ادمین، درخواست تبلیغات و فیلم : @g_rahimimanesh @cafe_honar_ads : تعرفه تبلیغات آدرس فیلم های ارائه شده: @List_Adres 🎞️ سفارش و درخواست فیلم پذیرفته می شود. اینستاگرام : instagram.com/_u/honar7modiran
این فیلم به سبک اگزیستانسیالیسم و شبیه رمان "افسانه سیزیف"از آلبر کامو ساخته شده،
گرفتار شدن در گودالی که نماد زندگی ست که به کار،غذا،خواب و سکس محدود میشود به این صورت که نمی توانی از گودال فرار کنی ولی میتوانی گودال بهتری بسازی...
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
فیلم زن در ریگ روان، روایت آدم و حوایی است، هبوطکرده بر سرزمینی هرز که سنگینی و رنج زیستی تنیده به تکرار را بر دوش میکشند تا زنده بمانند. روایتی ظریف و گیرا از زندگی، انسان و هستی.
✍ #سینا_اصغرنژاد
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
زن در ریگ روان، فیلم اگزیستانسیالیستی است و داستان انسان هایی است که اسیر هستند اما نمیدانند، مبارزه میکنند اما به باطل و تلاش میکنند اما سیزیفی و در نهایت اسیر عادت خود هستند و فیلم نشان میدهد که انسان ها در شرایط سخت چگونه عوض میشوند و هیولای درون شون بیدار میشود.
تشیگاهارا تصاویر اروتیک استثنایی ای گرفته است که در سینما کمتر نظیرش را دیده ایم.
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
یک مرد متفاوت 2024 / آرون شیمبرگ
یک اثر غیرمنتظره، یک فیلم متفاوت به سبک کراننبرگی- لینچی که جلوتر – و بالاتر – از فیلمهای جریان اصلی سینمای آمریکا میایستد.
فیلمی غیرقابل پیش بینی با پیچشها و چرخشهای عجیب در فیلمنامه که نمیتوان دستش را خواند و به کلیشههای امروزی متصل کرد.
مرد فیلنمایی نوین که اینبار در جدال بین زشتی / زیبایی، عجیب الخلقه بودن / معمولی بودن، برای اولین بار این «زشتی» است که پیروز میشود...
«یک مرد متفاوت» با این دوگانهها برخورد جدیدی دارد و مسئلههای مهمی را طرح میکند: آیا هویت جدید میتواند، هویت قدیمی را به فراموشی بسپارد؟ آیا هویت و فیزیک قبلی یک انسان، در صورت بازنگشتن، میتواند در فرد دیگری ظاهر شود؟ آیا «هیولا بودن» میتواند تبدیل به یک فیتیش و آرزو شود؟ و ...
فیلم همچنین نقدی جدی بر روابط احمقانه و سطحی امروزی و بر مدیوم رسانه، تئاتر، سینما، تبلیغات و ... وارد میکند. و نشان میدهد شهرت و علاقهمندی دیگران نسبت به یک انسان، در دنیای کنونی ما تا چه اندازه میتواند تصادفی و متغیر باشد.
چند فیلمساز جوان آمریکایی از جمله آری استر، آرون شیمبرگ و کریستوفر بورگلی اکنون فیلمهایی میسازند که با اینکه پست مدرن هستند، اما همزمان فیلمهای پست مدرن را نقد میکنند و از دوز ارتجاعی آن میکاهد. این فاصله گرفتن از پست مدرنیسم جریان اصلی، و ساخت فیلمهایی از نوعی دیگر شاید بتواند در آینده ما را به سینمای آمریکا امیدوار کند؛ شاید...
