ketab_mamnouee | Unsorted

Telegram-канал ketab_mamnouee - کتابهای ممنوعه

67397

♦مجموعه‌ای از نایاب‌ترین کتاب‌ها؛ به همراه جرعه‌ای از تاریخ 🎧 کتابخانه صوتی "کتاب آوا" 🆔 @avabookchannel ارتباط با مدیر کانال @M_Am86

Subscribe to a channel

کتابهای ممنوعه

🔴 کتاب " سی سال ماموریت اریک کالبری سوئدی در کشور پارس جهت تاسیس ژاندارمری "
🔵 نوشته "اریک کالبری"
⚫ ترجمه باقر آبروش

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🔴 کتاب " سی سال ماموریت اریک کالبری سوئدی در کشور پارس جهت تاسیس ژاندارمری "
🔵 نوشته "اریک کالبری"
⚫ ترجمه باقر آبروش

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🔴 کتاب " زندگی سیاسی خاندان قوام السلطنه "
🔵 نوشته "مهدی فرخ"

🔹احمد قوام (۱۲۵۲ تهران-۱۳۳۴ تهران) ملقب به قوام‌السلطنه، سیاستمدار ایرانی پایان دوران قاجار و روزگار پهلوی بود که پنج بار نخست‌وزیر شد (دو بار در پایان دوران قاجار و سه بار در زمان حکومت محمدرضا پهلوی). او فرزند میرزا ابراهیم معتمدالسلطنه و نوه محمد قوام‌الدوله آشتیانی و برادر کوچکتر وثوق‌الدوله بود. قیام کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان در سال ۱۳۰۰ و غائله آذربایجان در سال ۱۳۲۵ در دوران نخست وزیری قوام رخ داد. او در زمان قاجار لقب قوام‌السلطنه یافت و محمدرضا شاه به او لقب حضرت اشرف را داد (پس از بروز اختلاف نظر میان این دو این لقب پس گرفته شده و سپس دوباره اعطا شد). القاب قدیمی‌تر او عبارت‌اند از، منشی حضور (۱۳۱۵ ه‍.ق.)، دبیر حضور (حدود ۱۳۲۲ ه‍.ق.)، و وزیر حضور (۱۳۳۴ ه‍.ق.) از جمله فعالیت‌های مهم قوام السلطنه نگارش فرمان مشروطیت و نقش او در جریان فرقه دموکرات آذربایجان و خروج نیروهای شوروی از ایران در ۱۳۲۵ و نیز قیام سی تیر بود.

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee 🔻🔻🔻

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🔴 کتاب " سراب یک ژنرال "
♦️ بازشناسی نقش ارتشبد طوفانیان در حاکمیت پهلوی دوم
🔵 نوشته "صفاءالدین تبراییان"

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🔴 کتاب " سراب یک ژنرال "
♦️ بازشناسی نقش ارتشبد طوفانیان در حاکمیت پهلوی دوم
🔵 نوشته "صفاءالدین تبراییان"

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🛑 رضاشاه، فروغی را برکنار کرد، و شش سال بعد رضاشاه با دست فروغی برکنار شد

✍ محمد امیری، مدیر کانال

🔹آذرماه، ماه درگذست فروغی در پنجم آذر سال ۱۳۲۱ است، و همچنین ماه برکناری فروغی توسط رضاشاه؛ خانه‌نشینی سیاستمداران هم، یکی از روش‌های خاص رضاشاه برای تنبیه منتقدان و گاه مخالفان خود بود. او که در بهترین حالت، مخالفان یا منتقدان سیاسی را به شیوه‌های خشونت‌آمیز حذف یا برکنار می‌کرد، در مورد برخی از آنان ارفاقاتی قائل شده و آنها را خانه‌نشین می‌کرد. فروغی از جمله سیاستمدارانی است که در دوره رضاشاه مجبور به خانه‌نشینی شد. او اولین نخست وزیر حکومت رضاشاه بود و نقش مهمی در حفظ قدرت او داشت؛ اما به ناچار مدتی را به عزلت در سیاست گذراند. چرایی خانه‌نشینی فروغی، موضوعی است که در ادامه به آن پرداخته می‌شود. دهم آذر ماه ۱۳۱۴، به گونه‌ای غير منتظره، رضاشاه، محمدعلی فروغی را متهم به مساعدت و حمايت از بستگان كرد كه شهرت سوء استفاده از مقام و منزلت او را داشتند و از نخست وزيری بركنار ساخت...؛ اما دلیل اصلی برکناری فروغی به ماجرای مسجد گوهرشاد برمی‌گردد.

◀ بعد از اجرای قانون اجباری شدن کلاه شاپو توسط حکومت، مردم دست به اعتراض علیه این قانون زدند. به دنبال اعتراضات مردمی در مسجد گوهرشاد مشهد، رضاشاه با صدور اعلامیه‌ای خواستار بررسی واقعه و پیدا کردن مقصرین آن شد. او هیئتی را مامور رسیدگی به علل بروز وقایع مشهد کرد. با بررسی‌هایی که صورت گرفت، مشخص شد که علاوه بر نقش پررنگ برخی از روحانیون، شخصی به نام محمدولی اسدی، نایب‌التوليه آستان قدس پیش از واقعه مسجد گوهرشاد با قانون استفاده از کلاه شاپو و لباس متحدالشکل در این شهر مخالفت کرده بود. از این رو محمدولی اسدی در این ماجرا مقصر شناخته شد. ظاهرا فتح‌الله پاکروان استاندار خراسان هم که با نائب‌التوليه آستان قدس اختلاف داشت، در ایجاد این گرفتاری برای محمدولی‌خان اسدی و متهم ساختن او به تحریک آشوب در مشهد نقش عمده را به عهده داشت. در هر حال محمدولی اسدی از نیابت تولیت آستان قدس رضوی بر کنار و بازداشت شد.(بازیگران عصر پهلوی، محمود طلوعی، جلد اول، تهران، نشر علم، چاپ چهارم، ۱۳۷۶، صص ۲۶-۲۷)؛ موضوع واقعه گوهرشاد برای رضاشاه بسیار مهم و سنگین بود. از قضا گویا محمدولی اسدی با محمدعلی فروغی نسبت فامیلی داشت و یکی از دخترهایش عروس او بود. از این رو، اسدی جهت آزادی خود از فروغی برای وساطت نزد شاه کمک می‌طلبد. فروغی هم بالاجبار نزد رضاشاه رفته و شفاعت اسدی را از رضاشاه خواستار می‌شود. اما همانطور که فروغی خود پیش‌بینی کرده بود، این وساطت نه تنها باعث آزادی اسدی نشد، بلکه خشم رضاشاه را به همراه آورد. تا جایی که فروغی را نیز از نخست‌وزیری برکنار و چندی بعد حکم تیرباران کردن اسدی را نیز صادر کرد.(رضاشاه و بریتانیا بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا، دکتر محمدقلی مجد، مترجم مصطفی امیری، ص۱۹۰)

