honar7modiran | Unsorted

Telegram-канал honar7modiran - کافه هنر

42163

ادمین، درخواست تبلیغات و فیلم : @g_rahimimanesh @cafe_honar_ads : تعرفه تبلیغات آدرس فیلم های ارائه شده: @List_Adres 🎞️ سفارش و درخواست فیلم پذیرفته می شود. اینستاگرام : instagram.com/_u/honar7modiran

Subscribe to a channel

کافه هنر

پس از اینکه مجله طنز به دستش می رسد و به کارتون های بی مزه می خندد:

"در چنین موقعیتی چطور می توانست این جور بخندد؟ شرمش باد!
آخر سازگاری با مصیبت کنونی هم حدی داشت.می خواست سازگاریش وسیله باشد، نه هدف"

🎥 Woman in the dunes 1964

join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

نسخه اصلی PDF/
مجله «فن‌سالاران»، شماره ۲۲

🌱نیمه خرداد ۱۴۰۴

🟧تورق نسخه الکترونیکی بیست‌ودومین شماره مجله «فن‌سالاران»، نیمه خرداد ۱۴۰۴

اکنون روی فایل PDF، کلیک کرده، دانلود کنید، و با «فن‌سالاران صنعت داروی کشور» هم‌مسیر و همراه شوید.

🪴قرار بعدی:
فن‌سالاران شماره ۲۳،
تیر ۱۴۰۴

🟧@fansalaran

Читать полностью…

کافه هنر

درباره فیلم زن در ریگ روان به کارگردانی هیروشی تشیگاهارا.
داستان نیکی جومپی، مردی که در گودالی با زنی زندانی شده و مجبور است هر روز شن جمع کند.
@sandalipodcast

Join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

⚠️ بررسی صحت آگهی به عهده مخاطب می باشد

Читать полностью…

کافه هنر

🔵 گروه آموزش زبان آلمانی و مشاوره مهاجرت 《پروگرس》متشکل از دانشجویان، مدرسان و مشاوران ایرانی در آلمان است که خدمات آموزش زبان آلمانی، مشاوره مهاجرتی، تنظیم و تدوین مدارک مهم شما اعم از پورتفولیو، CV, SOP و ...، نامه‌نگاری با دانشگاه‌های آلمانی، نامه نگاری و پذیرش موقعیت‌های Ausbildung و... را با بهترین کیفیت و منصفانه‌ترین قیمت‌ها انجام‌ می‌دهد.
📩 راه ارتباطی با ما:
📄 progressvereinigung@gmail.com

👤 @Ali_mohajer_n

Instagram ID:
progeress_vereinigung2025

⚫️🔴🟡 /channel/Progress1945

Читать полностью…

کافه هنر

انسانی که در این فیلم تصویر می‌شود مسئولِ سرنوشتِ خویش است. اگرچه بسیاری از اتفاقات، خارج از حیطهٔ قدرت و خواستِ او رقم می‌خورند، اگرچه بسیاری از تلاش‌های او نافرجام‌اند، اما در نهایت این خودِ اوست که تصمیم می‌گیرد چگونه زندگی کند.

📽 زن در ریگ روان 1964

join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

آندری تارکوفسکی: هنر گونه‌ای از نیایش است و انسان زیست نمی‌کند، مگر با نیایش...

🔹در کنارِ هم، کتاب می‌خوانیم، فیلم ‌می‌بینیم، گفتگو می‌کنیم و از هم می‌آموزیم.

📖 مانند دیگران نباش
حتی اگر تو تنها فردی باشی
که مانند دیگران نیست...
(فئودور داستایفسکی)


/channel/+VVXIf-He2X82NGZk
/channel/+VVXIf-He2X82NGZk
/channel/+VVXIf-He2X82NGZk

🖼 تنها چیزی که می‌تواند
بی‌صدا فریاد بکشد هنر است.
هنر را در آغوش بگیر
یقیناً بهترین دوستت خواهد شد...

🔹به جمعِ ما بپیوندید و در خوانشِ گروهیِ رمان‌های فاخر و تماشای آثار سینمایی ارزشمند، با ما همراه شوید 📚🎬

Читать полностью…

کافه هنر

اگرچه بسیاری از اتفاقات زندگی، خارج از حیطهٔ قدرت و خواستِ انسان رقم می‌خورند، اگرچه بسیاری از تلاش‌های انسان نافرجام‌اند، اما در نهایت این خودِ شخص است که تصمیم می‌گیرد چگونه زندگی کند.


