honar7modiran | Unsorted

Telegram-канал honar7modiran - کافه هنر

42163

ادمین، درخواست تبلیغات و فیلم : @g_rahimimanesh @cafe_honar_ads : تعرفه تبلیغات آدرس فیلم های ارائه شده: @List_Adres 🎞️ سفارش و درخواست فیلم پذیرفته می شود. اینستاگرام : instagram.com/_u/honar7modiran

Subscribe to a channel

کافه هنر

🎬 ترسناک‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما (منتخب و بر اساس تأثیرگذاری جهانی)

1. The Exorcist (1973) – جن‌گیر
کارگردان: ویلیام فریدکین

علت ترس: ترکیب مذهبی، جن‌زدگی، موسیقی وهم‌انگیز و جلوه‌های ویژه واقع‌گرایانه برای زمان خود.

واکنش‌ها: برخی تماشاگران هنگام اکران غش کردند یا سالن را ترک کردند.



2. Hereditary (2018) – ارثی
کارگردان: آری آستر

علت ترس: فضای سنگین، شوک‌های روان‌شناختی، و پایان کابوس‌وار.

بازی تونی کولت بسیار تحسین شد.



3. The Shining (1980) – درخشش
کارگردان: استنلی کوبریک

بر پایه رمان استیون کینگ

علت ترس: فضای روان‌پریش، طراحی صحنه هتل، و بازی خیره‌کننده جک نیکلسون.


4. The Texas Chainsaw Massacre (1974)
کشتار با اره‌برقی در تگزاس
کارگردان: توبی هوپر

علت ترس: خشونت خام، فضای واقع‌گرایانه و حس تهدید دائم.

بر اساس قتل‌های واقعی الهام گرفته از "اد گین".



5. Psycho (1960) – روانی
کارگردان: آلفرد هیچکاک

علت ترس: پیچش داستانی (قتل در دو سوم اول)، و روان‌شناسی شخصیت نورمن بیتس.

کلاسیک و نقطه عطفی در ژانر ترسناک.


6. The Ring (2002) – حلقه

نسخه آمریکایی فیلم ژاپنی "Ringu"

علت ترس: تصویرسازی مرگ، ویدئوهای نفرین‌شده، و فضایی سرد و وهم‌انگیز.


7. The Conjuring (2013) – احضار
کارگردان: جیمز وان

بر اساس پرونده واقعی اد و لورن وارن

علت ترس: صحنه‌های ناگهانی، موجودات شیطانی، و فضاسازی ترسناک.


8. The Babadook (2014) – بابادوک
کارگردان: جنیفر کنت

ترسی روان‌شناختی و استعاره‌ای از افسردگی و سوگ.


9. REC (2007) – ضبط

فیلم اسپانیایی با سبک مستندنما

علت ترس: تعلیق بالا، صحنه‌های تکان‌دهنده و سبک فیلم‌برداری هَندی‌کم.



10. Martyrs (2008) – شهیدان

فیلم فرانسوی – روانی و فیزیکی

علت ترس: خشونت شدید، فلسفه‌ی عذاب و مرگ

بسیار ناراحت‌کننده و برای همه مناسب نیست.



سایر فیلم‌های برجسته:
Insidious (2010)

It (2017)

Midsommar (2019)

Sinister (2012)

Antichrist (2009)
لارنس فون تریه--مرز بین ترس و فلسفه

Funny Games (1997/2007)
ترس از بی‌منطقی انسان

تهیه: #مجید_ستجری

Читать полностью…

کافه هنر

@bankema
@honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

a1b5zc6v4x3e2&m=69204">​در طول فیلم مرد مداوم در فکر فرار است. او حتی یک‌بار موفق به فرار می‌شود، ولی به علت ندانستن مسیریابی، در باتلاق شن گرفتار می‌شود و دوباره توسط اهالی نجات داده شده و به گودال بازگردانده می‌شود.

