i_d_network | Unsorted

Telegram-канал i_d_network - شبکه توسعه

52459

زیرنظر آقایان دکتر: علی سرزعیم (اقتصاددان)، مجتبی لشکربلوکی (استراتژیست)، امیر ناظمی(آینده پژوه) و محمد فاضلی (جامعه‌شناس) و محمدرضا اسلامی(استادپلی تکنیک کالیفرنیا) نام سابق: شبکه استراتژیست ادمین @Mm_135 http://t.me/itdmcbot?start=dr_lashkarbolouki

Subscribe to a channel

شبکه توسعه

👆⭕️یادآوری: تمام عواید (و نه فقط بخشی از عواید) فروش این کتاب صرف امور عام المنفعه، فرهنگی یا خیریه خواهد شد.

Читать полностью…

شبکه توسعه

مطلب زیر بر اساس خاطره ای از دکتر آرش خلیلی نصر تنظیم شده است. کانال تلگرامی ایشان:
@strategyradio

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️تکنیک ژورنال خوشبختی

جان گاتمن، روان پژوه دانشگاه واشنگتن فرمول جالبی پیدا کرد. وی می توانست فقط با صرف ۱۵ دقیقه با زوجی که به تازگی ازدواج کرده بودند، احتمال طلاق شان را در آینده با دقت بیش از ۹۰درصد پیش‌بینی کند. چگونه؟ نسبت احساسات مثبت به منفی‌ای که در گفتار و رفتار آنان معلوم می شد تعیین کننده مطلوبیت ازدواج بود. اگر قرار بود رابطه‌ای حفظ شود، زوجین نیاز داشتند تا حداقل پنج احساس مثبت به ازای هر احساس منفی بروز دهند. چرا چنین چیزی رخ می دهد؟
ما انسان ها به گونه ای طراحی شدیم که ارزش بیشتری برای اطلاعات منفی قائل باشیم! یعنی اگر به ما مقداری اطلاعات مثبت و مقداری اطلاعات منفی برسد، وزن بیشتری به اطلاعات منفی خواهیم داد و به آن دقت بیشتری خواهیم کرد. رویدادهای منفی بیشتر از رویدادهای مثبت بر ما اثر می‌گذارند. آن‌ها را واضح‌تر به یاد می‌آوریم و نقشی بزرگتر در شکل‌دادن به زندگی‌هایمان دارند. تصادف‌، طلاق، خسارت مالی، یا حتی یک حرفِ نیشدارِ غیرعمدی بیشتر در ذهن ما باقی می ماند و بیشترِ فضای روانیمان را اشغال می‌کند و جای کمی برای تجربه‌های خوشایند باقی می‌گذارد. خوشیِ ناشی از افزایش حقوق بعد از چند ماه کم می‌شود.
این پدیده، در عرصه کسب وکار، سرمایه گذاری و کشورداری نیز کاملا حاکم است. کانمن، برندۀ جایزۀ نوبل می گوید ما بیشتر از آنکه از منفعت لذت ببریم، برای زیان ماتم می‌گیریم. ناراحتیِ پس از زیان مالی همیشه بیشتر از شادیِ بعد از کسب همان مقدار پول احساس می‌شود. امکان دارد آمار حقیقی جرم و جنایت در یک کشور یا منطقه کاهش پیدا کرده باشد، ولی اگر خبر منفی در مورد این اتفاقات منتشر شود، مردم بر خلاف واقعیت تصور خواهند کرد که جامعه آن ها نا امن تر شده است.
عصب پژوهان می گویند ما داده‌های منفی را سریع‌تر و کامل‌تر از داده‌های مثبت پردازش می‌کنیم و این قبیل داده‌ها دوام بیشتری در حافظه ما دارند. مردم حتی نوزادان شش ماهه صورتی عصبانی را سریع‌تر در جمعیت کشف می‌کنند! در واقع، مهم نیست که ما چند لبخند در یک جمعیت ببینیم، همیشه ابتدا صورت عصبانی را پیدا می‌کنیم. اخبار یا تصاویر منفی بلافاصله ثبت، منتقل و ذخیره می شوند ولی ۱۲ ثانیه طول می‌کشد تا رخداد یا اخبار خوب از حافظۀ موقت به حافظۀ طولانی‌مدت منتقل شود.
زمانی که سازمان و کشورها، برنامه ریزی استراتژیک می کنند وقتی به لیست ضعف ها و تهدید ها نگاه می کنید می بینید که حداقل دو برابر فرصت ها و قوت هاست. این نگاه منفی همه جا حضور دارد. ما مثبت ها (قوت‌ها و فرصت‌ها) را دست کم می گیریم و منفی ها (ضعف ها و تهدیدها) را راحت تر ثبت، ضبط و یادآوری می کنیم.

☑️⭕️تجویز راهبردی:

سه تکنیک مهم در این زمینه قابل توصیه است:

نرخ حیاتی مثبت: در زندگی شخصی، به ازای هر انتقاد، غر زدن و نکته منفی، 5 بار سیگنال مثبت از جمله تحسین، تعریف و بازخورد مثبت ارایه کنید. چون هر سیگنال منفی 5 برابر بیشتر و بادوام تر از سیگنال مثبت است. به این نرخ می گویند نرخ حیاتی مثبت گرایی. این نرخ در عرصه کسب وکار نیز معنادار است. روانشناسی شیلیایی، ۶۰ تیم مدیریتی را مطالعه کرد. در کارآمدترین گروه‌ها، کارکنان به ازای هر بار که بازخورد منفی میگرفتند، شش بار مورد تحسین قرار می‌گرفتند. در گروه‌هایی که عملکرد پایینی داشتند، تقریباً به ازای هر تذکر مثبت، سه تذکر منفی وجود داشت (نشریه وزین ترجمان)

تکنیک مزمزه کردن: هانسون و نویسنده کتاب عصب شناسی کاربردی برای شادکامی، عشق و خردمندی می نویسد که چون مغز ما بر خلاف اخبار و رخدادهای منفی، اخبار و رخدادهای مثبت را به کندی در حافظه بلندمدت ثبت می کند، پس رخدادها و اخبار مثبت را چند بار در ذهن مرور و مزمزه کنید تا زمان دست کم 12 ثانیه در ذهن شما طول بکشد

ژورنال خوشبختی و موفقیت: هر چند شب یک بار، به رخدادها و تجربیات موفق و مثبت خود فکر کنید و در دفترچه یادداشت ويژه این کار (ژورنال خوشبختی) یادداشت کنید. اگر کسی از شما تشکر یا تعریف کرد آن ها را حتما یادداشت کنید. بدین ترتیب ذهن شما وزن بیشتری برای تجربیات مثبت قائل می شود. این تکنیک در سطح اداره، سازمان، شهر، کشور نیز قابل انجام است.

خداوند به تصریح فرموده است؛ شکرگزاری انسان در برابر دستاوردها و رخدادهای مثبت موجب افزون شدن آنان می شود. ندیده گرفتن نعمت ها، دشواری و سختی را به همراه دارد. مثبت اندیشی قاعده مند، ژورنال خوشبختی و تکنیک مزمزه کردن کمک می کند که هم شادمانی بیشتری تجربه کنیم و هم مشمول وعده نیکوی خداوند شویم: افزونی خوبی ها و نیکی ها.

دکتر مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarblolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️پدیده «شبکه سیال» و «لحظه شگفت انگیز»

پروفسور کوین دانبار تحقیقی فوق العاده انجام داد با این هدف که ایده های خوب از کجا می آیند؟ نتایج جالب بود. او به تعدادی از آزمایشگاههای علمی دور دنیا سری زد و از تمام افراد در حالیکه مشغول انجام جزیی ترین امورشان بودند، فیلم برداری کرد. در حالیکه آنها جلوی میکروسکوپ نشسته بودند، وقتی که با همکارانشان کنار آب سردکن مشغول گفتگو بودند و امثال این ها. او تمام این مکالمات را ضبط کرد و سعی کرد از منشاء ایجاد بهترین ایده ها سر در بیاورد. وقتی به یک دانشمند در آزمایشگاه فکر می کنیم، این تصویر را داریم همه دور یک میکروسکوپ جمع شده، و مشغول دیدن چیزی با دقت هستند و سپس آن لحظه شگفت انگیز جرقه زدن ایده رخ می دهد و می گوید اوه، یافتم! اما نتایج چیز دیگری بود.