🎥 Woman in the dunes 1964

join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

آندری تارکوفسکی: هنر گونه‌ای از نیایش است و انسان زیست نمی‌کند، مگر با نیایش...

🔹در کنارِ هم، کتاب می‌خوانیم، فیلم ‌می‌بینیم، گفتگو می‌کنیم و از هم می‌آموزیم.

📖 مانند دیگران نباش
حتی اگر تو تنها فردی باشی
که مانند دیگران نیست...
(فئودور داستایفسکی)


/channel/+VVXIf-He2X82NGZk
/channel/+VVXIf-He2X82NGZk
/channel/+VVXIf-He2X82NGZk

🖼 تنها چیزی که می‌تواند
بی‌صدا فریاد بکشد هنر است.
هنر را در آغوش بگیر
یقیناً بهترین دوستت خواهد شد...

🔹به جمعِ ما بپیوندید و در خوانشِ گروهیِ رمان‌های فاخر و تماشای آثار سینمایی ارزشمند، با ما همراه شوید 📚🎬

Читать полностью…

کافه هنر

a1b5zc6v4x3e2&m=69195">​ما نمیتوانیم بفهمیم چرا زن در آن خانه، مثل مرده ای در گور رضایت خاطر دارد بی اینکه ربطی به جهان پیرامون خود داشته باشد یا نیازی به روابطِ اجتماعی. احتمالا اگر یک روز شن فرو نریزد زن، باز همچنان بیل می زند و شن جمع می کند. زن عاشق شن است، زن خود شن است. بدون مقاومت در برابر چیزی، در لحظاتی که مرد او را گرگان می گیرد هم مثل شن بی دفاع است. مرد از شن متنفر است و این زندگی را باور نمیکند. مرد در دنیای دیگری رشد کرده و نمیداند مایحتاجش از کجا میایند و دقیقا زیرمجموعه های اقتصادی چقدر پاکیزه و درست و قابل اعتماد هستند. ذهنیت او به کتاب ها بستگی دارد و بس.
یک همزیستی و معاشرت عاشقانه بین زن و مرد پدیدار می شود. یک رابطه ای که به ناچار است. رابطه ای که تبدیل به عشق می شود. همزیستی به ناچار به جبر شرایط روزگار. اما مرد با این رابطه مشکل دارد احساس می کند او را دستگیر کرده اند و می خواهند از او بیگاری بکشند و دنبال نیروی کمکی هستند. درست فکر می کند اما درست فکر کردن به کمک او نمی اید. مرد نمیتواند از زیستن در گودال لذت ببرد. او نمیتواند باور کند که در چاهی افتاده است و مرزهای او با جهان پیرامونش قطع شده و کل دنیا شده همان خانه با زن. همه ی دنیایش شده ریگ و باد. بدون حتی یک رادیو یا یک آیینه – تنها آرزوی زن – او فکر می کند توسط اهالی آن منطقه بازداشت شده است برای کار اجباری. مدام می گوید همکارانش میایند دنبالش و پدرشان را در میاورند. در صورتی که هیچ کس دنبالش نمیگردد. در واقع تصور ما از دنیایی که به آن اعتماد داریم هم چندان قطعی به نظر نمیرسد.
تلخی موضوع زن در ریگ روان، در آنجاست که سرانجام مردِ داستان، با بیهوش کردن زن، تصمیم می گیرد نقشه اش را عملی سازد و با طنابی که ماه هاست ساخته است و پنهانش کرده از گودال بیرون برود. او سرانجام فرار می کند. در ماسه ها پیش میرود به امید اینکه به آب و به دریا برسد. سر راه بین مه و ماه، توی باتلاقِ شن فرو می رود و پاهایش، و تنش تا کمرگاه در باتلاش او را می کشاند پایین و مرد کمک می خواد از همان کسانی که او را در این وضعیت قرار داده اند. در واقع تسلیم شکنجه گرانش می شود. او را بیرون می کشند و او دوباره به گودال برمیگردد. او دوباره همراه زن ماسه و شن توی حلبی می ریزد و به بالا دستی ها می دهد. دیگر باور کرده که راه نجاتی نیست. لباسهایش هم مثل لباس های مردم ده شده. او دارد شن می شود.
مرد حشره شناس تصمیم می گیرد لانه ی کلاغ بسازد بلکه نامه ای به پایش ببندد و کمکی از بیرون بیابد. در این تله گذاری ها متوجه می شود که آب زیر خانه ی آن ها مثل قناتی جاری ست و خود این یعنی یک اتفاق! خانه ای روی آب و و توی گودال از هر نظر بی تعادل و رونده . . .عدم امنیت در هر لحظه حکم رانی می کند.
دیدن این فیلم و خواندن این کتاب مثل گرفتاری در یک عصر پاندمیک، در یک دوره ی کرونایی می باشد. به هر طرف که می روی نا امنی ست و سرانجام به تو می گویند باید این شرایط را بپذیری، شرایطی که دیگر ساکن زمین است و انگار خانه ی تو در این گودال شنی است. مجبوری برای بقا کار کنی نه برای لذت و زندگی. آیا سرمایه داران و ثروتمندان پذیرش فقر را عادی سازی نمیکنند تا خودت مثل زن در ریگ روان به آن خو کنی؟ کشوران ثروتمند با قلدری تمام می خواهند کشورهای زیر دستشان تابع آن ها باشند و در بی امنیتی بمانند. در ترس بمانند تا همواره سرباز آن ها باشند. مثل مرد داستان که سرباز آن گودی و شن و شرایط جبری شد. تو شرطی شده ای. تو مثل شخصیت های کتاب 1984 جورج اورول مورد مشاهده ای و نباید از روزمرگی دست از پا خطا کنی تو باید مثل سیزیف تکرار شوی و تکرار کنی. شاید این قانون عصر جدید است.
✍ #ساناز_سید_اصفهانی
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

