♦مجموعهای از نایابترین کتابها؛ به همراه جرعهای از تاریخ 🎧 کتابخانه صوتی "کتاب آوا" 🆔 @avabookchannel ارتباط با مدیر کانال @M_Am86
🎧 کتاب " واحد 400 (جلد اول) "
♦️ ترورهای برون مرزی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی
✒ نوشته حوریه قرهداغی
🎧 عضو کانال کتابخانه صوتی " کتاب آوا " شوید
🆔 @avabookchannel
🆔 @avabookchannel
🔴 کتاب " واحد 400 (جلد اول) "
♦️ ترورهای برون مرزی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی
🔵 نوشته "حوریه قرهداغی"
🔹این کتاب به ترورهایی میپردازد که عاملین جمهوری اسلامی در خارج از کشور توسط واحدی از سپاه قدس با نام واحد ۴۰۰ مرتکب شدهاند ، آنها مخالفان ایرانی و غیر ایرانی خود را به شنیعترین حالت ممکن به قتل میرسانند.
◀ نویسنده جنایتهایی چون ترور شاپور بختیار ، عبدالرحمان قاسملو ، شهریار شفیق و دهها مخالف دیگر را مورد بررسی قرار داده که توسط اعضای این باند به قتل رسیدند. علاوه بر آن ، به سازمان تروریستی حزبالله لبنان و نقش آنها در سرکوب آزادیخواهان لبنانی ، منتقدان و دخالت ایران در امور لبنان ، فعالیتهای تروریستی عماد مغنیه ، تروریست بینالمللی و فرمانده نظامی حزبالله ، طراح انفجارهای بیروت ، مقر نظامیان آمریکایی ، فرانسوی و سفارت آمریکا در لبنان و همچنین شبکهی بینالمللی توزیع مواد مخدر توسط سپاه پاسداران در اروپا ، آمريکا و همکاری سپاه و حزبالله لبنان با قاچاقچیان و جنایتکاران بینالمللی اشاره شده است . ترور روزنامهنگاران و اندیشمندان و متفکران لائیک ترک در کشور ترکیه توسط مزدوران جمهوریاسلامی و همکاری و سکوت دولت ترکیه در این زمینه ، پرداخته است . نویسنده حملات مختلف آنها به سفارتخانهها و کوششهای موفق و ناموفق تروریستهای سپاه برای ضربه زدن به منافع اسرائیل در کشورهای قبرس و تایلند و بلغارستان و چندین کشور دیگر را با اسناد و مدارک مستند زیر ذرهبین برده است . همچنین برای نشان دادن مماشات کشورهای غربی با جمهوری اسلامی ، در قسمتی از کتاب به مسئله تبادل زندانیان و گروگانها پرداخته تا بدینوسیله نادیده گفتن ترورها توسط غرب و حمایت دولت ایران از تروریستهای دستگیر شده را گوشزد کند.
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee 🔻🔻🔻
🎧 کتاب صوتی " کوروش بزرگ و محمد بن عبدالله "
✒ نوشته دکتر مسعود انصاری
🎧 عضو کانال کتابخانه صوتی " کتاب آوا " شوید
🆔 @avabookchannel
🆔 @avabookchannel
#کوروش_بزرگ_و_محمد_بن_عبدالله
🔴 کتاب "کوروش بزرگ و محمد بن عبدالله"
🔵 نوشته "دکتر مسعود انصاری"
🔹در ژرفای مقایسه بین "کوروش بزرگ" و "محمد بن عبدالله" خواهیم دید، آیا حق با آنهایی است که عقیده دارند حمله اعراب به ایران و ورود دین آنها به این سرزمین برای مردم ایران آیین راستینی به ارمغان آورد که بر اثر آن مردم این سرزمین با نور حقیقت بینی و راستی و درست گرایی و پیشرفت های معنوی رهنمون شدند، و یا آنهایی درست میگویند که معتقدند حمله عرب به ایران و صدور دین آنها به این کشور، آداب و رسوم باستانی، ارزشهای فرهنگی، ملی و تاریخی ما را مسخ کرد، ما را از پیشرفت بازداشت و سبب عقب افتادگی تاریخ ملی و سیاسی ما شد.