نتایج تحقیق نشان داد بیشتر ایده های مهم و موفق پشت میکروسکوپ یا کامپیوتر یا میز کار پیدا نشدند! بلکه زمانی جرقه زدند که آدم ها دورمیز جلسات هفتگی با هم گفتگو می کردند. یعنی زمانیکه همه دور هم جمع شده و آخرین اطلاعات، خطاها، اشتباه ها، تجارب و یافته های خود را بازگو می کردند.

ما به اشتباه دوست داریم داستان دستیابی به ایده های نو و خلاقانه را خلاصه کنیم و در قالب زمانی کوتاه تری بیان کنیم و بیشتر بر لحظات شگفت انگیز جرقه زدن یک ایده متمرکز شویم. اما در واقع، اگر دقیق تر نگاهی به گذشته بیاندازیم، معلوم می شود که زمان زیادی طول کشیده است تا بسیاری از ایده های مهم شکل بگیرند.

وقتی یک ایده در ذهن ما شکل می گیرد، شبکۀ جدیدی از نرون‌ها (تعدادی از 100 میلیارد سلول بافت عصبی داخل مغز ما) بوجود می آید. شبکه ای با شکل جدید که تا به حال وجود نداشته است. هر چیزی که می آموزیم یا خلق می کنیم منجر به ایجاد یک شبکه جدید می شود و سوال اینجاست: چگونه می‌توان مغز را در محیط‌هایی قرار داد که در آن احتمال بیشتری برای شکل گیری این شبکه‌های جدید وجود دارد؟ در واقع شبکه ای در دنیای بیرون مغز وجود دارد که شباهت زیادی با شبکه‌ دنیای درون مغز انسان دارد که می توان آن را شبکۀ سیال «liquid network» نامید. یعنی جایی که شما، آدم ها و ایده های متفاوت بسیاری را در کنار هم دارید، پیشینه های مختلف، علایق گوناگون در جوش و خروش هستند و با یکدیگر در رقابتند، آن فضا در حقیقت، فضایی است که به نوآوری ختم می شود. به عبارت دیگر همانگونه که وجود سلول های عصبی در درون مغز و ایجاد یک شبکه جدید منجر به یادگیری می شود. با هم بودن انسان ها نیز منجر به یادگیری، خلاقیت و دستیابی به ایده های نو می شود. و نکته همین جاست که ما بخشی از ایده های مان را از دیگران می گیریم. از کسانی که در رستوران یا چای خوری با آن ها برخورد می کنیم و با آن ها گفتگو می کنیم. آن ایده ها را به شکل های تازه ای به هم وصل می کنیم و چیزی نو خلق می کنیم حتی بدون آن که خود بدانیم یا بفهمیم.

☑️⭕️تجویز راهبردی:
در گذشته قهوه خانه ها و اکنون کافی شاپ ها محل حضور نویسندگان، شاعران، متفکران و مصلحان اجتماعی بوده است. چرا؟ چون این مکان، مکان بسیار خوبی است تا ما در شبکه سیال بیرونی قرار بگیریم تا کمک کنیم شبکه ای جدید در مغز ما شکل بگیرد.
به صورت تاریخی کافه‌نشینی یک فرهنگ شرقی بوده است که توسط جهانگردان غربی به تعجب در سفرنامه‌ها یاد شده است. اما بعدها کافه‌ها اصلی‌ترین نهاد به‌اشتراک‌گذاری ایده‌ها با دیگران شد.
به همین دلیل است که شوارتز آینده پژوه معروف در کتاب «شگفتی‌های اجتناب‌ناپذیر»‌اش در خصوص توسعه‌ چین یک پیشنهاد عجیب و غریب می دهد: توسعه کافه‌ها! او به درستی تشخیص می‌دهد که چینی‌ها (و بهتر است بگوییم اغلب کشورهای در حال‌توسعه) دانشگاه‌های بزرگی مانند هاروارد و استانفورد را به عنوان موتورهاي رشد آمریکا می‌بینند و سعي در کپی‌برداری از آن‌ها دارند. آن‌ها با هزينه‌ فوق العاده بالایی به خلق پارک‌های فناوری و مراكز دانشگاهي روی می‌آورند؛ اما نمی‌دانند که اين نهادها كافي نيست. شوارتز تاکید می‌کند که شما نياز به تشكيل فضاي فكري دارید، شما نمی‌توانید كتاب‌خانه ها، كافه‌ها و خطوط دوچرخه‌سواری را نادیده بگیرید. در نهایت چه کنیم؟

1- فراموش نکنیم که یادگیری و خلاقیت امری فردی نیست. خلاقیت و یادگیری در تعامل جمعی رخ می دهد. شبکه نورون ها (مغز) خود را در شبکه سیال قرار دهیم. تنهایی و تمرکز مهم است اما گفتگو و تعامل آن را کامل می کند.

2- خود را در فضاهایی قرار دهیم که آدم های متفاوت، ایده های متنوع و دیدگاه های متضاد را تجربه کنیم.

3- گفتگو کنیم آن هم غیر رسمی، همیشگی و افقی (اینکه کسی بالاتر از بقیه نباشد و همه هم سطح باشند) آنگاه لحظه های شگفت انگیز بیشتری را تجربه خواهیم کرد.

دکتر مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔳⭕️زلزله ای که هیچ کس برایش گریه نکرد!

زلزله کرمانشاه همه ما را متاثر کرد. روایت هایی که از آنجا می رسد بسیار دلخراش است در این میان اما یک موضوع دلگرم کننده وجود دارد. این تکاپوی مردم برای کمک به کرمانشاه که اکنون قلب ایران است. ارسال پول، مواد غذایی، پتو وعروسی که جهیزیه اش را بخشید و ...

این زلزله را به خوبی صدا و سیما پوشش می دهد. مسوولین نیز یا از سر فشار افکار عمومی یا از سر مسوولیت شناسی هر روز از آن جا دیدار می کنند. اما زلزله دیگری نیز وجود دارد که هفتاد رییشتر است اما نه صدا و سیما می تواند پوشش دهد و نه می شود برایش پتو فرستاد و نه کسی برایش گریه می کند و نه کسی جهیزیه اش را به آن می بخشد. بیشتر توضیح می دهم.

قبول کنیم دیر یا زود کرمانشاه را فراموش می کنیم. همانگونه که بم را فراموش کردیم و همانگونه که منجیل و رودبار را فراموش کردیم و به خانه های مان برمی گردیم. اما چرا از خودمان سوالات سخت تر نمی کنیم؟ چرا کارهای زیربنایی تر را پیگیری نمی کنیم؟
بگذارید سه سوال سخت از خودمان بپرسیم:
1-چرا خانه های ما این قدر سست است؟ آیا سنگ و سیمان ما سست است یا دست های برخی پیمانکاران و مهندسان ما؟ که پای نقشه ها و ساختمان هایي را امضا می کنند که می دانند بر اساس اصول مهندسی ساخته نشده و فاقد ایمنی لازم است و به جای پناهگاه، آرامگاه خانواده ها خواهد بود و به جای مسکن، مدفن!

2-چه کسی می گوید که ایران حوادث غیرمترقبه دارد؟ این کشور هر سال یک حادثه طبیعی دارد چرا می گوییم غیرمترقبه و چرا می گوییم غافل گیرکننده؟ برای اینکه بهانه پیدا کنیم! کشوری که هر سال با چنین مسایلی روبروست دیگر باید در زمینه «مدیریت سریع بحران ها» به بلوغ رسیده باشد و بتواند منظم، قاعده مند و با یک تقسیم کار شفاف برای همه جامعه کار را جلو ببرد و در ضمن نقش مردم و جریان های پاک خودجوش مردمی نیز در این مسیر به خوبی مشخص باشد و جلوی سوء استفاده های سودجویان ناپاک گرفته شود.

3-چرا ما ماشین هایمان را بیمه می کنیم اما جان و جان پناهمان را نه؟ چرا تجربه بیمه حوداث طبیعی در جهان وجود دارد اما راه اندازی آن در ایران سال ها در کش و قوس نهادهای مختلف به طول انجامیده است؟

این ها نشانه ها همان زلزله ای است که هیچ کس برایش گریه نمی کند. این که ما اخلاق حرفه ای را در خانه سازی رعایت نمی کنیم، اینکه بعد از این همه سال تجربه واقعا گران بها! نظام مدیریت بحران مان لنگ می زند و پوشش بیمه ای برای بحران نداریم، این ها زلزله واقعی است.

☑️⭕️تجویز راهبردی:
تا اطلاع ثانوی چند کار ساده انجام دهیم. منتظر دولت نباشیم. ما یعنی ما مردم همین من و شما چند کار می توانیم انجام دهیم.
خانه های امروز را باید بیست سال پیش درست بنا می کردیم، از آن که گذشت، امروز دست کم دو کار کنیم: خانه های موجود را مقاوم کنیم و این که هر خانه ای که امروز ساخته می شود را محکم بنا کنیم.