◀ دو روز پس از آغاز تجاوز نظامی انگلستان و روسيه به ايران در شهريور ۱۳۲۰، همين فروغی را که طرف بی‌مهری و خشم رضاشاه بود را آوردند و نخست وزير کردند که ترتيب تسليم ايران و کنار رفتن رضاشاه و به شاهی رسيدن پسر او، محمدرضا را داد!. پنجم شهريور ۱۳۲۰ فروغی كابينه خود را تشكيل داد كه در آن سرلشكر احمد نخجوان كفيل وزارت جنگ و علی سهيلی وزير امور خارجه بودند.  فروغی در همان نخستين جلسه کابينه اشاره کرده بود که نظر بر ترک مخاصمه دارد. فروغی پس از چند تماس با نمايندگان انگلستان و شوروی كه نيروهايشان بدون برخورد با مقاومت جدی به تهران نزدیک می‌شدند، در هجدهم شهريور مجلس شورای ملی را به تشكيل یک جلسه فوق‌العاده دعوت كرد و در اين جلسه روشن شد كه دولت انگلستان خواهان کنار رفتن رضاشاه و تبعيد او از كشور است. چون فروغی به اين دو دولت وعده‌هایی داده بود؛ در پايان جلسه تقاضای رای اعتماد كرد كه مورد تاييد قرار گرفت. با پیشنهاد فروغی به رضاشاه مبنی بر برکناری‌اش؛ هفت روز بعد فروغی به اتفاق علی سهيلی، وزير امورخارجه‌اش به ديدار سفيران انگلستان و شوروی شتافت و به آنان اطلاع داد كه رضاشاه همچنانكه آن دو دولت خواسته بودند كناره‌گيری كرده و رهسپار اصفهان شده است و در همين ملاقات موافقت ضمنی دو دولت مهاجم با شاه شدن محمدرضا به فروغی اعلام شده بود.

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

پرده‌ دوم: آی باکلاه

دزدان واقعی وارد همان خانه‌ متروکه می‌شوند و این بار هم پیرمرد با فریاد آی دزد، مردم را به خیابان می‌کشد و این در حالی است که مرد روی بالکن هم او را همراهی می‌کند. او که در پرده‌ قبل از ابتدا تا انتها در خانه‌اش بود، این بار به کوچه می‌آید تا با کمک مردم کاری کند. پایان این پرده برای برخی قابل‌پیش‌بینی و برای برخی دیگر نامنتظره است: هیچ کس حرف پیرمرد و مرد روی بالکن را باور نمی‌کند و همه با خوردن قرص خواب به خانه‌هاشان بازمی‌گردد و آنچه نباید، رخ می‌دهد. در این پرده همان موضوع قبلی مطرح می‌شود: آمدن دیگری. اما این دیگری در اینجا حقیقی است. باز هم پیرمرد آنها را می‌بیند و باز هم غوغا به پا می‌شود، اما اهالی محل با وجود تجربه‌ پیشین اصلا حاضر نمی‌شوند حرف‌های پیرمرد و مرد روی بالکن را بپذیرند و مدام گمان می‌کنند که مرد روی بالکن هم‌چنان قصد تمسخر آنها را دارد. آنها به تغییرات جدید توجهی ندارند؛ تغییری که توجه به آن موجب باورپذیری حرف پیرمرد می‌شود و آن، آمدن مرد روی بالکن در میان خودی‌هاست. او که در پرده‌ قبل تا حدی "دیگری" محسوب می‌شد، حال به میان مردم آمده است. در این پرده هم دکتر رهبر اهالی است و هم اوست که قرص خواب را برای همه تجویز می‌کند و آن را به‌ زور به پیرمرد نیز می‌خوراند. با وجود تکاپوی بسیار پیرمرد و مرد روی بالکن، مردم در پرده‌ قبل چنان خیال‌شان از نبود دیگری خطرناک آسوده شده است که با خوردن قرص خواب گویی دست به خودکشی جمعی می‌زنند. در این بخش مرد روی بالکن که دیگر روی بالکن نیست، خودی منزوی می‌شود. قصد او آگاهی‌بخشی است، اما از جانب سایر خودی‌ها طرد می‌شود. تلاش او برای هشدار دادن بی‌فایده است و البته تا حدی هم رفتارها و تمسخرهای پیشین خودش موجب این نافرجامی است. رانده شدن از سوی مردم باعث می‌شود او به‌تنهایی از داشته‌های خودش محافظت کند و کنش اجتماعی شکل نگیرد. و در پایان تماشاگر شاهد شکست اتفاق و همبستگی مردم است. شکستی که علت اصلی آن را باید در بین همان مردم جستجو کرد. شکستی که فرجامی جز غارت و چپاول ندارد. در واقع در پرده دوم، مرد روی بالکن تصمیم می‌گیرد با مردم همراه شود و علیه تهدید واقعی (دزدان) اقدام کند. اما این بار مردم دیگر به او اعتماد ندارند و او را جدی نمی‌گیرند. آنها فکر می‌کنند که دوباره با همان وضعیت خیالی قبلی مواجه شده‌اند. با تحلیل نمایشنامه "آی بی کلاه، آی با کلاه" می توان پی برد ساعدی با به تصویر کشیدن این وضعیت قصد دارد نشان دهد روشنفکرانی که در زمان لازم حقیقت را بیان نمی‌کنند و در موقعیت‌های حساس واکنش مناسبی نشان نمی‌دهند، اعتبار و تاثیرگذاری خود را در جامعه از دست می‌دهند. این افت اعتماد باعث می‌شود که حتی وقتی روشنفکران واقعا می‌خواهند کمک کنند، دیگر کسی به آنها گوش ندهد.

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee 🔻🔻🔻

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🔴 نمایشنامه " آی بی کلاه، آی با کلاه "
🔵 نوشته "دکتر غلامحسین ساعدی"

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🛑 جک لندن؛ نويسنده و روزنامه‌نگار سوسياليست آمريكایی که صدای مردم فقير بود

✍ محمد امیری، مدیر کانال

🔹جک لندن تنها ۴۰ سال عمر کرد. حاصل این عمر نه چندان طولانی، ده‌ها داستان و اثر بلند و کوتاه است که کماکان تجدید چاپ می‌شوند و حتی با گذشت بیش از یک قرن از درگذشت این نویسنده، هنوز خوانندگان خود را دارند. آثار جک لندن نه تنها حکایت نابسامانی‌ها و دشواری‌های زندگی مردم آمریکاست، بلکه تصویری دقیق از شرایط اجتماعی آن برهه از تاریخ آن کشور به دست می‌دهد و از این رو برای شناخت جامعه آمریکا در واپسین‌دهه‌های قرن نوزدهم و نخستین سال‌های قرن بیستم، اهمیتی فوق‌العاده دارد. جک لندن روز ۱۲ ژانویه ۱۸۷۶ در سانفرانسیسکو و در خانواده‌ای تنگدست به دنیا آمد. کسی به درستی نمی‌داند پدر واقعی او چه کسی بوده است. مادرش فلورا ولمن، پس از قطع رابطه خود با شریک زندگی‌اش، با جان لندن ازدواج می‌کند. جان لندن برای گذران زندگی خود به هر کاری دست می‌زد، از فروشندگی گرفته تا کشاورزی. به هنگام ازدواج مادرش با جان لندن، جک هشت ماهه بود. جان لندن فرزند فلورا را به پسری می‌پذیرد و نام خانوادگی خود را بر جک می‌نهد. جان لندن به زودی بر اثر بیماری‌های متعدد خانه‌نشین می‌شود و بار تامین هزینه زندگی بر دوش همسر و فرزندش، جک می‌افتد. جک لندن برای کمک به خانواده، ناگزیر به هر شغلی تن می‌دهد. از پادویی گرفته، تا پخش روزنامه و گارسونی؛ و زمانی نیز به صید صدف روی می‌آورد. سپس در کارخانه‌ای که روزانه ۱۶ ساعت در آن کار می‌کرد؛ در همین روزگار در آن کارخانه‌ای که با شرایط بسیار سخت کار می‌کرد، شب‌ها نیز، در آموزشگاهی به درس خواندن می‌پرداخت. اما در این تحصیل شبانه نیز، بخاطر فشار کار روزانه هیچ توفیقی نیافت. حس عدالت‌خواهی و توجه به مسائل اجتماعی که  در آثارش بازتابی گسترده دارند، برخاسته از همین شرایط اجتماعی است. او شیفته ایده‌ها و باورهای اومانیستی بود و از این رو رد پای افکار اندیشمندانی چون مارکس و نیچه را در آثارش می‌توان مشاهده کرد. او به عضویت حزب سوسیالیست آمریکا در آمد، ولی فعالیت‌هایش کمتر سیاسی و بیشتر ادبی بودند.