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee 🔻🔻🔻
🎧 کتاب صوتی " قلم سرنوشت "
✒ نوشته "جعفر شهری"
🎧 عضو کانال کتابخانه صوتی " کتاب آوا " شوید
🆔 @avabookchannel
🆔 @avabookchannel
🔴 رمان " قلم سرنوشت "
🔵 نوشته "جعفر شهری"
🔹"قلم سرنوشت"، آخرین اثر جعفر شهری است و در آخرین جلد از داستانهای سه گانه زندگی نویسنده پس از "شکر تلخ" (شرح دوران کودکی) و "گزنه" (شرح دوران نوجوانی) است که این کتاب روایت زندگی او در دوران میانسالی است. او در این کتاب نیز مانند "شکر تلخ" و "گزنه" از مادرش به نیکی یاد میکند. از سختیها و رنجهایی که مادرش کشیده و از فداکاری و ایثارش سخن میگوید. از آرزوهایی میگوید که مادر برای فرزندش در سر میپرورانده، ولی به کمترین آنها قناعت میکند. از تقیخان، شوهر مادرش، که پس از میرزا باقر-پدر بی مسئولیتش- با مادرش ازدواج میکند. تقیخان مردی بود دو شخصیته که گاهی با مهر و عطوفت و گاهی با قساوت و خشونت با وی رفتار میکرده است. جعفر شهری برای رفاه و آسایش مادرش و فرار از نیش و کنایه و بدرفتاری شوهر مادرش، مدتی را با مادربزرگش سپری میکند؛ البته به این شرط که روزی دو قرآن خرج خانه بدهد.
◀ قلم سرنوشت، حکایت زندگی نویسنده و خاطرات اندوهبار و تلخ و به ندرت شیرین و پر از رنج و زحمت او در عنفوان جوانی و سپس میانسالی است. وی خاطرات کار کردن در شغلها و پیشههای مختلف به منظور کسب درآمد و تلاش برای مستقل شدن در گذراندن امور زندگی خود را در این کتاب بیان کرده است. وی از خاطرات خدمت سربازی و اجباری رفتن هم سخن به میان آورده است و توضیحاتی درباره ارتباط و آمد و رفت با میرزا باقر و زندگی و زنهای جدیدش ارائه میدهد. نویسنده در این کتاب به ماجرای عاشق شدن و ازدواجهایش میپردازد. وی در انتهای کتاب از ازدواج چهارم و همسر آخرش برخلاف ازدواجهای قبلی که ناشی از خامی، جوانی و بیفکری او بوده است، به نیکی یاد میکند. او مرگ غمانگیز مادر را به عنوان یکی از حوادث ناگوار زندگیاش این گونه توصیف میکند: "جان کندنی با بدترین نوع شکنجه که گفتی روزگار هنوز مصیبتهای سیونه ساله را برایش کافی ندیده میخواسته تکمیل بکند". فارغ از قصهگویی جذاب و خواندنی او ؛ به کاربردن به جا و مناسب از واژگان و اصطلاحات مردم کوچه و بازار، استفاده از زبان محاوره و عامه پسند و نیز کاربرد فراوان لطایف نغز و شیرین و ضربالمثلهای به موقع و فراخور موضوع از ویژگیهای بارز نویسندگی او در این کتاب است.