a1b5zc6v4x3e2&m=69196">​مرد زندگی تکرار گونه زن در گودال را میبیند اینکه چگونه ساده در زیستن و زندگی کردن، او زنی را میبیند که منظره بیرون از گودال را دیگر به یاد نمی آورد و حال در زندگیش به جز آب در آونگ کوبیدن نمیکند، او شن ها را با بیل جا به جا میکند در حالی که شن همیشه بود و کمتر از چند ساعت به حالت اول خود باز میگشت. و این دقیقا همان قضیه ایست که کامو در داستان های خود از آن استفاده میکند. نفرین خدایان و حال همیشه کار عبث کردن.
مرد در گودال، فکر میکند و درمیابد تمام زندگی دایره ای بوده است، حال چه در گودال چه در شهر هیچ تفاوتی باهم نداشته است و تنها شکل ظاهری آن ها با هم تفاوت دارند. او در اینجا به نقش خود و به آنچه باید باشد پی میبرد. در هنگامی که آرام و بی درد سر میتواند برود دست هایش بالا نمیرود، چرا که این حس همان نقش است که او را از بالا رفتن باز میدارد و این راه رهایی و نقشی ست که انسان در تمامی عمر در پی آن به جست و جو و زندگی کردن میپردازد.
چه بسیاری از انسان ها هستند که در گیر و دار زندگی خود به این نقش نمیرسند، و در این دشت بی پایان تنها پرسه میزنند بی انکه به نقش خود پی ببرند و دلیل آمدنشان را بدانند. چرا که نقش و افرینش هر دو یکی هستند. و هر کس بصورت مجزا این را دارا هستند.
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

ما آدم‌های بازیگوشی هستیم برای آنکه بنشینیم و کاری جدی انجام دهیم باید برای خودمان چاله بکنیم!


🎬 Woman in the Dunes - 1964

join👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

a1b5zc6v4x3e2&m=69193">​"اقتباس در سینما"

اقتباس از ادبیات به سینما و تئاتر، یا حتی از سینما به سینما، به دو صورت انجام می شود. "اقتباس آزاد" و "اقتباس وفادارانه".

نمونه های موفق اقتباس آزاد را می توان در سری فیلم های کوروساوا از نمایشنامه های شکسپیر دید.
مکبث در سریر خون.
شاه لیر در آشوب.
هملت در آدم بد راحت می خوابد.
در این گونه آثار مولف نگاه نو و متفاوتی به اصل اثر دارد. که می تواند در تایید و راستای نگاه نویسنده باشد یا که در قالب هجو و پارودی آن را نقد کرده باشد. فیلم "امتیاز نهایی" وودی آلن می تواند اقتباس آزادی از جنایت و مکافات داستایوفسکی باشد.