به فرزندان خود اخلاق حرفه ای را بیاموزیم. همین سست بنیانی ما در اخلاق حرفه ای است که خانه های سست، نظام های آشفته، مواد غذایی فاسد، رسانه دروغ پرداز، کم کاری و کم فروشی را رقم می زند. بگذاریم نسل بعدی آنقدر محکم باشند که پای هر چیزی را امضا نکنند و دست به هر کاری نزند. بگذاریم آنها آینده را محکم تر از ما بسازند.

واژه حوادث غیرمترقبه را از گفتگوهای خود حذف کنیم تا کسی نتواند ناتوانی خود را پشت آن پنهان کند. حادثه در ایران مترقبه است و غافلگیر کننده نیست این ما هستیم که در غفلت بسر می بریم.

این ایران نیست که روی زلزله است، این اندیشه و شخصیت و نظام مدیریتی ایرانی است که روی خط زلزله است. خداوند فرمود سرنوشت هيچ ملتي را تغيير نمي‏دهم مگر آنكه آنها خود را تغيير دهند. تغییر کنیم تا زیر آوار زلزله مدفون نشویم. وقتی می توانیم برای کرمانشاه امروز کمک کنیم یعنی توانمندی ساختن فردای بهتر و محکم تر را داریم.

دکتر مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔳⭕️بیماری اجتماعی رویکرد «تِنِسی تاکسیدو و چاملی»؛ مدیریت به سبک ایرانی

کارتون «تنسی تاکسیدو و چاملی» خاطره‌ای برای کودکان دهه شصت است. تنسی (پنگوئن) و چاملی (گراز دریایی) در باغ وحش زندگی کسالت‌باری دارند و تلاش می‌کنند کارهایی انجام دهند که برای‌شان مفرح یا راهگشا باشد. این دو هر بار ایده‌ای به ذهن‌شان می‌رسد و برای عملی کردن آن از باغ وحش می‌گریزند و پیش پروفسوری می‌روند به نام «آقای ووپی». ووپی پروفسوری است که همه چیز می‌داند، کمدی دارد که انواع وسایل علمی در آن است و تخته سیاه سه بعدی را از میان کمدش بیرون می‌کشد و شروع می‌کند درباره ایده «تنسی تاکسیدو و چاملی» توضیح می‌دهد.

آقای ووپی شروع می کرد روی تخته سیاهش راجع به آن موضوع توضیح دادن اما تنسی و چاملی به محض آن‌که ایده اولیه را می‌بینند فکر می‌کنند راه‌حل را یافته‌اند و جمله «تنسی تاکسیدو هرگز شکست نمی‌خورد» را به زبان آورده و دست به کار اجرای ایده می‌شوند. بیچاره آقای ووپی هرگز فرصت پیدا نمی‌کند توضیح دهد داستان به همان سادگی نیست که شما روی تخته سیاه سه‌بعدی می‌بینید؛ اما تنسی و چاملی رفته‌اند تا عمل کنند. تنسی و چاملی هر بار شکست می‌خورند و دست از پا درازتر بازمی‌گردند.

منطق «تنسی تاکسیدو و چاملی» به سیاست‌گذاری و اجرا در سرزمین ما بسیار شباهت دارد. ایران ما قربانی انبوه ایده‌هایی است که در ابتدا بسیار زیبا، عملی و زودبازده به نظر رسیده‌اند؛ یک آقای ووپی پیدا شده که آن‌را روی تخته سیاه ترسیم کند؛ جمعی بگویند «اوه! یافتیم» و دست به‌کار شوند. دست به‌کار شده‌اند و در میانه راه، آن‌چه خلق شده کمتر به هدف مد نظر سیاست‌گذار و ایده‌‌پرداز شباهت داشته است.

بگذارید 5 موردِ تنسی تاکسیدویی را مرور کنیم: اول تولید انبوه مسکن دولتی آغاز شد و از مسکن مهر درآورد؛ دوم جنبش مقاله نویسی آی‌اس‌آی در دانشگاه ها شروع شد و به «تجارت کثیف مقاله و پایان‌نامه» رسید. سوم ساخت سازه‌ها و تأمین آب برای توسعه کشاورزی شروع شد که به خشکی تالاب‌ها رسید؛ چهارم توسعه کمی دانشگاه ها آغاز شد و به سقوط کیفی آموزش عالی و مدرک فروشی ختم شد. هدفمندی یارانه‌ها برای ارتقای بهره‌وری انرژی، افزایش عدالت اجتماعی و اهدافی دیگر طرح شد و نهایتاً به بحران مالی برای دولت و توزیع مساوی بی هدف یارانه انجامید (دکتر محمد فاضلی جامعه پژوه معاصر)

☑️⭕️تجویز راهبردی:
راستش را بخواهید. در نگاه اول ممکن است فکر کنیم این حکمرانان ما هستند که اینگونه اند. اما اگر دقیق تر و منصفانه تر به خود بنگریم. می بینیم که مدیران ما آیینه تمام نمای ويژگی های ما هستند. این روحیه تنِسی تاکسیدویی در همه ما وجود دارد. همه ما عاشق این هستیم که یک شبه ره صد ساله برویم. انضباط راهبردی، صبوری، پایداری و تداوم را دوست نداریم و راهگشا نمی دانیم.
کارهایی مانند هدفمندی یارانه ها، مسکن مهر، توسعه کمی بی کیفیت دانشگاه ها بیشتر به چشم ما می آیند. اما بگذاریم به زندگی شخصی و خانوادگی خود دقیق تر نگاه کنیم! ما در زندگی خود نیز همین رویکرد را داریم. بگذارید 3 نشانه این بیماری را مرور کنیم.

1-سطحی فکر می‌کنیم. بیش از یک صفحه برنامه برای آینده کاری که می خواهیم بکنیم، نداریم. مشکلات، موانع، زیرساخت های لازم و سناریوهای احتمالی را نمی بینیم و به آن فکر نمی کنیم. نمی دانیم که این کار چه پیامدهایی دارد؟ چه عواقبی دارد؟

2-هیجانی تصمیم می‌گیریم و به عشق در نگاه اول باور داریم. در نگاه اول عاشق یک ایده می شویم و نمی گذاریم منتقدان آن ایده را در فضایی غیرهیجانی نقد کنند.

3-فرهنگ شفاهی داریم. زیاد حرف می زنیم اما چیزی روی کاغذ نمی آید، وقتی برای پروژه های میلیاردی درخواست مستندات می کنید سه ساعت حرف می زنیم اما دریغ از یک کتابچه 20 صفحه ای.
و همین ما هستیم که می شویم مدیر کل و وکیل و وزیر و سپس همین شخصیت تنسی تاکسیدویی ما در جایگاهی خطیرتر، هنرمندانه به فاجعه آفرینی ادامه می دهد. چه باید کرد؟ دقیقا باید روی همین سه ويژگی (سطحی، هیجانی و شفاهی) کار کرد. هر گاه خواستیم یک تصمیم استراتژیک اتخاذ یا طرحی استراتژیک را اجرایی کنیم این گونه عمل کنیم:

1-عمیق باشیم به چه معنا؟ هم به پیش نیازها فکر کنیم و هم به پیامدها و واکنش ها. هم به اهداف فکر کنیم و هم به اقدامات. آن اقدامات را هر چه می توانیم به اقدامات ریز بشکنیم. ایرادی ندارد اگر بعدا در عرصه عمل 50% برداشت های اولیه ما اصلاح شد مهم این است که در ابتدا خوب و عمیق بیاندیشیم.

2-عقلایی بیاندیشیم، چگونه؟ زود تصمیم نگیریم. بگذاریم تصمیمات در کوره انتقادات و بررسی های متفاوت پخته شود.

3-مکتوب کنیم یعنی تنبلی را کنار بگذاریم و بنویسیم. در همین نوشتن است که می فهمیم که نمی فهمیم و می دانیم که نمی دانیم!

دکتر مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️هنر رقصیدن با استراتژی منتشر شد.
به قلم دکتر مجتبی لشکربلوکی

این کتاب تعارف و تکرار را کنار گذاشته است و از روش های متعارف و قدیمی نارکارآمد دل کنده و مدلی را ارايه می کند که برای دنیای پر از افت و خیز قابل اتکاست.
مدلی برای رقص با استراتژی در دنیای واقعی!

