انسان هم نباید حد و مرزی بشناسه... همه‏‌ی ما متفاوتیم. زندگی هر چقدر هم که بد به نظر برسه، همیشه کاری هست که بشه انجام داد و توش موفق بود... تا زمانی که زندگی هست، امیـد هم هست.»


@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

بار دگر آن جانِ پر از آتش و از آب
در لرزه چو خورشید و چو سیماب درآمد

بار دگر آن صورتِ پنهانی عالم
از روزن جان دوش چو مهتاب درآمد

خورشید که می‌درد از او مشرق و مغرب
از لطف بُوَد گر به سُطُرلاب درآمد

بار دگر آن صبح بخندید و بتابید
تا خفته‌ی صدساله هم از خواب درآمد..


#حضرت_مولانا 🍃


@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

الهی، كلمات و كلامت كه این قدر دل نشین اند، خودت چونی؟

#نیایش 
#الهی_نامه 
#مناجات_نامه  

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

✅گروه مجله ی طنز ، سرگرمی و ...

لینک و فوروارد بلامانع می باشد .

/channel/+ZrSFBOxEm3IzOTI0

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

گروه ادبی فرهیختگان کشوری

/channel/+DKUQQ3iZ7PJiZGNk

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

📓🍃

چقدر آرزو داشتم می‌توانستم این پیام را به مگوایر برسانم_کلماتت در گوشم زمزمه شده‌اند!_ و به او بگویم که حقیقتاً "کوهی که همیشه با شکوه و جلال ایستاده" را خلق کرده است، کوهی برای من. کوهی ساخته شده از کلمات، که خرد و دانایی عرضه می‌کند. مگوایر از طریق دری که بین ما گشود اندرزم می‌دهد که زندگی گرانبها و شکننده است.

او به من توصیه می‌کند که مانند وولسن، شخصیت شگفت‌انگیز داستانش، با سرزندگی، هوشمندی و بی‌پروایی زندگی کنم. دلداری‌ام می‌دهد که مرگ با همه ترسناکی‌اش، برای همه اجتناب‌ناپذیر است و اگر خودش توانسته با سری افراشته با آن روبرو شود، پس آن‌ماری هم توانسته است.


#نینا_سنکویچ [ 📓 تولستوی و مبل بنفش ]


@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…

کتابخانه ادبی

⬆️⬆️

مگوایر در جایگاه یک قصه‌گو، راوی را در قالب وولسن هدایت می‌کند تا تقلاهای خود او بیان شود: "قصه گوها در زمان آینده زندگی می‌کنند. من در تمام زندگی، خودم را با تصور اینکه بعداً ممکن بود چه اتفاقی بیفتد، از وضعیت روحی بد بیرون کشیده بودم. حالا دیگر قرار نبود بعدی در کار باشد. لازم بود هر چیز همان‌طوری که بود تجربه شود. این برای روح واقع‌بین من یک آزمایش بود." جملات مگوایر از طریق کلمات میل به زندگی را افزایش می‌دهند، از این طریق که خواننده‌ها شاهد تجربه‌های او هستند: "مُرده... غیر ممکن است خودت را قانع کنی که مرده‌ای؛ این‌طور نیست؟... در خیالاتم هنوز آنجا بودم، از بهشت تماشا می‌کردم... انگار فقط حفره کوچکی در شن هستم که با بیلچه کودکی ایجاد شده و با موج بعدی از بین می‌رود. ترجیح میدهم یک کوه باشم که همیشه با شکوه و جلال ایستاده است."

#نینا_سنکویچ [ 📓 تولستوی و مبل بنفش ]


@ketabkhaneadabi1398

Читать полностью…
Subscribe to a channel