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee 🔻🔻🔻
🎧 کتاب صوتی " گزنه "
✒ نوشته "جعفر شهری"
🎧 عضو کانال کتابخانه صوتی " کتاب آوا " شوید
🆔 @avabookchannel
🆔 @avabookchannel
🔴 رمان " گزنه "
🔵 نوشته "جعفر شهری"
🔹زندهیاد "جعفر شهری"، داستان "گزنه" را در سال ۱۳۴۸ نوشت. گزنه، در ادامه داستان شکر تلخ (شکر تلخ را از اینجا دانلود کنید) شرح دوران نوجوانی نویسنده است که از سن یازده، دوازده سالگی او شروع میشود. او در گزنه خاطرات زندگی با چندتن از زن باباهایش که گویا تعدادشان کم هم نبوده است، بیان میکند. "من زن پدرهای بسیار به خود دیدهام که یکی از آنها عجوزهای دیگر به نام جواهر سلطان بود که از لئامت و بدذاتی نقطه مقابل خاور خانم بود". این نویسنده در سنین نوجوانی به اجبار پدر و نامادریاش و برای گذران زندگی روزمره خود و خانوادهاش، کارکردن در انواع مشاغل را تجربه کرد. او که برخلاف آرزوی دیرینه مادرش از درس و مدرسه بریده، هر بار ناگزیر از آموختن حرفه و شغلی جدید بود؛ در هر کاری علاوه بر آموختن مهارتی، انواع و اقسام رفتارهای خوب و بد و زشت و زیبا را یاد میگیرد. زرگری، حلبی سازی، خشکهپزی، قصابی، کبابی، سلمانی، خانه شاگردی، بقالی، نقاشی و خیاطی بخشی از مشاغلی است که در گزنه از آنها نام برده و تجربه کرده است. به عنوان مثال در مقایسه دو شغل قصابی و کبابی میگوید، "اگر قصابی کثیف بود، این کار کبابی به مراتب کثیفتر و نکبتبارتر از آن بود. هنوز روز دومم بود که مادرم گفت، بوی کثافات سیراب شیردانیها را میدهم. بوی گوشت گندیدهها و دنبه عفونت گرفتهها از لنگ شانه و لباس تنم به بدنم نفوذ کرده بود. پا به دکان که میگذاشتم، میگفتی به لولئین خانه مسجد جامع که از همه جا متعفنتر بود پا گذاشتهام. حالم دگرگون میگردید و استفراغم میگرفت. آنجا فهمیدم حق با قصابهاست که کبابی را مبال دکان قصابی میدانند". با مطالعه این کتاب نه تنها با فراز و فرود زندگی پسر بچهای رنج کشیده همراه میشویم و با او هم ذات پنداری میکنیم، بلکه با انواع شغلها و پیشههای رایج حدود یک قرن پیش آشنا میشویم و به ویژگی هر کدام از آنها پی میبریم.
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee 🔻🔻🔻
🎧 کتاب صوتی " در تلاش معاش "
✒ نوشته "محمد مسعود"
🎧 عضو کانال کتابخانه صوتی " کتاب آوا " شوید
🆔 @avabookchannel
🆔 @avabookchannel
🔴 رمان " در تلاش معاش "
🔵 نوشته "محمد مسعود"
✍ توضیحات: نوشته محمد امیری (مدیر کانال)
🔹"در تلاش معاش" از رمانهای محمد مسعود، روزنامه نگار و نویسنده ایرانی است که در سال ۱۳۱۲ نوشته شده است و زندگی طبقات اجتماعی گوناگون و اختلافات موجود میان آنها را از لحاظ مالی، روحی و شیوه معاش به تصویر میکشد. محمد مسعود با دیدگاهی منتقدانه سعی دارد تا سبک زندگی جوانان را در ان دوره به چالش بکشد؛ کتاب در تلاش معاش، روایتگر شرایط جامعهای است که جوانانش زیر فشار استبدادی هولناک به بیعاری خو گرفتهاند. این رمان حول محور چهار نفر از شخصیتهای رمان شکل گرفته است و هیچ کدام از آنها در رمان اسمی ندارند و هر کدام با القابی آمدهاند، از جمله: "پکر"، "گوجه فرنگی"، "راوی" و " رفیق راوی". هر چهار نفر بیکار هستند و هر بار در جایی با درآمد بسیار ناچیز مشغول کار میشوند تا بتوانند امورات خود را بگذرانند. از میان آنها گوجه فرنگی دارای تحصیلات و سواد نیست و هر زمان که بیکار میشوند، او