◀ جک، پشت به خانواده کرد و با قطار به گوشه و کنار ایالت متحده آمریکا سفر کرد. هنگامى که سرانجام به سانفرانسیسکو بازگشت، با کوشش زیاد توانست دیپلم دبیرستان را دریافت، و سپس در دانشگاه برکلی ثبت نام کند. همزمان با تحصیل در یک کارگاه لباسشویی کار می‌کرد و شبها با یک ماشین تحریری که گرفته بود، نخستین داستان‌های خود را بنویسد، اما هیچکدام از این داستان‌ها را نتوانست بفروشد. در این میان گزارش رسیده بود که در آلاسکا طلا یافت شده است و جک لندن نیز، راهی شمال شد. در آنجا هیچ کوشش جدی برای یافتن طلا نکرد، اما در همین شب‌های دراز و سرد زمستان به داستان‌هایی که "جویندگان طلا" بازگو می‌کردند، گوش فرا می‌داد و براساس آنها داستان‌هایی را طرح‌ریزی می‌کرد که باید در دهه‌های آینده تاثیر ناباورانه بر روی ادبیات ایالات متحده آمریکا بگذارند. پس از بازگشت از آلاسکا بیشتر از سر ناچاری و انباشته از سرخوردگی باز نوشتن داستان‌های کوتاه را آغاز کرد. این‌بار، خریداری برای داستان‌هایش پیدا شد. جک لندن میان سال‌های ۱۸۹۹ تا ۱۹۱۶ بیش از پنجاه کتاب، صدها داستان کوتاه و مقاله‌های زیادی نوشت. هنگامی که ۲۹ سال از زندگی‌اش می‌گذشت، با انتشار داستان "آوای وحش" یک شخصیت شناخته‌شده‌ جهانی بشمار می‌رفت. در پی آوای وحش، "گرگ دریا" را منتشر کرد و سپس کارهای ادبی و ژورنالیستی دیگری از او منتشر شدند. کارهای چشمگیر جک در حرفه روزنامه‌نگاری؛ پوشش جنگ ژاپن با روسیه در خاور دور در سال ۱۹۰۴، انقلاب مکزیک و... بود که این گزارش‌ها در روزنامه‌های آمریکا و بویژه روزنامه "سانفرانسیسکو اگزامینر" به چاپ رسیدند. در زمينه تفسیرنگاری، نظر جک بر اين بود كه یک تفسیرنگار باید خودرا اندرزگوی جامعه ـ مردم و دولت ـ بپندارد و امین باشد و گمراه نکند. به باور جک، وجود فساد و تبعیض (انحصار) و قدرت گرفتن سرمایه داران و بی‌نظمی دولتی (اداری) در یک جامعه باعث گرایش مردم به سوی سوسیالیسم و یا انقلاب می شود، و در این شرایط یک جرقه کافی است. جک لندن در سال ۱۹۰۷ با کشتی تفریحی‌اش از اقیانوس آرام گذشت. سفری که نخست قرار بود ۷ سال به درازا بکشد، پس از دو سال پایان یافت. پس از آن بیشترین نیروی خود را در ساخت و گسترش مزرعه نمونه‌ خود صرف می‌کرد. در آن خانه‌ای ساخت که آنرا "خانه‌ گرگ" می‌نامید و همچنان نیز،‌ با کشتی تفریحی به گردش در دریا می‌پرداخت و هر روز نیز به اندازه‌ هزار واژه چیز می‌نوشت. جک لندن در روز ۲۲ نوامبر ۱۹۱۶، بر اثر ابتلا به عفونت کلیه درگذشت.

✅ سالروز درگذشت جک لندن

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🔴 کتاب " سالهای بحرانی نسل ما "
🔵 نوشته "رحمت الله مقدم مراغه ای"

🔹"رحمت‌الله مقدم مراغه‌ای"، متولد ۱۳۰۰ خورشیدی است. وی پس از اتمام تحصیلات دبیرستانی در تهران، به تحصیل در علوم جغرافیایی و روزنامه‌نگاری در پاریس پرداخت. در مراجعت به ایران ضمن فعالیت‌های گوناگون اداری در دوره‌ بیستم مجلس شورای ملی به دنبال خشونت‌های زیاد مامورین، با حمایت مردم میاندوآب به نمایندگی مجلس انتخاب شد. نطق‌ها و انتقادات شدید او در مجلس بیستم مورد استقبال مردم قرار گرفت و پس از آن مجلس منحل گردید. از دیگر سمت‌های وی در دوره‌ قبل از انقلاب عبارت است از: دبیر نهضت رادیکال ایران؛ عضویت در هیات مدیره‌ی موقت کانون نویسندگان؛ و عضویت در هیات اجرایی جمعیت طرفداران آزادی و حقوق بشر. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به استانداری آذربایجان شرقی و نمایندگی مجلس خبرگان از آذربایجان انتخاب شد...

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee 🔻🔻🔻

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🔴 کتاب " خدای دوزخ "
🔵 نوشته "سم شپارد"
⚫ ترجمه وازریک درساهاکیان

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🔴 کتاب " زندگینامه شیخ فریدالدین عطار نیشابوری "
🔵 نوشته "سعید نفیسی"

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🔴 کتاب " جمهوری ترس "
🔵 نوشته "اسماعیل خویی"

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🔴 کتاب " لیبرالیسم ایرانی؛ الگوی ناتمام "
🔵 نوشته "مجید محمدی"

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🛑 خواسته فروهر چه بود؟

✒محمد امیری، مدیر کانال

🔹اول آذرماه، سالروز کاردآجین شدن داریوش فروهر و پروانه اسکندری است؛ رخدادی هولناک در تاریخ سیاسی معاصر ایران که در کنار دیگر ترورهای پاییز ۱۳۷٧، پرونده مشهور به " قتل‌های زنجیره‌ای" را شکل داد. داريوش فروهر، در ابتدای پيروزی انقلاب ۱۳۵۷، وزير کار و امور اجتماعی جمهوری اسلامی شد، و کارنامه خوبی در اين دوران از خود بر جای گذاشت و به همين دليل در ميان شوراهای کارگری و در ميان فعالان سنديکاها از نفوذ و اعتبار برخوردار بود. او همچنين در اوج خطر آغاز جنگ داخلی در کردستان، هماهنگ با فعاليت‌های طالقانی، برای جلوگيری از آغاز اين جنگ، بارها به کردستان ايران سفر کرد و نقش ارزنده‌ای در تشکيل شورای شهر سنندج ايفا کرد. عليرغم همه اين کوشش‌ها، جنگ به کردستان ايران تحميل شد... چند سالی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که فروهر در موقعیت انتقادی ایستاد و "خطر نابودی همه دستاوردهای انقلاب" توسط انحصارگران را هشدار قرار داد. با گسترش و تشدید سرکوب مخالفان سیاسی از ابتدای دهه ۱۳۶۰، فروهر و همفکرانش در موقعیت اپوزیسیونی تثبیت شدند. او مکرر نسبت به "گسترش خفقان" و "تجاوز به آزادی‌های فردی و اجتماعی و حقوق ملت" اعتراض کرد؛ همچنان که از "به بیراهه کشاندن انقلاب" و "به هدر دادن توان ملی" بخاطر عملکردهای غلط واپسگرایان خودکامه انتقاد می‌کرد. این روند به بازداشت فروهر در پاییز ۱۳۶۰ و حبس چند ماهه او منتهی شد. پس از آزادی، وی به گونه‌ای دیگر اعلام موضع کرد...