✍ #یاشار_یوسفی
@NostalgiaCinematheque
@honar7modiran
🛎 آموزشگاه سینمایی مجازی واریاسیون ورتوف تقدیم میکند:
برای اولینبار
🎬 کارگاه آموزشی و ورکشاپ آکادمیکِِ مجازی:
✍️ کارگاه تحلیل و بررسی تاریخ فلسفه غرب
✅ فلسفه باستان تا قرونوسطی
✅ فلسفه رنسانس تا مدرنیسم
✅ فلسفه مدرن تا پستمدرنیسم
✅ بررسی جامع اندیشه سیاسی، اجتماعی و جامعهشناختی
📣 تعداد جلسات؛ ۱۶ عدد
سهشنبهها: ۲۰:۳۰
✍ شهریه: ۲ میلیون تومان
📽 کلاس آنلاین
در پلتفرم گوگل میت
شروع جلسه: ۳۰ اردیبهشت
‼️نکته‼️
بنا بر اطلاع هنرجویان عزیز، طبق روال سابق کلاسها و کارگاههای تئوریک و سینمایی ما در واریاسیون ورتوف؛ همچنان میزان شهریه درخواستی ما در مقایسه با تمامی آموزشگاهها و مدرسین عزیز حوزه سینما، دارای کمترین سقف مقدار شهریه است و ما تا به آخر این پروتکل اخلاقی و پرولتاریایی خود را ادامه میدهیم.
زندهباد طبقه کارگری
به مناسبت گرامیداشت ایام خلقهای پرولتری جهان
🎥 برای ثبتنام به آیدی پیام دهید
@pezhmankhalilzadeh
نکته مهم: تعداد ظرفیت بسیار محدود است
با تشکر از یزدان عزیز بابت طراحی پوستر
@yazdanmsh
a1b5zc6v4x3e2&m=69190">نویسنده آوانگارد ژاپنی با دیدگاه فلسفی و اجتماعی ویژه و بکارگیری مهارتهای علمی و هنری اش و با بهره گیری از المانهای بدیع و فضا سازی خلاقانه در قالب تفکرابزورد و فلسفه اگزیستانسیال تصویری برجسته از سرنوشت بشر و دلهره هایش ارائه داده .نگرشی که همانند شمار کثیری از آثار ادبیات معاصر ژاپن رد پای بحران هویت پس از جنگ را در خود دارد .
گرچه پیرنگ و کاراکترهای داستان تابع تصویر و نماد بوده و اسطوره " سیزیف " را به یاد می آورد اما فضا سازی واقعی است وآنقدر ملموس که احساس کنید هنگام دیدن فیلم، ریگ از سر و رویتان سر ریزمی کند.
چرخه بی امان کار در گودال با سیستم کار در کمپانی های بزرگ ژاپنی قابل مقایسه است. با این وجود به نظر میرسد دیدگاه فلسفی، برای رمز گشایی کد های داستان موفق تر عمل میکنند، چراکه مارا با چشم اندازی فراتر و در مواجهه با هستی قرار می دهند.
نیکی جامپی نماینده انسانی است که با پرسش اساسی معنای زندگی روبروست. حضور در جایگاهی بر او تحمیل شده که در انتخابش هیچ نقشی نداشته و باید ازمیان امکانات محدود موجود نحوه بودنش را برگزیند. یا معنایی بیابد یا درتسلسلی بی پایان حل شود.
✍ #پرتو_مهدی_فر
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
🎞 «خوانش تصویر: سه شنبه های کلاسیک در مکتب تهران»
🎬 اکران و نقد فیلم
🎥 Fargo 1996 / فارگو
📽 کارگردان: برادران کوئن
🎙منتقدان: یاشار یوسفی و عرفان گرگین
📆سهشنبه 16 اردیبهشت ساعت 19
🏢 در مکتب تهران
✅ برای خرید بلیت به شماره زیر در واتس اپ پیام دهید:
09129217591
آدرس:خیابان نجات الهی، خیابان ورشو، خیابان عضدی، کوچه کیوان ، مکتب تهران.
قیمت بلیت: ۱۰۰
درد زیستن و تلاش عبث
«انسان در برابر زندگی و مرگ»
داستانی با فضای آکنده از ترس و دلهره.
📽 زن در ریگ روان 1964
join 👉 @honar7modiran
آلبر کامو:
"ما باید در عصرمصائب، هنر زیستن را ابداع کنیم"
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
نسخه کمحجم/
مجله «فنسالاران»، شماره ۲۰
اردیبهشت ماه ۱۴۰۴
🟧تورق نسخه الکترونیکی بیستمین شماره مجله «فنسالاران»، اردیبهشت ۱۴۰۴
اکنون روی عکس بالا، کلیک کرده، دانلود کنید، و با «فنسالاران صنعت داروی کشور» هممسیر و همراه شوید. یادتان باشد همیشه نسخه اصلی بهتر است.