با حقه بازی در کاسبی و دلالی درآمدی برای گذراندن زندگی به دست میآورد. در ابتدا در قهوه خانهها و میکدهها روزها را به سر میبرند. داستان که با توصیف قهوهخانهای آغاز میشود و راوی داستان (خود نویسنده) به همراه دوستش، هر دو بیکار، در این قهوهخانه نشستهاند و با پیرمردی آشنا میشوند. پیرمرد در کارگاهی دولتی در تهران کار میکند که، در آغاز دوران مستشاری دکتر میلسپو، برای تعمیر کامیونهای بزرگ حمل غله تاسیس شده است. آن دو، به سفارش پیرمرد، در قسمت مکانیکی و چرختراشی کارگاه، به عنوان شاگرد استخدام و زیردست دو خارجی، یکی روس و دیگری آلمانی، مشغول کار میشوند. به هر حال راوی و رفیق راوی توانستند در کارخانه دولتی تعمیر اتومبیل استخدام شوند... در کارخانه اروپاییان به عنوان ناظر و مهندس بودند و باید از آنها دستور میگرفتند. پکر، سوفلور یکی از تئاترها شده بود؛ پکر پس از یک ماه کار در تئاتر، مسئول تئاتر از پرداخت حقوق به او خودداری میکند و آن هم با این بهانه که کار او فرهنگی است و نباید در قبال آن پولی دریافت کند. پس از مدتی کار در کارخانه هم، پلیس رفیق راوی را در کارخانه دستگیر میکند. رفیق راوی به وزارت مالیه رفته بود و خود را به آقای وزیر رسانده بود که جوانی تحصیل کرده است و در کارخانه به او ظلم میشود و وزیر از او میخواهد که درخواستش را به صورت مکتوب تحویل دهد. رفیق راوی به خیال اینکه این کار او باعث میشود جایگاهش در کارخانه محکم شود و اضافه حقوق بگیرد، این کار را می کند و شرح مبسوطی از تعدیات رئیس کارخانه و حقوقهای بیربط و گزاف به برخی و بسیاری اختلاسها مینویسد و به وزارت مالیه میفرستد. وزارت هم نامه او را عینا به کارخانه میفرستد و رئیس کارخانه هم در جواب مینویسد که: "او دیوانه است". وزیر مالیه هم این ادعای او را صحیح میداند و دستور میدهد که او را به دارالمجانین بفرستند. پلیس براساس دستور وزیر او را به دارالمجانین میفرستد. راوی که به دیدار دوستش به دارالمجانین میرود، افراد بسیاری را میبیند که از کسانی که در بیرون بودند و آزاد میگشتند، سالمترند. پزشک با ملاقات با راوی و شنیدن شرح حال رفیق راوی، سلامت او را تایید میکند و از دارالمجانین خارج میشود. این بار چهار نفری که بیکار هستند از تهران خارج میشوند و به روستایی برای کاسبی و دلالی و فالگیری میروند. گوجه فرنگی در این کار زبردست است و میتواند با حقهبازی و چربزبانی بسیاری از اجناسش را با چند برابر قیمت بفروشد و درآمدی کسب کنند، اما با روابط نامشروعی که در روستا دارند اهالی روستا دیگر آنها را نمیپذیرند و از آنجا به شمال ایران میروند. ابتدا آبهای رنگ شده را به نام شراب میفروشند. رفیق راوی به وسیله گوجه فرنگی معلم رقص میشود، با این که رقص را هم به خوبی بلد نیست. پکر، ابتدا سیگارفروش و بعد جنگلبان میشود، و گوجه فرنگی میکدهای دائر میکند. شخصیتهای رمان، در تلاش معاش و زندگی به کارهای گوناگونی دست میزنند و گاه با سوء استفادههای خود مردم را فریب میدهند و از آن ابایی ندارند. راوی چنین زندگی را نمیتواند تحمل کند؛ پس به تهران باز میگردد که چارهای کند. اکنون که بسیاری از سختیها و گرسنگیها را پشت سر گذاشته بودند و هر کدام شغل و درآمدی داشتند و تلاشها و گرفتاریهای بسیاری برای معیشت پشت سر گذاشتند. دیگر رفاقت و صمیمیت میان آنها از بین رفته بود و آنها سرگرم شغل و استفاده خود شده بودند...