کتابی به زبانی ساده همراه با مثال های متعدد از شرکت های برتر جهانی و تجربیات ایرانی.
آموزه‌های این کتاب در سه سطح زندگی شخصی، اداره سازمان‌ها و کشورداری کاربردی است.
* برای خرید کتاب، همین امروز و همین جا می توانید سفارش دهید

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔳⭕️همه نابغه اند! اما اگر ماهى را براساس توانايى دربالا رفتن از درخت مورد سنجش قراردهیم،تمام عمر را با باور بى استعدادی سپرى خواهد كرد. استعداد ويژه خودرابیابید

شبکه استراتژیست
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔳⭕️حصاربندی منطقه جادویی تنهایی

همه ما از اینکه زمان مان محدود است گله داریم. کمتر کسی پیدا می شود که بگوید به اندازه کافی وقت دارد و به همه کارهایش می رسد. اما کمتر افرادی پیدا می شوند که مهم ترین قاتلان وقت (اتلاف کنندگان) را بشناسند و آن ها را مدیریت کنند.

مساله این است که همه‌ ما ۲۴ ساعت وقت داریم. کارآفرینان برتر جهان، برندگان جایزه نوبل، ورزشکاران المپیادی هم دقیقا به اندازه ما یعنی 24 ساعت وقت دارند نه حتی یک ثانیه بیشتر. اما چطور می شود که برخی از همین زمان بالاترین بهره برداری را می کنند و برخی نه!؟

یکی از مهم ترین قاتلان وقت، قطع شدن کاری است که داریم انجام می دهیم. هم تجربه و هم مطالعات نشان داده است که وقتی به کاری می پردازیم ابتدا ذهن ما خیلی متمرکز نیست و سپس به ماکزیمم تمرکز (بالاترین درجه از تمرکز حواس و انرژی) روی آن کار می رسیم. اما زمانی که به هر دلیلی کار متوقف می شود و به کار دیگری می پردازیم. حرکت و آهنگ آن کار را از دست می دهیم و مسیر انجام کار را گم می کنیم و وقتی دوباره سراغ آن می رویم، چاره ای نداریم جز اینکه کاری را که قبلا انجام داده ایم را مرور کنیم و ببینیم که هنگام ترک کار در چه مرحله ای بوده ایم و سپس دوباره شروع کنیم. بیشترین انرژی ما در رفت و برگشت بین کارهای مختلف صرف می کنیم.

این رفت و برگشت ها و قطع شدن ها در مقایسه با زمانی که از ابتدا تا انتها روی یک کار متمرکز هستیم، زمان انجام برای آن کار را تا ۵ برابر بیشتر می کند. به بیان ساده، تک کاری می تواند زمان لازم را برای انجام کارهای مهم تا ۸۰ درصد کاهش داده و کیفیت کار نهایی را به شدت افزایش دهد.

☑️⭕️تجویز راهبردی:

هر فردی یک زمان بهینه دارد. یعنی در آن ساعات بالاترین بهره وری را دارد. آن زمان را باید شناسایی کنید و سپس آن را حصار بندی کنید. حصاربندی یعنی چه؟ تمام عوامل ایجادکننده وقفه را شناسایی و آنان را حذف کنید. معمولا 5 عامل اصلی عبارتند از: تماس تلفنی، مراجعه حضوری، پیامک، ایمیل ها و نامه ها و این روزها از همه مهم تر: شبکه های اجتماعی مانند تلگرام.
به جای اینکه به همه ایمیل ها و تلفن های خود پاسخ دهید. و هر کسی را به حضور بپذیرید در آن ساعت کلیدی، درِ اتاق را ببندید، همه وسایل را خاموش کنید و همه چیز را کنار بگذارید تا بتوانید بر روی وظیفه ای کار کنید که در این مرحله، بیشترین اهمیت را دارد.. وقتی این کار را به عادت خود تبدیل کردید، عملکرد دو یا سه برابر خواهد شد.

سوال: چه زمانی به آن 5 عامل بپردازم؟ دو زمان مناسب برای پرداختن به نامه ها ، مراجعه حضوری، تلفن ها، پیامک وجود دارد. یکی در زمانی مغز شما نیاز به فراغت دارد یا خسته شده است یا زمان های تلف شده مانند زمانی که در ترافیک هستید یا منتظر تشکیل جلسه هستید. بدین ترتیب زمان های تلف شده خود را نیز تبدیل می کنید به زمان مفید. اگر از منطقه جادویی تنهایی خود محافظت نکنیم توانایی اداره زندگی شخصی مان را نداریم. این زمانی بدتر می شود که مدیران سازمان و مدیران ارشد کشور نیز نتوانند زمان و توان خود را مدیریت کنند.

دکتر مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔳⭕️سوفیا را به آغوش بکشیم!

چندی پیش بمب خبری سوفیا، سرتیتر اخبار شد. ربات زن نمای ساخت شرکتی هنگ کنگی در یک کنفرانس خبری شرکت کرد و حتی با مجری نیز شوخی کرد! سوفیا با تسلط به سوالها درباره خودش و روبات‌های انسان نمای هوشمند پاسخ داد و وقتی درباره روباتهای شرور فیلم بلیدرانر از او سوال شد، گفت که انسانها نباید نگران روباتها باشند و به شوخی اضافه کرد: شما یا زیادی ایلان ماسک می‌خوانید یا خیلی فیلم هالیوودی نگاه می‌کنید.
جالب تر اینکه عربستان به سوفیا، شهروندی داد و اکنون سوفیا به عنوان یک روبات شهروند عربستان است. این مساله در عربستان و جهان با واکنش های بسیار زیادی مواجه شد! مثلا برخی گفتند وقتی عربستان حقوق شهروندان (به ويژه زنان خود) را رعایت نمی کند، چرا دست به چنین کاری زده است؟ یا اینکه کارگران غیرماهر خارجی بسیاری بعد از سال های طولانی نمی توانند حق شهروندی بگیرند و یا حتی برخی ایراد گرفته اند که سوفیا حجاب اسلامی ندارد و چرا باید به عنوان شهروندی یک کشور اسلامی پذیرفته شود.
نمی دانم این تصمیم مقامات عربستانی مبتنی بر تحلیل بوده یا هیجان، اما نتیجه اقدام آنان و اتفاقاً واکنش ها که عموما منفی بوده نشان از درست بودن و هوشمندانه بودن تصمیم دارد. این مساله را چند خط پایین تر توضیح می دهم.

☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
بگذارید به سوفیاهای ایرانی سر بزنیم تا این موضوع بیشتر برای ما روشن شود. آنهایی که سی سال به بالا دارند باید یادشان باشد که چقدر در برابر ویدئو مقاومت شد. اما اکنون همه، داستان نجس بودن آن را فراموش کرده ایم. در آن روزها می گفتند ویدئو باعث متلاشی شدن خانواده می شود و ارزش های دینی و فرهنگ ملی ما را تهدید می کند. اما بامزه اش اینجاست که بعد از چند سال علاوه بر اینکه ویدئو در بسیاری از خانه ها ورود پیدا کرد، بلکه در دفتر کار مسئولان همان نهادهایی که با آن مخالفت می کردند نیز جاخوش کرد و دولت موسسه رسانه های تصویری برای توزیع فیلم های ویدئویی ایجاد کرد (دکتر نعمت الله فاضلی، فرهنگ پژوه معاصر).

یک مثال با مزه دیگر: مردم طهران دوچرخه را وسیله ِجنّی می دانستند که اجنه آن را می رانند زیرا به باورها آنها این امر خلاف عقل آدمی است که وسیله ای بدون اتکا به چیزی، روی دو چرخ حرکت کند و نیفتد: مرکوب های [وسیله سواری] دو پایی که نام مرکب شیطان بر آنها نهاده شده و راکبینی [سوارانی] که در زیبایی رخسار و گوشت و قالبی متناسب و ساق و رانهایی برهنه که بچه شیطان نام گرفته پیر و جوان و مخصوصا صورت پسندان و هرزه دلان را به سوی خود کشیده، همراه حرکاتی محیر العقول ....
چه باید کرد؟ به نظر می رسد توجه به سه نکته زیر راهگشا باشد.

1- درس آموزی تاریخی: بدانیم که همواره در طول تاریخ مقاومت در برابر تغییر امری طبیعی است. واکنش یک جامعه در برابر چیزهای نو که ناشناخته هستند یا نفی ایدئولوژیک (با ارزش های ما در تضاد است) خواهد بود یا نفی ابزاری (به درد نمی خورد و برای ما فایده ای ندارد). اما کم کم نوآوری جای خود را باز می کند.