مرد برای نمردن از گرسنگی و تشنگی، به کار در گودال تن می‌دهد، اما باز هم به فرار فکر می‌کند؛ او با سطل، تله‌هایی در زمین برای به دام افتادن کلاغ‌ها درست می‌کند که بتواند نوشته‌ای به پای آنها ببندد و آن‌ها برای نجات بفرستد؛ با اینکه کلاغی در دام نمی‌افتد، در یکی از روزها مرد متوجه می‌شود که در سطل‌هایی که به عنوان تله در زمین کار گذاشته است، آب شرب تمیزی (بوسیله‌ی اثر مویینگی) جمع شده است. او به این روش بدست آوردن آب علاقمند می‌شود و درکنار کار در گودال، شروع به اندازه‌گیری و پژوهش بر روی روش ابداعی خود می‌کند. در یکی از روزهای پاییز، زن دچار حاملگی خارج از رحم می‌شود و اهالی برای درمان او را از گودال بیرون آورده و به بیمارستان شهر می‌برند، پس از رفتن آنها، مرد متوجه می‌شود که آنها عمدا یا سهوا، نردبان را برنداشته‌اند. او از گودال خارج می‌شود و کمی در اطراف قدم می‌زند و دریا را تماشا می‌کند. کمی بعد مرد دوباره به گودال بازمی‌گردد و به سراغ سطل جمع‌آوری آب خود می‌رود و با خود می‌گوید باید درباره این روش جدید جمع‌آوری آب با کسی صحبت کنم، برای فرار هنوز وقت زیادی هست.
در آخر فیلم متوجه می‌شویم:
با خبر گم‌شدن مردی ....
از آنجایی که پس از هفت سال خبری از او نمی شود، طبق مفاد بند ۳۰ قانون مدنی، دادگاه خانواده مرد را «مفقود الاثر» قلمداد می کند.

این فیلم نکات قابل توجه زیادی دارد:
از نظر بودا زندگی سراسر رنج است و درد؛ فیلم «زن در ریگ روان» هم به زیبایی به بیان رنج زیستن به همراه تلاش بیهوده‌ی انسان برای رسیدن به آرزوهای بی‌سرانجام‌اش می‌پردازد.
طبق باور اگزیستانسیالیست‌ها، زندگی بی‌معناست، مگر اینکه شخص به آن معنا دهد؛ شخصیت اول فیلم (نیکی جومپی) به دنبال کاری برای معنا بخشیدن به زندگی‌اش است، چه وقتی که به دنبال حشره‌ای کمیاب است و چه وقتی در گودال شن روشی برای جمع‌آوری آب پیدا می‌کند. همچنین شخصیت نیکی جومپی، دائم از زندگی بی‌معنا فرار می‌کند؛ چه زمانی که معلم مدرسه است و به کاری روتین اشتغال دارد، می‌کوشد با کشف یک حشره‌ی کمیاب به اسم خودش، معنایی به زندگی‌اش دهد. از زمانی که اسیر گودال هم می‌شود، برای فرار از زندگیِ بی‌هدفِ گودال تمام تلاش خود را می‌کند.
شخصیت زن در نقطه‌ی مقابل شخصیت مرد قرار دارد، زن هیچ هدف و آرزویی جز پارو کردن شن و استخراج آن ندارد، شوهر ودخترش در پی طوفان شن در همین گودال مرده‌اند و جهانی خارج از این گوال برایش وجود ندارد؛ حتی هنگامی که او را برای معالجه به خارج از گودال می‌برند، فریاد می‌زند که او را از گودال شنی دور نکنند و مرگ را به رفتن از گودال شنی ترجیح می‌دهد! بیوه زن در چند جای داستان به ترس از تنهایی اشاره می‌کند؛ او تسلیم جبر زمانه شده است و بدنش را به هر غریبه‌ای که برای کمک به او در گودال اسیر می‌شود، ارائه می‌دهد.
زندگی در گودال شنی از یک منظر، بسیار رقّت انگیز است و در چهار عمل: کار، غذا، سکس و خواب خلاصه می‌شود. اما اگر اندکی تامل کنیم، زندگی بسیاری از ما انسان‌ها نیز مشابه همان زندگی در گودال شنی است؛ هیچ معنایی (هدف) در کار نیست و فقط روز را به شب می‌رسانیم و نیازهای زیستی را برآورده می‌کنیم… همانطور که در فیلم دیدیم، رهایی از گودال شنی و بیابان ممکن نیست؛ گودال شنی می‌تواند به مثابه زندگی برای انسان‌ها باشد که از آن هیچ گریزی نیست؛ نمی‌شود از گودال (زندگی) فرار کرد، اما می‌شود گودال (زندگی) بهتری ساخت؛ این کمی امیدبخش‌تر است و مسلماً بهتر از هیچ.
✍ #مرتضی_اسدی
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

.
تلاش های نافرجام...