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
🎧 کتاب صوتی " ماموریت برای وطنم "
✒ نوشته محمدرضا پهلوی
🎧 عضو کانال کتابخانه صوتی " کتاب آوا " شوید
🆔 @avabookchannel
🆔 @avabookchannel
🔴 کتاب " ماموریت برای وطنم "
🔵 نوشته محمدرضا پهلوی
⚫ بازنویسی شده توسط دکتر م. داوودیان
✍ توضیحات: نوشته محمد امیری (مدیر کانال)
🔹ماموریت برای وطنم کتابی است به قلم محمدرضا شاه پهلوی که در سال ۱۳۳۹ نوشته شد و نخستین بار در سال ۱۳۴۰ به انگلیسی به چاپ رسید. کتاب را از حیث محتوا میتوان به سه بخش کلی تقسیم نمود: بخش مربوط به دوران کودکی و احوالات شخصی، بخش مربوط به فرهنگ و تاریخ ایرانی و بخش سوم که به مسائل سیاسی میپردازد.
♦️فصلهای کتاب عبارتنداز:
فصل اول: سرزمین قدیم و جدید ایران
فصل دوم: تحولاتی که پدرم در ایران ایجاد کرد
فصل سوم: دوران کودکی من
فصل چهارم: تعلیم و تربیت شاه
فصل پنجم: ایام پرآشوب و تشنج
فصل ششم: ناسیونالیسم مثبت من
فصل هفتم: مسئله اقتباس تمدن جدید
فصل هشتم: نظر من درباره دموکراسی
فصل نهم: آینده امید بخش کشاورزی
فصل دهم: زن ایرانی در اجتماع
فصل یازدهم: فرهنگ و آینده ایران
فصل دوازدهم: نفت ایران
فصل سیزدهم: ایران و صلح جهان
فصل چهاردهم: شاه و کشور
✅ محمدرضا پهلوی در فصل دوم بنان تحولاتی که پدرم در ایران ایجاد کرد، مینویسد:
"... راهآهن سرتاسری ایران که پدرم در سال ۱۳۰۵ آغاز و در سال ۱۳۱۷ به پایان رسانیده، شاید جالبترین راهآهن طویلی باشد که به این سرعت ساخته شده است. از نظر هنر مهندسی، راهآهن سرتاسری ایران از راهآهن معروف سویس نیز مهمتر است، زیرا این راه از روی ۴۱۰۰ پل و از میان ۲۲۴ تونل که مجموعا ۵۴ میل طول دارد، میگذرد. یکی از تونلهای این خط دو میل طول دارد و بعضی از آنها که در بدنه کوهسار چند پیچ میخورد و پیچ و خمهای آن بر فراز یکدیگر قرار گرفته، از درون صخرههای سخت عبور میکنند. هزینه خط اصلی که ۹۰۰ میل طول آن است (امروز خطوط دیگری بدان افزوده شده و به نقاط دیگر کشور امتداد یافتهاست) به وسیله عوائدی که از قند و شکر و چای دریافت میشد، تامین گردید. این مالیات بیشتر بر طبقه دهقان و کشاورز که قسمت عمده درآمد نقدی خود را به مصرف قند و چای میرساندند تحمیل میشد، ولی پدرم نسبت به قرضه خارجی بدگمان بود و صدماتی که اسلاف او از وام خارجی کشیدهبودند، از خاطرش نمیرفت. با این وصف هر چند از قرضه خارجی تحاشی داشت ولی از روی کمال بیطرفی مهندسین خارجی را از چندین کشور و ملیت مختلف برای تسریع در امر ساختمان راهآهن استخدام نمود. پدرم راههای شوسه مهمی نیز در کشور احداث و بنادر مهم بحر خزر و خلیج فارس را ایجادنمود و اولین خط هوایی بین ایران و سایر کشورها و خط هوایی داخلی را تأسیس کرد و در سال ۱۳۰۹ وسایلی را که شرکت انگلیسی هند و اروپا در ایران تحت اداره خود داشت، از حیطه اختیار آن شرکت خارج ساخت..."