◀ فروردین ۱۳۷۴، فروهر در مصاحبه‌ای تاکید می‌کند که "برچیدن بساط یکه تازی و برقراری مردم‌سالاری در گرو زنده داشت همبستگی همگانی است". او کوشش برای "بازسازی اتحادیه‌ها و سندیکاها در هر گروه اجتماعی" و "پویاتر کردن بازمانده سازمان‌های سیاسی" را در همین راستا مورد توجه قرار می‌دهد. در همین راستا بود که فروهر کوشید با برخی جمعیت‌های سیاسی همسو، ائتلافی را سامان دهد؛ حزب ملت ایران (جمعیتی که فروهر رهبر آن بود) در کنار حزب مردم ایران، "نیروی سوم" و "جنبش برای آزادی ایران"، "اتحاد حزب‌ها و نیروهای ملی ایران" را شکل دادند. چهار جمعیت سیاسی یادشده به دلیل فقدان پیش‌شرط‌های لازم از جمله فضای سیاسی باز، از شرکت در انتخابات مجلس پنجم (۱۳۷۴) پرهیز کردند و از مردم خواستند در "انتخابات نمایشی" مشارکت نکنند.‌فروهر و حزب ملت ایران، در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶ نیز حضور نیافتند. او پس از پیروزی محمد خاتمی، همچنان یادآور شد که جابجایی مهره‌ها در جمهوری اسلامی کارساز نیست. فروهر وعده‌های خاتمی را کلی‌گویی توصیف کرد و گفت:

"با این قانون اساسی که رهبر برگزیده خبرگان، خودش را همه کاره می‌داند و حتی از اختیارهایی که در قانون اساسی به او داده شده پا را فراتر گذاشته و خود را سیاست‌گذار اصلی می‌داند، رییس جمهور جدید چه می‌تواند بکند؟"

◀ در سال ۱۳۷۷ او همچنان دیدگاه‌های انتقادی خود را با زبانی صریح ابراز می‌کرد و به مبارزه با وضع سیاسی مسلط ادامه می‌داد. به عنوان نمونه، او اظهارنظر تند مقام‌های ارشد سپاه علیه اصلاحات و مطبوعات مستقل را بسیار خطرناک توصیف کرده و گفته بود:

"ممکن است کسانی در اندیشه این باشند که برای جلوگیری از واکنش مردم نسبت به یکه تازی فراگیر، کارهای سرکوب‌گرانه‌ای انجام دهند".

◀ فروهر و حزب ملت ایران از شرکت در سومین انتخابات خبرگان نیز کناره گرفتند و در مکتوبی صریح، اعلام کردند که خواستار بازنگری قانون اساسی به منظور تکوین نظام مردم‌سالار و تفکیک نهاد دین از دولت هستند. کمتر از یک ماه پیش از کاردآجین شدن، فروهر در مصاحبه‌ای، انتخابات مجلس خبرگان را "خیمه ‌شب بازی" توصیف و تصریح کرده بود:

"هیچگاه به این مجلس که تشکیل می‌شود از نمایندگان یک گروه اجتماعی کم‌شمار و غیرسازنده، امیدی وجود ندارد؛ به ویژه آنکه واپس‌گراترین طیف سردمداران جمهوری اسلامی اکثریت چشمگیری در مجلس خبرگان رهبری دارند..."

◀ فروهر در این مصاحبه همچنین از اینکه مجلس خبرگان نقش نظارتی خود را بر عملکرد و کارنامه رهبری نظام و نهادهای زیر نظر وی (به‌خصوص قوه قضاییه) ایفا نمی‌کند، انتقاد کرد بود. سه هفته بعدتر، فرمان قتل فروهرها صادر شده بود. داریوش و پروانه فروهر در منزل مسکونی خود هدف ضربات متعدد کارد ماموران وزارت اطلاعات قرار گرفتند و جان باختند.

✔پروانه فروهر می‌سراید:

"یک روز
شاید
همراه پرواز پرستوی عاشقی
واژه لبخند، به سرزمین سوخته من بازگردد
امید، کوبه در را بفرشارد
و سپیدی، جای تمامی این سیاهی‌ها را پر کند
آن روز بر مردگان نیز
سیاه نخواهم پوشید
حتی بر عزیزترینشان..
."

سالروز ترور داریوش و پروانه فروهر

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🔴 کتاب " سی سال ماموریت اریک کالبری سوئدی در کشور پارس جهت تاسیس ژاندارمری "
🔵 نوشته "اریک کالبری"
⚫ ترجمه باقر آبروش

🔹این کتاب شرح مسافرت، خاطرات ایام و اقامت سی ساله "اریک کارلبری" ژاندارم ارتش کشور سوئد به ایران است. او در سال ۱۹۱۲م، در اواخر دوره قاجار به منظور تاسیس هنگ ژاندارمری ایران با تعدادی از افسران سوئدی به ایران آمد. او جوانی ورزشکار و قهرمان شمشیربازی جهان و صاحب مدال در چند المپیک بود. وی در سفر اول، طی سه سال موفق شد، علاوه بر تاسیس چند هنگ ژاندارمری، امنیت راه‌های ایران را که در ایام فترت سلسله قاجار از بین رفته بود، تا حدودی برقرار سازد. با شروع جنگ جهانی دوم نامبرده به کشورش احضار می‌گردد و پس از جنگ از سال ۱۹۲۸م (۱۳۰۷ خورشیدی) به بعد با عناوین مختلف، از کاردار سفارت فنلاند تا سرپرستی امور اقتصادی و سیاسی کشور متبوع خویش در ایران به مدت ۲۹ سال حضور می‌یابد. از کارهایی که در زمان تصدی او توسط سوئدی‌ها در ایران صورت می‌گیرد عبارت‌اند از: تامین امنیت راه‌های ایران: تاسیس هنگ‌های ژاندامری قزوین، همدان، فارس؛ تاسیس نیروی هوایی؛ تاسیس شهربانی؛ تاسیس دانشگاه جنگ؛ تاسیس کارخانه شیشه قزوین؛ ایجاد راه‌آهن سراسری؛ تاسیس فرودگاه مهرآباد؛ تاسیس کارخانه چوب سنتاب؛ تاسیس کارخانه کبریت‌سازی. با این همه او هنگام ترک ایران مجموعه‌ای از اجناس و عتیقه‌جات را با خود خارج ساخت که فهرست آنها در پایان کتاب مندرج است... این سرگذشت‌نامه سفرنامه گونه از نظر آگاهی از تحولات ایران در دهه ۱۳۱۰ تا ۱۳۳۰ش به ویژه آشنایی با زمینه‌ها و چگونگی تحولات و نوسازی و رشد و توسعه کارخانجات و صنایع و موسسات تمدنی جدید در دوره رضاشاه حائز اهمیت است.