🪴قرار بعدیمان:
فنسالاران شماره ۲۱، در همین اردیبهشت ۱۴۰۴ با یک ویژهنامه دیگر...
دسترسی آسان در سایت، بدون نیاز به فیلترشکن 👇👇👇
https://B2n.ir/hs2452
🟧@fansalaran
"تو شن جمع میکنی تا زندگی کنی،
یا زندگی میکنی تا شن جمع کنی؟"
فيلم درباره آزادي است. اين تصوير تشيگاهارا از زيستن پوچ و تهي از معنا ميگردد- اصل بقا و ادامه زيست را زير سوال مي برد. سوال حشره شناس از زن اينست كه آيا براي زنده ماندن شنها را جارو ميكني كه اگر اين باشد تقلايي براي زندگي است و داراي ارزش و يا براي زدودن شن ها زنده مانده اي كه دراين صورت سرشار از پوچي وتكرار عملي بي ارزش و بي معناست.
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
.
مجازاتی که سیزیف گرفتار آن شد، نماد کار پوچ و بی معناست.
این پوچی به خاطر تکرار ابدی یک فعالیت مشخص نیست؛ بلکه به علت بی نتیجه بودن این فعالیت است.
هر بار که سنگ پایین کوه می غلتد،همه چیز به نقطه صفر بازگشته و مانند گذشته است؛ جز اینکه سیزیف، فرسوده تر از قبل است.
join 👉 @honar7modiran
ناگهان بزاق لزجی از زیر زبان مرد ترشح کرد. اما انگار نمیتوانست آن را قورت بدهد. اگر قورتش می داد، شنی که بین لب ها و دندان هایش بود، تمام دهانش پخش می شد.
سر چرخانده و به زمین خاکی تف کرد. با این حال هر چقدر هم که شن تف کرد، از طعم آن خلاصی نداشت. هر چه بیشتر دهانش را خالی می کرد، باز شن توی دهانش بود. انگار مدام شن بیشتری از لایه دندان هایش بیرون میزد...
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
از میان انبوه خدایان اسطورهای در یونان باستان، برخی از آنها مانند زئوس، پرومتئوس و سیزیِف بیشر از دیگران به ادبیات عمومی راه پیدا کردهاند. البته جدا از نویسندگان و شاعرانی که در هزارههای گذشته به سیزیف اشاره کردهاند، نباید نقش آلبر کامو را هم در مشهور شدن این اسطورهی یونان باستان، نادیده گرفت.
(کتاب افسانه سیزیف جایگاه ویژهای در ادبیات قرن بیستم دارد.) افسانهی سیزیف مانند بسیاری از افسانههای یونان باستان، روایتهای متنوعی دارد. اما نکتهای که مد نظر ماست، تقریباً در تمام آنها مشترک است. سیزیف، با فریب دادنِ مسئولِ مرگ، از مردن میگریزد و ظاهراً زنجیری را که برای بستن خود او در نظر گرفته شده بود، بر گردِ تنِ مسئول مرگ میپیچید.
به خاطر این فریبکاری و تخلف، با هدف فرار از مرگ و زنده ماندن و جاودانگی، یک مجازات ویژه برای او در نظر گرفته میشود.
اینکه سنگی را با زحمت در دامنهی کوهی به سمت قله بغلتاند و دقیقاً وقتی سنگ به قله رسید، دوباره به پایین بغلتد و این ماجرا جاودانه تکرار شود.
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
"زن در ریگ روان"، تلاش سیزیفوارِ همهی ما برای زندگی است
فقط آنگاه که پی به پوچی میبری خوشبختی، زندگی سراسر بیهوده است و فقط لحظاتی که از اعماق وجود میخندی خوشبختی، باقی همه هیچ است.