و در آخر متوجه میشود که زندگی در گودال همان زندگی بیرون از گودال است و فرقی بینشان نیست.


📽 زن در ریگ روان 1964

join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

a1b5zc6v4x3e2&m=69203">​زندگی "نیکی جومپی"، معلم اهل توکیو، روایتگر داستان بی‌معنایی و پوچی زندگی و سرگشتگی انسان مدرن است. انسانی که ملال روزمرگی زندگی در شهری بزرگ چون توکیو را تاب نیاورده و به دنبال جاودانگی است و این جاودانگی را در کشف موجودی جدید جست‌وجو می‌کند. جست‌وجویی بیهوده و بی‌سرانجام که او را در ورطه ملال و پوچی دیگری قرار می‌دهد و او ناچار است چون سیزیف "سبکی تحمل‌ناپذیر هستی" را مداوم به دوش کشد. سبکی تحمل‌ناپذیری که توسط دانه‌های شن و با وزش باد بر شانه‌های سیزیف توکیویی تحمیل می‌شود و شگفت است تمثیل بی‌نظیر زندگی به ریگ روان که هر چه بیشتر برای فرار از آن به‌سوی آزادی دست‌وپا می‌زنی بیشتر در قعر ملال و بی‌معنایی فرو می‌روی تا بدان جا که معنای حقیقی را، عشق را، در اعماق باتلاق بی‌معنایی کشف می‌کنی و آن‌جاست که دنیا به‌اندازه‌ی تلاشِ هرروزه برای زنده ماندن کوچک می‌شود و خانه‌ای تک‌وتنها افتاده در انتهای گودالی شنی، بزرگ می‌شود به وسعت یک دنیا. خانه‌ای که برشی از آسمان، تابش بی‌رحم خورشید، بوی شوری دریا و هجوم بی‌امان ذرات شن تمام سهمش از آن چیزی است که همگان"جهان هستی" می‌پندارند. بشری که از خاک پدید آمده حالا اسیر ذرات خاک است.

زن در ریگ روان در سال ۱۹۶۰ نوشته و منتشر شد. آغاز دهه‌ای که سر منشأ تحولات عظیمی در تاریخ بشری گردید. نیمه اول قرن بیستم، قرن اتم و تکنولوژی تمام شده و بشر ملول و سرگشته از دو جنگ عالم‌گیر به دنبال کشف ناشناخته‌ها و شناخت جایگاه خود در جهان هستی است. کشف و شهودی برای جاودانگی که سرانجام پای او را به ماه نیز می‌گشاید اما هنوز از رنج بار هستی بر دوش او ذره‌ای کاسته نشده است. زبان تمثیلی و اسطوره‌ای کوبو آبه نوعی پیشگویی از نتیجه سیر و سلوک بشر برای جاودانگی است. بشری که به دنبال کشف حقیقت در قلمروهای جدید و به نیت جاودانگی پای در راه ناشناخته‌ها می‌گذارد و اسیر هجوم ذرات هستی می‌شود. درست آن هنگام که توهم رسیدن به مقصد بر او چیره شده درمی‌یابد که مقصدی وجود ندارد و هرچه بیشتر در ریگ روان هستی فرو رفته است. درمی‌یابد که هر آن‌چه ارزش تلقی می‌کرده، هر آن‌چه زندگی تلقی می‌کرده و هر آنچه "جهان" تلقی می‌کرده چه بی‌معناست. جهانی که او اکنون برایش به یک آگهی در صفحه افراد گمشده یک روزنامه کثیرالانتشار تبدیل ‌شده و نه چیزی بیش؛ و درمی‌یابد که معنای زندگی همین برشی از آسمان، تابش بی‌رحم خورشید، بوی شوری دریا و هجوم بی‌امان ذرات شن و تکاپوی بی‌وقفه برای زنده ماندن ته گودال است.
منطقی است اگر بعد از پایان فیلم، این شعر مولانا در ذهن تداعی گردد:
"بمیرید بمیرید وزین مرگ مترسید
کزین خاک برآیید سماوات بگیرید"
باید مُرد. باید از زندان خاک، زندان هستی رها شد. باید مُرد و از خاک برآمد. مردن یعنی گذشتن از گذشته و آینده. مردن یعنی یک آگهی در صفحه افراد گمشده یک روزنامه کثیرالانتشار. مردن یعنی "به دلیل فقدان مدارک کافی دال بر وجود شخص گمشده، شخص مذکور مفقودالاثر اعلام خواهد شد". نه دیروزی و نه فردایی. معنای زندگی همین‌الان است. برشی از آسمان، تابش بی‌رحم خورشید، بوی شوری دریا و هجوم بی‌امان ذرات شن. همان‌گونه که سنگ تمام معنای زندگی سیزیف بود.
✍ #سینا_اصغرنژاد
@woocc6