"اقتباس وفادارانه"
ساخت این نوع اقتباس برای کارگردان هایش می تواند چالش سختی باشد. از آنجا که منبع اثر موجود است کافیست که کارگردان در ساخت فیلم سهل انگاری کند و دقت خوبی نداشته باشد، راحت مورد هجوم نقدهای نکوهش کننده منتقدین و مخاطبان آگاه قرار می گیرد.
نمونه های موفق این قالب اقتباس را میشه در دو فیلم معروف هیروشی تشیگاهارا دید. "زن در ریگ روان" و "چهره دیگری".

Join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

از خانم ها و آقایان ۱۸ تا ۶۵ سال دعوت می شود در آزمون "افسردگی و ادراک تصاویر هیجانی" شرکت نمایند:

فرم آزمون:
https://survey.porsline.ir/s/qoRhwEj

Читать полностью…

کافه هنر

نسخه کم‌حجم/
مجله «فن‌سالاران»، شماره ۲۱

نیمه اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

🟧تورق نسخه الکترونیکی بیستمین شماره مجله «فن‌سالاران»، نیمه اردیبهشت ۱۴۰۴

اکنون روی عکس بالا، کلیک کرده، دانلود کنید، و با «فن‌سالاران صنعت داروی کشور» هم‌مسیر و همراه شوید. یادتان باشد همیشه نسخه اصلی بهتر است.

🪴قرار بعدی‌مان:
فن‌سالاران شماره ۲۲، خرداد ۱۴۰۴

دسترسی آسان در سایت، بدون نیاز به فیلترشکن 👇👇👇
https://B2n.ir/jh6532

🟧@fansalaran

Читать полностью…

کافه هنر

a1b5zc6v4x3e2&m=69198">​قدرت زمان در ريگ روان 
ماسه به تنهايي ميتواند نماد زمان در ريگ روان باشد. در اين فیلم شن با حركات پيوسته و مداومش معنا مي گيرد كه خاصيتي است مشترك براي زمان. فراموش نكنيم كه ماسه، فقدان دريايي است كه روزي در گذشته-زمان- وجود داشت. اگر حشرات متافوري براي بشرمعاصرباشند، ماسه ها هم نمادي براي زمان خواهند بود. دراينجا ماسه با حركات مهارنشدني اش، خصلتي كه براي زمان هم صدق ميكند معنا گرفته است. از همين روست كه قالبأ زمان را در زبان گفتاري چون رودخانه اي جاري تشريح ميكنند چرا كه هر دوي آنها، آب و زمان، به ذاته در جريان هستند.
كوبوآبه درپاسخ سوال نانسي هاردين دريك مصاحبه كه جوياي توضيحي بر استفاده آبه از فضا(به ويژه برافراشتن تپه شنها) ميشود، ميگويد: ما زمان را فقط از روي تاثير و تغييري كه بر پيرامون به جا ميگذارد حس ميكنيم. 
اگر نتوانيم آن تغييرات محيطي رادريابيم درك گذشت زمان برايمان دشوار خواهد بود. 
موسيقي براي زندگي كردن درزمان است اماهرگز قادر به نگاه كردن به زمان نيست. اما داستان ودرام داستاني شكل هايي از خلاقيت هستند كه به انسان امكان ديدن زمان را ميدهند. “ آنچه كه آبه تلويحاً ميگويد كاربرد شن به مثابه استعاره اي است براي زمان براي نمايش تغيير پيرامون كه نيازِ درك چنين مفهوم تجريدي اي ميباشد.