شاید اصلیترین تمایز بین کتاب و سینما این باشد که کتاب از خوانندهٔ خود میخواهد تا تصویر برخاسته از جملههای کتاب را در ذهن خود مجسم کند، حال آنکه سینما این تصویر و صداهای مرتبط با آن را عینا در اختیار تماشاگر میگذارد.
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
برای بهتر خواندن
و قلمی بهدست گرفتن،
با سیاوش گلشیری همراه شو.
دورهی آنلاین «داستاننویسی مقدماتی»
شروع کلاسها: دوشنبه 29 اردیبهشت | ساعت ۲۰
ثبتنام: ۰۹۱۷۵۰۰۶۳۳۳
تلگرام: @dastan_golshiri
https://www.instagram.com/siavash.golshiri?igsh=MTNqMnFxYTJhaDVldg==
برای بهتر خواندن
و قلمی بهدست گرفتن،
با سیاوش گلشیری همراه شو.
دورهی آنلاین «داستاننویسی مقدماتی»
شروع کلاسها: دوشنبه 29 اردیبهشت | ساعت ۲۰
ثبتنام: ۰۹۱۷۵۰۰۶۳۳۳
تلگرام: @dastan_golshiri
https://www.instagram.com/siavash.golshiri?igsh=MTNqMnFxYTJhaDVldg==
برای بهتر خواندن
و قلمی بهدست گرفتن،
با سیاوش گلشیری همراه شو.
دورهی آنلاین «داستاننویسی مقدماتی»
شروع کلاسها: دوشنبه 29 اردیبهشت | ساعت ۲۰
ثبتنام: ۰۹۱۷۵۰۰۶۳۳۳
تلگرام: @dastan_golshiri
https://www.instagram.com/siavash.golshiri?igsh=MTNqMnFxYTJhaDVldg==
a1b5zc6v4x3e2&m=69187">خانه تپه شني زن، خود به مثابه نمادي براي ايگو ميباشد. خانه مكاني است كه ایگوي شخصي ميتواند درآن خود را رها كند و آرام گيرد. خانه به بدن اهالي اش نيز تبديل ميشود، واز آنرو كه ماسه ها به خانه آسيب وارد ميكنند اين آسيب به منزله تخريب بدن جومپي نيز ميباشد. وقتي خانه معرفي گراگوباشد، استعارات در زن در ريگ روان، شرح شرايط انسان وتقلاي او از براي حفظ اين اگو ومدفون نشدنش زيرشنزار ناپايداري هاي هويت هاي پسا دارويني محيطي مي گردد.
هويت شخصيت ها در ريگ روان اغلب به معناي ناتوراليستي جبرگرايانه (دترمينيستيك) پردازش شده است. نيازهاي دائمي بدن چون آب و سكس، گوياي اينست كه بشر - برخلاف نظريه داروين كه از قضا مقبول عامه قرارگرفته است- همچون حشرات نبوده با اينحال هر دو محصول پيرامون/طبيعت و زمان اند واز همين رو محدود و دربند بدن و فيزيك خود. براي مثال زن معادل انساني سوسك اي است كه حروف را ميكشد، كه درطول زمان به شكلي از حيات دگرديسي يافته كه موجودات ديگر را ميفريبد و به دام فرارناپذير خود ميكشد كه درآن سوسك خودش رابا بدن قرباني دربندش تغزيه ميكند.