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee 🔻🔻🔻

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🔴 کتاب " زندگی سیاسی خاندان قوام السلطنه "
🔵 نوشته "مهدی فرخ"

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🔴 کتاب " زندگی سیاسی خاندان قوام السلطنه "
🔵 نوشته "مهدی فرخ"

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🔴 کتاب " سراب یک ژنرال "
♦️ بازشناسی نقش ارتشبد طوفانیان در حاکمیت پهلوی دوم
🔵 نوشته "صفاءالدین تبراییان"

🔹سه دهه پایانی حکومت محمدرضا پهلوی به دلیل سرمایه‌گذاری تصاعدی و روزافزون حکومت در صنایع نظامی-تسلیحاتی شدیدا در صحنه منطقه‌ای و بین‌المللی چشمگیر است؛ بطوری که بودجه نظامی ایران از ۷۸ میلیون دلار در سال ۱۹۵۴، به ۳ میلیارد و ۶۸۰ میلیون دلار در سال ۱۹۷۴ میرسد. اوضاع به گونه‌ای پیش می‌رود که در دهه آخر،  دولت ایران چیزی نزدیک به ۳۰ درصد از کل درآمدهای پولی خود را به مخارج نظامی اختصاص می‌دهد. شاه در آن سال‌ها با خرج دلارهای نفتی و بهره‌گیری از حمایت‌های سیاسی از جانب قدرت‌های بزرگ (بویژه آمریکا) و نیز با  تکیه بر خریدهای  گسترده نظامی-تسلیحاتی و همچنین ارتش مدرن و مدون‌اش، قصد دارد ژاندارمی بلامنازع منطقه را به عهده بگیرد و از این طریق قدرت نامشروع خود را زوال ناپذیر سازد.

◀ مطالب فوق‌الذکر از آن جهت ارائه شد که اثر پیش رو در واقع یک تک نگاری تحقیقی و مستند درباره ارتشبد حسن طوفانیان است و طوفانیان برای سال‌های متمادی و پیاپی مسیول اصلی خریدهای ارتش شاهنشاهی محمدرضا پهلوی بوده است. در این اثر تعداد سی و هشت سند تاریخی برگزیده  از میان صدها سند مرتبط به طوفانیان در قالب چهار فصل  موضوعی به مخاطبان گرامی ارائه شده است و امیدوار است تا حدود زیادی به منظور آگاهی از هویت و سرگذشت ارتشبد طوفانیان و قضایای مربوط به  خریدهای تسلیحاتی آخرین شاه پهلوی سودمند واقع شود.

♦️درباره فصول کتاب:

◀ کتاب در چهار فصل تنظیم یافته؛

✔فصل اول، به پیشینه حسن طوفانیان و مواردی چون عضویت وی در کمیته نظامی بغداد، آموزش رزمی وی در ایالات متحده آمریکا و مراحل مختلف طی شده توسط وی تا رسیدن به سرای نظامی شاهنشاهی خواهد پرداخت.

✔فصل دوم، با عنوان " نقش اسلحه و جنگ افزارها در سراب تمدن بزرگ" اشاره مفصلی دارد به روند خرید تسلیحات و جنگ افزارهای نظامی (نظیر تانک چیفتن، آواکس، f-14 و ...)، و همچنین علاوه بر پرداختن به  سوء استفاده‌ها و اختلاس‌های موجود در جریان این خریدها بطور مجمل به مکانیزم نرم افزاری ارتش و رابطه طوفانیان با شاه نیز اشاراتی می‌کند)

✔فصل سوم، پیوند نزدیک طوفانیان با عناصر اسرائیل را بررسی می‌کند.

✔فصل چهارم و پایانی کتاب به پیروزی انقلاب، سقوط شاه و ماجراهای مربوط به فرار طوفانیان از کشور می‌پردازد.


🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee 🔻🔻🔻

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🛑 ژوکوف؛ قهرمان شوروی، ژنرالی برای تمام فصول

✍ نوشته محمد امیری، مدیر کانال

🔹وقتی از ژنرال‌های تاثیرگذار جنگ جهانی دوم سخن به میان می‌آوریم، چهره‌های درخشانی چون ژنرال برنارد لاو مونتگومری انگلیسی، مارشال اروین رومل آلمانی یا حتی ژنرال جرج پاتن آمریکایی در اذهان متبادر می‌شود. اما اگر بخواهیم یک نفر را از میان همه فرماندهان موثر این جنگ انتخاب‌ کنیم، تاریخ ما را به سمت مردی هدایت خواهد کرد که نامش با مهیب‌ترین نبردهایی که سرنوشت جنگ جهانی دوم را مشخص‌کردند، پیوند خورده است. مارشال گئورگی ژوكوف، فاتح برلین، نابغه نظامی روسيه و قهرمان شوروی است كه در دسامبر سال ۱۸۹۶ به دنيا آمد. شروع کار ژوکوف به‌عنوان یک نظامی، استخدام در ارتش تزار دوم برای شرکت در جنگ جهانی اول بود. او سپس به بلشویک‌ها متمایل شد و پله‌های ترقی را در ارتش سرخ به سرعت طی کرد و وارد حزب کمونیست شد. هنوز سی سالگی را پشت سر نگذاشته بود که فرماندهی یک تیپ زرهی را بر عهده او گذاشتند. در شروع جنگ جهانی دوم به دلیل انعقاد پیمان صلح میان آلمان و شوروی، ژوکوف با خیال راحت در شرق کشور مشغول تارومارکردن ارتش متجاوز ژاپن بود. ژوکوف در سال ۱۹۳۹ با واحدهای تحت فرمان خود نيروهای ژاپنی را كه پس از اشغال منچوری چين به مغولستان تجاوز كرده بودند از آنجا اخراج كرد.

◀ به دلیل همزمانی این رویداد با جنگ جهانی دوم و تحت‌الشعاع قرار گرفتن آن، این رویداد هرگز مورد توجه قرار نگرفت، اما ژوکوف نشان اتحاد شوروی را دریافت نمود و در سال ۱۹۴۰ به مقام ژنرالی رسید؛ اما به دلیل مخالفت استالین با وی او از مقام فرماندهی ستاد ارتش سرخ برکنار شد و جایش را به مارشال شاپوشنیکف داد. درژوئن سال ۱۹۴۱ وقتی آلمان نازی به روسیه حمله کرد ژوکوف اولین فرماندهی بود که با صدور فرمان موسوم به نقشه شماره ۳ کمیسر دفاع خلق دستور حمله متقابل به ارتش آلمان و نابودی دشمن را صادر نمود، درحالی که دیگر فرماندهان شوروی در وضعیتی انفعالی قرار داشتند. او دستور پیشروی بسوی شوالکی و تصرف آن را صادر نمود هر چند این عملیات با ناکامی مواجه شد. با حمله آلمان به مسکو او جایگزین تیموشنکو گردید و فرماندهی ارتش مرکز را برای دفاع از مسکو به عهده گرفت. او با انتقال ارتش آسیائی شوروی به جبهه مسکو موفق شد حمله ارتش آلمان به مسکو را دفع نماید و آنها را شکست دهد. بعد از آغاز حمله ارتش آلمان نازی به خاک شوروی تحت عملیات بارباروسا، ژوکوف تنها فرمانده ارتش سرخ بود که از این حرکت پیمان‌شکنانه نازی‌ها غافلگیر نشد و نیروهایش را به مقابله با آنها فرستاد. طرح او مبنی‌بر تخلیه اوکراین به منظور خریدن زمان برای دفاع از مسکو به قدری استالین را عصبانی کرد که ژوکوف را از فرماندهی کنار گذاشت، اما پیشروی سریع نازی‌ها بار دیگر دست نیاز رهبر شوروی را به سوی فرمانده کارکشته دراز کرد. از اینجا به بعد دیگر روزی را در جنگ جهانی دوم نمی‌توان سراغ گرفت که نام مارشال ژوکوف در زیروبم آن تکرار نشده باشد.