2-تمرکز بر نوگرایان. در هر جامعه ای برخی محافظه کارند و دیرتر از همه به کاروان نوآوری می پیوندند، برخی نیز تحلیل گرند و صبر می کنند تا فواید نوآوری برای شان واضح شود، اما عده ای هستند که نوگرا هستند و امور نوظهور را تست می کنند و همین ها هستند که باعث می شود نوآوری پس زده نشود و به دل سنت های جامعه رسوخ کند. در هر نوآوری ای باید این بخش از مردم را شناخت و آنان را تبدیل کرد به مروجان نوآوری.

3-استفاده هوشمندانه از نمادها و سمبل ها: کارهای نمادین به ويژه توسط افراد شاخص می تواند در شکستن سد ذهنی بسیار موثر افتد. به عنوان مثال یکی از مدیران درب اتاقش را کند و وصل کرد به سقف. این حرکت نمادین را در سازمانی انجام داد که بروکراسی و فاصله بین مشتریان و سازمان زیاد بود و این مدیر با این حرکت نمادین، به جای ساعت ها سخنرانی و صدها دستورالعمل، یک پیام مهم به سازمان داد: کم کردن فاصله ها. این کاری که عربستان انجام داد (اعطای شهروندی به سوفیا) هیچ بار حقوقی جدی ندارد. اما یک حرکت سمبلیک بسیار بسیار موثر است. یک سیگنال جدی برای تمام مردمش و حتی جهان. حرفی که پشت سر این اقدام به قلب جامعه نفوذ کرد را نمی شد با میلیون ها دلار خرج امور فرهنگی کردن به جامعه منتقل کرد.

موتور نوآوری در جهان هیچ گاه خاموش نخواهد شد. چرا که خداوند انسان را جستجوگر و همچون خود خلاق آفریده است و بنا به فرموده اش در کتب آسمانی در سنت های الهی تبدیل و تحويلی نیست. پس به جای آن که با سنت های الهی (بروز و ظهور امور جدید و نوآورانه) بجنگیم، توانمندهای 5 گانه فهم، ایجاد، انتخاب، پذیرش و ترویج نوآوری را در خود و در فرزندان، خانواده و جامعه مان گسترش دهیم و سوفیاها را در آغوش بکشیم.

دکتر مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔳⭕️ انتخاب مسیری که سرنوشت شما را تعیین خواهد کرد!

۵۰ سال پیش ماشین های حمل بار مانند لیفتراک هنوز ساخته نشده بودند. یکی از حرفه های رایج، حرفه باربری بود. باربرها، تشکل های حرفه ای خاص خود را داشتند، مکان های مشخصی برای جمع شدن دور هم تعریف کرده بودند. حتی مسابقات ورزشی مانند وزنه برداری و مچ انداختن که توانمندی بدنی آنها را نشان می داد نیز جزئی از این فعالیتهای جانبی بود.

اما زمانه عوض شد! با آمدن لیفتراک و سایر ماشین آلات صنعتی حمل بار، به مرور حجم تقاضا برای این افراد کاهش پیدا کرد. بخشی از این افراد تلاش کردند که با تقویت توان جسمی خود، در رقابت با سایر همکاران، شانس خودشان را برای یافتن یک شغل افزایش دهند. به مرور که تعداد کمتری باربر نیاز بود، این رقابت هم شدیدتر شد. به عبارتی دیگر هر باربری شانس اینکه کاری به او داده شود را نداشت. دایره پذیرش این محافل حرفه ای هم تنگ تر شد و به سختی افراد جدیدی را به این حرفه راه می دادند. و توجیحات زیادی از طرف باربرهای قدیمی مطرح می شد که این ماشین های صنعتی مضر هستند، دقت کافی برای حمل بار را ندارد، در جاهایی که دلسوزی و ظرافتهای کاری که یک باربر حرفه ای فقط می تواند به خرج دهد، این ماشین آلات فقط کار را خراب می کنند و ... در کنار این تحولات، به مررو دستمزدهای باربرها کاهش پیدا کرد، کارهایی که به آنها محول می شد عمدتا در مکانهای دور افتاده یا حالتهای خاصی بود که هنوز ماشینهای حمل بار نیامده بودند. کار به جایی رسید که در عرض ۵۰ سال، تقریبا بیش از ۷۰ درصد از بازار حمل بار توسط باربرها از بین رفت و این حرفه به مرور رو به انقراض گذاشت.

اما عده ای مسیر دیگری رفتند! برخلاف عده ای که واکنش هیجانی داشتند و سعی کردند که جا پای خود را در آن حرفه محکم تر کنند، تعدادی از باربرها مسیر دیگری را در پیش گرفتند. این باربرها به یادگیری رانندگی ماشین های حمل بار پرداختند. این مهارت، در کنار بقیه توانمندیهای آنها مانند شناخت کارفرمایان، آشنایی با نیازمندیهای حمل بار و شناخت انواع بار و ملاحظات حمل باعث شد که به عنوان گزینه های برتر برای انتخاب رانندگان لیفتراک قرار گیرند. هرچند که در ابتدای مسیر یادگیری نحوه هدایت لیفتراک سخت تر از قوی تر کردن بازوان برای حمل بارها به شکل دستی بود.

☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
ما در زندگی شخصی، اداره سازمان و کشورداری دو مسیر کلی برای توسعه توانمندی ها و مهارت ها داریم.
مسیر عمودی: یعنی اینکه در همان مهارت ها یا توانمندی هایی که داریم عمیق تر شویم و مهارت های تخصصی مان را افزایش دهیم. این به ما کمک می کنند که آنچه را که تا به حال انجام می داده ایم را بهینه تر و با کیفیت تر انجام دهیم.
مسیر جانبی یا افقی: مهارت های مکمل دیگر را به مهارت های فعلی مان بیافزاییم. این کار باعث می شود فرصتهای حرفه ای جدیدی را برای خودمان فراهم کنیم و اثربخشی مهارتهای موجود خودمان را افزایش دهیم.
جهت حرکت بسیار تعیین کننده است. هر دو دسته از باربرها تلاش کردند پرداختند. دسته اول در راستای ماندن در حرفه ی در حال انقراض خودشان همان مهارت های قبلی را توسعه دادند و دسته دوم در جهت حرکت به سمت حرفه های جدید مهارت های مکمل یا جدید آموختند. بنابراین جهت حرکت می تواند بسیار حیاتی باشد.

در سطح سازمان، فرض کنید که شما مهارت تولید و مهندسی بالایی دارید اما محصولات شما فروش نمی رود. می توانید مجددا روی توانمندی های تکنولوژیک خود کار کنید و محصولات پیشرفته تر و کیفی تری بسازید (مسیر عمودی) یا اینکه مهارت های بازارسازی و بازاریابی خود را توسعه دهید (مسیر جانبی).
بگذارید در سطح کشورداری نیز مثال بزنم. ما جذابیت های زیادی در حوزه توریسم داریم و البته از زیرساخت های ضعیف مانند صنعت هتلینگ و اقامت رنج می بریم. می توانیم روی این موضوع متمرکز شویم که هتل های لوکس تر، شیک تر و بیشتری ایجاد کنیم (مسیر عمودی) یا اینکه با تورهای گردشگری جهانی ارتباط برقرار کنیم برای جذب بیشتر مشتری با همین سطح از امکانات موجود و ایجاد کمپین ایران گردی در فضای مجازی. (مسیر افقی)

با توجه به اینکه شرایط بیرونی چگونه است و اینکه وضعیت مهارتی ما چیست، باید دست به انتخاب بزنیم و جهت را مشخص کنیم، عمودی یا جانبی یا هر دو؟ به عنوان مثال اگر مهارت های ما عمدتا حول یک یا چند محور بسیار تخصصی شکل گرفته است یا این که حرفه ما در حال تغییر کردن است، مسیر افقی اولویت بیشتری خواهد داشت. ولی اگر ما تازه وارد هستیم و هنوز مهارت ويژه ای در حوزه تخصصی ای که کار می کنیم ، نداریم، فعلا باید مسیر عمودی را پیش ببریم.

دقت کنید که اگر در پیچ های تاریخی درست مسیر خود را انتخاب نکنیم، این اشکال جاده نیست این اشکال مسیریابی ماست.

دکتر مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️پشت سر هر انسان موفقی،



سال های طولانی شکست وجود دارد.