اين درست شبيه به آن چيزيست كه با دهاتي هاي داستان رخ ميدهد، اين مردمان دهاتي الگوي زندگي درجوامع دشوار هستند كه براي منفعت شخصي با ديگري همكاري ميكنند. زمان و تحول/ اولوشن نيز همكاري و همدستي اي ازهمين سنخ دارند. در كتاب، احوالات جومپي بعد از اورگاسم چنين شرح داده شده: ”اين جومپي نبود كه اميالش را ارضا كرده باشد بلكه ظاهرأ شخصي كاملأ متفاوت، شخصي كه بدن اورا به عاريه گرفته گونه زيست شناختي معناپذيراست.“ بود به استغنا رسيده بود. سكس به ذاته با يك بدنِ فردي به تنهايي معنا نميگيرد بلكه با دراينجا جدايي ميان خواسته ابگوي جومپي وبدن اش را درمي يابيم. با اينحال وقتي جومپي بدنش را مجبور به مصالحه و سازش ( درمثال حمام نگرفتن) ميكند، درنهايت اين سازش به خاطر توانايي قويتر او در انطباق است كه براي آبه ايگو/ اميد از براي اين نرمش محسوب ميشود. آبه اميد دارد كه حتی اگر جسم و بدن نتواند خود را به اين شرايط تطبيق دهد ايگو بتواند خودرا به فراهم آوردن نيازهاي انساني منطبق كند. اين از آن جهت كه ايگو همسويي نزديكتري با اراده آزاد(وتوانايي قدرت خواسته در اقامه تغييرات) دارد تا با سويه هاي معين فيزيكي وجود انسان- كه تحول و دگرديسي مارا با آن مهاركرده- معنا ميگيرد.
✍ #ارانا_جای_تیلور
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
فایل اپیزود تیشیگاهارا و کوبو آبه
@radionegaah
Join 👉 @honar7modiran
📌- نقد فیلم « بروتالیست »
🔖- « غرقۀ اغراق و انحطاط »
✍️- نویسنده: #آریا_باقری
🔰- [ مطالعه نقد ] 👉
▪️| #نقد_فیلم #نقد_تطبیقی
▪️| #بروتالیست #بردی_کوربت
▪️¦ @honar7modiran
➖ https://Perspective.ir
a1b5zc6v4x3e2&m=69186">تعالی شن و انسان
نویسنده: راجر ایبرت
مترجم: مهتاب محمودی_سینا نبوی
این فیلم درباره ماسه نیست، بلکه دربارهی زندگیست. مرد از زن میپرسد «آیا ماسه جمع میکنی تا زنده بمانی یا زنده میمانی تا ماسه جمع کنی؟». و چه کسی میتواند چنین سوالی نپرسد؟ «زن در ریگ روان» نسخهای نوین از افسانهی یونانی سیزیف است. سیزیف مردی بود که خدایان او را محکوم کرده بودند تا تختهسنگی را بر بالای تپه بغلتاند تا فقط ببیند که سنگ به عقب برمیگردد.
مرد باید خودش را سرزنش کند. او برای فرار کردن و در جستوجوی تنهایی به بیابان سفر کرد و آن را یافت.
اولین باری که من فیلم را دیدم شبیه یک ماجرای روانی-جنسی بود. زیربنای موقعیت تقریبا پورنوگرافیک است: مرد سرگردانی که به دام زنی افتاده که بدنش را بهعنوان قیمت یک برده مادامالعمر پیشنهاد میدهد. یک زمینه قوی اروتیک در داستان نهفته است که با نشان دادن فرم خوابیدن زن آغاز میشود و از طریق خصومت، درگیری و بردگی تا یافتن زمینههای مشترک احتمالی آنها ادامه مییابد. فکر میکنم تقریبا بیشتر از هر فیلمی، زن در ریگ روان از تصاویر برای خلق بافتی ملموس از ماسه، از پوست، از آبی که در ماسه نفوذ میکند و طبیعتش را تغییر میدهد، استفاده کرده است. بیشتر از اینکه زن اغواکننده باشد به گونهایست که بیننده با نگاه کردن به او احساس میکند که لمسش کرده است. تمایلات جنسی در فیلم در مجموع بخشی از واقعیت آن است: در این گودال زندگی به کار کردن، خوابیدن، غذا خوردن و رابطه جنسی تقلیل یافته است. زمانی که زن آرزو میکند یک رادیو داشته باشد، میگوید: «ما میتوانیم با اخبار رادیو بیدار شویم». آنجاست که میفهمد چقدر خواستهاش بیمعناست.