◀ ژوکوف در سال ۱۹۴۲ به استالین‌گراد فرستاده شد و موفق شد ارتش ششم آلمان را در آنجا محاصره و سپس به تسلیم وادار نماید. در سال ۱۹۴۳ او موفق به ایجاد رخنه در خط محاصره لنین‌گراد شد که از این رخنه به این شهر کمک‌های غذائی ارسال می‌شد. ژوکف در سال ۱۹۴۳ در نبرد کورسک موفق شد آخرین حمله آلمان نازی در شرق را درهم بکوبد و توان تهاجمی آن کشور را نابود نماید. ژوکوف در سال ۱۹۴۴ فرماندهی عملیات بزرگ باگریشن را برعهده گرفت که نتیجه آن آزادسازی بلاروس و شرق لهستان از اشغال آلمان نازی بود. در سال ۱۹۴۵ او ارتش سرخ شوروی را در فتح برلین پایتخت آلمان فرماندهی نمود و در جلسه امضاء پیمان تسلیم و پایان جنگ به نمایندگی از شوروی حضور داشت. پس از پایان جنگ او فرماندهی ارتش سرخ در اروپای اشغالی را بر عهده داشت. در دوره خروشچف او فرماندهی عملیات حمله به پراگ که در جریان آن شورش مردم مجارستان ضد رژیم کمونیستی توسط ارتش سرخ با بی‌رحمی سرکوب گردید و با نام بهار پراگ موسوم شد را برعهده داشت. پس از درگذشت استالين، ژوكف به قدرت بازگشت و در سال ۱۹۵۵ وزير دفاع، و در سال ۱۹۵۷ عضو كميته مركزی حزب كمونيست شد. ژوكف در دوران خروشف چندی مورد توجه او بود كه چون با برنامه همزيستی مسالمت‌آميز خروشچف با غرب ميانه خوبی نداشت و می‌گفت كه یکی از دو قدرت بالاخره از سر راه ديگری بايد كنار برود، از چشم وی افتاد. پس از بركناری خروشچف، ژوکف دوباره مورد توجه قرار گرفت و سپس باز نشسته شد و به نوشتن كتاب از جمله خاطرات خود روی آورد و در سال ۱۹۷۴ درگذشت و شاهد كنار رفتن شوروی از برابر غرب و فروپاشی آن نشد تا رنج ببرد.

✔زادروز مارشال گئورگی ژوکوف

🆔 @ketab_mamnouee

♦️منابع: کتاب "خاطرات مارشال ژوکوف"، ترجمه ابوالقاسم گلستانی، تهران: انتشارات فکر روز.

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🔴 نمایشنامه " آی بی کلاه، آی با کلاه "
🔵 نوشته "دکتر غلامحسین ساعدی"

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🔴 نمایشنامه " آی بی کلاه، آی با کلاه "
🔵 نوشته "دکتر غلامحسین ساعدی"

✍ محمد امیری، مدیر کانال

🔹زنده‌یاد "دکتر غلامحسین ساعدی" در این نمایشنامه با به تصویر کشیدن ساختار کوچکی از اجتماع انسانی، تمام جامعه را قصد کرده است. در این ساختار کوچک مردمی از طبقات مختلف اجتماعی چون مکانیک، دکتر و... حضور دارند و اعمال تک‌تک آنها سرنوشت نهایی‌شان را مشخص می‌کند. شخصیت‌ها هرکدام نماینده‌ طبقه‌ای از جامعه‌ انسانی‌اند و باورها و گفتارشان کاملا با آن طبقه هم‌خوانی دارد. یکی از مهمترین مسائلی که این نمایشنامه به آن می‌پردازد، سرانجام جامعه‌ای است که هدایتش به دست فردی ناشایست افتاده باشد. آیا سرانجامی جز تباهی در انتظار این جامعه است؟ ساعدی در آی بی‌کلاه، آی باکلاه کوشیده است پاسخ این سوال و بازنمایی یک دغدغه را به نمایش بگذارد. اغلب افراد این اجتماع از طبقه‌ عوام و فرودستان جامعه‌اند و تنها یک شخص روشنفکر بین آنها دیده می‌شود. هرچند که این روشنفکر باورهای غلطی به دیگران می‌خوراند؛ باورهایی که سرانجام گریبان تمامی اهالی را می‌گیرد، به جز مرد روی بالکن. تنها اوست که در طی ماجرا چشمی بینا و آگاه دارد و سعی می‌کند که این آگاهی را به سایرین هم منتقل کند. اگر مردم در پرده‌ دوم خطر حضور دزدان را می‌فهمیدند و به مرد روی بالکن اطمینان می‌کرد، فرجام کار دگرگون می‌شد. ساعدی در این نمایش تبعات پیروی از خرافه و باورهای سطحی و نادرست را در متنی موجز به مخاطب عرضه می‌کند و بر این اساس وظیفه‌ خطیر روشنفکران را یادآور می‌شود که قدرت سوءتاثیرشان می‌تواند جامعه‌ای را به تباهی بکشاند.

♦️نمایشنامه در دو پرده نگاشته شده است:

پرده‌ نخست: آی بی‌کلاه

این پرده با ورود پیرمردی به کوچه آغاز می‌شود. ظاهرا او از چیزی ترسیده است؛ پیرمرد به همراهی دخترش اهالی محله را بیدار می‌کند و آنها را از آمدن دزدی هیولاشکل به خانه‌ متروکه‌ کوچه‌شان آگاه می‌کند. دکتر محله با پرسش‌هایی چون "شب شام چقدر خوردید؟"، "آیا تلوزیون دیده بودید؟" و "قبل از خواب چه کتابی خواندید؟"، سعی می‌کند آشفتگی پیرمرد را به اهالی محل نشان دهد. تا حدودی هم اهالی متقاعد می‌شوند، اما وقتی مرد روی بالکن هم حرف پیرمرد را تصریح می‌کند، همه دچار تشویش می‌شوند و به دنبال چاره می‌گردند. در آخر پرده مشخص می‌شود که آن هیولا، کسی نیست جز ننه‌علی با عروسکی بر پشتش. مرد روی بالکن هم از ابتدا این را می‌دانست و قصد داشت شجاعت اهالی محل را بسنجد. ساعدی با شخصیت‌پردازی افرادی مانند مرد روی بالکن و یا دکتر، نقدی بر روشنفکران منفعل زمان خود دارد. دکتر به‌عنوان نمادی از فردی تحصیل‌کرده و آگاه، به‌جای ورود به عمل و کمک به حل مشکلات، تنها به تحلیل شرایط و ارائه نظرات  بسنده می‌کند. این نقد، روشنفکرانی را هدف قرار می‌دهد که با وجود دانش و آگاهی، در برابر بحران‌های اجتماعی و سیاسی سکوت می‌کنند و از ورود به عمل خودداری می‌کنند. مرد روی بالکن نیز نمادی از نظاره‌گری و فاصله‌گیری از مشکلات است. او در پرده اول با اطلاع از واقعیت (ننه‌علی و عروسکش)، به جای آشکار کردن حقیقت، این اطلاعات را برای سنجش شجاعت مردم استفاده می‌کند. درواقع به نظر می رسد از اهالی محل، دستمایه ای برای سردرگمی خود می سازد. 