اين درست مثل همان استعاره آب جاري است. بنابراين آبه از ماسه به عنوان نمادي تصويري و الماني درك پذير از دل طبيعت براي رويت پذيري ذات زمان و جاري بودن آن استفاده ميكند. ايگو در اين داستان به عنوان درك فرديت از خويشتن و اميالي كه از پي اين ادراكات فردي شكل ميگيرد ميباشد. شن نيرويي قدرتمند در داستان است. جومپي تلاش ميكند تا برمحدوديتهايي كه شنها براو تحميل ميكنند فائق آيد. هرچقدرهم كه انسان در صدد دستمالي كردن وابزاري كردن زمان داشته باشد(با ساعت و قرارهاي زماني) اين زمان است كه بر انسان ودنياي پيرامونش سلطه بي قيد وشرط دارد. دو گونه زمان در ريگ روان وجود دارد. زمان قبل از اينكه جومپِي بفهمد دربندافتاده است و زمان دومي
كه از اسارتش و اصل ادامه حيات با شرايط جديد آگاه شده است. كليد شناخت تفاوت ميان اين دو زمان اينست كه مرد به زمانبندي هاي زندگي قبلي اش عادت داشته (ساعت 
مچي اي كه زمان :۲۰ ۸ دقيقه را نشان ميدهد) درحاليكه در تله ماسه اي يك روز در روز بعدي ذوب ميشود و درك قراردادي اندازه گيري زمان ديگر معنايي ندارد چرا كه در هر لحظه اي از اين خط زماني اجبار روبيدن ماسه ها ميتواند وجود داشته باشد واين به معناي اينست كه آدمهاي ماسه نشين هيچ تسلطي بر زمان ندارند. اين تسلط و مهار زمان دركي است كه انسانها دارند و حيوانات ندارند، و از آنجايي كه جومپي نماد حشره ميشود فاقد توانايي اندازه گيري يا نشانه گذاري و مهار زمان حتا به اشكال ابتدايي اش ميشود.
گذشت زمان به همان نسبتي كه بر پيرامون وفضاي بيروني تاثيرگذار است، بر فضاي دروني يا فرديت و خود انسانها هم تغييرات آشكاري را به جاي ميگذارد. تقلاي بشريت به واسطه تغييراتي كه از سوي زمان بر او تحميل ميگردد دامن ميگيرد چرا كه اگر زمان 
وجود نداشت معنايي هم براي تقلاي هيچ (درنظربگيريد كه هرچيزي ميتوانست بدون زمان وجود داشته باشد) چيزي وجود نميداشت. هر چيزي با ضد خودش معناي هستي شناختي و وجودي ميگيرد. بي حد و مرزي زمان، مهارنشدگي زمان و تسلط آن بر همه چيز درعين جاري بودن و برگشت ناپذيري اش كه شايد قدرت مطلقه اش را تزمين ميكند، به تمام هستي و ادراك بشر از زندگي درعين اينكه مرگپذيري همه چيز را شامل ميشود، معناي حياتي نيز ميدهد. ابزار: ساعت مچي، قيچي براي پاك كردن گذر زمان از صورت(ريش)، دوربين عكاسي(ثبت تصوير)، سوزن، چراغ نفتي، چتر(كه با ماسه پر در راستاي محدودكردن و اندازه سنجي آن بكار مي آيند. كشف سيستمي براي ميشود)، روزنامه با تاريخ ثبت شده برآن، همگي اشيايي هستند كه براي رام كردن زمان تقطيرآب، صحنه بعد تصوير زن ومرد درانعكاس شيشه سقفي كه گويي خود در دستگاه تقطيري بزرگتراز سطل قرار گرفته اند و به چيزي ديگر استحاله ميابند. بعداز اين استحاله نمادين است كه موجودي جديد در رحم زن شكل ميگيرد.
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