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
اگه میخوای مثل حرفه ای ها راجع به فیلم ها نظر بدی و تحلیلشون کنی این ویدیو رو از دست نده.👇🏿👇🏿👇🏿
https://youtu.be/_eS7Q_0l31s?si=-N3TWnEUj65ITFV5
a1b5zc6v4x3e2&m=69181">زنی در ریگ روان» حکایتی اگزیستانسیالیستی از زندگی دو انسان در حصار است. زندگی عبث و بیهودهای که نیکی جومپی بعد از اسارت با آن دست به گریبان است، آرام آرام او را به درک جدیدی از مفهوم و هدف زندگی میرساند. او که پیش از این به عنوان دانشمندی در زمینهی حشرات مشغول فعالیت بود، بالاجبار شخصیتی که پیش از این سفر داشت را فراموش کرده و به زندگی جدیدی خو میکند که از نظر او به مانند زندگی سیزیف بیهوده و بیفایده است. در زندانی که نیکی جومپی و زن بی نام و نشان در آن اسیرند، زندگی فقط به سه عمل غذا،کار و سکس محدود میشود و این برای یک دانشمند به معنای مرگ تدریجیست.
شن و ریگ، مهمترین موتیفهای فیلم «زنی در ریگ روان» هستند. نیکی هیچ جا از شنها در امان نیست و هر جا پا میگذارد با شن روبرو میشود. حتی آبی که مینوشد و غذایی که می خورد نیز پر از شن است و تحمل چنین مسئلهای نخستین چالش او با محیط جدید زندگیاش است. شن به عنوان نمادی از ناپایداری، کلیت فضای فیلم را شکل میدهد. از لحاظ جغرافیایی روستای مورد نظر در نقطهای قرار دارد که توسط شن و ماسه از همه طرف احاطه شده است. در گودالی که بومیان برای کارگران اجباری و زندانیان خود در نظر گرفتهاند، این مسئله به شکل واضحتری دیده میشود. اطراف خانهای که نیکی در آن زندانیست، چیزی جز کوههای شن دیده نمیشود. کوههایی که معیار و ویژگی اصلی کوه بودن، یعنی استواری را ندارند و در نتیجه نمیشود از آنها بالا رفت. این ناپایداری همه جانبه نه فقط در فضا که در زمان فیلم نیز دیده میشود. در واقع جهان فانی «زنی در ریگ روان» با استفاده از این المانهای بصری در تلاش است تا خود را برای مخاطب بسازد و باورپذیر کند.
در چنین جهانی که تشیگاهارا و کوبو آبه با همکاری یکدیگر به بهترین شکل ممکن ترسیم میکنند، شخصیتها مجبورند تا برای لقمهای غذا و جرعهای آب و تعدادی سیگار که جیرهی هفتگیشان است، شنها را پارو بزنند و آنها را برای بومیان بفرستند. در این میان آرام آرام و بنا بر غریزه، ارتباطی بین نیکی و زن شکل میگیرد. زن که از جهان هیچ ندیده و تمام مشاهداتش در همان گودال مدفون در شن خلاصه میشود، آرام آرام به نیکی دل میبندد. او پیش از این همسر و فرزندش را در همین گودال از دست داده و جهانی خارج از این چند متر را متصور نیست. در نتیجه هر چه هست و نیست در همینجا برایش معنا مییابد و نیکی نیز به زودی جزوی از این جهان میشود. در مقابل نیکی که از شهری بزرگ آمده و در این روستا گرفتار شده، صرفا به ارتباطی فیزیکی با زن اکتفا میکند. صحنههای معاشقهی نیکی و زن از لحاظ بصری به شدت غنی و پر و پیمان فیلمبرداری شدهاند و با آن دانههای شن که بدنها را پوشانده است، بیش از هر چیز مخاطب را به یاد صحنههایی مشابه در «هیروشیما عشق من» (۱۹۵۹) ساختهی آلن رنه میاندازد که چند سال پیش از این فیلم و در جریان موج نوی سینمای فرانسه ساخته شد.