شبکه استراتژیست
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔳⭕️زندگی انتظارکشیدن برای تمام شدن طوفان نیست
یادگیری رقصیدن در باداست

کتاب هنر رقصیدن با استراتژی رموز موفقیت در شرایط ناشناخته و ناآرام را نشان میدهد

اطلاعات بیشتر
http://t2lbot.ir/537275

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔳⭕️هر تصمیمی نتایج مستقیم دارد و همچنین پیامدهای غیرمستقیم اولیه و ثانویه و...
تفاوت باهوش ها در شناخت نتیجه مستقیم تصمیم نیست بلکه در تحلیل پیامدهای پنهان است

شبکه استراتژیست
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

نوشته ای عمیق از دکتر امیر ناظمی باعث شد تا مطلب زیر نگاشته شود. قسمت اول مطلب را از ایشان وام گرفته ام.
@sharenovate

Читать полностью…

شبکه توسعه

⭕️کتاب «ذهن بی حصار»
به قلم مجتبی لشکربلوکی
سی فصل کوتاه برای زندگی سریع امروزی

پیش خرید این کتاب۲۰% تخفیف دارد. سایت نیک استارتر برای پیش خرید:
http://goo.gl/KjN2K3

Читать полностью…

شبکه توسعه

✅ #فرهنگ

در اين ويدئو مزاحم تلفنی با نمايندگی لامبورگينی تماس ميگيرد... !!
نحوه‌ی پاسخگويی مسئول فروش واقعاً جالب توجه است...حتما" حتما" ببینید!!

@English_learningchannel

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔲⭕️همه از من می پرسند مهارت گفتگو را چگونه بیاموزیم.

اولین
مهم ترین
و موثرترین مهارت گفتگو
سکوت است. اول سکوت را باید آموخت. بدون آن هیچ گفتگویی موثر نیست.

شبکه استراتژیست
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

جرقه نوشته ای که در ادامه می آید را مدوین مطلبی از دکتر امیر ناظمی هستم. بخش هایی از نوشته زیر را از ایشان وام گرفته ام کانال توصیه شدنی ایشان👈🏿
@sharenovate

Читать полностью…

شبکه توسعه

➕🔴همدردی زیبای ایرانیان سراسر جهان با مردم کرمانشاه: #تا_آخرش_هستیم!

کاری از گروه خوب هشت بهشت
💌 @My8behesht

Читать полностью…

شبکه توسعه

بهانه نوشتن و بخش اول مطلب زیر از نوشته جامعه پژوه دردمند دکتر محمدفاضلی برداشته شده است.
@fazeli_mohammad

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔳⭕️متاسفانه شما هم یک ژن خوب دارید!

یکی از باورهای بسیار غلطی که از کودکی در ذهن ما جای گرفته است این است که برخی ها ژن خوبی دارند. برخی آی کیو دارند و باقی آدم ها متوسط و پایین است. فقط چند نفر در عالم هستند که می توانند طلای المپیاد بگیرند و می توانند استاد دانشگاه هاروارد شوند و کارهای خارق العاده کنند و بقيه هم باید آن ها را تحسین کنند و به آن ها غبطه بخورند. به همین خاطر بر اساس تست هایی برخی را انتخاب می کنند و می برند مدرسه تیزهوشان و باقی مردم هم باید در مدارس کندهوشان تحصیل کنند! از همان ابتدا برچسب می زنیم به آدم ها. برخی جوگیر تیزهوشی شان می شوند و برخی نیز تا آخر عمر ننگ کندهوشی را به دوش می کشند. اما این باور نه تنها اشتباه است بلکه بسیار فاجعه آمیز است.

واقعیت چیست؟
استاد برجسته دانشگاه هاروارد نظریه ای داری به نام هوش های چندگانه. بر اساس تئوری هوش‌های چندگانه دیدگاه‌های روان‌سنجی سنتی نسبت به هوش، بسیار محدود و ضعیف است و برداشت درستی از میزان باهوش بودن انسان ها ندارد. به عقیده او همه انسان‌ها دارای انواع مختلفی از هوش هستند. او در کتاب خود، 9 نوع مختلف هوش را معرفی کرده است شامل هوش موسیقیایی، هوش درون فردی، هوش تصویری-فضایی و هوش کلامی- زبانی و ...

☑️⭕️تجویز راهبردی:
در ادامه سه تکنیک کلیدی برای شناسایی هوش ويژه معرفی می‌کنم که می تواند راهگشا باشد.

1- تکنیک "ای کاش دیگران"
همه ما فکر می کنیم کارهایی را که خوب انجام می دهیم کارهای ساده ای هستند، به همین خاطر ارزش و اعتبار چندانی برای آنها قائل نیستیم و برعکس به چیزهایی ارزش میگذاریم که انجام دادن آن برایمان دشوار است و برای بقیه افراد ساده است. به چیزهایی فکر کنید که به طور طبیعی انجام میدهید و بقیه میگویند، “کاش میتوانستم من هم اینکار را به خوبی تو بکنم”. همان می تواند استعداد ذاتی شما باشد.

2- تکنیک یادآوری موفقیت ها
گاهی اوقات استعدادهای ما به این دلیل پنهان میشوند که ما خودمان را مشغول کارهای دیگری می شویم (به جبر روزگار مثلا می شویم کارمند اداره ثبت احوال تا پول دربیاوریم). به جای این باید به کارهایی فکر کنیم که واقعاً در آن توانمندیم. مثلاً کسی می گفت من همیشه نویسنده خیلی خوبی بودم ولی هیچ وقت فکر نمی کردم که این میتواند شغلم باشد. در دانشگاه محیط زیست خواندم و بعد از فارغ التحصیلی در صنعت محیط زیست وارد کار شدم. آنجا بود که موقع نوشتن گزارش های کاری و حرفه ای فهمیدم استعداد واقعی من نویسندگی است و از آنجا بود که وارد این کار شدم.

3- تکنیک سه ستونی
این تکنیک باید بعد از تکنیکهای دیگر انجام شود. یک تکه کاغذ بردارید سه ستون بکشید. در ستون اول چیزهایی که دیگران در مورد شما میگویند را بیان کنید. در ستون دوم چیزهایی که برای شما ساده است اما برای دیگران سخت است را بنویسید. در ستون سوم موفقیت های خود را یادداشت کنید. حالا چک کنید که چه چیزی در همۀ این موارد مشترک است و یا به هم نزدیک است؟ آنهایی که در هر سه ستون هستند. هوش ويژه شما و ژن خوب شما هستند!

ممکن است یک نفر با هوش ریاضی-منطقی بتواند محاسبات پیچیده نرخ انبساط جهان را محاسبه کند. اما ما برای زندگی بهتر نیازمند خیلی هوش های دیگر هستیم؛ از جمله هوش مذاکره با کشورهای متخاصم. هوشی که آن ریاضیدان از آن بی بهره است. هر کدام از ما یک نابغه منحصر به فرد است و جامعه ما برای پیشرفت نیاز به انواع و اقسام نابغه ها دارد و نه فقط یک نوع نابغه. خداوند از روح خود در نفس ما دمیده است و او بی پایان است. لذا همه ما یکتا و ويژه آفریده شده ایم. نخواهیم که جای دیگری باشیم. چرا که جای ما در هستی خالی خواهد ماند. هوش ويژه ای که خداوند در درون هر کدام از ما نهاده است را بیابیم و بر اساس آن مسیر جدیدی را بپیماییم.

دکتر مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔳⭕️اکنون دیگر من فقط هم وطن تو نیستم. هم درد تو هستم!

معرفی یک خیریه مطمئن برای کمک به هموطنان عزیزمان در کرمانشاه
خیریه محبان‌الرضاع ضمن همدردی با هموطنان آسیب‌دیده عزیزمان در مناطق زلزله‌زده، درحال جمع‌آوری اقلام مورد نیاز این عزیزان ‌شامل آب آشامیدنی، کنسرو، لوازم بهداشتی و.... است تا به مناطق آسیب‌دیده ارسال شود. شما هم‌ می‌توانید با اهدای کمک‌های نقدی خود ما را در کمک‌رسانی بیشتر به آسیب‌دیدگان یاری فرمایید.

لطفا کمک‌های نقدی خود را با روش‌های زیر واریز فرموده و با شماره تماس ۰۹۳۳۵۲۰۵۶۲۵ به مسئولین خیریه اطلاع دهید.

پرداخت سریع با شماره‌گیری:
*۷۳۳*۴*۸۸۸۸#

#بانک_تجارت_ به نام خیریه محبان‌الرضاع:
💳شماره کارت: ۲۴۵۳ ۰۰۴۶ ۸۳۷۰ ۵۸۵۹
💶شماره حساب: ۸۱۹۲۱۰۲۴

📱*733*4*8888#
@MehreAftab8
www.mohebanereza.ir

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔳⭕️زمان، واحد شمارش پولِ زندگي است.
این دیگر تقصیر توست اگر پول زندگی ات را براى كارهاى ارزشمند خرج نمی کنی!