a1b5zc6v4x3e2&m=69199">​👤 #تشیگاهارا:‌

« هم اوکادا هم کیشیدا به عمق نقش خود دست یافته‌ بودند. در طول چهار ماهی که فیلم‌برداری داشتیم حتی قیافه‌هایشان هم فرق کرده‌ بود.» ترکیب بندی‌ انتزاعی شن‌ریزه‌ها و گردش وضعیت خارق‌العاده‌‌ آن‌ها موقعیت زمین‌شناسانه‌ی بسیار هراس‌انگیزی را مجسم می‌کرد.
طول فیلم در پخش اولیه‌ آن ۱۴۷ دقیقه بود اما پس از این که از تشیگاهارا دعوت شد در فستیوال کن آن را ارائه دهد، او این زمان را به ۱۲۴ دقیقه کاست. این مقدار ضربه‌ای به پیوستگی فیلم وارد نیاورد، چه بسا فشردگی حسی آن را تشدید نیز کرد. فیلمی که با چنان وسواس و ظرافتی ساخته شده بود، با حذف ۲۳ دقیقه هم آب از آبش تکان نخورد. شاید این تصمیم حتی ترک سالن را برای تماشاگران سخت‌تر کرده بود.

زن در ریگ روان جایزه‌ ویژه‌ جشنواره‌ کن را در آن سال از آن خود کرد. در آکادمی امریکا نیز در زمره‌ بهترین فیلم خارجی نامزد شد. نیاز به گفتن نیست که این فیلم به بهترین و ستایش‌برانگیز ترین اثر تشیگاهارا بدل شد.
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

🔵 گروه آموزش زبان آلمانی و مشاوره مهاجرت 《پروگرس》متشکل از دانشجویان، مدرسان و مشاوران ایرانی در آلمان است که خدمات آموزش زبان آلمانی، مشاوره مهاجرتی، تنظیم و تدوین مدارک مهم شما اعم از پورتفولیو، CV, SOP و ...، نامه‌نگاری با دانشگاه‌های آلمانی، نامه نگاری و پذیرش موقعیت‌های Ausbildung و... را با بهترین کیفیت و منصفانه‌ترین قیمت‌ها انجام‌ می‌دهد.
📩 راه ارتباطی با ما:
📄 progressvereinigung@gmail.com

👤 @Ali_mohajer_n

Instagram ID:
progeress_vereinigung2025

⚫️🔴🟡 /channel/Progress1945

Читать полностью…

کافه هنر

زن در ریگ روان از ابعاد مختلف فلسفی، اجتماعی و سیاسی قابل بررسی و تعمیق است. سلطه ی یک قدرت و استفاده از انسان ها به منظور رسیدن به اهداف خود، قطع دسترسی مردم به اطلاعات بدون سانسور و تلاش برای قانع کردن انسان ها برای ماندن در یک وضعیت از دیگر محل های بحث در این فیلم هستند.
زن در ریگ روان با رگه های پررنگ از اگریستانسیالیسم به معنای زندگی می پردازد و سوال های مختلفی را روانه ی ذهن مخاطب می کند.
🎥 Woman in the dunes 1964

join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

⚠️ بررسی صحت آگهی به عهده مخاطب می باشد

Читать полностью…

کافه هنر

شن، زندان است. هم به معنای واقعی کلمه و هم به شکل نمادین؛ و نه فقط برای مرد..در ضمن «کوبوآبه» این مغاک شنی را نمادی از جامعه ژاپن دانسته که کار سخت تا پای جان در آن به صورت یک فرهنگ تلقین شده است. قصه این زن و مرد گرفتار ما را به یاد هبوط آدم و حوا نیز می اندازد. زن تا پایان فیلم نامی ندارد و از این رو می توان گفت او خود، نماد همه زنان است یا فراتر از آن نماد زایندگی و حیات، امید و پایداری که با وجود همه مشقت ها، همچنان مشتاق زندگی است و دست از کار و مهرورزی نمی کشد.
🎥 Woman in the dunes 1964

join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

🎭دوستانی که به آموزش بازیگری علاقه دارند
اینجا یاد می‌گیری چطور نفس بکشی، حس بسازی، و روی صحنه و جلوی دوربین بدرخشی.👇
/channel/bazigari_asan

Читать полностью…

کافه هنر

پاپیون» استیو مک‌کویین - در کنار « حفره» ژاک بکر – بهترین فیلم فرار از زندان تاریخ است. فیلمی که چندین سر و گردن بالاتر از فیلم‌هایی مثل رهایی از شاوشنگ و ... قرار می‌گیرد.
پاپیون درباره‌ی فرارکردن و موفق شدن و آزادی و به نتیجه رسیدن نیست؛ بلکه درباره‌ی فرار کردن، شکست خوردن و به نتیجه نرسیدن است... درباره‌ی ناکامی در یک قدمی موفقیت. درباره‌ی میل به رهایی و میل به آزادی که انگار هیچ‌گاه قرار نیست متحقق شود. یک لوپ، یک درجا زدن، ناکامی و سرخوردگی سیزیف وار و ...
هربار تلاش برای گریختن، مدت زمان حبس شخصیت ما را افزایش می‌دهد و رفقایش را از او می‌گیرد، طردشدن به انفرادی، تنهایی و سکوت و ملال و پیری و ناتوانی و ... هیچ‌کدام شخصیت ما را متوقف نمی‌کند.
رفاقت داستن هامفنی که واقع‌گراست و استیو مک‌کویینی که خیال پرداز است، رفاقتی که ابتدا بر پایه‌ی منافع شخصی شکل می‌گیرد اما بعدتر به معرفت و ایثار ختم می‌شود و پیر شدن آن دو در کنار هم، از بهترین رفاقت‌های تاریخ سینما است.  
و سکانس آخر فیلم که مک‌کویین بدون قایق و تجهیزات و با دستانی خالی به دل دریا می‌زند تا از جزیره بگریزد، با اینکه نمی‌دانیم آیا موفق خواهد شد یا خیر، باز هم مسئله نتیجه‌ی این عمل نیست، مسئله میل آتشین به زندگی و امید تا آخرین لحظه است به قول خودش:« آهای حرومزاده‌ها من هنوز زندم...»
✍ #یاشار_یوسفی
🎥 Papillon 1973