✍ #دانیال_هاشمی_پور
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
یادداشتی بر فیلم چهره ی کارین ۱۹۸۴ / اینگمار برگمان
چهرهی کارین باورنکردنی است؛ چطور ممکن است چند عکس ساده از یک آلبوم خانوادگی تبدیل به تصویر متحرک – و سینماتوگرافیک – شوند؟ چطور میتوان از قاب عکس به مانند پرترهای زنده کلوزآپ گرفت؟ چطور میتوان روی یک عکس کهنه و رنگ و رو رفته به مانند یک موجود زنده زوم کرد؟ چطور میتوان از دستها، لبها، چشمها و چین و چروکها چنان اینسرتی گرفت که عکسها جان بگیرند و چطور میتوان چرخهی کودکی، میانسالی و پیری؛ مرگ، زندگی و بیماری و ... را از خلال مرور یک آلبوم خانوادگی توضیح داد؟یک اندوه بزرگ، یک فقدان غیرقابل بازگشت، دلتنگی و ادای احترامی به مادر، دوگانهی سازش/ خشم نسبت به پدر و یادی کوتاه از تمام بستگان دور و نزدیکی که دیگر نیستند. [اما در این لحظه احضار می شوند.] زومهای آرام و نرم روی چهرهی مادر و زومهای با تردید و منقطع روی تصویر پدر، اینسرت دستهای اینگمار کوچک، که در دستان مادرش گره خورده و جوانی، شادابی و لبخند مادری که تبدیل به رنج بیماری و پیری میشود.این سینما است حتی اگر سوژه، یک عکس باشد؛ تحرک دوربین، ایستایی و سکون عکسها را تبدیل به تصویر متحرک میکند...
✍ #یاشار_یوسفی
@NostalgiaCinematheque
@honar7modiran
🎬 کارگاه تک جلسه ای «میزانسن چیست؟» ( تئوری های میزانسن و تحلیل سکانس های منتخب روی پرده)
🎥 با هدایت یاشار یوسفی
✅ حضوری و آنلاین
📆 جمعه ۵ اردیبهشت ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۱:۳۰
🏢 در گالری رج ( خیابان بهشتی )
🎞 سرفصل های کارگاه:
🔘 تعریف میزانسن و تاریخچه ی اصطلاح میزانسن
🔘 تفاوت میزانسن سینما با تئاتر
🔘 تفاوت میزانسن با دکوپاژ
🔘 میزانسن ارگانیک در متن
🔘 میزانسن در اندیشه ی منتقدان کایه دو سینما
🔘 میزانسن: مونتاژ یا برداشت بلند؟
🔘 میزانسن: هدف یا وسیله ؟
🔘 تفاوت میزانسن با کمپوزیسیون
🔘 نقش دوربین در میزانسن
🔘 میزانسن در سبک کارگردان های بزرگ
و ...
📽 به همراه تحلیل میزانسن در سکانس هایی از فیلم های پرندگان، سرگیجه، مرد عوضی، ساراباند، توت فرنگی های وحشی،رزمناو پوتمکین، ایوان مخوف، طناب، فانی و الکساندر و ...
📎لینک ثبت نام حضوری در تیوال ( و اطلاعات بیشتر ):
tiwall.com/p/what.is.mise.en.scene
📎آیدی تلگرام جهت ثبت نام آنلاین در بستر گوگل میت:
@Rajartgallery
هزینه ی کارگاه:
حضوری 180
آنلاین 120
@NostalgiaCinematheque
تحلیل سکانسی از ارتش سایه ها 1969 (ژان پیر ملویل)
در صحنهی پیش از تیرباران شدن اعضای جنبش مقاومت، وقتی لینو ونتورا در سلول همراه دیگر اعضای گروه منتظر اعدام است، جعبه سیگاری از جیبش بیرون آورده و قبل از اینکه خودش آن را دود کند به زندانیان دیگر تعارف میکند و وقتی هر کدام از آنها یک نخ از جعبه سیگار برمیدارد و روی لبانش میگذارد، در نهایت جعبهی خالی سیگار به ونتورا میرسد و حتی یک نخ هم برای او باقی نمیماند.