✅ محمدرضا پهلوی در فصل ششم، بنام ناسیونالیسم مثبت من مینویسد:
" ... ما به حکم همسایگی با روسها که سالها به کشور ما چشم طمع دوخته بودند، سرزمین مناسبی برای روسیه شوروی به شمار میآمدیم که روش و طرز عمل خود را در آن به مقام آزمایش درآوردند. به طوری که قبلا اشاره شد، از سال ۱۹۲۰ مذاکرهای برای عقد پیمان دوستی و داد بین ایران و روسیه در جریان بود تا اینکه یک سال پس از کودتای پدرم این پیمان به امضاء رسید. در همان موقعی که گفتگو و مذاکره دوستانه ما درباره این قرارداد جریان داشت، عمل تجاوزکارانه عجیبی از طرف روسها سر زد بدین معنی که به منظور حمایت و پشتیبانی از میرزاکوچکخان جنگلی که یکی از متمردین و یاغیان ایران بود، نیروی نظامی خود را به بندر انزلی (که بعداً به دستور پدرم بندر پهلوی خوانده شد) پیاده کردند و یاغی مزبور با کمک آنها دولتی در داخل کشور ما علنا به نام جمهوری شوروی گیلان تشکیل داد ".
✅ یا در فصل یازدهم با نام فرهنگ و آینده ایران مینویسد:
"... به عقیده پدرم وظیفه نخستین آموزش و پرورش خلق و ایجاد روح میهنپرستی در دل جوانان کشور بود و بدون وجود یک چنین روحیه نیرومندی آرمانهایی که برای تجدید حیات کشور داشت، صورت وقوع پیدا نمیکرد. به عقیده او اقتباس تمدن و فرهنگ نوین تنها به تغییرات ظاهری مانند احداث کارخانه و راهآهن و خیابانهای آسفالت شده نیست، بلکه باید در فرهنگ و معنویات ملت ایران نیز تغییرات کلی به عمل آید و توفیق در این عمل بسته به درجه عمق و بسط دامنه آن تغییرات اساسی است. از همین جهت در همان ایام که بناهای کهن و تاریخی را حفظ و مرمت میکرد و به ابهت و شکوه نخستین میرساند، طرز فکر و عمل مردم را نیز عوض میکرد تا عظمت گذشته ایران با آینده روشن و درخشانی که برای آن میخواست، هماهنگ گردد. برای اجرای همین فکر پدرم برنامههایی تعلیماتی را که تا آن روز در ایران سابقه نداشت به مقام اجرا گذاشت و دروس بهداشت و تعلیمات مدنی و خانهداری را در مدارس رواج داد. تشکیلات پیشاهنگی پسران و دختران را تشویق کرد، و... ".
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee 🔻🔻🔻
🔴 رمان " خسرو خوبان "
🔵 نوشته "رضا دانشور"
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
🔴 رمان " خسرو خوبان "
🔵 نوشته "رضا دانشور"
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
🔴 کتاب " صبر تلخ "
♦️ گفتگو با محمدعلی عمویی درباره حزب توده ایران (۱۳۵۷-۱۳۶۲)
🔵 تاریخ شفاهی چپ ایران
🔹 جلد دوم
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
🔴 کتاب " واحد 400 (جلد اول) "
♦️ ترورهای برون مرزی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی
🔵 نوشته "حوریه قرهداغی"
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
#واحد_400
#حوریه_قره_داغی
🔴 کتاب " واحد 400 (جلد اول) "
♦️ ترورهای برون مرزی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی
🔵 نوشته "حوریه قرهداغی"
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
🔴 کتاب "کوروش بزرگ و محمد بن عبدالله"
🔵 نوشته "دکتر مسعود انصاری"
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
بهترین چیز
رسیدن به نگاهی است
که از حادثه عشق
تر است...!