Join👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

a1b5zc6v4x3e2&m=69197">​کوبو آبه فیلم‌نامه‌ی زن در ریگ روان را بر پایه رمان‌ خود با همین نام نوشته است. او موقعیت را عمدا به آرامی نشان می‌دهد و نه با اعلام شتابزده اینکه مرد در چه تنگنایی قرار دارد. او شرایط را با اشاره‌های کوچک آشکار می‌کند و آهنگ روزانه زندگی را در شن‌ و ماسه‌ها نمایش می‌دهد.  روستاییان از بالای گودال با قرقره آب و مواد غذایی را به ساکنین گودال می‌رسانند و ماسه‌ها را بالا می‌کشند. هیچ‌وقت مشخص نمی‌شود که آیا زن با اشتیاق در گودال رفته یا روستاییان او را در گودال سکونت داده‌اند. اما مشخص است که او سرنوشتش را پذیرفته و اگر بتواند هم از گودال فرار نمی‌کند. او در اسیر کردن مرد شرکت کرده چون باید این کار را انجام دهد: او به تنهایی نمی‌تواند به اندازه‌ی کافی ماسه جمع کند و زنده ماندن او (آب و غذایش) به کارش بستگی دارد. پیش از آن شوهر و دخترش در یک طوفان شن دفن شده‌اند. او به مرد می‌گوید: «استخوان‌های آن‌ها در گودال دفن شده است». پس هر دوی آن‌ها (زن و مرد) اسیر هستند. یکی از آن‌ها سرنوشتش را پذیرفته و دیگری تلاش می‌کند تا از آن فرار کند.
مرد هر راهی را برای بالا رفتن از گودال و بیرون آمدن از آن امتحان می‌کند. در یک صحنه ناگهانی دیوار شنی فرو می‌ریزد. به‌عنوان یک طبیعت‌شناس، او به موقعیتش و پرندگان و حشراتی که می‌بیند، علاقه‌مند است. او برای به دام انداختن یک کلاغ تله می‌گذارد اما هیچ کلاغی نمی‌گیرد. اما به‌طور تصادفی متوجه می‌شود که چطور از ماسه آب بگیرد و این کشف یکی از دستاوردهای ملموس، مفید و بدون تردید زندگی اوست.

نویسنده: راجر ایبرت
مترجم: مهتاب محمودی_سینا نبوی

🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

ررای شرکت در دوره ، کلمه" هیپنوز" را به شماره زیر پیامک کنید:

0903-895-9185



https://www.instagram.com/reel/DJjnSrYow4g/?igsh=MTQ2NWZ0cjI1OW14cg==

Читать полностью…

کافه هنر

📣ظرفیت و فرصت محدود

🔻پذیرش مهرماه در تمامی رشته ها بدون کنکور
🔹معافيت نظام وظيفه و ارائه مدرک از وزارت علوم و تحقیقات و فناوری
🔹برترین واحد آموزشی استان تهران شرق
🔸اطلاعات بیشترو دریافت مشاور:
02166959319 / 09125140859

🔹اینستاگرام 👇
instagram.com/uast48
🔻تلگرام👇
t.me/Registration_uast48
www.uast48ac.ir

Читать полностью…

کافه هنر

سینماسلامت/۲
فیلم دوم؛ «گوزن‌های اتوبان»

🟦🟧گروه مطالعات فرهنگی باشگاه فن‌سالاران:
دومین جلسه «سینماسلامت» با نمایش و بررسی فیلم سینمایی «گوزن‌های اتوبان» ساخته ابوالفضل صفاری ادامه می‌یابد.

این فیلم؛ که در چهل‌و‌سومین جشنواره فیلم فجر حاضر بود و در ۹ رشته نامزد دریافت عنوان بهترین شد، و جوایزی را هم به خود اختصاص داد؛ راس ساعت ۱۸ دوشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۴ در خانه هنرمندان ایران به نمایش در می‌آید.

نشست نقد و بررسی هم با حضور رضا درستکار (منتقد سینما و مدیر جلسات سینماسلامت) و هنرمندان سرشناس این فیلم برگزار خواهد شد.