چند لحظه میزانسن – که بسیار عالی است – را موقتا فراموش کنیم و سعی کنیم به این سوال فکر کنیم:«چرا سیگار به ونتورا نمیرسد – در حالی که میتوانست برسد-؟»
چون «تمام کسانی که سیگار را از جعبه برمیدارند و میکشند» ، در سکانس بعد اعدام خواهند شد، فقط ونتورا است که قرار است از تیرباران شدن جان سالم به در برد... ملویل به ما ادراکی پیشینی مبنی بر اینکه ونتورا اعدام نخواهد شد میدهد، انگار ما این موضوع را از قبل متوجه میشویم؛ چون این سیگار از نوع «آخرین درخواست قبل از مرگ» است، کسی که قرار است نجات پیدا کند، قاعدتا در این لحظه سزاوار این سیگار نیست... اینجا سیگار – نکشیدن - تبدیل به نوعی رستگاری میشود.
و این سکانس، همزمان تعلیقی است که «تعویق» و نتیجه را نیز در خود دارد. به زبان ساده، گویی هنوز پایان کار ونتورا نرسیده و هنوز برای سیگار آخر زود است.
و به این ترتیب سیگار جزئی از میزانسن میشود...
✍ #یاشار_یوسفی
@NostalgiaCinematheque
@honar7modiran
#⃣#معرفی_فیلم
ده فیلم ژاپنی که برای تماشا پیشنهاد میکنم:
۱-اواخر بهار
۲-ریش قرمز
۳-سانشوی مباشر
۴-هفت سامورایی
۵-هاراکیری
۶-اوگتسو
۷-زن در ریگ روان
۸-داستان توکیو
۹-جزیره برهنه
۱۰-آشوب
Join 👉 @honar7modiran
📸🎥 دوست داری
فیلمسازی
عکاسی
کارگردانی
تدوین
فیلمبرداری
فیلمنامهنویسی
بازیگری
نقد و تحلیل فیلم و ...
را از مبتدی تا حرفهای یاد بگیرید این کانالرو از دست ندید📹📸👇👇
/channel/+SXOgnDJ2UJqzjBqI
/channel/+SXOgnDJ2UJqzjBqI
یادداشتی بر فیلم «شارلوت و دوست پسرش 1960» (ژان لوک گدار)
«موج نو یعنی جوانی و سرعت...» «شارلوت و دوست پسرش» از مهمترین آثار کوتاه گدار محسوب میشود؛ فیلمی با ریتمی بسیارسریع و دیوانهوار که در آن مدام موضع و جایگاه دو شخصیت با هم عوض شده و در هر ثانیه یکی از آن دو، بر دیگری تسلط پیدا میکند. بلموندو که مورد خیانت واقع شده، مدام بین عجز و غرور در نوسان است؛ بین بخشش و انتقام. او بدون هیچ مکثی مدام صحبت میکند و انواع و اقسام تئوریها و فلسفه بافیها و افکار خویش را برای شارلوت بازگو میکند. او ابتدا از بی نیازی به شارلوت شروع کرده و سپس به انکار تمامی زنها میرسد و در نهایت به التماس برای ماندن شارلوت در کنارش؛ همچون یک عاشق کلهشق و مغرور که زورش به قلبش نمیرسد.فیلم از انبوهی شوخ طبعی کلامی، بازی با کلمات و ارجاعات مختلف معمول گدار تشکیل شده. بلموندو دیالوگ میگوید اما گویی برای خودش، و شارلوت تمام فیلم میشنود بدون اینکه «گوش دهد». شارلوت، هم در اتاق هست و هم نیست؛ معشوق جدید او که پایین منتظر وی است، گویی بر تمامی فضای اتاق سایه افکنده؛ تعلیق: شارلوت چه تصمیمی میگیرد؟ درست مثل دیگر فیلمهای کوتاه دورهی اول فیلمسازی گدار «یک زن فتانه» و «همهی پسران را پاتریک مینامند»، زنان در جست و جوی سوژگیای هستند که هنوز به نائل نشدهاند و هر سه فیلم تلاشی است برای رسیدن به شخصیت جین سیبرگ «از نفس افتاده» که در آنجا بالاخره قرار است تصمیمی قاطع از جانب زن گرفته شود. تصمیمی که همراه با عقل و - گاهی با قلب- است؛ درست مثل تمام زنانی که میشناسیم...
✍ #یاشار_یوسفی
@NostalgiaCinematheque
@honar7modiran