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🛑 مروری بر زندگی دکتر غلامحسین ساعدی

✍ محمد امیری، مدیر کانال

🔹غلامحسین ساعدی در ۲۴دی‌ماه ۱۳۱۴ در تبریز بدنیا آمد. نویسندگی را از دوران دبیرستان آغاز کرد و در تابستان سال ۱۳۳۲، زمانی که ۱۸ سال داشت به اتهام فعالیت سیاسی، مدتی در زندان شهربانی تبریز در حبس بود. وی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و اخذ دیپلم، در رشته پزشکی دانشگاه تبریز تحصیلاتش را ادامه داد. از دانشگاه تهران فارغ التحصیلی خود در روانپزشکی را دریافت کرد. پس از فارغ‌التحصیلی، غلامحسین ساعدی به همراه تنها برادرش علی اکبر مطب شبانه روزی دلگشا را گشود و در آنجا آغاز بکار کرد. به همین دلیل مطب دلگشا، پاتوقی برای روشنفکرانی همچون شاملو، براهنی، مهرجویی و شمار دیگری از نویسندگان شد. مدتی نیز در بیمارستان روزبه تهران مشغول بکار شد؛ اما همچنان در این دوران رابطه‌اش را با دانشگاه حفظ نموده بود. از آنجا که این پزشک جوان برخی از بیماران آسیب دیده خود را به دانشگاه برده و نشان می‌داد که علت بیماری‌ آنها عوامل بیرونی است، پای او را از دانشگاه قطع کردند. خود را هم در سال ۱۳۵۳ دستگیر کرده و به زندان انداختند.

◀ غلامحسین ساعدی نویسنده، پزشک دردمندی شده بود که وقتی پی برد ریشه مشکلات جامعه‌ ناشی از دردهای اجتماعی است، به نوشتن روی آورد. او به قدرت قلم ایمان داشت. بر این باور بود که در یک جامعه دیکتاتور زده، باید که برای درمان جسمی و روحی مردم راه نشان داد. باید که با هر نوشته‌ای بازتاب همین دردها، دربدری‌ها، گرسنگی‌ها و سایر معضلات جامعه بود. شیوایی نوشته‌های ساعدی چنان بود که کلیه منتقدین آثار ادبی روی آن به روشنی دست گذاشته‌اند. علت آن است که علاوه بر توانایی قلمی او، آثارش واقعیت‌های جامعه را به‌ صورت کاملا برجسته روی کاغذ می‌آورد. او با شیوایی تمام بازتاب دهنده دردها و ریشه‌ مشکلات مردم بود.

◀ در هر قصه و نمایشنامه‌‌ای که نوشت، برای هرکدام آنها ساعت‌های طولانی با مردم نشست و به حرفشان گوش داد. با آنها زیست و با غم آنها گریست. از این رو بود که آنچه از قلم‌اش جاری می‌شد، عصاره دردهای مردمی بود که از عمق جانش بیرون می‌آمد. آثاری مانند "عزاداران بیل" و "چوب بدست‌های ورزیل"، نمونه چنین آثاری از ساعدی هستند. دیگر آثار او مانند: "لال‌بازی"، "غمباد"، "بهترین بابای دنیا"، "دندیل"، "آی با کلاه، آی بی‌کلاه" نیز معرف همین شیوایی قلم و بیان ساعدی و از جمله آثار ماندگار رئالیستی ادبیات ایران زمین هستند.

◀ به علت روشنگری‌هایی که در نوشته‌های غلامحسین ساعدی بود، خیلی زود مورد کینه ساواک شاه قرار گرفت. به همین دلیل، با اینکه فردی دانشگاهی و دارای مدرک پزشکی بود، در دوران خدمت سربازی به او هیچ درجه‌ای ندادند. او در پادگان سلطنت آباد تهران خدمت می‌کرد. همین موقعیت سبب شد که بیشتر با محافل ادبی و هنری در تهران آشنا شود. ساعدی از جمله هنرمندان متعهدی بود که توانست با خلق ایماژهای به یاد‌ماندنی برای تئاتر و نمایشنامه‌هایش، از چهره‌های ماندنی ادبیات ایران گردد.

◀ غلامحسین ساعدی پس از انقلاب سال ۵۷ خیلی زود به اقدامات ضد فرهنگی خمینی پی‌ برد. در تنها دیداری که اعضای کانون نویسندگان ایران با خمینی داشتند، ساعدی نیز حضور داشت. او در مطلبی تحت عنوان "دیدار با کروکودیل" از این دیدار چنین یاد می‌کند:

" من جزو هیئتی از کانون نویسندگان بودم که به دیدار خمینی رفتیم. علت دیدارمان این بود که دوباره سانسور پاگرفته بود و خواستیم به خمینی بگوییم که- دایی ما هستیما- وقتی پیش خمینی رفتیم، خمینی شروع به صحبت کرد؛ بسم‌الله! من متشکرم.
این انقلاب فایده‌اش این بود که ما طلبه‌ها با شما نویسندگان و اینها نزدیک شدیم! آخرش هم گفت که شما مجبورید فقط راجع به اسلام بنویسید. اسلام مهم است! آن چیزی که مهم است اسلام است. یعنی ما را کاملا سنگ روی یخ کرد
".

◀ وی در یکی از مقالاتش درباره خمینی نوشته بود:

" شرف کفتار بر رژیم خمینی در این است که او به مرده خواری قناعت می‌کند، ولی این یک، نه تنها به تناول زنده‌ها و مرده‌ها مشغول است که نفس زندگی را می‌خواهد نابود کند، شرف و حیثیت و فرهنگ انسانی را می‌خواهد به خاک بسپارد ".

◀ دکتر غلامحسین ساعدی بدلیل خونریزی داخلی، در بیمارستان سن‌آنتوان پاریس بستری شد. درمان او موثر واقع نشد و در روز ۲ آذر سال ۱۳۶۴ دیده از جهان فروبست. پیکر او در میان بدرقه هزاران ایرانی که در گورستان پرلاشز پاریس گرد‌آمده بودند، به خاک سپرده شد.

✔سالمرگ غلامحسین ساعدی

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🔴 کتاب " سالهای بحرانی نسل ما "
🔵 نوشته "رحمت الله مقدم مراغه ای"

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🔴 کتاب " سالهای بحرانی نسل ما "
🔵 نوشته "رحمت الله مقدم مراغه ای"

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🔴 کتاب " خدای دوزخ "
🔵 نوشته "سم شپارد"
⚫ ترجمه وازریک درساهاکیان

🔹نویسنده، خدای دوزخ را در واکنش به سیاست‌های دست راستی دولت آمریکا پس از رویدادهای یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ نوشت و خودش آن را "تو دهنی ای بر فاشیسم حزب جمهوری‌خواه" توصیف کرده است. نمایشنامه داستان فرانک و اما است که در ایالت ویسکانسین مزرعه دامپروری دارند و زندگی آرامی را می‌گذرانند، ولی با ورود یک مامور دولت که در تعقیب یکی از دوستان قدیمی فرانک به مزرعه آنها رسیده است، همه چیز به کلی به هم می‌ریزد....