📽 زن در ریگ روان 1964

join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

از دوست داشتن پشیمان نشوید!
به‌ازای هر یک‌نفر که قدر عشق را نمی‌داند، یکی هست که قدردان آن است.

الا دختر

#میم_پایمزد


در نوشتن این ترانه، از ابیات عامیانه‌ که شاعر مشخصی ندارند، استفاده شده است.

تنظیم: پویان رمضانی
👇👇👇
@mim_paymozd_music
@mim_paymozd_music

Читать полностью…

کافه هنر

میخوای بدونی چه موقع استفاده از صحنه های اروتیک هنر به حساب میاد و کی جنبه تجاری داره؟
تو این ویدیو ۱۰ تا فیلم  برتر اروتیک رو  برسی میکنیم.
این ویدیو رو از دست نده
👇👇👇
:https://youtu.be/9reBq5gDRYY

Читать полностью…

کافه هنر

• پرسپکتیو‌؛ روزنه‌ای در آیینـهٔ هنر
• هنر ؛ اشتراک اسرارآمیز انسان‌هاست.



| موسیقی | معماری | ادبیات | نقاشی | نمایش | سیـنما |
هنر؛ شاکله‌ی وجود هر انسان و برترین تمثیل امید است

پرسپکتیو....
کانالی برای ورود
به جهان رنگارنگ و بی‌کران هنر


@Perspective_7@Perspective_7
@Perspective_7@Perspective_7
@Perspective_7@Perspective_7

Читать полностью…

کافه هنر

• پرسپکتیو‌؛ روزنه‌ای در آیینـهٔ هنر
• هنر ؛ اشتراک اسرارآمیز انسان‌هاست.



| موسیقی | معماری | ادبیات | نقاشی | نمایش | سیـنما |
هنر؛ شاکله‌ی وجود هر انسان و برترین تمثیل امید است

پرسپکتیو....
کانالی برای ورود
به جهان رنگارنگ و بی‌کران هنر


@Perspective_7@Perspective_7
@Perspective_7@Perspective_7
@Perspective_7@Perspective_7

Читать полностью…

کافه هنر

نشست مجازی نقد و بررسی رمان و فیلم "زن در ریگ روان" با رویکرد #نشانه_شناسی توسط دکتر #فرزان_سجودی

ونکوور ۲۷ آوریل ۲۰۲۰
@irCDS

Join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

جهان پاره‌ورق‌ها؛
قطعاتی از متون ادبی و فلسفی است به همراه دیالوگ‌هایی از ژرفای سینما، لذت ناب چشیدن طعم غریب واژه‌ها.

🔻🔻🔻
@Word_Piece

Читать полностью…

کافه هنر

هر آهنگ می‌تونه یک عمر قصه و جزئیات درون خودش داشته باشه. پس قبل از شنیدنش، لازمه بدونیم به چی توجه کنیم.
در «Deviating, Deviating» سعی می‌کنم توضیحی از آهنگ‌ها قرار بدم، با این امید که بتونیم به لایه‌های عمیق‌تر موسیقی معاصر نفوذ کنیم.