خرید بلیت:
https://www.tiwall.com/p/highway.deer.film2

@iranartists
🟧@fansalaran
🟦@fansalaranclub

Читать полностью…

کافه هنر

نقد فیلم اعتصاب: یک جنگ غیر داخلی ( Strike: An Uncivil War 2024 )
نویسنده: یاشار یوسفی

Читать полностью…

کافه هنر

a1b5zc6v4x3e2&m=69189">​خانه ی زنی در گودال، زیستِ انسان ها در اعماق زمین به دور از زندگی طبیعی آدمیزاد را می بینیم و این که نظام قدرتمند کنترلگر گودال ها از فقر حمایت می کنند و کارگران در بندِ شن را با هوشی برتر وادار می کنند که شرایط موجود، عادی ست و حتی باید شکر کنند و دوستش داشته باشند .
باید خانه و میهن را دوست داشت حتی اگر در گودالی غرق از شن باشد . . . زیرا شنی رونده و بارنده، برای آن ها، آن سرگروه ها منبع درآمد است. زن و مرد شن را جمع می کنند و با سطل به مردانِ بالای گودال می دهند و در ازای آن پول می گیرند.خود ِزن، مثل حشره ای غرق در روندگی شن در این عادت، خو گرفته و راحت است. 
شن تمام نمیشود. شن از بالای گودال میریزد. زن باید مثل افسانه ی سیزیف، این شن را هر شب با بیل توی سطل بریزد.کارفرماها را صدا می زند و هر شب آن ها طنابشان را از بالا، از زاویه ی برتر و قدرت، پایین می اندازند و زن سطل پر از شن را به آن ها می دهد و هفته ای یک مرتبه از تعاونی حقوق و سیگار و …. می گیرد و از این بابت راضی است. او شوهر و بچه اش را زیر شن از دست داده است. شوهر و فرزند زن، زیر ریزش شن دفن شده اند.

سکانس های فیلم زن در ریگ روان پر از پلان های حساب شده با دیدگاه بصری سینمایی شعورمند است. کادرهایی که نظرگاه درستی از رمان داشته، سینمایی که به درستی و مطلقا تابع نویسنده است. – برعکس سینمای کج سلیقه ی این دوران – پرسپکتیو و دترمینیسیم نورپردازی و فیلمبرداری دقیقا به رنج مضاعف و سمپاتیک مخاطب کمک می کند. برای درک بهتر، برای رسیدن به فهمِ زندگی سیزیف وار.
آدم هایی که همیشه کنترل می شوند، اگر شن به بالا ندهند مجازاتشان ندادن جیره است. آیا این همان دیدگاه توتالیتری رمان جورج اورول 1984 نیست؟ انسان به مثابه ی کارگر کنترل شده. و آیا این جهان مثل جهان کافکا نیست؟ آیا امروزه که در گیر ویروس شده ایم در تلاش نیستیم تا آن را مهار کنیم. اما مهار نمیشود.
زن در ریگ روان به مثابه ی ویروس کرونا
دست و پنجه نرم کردن با شن، تبدیل خشم به عادت و عادت به وظیفه و وظیفه به عشق. جنگیدن با عنصری نامرعی و نامطلوب که سالها بعد شاید به عنوان عنصر مطلوب و ابژه ی رشد بهش نگاه کنیم. ما به مثابه ی انسان هایی در گودال عصر جدید. عصر آهن پاره و تکنولوژی، عصر سرعت. عصر قلب های سنگی. عصری خالی از عشق.
شن، بی شکل است و قدرت او در شکل ناپذیری آن است مثل گِل نیست. شن رونده و پیش بینی ناپذیر است. زندگی زن در ریگ روان، مثل زندگی زیر اقیانوس است. کسی خبر ندارد او در این جهان نفس می کشد، او با جهان پیرامونش کاملا قطع ارتباط است. از این بابت راضی است. دیگی که برای من نجوشه می خوام سر سگ توش بجوشه مثال خوبی برای مردمان آن منطقه است که هیچ وقت هیچ کسی خارج از آن محدوده به آن ها کمک نکرد و آن ها هم شن را به کارخانه های سیمان و … می فروشند و مهم نیست که ترکیبش با مواد چه بر سر ساختمان سازی های شهر میاورد مگر آن بیرون کسی به فکر آن مردم هست؟
پذیرش درماندگی، شرطی شدن مردمان زیرمجموعه ی قدرتمداران در این کتاب و فیلم من را یاد آزمایش پاولف می ندازد: (( درماندگی آموخته شده )).
✍ #ساناز_سید_اصفهانی

🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

.
بدون بیم مجازات. لذتی در گریز نیست.



🎥 Woman in the dunes 1964

join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…
Subscribe to a channel