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee 🔻🔻🔻

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🔴 کتاب " زندگینامه شیخ فریدالدین عطار نیشابوری "
🔵 نوشته "سعید نفیسی"

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee 🔻🔻🔻

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🔴 کتاب " جمهوری ترس "
🔵 نوشته "اسماعیل خویی"

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee 🔻🔻🔻

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🔴 کتاب " لیبرالیسم ایرانی؛ الگوی ناتمام "
🔵 نوشته "مجید محمدی"

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee 🔻🔻🔻

Читать полностью…

کتابهای ممنوعه

🛑 ولتر، اندیشمند عصر روشنگری:

" من با عقیده شما مخالفم، اما حاضرم جانم را فدا کنم تا در ابراز عقیده آزاد باشید "

✍ محمد امیری، مدیر کانال

🔹فرانسوا ماری ولتر، در ۲۱نوامبر ۱۶۹۴ در پاریس به‌دنیا آمد. وی در هفت سالگی مادر خود را از دست داد و در یک خانواده مذهبی بزرگ شد. او در مدرسه لوئی کبیر توسط عیسویان آموزش دید و در آنجا زبان لاتین و یونانی فرا گرفت، و بعدها در طول زندگی نیز ایتالیایی، اسپانیایی و انگلیسی بطور سلیس و روان یادگرفت. فرانسوا که از دوران کودکی، روح عصیان‌گری در نهادش نمایان بود، بر خلاف میل پدر، که میل داشت حقوقدان شود، نویسندگی را پیش گرفت. به انجمنی به نام تمپل پیوست و سپس به شاگردی یکی از قضات دادگستری فرانسه درآمد. در سال ۱۷۱۸ اولین تراژدی خود را منتشر ساخت و پس از چندی جایزه آکادمی فرانسه به وی تعلق گرفت. او تنها ۲۱ سال داشت که اشعاری ضد فلییپ دوم که از اشراف قدرتمند فرانسه بود، سرود و بخاطر این اشعار به زندان باستیل افتاد. همین زندانی شدن بخاطر ابراز عقیده، تاثیری بزرگ بر تمامی زندگی ولتر گذاشت. او از اولین کسانی است که به ندای مخالف خود آری گفت و از آزادی اندیشه و عقیده با هر قیمتی دفاع می‌کرد. جمله زیبایی منتسب به ولتر بجا مانده است که می‌گوید:

" من با عقیده شما مخالفم، اما حاضرم جانم را فدا کنم تا در ابراز عقیده آزاد باشید ".

◀ ولتر پس‌ از چاپ اثری به‌نام نامه‌های فلسفی، که در آن، ‌علیه مذهب رایج و سیستم‌های سیاسی زمان خود نوشته بود، به‌ زندگی تنها در یک‌ دهکده محکوم شد. او سپس‌ از سوی فردریک‌ دوم پادشاه پروس دعوت‌نامه‌ای دریافت کرد و به‌سوئیس رفت. آثار ولتر به ۲۰هزار نامه و دوهزار کتاب و مقاله می‌رسد. ولتر داستان‌های کوتاه و فلسفی بسیاری نیز دارد که به‌عنوان نمونه، داستانی به‌ نام "کاندید" بسیار مشهور است. مکاتبات ولتر با بزرگان زمان خودش بسیار زیاد بود. این‌نامه‌ها به‌خاطر درخشش و زیبایی سبک و بیان ولتر معروف است.

◀ با وجودیکه ولتر زیر تعلیمات مذهبی بزرگ شده بود، ولی آگاهی او به زبان لاتین باعث شد که متون دینی بسیاری را زیر و رو نماید. علاقه او به جمع آوری کتاب و مطالعات به حدی بوده است که عمده متون لاتین، اسپانیایی و ایتالیایی زمان خود را مطالعه نموده بود؛ این آگاهی بی‌نظیر ولتر، باعث شد که روحانیون و کشیشان در برابر منطق و عقلانیت او توان مقابله را نداشته باشند و از این روی به او لقب مرتد و دیوانه را دادند تا از بزرگی این انسان آزاد اندیش بکاهند. در همین زمان، آدریان لوکورور – هنرپیشه معروف تئاتر – در بستر مرگ آرمید. به سنت مسیحیان، کشیشی را به بالین وی آوردند، اما کشیش برخلاف آئین عیسی مسیح با این‌ که خود را نماینده خدا تصور می‌کرد، نه‌تنها از این بانوی هنرمند دلجویی نکرد، بلکه با غرور خشونت‌آمیزی، هنرپیشگی را حرفه‌ای ننگین شمرد و از او استغفار خواست. وقتی با افکار او مواجه شد، با خشم او را ترک کرد و به تحریک کلیسا، پلیس از دفن او خودداری کرد و جسدش را با آهک و زباله سوزاندند و بر گرمی بازار کلیسا افزودند. ولتر که خود شاهد این رویداد بود، چون یک‌ پاره آتش شد. بر حکومت و کلیسا این دو متحد قدیمی حمله‌ور شد و خطاب به مردم گفت:

" کسی که می‌گوید: با من هم‌عقیده شو وگرنه خدا تو را لعن خواهد کرد، به کسی می‌ماند که به من می‌گوید: با من هم‌عقیده شو وگرنه تو را خواهم کشت ".

◀ ولتر در ستایش از آزادی و استقلال، مقاله‌هایی نوشت و در کتاب نامه‌های فلسفی انتشار داد. این‌یادداشت‌ها همان‌ جرقه‌هایی بود که آتش انقلاب فرانسه را مشتعل کرد. گرچه ولتر در طول حیاتش حدود صد اثر نوشت و منتشر کرد، اما شهرتش به‌خاطر مقالاتی بود که در ستایش از آزادی نوشته بود، و نام او را به‌ عنوان یکی از بانیان انقلاب کبیر فرانسه و یکی از ستارگان عصر روشنگری به‌ثبت داد. ولتر در قالب مقاله‌های کوتاه، نمایشنامه یا قطعات هجوآمیزش، نهادهای سیاسی برخاسته از حاکمیت اشراف، و مذهب در خدمت این‌ حاکمیت را مورد حمله و طعن و ریشخند قرار می‌داد. ولتر از مدافعان سرسخت آزادی‌های سیاسی بود. او مانند جان‌لاک معتقد بود که دولت باید حقوق انسان‌ها را محترم بشناسد. منظور ولتر از آزادی، آزادی بیان و اندیشه بود. ولتر با شجاعتی کم‌نظیر برای حقوق شهروندی، حق محاکمه عادلانه دا دنبال می‌کرد و با رژیم‌های کهن در پیکار بود. ولتر رژیم‌های کهن را حاصل موازنه‌ای میان روحانیان و اعیان و اشراف می‌دید. موازنه‌ای که به‌ دور از انصاف و عدالت، قدرت و درآمد ناشی از مالیات‌ها را میان طبقه روحانیان و طبقه اعیان و اشراف تقسیم کرده بود و بار مالیات‌ها را بر دوش طبقه پایین گذاشته بود. ولتر بر آن‌ بود که شرط آزادمردی آن‌است که آدمی، حتی برای بیان آزادانه اندیشه‌های مخالف خویش، جان خود را فدا کند...

زادروز ولتر

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee

Читать полностью…
Subscribe to a channel