#سهراب_سپهری
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
🔴 رمان " قلم سرنوشت "
🔵 نوشته "جعفر شهری"
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
🔴 رمان " قلم سرنوشت "
🔵 نوشته "جعفر شهری"
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
🔴 رمان " گزنه "
🔵 نوشته "جعفر شهری"
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
🔴 رمان " گزنه "
🔵 نوشته "جعفر شهری"
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
🔴 رمان " در تلاش معاش "
🔵 نوشته "محمد مسعود"
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
🔴 رمان " در تلاش معاش "
🔵 نوشته "محمد مسعود"
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
🔴 کتاب " ماموریت برای وطنم "
🔵 نوشته محمدرضا پهلوی
⚫ بازنویسی شده توسط دکتر م. داوودیان
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
#ماموریت_برای_وطنم
#محمدرضاپهلوی
🔴 کتاب " ماموریت برای وطنم "
🔵 نوشته محمدرضا پهلوی
⚫ بازنویسی شده توسط دکتر م. داوودیان
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
🔴 رمان " خسرو خوبان "
🔵 نوشته "رضا دانشور"
✍ توضیحات: نوشته محمد امیری (مدیر کانال)
🔹رضا دانشور در سال ۱۳۲۶ در مشهد به دنیا آمد. در مشهد و تهران به دانشگاه رفت و در رشته ادبیات فارسی تحصیل کرد. دانشور در دوران دانشجویی با اقتباس از کتاب ابوذر غفاری، خداپرست سوسیالیست، ترجمه و تالیف علی شریعتی، نمایشنامهای با نام "ابوذر" نوشت. این نمایشنامه که بر محور بازی یک بازیگر نوشته شده بود، در زمستان ۱۳۴۹ به روی صحنه رفت. دانشور در مشهد به تدریس تئاتر نیز پرداخت و مدتی نیز رئیس اداره تئاتر استان خراسان بود. او به علت فعالیتهای سیاسی مدتی را در زندان حکومت پهلوی به سر برد و نهایتا به بلوچستان تبعید شد و در آنجا به پژوهش درباره این منطقه پرداخت که حاصل آن، در کتابی به نام "درآمدی بر تاریخ بلوچستان" منتشر شد. در سال ۱۳۵۰، با انتشار داستانهایش در مجلات، و نیز انتشار داستان "آنچه فردا بینی و پسفردا بینی و پسانفردا" در مجموعهای به انتخاب محمدعلی سپانلو معرفی و شناخته شد و پس از انتشار رمان "نماز میت"، در سال ۱۳۵۷ تواناییهای او در نوشتن بیشتر به تثبیت رسید. دانشور پس از انقلاب اسلامی ایران و در سال ۱۳۶۱ به فرانسه مهاجرت کرد و در آنجا رمان معروف خود، "خسرو خوبان" را نوشت که رمانی تاریخی ـ اساطیری است و وقایع آن در حول و حوش انقلاب اسلامی ایران میگذرد. رضا دانشور در ششم خرداد ۱۳۹۴، در سن ۶۸ سالگی درگذشت.
◀ "خسرو خوبان" داستان انقلاب است؛ مردم سراسیمهای که به خیابانها ریختند تا "فروپاشی حکومت پهلوی را در سماوات تاریخ" پی ریزند، بی آنکه بدانند، "هیچ رویایی دستم را نمیگیرد". و حال، در پس این انقلاب، باید همچون خسرو خوبان "تمام شب را زیر باران" راه برویم و "هر عابر شتابان را پدر" بپنداریم و در پی او برویم. داستان در خواب و بیداری، در آگاهی و ناآگاهی میگذرد و ضمیر آشکار و پنهان آدمی را درمینوردد، همچنانکه انقلاب سال ۱۳۵۷، کابوسی بود در خواب و بیداری؛ کابوسی که ترس و دلهره را در تمامی گوشههای هستی با خویش به همراه داشت. جنگ ایران و عراق آغاز شده و یکی از انجمنهای اسلامی تصادفا به پرونده ساواک درباره دهکدهای به نام "کهندژ" برمیخورد.