شبکه استراتژیست
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔳⭕️کلیشه‌وار پرسید: علم بهتر است یا ثروت ؟

و کسی جواب داد: عشق!
بدون عشق هیچکدام خاصیتی ندارند.

این ایام که یادآور عاشقان و آیین عاشقی است را گرامی می داريم.

Читать полностью…

شبکه توسعه

مطلب زیر را وام دار نوشته ای از کانال خوب و ارزشمند «حرفه ای ها» هستم
t.me/expertisefunnel

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔳⭕️تکنیک گاو بنفش

چند سال پیش به همراه خانواده ام در فرانسه مشغول رانندگی بودم، مجذوب صدها گاوی شديم که در مرتع زیبایی در کنار جاده می چریدند. از پشت شیشه اتومبیل، به این منظره چشم دوختیم و از این همه زیبایی لذت می بردیم.
پس از بیست دقیقه، همه چیز رنگ باخت. گاو های جدید به طور کامل شبیه به گاوهای قبلی بودند و چیزی که تا پیش از این سرگرم کننده بود، دیگر عادی شده بود. بدتر از عادی، کسالت آور شده بود.

گاوها پس از مدتی که آن ها را می بینید، خسته کننده می شوند. ممکن است گاو های بسیار خوب و جذابی باشند، گاو هایی خوش اخلاق یا سالم تر، اما باز کسالت آورند. ولی یک گاو بنفش می تواند جالب باشد.

آنچه خواندیم نوشته ست گادین نویسنده کتاب گاو بنفش بود. او می گوید باید "گاو بنفش" داشته باشیم تا بتوانیم توجه دیگران را به خودمان و محصولمان جلب کنیم. به زبان دیگر چیز «چشم گیر» چیزی است که ارزش دارد در مورد آن حرف زده شود، شایسته توجه است، چیزی است استثنایی، جدید و جالب. کالاهای متعارف (همانند گاوهای قهوه ای) کسالت آورند و به چشم نمی آیند.

تکنیک گاو بنفش هم در زندگی شخصی کاربرد دارد، هم در موفقیت سازمان ها و کشورها. شما برای اینکه از بین هزاران فرد مشابه انتخاب شوید، یا سازمان شما برای آن که از بین صدها مورد مشابه در ذهن مردم برجسته شود یا کشورتان برای آن که از بین 196 کشور جهان، مورد انتخاب یک توریست یا سرمایه گذار قرار گیرد باید بنفش باشد.

پس موضوع بنفش دست مردم بدهید! ويژگی، محصول و خدمتی ارائه کنید که مردم بایستند، گوش کنند و خودشان بصورت خود خواسته داستانی که از شما کشف کرده اند را با دیگران در میان بگذارند.

☑️⭕️تجویز راهبردی:
در عصر اطلاعات و بمباران داده، بسیار مهم است که گاو بنفش وجود داشته باشد وگرنه توجه دیگران هیچگاه جلب نخواهد شد. برای دستیابی به یک موضوع بنفش 3 نکته و فکرافزار «چرا که نه؟» را به صورت ويژه مورد توجه قرار دهید:

1- قابل توجه بودن (بنفش بودن) به معنای بالاترین کیفیت یا بهترین بودن نیست. تنها کافیست آنقدر متفاوت و یکتا باشید که برای شروع یک مکالمه بین مشتریان ارزشمند باشید و بتوانید ذهن دیگران را درگیر خود کنید. فراموش نکنید یک گاو بنفش نه بهتر از یک گاو قهوه ای است و نه بدتر از آن. فقط اگر ساده بیان کنیم: کاملا متفاوت است. آنقدر متفاوت که ارزش آزمایش شدن گفتگو کردن و پرداختن توسط دیگران را دارد..

2- اگر کاری که دیگران می کنند را انجام دهید، و یا ويژگی ای که دیگران دارند را کپی کنید، هیچگاه به گاو بنفش نخواهید رسید.

3- هرگز همه افراد خوشحال نخواهند بود! اگر خاص و قابل توجه بشوید، احتمالا عده ای از مردم دیگر شما را دوست نخواهند داشت. این قسمتی از معنای خاص بودن است. می توان برای همه برجسته بود اما نمی توان برای همه قابل قبول و دوست داشتنی بود.

چرا که نه؟ تقریبا هیچ دلیل خوبی برای اکثر آن چیزهایی که انجام نمی دهیم ، نداریم! و این عدم نوآوری، نتیجه ترس از ادامه ندادن مسیر دیگران است. ذهن خود را باز بگذارید و پیرو نباشید.
اگر مدام در ذهن خود تکرار کنید: روش انجام فلان کار این است، چون همیشه همین طور انجام شده و همه همین کار را می کنند، فرصت های زیادی را از دست خواهیم داد! مثلا یک تغییر رویه ساده در بسته بندی می تواند یک بازار کاملا جدید ایجاد کند: تا زمان زیادی تولید کننده های رنگ از قوطی های فلزی، که حتی باز کردن درب آن ها سخت بود، استفاده می کردند، و هیچ کس حتی سوال نمی کرد، چرا؟ چون همه با خود می گفتند حتما دلیلی دارد! تا اینکه فردی بجای سطل های فلزی، رنگ را در اسپری ریخت؛ یک بسته بندی جدید! و بازار وفادار و بزرگی را برای خود دست و پا کرد. پس بعضی موقع ها بد نیست از خود بپرسیم، چرا این روش؟ به خلاف آن فکر کنیم و از خود بپرسیم چرا که نه؟

به این سوال مهم فکر کنیم، چرا دیده نمی شویم؟ آیا من اصلا موضوع بنفشی به دیگران داده ام که مورد توجه آنان قرار گیرم؟ چرا دیگران باید من/سازمان من/کشور من را انتخاب کنند؟ چگونه می توان یک گاو بنفش خلق کرد؟

دکتر مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔳⭕️نتایج فضاحت بار اقدامات خیرخواهانه و تکنیک چرخ آینده

در ابتدا این واقعه بسیار مهم تاریخی را با هم مرور کنیم: «مائو» سیاستمدار انقلابی حزب کمونیست، بنیانگذار جهوری خلق چین در سال 1949 با شکست دادن نیروهای رئیس جمهور وقت چین، حکومت را در دست گرفت و تا لحظه مرگ، در راس حکومت خلق چین قرارگرفت. یکی از اولین سیاستهایش کشتن چهار آفت موش صحرایی، مگس، پشه و گنجشک بود که با عنوان کمپین «گنجشک را بکش» شناخته می‌شد. او فکر می کرد گنجشک درختی اروپایی – آسیایی باید کشته شود، زیرا دانه‌های گیاهی را می‌خورد، بنابراین توده‌های مردم چین را بسیج کرد تا پرندگان را از بین ببرند. مردم لانه‌های پرندگان را نابود می‌کردند، تخم‌‌‏هایشان را می‌شکستند و جوجه‌هایشان را می‌کشتند.
معلمان در مدرسه با حرارت دانش آموزان را علیه گنجشک ها تحریک و آنها را عامل گرسنگی و کمبود مواد غذایی اعلام می کردند، دانش آموزان مدارس و نظامیان نقش مهمی در این جنبش ایفا کردند. هر دانش آموز روزانه تعداد معینی گنجشک را شکار می کرد. نظامیان با زدن شیپور و طبل مانع نشستن گنجشک ها روی شاخه درختان می شدند. گنجشک ها روی هوا در اثر خستگی هلاک می شدند و سقوط می کردند. عاقبت در سراسر چین گنجشک‌ها به مرز انقراض رسیدند.

اما این کمپین موفقیت آمیز یک پیامد خطرناک داشت: گنجشک ها غیر از دانه، مقدار قابل توجهی از حشرات را نیز می‌خوردند و اکنون در نبودن شان بازده محصول برنج به طرز چشمگیری پایین آمد. کشتن پرندگان در تعادل زیست محیطی خلل ایجاد کرد و موجب شد که حشراتی مانند ملخ تکثیر پیدا کنند که اگر گنجشک ها بودند هیچگاه ملخ ها تا این مقدار تکثیر نمی شدند. این امر موجب وقوع یک قحطی بزرگ در چین شد که تخمین مردگان را تا 45 میلیون نفر را نیز تخمین زده اند. از این کمپین به عنوان فجیع ترین کشتار دسته جمعی و افتضاح ترین سیاست یاد می شود. تا سال ها یکی از واردات چین از اتحاد شوروی گنجشک زنده بود تا دوباره تعادل را به طبیعت برگردانند و جمعیت حشرات را با افزایش تعداد گنجشکها کنترل کنند.

☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
بسیاری از تصمیمات ما می تواند در گام اول جذاب و مفید به نظر برسد و ما از نتایج و پیامدهای لایه بعدی آن غافل بمانیم. چرا؟ چون ما در زمان تصمیم گیری ذهن مان معطوف به نتیجه است و به همین خاطر دچار سندروم توجه کور می شویم. یعنی ندیدن امور بدیهی و مهمِ دیگر به خاطر توجه بیش از حد بر یک موضوع (نتیجه اولیه و مورد نظر تصمیم ما). برای جلوگیری از سندروم توجه کور می توان از چرخ آینده سود برد. اقدامات خیرخواهانه ما می تواند منجر به نتایج فضاحت بار شود!

یکی از روش‌های بسیاری ساده، و در عین حال کاربردی، برای تحریک ذهن آینده‌پژوهان «چرخ آینده» نامیده می‌شود. چرخ آینده، روشی برای شناسایی و دسته‌بندی پیامدهای مرتبه اول، مرتبه دوم و مرتبه سومِ رخدادها و تصمیم‌هاست. این تکنیک حتی چندین نرم‌افزار دارد اما شما برای استفاده از آن به هیچ چیز به غیر از یک کاغذ، یک قلم و سلول های مغزتان نیاز نخواهید داشت:

1-ابتدا نام رخداد یا تصمیمی را که می‌خواهید درباره آن آینده‌اندیشی کنید در وسط یک قطعه کاغذ سفید بنویسید. سپس دور آن یک دایره بکشید.
2-سپس چند خط از دایره به سمت بیرون بکشید. حال پیامدهای مهم رخداد یا تصمیم را در انتهای خطوط بنویسید و دور هر یک از آن‌ها یک دایره بکشید. (از خودتان بپرسید اگر این رخداد/تصمیم واقع شود چه اثراتی خواهد داشت؟)
3-حالا می خواهیم بدانیم هر کدام از این پیامدها، خودشان چه پیامدهایی دارند؟ در این مرحله، به تأثیرات ثانویه پیامدهای اولیه فکر کنید و آن‌ها را با خطوطی به پیامدهای اولیه وصل کنید
4-همین کار را می‌توانید با تأثیرات ثانویه انجام دهید تا پیامدهای مرتبه سوم و بالاتر را هم کشف کنید.
چرخ آینده کمک می کند تا نتایج متناقض تصمیمات مان را درک کنیم (یعنی تلاش برای رسیدن به یک چیز منجر به دور شدن ما از آن می شود). شناسایی تاثیرهای احتمالی و نمایش ارتباطات متقابل پیچیده و جایگزین کردن تفکر ساده-خطی با تفکر شبکه‌ای-پیچیده را می‌توان مهم‌ترین نقاط قوت این روش دانست.

تجربه بشری و زندگی افراد مختلف را که مرور می کنیم. متوجه می شویم بسیاری از امور در ابتدا مثبت هستند اما به منفی ختم می شوند. لذا در ارتباطی که با خداوند داریم باید طلب نیک فرجامی (یا همان عاقبت به خیری) کنیم. چرا که با استفاده از تمام تکنیک های موجود همچنان دانش و اطلاعات ما نسبت به جهان و آینده بسیار محدود است. نیک فرجام باشید.

دکتر مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔳⭕️ تکنوفوبیای ایرانی و تکنیک توله سگ

برای چند ثانیه به 90 سال به عقب برگردیم و به یک نامه تاریخی دقت کنیم: دایره تجارت داخلی وزارت فلاحت و تجارت (سال ۱۳۰۸): «ورود دستگاه تلگراف و تلفن، بیسیم گیرنده و یا مخابره‌کننده، مطالب و آلات و اسباب آن جز برای اداره تلگراف بیسیم دولت وقت، به طور کلی ممنوع است.
این پاسخ استعلامی است به تاجری که در فکر تاسیس دستگاه رادیو بوده است. پس از ۱۱ سال، از ۱۳۱۹ که رادیوی ملی ایران آغاز به‌کار می‌کند، حتی برای خرید دستگاه گیرنده رادیو نیاز به اخذ مجوز از دولت بوده است!

مواجهه‌ ما ایرانیان با نوآوری و فناوری همواره با ترس همراه بوده است. چه این ترس از طرف دولت باشد، چه از سویِ مردم. آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب» می‌گوید: «هنگامی که ناصرالدین‌شاه برای احداث خط آهن تهران به حضرت عبدالعظیم، با یک شرکت بلژیکی قرارداد بست، گاریچی‌ها به دلیل ترس از پدید آمدن رقیبی ارزان‌قیمت، روحانیون به دلیل مخالفت با نفوذ اجنبی و زائران نیز به دلیل هراس ناشی از مرگ یکی از زائران در زیر موتوربخار، دست به دست هم دادند تا خط آهن را ویران کنند». «براون» در خصوص مواجهه ایرانیان با خط آهن شهری می‌نویسد: «همه‌ این نوآوری‌ها منبع ثروت هستند، ولی نه برای مردم ایران؛ بلکه از یک سو برای حاکم و وزرایش و از سوی دیگر برای مجریان و سهامداران اروپایی این طرح‌ها».

این مساله هم اکنون نیز جاری است و فناوری هراسی (تکنوفوبیا/ Technophobia) چون خون در رگ های فرهنگ و روان اجتماعی ما جاری است. در حالی که امارات، وزیر هوش مصنوعی تعیین و منصوب می کند! ما هنوز در این حیرتیم که بالاخره تلگرام خوب است یا نه؟ رییس دولت امارات پس از انتصاب وزیر هوش مصنوعی در توئیتی عنوان کرده است که موج جهانی آتی، هوش مصنوعی است و ما می‌خواهیم امارات برای آن آماده باشد.

☑️⭕️تجویز راهبردی:
برای مواجهه با فناوری هراسی ایرانی علاوه بر توجه به سه نکته، می توان از یک تکنیک استفاده کرد:
1-فناوری‌هراسی و سنگینی ریسک اجتماعی نوآوری تنها متعلق به ایران نیست؛ اما ممکن است شدت آن در ایران در مقایسه با برخی جوامع بالا باشد. بنابراین هراس بیش از حد از فناوری هراسی به دل راه ندهیم.

2-هر نوآوری مانند یک زایمان است و هر زایمان نیز با درد و خونریزی همراه است لذا بپذیریم که بخشی از فناوری هراسی طبیعی و مقاومت در مقابل تغییر طبیعی است و اگر نباشد باید به زنده بودن جامعه شک کرد.

3- هر نوآوری یک سیکل (دوره) عمری دارد. همیشه یک امر نوآورانه به دیده تردید و به مثابه تهدید دیده می شود. گاهی تمسخر می شود و گاهی طرد می شود اما با با صبوری و بعد از امتحان پس دادن به عنوان یک امر طبیعی پذیرفته می شود. اگر باور ندارید به پذیرش اینترنت در جامعه ایرانی نگاه کنید و یا تجربه پرداخت غیرحضوری یا خریدهای اینترنتی را مرور کنید.

اما تکنیکی که می تواند در زمینه پذیرش نوآوری مورد استفاده قرار گیرد: توله سگ
معروف است که در برخی فروشگاه‌های حیوانات خانگی، وقتی که وارد می‌شوید توله سگ کوچکی به شما می‌دهند تا زمانی که در فروشگاه در حال بازدید هستید، همراه شما بوده و از آن مراقبت کنید. جالب آنکه در 70% مواقع، هنگام خروج که فرد باید توله سگ را تحویل دهد از این کار اجتناب می‌کند و معمولا همان توله سگ را خریداری می‌کند. فروشندگان مواد غذایی و یا آرایشی و بهداشتی نیز گاهی چنین می کنند موادی مثل کرم‌ها را روی دست خریدار امتحان می کنند و یا قسمتی از خوراکی را به صورت رایگان در اختیار مشتری قرار می دهند.

این تکنیک مناسبی برای متقاعد سازی افراد است. محصول جدید را در معرض دید و در دسترس افراد قرار دهید. بگذارید تجربۀ استفاده از آن را احساس کنند و به آن وابسته شوند، وقتی انسان چیزی را احساس کند و با آن ارتباط برقرار کند حس آشنایی نسبت به آن پیدا می کند و دیگر از آن ترس ندارد.

دکتر مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki

Читать полностью…

شبکه توسعه

🔳⭕️تصمیم گیری در مورد کارهایی که «نباید» انجام داد؛ به اندازه کارهایی که باید انجام شوند، مهم است.

@UrmiaManagers

Читать полностью…
Subscribe to a channel