Читать полностью…

کافه هنر

کلاغی قارقار کرد. ناگهان به یاد تله افتاد و تصمیم گرفت پشت خانه برود و نگاهی به تله بیندازد. احتمال موفقیت وجود نداشت، اما از مجله ای سرگرمی که بهتر بود. طمعه همان جور دست نخورده مانده بود که موقع کار گذاشتن تله بود. بوی بد ماهی فاسد به دماغش خورد. از زمان کار گذاشتن تله دو هفته گذشته بود و هیچ اتفاقی نیفتاده بود. آخر علتش چه بود؟
به کارکرد تله اطمینان داشت. اگر کلاغی طعمه را بر می داشت، به دام می افتاد. اما پاک درمانده بود، چون اصلا هیچ اعتنایی به آن نکرده بودند.
خوب، چه چیز ناخوشایندی در تله بود؟ از هر زاویه که نگاه کرد، هیچ چیز مشکوکی در آن ندید. کلاغ ها خیلی محتاط بودند، چون در زیستگاه های انسان زباله هایشان را می کوشیدند. خیلی خوب، موضوع سر این بود که کی بیشتر صبر و حوصله دارد...تا وقتی خوب به ماهی فاسد در حفره عادت کنند. صبر لزوما شکست نیست. بلکه شکست واقعی وقتی شروع می شود که صبر را شکست بدانند.
🎥 Woman in the dunes 1964

join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

a1b5zc6v4x3e2&m=69198">​قدرت زمان در ريگ روان 
ماسه به تنهايي ميتواند نماد زمان در ريگ روان باشد. در اين فیلم شن با حركات پيوسته و مداومش معنا مي گيرد كه خاصيتي است مشترك براي زمان. فراموش نكنيم كه ماسه، فقدان دريايي است كه روزي در گذشته-زمان- وجود داشت. اگر حشرات متافوري براي بشرمعاصرباشند، ماسه ها هم نمادي براي زمان خواهند بود. دراينجا ماسه با حركات مهارنشدني اش، خصلتي كه براي زمان هم صدق ميكند معنا گرفته است. از همين روست كه قالبأ زمان را در زبان گفتاري چون رودخانه اي جاري تشريح ميكنند چرا كه هر دوي آنها، آب و زمان، به ذاته در جريان هستند.
كوبوآبه درپاسخ سوال نانسي هاردين دريك مصاحبه كه جوياي توضيحي بر استفاده آبه از فضا(به ويژه برافراشتن تپه شنها) ميشود، ميگويد: ما زمان را فقط از روي تاثير و تغييري كه بر پيرامون به جا ميگذارد حس ميكنيم. 
اگر نتوانيم آن تغييرات محيطي رادريابيم درك گذشت زمان برايمان دشوار خواهد بود. 
موسيقي براي زندگي كردن درزمان است اماهرگز قادر به نگاه كردن به زمان نيست. اما داستان ودرام داستاني شكل هايي از خلاقيت هستند كه به انسان امكان ديدن زمان را ميدهند. “ آنچه كه آبه تلويحاً ميگويد كاربرد شن به مثابه استعاره اي است براي زمان براي نمايش تغيير پيرامون كه نيازِ درك چنين مفهوم تجريدي اي ميباشد.
اين درست مثل همان استعاره آب جاري است. بنابراين آبه از ماسه به عنوان نمادي تصويري و الماني درك پذير از دل طبيعت براي رويت پذيري ذات زمان و جاري بودن آن استفاده ميكند. ايگو در اين داستان به عنوان درك فرديت از خويشتن و اميالي كه از پي اين ادراكات فردي شكل ميگيرد ميباشد. شن نيرويي قدرتمند در داستان است. جومپي تلاش ميكند تا برمحدوديتهايي كه شنها براو تحميل ميكنند فائق آيد. هرچقدرهم كه انسان در صدد دستمالي كردن وابزاري كردن زمان داشته باشد(با ساعت و قرارهاي زماني) اين زمان است كه بر انسان ودنياي پيرامونش سلطه بي قيد وشرط دارد. دو گونه زمان در ريگ روان وجود دارد. زمان قبل از اينكه جومپِي بفهمد دربندافتاده است و زمان دومي
كه از اسارتش و اصل ادامه حيات با شرايط جديد آگاه شده است. كليد شناخت تفاوت ميان اين دو زمان اينست كه مرد به زمانبندي هاي زندگي قبلي اش عادت داشته (ساعت 
مچي اي كه زمان :۲۰ ۸ دقيقه را نشان ميدهد) درحاليكه در تله ماسه اي يك روز در روز بعدي ذوب ميشود و درك قراردادي اندازه گيري زمان ديگر معنايي ندارد چرا كه در هر لحظه اي از اين خط زماني اجبار روبيدن ماسه ها ميتواند وجود داشته باشد واين به معناي اينست كه آدمهاي ماسه نشين هيچ تسلطي بر زمان ندارند. اين تسلط و مهار زمان دركي است كه انسانها دارند و حيوانات ندارند، و از آنجايي كه جومپي نماد حشره ميشود فاقد توانايي اندازه گيري يا نشانه گذاري و مهار زمان حتا به اشكال ابتدايي اش ميشود.
گذشت زمان به همان نسبتي كه بر پيرامون وفضاي بيروني تاثيرگذار است، بر فضاي دروني يا فرديت و خود انسانها هم تغييرات آشكاري را به جاي ميگذارد. تقلاي بشريت به واسطه تغييراتي كه از سوي زمان بر او تحميل ميگردد دامن ميگيرد چرا كه اگر زمان 
وجود نداشت معنايي هم براي تقلاي هيچ (درنظربگيريد كه هرچيزي ميتوانست بدون زمان وجود داشته باشد) چيزي وجود نميداشت. هر چيزي با ضد خودش معناي هستي شناختي و وجودي ميگيرد. بي حد و مرزي زمان، مهارنشدگي زمان و تسلط آن بر همه چيز درعين جاري بودن و برگشت ناپذيري اش كه شايد قدرت مطلقه اش را تزمين ميكند، به تمام هستي و ادراك بشر از زندگي درعين اينكه مرگپذيري همه چيز را شامل ميشود، معناي حياتي نيز ميدهد. ابزار: ساعت مچي، قيچي براي پاك كردن گذر زمان از صورت(ريش)، دوربين عكاسي(ثبت تصوير)، سوزن، چراغ نفتي، چتر(كه با ماسه پر در راستاي محدودكردن و اندازه سنجي آن بكار مي آيند. كشف سيستمي براي ميشود)، روزنامه با تاريخ ثبت شده برآن، همگي اشيايي هستند كه براي رام كردن زمان تقطيرآب، صحنه بعد تصوير زن ومرد درانعكاس شيشه سقفي كه گويي خود در دستگاه تقطيري بزرگتراز سطل قرار گرفته اند و به چيزي ديگر استحاله ميابند. بعداز اين استحاله نمادين است كه موجودي جديد در رحم زن شكل ميگيرد.
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

a1b5zc6v4x3e2&m=69199">​👤 #تشیگاهارا:‌

« هم اوکادا هم کیشیدا به عمق نقش خود دست یافته‌ بودند. در طول چهار ماهی که فیلم‌برداری داشتیم حتی قیافه‌هایشان هم فرق کرده‌ بود.» ترکیب بندی‌ انتزاعی شن‌ریزه‌ها و گردش وضعیت خارق‌العاده‌‌ آن‌ها موقعیت زمین‌شناسانه‌ی بسیار هراس‌انگیزی را مجسم می‌کرد.
طول فیلم در پخش اولیه‌ آن ۱۴۷ دقیقه بود اما پس از این که از تشیگاهارا دعوت شد در فستیوال کن آن را ارائه دهد، او این زمان را به ۱۲۴ دقیقه کاست. این مقدار ضربه‌ای به پیوستگی فیلم وارد نیاورد، چه بسا فشردگی حسی آن را تشدید نیز کرد. فیلمی که با چنان وسواس و ظرافتی ساخته شده بود، با حذف ۲۳ دقیقه هم آب از آبش تکان نخورد. شاید این تصمیم حتی ترک سالن را برای تماشاگران سخت‌تر کرده بود.

زن در ریگ روان جایزه‌ ویژه‌ جشنواره‌ کن را در آن سال از آن خود کرد. در آکادمی امریکا نیز در زمره‌ بهترین فیلم خارجی نامزد شد. نیاز به گفتن نیست که این فیلم به بهترین و ستایش‌برانگیز ترین اثر تشیگاهارا بدل شد.
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

✅ رونمایی و نقد و بررسی کتاب «امیر دل»
نویسنده: مینا حسنی

🔸با حضور
- دکتر کاوه فرهادی (موضوع: سوژگی امیر با نگاهی به نظریه ژرار ژنت در داستان)

ـ دکتر شروین وکیلی (موضوع: غیاب، مرگ و ادبیات)

-دکتر فاطمه دلاوری (موضوع: منطق میتوسی_زیبا شناختی داستان)

🔸مکان: فرهنگسرای اندیشه (خیابان شریعتی نرسیده به پل سید خندان، بوستان شهید منفرد نیاکی) طبقه همکف، سالن اجتماعات
🕔 زمان: یکشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۷

✨حضور برای همگان آزاد و رایگان است

#هرمنوتیک_میناحسنی
#رونمایی_کتاب
#امیر_دل

@hemenotic

Читать полностью…

کافه هنر

🔸 نقد و بررسی رمان و فیلم «زن در ریگ روان» با رویکرد نشانه‌شناسی

🎙 #فرزان_سجودی
@bankema
@honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

نسخه کم‌حجم PDF/
مجله «فن‌سالاران»، شماره ۲۳

🌱نیمه تیر ۱۴۰۴

🟧اکنون روی فایل PDF، کلیک کرده، دانلود کنید، و با «بیست‌وسومین شماره مجله «فن‌سالاران»، هم‌مسیر و همراه شوید.
(همیشه نسخه اصلی بهتر است.)

همچنین دسترسی روی سایت،
بدون نیاز به فیلترشکن 👇👇👇
https://B2n.ir/bz7832

🪴قرار بعدی:
فن‌سالاران شماره ۲۴، امرداد ۱۴۰۴

🟧@fansalaran

Читать полностью…

کافه هنر

از دوست داشتن پشیمان نشوید!
به‌ازای هر یک‌نفر که قدر عشق را نمی‌داند، یکی هست که قدردان آن است.

الا دختر

#میم_پایمزد


در نوشتن این ترانه، از ابیات عامیانه‌ که شاعر مشخصی ندارند، استفاده شده است.

تنظیم: پویان رمضانی
👇👇👇
@mim_paymozd_music
@mim_paymozd_music

Читать полностью…

کافه هنر

از سکانس های پایانی فیلم زن در ریگ روان



🎥 Woman in the dunes 1964

join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

زنهار از این بیابان

مرد با گذشت زمان به تنگناها و محدودیت ها عادت می کند و مفهوم آزادی برایش تغییر می کند، و مانند زن توقعاتش از اطراف(و در پی آن سبک زندگی اش) به حداقل ها نزول می کند. به طوری که ابتدا قصد فرار داشته اما بعدتر تنها به روزی چند دقیقه قدم زدن کنار دریا راضی ست و در نهایت فقط انتظار یک نفر را می کشد تا از کشفیات و ذهنیات بیهوده خودش با او سخن بگوید.
🎬 Woman in the dunes 1964

join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

"زندگی چیزی نیست که بشر بتواند بفهمد."

در زندگی انسان لحظه ای است که به معنای واقعی "عادت" می کند به ظلم و به سبک زندگی که میخواد از دست آن رها شود اما ترجیح میدهد که بماند و با محیط و شرایط سازگار شود... شهری در شن فرورفته و در انتظار هیچ و هر روزه ی بسیاری از ماست.در شن ماندن و هر روز نقشه ی فرار کشیدن تا جایی که وقتی نردبان و طناب در اختیارش قرار می گیرد که فرار کند با خودش می گوید برای فرار عجله ای نیست...
شن همان نوار موبیوس است و نوار موبیوس همان تکرار زندگی است و تکرار زندگی همان مجازات سیزیف است و مجازات سیزیف مجازات همه ی ماست.ما فقط قرار خودمان را به فردا موکول می کنیم.
🎬 Woman in the dunes 1964

join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

.
.
ترسناکترین چیز در دنیا این است که ببینیم نزدیک ترین هایمان عوض شده اند...




📽 زن در ریگ روان 1964

join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

«صدای تو، زندگیِ عروسک»
(کارگاهی در رابطه با آفرینش صدای کاراکترهای عروسکی)
با آزاده مویدی‌فرد
۶ جلسه ۳ ساعته
...
در این دوره با ورود به ذهن عروسک و صدای هر کاراکتر دنیای شگفت‌انگیز آفرینش صدا برای عروسک را کشف می‌کنیم و تفاوت بنیادین بین بازیگر صحنه و صداپیشه‌ی عروسک را بررسی می‌‌کنیم؛ نقش صدا در باورپذیری یک شیء بی‌جان و اهمیت تخیل در جان‌بخشی به آن، تمرین‌های تنفسی، گرم‌کردن صدا، کار با دیافراگم و شناسایی رزونانس‌ها در این دوره آموزش داده می‌شود و هنرجو یاد می‌گیرد چطور بدنش را به عنوان ابزار اصلی خلق صدا کنترل کند تا صداهای متفاوت، کنترل‌شده و پویا تولید کند. یادگیری شخصیت‌پردازی از طریق صدا، مهارت کلیدی در این کارگاه است.
...
برای آگاهی بیشتر در مورد این دوره به شماره ۰۹۳۳۵۰۳۷۷۳۰ (در تلگرام یا واتس‌اَپ) پیام دهید یا با شماره ۰۲۱۸۸۳۰۸۰۸۴ تماس بگیرید.
آی‌دی شماره بالا در تلگرام:
@khoonehkaredegareh
نشانی موسسه: خیابان ایرانشهر، بین خیابان سمیه و خیابان انقلاب، خیابان کامل، کوچه گُل، شماره یک، زنگ سوم، "خونه‌کار دِگره"
.
طراح گرافیک: مهدی دوایی
.
فایل کامل شرح این کارگاه در کانال موسسه:
@khonehkaredegareh

Читать полностью…

کافه هنر

.
.
بهترین راه حل همیشه به طرز خنده داری ساده است.


📽 زن در ریگ روان 1964

join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

a1b5zc6v4x3e2&m=69205">​آیا مبارزه تنها هدف مبارزه است؟ با کشف کردن اصول پمپاژ آب، مرد می‌تواند چیز جدیدی در زندگی به‌وجود بیاورد. او معامله را عوض کرده. تو نمی‌توانی از گودال فرار کنی، اما می‌توانی آن را به گودال بهتری تبدیل کنی.اگر چیزِ تسلی‌بخشی وجود داشته باشد، بهتر از هیچ‌چیز است.

نقطه عطف اصلی فیلم جایی رقم می‌خورد که نیکی دست به کشف روشی برای به دست آوردن آب از شن می‌کند.
این اختراع در حکم یک ناجی برای زندگی تهی از معنای نیکی عمل می‌کند. او حالا کاری واقعی برای انجام دادن دارد. همین مسئله تبدیل به تنها دلبستگی او برای حضور در گودال شنی می‌شود و پایان غریب فیلم را رقم می‌زند. جایی که نیکی در تغییر نگرشی اساسی تصمیم به ماندن می‌گیرد. ماندن در همان دنیای ناپایدار شنی و تکمیل اختراعش؛ چرا که حالا بعد از مدت‌ها احساس مفید بودن می‌کند. این پایان شاید به شکلی غیر مستقیم پاسخی به همان پرسش بنیادین مطرح شده در طول فیلم باشد، جایی که نیکی از زن می‌پرسد: “تو زندگی میکنی که شن‌ها رو پارو کنی یا شن‌ها رو پارو می‌کنی که زندگی کنی؟”
✍ #دانیال_هاشمی_پور
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

زن در ریگ روان

شاهکار اگزیستانسیالیستی سینمای ژاپن. با عناصر بصری بی نظیر.


🎥 Woman in the dunes 1964

join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

پس از اینکه مجله طنز به دستش می رسد و به کارتون های بی مزه می خندد:

"در چنین موقعیتی چطور می توانست این جور بخندد؟ شرمش باد!
آخر سازگاری با مصیبت کنونی هم حدی داشت.می خواست سازگاریش وسیله باشد، نه هدف"

🎥 Woman in the dunes 1964

join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…

کافه هنر

نسخه اصلی PDF/
مجله «فن‌سالاران»، شماره ۲۲

🌱نیمه خرداد ۱۴۰۴

🟧تورق نسخه الکترونیکی بیست‌ودومین شماره مجله «فن‌سالاران»، نیمه خرداد ۱۴۰۴

اکنون روی فایل PDF، کلیک کرده، دانلود کنید، و با «فن‌سالاران صنعت داروی کشور» هم‌مسیر و همراه شوید.

🪴قرار بعدی:
فن‌سالاران شماره ۲۳،
تیر ۱۴۰۴

🟧@fansalaran

Читать полностью…

کافه هنر

درباره فیلم زن در ریگ روان به کارگردانی هیروشی تشیگاهارا.
داستان نیکی جومپی، مردی که در گودالی با زنی زندانی شده و مجبور است هر روز شن جمع کند.
@sandalipodcast

Join 👉 @honar7modiran

Читать полностью…
Subscribe to a channel