◀ "کهندژ" روستاییست افسانهای در کوه البرز که انگار قریه در نوک قله قرار دارد، بیآنکه دامنه آن معلوم باشد، تنها و متروک، با آدمیانی که نشان از شاهنامه دارند، ولی صاحب امامزاده و پیامبر هستند. روستایی دو تکه؛ کهندژ بالا و کهندژ پایین. هرچه هست در "کهندژ" ریشه دارد، روستایی که هنوز ناشناخته مانده و سرانجام ناشناخته به زیر بهمن مدفون میشود، روستایی که پیش از انقلاب کشف شده بود، ولی آوار بهمن در پس از انقلاب این کشف را نه تنها راه به جایی نبرد، بلکه متوقف کرد. موضوع از آنجا آغاز میشود که؛ گروهی وابسته به "انجمن اسلامی پژوهش اسناد" پس از انقلاب در جریان بررسی پروندههای ساواک به سلسله گزارشهای مشکوکی از روستایی به نام "کهندژ" برمیخورد که تا روز انقلاب ادامه داشته است. آخرین گزارش حکایت از این دارد که قافلهای از دیوانگان، روسپیان و جادوگران به قریه مزبور آمدهاند و این حرکت مشکوک شاید به خاطر گنجهای ناشناختهدر روستا باشد.
◀ در پیگرد گزارش مذکور و تحقیقاتی که به عمل میآید، گزارش دیگری از کارمندی شاغل در اداره ثبت اسناد و املاک جالبتر است. او مدعی میشود که پسرش سپاهیدانش "کهندژ" بوده و در همانجا مفقودالاثر شده است. موج انقلاب ادامه تحقیقات را مسکوت میگذارد. پس از انقلاب، حکومت جدید گروهی را جهت تحقیق به این منطقه گسیل میدارد. این گروه چیزی نمییابد و اثری از "کهندژ" به چشم نمیخورد. در بازگشت اما در برفهای ارتفاعات البرز به لکه خونی برمیخورد که پس از حفاری، جسدی کشف میشود که آنجا مدفون بود. جسد به سردخانه منتقل میشود.
◀ در طی جنگ ایران و عراق، در زمانی که جنازه کشتهشدگان جنگ ارزشی بسیار داشت، دستی از جنازهای در اختیار زنی قرار میگیرد که میبایست دست شوهر کشتهشدهاش در جبهه جنگ باشد. آقای راستین، کارمند سابق اداره ثبت اسناد و املاک با دیدن این دست، مدعی است که این دست به پسرش بهرام تعلق دارد که در "کهندژ" سپاهیدانش بوده و مفقودالاثر شده است، و حال دادگاه باید به شکایت این دو رسیدگی کند. دادگاه اما تمایلی به رسیدگی پرونده ندارد، زیرا شهادت داده میشود که آقای راستین دیوانه است و حرفهایش نمیتواند سند باشد. در این میان منشی دادگاه که قبلا کتابفروش بوده و آقای راستین را میشناخت بنا به تمایلی شخصی، موضوع را تعقیب میکند. اسناد و مدارکی مییابد و از آنها جزوهای منتشر میکند که توسط اداره سانسور جمعآوری میشود و خود او به هشتاد ضربه شلاق محکوم میشود و... شخصیتهای داستان هر کس روایت خویش از واقعیت را بیان میکند.
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee 🔻🔻🔻
🔴 کتاب " صبر تلخ "
♦️ گفتگو با محمدعلی عمویی درباره حزب توده ایران (۱۳۵۷-۱۳۶۲)
🔵 تاریخ شفاهی چپ ایران
🔹 جلد سوم
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
🔴 کتاب " صبر تلخ "
♦️ گفتگو با محمدعلی عمویی درباره حزب توده ایران (۱۳۵۷-۱۳۶۲)
🔵 تاریخ شفاهی چپ ایران
🔹 جلد اول
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee